متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد: ازپاسخگوییتان متشکرم 1)چراحضرت یوسف در مدت چهل سال هجران پدرکه تقریبا پنجاه ساله بودند هیچ سراغی از پدر نگرفتند با آنکه از محل سکونت حضرت یعقوب اطلاع داشتند؟ 2) درخصوص ادعیهی مأثورهی وارده از اهلبیت«علیهمالسلام» مثل دعای کمیل یا ندبه و غیره آیا حضرات معصومین هم مثل ما برتکرارآنان مداومت داشتند (مثلا خواندن دعای کمیل هرشب جمعه ...)؟ یا اینکه آنان تمام گفتارشان ادعیه بود و برای ما تکرار است 3) آیا بین معرفت النفس و شناخت استعداد حرفهای (به معنی هرشخصی برای انجام کاری ساخته شده مثل استعدادکارهای فنی یااستعداد نقاشی و هنر یا استعداد ادبیات و...) جنابعالی ارتباطی قایل هستید یا خیر؟ توضیح بفرمایید. باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- معلوم نیست از پدرشان سراغ نگرفته باشند، ولی معلوم است که مصلحت نمیدانستند خود را در اولین فرصت معرفی نمایند چون کارها در دست برادرانی بوده که آن جنایت را کردند، حضرت سعی کردند شرایط فراهم شود تا کار از دست برادران خارج شود، یکی از آن برنامهها آوردن حضرت بنیامین به مصر بود با آن طراحی دقیقی که انجام دادند 2- همینطور بوده است چون داریم که مثلاً در مناجات شعبانیه مداومت داشتهاند. زیرا این ادعیه راه معاشقهی بندگان با خداوند است و آنها نیز از این امر استثناء نیستند 3- معرفت نفس، معرفت به اصل وجود نفس و نسبت آن با خدا است و بحث نظر به استعدادها در حوزهی دیگری مطرح است. موفق باشید