حال این نوع زنبودن و این نوع مادری
بسم الله الرحمن الرحیم
پرسش:
پیرو کلیپ حضرت زینب «سلاماللهعلیها»:
نماد تواناییهای نهفته «زن» در بستر اسلام
من و جنون. نام تو هر دم کوچه پسکوچههای حیات بشر شده مزین به نام و یاد و حال تو یوم حیات تو شد، ملاک شب و روز ما آری! تویی آنکه شام بلاها چشید و در شعله شعف عشق حق، شعله شد و نوای همه زیبایی است که در کشید، و مستانه خرابه عالم را بُرد تا خرابات عالم... آری! به تو میاندیشم، نامت جاری شد در عالم زین اب «سلاماللهعلیها»، زینب تویی. آری! تویی که علمدار راه مادریِ مادرت زهرای اطهر، او که شد ام ابیها... تاریخِ خوابزده و ترکخورده با گریههایش خیس شد، تا که کم کَمَک آن قطرات باران اشکش، در بستر تاریخ انسانیت، راه یافت و بوستانی شد از طلوع انسان...
أب، اما کیست؟ که او اُمش بود، واقعاً ای جان و جانان، آیا امّ ابیها بودن طریقی است و سیری دارد؟ أب، بُنِ تاریخ رسول الله است، گوییا چشمه جوشان اسلام است که سَدِّ غفلت، داشت او را منبع آبی میکرد، اما دختری، عَلَم مادری برداشت و نشان داد که آی آدمها! چشمه جوشان حیاتِ انسان عمیق است و شاهرگِ حیاتش به نظرها و مددهای قدسی علی «علیهالسلام» است، او خیبر شکنیست که خود، حق و حق، خودِ علی است... آری! هر جا پدری هست در تاریخ که بشود راهبر و قوام انسان؛ مادری خواهد داشت که چون مادرِ ما بسوزد از غم و بسوزاند ریشه تزویر و ریا و... و کُند باغ پدر را آباد، به خون دل و باران اشک و دریای محبتْ آن دم....
زینبم نور دو عین زهراست، او بعدِ مادر شده بود امّ ابیها هر دم، در ایّام ولایت علی مرتضی «علیهالسلام» بر تاریخ، زینب بود پدر را مادر، و چه احوال که بر او نگذشت... تا رسید بر سحرِ «فُزْتُ بِرَبِّ الکَعبه». بعد از آن، شیر زنِ قصهی ما شد بر سبط اکبر، حسن مجتبی «علیهالسلام»، مادر... خواهری که شد مادر، و چهها دید و شنید و ایستاد بر سر درگه امام خویش تا آخر... تا لحظه تشت و جگر و... اما، امان از ایّامی که زینب کبری «سلاماللهعلیها»، او که دلداده و بیتاب حسین «علیهالسلام» است از اول و هر دمی در سایه الطاف حسینش آرام است، ای امان از غربت ایام بر او. آری! او که بر سر میخانه و خمخانه حسین «علیهالسلام» ایستاده است، اینک اما که تزویر پرده برداشته به سوی او از روبهی به گرگی رسته، زینب «سلاماللهعلیها» اما چونان مادر و نیز پدر، میشود ابر و نمیبارد شاید، اما قطعاً با فصاحت و بلاغت میشود طوفان و میکند کاخ استکبار یزیدیان و همه را یک جا... آری! او کوه لطیفی است و پناه، البته او شیر میدان نبرد حق و باطل است و َشده مصداق «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» اما با چه خردی؟ با کمی دقت میتوان دید «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ» را در صلابت حیدری و مقاومت فاطمیاش... اما ای من، ای تو، ای او... اندکی!! اندکی صبر! أبِ تاریخ تو کیست؟ آیا به تأسی از شیر زن کربلا، همو و مادرش، حاضری اُم بشوی بر او؟ اما چه سؤالی کردم!!! گویا شد لبخندی بر لب هشیار تو ای یار من... آری! آری! من و تو تا طلب و عزم و عهد مادری را نکنیم، درد مادری را نچشیم و مادر نشویم، آری! ای یار مادری راه است، راهی از جنس بودن پر عشق و البته با عقل که کِشَد شعله وجود در کلام و زبان به فصاحت و بلاغت تا کند جانها بیدار... هرچه چشم گرداندم من ندیدم پدری جز او که مادرانش در عصر خمینی تا همین روز هر آن، با دل و جان آن چنان لب به سخن بگشوده و آن چنان جان شیرین به جانان داده، آن چنان مست به دنبال فنا، خویش سراسیمه دویده که اینک هر کجا بویی از انسان هست غوغای مادری برای پدرمان برپاست، کار به جایی رسید که ببین شیران بیشهی غزه، شیر زنان و شیر بچهها و شیر مردانش... به تأسی از زینب کبری «سلاماللهعلیها» و لشکر کودکان و زنانش در خروش تاریخ طوفانی از جنس الاقصی کرده به پا... زینبم! ای بانو، جان فدای مادریات، که شدی زینت مانای پدر در تاریخ... تو بیا و برگیر چون مادرت، دانههای جان ما رو و بگذار در دریای وجود پدر اعصار جان گیریم و جان فدای یار شویم، در عالم یگانه حق یگانه باشیم. آیا مادری، پدر حقیقی به عهده حضرت زهرا سلام الله علیها و حضرت زینب سلام الله علیها بود و باید در مقام خاص باشیم؟ این نگاه و تعمیم دادن چه جایی دارد؟ آخر انگار انسان این تاریخ همه است و هیچ نیست. با تشکر زینب جانتان جانانه تر.
پاسخ:
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی به خوبی فهمیدیم هرجا مردی میدرخشد، درخشش او با نظر به تعبیر رسای شما کوهی لطیف مانند شیر زن کربلا در صحنه بوده؛ حال مائیم و جهانی که باید بانوانمان با همان حضور و با بصیرت تمام، جایگاه خود را بیابند بدون آنکه نقش مردان را به عهده بگیرند که در آن صورت مانند تمدن غربی گرفتار جامعهای خواهیم شد «بیمادر»، با همه معنایی که بیمادری دارد. کجاست «مادری» در جهانی که نه معنای زندگی را میفهمند و نه معنای انسان و انسانیت را و نه معنای صبر و امیدواری را، بهخصوص در خرابههای غزه.
حضرت زینب کبری «سلاماللهعلیها» همانطور که فرمودید در هر صحنهای، از صحنه حضور تاریخیِ حضرت علی «علیهالسلام» بگیر تا صحنه تاریخیِ امام حسن «علیهالسلام» و امام حسین «علیهالسلام»؛ در همه صحنهها متوجه حضور تاریخی خود میشوند و این شد عامل آنکه توانستند آنچنان نقشآفرینی کنند، و از آن مهمتر به آن بصیرت خاص برسند. https://eitaa.com/matalebevijeh/15857
چه اندازه حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» دقیق متوجه امر فوق شدند و لذا حضوری را برای زن ترسیم کردند که به گفته خودشان «ما مفتخريم كه بانوان ما و زنان پير و جوان و خرد و كلان، در صحنه هاى فرهنگى و اقتصادى و نظامى حاضر، و همدوش مردان يا بهتر از آنان در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن كريم فعاليت دارند».
حال این نوع زنبودن و این نوع مادری در این دیگر قدمهای این تاریخ، باز «زن» و باز «مادر» و حضوری بعد از حضور. موفق باشید