بسم الله الر حمن الرحیم
رجعت؛ شرایط تکمیل انسانها
سؤال: با توجه به اینکه فرمودید در زمان ظهور حضرت مهدی(عج) شرایط رجعت فراهم میشود این سؤال پیش میآید که رجعت در چه زماني و براي چه كساني صورت ميگيرد؟
-----------------------------------
جواب: ظاهراً در متن ظهور حضرت، رجعت به عنوان شرایط تکمیل انسانها شروع ميشود در همین رابطه در روايت داريم كه وقتي ظهور واقع ميشود، اهل قبر به یکدیگر مژده ميدهند که ظهور واقع شده. حضرت صادق(ع) میفرمایند: «هنگاهی که حضرت قائم(عج) قیام کنند، بر سر قبر مؤمن میآیند، پس به او گفته میشود: فلانی؛ امامات ظهور کرده. «فَاِنْ تَشَاءَ اَنْ تَلْحَقَ بِهِ فَالْحَقْ ...» اگر میخواهی به او ملحق شوی به او ملحق شو و اگر میخواهی همینجا در ذیل کرامت پروردگارت بمانی چنین کن» خبر ظهور حضرت را طوری به اهل برزخ ميدهند تا آنهایی اجازه دارند به دنیا برگردند اگر خواستند برگردند. البته معلوم است كساني از آن ظهور خوشحال و جهت رجعت به دنیا آزادند که در زندگی دنیایی منتظر ظهور امام زمان(عج) بودهاند، مثل اینکه يك كتاب ارزشمند را يك روزه به کسی قرض دهند و او نكاتي از آن را نخوانده، حال اگر بعد از مدتي به او بگويند يك روزِ ديگر فرصت دارد آن كتاب را مطالعه کند اگر احساس کند حق مطلب را ادا نكرده است و هنوز روحیهی مطالعهی كتاب برايش هست از آن فرصتِ استقبال میکند، ولي كسي كه بيش از آن نميتوانسته از آن کتاب استفاده كند از فرصت پیش آمده استقبال نمیکند. «رجعت» يك فرصت است براي آن مؤمنینی كه هنوز جاي تعالي دارند. در همین رابطه حضرت صادق(ع) میفرمایند: هفت نفر از اصحاب کهف و یوشعبننون و سلمان فارسی و ابودجاجهی انصاری و مقداد و مالک اشتر با حضرت قائم هستند. اشقيائی هم که طالب شقاوت بیشتر بودند رجعت میکنند تا خود را در شقاوت به فعليت كامل برسانند. رجعت بايد در دنیا محقق بشود تا زمینه برای تمام كساني كه به فعليت كامل نرسيدهاند و نیاز به فرصت دارند، فراهم شود به همين جهت معني ندارد افراد متوسط رجعت كنند، چون آنها در جبهههاي شقاوتِ كامل و يا سعادت كامل جايي ندارند.
کاملترین شرایط
سؤال: در عصر ظهور كه حق و باطل هر دو پر رنگ میشود آیا با ظهورِ حق، ارزش ايمان آوردن، بيشتر ميشود يا كمتر؟
-----------------------------------
جواب: به این دلیل ارزش ایمانآوردن در آن زمان بيشتر ميشود که انسانها بايد در آن شرایط به عالیترین انتخابها دست بزنند و اساساً آنهایی که در جبههی حق قرار میگیرند حتماً ارادهای قوی داشتهاند که توانستهاند از ظلمات آخرالزمان با آنهمه جذابیت فاصله بگیرند و به مقابله برخیزند بايد همّت بالائی داشته باشند که آمدهاند افق عاليهي ظهور حضرت را درك كنند. در روايت داريم كه سورهی «قل هوالله احد» و شش آيهی اول سورهی حديد را خداوند براي آخرالزمان نازل كرد. چون اين آيات دارای عمق توحیدی فوق العادهای است و نشان میدهد در آخرالزمان فهم و درک بالایی در مؤمنين هست که آیات مذکور برای آنها نازل شده. در آن شرايط کسی نميتواند مؤمن متوسط و نيم بند باشد، چون جبههی نيم بندی نیست که او در آن قرار گیرد، دو جبههی پر رنگِ حق و باطل در صحنه است و معنی ندارد که کسی در عین داشتن عقیدهای باطل صورت ایمان به خود بگیرد. امروز اکثر مردم نميدانند دشمنشان چه اندازه خطرناک و منحرف است، اين امر با ظهور حضرت معلوم ميشود. مگر زيبايي جهان به اين نيست كه دروغ و نفاق معلوم شود؟ در حال حاضر گاهي انسانها متوجه نيستند چه چيزي را انتخاب ميكنند وگرنه به انتخاب آن دست نمیزدند و اگر شرايط شفاف شود حق را انتخاب خواهند کرد. زيباترين شرايط برای جهان، شرايطي است كه حق و باطل روشن باشد و خداوند با ارسال رسولان و آوردن شریعت و پروراندن انسانهای معصوم خواسته است چنین جهانی به بشریت هدیه کند ولی انسانها آنطور که باید و شاید از آنچه خداوند برایشان فراهم کرد استفاده نکردند.
آخرالزمان؛ عالَمی گستردهتر
سؤال: در آخرالزمان که عالم و آدم به رشد نهايي خود میرسند رابطهی ظاهر عالَم با باطن آن چگونه است؟
-----------------------------------
جواب: ظاهر و باطن عالَم به هم نزديك ميشوند. نشئهی اصلی که در آن نشئه آنچه باطن است ظاهر میشود نشئهی قيامت است به طوری که ظاهر و باطن در آن نشئه یکی ميگردد و باطن، همان ظاهر خواهد بود. برعکسِ دنیا که حقایق باطنی محجوب هستند و صورتهای دنیایی حجاب عالم غیب و معنویتاند ولی هرچه به قیامت نزدیکتر شویم زمینهی ظهور عالم غیب فراهمتر میشود. در آن زمانی که حضرت آدم(ع) ظهور کرد به همان اندازه عالم غیب امکان ظهور داشت که حضرت آدم(ع) آن را مینمایاندند ولی هر چقدر جلو میآیید امکان ظهورِ باطن بیشتر میشود تا به حضرت محمد مصطفي(ص) میرسد که اوج نمایش سرّیترین ابعاد عالم غیب است. به این معنی باطن، ظاهر میشود و ظاهر و باطن به یکدیگر نزدیک میگردند تا زمان ظهور حضرت مهدی(عج) که باطنیترین بُعد هستی ظاهر میشود و دنیا از حالت دنیاییاش - که به حجاب بردن حقایق معنوی بود- به حالت قیامتی نزدیک میشود، تا آنجا که حتی ساکنان عالم قبر و برزخ امکان حضور در دنیا را پیدا میکنند و شمهای از قیامت - که در آن مردگان از قبرها بیرون میآیند- نمایان میگردد. اصل ظهور باطن مربوط به قيامت است و قرآن در وصف آن میفرماید: «تَطَّلِعُ عَلَي الْاَفْئِدَة»؛ افئده جمع فؤاد يعني قلب و جنبهی باطنی انسان. میفرماید آنچه در قلبها است طلوع میکند و ظاهر میشود و عملاً جنبههای غیبی انسانها، ظهور ميیابد.
از ابتداي خلقت همين طور سنت ظهور باطن ادامه دارد تا در آخرالزمان و با ظهور حضرت صاحب الامر(عج) به اوج خود میرسد. به طوری که در اوج خفا، اوج ظهور محقق میشود. آخرالزمان چنين شرایطی است که اگر از جهت ظلمات، در جبههی اشقیاء هرگونه معنویتی مورد انکار قرار میگیرد و فرماندهی آن جبهه با دجّالی است که یک چشم دارد و فقط محسوسات را مینگرد، در جبههی سُعداء فرماندهی با کسی است که حقیقت او در باطنیترین بُعد هستی جای دارد و از آن جایگاه ظهور کرده است. در چنین شرایطی که باطنها آشکار میشود منافق نمیتواند به نفاق خود ادامه دهد و باطنش آشکار میشود. به طور کلی شرایط طوری میشود که جنبههایی از مخلوقات که عالم غیب و باطن را به حجاب میبرند ضعیف و جنبههای ظهور بواطنِ غیبی شدید میگردد و بر این اساس آخرالزمان را مرز بین دنیا و قیامت میدانند. اكثر مردم دنيا اگر بفهمند در آخرالزمان چه اتفاقاتی واقع ميشود طالب آن هستند، مگر کافران. انسانهای مؤمن به حقایق معنوی آرزو میکنند كه آخرالزمان هر چه زودتر واقع شود تا در عالمی گستردهتر از عالمی که فعلاً در آن هستند زندگی کنند و جلوات حاکمیت حق در امور فردی و اجتماعی را درک نمایند.
راز سرعت بخشیدن به ظهور
سؤال: آيا میتوان گفت ظهور حضرت مهدي(عج) ، به جهت اعمال و عقاید شیعیان عقب و جلو ميافتد، اگر اینطور است چگونه ما میتوانیم در نزدیک شدن ظهور آن حضرت اقدام کنیم؟
-------------------------------------
جواب: بله؛ حضرت صاحب الامر(عج) برای شیخ مفید مینویسند: «وَ لَوْ اَنَّ اَشْياعَنا وَفَّقَهُمُ اللهُ لِطاعَتِهِ عَلی اِجْتِماعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقائِنا وَلَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادةُ بِمُشاهَدَتِنا عَلي حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِها مِنْهُمْ بِنا، فَما يَحْبِسُنا عَنْهُمْ اِلاّ ما يَتَّصِلُ بِنا مِمّا نَكْرَهُهُ، وَ لا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ، وَاللهُ الْمُسْتَعان» اگرشيعيان ما، که خداوند به طاعت خودش، موفقشان کند، قلبهايشان در وفایِ بر توجّه به ما و توجّه به عهد با ما همدل بود، برکتِ همراه با ملاقات ما، از آنها به تأخير نميافتاد و سعادت ديدار، همراه با حقِّ معرفت و صحيحبودن آن به سوي آنها ميشتافت، پس ما را از آنها پوشيده نميدارد مگر همان چيزهايي كه از آنها به ما ميرسد كه ما آن كارها را دوست نداريم و چنين اعمالي را از شيعيانمان نميپسنديم، كه خدا مدد كننده است.
حضرت مهدی(عج)منتظر آمادگي ما میباشند، منتظر اينكه دلهاي ما از پردهی غيب در آيد. اين نكتهی بسیار مهمي است که در عین حتمی بودن ظهور، زمان ظهور بستگي به شخصیت افراد جامعهی اسلامی دارد. همینطور که در عین حتمیبودن اجل مُسمّي و حتمی بودن مرگ، امکان تقدم و تأخر آن به اعمال ما بستگی دارد و هر اندازه انسانها به ورع نزدیک شوند و نظرها به آن امام معصوم معطوف گردد، امکان تسریع در ظهور بیشتر میشود. اگر سطح فرهنگ انتظار را پائین بیاوریم و انتظار خود را از باطنیترین بُعد هستی به چراغانی و شربت و شیرینی تقلیل دهیم، ظهور حضرت را عقب مياندازیم. با سطحی شدن انتظار عملاً از حضرت میخواهیم تشریف بیاورند و همين كارهايی را که ما میکنیم بپذيرند و این موجب میشود جلوی ظهور گرفته شود. حضرت صادق(ع) میفرمایند: قائم در میان کمتر از «فئه» خروج نخواهد کرد و فئه ده هزار کمتر نیست. از آن طرف داريم كه ياران حضرت، سيصد و سيزده نفرند. به این معنی است که آن ده هزار نفر صاحب بيرق نيستند ولی سيصد و سيزده نفر صاحب بيرق و از تئوريسينهاي آن مكتب میباشند که حرف حضرت صاحب الامر(عج) را ميفهمند و تا زمینهی پرورش و نفوذ چنین افرادی فراهم نشود چگونه حضرت میتوانند در عالم مدیریت کنند؟ اگر ما نتوانيم زمانه را آماده كنيم كه عدهای از مردم زبان امام و زبان آن سیصد و سیزده نفر را بفهمند، امام باز منتظر ميمانند و بحمدالله احساس میشود آن اندیشههای نورانی در حال شکلگیری است. باید تلاش کرد از عمق فرهنگ انتظار کاسته نشود تا زبان امام(عج) بسته نگردد، سعی کنیم در کنار ارادت صادقانه و عواطف پاک، تفقهِ در دین نیز به میان آید. زمانهاي را كه امام ميطلبند تشریح کنیم، همانطور که اگر روح اُموي و عباسي برای مردم به خوبی روشن میشد، حاکمیت امامان معصوم خیلی زودتر برپامیگشت به طوری که حضرت صادق(ع) میفرمایند: «كَانَ هَذَا الْأَمْرُ فِيَّ فَأَخَّرَهُ اللَّهُ وَ يَفْعَلُ بَعْدُ فِي ذُرِّيَّتِي مَا يَشَاء»؛ اين امر یعنی ظهور دولت آل محمد را خداوند در من قرار داده بود، ولى آن را به تأخير انداخت و بعد از من هر طور صلاح بداند، در بارهی ذريهام عملى ميسازد .یا حضرت امام باقر(ع) میفرمایند: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى كَانَ وَقَّتَ هَذَا الْأَمْرَ فِي السَّبْعِينَ فَلَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ اشْتَدَّ غَضَبُ اللَّهِ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ فَأَخَّرَهُ إِلَى أَرْبَعِينَ وَ مِائَةِ سَنَةٍ فَحَدَّثْنَاكُمْ فَأَذَعْتُمُ الْحَدِيثَ وَ كَشَفْتُمْ قِنَاعَ السِّتْرِ فَأَخَّرَهُ اللَّهُ وَ لَمْ يَجْعَلْ لَهُ بَعْدَ ذَلِكَ وَقْتاً عِنْدَنَا وَ يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ قَالَ أَبُو حَمْزَةَ وَ قُلْتُ ذَلِكَ لِأَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) فَقَالَ قَدْ كَانَ ذَاك»؛ خداوند مدت ناراحتى را تا هفتاد سال قرار داده بود ولى چون امام حسين(ع) كشته شد، غضب الهى بر مردم روى زمين شدت يافت وآن مدت را تا سال صد و چهل به تأخير انداخت. ما اين مطلب را بشما گفتيم و شما اين راز را آشكار نموديد، خداوند هم آن مدت را یعنی صد و چهل سال را هم به تأخير انداخت. و ديگر وقتى براى آن تعيين نكرد. «يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ»؛ خداوند آنچه را بخواهد از ميان ميبرد و آنچه را بخواهد باقى ميگذارد و اُمّ كتاب در نزد اوست.
انقلاب اسلامی كمك زیادی كرد تا جهتگیریها به سوی ظهور حضرت مهدی(عج) اصلاح شود و بر همین اساس حضرت امامخميني«رضواناللهعلیه» فرمودند: «من اميدوارم كه اين كشور با همين قدرت كه تا اينجا آمده است و با همين تعهد و با همين بيدارى، كه از اول قيام كرده است و تا اينجا رسانده است، باقى باشد اين نهضت و اين انقلاب و قيام، تا صاحب اصلى ان شاء اللَّه، بيايد. و ما و شما و ملت ما امانت را به او تسليم كند» اين جمله را دست كم نگيريد. هيچ وقت آرزوي حكيمان الهي، آرزوي لغوی كه بيمصداق باشد نيست، آرزوي معنيدار است.
بايد روي اين موضوعات فكر كنيم كه اولاً: بهترين چيز و بهترين هديهی خدا ظهور امام زمان(عج) است. ثانياً: سرعت ظهور حضرت به همّت ما بستگی دارد و اینکه سعی کنیم جهت زندگی خود را در جهت ظهور حضرت تنظیم کنیم، در آن صورت اگر قبل از ظهور هم بمیریم به مقصد خود خواهیم رسید، اصل اين است كه اين ارتباط برقرار شود.
-----------------------------------------------------------------
1 - بحارالانوار، ج 53، ص 91.
2 - بحارالانوار، ج 83 ، ص 91.
3 - حضرت صادق(ع)ميفرمایند: «إِنَّ الرَّجْعَةَ لَيْسَتْ بِعَامَّةٍ وَ هِيَ خَاصَّةٌ لَا يَرْجِعُ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِيمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الشِّرْكَ مَحْضا»؛ رجعت عمومى نيست بلكه افراد خاصى به دنيا برميگردند كه يا مؤمن خالص و يا مشرك محض باشند.(بحارالأنوار، ج 53، ص 39)
4 - کافی، ج 1، ص 91.
5 - سورهی همزه، آیهی 7.
6 - بحارالأنوار، ج 53 ، ص 177
7 - اثبات الهداة، ج 3، ص 548.
8 - بحارالانوار، ج52، ص: 106
9- بحارالانوار، ج52، ص: 105
10 - صحيفهی امام خمینی«رضواناللهعلیه»، ج15، ص: 385