«صبر» و «مقاومت» و حضور در «ایمان» و «ابدیت»
بسم الله الرّحمن الرّحیم
«وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِرْ (7) فَإِذا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ (8) فَذلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسيرٌ (9) عَلَى الْكافِرينَ غَيْرُ يَسيرٍ»(مدّثّر/ 7 تا 10)
با توجه به اینکه آخرین بشر پس از احساس ناکامی در فرهنگ مدرنیته و غربزدگی، در جستجوی حضوری است نزد خود که حضور ابدی او را دردل «صبر» و «مقاومت» به او گوشزد کند، قرآن به عنوان راهنمای آخرین انسان در آخرالزمان میفرماید: «وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِرْ * فَإِذا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ»(مدّثّر/7و8) و برای پروردگارت پس «صبر» و «مقاومت» پیشه کن* و به آنگاه که برای گشودهشدن ابدیت در صور دمیده میشود، نظر نما.
ابدیتی که انسان با روبهروشدن با آن حضور بیکرانه همه چیز معنای دیگری برایش پیدا میکند، غیر از معنایی که او در زندگی روزمرّۀ دنیایی با آن مأنوس است و در همین رابطه فرمود: «فَذلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسيرٌ»(9) آن روز، روز دشواری است. و این حیرانی و حضور در شرایط جدید مربوط به همۀ انسانها است ولی «عَلَى الْكافِرينَ غَيْرُ يَسير»(10) برای کافران که تماماً خود را مشغول امور دنیایی کردهاند، آسان و قابل تحمل نیست. زیرا با حضوری روبهرو میشوند غیر از معنایی که روحیۀ تعلق به دنیا در آنها ایجاد کرده، از آن جهت که تنها قدرتهای دنیایی مدّ نظرشان بود، آنها حضور دیگری را که همان توجه به معاد و ایمان به ابدیت بود مدّ نظر نداشتند و اکنون نیز ندارند؛ و این یعنی ولید بن مغیره و آن تکبّر و تبختری که در مقابل قرآن نشان داد و گفت: «إِنْ هذا إِلاَّ قَوْلُ الْبَشَر»(25) این قرآن چیزی جز سخن انسان نیست و ربطی به خدا ندارد، در حالیکه او در عین مورد توجه بودن، در زندگی دنیا هیچ کمبودی نداشت ولی باز «ثُمَّ يَطْمَعُ أَنْ أَزيد» طمع آن را داشت که بر آن امکانات افزوده شود. و این است حکایت مستکبران در هر روزِ تاریخ که برای بیشترماندن و بیشترداشتن نقشهها میکشند و خیانتها میکنند.[1] در حالیکه به گفتۀ رهبر معظم انقلاب:
«زمان نشان خواهد داد که انشاءالله هیچکدام به این هدفها نخواهند رسید. مناطق تصرّفشده سوریه به وسیله جوانان غیور سوری آزاد خواهد شد ــ شک نکنید این اتّفاق خواهد افتاد ــ جاپای آمریکا هم قرص نخواهد شد و به توفیق الهی، با حول و قوّه الهی آمریکا هم به وسیله جبهه مقاومت از منطقه اخراج خواهد شد.»
زیرا تاریخی که با انقلاب اسلامی آغاز شده، در دل خود پیام «وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِرْ» را با خود آورده که آن فرهنگ مقاومت است با نظر به ارادۀ پروردگار.
گمان آنها آن است که اگر امکاناتی دارند که تخریب کنند، خداوند تا آخر چنین فرصتی را را به آنها میدهد در حالیکه «سَأُصْليهِ سَقَرَ»(26) خیلی زود گرفتار جهنم میشوند؛ چه در دنیا با تاریکشدنِ افقی که نسبت به ابدیت برایشان پیش میآید، و چه در آخرت که در جهنم و در آتش با ابدیتی روبهرو میشوند که «لا تُبْقي وَ لا تَذَرُ»(28) نه بقایی برای آنها میگذارد و نه رهایشان میکند. زیرا در مقابل جبههای ایستادهاند که مقاومت آنها در مقابل جبهۀ کفر، ریشه در ایمان آنها دارد. این است که رهبر معظم انقلاب میفرمایند:
«اظهار خوشحالی میکنند به خیال اینکه با سقوط دولت سوریه که طرفدار مقاومت بود، دیگر جبهه مقاومت ضعیف شده؛ خوشحالی میکنند و میگویند جبهه مقاومت ضعیف شده؛ به نظر بنده اینها سخت در اشتباهند. آن کسانی که خیال میکنند با این چیزها جبهه مقاومت ضعیف شده است، درک درستی از مقاومت و جبهه مقاومت ندارند؛ نمیدانند اصلاً جبهه مقاومت یعنی چه.
«جبهه مقاومت» یک سختافزار نیست که بشکند یا از هم فرو بریزد یا نابود بشود. «مقاومت» یک ایمان است، یک تفکّر است، یک تصمیم قلبی و قطعی است؛ مقاومت یک مکتب است، یک مکتب اعتقادی است. چیزی که ایمان یک عدّه مردم است، چیز قراردادی نیست».
در فرهنگ مقاومت حاضربودن، نوعی استقرار در وجود است برای معنابخشی به خود. و در این رابطه ما در کنار مردم فلسطین و مقابله با رژیم صهیونی احساسِ بودنِ در تاریخ خود را داریم.
آری! آنچه بر اصحاب نار سیطره دارد امری است فوق قدرتهای مادی که مستکبران بتوانند با قدرتهای خود با آن مقابله کنند و آن سیطرۀ نوزده فرشته است و لذا فرمود: «عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَر(30) نوزده فرشته بر آن گماشتهاند.
وَ ما جَعَلْنا أَصْحابَ النَّارِ إِلاَّ مَلائِكَةً وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ إِلاَّ فِتْنَةً لِلَّذينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ يَزْدادَ الَّذينَ آمَنُوا إيماناً وَ لا يَرْتابَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ لِيَقُولَ الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْكافِرُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ وَ ما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلاَّ هُوَ وَ ما هِيَ إِلاَّ ذِكْرى لِلْبَشَر»( 31) [2]و اینکه مقام معظم رهبری فرمودند:
«انگیزه افراد جبهه مقاومت و عناصر جبهه مقاومت با دیدن خباثتها، قویتر میشود و دامنه جبهه مقاومت گستردهتر میشود. مقاومت اینجوری است. وقتی جنایات سَبُعانه دشمن را میبینند، آن کسانی که تردید داشتند که باید مقاومت کرد یا نه، از تردید بیرون میآیند و میفهمند که جز با سینه سپرکردن در مقابل ستمگر و ظالم و زورگو، نمیشود انسان راه خودش را ادامه بدهد؛ باید بِایستد، باید مقاومت کند؛ مقاومت یعنی این.»
و اینجا است که نقش فرشتگان را در قدرت و شهامت مردان جبهۀ مقاومت ملاحظه خواهید کرد. در این رابطه حضرت روح الله«رضواناللهتعالیعلیه» در خطاب به رزمندگان فرمودند: «اینجانب از دور دست و بازوی قدرتمند شما را که دست خداوند بالای آن است میبوسم و بر این بوسه افتخار میکنم».
پس «كَلاَّ وَ الْقَمَر»(32) آنطور نیسیت که مستکبران گمان میکنند، سوگند به ماه که در ظلمت شب میدرخشد. «وَ اللَّيْلِ إِذْ أَدْبَر»(33) و سوگند به شب آنگاه که پشت کند و برود. به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب فرمودند:
«من به شما عرض میکنم، به حول و قوّه الهی، گستره مقاومت، بیش از گذشته تمام منطقه را فرا خواهد گرفت.... به حول و قوّه الهی، بِاذنالله تعالی، ایرانِ قوی، مقتدر است و مقتدرتر هم خواهد شد.» و این یعنی« كَلاَّ وَ الْقَمَرِ (32) وَ اللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ (33) وَ الصُّبْحِ إِذا أَسْفَرَ (34)» آنطور نیست که ولید بن مغیره گفت و وَحی الهی را سخن بشر پنداشت. سوگند به ماه و روشنایی آن در دل ظلمات شب، و سوگند به شب آنگاه که میرود و سوگند به بامداد چون رُخ مینمایاند. و این یعنی حضور ایرانی مقتدرتر. زیرا با انقلاب اسلامی در ایران، تاریخی آغاز شده که تاریخ عبور از استکبار است و راز موفقیت و پیروزی جبهۀ مقاومت را در این رابطه باید «فهم» کرد که حضوری است ایمانی در تاریخی دیگر، امری که شهدا متوجه آن شدند و هرگز این راه، نیمه رفته نخواهد ماند.
والسلام
[1] - حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» سالهای گذشته در رابطه با روحیۀ تجاوزگری اسرائیل فرمودند: «مکرر این مسئله ذکر شده است که اسرائیل قناعت نمیکند به آنجایی که هست؛ قدم قدم پیش میرود و هر قدمی که رفت، هی میگوید ما کاری نداریم، همین است، فردا قدم بالاتری برمیدارد. امروز لبنان است، فردا- خدای نخواسته- سوریه، پس فردا عراق است و همین طور. ...».
[2] - و مأموران آتش را جز فرشتگان قرار نداديم و تعداد آنها (نوزده) را [هم] جز آزمايشى براى كافران قرار نداديم، تا [بدين وسيله] كسانى كه كتاب به آنان داده شده است يقين پيدا كنند و كسانى كه ايمان آورده اند ايمان شان افزون گردد، و اهل كتاب و مؤمنان [در اين باره] شك نكنند و كسانى كه در دل هايشان بيمارى است، كافران گويند:خدا از اين مثل (نوزده) چه چيزى را اراده نموده است؟ [آرى]، اين گونه است كه خدا هر كس را بخواهد گمراه و هر كس را بخواهد هدايت مىكند و [البته] تعداد سپاهيانِ پروردگارت را هيچ كس جز خودش نمىداند و اين [آيات] جز تذكّرّى براى بشر نيست.