کربلا و عبور از دوگانگی بین «زندگی» و «مقاومت»
جلسه اول
بسم الله الرّحمن الرّحیم
«السَّلاَمُ عَلَى أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ وَ قَتِيلِ الْعَبَرَاتِ....وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلاَلَةِ»
سلام بر امام شهیدی است که اسیر غمهایی بوده که ملت را آزار میداده و یاد او گریهآور است از آن جهت که افقی از حقیقت را مقابل انسان میگشاید. خداوندا! امامی که از خیرخواهی در راه تو کوتاهی نکرد تا آنجایی که خون خود را در راه تو بذل نمود تا بندگانت را از گرداب جهالت و سرگردانی نجات دهد.
کربلا؛ راهی برای درک نهاییترین وجه انسانی
1- درک جایگاه تاریخی نهضت حضرت اباعبدالله«علیهالسلام» حکایتی است از بصیرت و هوشیاری اهل ایمان، تا اهل ایمان در تاریخ خود و آیندۀ تاریخیشان بهترین حضور را داشته باشند و از این جهت در رابطه با نهضت اباعبدالله«علیهالسلام»، این ما هستیم و جهانِ گشودهای که با نهضت آن حضرت در مقابل ما گشوده شده است، آن هم در زمانهای که با سیطرۀ فرهنگ مدرنیته انسانها تنها در خانۀ تاریک خودشان با توهّماتشان بهسر میبرند، حتی وقتی با وسایل سریع دنیای جدید هرجا که میخواهند میتوانند باشند. ولی عجیب است با اینکه همۀ جهان برای این انسان، به اصطلاح بر خط و «online» است، در همین زمانه همین انسان ها هرچه بیشتر در تنهایی تاریک خود در هیچ جایی نیستند. اینجا است که باید بدانیم هرکس در تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده، جایگاه تاریخی نهضت اباعبدالله«علیهالسلام» را «فهم» نکند، در هیچ جهانی حاضر نیست، زیرا جهان امروزینِ آخرین بشر و بشرِ آخرالزمانی؛ حضور در نهاییترین جهان است و این یعنی درکِ نهاییترین وجه انسانی انسان در بستر اسلام، به عنوان آخرین دین در مقابل استکبار که زشتترین جنایت ممکنه را به میان آورده است، امری که این انسان ، یعنی انسان آخرالزمانی ، با نظر به جایگاه تاریخی نهضت اباعبدالله«علیهالسلام» معنای حقیقی خود را مییابد و ما در زمانۀ خود متوجه میشویم در کجای تاریخ و در کدام آینده ایستادهایم.
برکات مواجهه با انسانیتِ انسانهای کامل
2- به این نکته باید فکر کرد که انسانِ آخرالزمانی چگونه میتواند در بستر هستی خود که «عین اتصال به خالق هستی است»، به جای مشغولشدن به باورهای سادهای که جوابگوی نهاییترین طلب انسان این دوران نیست، اندیشههای تازه ای را بیافریند که مطابق روح نهاییترین انسان است. با توجه به این نکته باید متوجه بود؛ انسانِ آخرالزمانی، انسانی است که از سیطره اندیشههای معمولی که امکان تردید در آنها هست، رهایی یافته تا با اصلترین اصلها روبهرو شود که آن مواجهه با انسانیت انسانهای کامل است، انسانیتی که بالاتر از آن ممکن نیست و این یعنی انسانیت اولیای الهی در نمادهایی همچون علی«علیهالسلام» و سیدالشهداء«علیهالسلام» و دیگر ائمه«علیهمالسلام». لازمۀ چنان حضوری اولاً: عبور از خیالاتی است که توهّماتِ ساختۀ ذهن، در آن خیالات پنهان است. ثانیاً: حضور در معارفی است که مانع میشود تا انسان در گرداب نومیدی و انکار حقایق فرو غلتد. حضوری که این روزها میتوان در حرکت مقابله با رژیم صهیونی و استکبار آمریکایی آن را تجربه کرد و از آن به بعد با آن حضور و با تاریخی که در این رابطه در مقابل ما گشوده میشود میتوان زندگی خود را معنا بخشید، زیرا در این حضور است که به یگانگی بین «زندگی» و «مقاومت» رسیدهایم.
نقش ایران شیعی در آیندۀ جهان
3- رخداد تجاوز رژیم صهیونی و آمریکا به ما، پنجرهای شد برای آنکه ما شیعیان، بهخصوص ما ایرانیان، جهان مدرن را درست بفهمیم، جهانی که تا دیروز با نوعی شیفتگی به آن مینگریستیم. در حالیکه امروز متوجه شدهایم جهان در وضعیت جدیدِ خود متوجۀ جایگاه تاریخی ایرانِ مرتبط با نهضت اباعبدالله«علیهالسلام» شده است تا آنجایی که همه میدانند آیندۀ جهان به نقش ایران در بستر انقلاب اسلامی پیوند خورده است و در این راستا و با توجه به این حضور که سیرۀ حضرت سیدالشهداء«علیهالسلام» مدّ نظر است، مردم ما در میدان مقابله با استکبار حاضر شدهاند که نوعی آمادگی است برای حضور در جهانی غیر از نظم جهانی موجود. امری که رهبر معظم انقلاب متذکر آن می باشند و میفرمایند: «دشمن در دشمنی و نقشهکشی خود جدّی است، ما هم در مقابله با دشمن به شدت جدّی هستیم.» زیرا این در واقع حضور در زندگی اصیلی است که با یگانگی بین زندگی و مقاومت پیش آمده.
"والسلام"