زن و حضور نرم تمدنی-2
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
خوب است در رابطه با حضور نرمی که زنان میتوانند پیشتاز آن باشند به این جمله رهبر معظم انقلاب بیندیشیم که میفرمایند: «امروز بیشترین نقشه دشمنان، این است که ملّت ایران این اعتماد به نفسی را که دارد از دست بدهد. تلاش مهمّ جنگ نرم دشمن، امروز متوجّه این است که ملّت ایران امیدش را از دست بدهد.» (6 دی ماه سال 1396) و در این رابطه آیا این زنان نیستند که به بهترین شکل میتوانند در مقابل این جنگ نرم نقش آفرینی کنند؟ از آن جهت که در جهان کنونی گفتگو و زبانِ رسا عامل قدرت نرم میگردد. در جلسه قبل بعد از مقدمه در رابطه با نقش غلبه نرمافزاری بر نظام استکباری و حضور خانم ها در این تاریخ بحث «زن و حضور در وجه زنانۀ تاریخِ خود» مورد بحث و بررسی قرارگرفت ، با نظر به سخن حضرت امام خمینی «رضوان الله تعالی علیه» که افتخار میکردند به حضور زنان که همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن فعالیت دارند. با توجه به آن مقدمه و آن نکته به موارد زیر میپردازیم:
آفت تبدیل زنان به مرد
2- در جهان جدید حضور زنان آنچنان حساس است که اگر در بستر تاریخی که در آن هستند آن نوع حضور را درک نکنند و در آن قرار نگیرند، یا به نوعی در بستر خودنمایی در فرهنگ فمینیستی قرار میگیرند و یا به نوعی دیگر گرفتار چریکبازی میشوند و از این جهت ممکن است گمان شود جریان به اصطلاح مجاهدین خلق، زنان را وارد نهضت مقابله با شاه کردند؛ در حالیکه چنین نیست، آنها زنان را تبدیل به مرد کردند و از هویتی که اقتضای حضور آنها در این تاریخ بود، خارج نمودند. به همان معنایی که امیرالمومنین علیه السلام در نامه خود به حضرت امام حسن علیه السلام فرمودند «اَلمَراَةُ رَیحانَةٌ وَ لَیسَت بِقَهرَمانَة» زنان همچون گل هستند و نه قهرمان .
نمونهاش خانم رجوی و فرماندهی او در عملیات چهل چراغ بود و آن داد و بیدادکردنها، که به هیچوجه آن حرکات به معنای معنادادن به هویت زنان نیست. با توجه به این نکته باید به چشماندازی فکر کنیم که زنان ما در این تاریخ باید در مقابل خود داشته باشند که نه محدودشدن به امور فردی است و نه حضور اجتماعی صرفاً مردانه.
زنان؛ ماورای ارادۀ معطوف به قدرت
3- از آن جهت در موضوع فهم حضور تاریخیِ خانمها در این تاریخ باید اندیشه نمود که ما در تاریخی هستیم که تاریخ فرهنگ مدرن است و به گفتۀ جناب نیچه، تاریخِ ارادۀ معطوف به قدرت میباشد و از این جهت هرجا نظر کنید حتی در جلسات دینی و علمی و دانشگاهی، به جای حضور نرمی که باید در این جلسات جاری باشد، روح ارادۀ معطوف به قدرت در آن جلسات سیطره دارد که نوعی انگیزۀ برتریجویی است در راستای به ظهورآمدنِ هرچه بیشتر قدرت و خشونت. حتی با علم میخواهند قدرتنمایی کنند، مانند کاری که به اصطلاح مستشرقین به عهده دارند که با ادعای علم به شرق به دنبال سیطره بر شرقاند و علم بهانه است برای قدرتنمایی و إعمال خشونت.
میشل فوکو در کتاب «کلینیک» میگوید: قبلاً طبیب به سراغ بیمار میرفت ولی با تأسیس کلینیک بیمار در اختیار طبیب قرار میگیرد تا به نام علم، إعمال قدرت کند و این غیر از آن بود که طبیب در خدمت بیمار قرار داشت و البته معلوم است که إعمال ارادۀ معطوف به قدرت، زن و مرد ندارد. و از این جهت باید متوجه باشیم بخواهید یا نخواهید زنان هم از إعمال ارادۀ معطوف به قدرت و خشونت، بیرون نیستند. زنان هم در این تاریخ سعی دارند طوری خود را معنا کنند که به جای حضور نرم، بتوانند قدرت بیشتری داشته باشند.به تعبیر رهبرانقلاب: «در تهاجم نظامی شما طرفتان را میشناسید، دشمنتان را میبینید؛ اما در تهاجم معنوی، تهاجم فرهنگی، تهاجم نرم، شما دشمن را در مقابل چشمتان نمیبینید.»(۱۲/۸/۸۸) تهاجم فرهنگى، مثل خودِ کار فرهنگى، اقدامِ آرام و بى سر و صدایی است و تغییر هویت واقعى نظام به تدریج و آرام حاصل میشود. (۲۴/۹/۸۷)
با توجه به نکات فوق آیا در حضور نرم آنچه باید مد نظرها قرار گیرد سبکی نیست که اشاره به تعالی انسان ها دارد ؟