نظر به جایگاهِ تاریخی حضرت فاطمه زهرا«سلاماللهعلیها»(1)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
السلام علیک یا فاطمۀ الزهرا! «يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صابِرَةً»
بحمدلله عزیزان از فاطمه زهرا«سلاماللهعلیها» بسیار میدانند، حال باید به جایگاه تاریخی آن حضرت نظر کنیم تا آن حضرت را در این تاریخ و در اکنون حاضر کنیم و زندگی را با او ادامه دهیم. عرایضی در کتابهای «بصیرت حضرت فاطمه«سلاماللهعلیها»» و «مقام لیلۀ القدری حضرت فاطمه«سلاماللهعلیها»» نسبت به مقام قدسی آن حضرت شده است و از این جهت در آن موضوع که در جای خود موضوعی بس مهم میباشد وارد نمیشویم.
نسبت ما با حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» در بستر اسلام
1- سخن در پرسشهای جدّی این نسل از جایگاه حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» و راز قداست آن حضرت میباشد. آیا سخن رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» در جواب به پرسشی که از جایگاه و مقام حضرت زهرا سلام الله علیها سوال میکند آن نیست که میفرمایند: «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی» فاطمه پارهای از وجود من است؟ پارۀ وجودی که تاریخی را توحیدیتر از توحید دیروزینِ انبیاء شروع کرد تا بشر آخرالزمان در اوج خود حاضر شود. بنابراین جا دارد که در این زمان در نسبت خود با حضرت فاطمه زهرا«سلاماللهعلیها» در بستر حضور در اسلام بسیار بیندیشیم.
فاطمه زهرا«سلاماللهعلیها» و عبور از بحران معنای انسان
2- شخصیت تاریخی و قدسی حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» جهان ما را برای ما روشن میکند که چه نسبتی ما باید با دینی داشته باشیم که آغازی است برای حضور در تاریخی که دیگر، تاریخِ گذشته نیست که بشود در عین عبور از بتپرستی، حضور در همان آداب و توهّمات جاهلیت باقی ماند که مثلاً نژاد غیر عرب، نژاد پستی باشد. حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» متوجه بودند با طلوع اسلام، حقیقتی از معنای انسان به میان آمده که اگر انسانها بخواهند گرفتار بحران معنای خود نباشند، باید به انسانهای کاملی نظر کنند که آن انسانها، معنای آنها را از آن حالت بحرانی که عموماً انسانها گرفتار آن هستند تغییر دهند، به همان معنایی که حضرت علی«علیهالسلام» و اهلالبیت«علیهمالسلام» نماد عالیترین ابعاد انسانیتاند تا انسانها در ادامۀ خود از نزدیکی به آن انسانهای نهایی غافل نباشند.
محوریت حضرت فاطمه«سلاماللهعلیها» در نسبت با انسانهای کامل
3- حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» متوجه شدهاند دین اسلام، نهاییترین دین خدا میباشد برای نهاییترین انسانها که انسانهای آخرالزمانی هستند، با ظرفیت گسترده و وسیع آخرالزمانی. و در این دیدگاه با حضرت فاطمه زهرا«سلاماللهعلیها» باید حتی به پیامبر خدا«صلواتاللهعلیهوآله» به عنوان پدر فاطمه و به حضرت علی«علیهالسلام» به عنوان همسر فاطمه و به ائمه به عنوان فرزندانِ فاطمه نظر کرد و در خطاب به حضرت حق اظهار نمود: «اللّهمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَهَ وَ ابیها وَ بَعلِها و بَنیها وَ السِّرِ المُستَودَعِ فیها»[1] بار پروردگارا! سلام و درودت باد بر فاطمه و پدر او، و فاطمه و همسر او، و فاطمه و فرزندانش، و فاطمه و سرّ نهفته در شخصیت او. این یعنی در همۀ این صحنهها حضرت فاطمه«سلاماللهعلیها» مدّ نظر هستند و نسبتی که هرکدام از اولیای الهی با آن حضرت دارند.
حضرت زهرا«علیهاالسلام»؛ اُمّ ابیها و حقایق ناگفتۀ اسلام
4- حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» در مواجهه با اسلام یک سنت و یک سبک میباشند، به عنوان سنت مادرانه نسبت به اسلامی که پدر حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» آن را آوردهاند ولی نه به جهت آنکه دینی است که پدر او آورده، بلکه به عنوان حقیقتی که زهرای مرضیه«سلاماللهعلیها» میتوانند مادرانه با آن حقیقت برخورد کنند و صفت «اُمّ ابیها»یِ ایشان به آن معنا است که آن حضرت، مادرِ اسلام بودهاند و از طریق آن حضرت به حقایق ناگفتۀ اسلام میتوان نظر کرد. زیرا او در شخصیت تاریخی خود یک «اشاره» است به ابعادی از اسلام که گفتنی نیست. مانند آنکه با وصیت خود سخنهای ناگفتنی زیادی را مدّ نظرها قرار دادند.
همراهی با حضور تاریخی حضرت زهرا«علیهاالسلام»
5- در مسیر «شدن» با امید به آیندهای که چندان هم نزدیک نیست ولی میتوان در «اکنون» خود آن را حاضر کرد، خوب است به حضور تاریخی حضرت زهرا«علیهاالسلام» فکر کرد و خود را همرنگِ جریانی قرار نداد که به گمان خود اسلام را تصاحب کرده زیرا تنها حاکمیت سیاسی جهانِ اسلام را در اختیار گرفته، بدون نظر به آیندهای متعالی و غفلت از مسیر «شدن» که اسلام با نظر به انسانهای معصوم مدّ نظر میآورد.
تا افق گُم نشود
6- حضرت زهرا«علیهاالسلام» با حرکات خود آن نسل را و همۀ بشریت را درگیر پرسشهایی کردند که چرا آن حضرت به عنوان بانویی که حیا و عفاف از او درس میگیرند، آنچنان در مسجد مدینه زبان به اعتراض گشودند و یا با زنان مدینه آنطور سخن گفتند که: «مردانِتان را دشمن میدارم!» حاکی از آنکه مردانِ آنها از ادامۀ راهِ جهاد و مقاومت خسته شدهاند و به گفتۀ آن حضرت: «چقدر زشت است فرسودگی و سستی بعد از جدیّت و تلاش و تیزی!» اینها سخنِ بانویی است که حتی در بستر بیماری از ادامۀ راه خسته نمیشود. و میفرمایند: «وای بر آنان! «آیا آن کس که مردم را به راه راست فرا می خواند، سزاوار پیروی است یا آنکه خود راه را نمی داند؟ وای بر شما! چه بد داوری میکنید». تا با این سخنِ خود متذکر افقی شوند که عبارت است از حضور حضرت علی«علیهالسلام» برای ادامۀ راه، و نتیجۀ کار حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» آن شد که جریان سقیفهسازان نتوانستند با آبرومندیهای کاذب، خود را ادامه دهند.
والسلام علیکم و رحمۀ الله و برکاته
-------------------------------------------------------
[1] - رجوع شود به بحار الانوار ج 43، ص 12.




