تفسیر قرآن-سوره بقره(29)
جایگاه حضرت ابراهیم«علیهالسلام» و ابتلاهای عظیم
و بازخوانی جایگاه ادیان ابراهیمی نسبت به جایگاه حضرت ابراهیم«علیهالسلام»
بسم الله الرّحمن الرّحیم
«وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ»(بقره/124)
و چون حضرت ابراهيم«علیهالسلام» را پروردگارش با كلماتى بيازمود، و وى آن همه را به انجام رسانيد، [خدا به او] فرمود: «من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم.» [ابراهيم] پرسيد: «از فرزندان و دودمانم [چطور]؟» خداوند فرمود: «عهد من به ظالمین نمیرسد».
1- ابتلاء و بلا هر دو به معنای آزمایش میباشد بدین معنا که به کسی اموری و یا اعمالی را پیشنهاد میکنند تا صفات باطنی او را مانند شجاعت و اطاعت و سخاوت دریابند و از این جهت، امتحان با عمل ممکن است و نه فقط با سخن.
2- ملاحظه باید کرد که حضرت ابراهیم«علیهالسلام» در این آیه، در حالیکه پیامبر بودند مورد خطاب قرار میگرفتند و اینکه حضرت با درک مقام امامت سؤال کردند آیا این مقام به فرزندان من هم میرسد؟ «وَ مِنْ ذُرِّيَّتي» و خداوند فرمود: «قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ» و این یعنی آن عهد که منظور، امامت باشد به ظالمین از فرزندان ابراهیم تعلق نمیگیرد و این نشان میدهد همۀ فرزندان حضرت، ظالم نبودهاند که بفرماید به فرزندان تو تعلق نمیگیرد. فرمود به آنانی که ظالم هستند آن عهد که همان امامت باشد، نمیرسد.
3- امام طبق آیۀ 35 سورۀ یونس که میفرماید: «... أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى» باید مورد هدایت خاص الهی باشد، نه آنکه هدایت را از کس دیگری گرفته باشد. در آیۀ 73 سورۀ انبیاء میفرماید: «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ...» بدین معنا که آنهایی را که امام قرار دادیم، به امر ما که مقام «كُنْ فَيَكُون» است هدایت میکنند، و انجام کارها و فعلهای خوب را به آنها وَحی کردیم و نفرمود وَحی کردیم که کارهای خوب را انجام دهند؛ فرمود همان فعل امام، وَحی الهی میباشد.
4- از آنجایی که در رابطه با امامت فرمود: «إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» پس امامت با همان مقام عصمت با جعل و ارادۀ الهی برای امام بهوجود میآید.
5- همانطور که روشن شد امامت مقام مخصوصی است به عنوان «هدایت به امر» که به حکم: «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»(یس/82) پس هدایت امام امری تدریجی نیست بلکه برعکس، امری دفعی و باطنی میباشد در راستای «ایصال الی المطلوب».
6- در بستر شریعت الهی و حاضرشدن در ابتلائات و امتحانات گوناگون و مقاومت در دل آن ابتلائات، خداوند امامتِ آن فرد و یا آن ملت را به میان میآورد تا رهبری جهانی را به عهده گیرد. امری که ایران را امروز مدّ نظر جهان قرار داده و این غیر از «بیطرفیِ فعّال» میباشد که سیاسیون لیبرال توصیه میکنند بلکه عبور از برنامهریزی 20 سالۀ آمریکا و اسرائیل است که به تعبیر رهبر معظم انقلاب در مسیر همراهی مردم با آنها که ملت ایران را به دنبال خود بکشانند؛ قرار داده شد.
7- مهم، سیرۀ حضرت ابراهیم«علیهالسلام» است و امامت جهانیِ آن حضرت و ظهور ادیان ابراهیمی و جلول نهایی آن که دین اسلام است، و ظهور امروزین آن یعنی انقلاب اسلامی.
8- اگر حضرت ابراهیم«علیهالسلام» را در میدان توحیدی و امامتی که در آن سیره به میان آمد در میدان مقابله با جبهۀ استکبار مدّ نظر نیاوریم، رسانههای جبهۀ استکباری ما را به خود مشغول میکنند.




