نسبت ما با مقام پیشاخلقتیِ حضرت فاطمه زهرا«سلاماللهعلیها»
بسم الله الرّحمن الرّحیم
1- «السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَکِ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ بِهِ صَابِرَة»؛
سلام بر شما ای بانوی امتحان شده! توسط کسی که شما را آفرید، شما را قبل از اینکه بیافریند، امتحان کرد. و شما را در مقابل آنچه که به آن امتحان کرد، صبور یافت.
پس اولاً: بحث در وجود پیشینی و مقام قبل از خلقت آن حضرت است. ثانیاً: در زیارت فوق نظر به صابربودن آن حضرت است و صابر کسی است که در مقابل مصائب بیقرار نمیشود و بیقراری نمیکند.
2- رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» در رابطه با خلقت پیشینیِ ائمه و زهرای مرضیه«علیهمالسلام» میفرمایند: «إِنَّ اللَّهَ خَلَقَنِي وَ خَلَقَ عَلِيّاً وَ لَا سَمَاءَ وَ لَا أَرْضَ وَ لَا جَنَّةَ وَ لَا نَارَ وَ لَا لَوْحَ وَ لَا قَلَمَ...»، هنگامى كه خداى توانا من و على را خلق كرد، آسمان و زمين، بهشت و دوزخ، لوح و قلمى در كار نبود. تا آنجا که بحثِ از خلقت نور حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» میکنند و میفرمایند: به نور آن حضرت «فَزَهَرَتِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءَ». پس نور آن حضرت آسمانهاى هفتگانه و زمينهاى هفتگانه را روشن ساخت و به اين جهت فاطمه را زهرا ناميدهاند.(إرشاد القلوب إلى الصواب، ج2، ص: 403)
3- مقام حضرت فاطمه«سلاماللهعلیها» در غامض علم الهي: امام عسكري«علیهالسلام» به نقل از پدران بزرگوارشان ميفرمايند كه رسول الله«صلواتاللهعلیهوآله» فرمودند: «هنگامي كه آدم و حوّا داخل بهشتِ فردوسِ اعلي شدند، چشمشان به خانمي افتاد كه ... از نور جمالش بهشتها نوراني است، آدم پرسيد: محبوبم جبرائيل! اين خانمي كه بهشتها از نور جمالش برافروخته و نوراني است، كيست؟ جبرائيل گفت: او فاطمه، دختر محمّد، پيامبري از فرزندان تو است كه در آخرالزمان ميآيد... سپس آدم فرمود: محبوبم جبرائيل! «أَخُلِقُوا قَبْلي»؛ آيا ايشان قبل از من خلق شدهاند؟ عرض كرد: «هُمْ مَوْجُودُونَ في غامِضِ عِلْمِ اللهِ قَبْلَ اَنْ تُخْلَقَ بِأَرْبَعَةِ آلافِ سَنَةٍ» آنها چهارهزارسال، پيش از آفرينش تو، در فشردهی علم الهي موجود بودهاند.
همه موارد فوق حکایت ازمقام پیشاخلقیِ ائمه و حضرت زهرا«سلاماللهعلیهم» دارند تا ما در این نکته مهم فکر کنیم که آیا ما میتوانیم با آن نوع حضور که ائمه و حضرت زهرا«علیهمالسلام» داشتهاند، یعنی حضورِ پیشاخلقتِ آنها مأنوس شویم؟ یعنی شرایطی که ما نیز وجودی پیشاخلقت داشتهایم که حضوری است آغازین و یگانه. در همین رابطه حضرت باقر«علیهالسلام» میفرمایند: «وَ خَلَقَ أَرْوَاحَ شِيعَتِنَا قَبْلَ أَبْدَانِهِمْ بِأَلْفَيْ عَامٍ، وَ عَرَضَ عَلَيْهِمْ وَ عَرَّفَهُمْ رَسُولَ اَللَّهِ«صَلَّىاَللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ» وَ عَلِيّاً وَ نَحْنُ نَعْرِفُهُمْ.» ارواح شيعه ما را دو هزار سال پيش از تنهاشان آفريد و بدو عرضه كرد و رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» آنان را شناخت و به على معرفى كرد، و ما هم آنها را ميشناسيم.
4- در رابطه با مقام اُنس با روحانیتِ ائمه«علیهمالسلام» توسط شیعیان از امام صادق«علیهالسلام» داریم: «أَنَّ رَجُلًا جَاءَ إِلَى أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ«علیهالسلام» وَ هُوَ مَعَ أَصْحَابِهِ فَسَلَّمَ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَنَا وَ اللَّهِ أُحِبُّكَ وَ أَتَوَلَّاكَ فَقَالَ لَهُ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ«علیهالسلام» كَذَبْتَ قَالَ بَلَى وَ اللَّهِ إِنِّي أُحِبُّكَ وَ أَتَوَلَّاكَ فَكَرَّرَ ثَلَاثاً فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ«علیهالسلام» كَذَبْتَ مَا أَنْتَ كَمَا قُلْتَ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْأَرْوَاحَ قَبْلَ الْأَبْدَانِ بِأَلْفَيْ عَامٍ ثُمَّ عَرَضَ عَلَيْنَا الْمُحِبَّ لَنَا فَوَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ رُوحَكَ فِيمَنْ عُرِضَ فَأَيْنَ كُنْتَ فَسَكَتَ الرَّجُلُ عِنْدَ ذَلِكَ وَ لَمْ يُرَاجِعْه».( الكافي، ج1، ص: 438) مردى نزد اميرالمؤمنين «علیهالسلام» آمد و آن حضرت با اصحاب خود بود، آن مرد به آن حضرت سلام كرد و عرض كرد: به خدا من تو را دوست دارم، و پيرو توأم، اميرالمؤمنين«علیهالسلام» به او فرمود: دروغ مىگوئى. گفت: آرى! به خدا به راستى من دوستت دارم و پيرو توأم، تا سه بار تكرار كرد و اميرالمؤمنين «علیهالسلام» فرمود: تو دروغ مىگوئى، تو چنان كه مىگوئى نيستى، به راستى خدا ارواح را دو هزارسال پيش از بدنها آفريده و سپس دوستان ما را به ما عرضه داشته، به خدا من روح تو را در ميان كسانى كه عرضه شدند نديدم، تو كجا بودى؟ آن مرد در اين هنگام خاموش شد و به آن حضرت مراجعه نكرد- ظاهراً ابنملجم بوده-
5- نظریه «جمسانيةُ الحدوث و روحانيةُ البقاء»¬ بودن نفس ناطقه انسان که جناب ملاصدرا میفرماید؛ نظر به هر کدام از انسانها دارد به عنوان شخصی خاص که با جسم خود آن نوع از بودن برایشان شکل گرفته ولی هرکدام از ما با نظر به وجه پیشینی خود که مربوط به روح ما است در علم خدا، میتوانیم با نظر به ائمه و حضرت زهرا«سلاماللهعلیهم» با حضور قبل از شخصیت خاص خود حاضر شویم و آن نوع شناخت که آنها را قبل از خلقت شناختهایم، تجربه کنیم و از زهرای مرضیه«سلاماللهعلیها» سخنگفتن برای توجه به آن حضور است که بیشتر حضور رازگونه حضرت است به حکم «سرّ مستودع» که نزد آن حضرت است و میخوانیم: «اللهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها».
6- امام باقر«عليه السّلام» می فرمایند: «أَنَّ فَاطِمَةَ«علیهاالسلام» كَانَتْ تُكَنَّى أُمَّ أَبِيهَا».( بحار ، ج43، ص: 19) همانا كنيه فاطمه امّ ابيها- يعنى مادر پدر- بوده است. این حکایت از آن دارد که اُنس با مقام پیشاخلقتیِ زهرای مرضیه«سلاماللهعلیها» از جهتی موجب حضور در بنیان نور محمدی«صلواتاللهعلیهوآله» میشود که «رَحْمَةٌ لِلْعالَمین» بودند و طالب هدایت همه بشریت، تا انسانها از ظلمات دوگانگی و تکبر، به یگانگی و عطوفت نسبت به همدیگر نایل شوند .
7- با نظر به محبّتی که رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» به بشریت داشتند و نسبت به این امر خود را به زحمت میانداختند، خداوند میفرماید: «فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَديثِ أَسَفاً»(کهف/6) نزدیک است از اندوه خود را هلاک کنی از اینکه به این گفتار ایمان نمیآورند. یا میفرماید: «لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنينَ»(شعرا/3) نزدیک است از اینکه ایمان نمیآورند خود را هلاک سازی.
این آیات خبر از آن میدهد که رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» تا این حدّ به جهت نور توحیدی که داشتند، علاقهمند به مردم بودند تا آنها را از ظلمات شرک و تکبّر و دوگانگی نجات دهند.
8- در رابطه با غم حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» و گریههای خاصی که بعد از فقدان رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» و انحرافی که پیش آمد؛ حضرت صادق«علیهالسلام» میفرمایند: «أَمَّا فَاطِمَةُ بَکَت عَلی رَسُولِ الله حَتَّی تَأَذَّی بِها أَهلَ المدِینَةِ، فَقَالُوا لَها لَقَد آذَیتِنا بِکَثرِة بُکَائِکِ اِمّا أن تَبکِی بِاللَّیلِ وَ اِمّا أَن تَبکی بِالنَّهارِ، فَکَانَت تَخرُجُ اِلی مَقابِرِ الشُّهَداءِ فَتَبکِی».
اما فاطمه«علیهاالسلام» بر فقدان رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» آنقدر گریه کرد که مردم مدینه از گریههای آن حضرت اذیت میشدند، پس از آن حضرت خواستند با گریههای فراوانت ما اذیت میشویم، یا روز گریه کن و یا شب. آنگاه حضرت که قهرمان صبر بودند، از آن گریهها که مسلّم گریههای خاصی بود منصرف نشدند، از مدینه خارج شدند و بر سر قبور شهدا(ی احد) رفتند و آنجا به گریه ادامه دادند.
حال باید به این نکته فکر کرد با توجه به این امر که رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» به عنوان مظهر رحمت خداوند به مردم بودند و آنچنان برای مردم دلسوزی میکردند که خداوند آنطور به آن حضرت خطاب نمود که در آیات فوق ملاحظه کردید؛ آیا نباید گریههای حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» را نیز در آن فضا دانست، یعنی فضای محبت شدید به مردم که با فقدان رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» و تغییر مسیر آن حضرت، آن فضا تغییر کرد و خشونت به جای محبت نشست ، تا آن حدّ که ریسمان بر گردن مبارک حضرت علی«علیهالسلام» انداختند تا آن حضرت به اجبار با خلیفه بیعت کنند؟
صابربودنِ حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» آنچنان بود که مسلّماً مانند افراد عادی برای فقدان جسم مبارک رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» بیقراری نمیکردند، بلکه گریه آن حضرت حکایت از آن داشت که متوجه بودند رحمتی که با نور نبوت و اسلام، جامعه اسلامی را فرا میگرفت؛ به حاشیه رفت. چیزی که با انقلاب اسلامی و عطوفتی که در حال ظهور در جامعه است در حال بازگشت است تا به تاریخی نزدیک شویم که تاریخ حضور حضرت مهدی«عجلاللهتعالیفرجهالشریف» است و موجب تشفّیِ قلب مبارک صدیقه طاهره«سلاماللهعلیها» خواهد شد. تاریخی که در وصف آن فرمودهاند؛ گرگ و میش بر سر یک آخور غذا میخورند، یعنی دوگانگیها به یگانگی تبدیل میشود و محبت به جای خشونت به صحنه میآید.
نظر به خلقت پیشینیِ اهل بیت و زهرای مرضیه«علیهمالسلام» ، نظر به حضوری است که با روح آن اولیای الهی مأنوس خواهیم شد. روحی که همگی حامل روح رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» و حضرت صدیقه طاهره«سلاماللهعلیها» میباشند و در این رابطه حضرت عسگری«علیهالسلام» فرمودند: «نَََحْنُ حُجَجُ اللَّهِ عَلى خَلْقِهِ وَ جَدَّتُنا فاطِمَةُ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْنا» ما (ائمّه) حجت خدا بر مردم و مادرمان فاطمه حجت خدا بر ماست. آری! با توجه به این امر میتوان در سیره ائمه«علیهمالسلام» نور پیشینی حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» را مدّ نظر داشت و خود را در آن مقام حاضر کرد، مقامی که بیشترین رابطه را برای انسان با اولیای الهی پیش میآورد و جناب مولوی در اشاره به آن مقام میگوید:
متحد بوديم يك گوهر همه بى سر و بى پا بُديم آندم همه
چون بهصورت آمد آن نور سره شد عدد چون سايههاى كنگره
كنگره ويران كنيد از منجنيق تا رود فرق از ميان آن فريق
تاریخ حضور مهدی (عج) و یگانگی قلب ها
1- رسول خدا (ص) می فرمایند: بُعِثْتُ و أَنَا وَ السّاعَةِ کَهاتَینِ وَ جَمَعَ بَینَ السَّبابَةِ وَ الوُسْطی. بعثت من و قيامت مانند اين دو انگشت با هم است- و دو انگشت سبّابه خود را كنار هم مىنهاد
2- خانه های کوفه به خانه های کربلا متصل می شود.
3- رسول خدا (ص) می فرمایند: «والّذی نفسی بیده و منّا مهدی هذه الامّه الّذی یملأ الارض قسطاً و عدلا، کما ملئت ظلماً و جوراً» سوگند به آنکه جانم در دست اوست! مهدی(عج الله تعالی فرجه) این امت از ما خاندان است که خداوند به وسیلة او زمین را از عدل و داد پر میکند، همانگونه که از ستم و جور پر شده باشد.
4- بنا به فرمايش امام صادق مي فرمايند: مؤمن در عصر قائم در حاليكه در مشرق قرار گرفته، برادر خويش را كه در مغرب است ميبيند و همانگونه كه در مغرب قرار دارد، برادر مؤمن خويش را در مشرق ميبيند. (1) هنگامي كه قائم ما قيام كند، خداوند در دستگاه شنوايي و بينايي شيعيان ما، گستردگي و كشش ويژهاي ميبخشد تا ميان آنان و مهديِ ما واسطه و نامهرسان فاصله نباشد.(2)
5- وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع) قَالَ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ (ص) أَ مِنَّا آلُ مُحَمَّدٍ الْمَهْدِيُّ أَمْ مِنْ غَيْرِنَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لَا بَلْ مِنَّا يَخْتِمُ اللَّهُ بِهِ الدِّينَ كَمَا فَتَحَ بِنَا وَ بِنَا يُنْقَذُونَ مِنَ الْفِتْنَةِ كَمَا أُنْقِذُوا مِنَ الشِّرْكِ وَ بِنَا يُؤَلِّفُ اللَّهُ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ بَعْدَ عَدَاوَةِ الْفِتْنَةِ كَمَا أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ بَعْدَ عَدَاوَةِ الشِّرْكِ وَ بِنَا يُصْبِحُونَ بَعْدَ عَدَاوَةِ الْفِتْنَةِ إِخْوَاناً كَمَا أَصْبَحُوا بَعْدَ عَدَاوَةِ الشِّرْكِ إِخْوَاناً فِي دِينِهِمْ ( بحار الأنوار ، ج51، ص: 84)
امير المؤمنين على بن ابى طالب عليه السّلام روايت كرده كه فرمود: پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله عرضكردم: آيا مهدى از ما آل محمد است يا از نسل ديگران ميباشد؟ پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: او از ماست. خداوند دين خود را بوسيله او ختم كند چنان كه بوسيله ما گشود «1». مردم بوسيله ما از آشوبها نجات يابند، چنان كه بوسيله ما از شرك و بتپرستى رهائى يافتند، و هم بوسيله ما خداوند دلهاى آنها را بعد از دشمنيها و آشوبگريها با هم پيوند دهد چنان كه بوسيله ما دلهاى آنها را پس از عداوت آلوده بشرك پيوند داد و آنها را با هم برادر دينى نمود.
-----------------------
1- بحارالانوار ج52 ص391.
2- مهدي موعود ج2 ص220.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته