بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
3238
متن پرسش
ببخشید استاد ، در مناظره های آقای طاهری و آقای تبار ، که لینک های این مناظرات وجود دارد ، چیزی از حق بودن یا باطل بودن تشعشع دفاع استاد طاهری ، دستگیر انسان نمی شود ضمن این که ظاهرا افرادی همچون آقای لاریجانی هم، کلاس های ایشون رو بسیار تأیید کرده و مفید دانسته اند اما کلاس هاشون به اسم عرفان کاذب بسته شد ، اما به نظر برخی مشکلاتی در کلاس هاشون درمان می شه که بنده جای دیگری درمان این مشکلات رو ندیدم. البته خدا رو شکر من خودم این مشکلات رو ندارم اما افراد زیادی رو می شناسم که با این مسائل دست و پنجه نرم می کنند، واقعا نظر شما راجع به کلاس های آقای طاهری که البته الان تعطیل شده اما فایل های تصویری اش هنوز هست ، چیست و آیا با دین و حقایق توحیدی هستی سازگاری دارد یا خیر. خواهشا راهنمایی کنید. استاد نمی دانم طرح این مسئله درست است یا خیر اما در حالی که ریش گذاشتن برای آقایان واجب شرعی است اما آقای طاهری ریش ندارند و خانم های بدحجاب هم سر کلاس هایشان حضور دارند ، اما به نظر می رسه ایشون بیماری هایی رو درمان می کنند که مربوط به روح آدمی می شود ، نظر شما چیست ؟ خواهش می کنم جوابی بدهید که واقعا راه رو برای امثال بنده بگشایید. واقعا از شما به خاطر این که تا کنون سوالاتمون رو جواب دادید متشکرم . التماس دعای فراوان.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده در مورد این نوع درمان‌ها در کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» عرایضی داشته‌ام اگر کتاب را از ابتدا تا انتها با دقت مطالعه فرمایید إن‌شاءالله جایگاه این اعمال و بی‌برکتی آن برایتان روشن می‌شود، و جایگاه انرژی درمانی هم در آن کتاب عرض شده است. موفق باشید
3237
متن پرسش
ضمن سلام و احترام ، نظر جناب عالی راجع به آموزش های تشعشع دفاعی استاد طاهری (عرفان حلقه ) چیست ؟ یک نمونه از فیلم کامل سه ساعته ی آن را در آدرس...
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام:حیف من و شما نیست که مشغول این حرف‌ها شویم و سخنان متقن عرفای بزرگی مثل حضرت امام را رها کنیم و به این حرف‌های وَهمی بپردازیم؟ موفق باشید
3236
متن پرسش
با عرض سلام خدمت جنابعالی در سایت مشرق مصاحبه ای است از دکتر یثربی با عنوان حکمت متعالیه برهان نیست ادعای برهان است. میخواستم بدانم شما با دکتر یثربی و اثار او اشنا هستید و دلیل این حرف او را چه میدانید اگر این مصاحبه به صورت عمومی منتشر نشده بود چندان مهم نبود بحثی بود ین اهل علم ولی وقتی عمومی میشود فرق میکند البته دکتر یثربی مدعی است که تا چهل سالگی کتب فلسفی را خوانده حتی درس اسفار علامه را هم شرکت کرده بعد به این نتیجه رسیده که حکمت متعالیه برهان نیست ادعای برهان است البته من به سایت ایشان رجوع کردم دیدم اثار زیادی دارد ولی نتوانستم کتابی از ایشان مطالعه کنم در مجموع دوست دارم بدانم کسی که مدعی است کتب فلسفی را خوانده است چگونه به این نتیجه رسیده که برهانهایی که بر اصالت وجود تشکیک وجود و غیره اقامه شده برهان نیست و امثال شهید مطهری که معتقدند برهاین حکمت متعالیه مانند براهین ریاضی مستحکم ست و سلسله وار از هم نتیجه گرفته میشود متوجه برهانی نبودن انها نشده اند البته مشکل همین است که اینها مدعی اند ما چند سال فلسفه را خواندیم و کلاس علمایی مانند علامه هم رفتیم و نتیجه ای نگرفتیم ممنون میشوم اگر توضیحی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده نیز سخنان ایشان را شنیده‌ام و کتب ایشان را هم مطالعه کرده‌ام و در مقایسه با سخنان حکمی حضرت امام و علامه طباطبایی به این نتیجه رسیدم آقای یثربی نتوانسته‌اند آن‌طور که حضرت امام و علامه متوجه حکمت متعالیه شدند، مطلب را بگیرند و چون بنده جلد هشتم و نهم اسفار را ترجمه‌ کرده‌ام دیدم آقای یثربی در همان مورد نفس و معاد مطالب را به شدت ناقص فهمیده‌اند. موفق باشید
3235
متن پرسش
با سلام و احترام استاد طاهرزاده بسیار زیاد تمایل دارم در راه خدا و اسلام گام بر دارم.باالتبع گام هایی هم برداشته ام اما هنوز دلم آرام و قرار ندارد،نمی دانم رسالتم را باید چگونه شروع کنم،از کجا آغاز کنم...استاد راهنمایی بفرمائید که در این مسیر پر از محبت چه قدم های شایسته ای بر دارم که خداوند متعال از ما خوشنود و ما را با شهادت در آغوش خود جای دهد.ان شاء الله ومن الله التوفیق
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بعد از رسیدن به اعتقاد صحیح و اخلاق فاضله و رعایت حرام و حلال الهی همه‌ی حرکات و سکناتتان به دستور رهبر معظم باشد که امروز راه مستقیم همین راه است و بس. موفق باشید
3234
متن پرسش
با سلام شما در کتاب انگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شوند فرمودید که روش شرطی کردن در نظام تربیتی اسلام وجود ندارد. ولی وقتی خدا در قران می گوید غیبت نکن و بلافاصله میگوید ایا دوست دارید گوشت برادرتان را بخورید دارد ما را شرطی می کند. که در هنگام غیبت تصویر گوشت برادمان که داریم انرا میخوریم در ذهن ما ایجاد می شود و این یک نوع شرطی کردن است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این مثال که زدید شرطی‌کردن نیست، حکایت یک حقیقت است که جنبه‌ی باطنی عمل غیبت . ولی در کتاب و در شرطی که عرض کرده‌ام گفته شده است در ابتدای امر به‌خصوص برای کودکان شرطی‌کردن داریم منتها نباید انسان‌ها را در عمل در حدّ شرطی‌کردن نگه داشت. موفق باشید
3232
متن پرسش
سلام استاد. یک شخصی که به لحاظ سیاسی در چارچوبه حکومت است برایش جالب شده بود که چرا با توجه به اینهمه سواد و آگاهی و زمان شناسی و بصیرتی که در حضرتعالی وجود دارد چرا هیچ مسئولیت خاصی در نظام اسلامی ندارید و در جاهای مهم از توان شما استفاده نمی شود بعدخودش رفته بود راجع به شما تحقیق کرده بود و گفت: استاد طاهرزاده آنگونه گه گفته می شود در یک دوره ای از زندگیشان «چپی» بوده اند و تفکرات چپ داشته اند سپس بعد از مدتی متوجه می شود و تغییر رویه می دهند. البته برای من خیلی این امر قابل پذیرش نبود و گفتم اگر استاد طاهرزاده یک زمانی چپی بوده اند حتما آن زمان چپ خوب بوده است.استاد واقعا شما چپی بودید؟حالا اگر نبودید آیا این وحشتناک نیست که در نظام جمهو.ری اسلامی اینقدر به راحتی به آدما انگو برچسب می زنند؟بهرحال اگر شما خودتان هم مایل نبوده باشید مسئولیت بپذیرید ولی خود نظام گمان می کند شما را خودش پس زده است چون چپی بوده اید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در بیوگرافی که از بنده در سایت هست می‌توانید مراحل مختلف زندگی‌ام را مطالعه کنید. بنده یک زمانی که عضو حزب جمهوری اسلامی بودم انتقاداتی به تنگ‌نظری‌های آن‌ها داشتم که معلوم است آن‌ها یک تئوری داشتند که «هرکه با ما نیست، بر ما است» ولی این‌که می‌فرمایید مسئولیت نداشته‌ام، یک دوره مدیر کلی آموزش و پرورش و یک دوره مدیر کلی بنیاد شهید را داشتم و در هر دو دوره با تلاش زیاد از مسئولان مربوطه خواهش کردم استعفای بنده را قبول کنند چون خودم به این نتیجه رسیدم که ما در موضوعات معرفتی و اخلاقی نقیصه‌ی اساسی داریم و رفع این نقیصه را برای خودم در حدی که می‌توانم واجب می‌دانم. موفق باشید
3231
متن پرسش
با عرض سلام اقا سوال پرسیدم مبنی بر اینکه شب جمعه بود و دعای یا شاهد کل نجوی.... جواب ندادید لطف بفرمایید جواب را به ایمیل ارسال فرمایید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نمی‌دانم منظورتان چیست، بنده هر سؤالی که برسد اگربلد باشم جواب می‌دهم. موفق باشید
3229
متن پرسش
با سلام خدمت استاد مسئله ایست که حدودا یکساله که ذهن منو به شدت مشغول کرده و به معنای حقیقی کلمه دچار تحیر شدم. یکی از همکلاسی های بنده دختر خوب و بانجابتی به نظر میرسه. اگرچه چادری نیست منتها محجبه و باحیاست. در طول چهارسال درس، رفتار نامناسبی از ایشون ندیدم و در صحبت کردن با نامحرم هم حد و حدود رو نگه میداره و از نظر من شخصیت منسجمی داره که تحت تاثیر جو نیست. خب من بنا رو بر خواستگاری گذاشتم تا اینکه عکسی به دستم رسید که در جشن فارغ التحصیلی دوست این خانم، ایشون حجابش رو کاملا رعایت نکرده بود و مقداری از موهاش پیدا بود. ازونجایی که من مذهبی هستم این مسئله در ذهن من تاثیر منفی گذاشته اما احساس میکنم دارم زیاده روی میکنم و این مسائل قابل اصلاحند کما اینکه رویه ایشون بر پوشش مناسبه... در نظر دارم که جلسه ای برای بحث و گفت و گو درباره این مسائل ترتیب بدم و بعد شرایط رو بسنجیم، اگر ایشون حدود زندگی با یک شخص مذهبی رو قبول کردن بعد بحث خواستگاری رو مطرح کنیم. در فامیل هم دخترخاله ای داشتم که به همین سبک و سیاق ازدواج کرد و الان چادری هستند و زندگی خوبی هم دارند... ولی استاد هنوز هم اطمینان قلبی برام حاصل نشده و دچار سردرگمی ام. امکانش هست منو راهنمایی بفرمایید ؟ ممنون و محتاج دعای خیر شما
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین راهی که به فکرتان رسیده خوب است. موفق باشید
3228
متن پرسش
مهدی نصیری نویسنده محترم کتب «سلوک در ذیل شخصیت امام خمینی (ره)» (جناب آقای اصغر طاهر زاده) سخن از ضرورت تاسیس تمدنی فلسفی و عرفانی گفته اند و آنچه از مطاوی کتاب بر می آید ایشان سخت شیفته حکمت متعالیه ملاصدرا و عرفان ابن عربی و مولوی هستند و در واقع مبادی و مبانی تمدن مورد نظرشان را در اندیشه های نامبردگان می جویند. اما سئوال اساسی این است که آیا اندیشه ها و مبانی ملاصدرا و ابن عربی و مولوی قابلیت تاسیس تمدنی اسلامی متناسب با اهداف انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را دارند یا خیر؟ مطلب حاضر در پی پاسخ به این سئوال است . ایاجواب آقای نصیری را میدهید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر ملاک ما امروز حضرت امام و مقام معظم رهبری است، این دو بزرگوار به چیزی غیر از آن‌چه آقای نصیری می‌گویند معتقدند و بنده نظرات حضرت امام و مقام معظم رهبری را به طور نسبتاً مبسوط نسبت به حکمت صدرایی و عرفان محی‌الدین در آن کتاب آورده‌ام و دلایل این‌که ما به بهترین شکل می‌توانیم به کمک صدرایی و عرفان محی‌الدین از سوبژکتیویته عبور کنیم را عرض کرده‌ام. موفق باشید
3227
متن پرسش
با سلام در برخی علوم مثل ترمودینامیک یا فیزیک کوانتومی مباحث مطرح می شود که غرابت نزدیکی به مبانی دینی دارد. مثلا چندی پیش فایلی را دیدم که ارتباط مباحثی چون وجود جهان های چهاربعدی و بعد چهارم و گذشت زمان را در آن با ایات قران تشریح کرده بود و نتیجه گرفته بود که برخی از این مباحث با ایات قران کاملا همخوانی دارد. کتابهایی نیز در رابطه با علم و دین منتشر شده که از جمله آن به کتاب اندیشه های کوانتومی مولانی نوشته آقای محسن فرشاد می توان اشاره کرد. برای بنده که تحصیلات در علوم مهندسی است این مطالب بسیار جذاب و حتی راهگشاست و حتی احساس می کنم در بینش اینجانب تاثیر عمیقی دارد و حتی با اینکه یک فردی مذهبی هستم برایم از خیلی از مباحث صرفا مذهبی ملموس تر است.. حال می خواستم نظر جنابعالی در مورد اینگونه مباحث را جویا شوم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: با این‌که تمام عالم آیات الهی است ، اگر انسان فطرت خود را سالم نگه داشته باشد از هریک از آیات الهی به حقیقت منتقل می‌شود ولی باید فراموش نکرد که نباید تنها از آینه‌ی محدود جهان محسوس به عالَم قدس و ملکوت نگریست. موفق باشید
3226
متن پرسش
با عرض سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار همانطور که در قرآن آمده هدف از خلقت ما بندگی و عبودیت است. حال من یک سوال داشتم اینکه یک نفر چگونه می تواند بفهمد که از چه راهی بهتر می تواند بندگی خدا را به جا آورد؟ ممکن است انسانی به طرق مختلفی بتواند کار کند ولی چگونه می تواند بفهمد که بهتر ین راه کدام است.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: شریعت الهی مطابق فطرت همه‌ی انسان‌ها نازل شده، با عقیده‌ سالم قرآنی و رعایت حرام و حلال الهی می‌توان بندگی کرد و خداوند در این راه آن‌چه شما را به سعادت نزدیک می‌کند در قلب شما القاء می‌فرماید. موفق باشید
3225
متن پرسش
ما قبول داریم که آیت‌الله منتظری، حضرت امام را آنطور که باید نشناختند و خود را کنار امام دیدند. من در این باره سؤالم فقط همین است که: ما از کجا این را فهمیده ایم؟ شما این سؤال را همانطور که فرمودید، در سؤال 2833 پاسخ داده اید، اما خودتان آن پاسخ را دوباره نگاه کنید؛ آن فرمایش شما هیچ ربطی به سؤال حقیر ندارد؛ لطفاً به جای توضیح اصل مدعایتان، این سؤال را پاسخ دهید که: ما این «خود را کنار امام دیدن» را ما از کدامیک از گزینه‌های زیر می‌فهمیم؟ الف) از عمل‌کردن به اجتهاد خودش می‌فهمیم. ب) از نشناختن زمانه و درنتیجه اجتهادهای پرت و پلا. ج) سایر موارد (لطفاً نام ببرید.)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده معتقدم باید امام را مافوق یک مجتهد دید، او حقیقتی است که می‌تواند تاریخ ما را به ساحتی ماوراء دنیای مدرن ببرد ولی امثال آقای منتظری نتوانستند ماوراء دنیای مدرن امام را بفهمند و امام را با ملاک‌های همین دنیا سنجیدند. موفق باشید
3224
متن پرسش
باسمه تعالی سلام بر تمامی دوستان سایت لب المیزان حقیر یک بار دوسه هفته قبل سؤالات 13 و 14 و 15 را برای شما فرستادم، پس از یک هفته پیگیر جوابش شدم، فرمودید که به دستتان نرسیده. مجددا هفتة گذشته این سؤالات را به همراه سه سؤال دیگر، برایتان ارسال کرده طی پیامکی جناب آقای قدوسی را از ارسال این سؤالات و تعداد آنها مطلع کردم. پس از یک هفته امروز که به سایت مراجعه کردم، دیدم پاسخ آن سه سؤال دیگر برایم ارسال شده، هم به سایت، و هم به ایمیلم، اما پاسخ آن سه سؤال، نه به ایمیلم امده و نه در سایت موجود است! لذا امروز مجددا این سه سؤال را به همراه هفت سؤال دیگر خدمتتان ارسال کردم. از انجا که فرموده‌بودید سؤالات شماره نداشته‌باشد، شماره‌های 13 و 14 و 20 را از ابتدای این سه سؤال حذف کرده‌ام. ولی در جریان باشید که اگر دیدید از این ده سؤال، سه سؤال تکراری است، بدانید مانند دفعات قبل مشکل فنی ایجادشده؛ یعنی یا این سؤالات در سری قبلی به دست شما نرسیده یا پاسخی که شما زحمت کشیده و ارسال کرده‌اید به دست من نرسیده‌است. نه این که من پاسخ این سؤالات را دریافت کرده‌ام اما خواسته‌ام یک بار دیگر همین سؤالات را بفرستم. ضمنا دو هفتة قبل سؤالی دربارة آیت‌الله منتظری خدمتتان ارسال کردم که الف و ب و ج داشت، جواب آن سؤال هم به دستم نرسیده‌است! لذا این سؤال را هم إن‌شاءالله پس از چند دقیقه به عنوان سؤال یازدهم خدمتتان ارسال می‌کنم. البته اگر همین متن هم سؤال محسوب شود، جمعاً إن‌شاءالله 12 سؤال خدمتتان ارسال کرده‌ام. آقای قدوسی فرموده‌بودند که استاد سؤالی را در دو دفعه، از دو زاویه نگاه کرده و دو جواب متفاوت داده‌بودند، اما حقیر ظاهراً هیچ‌یک از آن دو پاسخ را دریافت نکرده‌ام! حیف است که استاد سؤالی را پاسخ بدهد ولی بلااستفاده بماند، لذا در صورت ممکن هر دو پاسخ استاد را ارسال کنید شاید خودم متوجه زوایای مختلف بحث بشوم. یا لااقل این دوپاسخ را به استاد عرضه کنید خودشان یکی را بر دیگری ترجیح داده برایم ارسال کنید. ولی فکرکنم اگر خودم با دو پاسخ استاد مواجه شوم، بهتر باشد؛ چون شاید زاویة سؤالم را خودم بهتر بدانم.
متن پاسخ
.
3223
متن پرسش
سلام استاد عزیزتر از جانم:‌چند سالی است که کاروان پیاده زایرن کربلای معلا با حضور 40نفر از مشهد مقدس راه میافتند و نزدیک دوماه در راه هستند. عده ای این شبهه را وارد می کنندکه این افراد متاهل هستند و طی این مدت همسرانشون معذب هستند واین سزاوار نیست که مردی زنش در خانه معذب باشد و شاید به گناه هم بیفتد و در عوض پیاده به زیارت امام حسین(ع) برود. خواستن بینیم نظر حضرتعالی چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به نظرم کار متعادلی نیست مگر برای سفر واجب، مثل حج تمتع. موفق باشید
3222
متن پرسش
انسان به بعضی قضایا علم حصولی دارد مثل این که: «دیروز درد داشتم»، و به بعضی قضایا علم حضوری دارد مثل این که «الآن درد دارم». پس می‌شود انسان به یک قضیه علم حضوری داشته‌باشد بدون این که نظر به موضوع و محمولش داشته‌باشد. حال سؤال ما این است که: آیا مبادی یک فکر، لزوماً از جنس قضیه و تصدیق است (البته لابشرط نسبت به این که نظر به موضوع و محمولش بشود یا نشود)؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: قبلاً جواب داده شده. موفق باشید
3221
متن پرسش
در تعریف «فکر» از منظر «فلسفه» منظور از «مبادی» در عبارتِ «حرکت به طرف مبادی» چیست؟ آیا منظور فقط مبادی تصدیقیه است (که قضیه و گزاره است مثل استحالة اجتماع نقیضین)؟ یا اعم از تصدیقیه و تصوریه (مثل تعریف موضوع و محمول)؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در فلسفه نمی‌گویند: «حرکت به طرف مبادی» می‌گویند حرکت از مبادی به طرف مراد. مبادی آن نکاتی است که انسان تصدیق کرده و پذیرفته است. موفق باشید
3220
متن پرسش
پریشان‌حالی غرب، به کدامیک از جهات زیر است؟ الف) به جهت اهداف پوچی که دارد. ب) به جهت ناهماهنگی میان اجزاءش. ج) به جهت ناهماهنگی میان اجزاء با هدفش.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: سؤالات گزینه‌ای اندیشه را محدود به همان گزینه‌ها می‌کند و انسان نمی‌تواند ماوراء آن‌ها نظر خود را تبیین کند هرچند در این سؤال قسمت ج اولویت دارد. موفق باشید
3219
متن پرسش
در سؤالات گذشته، از شما پرسیدیم: «همة علما ذیل شخصیت امام هستند یعنی چه؟»، فرمودید: «یعنی پذیرفته‌اند امروزه دینداری در مسیری که حضرت امام تعیین کرده‌اند، دینداری حقیقی است.». در این راستا سؤال می‌شود: اولاً آیا صرف پذیرفتن، کافی است برای قرارگرفتن ذیل شخصیت؟ یا این پذیرش، قلبی و تشکیکی است و با عمل تشدیدمی‌شود؟ ثانیاً از این تعبیرِ «ذیل شخصیت» خیلی از دوستان برداشت می‌کردند که منظور شما این است که: «امام‌خمینی به ما فیض می‌رسانند و با ارادة خودش ما را از عالم برزخ تربیت می‌کنند، همانگونه که یک استاد اخلاق زنده شاگردش را تربیت می‌کند.». اما با توجه به این جواب شما، ظاهراً منظورتان از «ذیل شخصیت قرارگرفتن»، تنها همین است که: «آن شخص را به عنوان «الگو» بپذیریم و به سیره‌اش عمل کنیم، در این صورت اگر چه آن شخص (چه زنده باشد و چه مرده) متوجه ما نباشد و با ارادة خودش درصدد تربیت ما برنیاید، ما ذیل شخصیت او قرارگرفته‌ایم.»، آیا این برداشت ما صحیح است؟ ثالثاً پس از نوشتن این سؤال، عبارات «ملکوت خود» و «ملکوت حضرت امام» را در متن کتاب جستجوکردم، مطلب جدیدی دستگیرم نشد. آیا منظور شما هم از این که «ملکوت ما ذیل ملکوت حضرت امام قراربگیرد» آیا همین الگوگیری است ولو شخصی که الگوست، اراده‌ای برای تربیت ما نکند؟ لطفاً اگر این بحث را در قسمت خاصی از کتاب مفصلاً توضیح داده‌اید، صفحة کتاب را بفرمایید تا آن قسمت را مطالعه کنم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: خوب است در این مورد سی‌دی‌ها هم گوش داده شود. اقل ارتباط با امام الگوگیری از ایشان است ،‌ولی نفس ناطقه‌ی انسانی که گرفتار گناه نباشد توان تجلی به قلب‌های مستعد را دارد و هم‌اکنون می‌تواند به ما مدد برساند که در کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی» این نکته روشن شده. ولی فکر می‌کنم در خود کتاب معنای ارتباط با ملکوت امام عرض شده است و روشن شده که با آمادگی فکری و اخلاقی می‌توان با آن ملکوت همین حالا مأنوس شد و احساس ارتباط وجودی داشت. موفق باشید
3218
متن پرسش
ما برای اثبات لزوم وجود پیامبر و امام، استدلال عقلی داریم. این استدلالِ عقلی‌ای که لزوم وجود پیامبر و امام را ثابت می‌کند، آیا لزوم وجود پیامبر یا امامی که باید زنده باشد را ثابت می‌کند؟ یا ثابت می‌کند باید امام و پیامبری بیایند اعم از این که الآن هم مصداق زنده‌اش لازم است باشد، یا این که لازم نبوده و همان پیامبر یا امام هزار سال قبل هم کافی است و ما می‌توانیم به سیرة همان موقع از او تمسک کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: حجت خدا به اعتبار آن که حجت خداوند است باید همیشه باشد ولی سیره‌ی امام و نبی بدون آن‌که لازم باشد خودشان زنده باشند در تاریخ جاری است. مثل آن‌که شما در مبادی فقه به سنت رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» استناد می‌کنید در حالی‌که رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌و‌آله» در حال حاضر رحلت کرده‌اند. موفق باشید
3217
متن پرسش
آیا کسی که غیرصواب از او صادرنمی‌شود، معصوم نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به اندازه‌ای که غیرصواب از او صادر نمی‌شود در آن جهت معصوم است ولی مقام عصمت ائمه«علیهم‌السلام» مقامی است که در فهم و عمل تماماً در عصمت هستند. موفق باشید
3216
متن پرسش
شما در پاسخ به سؤالات قبلی فرمودید که: در غرب ابتدا گرایش نفس اماره به وجود آمد، آنگاه انواع هوس‌ها و شهرت‌دوستی و رقیب‌کشی به عنوان مبادی روح غربی ظهورکرد. در این راستا این دو سؤال مطرح می‌شود: الف) آیا این مثال‌ها به عنوان مبادی فکر غربی صحیح است؟ باید مشهور شویم. باید رقیب خود را حذف کنیم. ب) آیا مبادی غربی فقط از جنس «باید» است؟ اگر مبادی غربی از جنس «هست» هم هست، آیا می‌شود چند مثال بزنید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مبادی در غرب و غیر غرب یعنی شخصیت پذیرفته‌شده به علم حضوری و بالتبع اگر شخصیتی که انسان برای خود پذیرفته است صورت نفس امّاره‌ی او باشد نگاه اش به عالم، نگاه غربی است و در این راستا به حکم نفس اماره انواع هوس‌ها و شهرت‌دوستی‌ها پیش می‌آید. از آن‌جایی که مبادی هر کس شخصیت پذیرفته شده ای است که مد نظر دارد درآن شخصیت هم بحث «هست» مطرح است و هم بحث «باید». نمی‌توان مبادی غربی را بیرون از شخصیت پذیرفته شده منحصر به هست یا باید کرد. منتها آن‌چه را نفس امّاره «هست» می‌داند وَهمی است و نظر به «وجود» ندارد و آن‌چه را نیز «باید» می‌داند بر اساس نیاز هوس‌اش می‌باشد. موفق باشید
3215
متن پرسش
شما در صفحة 62 و 63 می‌فرمایید که اگر فلسفه و عرفان و تفکر اجتماعی خود را از امام نگیریم، در تمام این عرصه‌ها به باطل می‌افتیم! ما اشکال کردیم که: یعنی باید فلسفة ملاصدرا را هم از امام بگیریم؟! شما پاسخ فرمودید: «در مبادی عملی باید به شخصیت خاص امام رجوع کرد و مواظب باشیم تقسیم‌بندی‌های مربوط به مبادی نظری ذهن ما را به خود مشغول ننماید.». من نفهمیدم؛ بالاخره در مبادی نظری باید به امام نظرکنیم یا در مبادی عملی؟ الف) منظورتان از «مبادی نظری» چیست؟ آیا منظورتان همین علوم نظری مثل فلسفه و عرفان نظری است؟ ب) منظورتان از «مبادی عملی» چیست؟ آیا منظورتان همین دستورات شریعت در امور فردی و اجتماعی است؟ ج) این که «در مبادی عملی (مثل ترک معصیت) به حضرت امام نظرکنیم» یعنی چه؟ د) اگر در مبادی عملی باید به امام نظرکنیم، پس چرا در کتاب فرموده‌اید: «باید فلسفه و عرفان‌مان را هم از امام بگیریم»؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در کتاب عرض شد حتی انگیزه‌ی استدلال ما در موضوعی مبتنی بر مبادی پذیرفته‌ی ما است و آن مبادی حضوری است و گزاره‌های حصولی در آن‌جا جا ندارند. باید سعی بفرمایید در جایی که بنا است مبادی خود را پیدا کنید با پای حصولی وارد نشوید. مبادی عملی، شخصیت ‌پذیرفته‌شده ای است که در ذیل آن شخصیت طوری می توان به فلسفه و عرفان رجوع کرد که فلسفه و عرفان از حالت حصولی صرف در ایند. موفق باشید
3214
متن پرسش
وقتی ما از شما پرسیدیم: «چه اشکالی دارد که (طبق دستورالعمل آیت‌الله بهجت) از طریق «ترک معاصی» به قرب برسیم و از حضرت امام فقط چند گزارة حصولی بگیریم؟»، شما در پاسخ فرمودید: «خلطی بین مبادی عملی با نظری شده‌است» و با توجه به ادامة پاسخ‌تان (که قبولیِ عبادات مشروط است بر ولایت ائمه) منظورتان این بوده که در سلوک إلی الله و عبادات فردی‌مان باید نظر به حضرت امام داشته‌باشیم. ما در سؤال‌مان این را انکارنکردیم، بلکه گفتیم در چند گزارة حصولی در امور اجتماعی به حضرت امام نظر داریم. اولاً آیا چند گزارة حصولی از حضرت امام گرفتن، نظرداشتن به ایشان است؟ ثانیاً آیا برای آن که از طریق عبادات‌مان قرب پیداکنیم، علاوه بر این که چند گزارة حصولی از حضرت امام بگیریم، نیاز داریم به این که بیشتر از این به حضرت امام نظر داشته‌باشیم؟ این نظرداشتنِ بیشتر چگونه است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همچنان‌که در کتاب عرض شد باید امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» مبادی شخصیت ما شوند که یک موضوع حضوری است. موفق باشید
3213
متن پرسش
آنچه ما را از خشونت و عقل‌گریزیِ طالبانیسم نجات می‌دهد، عقلانیت است؟ یا شرح صدر و مدارا (که نتیجة شرح صدر است)؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: من نمی‌توانم در مقام نفس ناطقه بین عقل قدسی و شرح صدر و مدارا فرق بگذارم به‌خصوص که روایات ما مدارا را نشانه‌ی عقل می‌دانند. موفق باشید
3210
متن پرسش
سلام جهت مطللعه وپیدا کردن معرفت نفس چه منابع معتبر وروشهای پیشنهاد می فرمایید باسپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: کتاب‌های آیت‌الله حسن‌زاده خیلی خوب است. موفق باشید
نمایش چاپی