با سلام: در رابطه با سوال ۳۳۴۳۱ من به کتاب معاد شما مراجعه کردم اما مطلبی به عنوان (دوگانگی صورت و معنا) پیدا نکردم. لطفاً دقیق تر راهنمایی بفرمایید. با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که موضوع یگانگی صورت و معنا از مباحث بسیار مهمی است که در صورت درک مقام برزخی و قیامتی انسان روشن میگردد و چنانچه مایل باشید در این موارد قدم بزنید؛ باید تمام بحث کتاب «معاد؛ بازگشت به جدّیترین زندگی» همراه با ۷۵ جلسه شرح صوتی آن را دنبال بفرمایید تا موضوع برایتان معنا پیدا کند. موضوعی نیست که با یک سؤال و جواب و یا با یک تیتر و عنوان بتوانید چیزی از آن بیابید. موفق باشید
سلام علیکم استاد عزیز: موفقیت شما را روز به روز از خدا خواستارم. استاد یه قضیه ای هست خیلی ذهنم رو درگیر کرده حدیثی داریم میگه «أَوَّلُ مَا يُحَاسَبُ اَلْعَبْدُ اَلصَّلاَةُ فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا وَ إِنْ رُدَّتْ رُدَّ مَا سِوَاهَا.» من دارم میبینم خیلی از نمازگزاران نمازشون ظاهرا به صورت صحیح ادا نمیکنن یعنی مثلا رکوع و سجود یا قرائت «عمدا» به خوبی ادا نمیکنن و اعمال صالح زیادی دارن به زیارات ائمه (ع) میرن حتی تو دنیا عنایت خاصی دارن انگار مورد توجه خدا به صورت خاص هستند... میخواستم بدونم جریان اینا در روز بعد فوتشون و روز قیامت چطور محاسبه میشن وقتی که به نماز اهمیت نمیدن؟ چطور مجازات میشن؟ اعمالشون چطور محاسبه میشن؟ آیا مورد قبول خداوند میشه نمازشون؟ در روز آخرت چطور؟ عزیزمی استاد با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه نمازگزار با نیّت انجام نماز، نماز را شروع میکند إنشاءاللّه مورد قبول خواهد بود. ولی هر اندازه آداب را بدون افراط و وسواس رعایت کند و سعی نماید حضور قلب و یاد خدا را در نماز زنده نگه دارد، به همان اندازه برکات بیشتری از نماز نصیبش میشود. موفق باشید
سلام خدمت استاد عزیز: پوزش بابت مزاحمت بنا به توصیه حضرتعالی بارها سعی کرده ام تفسیر وزین المیزان را مطالعه کنم. ولی هر بار بعد از مدتی به دلیل سنگینی مطالب دلسرد شده و مطالعه را رها کرده ام و از این بابت حسرت میخورم. اخیرا متوجه شدم کتاب ۴ جلدی «خلاصه تفسیر المیزان» را خانم فاطمه مشایخ ترجمه کرده اند. اصل کتاب به زبان عربی از آقای کمال مصطفی شاکر است. آیا مطالعه این کتاب را به عنوان مقدمه ای برای مطالعه تفسیر المیزان مناسب میدانید؟ آیا میتوان بخشی از برکات و انوار مطالعه تفسیر المیزان را با مطالعه این کتاب بدست آورد؟ ممنون و متشکر و با آرزوی قبولی طاعات
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد جناب آقای عباس پورسیف قبلاً این زحمت را کشیدهاند و در مقایسه با کتابی که میفرمایید تصور بنده آن است که آقای پورسیف دقت بیشتری نسبت به آقای کمال مصطفی شاکر داشتهاند. با اینهمه در دل تفسیر المیزان، همان تقابل آراء است که ذهن انسان را میپروراند. ولی اگر صرفاً بخواهیم نظر علامه را نسبت به آیات بدانیم، همان دو کتاب تا حدّی کمک میکند. موفق باشید
سلام استاد: وقتتون به خیر. بنده به خاطر علاقه ای که همیشه به زبان داشتم از سنین نوجوانی چند زبان مختلف رو تا حد مقبولی یاد گرفتم (انگلیسی، اسپانیایی، ژاپنی، و...)، اما متاسفانه به غیر زبان انگلیسی از باقی زبان ها اونقدر استفاده ی کاربردی نتونستم داشته باشم و برام شدن علم لا ینفع. الان برای فهم قرآن، تفسیر و متون دینی بسیار علاقمند شدم که زبان عربی رو یاد بگیرم. برای یادگیری عربی کلاسیک در خانه، شما چه منابعی رو پیشنهاد میکنید؟ خدا به وقتتون برکت بده ان شاءالله
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان نیستم. ولی فکر میکنم سایتهایی هست که در این مورد راهنمایی و کمک کنند. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: مدتی پیش از شما سوالی پرسیدم در این باب که بتوانم خودم را در حضور ائمه درک کنم و ارتباطم را با آنها تقویت کنم و به معرفت حضور ایشان برسم. جواب شما در زمان خاصی به دستم رسید که آن را لطف و هدیه ی امام رئوف دیدم. کتاب مبانی نظری نبوت و امامت و حقیقت نوری اهل البیت را که فرمودید مطالعه کردم و سعی در ترک گناهان و عمل به واجبات و رعایت اخلاق دارم. با مطالعه حقیقت نوری اهل البیت حقایق خوبی را به وسع خود فهمیدم و تشکر میکنم اما حس میکنم از دنیایی گفتید که من آن را ندیده ام و فهم و درک من از کتاب اندک بود. من بیچاره حتی یک لحظه در خواب نیز هیچ امام معصومی را ندیده ام که این مطالب را تطبیق و تمرین و دید خود را اصلاح کنم. نمیدانم باید کتاب دیگری مطالعه کنم یا اگر تمرین عملی خاصی دارید که به چشمم کمک کند ممنون میشوم مرا راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید به ابعاد انسانیِ اولیای الهی و پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» نظر کرد آن هم به حکم آیه «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» کمال انسانی به درک الهامِ «فجور» و «تقوا» است و اینکه همواره این دو حالت به او الهام میشود تا از فجوری که او را از خودش و از خدا دور میکند، به سوی تقوایی سیر کند که او را به خود و خدا نزدیک مینماید و این با رعایت شریعت الهی ممکن است که انسانترین انسان یعنی پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» مأمور ابلاغ آن است. آیا ممکن است پیامبر خدا«صلواتاللهعلیهوآله» به انسان و کمال انسانی نظر نداشته باشند و خداوند اینچنین عمیق معنای انسان را با پیامبر خود و بدون مطالبه درونیِ رسولش با او در میان بگذارد؟ راستی را! رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» نسبت به انسان چگونه میاندیشیدند و به دنبال چه بودند که خداوند در جواب این وسیعترین انسان، این آیات را به او وَحی میفرماید تا در این زمانه که انسان خودش مسئله خود شده است، بتواند از طریق وحی الهی اصیلترین جواب را دریافت کند؟ و این اصلیترین سخن بنده است در نسبتی که میتوان با اولیای الهی داشت یعنی نسبت بین انسانیتِ خودمان در نسبت عالیترین افقهای انسانی. امری که حتی امروز و فردا بیش از دیروزها بدان نیاز داریم و در جواب موضوعی که سؤالکننده شماره 34902 به میان آوردند، باز بر همین نکته تأکید شد. موفق باشید
عمده انحرافات انسان از برای آنست که خود را نشناخته است و هویت خود را فراموش کرده. هویتی که با عشق عجین شده و عشق می آفریند و مسیر میسازد. هویتی که هیچ چیز نمی تواند در برابرش قد علم کند و آنکه هویت فراموش شده اش را بیاد آورده، کوه در برابرش به زانو درآمده. هویت گمشده انسانیت در اعماق کدامین آوار به حبس کشیده شده است که رخ نمی نمایاند؟ هویت از یاد رفته ی طلبگی در کدام سیاره از کوله بار افتاده که طلبه رسالت خود را به ظهور نمی رساند؟ استاد در رابطه با هویت انسانی و طلبگی توضیحاتی بفرمایید و رجوعاتی بدهید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که متوجه شدهاید میخانهای را که حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» تقاضای گشودهشدنش را به رویش دارد؛ از دست دادهایم که همان حضور وجودی در تاریخی است که با انقلاب اسلامی شروع شده در بحث «باز آوینی و وسعت روزه داری پس از فتنه این روزها» https://eitaa.com/matalebevijeh/13440 صحبت از عشق در معنای امروزین آن به میان آمد. باشد که با کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» راهی گشوده شود. موفق باشید
سلام علیکم و رحمه الله. بنده صبح امروز، شنبه با آیت الله جوادی آملی در بیت ایشان دیدار داشتم و در انتهای دیدار از ایشان خواستم که همانطور که صدیقهی شهیده شهید شدند؛ دعا بفرمایید که بنده؛ همعالم بشوم و هم شهید و ایشان سه بار الهی آمین گفتند. بنده همنام با حضرت فاطمه هستم و ۱۹ سال دارم؛ بعد از این دیدار احساس میکنم از لحاظ روحی سبک شدهام و در قلبم حرارتی وجود دارد که باید کاری انجام دهم تا ثمرهی این دیدار بیشتر شود. لطفا بفرمایید چه کار کنم که خداوند توفیق درک عالمان را بدهد و بنده نیز عالم شوم و جزو ورثهی انبیا قرار بگیرم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم:همان افکار آن استاد فرهیخته را در کنار نظر به زندگی شهداء دنبال کنید. موفق باشید
سلام علیکم استاد بزگوار: عرض خدا قوت. روزهاست که چالش هوش مصنوعی و به عبارت دقیق تر زندگی ربات ها در میان دانشجویان بحث داغی دارد و با توجه به سرمایه گزاری های سنگین کشورهای غربی و حتی شرقی عده ای همچون ایلان ماسک زندگی آینده را از آن ربات های هوشمند میدانند و عنوان می کنند که ربات ها بر انسان تسلط پیدا میکنند!! آیا بر اساس سنت الهی امکان فایق آمدن و نابودی تمام بشریت از طریق محصول خودش ممکن است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: بالاخره این ما هستیم که به رباطها برنامه میدهیم. بنابراین باز این ما هستیم که میتوانیم مانع تسلط آنها بر زندگی شویم. ثانیاً: همانطور که بهخوبی متوجه می باشید، بالاخره خداوند جهان خود را به دست کسی نمیسپارد مگر آنکه اذن دهد تا هرکس در محدوده اذن الهی، خود را بنمایاند. به همان معنا که فرمود: «ثُمَّ جَعَلْنَاكُمْ خَلَائِفَ فِي الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ» (یونس/۱۴) پس آنگه شما را بعد از گذشتگانتان در زمین جایگزین کردیم تا بنگریم شما چگونه عمل میکنید؟
موفق باشید.
با سلام: استاد بنده دانشجو رشته فلسفه و کلام اسلامی هستم، چند سالی زبان انگلیسی رو بصورت دست و پا شکسته خوندم اما الان قصد دارم اگر کاری انجام میدم به نحو احسن باشه اما نمیدونم مطالعه زبان انگلیسی سودمند هست یا خیر، با بقیه هم که مشورت میکنم از فواید مادی زبان انگلیسی حرف می زنند و این بنده رو ترغیب به مطالعه زبان نمیکنه. میخواستم بگم بنظرتون در اون چارتی که اسلام و انقلاب اسلامی و امامین انقلاب برای یک دانشجو دارند، در اون برنامه و چارت زبان بیگانه و خصوصا انگلیسی چه جایگاهی داره آیا مطالعه بشود؟ آیا سودی برای اسلام و انقلاب اسلامی و سربازی امام زبان دارد یا بجای مطالعه زبان مطالعات در زمینه های دیگر صورت بگیرد؟ البته منظور از مطالعه زبان توانایی ارتباط با افراد سایر کشورها و بیگانه هاست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلم بعد از فهم فلسفه اسلامی و معارف قرآنی که بالضروره ما را به فهم زبان عربی آشنامی کند, اگر بتوانید برای فهم فلسفه غرب هم به متون خودشان رجوع بفرمایید بهتر است. موفق باشید
با عرض سلام و ادب: استاد بنده دوستی دارم که اعتقاد بسیار شدیدی به استخاره دارد به گونه ای که برای هر کاری استخاره میکند، اگر بد بیاد از اون کار می ترسه و دوری میکنه الان تصمیم گرفته بچه دوم بیاورد ولی هرچه استخاره میکنه بد میاد و آیه عذاب است. علت بد آمدن استخاره هم شاید بیماری دوستم باشد که دکتر بهش توصیه کرده بهتر بچه دار نشوید یا شاید بخاطر اینکه دست تنها وغریب است و از خانوادش دور است و کسی را ندارد که کمکش کنه به هر حال واقعا مانده چه کار کند. از یک طرف خودش و شوهرش بچه میخواند و از طرف دیگه دلش به خاطر بد آمدن استخاره آرام نیست و می ترسه مشکلی برای خودش یا بچه اش پیش بیاد. ممنون میشم که در این زمینه ما را راهنمایی بفرمائید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که آنچه در این امور برای ما حجّت است، عقل و مشاوره با صاحبنظران است در آن حدّ که به ما فرمودهاند در این موارد پشت به استخاره، پشت به قرآن محسوب نمیشود. موفق باشید
سلام علیکم: ببخشید من سیر مطالعاتی کتابهای جنابعالی رو شروع کردم، در حال حاضر کتاب از برهان تا عرفان رو میخونم. بنده خیلی دوست دارم که در عالم مجردات سیر کنم و خودم ببینم که چی داره میگذره، دیشب خواب عجیبی دیدم خواب دیدم که دیگه میتونم روحم رو از بدنم جدا کنم همین که میخواستم جدا کنم چنان وحشتی سراغم میومد که پشیمان میشدم، فکر میکردم اگر بره بیرون دیگه برنمیگرده. اینقدر تلاش کردم که روحم بیرون نره یه دفعه از ترس از خواب بیدار شدم. این خواب چی میخواد بهم بگه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. سعی بفرمایید مطالعه کتاب «از برهان تا عرفان» را با شرح صوتیاش دنبال کنید. زیرا این علوم، از علومی است که تا حدّی از سینه به سینه باید منتقل شود. ۲. بنده علم تعبیر خواب ندارم ولی فکر میکنم نباید خیلی به دنبال تعبیر این نوع خوابها باشید. موفق باشید
با سلام: شما در بحث ده نکته در معرفت نفس بیشتر جاها آنچه که مربوط به احکام نفس است به خداوند تعمیم میدهید. در صورتی که خداوند لیس کمثله شيئ است. در این باره چه توضیحی دارید؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای خدا، مثل یا شبیهی نیست ولی به تعبیر قرآن: «وَلَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَىٰ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ» برای او در آسمان و زمین مثال و نمونههایی که حکایت از حقیقت او بکند، هست.
با توجه به اینکه برای سؤالات خود ایمیلی مشخص نکردهاید و جواب بعضی از سؤالات شما یک کلمه بیشتر نیست و کمکی به سایر کار بران نمی کند که به آن ها رجوع کنند؛ جواب بقیه سؤالات نیز در همینجا داده میشود:
33606- باید همینطور باشد. جواب سؤالهای: 33607- نه 33608- نه 33609- همینطور باید باشد 33610- آری 33611- یک مقام است که نسبت به امکان ظهور هر کدام بحث جبرائیل و یا میکائیل پیش میآید. در کتاب «خویشتن پنهان» میتوانید مطلب را دنبال کنید 33612- این قوا در نفس به جامعیت میباشند ولی نفس دارای ذومراتب و فراوانی است. باز همچنان توصیه ما آن است با حوصله و پشتکار، مطالب را در کتابهای مربوطه دنبال بفرمایید تا خود به خود این سؤالات جزیی نیز برایتان حل شود. موفق باشید
سلام استاد: این جمله تان برایم بسیار دلنشین بود خواستم توضیحی، تفسیری، مطلبی هم بر آن اضافه فرمایید. به سوی جهانی که انسانیت انسان، محور تفکر باشد و قلبها آنچنان با عاطفه و عقلانیت به ظهور آیند که تحمل یک فقر و یک فقیر برایشان نماند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! تمام دین و دینداری برای غمخواری و دلسوزی نسبت به خلق است در بحث «نبیّ و محبّت، ربوبیت و عبودیت»[1] . شواهد قرآنی مربوط به این موضوع به میان آمده است. موفق باشید
[1] - https://lobolmizan.ir/special-post/969
با سلام خدمت شما استاد عزیز: طاعاتتون مقبول درگاه حق بعضی از افراد که قابل احترام هم هستند برای طرح پرسش اطلاعات علمی و مذهبی و یافته های خود را به اشتراک میگذارند و حضرتعالی هم با متانت و حوصله جواب میدین به نظر بنده نیازی به طرح این مباحث نیست. اگر سوالی و ابهامی دارند بفرمایند که شما جواب بدین اینکه بردارند و بریده ای از کتاب فتوحات را مطرح کنند که برای اکثریت قابل فهم نیست وقت شما را میگیرند ان شالله که نیستشان خیر است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید عزیزان در یک نکته به عنوان نقطه عطفِ یک حضور، موضوعی را مدّ نظر دارند و در این رابطه سؤال میفرمایند. و اگر بنده در مورد آن موضوع، حرفی داشته باشم در خدمتشان خواهم بود. موفق باشید
یا محبوب! به اسم خدای عاشقان سخنی را آغاز میکنم که نمیدانم انتهایش قرار است کدام آهِ جان گداز باشد که عاشقی را تذکر میدهد؟!! استاد: من در آن شبِ پر سوز و گداز غیرِ او کُشی را خوب آموختم و یاد گرفتم جز او توهّمی بیش نیست، اما غفلتها مرا به گرداب هلاکت میبرند. خوب میدانم کدام راه نیستی رفتنها چقدر و کی مرا از معشوقم دور کردهاند، اما این یکی واقعاً غیر قابل تحمل است، توجه به چیزی و کسی جز معشوق دیوانهام میکند، اما نه دیوانهای که عاقلان برایش شبها را به جان و اشک احیا میکنند! انگار درهای مرا میکشاند، درهای نیست. باز من نمیخواهم به جز او توجه داشته باشم، اصلا نمیشود، اینها همه وهم است، چرا که هرکسی چیزی دارد. اگر از عنایت یار است از نیستی نجات یافتم، «دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم». اما این خارج از تحملم است که در بهبهی عاشقِ عاشقشدن تا بزم وصال توهّمی مرا در برکشد. آری! شیطان که راهرفتگان را وسوسه نمیکند، اما باز هم میگویم این یکی بدجور جانم را آتش میزند، اما نه آتشی که انصاری همدانی را سوختهای در ره یار کرد، از وجنات بر میآید که باز هم سخنی قدسی قرار است جاری شود و مرا بی «من» کرده، در آسمان عشق پیچ و تاب دهد. آه از دارخوین و عشقی که حاج حسین را حاج حسین کرد!! سخنِ عشق نتوان گفت. آری! اما التماس دعایِ وصال داریم خالصِ خالص.
باسمه تعالی: سلام علیکم: سخنانتان را با ابهام همراه میبینم. پیشنهاد میشود با دنبالکردن مباحث «معرفت نفس» و «خویشتن پنهان» بدون عجله إنشاءالله آنچه را آن بزرگان در جانشان یافتند، برایتان پیش خواهد آمد و در این زمانه نسبت به آن احوالات بیگانه نخواهید بود. موفق باشید
یا محبوب. عرض سلام و رضوان حضرت پروردگار بر شما باد. شب رغبت های الهی بر شما مبارک باد. استاد ببخشید من از وقتی تصمیم به تغییر راه گرفتم با مقوله ی تبیین و دوستان دور از آنچه من میخواستم روبرو بودم. خب بعضی از دوستان مربوط به قبل از تغییر هستن، تصمیم گرفتم ازشون دل بکنم ولی بعد گفتم باید وایسم و وظیفه ی تبیین رو انجام بدم برخی دیگه هم برای کمک و تبیین به عنایت پروردگار باهاشون دوست شدم. متاسفانه در برخی مشکلات دوستانم احساس میکنم روند تاثیر داره برعکس میشه و بسیار میترسم که نکنه من تاثیر بپذیرم و حیران و در تلاش برای یافتن مرز این هستم که هدایت آنها به قیمت فاسد شدن من تمام نشه. اگر میشه به عنایت حضرت معشوق راهنمایی بفرمایید. اجرتون با پروردگار
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی تحت عنوان « راز امیدواری به آینده در تاریخ انقلاب اسلامی» شده است به همین امید که رفقا جایگاه قدسی آینده انقلاب را بیابند و متوجه آیندهای باشند ماورای آنچه دشمنان حقیقت در مقابل انسان میگذارند. در موضوع اندیشیدن نسبت به آینده، لازم است به نظری توجه داشت که بشر جدید به خویشتن خویش دارد و در همین راستا میتواند خود را در بستری از سنتهای اصیل عالم احساس کند، در این صورت در عین جوابگویی به یقینی که در درون خود به دنبال آن است، سعی دارد به نوعی از توهّمزدگی که عموماً فرهنگ مدرنیته گرفتار آن است، دچار نشود. آری! برای حضور در آیندهای قدسی باید حضور در سنتهای الهی دائماً مدّ نظر باشد، تا در همه صحنهها بر خلاف فضاسازی شبکه جهانی که فریبکارانه ما را در توهّمات متوقف میکنند، در واقعیترین واقعیات بهسر بریم. واقعیترین واقعیات در این زمانه، تاریخی است که با انقلاب اسلامی شروع شده تا انسانهایی همچون حاج قاسم سلیمانی در آن متولد شوند و تولد چنین انسان هایی همچنان ادامه یابد.این است راز امیدواری به آینده در تاریخ انقلاب اسلامی .
https://eitaa.com/matalebevijeh/12697 موفق باشید
سلام علیکم: برای اطلاع از مباحث چگونگی عبور دادن جوان از پوچی و جایگاه انقلاب اسلامی در این مبحث، کدام کتب یا اصوات حضرت استاد باید مطالعه و شنیده شوند؟ متشکرم
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از آنکه متوجه شوند وسعتی بیش از حضوری که در دنیا دارند، برایشان هست، از طریق معرفت نفس، کتاب «انقلاب اسلامی، بازگشت به عهد قدسی» میتواند شروع خوبی باشد. موفق باشید
با سلام و احترام: بنده دبیر درس هنر دبیرستان هستم و متاسفانه در شرایط اخیر غالب شاگردانم حرفها و صحبتها و جو فضای مجازی را تکرار میکنند. از اسلام و حکومت جمهوری اسلامی زده هستند. البته همه به علت جو خانواده و تربیت نادرست و حضور در فضای مجازی و باور اخبار کذب بیگانگان است. خیلی دوست داشتم که در بین دانش آموزان و به مناسبتهایی از انقلاب دفاع کنم. چند جلسه هم برایشان از اساتید بیرون مدرسه و قوی در کلاس آورده شد و بحث کردند. اما اثری نداشت. همچنان بر همان فعل هستند که هستند. از طرفی عذاب وجدان دارم که سکوت کردم و در این موضوعات روز حرفی نمیزنم. چند باری خواستم حرف بزنم اما جو بهم میریزد. و بجای تدریس درس باید کل کلاس حرف بزنم و یک تنه دربرابر ۳۰ دانش آموز که متاسفانه اهل سکوت کردن و گوش کردن نیستن. اگر هنگام صحبت کردن سکوت میکردند عالی بود. اما در حالت عادی هم اهل همهمه و صحبت زیادن. شما می فرمایید من چه کنم؟ آیا در پیشگاه خدا مسئول نیستم که از انقلاب دفاع نمیکنم در کلاسهای درسم؟ خیلی آشفته و عذاب وجدان دارم. احساس میکنم شبیه آدمهایی هستم که از ترس آسیب ندیدن و اذیت نشدن از سیدالشهدا دفاع نکردند و خسرالدنیا و الاخره شدند. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میاید هنوز فضا در ذهن بسیاری از دانشآموزان آشفته است. هنوز زود است اینان باور کنند گرفتار فریبهای فضای مجازی هستند هرچقدر جلو برویم بیشتر دروغهای فضای مجازی از یک طرف و شکست به اصطلاح براندازانه آنها بیشتر و بیشتر روشن میشود. در آن حالت اگر زمینههای آن را با دلسوزی نسبت به آنها فراهم کرده باشیم، و زمینه گفتگو بدون طعنه پیش آید، این نسل با هوشیاری خود متوجه فریب بزرگی میشود که از طریق فضای مجازی گرفتار آن شده بود. موفق باشید
عرض سلام خدمت استاد گرامی: مقام معظم رهبری در دیدار با جمعی از نخبگان حوزوی در سال ۱۳۸۲ انتقادی بر فلسفه اسلامی وارد کردند، راه حل شما در مورد این انتقاد چیست؟ آیا تا به حال تلاشی برای این کار صورت پذیرفته است؟ انتقاد رهبر انقلاب بدین شرح است: «نقص فلسفهی ما این نیست که ذهنی است - فلسفه طبعاً با ذهن و عقل سروکار دارد - نقص فلسفهی ما این است که این ذهنیّت امتداد سیاسی و اجتماعی ندارد. فلسفههای غربی برای همهی مسائل زندگی مردم، کم و بیش تکلیفی معیّن میکند: سیستم اجتماعی را معیّن میکند، سیستم سیاسی را معیّن میکند، وضع حکومت را معیّن میکند، کیفیت تعامل مردم با همدیگر را معیّن میکند؛ اما فلسفهی ما بهطور کلّی در زمینهی ذهنیّاتِ مجرّد باقی میماند و امتداد پیدا نمیکند. شما بیایید این امتداد را تأمین کنید، و این ممکن است؛ کما اینکه خود توحید یک مبنای فلسفی و یک اندیشه است؛ اما شما ببینید این توحید یک امتداد اجتماعی و سیاسی دارد. «لاالهالا ّاللَّه» فقط در تصوّرات و فروض فلسفی و عقلی منحصر و زندانی نمیماند؛ وارد جامعه میشود و تکلیف حاکم را معیّن میکند، تکلیف محکوم را معیّن میکند، تکلیف مردم را معیّن میکند. میتوان در مبانی موجود فلسفىِ ما نقاط مهمّی را پیدا کرد که اگر گسترش داده شود و تعمیق گردد، جریانهای بسیار فیّاضی را در خارج از محیط ذهنیّت بهوجود میآورد و تکلیف جامعه و حکومت و اقتصاد را معیّن میکند. دنبال اینها بگردید، این نقاط را مشخّص و رویشان کار کنید؛ آنگاه یک دستگاه فلسفی درست کنید. از وحدت وجود، از «بسیط الحقیقة کلّ الاشیاء»، از مبانی ملاّصدرا، اگر نگوییم از همهی اینها، از بسیاری از اینها - میشود یک دستگاه فلسفىِ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی درست کرد.»
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. حقیقتاً فلسفه ما ظرفیت زیادی برای حضور در مسائل امروز بشر در امور اجتماعی و زندگی امروزینش دارد. متأسفانه همانطور که قرآن را که کتاب زندگی بود، به کتابِ صرفاً خواندن تبدیل کردیم، فلسفه را بخصوص «حکمت متعالیه» جناب صدرالمتألهین را نیز به موضوعاتِ خواندنی تبدیل کردیم. اخیراً جناب آقای دکتر مهدی امامیجمعه تلاش دارند که این نقیصه را در دروس خود برطرف نمایند. پیشنهاد میشود رفقا به مباحثی که ایشان در «خانه طلاب» شروع کردهاند، رجوع فرمایند. @khanehtolab موفق باشید
بسم الله سلام علیکم: چگونه می توان از خدای ذهنی عبور کرد و به خدای واقعی رسید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با «معرفت نفس» این مسیر شروع میشود و سپس با «برهان صدیقین» و درک وجود خود و ربطی که آن وجود به عین وجود دارد؛ إنشاءالله انسان خود را در آغوش خدا احساس میکند. موفق باشید
با سلام: عالم از خداست. آیا به معنی آن است که عالم از هستی مطلق تجلی کرده است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هستی مطلق عین علم است و این نکته مهمی است که در «برهان صدیقین» بدان نایل میشوید. موفق باشید
با عرض سلام و احترام: 🌹 استاد ببخشید یک سوال در رابطه با انقلاب اسلامی داشتم. درسته که روح انقلاب، روح بزرگی است و باید از ابعاد بلند تری به اون نظر کرد، ولی خب در بعضی مواقع کارها و گفته هایی انجام میشه که واقعا در دل انقلاب نمی گُنجه. گاها پیش میاد که با افرادی برخورد میکنیم که برخورد درستی از برخی ارگان ها ندیدن و یا خب کوتاهی هایی می بینیم که پذیرشش سخته. (از خود انقلابیون) به این قضیه چه جوری باید بهش نگاه کرد؟ با تشکر و التماس دعای فراوان
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید ما در تنگنای تاریخیِ سیصدساله خود هستیم و هنوز میراثدارِ قاجار و پهلوی در نظام فرهنگی و اداری و حتی آموزشی خود هستیم و تنها با چشماندازی که انقلاب اسلامی مقابل ما گشوده است و با روحیه جهادی میتوانیم به مرور از آن تنگناها عبور کنیم و با توجه به چنین نکاتی است که نایب الإمام در توصیه خود به دانشجویان میفرمایند:
«توصیه اول من پرهیز از انفعال و ناامیدی است؛ مواظب باشید؛ یعنی مواظب خودتان باشید، مواظب دلتان باشید، مواظب باشید دچار انفعال نشوید، دچار ناامیدی نشوید. شما باید کانون تزریق امید به بخشهای دیگر باشید... مواظب باشید به افق پشت نکنید، به قلّه پشت نکنید، همیشه به سمت قلّه و به سمت افق روشن حرکت کنید.» (11/2/1401)
موفق باشید
استاد بزرگوار سلام و احترام: بنده نزدیک ده سال مادری داشتم که متبلا به سرطان بودند و دیدن رنج های ایشان به همراه سایر مشکلات خانوادگی، و در نهایت فوت ایشان منجر به افسردگی بسیار شدید در بنده شد. مدتی پس از فوت مادرم سعی کردم صبر پیشه کنم و با قرآن و امور معنوی به دنبال درمان خلأهای روحی خودم بودم، اما متأسفانه مدتی بعد به دلیل افسردگی شدید و تعدد مشکلات در زندگی نعوذ بالله دچار حس بدبینی به خداوند و کاهلی در انجام امور دینی شدم و بویژه کنترل طهارت چشم را از دست دادم و گناهانی را مرتکب شدم که تصور نمیکردم به آنها آلوده شوم. دانشگاه هم فضایی به شدت در نقد و انکار همه حلقه های اتصال معنوی از قرآن کریم تا مهدویت و ولایت فقیه را داشت و ناخواسته به تضعیف باورهای ما منجر میشد. همزمان با این اتفاقات دانشجوی بسیار موفقی بودم و اخبار مربوط به موفقیت هایم نقل مجالس شده بود و مستمراً شاهد پیشرفت در کارهایم بودم. به حدی که به دلیل موقعیت های شغلی خوب تصمیم به تأهل گرفتم. این وضعیت ادامه پیدا کرد تا زمستان سال گذشته که مجدداً تصمیم به اهتمام در انجام امور دینی و معنوی گرفتم اما آن زمان شدیدا به وسواس فکری و عملی دچار شدم. تا حدی که مرا به بیقراری های شبانه و گاه بی خوابی های مطلق چند روزه کشاند. مدتی دچار وسواس سلامتی شدم و هر نوع تغییر در وضعیت جسمی ام را نشانه ای از ابتلا به یک بیماری تلقی میکردم. سپس به شدت دچار وسواس عملی در زمینه طهارت شدم، بگونه ای که در تمام نماز مشکوک به شماره رکعات و صحت اذکار بودم و از طرف دیگر هجوم افکار ناخواسته شیطانی سراسیمه ام میکرد. هر زمان میخواستم به یکی از ائمه اطهار (ع) متوسل شوم، افکار توهین آمیز ناخواسته حلقه اتصالم را دچار اختلال میکرد و هر زمان در خیابان گام مینهادم، هجوم افکار منفی درباره دیگران و تصویرسازی های ناپسند از آنان عذابم می داد. اساتید طب سنتی علت را غلبه سودا عنوان کردند و تدابیر سودازدایی را تجویز نمودند. اساتید طب مدرن هم تشخیصشان ابتلا به ocd یا اختلال وسواس فکری عملی اجباری بود. اما نمی دانم چرا تصورم این است که بیش از همه این وضعیت معلول مسائل اخلاقی و روحی بنده است و اگر درمانی اساسی میخواهم باید در این زمینه جستجو کنم. در ماه مبارک رمضان مدتی مصرف داروهای شیمیایی را کنار گذاشتم و با انجام برخی دستورالعملها الحمدلله باورهای دینی ام بسیار تقویت شد و حالم رو به بهبود نسبی رفت و آن تصاویر ناخواسته کمرنگ شدند، اما همچنان بی خوابی آزارم میدهد و باعث میشود حال معنوی برای عبادت و ذکر نداشته باشم. از طرفی هم دلم نمیخواهد به مصرف داروهای شیمیایی روی بیاورم. و هم از ظهور گاه و بیگاه افکار شیطانی ناخواسته مکدر و ناراحت میشوم. از طرف دیگر، بسیار اهل استماع موسیقی بویژه سنتی و عرفانی بودم، اکنون از صبح که بلند میشوم تا آخر شب انگار در مغزم قطعات پراکنده موسیقی به صورت غیر ارادی پخش میشود و از کنترل من خارج است. به این فکر میکنم که شاید نیاز است از موسیقی توبه کنم. در زمینه امور معنوی واقعا دچار حیرت هستم. نمی دانم این وضعیت را عقوبت گناه بدانم، امتحان الهی بدانم، یا سحر و چشم زخم تلقی کنم؟ یا چون فرد به شدت موفقی بودم و بعد یکباره بیماری شدید پیدا کردم را استدراج بدانم. در کلام اساتیدی چون جنابعالی هر کدام از این موارد دستورالعملهای جداگانهای دارند و من نمی دانم به کدام عمل کنم. چون علت را نمیشناسم درمان را هم نمیدانم چیست. آیا مراجعه به اساتید حوزوی علوم غریبه را مفید می دانید؟ از جنابعالی درخواست دارم اول اینکه لطفاً بفرمایید برای درمان این احوال چه کارهایی باید انجام بدهم؟ دوم اینکه برای بنده دعا بفرمایید تا ان شاالله بازگشت سلامتی ام فرصتی باشد تا بتوانم در ادامه عمر گذشته ام را جبران کنم و ان شالله به حد لیاقت مصداق «قَوِّ عَلى خِدمَتِكَ جَوارِحي وَاشدُد عَلَى العَزيمَةِ جَوانِحي» باشم و البته نذر کرده ام در صورت شفا از بیماری تمام تلاشم برای تحقق این دعا باشد. در ماه رمضان مدام به این فراز دعا فکر میکردم: وَاَعِنّي بِالْبُكآءِ عَلي نَفْسي فَقَدْ اَفْنَيتُ بِالتَّسْويفِ وَالاْمالِ عُمْري وَقَدْ نَزَلْتُ مَنْزِلَةَ الاْيسينَ مِنْ خَيري فَمَنْ يكوُنُ اَسْوَءَ حالاً مِنّي و نمیدانم خداوند فرصت دیگری در اختیارم قرار می دهد یا خیر ان شاالله سلامت باشید و خداوند به حضرتعالی عمر با عزت بدهد
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به روحانیتی که بحمدلله در عمق وجودتان هست و مانع میشود از حقیقت منقطع شوید و باید شکر کنید؛ بنده اولاً: جهت شفای هرچه بیشتر جنابعالی دعا میکنم و ثانیاً: رجوع به علوم غریبه را قابل اعتماد نمیدانم و پیشنهاد میشود بعد از مطالعه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» با کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن خود را وارد عالم مجرد خود بگردانید تا إنشاءالله به نتایج خوبی نائل شوید. موفق باشید
سلام نماز روزه هاتون قبول: تو رمضان چیکار کنم آقا امام زمان رو ببینم در حالی که ازم راضی باشه؟ میخوام آدم بشم ولی بلد نیستم، تو روستایی که زندگی میکنم کسی نیست کمکم کنه، دلم میخواد مثل علامه طباطبایی رشد کنم الان بیست و شش سالمه به نظر شما دیر نیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر آنچه ذیل شریعت الهی در دل انقلاب اسلامی و با نظر به شهدا، خود را حاضر کنیم، عملاً در کلام نایب الامام یعنی رهبر معظم انقلاب، نور امام حیّ و حاضر را مییابیم. موفق باشید
سلام آقا مرتضی! شاید گوش ما با نجوای تو ناآشناست ولی این کلمات و روایتِ تو است از ما که ما را با تو آشنا کرده و به دنبال تو راه افتاده ایم تا شاید از لابلای این همه هیاهو و غبار آغشته به دروغ و ناراستی، افقی را که با جانت برای ما گشودی، بیابیم. آسید مرتضی جان! بر کدام کوه سجده کنان رفتی؟ تا از میان غار حِرا ات گوشهایت را از سخنهای هروزی بزدایی و آیات حق را برایمان روایت کنی؟ به کدام کهفِ حصینی پناه بردی که خود را آماده شنیدن آیات و اشارات حق کردی؟ به کدام چشمه رفتی و از آبش نوشیدی و غسل کردی و وجودت را از غیرش پاک کردی؟ و آیینهای شدی تا هر خانه عنکبوتی را ویران کنی و ما را از غفلت بیرون کشی؟ و ما را به جایی بخوانی که نه در پیش است و نه در پس!! آنجا همان جایی است که با پاهای آشنا به معراجت رفتی و ما را به آن خواندی. آقا مرتضی! سالها میگذرد از شهادتت و ما که ناآشناییم به شهادتت، آمدهایم تا شهادت بدهیم به همان صراطی که تو و آنان که تو برایمان روایت کردی شهادت دهیم و از میان این گرد غبار که چشم ها و گوشها و پاها را کور و کر و گمراه در راه کرده، چنگ به حبلالمتینی زنیم که تو با آن خود را بالا کشیدی و از آنجا برایمان راویِ حقیقتِ زمانه شدی. امید که نوری که تو را به آن خواند، ما را بخواند و ما نیز بگوییم از آنچه باید بگوییم و نگفتهایم؛ آن همان خورشید حقیقتیست که نورش تو را به آن خواند و ما نیز اِنابهکنان آمدهایم تا چشم بشوییم، آن را بیابیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حقیقتاً آن مرد یعنی آرمانِ آوینیِ دیروزهای دور و آقاسید مرتضی آوینیِ امروزها و فرداها، داستان نوشیدن از چشمه زلال حضرت روح الله را در گفتار و نوشتارش با ما در میان گذاشت تا ما نیز از حضور نسبت به معرکه حقیقتی که با جمهوری اسلامی به میدان آمد؛ عقب نمانیم.
حقیقت، چه اندازه شیرین و با صفا است وقتی انسان را در بر بگیرد و یا بگو انسان با آن روبهرو شود، چه رویارویی عظیم و عجیبی! که انسان در آن حضور، همچون جناب لسانالغیب حافظ بزرگ: «چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم». دقیقاً این همان چشمه حیاتی است که از طریق انقلاب اسلامی میتوان به سوی آن گام برداشت و زیباییِ حرکات شهدای عزیز را لمس کرد و حضور در جبهههایی که سالهای پیش قصه شور ایمان بوده است را، تجربه نمود و از معجزه یاد شهدا در مقتل آنها حیران شد، همان حیرتی که پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» از پروردگارش تقاضا نمود: «ربّ زدنی تحیّراً» جمعبندیِ عجیبی است بین سیاستی که عین دیانت است و حقیقی که در سیاست ظهور میکند و شهادتی که بودنی است بس بزرگتر از ماندن. موفق باشید