سلام استاد طاهرزاده؛ وقتتون بخیر از کارما اطلاع دارید آیا حقیقت دارد یا نه؟ منظور من از کارما تقریبا تناسخ هست اما کارمایی که من میگم اینه وقتی ما میخوایم به این دنیا بیایم قراره تجربه زمینی شدن رو داشته باشیم وقتی بار اول به این دنیا میایم کارهایی نداریم بخوایم پس بدیم اما وقتی در دفعه های بعد با پا به این دنیا میزاریم زندگی خوب و بدمون، نتیجه زندگی قبلیمون اگه آدم خوبی باشیم زندگی بعد هم برامون خوبه اما اگه بد باشیم زندگی بعدیمون هم بد میشه. آخه مگه میشه یه بار به این دنیا بیایم این همه رنج و سختی و بدبختی بعد یه نفر دیگه در شرایط بهتر پا به این دنیا بزاره اینم میدونم نباید مقایسه کنم همه هم مشکلات خودشون و دارند. اما تکاملی که من میگم اینه به این دنیا میایم تا کامل بشیم خدا با به دنیا آوردن ما به این دنیا بهشت و جهنم رو برامون رقم میزنه آخه مگه میشه خدای به این مهربونی ما رو بندازه تو آتش داغ و سوزان جهنم؟ خواهش میکنم جواب من رو بدین یا من این همه سال اسیر خرافات اسلام شدم و الان آگاه شدم یا الان گمراه شدم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال این سخنان حکایت از نوعی تناسخ به همراه دارد و در مباحث فلسفی به طور مفصل بر غلطبودن تناسخ بحث شده است از آن جهت که نفس ناطقه وقتی از «مابالقوه»های خود به «مابالفعل» رسید، محال است که دوباره آنچه فعلیت یافته است دوباره به بالقوه تبدیل شود. ۲. اتفاقاً همه سخن قرآن آن است که شما انسانها در قیامت با اعمال خود روبهرو میشوید و نه آنکه خداوند کسی را عذاب کند، بلکه پیامبران آمدند تا متذکر این امر مهم بگردند که نتایج اعمال شرکآمیز خواهی نخواهی آن آتشی است که درون را فرا میگیرد. موفق باشید
سلام. عزیزم: سوالی درباره سادگورو و آکهارت توله از استاد پرسیده بودم. استاد اظهار بی اطلاعی داشتند. زحمتی نیست فایل پیوست از آکهارت توله را به استاد نشان دهید. قطعاً وقتی از ایشان نخواهد گرفت اما برای بنده و بسیاری از افراد این مسیر نظر ایشان ذی قیمت خواهد بود. صفحه 9 تا 13 مد نظرم هست. https://www.uplooder.net/files/2cff766ee63f8922a15e405324980144/نیروی-حال.اکهارت-تول.pdf.html 💠سوال شماره۳۴۳۰۲ ⁉️سلام استاد عزیزم: صریح و دقیق نظر شما را درباره سادگورو و آکهارت توله می خواستم. ✅باسمه تعالی: سلام علیکم: از هیچکدام از افراد مذکور اطلاع خاصی ندارم. موفق باشید 🌐http://lobolmizan.ir/quest/34302
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع احوالات ربطی به سلوک و تعالی انسان به سوی توحید و عبور از «خود» ندارد. بلکه شبیه همان تجربههای نزدیک به مرگ است که آن افراد با روح خود و احوالات و تصوراتِ روحی خود روبرو میشوند که به جهت استعدادهای متفاوت، آن تجربهها متفاوت است. ولی ارزش سلوکی ندارد، همانطور که مرتاضها با تقویت نفس ناطقه خود روبرو میشوند و کارهایی را انجام میدهند. زیرا سلوک، در إزای حضور در افق توحیدی به صورت حضوری و وجودی پیش میآید. موفق باشید
با سلام: آیا شریعت همیشه تجلی حقیقت است؟ گاه دیده و خوانده شده که حقیقت متفاوت با شریعت است در این صورت چگونه می توان به شریعت یقین داشت و از حقیقت اعراض نکرد؟ مثلا در شریعت حج واجب است اما در زمانی امام با توجه به حقیقت مسئله، رفتن به حج را منع کردند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: شریعت در ذات خود راهی است به سوی حقیقت. حال اگر شرایطی پیش آید که آن راه به طور موقت به سوی حقیقت سیر نکند، اینجا است که نسبت به آن راه در آن شرایط، تجدید نظر میشود هرچند در هر حال شریعت الهی یک حقیقت ثابت و پایدار است. مثل آنکه انسان بالاخره با نماز به قرب الهی نایل میشود، ولی آنگاه که در حین نماز متوجه شود خطر فروافتادن کودکی در آب و یا چاه هست، نماز را ترک میکند. ولی در هر حال آنچه انسان را به خدا نزدیک میکند، در دل همین نماز و سایر دستورات شریعت نهفته است. موفق باشید
سلام علیکم: در رابطه با گفتگوی با دوستان با موضوع صبر و رحمت در بستر ایمان سوالی داشتم. اگر همکارانی که قرار هست باهاشون گفتگو کنیم اهل دین نباشند و بلافاصله که بحث قران یا خدا میاد وسط میگویند «چه ربطی دارد؟! چرا قران و خدا را میآوری وسط؟!» و فورا بحث رو اقتصادی میکنند و میگویند اگر قرار هست آینده اوضاع اقتصادی خوب شود به ما که وصال نمیدهد میخواهم که خوب نشود!! و دنبال ارزانی ماشین و گوشت و خانه هستند. چگونه میتوان گفتگویی آغاز کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر فضا، فضای جدال باشد و نه فضای گفتگو، حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» در کتاب شریف «مصباح الشریعه» میفرمایند: خدا رحمت کند کسی را که جدال را ترک کند، حتی اگر حق با او باشد. نهایتاً خوب است آن افراد را به سخنان اخیر آقای چگینی https://eitaa.com/matalebevijeh/12402 و استاد قمی https://eitaa.com/matalebevijeh/12409 راهنماییشان فرمایید. موفق باشید
سلام و درود استاد طاهرزاده: مدتی است گرفتار بیماری شدم، بسیار بی حوصله و ناامیدم. هرچند خیلی شنیدم انسان بیمار خیلی مقرب هست و چه و چه. اما هر مشکلی در زندگی راه حل داشته غیر از بیماری های صعب. خانواده ام هم خیلی سرحال نیستند و اینجور بگم بسیار بسیار خودم رو در قعر دره ای میبینم که راه نجات نیست و همین موارد باعث دلسردی و حسادت و نفرت شده. صبرم تمام شده. بنظر شما چرا خدا شفا نمیده، مخصوصا این امراض را؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید به این فکر باشیم که شاید مصلحت ما در این نوع بیماریها باشد. اینجا است که صبر بر بلا معنا میدهد و موجب گشایش معنوی میگردد. موفق باشید
سلام استاد عزیز: وقت حضرت عالی بخیر. این روزها کلیپ های زیادی از خشونت و وحشیگری افراد می بینیم و قویا غصه دار هستیم. کلیپ وحشیگری از عده ای اوباش در باره آرمان علی وردی دیدم که قلب هر انسانی رو به درد می آورد ولی کاش همین بود، کاش ما هم مثل همین عزیر جانمان را در راه حق و حقیقت می دادیم، که البته خون شهید بی ثمر نیست. اما چرا انقلاب اسلامی باید چنین رفتار خشنی با معترضین داشته باشه؟ استاد پیام شهرام گیل آبادی (مدیر شبکه رادیویی جوان و معاون قالیباف و خانواده شهید) از برخورد نیروی انتظامی رو ببینید - اینها چه توجیهی داره؟ ................، واقعا قلبم فشرده شد؛ شکستم. پلیس فقط نظاره گر بود. یکی گفت: «سى ثانیه وقت دارى گورت را گم کنى». نمى دانستم باید بروم، بایستم، چه کنم؟ یکى از نیروهاى پلیس بطرى آبى به من داد و در گوشم گفت من عذر مى خواهم کارى از دست ما بر نمى آید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه بنده هم خبرهایی از این جنس و یا به شدت کمتر شنیدهام حاکی از اینکه این افراد بدون آنکه دورههای لازم را دیده باشند در اموری ورود کردهاند که برای ورود در آن امور، تعلیم لازم را ندیدهاند. بحمدالله شنیدم با تذکرات مکرر بعضی از دلسوزان، گویا تا حدّی در حال تغییر رویه هستند و وظیفه ما میباشد که با تذکرات خود از این معضل تاریخی به خوبی عبور کنیم. موفق باشید
با سلام و درود خدمت استاد عزیز: بنده بعضی وقتا نماز شبم را قبل از خواب میخوانم و در وقتش نمیخونم چون میترسم سر وقتش بیدار نشم مجبورم قبل از خواب بخوانم. میخواستم بدونم آیا این نماز باعث موفقیت بنده میشه؟ آیا باعث تعالی و رشد من میشه؟ ثوابی که برای نماز شب ذکر شده شاملم میشه؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءالله. زیرا اهل فنّ به این امر نیز توصیه کردهاند. موفق باشید
سلام بزرگوار: وقتتون بخیر و نیکی روز معلم مبارک🌹 ببخشید از استاد محترم کمک و راهنمایی میخواستم اگه امکانش هست لطفا راهنمایی بفرمایید. در مورد یک جوان ۲۲ ساله دختر که به اصرار مادرش در انتخاب رشته کنکور، دانشگاه فرهنگیان رو انتخاب کرده و پشیمونه و بسیار ناراحت. الان وارد سومین سال دانشگاه شده، و هر روز حالش بدتر میشه علاقمندیش به این بود که بره دانشگاه شریف مهندسی بخونه، رتبه اش هم میرسید ولی از اونجاییکه مادرش شاغل بوده و و اداری و همه وقتش بیرون از منزل بوده و کمتر تو خونه بوده و مشکلات رو لمس کرده نمیخواسته دخترش دچار این مشکلات بشه و خواسته با سوق دادنش به سمت دبیری (که فرصت شغلی بهتریه برای بیشتر در کنار خانواده بودن) کمکش کرده باشه. اون زمان دخترش با اکراه پذیرفت ولی الان منت میکنه که شما باعث شدین من این رشته رو انتخاب کنم، من دوست ندارم معلمی رو، شما با سرنوشتم بازی کردین و..... و به لحاظ روحی بسیار داغونه. لطفا برای حل این مشکل راهنمایی میفرمایید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این نکته فکر کنید که بعضی از اتفاقات که مادران از سر دلسوزی برای فرزندانشان پیشنهاد میکنند ریشه در الهامات الهی دارد و سرنوشت فرزندانشان به صورتی صحیح مقابلشان گذارده میشود بخصوص که پیشنهاد شغل معلمی، پیشنهاد روحیه انسانی انسان با دیگر انسانها است و عملا انسان از این طریق در انسانیت خود وسعت پیدا میکند. این را از این جهت عرض کردم که اتفاقا خود بنده از روحیه مهندسی و تکنیکی، به معلمی رجوع کردم و در حین کار معلمی همواره این شعر را میخواندم: «گرم سنگ آسیا بر سر بگردد / دل آن دل نیست کز تعلیم بگردد». موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/13631
https://eitaa.com/matalebevijeh/13627
https://eitaa.com/matalebevijeh/13626
سلام بر شما که خداوند آدمی را جاودان آفرید در سرایی که نیاز به بقایش اهمیت دارد و انسان را از خاکی پاک آفرید سپس برایش نپسندید و او را در جسم روحانیِ باقی دوست داشت زیرا از همه نظر برای خانواده، دوستان و کسانی که با او کار دارند بهتر است و هم برای خود او و رحلت از دنیا را در اصل و اساس رحلتِ خروجِ بی نیازی در دنیا آفرید هرچند بسیاری بگونه های غیر اصیل از دنیا میروند. آنچه از رحلت از دنیا برای عموم فهم شده موت را نوعی نابودی میدانند! خیر انتقال است... و یا آنرا جدایی میدانند که قطع به یقین جدایی نیست بلکه بیشتر بودن است اگر دنیا را اصل قرار ندهیم بلکه اصالتمان که سرای باقی است اصل قرار دهیم در این صورت موت یعنی بیشتر بودن. اگر بخواهید این مسئله را در مورد خودتان برای ما توضیح دهید تا ما بتوانیم ملموس تر آن را بفهمیم چگونه می شود؟ مثلا خب ما به شما علاقه داریم اما به هر حال همه ازین سرا خواهیم رفت منتهی شاید اگر شما جملاتی بفرمایید به ما و خودتان بلطف خدا کمک شده تا بالاخره بدانیم رابطه تمام نمی شود و زندگی ادامه دارد مگر می شود جلسات قرآن و غیره ای که دائما در قیامت تا برزخ و در نهایت به مسجد النبیاء می رسید که امری از جنس بقاست تمام شود زمانی که جلسه ای نورانی است؟! آن همه شنبه ها گرد هم آمدیم که جاودان تر شود و در همه روابط دیگر نیز...
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که میفرمایید با حضور در جلساتی که جان ما را از نظر معارف و معنویت فربه و فربهتر میکند، بعد از این دنیا حضورمان بیشتر میشود و با حضور بیشتر به شعفی جانانه و گسترده نایل میشویم به همان معنایی که فرمودند: «الدّنیا مزرعة الاخرة». موفق باشید
سلام عليكم استاد: خدا عاقبتتان را ختم به شهادت کند. من می خواستم بدایه و نهایه را با صوت های استاد صمدی آملی شروع کنم، به توصیه ی برخی از اساتید به خاطر شم عرفانی ایشان در مطالب بدایه و نهایه و بسنده نکردنشان به مباحث عقلی صرف ولی مطالبی را در برخی از سایت ها دیدم که علما شرکت در جلسات ایشون رو حروم کردند به خاطر برخی گفتارهای ایشان مثل این گفتار: وجود حق متعال متن وجود جمادات و نباتات و حيوانات و انسانها است، يعني ما دو وجود نداريم، بلکه هر چه هست يک وجود است که در قوالب و اندازههاي گوناگون ظهور کرده است، نه اين که وجود زمين غير از وجود آسمان، و وجود آسمان غير از وجود حق متعال بوده باشد. و بقیه اش هم در این لینک زیر هست: http://nasiri1342.blogfa.com/post/95 حالا می خواستم بدونم مواضع ایشان درسته؟ و خوبه صوت هاشون رو گوش کنم؟ یا کسان دیگه ای هم هستند که برای شرح بدایه و نهایه شرح صوتی داشته باشند با شم عرفانی نه عقلیه صرف؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این گفتهها در دستگاه عرفانی قابل توجیه است. ولی شاید بهتر باشد که با صوتهای آقای امینینژاد شروع کنید زیرا بحث را خیلی وسعت ندادهاند، بیشتر سعی کردهاند اصل مطلب را با مخاطبشان در میان بگذارند. موفق باشید
سلام و ادب: شیوه و سبک کار فرهنگی برای جوونای این نسل چگونهست، چطور باید باشه!؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید کتابهای «جوان و انتخاب بزرگ» و «آشتی با خدا» در این رابطه بتواند کمک کند که البته هر دو کتاب روی سایت هست. در ضمن عرایضی اخیراً تحت عنوان «انقلاب اسلامی؛ طلوعی تاریخی در ۲۲ بهمن سال ۵۷» شده است که میتوانید بدان رجوع کنید. https://eitaa.com/matalebevijeh/12946 موفق باشید
سلام و عرض تبریک به مناسبت یوم الله ۲۲بهمن. به امید فروپاشیِ کاملِ نظام اقتصادی جهان استکبار. استاد؛ حضرتعالی از یک طرف می فرمایید انقلاب اسلامی یک حرکت توحیدی است که ریشه در گذشته ی توحیدی ما دارد که منزل به منزل در طول تاریخ جلو آمده و رشد یافته و در سال ۵۷ به نحو خاصی ظهور و بروز یافت. از طرفی هم می فرمایید که انقلاب اسلامی از افق آینده ی توحیدی و پس فردای تاریخ دارد به سوی ما می آید و می تابد. قدری در مورد جمع این دو نگاه و اتصال گذشته و آینده ی انقلاب اسلامی توضیح دهید. سپاس
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مسئله بسیار مهمی است. در این راستا 3 کتاب اخیر همراه با شرح صوتی آن میخواهد این نکته مهم را کالبدشکافی کند. کتابهای «انقلاب اسلامی، طلوع جهانی بين دو جهان» و «انقلاب اسلامی و چگونگی تحقق آينده دينداری ما» و «در راستای بنیانهای حکمت حضور انقلاب اسلامی در جهانی بین دو جهان». موفق باشید
عنه عليه السلام: «خُذِ الحِكمَةَ مِمَّن أتاكَ بِها، وَ انظُرْ إلى ما قالَ، و لا تَنظُرْ .حديثإلى مَن قالَ» حديث امام على عليه السلام: «حكمت را از هر كه برايت آورد فراگير و بنگر كه چه گفت و منگر كه گوينده كيست؟» سلام مگر هر کسی می تواند حکمت را منتقل کند؟ مگر حکمت موضوعی مقدس و در دست پاکان نیست؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ولی در فرهنگ بعضی از ملتها ما شاهد حکمتهایی بوده و هستیم. و در همین رابطه از پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» داریم که: «اُطْلُبُوا اَلْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّينِ». نمونه آن متنهای اوپانیشادها میباشد که سابقه شانزده قرن قبل از میلاد دارد که وقتی برای علامه طباطبایی خوانده بودند، ایشان فرموده بودند ما هم همینها را میگوییم. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: آیا با پشیمان شدن از انجام عمل حرام یا قبیح و تصمیم قاطع بر ترک آن و تنفر پیدا کردن از حرام یا قبیح، صُوَر برزخی و قیامتی آن نیست می شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! تماماً محو میشود در آن حدّی که به ما فرمودهاند: «من تاب لذنب کمن لا ذنب له» هر آنکس که از گناهی توبه کند در آن حدّ است که گویا آن گناه را انجام نداده است. موفق باشید
سلام استاد: من چند سالی است با شما آشنا شدم و حرف های دلم را از زبان شما شنیدم و با هر سخنتان روحی در من دمیده شد. الان جوری هستم که از خانواده خود خیلی جهانم جدا شده و افراد خیلی کمی هم هستن که بتونم باشون هم صحبت بشم و درباره افکارمون صحبت کنیم. احساس تنهایی میکنم و این مرا اذیت میکند چون انسان موجودی اجتماعی است و باید در جمع ها باشد اما من در جمع ها صحبت خاص و حضوری خاصی ندارم. تنهایی ام را از یک طرف که انس با حضرت عشق است را دوست دارم و از یه طرف اذیتم چون خیلی جاها احساس تنهایی میکنم. به انقلاب اسلامی و رهبر عزیزمان و جهان توحیدی که باید در آن باشیم تا خودمان را پیدا کنیم ایمان دارم و سعی میکنم در این مسیر باشم. لطفا هر راهنمایی صلاح میدونید بفرمایید. سلامت و عاقبت بخیر باشید استاد
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه صفات مؤمن را اینطور فرمودهاند که: «المؤمنُ بِشْرُهُ في وجهِهِ ، و حُزنُهُ في قلبِهِ ، أوسَعُ شَيءٍ صَدْرا» چرا نباید با مدارا با این افراد که عموماً مغرض نیستند، ولی جاهل میباشند؛ رفتار نکنیم؟ موفق باشید
سلام: منظور بیانیه ی مشترک عربستان و چین علیه ایران هست که با آژانس اتمی همکاری کند و در امور سایر کشورها دخالت نکند. چرا چین علیه ایران بیانیه داده؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: چین با سیاست هنرمندانه خود تلاش دارد با کشورهایی که در یک زمان، حیاتخلوتِ آمریکا بودهاند و از طرفی متوجه شدهاند نمیتوانند به آمریکا اعتماد کنند را؛ رابطه فعّال برقرار کند و از آن جهت که روحیه استکباری ندارد، مواجهه او در این ارتباطها و قراردادها برای یارگیری مقابل کشور دیگری نیست. در این مورد عنایت داشته باشید که: «ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان گفت: در این ملاقات نسبت به ورود بیانیه شورای همکاری خلیج فارس و چین به تمامیت ارضی ایران ابراز ناخرسندی شدید شد و تاکید گردید جزایر سهگانه ایرانی خلیج فارس جزو لاینفک ایران است که مانند هر بخش دیگر از کشور هرگز موضوع مذاکره با هیچ کشوری نخواهد بود. وی افزود: سفیر چین نیز با تاکید بر احترام کشورش به تمامیت ارضی ایران، در توضیحات اهداف سفر رئیسجمهور کشورش به ریاض، این سفر را در راستای کمک به صلح و ثبات در منطقه و بهرهگیری از گفتوگو به عنوان ابزاری برای حل مشکلات دانست. کنعانی گفت: سفیر چین سیاست خارجی کشورش در منطقه را مبتنی بر توازن دانسته و مبادلات پیشبینی شده دیپلماتیک از جمله سفر معاون نخستوزیر چین به ایران در روزهای آینده را مؤید این رویکرد اعلام کرد. » موفق باشید
سلام: وقت بخیر استاد! استاد داشتم خطبه فدکیه رو مطالعه میکردم رسیدم به آخر داستان که حضرت زهرا سلام الله علیها از مسجد برگشتن خانه و با امام علی علیه السلام گفتگو هایی داشتن راستش من کسی نیستم که بخوام ایراد بگیرم ولی هر جور فکر میکنم نمیتونم گفته های حضرت زهرا به امام علی رو بپذیرم چون کلماتی بکار برده شده در معنی خیلی تند و یه جورای طعنه زدن به امام و برداشت نوعی تعلل کردن از امام رو میرسونه اصل خطبه که کاملن مشخصه ولی همون آخرش رو اگه لطف کنید تبیین کنید. ممنون میشم خدا خیرتون بده.🌹
باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی در کتاب خود تحت عنوان «زندگانی فاطمۀ زهرا «سلاماللهعلیها» دقیقاً همین اشکال را مطرح میکنند و میفرمایند این قسمت به احتمال زیاد، ساختگی باشد زیرا آن کسی که این قسمت را جعل کرده است متوجه نبوده حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» در خانه، خطبه نمیخوانند. در حالیکه جملاتی که از حضرت با همسرشان در خانه نقل شده است، همان حالت سجعگونه خطبهای را دارد که در مسجد مدینه نقل کردهاند. علاوه بر این اساساً فضای سخن، فضایی نیست که بتوان آن را به حضرت زهرای مرضیه «سلاماللهعلیها» نسبت داد. موفق باشید
سلام استاد خدا قوت: راسیاتش من برای بحث مطالعاتم برنامه ای که ریختم به این صورت بود که قسمتی از مطالعه ام برای قرآن و المیزان، قسمتی برای بحث های شما و قسمتی برای بحث های شهید آوینی و دکتر داوری. الان هم دارم این سیر رو میرم جلو ولی یکسری از اطرافیانم میگن که اینطوری ذهنت ثبات پیدا نمیکنه و متحیر میشی و اینا. میگن بحث های آقای داوری و اینا تحیر میاره. ولی من با همین سیری که گفتم حال میکنم و با بقیه چیزایی که میگم یا متفکرای دیگه اصلا نمیتونم ارتباط برقرار کنم. اطرافیانم میگن بیا برو طرحولایت ولی دوست ندارم. حالا میخواستم ببینم نظر شما چیه؟ و درباره اون نکاتی هم که توی کتاب ادب خیال عقل و قبل گفتین درباره مطالعه یه سوالی داشتم که الان مثلا من با این سیر که گفتم شروع کنم و برم جلو و بعد برم سراغ مباحث امام خمینی (ره) و امام خامنه ای خوبه یا همین الان بجای این سیر اونارو کار کنم؟ بازم ببخشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر ذوق شما فعلاً با ارتباط نسبت به اموری است که میفرمایید آن امور شما را فعلاً اقناع میکند؛ بهتر است همین حالات را با دنبالکردن همان مطالب حفظ کنید. إنشاءالله این مسیر کار را به سوی انس با مباحث حضرت امام و امام خامنهای به نحو عمیقتری میبرد. موفق باشید
با سلام: چگونه میتوان علم حصولی را تبدیل به علم حضوری کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: علم حضوری، جایگاه خاص خود را دارد و با نظر به «معرفت نفس» پیش میآید و چنانچه انسان در معرفت نفس خود را فربه نماید، هر علم حصولی نیز عملاً نحوهای از حضور را در نزد نفس به میان میآورد مثل آنکه شما در ابتدا به علم حصولی به خداوند باور دارید ولی پس از آن سعی میکنید آن علم را در جان خود بیابید. اینجا است که با علم حضوری با خدای خود روبهرو میشوید و به همان معنا که در زیارت ائمه «علیهمالسلام» مییابید آنچه که از آنها میدانستید، در نزد خود شما میباشد. موفق باشید
سلام: روایتی در کانال مطالب ویژه آمده بود که بر میت ساعتی سختتر از شب اول قبر نمیگذرد. این دنیا هم که مملوء از سختی، بعد فقط شب اول قبرش چقدر باید سختی بکشیم، بعد همین طور در برزخ تا قیام قیامت. قیامت هم در صف محشر چقدر معطل و اذیت شویم خدا می داند بعد جهنمی بشویم که هیچ. چقدر طول بکشد خارج شویم الله اعلم. اگر هم حبس ابد بخوریم که واویلا. بهشتی هم بشویم هر کجا باشیم می دانیم اینها همه اش دلخوشکنک است و درجات بس بالاتری وجود دارد و ما محروم. مثل آنکه آدم اشکنه ای را با ولع مشغول خوردن باشد ناگهان بوی کباب بخورد زیر دماغ مبارکش آیا اشکنه زهر نخواهد شد؟ بعد بررسی که می کنیم می بینیم خداوند دغدغه اسماء خویش را دارد و اگر ظهور و بروز این اسماء مستلزم این همه آلام ما باشد آیا او را باکی هست؟ اصلا آیا خداوند جز خودش چیزی برایش اهمیت دارد و علاقه ای دارد جز این است که ما را به این خاطر دوست دارد که مظاهرش هستیم؟ البته بماند که : «هذه الحقیقة الغیبیه لاتنظر نظر لطف او قهر و لاتتوجه توجه رحمه او غضب». و نیز اعلم: أنّ الحقّ من حیث إطلاقه الذاتی لا یصحّ أن یحکم علیه بحکم، أو یعرف بوصف، أو یضاف إلیه بنسبة مّا ـ من وحدة أو وجوب وجود أو مبدئیة أو اقتضاء إیجاد أو صدور أثر أو صدور علم منه بنفسه أو بغیره ـ لأنّ کلّ ذلک یقضی بالتعیّن و التقیّد بله آن بالا بالاها خبری از ما که نیست هیچ به خود نیز ظاهرا علمی ندارد حال سوال این است آن آخرین افق و درجه را نیز در نظر بگیریم که فوق آن بوی کبابی در کار نباشد دوقلوی همسان چسبیده به خدا هم بشویم آیا باز انسان در آن اوج نیز نمی داند که باز خدا فقط خودش را دوست دارد و بس اصلا بالاتر برویم و خودمان نیز فرضا خدا بشویم خدایی که در خوددوستی غرق است چه انگیزه ای می دهد که هوس کنیم او شویم؟ و آیا باز ما نیز دران مقام خدایی همان بلایی که خدای قبلی بر سر مظاهرش آورد نخواهیم آورد پس همان طور که می بینید صدر تا ذیل هستی چنگی به دل نمی زند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در همه مواردی که میفرمایید بحث در احساس وجود است و عاریبودن از توهّمات که امور واقعی نیست. و لذا اگر از یک جهت حضرت حق خود را در مخلوقات تماشا میکند، مخلوقات نیز به حکم امکان ذاتیشان با درک فیض وجود، خود را احساس میکنند و از این جهت خوب است که نظام تکوین را مدّ نظر قرار داد. موفق باشید
سلام علیکم: من واقعا به بن بست رسیدم، از طرفی میدونم اسلام حقه! از طرف دیگه عاشق گناهم! در دوران بچگی وقتی ۶ سالم بود، توسط یک خانم مورد آزار جنسی قرار گرفتم، مدت زیادی این عمل طول کشید، به بلوغ زود رس دچار شدم، شرایط خوبی رو از اونموقع تا الان ندارم، واقعا بریدم! یکی کمکم کنه، چطور میشه عشق به اهل بیت در دل آدم باشه ولی از اون طرف دنبال گناه؟ اصلا میشه درست بشم؟ هی میام اینور بعد یه مدت بخاطر ضعفم میرم اونور، در چند سال اخیر به یک حد از پستی رسیدم ک میخوام تصمیم بگیرم اونوری بشم، چون دیگه نا امید شدم از خودم... واقعا بیش از هزاران بار در حال این رفت و آمدم، مسخره ام، نا میزونم! نمیدونم چیکار کنم، از این ور نمیتونم حق رو انکار کنم، چند روزی ک میخوام بیخیال بشم واقعا عذاب میکشم و نمیتونم انکارش کنم، اهل بیت و نمیتونم خدا رو نمیتونم اسلام رو نمیتونم انکار کنم، دید فسلفی طوری به زندگی دارم ولی عمل کمی! ناچیز نا مقدار! خیلی دچار گناه شدم...، لطفا چاره ای راهی جلوی پام بذارید! من نمیدونم باید چیکار کنم...، این رو میدونم پتانسیل خوبی دارم... و میتونم کمکی بکنم در این راه ولی تا وقتی خودم پستم چطور؟ لطفا کمکم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال، همین که بحمدلله متوجه آثار تخریبی گناه میباشید که چگونه ما را از حضور متعالی خود در نزد خود از یک طرف، و از حضور در محضر حضرت حق باز میدارد؛ جای امیدواری است جهت حضور در جادهای که سراسر صفا و اطاعت است تا آنجایی که به لطف الهی، انسان از گناه متنفر میشود.
چگونه ممکن است که انسان تا آن جا راه را رها کند و به بیراهه قدم زند که ستایش گر قاتل عمر خود شود، وقتی هر آنچه معنای زندگی را از او می رُباید را دوست می دارد؟ مشتاق اموری میشود که بر سرگردانی او میافزاید و خواهان چیزهایی است که نیست، آری! چیزهایی که نیستند و جاودانگی را از او میرُبایند و چون احساس جاودانگی را از دست داد، چه اندازه در بودن خود احساس پوچی میکند. اینجا است که همه راهها برای او بنبست است، زیرا اصیلترین راه که تماشای خود میباشد به عنوان بنده، حضرت ربّ العالمین را گم کرده است، راهی که هم اکنون او را تا بیکرانه ترین حضور حاضر می کند و معنا میبخشد و با حضور در آن ساحت به جای آن که از رفتن فرار کند به راحتی رنج رفتن را که همه زندگی است به جان میخرد. رنجی که در هر قدمی که برمیدارد زندگی را به او نشان میدهد. دوریِ این رفتن ها چه اندازه دردناک است هرچند با راحتی و رفاه همراه باشد. راحتیهای پوچ و بیثمر. این است راز نیستانگاری، راز بودنهای سرد و بیثمر به جهت فرار از رفتن که شأن حضور در حقیقت است. اینجا است که باید با حضور در تاریخ توحیدی که با انقلاب اسلامی شروع شد و احساس و شور معنوی که به سراغ انسان میآید، از نیستانگاریِ این دوران عبور کرد.
موفق باشید
سلام استاد: وقتتون بخیر. در کنار سیر مطالعاتی که به عنوان مباحث معرفتی دنبال می کنیم (که البته به خودی خود موجب سلوک است) برای اینکه حالاتی که برای انسان پیش میاد رو بشناسیم و به طور کلی راه سلوک رو بدانیم چه مباحثی را دنبال کنیم؟ باید شرح مقالات دنبال شود یا منازل یا مبحث دیگری به این منظور کارساز است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکدام خوبی خود را دارند و میتواند راهگشا باشند. چقدر خوب است اگر بتوانید در ابتدا با مباحث «مقالات» شروع کنید و سپس به «منازلالسائرین» بپردازید. موفق باشید
سلام علیکم: آیا مراجعه به روانشناس و بیان مشکلات و حل آن ها به شیوه ای که آن ها دارند از نظر شما سودمند است؟ چطور میتوان این کار را با دستورات قرآن و عترت توجیه کرد؟ آیا اسلام راه حل جایگزین دارد؟ همسر بنده اظهار نیاز به چنین کاری را دارد و جلساتی را شروع کرده است. ایشان کمی زود رنج است و در مواردی انتظارات عاطفی زیادی دارد. پیشنهاد شما چیست؟ آیا راه حل مراجعه به روانشناس است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در بعضی موارد توصیه روانشناسان برای تغییر رفتار به صورت کاربردی خوب است ولی عمده آن است که انسان با درک حقیقت خود از طریق معرفت نفس و توجه به حضور ابدی و بیکرانهاش، خود را در عمیقترین لایههای وجودیاش دریابد و فضائلی نسبت به آن حضور را در خود شکل دهد. موفق باشید
سلام استاد عزیز: جنابعالی در کتاب «رمضان دریچه رؤیت» در صفحه ۷۱ به بعد می فرمایید:«در اين ماه گناهان و حتی استحقاقها را در نظر ندارند، بدون در نظر گرفتن این موانع شروع میکنند تا انسانها را متوجه حقایق عالم بنمایند. ثالثاً: این ماه داراي «مغفرت» است. به طوری که گذشتهها را میبخشند تا انسانها سبکبال بتوانند به سیر خود ادامه دهند. گاهی تجربه کردهاید که در تاريكي هستيد، هيچ حال معنوي در خود احساس نمیکنید طالب حالتی هستید که شرایط را عوض کنید، پیش خود میگوئید: بُوَد آيا كه درِ ميكدهها بگشايند؟! گره از كار فرو بستهی ما بگشايند؟! گشودن درِ میکده به معنی بازكردن درِ مغفرت است. ما در اين دنيا گير افتادهايم، بايد درِ ميكدهها را بگشايند تا گره از كار فروبسته ما باز بشود. مغفرت الهی موجب میشود که افق جان انسان آنچنان متوجه حق شود كه گناهان، مزاحم ارتباط او با حق نگردد و حجاب گناه را از سر راه انسان برمیدارند. در مناجات معجزهآساي ابوحمزه از خداوند تقاضا ميكنيد: «فَرِّقْ بَيْنِي وَ بَيْنَ ذَنْبِيَ الْمانِعِ» خدايا بين من و بين گناهی که مانع ارتباط بين من و خودت هست، جدایی بینداز. مغفرت، رفعِ آن ذنبِ مانع است، و با رفع حجاب بين عبد و ربّ از طريق «مغفرت»، مانع از ميان برداشته ميشود و ماوراء گناهان، مسیر ارتباط با حق را براي ما باز ميكنند. آری اینطور نیست که فكر ميكنيد بناست ما تا آخر همينطور در تاريكي زندگي كنيم، مغفرت او میآید و راه را روشن میکند تا بتوانیم با نشاط و سرور جلو برویم، گفت: اينكه بيني مرده و افسردهاي زان بُوَد كه ترك سَرْوَر كردهاي سَروَر را با اسمِ غفّار بخوان و بگو «يا غفّار» زیرا او در اين ماه با غفّاريتش بهميدان آمده است تا ما را از تاريكيهای روحمان نجات دهد. وقتی حضرت پيامبر(ص) ميفرمايند: در اين ماه بركت، رحمت و مغفرت به سراغ شما میآید باید آماده بود که بیشترین بهره را در آن راستا ببریم. سعي كنيد به نتایج بسنده نکنید. گفت: هرچه در اين راه نشانت دهند گر نستاني، بِه از آنت دهند. از خدا مغفرت بخواهید تا حضرت ربّ هم با غفاریتش با شما برخورد کند، خداوند به دنبال بهانه است که رحمت و مغفرت و برکتِ خود را سرازیر نماید. بچّه وقتي بهانه ميگيرد و هر اسباببازي که به او بدهند رد میکند، آخرش بابا خودِ بچه را بغل ميكند، در اين ماه میتوان تا مقام قرب الهی پیش رفت، کمتر از قرب الهی طلب نکنید تا رحمت و برکت و مغفرتِ او به نتیجهی نهایی برسد. مغفرتِ خدا را از آن جهت بخواهيد تا حجاب بين شما و خودش را برطرف كند و در مقام قربِ با حضرت حق قرار گيريد. آري: از جمع كتب نميشود رفع حُجُب در رفع حجبكوش، نه در جمع كتب» پایان مطلب پرسش بنده فقط در اینجاست که «تا چه اندازه» موانع را از سر راه ما بر میدارند؟ آیا به طور کامل گناهان و موانع را برمیدارند؟ نادیده گرفتن گناهان و موانع به معنای محو است یا گناهان در شخصیت ما هست ولی موقتاً نادیده می گیرند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی بحرِ رحمت حق به جوش آمده تا انسان را به میهمانیاش وارد کند، چرا امیدوار نباشیم که او با مغفرت خود، قصه: «شتر دیدی، ندیدی» را به میان نیاورد؟ و برای همیشه آن را نادیده نگیرد؟ مگر حقّ الناس را که آن نیز به عهده خود ما میباشد که زمینه رفع آن را فراهم نماییم. در کتاب «رمضان؛ دریچه رؤیت» همه سخن آن است که متوجه رحمت واسعه باشیم. و به گفته جناب مولوی: «چون تقاضا میکند دریا تو را ... پس چه استادی و واماندی هلا؟» موفق باشید
بذارین من میون تموم علم و دانش های آدما دو کلمه حرف راست بزنم هرچند برای آدما معنی نمیده اما اگه بهش برسن باعث می شه یه کاری برای خودشون بکنن بالاخره یه تکونی برای خودشون بخورن. چرا هعی میخوای زندگیتو خوب کنی یا دنبال اینی که دیده بشی یا گدایی بودن کنی از عالمو آدم؟ مشکل ما قیافه و اقتصادو دانش و مدرک، پول، چقدر فهمیدن و... نیست! مشکل ما اینه که میخوایم باشیم! ما اصلا نباید باشیم بخدا قسم نباید باشیم چون ذات اینی که هستیم بکل دشمنه ماست! بر فرض آدم خوبی که فکر میکنی بودی و خوب بودنت نتیجه داد، عزیزم اصلا چرا متوجه نیستی که نباید باشی... ما نباید باشیم بخدا قسم نباید باشیم. اصلا نه علمی بخون و نه برای من حرف تو آستین داشته باش و نه خدارو قاطی اشتباهاتت کن، واقعیت خودتو بپذیر چون این عین واقعیت خوده تک تک آدمای دنیاست یعنی نبودن. بخدا نه به تو ربطی داره که چرا فلان آدم دین درستی نداره و نه به اون مربوطه تو چته، به تنها کسی که مربوطه خداست تموم مشکلاتو با خدا حل کن اما وقتی هستی خدا نیست پس بیخود با خودت حرف نزن رازش اینه که نباشی وقتی نباشی خدا هست اونوقت کاری کن که هیچ وقت نباشی و اینقدر نباش تاتموم شی. اگه ادمیزاد میدونست میتونه نیست و نابود شه حتی تو دنیا و برزخ و قیامت. بخدا قسم تو آروزی نبودن آتیش می گرفت خاکسترشم به باد میداد تا حتی بو و دودِ سوختگی هم ازش نمونه. بس کن آدمیزاد خسته شو از خودت خسته شو... . بذار راستشو بگم بهت تو کلام خدا "دنیا" یعنی نفسانیت یعنی خواستن یعنی بودن برای نفس یعنی"بودن"! خدا خودش داره میگه بازیه . از وقتی که یادمه دردم این بوده که چرا هستم الان قلبم درد میگیره، گاهی ریه هام خفم می کنه، بدنم از بین رفته، هیچ آدمی منو دوست نداره، هیچ کسیو ندارم، سواد ندارم، مدرک ندارم، پول ندارم؛ من هیچی نیستم و بخدا از اولم هیچی نمی خواستم چون اصلا خودمو نمیخوام. نه میخوام بهشت برم نه جهنم نه میخوام خوب باشم نه بد نه میخواممراد باشم و نه مرید من فقط میخوام نباشم و بابت این خواسته که عاجزانه هیچی نمیخوام و نیست و نبودن رو میخوام عذاب کشیدم. بخدا اگه اینو نوشتم فقط بخاطر اینه اگه کسی میترسه از نبودن بدونه نبودن تنها راه نجاته. نور از خودش میاد و خوده نور هیچی نیست اما یادت باشه تو تاریکی نبودن معنی نمیده پس لازمه نبودن نوره و نور اسلامه و یادت باشه هیچ یک ازین کلمات به دردت نمیخوره چون من نیستم و تو هستی.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این کلمات مرا به یاد آن غزل جناب فیض کاشانی انداخت که میفرماید:
گفتم رخت نديدم گفتا نديده باشي
گفتم ز غم خميدم گفتا خميده باشي
گفتم ز گلستانت گفتا که بوي بردي
گفتم گلي نچيدم گفتا نچيده باشي
گفتم ز خود بريدم آن باده تا چشيدم
گفتا چه زان چشيدي از خود بريده باشي
گفتم لباس تقوي در عشق خود بريدم
گفتا به نيک نامي جامه دريده باشي
گفتم که در فراقت بس خون دل که خوردم
گفتا که سهل باشد جورم کشيده باشي
گفتم جفات تا کي گفتا هميشه باشد
از ما وفا نيايد شايد شنيده باشي
گفتم شراب لطفت آيا چه طعم دارد
گفتا گهي ز قهرم شايد مزيده باشي
گفتم که طعم آن لب، گفتا ز حسرت آن
جان بر لبت چه آيد شايد چشيده باشي
گفتم به کام وصلت خواهم رسيد روزي
گفتا که نيک بنگر شايد رسيده باشي
خود را اگر نبيني از وصل گل بچيني
کار تو (فيض) اينست «خود» را نديده باشي
موفق باشید