بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
34544

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام عليكم استاد عزیزم: خدا قوت. برای خواندن فلسفه نظر شما را دیدم که روی بدایه و نهایه است آیا می شود با شرح منظومه شروع کرد یا همان بدایه بهتر است؟ آیا کلا به خواندن منظومه نیازی هست یا خیر؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به تدوین «بدایه الحکمه» و «نهایه الحکمه» توسط علامه طباطبایی و از آن مهم‌تر با وجود استادانی که آن دو کتاب را به خوبی شرح داده‌اند مانند جناب آقای امینی‌نژاد و جناب آقای یزدان‌پناه، نباید از این فرصت غفلت کرد. به نظر می‌آید با توجه به این امر، رجوع به منظومه جناب سبزواری چندان نیاز نباشد هرچند که کار ارزشمندی است بخصوص که با وجود آن اشعار، مطالب به خوبی در ذهن می‌ماند. موفق باشید

34481
متن پرسش

با سلام: آیا نظریه وحدت وجود و موجود صحیح است؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! مگر می‌شود حضور خدا را جز در بیکرانگیِ او در عالم مدّ نظر آورد؟ و هر مخلوقی را مظهری از انوار اسمای حسنای او به تماشا نشست؟ به همان معنایی که مولایمان حضرت علی «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «ما رَأيْتُ‏ شَيْئاً إلّا وَ رَأيْتُ اللّهَ قَبْلَهُ وَ مَعَهُ وَ بَعْدَه» [1] نديدم چيزى را مگر آن‏كه قبل از آن چيز و با آن چيز و بعد از آن چيز، «الله» را ديدم. موفق باشید

[1] ( 1)- ملا محسن فيض كاشانى، علم اليقين، ج 1، ص 49

34326

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: برهان حرکت جوهری و صدیقین را گوش دادم و نحوه هستی و قیومیت خدا را متوجه شدم و لکن ارتباط اون رو با واسطه فیض متوجه نشدم؟ ممنون راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در «برهان صدیقین» متوجه شویم که هستی عالم، عین ربط به عین هستی است که عین کمال است، پس «بودن» و قیامِ هر مخلوقی به فیض الهی است که حیِّ قیّوم است. همچنان در «حرکت جوهریِ» عالم ماده متوجه می‌شویم عالم ماده عین حرکت است و بقاء عین حرکت، به تجلی فیض دائمیِ حضرت فیاض علی الاطلاق است و موجب بقاء و قیام عالم ماده می‌باشد. موفق باشید

34306

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و درود: استاد عزیز سوال من در مورد ولایت مطلقه ی فقیه می‌باشد. استاد عزیز ۱۴ معصوم داشتیم که بنا بر عصمت و علم الهی ای که داشتند اطاعات بی چون و چرا از آن ها لازم و تکلیف بود. حال ما در نظام جمهوری اسلامی جایگاهی تعریف کرده ایم به نام ولی فقیه که ولایت مطلقه دارد. صحبت من در مورد شخصیت خاصی مانند رهبری نیست. صحبت من کلا در مورد این جایگاه و نقش و قدرت بی چون و چرا و بدون محدودیت آن می‌باشد. چرا و چطور باید از انسانی که احتمال خطای سهوا یا عمدا دارد، هر چند هم انسان پاک و خوبی باشد. چرا باید به صورت مطلق اطاعت شود؟ گیریم در این نظام که قرن ها پیش رفت ولی فقیه های خوب و عادل زیادی آمد ولی چطور می‌شود تضمین کرد که ولی فقیه ناعادلی درآینده سر کار نیاید. چطور می‌توان تضمین کرد که در ادامه ی زندگی اش تغییر نکند؟ با توجه به این که مجلس خبرگان توسط مجلس شورای نگهبان که خود این شورا هم به طور مستقیم و غیر مستقیم توسط خود رهبری انتخاب می‌شود، چطور می‌توان به چنین مجلسی که کاملا تحت نفوذ رهبری است اعتماد کرد؟ چطور می‌توان به سلامت انتخاب ولی فقیه به عنوان بهترین شخص اعتماد کرد؟ اطاعت از پیامبر گرچه وظیفه ی الهی است ولی خود خداوند هم در آیات مختلف به پیامبر اجازه ی تحمیل هیچ چیز را به پیامبر نمی داد. چطور ولی فقیه اجازه استفاده از اجبار برای تحمیل دین را برای مردم دارد؟ آیا نمی‌توان شکل دیگری از نظام اسلامی را متصور شد که آزادی انسان ها در انتخاب رعایت شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله قدم در تحقیق امر مهمی گذاشته‌اید و حتماً می‌دانید که در محافل علمی این موضوع، از همه جوانب مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست، در قسمت «حکومت دینی صفحه ۱۹۵» ابتدا دلایل وجود ولیّ فقیه در زمان غیبت آورده شده و سپس به این نوع سؤال‌ها پرداخته است. حال که خداوند توفیق مطالعه این نوع مباحث را به جنابعالی داده است، بسیار خوب است که آن مطالب را دنبال بفرمایید. https://lobolmizan.ir/book/252?mark=%D9%85%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C%20%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C موفق باشید

34280

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: به حاج آقا بگید : سلام شما در جواب ۳۴۲۶۱ و ۳۴۲۶۶ گفتین برای آزادی از سیطره استکبار باید هزینه داد چرا فقط امثال بنده حقیر که وضع مالی خوبی نداریم باید هزینه بدیم؟ چرا مسئولین هزینه نمیدن؟ چرا پولدار ها که هر روز پولدارتر میشن هزینه نمیدن؟ و فرمودین مردم پاداش صبر خود را خواهند گرفت، موقع دادن پاداش باز پولدارها جلوتر از ما پاداش ما رو خواهند گرفت. از گرونی، از بی خانه ای، از بی پولی، از اینکه هر چی میدوی به جایی نمیرسی خسته شدم. از اینکه به خاطر بی پولی کسی آدم حسابت نمیکنه. نمیدونم چرا بعضی وقت ها از جواب های اینچنینی استاد دلگیر میشم. انگار استاد از روی شکم سیری دارن جواب میدن. مشکل ما بی پول ها اینه که نه پول داریم نه خدا رو.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته و صد البته همه مشکلات زیر سر همان‌هایی است که با خودخواهی‌ها و پول‌پرستی‌ها این مشکلات را پدید آورده‌اند، ولی این بدان معنا نیست که ما در عین این سختی‌ها از راهی که شهدای‌مان در آن قرار گرفته بودند و آن را طی کردند؛ منصرف شویم و مطمئنیم آن‌هایی که به قول شما این‌چنین موجبات مشکلات این انقلاب می‌شوند، سر به سلامت نخواهند برد و سخن مقام معظم رهبری را مدّ نظر داریم که می‌فرمایند با ایستادگی می‌توانیم از این مشکلات عبور کنیم. موفق باشید

34210

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: آقای طاهرزاده لطفا آیا تقوا با ورع متفاوت است؟ برای یادگیری و اهل تقوا بودن علاوه بر انجام واجبات و ترک محرمات باید چه کاری دیگر کرد که اهل تقوا شویم؟ از کجا باید بدانیم؟ آیا همین که حرام مرتکب نشویم و واجبات را انجام دهیم همین ما را وصل به ملکوت و مانوس با خدا می‌کند؟ می‌شود کسی در سن جوانی به ملکوت برسد؟ ملکوت همان کشف و شهود است؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! آری حقیقتاً رعایت تقوا انسان را از هزاران حجاب ظلمانی آزاد می‌کند تا در افقی که از نظر تاریخی در پیش خود می یابد, سراسر برکت و رحمت و امید را احساس کند. آری! در ورع, انسان با هوشیاری بیشتر حتی سعی می‌کند از مکروهات نیز فاصله بگیرد. عمده آن است که انسان متوجه شود با رعایت تقوا, چه صفایی در روح و روان او و در افقی که برایش پیش می آید, زندگی را احساس می‌کند. موفق باشید

34203

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

«من ای صبا ره رفتن به کوی یار نمی‌دانم / تو می‌روی به سلامت، سلام ما برسان» چیزی برای گفتن ندارم فقط التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه ما امیدوار به رحمت الهی هستیم و همین اندازه که می‌دانیم راهی در پیش است و باید در انتظاری بس بزرگ به امری فکر کرد که خداوند به نور خون شهدا برای ما تقدیر کرده است. آیا امیدواری از این بیشتر که دشمنانی اینچنین خبیث و باطل داریم؟!! این همان راهی است که باید در آن قدم گذاشت ان‌شاءالله. موفق باشید

34153

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

ضمن عرض سلام و خدا قوت: استاد من سال ۸۷ در سن ۱۷ سالگی به مکه مشرف شدم پس از یک هفته کسب آمادگی از مدینه به مکه رفتیم از لحظه ورود به مسجدالحرام به گفته مسئول کاروان همه سرها پایین بود و بالا را نگاه نمی‌کردیم یک لحظه من دیدم نفرات جلویی همه به زمین افتاده اند با خود گفتم حتما کعبه همین جاست سرم را بالا آوردم از گوشه ی کعبه نوری دایره ای شکل که نه شبیه نور بود نه دایره کامل را دیدم دهانم باز شد چشمهام درشت و خیره شده بود به صورت سجده به زمین افتادم و صدای اصابت پیشانیم به زمین را شنیدم ولی درد نداشت به اندازه ی یک وجب دست و پاهایم می‌لرزید و بلند بلند گریه می‌کردم گویا همه همین طور شده بودند هرکسی چیزی دیده بود و به زمین افتاده بود زیر بغلم را گرفتند و مرا به کناری بردند بعدا که کاروان دیگه ای هم آمد همین قضیه را در آنها دیدم. استاد همیشه سوالم این بود که من چه چیزی را دیدم؟ الان با خواندن فص نوحی در مطلب عالِم و غیر عالِم می‌فرمایند « عین ثابته ی خودم را دیده ام در آینه ی حق » _ از صمیم جان دوست دارم بدانم من چه چیزی را دیدم؟ اگر آن مبارک عین ثابته ی من بوده است واقعا در عوالم بعدی به آن ملحق می‌شوم؟ استاد خواهش می‌کنم برام بی پرده توضیح بدید. امیرالمومنین (ع) پشت و پناه تون باشه ان شاءالله

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید در این موارد سخن همان است که فرموده‌اند: «که صاحب‌دل بداند وان چه حال است!» حالتی است که بین انسان و حضرت حق پیش می‌آید. چه کار داریم که بخواهیم اسم و رسم برای آن تعیین کنیم! مگر چنانچه حضرت حق به نور خود برای سالکی ظهور کرد، او می‌خواهد که اسم و رسم آن نور را بداند؟!! موفق باشید

33945

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد بزرگوار: خواهشا اذکار الله اکبر و سبحان الله رو با توجه به برهان صدیقین عمق معنایی بدهید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حضرت حق به اعتبار «عین الوجود» و عین الکمال‌بودن‌شان بسی برتر از آن دارد که به وصف آید و بسی منزه تر از هرگونه نقصی است. موفق باشید

33652

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد ارجمند سلام علیکم: دعا گوی حضرت عالی هستیم. ان شا الله شما هم حقیر را از دعا محروم نفرمایید. دکتر  روانپزشک  و فارغ التحصیل دانشگاه اصفهان هستم که چند سالی به اجبار ساکن شهرکرد شدم. مدتی رئیس بیمارستان بودم در حال حاضر هم روانپزشک شهرکرد هستم و احتمالا هیئت علمی شهرکرد بشوم. در زمان مسولیت اجرایی به نظر کمی احساس می کردم برای انقلاب کار انجام می دهم ولی فعلا این توفیق را ندارم. خود را مشغول نوشتن کتاب دینی، روانشناسی رایگان، ویزیت رایگان مناطق محروم و سخنرانی کرد ه ام. البته یک برنامه سیر و سلوکی با استادی سالهاست ادامه می دهم و اگر چه از خودم اصلا راضی نیستم ولی لنگان لنگان می شود گفت شاید متوقف نشده ام. بعد از حوادث اخیر در مورد حجاب و ... با خودم می گویم نکند کم کاری کرده که حتما کم کاری کرد ه ام و یا راه را غلط رفته باشم. از آنجایی که اکر خدا کمک کند مقلد رهبری و دوستار انقلاب و نظام بوده و هستم یک سوال داشتم. سوال حقیر: استاد وظیفه حقیر در این دوران چیست تا مدیون خون شهدا و امام نشوم و بتوانم خود را به کمک انقلاب ان شا الله به شهدا و شهادت نزدیک کنم. ببخشید استاد اذیت می شوید ولی خواهش می‌کنم با توجه به شرایط من کمی جزیی بفرمایید و خیلی کلی بیان نکنید. یا علی مدد. دعا بفرمایید. بسیار مشتاق دیدار. ممنون از بزرگواری حضرت عالی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره انقلاب اسلامی راه گشوده و آغازی است به سوی جهانی دیگر که بنده نام آن جهان را «جهان بین دو جهان» قرار داده‌ام. با حضور در آن جهان است که به گفته عطار همین‌که انسان در آن قدم گذاشت: «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». پیشنهاد اولیه بنده مطالعه کتاب «انقلاب اسلامی؛ طلوع بین دو جهان» است و در کنار آن، حضور در سایت «لُبّ المیزان» و کانال «مطالب ویژه». از آن جهت که فضای حضور در «جهان بین دو جهان» به صورت‌های مختلف در آن سایت و در آن کانال به میان آمده است. https://eitaa.com/matalebevijeh . موفق باشید

33624

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: با توجه به اینکه انسان در اصول دین باید خودش تحقیق کند نه تقلید، آیا این روش معرفت النفس که شما برای کاربران گرامی توصیه می فرمایید، آیا جنبه تقلیدی ندارد؟ به عنوان مثال شما در کتاب خویشتن پنهان پس از اینکه شخص من خودش و احکام آن را دریافت کرد آن را به خدا و ملائکه تعمیم می‌دهید.این روش از نظر منطقی ارزشی ندارد. آنچه حجت است برهان است. چیزهایی که درباره ویژگی‌های نفس (من) می فرمایید، حداکثر فقط در رابطه با نفس بدیهی است. اما درباره خدا و ملائکه که بدیهی نیست! در این باره اگر توضیح دهید ممنون خواهم شد. با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در قاعده «حکم الامثال فیما یجوز و فیما لایجوز واحد» است و در این مورد این نوع مباحث، معنا می‌دهد. موفق باشید

36178
متن پرسش

سلام استاد گرانقدرم: جهت ارائه مباحث معرفت نفس به زبان ساده برای کودکان و نوجوانان چه کتبی را معرفی می‌کنید که می‌دانید اثر خواهد داشت؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی بتواند کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» را به نحوی شرح بدهد، خوب است. کانال‌های  @man_video  و @honarevojud  نکات خوبی را در رابطه با معرفت نفس برای جوانان تنظیم کرده‌اند. موفق باشید                 

35935
متن پرسش

سلام و نور: عرض تسلیت به مناسبت ایام شهادت. از مجموعه خانه طلاب جوان قم (نشریه خط) هیئت تحریریه در شماره جدید نشریه علاوه بر پیگیری موضوع اصلی آن که به نظم نوین جهانی می‌پردازد، همچنین به دنبال بررسی و تبیین سبک زندگی علمی طلبه عصر انقلاب هستیم، در این میان برخی ریزموضوعات انتخاب شده اند که به پیوست خدمت تان تقدیم می شود، لکن اگر فراغت بالی برای حضرت استاد حاصل است توفیقی است که از قلم جنابتان در رابطه با موضوع عرفان نظری و سوالاتی که ذیل این موضوع مطرح شده استفاده کنیم. سوالات درباره عرفان نظری: اولا عرفان نظری آری یا نه؟ (با توجه به کلیپ معروف رهبری و موضع ایشان نسبت به عرفان نظری که منجر به حرف و حدیث هایی است) چرا عرفان نظری ضرورت دارد؟ ثانیا آیا این درس باید عمومی باشد یا خصوصی (نظر حضرت امام نسبت به تعطیلی درس فلسفه مرحوم علامه و ممشای ایشان در طرح مباحث عمیق عرفان نظری در جلسات تفسیر سوره حمد از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به ظاهر متناقض به نظر می رسد)؟ عرفان نظری چه کاربردی دارد آیا مبانی این علم در جامعه شناسی سرریز دارد؟ می توان از مباحث عرفان نظری در تحلیل های سیاسی بهره برد؟ چه میزان در امامت و رهبری امت دخیل است؟ شیوه مطلوب تحصیل این علم چیست؟ برای تعمیق در اندیشه و مکتب علمی امام آیا تحصیل عرفان نظری لازم است یا خیر؟ و در نهایت اگر عرفان نظری نخوانیم از چه چیزی محروم خواهیم شد؟ پیشاپیش از بذل توجه حضرتعالی سپاسگزاریم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:

۱. عرفان نظری به عنوان مبانی معرفتی که دستورات شریعت بر آن بنا شده است، همواره مورد توجه دین و ائمه هدی «علیهم‌السلام» بوده است. در آن حدّ که امام صادق «علیه‌السلام» مى‏ فرمايند: «أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ إِدْمَانُ التَّفَكُّرِ فِي اللَّهِ وَ فِي قُدْرَتِه»؛ بالاترين عبادت ادامه‏ تفكر در باره ‏خدا و قدرت او است. در اين روايت، خداوند و آلاء و نشانه ‏هاى قدرت او موضوع تفكر است. مى‏ فرمايند تفكرى كه موضوعش خدا و آثار قدرت پروردگار باشد، بالاترين عبادت است. ولی عرفان نظری به عنوان موضوعاتی که تحت این عنوان بحث می‌شود مثل «اعیان ثابته» و یا «احدیت» و امثال آن، موضوعاتی نیست که نیاز همگان باشد و ملاحظه فرمودید که شهدای ما ره صدساله را یک شبه طی کرده‌اند آنهم با نظر به شخصیت حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و اشاراتی که ایشان نسبت به حقایق داشتند و به نظر می‌آید رهبر معظم انقلاب متذکر این امر هستند که فکر کنیم همه مردمان باید متوجه این اصطلاحات باشند.

۲. به هر حال مباحثی که در عرفان نظری مطرح است از آن جهت که نظر به اسمای الهی دارد بسیار مهم است و قرآن می‌فرماید: «وَلِلّهِ الأَسْمَاء الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا»؛ (اعراف/۱۰۸) براى خداوند اسماء حسنايى هست، او را به آن اسماء بخوانيد. يعنى گاهى حق به صفت رحمان جلوه مى‏‌كند، به آن تجلى مى‏‌گويند: «اسم رحمان» يا به صفت رحيم جلوه مى‏‌كند، به آن تجلى مى‏‌گويند: «اسم رحيم» اين‏ها اسماء حسناى الهى هستند يعنى حق ‏اند در صفاتى خاص. آن وقت آن اسماء مظهر مى‏ خواهد تا به نمايش در آيند: امام صادق«علیه‌السلام» در رابطه با آيه‏ فوق مى‏ فرمايند: «نَحْنُ وَ اللّه الاسْماءُ الْحُسْني» به خدا سوگند ماييم اسماء حسناى الهى. ملاحظه كنيد امام خودشان را چطورى به ما معرفى مى‏ كنند و ما را به كجا راه‏نمايى مى‏ فرمايند. ابتدا بايد متوجه بود «اسماء حسنا» يعنى چه که عرفان نظری در این مورد به ما کمک شایانی می‌نماید بخصوص اگر گرفتار اصطلاحات نباشیم و اشارات مطرح شده در عرفان نظری را مدّ نظر داشته باشیم. بعد از آن است که می توانیم متوجه باشیم چرا ائمه‏ معصومين (عليهم السلام) اسماء حسناى پروردگار هستند.

۳. همان‌طور که متوجه هستید حضرت امام در مرحله‌ای از تاریخ متوجه هستند مباحث عرفانی اگر عمومی گردد و لقلقه زبان عده‌ای شود، علاوه بر آنکه آن معانیِ بلند از جایگاه خود تقلیل می یابند، حتی ممکن است مورد سوء استفاده قرار گیرد ولی با ظهور انقلاب اسلامی و افق جدیدی که برای مردم ما پیش آمد، اصطلاحات عرفان نظری اشارات خاص خود را به میان آورد و ملاحظه فرمودید که چه اندازه حضرت امام در شرح سوره «حمد» از آن اصطلاحات به طور خاص استفاده کردند و چه اندازه جایگاه آن خالی بود تا معلوم شود آموزه‌های دینی تا کجاها انسان را جلو می‌برد و چه اندازه جای تأسف دارد که ما آن راه را با جوانان خود در میان نگذاشتیم تا آن حدّ که آن‌ها گمان می‌کنند دین، تنها همین اصطلاحات عرفی و تکالیف ساده است. در حالی‌که بشر جدید و نسل جوان ما نظر به نهایت‌ها دارند که مباحث عرفانی متذکر آن می‌باشد.

۴. مسلّماً عرفان نظری به معنای خاص آن که جایگاه انسان را در هستی در ابعاد متعالی آن مدّ نظر قرار می دهد، امری نیست که در مباحث سیاسی بتوان از آن سخن نگفت و جامعه ایده‌آل مدّ نظرِ اسلام را از آن طریق تبیین نکرد.

۵. مسلّماً شخصیت حضرت امام خمینی از مباحث عرفانی ایشان جدا نیست و اگر متوجه باشیم امروز که انسان‌ خودش برای خودش مسئله شده است و موضوع سوبژگیِ انسان در میان است؛ شخصیت فکری حضرت امام مدّ نظر نیاید، عملاً انسان جدید همواره از گمشده خود محروم خواهد بود و این‌جا است که با نظر به شخصیت امام و مباحث حِکمی و عرفانیِ ایشان می‌توان بشر امروز را که به نهایت‌ها نظر دارد؛ مورد خطاب قرار داد و با او به گفتگو نشست.

۶. به نظر می‌آید امروز بیش از هر روز ما نیاز به معارف عرفانی و حِکمیِ موجود در آموزه‌های دینی خود داریم زیرا بشر آخرالزمانی بشری است که اگر نتواند خود را در نهایتِ خوبی‌ها حاضر کند, خود به خود برای جوابگویی به خلأ درونی خود در میدان ظلمانی‌ترین ظلمات‌ها قرار می‌گیرد و این امری است که متفکران امروز متوجه آن شده‌اند و نباید جایگاه طرح سوره «حمد» امام را در تلویزیون را ساده گرفت و یا از آن غزل خاصی که خانواده حضرت امام پس از رحلت ایشان مطرح کردند را ساده گذشت. غزلی که در یکی از ابیات می‌فرمایند: «در میخانه گشایید به رویم شب و روز / که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم». باید از خود پرسید این میخانه کدام میخانه‌ای است که حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» طالب گشوده شدنِ در آن می‌باشند و آن مدرسه و مسجد کدام مدرسه و مسجدی است که حضرت ایشان از آن بیزار گشته‌اند؟ در حالی‌که همه می‌دانیم آن مرد بزرگ فرزند مدرسه و مسجد بوده‌اند. موفق باشید      

35463

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام محضر استاد گرامی: استاد با توجه به اینکه جواب این سؤال را می‌دانم ولی باز می پرسم استاد وقتی نفس ما همه جا هست یعنی در ذات هم هست؟ در محضر ذات هم هست؟ یعنی اگر من خالی از تعلقات رجوع به ذات کنم یا به الله یا به واحد یا ائمه واقعا در محضر قرار می‌گیرم؟ استاد یعنی واقعا وقتی من به ذات رجوع کنم در محضر ذات قرار می‌گیرم؟ استاد من کجا این حرفا کجا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در رابطه با سالک در فنای فی الله در حديث قدسى داریم: «لَا يَزَالُ عَبْدِي يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّوَافِلِ مُخْلِصاً لِي حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا» بنده‏ من از طريق نوافل خالصاً همواره به من نزديك مى‏‌شود تا آن‏جايى كه محبوب من مى‏ گردد و چون او را دوست داشتم، من گوش او مى ‏شوم كه با آن بشنود و چشم او مى ‏شوم تا باآن ببيند و دست او مى ‏شوم كه با آن بگيرد. يا مثل اين‏كه خداوند در قرآن به پيامبر (ص) مى‏ فرمايد: «ما رَمَيْتَ اذْ رَمَيْتَ وَلكِنَّ اللهُ رَمي» تو نيستى كه نيزه پرتاب مى‏ كنى، بلكه خدا است كه چنين مى ‏كند. در اين آيه تمام وجود پيامبر خدا (ص) در احاطه‏ حضرت حق قرار مى ‏گيرد. موفق باشید

35370
متن پرسش

سلام: برای بنده که تلاش هایی در راه حقیقت نموده ام قاعدتا هوش مصنوعی و شیادی هایی که ممکن است همانند اهریمنی که جناب دکارت مطرح می کند بکند پدیده ی بعضا خوش آیندی نیست. اخیرا در اخبار آمده است که این بار شست و شوی بام کعبه با هوش مصنوعی صورت پذیرفته است امید که تا بیت پروردگار کاملا تسخیر نشده است فکر عاجلی نماید که فرمود «أنا رَبُ الإبل فإنّ للبیت ربّا» ما که ابلمان سالهاست در گل مانده است و دستمان از حقیقت شاید کوتاه است و اخیرا هوش مصنوعی هم مزید بر علت شد. گفتم بگریم تا ابل چون خر فروماند به گل وین نیز نتوانم که دل با کاروانم می‌رود باید رفت درین عالم که یقینی معلوم نیست به دست آید اگر آن عالم هم بازتاب اینجا باشد ترسم در آنجا هم بی بهره از یقین باشم و آنگاه باید از حق پرسید چه حاصل از خلق موجودی که چنین غریق تردید تا ابد باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید جایگاه هوش مصنوعی به عنوان نرم‌افزاری که برنامه‌هایی به او میدهند تا با انسجامی خاص، عکس‌العمل نشان دهد، جایگاهی نیست که بیرون از سنن الهی باشد و خداوند جهان را به او واگذار کند و از این جهت هر اندازه ما متوجه سنن لایتغیرِ جاری در این عالم باشیم، در نسبت با هوش مصنوعی برخورد حکیمانه خواهیم داشت. مگر ملاحظه نکردید که فضای مجازی به امید داده‌های هوش مصنوعی در فتنه اخیر، چه امیدهایی داشتند ولی غافل از آن‌که هر آنچه را به هوش مصنوعی داده بودند که اکثراً با توهّم برنامه‌ریزان همراه بود؛ به آن‌ها داد و آنها خود را در جهانی یافتند که اساساً وجود خارجی نداشت زیرا خداوند است که مدافع مسیر توحیدیِ این ملت بود و هوش مصنوعی تا این‌جاها نمی‌تواند حاضر شود و سنن الهی را درک کند. موفق باشید

34883

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و ارادت و ضمن قبولی طاعات: با توجه به احادیثی مثل «اول ما خلق الله روحی» آیا این روح همان حیقیقت نوری اهل بیت (ع) و پیامبر(ص) می باشد؟ و اینکه اگر این روح همان حقیقت ست چرا در شب قدر نازل می شود؟ منظور از نازل شدن چیست؟ مگر همیشه این حقیقت موجود نیست چرا باید بر قلب پیامبر نازل شود؟ مگر همیشه پیامبر (ص) در اتصال با حق (واسطه فیضی) نیست؟ و اینکه نسبت حقیقت نوری اهل بیت (ع) با این روح در آیات و روایات چیست؟ چرا در سوره قدر می فرماید ملائکه و روح (تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ) نازل می شود ولی در سوره نحل می فرماید ملائکه به وسیله روح (يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ...) نازل می شوند؟ تفاوت و جدایی این دو مسئله در چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در شب قدر، اولیای الهی با نزول ملائکه و روح در نزد خود و در باطن خود، بیشتر و بیشتر حاضر می‌شوند و این در واقع، نوعی نزول یا سیر به باطن به حساب می‌آید. ۲.  شب قدر دارای ظرفیت فوق‌العاده‌ای است که حتی روح هم نازل می‌شود، روحی که از سایر فرشتگان برتر است حتی به نعبیری فرموده‌اند: اعظم فرشتگان است. و لذا در آیه  (يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ) متذکر این امر است که در غیر از شب قدر، بعضاً به نورِ روح، سایر فرشتگان نازل می‌گردند. موفق باشید

34790
متن پرسش

 به اسم سرای عاشقان: بیدارتر از بیداریِ رایج چه می‌توان گفت از غروب طلاییه؟! چه می‌توان روا داشت از کرور کرور عشقِ جاری در دارخوین؟!! نگاه نافذ حاج حسین و لبخند زیبای عَلَم الهدی در هویزه، از ما چه می‌خواهد؟ یا زهرای (س) عملیات فتح المبین در دل خویش چه پهلو شکستن‌هایی را جنون داده است!! و در وصفِ بی‌توصیف کربلای این‌جا می‌توان گفت: این کشته‌ی فتاده به هامون، حسین (ع) توست.

اولاً: سپاس فراوان از شما برای این راهیان عشق. ثانیاً: آنچه مرا فرا گرفته نگاه نافذ حاج حسین در دارخوین است که سخن می‌گفت و سخنش، جان را می‌تراشید و در قلب رسوخ می‌کرد، اما افسوس از تمام‌شدن‌ها! افسوس از زیر و روشدن‌های قلب! افسوس از لشکریان جهل که غالب می‌شوند!! قلب آه می‌کشد و درد، جای خود را نشان می‌دهد و هر رفتار مستی را روانه‌ی قلب می‌کند و می‌گوید: تو این را می‌خواستی، من از من خسته نشدم، چرا که توهّمی بیش نیست. این‌جا فقط دو لشکر، نقش بازی می‌کند: «عنایت محبوب» و «عدم آن»، اما افسوس از شراره‌های عاشقانه‌ای که خاموش می‌شوند. دردِ دلی که آن‌قدر خود را در باتلاقِ کثرات غرق می‌کنیم که دیگر نشانی از آن نمی‌ماند، هرچند هست. چه کنم تا در کوچه پس‌کوچه‌های مسلخِ عشق، این درد فراموش نشود؟!! تا ناله‌ی مستانه شود تک‌تک لحظه‌های قربِ وجود. راه، مشخص است، آری! اما کنون مثل مجنونیم که لیلایش از دست رفته! نمی‌داند بنشیند گریه کند و عزا بگیرد، یا برخیزد و دنبالش رود!! گرچه «ای برون از وهم و قال و قیل من/ خاک بر فرق من و تمثیل من». آری! اگر هستی هست، لیلی است، لیک منِ گرفتار توهّم‌، حال! هستی می‌طلبم. می‌دانم سید علی ۴٠ ساله سید علی شد، شاید اصلاً دردی احساس نمی‌کنم! اما خوبِ خوب اشتیاقِ جان را وجدان می‌کنم، چه کنم تا نگاه حاج حسین بماند؟ تا قربِ وطن شهید درویشی سرودِ جان بخواند؟!!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که عرض شد شهید حاج حسین خرازی https://eitaa.com/matalebevijeh/13112 «حکایت رازی است از رازهای این تاریخ». و آینه‌ای بود تا اراده و عزم خداوند را جهت تحقق تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شد؛ در او بنگریم و «آینه یعنی صورت و معنی». آینه‌ها، صورت‌هایی هستند که به امری ماورای آنچه در آینه مشاهده می‌شود، اشاره دارد و اگر بتوانیم به معنایی که آن صورت‌ها بدان اشاره دارند، نظر کنیم در واقع «در دلِ انگور، میّ را دیده‌ایم». و این رازِ حضور در این تاریخ است که تنها با سرمستی الهی می‌توان از سرمستیِ حاصل از ظلمات کفر این دوران عبور کرد. عرایضی در شرح غزل شماره ۱۲۳ در حال تدوین است. امید است سخنی باشد برای درک آینه‌هایی مانند حاج حسین خرازی و دیگر آینه‌هایی که شخصیت آن‌‌ها اشاره به حقیقت این تاریخ است. موفق باشید     

34392

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و خدا قوت. خدا ان شاء الله هم به وقت تون برکت بده و هم وجود خودتون رو برکت بده. یه قسمتی از سخنرانی حضرت آقا (مدظله العالی) هست که برام سؤاله ایشون ایراد می کنن که «در قلب انسان و در روح و وجدان انسان یک باطنی وجود دارد که او معمولاً با خود ما صادق است. ولو ظواهر قلب، ما را فریب می‌دهد، اما باطن قلب با ما صادق است. امام (رضوان اللَّه علیه) یک وقتی فرمودند: من در فلان قضیه، در باطن قلبم هم ناراحت نمی‌شوم. واقعاً همین جور است؛ قلب یک باطنی دارد که ما کمتر به آنجا سر می‌کشیم. اگر انسان به آنجا سر بکشد، خودش را در مقابل خود افشاءشده مشاهده می‌کند.» اینکه رهبری در سخنرانی شون می فرماین قلب یه ظاهری داره و یه باطنی که ظاهرش، فریبنده هست ولی باطنش راست می گه! از کجا بدونم احساسی که بهم دست می دهد از ظاهر قلب هست یا باطن اون؟ یا اینکه چجوری می شه به باطن قلب دست پیدا کنیم؟ و در کل اگر کتابی تو این زمینه بود ممنون می شم راهنمایی کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال شماره 34391 شد. و یا نکاتی که در جلسه سوم سوره شمس https://eitaa.com/matalebevijeh/12639 مطرح شد می‌تواند متذکر این امر باشد که هر اندازه به خود رجوع کنیم و به وجه تقواییِ خود نزدیک شویم، به باطن قلب که همان توحید است نزدیک می‌شویم و نور حقیقت را که همان نور ربّ العالمین است در مناسبات خود می‌یابیم. موفق باشید

34232

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد عزیز: عده ای معتقدند خداوند فقط جهان و قوانین آن را آفریده و الان دیگر اثر و تدبیری در عالم ندارد گویا توحید ربوبی را نفهمیده یا انکار می‌کنند در این خصوص برهان و یا ادله عقلی نقض کننده چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب صدرالمتألهین در «برهان صدیقین» روشن می‌کنند که جهان در ذات خود و در امکان ذاتی‌اش، عین فقر است و همین‌که ارتباط آن با مبدأ اعلی قطع شود، نابود می‌گردد. به گفته جناب شیخ محمود شبستری:  به اندک التفاتی زنده دارد آفرینش را / اگر نازی کند در هم فروریزند قالب‌ها

موفق باشید

34190

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: «فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ» مطلبی که هدهد در داستان حضرت سلیمان علیه السلام می دانست لطمه‌ای و ضعف و نقصی و تضادی با رسالت و علم و عصمت و علم باطنی و ماموریت و علم به نبوت و علم به جزئیات و مسئولیت حیطه نبوت پیامبر دارد یا ندارد؟ ممنونم و متشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! زیرا علم پیامبران در همان حدّ است که خداوند برای هدایت بشریت به آن‌ها داده و از این جهت گفته می‌شود علم آن‌ها بالذات نیست، بلکه موهبی است. به همین جهت خداوند به پیامبر خود می‌فرماید: «قُلْ مَا كُنْتُ بِدْعًا مِنَ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ ۖ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰ إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ» بگو: من از بین رسولان، اولین پیغمبر نیستم (که تازه در جهان آوازه رسالت بلند کرده باشم تا تعجب و انکار کنید) و نمی‌دانم که با من و شما عاقبت چه می‌کنند؟ من جز آنچه بر من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم و جز آنکه با بیان روشن (خلق را آگاه کنم و از خدا) بترسانم وظیفه‌ای ندارم. موفق باشید

34151

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: یکسال در اعتکاف ۶ جلسه بحث تحت عنوان برکات نظر به نسبت بین وجود خود و صرف الوجود فرمودید. آیا قصد ندارید آن جلسات را بسط و تفصیل بدهید یا به نظرتان همان ۶ جلسه کفایت می‌کند؟ کاش متن این جلسات پیاده سازی و تبدیل به کتاب می‌شد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن جلسات بحثی بود در نسبتی که می‌توان بین «اصالت وجود» جناب صدرالمتألّهین با «دازاین» جناب هایدگر برقرار کرد بدون آن‌که بخواهیم یک نگاه را در نگاه دیگر ادغام کنیم. بحث در «اشاره» به انسان بود با دو افقی که آن دو بزرگ در مقابل ما گشوده‌اند. به نظر می‌اید مباحث «بنیان‌های حکمت حضور در جهان بین دو جهان» و مباحثی که در کتاب صد پرسش از حکمت‌های حضور در «جهان بین دو جهان» پیش آمده، جوابگو باشد. البته کتاب اخیر در دست چاپ است و هنوز در معرض نظر کاربران محترم قرار نگرفته است. موفق باشید

34125

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد: تحت تاثیر کتاب شرح ۱۰ نکته از معرفت نفس حضرتعالی ی شب در عالم رویا بین خواب بیداری نفس مجردم را ادراک کردم بدون بعد و بدون قید زمان. می‌خواستم ببینم برای رسیدن به تجرد برزخی چه دستور العملی می‌فرمایید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان رعایت حرام و حلال الهی در این مسیر انسان را بیش از پیش به حقیقت بیکرانه‌اش نزدیک می‌کند تا خود را جهانی بیابد بنشسته در گوشه‌ای. موفق باشید

33904

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: بنده تازه ازدواج کرده ام. اولا از شما تقاضا می‌کنم جهت عاقبت بخیری برایمان دعا کنید. ثانیا دغدغه ای دارم مبنی بر اینکه خانم ها را چگونه می‌توان با مباحث اندیشه ای همراه کرد؟ اصلا نیازی به این کار هست یا نه؟ اگر هست در چه حد و اندازه ای؟ چون گاهی احساس می‌شود به اندازه ای که ما درگیر این مباحث اندیشه ای می‌شویم آنها نمی‌توانند و نسبت به اینها بی حوصله اند. اگر این باور را قبول داشته باشیم که خانم ها هم باید وارد عرصه اجتماع شوند و فقط به کارهای خانه مشغول نباشند باید این را هم در نظر بگیریم که بدون مبنا و محتوا و اندیشه مناسب نمی‌شود وارد اجتماع شد. چاره ی کار چیست؟ اصلا ما باید کتاب و اینها معرفی کنیم یا صرفا وجهه مربی به خود بگیریم و اجازه بدهیم تا خودش به نتیجه برسد؟ ممنون از توجه شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال با انس و ارتباط با آن‌ها و طرح مباحثی مانند معرفت نفس و معاد می‌توانیم به آن‌ها کمک کنیم تا در انتخاب‌های خود، انتخاب‌های بزرگی را دنبال کنند. موفق باشید

33745

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب: از بچگی که ماهواره وارد زندگی ما شد زندگی و روح و روان من بهم ریخت! ندانسته و از سر بچگی و کنجکاوی تلویزیون روشن می‌کردم، صحنه‌هایی را می‌دیدم غافل از اینکه چه بلایی داشتم سر خودم می‌آوردم...از بچگی تحریک می‌شدم و غریزه جنسی که اصلا نمی‌دانستم چی بود، در اثر دیدن صحنه‌ها فعال می‌شد و... تا اینکه به بلوغ جسمی رسیدم و با شرکت در فعالیتهای هیئت و مسجد، فهمیدم که گرفتار چه بلایی هستم و چه بلایی سر خودم آوردم... و حالا که میخوام عادت چند ساله را ترک کنم نمیتونم استاد. اونقدر نفس بر من حاکم شده که نمیتونم غریزه خودم‌رو کنترل کنم، چنبار توبه کردم اما. دیگه از خودم دارم خسته میشم، چشم دیدن رفقامو هم ندارم، صحنه‌ها مدام تو ذهن بنده می‌چرخد. از طرفی شیطان، از طرفی نفس، از طرفی ذهنی‌که قادر به کنترلش نیستم و از طرفی عادت. همه دست به دست هم دادند که من را تلف کنن و تا حالا موفق بودن. اینقدر برام از بچگی عادت شده که دیگه عذاب وجدانی هم نمی‌گیرم که توبه کنم! انگاری شکست‌رو پذیرفتم و انگیره‌ای برای جبران واسم باقی نمونده. استاد چکار کنم؟ من فقط میخوام خودم رو از این پوچی و فلاکت نجات بدم اما نمیتونم مقاومت کنم، اراده‌م ضعیف شده. چن‌بار به اهلبیت توسل کردم نجاتم دهند و نجاتم دادند اما دوباره باز برگشتم! از خودم بدم اومده و نمیدونم با خودم چکار کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب حضوری است، حضوری که انسان می‌یابد گرفتار غرقابِ پوچی ها شده. این‌جا است که عزم بزرگ که انسان را اولی‌العزم می‌کند در این تاریخ برای مقابله با این‌همه فساد و پوچی در جان انسان به ظهور می‌آید و جهان دیگری را با خود رقم می‌زند. پیشنهاد ما اولاً: مطالعه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» است. ثانیاً: این‌که مباحث قرآنی روز شنبه را اگر نمی‌توانید در جلسه مسجد انبیاء حاضر شوید، از طریق «اسکای روم» دنبال بفرمایید تا در آن عزمِ حضور که قرآن در مقابل‌تان می‌گشاید، خود را بیابید. آری! خود را بیابید. موفق باشید

33724

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: از اینکه برای جواب دادن به این سئوال وقت می‌گذارید متشکرم. در کتاب جوان و انتخاب بزرگ شما برای اثبات روح استدلال هایی از جمله دیدن خواب، عوض شدن مولکول های بدن، قطع عضو و... می‌آورید که دانشمندان علوم تجربی برای هر یک‌ از این استدلال ها توجیهات فیزیولوژی دارند. برای مثال می‌گویند اگر خواب دیدن مربوط به روح است چرا انسان های کور خواب بصری نمی‌بینند. و خواب را حاصل کنش های مغز می‌دانند. اینکه قطع و نقض عضو به منیت ما خللی وارد نمی‌کند برای این است که مغز که فعل و انفعالات ما به آن برمی‌گردد سالم است اگر آن ناقص شود آن‌وقت منیت ما تحت الشعاع قرار می‌گیرد. و اینکه اگر با تغییر مولکول ها منیت ما تغییر نمی‌کند برای این است که مولول ها DNA های ثابتی دارند. از شما تقاضا دارم به اشکال ها جواب دهید و برای تحقیق بیشتر در این زمینه منابعی را جهت مطالعه بیشتر به بنده معرفی کنید. ممنون و متشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال با همه این حرف‌ها باز این احساس در ما هست که این «من» هستم که بدن خود را با همه این انفعالات درک می‌کنم. بنابراین آن کسی که بدن خود را درک می‌کند چیزی غیر از خود بدن است. مطلب را در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن و سپس در کتاب «خویشتن پنهان» که به همین سؤالات پرداخته است، می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید

نمایش چاپی