بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
34426
متن پرسش

تمام شد! و شروع شد. مبارک باشه ان شاء الله. این پایان دیگری از سال سلوکی انقلاب اسلامی و آغاز حیات جدید جمهوری اسلامی در رجب و شعبان و رمضان سه ماه اصیل خاص. مبارکه. امیدوارم چنان اوج آسمان شویم که زمین و زمانمان گم شود، زندگی تازه شروع شد، موهای سپید را حنا باید گذاشت که این جوانان سپید موی حکیم را شادییست بی غم و رقصیست بدون عزا... از تضاد ها دور بادِمان و پاینده بادمان سرای عشق و مستی و حیرت ان‌شاءالله باذن الله. به جان جمله مستان که مستم - بگیر ای دلبر عیار دستم - به جان جمله جانبازان که جانم - به جان رستگارانش که رستم - ز حسن یوسفی سرمست بودم - که حسنش هر دمی گوید الستم - در آن مستی ترنجی می بریدم - ترنج اینک درست و دست خستم - مبادم سر اگر جز تو سرم هست - بسوزا هستیم گر بی‌تو هستم - تویی معبود در کعبه و کنشتم - تویی مقصود از بالا و پستم - شکار من بود ماهی و یونس - چو حاصل شد ز جعدت شصت شستم - چو دیدم خوان تو بس چشم سیرم - چو خوردم ز آب تو زین جوی جستم - برای طبع لنگان لنگ رفتم - ز بیم چشم بد سر نیز بستم - همان ارزد کسی کش می پرستد - زهی من که مر او را می پرستم - ببرد از کسی کآخر ببرد - به سوی عدل بگریزید ز استم - چو ری با سین و تی و میم پیوست - بدین پیوند رو بنمود رستم - یقین شد که جماعت رحمت آمد - جماعت را به جان من چاکرستم - خمش کردم شکار شیر باشم - که تا گوید شکار مفترستم. مبارکتان باد ❤

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «یقین شد که جماعت رحمت آمد» تا آغازی باشد پس از جریان دیروز و دیروزهای‌مان، و گمان نکنیم حضرت معبود ما را رها کرده. آری! باید وزیدن‌های کویری را که همه احوالات‌مان را خشک می‌کند، تجربه کرده باشیم تا با گشوده نسیم بهاری باد صبای ماه «رجب» بر جان‌ها، حیات تازه‌ای را تجربه و «فهم» کنیم. نه آن‌که گمان کنیم در دیروزمان فراموش‌مان کرده بود، نه! خواست فردای ما را بسی گشوده برای‌مان حاضر کند تا در ماه «رجب» حیاتِ زنده‌تری را تجربه کنیم. موفق باشید   

34398

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

یا حضرت دوست. سلام استاد: ببخشید استاد یه سوال داشتم غذاهای بیرونی (رستورانی) خوب ما صاحبش رو نمی شناسیم که با چه نیتی غذا رو درست کرده بسم الله گفته یا نگفته عقایدش چطور بوده با چه پولی تهیّه اش کرده و... در این صورت نباید غذای بیرون بخوریم اصلا؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علمای دین فرموده‌اند مصرف غذای بیرون مکروه است، ولی حرام نیست.  و چون در جامعه اسلامی بالاخره این نوع غذاها توسط مسلمان‌ها تهیه می‌شود؛ باید حملِ بر صحت کرد و نباید به‌کلّی آن را نفی نمود. موفق باشید

33353

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: با توجه به آیه «ان الدار آلاخره لهی الحیوان» آیا می‌توان گفت که آنچه در خواب می‌بینم، هم مانند قیامت سراسر حیات است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در هر حال صورت ذهنیه دارای نوعی تجرد است و به همان دلیل که مجرد می‌باشد، حیات خاص خود را دارد. موفق باشید

37034
متن پرسش

سلام استاد بزرگوار.با توجه به پاسخ شما به سوال شماره ۳۶۹۲۵ بعضی اشخاص نظرشون اینه که جناب استاد از خانم صفوی حمایت کردند و پیشنهادشون رای به ایشون هست،در کانال مطالب ویژه آمده که جناب استاد جهت نمایندگی مجلس شورای اسلامی کسی را به طور مشخص پیشنهاد نکرده‌اند، هرچند که معتقدند که در مورد نمایندگی مجلس شورای اسلامی میدان انتخابات با گستردگی بیشتری جهت انتخاب اصلح مقابل افراد قرار گیرد.بالاخره متوجه نمیشم شما از ایشون حمایت کردید یا خیر؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور مشخص همان طورکه در کانال مطالب ویژه ملاحظه کردید بنده از هیچ نامزدی حمایت نکرده‌ام و همان‌طور که عرض شد خوب است این افراد نیز دیده شوند تا میدان انتخابات، گسترش یابد. موفق باشید        

36100
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامی: ساکن آلمان هستم و در این روزهای اخیر اخبار فلسطین و غزه را در رسانه های ایران و غرب دنبال می‌کنم. تصاویر دلخراش و ناراحت کننده پخش شده از تلویزیون ملی ایران از کودکان فلسطینی که از زیر آوارها بیرون کشیده می‌شوند و ضجه های مادرانشان بسیار آزرده خاطرم کرده است. از طرفی شاهد سانسور شدید تصاویر جنایات صهیونیستی در رسانه های غرب و دروغ گویی و لجن پراکنی این رسانه ها هستم و به چشم خود می‌بینم که چطور این رسانه ها و مطبوعات وابسته به امپراطوری رسانه ای صهیونیستی جای ظالم و مظلوم را عوض می‌کنند و رژیم غاصب و جنایتکار و اشغالگر صهیونیستی را به عنوان مظلوم و قربانی جا می‌زنند. اینجاست که انسان معنی واقعی کفر را که پوشاندن حقیقت است به خوبی می تواند درک کند. دلم می‌خواهد به نحوی در حمایت از مظلومین فلسطین و برائت از غاصبین و ظالمان صهیونیست حضوری داشته باشم ولی حتی تظاهرات های معمولی هم به طرفداری از فلسطین اینجا ممنوع شده است (به به، به این آزادی بیان !!!) از اینکه به هیچ نحوی نمی‌توانم حضوری در دفاع از مستضعفین داشته باشم دچار دلزدگی شدید نسبت به این دنیای زیر سلطه استکبار و ظلم شده ام. خواستم بپرسم آیا استاد توصیه ای برای فردی در موقعیت بنده دارند؟ به حق که همه چشم امید مان به رهبر آزادگان جهان است. خوشا به حال مردمی که امکان حضور در راهپیمایی پیش رو در حمایت از مردم فلسطین روز جمعه را دارند. إن شاء الله که قدر بدانند و شرکت کنند. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه قبلاً نیز عرض شد مهم آن است که از طریق انقلاب اسلامی راهی در مقابل ما گشوده شده است. حال در دل این راه، یک روز به فتنه‌های ابتدای انقلاب برخورد می کنیم و در حضور تاریخیِ خود آنچه باید انجام دهیم، انجام دادیم و باز مائیم و دفاع مقدس و یا دفاع از حرم و حضوری که نسبت به آن رخدادها پیش آمد. هیچ فرقی بین آنانی که شهید شدند و آنانی که با همان دغدغه شهدا در جایی بودند که باید باشند، نبود و نیست. مهم آن بود که هرچه در این راه پیش آمد ما در آن حاضر باشیم. و امروز نیز حضوری بس دقیق پیش آمده که فهم آن مهم‌تر از حضور نظامی در آن است زیرا آنچه هژمونی و ضربه‌ناپذیریِ اسرائیل را از بین می‌برد آن است که ما بفهمیم که صحنه، صحنه مقابله مظلوم با ظالم است و ما در کجا ایستاده‌ایم. نکاتی در این مورد جناب حاج آقا نجات‌بخش داشته‌اند که خوب است به آن توجه شود. https://eitaa.com/matalebevijeh/14906 موفق باشید                 

35989
متن پرسش

بسمه و رحمته و رضوانه «وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ» (آیه ۷ سوره حجرات)
در راستای جایگاه تفکر تاریخی امروز و سخن از دین و جایگاه دین در تاریخ و حضور تاریخی دین در عصر بشر امروز به نظرم آمد در ذیل کلام حضرت امیر با جنابتان سخنانی را در میان بگذارم تا از کلام جنابعالی بهره‌مند شویم. امیرالمومنین (علیه السلام) می‌فرمایند: كسي كه دين‌دار شد خود را در پناهگاه در آورده است آری، اینچنین است که در روزگاری که انسان ها از آوارگی و پوچی و بن بست های دوران تاریخ مدرن فریاد می زنند و از مناسبات جهان بهم پیوسته احساس نارضایتی دارند و از نظم عالم تکنیکی بهم ریخته شده اند و زندگی ماشینی روح شان را مانوس عالم مکانیکی کرده است و از غیب بی بهره شدند این دین است که همچون حصاری امن و قلعه ای محکم می تواند آدمی را دربرگیرد و از رنج بیهودگی و افسردگی دوران برهاند و این مائیم در این زمانه که دین را به عنوان طریق زندگی سر زنده و راه جدید و معهود فطری بشر پیش روی تاریخ زندگی اش قرار دهیم تا او دین را، راه نجات از مسیری ببیند که در آن گیر افتاده است... دین، همان طلب نهفته و پنهان جان بشر امروزی است که زیر خروارها نفسانیات و شهوات و میل های سردرگم پنهان شده است و انسان بی دریغ در تلاش های نامعلوم در زندگی چنگ می زند تا دامن آسودگی را به دست آورد اما غافل از آنکه در مصداق طلبی که می خواهد به اشتباه رفته است. حال چه کنیم با گوش هایی که صدای فریاد دین و مسیر حصن تاریخ آخرالزمانی را نمی شنود؟ باید بگذاریم تا او سخن بگوید و ما گوش باشیم تا در دل سخن هایش مسیری را که دوای جانکاه دردهای روز شب زندگی اش شده است را به او نشان دهیم... آیا این رویه اثر دارد؟ آری، همانگونه که تشییع شهید حججی عزیز همچون گوش پذیرای درد جان انسان به بن بست رسیده ی این زمانه شد تا آن جوان به ته خط رسیده فریاد به گل نشستگی اش را در تشییع این جوان عزیز فریاد زد و طلبش را با حججی ابراز کرد که من همانی را می خواهم که این جوان در پی اش رفت یا آنچه در تشییع شهید حاج قاسم عزیزمان پیش آمد که یک امت و ملت و نه تنها ملت که یک جهان تشنه ی معنویت به تشییع این جهان گشوده آمد تا فریادخواهی کند و حیثیت و هویت از دست رفته ی تاریخی اش را از بن بست لیبرالیسم و اومانیسم بستاند و به نظرم توانست. اگر به امتداد تاریخ و حضوری که تاریخ و انسان بعد از این سالها با تجلی گاه های انقلاب اسلامی با خود مرور کرده است و روبرو شده است نظر بیفکنیم نوید این اتفاق و شروع تازه ای که به راه افتاده است را به وضوح در عالم می بینیم. از همه گمراه تر خفاش بود کاو عدو آفتاب فاش بود امروز، دین آن مسیر گمشده ی بشری است که می خواهد علیه یک عالمه توطئه و استعمار و استثمار تاریخ انسانیت فریاد خواهی کند و بپاخیزد. دین، جواب طلب فطری بشر است بایست دین را همانگونه که شهیدان و امامین انقلاب در تاریخ و در بستر عالم تاریخ قدسی در برابر عالم غربی به میان آوردند به صحنه ی زیست انسان ها حاضر کرد و به میان آورد آنگاه انسان ها خودشان را در آن عالم به جستجو می یابند و به تماشای انسانیت و هویت ملکوتی انسان دست دراز می کنند آنچنانی که جوانانی از دل فساد و فحشای دوران پهلوی با ظهور انقلاب اسلامی به دل جبهه های جنگ رفتند تا بیش از دیروز خودشان در تاریخ حاضر باشند و نه در تاریخ خود که در فردای تاریخ قدسی انسانیت و این شدنی است و اولین گام آن ظهور انقلاب اسلامی بود که با امام آغاز شد و گام دوم آن که در آن حاضر شدیم بست و گسترش آن است در رویارویی کامل و تمام قد تاریخی در برابر عالم غربی و این تازه شروعی است در پی شروع ها و آنچنان که آقا فرمودند خرمشهر هایی که در پیش است.... به نظر می رسد سخنان رهبری عزیز در این تاریخ و سخنان دینی او خبر از افق های گشوده ای از دین را به ما گوشزد می کند که دینداری دیروز ما نیست بلکه حضور زنده ی دین قدسی ای است که طلب انسان عالم مدرن نیز می باشد و تشنه ی آن است

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه جای سخن جنابعالی در مکالمات امروزین بشر جدید خالی است. از آن جهت که آیا می‌توان به این نکته تاریخی فکر کرد که انقلاب اسلامی اشاره به آینده‌ای است که باید در راستای همین انقلاب در انتظار آن آینده بود؟ راستی! چرا ما خود را با آنچه نیستیم، پریشان می‌کنیم و به آنچه پیش آمده است نظر نمی‌نماییم که همان میدان حضور ما می‌باشد نزد خودمان؟ سخت‌گیری نسبت به خود، روح لطیف و پاکیزه انسان را که با خود می‌تواند به‌سر برد، منجمد می‌کند. این‌جا است که حتماً شنیده‌اید آن نوجوان شهید در مقابل اصرار پدرش که آمده بود به قرارگاه بسیج تا فرزندش را به خانه برگرداند؛ فقط سر خود را پایین می‌اندازد و چون سر بالا کرد، چشمان او از اشک پر شده بود. یعنی بگذارید خودم راه خود را انتخاب کنم. او آنچه بود را در همان جایی که آمده بود، احساس می‌کرد و پدرش می‌خواست او در جهان دیگری باشد که جهان او نبود.
آیا جوانانی که در جهان گشوده خود، دیروزِ دینداری ما را تجربه کرده‌اند و نمی‌توانند آن باشند و امروز و فردای بشر مدرن را نیز تجربه کرده‌اند و می‌فهمند باز خود را در آنچه نیستند می‌یابند؛ جز به پس‌فردایی که همان پریروز است نظر دارند؟ پریروزِ درک هستی خود در تاریخ توحیدی.
بگذارید به عنوان درد و دل و نیز به عنوان تأکیدی که همواره باید داشته باشم، عرض کنم؛ آن کس که با هیچ خواستی متلاطم نمی‌شود و به هیچ روی نمی‌خواهد چیزی جر آنچه هست، شود و همچون دریایی آرام است؛ همان کسی است که متوجه «حضور اکنون بیکرانه جاودانه» خود شده است. در این حال وقتی به ارزشمندترین امیدها و اهداف بشر مدرن می‌نگرد می‌یابد درآن جهان، جدّی‌ماندنی که توصیه می‌کنند چه اندازه دشوار و چه اندازه با توهّمات همراه است. پس باز مائیم و «حضور اکنون بیکرانه جاودانه خود» و ادامه راه.
فرمودید که بشر جدید باید از زندگی ماشینی خود به سوی غیب سیر کند و این دین است که همچون حصاری امن و قلعه‌ای محکم می‌تواند آدمی را در برگیرد و از رنج بیهودگی و افسردگیِ دوران برهاند؛ و بنده در پیش خود گفتم این عزیز از کدام دین سخن می‌گوید که بعد متوجه شدم در سطور آخر خود می فرمایید: «بایست دین را همانگونه که شهیدان و امامین انقلاب در تاریخ و در بستر عالم تاریخ قدسی در برابر عالم غربی به میان آوردند به صحنه ی زیست انسان ها حاضر کرد و به میان آورد آنگاه انسان ها خودشان را در آن عالم به جستجو می یابند و به تماشای انسانیت و هویت ملکوتی انسان دست دراز می کنند آنچنانی که جوانانی از دل فساد و فحشای دوران پهلوی با ظهور انقلاب اسلامی به دلِ جبهه های جنگ رفتند تا بیش از دیروز خودشان در تاریخ حاضر باشند و نه در تاریخ خود که در فردای تاریخ قدسی انسانیت و این شدنی است و اولین گام آن ظهور انقلاب اسلامی بود که با امام آغاز شد.» و در رابطه با آخرین سخن‌تان که فرمودید: «به نظر می رسد سخنان رهبری عزیز در این تاریخ و سخنان دینی او خبر از افق های گشوده ای از دین را به ما گوشزد می کند که دینداری دیروز ما نیست بلکه حضور زنده ی دین قدسی ای است که طلب انسان عالم مدرن نیز می باشد.» بسیار باید سخن گفت. در این رابطه طیّ سه جلسه عرایضی شد، باشد که تذکری نسبت به سخنان ایشان باشد. https://eitaa.com/matalebevijeh/14719 هنوز باید پرسید: راستی! چرا ما خود را با آنچه نیستیم، پریشان می‌کنیم. یعنی به جای آن‌که به حضور بیکرانه اکنون خود نظر کنیم، خود را از صندوقی به صندوقی می‌بریم. در نتیجه: «او سمایی نیست صندوقی بود». موفق باشید   

 

35879
متن پرسش

اربعین و دوستی در عصر اقتصاد
با سلام: حتماً در جریان هستید که آقای «تادمی» در کتاب ارزشمندش، دوستی در عصر اقتصاد، ترجمه ی کاوه بهبهانی، نشر نی، به طور مفصل به ویژگی های زندگی لیبرالی می پردازد و اشارهای با جزئیات کامل به دوگانه ی برساخت نولیبرالیسم یعنی کارآفرین و مصرف کننده می پردازد. او اشاره دارد که مصرف کننده فیگوری (نمادی) است که خریدکردن اساس درک اوست از کیستی خودش. فرد هویت خود را مصرف کننده بودن می داند و به ویژگی هایش یعنی مصرف لذت در حال و فردگرایی و برندسازی می پردازد. وی می گوید: این فیگور (نماد) تجسد سه درون مایه است: مصرف‌کردن در برابر خلق کردن، زیستن در چارچوب زمان حال و نوع خاصی فردیت سازی. در ادامه به توصیف کارآفرین می پردازد و اعلام می دارد که : کارآفرین، در پی سرگرم شدن نیست، بلکه دنبال فرصت برای سرمایه گذاری می گردد و با همین منش، افراد را به صورت فرصتی برای سرمایه گذاری و بهره برداری از ایشان می بیند و در همین راستا و با این کنش، به محاسبه ی سود و زیان هر کاری و اولویت بندی آن اقدام می کند. او در شاه جمله ی خود اشاره دارد که: نولیبرالیسم به جای اینکه دیگران را انسان هایی برابر با ما داند که ما در کنارشان از این جهان بهره می بریم، ما را تشویق می کند که دیگران را منابع مالی یا رقیب یا اموری برای سرگرمی بدانیم. ایشان در ادامه به ویژگی های دوستی می پردازد و در برخی موارد از حکمت های ارسطو با آن همه ملاحظاتش در دوستی بهره می گیرد. مثلا در جایی ارسطو صراحتا می‌گوید: آن ها که برای خود دوست، نیک خواه او هستند دوستان راستین اند، چون هرکدام دیگری را برای سیرتش دوست دارد و نه برای ملاحظات عرضی. تاد می ریزبینانه می داند لازمه ی دوستی راستین در مقایسه با دوستی برای منفعت و دوستی برای لذت، پیوند میان دو دوست است، پیوندی که در آن یکی به خاطر خود دیگری دغدغه ی او را دارد؛ در نگاه ارسطو یکی از ویژگی های انسان فضیلت مند این است که به درجه ی بالایی از بی نیازی رسیده باشد (البته نه آنقدر بی نیاز که به دوستی هم نیازی نداشته باشد.). همین ویژگی دوستین راستین، قیامی علیه فردیت گرایی و خودمحوری و لذتجویی و زندگی در زمان حل و آینده به شمار می رود و می توانند پایه های روابط مصرف کننده که بر لذتهای زودگذر استوارند و روابط کارآفرینانه که بر پاداش های آتی استوارند را متزلزل کند. از تاد می و نکات نابش می فهمیم که متوجه حضوری غیر از حضور نولیبرالیسم شده، گرچه به اجمال اما قطعا از آن عبور کرده. شاهدم آن نوشته ی سیسرو که در کتابش آورده: ما به انتظار قدرشناسی و سپاسگزاری، مهرورزی و سخاوتمندیمی کنیم؛ احساس دلبستگی خود را به تدبیری برای سوداگری بدل نمی کنیم. نه! چیزی در سرشت ما هست که وادارمان می کند آغوش و قلب خود را بگشاییم. او در ادامه به توصیف ویژگی های دوستی می پردازد که اولین ویژگی آن اعتماد است. او به خوبی اشاره می کند: گفتن در گرو اعتماد به دیگری است و لازمه آن از یک سو نوعی اتکا به گوینده است و از دیگر سو نوعی مسئولیت پذیری را مفروض می گیرد. اعتماد کردن به کسی که به ما سخنی می گوید صرفا این نیست که معتقد باشیم او احتمالا درست می گوید، بلکه اعتمادکردن به خود اوست، به شخص او، و خود را به لحاظ معرفتی در اختیار او گذاشتن است. تاد از وفاداری نیز سخن می گوید: وفاداری به دوست صمیمی در آن واحد هم خودجوش تر است و هم پرشورتر. وفاداری به حمایت یا مراقبت از طرف دیگر ربط دارد چون خطری که دوست را تهدید می کند خطری است که یک دنیای مشترک را تهدید می کند. او به خوبی می داند که دوستی بیش از آن که استوار بر شکلی از اقتصاد باشد، بر هدیه دادن استوار است؛ می گوید: هدیه بخششی است بدون انتظار بازگشت؛ فرق است میان این که گمان کنیم دوست از آدم مراقبت می کند چون دوست آدم است، با بخشیدن چیزی به دوست در شرایظ خاص به این دلیل که این کار باعث شود دوست از آدم مراقبت کند؛ هدیه دادن در دوستی فقط رخداد تازه ای درستر دوستی نیست، بلکه چه بسا در تحول سرشت دوستی نیز نقش تعیین کننده داشته باشد. یکی از شیوه هایی که نولیبرالیسم خودش را بازتولید می کند این است که بر فردگرایی و بی اعتمادی به دیگران صحه می گذارد و با این کار مانع شکل گیری همبستگی اجتماعی می شود. در عوض، پویایی رابطه ی دوستان مراوده ای خلاف این مسیر حرکت می کند. در عجیب نکتهای اشاره می دارد دوستی عمیق نه فقط در شادکامی ما در زندگی نقش دارند، بلکه هم برای ما و هم احتمالا برای دیگران معنا به ارمغان می آورند. همه ی این ها ذکر شد اما ایشان متاسفانه، با پدیده ی بی نظیر اربعین آشنا نیستند. اربعین تجلی دوستی در راه خدا و قیام علیه نولیبرالیسم است. اربعین نوعی زیست با تولید معنا در عصر معنازدگی است. نوعی مبارزه با پوچی گری دوران است که همه را فراگرفته و بلعیده. برای افراد لیبرال مسلکی که درکی از دوستی ندارند، صحنه های نوکری برای زوار امام و اصرار و تمنا برای رایگان بخشی و حتی برخورد جدی با کسانی که امتناع می کنند، غریبه به نظر می آید. آن جا نه لذت برای حال مهم است، نه سرمایه گذاری و چشم انداز برای آینده، آن ها در فردیت امکان زیست ندارند، می‌میرند! آن ها از خودمحوری مبرا هستند و افراد را فرصتی برای لذت جویی یا سرمایه گذاری نمی بینند، آنها با اعتماد کامل به هم‌کیشان خود، جان و مالشان را فدایشان می کند و مانند هدیه انتظار هیچ بازگشتی ندارند. حتی خود تاد می هم انتظاری از دوست بابت جان فدا کردن نداشت! در اربعین به واسطه ی دوستداران اهل بیت، جهانی برپا شده که هر چه مناسبات اعتباری در این جهان است را به هم می ریزد. هرکسی در اربعین شرکت کرده باشد، یک دوره کامل از این کتاب را بدون استاد فراگرفته است. کتابی که حاصل ساعتها اندیشه ورزی و مصاحبه است. اخ فی الله بن مایه ی ریشه کن کردن هرچه اعتباریات از تشکیلات تا رسوم های خاص تا سنت های جاهلی تا روابط مادی دیگر است. جمع شدن خودش اصالت دارد! این جمع شدن برای برکندن بنیان نه تنها نولیبرالیسم، بلکه هرچه سلطه گری و انانیت است کارایی دارد. این گونه می شود که شهید صدرزاده با همین نحوه تربیت به مثابه ی نوعی مبارزه و جهاد، خود را پرورانید و مدافعان حرم را تربیت کرد؛ یا حقیقت اینگونه در کلمات شهید باغانی ظاهر می گردد که: کربلار فتن خون می خواهد؛ این کربلادیدن بس ماجرا دارد. ماجرای کربلا ماجرای خون و قیام است؛ پیام را شما بدهید، خون از ما...

 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌فرمایید بشر جدید و متفکران عصر حاضر، متوجه ضعف‌های اقتصاد لیبرالی و نئولیبرالیسم شده‌اند و سعی دارند به نحوی از آن ضعف‌ها عبور کنند و البته از آن جهت که هنوز نسبت به معنای انسانِ آخرالزمانی تفکر لازم در آن فرهنگ صورت نگرفته؛ نتیجه کارهایشان عملاً عقیم می‌ماند مگر آن‌که به حضور دیگری فکر کنند. به ما گفته‌اند: «وسعت دید، تنها در دگرگونی افقِ دید ممکن است» چه اندازه این  قاعده در دل پیاده‌روی اربعینی صادق است، آنگاه که هر لحظه افقی از حقیقت در صورت‌های مختلفِ «خادم» و «زوّار» به ظهور می‌آید. تا معلوم شود آری تا معلوم شود، «وسعت دید ، تنها در دگرگونی افق دید ممکن است» زیرا هم «خادم» و هم «زوّار» افقی هستند گشوده در نسبت با همدیگر.
به طوری که ملاحظه می کنید چگونه فرهنگ اربعینی قواعد و ساختارهای اقتصاد متعارف را به چالش کشیده است، و قواعد بازار و تجارت و رابطه عرضه و تقاضا و نیز سود و زیان کارکرد متفاوتی به خود گرفته‌. و نفع شخصی جای خود را به نفع اجتماعی و ایثار داده است. در این فرهنگ خدمات اجتماعی فقط وظیفه دولت نیست.، عرضه‌کنندگانی که توان رقابت ندارند از بازار خارج نمی‌شوند. هدف عرضه‌کننده فقط کسب سود نیست و هدف تقاضاکننده نیز فقط مطلوبیت مادی نیست. اقتصادی که پیوند با فرهنگ دارد؛ از نوع توحیدی‌اش! این است آنچه در پیش است در تاریخی که ادامه تاریخ غرب‌زدگی ما نیست. موفق باشید     

35350
متن پرسش

هرچه حوادث بیشتر برای آخرالزمانی شدن آغوش باز می کنند دارم از خودم بیشتر نگران و در آشوب می شوم. سلامی به رسم ادب، به رسم دعاگویی، به حکم تسلیم! سلامی به آرزوی پناه جویی؛ سلامی به همه ی مجاهدان از اولین تا آخرین می دهم بلکه کسی این میان به فریادم برسد. گاهی از خواب بیدار می شوم و در تاریکی صبح گویی این هیبت سوره ی عنکبوت است که قلبم را در دام نفسم به بند می کشد، آنقدر از خودم می ترسم که نمی‌دانم چه کنم؛ و این از معقولانه ترین ترسهایی است که تا کنون داشته ام... انگار می بینم که خدای عزیزم؛ خدای مهربان، خدای ارحم الراحمین به وقت سوره ی عنکبوت ... و نوبت امتحان که می‌رسد هیچ رحمی به دلش نیست، هیچ رحمی! سر این حرف با کسی شوخی ندارد؛ با هیچ بشری! اصلا شاید همین رخش بوده که در اصرار ارنی های موسی تجلی داده که موسی در دم جان داده! وگرنه موسی که دم به دم با خدا می گفته و همراز و همدم بوده! ... و حالا من به میدان آمده ام تا شما را قسم بدهم که هر مستجاب الدعوه ای می شناسید بگویید به او که برای من دعا بکند؛ آخر ترسوها شهید نمی شوند! و تاریخ تخته گاز دارد به سوی غربال آخرالزمانی می تازد... به خانواده ام نگاه می کنم که چطور می شود بتوانم ازشان بگذرم برای راه خدا؛ یعنی آیا می توانم؟ اینجا بود که گفتم به امام حسین که عجب کاری کرد!... و این سوره ی عنکبوت است که این روزها انگار هر روز دارد بر زندگی ام وحی می شود .. دعا کنید قلبم این میان نمیرد، ایمانم ذبح نشود که این ذبحی عظیم و الیم خواهد بود! ... کاش خدا کرمش بیشتر از همیشه گل کند و دلش مشتی تر از همیشه شود و در هم بخرد؛ وگرنه من زمین می مانم که می مانم ... دلم برای روزهای ساده زیستی تنگ شده؛ خیلی تنگ شده، برای دلم هم خیلی دعا کنید

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه زندگی در طوفان زیباست. آری! آن‌گاه که حضرت محبوب که ربّ العالمین ما نیز هست؛ در جایگاهی فرمود: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ» (عنکبوت/۲) که به گفته جنابعالی در اینجا و در این امتحان به هیچ وجه کوتاه نمی‌آید تا بزرگی‌های نهفته در جان انسان‌ها به ظهور آید و سره از ناسره جدا گردد. در همین طوفان‌ها است که باید نظر به مظاهر حضرت حق در هر میدانی که باشد، بیندازیم همانطور که در میدان فتنه مهرماه ۱۴۰۲ دیدید که با قهرش چه ها که نکرد و این به یک معنا یعنی خطاب به حضرت کلیم الله که در جواب تقاضای آن حضرت که خواست ذات را بنگرد، فرمود: «... لَنْ تَراني‏ وَ لکِنِ انْظُرْ إِلَي الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکانَهُ فَسَوْفَ تَراني‏ فَلَمَّا تَجَلَّي رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَ خَرَّ مُوسي‏ صَعِقاً..» (اعراف/۱۴۳). بنگرید که چگونه خداوند از در و دیوار عالم به ظهور آمده تا هر کوهی که باشد از جایگاه و جای خود بر کنده شود و او بماند و او، تا جهانی دیگر در منظر ما به میان آید و با نظر به آن جهان، شهادت هم حضور برتر ما در همین زندگی خواهد شد. در این مورد آقای علیزاده و خانم پریسا نصرآبادی در رابطه با حضور ما در نظم جهانیِ جدید و نسبتی که در خلیج فارس پیش آمده، صحبت‌هایی شده است که می‌توانید آن را دنبال کنید. https://eitaa.com/matalebevijeh/13944 موفق باشید     

34939

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب محضر جناب آقای طاهرزاده: نظر حضرتعالی در باره سخانان دیروز آقای خامنه ای چیست؟؟ رهبر: «کجای دنیا این کار را می‌کنند؟ مگر همه مردم که باید در رفراندوم شرکت کنند امکان تحلیل آن مسئله را دارند؟ این چه حرفی است؟!» صرف نظر از اینکه کجای کار ما شبیه کار عقلایی سایر بلاد دنیاست و اینکه از قضا در همه کشورهای دمکراتیک، مراجعه به رای مردم و رفراندوم در موضوعات‌ مهم در محیطی کاملاً آزاد و بدون فیلتری چون شورای نگهبانِ منصوب نظام انجام می شود، اما در صدد این بودم که در خصوص این جملات رهبری از منظر چگونگی ارتباط نظام با مردم ایران چیزی بنویسم که دوستی عزیز (که روحانی است و البته بدلایلی لباس غیر روحانی بر تن دارد) برایم نوشت: «واقعا تعحب کردم از این بیان رهبری، هرگز این نحو موضع گیری را از ایشان انتظار نداشتم. معنی صریح این بیان رهبری این است که مردم شعور و فهم سیاسی و قدرت تحلیل مسایل مربوط به خودشان را ندارند، در حالی که از همین مردم‌ «نفهم‌» برای شرکت در انتخابات خبرگان رهبری برای موضوعی حیاتی مثل «تعیین رهبر» دعوت می کنیم و اصرار داریم که‌ همه واجدین شرایط در انتخابات و تعیین سرنوشت خودشان شرکت کنند ولی برای رفراندم‌ در موضوعات خاص «مثل حجاب اجباری» که فهمش به مراتب برای عموم‌ مردم راحت تر است به عقیده ایشان این مردم صلاحیت و‌ فهم و‌ قدرت درک و تحلیل مسایل را ندارند. به نظر من این بزرگترین اهانت و تحقیری بود که تا کنون از سوی بالاترین مقام رسمی و مذهبی کشور به فهم و شعور ملت خودش شده است.» (پایان نقل قول) با نظر این دوست اندیشمندم موافقم و تصور می کنم اگر تا کنون نظام در عمل در مسیر جدایی از ملت گام بر می داشته اما با این اظهار نظر صریح رهبری آخرین گام در اعلام رسمی جدایی نظام از مردم برداشته و گفتار و رفتار نظام منطبق بر هم شده و تکلیف خود را با مردم روشن کرده است‌. فقط باید منتظر ماند تا ببینیم مردم‌ چگونه تکلیف شان را با نظام روشن و تسویه حساب می کنند! ۱- با فرض قبول اینکه عامه مردم ایران صاحب تحلیل نیستند و قدرت فهم مسائل مربوط به خود را ندارند! اما این توقع زیادی نیست که نظام نیز بپذیرد رفراندومی را در سطح اهل اندیشه و تامل مثلاً دانشجویان و همه ی آنان که تحصیلات دانشگاهی دارند برگزار نماید و نه در همه موضوعات مبتلاء به کشور بلکه فقط در سه موضوع ذیل برگزار کند: الف: حذف قدرت مطلقه از قانون اساسی. ب: توافق و تعامل با دنیا بجای درگیری و تنش و تعهد به انجام برجام. ج: حق آزادی پوشش و رفع حجاب اجباری. انگار باید به پایان سلام کرد! وروزی امام فرمودند: مبزان رای ملت است ابن شعار مرد و باید ظهور دیکتاتوری را شاهد باشیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث رهبر انقلاب در این بود که مگر می‌توان در مسائل گوناگون، کشور را وارد رفراندم کرد؟ از آن جهت که هرکس و هر جریانی می‌تواند به بهانه‌ای پیشنهاد رفراندم در موضوعی که به نظرش می‌آید، بکند. این‌جا است که هم رفراندم تبدیل می‌شود به امری پیشِ پا افتاده و هر روز آقای مولوی عبدالحمید پیشنهاد رفراندم می‌کند و هم جایگاه مجلس که بنا است موضوعات مبتلا بهِ جامعه را طی قوانین، مورد بررسی قرار دهند؛ مختل می‌شود. موفق باشید

34874

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: طاعات قبول. استاد داستان خلقت های بی نتیجه چیه؟ بارداری ناموفقی داشتم. هفت هفته دلم به جنینی خوش بود که گفتن جز کیسه آب چیزی نبوده!! ولی موقع سقط خودم دیدم تکه هایی که در رحم من خلق شده بود و بدون رسیدن به نتیجه دفع شد. هدف از خلقت این ها چیه؟ چه ایرادی به من مادر وارده؟ دلم می‌خواست از دید شما به قضیه نگاه کنم. خدا حفظتون کنه همیشه یاری گرم بودین بلطف الله

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست متأسفانه شرایط زندگی طبیعی نیست و طبیعت آن‌طور که شایسته است متعادل نمی‌باشد و همین است علتِ این نوع مشکلات. لذا حدّاقل باید تا می‌توانیم در زندگی از مسیر طبیعی آن کم‌تر فاصله بگیریم و البته با پیش‌آمدنِ چنین مشکلاتی خود را نبازیم و زندگی را همچنان ادامه دهیم. موفق باشید

34820

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد طاهرزاده: با عرض پوزش: ۱. جنابعالی چه اندازه مباحثه و مذاکره با افراد و افکار ضددین و ضدانقلاب را در فضاهای مجازی توصیه می فرمایید؟ ۲. در این ماه رمضان صرفاً به تعالی خودمان بپردازیم یا وارد گفت و گو با افراد و افکار فوق الذکر هم بشویم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید برای امثال بنده تا اندازه‌ای لازم باشد که بدانم در جهان آن افراد که مقابله با دین و انقلاب را پیشه کرده‌اند، چه می‌گذرد؟ هرچند که در ماه مبارک رمضان نباید دل را چندان مشغول آن امور کرد، ولی به گمان بنده جوانان عزیز تا آن‌جا که می‌توانند سعی کنند ماهی را که به عنوان ماهی عظیم و کریم و با فضیلت و با شرافت عنوان شده، به راحتی از دست ندهند. پیشنهاد می‌شود سری به سؤال و جواب شماره 34811 بزنید. موفق باشید

34783

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت حضرت استاد طاهر زاده: استاد عزیز همان طور که اگاهید بخش بسیاری از بانوان کشور که ملزم به رعایت حجاب هستند کشف حجاب کرده اند اگر در خیابان ها قدم بزنیم به طور چشمی می‌توان حدس حدود، ۳۰ درصد یا ۴۰ درصد این کار را کرده اند و این روند ادامه خواهد داشت و به جاهای باریک تری خواهد کشید. سوال بنده این است به نظر حضرت عالی راه حل چیست؟ چرا صدایی از کسی بلند نیست؟ این وضع می‌خواهد تا کجا پیش برود؟ آیا امت حزب اللهی نباید خودجوش اقدامی کند؟ اگر قرار است با این شرایط کنار بیاییم پس فلسفه ی حکومت اسلامی و اصل ولایت فقیه چه می‌شود؟ اگر قرار است کنار بیاییم پس دیگر با چه انگیزه ای حرف از تمدن اسلامی بزنیم؟ آن کسی که کار را به اینجا کشاند ول کن ماجرا نخواهد بود تا رسما از رادیو تلویزیون و سینمایی این کشور فساد ترویج نشود از پای نخواهد نشست‌. این هیچ معنایی غیر از اینکه انقلاب یک حادثه ی سیاسی صرف تلقی بشود ندارد. واقعا مانده ام که چه خواهد شد و تکلیف چیست و بسیار ذهن و قلب نگران و مشغولی دارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نباید عجله کرد. عرایضی در جواب سؤال شماره 34654 شده است خوب است که به آن جواب رجوع فرمایید. موفق باشید

34571

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: من از مطالبی که می‌فرمایید خیلی استفاده کردم، یه سوال دارم راجع به این خط‌هایی که برجسته کردم‌. شهید مطهری در کتاب فلسفه تاریخ جلد ۱ تقریبا صفحه ۴۴ میگن اینکه مارکسیست‌ها اعتقاد دارن جامعه درحال پیشرفت دائمی است ولی ما نظری دیگه داریم و اون هم اینکه (مجموع جامعه‌ها در مجموع زمان‌ها جلو می‌آیند نه در یک زمان خاص) من متاسفانه هنوز نتونستم کتاب‌های مرتبط با جامعه‌شناسی شما را بخونم ولی فکر مشابه این سخنه که جایگاه ایران جمهوری اسلامی رو در تاریخ ببینیم. اگر کمی توضیحش بدید این مطلب رو ممنون میشم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد بحث مفصلی در سه کتاب «انقلاب اسلامی، طلوع جهانی بين دو جهان» و «انقلاب اسلامی و چگونگی تحقق آينده دين‌داری ما» و «در راستای بنیان‌های حکمت حضور انقلاب اسلامی در جهانی بین دو جهان»، شده است. اگر برایتان ممکن باشد خوب است به آن کتاب‌ها که روی سایت هست، مراجعه فرمایید. موفق باشید

34546

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب به محضر استاد طاهرزاده: در روایاتی داریم که می‌فرماید اگر فلان عمل را انجام بدهید یا فلان ذکر را بگویید، مانند روزی که که متولد شده اید از گناهان بیرون می روید (الْخُرُوجُ مِنَ الذُّنُوبِ وَ اللَّهِ كَهَيْئَتِهِ يَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّه‏). و با توجه به اینکه از حضرتعالی بارها شنیده ایم که می فرمودید: «نتایج هر عمل عبادی در صورتی محقق می‌شود که شرایط مقتضی فراهم باشد». حال اولاً: اگر امکان دارد قدری در مورد این «شرایط مقتضی» توضیح دهید. ثانیاً: چرا ما با انجام آن عمل یا ذکر، آن گشودگی و نورانیت و طهارت و تخلیه ای که آن نوع روایات متذکر شده را احساس نمی کنیم؟ با سپاس و التماس دعا.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر آن عمل که فرموده‌اند موجب خروج از گناه می‌شود را، در شرایط خود انجام دهیم مثل همین اعتکافی که پیش آمد؛ حقیقتاً انسان با شخصیتی جدید می‌تواند زندگی را شروع کند. شرایط مقتضی یعنی شرایطی که آن عمل، حقیقتاً محقق شود. مثل آن‌که در اعتکاف انسان بتواند از زندگی بیرونی خود منقطع گردد و بیش از پیش نزد خود باشد و در جهانی که در خود شروع می‌کند با ابدیت خود و با حضور در محضر حق، با خود روبرو شود. موفق باشید

34438

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: جزوه حضرتعالی در رابطه با کتاب سیاحت غرب مطالعه شد، فرمودید که درگیری های درونی انسان در دنیا در برزخ برای ما تمثل پیدا می کند، بنابر این دیدن این درگیری ها برای ما یا عالمی مانند ایشان فشار به همراه دارد یا خیر؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید با فشار همراه نباشد زیرا آن مرحوم و امثال ایشان در زندگی دنیایی از آن مراحل عبور کرده‌اند. ولی اتفاقاً برای اهل دنیا که گرفتار چنین امور دنیایی هستند دقیقاً آن صورت‌ها همراه با فشار خواهد بود. موفق باشید

34341

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: ما در شرکت های دانش بنیان فعالیت می‌کنیم که محصولاتی را تولید می‌کند که هم صرفه اقتصادی دارد هم بعضا مورد تحریم واقع شده و بعضاً در موارد حساس کشور مورد استفاده است. اگر این فعالیت ها با هدف سربازی امام زمان و کمک به اهداف انقلاب اسلامی است، چه چیزی باعث می شود که همین فعالیت علمی در نماز توجه ما را به خود جلب کند و بعضا مانع نماز اول وقت هم بشود؟ ضمناً این فعالیت ها چرا در رفتار و اخلاق ما چندان اثری نگذاشته است؟ در موراد دیگری هم در زندگی مشابه این وجود دارد که کارهایی با مقاصد الهی انجام می دهیم ولی اثر عکس هم از آن دیده می شود، به عنوان مثال تربیت فرزندی صالح ما را دچار غفلت در خیلی از امور کرده است. خلاصه اینکه کجای کار می لنگد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به رویکرد ما دارد که با چه انگیزه‌ای به سراغ عبادات برویم. عبادات برای هرچه بیشتر رابطه ما می‌باشد با خداوند و مددگرفتن از او در همین اموری که مشغول آن هستیم. آری! پس موضوع، به رویکرد ما بستگی دارد که با چه انگیزه‌ای به سراغ خدا رویم و در زندگی دینی خود حاضر گردیم. موفق باشید

34287
متن پرسش

سلام استاد گرامی: وقت بخیر. نظر تخصصی تون رو در باره این مطلب می خواستم.

 راستش متاسفانه شرایط یطوری پیش رفته و میره که من و امثال من الان دیگه دغدغه شون اصلا نمیتونه آینده کشور یا استراتژی های دولت و… باشه چون رسما دغدغه مون شده دعا برای کمتر کشته شدن مردم مملکت چه با شلیک گلوله چه با فقر چه با… از ابتدا هم مشخص بود حجاب بهانه است. ولی چیزی که برای من و امثالم مشخص نیست بهانه ی نظام برای کشت و کشتاریه که راه انداخته از مردم عادی گرفته تا سپاهی و بسیجی و نیروی انتظامی، و قسمت عجیب ماجرا اونجاست که همیشه همه ی اینا که کشته میشن یا دشمنن یا به وسیله ی دشمن کشته شدن! و نمی دونم چرا فکر میکنن هنوزم این عذر و بهانه ها کافیه برای ساکت کردن مردمی که سالهاست با مشکلات اقتصادی و فرهنگی دارن به نفس کشیدن ادامه میدن و الان صفت داغدار هم بهشون اضافه شده. ما قشر جوان آنقدر سوال جدید فقط توی صد و خورده ای روز اخیر ایجاد شده و هیچکس پاسخ مطلوبی برایمان نداشته که اگر بگویم زندگی هایمان مختل شده اغراق نکرده ام. اگر بخواهم شرح‌حال این روز های حجم زیادی از جوان‌های کشور (مذهبی و غیر مذهبی) را برایتان شرح بدهم باید بگویم شرایطشان وخیم است، خیلی وخیم. احساسِ رانده شدن اصلا چیزی نیست که بشود براحتی با آن کنار آمد چه برسد به وقتی که بدانی اگر اعتراضی هم به این وضعیت موجود بکنی در بهترین حالت ۲۰ روزی بازداشت در پیش داری. آزادی اندیشه و بیان در ایران چیزی جز ادعا نیست و بیانش مایه‌ی خنده است. در نظام جمهوری اسلامی جرمی داریم به نام «تبلیغ علیه‌ نظام» و هر روزه به همین جرم دستگیر و مجازات می‌کنند، در حالی که با استناد به همین قانون حکومت بنی‌امیه و بنی‌عباس حق تعقیب و مجازات همه‌ی ائمه‌ ی شیعه را داشته اند. و هزاران تفاوت و تناقضی که نظام جمهوری اسلامی به اسم دین و به اسم عدالت علی چهل و اندی سال است در گوش مردم خوانده و اجرا می‌کند و کسی حق اعتراض ندارد!.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه می‌کنید که در شرایط تاریخی بسیار حساسی قرار داریم. پیشنهاد بنده آن است که از این زاویه هم می‌توانید به حضور تاریخی و توحیدی انقلاب اسلامی نظر کنید که با میدان‌آمدنِ شهدای آن‌چنان بزرگ، حکایت از آینده‌ای دارد که بیرون از عقل استکباری است. در آن صورت به صحنه‌ها به صورت دیگری می‌نگرید. اختیار با خود شما است.

با توجه به این امر ما باید متوجه باشیم تنها بیش از دو تاریخ در مقابل‌مان نیست و با توجه به این‌که انسان موجودی است تاریخی و تفکر نیز امری تاریخی می‌باشد؛ خود را در کلیّت یکی از این دو تاریخ می‌توانیم معنا کنیم و این‌جا است که با حضور در تاریخی غیر از تاریخی که حاج قاسم به آن تعلّق دارد، بخواهیم یا نخواهیم باید مریم رجوی را به عنوان رئیس جمهور بپذیریم به عنوان حضور در تاریخی که مقابل جمهوری اسلامی است. از این جهت است که ابتدا و به صورت کلی باید در نزد خود مشخص کنیم به کدام تاریخ در این زمانه تعلّق داریم، وگرنه با اکنون‌زدگی و بی‌تاریخی، آن‌چنان دچار پوچی و سرخوردگی می‌شویم که نمی‌توانیم «خود» را ادامه دهیم.

اشکالات بعدی در دل آن تاریخی که هستیم معنای خاص خود را به خود می‌گیرد که آیا در تاریخی که هستیم آن تاریخ ظرفیت عبور از آن مشکلات را دارا است و یا باید از آن تاریخ منصرف شد؟ این‌جا است که «تفکر» معنا می‌دهد و به اصطلاح گادامر، تاریخْ ما را دعوت به تفکر می‌کند تا تفکر ما تاریخی باشد.

به هر صورت خطرِ بی‌تاریخی خطر کمی نیست به‌خصوص اگر طرف به امید آن‌که می‌تواند به گمان خودش با سرنگونی جمهوری اسلامی، تاریخی را برای خود شکل دهد و بعد با شکست خود احساس پوچی کند، دیگر به قول خودشان زندگی برایشان معنا نمی‌دهد و به جای آن‌که خود را ملامت کنند که چرا کارشان به آن‌جا رسید، دست به خودکشی خواهند زد.[1]

موفق باشید

[1] - به سخنان قبل از خود کشی آقای محمد مرادی رجوع شود که به ادعای خود در رابطه با شعار«زن. زندگی. آزادی» در شهر لیوان فرانسه دست به خود کشی زد. همکلاسی اوگفته است که او اغلب درباره فضای سیاسی ایران صحبت می‌کرد و اغلب امیدوارانه می‌گفت که رژیم سقوط می‌کند. روزنامه لوپروگره، نوشت در ساعت ۱۵ روز سه‌شنبه تجمعی به یاد محمد مرادی در محل واقعه روی پل گالیه‌نی این شهر برگزار شد.

34234

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم بر استاد: برای ورود به دنیای انقلاب اسلامی و درک این انقلاب یا بعبارتی بعثت دوم چه سیری رو پیشنهاد میدید؟ معرف النفس و آداب الصلاة شما رو کار کردیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با مطالعه کتاب «سلوک ذیل شخصیت حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» شروع بفرمایید و سپس با کتاب «انقلاب اسلامی، طلوع جهان بین دو جهان» همراه شوید، إن‌شاءالله نتایج خوبی خواهید گرفت. موفق باشید

34159

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و رحمة الله خدمت شما. اگه کسی حدود ۳ سال طلبگی بخونه موردی نداره اگه کسی ازش خواست براش استخاره با قرآن بگیره براش؟ یا اینکه حتما شرایط های کامل دیگه رو هم می خواد؟ و بهترین ذکر قبل استخاره چیه؟ تشکر و خدا قوت

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در انجام استخاره عمده آن است که آن کسی که بنا دارد استخاره کند باید درک جایگاه آیاتی که در استخاره پیش می‌آید را، در کلّ قرآن بشناسد. موفق باشید

34113

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم آقای طاهرزاده: پاسخ سوالم را نفرمودید؟ برادری دارم بسیار در ضلالت و گمراهی دارای ۴ فرزند، خواب دیدم شما به منزل ما آمدید و برای منو برادرم می‌خواهید کلاس برگزارکنید و فرمودید می‌خواهم این کلاس را در بین الطلوعین برایتان بذارم، این خواب آیا سری دارد؟ ممنون می‌شوم واضح راهنمایی و پاسخ بفرمایید. این پیام را لطفا در گروه قرار ندهید، جزاکم الله خیرا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که مکرر عرض شده، بنده علم تعبیر خواب ندارم. از طرفی چگونه می‌فرمایید هم جواب سؤال، محرمانه داده شود و هم آدرس ایمیل نداده‌اید؟!!!! عنایت دارید که این کار مشکلی است که بنده بخواهم  با تلفن جواب کاربران محترم را بدهم .موفق باشید

34103

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و ادب: ۱. استاد عزیز یه فرصتی جهت تدریس درس دینی و تفکر در پایه هفتم برایم پیش آمده (دختران) شما چه تئصیه و پیشنهادی دارید؟ ۲. و اینکه به نظر شما آیا صحبت از مسائلی مانند کرم چاله ها و عبور از جهان های موازی برای آماده کردن ذهن بچه ها برای فهم بهتر بحث معاد و خداشناسی کار درستی است؟ ممنونم. موید به تاییدات الهی باشید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. معرفت نفس از مسیری که کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» مدّ نظر قرار می‌دهد. ۲. به نظر می‌آید از طریق «معرفت نفس» مخاطب شما نسبت به آن امور که چندان واقعی نیست و بیشتر مبتنی بر تئوری‌ها و فرضیات است، مستغنی شود. موفق باشید

34075

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: درباره قیامت الان موجود است چه چیز قیامت هست؟ چه چیز آن را ما شکل می دهیم؟ متشکرم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! عالَم، باطنی دارد که باطنِ عالم هم‌اکنون موجود است و اعمال ما هم‌اکنون در آن‌جا ثبت می‌شود. در این مورد خوب است به کتاب «معاد؛ بازگشت به جدی‌ترین زندگی» که روی سایت است، رجوع فرمایید. موفق باشید

33476

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در مثال موج و دریا (از نظر عرفان) آیا درست است که بگوییم که الله هم یکی از امواج است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت «الله» به عنوان جامع همه اسماء، همان دریاست. موفق باشید

33369

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: استادعزیز بنده خیلی مواقع دچار ناراحتی و قبض و نگرانی هستم. دلیل این ناراحتی برایم کاملا مشخص نیست. اما کمی که تأمل می‌کنم دلیلش را این طور حس می‌کنم که با خود می گویم: (عمر و زندگی به سرعت می‌گذرد و من به آنچه برایش آفریده شده ام، نمی پردازم و دچار روزمرگی شده ام و معرفت الهی بدست نیاورده و عمرم عبث و بیهوده می‌گذرد و دیگران را هم اینگونه می بینم و برایشان ناراحت می شوم.) این نوع افکار خیلی خیلی مرا آزرده می کند واحساس افسردگی می کنم. درحالیکه سعی در انجام واجبات و ترک محرمات دارم اما دلم می خواهد به بالاترین درجات سعادت و معرفت برسم. این افکار الهی است یا شیطانی؟ چگونه مقابله کنم؟ لطفا راهنمایی بفرمایید. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره انسان بعضا در قبض و بعضاً در بسط قرار دارد و این طبیعی است که در حالت قبض باید صبر و شکیبایی داشت و در حالت بسط، باید شکر کرد. موفق باشید

33362

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: ببخشید من با احکام عدالت امام جماعت مدام درگیرم. نمیدونم اقتدا کردن درسته یا نه. چون حکمش اینه آدم بدونه امام عادله ولی ما خانمها مخصوصا که کلا نمی‌دونیم امام کی هست چطوری اقتدا کنیم؟ من دیگه فرادا می‌خونم ولی حس می‌کنم بی اعتنایی به جماعت باشه کلا وسواس شدم رو این حکم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اعتماد به نمازگزاران جهت کسب عدالت امام جماعت کافی است. موفق باشید

نمایش چاپی