شرح غزل شماره 64
بسم الله الرحمن الرحیم
خوشتر ز عيش و صحبت باغ و بهار چيست
ساقى كجاست گو سبب انتظار چيست
****
هر وقتِ خوش كه دست دهد مغتنم شمار
كس را وقوف نيست كه انجام كار چيست
-----
پيوند عمر بسته به مويي است هوشدار
غمخوار خويش باش، غم روزگار چيست
-----
معنىِّ آب زندگى و روضهی إرم
جز طِرْف جويبار و مىّ خوشگوار چيست
-----
مستور و مست، هر دو چو از يك قبيله اند
ما دل به عشوه كه دهيم، اختيار چيست
-----
راز درون پرده چه داند فلك، خموش
اى مدعى نزاع تو با پردهدار چيست
-----
سهو و خطاى بنده گرش نيست اعتبار
معنى عفو و رحمت آمرزگار چيست
****
زاهد، شرابِ كوثر و حافظ پياله خواست
تا در ميانه، خواستهی كردگار چيست
=============================
خوشتر ز عيش و صحبت باغ و بهار چيست
ساقى كجاست گو سبب انتظار چيست
جناب حافظ مثل هر سالکی چون در حالت بسط که قرار گیرد، گزارش خاصی از آن مقام دارد. میفرماید: در حالیکه شرایط برای تجلیات انوار الهی فراهم است، مگر کاری بهتر از خوشبودن با آن الطافِ گشودهی الهی و همراهی با باغ بهار، کاری هست؟ شرایط، شرایطِ ظهور انوار حضرت محبوب است. بگو علت این تعلل چیست که حضرت محبوب هنوز حجابها را نگشوده و آنچه را که در این حالت حوالت فرموده نمیافشاند؟ زیرا همهچیز حکایت از آن دارد که حضرت محبوب پرده از رُخ برگرفته است.
=============================
هر وقتِ خوش كه دست دهد مغتنم شمار
كس را وقوف نيست كه انجام كار چيست
هر فرصت خوبى كه دست ميدهد آن را غنيمت بدان، زيرا كسى آگه نيست كه آخر و عاقبت كار چيست، يعنى هر زمان که حضرت محبوب به سراغ تو میآید آن را مغتنم شمار و به فکر بعد از آن مباش، همینکه پیش آمده است، همهی زندگی است. کسی از عاقبت کار و اینکه فردا چه خواهد شد واقف نيست و نميداند كه چه پيش ميآيد و چگونه خواهد گذشت.
پس چرا افکار خود را مشغول چیزهایی بکنیم که در میان نیست و از انوار الهی در معرض جان ما قرار گرفته خود را محروم کنیم؟ آیا برایتان پیش نیامده که در زیارت مولایمان امام حسین«علیهالسلام» حضرت محبوب از دور به استقبالتان آمده تا مقام آن حضرت را احساس کنید؟ آیا درست است در این حالت به فکر آن باشید که از حضرت چیزی ماورای تماشای آن انوار برای فردای خود بخواهید؟ کدام فردا؟ «کس را وقوف نیست که انجام کار چیست؟»
=============================
پيوند عمر بسته به مويي است هوشدار
غمخوار خويش باش، غم روزگار چيست
عمر حقیقی همین است که در هم اکنون ، زندگی را معنا ببخشی، عمری که بدان دل خوش کنی و به فرداهای آن مشغول باشی، به مویی بسته است و هر لحظه ممکن است تمام شود. پس غمخوار نفس خود باش، غم روزگار و زمانه چيست تا عمر خود را فدای فرداهای نیامده بکنی و از حالتی که آزاد از گذشته و آینده میتوانی با خدایِ حیّ و حاضر مرتبط باشی، محروم شوی. غمخوار خویشبودن بدین معنی است که از لحظات معنویِ خود بهترین نتیجه را باید گرفت و آن را با جان خود لمسکردن.
=============================
معنىِّ آب زندگى و روضهی إرم
جز طِرْف جويبار و مىّ خوشگوار چيست
معنى آب حيات و باغ ارم غير از كنار چشمهی محبت به حضرت محبوببودن و میّ خوشگوار که همان مستی دلدادگی به حضرت حق است، چیز دیگری نیست. چرا به جای آنکه دنیا را به خدا بسپاریم و تنها در همه وقت با او بهسر بردن، راه دیگری را در نظر آوریم؟
=============================
مستور و مست، هر دو چو از يك قبيله اند
ما دل به عشوه كه دهيم، اختيار چيست
مستور یعنی آن کسی که خود را از گناه پوشانده و زاهدوار تقوا پیشه کرده و مست هم که خودش از دست خودش رها شده و به یک معنا کنترلهای زاهدانه را ندارد، هر دو از یک قبیلهاند و از یک پدر منشعب شدهاند، حال ما دل به عشوه و دلبری کدام بدهیم؟ در این حالت راهِ چارهی اختیار کدام است؟ آیا نباید به راهی که در مقابل ما گشوده شده است دل سپرد و همان را اختیار کرد؟
=============================
راز درون پرده چه داند فلك، خموش
اى مدعى نزاع تو با پردهدار چيست
رازی در میان است و آن راز را که درون پرده است فلک چه میداند؟ ای مدعی! خاموش باش، نزاع تو با پردهدار یعنی با فلک، برای چیست؟ در حالیکه فلک همچنان فقط در حال گردش است. ولی ماورای آنچه به ظاهر در میان است، رابطه و نسبتهایی هست که باید خود را مشغول این ظواهر نکرد و از فلک و از روز گِله سر نداد و «وقت» خود را با اندیشههای واهی تیره کرد.
=============================
سهو و خطاى بنده گرش نيست اعتبار
معنى عفو و رحمت آمرزگار چيست
در راستای آنکه نباید با این احتیاطهای ظاهرگرایانه و از ترس آنکه نکند در گناه و خطا فرو افتیم، از مستی و خوشبودن با حالتهای معنی، امتناع کرد، جناب حافظ به نکتهی مهمی نظر میکند که گیرم در مسیر عشق به محبوب لغزشهایی هم پیش آمد، خطاى بنده اگر در نزد خداوند معتبر نباشد، پس معناى رحمت و عفو خداوند چيست، و اِسناد عفو و غفور و رحيم، به حق تعالى فايدهای نخواهد داشت. لذا با امید به عفو و رحمت او از احتیاطهای خشکِ مقدسمآبانه باید دست برداشت و فضای مستانهی خود را کدر نکرد.
=============================
زاهد، شرابِ كوثر و حافظ پياله خواست
تا در ميانه، خواستهی كردگار چيست
زاهد، شراب كوثر خواست و حافظ، پيالهی میّ مستیِ عشق. حال در ميان این دو خواسته مطلوبِ خدا چيست؟ آيا مطلوب زاهد، مقبول خدا واقع ميشود يا خواستهی عاشق؟
این دو راهی، نوعی از دو راهی است که همواره در بین پیروان ادیان به میان آمده. چه خوب بود که هر دو قبیله همدیگر را میفهمیدند و متوجه میشدند هر دو از یک قبیلهاند و هرکدام دل به عشوهی راهی دادهاند که خداوند در مقابلشان گذارده. مهم آن است که در «اکنونبودن»، خود را در نسبت با خدا از دست ندهیم که این همان بهسربردن با میّ خوشگوار است؛ حالتی که حضرت محبوب به سراغ انسان میآید که ما با او بهسر ببریم و از روزمرّگیها خود را آزاد کنیم، و این به خودی خود مطلوب انسان است.
والسلام