بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
39320
متن پرسش

باسمه تعالی
کاربران محترم عنایت داشته باشند که این سایت وظیفۀ خود را تنها در محدودۀ جواب دادن به سؤالات معرفتیِ کاربران می‌داند و از این‌که نمی‌توانیم جوابگوی سؤالات شخصی و حالات فردی کاربران محترم باشیم؛ عذرخواهی می‌شود.
طاهرزاده

متن پاسخ

.

40712
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی بنده دانشجو هستم. مدتیه که سوالی برام پیش اومده.این که انقلاب اسلامی همونطور که شما هم فرمودید بازگشت ما به عهد قدسی بود.دریچه ای برای کنار زدن پرده و حجاب مدرنیته و بازگشت از این ظلمات فراگیر به سمت نور. بنده هم معتقد به این مهم هستم. اما وقتی به جامعه نگاه میکنیم ، نوع نظام و سیاست گزاری آموزش و پرورش ، بانک ها و جولان بنگاه های سرمایه داری،گاها فساد ها در رده های مختلف، ایجاد فاصله طبقاتی ، دور شدن زندگی مسئولین با مردم ، بوروکراسی اداری و...... خیلی های این شبهه رو میکنن که این ها از ضعف های انقلاب هستند. سوال من اینه استاد که وجود این ضعف ها و کاستی ها با انقلاب چطور قابل توجیهه؟ که چطور انقلاب که داعیه مبارزه با این این مدرنیسم رو داره خودش درگیر و مبتلا با عوارض اون هست؟ حتی در تکنیکی که غرب به صورت منظم داره ازش استفاده میکنه عقب مونده چطور میشه به این سوال جواب داد که اگر انقلاب و نظام اسلامی در حقیقت و مقام عمل هم کارآمد است پس چرا این نقص ها در گوشه و کنار دستگاه های مدریتی ما وجود داره؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این شبیه حضوری است که بنا بود با اسلام در بستر غدیر با نظر به حضرت مولی الموحدین علی بن ابی‌طالب«علیه‌السلام» پیش بیاید. ولی جریان سقیفه آن را در حجاب برد و بنده سال‌ها پیش نقش آقای هاشمی را شبیه نقش خلیفۀ دوم در نسبت با انقلاب اسلامی دانستم و عرض شد همان‌طور که شیعه با حضور جریان اموی از غدیر و از حضرت علی«علیه‌السلامم منصرف نشد، انقلاب اسلامی نیز ذیل حضور رهبر انقلاب باید از حقیقتی که انقلاب اسلامی در این تاریخ به میان آورده، منصرف نشود. همین انحراف اتفاقاً در غرب بوجود آمد که بنا بود با رنسانس، انسان‌ها در عین جهانی‌بودن، هویتِ قدسی داشته باشند که البته گرفتار سکولاریسم شدند. بصیرت انقلاب اسلامی در این‌جا است که متوجه هستند با تأکید بر اصول انقلاب، ما از این تنگناها که فعلاً گرفتار آن شده‌ایم عبور می‌کنیم و تنها راه عبور از این مشکلات، تأکید بر اصول انقلاب و نظر به آیندۀ آن است ومقام معظم رهبری(حفظه الله) در این رابطه می‌فرمایند: « توصیه‌ من امید و نگاه خوش‌بینانه به آینده است. بدون این کلید اساسیِ همه‌ قفلها، هیچ گامی نمیتوان برداشت.» و ملاحظه کردید در صحبت اخیر‌شان با قهرمانان و مدال‌آوران تأکید کردند بر این که این ستارۀ درخشان امروزین به خورشیدی تبدیل می‌شود. و با توجه به این امر و بصیرت رهبر معظم انقلاب هنر ما آن است که اکنون خود را در نسبت با آینده معنا کنیم وگرنه گرفتار همان ریزش‌هایی می‌شویم که بعضی از انقلابیون گرفتار آن شدند. موفق باشید                  

40711
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزم استاد جان اخیرا آقای شمس لنگرودی شاعر و نویسنده و بازیگر در حضور برنامه ای در پلتفرم یتیوب با آقای علی ضیاء مصاحبه‌ای انجام دادن در رابطه با حافظ که به شدت نگاه سخیف و سطحی نسبت به حافظ مطرح کردند و شبهاتی ایجاد کردند که حافظ را در حد یک شخص لاابالی تنزل دادند و انگار حافظی که ما در بیان شما شناختیم با حافظی که این اقا معرفی میکنند دو شخص کاملا متفاوت اند با توجه به جلسه سی دوم انسان و باز انسان که در رابطه با حافظ سخن به میان اومد لازم دونستم این رو خدمتتون ارسال کنم میدونم وقتش رو ندارید که به این برنامه گوش بدید ولی اگر صلاح دونستید این لینک پادکست است https://tehranpodcast.ir/ba-ziya-podcast?ppplayer=937c085bb90c6f0169eb5e6af5a738b1&ppepisode=10c9758068d7db0cca9d8192210fbaea ببخشید که وقت شریف‌تون رو گرفتم استادجانم التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که دشمنانِ حقیقت نسبت به سرمایۀ بزرگ معرفتی که جناب حافظ برای آیندۀ بشر به میان آورده، همواره سرِ جنگ داشته‌اند؛ بحثی نیست. مهم آن است که ما متوجه شویم جریان دشمنی با حافظ، جریانِ دشمنی با حقیقت است. به عنوان نمونه در صد سالۀ اخیر شایع کرده‌اند که آن بیت غزل اول جناب حافظ که می‌فرماید: «اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها» از یزید است و جناب علامۀ قزوینی می‌فرمایند تمام اشعاری که مربوط به حافظ بود را بررسی کردم، ابداً چنین سخنی از او نیافتم. و این‌جاست که متوجه می‌شویم بسیاری از این  حرف‌ها که در رابطه با جناب حافظ زده‌اند، ساختگی است و گواه ساختگی‌بودنِ آن‌ها، دقت هرچه بیشتر در مضامین غزل‌های خود اوست که حقیقتاً فراتاریخی است و به بشر آخرالزمان نظر دارد.
و در رابطه با دشمنی با جناب حافظ مرحوم شهید مطهری کتاب شریف تماشاگه راز را تالیف نمودند. این نشان می‌دهد که درک شخصیت عرفانی حافظ کار هر کس نیست واین حضرت امام خمینی می‌باشند که به خود حق می‌دهند جناب حافظ را بدون دغدغه لسان الغیب بدانند. موفق باشید
 

40710
متن پرسش

سلام استاد قبلا خیلی امیدوار بودم به آینده اما الان انگار دیگر راهی نیست و به دست و پایم بند زده اندو با پتک بر سرم کوبیده اند،اصلا نمیدانم چه شد ولی چشمم را باز کردم و خودم رادرناکجا ودرحسرت زندگی که میخواستم و میتوانستم بسازم دیدم درست در لحظه ایی که رویاهایم داشت محقق میشد همه چیز روی سرم آوارشد,فکر میکردم دارم به داشته هایم می افزاییم اما ناگهان همه چیز را از دست دادم، چطور حالم خوب باشد هرچند بخواهم نادیده بگیریم یا بپذیرم. زنده ماندن برایم سخت شده است،قبلا زیاد میشد با این جمله شما روبه رو میشدم که یوسفی در میان این چاه است حالا بازهم این جمله را میگویید؟یعنی این میتواند یک خواب باشد و من به زودی از آن بیدارشوم؟هیچ یک از کارهایی که میخواستم نمیتوانم انجام دهم با اینکه اکنون ثبات لازم را دارم اما دیگر نمیشود.قفل شده ام ،چکارکنم استاد؟یعنی با این حسرت به گور می روم؟حسم این بود که دنیا هم بالاخره جای زیستن میشود ومن آنروز هستم اما الان در بهت و تحیری بی انتهافرو رفته ام فقط زنده ام همین

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به سؤال و جواب‌های شمارۀ 40556 و 40567 رجوع فرمایید. موفق باشید

40709
متن پرسش

سلام استاددر کتاب معاد در قسمت سوال قبر عامل تثبیت عقاید احوال بنده ی صالح خدا و دشمن خدا رو بازگو کردید چرا ممتحن قبر ابتدا کفن های دشمن خدا را کنار میزند بعد سوال می‌کند؟ اینجا منظور از کنار زدن کفن چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً صورت رفع حجاب‌هایی است که با حضور برزخی متوفی از آن طریق، صورت می‌گیرد و شخصیت آن فردبه ظهور می‌آید. موفق باشید 

40708
متن پرسش

این کاخ بی‌نشان گشوده تو نیستی/ ای خاک! این جهان گشوده تو نیستی/ این انقلاب، لطف بزرگ خدا به ماست/ ای هدهد! آسمان گشوده تو نیستی/ با کاروان قبله‌ سیاحت چه باصفاست/ در بین کاروان گشوده تو نیستی/ عرشی است روی آب که آب است ریشه‌اش/ این عرش بی‌کران گشوده تو نیستی/ بنگر مناره‌‌های طلایی به روی آب/ این آب جاودان گشوده تو نیستی/ جاریست نهری از عسل، آنی که شور ماست/ این شور و شوق جان گشوده تو نیستی/ خوش باش مثل مور در این خرمن عظیم/ از حق بگو؛ لسان گشوده تو نیستی/ سِنوار کیست؟ بانگ اذان درون ما/ بانگ خوش اذان گشوده تو نیستی/ دلهای پیر دفعه‌ی دیگر جوان شدند/ ای پیر! این جوان گشوده تو نیستی/ تاریخ با ولایت حیدر گشوده شد/ ای شیعه! این زمان گشوده تو نیستی/ تقدیر ماست «سیّد صبر و مقاومت»/ این کاخ بی‌نشان گشوده تو نیستی/ ۲۷ مهر ۱۴۰۴

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور از سرودۀ جنابعالی فهمیدم که آری! مواجهه‌ای است که هرکس با خود دارد از آن جهت که میدان‌های گشوده را در مقابل خود یافته، هر کدام از آن میدان‌ها گشوده‌تر از آن است که ما کاملاً در آن قرار بگیریم. باز باید جلو و جلوتر رویم. کاروانِ گشوده‌ای که باید برای حضور در آن بیشتر و بیشتر جلو رفت تا بانک اذان سنوار را که رازِ این زمانه است، بشنویم به همان معنایی که سیّد صبر و مقاومت شنید و نسبت به هفت اکتبر بی‌تفاوت نبود. موفق باشید

40707
متن پرسش

سلام استاد برای سخنرانی ایام فاطمیه که از همه جور اقشار حضور دارند پیشنهادتون کدوم مبحثه؟ سوره فتح رو صلاح میدونید به مباحث اضافه کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح و فطرت عموم مردم رابطه‌ای درونی با قرآن و روایات دارد. لذا خوب است که اصل را بر طرح سوره‌ای و یا روایاتی بگذارید. طرح سورۀ فتح از این جهت ممکن است مفید باشد. البته باید بررسی بفرمایید که آیا مخاطب آمادگی دارد یا نه؟ در هر حال باید سعی شود در مباحث قرآنی، آیات مقابل مخاطب باشد به حکم آن‌که پيامبر«صلي‌الله‌عليه‌وآله» فرمودند: «لَيْسَ شَيْ ءٌ أَشَدَّ عَلَى اَلشَّيْطَانِ مِنْ قِرَاءَةِ اَلْمُصْحَفِ نَظَراً» هيچ چيزي بر شيطان دشوارتر از قرآن خواندن از روي آن نيست. موفق باشید

40706
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار در موضوع معرفت و شناخت امام زمان عج و مباحث آخرالزمان و مهدویت برای خانم های خانه دار که بخواهیم صحبت کنیم چه سیر مطالعاتی را پیشنهاد میفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معرفت نفس و شناخت خود زمینۀ درک انسان کامل می‌شود. در این رابطه خوب است سری به کانال «معرفت نفس» بزنید و بررسی بفرمایید سخن کدام اساتید با ذوق شما و دوستان‌تان همراه است. اگر بشود هر کدام از افراد صوت آن جلسه را قبل از حضور در جلسه گوش بدهند و جنابعالی محور بحث را تبیین و تشریح آن جلسه قرار دهید، ان شاءالله مؤثر خواهد بود  https://eitaa.com/marefatenafs_10nokteh. موفق باشید

40704
متن پرسش

سلام علیکم استاد بزرگوار در دروس معرفت النفس آمده که اگر انسان بدنش را ادراک می‌کند نشان می‌دهد که خودش هیر از بدنش است چون ادراک کننده غیر از ادراک شده است حال آنکه انسان خودش را هم با علم حصولی و حضوری ادراک می‌کند آیا خودش غیر از خودش است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در درک حصولی آری! مفهومِ معلوم نزد عالم است و نه وجود معلوم. ولی در درک حضوری، وجودِ معلوم نزد عالم می‌باشد و در این حالت دوگانگی در میان نیست. موفق باشید

40703
متن پرسش

سلام زندگی بر ما بلی!. خدارا شکر میکنیم در این زمان خلق شدیم و در صراطی هدایتمان کرد که در آن هیچ نیستیم الا «آدم» و قربان خدا روم که آدم بودن نهایت است. متانتی زیبا که لایق ماست و منت خدایی است برما که حقیقتا این همه، از لطف بینظیر اوست به ما و چقدر هیچ کاره بودنی همه کاره که همین با خدا بودن است برای آدم زیباست هزار بهشت به فدای این رخ داد آدمیت که ما در آن زندگی را زندگی میکنیم. زندگی! در همین زمانی که نهایت قله های انسانی و حضور نهایی خداوند در خلقتش است همه چیز نهایی است و از خداوند مسئلت میکنیم خدایا همه لایتناهی این سعادت از توست و خودت حفظش فرما و مارا از آن مگیر. مبارکباد که خدای همه انبیاء و اجمع الرسل نبی اکرم صلوات الله به آرزویش رسید. https://uploadkon.ir/uploads/94d318_25رهبری.mp4

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. آری! همان‌طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند شرایط طوری فراهم شده که هرکس به هر نحوی در هر جایی که قرار دارد می‌تواند یک قلۀ نورانی باشد از آن جهت که انقلاب اسلامی آن شرایط را طوری پیش آورده که ملاحظه کردید آن جوان 13 ساله یعنی شهید مرحمت بالازاده با آن بصیرت و درک اهداف متعالی انقلاب تا مرز شهادت زندگی را انتخاب نمود https://eitaa.com/abuhossein/31218 . و این حکایت از آن دارد هر کجا که هستیم اگر نسبت خود را با انقلاب و رهبری قطع ننمودیم، خود به خود راهی که باید در آن قرار بگیریم، پیش می‌آید زیرا در این راه هیچکس به دنبال خودنمایی نیست، همه با تواضع تمام به دنبال وظیفه‌ای هستند که خداوند به عهده‌شان گذاشته. موفق باشید 

40701
متن پرسش

عرض سلام وادب خدمت حضرتعالی. چرا مرحوم دشتی در خطبه ی غرّا ۸۳ در فراز ۴ عنوان زده اند(وصف قیامت )، در حالی که امام اصلاً از لفظ قیامت استفاده نکرده وشما هم فرمودید،عقیده وعمل واخلاق معاد جسمانی را می‌سازد.پس مفهوم این عبارات چه ربطی به قیامت کبرا دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فضا، فضای توصیف احوالات انسان است از قیامت. و از این نظر عنوان درستی به کار رفته است. موفق باشید

40700
متن پرسش

سلام استاد جوان هجده ساله هستم و در کنکور سراسری رشته انسانی رتبه بسیار خوبی کسب کردم و به دانشگاه امام صادق رشته مدیریت رفتم چند وقتی هست احساس می کنم زندگی ام مثل این است که دارم خواب می بینم، معنای زندگی ام را از دست داده ام خودم نمی دانم برای چه تکاپو و تلاش دارم ، خودم را گم کرده ام ، نمی دانم در چه راهی هستم و به چه راهی باید بروم همچنین یک غمی که علت آن را نمی دانم روی دلم نشسته و اکثر مواقع به سراغم می آید قبلا بسیار در فضای عرفانی بودم و آرمان های بلندی داشتم اما الان انگار پرده ای جلوی همه اینها را گرفته از عاقبت خودم می ترسم اگر می توانید راهنمایی ام کنید و نصیحتی برای ره توشه زندیک بفرمایید

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که متوجه شویم با انقلاب اسلامی وارد تاریخی خواهیم شد که انسان‌ها معنای دیگری غیر از معنایی که فرهنگ غربی مقابل‌شان قرار داده، می‌توانند برای خود بیابند. از آن جهت که خود را در نسبت با انسانیت انسان‌ها احساس میکنند مانند سرنشینان ناوگان صُمود.
 باید به آینده‌ای نظر کرد که رهبر معظم انقلاب متوجه آن هستند و می‌فرمایند: ملّت ایران بدون تردید در آینده‌ای که آن آینده ان‌شاءالله خیلی دور نخواهد بود و شما جوانهای عزیز قطعاً آن آینده را مشاهده خواهید کرد، از همه جهت در قلّه‌های شرف و افتخار خواهد بود.
برای حضور در آینده باید خود را آماده کرد با عمیق‌ترشدن هرچه بیشتر در درکِ انسان آخرالزمانی با تدبّر در قرآن و روایات. از آن جهت که قرآن و ائمه«علیهم‌السلام» متذکر حقایق فراتاریخی هستند و انسانِ آینده بیش از پیش به آن نیاز دارد و حضور امثال جنابعالی در دانشگاه امام صادق«علیه‌السلام» برای ورود به میدانی است که آینده به شما نیاز دارد. در این رابطه به سخن رهبر انقلاب توجه کنید که می‌فرمایند: 
آینده‌ی کشور به توفیق الهی، به فضل پروردگار، آینده‌ی خوبی است؛ انبوه جماعت جوان این کشور، در دل خود نخبگان زیادی دارند؛ حالا عمده نخبگان دانشگاهی هستند، در بخشهای دیگر هم نخبگانی هستند که ولو دانشگاهی نیستند امّا به‌معنای حقیقی کلمه نخبه‌اند، میتوانند نقش‌آفرینی کنند. و این نخبه‌ها کار خود را خواهند کرد؛ احساس مسئولیّت میکنند. بحمدالله اهداف انقلابی و شعارهای انقلابی زنده است؛ دشمن نتوانسته است شعارهای انقلابی را کم‌رنگ بکند؛ جوری است که اگر کسانی هم در دل با این شعارها همراه نیستند، در زبان ناچارند به‌خاطر افکار عمومی، به‌خاطر دل مردم و حضور مردم، با این شعارها همراهی کنند. شعارها بحمدالله زنده است؛ حرکت انقلابی حرکت زنده‌ای است و این از استثناهای تاریخ است.
آیا این https://eitaa.com/namazjomeh_esfahan/19082 و https://eitaa.com/matalebevijeh/20463 حکایت حضور ما در آینده نیست؟ این است که رهبر معظم انقلاب تأکید دارند نگاه خوش‌بینانه به آینده، کلید اساسی همۀ قفل‌ها می‌باشد.      موفق باشید            
 

40698
متن پرسش

روایاتی ذیل *بکاء الطفل* مطرح است. میخواستم یک تفسیر درست از آنها بفرمایید که مراد حضرات چیست؟ درمقام عمل اثری دارد یا اینکه صرفا تغییر نوع نگاه است و... تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیز خاصی در این مورد نمی‌دانم. شاید در سایت‌های زیر بتوانید جواب خود را بیابید. موفق باشید
 https://evanteb.com/%DA%AF%D8%B1%DB%8C%D9%87-%D9%86%D9%88%D8%B2%D8%A7%D8%AF/ و https://ajsm.atu.ac.ir/article_1466.html 
 

40696
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار اگر اهل مطالعه کتاب و فراگیری علم باشیم و از اساتید مختلف بهره ببریم ولی برایمان پیش نیاید که از آنها برای رشد اجتماعی مان استفاده کنیم و بعد از مدتی دچار پوچی و اضطراب شویم. و مایوس شویم که چرا در جامعه نمیتوانیم فعالیت مناسبی داشته باشیم. آیا این به آن معنا است که نیت مان خالص نبوده است؟ ( اگر بکارگیری علم خود را در حد خانواده و تربیت فرزندان مان باشد)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید در راستای بهره مندی از معارف و اخلاق حسنه، با توجه به بشر جدید و روحیۀ تاریخی و اجتماعی او که غفلت از آن موجب نوعی نیست‌انگاری و نیهیلیسم می شود؛ باید هرکس به حضور تاریخی‌اش ذیل ارادۀ الهی فکر کند زیرا بشر جدید در ابعاد وسیع‌تری خود را جستجو میکند تا از یک طرف با حضور عین‌الربطی‌اش نسبت به خداوند، عبودیت وجودی خود را تجربه کند، و از طرف دیگر با حضور در اجتماع و نسبتی که باید با انسان‌ها داشته باشد، وسعت آخرالزمانی‌اش را به میان آورد. در این رابطه عرایضی تحت عنوان «نیست‌انگاری دوران و راه عبور از آن» https://lobolmizan.ir/search?search=%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%20%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C&tab=sounds   شده است. خوب است به آن مباحث رجوع شود. موفق باشید

40695
متن پرسش

علامه حسن زاده آملی یه جمله ای دارند. می فرمایند: انسان بهشت یا جهنم می شود. حال فرض بفرمایید، فردی بهشتی می‌شود. او نماز خوانده است روزه گرفته است و.. پس بهشت مساوی فرد است. حال چگونه فرد هم بهشت باشد یعنی انسان هم خالق وهم چشنده باشد. آیا به عنوان هویت فردی فقط یه قیافه و صورت مثلا به نام حسن آقا وجود دارد که همه لذت ها را می‌چشد. یا اینکه ما مثلا ۵ تا حسن آقا داریم که در حقیقت همان نفس است که در ۵ صورت که همه حسن آقا هستند لذت های بهشت را می‌چشند؟ نمی‌دانم مطلب را رساندم یا نه؟ بیشتر مشکلم در آن بخش آن لست که یک حسن آقا هست که هم بهشت مخلوق اوست و هم چشیده. یا نفس حسن آقا هست و در عین حال ۵ صورت مثالی که همه حسن آقا هستند، یکی غذا می خورد، یکی آب می نو شد و...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انسان در وسعت شخصیت‌اش از یک طرف با اراده‌های توحیدی خود خالق بهشت می‌شود و در همان حال همان بهشت، او را در بر می‌گیرد. موفق باشید

40694
متن پرسش

سلام‌: ببخشید نظر شما درباره محمد جعفر مصفا چیه؟ که مولوی رو توضیح میدن

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده، هم از کتاب «همراه با پیر بلخ» ایشان استفاده کردم و هم از کتاب «تفکر زائد» و ترجمه‌ای که از کتاب کریشنامورتی داشتند. موفق باشید

40693
متن پرسش

بسمه تعالی. سلام علیکم: با توجه به پرسش ۴۰۶۸۸ که فرمودید جمع میان «حال و قال» باید کرد، دروس حوزوی «قال» را جلو می‌برند، لکن شما استاد بزرگوار چه برنامه ای برای «حال» به بنده می‌دهید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تأمل در معارف توحیدی که بحمدالله در آثار حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» به خوبی مطرح شده، و تأمل در اخلاق حسنه مانند کاری که مرحوم نراقی در «جامع السعادات» به میان آوردند؛ میدان حال معنوی ما را گشوده  و گشوده‌تر می‌نماید. https://eitaa.com/jameo_saadat موفق باشید

40692
متن پرسش

سلام: در روایات تاکید زیادی روی سکوت شده و فضیلتش و آثار بد پرحرفی و تفکر. راستش بنده خیلی اهل سکوت هستم ولی همه حرفام رو تو ذهنم میگم و بهشون فکر می‌کنم. می‌خواستم ببینم این کار درسته؟ و اگر غلطه آیا روایتی در این زمینه هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! پر حرفی از آن جهت مذموم است که موجب مشغول شدن قلب به آن کلمات می‌شود. ولی سخن گفتن نیز در بستر اظهار حقایق و معارف و تذکر به مؤمنین در جای خود نوعی یگانگی با حقیقت است از طریق سخن گفتن. موفق باشید

40690
متن پرسش

سلام: یک نکته ای در جلسات اخیر جنابعالی و همینطور رهبر انقلاب توجه بنده رو جدی جلب کرده! شدت و وسعت مسائل جلسات بیش از حد معمول که قبلاً این وسعت نبود و این نشان دهنده ظرفیت بیشتره جهان و انسانهاشه. فقط یک نکته برام سئوال شده: این وسعت زیاد در همه آفاق و انفس باید اثرات جدی روی جهان بذاره؛ چرا که متحول شدن جهان را انسانهای آن شکل می‌دهند در حالی است که آنها تغییر کرده اند. تا حالا ندیدم شما یک نظری در مورد مثلاً وقوع دوباره جنگ یا دلایل کافی برای اینکه اصلا از جنگ نظامی عبور کردیم و وارد یک نوع دیگری از رخ داد ها بشویم، گفته باشید؟! شاید این اشاره افق حرکتی ما را به سوی درست تر نشانه بدهد و میدان جدیدی را بگشاید. بهرحال چه آن‌را از زبان شیرین شما یا رهبری بشنوم بدانید از شنیدن آن، پوزیشن و چگونگی حضور اجتماعی جدید و میدان حضور جدید برای سیر کردن تاریخ وجودم را بدست می آورم و سخت برای به روز شدن موقعیت منتظرم. هرچند یاد گرفتم صبوری در عین انتظاری شیرین را پیشه کنم. به همان معنایی که از شما آموخته‌ایم که انسان همانی باید باشد که وجودا هست و بهترین نوع بودن و زندگی کردن  بودنی است که همان وجود ذاتی ابدی اش است، همانی که بوده و بیشتر می‌شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله با انقلاب اسلامی تاریخی آغاز شده که حکایت از آینده‌ای دارد غیر از آیندۀ سراسر توهّمی که جهان استکباری مدّ نظر آورده که، عین بی‌آیندگی می‌باشد. و از این جهت باید همۀ اموری که در مقابل انقلاب اسلامی پیش می‌آید با نگاه تمدنی مدّ نظر داشت، نگاهی که رهبر معظم انقلاب مدّ نظر دارند و از این جهت آمریکا و ترامپ و اسرائیل و نتانیاهو عددی نیستند که ما مشغول آن شویم. همۀ تلاش آن‌ها را در راستای مقابله با حضور تاریخی انقلاب اسلامی به آینده باید بدانیم از آن جهت که متوجۀ حضور تاریخی انقلاب اسلامی در آیندۀ این جهان می‌باشند و از این جهت از حرکات آن‌ها منفعل نمی‌باشیم و با متانت و صبر، کاری که شروع شده است را جلو و جلوتر می‌بریم با نظر به مردم آزادۀ جهان که سخت شیفتۀ ایران انقلابی این تاریخ هستند و بقیه را به چیزی نمی‌گیرند. موفق باشید            

40689
متن پرسش

سلام علیکم: من رفته بودم مغازه. به طور اتفاقی چشم در چشم یه دختر بچه افتاد. از نظر روانی فلج شدم. احساس خفگی کردم. به قول معروف خشکم زد. دسام را که می خواستم کارتم رو بدم به سختی تونستم انجام بدم. میشه بگید دلیلش چه بود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد نمی‌دانم!!!. موفق باشید

40688
متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم استاد عزیز: با این پیش فرض که هر کسی ظرفیت وجود خاص خودش را دارد و بنحو خاصی شکوفا می‌شود می‌خواهم عرض کنم که بنده به شدت احساسات عمیقی دارم و شیطان نیز زیاد سربسرم می‌گذارد؛ حس و محبت عمیق به حق و حقیقت که دستآویز شیطان می‌شود و متعلق این احساس را امور پوچ می نمایاند؛ شاهدش اینکه وقتی دل آشوب پیدا می‌کنم اگر توفیق حضور در محضر صحیفه سجادیه را داشته باشم، دلم اطمینان می یابد؛ پس معلوم می‌شود که سوز و گداز از جانب دل است و حقیقیست لکن اگر در نظر، متعلقات پوچ برای جواب گویی به آن دل آشوبی قرار می‌گیرد، کار شیطان است. همچنان که علامه طباطبائی در تفسیر فرموده اند گاهی انسان عمل سوئی مرتکب می‌شود که فی الواقع گناه و معصیت نیست؛ از جهت میل به کمال به اشتباه عمل سوء را کمال پنداشته. استاد من نمی‌توانم به زندگی عادی ام در اقلّ نیز رسیدگی کنم و عملا متشطط گشته ام. این برای زمانیست که در زندگی کنونی ام جایی برای فهم ظرایف معنوی عرفانی باز نمی‌گذارم و به توصیه مؤکّد شما تنها زمانی که در اختیار دارم را به دروس رسمی حوزوی و در کنار آن به قرآن باید بپردازم، اما عملا نمی‌توانم دروس را به حد متوسط نیز پیش برم از شدت دل آشوبی، اما وقتی که به یک مبحث عرفانی و محبّتی می پردازم، از طرفی استحکام در شخصیت و نپرداختن به امور لهو پیدا می‌کنم و از طرفی در انجام تکالیف علمی ام به صورت جدّی حرکت می‌کنم. خب تو را به خدایتان من می‌توانم از عرفان دست بکشم و به همین راه پیش فرضی که وجود دارد بپردازم (که عملا هم نمی‌پردازم)؟ یعنی نمی شود من یک مدتی درس رسمی را بگذارم کنار تا کمی عقل و قلبم را آرام کنم و بعد با آرامش خاطر و ثبات به مسیر ادامه دهم؟ به این حد هم نه! یعنی نمی‌توانم دروس رسمی را کم بکنم و برای تسکین روحم کمی مباحث اخلاقی عرفانی بپردازم. خواهش می‌کنم همچون بیمار به سراغتان آمده ام، طبیب وارانه نسخه ام دهید! خدایتان را نمی‌توانم آرام‌بگیرم نمی‌توانم درس بخوانم، نمی‌توانم زندگی کنم، از شدت سرکوب شدن احساساتم دارم با وسواس فکری و افسردگی سر و پنجه نرم می‌کنم. کتاب مبانی نظری حب اهلبیت را خوانده، مگر آنجا نفرمودید محبت همان‌چیزیست که دل را می‌برد؟ مگر نفرمودید انسان دلش میخواد دوستش داشته باشند؟ مگر نفرموید انسان دلش میخواد کسی را دوست داشته باشد؟ و مگر نفرمودید که باید محبت بی نقص باشد؟ خب تمام همّ بنده اینست که فعلا تا یک حدی خودم را با مباحث اساتیدی همچون شما در مباحثی که بتواند مرا بپروراند، بپرورانم و بعد برای جلوتر رفتن مباحث حوزوی را با قوت و جدیت پیش ببرم؟ چه برنامه ای پیشنهاد می‌دهید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این احوالات، احوالات خوبی است که برای انسان پیش می‌آید ولی هنرِ امثال شما به عنوان یک طلبه که بنا دارید در میدان وسعت‌دادن دیگر انسان‌ها برای آن‌که در شرع مقدس حاضر شوند؛ جمع بین «حال» و «قال» است و معلوم است که به تعبیر آیت الله حسن‌زاده در این مسیر، جان به لب می‌رسد تا لب، به جام رسد. از این جهت باید به خودتان برنامه بدهید و به عنوان یک طلبۀ حوزوی از دروس رسمی غفلت نکنید و نباید مسئلۀ دروس رسمی را به بعد موکول کرد و از ممحض شدن در آن دروس کوتاهی نمود. اساتید بزرگی همچون امام خمینی و علامه «رحمت الله علیهما» توانسته‌اند این دو امر را جمع کنند. موفق باشید

40687
متن پرسش

چه راهکارهایی را برای یادگیری و کاربردی کردن و تثبیت ادبیات عرب در سطح مقدمات حوزه علمیه پیشنهاد می‌فرمائید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که حقیقتاً زبان قرآن که زبان عربی می‌باشد، علاوه بر آن‌که در جای خود زبان فاخری هست، حقیقتاً راه انس با قرآن و اشارات آن بدون درک زبان قرآن که زبان عربی می‌باشد، کار آسانی نیست. به همین جهت چنانچه کسی بخواهد در میدان دینداری به عنوان طلبه و روحانی، متذکر ابعاد قرآن بشود؛ لازم است با جدیت تمام به خوبی با ادبیات عرب آشنایی کامل داشته باشد. و از این جهت طلاب عزیز باید نسبت به ادبیات عرب نه‌تنها جدیت لازم را به خرج دهند، حتی متوجه باشند عملاً آموزش چنین زبانی که در جای خود از نظر زبان‌شناسان یا اتیمولوگ‌ها، زبان عربی در مقایسه با دیگر زبان‌های دنیا روح خاصی را به مخاطب منتقل می‌کند و در واقع نوعی زندگیِ انسانی را با ما در میان می‌گذارد. موفق باشید 

40686
متن پرسش

سلام الله علیکم: حال که رهبری عزیز توصیه به قرائت سوره فتح و دعای توسل و دعای چهاردهم صحیفه را کرده اند، خوب است استاد عزیز شرح وتفسیر بر این سه گوهر ارائه کنند.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ان شاءالله توفیق نظر به دعای توسل و دعای چهاردهم صحیفه نیز پیش آید. ولی به اطلاع جنابعالی رسانده می‌شود که بحمدالله عرایضی در رابطه با سوره فتح انجام گرفت که حاصل آن کتاب «سوره فتح و آینده روشن مجاهدان سالک» 
 https://lobolmizan.ir/search?search=%D9%81%D8%AA%D8%AD&tab=posts&inner_tab=book 
و مباحث صوتی «تفسیر انفسی سوره ی فتح» 
https://lobolmizan.ir/sound/808?mark=%D9%81%D8%AA%D8%AD شده است. موفق باشید
 

40685
متن پرسش

استاد مهربان سلام: این حال خراب کسی است که بوی گند گناهان گذشته همه خاطر و خیالش را پر کرده است و اکنون به وادی چه‌کنم افتاده است و شرمسار از اینکه این چه غلط‌هایی بود من کردم و نفهمیدم دل امانتی معصومانه بود و من به لجنش کشیدم و حالا نزدیک است به نا امیدی برسم اگر ابراهیمی این بتها را از خیالم نشکند خاکیان را گاه‌گاهی آسمانی لازم است / از رمق افتاده‌ این دل، پهلوانی لازم است / مست دنیا از مسلمانی به دور افتاده‌ام / گوش کافرهای تائب را اذانی لازم است / هم سوار افتاده هم اسبش به روی خاک سرد / جسم و‌ جان مُردند، اکنون جسم و جانی لازم است / گلّه اکنون در کمین گرگ‌ها افتاده است / بار الها! گوسفندان را شبانی لازم است / دل به شیطان داده‌ام، بار امانت بود دل / قلب سرگردان ما را دلستانی لازم است / راه پیدا بود، گم کردم، پی راهم، ببخش / گر امیدی هست غفّارا! نشانی لازم است / بار دیگر آمدم شاها! پناهم می‌دهی؟ / من گناه آلوده‌ام خطّ امانی لازم است / از شما یاران چه پنهان این دل وامانده را / کربلا و مشهد و قم-جمکرانی لازم است / دست این افتاده را یکبار دیگر هم بگیر / خاکیان را گاه‌گاهی آسمانی لازم است. ۲۱ مهرماه ۱۴۰۴

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که سروده‌اید. آری! اگر انسان‌ها خود را در زندگی روزمرّه غرق سازند تا سؤالات بزرگ و مشکل هستی‌شان به فراموشی سپرده شود، نه تنها عملاً بردباری خود را از دست می‌دهند، حتی آرامشی که در کنار زندگی هرکس او را در سایۀ خود قرار داده است، درک نمی‌شود. موفق باشید

40683
متن پرسش

سلام استاد عزیز: استاد سال هاست نه شوق بهشت دارم نه ترس از جهنم. نمیدونم از بهشت و‌ جهنم اطلاعی ندارم یا آدم بیخیالی شدم. با خودم میگم عبادت و انجام کارها باید برای رضای خدا باشه، نه بهشت و‌جهنم ولی این دیدگاه باعث شده اون عطش و ترس هم در وجودم به شدت کم بشه و هربار نه حیای از خدا و نه ترس از جهنم مانع انجام گناه نشده و تقوام هر بار کمتر شده حالا نمیدونم چیکار کنم حس می‌کنم رها کردم و چیزی مانعم نیست! گفتم حالا که حیای از خدا نیست و لا اقل یا ترس از حهنم را تشدید کنم یا شوق به بهشت را واقعا نمیدونم این سبک دینداری من به چه دردی میخوره.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معارف الهیه و اخلاق حسنه و واجبات شرعیه، انسان را به سوی بهشت جلو و جلوتر می‌برد تا هم اکنون بهشت در مقابلش گشوده شود و هر اندازه از آن امور فاصله بگیرد، جهنم در مقابلش باز می‌شود و چون از این دنیا برود آن جهنم برایش متعیّن می‌گردد همان‌طور که برای اهل بهشت، بهشت متعیّن می‌شود. موفق باشید

نمایش چاپی