بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
34166

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: من آخر متوجه نشدم روابط ایران و چین چه سمت و سویی داره؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دو کشور مستقل با همدیگر رابطه‌های اقتصادی و دیپلماسی در مقابله با استکبار دارند. چه اشکالی دارد؟ گویا بعضی‌ها نمی‌توانند از عادت ارتباط با آمریکا و غرب آزاد شوند. موفق باشید

38929

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدا قوت: استاد پیرو سوال 38892 چند مطلب نمونه از کتاب حضرت حجت (مجموعه بیانات آیت‌الله بهجت پیرامون حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف) ارائه می‌دهم، ان‌شاءالله که وقت داشته باشید و یک نگاه اجمالی کنید و نظر بدهید؛ استاد ببخشید خیلی مُصرم به پاسخ، چون دیدم خیلی در کانال ها و ناشران تبلیغ وسیعی میشه «خود را درست کن ما به سراغت می آییم شخصی در فکر دیدار امام زمان بود؛ فهمید که آن حضرت با قفل سازی مراوده و ارتباط دارند. نزد یکی از قفل سازها رفت و دید پیرزنی برای ساختن قفل به او مراجعه کرد و پرسید: اجرت آن چقدر می‌شود؟ قفل ساز پاسخ داد یک عباسی می سازم و بعد از ساختن آن را به سیصد دینار یا یک سنار مبلغی که خیلی کمتر از آنچه می ساخت می‌خرم سپس با قفل ساز دیگری برخورد نمود که به یک سنار می ساخت و به یک عباسی می خرید از اینجا فهمید که این قفل ساز است که با حضرت ارتباط دارد. لذا به او گفت: سلام مرا به آقا برسان و بگو چگونه می‌توان به خدمت شما رسید؟ قفل ساز گفت: فلان وقت برای گرفتن جواب بیا در وقت مقرر به وی مراجعه کرد و جواب حضرت با را خواست. قفل ساز گفت حضرت فرمود: بگو تو در فکر این نباش که مرا ببینی خودت را درست کن ما به سراغت می آییم از کسانی نباش که قفل را به یک عباسی درست می‌کنند و سیصد دینار با یک سنار می‌خرند مثل کسانی باش که به یک سنار درست می‌کنند و به یک عباسی می خرند آری ترک واجبات و ارتکاب محرمات حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است دعا کنید بداء نشود! آیا نباید در فکر این باشیم که از کسی که خداوند برای اصلاح جامعه قرار داده، بخواهیم که بیاید؟! خود او در مسجد سهله و جمکران در خواب و بیداری در گوش افرادی از دوستانش بدون این که او را ببینند فرموده است: فرج من نزدیک است، دعا کنید؛ یا به نقلی فرموده: «فرجم نزدیک شده دعا کنید بداء (تغییر) حاصل نشود! کرامات مسجد سهله این شبهای چهارشنبه نجفی ها به طرف مسجد سهله سرازیر می‌شدند و خدا می داند که شبهای چهارشنبه و روزهایش و.... چه کرامتهایی و چه چیزهایی دیده شده است عجایب و غرایب مسجد جمکران ملجاً پاکان عده ای از پاکان و نیکان با حضرت صاحب السؤال و جواب می‌کنند و حاجت می طلبند و جواب می‌گیرند و در مسجد جمکران صدای آن حضرت را می شنوند. دیدار امام عصر در مسجد جمکران

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته اساتید بزرگ آن اندازه که حضرت صاحب الامر «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» طالب ظهور هستند، بقیه طالب آن حضور نیستند. می‌ماند که به گفته حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» ملتی که به دنیال مُصلح هست، خود باید صالح باشد. آری! باید به لطف الهی بیش از پیش تلاش کنیم تا در همه ابعاد انسانی به انسانیت برسیم تا انسان کامل احساس بفرمایند که میدان حضورشان قلب‌هایی است که انسانیت انسان‌ها را درک می‌کنند و این غیر از تحجرهایی است که به بهانه انتظار، بقیه انسان‌ها نفی می‌شوند. موفق باشید

37593

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و وقت بخیر: می‌خواستم نظر جنابعالی را در مورد تعطیلی شنبه ها بدانم؟ این نظر آیت الله حعفر سبحانی: مخالفت قاطع آیت‌الله سبحانی با تعطیلی روز شنبه؛ تجدید نظر شود. بسم الله الرحمن الرحیم محضر محترم نمایندگان مجلس شورای اسلامی - دام تاییداتهم با اهداء سلام، موفقیت همگان را از خداوند متعال خواهانم. تصدیق می‌دهد؛ تعطیلی روز شنبه که در مجلس به تصویب رسید از لحاظ داخلی و خارجی قابل ملاحظه است. از لحاظ خارجی: در چنین روزهایی که دشمن صهیونیست فزون از هفت ماه، به نسل کشی پرداخته و هزاران شهروند غزه را به خاک و خون کشیده است آیا صلاح است در چنین شرایط روز تعطیلی دشمن که شنبه است، در جمهوری اسلامی ایران نیز به رسمیت شناخته شود. دنیای خارج که چشمانشان به ایران اسلامی باز است در این مورد چگونه داوری می‌کنند و آیا این نشانه غلبه فرهنگ غربی نیست؟ از نظر داخلی: ۱. استدلال آقایان بر تعطیلی روز شنبه با منطق آنان همخوان نیست می‌گویند: «اقتصاد ایران با اقتصاد جهان پیوند ناگسستنی دارد باید کاری کرد که بیشترین روزهای هفته، این پیوند بر قرار باشد» این سخن بسیار منطقی است ولی دلیل بر تعطیلی روز شنبه نمی‌شود، چون در چنین روزی دنیای خارج نیز تعطیل است. این منطق ایجاب می‌کند که روزهای پنجشنبه که روز کاری بوده، بیشترین فعالیت را داشته باشد که دنیای خارج نیز فعال است؛ آقایان به جای اصلاح علت سراغ معلول رفته‌اند و سبب آن این است که می‌خواهند تعطیلی هفته از یک روز به دو روز افزایش یابد. و مسئله ارتباط با خارج در درجه دوم است. ۲. در خمیره هر ایرانی روز شنبه روز کاری است، مصوبه مجلس بر تعطیلی شنبه، شنا بر خلاف مسیر آب است و اگر هم اقلیتی تعطیل کنند اکثریت از آن پیروی نمی‌کنند و این سبب می‌شود که در جامعه دو دستگی پدید آید که ضرر آن کمتر نیست. ۳. سال‌هاست که بر اثر یک رشته تبلیغات، روز پنجشنبه حالت تعطیلی به خود گرفته و با تصویب تعطیلی روز شنبه، شمار تعطیلی هفته به سه روز خواهد رسید و با بحران تولید که کشور با آن روبروست کاملاً در تضاد است. ۴. در اصل ۱۷ قانون اساسی، تکلیفِ تعطیلی هفته روشن شده است : «تعطیلی رسمی هفتگی روز جمعه است». باز در این مورد ملاحظاتی است، به همین مقدار بسنده شد امید است تجدید نظر شود. ✍قم ، جعفر سبحانی ۲۸ اردیبهشت. اگر شما هم در کلیت مخالف این طرح هستین جسارتا چرا از شما مطلبی در این مورد قبل و بعد در کانال مطالب ویژه منتشر نشده؟ بخصوص با توجه به ضربه مهلکی که به رشد تولید وارد می‌کند و در نهایت تورم وارد می‌کند. با تشکر - التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته این شأن چهره‌هایی مانند آیت الله سبحانی است که این‌طور موضع‌گیری کنند و به نظر بنده نکات خوبی را مطرح فرموده‌اند و فکر نمی‌کنم سخنان و یا موضع‌گیری‌های امثال بنده نقشی در تصمیم‌گیریِ شورای نگهبان داشته باشد. موفق باشید

36839
متن پرسش

السلام علیک یا زینب کبری «سلام الله علیها» 
"من و جنونِ نام تو هر دم
کوچه پس کوچه‌های حیات
شده مُزَیَّن به یاد و حال تو
حیات تو شد، ملاک شب و روز ما" 

آری تویی آن‌که در طول عمرش شامِ بلاها را درک کرد و در شعله‌ی شعف عشق حق، شعله‌ای شد و نوای «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا»ی شما جان‌ها را شنواتر کرد و تو خرابه عالَم را با معرفی حسین «علیه السلام» آباد کردی...
نامت جاری شد در عالم، زین_ب «سلام‌الله علیها»، آری زینب تو علمدار راه مادری! 
مادرت زهرای اطهر «سلام الله علیها» أُمِّ أَبیها شد و تاریخ خواب‌زده و ترک‌خورده را با گریه‌هایش خیس کرد و آماده‌ی رویشی دوباره، قطرات اشک مادرت، در بستر تاریخ انسانیت، راه یافت و بوستانی شد برای احیای انسان... 
اما أَب کیست؟ که مادرت اُمَّش شد، واقعاً زینب جان! آیا أُمِّ أَبیها بودن طریقی است و سیری دارد؟
أَب، بُن و ریشه‌ی حیات تاریخ است، آری او رسول الله است، او که وجودش سرآغاز و بهانه خلقت است و گوییا أَب همان چشمه جوشان اسلام است که سَد غفلت‌ها و سقیفه داشت او را محدود به منبع آبی راکد می‌کرد که دیگر جوشش و حیات‌بخشی ندارد. اما دختری چون مادر تو، عَلَم مادری برای آن حقیقت زنده برداشت و نشان داد که
آی آدمها! چشمه جوشان حیات انسان عمیق است و شاه‌رگ حیاتش به نظرها و مددهای قدسی علی «علیه السلام» است، او خیبر شکنی ست که خود، حق و حق، خود علی است...
آری ربوبیت حق، رهبرانی چون جَدَّت و پدرت را در تاریخ به انسان هدیه کرد، ولی هر پدری، مادری خواهد داشت که چون مادرتان بسوزد از غم و بسوزاند ریشه تزویر و ریا و... را و بر باغبان، باغ انسانیت مادری کند، البته به خون دل و باران اشک و محبت و ایمان و ایثار... 
حضرت زینب «سلام الله علیها» نور دو عین حضرت زهراست، او بعد مادرش هر آن أُمِّ أَبیها شده است، 
 در ایام ولایت حضرت علی مرتضی «علیه السلام» بر تاریخ، حضرت زینب «سلام الله علیها» برای پدرش، مادر شد و چه احوال که بر او نگذشت... تا رسید بر سحر فُزْتُ بِرَبِّ الکَعبه
بعد از آن، شیر زن قصه‌ی انسانیت بر سبط اکبر، حسن مجتبی «علیه السلام»، مادر شد... خواهری که مادر شد و چه ها دید و شنید و تا آخر مادرانه پای ایشان ایستاد... تا لحظه تشت و جگر و... 
اما، امان از ایامی که زینب کبری «سلام الله علیها»، او که دلداده و بی‌تاب حسین «علیه السلام» است و در سایه الطاف امام حسین «علیه السلام» آرام است! 
آری حضرت زینب «سلام الله علیها» عهد کرده که بر سر میخانه حسین «علیه السلام» بایستد، وقتی که تزویر پرده برداشته و یزید، پدر تاریخ یعنی حضرت اباعبدالله الحسین «علیه السلام» را به مسلخ می‌کشد، زینب «سلام الله علیها» باز مثل همیشه مادرانه می‌ایستد و آرمان پدر را احیا می‌کند، با فصاحت و بلاغت، طوفان به پا کرد و کاخ استکبار یزیدیان را ویران کرد. 
آری زینب کبری «سلام الله علیها»، شیر میدان نبرد حق و باطل است و مصداق «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» شد، اما با چه خردی؟ با کمی دقت می‌توان «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ» را در صلابت حیدری و مقاومت فاطمی اش دید... 
اما ای من، ای تو، ای او...
اندکی!! اندکی صبر! 
أَبِ تاریخ تو کیست؟ آیا به تأسی از شیر زن کربلا و مادرش، حاضری مادر بشوی بر پدر تاریخ؟ آری! من و تو، باید طلب و عزم و عهد مادری را کنیم و درد مادری را چشیم و مادر شویم بر پدر تاریخ مان، بر انقلاب حضرت روح الله. آری ای یار! مادری راه است، راهی از جنس بودن پر از شور و شوق و با عقل و خردی که ان شاء الله چون مادران تاریخ در تمام ابعاد وجودی مان از جمله کلام و زبان مان خود را نشان دهد و جان‌ها را بیدار کند... 
هرچه چشم گرداندم، پدری جز خمینی کبیر و خامنه ای عزیز نیافتم. آری و مادرانی دیدم که در عصر امام خمینی تا همین روز هر آن، با دل و جان آن چنان لب به سخن گشوده و آن چنان جوانان خویش را تقدیم کردند و آن چنان مست به دنبال فنا، خویش سراسیمه دویده که اینک هر کجا بویی از انسان هست غوغای مادری برای پدر تاریخ برپاست، کار به جایی رسیده که شیران بیشه‌ی غزه، شیرزنان و شیربچه‌ها و شیرمردانش... به تأسی از زینب کبری «سلام‌الله علیها» و لشکر کودکان و زنانش در خروش تاریخ طوفان الاقصی را به پا کردند. 
 آیا مادری، پدر حقیقی به عهده ی حضرت زهرا «سلام الله علیها» و حضرت زینب «سلام الله علیها» بود و تمام شد و باید در مقام خاص باشیم یا قصه‌ی انتظار، همان قصه‌ی أُمِّ أَبیهای تاریخ و تعالی بشر است و ادامه دارد تا انسان به حقیقت کامل شود؟ این نگاه و تعمیم دادن چقدر جا دارد؟
با تشکر
 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی به خوبی فهمیدیم هرجا مردی می‌درخشد، درخشش او با نظر به تعبیر رسای شما کوهی لطیف مانند شیر زن کربلا در صحنه بوده؛ حال مائیم و جهانی که باید بانوان‌مان با همان حضور و با بصیرت تمام، جایگاه خود را بیابند بدون آن‌که نقش مردان را به عهده بگیرند که در آن صورت مانند تمدن غربی گرفتار جامعه‌ای خواهیم شد «بی‌مادر»، با همه معنایی که بی‌مادری دارد. کجاست «مادری» در جهانی که نه معنای زندگی را می‌فهمند و نه معنای انسان و انسانیت را و نه معنای صبر و امیدواری را، به‌خصوص در خرابه‌های غزه. 
حضرت زینب کبری «سلام‌الله‌علیها» همان‌طور که فرمودید در هر صحنه‌ای، از صحنه‌ حضور تاریخیِ حضرت علی «علیه‌السلام» بگیر تا صحنه تاریخیِ امام حسن «علیه‌السلام» و امام حسین «علیه‌السلام»؛ در همه صحنه‌ها متوجه حضور تاریخی خود می‌شوند و این شد عامل آن‌که توانستند آنچنان نقش‌آفرینی کنند، و از آن مهم‌تر به آن بصیرت خاص برسند. https://eitaa.com/matalebevijeh/15857
چه اندازه حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» دقیق متوجه امر فوق شدند و لذا حضوری را برای زن ترسیم کردند که به گفته خودشان «ما مفتخريم كه بانوان ما و زنان پير و جوان و خرد و كلان، در صحنه‏ هاى فرهنگى و اقتصادى و نظامى حاضر، و همدوش مردان يا بهتر از آنان در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن كريم فعاليت دارند».
حال این نوع زن‌بودن و این نوع مادری در این دیگر قدم‌های این تاریخ، باز «زن» و باز «مادر» و حضوری بعد از حضور. موفق باشید
 

36782
متن پرسش

سلام علیکم: در فرازی از الهی نامه طولانی امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده: «الهی أفحمتنی ذنوبی و قطعت مقالتی فلا حجت لی و لاعذر فانا المقر بجرمی المعترف بإسائتی الأسیر بذنبی المرتهن بعملی المتهور فی بحور خطیئتی المتحیر عن قصدی المنقطع بی: معبودا! گناهانم مرا خاموش ساخته، و سخن گفتنم را قطع کرده، و هیچ عذر و برهانی هم ندارم. بنابراین منم که به گناه خویش اقرار می کنم. و به بدی خود معترفم. و این منم که در بند عملم گرفتارم. و در رهن کردار و عملم هستم. از بی باکیِ خود، خویشتن را به دریاهای خطاکاری خود انداخته ام. و از مقصد اصلی سرگردان شده ام و راه چاره بر من قطع شده» استاد چرا مولای پارسایان و امام متقیان اینگونه با خدا سخن می گوید؟! خیلی حیرت آوره!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنگرید که حتی مردی که همه حرکاتش از کودکی حکایت حق‌گراییِ اوست؛ وقتی از یک طرف به عظمت حضرت حق می‌نگرد و از طرف دیگر به ظرفیت‌های نهفته خود، چه می‌گوید؟ تا ما باشیم و هزار راهی که باید به نور اولیای الهی در مقابل خود گشوده بیابیم. تازه در آن موقعیت است که می‌یابیم مولایمان از چه منظری این سخنان را به میان می‌آورند از بس متوجه ظرفیت بی‌نهایتِ خود هستند. در این رابطه خوب است به موضوع «حسنات الابرار سیئات المقربین» نیز فکر شود. موفق باشید   

36725

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: وقت شما بخیر. ما یه گروه در تلگرام داریم قبلا هم بارها مزاحمتون شدم یک برنامه برای اعضا در نظر گرفتیم چله ترک گناه. چله دعای عهد. ختم قرآن چهل روز تا نیمه شعبان - برنامه دومش هم بعدا اعلان می کنیم چهل روز تا عید فطر دو سه جا دعوت دادیم پیام رو در گروه هم ارسال کردیم، شکر خدا الان نزدیک ۴۰ نفری عضو شدن برنامه بانی شخصی نداره این لینک: https://t.me/qh_channel/2343 استاد بزرگوار شما چرا از این کارها نمی کنید، حتی اگه علاقه ندارین به اسم خودتون انجام بدین بگین یک نفر از دوستانتون برنامه رو در سایت تون یا کانال هاتون بگذاره (مثلا همین کانال مطالب ویژه) افراد علاقمند عضو بشن، خیلی ها فقط منتظر یک تلنگر هستن، تا اصلاحی انجام بدن، در جماعت هم که برکت هست، فرصت هم هست اسباب جمع داری و کاری نمی‌کنی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درضمن  این‌که کار شما را در جای خود کار خوبی می‌دانم ولی به نظر می‌آید اگر افراد به خوبی با معارف الهی آشنا گردند، هر کدام جهانی خواهند در تاریخی که با انقلاب اسلامی گسترده شد به همان معنایی که حضرت امام در وصف رزمندگان فرمودند: «آنان ره صد ساله را یک شبه طی کردند». موفق باشید

36572

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و رحمت: استاد ببخشید بنده می‌خواستم در جهت ارتباط با قران پیش بروم، تا الان فقط روخوانی آیات را انجام می‌دادم، می‌خواستم یه سیری به من پیشنهاد کنید تا بتوانم در آینده تفسیر المیزان را هم بدون مشکل مطالعه کنم.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده مطالعه جزوه «روش کار با تفسیر المیزان» است  که روی سایت هست. موفق باشید

36454

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در سوره توحید وصف الله ذاتی است یا توحید وصفی؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو. به اعتبار احدیت او، وصف‌ناپذیر است و به اعتبار صمدیت‌اش مقصدی است که باید با نظر به کمالات او به سوی او رفت. موفق باشید

36302
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. با سلام خدمت استاد عزیز: بعد از گذشت حدود چهل روز از شروع قصه غزه و مشاهده حمایت های مردم جهان در طی این مدت، شاهد اقبال و توجه بسیاری از این مردم جهان به روحیه و حال خاص و ویژه مردم غزه بودیم و هستیم گویا مردم جهان در یک شگفتی و تحیر نسبت به این حال در جستجوی راز آن هستند، قرآن خواندن را شروع کرده اند و می‌گویند باید اسلام را شناخت، مگر اسلام چه دارد که مردم مسلمان غزه دارای چنین روحیه والایی هستند؟ با توجه به این مسئله به نظرم رسید می‌شود نامه مهم رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی در اول بهمن سال 1393 را بار دیگر خواند (https://khl.ink/f/28731) در قسمتی از نامه به جوانان می‌فرمایند:
 «اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کرده‌اید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و آموزه‌های انسانی و اخلاقی او را مطالعه کرده‌اید؟ آیا تاکنون به جز رسانه‌ها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کرده‌اید؟ آیا هرگز از خود پرسیده‌اید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟»
 و یا در قسمتی دیگر از نامه می‌فرمایند:
 «من از شما می‌خواهم اجازه ندهید با چهره‌پردازی‌های موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند.»
 آنچه برای بنده جالب بود نگاه ایشان در سال 93 است انگار که چنین روزهایی را می بینند. احساس می‌کنم داستان این روزهای غزه و بیداری میلیونی مردم آزاده جهان، سدهای عاطفی و احساسی و یا مرزهای ساختگی و ذهنی ابزارهای ارتباطی، که حضرت آقا در پیام خود می‌فرمایند را شکسته است و می‌توان دوباره این پیام را به دست مردم آزاده جهان رساند و به اصطلاح بازارسالش کرد. خوش حال می‌شویم نظر خود را در این مورد بفرمائید؟ تشکر یا زهراء

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً با طلوع انقلاب اسلامی، جهان استکباری چه بخواهد و چه نخواهد از هویت خود خارج شد. هویتی که تا دیروز افرادی مثل  فرانسیس فوکویاما گمان می‌کردند نهایت تاریخ، همین تاریخ مدرنیته است و انسان غربی صورت کامل‌ترین انسان می‌باشد. این‌جا است که باید با نظر به طلوع انقلاب اسلامی متذکر جهان دیگری شد و نامه رهبر معظم انقلاب در همین راستا بود به همان معنایی که شهید حاج قاسم سلیمانی در آخرین سخنان خود به رفقای سپاهی‌اش می‌فرمایند: برادران عزیز! سروران گرامی! راه آن‌ قدر باز است که هیچ مانعی برابر ما وجود ندارد. این به معنای آن نیست که ما با حکمت عمل نکنیم. این به این معنا نیست که احساسات را بر حکمت غلبه دهیم. خیر! پیوسته باید با حکمت عمل کنیم. کمااینکه سپاه در طول بیست سال، با راهبرد بین جنگی، دشمن را وادار به شکست کرد. امروز برای توسعۀ اسلام بر اساس رهبری مقام معظم رهبری مانعی وجود ندارد. شما ندیدید در این دیدار موکب‌داران عراقی که برای اولین بار خدمت مقام معظم رهبری رسیدند، چه گذشت. آن‌ها وقتی این صحنه را دیدند، این نوع ادارۀ میدانی روحانیت، یک عالم، یک قائد و یک مرجع را دیدند که تفاوت زیادی با جاهای گوناگون دارد، بسیار متحیر و متأثر شدند. امروز راه برای این رهبری، به دلیل اداره و به دلیل هدایت و حکمت خودِ رهبری، در جهان اسلام رقیب و مانعی وجود ندارد. امروز سنی دیروز که در فتنۀ مذهبی گرفتار بود، به‌سمت جمهوری اسلامی حرکت کرده است و از جمهوری اسلامی تقاضا دارد که به او کمک بکند. پس نقش سپاه کلیدی و محوری است. موفق باشید  

36167

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمته: استاد دعا می‌کنم رحمت واسعه خداوند متعال نصیب شما گردد. استاد با عرض معذرت سوال کرده بودم آیا شما صوتی هم در مورد کتاب حضرت آقا طرح کلی اندیشه قرانی دارید که فرمودید خیر. استاد یه خواهش داشتم این کتاب را با کدام از کتب تدریسی شما مطالعه کنم که فهم این کتاب برای من عمیق تر شود؟ با تشکر فراوان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر با مباحث قرآنی فهمِ آن کتاب راحت‌تر است زیرا اساساً آن کتاب نیز مبتنی بر آیات قرآن گفته و تنظیم شده. دنبال‌کردنِ صوت سوره‌های زمر و عنکبوت ان شاءالله افق فهم آن مسائل را آسان می‌کند. موفق باشید

https://lobolmizan.ir/sound/695?mark=%D8%B2%D9%85%D8%B1
https://lobolmizan.ir/sound/688?mark=%D8%B9%D9%86%DA%A9%D8%A8%D9%88%D8%AA

 

35971

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد بزرگوار: استاد مگه همه انسان ها بر فطرت الهی و پاک خلق نشده اند؟ پس چرا در عالم ذر بعضی از آنها رحم زنا را انتخاب میکنن و اینکه کدام بعد از انسان در عالم ذر عهد می‌بندد با خالق هستی؟ این سوال در تفسیر جامعه کبیره برایم پیش آمده. سپاسگذارم. التماس دعای ویژه

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! از نظر فطری بر توحید سرشته شده‌اند ولی تعریفی که حتی در همان عالم از خود برای خود می‌کنند، موجب انتخاب‌های متفاوت می‌شود. حتی ممکن است رحم زنا را انتخاب کنند از آن جهت که طالب لذتی می‌باشند که در آن مسیر آن لذات را جستجو می‌کنند. موفق باشید

35849

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام حاج آقا: ببخشید ، «...» از خدا می خواهم اگر وظیفه ای از این جهت دارم و قرار است کاری انجام دهم به حق امام زمان شرایط را محیا کند تا کمترین قدمی برای آگاهی بشر بردارم. آیا این فکر من توهم است یعنی درگیر خودخواهی کور شدم که فکر می کنم هدایت جوانها و افراد مختلف از دریچۀ من می تواند محقق شود و باید این کار را انجام دهم؟ و ممکنه بدون اینکه بتوانم هیچ کاری انجام دهم بمیرم و اگه بمیرم تمام این آگاهی، نابود میشه و در حد فردیِ خودم باقی می مونه؟ چقدر باید این مسئله را جدی بگیرم و به عنوان یک رسالت به آن نگاه کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌: «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش» با ورود در دل مباحثی مثل «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» خود را بپرورانید و سپس از استعدادهای خود جهت کمک به دیگران استفاده کنید؛ کار خوبی است. موفق باشید

35598
متن پرسش

سلام علیکم: بنده مدتی در یکی از حوزه‌های علمیه مشغول درس خواندن بودم. متاسفانه آن حوزه تحت نفوذ شیعه انگلیسی بود و متاسفانه افراط درعزاداری باعث شد که بنده اکنون از عزاداری خاطرات بدی دارم هنگامی که محرم می‌شود ناراحت می‌شوم و می‌گویم وای باز محرم آمد باز گریه دو ماهه! البته نه اینکه عزاداری نکنم ولی روضه‌هایی که گوش می‌دهم شاید در طول این دو ماه از ۱۰ تا تجاوز نکند ولی به جای آن سعی می‌کنم شعور خود را بالا ببرم و کتاب حماسه شهید مطهری و مقتل در روز عاشورا مطالعه می‌کنم با توجه به اینکه از آن حوزه بیرون آمدم ولی دیگر آن حلاوت عزاداری و کارهای معنوی که در قبل از ورود به حوزه داشتم ندارم به طوری که حتی دیگر ماه رمضان یا رجب یا شعبان با ماه‌های دیگر برایم فرق نمی‌کند. البته روزه می‌گیرم اکنون از شما می‌خواهم بپرسم که چه کنم آن حلاوت سابق به اینجانب برگردد؟؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه حرف در کربلا آن است که ما متوجه نمادی از انسانیت یعنی حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام»  می‌شویم که نهایی‌ترین نحوه حضور انسان در آن شرایط است و از این جهت اشک و عزاداری پس از درک جایگاه حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» در آن مرحله تاریخی، قدم‌هایی است تا از آن حضور باز نمانیم. امید است کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» در این رابطه افقی را در مقابل رفقا بگشاید. در ضمن اخیراً یادداشت‌هایی در رابطه با نظر به پدیده «شهادت» که مبنای اصیل آن در کربلا به معنای خاص آن ظهور کرد؛ شده است. پیشنهاد می‌شود اگر فرصتی بود به آن یادداشت‌ها سری بزنید. موفق باشیدhttps://eitaa.com/matalebevijeh/14173

35495
متن پرسش

سلام: نظر شما در مورد این یادداشت چیست؟ معاون نهاد کتابخانه های عمومی به مناسبت حضور آن نهاد در نمایشگاه الکامپ به بیان ملاحظاتی درباره نسبت تکنولوژی با بایسته های فرهنگی پرداخته است. او پس از مروری بر رساله «پرسشی در باب تکنولوژی» از مارتین هیدگر، در پایان گفته است وظیفه فرهنگی مصرف‌کننده تکنولوژی چیست؟ شاید پاسخ هیدگر این است که مراقب تفسیر جزمی از تکنولوژی باشیم؛ جهان را با نگاه مهندسی نبینیم؛ تکنولوژی را «گزینش» کنیم و آن را با زیست‌بوم فرهنگی و اجتماعی خود بی‌آمیزیم و تناسب دهیم؛ در معلومات برآمده از تکنولوژی غرق نشویم و از یاد نبریم که ما، سرانجام، با انسان‌ سروکار داریم؛ از یاد نبریم که «بازاریابی و فروش»، «شناسایی جایگاه خود در شبکه جهانی دیجیتال»، «برقراری دادوستد علمی با دنیا و آشنایی با تجربه‌های جهانی»، «آورده مالی»، «در معرض دیدبودن»، «برقراری ارتباط» و بسیاری دیگر از اهداف رنگارنگ سازمانی، آن‌گاه بامعناست که تکنولوژی را در قامت یک «سرمایه فرهنگی» بببینیم (مدیریت فنّآوری اطلاعات)؛ سرمایه‌ای که قرار است رافع نیازهای ما باشد، نه عامل تسخیر طبیعت و ما. تکنولوژی برای ما چیزی عاریتی است و محصول «وضع فرهنگی» ما نیست؛ به همین دلیل باید درباره آن بحث ‌کنیم. آری، تکنولوژی تقدیر ماست. از این تقدیر آگاهانه استقبال کنیم و «خانه‌ای در خورد» آن بسازیم. (iranpl.ir/xpwF) نوشتن چنین یادداشتهایی از مدیران فرهنگی غنیمت است. ولی پرسش این است که یک مدیر اجرایی آیا به نوشتن این یادداشت بسنده کرده است یا برای مقصد این نوشتار قیامی هم داشته است؟ اگر امکان آن فراهم نیست که باید با تغییر در نوع نوشتن از این امور، از عسرت ها گفت و اگر فراهم است که باید گزارش داد. به نظر می رسد حداقل باید در این موارد از اندیشمندان برای نظردهی و گفتگو دعوت کرد و در کارهای کوچک اقدامات عملی را سامان داد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید این نوع حضور و ورود را به فال نیک گرفت و اگر حقیقتاً بخواهیم از طریق انقلاب اسلامی در جهان حاضر شویم و متذکر انهدام جهان ذیل تکنولوژی عنان‌گسیخته باشیم، باید این نوع نگاه را تقویت کرد. در رابطه با نسبت توحیدِ آخرین دین و هوش مصنوعی بنا شده است در جلسه اخیری که در شرح سوره «علق» در پیش است عرایضی بشود که قسمتی از یادداشت مربوط به آن بحث خدمتتان ارسال می‌گردد. موفق باشید
- با حضور در توحید آخرین دین و عبور از ظلمانی‌ترین توهّمات، این انسان است که باید مواظب باشد هوش مصنوعی محور زندگی‌ او را در اختیار نگیرد. زیرا انسان مدرن با حضوری که در علوم دقیقه پیدا کرده و با محورقراردادن محاسبه‌های عقل ریاضی و قراردادن ابزار الکترونیکی در زندگی خود، در امتداد همان حضور، هوش مصنوعی به میان آمد. حال این انسان است و تصوری که از دست‌آوردهای جدید زندگی الکترونیکی خود دارد که آیا هوش مصنوعی را جانشین انسان کند و یا با نگاه توحیدی نابِ اسلامی و با نظر به سنت‌های جاری در عالم، مواظب باشد ابزارهایی مانند هوش مصنوعی موجب هرچه بیشتر رشد توهّمات انسان نگردد و در نتیجه از این طریق انسان را در اختیار بگیرد.
بحث در تفاوت تفکرِ محاسبه‌گر است با تفکری که با درک معنویات عالم، آینده خود را مدیریت می‌کند, در حالی‌که تکنولوژی، حاصل تفکر محاسبه‌گر است و در آخرین صورت آن با هوش مصنوعی روبه‌رو هستیم و در این صورت اگر انسانِ آینده در مسیری پای گذارد که  در محدوده تفکر محاسبه‌گر باشد، این انسان و هوش مصنوعی در همدیگر منحل می‌شوند و در عمل هوش مصنوعی رقیب چنین انسانی می‌گردد، یعنی انسانی که در حدّ انسانِ محاسبه‌گر تقلیل یافته. مثل آن‌که خود ما جوانانِ با هوشِ خود را به کامپیوتر توصیف می‌کنیم. بدین معنا در واقع می‌گوییم این جوان به دستگاه محاسبه‌گر شبیه است. در رقابت بین انسان با هوش مصنوعی که محور همه چیز محاسبه‌گری ریاضی مدّ نظر است، البته هوش مصنوعی انسان را مقهور خود می‌کند، مگر آن‌که انسان متوجه باشد امکانات دیگری دارد و «ربّ اکرمِ» او بنا دارد آن امکانات را با او در میان بگذارد تا امکان اندیشیدن به موضوعاتی که ماورای اندیشیدن به موضوعات محاسباتی است برایش پیش آید و این با توحیدِ آخرین وَحی الهی به عالی‌ترین نحوه شکل می‌گیرد. انسان در این حالت متوجه می‌شود علاوه بر آنچه کامپیوتر و هوش مصنوعی به او می‌دهد، امکانات دیگری هم دارد، این انسان مقهور هوش مصنوعی نمی‌شود.
- در نظر به انسانِ آینده و انسان آخرالزمانی، بحث در آن است که آیا آن انسان به آینده تکنولوژی می‌اندیشد و یا به آینده خودش و امکاناتی که وَحی الهی در مقابلش قرار داده تا از طریق تکنولوژی بلعیده نشود و تنها نسبتی با تکنولوژی داشته باشد و این در صورتی است که خود را تا محدوده عقل تکنیکی تقلیل ندهد وبه «باسم ربِّ» خود نظر کند که ربّ اکرم است. آیا نباید با نظر به توحیدِ آخرین وَحی الهی متوجه باشیم با غفلت از «اسم ربّ» کار انسان به بلعیده شدن توسط تکنولوژی می‌انجامد و این هوش مصنوعی است که آینده بشر را در دست می‌گیرد؟ این‌جا است که در این آخرین زمان، انقلاب اسلامی با توحید اسلامی بنا دارد سرنوشت بشر جدید را از بلعیده‌شدن توسط تکنولوژی نجات دهد. توحید آخرالزمانیِ انقلاب اسلامی، راه‌های جدید و متعالی در مقابل او قرار می‌دهد، به همان معنایی که فرمود: «عَلَّمَ ٱلإِنسَانَ مَا لَم يَعلَم» یعنی انسانِ آخرالزمانی را به حقایقی آگاه می‌کند که خودش از آن آگاهی نداشت و راه نجات از سیطره اموری مانند هوش مصنوعی آن است که میدان در اختیار موحدانی باشد که متوجه امکانات متعالی انسان نیز باشند.
- آری! تکنیک‌های هوشمند به یک معنا زندگی انسان را در اختیار می‌گیرد برای دستکاری‌کردنِ خود انسان و مسیری است برای انحلال انسان، مگر آن‌که به نور توحید اسلامی، انسان بتواند خود را فراتر از تکنولوژی حفظ کند که در این زمانه انقلاب اسلامی این مهم را به عهده گرفته و سوره «علق» حکایت توجه به آغاز تاریخی است تا به جای آن‌که انسان گرفتار خرافات آخرالزمانی گردد، به «اسم ربّ» نظر کند و در ابعاد متعالی‌اش رشد نماید. زیرا پروردگار ما بنا دارد ما را به خودمان وا نگذارد تا مانند جهان بی‌پروردگار سرگردان باشیم.    

 

35222

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وعرض خدمت استاد گرامی: استاد پسری ۱۴ ساله دارم که در خانواده نسبتا مذهبی بزرگ شده. بلاخره اهل نماز وهئیت و مسجد هست و کلیات اخلاقیش خوبه الان که به ظاهر ما می‌بینیم گرایشات مذهبی و اخلاقی خوبی داره و علاقه مند به پایه های دینی، از اونجا که استاد بالاخره در دنیای الان و شرایط الان داریم زندگی می‌کنیم میل به این هم داره که مثلا در جشن تولد های دوستانش هم شرکت کنه و یا با دوستانش بیرون و تفریح بره ولی خوب پدرشون خیلی موافق نیستند و هدفشون اینه که پسرمون رو انسان بزرگی پرورش بدن، من با ایشون موافقم ولی خوب دنیای بچه های الان با ما فرق می‌کنه، بچه‌ های الان با اینکه میدونن تولد فرهنگ غربه و ریشه دینی ندارد این مکان  ودورهمی رو دوست دارند من هم اصلا دوست ندارم پسرم یواشکی دور از چشم پدر کارهایی انجام بده دلم میخواد با پدرش بیش از این رفیق باشه و پنهان کاری نباشه .گاها میگه مامان به بابا چیزی نگو ولی من این رفتارو دوست ندارم وقتی هم به همسرم میگم مخالفت میکنن واقعا به نظرم زشته یه پسر در سن بلوغ مثلا به خاطر فلان رفتار پدر گریه کنه و دلخوری بشه. پسر من با پدرش خیلی رفیقه با هم باشگاه و هئیت و مسجد و مکانهای مذهبی و تفریح خانوادگی می‌رود ولی خوب گاها نوجوان‌ها این دورهمی تولد دوستانه رو هم دوست دارند. بلاخره نمیشه به دوستانش بگم تولد نگیرید ودعوتش نکنید. لطفا میشه راهنمایی کنید من باید چه کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید در عین آگاهی دادن به نوجوانان نسبت به حضورشان در چنین جوامعی که بعضاً روح غربی در آن حاضر است؛ نمی‌توان چندان مانع احساسات آنها و حضور در چنین اجتماعاتی شد. باید به آنها آگاهی داد تا خودشان با حضور در چنین اجتماعاتی آنچه برایشان گفته شده است را تصدیق کنند و یا لااقل به فکر فرو روند تا به مرور برایشان روشن شود. موفق باشید

35011
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. در مورد شهید حمیدرضا الداغی احساس عجیبی در مورد شهادت این شهید بزرگوار دارم و با خودم می‌گویم چرا باید در این زمان، شهادتی با این شکل و شمایلِ متفاوت از بقیه، رخ دهد؟ و این شهادت چه پیامی برای ما مردم این دوران با خود دارد؟ گویا این موضوع خبر از نوع دیگری از معناشدن و ظاهرشدنِ ارزش‌های همیشگی می‌دهد. فردی با این‌که خود و خانواده‌اش ظاهری متفاوت با مذهبی‌ها و حزب‌الهی‌ها دارند، ولی در عمق جان‌شان یک چیز مشترک با همه‌ی ما دارند که با این شهادت، تپش و جان دوباره گرفت. صحبت‌های همسر شهید را بسیار حکیمانه و عمیق و پرمایه یافتم که گویا از این حیث تداعی کننده‌ی همان دیدار و صحبت‌های مادران شهدای دفاع مقدس با آن‌همه ایمان و فرزانگی بود، گویا خبر از بنیه‌ی ایمانی قوی این ملت می‌دهد که هراز گاهی جوانه‌هایی را بروز می‌دهد و ما را به تفکر در مورد آنچه که هست دعوت می‌کند. شهادت این شهید دعوت به یک اتحاد درونی و عمیق را برای تمام مردم با ظواهر و سبک زندگی‌های متفاوت را داشت که در ماورای اسم‌ها و شکل‌های متفاوت، ما همه یکی هستیم و به دنبال یک چیز می‌گردیم، چیزی از جنس همین انسانیت و غیرت که در این شهید نمایان بود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید به وجدان تاریخی که با شهیدان‌مان در این تاریخ به ظهور آمده؛ اندیشه کرد و به نقش زنده حیات فعّال شهیدان به حکم «بَل اَحیاءٌ» که حیاتی است فوق حیات دنیایی و برزخی. این‌جا است که ملاحظه می‌کنید آری! نه‌تنها شهیدان در «دیروزِ» تاریخیِ ما میدانی شدند برای ظهورِ شهیدانی همچون شهید لندی و شهید الداغی؛ بلکه این عزیزان نوری گشتند که حتی خانواده خود را متوجه بصیرتی نمودند که در درون آن‌ها نهفته بود تا معلوم شود انقلاب اسلامی راهی است گشوده برای به ظهورآوردنِ آینده‌ای که بسیاری از انسان‌ها خود را در یگانگی‌ها نسبت به همدیگر احساس می‌کنند. آیا این تحقق آرام‌آرامِ آخرالزمانی نیست که به ما وعده داده‌اند؟ موفق باشید     

34999

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام! من هرچه در سوالات دینی که به عنوان یک انسان پرسشگر به دنبال آنم. اما چکنم که عقل من قانع نمی‌شود. از پاسخ های امثال جنابعالی و غیره. آیا مگر نه این است که عقل حجت باطنی است اما چرا قانع نمی‌شود؟ یک مسئله حل می‌شود دهها سوال دیگر ایجاد می‌شود. هرکس ادعا می‌کند که آزاده است و بدور از تعصبات. مثلا همین شما در برابر مسائل انقلاب به هر وسیله از انقلاب دفاع می‌کنید. انگار که عقل شما کور می‌شود. به نظر شما من باید چکنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بشر جدید در کنار عقل که وجود واقعیات عالم را می پذیرد، باید با جان خود آن را احساس کند و در این رابطه غزل اخیر یعنی غزل ۱۲۴ برای ما حرفها دارد. پیشنهاد می شود با همین رویکردی که برایتان پیش آمده است به آن غزل که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

34996

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در نزد ما نسبت انقلاب اسلامی با دنیای مدرن، نسبت حقیقت با واقعیت است، بسیاری از وجوه واقعیت نیز ممکن است با حقیقت مد نظر ما زاویه داشته باشد، ولی وجود این واقعیات دارای حکمتی است. تا این موانع تاریخی نباشد آن رشد مطلوب و وصول به حقیقت پیش رو میسر نیست. بنابراین توجه به واقعیات تاریخی در زمانه مدرن مانند آزادی، آگاهی و دموکراسی برای انسان ایرانی ضروری است. پریدن از این واقعیات مدرن و دور زدن آنها با ابزار دین و تفسیر فقهی، هم مخرب واقعیات مدرن مورد توجه شهروندان است و هم مخرب دینداری و موجب دین گریزی. بنابراین به نظر حقیر باید از آگاهی و آزادی دوران مدرن به سوی آگاهی و آزادی عرفان و معنویت رهسپار شویم. فلذا هر چه آزادی و آگاهی مدرن را محدود کنیم دیرتر و با هزینه بیشتر به سوی آزادی و آگاهی عرفانی رهسپار می‌شویم. ترس ما از آگاهی و آزادی مدرن بیهوده است. کیست مولا آنکه آزادت کند بند رقیب ز پایت وا کند. ولایت فقیه باید بتواند شهروندان را از فقه اصغر و ظاهری به فقه اکبر و باطنی رهنمون کند و لازمه آن آزادی و آگاهی است تا رشد مناسب صورت پذیرد، ولی اکنون آدمی حس می کند شهروندان نسبت به اول انقلاب صغیر هستند چون موانع آزادی و آگاهی بسیار زیاد است. نظر استاد که دغدغه آزادی و آگاهی معنوی دارند در این باب چیست؟ تکلیف ما با آزادی و آگاهی مدرن چیست؟ اصول تعطیل شده قانون اساسی که متضمن این دو اصل مدرن است، چگونه باید احیا و فعال شود تا ما زودتر از این دو به سمت معنویت رهسپار شویم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقا مطلب همین طور است که می فرمایید و اتفاقا حضرت امام و مقام معظم رهبری نماد چنین حضوری در جهان هستند و در این رابطه حتما رمان خواندن های مقام معظم رهبری را در جریان هستید. و در همین راستا عرایض اخیر بنده در سه کتابی که با محوریت «جهان بین دو جهان» تنظیم شده، به نکته ای می پردازد که متذکر آن هستید. ما چاره ای نداریم که اگر بخواهیم از یک طرف در جهان حاضر شویم و از طرف دیگر از ظلمات سکولاریته آن به نورانیت قدسی بشر سیر کنیم باید در عین حضور در جهان، به وجوه قدسی بشر جدید توجه نماییم و رسالت انقلاب اسلامی چیزی جز این نیست. موفق باشید

34682

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

«إِلَهِي هَبْ لِي قَلْبا يُدْنِيهِ مِنْكَ شَوْقُهُ» سلام استاد. به کمک آموزه ها و اشارات حضرتعالی، بنده هم تجربه کردم هر وقت با بشر امروز که تا حدود زیادی تحت تأثیر روح مدرنیته است، با ادبیات کهنه ی دینی و وعده های نسیه سخن بگیم موضع میگیره. اما اگر او رو با خودش و افق وجودیِ گسترده ی خودش روبرو کنیم به شدت به فکر فرو میره. مثلاً اگر بگیم نماز بخون که به بهشت بری یا جهنم نری به شدت بدش میاد. ولی اگر بگیم عبادت کن تا همین الان در ذیل انوار الهی قرار بگیری و در ساحت گشوده تری وارد بشی و جانت سیراب و تغذیه بشه و به آرامش حقیقی دست پیدا کنی، به‌ شدت متأثر میشه. راز این مسأله کجاست؟ (حتی قیامت و بهشت و جهنم رو هم اگر با افق حضوری و وجودی براش تبیین کنیم، بسیار فرق میکنه تا اینکه به صورت حصولی و وعده وعیدهای نسیه براش صحبت کنیم.)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این به جهت آن است که انسان جدید خود را در خود جستجو می‌کند و می‌خواهد از درون متوجه حقایق شود. در این مورد خوب است به قسمت دوم مصاحبه‌ای که با مجله سوره شد، رجوع فرمایید. https://eitaa.com/matalebevijeh/12424  موفق باشید

34477

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم وقتتون بخیر: آقای طیب در تفسیرشون فرمودند چه بسا با توکل مصلحت فرد همان چیزی بشود که او خواسته این درسته؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً درست است. حقیقتاً انسان با توکل، کار خود را در بستر شریعت به خدا واگذار می‌کند تا او در واقع وکالت انسان را به عهده بگیرد و معلوم است که در این راستا آنچه حقیقتاً مصلحت ما می‌باشد را برای ما شکل می‌دهد. مگر در این تاریخ، حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و حضرت امام خامنه‌ای «حفظه‌الله‌تعالی» جز در بستر توکل، انقلاب اسلامی را تا چنین مراحل و مرزهایی حاضر کردند؟ موفق باشید

38138
متن پرسش

با عرض سلام‌ و ادب و احترام و عرض تبریک و تسلیت به مناسب شهادت سردار رشید اسلام شهید اسماعیل هنیه خدمت استاد طاهرزاده عزیز و لب المیزانی‌های فکور. غزلی بر دل جاری شد که تقدیم نگاهتان می‌کنم: 
بهاران کن زمستان را خمینی‌ها نمی‌ترسند / صدا کن باد و باران را خمینی‌ها نمی‌ترسند.
 به قربانگاه، اسماعیل‌های خویش را کشتیم / به پا کن عید قربان را خمینی‌ها نمی‌ترسند
 صدا کن یار ابراهیم را، آن آتش دل / یا رفیق نوح طوفان را خمینی‌ها نمی‌ترسند 
ببُر راس منیت را، تمام حرف دین این است / که سلمان کن مسلمان را خمینی‌ها نمی‌ترسند
 تو ای غاصب که دزد مرزهای خاک و ایمانی / فلسطین‌تر کن ایران را خمینی‌ها نمی‌ترسند
 برادر غزّه را دریاب در جولانگه تاریخ / بهاران کن زمستان را خمینی‌ها نمی‌ترسند
 اللهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شهادتی زیبا که حکایت خلوص آن مرد بود تا آن‌جایی که در آخرین دیدار در آن ملاقات با رهبر معظم انقلاب یگانگیِ دل‌ها بود که آغوش‌ها را بر همدیگر گشودند و این عجیب‌ترین حادثه در این تاریخ است که دو عالِم که یکی در میدان تشیع پروریده شده است و دیگری در میدان سنت؛ این‌چنین در کنار هم قرار می‌گیرند و این یعنی ظهور تاریخی که به نور حضرت صاحب‌الأمر «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» یگانگی‌ها به اوج خود می‌رسند. https://www.aparat.com/v/isx6if4  موفق باشید.  

37893
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: همه پرسشهایی که در مورد تایید آقای پزشکیان در سایت بود مطالعه کردم و از روی محبت و خیرخواهی چند نکته عرض می‌کنم: ۱.نامه حمایت آقای داوری تاریخ دارد، ۱۲ تیر ۱۴۰۳ پس این توجیه که دکتر داوری پزشکیان قبل را تایید کرده منتفی است. ۲. در متنی که ارجاع دادید که بخوانیم که توسط آقای ... نوشته شده و در کانال وارستگی هست، نکته آزاردهنده‌ای به نظرم آمد که لازم دانستم بالاخره مطرح کنم. اینکه بنویسند آنان که با سخن فلسفه آشنا نیستند شاید ندانند که ما با سخن فیلسوف در چه شور و شعفی حاضریم، دقیقا بوی همان تحجری را می‌دهد که آقای داوری بعد از انقلاب حس کردند و شاید تحجری باشد بسیار نامحسوس، شاید کسی زبان فلسفه را بداند و اتفاقا به همین دلیل درک کند که چقدر حب و بغض بر روی اندیشه اثرگذار است و الا استاد داوری بعد از ۹۰ سال عمر بصیرتی کمتر از بچه‌های انقلابی فلسفه نخوانده اما روشن ضمیر نداشتند و کسی که در دلدادگی به ایشان است نخواهد که بپذیرد که می‌شود استاد داوری عزیز هم اشتباه کند و بازی بخورد و هرکس با این موضع‌گیری ایشان مخالف است و از این‌همه کتاب خواندن سرخورده شده، بی‌تفکرِ بی‌سواد! فلسفه نفهم نیست. استاد ما می‌دانیم که قاطبه مردم نه استاد داوری را می‌شناسند نه با حمایت او رای شان تغییر می‌کند من این سطور که برایم مثل رنجنامه است را نوشتم تا عرض کنم ما با تعصب ِ در تفکر مواجهیم اگر شما هم این خطر را حس نکنید و رفاقت شما با آقای .... اجازه ندهد که به ضعف بصیرت استاد داوری و کسانی که از سر محبت و دلدادگی به ایشان لغزش را کمال توصیف کنند نبینید ما از احساس تنهایی در عالم اهل فکرهای انقلاب دق می‌کنیم اشکال اصلی نامه استاد داوری حمایت از پزشکیان که ۱۷ خرداد ۱۴۰۳ میثاق‌نامه جبهه اصلاحات برای حضور در انتخابات را امضا کرده و هرکس بگوید تو نامزد اصلاحات هستی را دروغگو می‌داد، نیست اشکال نامه استاد داوری شباهت محتوایی به نامه آقای هاشمی رفسنجانی در خرداد ۸۸ است اینکه اگر مشارکت کم باشد کار به ناآرامی می‌کشد: «زیرا نتیجه زودهنگام آن مي تواند افتادن کشور به راه ستیزه ها و کشمکشهای خطرناک و غفلت از گرفتاریها و مشکلات و دوام پریشانی و فساد باشد.» و پارگراف قبل آن: «اکنون رأی می دهیم که آیا ایران بماند و بکوشد بعضی دردهای مهلکی را که دچارش شده است درمان کند یا به راه وخيم تر شدن آن دردها و گرفتاریها و افتادن در ورطه های خطرناک جنگ و ویرانی برود.» که بوی تهدید و گرا برای نا آرامی و نابودی ایران می‌دهد. مگر ایران با یک مشارکت کم یا با یک انتخاب نادرست نابود می‌شود؟ استاد واقعا این متن و قلم یک استاد فلسفه است؟ همو که سال گذشته جمله به جمله کتاب آزادی قانون سازمان اش را با حوصله با هم خواندیم؟ کاش تفکر از تعلق‌های فردی و جناحی آزاد می‌شد و تنها در خدمت حقیقت قرار می‌گرفت. استاد ما از این شکافی که در خودی‌ها حس می‌کنیم احساس بی‌خودی داریم ما داریم دق می‌کنیم 😭

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که عرض شد این موضوع، موضوعی نیست که بخواهیم با چند جمله آن را تمام شده بدانیم و اتفاقاً در آن نامه و یا مقاله مفصلی که در اسفندماه چند سال قبل مربوط به آینده نوشتند و واژه «جهان بین دو جهان» را به میان آوردند؛ ما یافتیم که می‌توان از طریق توجهات خود آقای دکتر داوری به جای حضور در جهانِ توسعه یافته که در نوشته های اخیرشان بیشتر به آن پرداخته اند، به جهان بین دو جهان فکر کرد. متن نامه و مباحثی که پیش آمد در ابتدای کتاب «انقلاب اسلامی، طلوع جهان بین دو جهان» موجود است و اینجا است که می‌توان متوجه بود ما در حضوری خود را تعریف کرده ایم که ممکن است آقای دکتر داوری این حضور را برای خود به جهت مخاطبان و موقعیت خود ممکن ندانند. هرچند که اگر در آن نامه ملاحظه کنید آن حضور را مدّ نظر دارند. حال آیا اینکه در آن مقاله فرمودند: «من شکست خورده ام» جایگاهش کجاست، باید به اندیشه نشست و این جا است که ملاحظه فرمودید در جواب سوالهای رفقا عرض شد ما تعریف دیگری از خود در نسبت با انقلاب برای خود داریم. آری! باز باید به اندیشه نشست. موفق باشید          

37822

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد عزیز: با عرض تبریک عید بزرگ غدیر لطفاً اگه ممکنه بفرمائید: سخنان امروز امام انقلاب در مورد شاخص های رئیس جمهور به کدام کاندیدا نزدیک تر است؟! نامزد اصلح ریاست جمهوری از نظر رهبر انقلاب کیست؟ ۱- معتقد به مبانی انقلاب باشد ۲- کارآمد باشد، شب‌وروز نشناسد، توان برای کار کردن داشته باشد. رهبر انقلاب صبح امروز در دیدار مردمی عید غدیر در آستانه انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم: اصلح آن کسی است که در درجه‌ی اول به مبانی این انقلاب و این نظام اعتقاد قلبی و واقعی داشته باشد.  رئیس جمهور فقیدمان به معنای واقعی کلمه اعتقاد داشت؛ شهید خدمت رئیسی عزیز کاملاً محسوس بود با دل و جان و با اعتقاد حرکت می‌کند. دوم اینکه کارآمد باشد. شب و روز نشناسد. دنبال کار باشد. توانایی داشته باشد برای کار کردن. از عناصر خوب و همکاران خوب استفاده کند. توان کار و نشاط کار همراه با اعتقاد راسخ به مبانی انقلاب این موجب صلاحیت است. وقتی این صلاحیت وجود داشت این آدمی با این خصوصیات می‌تواند از همه‌ی ظرفیتهای کشور استفاده کند. ۱۴۰۳/۴/۵ 🖼 #بسته_خبری 💻 Farsi.Khamenei.ir

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نگاه بنده آنچه در بنیان سخنان مقام معظم رهبری می‌تواند مدّ نظر باشد، جناب آقای دکتر جلیلی است ولی هرکس مطابق تصوری که از نامزد خود دارد آن سخنان را با آن فرد منطبق می‌کند. موفق باشید

37767
متن پرسش

وظیفه پیش روی ما در انتخابات اندیشیدن به وضع موجود و درک شرایط تاریخی کشور است و از این اندیشه بتوانیم بیابیم که ما کجا هستیم و باید به کجا برویم و نامسئله ها را از مسئله اصیل و حقیقی و انضمامی مان، تمییز دهیم تا بتوانیم انتخاب کنیم و در پس انتخاب خود در جایگاه خود نقشی تاریخی ایفا کنیم. ما نمی‌دانیم می‌خواهیم کجا برویم و از همین جهت چشم دیدن آینده خود را نداریم تا با نگاه درست راهِ پیشرفت ایران اسلامی مان را تشخیص دهیم ما تنها چشم به علائق و سلایق شخصی حزبی خود داریم و نمی‌خواهیم و نمی توانیم که با درک موقعیت تاریخی خود به صراط خود بیندیشیم و با دیدن افق ها و آرمان های اصیل این صراط سره را از ناسره تشخیص دهیم. اگر شبیه رای و سلیقه و نظر شخصی ما بگویند و بپوشند و بخواهند و تصمیم بگیرند ما گَله پرخاشگر آن ها خواهیم بود تا خودخواهی و غرض ورزی خود را حتی در مسائل تاریخی و ملی و دینی بیشتر از پیش اثبات کنیم. ما نیاز به یک تصمیم تاریخی داریم نه تصمیم به آری یا نه گفتن به شخص یا حزب و گروه و جناح و سلیقه ای یک تصمیم تاریخی برای همدل و همراه و هم عزم و هم افزا شدن برای رفتن به سمت آینده مان. نه آینده ای منتزع و منقطع از اکنون و گذشته ما تصمیمی برای اندیشیدن و تفکر و پرسش و بازخوانی دوباره برای یافتن و تحقق و حرکت به سمت آرمان و گفتمان، افق و غایت حقیقی انقلاب اسلامی. و اگر چشم یافتن و انتخابِ نماینده و مسئول ادامه راه جهاد برای سازندگی ایران اسلامی مان را نداریم باید چشم بشوییم و بار دیگر به سرچشمه و سرآغاز این راه تمسک بجوییم و وضوی دوباره بگیریم، برای ادایِ وظیفه پیش رو برای سازندگی و تحقق «جمهوری اسلامیه» پس از حماسه شهادت شهید رییسی، و وحدت و یگانگی ملت ما برای احیا و ایفا نقش بزرگ تک تک ما برای احیای تحقق دوباره آرمانِ «جمهوری اسلامی».

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وجود به عنوان حضوری که به آن تذکر داده می‌شود و انسان ذاتاً وجود خود را احساس می‌کند. قرب به وجود، به یک معنا به عنوان وطن نیز فهمیده می‌شود، به‌خصوص اگر به حضور تاریخی خود نظر داشته باشیم و بر اساس تفکرِ تاریخی اگر انسان بخواهد به ساحت قدس بیندیشد می‌تواند متذکر این امر باشد که چگونه خداوند در رخدادهای تاریخی به او نزدیک می‌شود و تکلیف کنونی ما اندیشیدن به امکان آغازی دیگر از «وجود» است که با رو نمودنش به انسان رخ می‌نماید و انسان متوجه تاریخ، این رخ‌‌نمودن را درمی‌یابد که چگونه امر قدسی طلوع می‌کند مانند آنچه در شهادت آیت الله رئیسی پیش آمد و باید در دل این حضور، به آغازی دیگر بیندیشیم، وگرنه بدون تفکر به تاریخ خود به بهترین حضور و شایسته‌ترین درک نایل نخواهیم شد. زیرا بخواهیم یا نخواهیم حقیقت، از مو باریک‌تر است و باید در دل طوفان‌ها متوجه آن شد. مثل طوفانی که ۶ نامزد ریاست جمهوری به پا می‌کنند تا انسان اندیشمند که متوجه آغاز دیگری است، حقیقت را بیابد وگرنه با دریغا دریغا گفتن نسبت به دیروزها، فردایِ شهادت آیت الله رئیسی مدّ نظر نمی‌آید. موفق باشید  

36944
متن پرسش

با عرض سلام و ارادت خدمت استاد گرانقدر: استاد بنده کسی نبوده و نیستم که بخواهم به خاطر انجام تکلیف شرعی صرف در انتخاباتی شرکت کنم و در خصوص مبحث انتخابات و عرایض اخیر جنابعالی خواستم تجربه شخصی خود را به عنوان کسی که هم در انتخابات دموکراسی سبک غربی و هم در انتخابات جمهوری اسلامی شرکت داشته ام با شما و کاربران در میان بگذارم؛ شاید که مصداق کوچکی باشد برای نظر به بعد وجودی یا اگزیستانسیالیستی مسئله انتخابات و تفاوت رای مردم در یک نظام مردمی متکی به امر قدسی با رای مردم در یک نظام دموکراسی سکولار برخاسته از اومانیسم. وقتی بنده در انتخابات احزاب در آلمان شرکت می‌کردم با این نگاه رای میدادم که کدام حزب یا گروه سیاسی بیشتر منافع طبقه مرا و یا منافع مهاجرین را تأمین می‌کند و یا کدام حزب شعارهای عدالت طلبانه و صلح طلبانه ی دارد و با این تفکر رأی می‌دادم که رأی دادن من بهر حال بهتر از رأی ندادن است. بعد از شهادت حاج قاسم وقتی که باطل بودن جبهه استکبار غرب و سازشکاران داخلی برایم بیش از پیش مسلم شد مصمم شدم که در انتخابات ریاست جمهوری بعدی شرکت کنم و رای به کاندیدایی بدهم که بیشترین زاویه را با غرب و غربگرایان داخلی داشته باشد. شرکت در این انتخابات باعث شد حس حضوری را تجربه کنم که در هیچ یک از انتخابات قبلی یا انتخابات احزاب آلمان نداشتم. چراکه این انتخابات در منظر من به منزله تقابل دو جبهه حق و باطل ظهور کرد و شرکت در این انتخابات نه به هدف انتخاب حزب یا شخصی در راستای تأمین منافع طبقاتی یا شخصی من که به عنوان انتخاب نزدیکترین کاندیدا به جبهه حق برای بنده جلوه کرد. گویی که شهادت حاج قاسم برای من چراغ راهی شده بود که حق را از باطل تمیز دهم و خداوند حجتی را بر ما تمام کرده بود و اکنون این ما بودیم که باید در آزمون انتخابات رأی خودمان را در راستای اراده الهی قرار دهیم. نه با این امید رأی دادم که منتخب من بتواند قول های انتخاباتی خود را محقق کند و نه با این امید رأی دادم که با سر کار آمدن منتخب من فساد و بیکاری و فاصله طبقاتی ریشه کن شود. رأی دادم چون حسی در درون به من می‌گفت باید در این تقابل جبهه استکبار و جبهه ضد استکبار حضور داشته باشم و تنها نظاره گر نباشم. بدون اینکه برایم مهم باشد این تک رأی ناچیز من در برابر میلیون ها رأی چه اهمیتی می‌تواند داشته باشد. انگار فقط برایم یک چیز بیشتر اهمیت نداشت و آن اینکه در این تاریخ تقابلی بین دو جبهه حق و باطل پدیدار شده و من با همین رأی ناچیز خود می‌خواهم در جبهه حق حضوری هرچند ناچیز داشته باشم. برای شرکت در این حضور بدگویی ها و ناسزاهای افراد ضد انقلاب متجمع در اطراف سفارت ایران در آلمان را به جان خریدم و رأی خود را به آقای رئیسی به صندوق انداختم و این حس حضور شور و شعفی را در من ایجاد کرد که در آینده به دنبال همین حس خواهم رفت و در انتخابات شرکت خواهم کرد حتی اگر رأی ممتنع به صندوق بیاندازم. حال سؤال این است که آیا در این تاریخ شهدای مظلوم و کودکان معصوم غزه و شهدای حادثه تروریستی کرمان برای ما چراغ راهی نشده اند که بوسیله آن جبهه ظلم و استکبار را از جبهه ظلم ستیز و استکبار ستیز تشخیص دهیم و به مدد این تشخیص شرکت در انتخابات آینده را به منزله انتخابی بر ضد خواسته استکبار جهانی و در راستای خواست و اراده الهی به عرصه ظهور بیاوریم؟ با تشکر و عذرخواهی از طولانی شدن مطلب

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که فرموده‌اید این شمایید که می‌یابید جایگاه دموکراسی در جهان غربی با انتخاباتی که در انقلاب اسلامی و نظام جمهوریت آن شکل می‌گیرد، چه تفاوت‌های ماهوی دارد. همان‌طور که عرض شده: انقلاب اسلامی، حضوری است تا انسان‌هایِ معنویت‌گرا به جای مشغول‌بودن در عادات دینی که نوعی سرپوش‌گذاردن است بر ظرف تهی زندگی امروزین، بتوانند با حضوری اصیل، بودن خود را عمیق و وسیع و گسترده نمایند و چنانچه با نظر به چنین حضوری در انتخابات شرکت کنند؛ در ساحتی وارد می‌شوند که هستی خود را عمیق‌تر و گسترده‌تر احساس می‌کنند.
به مسیری که انقلاب اسلامی مقابل ما گشوده است باید فکر کرد و این‌که انسان اگر به جای آن‌که مشغول امورات روزمرّه شود، در هستی خود نزد خود حاضر شود؛ در مسیری قرار می‌گیرد که به حکم تشکیک وجود و شدت‌یافتن وجود، دائماً در خویش از خویش فراتر می‌رود و بر اساس انتخابی که می‌کند به خود هویت می‌بخشد و نسبت به حقیقت هستی که با آن نسبت دارد، تقرب می‌جوید. این است مسیر نهایی و اصیلی که انقلاب اسلامی مقابل ما گشوده و این مسیر بدون مانع نیست ولی «رنجْ راحت شد چو شد مطلب بزرگ». « وَلَا تَهِنُواْ وَلَا تَحزَنُواْ وَأَنتُمُ ٱلأَعلَونَ إِن كُنتُم مُّؤمِنِينَ» (آل عمران/139) نه به خود ضعف و سستی راه دهید و نه نگران باشید زیرا اگر در مسیر ایمان حاضر شوید شما بر فراز و برتر خواهید بود. آن هم در جهانی این چنین بی‌رحم که در صحنه باریکه غزه ملاحظه می‌کنید.
احساس حضور تاريخي، کاري مي‌کند که شما نه در گذشته باشيد و نه در آينده‌اي که آرزوهاي دنيايي براي انسان‌ها مي‌سازد. انسان در اين حالت در «زمانِ باقي» مستقر مي‌شود. «زمان فاني» يعني آن‌چه همواره در حالِ گذر است و کسي که در زمان فاني زندگي مي‌کند در ناکجاآباد زندگي مي‌کند. برعکسِ زندگي در زمان باقي که گذشته و آينده ندارد، به خودي خود يک تاريخ است. اگر شما با امام حسين (علیه السلام) وارد جبهه‌ مقابله با کفر و استکبار شديد، همان امام حسيني که به ظاهر به لحاظ زمان فاني، در گذشته است، در پيش شما است. آينده‌تان هم ادامه‌ي امام حسين (علیه السلام)  است. ديگر مفهوم گذشته و مفهوم حال و مفهوم آينده در ميان نيست.
آينده‌ي اصيل معنايش اين است که حتي مي‌شود بني‌قريظه را هم که داخل مدينه با آن قلعه‌هاي محکم جا خوش کرده‌اند، شکست داد، از آن جهت که از پشت به ما ضربه زدند و خيانت نمودند. ولي چون مسلمانان اصيل‌ترين آينده را آينده‌ توحيدي ديدند به بهترين نحو خطر جنگ احزاب را از سر گذراندند و ما امروز نيز با «اکنوني اصيل» رو به سوي آينده‌ خود داريم و وقتي انسان در «اکنونِ اصيل» خود قرار بگيرد، آينده‌ او نيز اصيل خواهد بود و انقلاب اسلامي با چنين هويتي به اهدافي که پيش رو دارد دست مي‌يابد. انقلاب اسلامي نحوه‌اي از زندگي در اين دوران است که به مدد الهي بايد به عالَم نشان داده شود و از اين جهت انتخابات و حضور در آن، معنی خاصی دارد که مردم ما در بستر انقلاب اسلامی به خوبی متوجه آن هستند و دشمنان ما نیز می‌دانند مردم ما با چه انگیزه و حضوری در انتخابات شرکت می‌کنند و به همین جهت تلاش دارند آن‌ها را از آن نوع حضور منصرف کنند. و این جای اندیشیدن بسیار دارد. موفق باشید        
 

نمایش چاپی