سلام خدمت استاد بزرگوار: با تشکر از شما بابت پاسخگوی به سوالات. استاد آیا امکانش هست که شما شاگرد مجازی پذیرش کنید. واین توفیق نصیب و روزی ما شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: زمانه، زمانهای است که همین معارف توحیدی که در میان است با توجه به حضوری که حضرت امام و رهبری مدّ نظرها آوردهاند، در واقع میتواند در حکم استاد ما باشد و از این جهت آیت الله بهجت آن سخن مشهور را فرمودند که علم تو استاد توست. و در این راستا عرایضی در جزوه « شرح مختصر دستورالعمل آیه الله بهجت«رحمتاللهعلیه» شده است. https://lobolmizan.ir/leaflet/231?mark=%D8%A8%D9%87%D8%AC%D8%AA موفق باشید
سلام علیکم خسته نباشید ببخشید این سوال و نوشته کمی طولانی هست خواهش میکنم کامل بخونید. حالاتی بهم دست داد که همه چیز برایم سوال شد با خود گفتم اصلا ما چرا باید زندگی کنیم ایا چون جهنمی و بهشتی هست و جهنم درد دارد؟و همه چیز برایم سوال شد که چرا زندگی چرا کار کردن و ... یک لحظه دیدم در این که من هستی هستم که چرا میگویم نمیتوانم چرا بگویم یعنی هر چه امدم به خودم بگویم تو چرا هستی هستی که چرا میگویی دیدم بی معنا هست برایم. حتی اگر کسی به من بگوید بیا کاری کنم تا دیگر چرا نگویی به او خواهم گفت چرا باز یک لحظه دیدم شاید حالاتم شبیه جناب دکارت هست که گفت من شک میکنم پس هستم و در این که کسی هست که شک میکند نمیتوان شک کرد. با خودم گفتم حال مجبور به زندگی هستم و موجودی ابدی هم هستم پس بیاییم خودم یک معنا بر اساس هستم به زندگی بدهم یعنی خودم معنایی به زندگی بدهم تا بتوانم به بودن خودم ادامه بدهم و باز دیدم چقدر شبیه جناب دکارت شدم که همه امور را ابژه قرار داد هستم و با خود احساس کردم اگر همه چیز رو همینطور معنا بدم شاید دیگر احساس پوچی نکنم حال سوال من این هست که با این حالات(واقعا این حرف ها حالاتی هست که به من دست میدهد نه عقاید و باور ها اتفاقا باورهایم کاملا برخلاف این چیز ها است) چگونه میتوانم با مباحث شما انس بگیرم چگونه میتوانم به ظرفیت انسان اخرزمانی و انسانی که جناب صدرا بیان میکند مانوس شوم ایا من محکوم به هستی هستم که چرا میگوید ؟ اخه هر چه تا حالا کردم دیدم نمیشود در راهی قرار بگیرم و باتوجه به حرف شما که ان را با جان یافتم که فرمودید انسان امروز فقط نزد خود میتواند حاضر شود و همه چیز را در نسبت با خود میتواند بیابد دیدم من هم مثل جناب دکارت هستم؟ خیلی ممنون پاسخ گو سوالات جوانان هستید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این قصه هرکسی است که در این زمانه همچون شهید آوینیِ بزرگ به خود آمده و خودش برای خودش مسئله شده؛ در تاریخی که هرکس به خود آید مییابد که خودش برای خودش مسئله است ، حال یا چون دکارت و کانت و حتی هگل، با چنین انسانی در عین سوبژگی و درونماندگاری که خودشان باشند برای خودشان، بهسر میبرند و یا در دل همان تاریخ مانند هایدگر به گستردگیِ انسان میاندیشند و دازاین را که معنای در جهانبودگیِ انسان است اصالت میدهد که نوعی معنابخشیدن به خود است و در این راستا تا حضور تاریخی انسان جلو میرود و یا در این جهان یعنی جهانِ ما، حضرت روح الله«رضواناللهتعالیعلیه» خودش برای خودش مسئله میشود و به عرفان ورود میکنند و در دلِ عرفان و حضور در جهان انسانهایی بزرگ مانند حضرت علی«علیهالسلام» جلو آمدند و باز گویا منتظر حضور دیگری برای معنابخشیدن به خود بودند که میدان سیاستِ آنچنانی که او فرمود «همه اسلام سیاست است» و حضور در تاریخ انقلاب اسلامی، مقابل ما گشوده شد تا در چنین حضور در خود و درخشش در جهان، خود را در بستر نهاییترین حضور درک کنیم و فتحی شد از یک طرف برای امثال آوینیها و از طرف دیگر برای آنهایی که به شکلی دیگر برای خود مسئله شده بودند و در نتیجه افق شهادت را یافتند و حال مائیم و حضور انسان در این جهان و راهی برای معنابخشی. مدتی است به انسان آری! باز به انسان میاندیشم و در این رابطه یادداشتهای صدگانهای شده است که یکی از آنها تقدیم میشود: 29- انسان در نسبت با وجودش و بودنی که رو به سوی هستی دارد، مثل سایر موجودات نیست، وجودی است خاص با هستی گسترده و گشوده، لذا میتواند خود را به جهت گستردگیاش، در آنجا و در نسبتیافتن با دیگران، بدون دوگانگیِ ابژه و سوبژه بیابد، زیرا همهچیز در نسبت وجود گسترده او معنا پیدا میکند. مانند نطق که انسان در آن گشوده میشود با نوعی بیرون ایستادن و در آن بیرونایستادن در نسبت با دیگران، خود را فهمکردن، در عین حضور نزد همه و همه را از خود جدا ندانستن، به همان معنایی که جناب مولوی میفرماید:
این دو هزاران من و ما ای عجبا من چه منم!.
موفق باشید
عرض سلام و درود و ادب و احترام: تفسیر و شرح دعای فرج و سلامتی امام زمان و ندبه رو در کدوم مباحث شما کامل توضیح دادید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به مباحث «بصیرت و انتظار فرج»، این مائیم و میدان گشوده انسان کامل. در کتاب «دعای ندبه، زندگی در فردایی نورانی» میتوان در این مورد اندیشید و اندیشه را جلو و جلوتر برد. موفق باشید
سلام علیکم: پیشاپیش نیمه شعبان و میلاد امام عصر ارواحنا فداه را تبریک عرض می کنم. با توجه به اینکه می فرمودید نظر به توحید و انوار الهی باید حالت حضوری و قلبی داشته باشد و نه حصولی و ذهنی و متافیزیک، لذا فرمودید برای تحقق حالت حضوری و انس قلبی، باید به مصادیق و مظاهر توحید در خارج از ذهن مراجعه کرد «وَ لِلهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها». در همین راستا برای نظر به نور امام زمان علیه السلام هم فرمودید باید به آینه و مظهریت امام زمان یعنی نائب ایشان رجوع کرد. پرسشم این هست که با توجه به این قاعده آیا وقتی مثلاً زیارت آل یاسین می خوانیم باید همواره آینه مدنظرمان باشد؟ آیا کسانی که به نائب ایشان نظر ندارند ولی به آن امام زمانی که می دانند در عالم هست رجوع می کنند بهره ای از نور حضرت دریافت می کنند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آنچه ارتباط را نسبت به اسمای الهی ارتباط قلبی و حضوری میکند، با نظر به مظاهر اسماء حسنای الهی پیش میآید که قبلاً عرایضی در این مورد شده. ولی همان افرادی که با تفکر خود باور به حضور حضرت دارند مسلّماً بیبهره نیستند. اخیراً در این رابطه عرایضی تحت عنوان: «نظر به حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجه»و درک حضور نهایی امروزین خود» https://eitaa.com/matalebevijeh/16112 شده است. خوب است به آن مطلب رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام ای شنونده و حاضر روزهایی که من به تو نیاز داشت. ولادت امام حسین شد و دروازهای برایم باز شد، به فکرش می افتم که در کربلا با یاد سید الشهداء برگشتم و حتی در لحظه آخر در حالی که گنبد و گلدسته به ندرت دیده میشد من یاد این روزهایم بودم و او به من آرامش خاطری داد، از آن لحظه تا کنون با دلی تنها در جاده خاکی پا به پا میآمدم تا الان دوباره دیدمش، درد و دلها نجوا کردیم، اشک ریختم برای این روزهای ملامت بار، اشک ریختم که هنوز هم به یاد آن لحظه آخر بودم. از آن روز به بعد فقط و فقط به یادش بودم، غبطهاش را خوردم و آن لحظات را اسکن میکردم. گوگل کروم و سرچ لب المیزان، قسمت پرسش و پاسخ. سوال: همین! و همین! ای حسین! ای آنکه عرصه تحقق همه ی تاریخ ... آه ! به یاد او افتادم اما به خاطر زمین زیر پایم و تن ناپاکم و از سفری بزرگ بازگشتم، بدم نمی آید به من چیزی کمتر از گل بگویند، حالات الان را دوست دارم. این گونه شده که اگر سربالایی بود سر پایینی هم وجود دارد، ولی حال سر پایینی هایم، سربالایی سخت و نفس گیر دارد. ای شهید! ای آنکه بر کرانه ازلی و بی پایان آسمان بر نشستهای، دستی برآر و ما ساکنان بالا و پایینهای این قبرستان را بیرون کش. نمیتونم دیگه تحمل کنم. الو خدا! ببین طاها رو داره میگه میخواد بره، طاها کم آورده، گیج و مسته، چشماش آب آورده. اما نه! میمیرم، میمیرم ! (واعظان کـاین جلوه در محراب و منبر میکنند / چون به خلوت میروند آن کارِ دیگر میکنند! / مشکلی دارم، زِ دانشمندِ مجلس بازپرس توبهفرمایان، چرا خود توبه کمتر میکنند؟ / گوییا باور نمیدارند روزِ داوری کـاینهمه قَلب و دَغَل در کارِ داور میکنند / یارب، این نُودولَتان را با خَرِ خودْشان نشان کـاینهمه ناز از غلامِ تُرک و اَسْتَر میکنند) سلام! ای همراه این شب ها. دل سنگم، ای عَجل مجالی دِه
باسمه تعالی: سلام علیکم: راستی را! این ماییم و آن مرد الهی که از طرف حضرت معبود پیام آورده و از کوه حراء پایین آمد تا خلق را متذکر امری کند بس والا. و این ماییم و مولایمان که صادقانهترین رابطه را با آن پیام و آن پیامآور برقرار کرد تا راهمان را در دل آن پیام به خوبی بیابیم و طی کنیم. و این ماییم و امامی که در بحرانیترین شرایط تاریخی با حلم خود غوغا به پا کرد؛ که از او سخنگفتن در طاقت این قلم نیست. و این ماییم و امامی که راه را در آن شرایط تاریخی در حماسه دید حتی به قیمت شهادت. و حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» در این زمانه متوجه شدند موقعیتشان، موقعیتِ حسینی است و جهانی اینچنین عظیم را در مقابل ما گشودند تا جبهه اموی استکبار را با آن همه هوشیاریِ شیطانی متزلزل کنند و حال ماییم و ایستاده در این جبهه در مقابل صهیونیستهای پولپرست و قدرت پرست داخلی و همتی که مقام معظم رهبری «حفظ الله تعالی» این حسینینژادمرد و حسینیروش به میان آوردهاند و فردایی که مسلماً غیر امروز است که هنوز عدهای با ظاهری دینی، آری! «چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند» ولی ما را چه باک! که در این طوفان، راهی به جلو داریم و این انقلاب اسلامی است که دارد ریشه صهیونیسم را چه در داخل و چه در خارج میخشکاند و اینکه «در جهان جنگ این شادی بس است / که برآری بر عدو هر دم شکست». پس جای کم آوردن نیست و زندگی یعنی این، و این ماییم و امام حسین «علیهالسلام» و جهانی که در پیش داریم. موفق باشید
سلام علیکم: پیرو سوال ۳۵۲۳۵ ؛ فرمودید که شهوت به عنوان غلبه توهمات است. رابطه عقل با شهوت چگونه است، پس آیا کسی که از توهمات بیرون آید شهوت ندارد؟ لطفاً کتابی یا ... معرفی کنید، نمیخواهم سطحی و ساده به این موضوع بنگرم. بحث معرفتی و حقیقی میخواهم دنبال کنم. تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که عرض شد میلهای جسمانی، رجوع به حقیقت ندارند بلکه برای رفع نیازهای جسمانی و دنیایی انسان میباشد و از این جهت به عنوان توهّمات، نام برده میشوند و البته که بعضی از توهّمات، ریشه در نیازهای مادی ندارند و انسان را گرفتار وسوسههای شیطان میکند و شیطان از این طریق وارد شخصیت انسان میشود. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» نکاتی در این مورد دارد که میتوانید در سایت به آن رجوع فرمایید. از آن دقیقتر در کتاب «فصوص الحکم» ابن عربی مطالبی هست. موفق باشید
حرفهای خانمان ساز (در ستایش راز طلوع بشر جدید) سلام: این اولین پیام من به شماست. دیروز پیش خودم فکر میکردم دیگرانی به شما نیاز دارند و آنها به شما پیام میدهند اما امروز در میان یک مشت دربدری چند ساله خود را محتاج شما یافتم محتاج یک مشت حرفی که در گوشم گیر کند و پایین نرود نمیدانم رازش چیست. میتوانم این بهم ریختگی را به اتفاقات قبلش ربط بدهم ولی نمیخواهم چند سال پیش وقتی یک جمله از کسی میشنیدم بهم میریختم آنقدر که از جا میپریدم و سر در گم میشدم و حواسم از همهچیز پرت پرت میشد میدانید! هیچیک از چیزهایی که دیروز حواسم را پرت میکردند زورش به این حرفها نمیرسید دائما میگوئید که اگر کسی چیزی از این مباحث را فهمیده باشد باید حسرت فهمیدنش را بخورد من هیچگاه از بحثهایتان سر در نمیآوردم ولی امروز فهمیدم که هیچگاه متوجه منظورتان نشده بودم! امروز حواسم از همهچیز پرت پرت بود پیش خودم میگفتم من که صدرا نخواندهام و نمیخوانم! نهتنها صدرا بلکه هیچ کتاب دیگری! گوش دلم را نمیدانم بود یا بسته بودم یا بسته شده بود ولی بعد از جلسه امروز غم عالم و بیچارگی در برابر حرفهایتان به من میگوید که زندهام! و حتی نیازی نمیبینم که صدرا بفهمم و بخوانم و لو اینکه بروم و بخوانم میدانید چه میگویم؟ صدایتان بلندتر و ممتدتر از صدای دیگران در وجودم میپیچید! آه کاش میتوانستم به شما بگویم که از چه چیزهایی! ولی سخن به درازا میکشد. ولی ایکاش باز هم ولو هفتاد سال ولو بیشتر باز هم بپیچد! نمیدانم چرا میان روضهها اشک نمیریزم ولی بین حرفهای شما ناخودآگاه بر زیر گریه میزنم. چند روز پیش متنی زیر شعر فرخزاد درباره یکی از زنان غره نوشتم؛ کسی میآید! کسی که مثل هیچکس نیست! [فروغ] گمان کنم این تمنای دل بیچارگان و منتظران و دربدر ماست شاید اگر آن کس بیاید حرفی هم دارد حرفی که مثل هیچ حرف دیگر نیست گمان کنم بشود با این زبان دربارهی همهچیز و همهکس سخن گفت! از بس که همهچیز را دستمالی میکنیم آنقدر که دیگر هیچکس خواهان آن نباش ایکاش بیایند چیزها و کسانی که مثل هیچیک از اینها که میبینیم و میشنویم نباشند و برای من حرفهای شما آنقدر بود که بتوانم روزنه و نور و هوایی ببینم که دوباره استعدادهایم را که نه زندگیام را به من پس بدهد و هرچه بادا باد. خوشحال شدم که امروز حرفهایتان را شنیدم خیلی چیزها را بیادم آوردید! باز بقول فروغ: ای آخرین صدای صداها ! در پناه بقول خودتان حضرت حق یا علی
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست بنده جناب صدرالمتألهین را صدای بلندِ جانهایی میدانم که طاقت زندگیهای عادی را ندارند، ولی مأیوس هم نیستند؛ و این نکته مهمی است برای تأمّل در نیستانگاریِ دوران، و در این رابطه نکات مهمی را در سخن خود به میان آوردید که خوب است کاربران محترم به آن نکات توجه فرمایند که چه دغدغههایی، دغدغههای پنهانِ امروزینِ ما میباشد. ای کاش آنهایی که باید میشنیدند به جای گفتن و باز گفتن، کمی هم میشنیدند. موفق باشید
به نام جانان سلامی به بلندای سرمدیت حق تقدیمتان. سیر مطالعاتی توحید (معرفت نفس و رب) و نبوت و امامت و عدل و معاد طبق کتب شریفتان را اگر به ترتیب هر یک از این اصول بفرمایید ان شاءالله روزی همگان شود معرفت نفس که ریشه همه اصول و معارف است مخصوصا حقیر با دعای شما دوستتان دارم. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: پس از مباحثی مانند «معرفت نفس» و توحیدی که «برهان صدیقین» متذکر آن میشود، سیر مطالعاتی سایت ان شاءالله میتواند کمک کند. موفق باشید
سلام استاد: بنده بیماری نخاعی دارم و متاسفانه با شروع این بیماری از نوجوانی تابحال خیلی ناتوان شده ام. به قدری که به دیگران نیازمندم که دستم رو بگیرن. هر وقت در خواب خودم رو میبینم بازم در خوابمم بیمارم. نکنه تا ابد قراره بیمار باشم؟ آیا ممکنه کسی من رو نفرین کرده که گرفتار شدم؟ چیکار کنم تا نفرینی که نمیدونمم از کیه برداشته بشه؟ غم عجیبی دارم که نهایت و خلاصیی ندارد. چرا این حرفای حکمت خداست و اینا آرومم نمیکنه؟ بیشتر وقتها و حتی شبها بیدارم و به این موضوع فکر میکنم. خیلی دلهره دارم که بعد مرگ چی میشه و حتی شبها نمیخوابم از این دلهره. دلهره یک بیمار ابدی بودن!
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس انسان به حکم آیهای که میفرماید: «و نفس و ما سویها» سوگند به نفسِ انسان و تعادل کاملی که در ذات خود دارد. آری! نفس انسان در ذات خود عین تعادل است لذا اگر در دنیا بناست با بدنی ناتوان امتحان دهیم، آن نفس در ابدیت در اوج پرواز و حضور خواهد بود. موفق باشید
سلام علیکم استاد گرامی: حدود ۱۰ سالی است که کم و بیش همراه مباحث شما هستم. بیشتر کتاب های شما را خوانده ام و کتاب های دیگر بی حوصله ام میکنند. پس از این همه سال تاکید شما بر روی ورزش نظرم را جلب کرد و عجیب و غریب برایم مؤثر واقع میشود طوری که پیاده روی ام را به روزی دو ساعت رسانده ام. و طور دیگری درک میکنم. پس از ده سال متعجبم که چرا روز اول با وجود اینکه کتاب جوان شما رو خواندم چرا همون موقع این رو نفهمیدم؟ به تازگی برای چندمین بار که ادب خیال و عقل و قلب رو خوندم دیدم که گنگ هستم نسبت به تاکید شما روی مطالعه و واقعا ضرورت اون رو نمیفهمم. بعد این مساله سراغم اومد که نکنه ده سال باید بگذره تا من به چنین ضرورتی برسم. چطور میشه به ضرورت مطالعه رسید؟ من با خودم فکر میکنم که الان که نمازهام رو در مسجد میخونم و ورزش هم میکنم دیگه تمامه و با به صحنه اومدن وجه تجرد با ورزش و اعتدال در تغذیه به قول شما حی قیوم که عین اتصال به الله به صحنه میاد. پس باید روی همین ها تمرکز کنم تا وجه وحدانی ام تقویت بشه. گیر کار کجاست؟ چطور به ضرورت مطالعه برسم؟ با خودم گفتم ورزش و تغذیه و مسجد رو محکم بگیرم تا در ادامه بلکه مساله برام باز بشه. اما به نظر جواب کاملی نیست لطفا کمکم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال نباید از قرآن و روایت غفلت کرد. در این مورد پیشنهاد سیر مطالعاتی مربوط به سورهها و مربوط به خطبههای نهجالبلاغه را دارم. موفق باشید
سلام استاد: واقعا قضیه فلسطین همه ی معادلات دنیا رو به هم زد. همه ی دستورات روانشناسی و پزشکی و تغذیه و ... برای داشتن زندگی موفق و رشد و مهارت و توانایی. انصافا زنان و جوانان و حتی کودکان غزه کجا و چه زمانی آموزش دیدن و یاد گرفتن این همه استقامت و صبر جمیل را؟ در حالی که به طور میانگین سهم هر کدام دو قرص نان در طول شبانه روز هست. تصورش هم دشوار است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: میتوان به این نکته اندیشه کرد که مردم فلسطین متوجه شدهاند حال که جهان استکباری تا این اندازه وحشی و غیر انسانی است، گویا رسالتی بزرگتر از حتی شکست دا دنِ رژیم صهیونیستی به عهده آنها است تا به مردم جهان نشان دهند در چه تاریخی زندگی میکنند که بسی ظلمانی است و راز این مقاومت عظیم را باید در نگاه تاریخی مدّ نظر آورد و گویا در همین رابطه رهبر معظم انقلاب فرمودند جهان آینده، جهان فلسطین است. با توجه به سخنان جنابعالی چه اندازه خانم سحر شهریاری در کانال https://eitaa.com/saharshahriary چه خوب در مورد نگاه و رسالت مادران غزه مطرح فرموده آنجایی که میفرماید:
روزهای بعد از پیروزی، روزهای جهان بدون صهیونیسم،
ما زن های مسلمان باید یک پویش بین المللی راه بیندازیم و از مادران غزه بخواهیم یک دوره تربیت دینی فرزند برایمان برگزار کنند.
نه از این دوره های عجیب و غریب فانتزی امروزی، که وسط امتحان عملی، وسط سرگردانی و حیرت و شکهای زندگی به دردمان نمیخورد. مادران و مادربزرگ های فلسطینی، اساتید مسلط مقاوم پروری هستند. باید یک کلاس جهانی تشکیل شود و آن ها برایمان زیسته هایشان را بگویند.
بگویند چطور میشود فرزندت را آنقدر مؤمن و قوی تربیت کنی که وقتی از زیر آوار ناملایمات (آوار خانه و ساختمان یا آوار گرفتاری و شکست و مصیبت) بیرون آمد، اول سجدهی شکر برود و بندگی یادش نرود.
چطور میشود فرزندت را آنقدر مؤمن و قوی تربیت کنی که در لحظه های نفسگیر مرگ عزیزانش قرآن بخواند
و برای دیگران شهادتین زمزمه کند و دعا و یاد الله اولین پناهگاهی باشد که در شرایط سخت یادش میآید، نه پناه بردن به عشق پوشالی و اندوه و خودزنی و فاز افسردگی گرفتن...
مادرهای غزه باید یادمان بدهند چطور میشود فرزندت را آنقدر مؤمن و قوی تربیت کنی، که بجای توقع از همه کس و همه چیز و شاکی بودن از زمین و زمان، در لحظات سخت هم شاکر باشد، وگرنه شاد و راضی بودن به وقتِ آسایش را که همه بلدند.
امام زمان ما یارانش را از مؤمنانی انتخاب میکند که قدرت روحی دارند، نه از بین وارفته ها و مچاله های روحی، ما نیاز به آموختن الفبای این سبک زندگی داریم!
به مادرهای غزه بگویید: برایمان یک دوره تربیت دینی فرزند بگذارند، که سربازانی قوی برای طوفان الاقصیهای دنیا لازم داریم. موفق باشید
سلام استاد وقت بخیر: سوالی خدمتتون داشتم. من احساس میکنم زندگی بی ارزشی دارم. احساس میکنم زندگیه خوبی ندارم اونطور که میخواستم نشد. من ۱۵ سالمه و این احساس رو دارم. راستش من چهره زیبایی ندارم و خیلی وقتا خیلی از آدما به روم آوردن و با اینکه زیبا نیستم ای کیوی بالایی هم ندارم ولی بخاطر هرچیز سریع غرور میگیرتم نمیدونم برای چی؟ کاش میشد غرور زیاد نداشته باشم ولی چهرم خوب بود. توی زندگی هم احساس افسردگی میکنم. اعتماد به نفس هم ندارم و با همه اینها من فقط ۱۵ سالمه کاش میشد کمکم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم درک آن راهی است که خداوند شما را در آن قرار داده و آن راه، اولاً: تواضع و ثانیاً: روحیه معنویت و ثالثاً: کسب معارف معنوی مانند معرفت نفس میباشد که پیشنهاد میگردد با کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» که روی سایت هست شروع فرمایید. موفق باشید
سلام استاد: درخواست میکنم ۱۰ کتاب برتری که در زمینه عرفان نظری و عملی یا سرگذشت عرفا خواندهاید و به ماها هم پیشنهاد خواندش را دارید - بویژه کتب مرجع - معرفی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد عرفان نظری اگر رفقا به جای دهها کتاب، از کتاب «مبانی و اصول عرفان نظری» استاد یزدانپناه استفاده کنند و سپس وارد کتاب «فصوص الحکم» که مبنای همه عرفانهای اصیل است، بشوند؛ وارد مسیر درستی نسبت به عرفان شدهاند و در همین رابطه باید «منازل السائرین» خواجه عبدالله را مدّ نظر آورند و البته این نوع متون طوری است که باید از طریق استاد قابل قبول آموخته شود که در هر دو مورد، شرحهای استاد یزدانپناه مفید خواهد بود. موفق باشید
سلام به استاد بزرگوارم: از آنجا که استاد را یک بصیر نسبت به زمانه خود میدانم و تحلیل های تاریخی استاد را بسیار ارزشمند میدانم، خواستم نظر استاد را از برداشت تاریخی این حقیر جویا شوم. اگر در تاریخ این چندین ساله تا به امروز سیری کنیم این طور به نظر می آید که انگار زمانه دارد پیوسته به سویی میرود که بشر را هر چه بیشتر از مقام نظاره گر بودن نسبت به وقایع و رخدادهای مهم در جهان، به موضع گیری و صف بندی های کاملاً متمایز سوق میدهد. و جنایت وحشیانه و هولناک بمباران بیمارستان غزه باز نقطه عطفی شد که دوباره این صف بندی بین شر مطلق و جبهه حق بیشتر از همدیگر متمایز شود و هر چه پیش میرویم نظاره گران در صحنه وقایع جهانی بدون آنکه خود بخواهند محکوم به موضع گیری شفاف و صف بندی بین این دو جبهه میشوند به طوری که از تعداد نظاره گران در صحنه روزگار دارد هر روز کاسته میشود. از طرفی نوع وقایع و رخدادها به سمتی میرود که آن فضای مه آلود گذشته که باطل در ظاهر حق جلوه میکرد دارد از بین میرود. گویی خداوند دارد حجت را بر بشریت تمام میکند تا نوع بشر حق و باطل را آشکارا و بدون پرده بنگرد و با اختیار خود یکی را انتخاب کند. آیا شما فکر میکنید این سیر تاریخی ادامه پیدا میکند یا اینکه این پدیده تاریخی ادواری است و دوباره ممکن است تاریخ ما به همان دوره ای مه آلود برگردد و باطل لباس حق بر تن کند و تشخیص حق از باطل برای انسانهای نظاره گر دوباره دشوار گردد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه چیز حکایت از آن دارد که در فضای آخرالزمان ما با ظلمات نهایی و نور نهایی روبرو هستیم. و ساده نیست اگر آن مرد بصیر یعنی آیت الله امام موسی صدر فرمودند: «اسرائیل شرّ مطلق است. اسرائیل ضد اسلام، ضد مسیحیت، ضد ایمان، ضد قومیت عربی، ضد انسانیت و ضد میهن است. بدتر از اسرائیل در جهان وجود ندارد. ما اسرائیل را شرّ مطلق می دانیم. بدتر از اسرائیل در جهان وجود ندارد.» در اینجا است که به خوبی روشن میشود باید چهره اسرائیل و همه جریانهایی که به نحوی به آن منتسب هستند، به ظهور آید تا معنای تقوای نهایی که مقابله جدّی با اسرائیل است، پیش آید و این تاریخی است که بحمدلله شروع شده تا هر کس جای و جایگاه خود را مشخص کند. در این مورد عرایضی تحت عنوان «طوفان الاقصی و نظر به آیندهای دیگر» شده است. به امید آنکه در مجموع، ما را متوجه این امر مهم بنماید که در این «فتح تاریخی» هزینههایی باید داد بسی بزرگ، تا به نتیجه نهایی و بزرگ نایل شویم. موفق باشید
بسم الله الرّحمن الرّحیم
باید از خود پرسید: این جنگ که با طوفان الاقصی شروع شده، قرار است به کجا ختم شود؟
نظر به نفی موجودیت کلّی اسرائیل
۱. اگر شما مینگرید که صهیونیسم با شدیّت تمام برای قتل عام مردم غزه به میدان آمده است، آیا این حکایت از آن ندارد که طوفان الاقصی تمام موجودیت صهیونیسم را تهدید میکند؟ به همان معنایی که رهبر بصیر انقلاب اسلامی در ملاقات با جناب شیخ زکزاکی رهبر شیعیان نیجریه فرمودند: «شهادت زنان و کودکان و مردان، دل انسان را مجروح میکند اما بخش دیگری از این قضایا نشان دهنده قدرت باور نکردنی اسلام در فلسطین است و با لطف و عنایت خداوند متعال این حرکتی که در فلسطین آغاز شده است، به پیش خواهد رفت و منجر به پیروزی کامل فلسطینیها خواهد شد.»
از این جهت باید به آینده دیگری فکر کرد که حتی آمریکا و اروپا مجبورند در معنای خود و در روش خود و در نگاه خود به دیگر ملل تجدید نظر کنند. این است هنر زمان شناسی که در امروزمان فردا را نظاره کنیم.
چرا اسرائیل آینده ندارد؟
۲. ملاحظه کنید که یک گروه و نه یک ارتش، وارد سرزمینی میشود که رهبرانش خود را، هم جزو چهار ارتش بزرگ دنیا بدانند و هم جزو بهترینها در حوزه اطلاعاتی و امنیتی. از آن سو، بزرگترین قدرتهای نظامی، اقتصادی و اطلاعاتی جهان نیز که به شکل نامحدودی حامی آن هستند موجودیت آن را موجودیت خود بدانند و از هیچ کمکی، تأکید میشود از هیچ کمکی به آنها دریغ نکنند. این گروه در همان ساعات نخست آغاز عملیاتِ ترکیبی خود ۴۰ کیلومتر به عمق این سرزمین نفوذ کند، همان روز اول هزاران تلفات و اسیر و زخمی بگیرد. کار را به جنگ نامنظم شهری بکشاند و درجهداران و ژنرالهای نامآوری را به هلاکت برساند یا از رختخوابهای اتاق خوابشان بیرون بکشد، با توجه به این امر، آینده این کشور جعلی یعنی اسرائیل چگونه خواهد بود؟
چرا مجبور شدند تلفات خود را اعلام کنند؟
۳. یک جستوجوی ساده اینترنتی در منابع رسمی، قدرت و نفوذ و تاثیرگذاری صهیونیستها در حوزه رسانه را دستگیرتان میکند. تصویربرداری از جزئیات عملیاتها، هلاکت صهیونیستها، به اسیری گرفتن آنها و انتشار همزمان و بعضاً «برخط» فیلمها و تصویرها دیگر چارهای برای صهیونیستها باقی نگذاشت و آنها را - برخلاف میلشان- به تغییر تاکتیک قدیمیشان یعنی از «سانسور تلفات» به «مظلومنمایی» واداشت.
با اسلحه و حیله نمیتوان کشورداری کرد
۴. میبینیم، صهیونیستها از «حمله زمینی» و «اعزام ناوها و جنگندههای استراتژیک آمریکا» رسیدهاند به «قتل زنان و کودکان» و ریختن چند ده هزار تن بمب ممنوعه و غیرممنوعه و فسفر سفید بر سر باریکهای که ۹۰ درصد جمعیت دو میلیونی آن، غیرنظامیاند!
آیا با این نوع اعمال یعنی با قدرت پول و حیله و سلاح و کشتار، میشود برای همیشه ملتسازی و کشورسازی کرد.
تله بزرگ غزّه برای صهیونیستها
۵. طوفانالاقصی یک نقطه عطف تاریخی و فصل نوینی در مقاومت فلسطین، بلکه مقاومت جهان اسلام و حتی دنیا است، زیرا مختصات و مؤلفههایی دارد که آن را از دیگر عملیاتِ مشابه در قبل متمایز میکند، مختصاتی که جبهه مقاومت از مرز دفاع به میدان حمله وارد شده است.
این یعنی تزلزل در ادامه اسرائیل
۶. آلون بن دیوید، تحلیلگر امور نظامی نیز در مطلبی که در روزنامه عبری معاریو منتشر شد، ضمن تأکید بر قدرت مقاومت فلسطین و غزه گفت: «حماس، حزبالله و ایران میبینند که چگونه دولت [نتانیاهو] در حال برچیدن پایههای قدرت اسرائیل است.» و این یعنی تزلزل در ادامه اسرائیل.
اتحاد بین نیروهای غزّه با کرانه باختری
۷. تاکنون رژیم صهیونیستی تلاش زیادی کرده تا نبردهای غزه را از کرانه باختری جدا کند، اما جهاد اسلامی و سایر گروههای فلسطینی با هوشیاری و حفظ اتحاد خود در صدد بازکردن جبهههای مقاومت فلسطین در شهرهای کرانه باختری بودند که اولین نشانههای آن با عملیات مختلف در شهر جنین پدیدار شد و عملیات پس از آن نشان داد که گروههای مقاومت درکرانه باختری مصمم به ادامه همان مسیری هستند که غزه آغازگر آن بوده است.
شهادتها، تصمیم را عمیقتر میکند
۸. در جریان جنگ ۱۱ روزه سال ۱۳۹۳ش/ ۲۰۱۴م، رژیم صهیونیستی به جرم دفاع فلسطینیها از خودشان در برابر تجاوزات اسرائیل، بهمدت دو هفته منطقه غزه را زیر بمباران گرفت، بیش از ۹۰۰۰ منزل ساکنان غزه به همراه ۱۳۰ مدرسه، ۲۴ ساختمان پزشکی و سه مجموعه نگهداری اطفال و معلولان وابسته به سازمان ملل را ویران کرد و بیش از ۲۰۰۰ نفر از مردم غزه را به شهادت رساند و چندین برابر آن را مجروح نمود و پس از آن هم محاصره این منطقه که از سال ۱۳۸۸/ ۲۰۰۹ شروع کرده بود را تشدید نمود.
بیحاصلی تحریم و محاصره در مسیر مقاومت توحیدی
۹. طوفان الاقصی ثابت کرد تحریم، محاصره و سرکوبِ مداوم غزه، سبب ضعف جبهه مقاومت نمیشود، بلکه به روحیه و عزم مقابله آنان با تجاوز افزوده میگردد. بنابراین عملیات طوفانالاقصی یک اقدام اساسی اولیه در موازنه نظامی و امنیتی میان دو طرف است و البته این گام لازم و نه کافی برای آزادی نهایی است.
گذار از نظم جهانی کهنه
۱۰. طوفان الاقصی، یک جنگ معمولی نیست. بلکه بخشی از تحولات مربوط به گذار از نظم جهانی کهنه به نظم عادلانه تر و متکثر تر است. طرف بازنده این تحولات که منطقه ای وسیع از تایوان در شرق آسیا تا اوکراین در شرق اروپا، و فلسطین و سوریه و لبنان در غرب آسیا را شامل می شود، جز آمریکا و اسرائیل و انگلیس نیست.
تغییر معادلات قدرت
۱۱. به نظر میآید در رابطه با آنچه این روزها در جبهه مقاومت از طریق فلسطین پیش آمده خبر از آن میدهد که جهان دیگری در این تاریخ مقابل ما در حال ظهور است، جهانی که دیگر نه تنها جهان اسرائیل، بلکه جهان جریان استکباری، دیگر امکان ادامه خود را ندارد و عملاً معادلات قدرت در حال تغییر است.
حضور در تاریخی که در حال حضور است
۱۲. باید از خود پرسید با توجه به آنچه جبهه مقاومت در این روزها در مقابل اسرائیل پیش آورده، ما در کجا ایستادهایم؟ و خصوصیات و سابقه این حضور را تا کجا میدانیم؟ همچنانکه ما باید نسبت به جبهه مقابل بیندیشیم که سابقه آن جبهه کجاست و تا کجا میتواند خود را ادامه دهد. در این حالت میتوانیم متوجه شویم تاریخی در راستای ادامه انقلاب اسلامی در جهان اسلام در حال ظهور است و ما باید جایگاه خود را نسبت به این تاریخ معلوم کنیم.
اصیلترین اندیشه
۱۳. آیا متوجه هستیم، سنتهای جاری در عالم که پایدارترین بنیادها و در عین حال، در دوردستها جای دارند؛ چه اندازه میتواند مبنای تفکر و تحلیل ما در تقابلی که در رخداد طوفان الاقصی پیش آمده است، باشد؟ این نوع توجه، اصیلترین اندیشه را به میان میآورد.
برکات درک سنتهای الهی
۱۴. آیا در صحنههای تجاوزی بس سنگین که رژیم صهیونیستی در مقابل مردم فلسطین پیش آورده، به حقِّ حیات برای مردم فلسطین در سنت الهی اندیشیدهایم؟ یا گمان میکنیم اسرائیل به جهت قدرتی که دارد، پیروزی را نیز صاحب میشود؟ کافی است متوجه حضور فعّال سنتهای الهی باشیم تا معنای آینده مردم مبارز فلسطین را فهم کنیم. این است بصیرتی که با درک سنتهای جاری الهی برای انسان پیش میآید.
مقابله با ایران، عین حضور در جبهه اسرائیل
۱۵. در رخداد طوفان الاقصی آنچه ما را به اندیشه دعوت میکند، چیزی نیست جز آنکه جایگاه جریانها روشن و روشنتر میشود تا معلوم شود اپوزیسیونِ مقابل ایران در واقع فرزندان اسرائیل بودهاند و این هشدارباشی است جدّی تا به کلیّتِ جریانها بیندیشیم و نه به ضعفها و قوتهای جزئی. زیرا به خوبی روشن شد مقابله با نظام اسلامی ایران، عین حضور در جبهه اسرائیل است.
آینده فوق تصور
۱۶. آیا نظر به موشکهای امروزِ مبارزان فلسطین فریاد مظلومیتی نیست که سنت خدا در دل آن مظلومیت، سنگهای دیروزین را به موشکهای امروزین تبدیل کرد؟ تا معلوم شود در مسیر توحید «يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا» (فتح/۲۹)، در آن صورت همانانی که راهی را در مسیر سنتهای الهی شروع کردند در همان مسیر با امری بس بزرگ روبرو شدند که خود شان نیز تصور آن را نمیکردند و این وعده الهی است برای هر آنکس که ایمان به خدا و سنتهای الهی دارد و مطابق امر الهی عمل میکند. این یعنی حضور در آینده ای فوق تصور.
جایگاهی برای تفکر
۱۷. در تقابلی که با رخداد طوفان الاقصی پیش آمده است، اگر کسی همچنان جبهه حق را در این زمانه نشناخته است، بداند که جای دیگری برای اندیشه و تفکر تاریخی وجود ندارد تا خود را در آنجا معنا کند، هرچند علامه دهر باشد.
جایی برای فهم فریب سایبری
۱۸. فهمِ حیلههای جنگ سایبری تنها با تشخیص و تعیین ملاک حقّانیت فلسطین و باطلبودنِ اسرائیل ممکن است. اینجا است که میتوان با تعیین مرزها به شفافترین شکل، فریب حیلههای سایبری را به خوبی درک نمود.
عبرتی بزرگ
۱۹. چهره وحشی تمدن غربی در آینه اسرائیل و امید برای وارونه نشاندادنِ حقیقت به کمک رسانه، امری است که ما در امروزِ خود میتوانیم به عبرت بزرگی نایل شویم به همان معنایی که خداوند در قرآن در مورد یهودیان فرمود: «هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ»(حشر/۲)
غفلت بزرگ
۲۰. طوفان الاقصی، حکایت فروپاشی هژمونی و حضور همهجانبه اسرائیل شد تا معلوم شود اسرائیل چگونه ضربهپذیر است به همان معنای پیروزی «خون بر شمشیر». و غفلت از کلیّت این دو صحنه، غفلت از حضور در تاریخی است که در مقابل ما گشوده شده است و در این زمانه این غفلت بزرگی است.
معنای پیروزی «خون» بر «شمشیر»
۲۱. آیا جز این است که به گفته حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» مقابله ملت فلسطین با اسرائیل، ظهورِ انرژیِ نهفته همه مسلمانان است که از طریق مجاهدان فلسطینی به میان آمده و به گفته حضرت امام: «شکی نیست که این آوای الله است، این همان فریاد ملت ماست، فلسطین راهِ گمکرده خود را از راه برائتِ ما یافت و لذا خون بر شمشیر پیروز شد.» امری که عامل حضور در تاریخ دیگری میشود. آیا حکایت طوفان الاقصی همان حکایت پیروزی «خون» بر «شمشیر» نیست که شهادت، مرحلهای از مبارزه و پیروزی است؟
سرفصلی برای تجدید نظر
۲۲. طوفان الاقصی، سرفصلی خواهد شد برای آنکه جهان متوجه باشد باید نسبت به امکانات خود تجدید نظر کند، به همان معنایی که مبارزان غزّه توانستند از دیوارهای بتونی عبور کنند و در زیر زمین کارگاه موشکسازی بنا نمایند.
برکات امید به رحمت الهی
۲۳. اگر اسرائیل به گمان خود سازمان آزادیبخشِ فلسطین را به جایی رساند که آن سازمان در پیمان «اسلو» اسرائیل را به رسمیت شناخت، حال با نظر به انقلاب اسلامی ما در غزه با حرکتی روبهرو هستیم که با امید به رحمت الهی بنا دارد معنای جدیدی از توسعه و انسانیت انسان به میان آورد و این با نابودی اسرائیل پیش میآید، به معنای نابودی جریانی که در غرب هیچ محدودیتی برای اسرائیل قائل نبود.
معنای «به خود واگذاشتگی»
۲۴. آیا تا کنون از خود پرسیدهایم راز معجزه غیر قابل پیشبینیِ مقاومت در چیست؟ در این مورد خوب است به جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی فکر کنیم، راهی که گشودگیِ آن در دل حضور در آن پیش میآید، در مقابل جبههای که تنها با محاسبات مادی آینده خود را پیشبینی و خود را معنا کرده است و روشن شد که این یعنی «به خود واگذاشتگی» که عین بیثمری است. والسلام.
با سلام: در متن زیر منظور شما از روح مطلق چیست؟ «خیال فعّال یا خلاّق به عنوان قوهای میانجی، شرط محبت کامل یعنی محبت عرفانی است. در این مرتبه، ساحت روحانی یا روح مطلق، خویش را در صورت جسمانی متجلی میسازد. این صورت میتواند یک شخص محسوس باشد که قوهی خیال آن را تبدیل به یک مظهر میکند یا صورت مثالی باشد که قابل ادراک است.» با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این نوع متون باید متوجه باشیم که صورت جسمانی به معنای صورت مادی نیست، بلکه به معنای صورتی است که در خیال ظاهر میشود و این یکی از تواناییهای خیال است. جسمانی بودن غیر از مادةی بودن است، مانند همان معاد جسمانی که منظور، جسم مادی نیست. موفق باشید
سلام و عرض ادب: استاد بنده راجع به مسائل اعتقادی زیاد مطالعه میکنم و از لحاظ عقلی قبول میکنم مسائل اعتقادی رو ولی همش شک میکنم که این مسائل حقیقت داشته باشه. چه کار کنم که به یقین و به باور قلبی برسم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید باورها، درونی باشد و اینجا است که نقش معرفت نفس حساس میشود. پیشنهاد میگردد پس از دنبال کردن کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح آن به کتاب «رسالۀ الولایه» از علامه طباطبایی و شرح آن پرداخته شود. شرح «رسالۀ الولایه» روی سایت هست. موفق باشید
با سلام و احترام: بنده ارشد الهیات دارم، از زمان دبیرستان، ارتباط بنده با قرآن شکل گرفت، با قرایت و ترجمه و بعد از دانشگاه، تفسیر و تدبیر و تعمق در قرآن، بشکلیکه در طی این سالها کمتر روزی بوده که سر سفره قرآن به شکلهای مختلف نباشم و تا جایی که فهم و توانم اقتضا داشته همراه با عمل بوده. اما مدت ۳ سال است، بطور کامل از اصل قرآن فاصله گرفتم. هرچه تلاش کردم، که بتوانم روزی حداقل یک آیه بخوانم، تلاشم به نتیجه نرسیده، کانه همه آیات تکراری بی معنا دارند. این دوری یک حس درونی است، چیزی من را پس میزند. البته مطالعات کتابهای با محتوای معنوی دارم، که محتوا برایم تازگی داشته باشد، ولی همچنان با خود قرآن نتوانستم ارتباط بگیرم. علت این امر چیست؟ و چگونه باید درست شود؟ ضمن اینکه در زندگی نامه بزرگان، میخوانیم، برنامه واجب هر روز تلاوت قرآن بوده. و سفارش ارتباط با خود قرآن زیاد بوده، منهای مراجعه به تفاسیر یا کتب مرتبط.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال آنچه از طریق قرآن برای ما پیش میآید، درک مسائل اصلی عالم وجود و ابعاد وجودی خودمان است تا متوجه شویم چگونه نزد خود و در جهان حاضر گردیم. و در این مورد تفسیر «المیزان» به عنوان راهی جهت تدبّر در قرآن، کمک فراوانی به انسان میکند. پیشنهاد میشود قبل از رجوع به آن تفسیر، سری به جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن»https://lobolmizan.ir/leaflet/182?mark=%D8%A7%D9%84%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86 بزنید. موفق باشید
سلام علیکم وقتتون بخیر: نسبت ملک واهب الصور با ملکی که حضرت رسول در برزخ به شکل خروسی دیدند که همه خروسها در دنیا به واسطه خواندن آن شروع به خواندن میکنند چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملکِ «واهب» صورت اعمال آنچه را که امکان صورتگیری دارد؛ به اذن خدا به او میبخشد و آن خروس، نمادِ برزخیِ اعمال انسانهایی است که جهت نماز صبح آماده میشوند. موفق باشید
موضوع: اجتماع _ممــــیزی سیستم و سیستمِ ممــــیزی _در انقلاب اسلامی
«آنچه میتواند مثل درّهی خطرناکی در مقابل حرکت ما بُروز بکند، این است که ما این دشمنی را فراموش کنیم، این جبههبندی را فراموش کنیم. هر وقت فراموش کردیم، ضربه خوردیم.» آیت الله خامنه ای ۱۴۰۲/۰۳/۱۴ گزافه نیست اگر ظهور انقلاب اسلامی ایران را حاصل تلاشی به قدمت تاریخ تمام انبیاء برآورد کرد تلاشی که محوریت آن موضع گیری جنگ و ایجاد خط ممیزی با مالکیت گرائی های فردی و جمعی بود اکنونِ تاریخ انسان برای انسانِ تاریخی پوشیده نیست که آنچه فطرت خواهان گشودن است، بند مالکیت است، انسانِ در بند نفس اماره بشدت در جریان فرآیندِ جذب به سوی مالکیت است، چرا که ترس ناشی از وابستگی ذهنی او به امور بیرونی اینچنین حکم میکند، او هویت خود را در چیزها میابد و لذا هویت اصلی اش همیشه در هاله ابهام و حجاب باقی است اساس ایجاد کاپیتالیسم «سرمایه گرایی فردی» و در مقابلش کمونيسم « سرمایه گرائی جمعی» برچنین ترس، افراشته شد، و نهایتا عمومیت این توهم (پنداریدن هویت خود در چیزها) منجر به گشودن شدن جوامع غربی کنونی شد، حال انقلاب اسلامی با شعار قرآنی « قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ» ﺑﮕﻮ : ﺧﺪﺍﻳﺎ ﻣﺎﻟﻚ ﻫﻤﻪ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ _که تمام حقیقت گویان تاریخ در صدد بیانش بودند به میدان جهانی پای گذاشت، رشد و نمو این جامعه با همه جنگ تحمیلی ها سختی ها و تحریم ها و نفوذ سست عنصران اختلاس گر گرگ صفت در لباس میش!!! مبین این است که ای انسان تو محصول محیط نیستی _ای انسان آزاد، آزادی، آزادی از بند ماده است، ممیزی سیستم یعنی «ممر و محل نفوذ ترس ها، دلمردگی ها، افسردگی ها، بی امنیتی ها، غصه ها، حزن ها.... همگی از توهم مالکیت و سرمایه است ایجاد مرز و حدود شناسی بین خود حقیقی که منسلخ از ماده و مادیات است با خود توهمی و دروغین که در بند است، از طرفی انسان به یک سیستم ممیزگر دارد، تا حدود این حقیقت را از توهم و خیال های پوچ جدا کند که اکنون «انقلاب اسلامي» این مهم را به گردن گرفته است لذا گوشزد رهبر معظم انقلاب از چنین اهمیتی برخوردار است. جناب استاد طاهرزاده بنظر جنابعالی ما جوانان اکنون چگونه قدر شناس و شکر گذار چنین نعمات باشیم که حق مطلب ادا شود تا خداوند از ما دریغ مدارد. بنده حقیقتا حس میکنم این نعمات را پاس آنگونه که رواست بلد نیستم؟ بهترین شکر گذاری چگونه است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میفرمایید انسانِ فردایی که میتوان او را فراانسان گفت، انسانی است که ملکوت آسمانها را میتواند از آنِ خود کند و اگر به اشتباه، فضای مجازی را جایگزین آن کرده، به امید آن است که مالک امری شود که در دسترس او است. در حالیکه فضای مجازی امری از جنس واقعیت نیست که در دسترس او باشد. لذا باید متوجه بود آنچه حقیقتاً این انسان به دنبال آن است ملکوت آسمانها و زمین میباشد که در مسیر توحید ابراهیمی برایش پیش میآید به حکم آنکه حضرت حق فرمود: «وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ» و امروز آن مسیرِ توحیدی مسیر انقلاب اسلامی است برای فرزندان حضرت امام خمینی «رضوانالله
تعالیعلیه» و با نظر به ملکوتی که در مقابل آنها گشوده شده است. در اینجا است که انسان از بند ماده آزاد خواهد شد و جواب حضرت ربّ العالمین را به خوبی خواهد داد که به ما میفرماید: «أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ..» آیا امثال حاج قاسم همانانی نبودند که ماورای تکیه بر اسبابها با نور ملکوت آسمانها و زمین در میدان حاضر شدند و از اسارت ماده آزاد گشتند؟!! موفق باشید
سلام: با توجه به پاسخی که طالبان به هشدار جناب رئیسی دادند آیا می توان گفت سیاست منطقه ای دولت موفق بوده است؟ و بالاتر از آن اگر همسایگان، جمهوری اسلامی را ضعیف نمی پنداشتند میتوانستند چنین سلوک کنند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست بالاخره حتماً عنایت دارید که جریان روی کارآمدن طالبان به آن شکل خاص، امری است که بدون توافق آمریکا و برنامههایی که در آینده در نسبت با ما دارند، محقق نمیشد و میتوان گفت به نحوی دیگر باز نوعی درگیری با آمریکا را ما در پروژه طالبان در پیش داریم و حکمت انقلاب اسلامی در عین عزت و مصلحت، اقتضاء میکند که همچون گذشته، کار را طوری جلو ببریم که عملاً شکست دیگری برای آمریکا باشد. موفق باشید
با سلام: در مطالعه کتاب مبانی مهدویت از مقام «حاکمیت بر تن» به مساله طی الارض رجوع فرمودید حال سوالی که مطرح است اینکه آیا طی الارض و لزوما آن (با فهم مرسوم که از آن داریم) خود نقض رابطه تن و من نیست؟ مثلا اگر تن از مراتب پایین من است چه نیازی به طی الارض است؟ اگر بنا باشد اصل ِ اصل طی الارضی بدینگونه که در مسأله مرحوم قاضی و اتوبوس و حرم طرح شد نیاز باشد که در واقع رابطه تن و من مطرح نیست! بنده به نکته ایی بس اعلی که شما نظر در بیانش دارید را عرض نمیکنم از آفت های خرافه ایی که بر این اصل سوار بوده (در تاریخ امامت) اشاره دارم که خسارت های شیعه ستیزی و شیعه را نفهمیدن بدنبال دارد. این اصل طی الأرض را اگر به مصداق بیاوریم خیلی سخیف میشود و حتی مضحک. لطفا در این مورد اشاره ایی بفرمایید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنجایی که انسان سالک نیاز دارد تا با بدن خود در صحنهای حاضر باشد، طیّ الارض او همراه با بدن او است به همان معنای خلق بعد از خلق و یا خلق جدید. موفق باشید
موضوع (رویت بینهایت از روزنه محدود) با سلام جناب استاد طاهرزاده عزیز ممنون ام. حضور گرم و صمیمی بزرگان در ظلمات آخر الزمان مشکاة باید و گرنه به مصداق فرمایشاتتان نیست انگاری، هرچیزی را در کام خود میکشانید. نیست انگاری که در امروز تاریخ وجود دارد هیچ چیزی، چه بزرگ و چه کوچک را استثناء نمیکند، بلکه با همه سرجنگ نیز گشوده است و تغافلی که مانع میشود این ظلمات درک شود. خود و ذهن بدور از نور اهل الله بودن است نه ظلمات آیت و چیزها مگر نه اینست که بزرگان میفرمایند «ماسوای الله آیت الله است» هرچه هست آیت است و نشانه! شکر میکنم که نور ولایت فقیه هست و الا هیچ نبود در اینجا و اکنون حال بنظر مبارکتان این آیه از چنین محدودیتی (ظاهری) که افق بینهایت را بیان میکند! ندارد؟ از این آیه پرده ایی برگشاید لطفا الصافات ۴۸ «وَعِندَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِينٌ.»
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینکه فرمود: «وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِينٌ» یعنی در بزم حضورشان حوریانی که تنها نظر به خود آن فرد دارد؛ در میان است که همان لطف خاص خداوند است در جلوه اسم رحمان. موفق باشید
سلام استاد: به عنوان کسی که در شرایط پیچیده ازدواج هستم نیاز به راهنمایی دارم. استاد در نگاه من مهریه حقی است دادنی و دینی به گردن مرد. لذا با توجه به نظر رهبری و... نظرم بر ۱۴ سکه بوده همیشه به عنوان مهریه. بگذریم که شرایط اقتصادی و قیمت سکه. استاد خانواده هایی که در این شرایط مهریه های زیاد تعیین میکنند که هیچ اما چیزهایی مثل حق طلاق، حق تنصیف اموال، حق اشتغال و... که جدیدا حتی در بین مذهبیون و انقلابیون مد شده و شرایط را سخت کرده باید چه کرد؟ باید تن داد به این شرایط یا خیر؟ ازدواج از شور و شوق بر پایه مهر و محبت دیگر نیست و تبدیل به معامله شده. لطفا راهنمایی بفرمایید و دعا کنید هر آنچه خیر است رقم بخورد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً سنت بدی است که پیش آمده، ولی از آن طرف نمیتوانیم با «عرف» آنچنان مقابله نماییم که بیرون از عرفِ جامعه، گرفتار نوعی تنهایی شویم. با توجه به این امر، بهتر است مسیر میانهروی را طی کنیم به امید آنکه ان شاءالله آرامآرام بستر طبیعی انس دختران و پسران شکل بگیرد و با تحمیل مهریهها نخواهند زندگیها را بر همدیگر تحمیل کنند و از انتخابهای با صفایی که ماورای تحمیل مهریههای سنگین پیش میآید، خود را محروم نمایند. موفق باشید
در این گروه همهی اعضا صلوات و قرآن خوانی و... ( به تعداد دلخواه) میفرستند و ثواب آن برای هدیه به ذوالحقوق کل اعضای گروه و اموات باشد. (چه اعضا فعال باشند چه نباشند). استاد آیا حتما فقط خود فرد باید برای خودش ذخیره داشته باشه و این چیزی نیست که دیگران بخواهند برای ذوالحقوق او بفرستند؟ این نیت درسته؟ ا ما ۵۰ نفریم میخواهیم سخاوتمندانه و آگاهانه به این نیت صلوات هدیه کنیم. اعضای فعال به این نیت کاملا راضی و آگاهند. به شدت وسوسه میشوم که این کا را نکنم. میترسم چیزی به گردن بنده بیفته. پویش خودم گفتم هر چه استاد طاهرزاده گفت لینک فقط برای خواهران است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصلِ کار، کار ارزشمندی است و هرچه قدر در آن ذکر شریف قلباً بیشتر حاضر باشید و معارف عالیۀ آن ذکر، بیشتر مدّ نظر باشد تأثیرش برای خودِ شما و برای عزیزانی که ثواب آن ذکر را به آنها هدیه میکنید بیشتر است از آن جهت که اولیای معصوم به ما فرمودهاند به اندازۀ معرفتی که نسبت به اعمالمان داریم، آن اعمال قبول میشود. و در این رابطه خوب است به کتاب «اصول کافی» قسمت «عقل و جهل» رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام حاج آقا: میخواستم بپرسم عرفا سفره های غذا رو بین زن و مرد جدا میکردن؟ آیا باید سفره زن و مرد جدا انداخته بشه؟ میخواستم بدونم شما چطور زندگی میکنید، در زندگی شخص حضرتعالی مثلا سفره تون رو بین زنها و مردهای فامیل جدا میندازین؟ درباره امام خمینی و علامه طباطبایی هم ممنون میشم بگید. سوال من فقط درباره سفره انداختنه که اگه زن ها با حجاب باشن و مردهای فامیل هم آدم حسابی باشن نه جلف و سبک؛ باز هم لازمه ی سلوک اینه که سفره های غذا بین زن و مرد جدا باشن یا خیر؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور که میفرمایید لازم نیست که حتماً سفره زن و مرد جدا باشد. وقتی باید احتیاط کرد که افراد نامحرم رعایت لازم را نسبت به همدیگر نداشته باشند. ما عموماً بر سر یک سفره هستیم و بحمدلله همه رعایت میکنیم. موفق باشید