بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
36039

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در برهان صدیقین چون وجود مستقل فقط عین هستی است و غیر او وجود های ربطی هستند، آیا درست است که بگوییم که، عین هستی در همه هستی های ربطی حضور دارد؟ و در ضمن نمی‌دانم چرا از این دیوار برهان صدیقین نمی‌توانم بالا بروم و آن را هضم کنم؟ می‌خواهم با برهان صدیقین همه هستی را بنگرم اما نمی‌توانم. حدود سه ساله که درگیر برهان صدیقین هستم. با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید بالاخره اگر تشکیک در «وجود» است وجود در همه صحنه‌ها حاضر است، منتها در حدّ امکان ممکن‌الوجودها ظهوراتِ مختلف دارد و از این جهت تشکیکی یعنی دارای شدت و ضعف است. موفق باشید

36005

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: با خستگی شدید و امیدی به شکوفایی رسیده می‌نویسم که نسل شما و پدران و مادران ما اگر انقلاب نمی‌کردید یا من خود را می‌کشتم یا شما ها را. از سن ۶ سالگی به بعد شبانه روز رنج دیدم رنجِ بی معنایی و پوچی و هزار خدایی جامعه که هرکس برای خودش بتی است و من بدنبال خودی که حقیقتا منم.. خودی که جاودان باشد و در لحظه ای فرو نریزد خودی که بگویم هان! این من نه انانیت است و قهر جدایی از همه و نه تنهایی در سوز استخوان سوز پوچی، بگویم هان! این حضور است در عین معنای تنهایی زنده و در عین آشنایی و یگانگی با همه حقایق و واقعیات ، دنیا را زیر رو کردم بیشتر از هر چیز از دست مردمان کره خاکی رنج دیدم یعنی شما معلمان، شما بسیجیان، شما کارمندان، شما خانواده ها، شما مردم دنیا چه خوب و چه بد شمایی که ریش دارید و مسجد می‌روید و تقوی می‌کنید اما در اسلامی که آمریکا در خودش مسلمانتان کرده. مردمان نه گمشده ای داشتند و نه حتی ارزشی برای خود قائل و بد تر این که مغرورانه مرا تمسخر و خار کردند که چرا حرف از معنی انسان میزنی لال شو از این رو مرا به تمام ابعاد و توانایی به تمام اشکال و از همه جهت با صدها روش درونی و بیرونی اذیت و آزاری سخت و فوق تصور کردند. بنده می‌توانستم همه دنیایی که یک آدم تمام عیار اهل دنیا بتواند برسد را ببینم و انتهای پوچ آن را درک کنم اما آنها علاقه مند بودند به حرکت بسوی پوچی و بقول خودشون در لحظه زندگی کردن. خب هر چه کردید، کردید و من دیگه هیچی نمیخوام چون از سفر طولانی و خسته کننده ای باید پیش خود بازگردم و از خدا میخوام مرا در بازگشت به خود بمیراند طوری که قادر به بازگشتی از خود به هر کجا نداشته باشم. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاه یا علی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که اگر انسان در راهی که عقل و شرع متذکر آن می‌باشند، قدم نگذارد و مسیر زندگی را با این دو، جدّی نگیرد؛ با برهوت خود روبه‌رو می‌شود و به جای آن‌که در مقابل آن برهوت فکر کند و به خود آید و مسیر خود را بازخوانی نماید، ممکن است همچنان حضور در برهوت را ادامه دهد و معلوم است که در این حالت، بقیه را متهم می‌کند. همان‌طور که جناب مولوی در این رابطه می‌فرماید:
 زآنک هر بدبخت خرمن‌سوخته
می‌نخواهد شمع کس افروخته
هین کمالی دست آور تا تو هم
از کمال دیگران نفتی به غم
این‌جا است که باید هرکس مسیر کمال خود را بیابد و با پشتکار و حوصله، خود را جلو ببرد. موفق باشید

 

35875

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: شما در صوت فصوص‌الحکم، فص یحیوی (صوت شماره ۱۷۳ فکر کنم هست) که از قول ابن عربی که در فتوحات می‌گوید: من با واهمه، خدای خودم را خلق کردم و مدتها با او بودم بطوریکه غذایی نمی‌خوردم. به نظر شما این خدایی که ابن عربی می‌گوید، خدای ساختگی نیست؟ با تشکر از الطاف شما!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این موارد بسیار حساس است و باید فضای سخن و جایگاه آن برای خواننده از قبل روشن شده باشد که جز خداوند کسی آن‌طور که شایسته اوست، او را نمی‌شناسد. به همین جهت تأکید می‌شود اگر افراد ذوق خاصی که برای رجوع به فصوص در خود نمی‌یابند، خود را به زحمت نیندازند، یا لااقل با دنبال‌کردن کتاب «تمهیدالقواعد» ذهن خود را آماده نمایند. زیرا بیشتر با مواجه شدن با چنین مباحثی، انسان باید بتواند در درون خود آن مباحث را تصدیق نماید. موفق باشید

35793

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: در تفاوت علت حقیقی و معده می‌توان گفت که نطفه علت حقیقی تشکیل فرزند و آنچه که در رحم مادر می‌گذرد علتهای معده هستند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علت حقیقی همیشه امری است وجودی و مجرد، بنابراین نطفه و رحم، همه در حکم شرایط و معدّات محسوب می‌شوند. موفق باشید

35713

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: در این ایام سختی و تحریم اگر خامنه ای ورود کنند و جلوی افراد تندرو که این‌روزها بشدت مخل آسایش ملت و مملکت شده اند بایستند امور جاری کشور رو به بهبودی خواهد رفت. بطور مثال سردبیر کیهان و چند فرد دیگر که سر عفاف بلوا بپا می‌کنند و عمدا می خواهند خودی نشان بدهند را بر کنار کنند خیلی از امور خودبخود حل می شود. مردم بطور ذاتی عفیف هستند و لازم نیست عده ای با فریاد این چیزها را یادشان بندازند. در شرکتهای خصوصی خیلی سالها پیش بی حجابی دیده می‌شد که برای کشور مشکلی نداشت از این ببعد هم نخواهد داشت. برپایی نماز و رعایت عفاف یک دعوتنامه از سوی خدای متعال است کسانی که این دعوت را رد می‌کنند خودشان بی سعادت هستند یا شاید فکر می‌کنند راه دیگری برای رسیدن به سعادت وجود دارد باید گذاشت بروند راهشان را پیدا کنند. اونها را بعدا خواهیم دید که با گریه و زاری به پابوس حرم حضرت رضا علیه سلام می روند و طلب بخشش خواهند کرد. بزارید بروند. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست آری! باید بین افراد غافل و آن‌هایی که مأمورند تا تعمداً چهره جامعه را از حالت عفاف و حجاب خارج کنند تفکیک کرد و همچنان‌که مستحضرید عده‌ای حقیقتاً مأمورند تا از طریق تشییع فحشاء نظام خانوادگیِ جامعه را که مأوای اصلی هر انسانی است؛ به هم بزنند. سختی کار آن‌جا است که بین غافل و مقصر چگونه تفکیک شود و این‌جا است که با صبر و متانت و مقاومت، مطمئناً جریانی که به دنبال تشییع فحشاء در جامعه هست به نور خون شهداء رسوا و ناکام می‌شود. موفق باشید

35537

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: من دانشجوی مهندسی هستم، اما بنا به دلایلی علاقه‌مند به فلسفه شدم الان در کنار مهندسی، فلسفه اسلامی مطالعه می کنم اما علاقه داشتم که به فلسفه غرب هم رجوع کنم به نظر جنابعالی آیا چنین رجوعی جایز است؟ چون نگران این هستم که به سمت الحاد کشیده بشم یکی از سوالات رو دنبال می‌کردم، خطاب به طلاب فرموده بودید تا طعم حکمت صدرایی رو نچشید سراغ فلسفه غرب نروید خواستم بدونم به نظرتون دنبال کردن مطالب هایدگر و به خصوص مطالعه کتاب هستی و زمان (با شرح صوتی دکتر صافیان) در کنار مطالعه ی فلسفه اسلامی جایز هست یا اینکه به طور کلی مطالعه فلسفه غرب را تا قبل از چیره شدن بر فلسفه اسلامی جایز نمی دانید؟ با تشکر از استاد عزیز

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر فلسفه اسلامی بخصوص فلسفه صدرا در موضوع «اصالت وجود» و «معرفت نفس» دنبال شود؛ حتی در مواجهه با تفکر هایدگر، بهتر می‌توان از تفکر هایدگر بهره‌مند شد. موفق باشید

35492

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و وقت بخیر: استاد بنده جایی خواندم که لباسی که تنت بوده زمانی که غمگین بودی را عوض کن و نمی‌دانم این سخن از که بود و با این حرف من زمانی که فکر گناه هم می‌کردم می‌خواستم لباسم را عوض کنم و یا دستم را بشویم دهانم را بشویم پایم را بشویم با وجود اینکه بعد از آن احساس رها شدن و دور شدن از آن غم و یا گناه را می‌کردم اما الان اگر این کار برایم اجبار شده است که حتما باید تطهیر کنم تا آثارش بر روحم برود و نمی‌دانم این احساس رضایت خیالی است یا حقیقی لطفا بنده را راهنمایی کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این نوع توصیه‌ها بحث در تغییر حالت است که در جای خود مؤثر می‌باشد ولی راه حل اصلی، حضور در معارف حقه می‌باشد که قرآن مجید در مقابل ما گشوده است. موفق باشید

35385

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: بنده فتوسنتز را اسم نمی دانم بلکه فتوسنتز تحت اسمی از اسماء الله صورت می گیرد همانطور که زیبایی گل جلوه ی اسم جمیل حق است آن اسمی که موجب تجلی فتوسنتز می شود در مورد انسان معنا ندارد و بنابرین اینگونه نیست که انسان جامع تمام اسما باشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به این‌که حضرت حق می‌فرماید: «علّم آدم الاسماء کلها»، چرا انسان را جامع اسماء ندانیم؟

35292

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و درود ویژه خدمت شما استاد عزیز: نظر مبارک حضرتعالی چیست؟ آقای خامنه ای نمی شود که همه مقصر باشند غیر از شما. مردم مسئولیت پذیری را از شما یاد می‌گیرند. رهبری که در این ۳۴ سال که از تصدیشان می‌گذرد نشان داده‌اند توانایی اعمال سیاستهای مد نظر خود را دارند. چه در دوره سیدمحمدخاتمی که با یک سخنرانی و هشدار اسباب بسته شدن تقریبا تمامی روزنامه‌های حامی اصلاحات شدند چه در مجلس هفتم که باز با یک هشدار جلو ورود کاندیداهای با نام و بی‌نام و نشان اصلاح‌طلبان را گرفتند، چه بعدا که مانع سرمایه گذاری آمریکایی ها پس از برجام شدند، چه بعدا که با طرح مورد تایید ایشان بنام اقدام راهبردی، مانع جوش خوردن برجام در دوره دکتر روحانی شدند و چه الان که با قدرت کاملا یکدست، از ایشان به یک اشاره است از سران قوا به سر دویدن. خوب طبعا این رهبر واقعا مقتدر، بایست  بخش عمده مسئولیت وضع فعلی را بپذیرد، به هرحال این همه سیاستهای شما که با پی‌گیری مجدانه‌تان عملی شده آثاری داشته، مثل تشدید بحران با آمریکا، یا تشدید تنش‌ واختلافهای داخلی در اثر حذف منتقدین از گردونه قدرت، یا ناامیدی و مهاجرت در اثر سیاستهای مختلف سیاسی و اجتماعی و اقتصادی یا فقر، و فلاکت در اثر استمرار تحریم آمریکا و.... نمی‌شود که همه مقصر باشند غیر از شما که مقتدرانه سیاستهایتان را به پیش بردید. از یاد نمی بریم که در اواخر دوره روحانی در جمع کارمندان وزارت خارجه خوب آنها را شیرفهم کردید که سیاست‌گزار منم و شما بیش از مجری سیاستها نیستید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بصیرت مقام معظم رهبری آن است که در عین تذکر به دولتمردان سعی می‌کنند در امور دولت‌ها دخالت نکنند تا ابتکارات آن‌ها در مدیریت‌شان محفوظ بماند و ملاحظه کردید در همین رابطه پیشنهاد دولت آقای روحانی را در رابطه با مذاکره با آمریکا ردّ نکردند با آن‌که از همان ابتدا فرمودند من به آمریکا اعتماد ندارم. و اتفاقاً به کمک همین روحیه است که جامعه و مردم به بلوغی می‌رسند که خودشان ذیل رهنمودهای حکیمانه رهبر انقلاب، امور خود را جلو ببرند. تفاوت نگاه مقام معظم رهبری و به طور کلی تشیع, با نگاه داعشی‌گری نسبت به مردم دقیقاً همین جا است. موفق باشید

35236

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمه الله: در راستای جریان های اخیر شهر اصفهان و اختلافات پیش آمده، ما دانشجویان بر آن شدیم تا جویای مسئله از مسئولین شهری باشیم. پس از گفت و گوهای بسیار، بیانیه ای در این راستا جمع آوری شد که مشتاق هستیم نظر جنابعالی را در این رابطه جویا شویم و ما را در این راه مساعدت فرمایید. ▪️بیانیه جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان در خصوص اتفاقات اخیر شهر اصفهان 1⃣. بخش اول بسم الله الرحمن الرحیم إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُواْ بَینْ أَخَوَیکمُ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکمُ تُرْحَمُونَ 🔸 در راستای جریان های چند ساله موجود در شهر اصفهان که با اتفاقات چند ماهه اخیر تشدید شد و بیشتر به منصه ظهور رسید بر آن شدیم تا به نوبه خود شناخت بیشتری نسبت به این جریانات و تاثیرات آن در بعد اجرایی مدیریت استانی و شهری پیدا کنیم. پس از گفت و گو با مسئولین و چهره های سیاسی شهر و استان در جریان اتفاقات و مناسباتی قرار گرفتیم که با آموخته هایمان از مکتب امام (ره) فاصله داشت. 🔹 چه خوب است از خود سوال کنیم: آیا متوجه‌ هستیم که چه بار عظیمی بر دوشمان است؟! و دیگر چه فرصتی مهیا تر از این برای خدمت؟! زمین و زمان مهیاست تا شب و روز نشناسیم برای دوا کردن دردی از این مردم و این نظام مقدس! لابد نمی‌شنویم صدای درد مردم در زیر فشار های اقتصادی را! لابد نمی‌بینیم انواع و اقسام معضلات فرهنگی فرزندان این سرزمین را! لابد نمی‌شنویم فرمان های جهاد ولی فقیه را! و لابد نمی‌بینیم که همه اشرار عالم به صف شده اند تا ما را زمین بزنند و آرمان هایمان را نابود کنند! و وای بر ما اگر این ها را می‌بینیم و می‌شنویم ولی باز هم تن می‌دهیم به اختلاف انگیزی در میان خودمان و مانع تراشی بر سر کار یکدیگر! به راستی ما را چه شده است و چرا آنقدر دنیایمان کوچک شده است که همدیگر را در مقابل هم یافته ایم؟! 🔸 با اینکه تفاوت آرا و نظرات، طبیعت هر زمانی است لکن نباید به این اختلافات شکل مبنایی و عقیدتی بدهیم. مگر همگی ما پیرو شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی نیستیم؟ مگر همگی ما خواستار تمدن اسلامی نیستیم؟ امام خمینی (ره) به خوبی در «منشور برادری» به صراحت به این موضوع پرداخته اند. 🔹 ضروری است با رجوعی دوباره به این پیام تاریخی و تامل جدی و دقیق در آن، راهی جدید و افقی نو در پیشبرد امور کشور بگشاییم. بخش هایی از این پیام را می‌خوانیم: «.... اگر آقایان از این دیدگاه که همه می خواهند نظام و اسلام را پشتیبانی کنند به مسائل بنگرند، بسیاری از معضلات و حیرتها برطرف می گردد ولی این بدان معنا نیست که همه افراد تابع محض یک جریان باشند. با این دید گفته ام که انتقاد سازنده معنایش مخالفت نبوده و تشکل جدید مفهومش اختلاف نیست. انتقاد بجا و سازنده باعث رشد جامعه می شود. انتقاد اگر به حق باشد، موجب هدایت دو جریان می شود. هیچ کس نباید خود را مطلق و مبرّای از انتقاد ببیند. البته انتقاد غیر از برخورد خطی و جریانی است. اگر در این نظام کسی یا گروهی خدای ناکرده بی جهت در فکر حذف یا تخریب دیگران برآید و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتماً پیش از آنکه به رقیب یا رقبای خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است. در هر حال یکی از کارهایی که یقیناً رضایت خداوند متعال در آن است، تألیف قلوب و تلاش جهت زدودن کدورتها و نزدیک ساختن مواضع خدمت به یکدیگر است. باید از واسطه هایی که فقط کارشان القای بدبینی نسبت به جناح مقابل است، پرهیز نمود. شما آن قدر دشمنان مشترک دارید که باید با همه توان در برابر آنان بایستید، لکن اگر دیدید کسی از اصول تخطی می کند، در برابرش قاطعانه بایستید.» ۲. ادامه - بخش دوم «... اما شما باید توجه داشته باشید تا زمانی که اختلاف و موضعگیریها در حریم مسائل مذکور است، تهدیدی متوجه انقلاب نیست. اختلاف اگر زیربنایی و اصولی شد، موجب سستی نظام می شود و این مسأله روشن است که بین افراد و جناحهای موجود وابسته به انقلاب اگر اختلاف هم باشد، صرفاً سیاسی است و لو اینکه شکل عقیدتی به آن داده شود، چرا که همه در اصول با هم مشترکند و به همین خاطر است که من آنان را تأیید می نمایم. آنها نسبت به اسلام و قرآن و انقلاب وفادارند و دلشان برای کشور و مردم می سوزد و هر کدام برای رشد اسلام و خدمت به مسلمین طرح و نظری دارند که به عقیده خود موجب رستگاری است. اکثریت قاطع هر دو جریان می خواهند کشورشان مستقل باشد، هر دو می خواهند سیطره و شرّ زالوصفتان وابسته به دولت و بازار و خیابان را از سر مردم کم کنند. هر دو می خواهند کارمندان شریف و کارگران و کشاورزان متدین و کسبه صادق بازار و خیابان، زندگی پاک و سالمی داشته باشند. هر دو می خواهند دزدی و ارتشا در دستگاههای دولتی و خصوصی نباشد، هر دو می خواهند ایران اسلامی از نظر اقتصادی به صورتی رشد نماید که بازارهای جهان را از آنِ خود کند، هر دو می خواهند اوضاع فرهنگی و علمی ایران به گونه ای باشد که دانشجویان و محققان از تمام جهان به سوی مراکز تربیتی و علمی و هنری ایران هجوم آورند، هر دو می خواهند اسلام قدرت بزرگ جهان گردد. پس اختلاف بر سر چیست؟ اختلاف بر سر این است که هر دو عقیده شان است که راه خود باعث رسیدن به این همه است. ولی هر دو باید کاملًا متوجه باشند که موضعگیریها باید به گونه ای باشد که در عین حفظ اصول اسلام برای همیشه تاریخ، حافظ خشم و کینه انقلابی خود و مردم علیه سرمایه داری غرب و در رأس آن امریکای جهانخوار و کمونیسم و سوسیالیزم بین الملل و در رأس آن شوروی متجاوز باشند. ▪️ ... در حکومت اسلامی همیشه باید باب اجتهاد باز باشد و طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضا می کند که نظرات اجتهادی- فقهی در زمینه های مختلف ولو مخالف با یکدیگر آزادانه عرضه شود و کسی توان و حق جلوگیری از آن را ندارد ولی مهم شناخت درست حکومت و جامعه است که براساس آن نظام اسلامی بتواند به نفع مسلمانان برنامه ریزی کند که وحدت رویه و عمل ضروری است و همین جا است که اجتهاد مصطلح در حوزه ها کافی نمی باشد بلکه یک فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزه ها هم باشد ولی نتواند مصلحت جامعه را تشخیص دهد و یا نتواند افراد صالح و مفید را از افراد ناصالح تشخیص دهد و به طور کلی در زمینه اجتماعی و سیاسی فاقد بینش صحیح و قدرت تصمیم گیری باشد، این فرد در مسائل اجتماعی و حکومتی مجتهد نیست و نمی تواند زمام جامعه را به دست گیرد.» جامعه_اسلامی_دانشجویان 🆔 @jadiut

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه نشدم نسبت به این نکات کلی، چه موضوعاتی را مدّ نظر دارید؟ در حالیکه به هر حال به گفته رهبر معظم انقلاب ما کوتاهی‌هایی داشتیم و باید به لطف الهی با روحیه «ما می‌توانیم» از آن مشکلات با روشی حکیمانه و عالمانه عبور کنیم و ان شاءالله ریشه آن مشکلات را بسوزانیم. موفق باشید

35199

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

منشا اعمال انسان اخلاق، تدیّن و عبادتی که بر اساس فطرت نباشد عبادت خدای خیالی است. سخن_نگاشت کانال ندای پاک فطرت 🆔 @nedayepakefetrat نظر ایشان درباره آقای علیپور چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد نمی‌دانم. موفق باشید

35175

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و خسته نباشید. این درست است که خدا وجود نامحدود است و هر توصیفی به دقیق ترین معانی برای خدا ذکر کنیم ساخته ذهن ما و محدود است و آن خدا نیست و نیز چیزی جدای از خدا نیست که خدا بخواهد به آن برسد. مثلا از خلقت هدفی داشته باشد و سپس خلق کند تا به آن هدف برسد. حال سوال اینجاست که پس چرا خدا خلق می‌کند جواب داده می‌شود لازمه ذات اوست. حالا سوالی برای من پیش آمده اینکه می‌گویند لازمه ذات اوست اگر به فرض موجودی مثل انسال خلق شود و لازمه ذات خدا اقتضای عذاب این موجود را داشته باشد چگونه این امر را می‌شود نفی کرد. ممکن است پاسخ داده شود فعل قبیح سر نمی‌زند ولی این پاسخ را می‌توان با این موضوع رد کرد که لازمه ذات خداست. لطفا پاسخ گویید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لازمه ذات خداوند که عین کمال است، جز کمال و لطف و جود نیست. حال هر کس در زندگی خود از خدا دور شد، دوری از خدا همان محروم شدن از آن کمالات است که به صورت‌های مختلف در قیامت ظاهر می‌شود و لذا قرآن می‌فرماید: «وَقِيلَ لِلظَّـلِمِينَ ذُوقُواْ مَا كُنتُم تَكسِبُونَ» (زمر/۲۴) به ظالمین گفته می‌شود آنچه را که خودتان با اعمال خود کسب کردید بچشید. موفق باشید

35003

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام به استاد عزیز و گرامی: از کجا بفهمیم که عبادتهایمان از روی نفس هست و امسال در ماه مبارک رمضان شب تا سحر تا توانستم بیدار بودم و نمازها که مفاتیح وارد شده و صد رکعت در شب قدر خواندم تند تند خوندم نشسته و ایستاده خوندم تمام دعا ماه را خواندم و تمام دعای روز ماه خوندم بعضی مواقع خسته بودم نخودم آیا اینها از روی نفس نباشد و چگونه محبت غیر خدا از وجودمان برود؟ محبت بچه و همسر برود بیرون؟ چون خیلی علاقه به فرزند وهمسرم دارم باید چه کارکنم؟ با تشکر

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا باید امیدوار به رحمت الهی نباشیم؟!!  به هر حال به ما فرموده اند: «گرچه بهشت  اش نه به کوشش دهند / آنقدر ای دل که توانی بکوش» آری! هم امیدوار به قبول عبادات خود باشید و هم مثل همه انسانهای متعادل، محبت همسر و فرزند خود را در خود پاس بدارید. موفق باشید

39344

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

دختری دارم ۲۶ ساله، یکی از همکاران پسر که تفاوت فاحش فرهنگی با ما دارد خواستار ازدواج با وی است، دخترم دایم می گوید من با معیار شما نمی‌خواهم ازدواج کنم، احتمال زیاد ازدواج با این فرد یعنی سهل انگاری آنچه الان مقید است از جمله حجاب و نماز و اصول اولیه دینی، وظیفه من و پدرش چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر احتمال می‌دهید چنین خطری پیش می‌آید، شما باید احتیاط کنید و نپذیرید به امید آن‌که شخصی برای خواستگاری به میدان آید که لااقل به حدّاقل دینداری مقیّد باشد. موفق باشید

38531

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد سلام علیکم: توجه شما را به بخشی از سخنرانی شهید نصرالله جلب می‌کنم که ایشان می‌فرمایند اگر به پاسخ قضیه ترور ابومهدی و حاج قاسم کم پرداخته شود خطرناک خواهد بود. راست می‌گفت از زمانی که سردار بزرگ ما را زدند و ما اون پاسخ مضحک را به آمریکا دادیم که با ۱۳ تا موشک پایگاه آمریکا را زدیم و گفتیم این بخش اول بود و خبری از دومی نشد یا اون حمله ای که به اسرائیل کردیم و گفتیم اولیش بود و خبری از دومیش نشد و اون انتقامی هم که گرفتیم طبق وعده ای که سرداران مان داده بودند قبل از این قضایا که یا پالماخیم یا دیمونا را خواهیم زد ولی نزدند و ادعاهایی که کردند ما را خیلی بالا بردند ولی الان اون بالا می بینیم خبری نیست یا خونخواهی شهید هنیه عزیز. استاد برای ما تبیین بفرمایید که آیا کم کاری و کوتاهی فرماندهان هست یا اراده رهبری که اگر کوتاهی از فرماندهان باشد ما به گفته رهبری می‌دانیم که عقب نشینی غیر تاکتیکی غضب الهی دارد ولی اگر اراده رهبری باشد ما به رهبر خود اعتماد داریم اگر نیز آن هم برای ما تبیین شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود در این مورد به جواب سؤال شماره 38530 رجوع فرمایید. موفق باشید

38402

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: چه کنیم که خود را در آستانه ی پیروزی ببینیم ولی خود را در حال حاضر پیروز نبینیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ما در افق حضوری نسبت به جهان آینده هستیم که اولاً: انسانیت به شکوفایی خود نایل می‌گردد و انسان‌ها نسبت به انسانیت یکدیگر ارزش قائلند و ثانیاً: جهان آینده مسلّماً جهانی نیست که استکبار این چنین بتواند خود را در واژه‌ها و رسانه‌هایش پنهان کند. موفق باشید

38147

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: عرض ادب و احترام، ببخشید در مورد خوردن گوشت چه نظری دارید؟ با توجه به اینکه در قرآن هست که از شیر و گوشت آنها تغذیه کنید و یه حدیث هست که می‌فرماید شکم خود را قبرستان حیوانات نکنید، حس می‌کنم بعد از خورد گوشت دچار خشم و ناراحتی میشم، درود های بیکران

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که اهل سلوک فرموده‌اند بهتر است هر روز گوشت نخوریم و در ۴۰ روز حداقل یک بار گوشت خورده شود. موفق باشید

37834

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر استاد گرامی، در این ایام بنده کتاب دنیای سوفی نوشته یوستین گرودر را می‌خواندم، علت آن هم این بود که دیده بودم که مقام رهبری از این کتاب تمجید فرموده بودند. من کتاب را کامل خواندم ولی محتوای آن که به صورت رمان است تاریخ فلسفه غرب و نظرات فیلسوفان غربی را بیان می‌نماید. از آنجایی که پیروی از آرای فلیلسوفان غربی (به جز تعداد اندکی از آنها مانند هایدگر) منجر به ساخت تمدن اینچنینی غرب گردیده و باعث غربت انسان از موطن اصلی خود گردیده، سوالم من این است که منظرگاه وهدف رهبر انقلاب از تایید ضمنی این کتاب چه بوده است؟ به نظر می‌رسد این کتاب به دنبال جهت دهی افکار نوجوانان و جوانان به سمت فلسفه غرب است که امتحان خودش را پس داده است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هنرِ آن کتاب، حالت رمانی بودن آن است نسبت به موضوعات فکری و تاریخی جهان غرب. و ما نیز باید در چنین شرایطی موضوعات حساس فکر و فرهنگ خود را برای جوانان‌مان به همین روش و ابتکار تنظیم کنیم. موفق باشید

37718

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. عرض سلام و درود خدمت شما بنده لایق خداوند متعال و بلند مرتبه آقا جان. الان امام عصر کجا هستن و به چه کاری هستن؟ ۲. آیا اگر فرد گناهکار برای آقا امام زمان دعا کند چون برای آقا دعا کرده است دعای فرد گناهکار مستجاب می‌شود یا خیر؟ ۳. جریان این ویدیوهایی که آینده را پیش‌بینی می‌کنند چیست چون همه چیز را درست پیش بینی می‌کنند. ۴. آیا خود شخص شیطان لعین و رجیم از تقدیر آدم با خبر هست یا نه و شیاطین جن چطور؟ ۵. چطور بحرالعلوم شویم؟ یا علی مدد

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکاتی که می فرمایید نیاز به مطالعه مقدماتی دارد. پیشنهاد می‌شود پس از مطالعه کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» که روی سایت هست؛ به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» که همراه با شرح صوتی آن روی سایت هست؛ رجوع فرمایید تا إن شاءالله خود جنابعالی به خوبی بتوانید جواب این نوع سؤال‌ها را برای خود داشته باشید، بخصوص که وقتی متوجه باشیم امام عصر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» واسطه فیض و انسان کامل‌اند؛ مسئله ما مکان ایشان نخواهد بود. برای «بحرالعلوم‌شدن» زمینه‌هایی باید فراهم شود تا هرچه بیشتر بتوانید در قرآن تدبّر کنیم. موفق باشید 

37679
متن پرسش

سلام علیکم: «چون‌که غم پیش آیدت در حق گریز / هیچ جز حق غمگساری دیده‌ای؟» چگونه بود که در زمانی نه چندان دور مردم عادی مثل بنده خدمت اساتیدی بزرگ می رسیدند، شرح حال می دادند و از ایشان راه چاره می خواستند؛ راه حلی مخصوص به خود! بنده خسته از تپیدن در گرداب گناه و مسموم از سموم شیطانی شده ام به گونه ای که حال سابق رفته و قبلا اگر در خواب اشاراتی به بنده می شد الان به کلی حذف شده است و زندگی ام دچار روزمرگی ها شده و لذت ارتباط را از دست داده ام. خب تقصیر کار خودم هستم که صبر نداشتم و زندگی را هرز می‌گذراندم. در کنار این نمازم را قطع نکردم و اکنون که به اسبابی در میان اهل سنت عزیز سکونت دارم نیز هرازگاهی در نماز جماعت ایشان حضور دارم و فیض می برم. دانشجوام و الان که این مطلب را می‌نویسم حالات نسبتا خوبی دارم که از این بابت خدا را سپاسگزارم. مردم به علامه طباطبایی رحمه الله علیه نامه می نوشتند و ایشان پاسخ می گفتند. بنده چرا باید اینقدر محروم باشم؟ محروم از دین، از استاد، از سلوک، از قرآن؟ گونه شخصیتی بنده اینطور است که در هرکاری باید همراهی داشته باشم یعنی هیچ کاری را تنهایی نمی‌توانم به طور صحیح انجام بدهم. قبلا قصد طی مسیر دین را داشتم قصد سلوک جدی و رسیدن به معرفت و خود شناسی و خداشناسی، اما وقتی هیچکس را نداشتم که دلگرمی من باشد و مرادم را در ایشان ببینم از طی مسیر باز می ماندم؛ نه اینکه خود بخواهم نه! ظاهرا خداوند متعال اینگونه مرا آفریده است که پیشرفتم در گرو همراه داشتن باشد. الان می‌فرمایید: «استاد تو، عقل توست» اما من نمی توانم با این سیر کنم. اصلا درک نمی‌کنم که عقلی که پرورش نیافته و سطحی است چگونه استاد من است. من استاد می‌خواهم،آری! استادی که به خدمتش برسم، سیره و رفتارش را به طور زنده و مستقیم بنگرم، کلامش را بشنوم و او نیز مرا نظاره کند و مطابق حال و شرایط و استعدادی که در من می‌بیند به من توصیه کند و من به لطف خدای متعال انجام بدهم تا حالم خوب باشد. آری! حال من با خدا خوب است. درس خوان تر می‌شوم، منظم تر می‌شوم، آراسته تر، با اخلاق تر، نیکوتر، خوش برخوردتر و سالم تر و صالح تر می شوم. خودم را گول نمی‌زنم بنده متوجه حال خود می شوم که چقدر با این اوضاع بهترم. بنده نیازمندم به استاد و فیلم و کتاب و این چیزها درد مرا دوا نمی کنند.‌ به زور نمی توانم به خودم بقبولانم که این کار را انجام بده آن کار دیگر را نه. علامه حسن زاده آملی رحمه الله علیه همین سه سال قبل فوت کردند، ایشان استاد داشتند (علامه طباطبایی رحمه الله علیه)، پس به من نگویید دوره استاد داشتن به سر آمده. هرچه انسان بزرگ دیده ام با استاد بزرگ شده اند و اینگونه شرر در جانها انداخته اند. اگر بگویید نمی دانم امام خمینی رحمه الله علیه یا رهبر معظم انقلاب مدظله العالی، ایشان استاد ما هستند باز نمی توانم بپذیرم. من ایشان را دوست دارم و تا جایی که بتوانم پیرو ایشان هستم ولی ایشان از حال من خبر ندارند یا اگرهم دارند نمی آیند بگویند فلانی فلان کارت تو را از خدا دور می‌کند فلان کار را انجام بده. من نیاز به دسترسی به استادم را دارم اینگونه نمی توانم. چون نمی توانم می‌خواهید بفرمایید راه سلوک به رویم بسته است؟ اینطور نیست! برای رسیدن به خدا برای هر فرد راهی است. استعداد خدادادی و موهبت های الهی به هر شخص رسیده است، استعداد بنده اینگونه اقتضا می‌کند که با این گونه عمل کردن و استاد داشتن به خود و خدا برسم ان شاءالله. این شرح حال من بود. امیدوارم خدای متعال به شما و خانواده تان خیر فراوان و سلامتی و موفقیت روزافزون عطا کند. السلام علیکم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بالاخره این‌که انسان‌ها با فراد فرهیخته‌ای مأنوس باشند و با نظر به صفای شخصیت آنان، زندگی را معنا کنند و به انتخاب‌های بزرگ دست بزنند، کار خوبی است. ولی قصه حضور استاد به معنایی که در تاریخ گذشته معنا داشته و انسان‌ها در تاریخی حاضر نبوده‌اند که بتوانند شخصیت‌های غریب را که بنای مطرح‌کردنِ خود را نداشتند، را بیابند با زمانه‌ای که امروز بالاخره به اقتضای تاریخ حتی آیت الله بهجت با همه روحیه غربتی که داشتند، در معرض نگاه انسان‌ها قرار گرفتند. با توجه به این امر است که آیت الله بهجت می‌فرمایند: «علم تو، استاد توست». یعنی با نظر به انسان‌های فرهیخته‌ای چون حضرت امام خمینی به خوبی می‌توانید در درون خود متوجه همان تذکراتی شوید که تا دیروز باید استادی خاص شما را متذکر آن می‌کرد و با این‌همه چه اشکال دارد در حال حاضر نیز انسان‌هایی که در جامعیت آن‌ها اطمینان هست و تنها ما را مشغول عبادات فردی نمی‌کنند را، بیابید و از آن‌ها استفاده کنید. عمده آن است که آنان را مدّ نظر داشته باشید نه به معنایی که دائم به حضورِ آن‌ها برسید که این امر در حال حاضر ممکن نیست. موفق باشید 

37637
متن پرسش

به بهانه شهادت شهید رییسی. شهادت و جهاد دست بی فکری مان را رو خواهد کرد مجاهد کسی ست که عجز خودش و عجز تاریخش را دریافته و از اول آن را پذیرفته است و از همین روست که جهد و تلاش می‌کند. و چون دستش را خالی می بیند نمی‌تواند ساکن باشد پس در پی جستن چیزی ست که نداردش و همینطور در طلب چیزی ست که مردمان تاریخش آن را ندارند و حتا شاید در طلب آن هم نیستند و مایل به فکر کردن و به عهده گرفتن آن هم نیستند و بدتر آنکه آگاه به این بی فکری شان هم نیستند مجاهد در همین عجز قدم در راه ساختن بر می‌دارد چرا که آنچه می‌بیند جز خراب آباد نیست. او رنج راه را می‌پذیرد تا راه را هموار کند. «بیا بیا که زمانی ز می خراب شویم / مگر رسیم به گنجی در این خراب آباد / نمی‌دهند اجازت مرا به سِیرِ سفر/ نسیمِ بادِ مُصَلّا و آبِ رُکن آباد» (حافظ) مجاهد آنقدر قدم در راه ساختن بر می‌دارد که دیگر به منتهای عجزش نایل شود و دیگر تاریخ امکان قدم برداشتن بیش از آن را به او ندهد اینجاست که دیگر ناگزیر شهادت را می‌پذیر و با شهادت دست بی فکری آدمیان را رو می‌کند تا بلکه عبرتی شود و راهی هموار شود. و مگر حسین بن علی جز این راه را رفت. در تاریخی که مردمان عهد دینی شان را فراموش کرده بودند و دچار بی فکری نسبت به زمانشان شده بودند و همه ی راه ها به بن بست کشیده شده بود حسین بن علی محض گشایش راهی، راه کوفه را در پیش گرفت. و آنقدر این راه را رفت و موانع را از سر گذراند تا اینکه در کربلا تمام راه ها بر او بسته شد. اینجا بود که ناگزیر شهادت را پذیرفت و با شهادتش دست یک تاریخ را برای مردمانش رو کرد و عبرتی برای آینده گانشان شد.

 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! شهادت، راه‌گشاست آن‌گاه که گویا همه راه‌ها بسته است و حال مائیم و راهی که در فهمِ آن و در شناخت آن هوشیاریِ خاصی را می‌طلبد تا اولاً: معلوم گردد راه، بسته نیست و ثانیاً: این راه، شبیه دیگر راه‌ها نیز نمی‌باشد، راهی است که دقیقاً در دل یک تنگنا و بن‌بست گشوده می‌شود آن هم با هویتی دیگر و معنایی متفاوت. بگذارید بدون معناکردنِ آن راه، در روشنایی نیم‌روزِ آن جلو و جلوتر برویم. مانند حضور ی که شهید آیت الله ابراهیم رئیسی خود را در روشنایی نیم‌روزِ راهی که شهدا گشودند، درک کرد و در آن حاضر شد تا تاریکی غلبه نکند. او حقیقتاً «راه» شد و راهی را گشود که معنی آن «رفتن» است بدون آن‌که بخواهیم آن را تعریف کنیم. قصه «راه»، تعریف‌کردنی نیست، رفت و باز رفتن است. موفق باشید  

 

37297

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیزم: طاعات و عبادات قبول درگاه احدیت؛ داشتم با خود می‌اندیشیدم که به این احساس دست یافتم: احساسی تاریخی که درونم را به آتش می‌کشد! حس می‌کنم برای گذر از این تاریخ سوزان، انقلابی از جنس نیچه نیاز است که با مته‌ای از جنس الماس خرد، سقف آهنین عقلِ فکرباز را سوراخ می‌کند و به تفکر می‌رسد. احساس می‌کنم با انقلابی از جنس تفکر نیچه می‌شود قرآن عصر نوین را ترجمه کرد، نیچه‌ای که با زیر پا گذاشتن افکار جاهلی، تفکر انقلابی را به صحنه می‌آورد که شدنی است بسیار متعالی در منظر جان و روح آزاد ما. این همان خورشیدی است که از غرب طلوع می‌کند و از مسجد و مدرسه بیزار است و در پی ورود به میخانه تفکر است. او در پی خلیفه‌اللهی همه چیز حتی مرگ کالبد را به جان می‌خرد و مرگ را شیرینتر از عسل و ماندن در اینجا می‌یابد؛ از خدایی که ساخته و پرداخته دست شیطان است به خدایی نو پناه می‌برد و بی‌رنگی‌اش را فریاد می‌کشد و می‌گوید: بیزارم از آن کهنه خدایی که تو داری / هر لحظه مرا تازه خدای دگری هست! به هرچه سابقا دوست داشته بی‌اعتماد می‌شود و «یا ایها الانسان انّک کادح الی ربک کدحا فملاقیه» را با جانش زندگی می‌کند. با خرق عادات عامه خلق، اخلاقی خواص‌گونه برایش پدیدار می‌شود که در اوج بی‌هدفی هدفمند است و همین تضادها او را به سر منزل مقصود خواهد رساند چرا که مقصود خود می‌گوید: عرفت الله بجمع بین الاضداد. شما می‌دانید و تعرف الاشیاء با ضدادهای شما... گاهی برای رهایی از مشکلات بجای چنگ زدن محکمتر به دستاویزهای مشکل آفرین قبلی باید مشکلات را قلاب جوابهایی خردمندانه کرد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مکرر عرض شد اگر نیچه در منظر خود، حضرت مولا علی «علیه‌السلام» را یافته بود به جهت طلب بزرگی که در جان خود احساس می‌کرد به آن بحران روحی که در آخرین روزهای زندگی گرفتار شد؛ فرو نمی‌افتاد، زیرا به نهایت‌ها می‌اندیشید و نسبتی که با نهایی‌ترین انسان باید برقرار کند به عنوان اَبَر انسان. آری! نیچه به خوبی متوجه شد بشر جدید ظرفیتی بیش از ظرفیت انسانِ دیروزین دارد، امری که امامان شیعه به عنوان انسان‌های فراتاریخی با شخصیت عجیب و بزرگ خود مدّ نظر آوردند. از این جهت آری! اگر با نظر به چنین نکته‌ای ما به آخرین دین و نهایی‌ترین انسان‌ها نظر کنیم، می‌یابیم زندگی یعنی چه. امری که جناب نیچه سختْ به آن می‌اندیشید و بر سرِ کلیسا فریاد برمی‌آورد که آنان با زندگی دشمنی می‌کنند. به گفته او «راستی! مایه فریب ما در کجا نهفته است وقتی عده‌ای با تحجّر دینیِ خود با زندگی دشمنی می‌ورزند؟ اینان حتی خدای را با زندگی دشمن می‌کنند.» موفق باشید

37089

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامی: سوال بنده درباره «جایگاه کار انسان در هستی» است. در مقدمه باید عرض شود دانشجو دکتری و همزمان بصورت پاره وقت مشغول به کار نیز هستم. مدتی به واسطه قصد ازدواج در مسائل مالی و ترس عدم توان تامین نیاز خانواده دچار مقداری ترس شده بودم ولی الحمدالله با مطالعه کتاب جایگاه رزق در هستی از بابت تامین رزق آسوده شدم (البته شاید به خوبی درک نکرده باشم این سوالات هنوز برایم حل نشده است). اما در مسئله کار همچنان مسئله پا برجاست. کلیت عرض آن است که «جایگاه کار در زندگی انسان چیست؟» و اگر بنا بر ریز تر کردن سوالات داشته باشم باید اینطور عرض کنم سوالات فرعی؛ سوال اول: شاخص های ارزیابی و انتخاب شغل چیست؟ سوال دوم: وقتی بنده جایی دعوت به کاری می‌شوم باید میزان دریافتی مالی را هم درکنار محیط، نقش و تاثیرگذاری کاری درنظر بگیرم یا خیر؟ همانطور که رزق منافاتی با تلاش و حرکت انسان ندارد اگر مثلا جایی دعوت به همکاری (جذب رسمی) کنند که متصل به حاکمیت هم باشد و دردی دوا کند ولی آن حقوقی که می‌دهند در قیاس با جاهای دیگر انقدر پایین باشد که تصور کنم دارند بصورت سیستماتیک انسان را به سمت مستضعف می‌کشانند و باید در آینده برای تامین نیازهای زندگی متوسل به شغل دوم و ... شوم، چکار باید بکنم وقتی می‌دانم احتمالا منجر به ضعیف شدنم می‌شوم و نیازم را برطرف نمی‌کند بهتر نیست قبول نکنم؟ (سوال سوم). سوال چهارم: در انتخاب شغل باید به دل بها داد یا عقل؟ هر کدام چه میزان (گاهی دل بخاطر فضای کار میل در حضور در جایی که هست را ندارد. اما نمی‌داند که آن میلی هست که به نفس باز می‌گردد و باید با آن مقابله کرد و تمرین صبر و... یا جایی هست که باید نظرش را بیان کرد و خارج شد.). سوال پنجم: فارغ از مسئله مالی همه ادارات حتی ارگان هایی علمی حاکمیتی مانند دانشگاه امام حسین روحیه ساعت حضور دارند و از بهره‌وری پایینی برخوردار هستند، اگر این فضا برای انسان آزار دهنده است چه کنیم؟ (ساده عرض کنم؛ گویی باید در جایی حاضر بشوم که در قیاس با بنده (به لطف خدا) افرادش هم خیل کُند تر و هم در سطح در فهم خیلی عقب‌تر هستند، حالا حقوق کارمندی پایین هم باید دریافت کنم که احتمالا در آینده بنده را ضعیف و مجبور می‌کند تا حداقل دو شغله بشود. بازدهی کل سیستم هم که پایین است و حتی باید دستور بگیر افراد شوم. سوال ششم: کارمندی یعنی متعهد باشم هر روز ساعت مشخصی حاضر باشم و تا ساعتی در خدمت جایی که متعهد شده‌ام، درحالی که این فضا بنظرم منتج به دل مردگی می‌شود چون بنده هر چند روز یکبار از تکرار و یکنواختی خسته می‌شوم و بعد دو سه روز مثلا یکباره نصف روز به اماکن زیارتی یا حتی قدم زدن و فکر کردن می‌گذرانم درحالی که این هوایی شدن ها دلی هست و زبان ساعت رباطی اداره را نمی‌فهمد (دل هوای زیارت می‌کند، ممکن است دو ساعت دیگر این هوای زیارت نباشد؛ بنده می‌خواهم این ساعت را به زیارت اختصاص بهم ولی آن جنس استخدام مانع می‌شود.) سوال هفتم: اصلا جایگاه کار درزندگی چیست؟ بنده می‌خواهم روزانه بخش زیادی را به کارهای غیرپول درآور مانند مطالعه آزاد (آنهایی که برای رشد خودم مفید است) اختصاص دهم ولی عرف میدان می‌گوید باید حدودی قائل شد. سوال هشتم: نسبت کار و زمان چیست؟ در تقسیم زمان روزانه ائمه توصیه هایی کرده‌اند مثلا بخشی عبادت، بخشی کار برای تامین رزق حلال، بخشی لذت های حلال. حالا اگر به بنده باشد تقسیم بر سه هم بکنم روزانه ۸ ساعت بدست می‌آید. اتفاقا اینجا مایل هستم نهایتا ۸ ساعت برای کار اختصاص دهم چون هم به راحتی بخش عبادت و تامین لذت‌های حلالم پر می‌شود به همین دلیل نمی‌خواهم بیشتر از ۸ ساعت به کار(با فرض کسب درآمد) اختصاص بدهم، چون زمانم ارزشمند است و نمی‌خواهم صرف این موضوع هدر برود (از سویی چیزی که ائمه گفته‌اند بنا بر نیت قابل جابجایی هست) سوال نهم: نسبت کار با زمان از منظر تاخیر و عجله چیست؟ (می‌توانم در این سن به امید کاری ارزشمندتر با همین شغل پاره وقت ادامه دهم، ولی هرچیز زمان دارد و اگر از زمانی که باید انجامش دهیم عبور کنیم ضرر در تاخیر به وجود می‌آید مانند ضرر ناشی از تاخیر ازدواج) در کار چگونه باید تشخیص داد که حالا باید درگیر کار به معنای شغل تمام وقت شد؟ سوال دهم: بنده کلا فلسفه بیمه و وام را هم درک نمی‌کنم؟ (حس می‌کنم با مفهوم رزق همخوانی ندارد، از الان مقداری پول به جایی بدهم که فردا روزی اگر بازنشسته شدم رزقم را از او بگیرم! یا وقتی ممکن است فردا بمیرم پولی به اسم قرض وام بگیرم تا از تورم و... استفاده کنم، در حالی که وام گرفتن آدم را مبتلای به نوعی وابستگی و زمین‌گیر شدن هم می‌کند و ممکن است درصد خطر پذیری انسان را کمتر کند. سوال آخر: نسبت کار و رشد انسان و تکلیف اجتماعی چیست؟ (اگر تشخیصم بر این باشد که قوی شدن جامعه اسلامی که خواسته حضرت آقا هست، از قوی شدن خودم به عنوان حلقه اول سیر به سمت جامعه نیاز هست برای خودسازی و رشد فردی (در آغاز سیر) جذب را قبول نمی‌کنم، ولی اگر عکس آن باشد باید بگم در فلان جا به بنده نیاز دارند و اگر نباشم ممکن است کار توسط فردی دیگر ضعیفتر اداره شود پس باید اولویت رو از لایه خودسازی به اداره آن مجموعه متمرکز شد؛ این وضعیت هم درحالی هست که تحقق همزمان هر دو تقریبا ناممکن است. مثلا فرض بفرمایید استاد فرموده باشند برای رشد در این مرحله باید طهارت زبانی/خیال پیدا کرد و بخشی از آن با حضور در خلوت می‌شود و با حضور تمام وقت کار قابل جمع نیست. در مجموع در دوگانه قرارگیر در نقش استخدام یا زندگی شغل آزاد هستم، روحیاتم هم به کارمندی نمی‌خورد ولی شاید متناسب با نقش کاری مصلحت بر جذب باشد. بابت طولانی بودن سوالات عذرمیخوام ولی به قصد یادگیری توان ماهیگیری سوالات طرح شد (چون طبعا این موضوع در ادامه مسیر هم پیش خواهد آمد) و کاش کتابی هم در موضوعی که عرض شد، داشتید. (اگر برای کسب معرفت در این موضوع گفتگو را هم نیاز دانستید آنقدری مبحث ارزشمند هست که بفرمایید به استان اصفهان و ملاقات حضرت عالی سفر خواهم کرد) خدا قوت و التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله متوجه نکات خوبی هستید. آری! در این‌که انسان در کار، خود را به تماشا می‌نشیند و هر اندازه کار، زیباتر و اصیل‌تر باشد در واقع انسان سرزنده‌تر با خود به سر می‌برد. ولی با اینهمه در این زمانه و در این تاریخ، باید متوجه مقتضیاتی شد که با آن روبه‌رو هستیم و از این جهت باید نسبت به درآمدِ مکفی در کار، حساس بود بخصوص تا وقتی که نیاز به آن درآمد داریم. و از آن طرف به هر حال نمی‌توان از ساعات کار که قراردادی است بین ما و اداره‌ای که در آن کار می‌کنیم؛ عدول کرد و آن زمان را جدّی نگرفت. فکر می‌کنم ان شاءالله با توجه به این نکات بتوانید جواب سؤالاتتان را بیابید. موفق باشید

36996

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض احترام استاد بزرگوار: جنابعالی در بیانات خود حقیقت انسان امروزی را از نظر ملا صدرا به این مضمون تعریف کرده‌اید که او دنیای امروز را در خود تعریف می کند و خود را با آنچه در جهان هستی هست وقف نمی‌دهد اگر برداشت من از مطالب گفته شده صحیح هست لطفا راهنمایی بفرمایید که این نظر ملاصدرا در کدام یک از کتابهای ایشان می توانم جستجو کنم؟ متشکرم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان «اسفار اربعه» بخصوص از جلد پنجم به بعد و بالاخص جلد هشتم که ترجمه آن در سایت هست. موفق باشید

36946

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: کدام یک از کتب حضرتعالی مناسب است که برای سی جلسه ماه مبارک رمضان از محتوا و عناوینش الگو برداری شود برای موعظه و منبر؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توان در این مورد به کتاب‌های «رمضان؛ دریچه رؤیت» و «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» و کتاب «سوره فتح و آینده روشن مجاهدان سالک» https://lobolmizan.ir/book/622?mark=%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87%20%D9%81%D8%AA%D8%AD فکر کرد. موفق باشید

نمایش چاپی