بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
39314
متن پرسش

سلام استاد گرامی: ان شاءلله می‌خواهم اعتکاف شرکت کنم راهنمایی بفرمایید بهترین کارهایی که با توجه به سن خودم باید انجام بدهم و بهره ی کافی که برایم باقی بماند چه اعمالی هست؟ اگر مطالبی در سایت خودتان دارید لطفاً آدرس بفرمایید تا استفاده کنم. خدا خیرتان بدهد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است ابتدا به جزوۀ «اعتکاف و چگونگی ورود به عالم آن» https://lobolmizan.ir/leaflet/173?mark=%D8%A7%D8%B9%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D9%81 رجوع شود و سپس به مباحثی که در سال‌های گذشته در رابطه با حضور در اعتکاف پیش آمده، رجوع گردد   https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%A7%D8%B9%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D9%81&tab=sounds   موفق باشید

39280

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد آنچه در سوال ۳۹۳۷۲ فرمودید را درباره ی تشرف علامه حسن زاده چگونه توجیه می‌فرمایید؟ اگر آن شخصیتی که علامه دیده امام رضا بوده از کجا علامه مطمئن است در حالی که قبلاً او را در بیداری ندیده است؟ بر فرض که دفعه ی چندم مکاشفه بوده است، دفعه اول مکاشفه چه؟ ثانیا شخصی که در آن حدیث خواب دیده در عصری ست که پیامبر را ندیده است، و امام رضا نه بر اساس تایید خودشان آن خواب را تایید می‌کنند بلکه بر اساس حدیث نبوی خواب را تایید می‌کنند، می فرمایند بله خوابت درست است چون خود پیامبر فرمود هر کس خواب مرا ببیند فلان، یعنی قاعده می‌دهند که پیامبر فرموده هر کس در هر عصری خواب پیامبر را ببیند فلان...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که مرحوم شهید مطهری می‌فرمایند ممکن است آن خواب برای خود شخص حجّت باشد ولی بقیه چنین نیست. موفق باشید

38628

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: با توجه به اینکه احدی از انسان ها دسترسی به ذات احدیِ خدای متعال ندارند، پس در واقع هیچ کس نتوانسته تاکنون خدای متعال را بپرستد. پس آن عباداتی که انجام گرفته، عبادت چه کسی است؟ معبود کیست؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: از رسول خدا «صلوات الله علیه وآله» داریم: «ما عرفناک حق معرفتک، و ما عبدناک حق عبادتک» ما تو را چنانکه حق معرفتت مى باشد نشناختیم ، و ما تو را آن گونه که حق عبادت تو است پرستش ‍ نکردیم. بنابراین به همان اندازه که به خداوند معرفت داریم او را پرستش می کنیم، نه در اندازه ای که حق عبادت اوست. موفق باشید

38324

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد ارجمند: با اینکه سوالات معرفتی زیادی برای مطرح کردن دارم ولی در سوال شماره ۳۸۳۰۹ اینقدر با این جوان عزیز ۲۰ ساله احساس همدردی و حس مشترک دارم که نمی‌توانم از آن عبور کنم و از طرفی حل مشکلات این چنینی از جوان امروز ما را از مسائلی می دانم که به قول دکتر شریعتی «اگر دین برای این رنج ها و پریشانی های انسان مواجه با مدرنیته پاسخ درستی نداشته باشد از جامعه امروز فاصله گرفته است» و چه بسا همین امر موجب فاصله گرفتن جوان امروز ما از دیانت و دایره شریعت می‌شود چراکه مشکلاتی این چنین با اگزیستانس جوان ما مرتبط است و رنجی ست که هر روز با آن دست و پنجه نرم می کند و به نظر بنده حل و یا التیام دردها و رنج های این چنینی از حل صد مسئله معرفتی برای او مهمتر است و به او کمک می کند که در راه تدین بماند. بنده ۴۳ سال دارم و ۱۳ سالی ست که ازدواج کرده ام ولی به خوبی به یاد دارم که از سن ۱۵ سالی تا ازدواج با همین درد و رنج ها کلنجار می‌رفتم. نه شرایط ازدواج را داشتم و نه در شأن خود می دیدم که مثل بعضی هم سن و سالان خود رابطه ی با دختران هم سن خود داشته باشم و نه تن به صیغه موقت می دادم چون از نظر اخلاقی نمی‌توانستم به صرف حل مسئله جنسی تن به رابطه با زنی بدهم که با او قصد زندگی ندارم. روزگاری شاید همه چیز سر جای خود بود و زندگی با حفظ دستورات شرعی خیلی آسانتر بود از زندگی بر خلاف احکام شرعی. جوان نسل قدیم قبل از آنکه از مسائل جنسی و جنس مخالف چیزی بداند ازدواج می‌کرد و بعد از آن محبت و عشقی بود که در حین زندگی به وجود می آمد که ماندگارتر هم بود. ولی امروزه همه چیز وارونه شده و جوان امروزی سالها قبل ازدواج همه چیز را در مورد مسائل جنسی و جنس مخالف می‌داند و حتی اگر بخواهد پرهیزگار باشد روزانه از طریق فضای مجازی و حتی افراد جامعه ناخواسته در معرض انواع حملات تحریک جنسی قرار می‌گیرد. یعنی اگر بخواهد در معرض ابتلا به گناه نباشد باید برود و گوشه عزلت گزیند و یا از نوجوانی در صومعه ای زندگی کند تا چشم و گوش بسته باشد و بتواند خود را از ارتکاب به گناه پاک نگه دارد که این بر خلاف توصیه دین اسلام که دینی اجتماعی ست می‌باشد. اگر هم بخواهد عجله کند و بدون شناخت صحیح و داشتن حداقل شرایط ازدواج کند هم خود را و هم شریک زندگی خود را بدبخت می کند. لذا اینطور به نظر می رسد که ما متأسفانه پاسخ و راه حل منطقی و مناسبی برای این دردها و رنج های جوانان نداریم. مهم این است که این جوان عزیز ما بداند که او در این رنج ها تنها نیست و خیلی ها در این روزگار با روحیات ایشان با این رنج ها دست و پنجه نرم می کنند و نباید احساس گناه بکند، شاید این شرایط موقعیتی برای او باشد که بتواند زهد و مجاهدت با نفس را تمرین کند البته بدون اینکه فشار زیاد از حد خدای ناکرده باعث بیماری او شود. چون بعد از ازدواج موقعیت حالا را ندارد که بتواند مبارزه با نفس و تسلط بر خود را در خصوص میل جنسی تمرین و تقویت کند. و این را بداند که خداوند عادل است و انسانها را بر حسب شرایط آنها قضاوت می کند و بر طبق آیه شریفه قرآن، خدا انسان را تکلیف فوق طاقت نمی کند. و ما چه می دانیم، شاید آن جوانی که در این روزگار سخت و پیچیده با خلوص نیت پا در مسیر زندگی دینی گذاشته، هرچند لغزشهایی و گناهی هم در این مسیر داشته باشد ولی در نزد خدا مقامش خیلی بالاتر از آن جوانی باشد که در نسل گذشته زیسته و زود ازدواج کرده و چون در معرض فضای مجازی و فساد در اجتماع و مبتلا شدن به گناه قرار نگرفته لذا در این خصوص گناهی هم مرتکب نشده و وقتی خود را با جوان امروزی مقایسه می کند تصوری طیب و طاهر از خود دارد و دچار خودستایی و عجب است که به نظر این حقیر زیاد هم هنری نکرده است. خواستم در رابطه با این موضوع و عدل الهی در مورد سرزدن بعضی گناهان از انسان و نوع قضاوت الهی جویای نظر استاد بزرگوارمان شده باشم‌. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همان‌طور که می‌فرمایید: «این شرایط موقعیتی برای او باشد که بتواند زهد و مجاهدت با نفس را تمرین کند» و در این رابطه به آیه ۳۲ سوره نور اشاره شد و حقیقتاً این نوع حضور نیاز به مجاهده دارد. ولی به حکم آخر آن آیه که عرض شد ارزش خود را دارا می‌باشد. موفق باشید

38111

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: مرا سرگردانی دیوانه کرده است. الان در من حس مرگ هراسی، خداجویی، فکر به زندگی ابدی و... دچار افسردگی و پوچ گرایی شده ام. دنبال حقیقت می گردم کجا باید راه را پیدا کنم؟ وسوسه های شیطانی یک لحظه مرا آرام نمی گذارد به توصیه شما جزوه نهیلیسم و سلوک ذیل شخصیت امام خمینی را خواندم. من نمی دانم باید چه کار کنم هر لحظه دچار شک و تردید میشم. یکی از شاگردان ۲۵ ساله آیت الله بهجت استاد الهی شدیدا منع می‌کنند که سراغ کتاب های فلسفی و عرفانی بروید می‌گویند اینها بافته های ذهن هست و هزاران حرف و حدیث دیگر‌‌... استاد دیگری می گویند تا واکسینه نشدید سراغ اندیشه‌های دیگران نروید که گمراه می‌شوید. من حتی نماز می خواهم بخوانم حرف استاد دیگری در ذهنم می آید که شما با مفهوم ذهنی خودتون دارید ارتباط برقرار می‌کنید وقتی خدایی را می خوانی که نمی شناسی همین موضوع در ارتباط با امام زمان هم برام پیش میاد. قرآن می خوام بخوانم دچار شک و تردید نکنه شامل افرادی باشم که با خواندن قرآن گمراه تر می‌شوند. من احساس می‌کنم در این دنیا رها شده ام. از کجا تشخیص بدهم حرف کی درست است‌؟ آیا این راه خدا باید اینگونه باشد که من ندانم باید چه کار کنم؟ به حرف هر کس هم گوش می‌کنم با شک و تردید است. من نه دیگه خدا دارم نه امیدی به هدایت سرگردان و تنها و پر از ترس و استرس.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی خود خداوند در قرآن می‌فرماید: «لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ» یعنی حقیقت آن است که در قرآن همواره خداوند به یاد ما بوده است و اگر ما تلاش نماییم تا با تدبّر در قرآن به راهنمایی‌های آن به‌سر ببریم، جایی برای سرگردانی نمی‌ماند. پیشنهاد می‌شود به عنوان نمونه سری به عرایضی که در سوره احزاب شده بزنید. https://lobolmizan.ir/sound/637  . موفق باشید

38025

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

اگر قائل به این باشیم که معصوم به همه اتفاقات از اول تا آخر آگاهی دارد و علم کتاب نزد اوست پس واقعه لیله المبیت نمی‌تواند فضیلت باشد برای حضرت علی (ع) و اگر نمی‌دانست که جان سالم بدر می‌برد، آیا با جمله بالا منافات ندارد که می‌گوید معصوم بر همه اتفاقات احاطه دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که حضرت علی «علیه‌السلام» خود را به حوادث می‌سپارند هرچه می خواهد باشد؛ غیر از آن است که عیناً آن آینده همیشه برایشان مکشوف باشد. مثل آنکه اجمالاً در شب ۱۹ ماه رمضان احساس می‌کردند باید همان شب قتل‌شان باشد. یا این‌که حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» در مسیر کربلا به طور کلی متوجه شواهد شهادت خود می‌شوند، ولی نه آن‌که عیناً آن مسئله را در آن سفر پیش‌بینی کنند. بد نیست سری به پاسخ شماره ۱۷۴۸۰ بزنید  موفق باشید

37725
متن پرسش

بسم اللّه. ای وای بر اسیری، کز یاد رفته باشد، در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد، از آه دردناکی سازم خبر دلت را، روزی که کوه صبرم، بر باد رفته باشد، رحم است بر اسیری، کز گرد دام زلفت با صد امیدواری، ناشاد رفته باشد، شادم که از رقیبان دامن کشان گذشتی، گو مشت خاک ما هم، بر باد رفته باشد. سلام و عرض ادب: تشنه شدیم و تنها از سقای دلمان طلب جام داریم و جای دیگر‌ قرار نمی‌گیریم، کجاست طاهرزاده‌ی پنجم که به شدت جانمان عطش وجودش را دارد؟ نهالی کاشته‌اید، با محبت و شوق آب داده‌اید و پرورانده‌اید، باغبانی نیستید که نهال خود را رها کند تا خودش به حال خودش شکوفه کند و ثمر دهد. برای ما که در دنیای سرد و تاریک نیست‌انگاری و توسعه نیافتگی نفس می‌کشیم، باغبانمان خودش می‌داند به نفس گرمش در جهانی که نامش را جهان میان دوجهان نهاده نفس می‌کشیم و هرچند درختی تنومند هم شده باشیم باز برای باغبانمان همان نهال کوچکیم که نگاه مهربان و گرمش ما را سرپا نگه‌می‌دارد. به او بگویید ما منتظرشان هستیم. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به انسان و باز به انسان باید اندیشید. چرا راهی را که در این تاریخ در مقابل ما گشوده شده است و ما از طریق آن راه، «ما» شده‌ایم، آن راه ادامه نیابد؟ آری! هر منزلی، منزل حضور در خود است، در بستر آشتی بیشتر با خدا، ولی این انسان است که خودش برای خودش موضوعیت دارد و رهرو صراطی است که همواره باید برود، بدون آن‌که حضور دیروزینِ خود را در صراطی که آغاز کرده، نفی کند. ولی اگر صراط امری است وجودی و ما همواره در صراط هستیم و با حضور در آن در شدیّت وجودِ خود بیشتر و بیشتر حاضر می‌شویم که این شرطِ صراط و شرط رفتن است، چرا به فردای خود نظر نداشته باشیم؟ و معنای بودن با طاهرزاده دیروز، در عین نظر به طاهرزاده امروز، بدین معنا است که چرا باید عزیزانی که با عرایض و گفتار بنده شروع کرده‌اند در گذشته متوقف شوند و ادامه نیابند؟ آن‌گاه که معنایی از انسان در بستر حضور تاریخی انقلاب اسلامی در حال ظهور است که معنای  وسیع‌تری از انسان است.
در مباحث معرفت نفس نظرِ انسان به هستی خود بود و این‌که «انسان فقط هست» و در ادامه آرام‌آرام با توجه به هستی در تاریخ و حضور انسان در تاریخ، در میدانی حاضر شدیم که میدان نگاه هستی‌شناسانه به انسان است که با مدّ نظرقراردادنِ «اصالت وجود» به نحوه‌ای از بودن انسان نظر می‌شود، به عنوان بودنی خاص که بودن در خود و در هستی و در بیکرانگی اکنون جاودانه‌اش می‌باشد و سعی شده این امر در اشاراتی گوناگون به تفصیلی حضوری در آید، به همان معنای آشکارگی در عین پنهانی. در حال نوعی بودن در این راستا هستیم. إن شاءالله پس از تنظیم نهایی تقدیم می‌شود. موفق باشید
 

37716

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: پناه می‌بریم بر خدا از این وضع فعلی جبهه انقلاب و آمدن بهت آور آقای قالیباف و تکرار انتخابات ۹۲ و اینکه دست ما به هیچکدام نمی رسد تا دامن تک تک را گرفته و ناله و ضجه بزنیم برای رسیدن به وحدتی مثل جبهه مقابل.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید آقای قالیباف و افرادی که به ایشان توصیه کرده‌اند جهت ریاست جمهور، تصوراتی از موقعیت دارند که حضور ایشان را لازم دانسته‌اند، ولی به نظر می‌آید با نوع مدیریتی که جناب آیت الله رئیسی پیش آوردند، آن مسیر توسط آقای دکتر جلیلی به خوبی جلو برود به آن معنا که ما با شئونات انسانیِ مناسب با انسان تراز انقلاب بتوانیم موانع را برطرف کنیم. موفق باشید

37620

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: استاد دوست دارم از خدمتتون راهنمایی بگیرم. بنده فکر می کردم با خودم به این نتیجه رسیدم ما برای زندگی درست و رسیدن به تقدیرات زیبای خدا به دو چیز خیلی نیاز داریم. ۱. قدرت تعقل و اندیشه درست به کمک دین تا راه درست را در تک تک موقعیت های زندگی درست تشخیص دهیم در کنار مشورت و... ۲. بعد از انتخاب راه و مشخص شدن تکلیف دل به دریا زدن و توکل. بیشتر مسئله ام مورد دومه که نمیدونم درسته یا نه شما بفرمایید آیا درست می گم یا نه، استاد تا زمانی که عشق بازی و دل به دریا زدن به عشق خدا در صحنه های هولناک زندگی را نیاموزم گویا در دینداری دروغ گفتم. ایمان به معنای آرامش، آرامش در تک تک لحظه های انتخاب به اینکه با این انتخاب درستم بهترین حالت ممکن برام پیش میاد. استاد اینگونه نیستم.عشق بازی با خدا را بلد نیستم. آدم یه جا تو زندگیش می فهمه که چقدر به اطمینان به او نیاز داره اما منم و یک قلب تربیت نشده که گاهی حتی نمیدونه برای ایمان به خدا باید چکار کنه. استاد لطفا خواهشا در کنار التماس دعا برام خواهشا سر نمازتون برای مومن شدنم دعا کنید در کنار این جدای از مطالعه برای محکم و آرام شدن قلب چه دعا وعملی بهتر است؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال ما نیازمند به معارف عمیقی هستیم تا ما را متوجه توحید الهی به همه معنای آن توحید بنماید و بتوانیم با پشتیبانی از آن ایمان اقدامات خود را انجام دهیم. پس باید با معارف قرآن آشنا شد و پیشنهاد اولیه، مطالعه کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح سوره زمر همراه با استماع صوت که هر دو موضوع، روی سایت هست. موفق باشید

37336

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: من دچار پراکندگی ذهنی هستم علتش هم مطالعه کتب مختلف است اما بدون عمق. در کتاب خیال شما پیشنهاد داده بودید در عالم علما حضور پیدا کنیم از طریق مطالع کتبشان. درسته؟ و اینکه آیا این به این معناست که کتب دیگری مثل رمان حتی مذهبی مطالعه اش کمتر شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به کمک تفکر در قرآن و تدبّر در آیات از طریق مطالعه تفاسیر قرآن به‌خصوص تفسیر «المیزان»، خداوند راه‌های مناسبی مقابل ما می‌گشاید. موفق باشید

37240

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

دنیا با این نسل جوان بد تا کرده، اراده های پوشالی و وهمی و شیطانی زیاد شده و فرش های قرمز پهن کرده. ما چه کردیم در این مدت؟ ما تونستیم سیاهیه اون راه ها رو به نمایش بذاریم و نشون بدیم که بد هستند، نشون بدیم دوست دختر چیزه بدیه و پدر مادرها هم ازدواج رو تنگ کردن! ما در یک «هیچ» و یک انتظار به سر می‌بریم. از طرفی دوست داریم دوساعت بیشتر بخوابیم که دو ساعت کم تر زندگی کنیم و دوست داریم یک پُک بیشتر به سیگار بزنیم تا عمرمون کم تر شه و از طرفی هیچ چیز برای زندگی نداریم! با خودم کلنجار می‌روم بعد این همه سختیه مشقت آور اراده، پول، موقعیت اجتماعی، دلی که بلد باشه کار و تلاش و ازدواج و... در همین جامعه و قرص باشه لازم دارم! چرا که من خودم در این ویرانی باید قصری باشم که انسان ها در آن زندگی کنند پس قصری که رهبر انقلاب آن را معرفی کردند را بنا بکنم. به من چه کمکی می‌توانید بکنید؟ می‌خوام بَنا شم هرکس هرکمکی بکنه به اسلام کمک کرده بسم الله، اراده مرا نابود نکنید پشتم باشید تا راه برم؛ من غیرتم اجازه نمی‌ده ماها هرز بریم، تو این بلبشوعه جهان که جِنسم اجازه قدیمی ماندن بهم نمی‌ده! با خودتون کنار بیاید ما جدیدیم ما قدیمی نیستیم راهی جز قدمی بلند ندارم! اونایی که از جنس من خودشون میان اونا آماده و تِشنن. من رو زمین گیر تر از این نکنید من از اول بزرگ بودم از همه شاکی ام چرا زمین گیرم کردن، از چی می‌ترسید؟ از اینکه بزرگ باشیم و شماها کوچیک بشید؟! به چه جرمی زندگی من رو با حسادت و تنبلیاتون سیاه کردید به چه جراعتی ما را بزرگ بار نیاوردید  به چه حقی نذاشتید خودم باشم؟ فشار روانی و فکری و انفسی، محدودیت، چهار چوبای پوشالیه اخلاقی که سد معبر کردن! اگه‌نمی‌تونید جلوی من رو نگیرید من خودم جهانی بزرگم که دنیا رو عوض می‌کنه. تابوت پوسیده افکار کشنده تون رو خاک کنید دیگه چرا من رو باهاش چال می‌کنید! عه حالا که شما هم رفتی سینه کشی قبرستون منم باید مُرده باشم؟! عجب رسم ننگی. اگه دین ندارید آزاده باشید، اگه زورتون نمی‌رسه آزاده باشید آزادگی رو دوست بدارید و جوانمرد باشید من از دل شما برآمدم با همه کثیفی دنیای آشغالی که ساختید من از لای کثافتها قَد عَلَم کردم، زخمایی که بهم زدید بعضیاش هیچ وقت خوب نمی‌شه، من تو تاریکی جهان شما بدنیا اومدم من خوده تاریکی ام! که از دلش خورشید می‌تابه بذارید مهتاب باشم. اگر نذارید بزرگ باشم و بِسازم باز کُشتیدَم مثل هزاران باری که اعدامم کردید!. عه! تا یه جایی زوری میخندی ولی همین خنده ها اَشکن به مو می‌رسه پاره هم می‌شه همه شنبه ها رفتن! آدما چقدر عزیز می‌شن وقتی که قاب عکس شَن عَجب رَسم تلخی منم می‌خوام یه قاب عکس شم! دیگه نمی‌ترسم قلبم جا بزنه جاش یه سَنگه دیگه نمی‌ترسم سیاه بره چشام یهو تار شه صحنه دیگه یادم نی کی اصلا دلمو کجا شکسته عجله داره دیرشه روحم، می‌خواد جدا شه از جسم... . با منی که توی زجرم مثل خودم حرف بزنید زبونه من و شماست که باید یاد بگیرید! من دیگه گمو گور نیستم مثل ماه روشنم نورو ببین و چشمات رو روش نبند عزیزم! قربونت برم! تنهایی خیلی سخته.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که متوجه راهی شده‌اید که باید در دل تنگناهای تاریخی، آن راه را بگشایید و جلو بروید؛ حرفی نیست. ولی در این مورد باید به تقدیری نظر کنید که در تاریخ فرهنگ مدرنیته یقه انسان‌ها را گرفته و این‌جا است که به جای آن‌که یقه فرهنگ مدرنیته را بگیرید (آن طور که حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» انجام دادند) نباید یقه اطرافیان را گرفت. باید به تقدیری که با نیست‌انگاری پیش آمده است، اندیشید. https://lobolmizan.ir/leaflet/1361?mark=%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%20%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C . متن شماره سؤال 37238 برای ما حرفهای حکیمانه‌ای دارد. خوب است که با حوصله به آن متن رجوع شود. موفق باشید

37239

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: وقتتون بخیر. استاد یه سوالی ذهن من رو در گیر کرده اینکه درسته که ارتباط با نامحرم حرامه ولی چرا یسری ها مثلا تو فضای مجازی خب یک شخصی رو پیدا میکنن و ارتباطشون رو خب میسنجن و خب به نتیجه ی خوبیم میرسن و ازدواج میکنن و شاید اگر سنتی بود اونقدر ادم ایده الش پیدا نمی‌شد و یا اینکه خب چون با هم اول آشنا میشن و همدیگرو دوس دارند بعد ازدواج خب خیلی سختیا حل میشه چون هم رو دوست دارند البته اینا هم نظریه ایست که من می‌شنوم و واقعا نمیدونم چه پاسخی بدم به کسانی که اینها رو میگن و خب صرفا حرام بودن ارتباط کار راه انداز نیست و میگن اره ما با فلانی صحبت می‌کنیم جهت آشنایی و رابطه احساسی نداریم. ممنون میشم جواب بدین

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که بسترهای اصلی آشنایی جوانان از طریق خانواده و جامعه سنتی از بین رفته است؛ حرفی نیست. ولی تجربه نشان داده از طریق فضای مجازی هم که توهّم در آن فضا غالب است، نمی‌توان به نتیجه مطلوب رسید. احتمالاً باید به روش‌های دیگری مثل حضور در اجتماعات مذهبی و فرهنگی فکر کرد. موفق باشید

37197

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: حاج آقا در بیاناتی آیت الله جوادی فرمودن که ائمه اطهار عدل قران هستند و این دو عدل یک دیگرند اما اقا فرمودن _ تو همین محفل قرانی اول ماه رمضان _ که قران ثقل اکبر است. ایا در تعارض هم اند این دو فرمایش؟ توضیحش چیست؟ اگر قران به عنوان ثقل اکبر باشد، یعنی انسان های کامل هم نتوانستند به مرتبه قران برسند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قلب مبارک مطهرون به حکم «لایمسه الا المطهرون» حقیقت قرآن را با جان‌شان لمس می‌کنند و از این جهت عِدلِ قرآن می‌شوند؛ ولی با این‌همه به این معنا است که بنیان خود را از قرآن که ثقل اکبر است دریافت نموده‌اند. موفق باشید

37182

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: پیامبر در هر ماه پنجشنبه اول و آخر ماه و چهارشنبه وسط ماه را روزه می گرفتند. سوال: هر ماه حدود ۴ هفته است. در دو هفته میانی کدام یک از چهارشنبه را باید روزه گرفت؟ به عبارت دیگر در چهارشنبه بعد از ۱۵ام باید روزه گرفت یا چهارشنبه قبل از ۱۵ام؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرموده‌اند دومین چهارشنبه مدّ نظر باشد. موفق باشید

37162

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: حلول ماه خدا مبارک. التماس دعا دارم. استاد دو سوال دارم از محضرتون: ۱. من یک کلیه دارم و امسال دچار مشکل شد همان یکی و اطباء از روزه منعم کردند و معتقدند شوک برای کلیه ام خوب نیست مثلا مایعات چند ساعت بهش نرسه و ...(البته این رو صدر در صدی نمی گن فقط احتمال شدید ضرر دادن)، سال‌های پیش روزه می‌گرفتم منتهی الان می‌ترسم بگیرم. با توجه به این موضوع احساس غبن می‌کنم، احساس می‌کنم خیلی بی توفیقم و از رمضان بهره ای نمی برم. فکر نمی کنم فقط یک عمل از اعمال رمضان الکریم را از دست می‌دهم، بلکه از نظر من روح ماه مبارک، صوم است و من محرومم، استاد با این حس چه کنم؟ آیا می توانم بهره کامل که روزه داران می‌برند را من هم ببرم؟ ۲. استاد سوالی برایم پیش آمده و آن اینکه مکانیسم اول و آخر ماه یک فرآیند مشخص است که این ماه و ماه بعد فرقی ندارد علی الظاهر، ما چطوری یک ماه را محرم و یکی رو رجب و شعبان می دانیم؟ و بعد چطوری ماه شعبان فرضا این همه برکت و رحمت دارد که مثلا در جمادی الاولی ندارد، ماه که همان ماه است در آسمان. چه چیز این ماه ها را متمایز می‌کند؟ اساسا تفاوت در ماه ها و شرایط خاص هر ماه، مثلا ماه مبارک رمضان به همین ماه در آسمان برمی گردد؟ اميدوارم توانسته باشم منظورم را رسانده باشم. سپاس از لطفتون ماجور باشید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مهم عزمی است که در شما حاضر است و این‌که اگر مشکلی نداشتید در این ماه روزه‌دار می‌شدید و به جهت حسرتی که می‌خورید، مسلّماً همه برکات روزه‌داری را بلکه بیشتر از بقیه نصیب خود کرده‌اید. ۲. در نظام تکوین، هر ماهی میدان و دریچه نفحات خاصی می‌باشد مثل اعضای بدن که هرکدام، میدان ظهور قوه خاصی از نفس می‌باشد. موفق باشید

37040

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد عزیز با سلام و عرض ارادت: من سوالی خدمتتون پرسیدم اما متوجه جوانب پاسخ شما نشدم. اگه ممکنه کمی بیشتر باز کنید. سوال من این بود: در روایت داریم. قیامت هم اکنون حاضر و موجود است و بقول معصوم (ع) هرکه غیر این را بداند از ما نیست. اما در کتاب برهان تا عرفان در بخشی شما می‌فرمایید: وقتي جهان مادي از مادّه بودن خارج شد و به فعليّت رسيد و نوراني گشت، ديگر آن جهان از نظر درجة وجودي، وجودي است برتر كه نقص‌هاي عالم مادّه در آن نيست و اين همان قيامتِ عالم مادّه است. طبق بحث حركت جوهري، هم اكنون جهان دارد قيامت مي‌شود. متن پاسخ شما: عالم ماده در درون و در ذات خود دارد قیامت می‌شود و به مرتبه‌ای از «وجود» می‌رسد که آن مرتبه، اکنون هست زیرا حرکت بدون غایتِ مفقود ممکن نیست من متوجه پاسخ شما نشدم، قیامت درجه شدیدتری نسبت به عالم برزخ و ماده است و قیامت هم اکنون حاضر است. اگر حاضر است پس چگونه شما می‌فرمایید: جهان دارد قيامت مي‌شود. اگر هم جهان مادی دارد با حرکت جوهری به قیامت مبدل می‌شود ، پس یا قیامت فعلا بالقوه است (که این برای عالم شدیدتر معنی ندارد) یا اصلا وجود ندارد. متاسفانه ذهن امثال من مادی زده است و کمی تصور این ساختار سخت است. ممنون میشم توضیح بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض شد عالم ماده هنوز به آن مرتبه از وجود نرسیده است، نه آن‌که آن مرتبه از وجود در مقام خود حاضر نباشد. مانند جوانی برای کودک، که آن کودک هنوز در نسبت به خود به آن مرحله نرسیده؛ ولی جوانی در جایگاه خود حاضر است. موفق باشید

37016

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با نام و یاد خدا: با عرض سلام و ادب. در موضوعی از یک عالم که به احتمال زیاد از کتاب های حضرت امام (ره) و حضرت آیت الله مصباح به یاد دارم این است که در مصادیق ذکر فکر کردن اهمیت بسیاری دارد و توجه معانی ذکر ارزش پایینی دارد می‌خواستم ببینم چگونه مصداق یک ذکری مثل سبحان الله را پیدا کنم تا بتوانم از مصداق ذکر کم کم به حقیقت ذکر نزدیک شوم اگر امکانش هست با ذکر مثال برایم روشن کنید ممنونم و کتابی در این زمینه معرفی کنید. از زحمات شما ممنونم در پناه حق باشید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسیار مفصل است. پیشنهاد می‌شود عرایضی در شرح کتاب «آداب الصلواۀ» از حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» شده است. خوب است به آن مباحث رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/674?mark=%D8%A2%D8%AF%D8%A7%D8%A8 موفق باشید 

37001

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد عزیز و گرانقدر سلام و رحمه الله: سوال اول: همانطور که جنابعالی در کتاب معاد فرموده اید، عین عمل در آخرت ظاهر می شود و چون قوه واهمه انسان در عالم آخرت به آسودگی بیشتری می رسد می تواند صورتهای متناسب با ملکات خود را ظاهر کند که همان بهشت یا جهنم اوست. (صفحه ۱۱۳ کتاب معاد) اگر بهشت یا جهنم جایی است متناسب با صورت مانوس با قوه واهمه، پس بهشت هرکس مخصوص خود اوست و جهنم هرکس مخصوص خود اوست. در اینصورت چگونه گفته می‌شود که یه جایی داریم مثلا بنام سقر که از نفس او جهنم پدید آمده است. خب حالا ما یک جهنم داریم که آدم گناهکار را به آن می‌اندازند یا شخص جهنم خود را خودش می‌سازد؟ یا مثلا گفته می‌شود در بهشت جایی داریم مخصوص فلان گروه. یا مثلا گفته می‌شود که مثلا در بهشت نهرهایی جاری است و میوه هایی و... . خب اگر قوه واهمه شخص صالح بهشت او را طبق صورت مانوس او می سازد، شاید صورت مانوس او این گونه که قرآن می گوید نباشد. اگر بهشت او قبلا آماده است و باغ و بستان خود را دارد که دیگر آن مسئله ای که شما در ص ۱۱۳ کتاب فرمودید موضوعیت ندارد. سوال دوم: ملاصدرا در حرکت جوهری می گوید نفس برای ظهور نیازمند ماده است. سپس می فرماید با گذشت زمان هم ماده حرکت می کند و هم نفس آن شخص. تا جایی که نفس آن شخص دیگر در بودن خود نیازمند بدن مادی خود نیست. این زمان چه زمانی حادث می شود؟ اگر مثلا در 1 سالگی حادث می شود، پس این درست است که بگوییم نفس انسان ۶ ماهه با مرگ او هم نیست و نابود می شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اتفاقاً قرآن همان حضوری که در قیامت برای انسان پیش می‌آید را گزارش می‌دهد و حقیقتاً انسان با آن میدان، بر اساس قواعد جاری در عالَم و آدم حاضر می‌شود. ۲. حرکت جوهری، در ذات عالم ماده واقع می‌شود و انسان با توجه به نسبتی که با بدن خود دارد، در آن سیر قرار می‌گیرد و این امر، چیزی نیست که بخواهیم برای آن زمان تعیین کنیم. موفق باشید

36875

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام خدمت شما: یه سوالی از خدمتتون داشتم. توی یکی از پادکست هایی که مربوط به ولادت امیرالمؤمنین بود فرمودید یه مبحث امام شناسی ۱۰ جلسه ای همراه با جزوه آماده کردید، گوش کنید اما من هرچی توی سایت نگاه کردم نبود ممنون میشم راهنمایی کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید یا مباحث «حبّ اهل البیت» و یا مباحث «حقیقت نوری اهل البیت» و یا کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» بوده باشد. زیرا بحثی که  ۱۰ جلسه باشد در رابطه با امامت، نداشته‌ایم. موفق باشید

36837

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: خاطرم هست که در جایی می فرمودید باید خوف و رجاء در انسان به یک اندازه باشد. از آنجا که بنده فعلاً در شرایطی هستم که یأس از رحمت خدا تا حدودی بر من غالب هست خواستم در مورد افق و حد امید به رحمت الهی برایم بگویید که تا کجاهاست. در جایی دیدم که امیرالمؤمنین علیه السلام به خدای متعال عرضه می دارند: «الهی و عزتک و جلالک و لو قرنتنی فی الاصفاد طول الایام و منعتنی سیبک من بین الانام و حلت بینی و بین الکرام ما قطعت رجائی منک و لا صرفت وجه انتظاری للعفو عنک» : «معبودا به عزت و جلالت سوگند اگر روزهاى طولانی مرا با غل و زنجیر (کیفرت) ببندى و قرین (و همدم) سازى، و از میان همه مردم فقط مرا از عطاى خویش بازدارى و میان من و خوبان والامقام و گرامى حائل شوى، هیچ گاه امید من از تو قطع نشود، و روى امیدى را که به عفو و گذشت تو دارم به سوى دیگرى باز نگردانم.» آیا در این فراز اشاره به افقِ امید به رحمت الهی مطرح شده و می خواهد بفرماید که حتی در دل آنچنان بلاهایی هم باز جای امید به رحمت الهی وجود دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای مولای‌مان باشم که این اندازه متوجه رحمت حضرت حق می‌باشند نسبت به بندگانش. آری! حقیقتاً نسبت خداوند به بندگان چنین است و در همین رابطه جناب مولوی متذکر می‌شوند: «در بلا هم می‌چشم الطاف او / مات اویم مات اویم مات او». موفق باشید

36668
متن پرسش

سلام استاد عزیز: کار او، اعجاز و وصف دین است / کار ما شکر، بس همین سنگین است / الا ای اهل عالم گوش باشید / غم در این میخانه بس شیرین است / حزن این ره، در پس آزادی است / اشک آن، غایت براین تقدیر است / ای شکسته بال و پر، گم کرده راه / ای که در زنجیر عصیان و گناه گرچه حتی غفلتی نبود تو را / راه حق، پیوسته می‌خواند تو را / میل تو باشد حجابی بر ره میخانه ات / این دوراهی مسیر، کرده است آواره ات / غم مخور ای جان من، چاره دست اوست / محو او شو با شهادت، هرچه هست اوست. این شعر رو در وصف حال خودم سرودم. ممنونم از راهنمایی های شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به حقیقت نظر کرد که تنها افقِ راستینی است در مقابل ما و این‌که تا نفس داریم، نفس‌نفس‌زنان باید جلو رفت و مانند نفس کشیدن که انسان را زنده نگه می‌دارد تا همچنان نفس بکشد و حیات خود را ادامه دهد؛ رازِ اُنس با حقیقت نیز چنین است که همواره باید به سوی او توجه کرد و همچنان رفتن را ادامه داد در عین انتظار. موفق باشید

36586
متن پرسش

سلام استاد: ناظر به سوال ۳۶۵۳۹«حرف های خانمان ساز» پرسش و پاسخی که نه سوال بود و نه جواب نحوه ای حاضر بودن بود چیزی یا راهی که امروز نداریمش که آدم ها بیش از اینکه از هم سوال داشته باشند در محضر یکدیگر باشند و به ملاقات همدیگر بروند طلبی که خود استاد طاهرزاده هم همیشه داشته و به نحوی طلب پس فردایی میداندش این موقعیت، موقع و مقامی ست که در آن در پی درست و غلط چیزها نیستیم بلکه همه اش ملاقات و دیدن است و نسبت برقرار کردن پرسنده ای که در تخاطب با استاد می گوید «هیچگاه از بحثهایتان سر در نمیآوردم» و «صدرا نخوانده ام» چطور در بحثی که استاد با نگاه به صدرا سخن می گوید پرسنده ی سوال خود می‌گوید نمی فهمم ولی در سوالش می‌گوید «صدایتان بلندتر و ممتدتر از صدای دیگران در وجودم می‌پیچید!...و....گمان کنم بشود با این زبان درباره ی همه چیز و همه کس سخن گفت!..» و باز می‌گوید «در بین حرف هایتان زیر گریه زدم» آیا این چه زبان یا چه عالمی ست که او را به گریه در آورده و می گوید با این زبان می شود با همه سخن گفت بد نیست از خود بپرسیم عالمی که استاد ما را با صدرا و هایدگر و انقلاب اسلامی به آن دعوت می کند چه عالمی ست آیا عالمی ست که باید در پی درست و غلط های سخن رفت یا بیرون از این حرف ها در انتظار زبان دیگری باشیم؟ و به قول حافظ: عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی و به قول استاد در متن پاسخشان «ای کاش آنهایی که باید می‌شنیدند به جای گفتن و باز گفتن، کمی هم می‌شنیدند.»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا او مرا با خودم روبه‌رو کرد وقتی نمی‌فهمیدم صدرا چه می‌گوید، ولی اشک می‌ریختم که گویا او جاده‌ای مقابلم گشوده که نمی‌توانم بروم و پای رفتن در آن را کافی نمی‌یافتم. قصه مواجهه با چیزی است فراسوی نیک و بد، چه رسد به درست و غلط بودن. آری! عالَمی است که بناست در آن عالم افقی را در نسبت با خودمان برای خودمان بگشاید، در سکوت و عدم سؤال. نمی‌دانم در این مورد می‌توان از «وقت» که در روایات داریم سخن گفت؟ خوب است که به دو نمونه از آن روایات ذیلاً نظر شود:
حضرت اميرالمؤمنين«علیه السلام» مي‌فرمايند: «إنَّ ماضِيَ يَوْمِكَ مُنْتَقِلٌ وَ باقِيَهُ مُتَّهَمٌ فَاغْتَنِم وَقْتَك بِالْعَمَل» آنچه از روزِ تو گذشته که ديگر نيست، و آنچه هم که باقي است و نيامده است که قابل اعتماد نيست، پس «وقت» خود را جهت عمل غنيمت شمار. چنانچه ملاحظه مي‌فرماييد حضرت مي‌خواهند ما را از گذشته‌اي که رفته است و ديگر نيست و آينده‌اي که نيامده و معلوم نيست بيايد، آزاد کنند و در اين شرايط است که از نيستي به هستي سير کرده‌ايم و در مقام جمع خواطر قرار مي‌گيريم و به اصطلاح در «حضور» مي‌رويم، در اين حالت با حضور حق روبه‌رو مي‌شويم و از علم به عين مي‌آييم. «وقت» عبارت است از حالتي که سالک از ماضي و مستقبل آزاد شده و آمادة ورود واردات قلبي بر سرّ ضمير خود است. اول بايد خود را از گذشته و آينده آزاد کنيم تا «صاحب وقت» شويم و در اين حالت از نيستي به هستي وارد مي‌شويم. حضرت اميرالمؤمنين«علیه‌السلام» مي‌فرمايند: «أَلا إِنَّ الْأَيَّامَ ثَلَاثَةٌ يَوْمٌ مَضَى لا تَرْجُوهُ وَ يَوْمٌ بَقِيَ لا بُدَّ مِنْهُ وَ يَوْمٌ يَأْتِي لا تَأْمَنُهُ فَالْأَمْسِ مَوْعِظَةٌ وَ الْيَوْمَ غَنِيمَةٌ وَ غَداً لا تَدْرِي مَنْ أَهْلُهُ... وَ الْيَوْمَ أَمِينٌ مُؤَد...»، کلّ روزگار سه روز بيشتر نيست، روزي که گذشت و اميدي به بازگشت آن نداريم، و روزي که مانده و اکنون در آنيم، و روزي که مي‌آيد و اطمينان به آمدن آن نيست، ديروز پند است و امروز غنيمت، و از فردا خبر نداري که از آن کيست ... امروز امانتداري است که هرچه به او بسپاري به تو باز خواهد گرداند. موفق باشید      
 

36514

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: به لطف الهی توفیق پیدا کردم و کتاب «گلستان یازدهم» را مطالعه کردم و حقیقتاً فیض بردم. مثل روز برایم روشن شد که از دریچه این کتاب و جملات و الفاظ آن، پیوسته نور شهید تجلی می کند و قلوب ظلمانی و سیاه ما را تحت تأثیر قرار می دهد. و چقدر راحت اشک ما را زان سوی هفت پرده به بازار می کشاند. استاد در قسمتی از کتاب مذکور، همسر شهید علی چیت سازیان از لحظات دفن شهید گزارش می دهد: « یکدفعه حس کردم علی کنارم ایستاده. تکیه دادم به گرما و صدای علی را با آن لهجه غلیظ و شیرین همدانی شنیدم: « فرشته، حلالم کن. گُلُم، زینب وار، زینب وار زندگی کن، زینب وار...». پرسشم این هست چه کنیم رفاقت و ارتباط مان با شهیدان شدید و شدیدتر شود و ایشان را با تمام قوای وجودی خود و در منظر خود احساس کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پذیرفتن نقش شهدا و حضور فعّال آن‌ها، امری است بسیار مهم و با ارزش که باید از آن غفلت نکرد. عرایضی در محرم سال گذشته در این رابطه شد. خوب است به متن و صوت آن رجوع شود با عنوان «کربلا و رازی که شهدا متوجه آن بودند در بستر «ایمان» و «امید»https://lobolmizan.ir/sound/1227?mark=%D8%B1%D8%A7%D8%B2 موفق باشید

36500

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: اگه الله همان امام زمان هست پس قل هو الله احد میشه بگو او امام زمان یگانه است. هر جایی در قرآن یا دعاها باید الله رو امام زمان گرفت. خودم فکر می‌کنم چون اهل بیت بدون نقص و کامل بودند پس اراده ی خدا می‌شوند و تفاوتی با خدا ندارند و مجرد که جا ندارن. مثل فرشته ها که نمیشه گفت جبرایل و میکائیل دو جا دارن. هر وقت به هر کدام نیاز بود هستند. پس خدا و امام زمان دوتا هستند به هر کدام که نیاز باشه هستند. حالا آیا من من چی؟ چه جایی هست آیا من هم چون مجرد جا ندارد با امام زمان یکی میشم؟. یعنی اگه بدون نقص بشم اراده امام زمان میشم؟ اگه بخواهیم آموزش درباره توحید بیشتر از مطالب سایت داشته باشیم جایی هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ مخلوقی در جایگاه خالق قرار ندارد، بلکه همه مظاهر اسماء او هستند و انسان کامل به حکم «علّم آدم الاسماء کلها» مظهر همه اسماء او می‌باشد و بدین لحاظ ما در نظر به او با انوار کامله حضرت حق روبه‌رو خواهیم شد. در این رابطه علیکم به دنبال‌کردنِ «برهان صدیقین» و شرح صوتی آن که روی سایت هست. موفق باشید

36493

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: اگر عالم وجود ربطی دارند و نه وجود مستقل، در این صورت آیا این صحیح است که اختیار اصلا برای وجود ربطی معنا ندارد؟ البته اختیار به آن معنایی که ما تصویر می کنیم که بیشتر یک موجودی مستقل از وجود خدا در نظر می گیریم و یک اختیاری برای آن در نظر می گیریم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اختیار به معنای اراده‌ای در مقابل خداوند معنا ندارد، ولی به حکم «اعطی کل شیئٍ خلقه» آن‌گاه که حضرت حق ما را به ما داد، ما در ذاتِ امکانات متکثر خود عین اختیار هستیم و به همین جهت اختیار، ذاتیِ هر انسانی می‌باشد به جهت رو در رویی با امکانات متکثری که در پیش رو دارد. موفق باشید

نمایش چاپی