باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده به جای اینکه بخواهید به تکتک این سؤالات بپردازید و همواره سرگردان انواع سؤالها باشید؛ خوب است که یک سیر مطالعاتی در سه جانب «خودشناسی» و «شناخت جایگاه تاریخی انقلاب» و «شناخت غرب» پیشه کنید تا بهخوبی با قدرت تفکری که حاصل میشود، کارها را جلو ببرید. در مورد «خودشناسی» بحث «ده نکته در معرفت نفس» و شرح آن بنا به تجربهی خواهران و برادران بسیاری از مسائل روحی و شوقی انسان را مدیریت میکند. به فرمایش یکی از طلاب، بحث معرفتالنفس فتحالفتوح میباشد. و در مورد انقلاب و امام، کتاب «انقلاب اسلامی و رجوع به عهد قدسی» و کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» افق خوبی را در معرض تفکر و دید افراد قرار میدهد. و در رابطه با «غربشناسی» کتاب «مدرنیته و توهّم» همراه با شرح آن میتواند جمعبندیِ نسبتاً خوبی را در رابطه با شناخت غرب مطرح کند. همهی مطالب فوق، بر روی سایت هست. میماند که در بین سؤالات متکثر، یک سؤال مشخص داشته باشید که مانع حرکت شما باشد. خوب است که همان سؤال را مطرح بفرمایید موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که متوجه هستید در ذکر، کیفیت مهم است ولی آن اذکاری که تعداد آنها تصریح شده است صرفاً باید همان تعداد گفته شود مگر آنکه ترجیحاً متذکر تعداد بیشتر باشد که آن به عهدهی ذاکر است. در مورد دعا، صراحت داریم که یک دعا را 12 هلال یعنی همان یکسال بخوانید تا ملکهی ما گردد و جزء طلب باطنی ما شود ولی اذکاری که تأکید بر کثیربودنشان شده است و به هر صورت حالِ حضور در آن لازم است. با اینهمه اصرار نداشته باشید که در همه حال حضور قلب در آن باشد. در مورد زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام در این مدت دو سال که میفرمایید؛ فکر نمیکنم لازم باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هرچه هست اگر کسی با جدیّت با تفسیر قیّم «المیزان» مرتبط شود متوجه میگردد حضرت علامه«رضواناللّهتعالیعلیه» با مرارتهای خود به چه توفیق بزرگی دست یافتهاند 2و 3- آری! همینطور است در آن حدّ که خداوند در خطاب به رسول خود میفرماید: «أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (44)/نحل) بدینمعنا که رسول خدا مأمورند تا قرآن را برای مردم تبیین نمایند. مردم حقیقتاً چنانچه نسیم تفسیریِ قرآن را بشنوند، به قلب قرآنی نایل میگردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرطور در نظر بگیریم در هرحال راوی حدیث به آن معنایی که در روایت هست کسی باید باشد که معارف لازم را در فهم حدیث داشته باشد، حتی اگر صرفاً نظر به روایات فقهی هم دارد معرفت نسبتاً لازم را در اصول دین دارا است هرچند لازم نباشد در موضوعات دیگر مثل توحید و معاد، متخصص باشد. و فقیهی که باید در امور سیاسی هدایت جامعه را به عهده بگیرد، علاوه بر مقدمات لازم که در تفقّه در روایات باید داشته باشد اطلاعات لازم از تاریخ و مسائل جاری در جامعه را نیز نیاز دارد و این غیر از آن است اگر کسی آگاهی سیاسی از جامعه و تاریخ را داشته باشد بدون زیربنای فقهی بتواند موضعگیری صحیحی را ارائه دهد. موفق باشید