بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
884
متن پرسش
باسلام و خسته نباشید. استاد گرامی. 1-روش تحقیق در متون دینی(قران+حدیث+...)برای رسیدن به فهم عمیق و معرفت جامع چگونه است؟2-چگونه به انچه که دریافت میکنیم مطمین شویم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: به نظرم اگر در امور معرفتی و موضوع‌های مربوطه‌، حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» را الگوی خود قرار دهید جواب هر دو سؤال‌تان را می‌گیرید. موفق باشید
883
متن پرسش
باسلام و خسته نباشید. استاد گرامی 1- فرق افرادی مانند محمدحنفیه با کسانی که امام حسین علیه السلام را یاری نکردند چیست؟ آیا ایشان عاقبت به خیر شد؟ 2- برای اینکه همیشه به یاد امام زمان علیه السلام باشیم چه کنیم؟ 3- برای کسب معرفت بیشتر جهت زیارت امام حسین علیه السلام قبل از سفر چه کنیم؟ 4- برای جلوگیری از پرحرفی چه کنیم؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: قسمت اول سؤال خود را به کتاب‌های تاریخ رجوع فرمایید چون ابهامات زیادی در میان هست. در عین آن‌که محمد حنفیه فرصتی را که برای حضرت اباالفضل«علیه‌السلام» پیش آمد از دست داد، امام حسین«علیه‌السلام» به او اذن دادند تا در مدینه نماینده‌ی حضرت باشند. 2- هر اندازه به حرام و حلال خدا مقید باشیم جهت جان ما بیشتر متوجه حضرت صاحب‌الأمر(ع) خواهد بود. 3- پیشنهاد می‌کنم مباحث امام‌شناسی مثل کتاب مبانی نظری و عملی حبّ اهل البیت«علیهم‌السلام» و یا کتاب حقیقت نوری اهل‌البیت«علیهم‌السلام» و سی‌دی شرح زیارت جامعه را کار کنید. 4- مباحث حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» در کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل خوب است. موفق باشید
881
متن پرسش
سلام علیکم این حقیر دانشجوی یکی از رشته های فنی بودم. توفیقی شد که با آرمان "تولید فکر و علم اسلامی" برای "ایجاد جامعه و تمدن اسلامی" وارد حوزه شدم(امسال سال اول ورودم می باشد). پس از مدتی تحقیق به این نتیجه رسیدم که راه دستیابی به این هدف متعالی ، شناخت اسلام براساس حکمت متعالیه که همان جامع عرفان ، برهان و قرآن است ، می باشد و همانگونه که مستحضر هستید مسیر فعلی حوزه های علمیه از این راه نمی گذرد. بدین طریق مزاحم حضرتعالی ید شدم تا راهنمای این حقیر در طی این راه باشید. به نظر شما برای رسیدن به این هدف روی چه علومی باید کار شود ؟ اگر زحمتتان نیست لطفا بعد از ذکر هر علم نام کتابهایی که باید روی آن کار شود را مرقوم فرمایید. لطفا در مورد علوم آلی ای که باید روی آن کرد هم توضیح بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: پس از آن‌که تا درس خارجِ فقه و اصول خوب پیش رفتید در ذیل تفکر حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه»، با حکمت متعالیه و فصوص الحکم از محی‌الدین کار را شروع ‌فرمایید. فعلاً برای آن‌که از موضوع عقب نیفتید مباحثی مثل «ده نکته در معرفت‌ نفس» و کتاب «از برهان تا عرفان» خوب است. موفق باشید
880
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی استاد خواستم نظرتون رو راجع به فیلم هایی مثل مختارنامه بدونم ؟ آیا میتونن مفید باشند؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: در سؤال با کد: 866 نظر خودم را عرض کردم. موفق باشید
878
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده ؛ بنده می خواستم مباحث تفسیر قرآن حضرت عالی را استفاده کنم. سوالی که هست اینکه آیا مرحوم علامه در المیزان یک سیری را در نظر دارند و بر اساس این سیر تفسیرشان را سامان داده اند یا نه؟ اگر آری مباحث شما را هم از سوره حمد و بقره شروع کنم ( آمادگی اش را به لحاظ علمی فکر می کنم داشته باشم؛ طلبه پایه هشتم هستم و با مباحث فلسفی و قرآنی با مطالعه آثار شهید مطهری و مطالعات دیگر آشنایی دارم ) یا اینکه همان سیری که جنابعالی برای تفسیر قرآن دارید را پی گیری کنم. یا علی
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: اگر بخواهید با المیزان کار کنید باید از ابتدا و از سوره‌ی حمد شروع کنید که در جزوه‌ی چگونگی کار با المیزان عرض شده. ولی اگر خواستید با سی‌دی‌ها کار کنید همان ترتیبی که بحث شده خوب است إن‌شاءالله. موفق باشید
877
متن پرسش
بنام خدا و با سلام خدمت استاد معظم برای طلابی که در دروس مقدماتی بسر می برند (پایه 1 و 2 و 3) با توجه به اینکه دروس بسیار خشک است و برای کسب قوای روحی ، نیاز به چاشنی های دیگری است که متاسفانه در سیستم آموزشی حوزه ، وجود ندارد ، آیا مطالعه کتب جنبی را توصیه میکنید یا فقط باید به دروس خود مشغول باشند؟ خواهشمند است در صورت امکان شرایط و سیر مناسبی معرفی فرمایید. من الله التوفیق
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: تا آن‌جا که ممکن است طلاب سطوح پایین باید سعی کنند به دروس خود بپردازند تا آن دروس ملکه‌شان شود. اگر رسیدند حضور در یک جلسه‌ی اخلاق و یا مباحثی مثل معرفت نفس هم خوب است ولی «علیکم بالمتون لا بالحواشی». موفق باشید
876
متن پرسش
با سلام. اسلام ناب کامل که رهبری(ایده الله بروح القدس) میفرماید چیست؟ آیا غیر از اجرای عدالت بمنزله رسیدن همه مردم به صلاح نفس و پاکی روح و طهارت قلبی نیست؟ برای مومنین چقدر مهم است که علاوه بر فردیت به متن اجتماع حاضر باشند تا عوامل ضد تربتی حذف شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: فکر می‌کنم منظور رهبری«حفظه‌الله» اسلامی شبیه حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» باشد که در مبانی معرفتی و حساسیت‌های سیاسی کامل بودند. سیره حضرت امام جامع بین فعالیت فردی و اجتمائی بود. موفق باشید
875
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی بعداز اینکه به سوال 768پاسخ دادید مجددا سوالی از محضرتان پرسیدم اما حدود یک ماه است منتظرم پاسخی دریافت نکرده ام اگر ممکن است پاسخ سوالم رابدهید
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم:چیزی در سایت یافت نشد لطفا ایمیل خود را بنویسید
874
متن پرسش
سلام.عده ای به مامیگویند مسایل دینی ومعنوی راباید ازمجتهد دریافت کرد چون ایشان مسایل دین را از همه جنبه ها نگاه میکنند وما را از ادامه مباحث شما منع میکنند برخلاف نظر خودمان!.. ایا حرف این افراد درست است؟درجواب به اینها چه باید گفت؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: حتماً باید در هر مسئله‌ای به کارشناس مربوطه رجوع نمود، در امور فقهی با مجتهدینی که در فقه کارشناس هستند، و در امور کلامی و عقیدتی به کارشناس کلام و عقاید، مثل آیت‌الله مصباح. در امور تفسیر به کارشناس تفسیر مثل آیت‌الله جوادی‌آملی. در عرفان به کارشناس عرفان مثل آیت‌الله حسن‌زاده. بنده سعی دارم در ذیل شخصیت حضرت امام خمینی(ره) مبیّن سخنان اساتید کلام و عقاید و تفسیر و عرفان باشم تا إن‌شاءالله عزیزان راحت‌تر بتوانند با آثار آن بزرگان آشنا شوند. موفق باشد
873
متن پرسش
باعرض سلام.بنده درحوزه علمیه ای که مخصوص حفظ قران برای اولین بار تاسیس شده تحصیل میکنم،به دلیل سنگینی حفظ درحین تحصیل گاهی دچار سستی اراده میشوم.بنظرشما چکار باید کرد؟برای توسع وبرکت در وقت جکار کنیم؟(در حال خواندن پایه دوم هستم.)
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: وظیفه‌ی اصلی شما خوب‌درس‌خواندن دروس حوزوی است، اگر روح شما آمادگی داشت و به زحمت نمی‌افتد حفظ قرآن را ادامه دهید وگرنه به تدبّر در قرآن بپردازید. موفق باشید
872
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم من نمی دونم چرا نمی تونم برای امام حسین و خصوصا سایر ائمه علیهم السلام گریه کنم به خاطر همین وقتی داخل جلسه هستم اعصابم خرد می شه و گاهی اوقات دوست ندارم برم جلسه امام حسین ؟ اصلا من اشک چشم ندارم گاهی اوقات اینقدر دلم میخواد گریه کنم (مثلا تو حرم امام رضا) ولی نمی تونم .خیلی هم از خدا خواستم اگه به خاطر گناهانم هست مرا ببخشد ولی فایده نداره تنها چیزی که به ذهنم میخوره اینه که خدا من را به خاطر گناهانم نمی بخشد! التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: شما در مسیر بندگی خدا وظایف خود را انجام دهید، سعی کنید نسبت به خلق خدا خوشبین باشید و غم مردم را بخورید تا خداوند زمینه‌ی قرب به خود را برای شما فراهم کند ،‌ حال یا با اشک و گریه همچون حضرت زکریا«علیه‌السلام» و یا با شوق و خنده همچون حضرت عیسی«علیه‌السلام». در هر حال بی‌خودی خود را نخورید. موفق باشید
871
متن پرسش
سلام متاسفانه هرچی دنبال کتاب " ادب خیال، عقل و قلب" میگردم پیداش نمیکنم. فرموده بودید روی سایت هست. ولی نیست. اگه براتون ممکنه بذارید روی سایت. یا لطف کنید برام بفرستید. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: روی سایت هست. موفق باشید
869
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت جنابعالی پیرو سوال در مورد مرحوم سید مرتضی کشمیری و ملا فتحعلی سلطان ابادی ، مرحوم علامه تهرانی در کتاب مهر تابان صفحه 324-322 می فرماید از مرحوم علامه پرسیدم مرحوم اخوند ملا فتحعلی سلطان ابادی با تمام ریاضات و مکاشفات و مقاماتی که از ایشان نقل می شود گویا در مراحل و منازل توحید ذات حق متعال نبوده اند . مرحوم علامه طباطبایی می فرماید : مثل اینکه ایشان در مسائل مجاهدتهای نفسانی بوده و در رشته توحید نبوده اند و با مرحوم ملا حسینقلی همدانی هم عصر و هم زمان بوده و با هم مراوده نداشته و قدری هم روابط تیره بوده است.و مرحوم علامه طباطبایی در ادامه می فرماید مرحوم اقای قاضی سالیان دراز با مرحوم سید مرتضی کشمیری ملازم بودند و مرحوم سید مرتضی از اوتاد وقت و زهاد معروف و دارای حالات و مقامات و مکاشفات بوده و اما رشته ایشان رشته توحید و عرفان نبوده ولیکن در همان حال و موقعیت نفسانی خود بسیار ارزشمند و بزرگوار بوده اند.
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: در رابطه با این نوع تفاوت؛ در پاورقی صفحه‌ی 317 کتاب «جایگاه و معنی واسطه‌ی فیض» نکاتی عرض شده که چگونه بعضی از بزرگان نظر به قوت نفس و کرامت دارند، در حالی‌که عرفا نظر به توحید دارند. موفق باشید
866
متن پرسش
بسم الله .با سلام و عرض ادب خدمت استاد .لطفا درباره شخصیت تاریخی مختار نظرتان را بفرمایید من بعد از مطالعه کتاب "کربلا مبارزه با پوچی ها" هم نمی توانم شخصیت مختار را تحلیل کنم . التماس دعا استاد
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: 1- جناب آقای فلاّح نویسنده‌ی فیلم‌نامه‌ی مختار و جناب آقای میرباقری با دقت فراوان سعی کرده‌اند نقص‌ها و قوت‌های مختار را ترسیم کنند که از طرفی حبّ علی«علیه‌السلام» دارد و از طرف دیگر خود را به امام معصوم نمی‌سپارد و لذا گرفتار افراط و تفریط می‌شود. طرح شخصیت مختار وسیله‌ای است که شیعیان متوجه باشند باید مالک اشتر شوند و نه مختار. 2- جواب قسمت دوم سؤال خود را در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» دنبال کنید. موفق باشید‌
865
متن پرسش
سلام. من به تازگی با این سایت آشنا شده ام. روند خواب آلود زندگی و رکود حاکم برایم جذاب نیست. از طرفی عافیت طلبی و سکون مانع تحول و تعالی در من می شود.من فوق العاده راحت طلبم .سرشار از افکار بیهوده و یاس و بدبینی به همه چیز و همه کس هستم حتی امور عادی زندگی از دستم در رفته است.نمی تونم در س بخونم.وابستگی شدیدی به نصایح دیگران دارم.تا وقتی درست راه می رم که کسی پیوسته به من گوشزد کند. شیطان را کاملاً بر خودم غالب میدونم و ... اصلا حالم خوب نیست. به این شرایط راضی نیستم
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: همین‌که متوجه‌اید به قول خودتان شیطان بر شما غالب است نشان می‌دهد توانسته‌اید غلبه‌ی او را کم کنید، فکر می‌کنم اگر با حوصله کتاب «آشتی با خدا» را شروع کنید، راه گشوده می‌شود. موفق باشید
864
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز لطفاً در مورد یاد دادن کلمه لا اله الاالله (جهت ارتباط معنوی کودک با خداوند متعال) ، در سن 3 سالگی به کودک توضیح مختصری بدهید . با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: سنین کودکی، سنین تعلیم نیست، در حدّی که متذکر شود همه‌ی امور در اختیار خدا است برایش کافی است و به‌خوبی می‌تواند مطلب را تصدیق کند. موفق باشید
863
متن پرسش
باسلام و تحیت خدمت استاد عزیزم.چند وقتی است که جلسات ده نکته از معرفت نفس را با دوستان شروع کردیم.سوالاتی پرسیده شده است. ممنون میشویم که پاسخ ها را مبسوط و به ترتیب مرحمت فرمایید.1: در نکته یک گفته می شود که ادراکات مربوط به نفس است.یکی از دوستان می گفت که ادراکات مربوط به مغز است حتی خواب هم تصورات ذهنی مغز است.در پاسخ چه می توان گفت؟ 2: یک دیگر از دوستان می گفت که بعضی وقتها پس از بیدار شدن از خواب چیزی از خواب یادم نمی آید.این یعنی اینکه روح وارد عالم خواب نشده است و در بدن حضور داشته است. من گفتم که چیزهایی از خواب به یادت می ماند که برایت مهم باشد.گفت که پذیرفتنی نیست که هیچ چیز از یک خواب مهم نباشد و در نتیجه هیچ چیز یادمان نیاید.پاسخ این سوال چیست؟ 3: در بیداری مثلا اگر کسی بخواهد ضرری به ما برساند ما دفع ضرر می کنیم یا اگر عالمی را ببینیم از او سوال می پرسیم یا اگر دوستی که چند سال است که او را ندیده ایم ببینیم او را در آغوش می گیریم و ... اما بعضی وقتها در خواب هیچ اراده ای نداریم نه می توانیم دفع ضرر کنیم نه می توانیم سوال از عالمی بپرسیم اگر دوستمان را ببینیم عادی برخورد می کنیم و... آیا این تفاوت بین خواب و بیداری به معنی آن نیست که بیداری به نحوی واقعی تر از خواب است و (( من )) ما در موقع بیداری واقعی تر وحقیقی تر از ((من)) ما در موقع خواب است؟ 4: بعضی وقتها در بیداری ذهن و روح ما مشغول فلان مساله درسی یا فلان فعالیت است.شب در خواب با همان موضوع برخورد می کنیم.از طرف دیگر بعضی وقتها مثلا دلتنگ امام رضا می شویم و شب در خواب حرم امام رضا را می بینیم. سوال این است که با توجه به اینکه منشا این دو نوع خواب یکی است چه تفاوتی بین این دو نوع خواب است؟ آیا هردو بی اعتبار و توهمی است؟ 5: در بیداری مثلا وقتی یک صحنه یا منظره را می بینیم یا با دوست خود صحبت می کنیم تمام جزئیات را به خاطر داریم رنگ لباس دوست شکل موی دوست حرکاتی که انجام می داد و ... اما در خوابها معمولا صورت کلی و مبهم از صحنه ها و گفتگوها را به یاد داریم مثلا خواب حرم امام رضا را می بینیم اما حرم امام رضا را به گونه ای غیر این شکل فعلی می بینیم.علت چیست؟ 6 : آیا این درست است که یکی از ملاک های مهم در تشخیص شخصیت افراد خوابهایی است که می بینند .یا اینکه نه.ممکن است طرف در حال فعلیت رساندن شخصیت خودش باشد اما خواب های پست هم زیاد ببیند؟ 7: اصولا آیا ما خواب باطل هم داریم یا اینکه همه خواب ها واقعیت دارند چه رویا های صادقه و چه خوابهای پریشان؟ 8: بعضی وقت ها شده که خواب هستیم و داریم خواب ترسناک می بینیم و می دانیم که خواب هستیم و می خواهیم خود را به زور بیدار کنیم تا از دست رنج درون آن خواب راحت شوی.سوال این است که آن کس که در خواب دارد خواب ترسناک می بیند کیست و آن کسی که می خواهد خود را از خواب بیدار کند کیست؟. در پایان اگر توصیه ای در خصوص نحوه ی برگزاری جلسات دارید با گوش دل می شنویم. از حوصله و مرحمت عزیزم ممنون هستم.خداوند شما را موید بدارد.
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: 1- بحث بر سر آن است که چه کسی ادراک می‌کند نه این‌که با چه وسیله‌ای ادراک می‌شود. مگر وقتی ما با چشم خود می‌بینیم می‌توانیم بگوییم چشم می‌بیند؟ به هر حال آنچه در خود می‌یابیم شخص ادراک‌کننده است و این را نمی‌توانیم انکار کنیم. 2- مگر ما در عالم بیداری آنچه را احساس می‌کنیم همیشه در حافظه داریم؟ آیا از پریروز خود آنچه حسّ کردیم را فعلاً داریم یا اگر حادثه‌ی مهمی اتفاق افتاده باشد در حافظه می‌ماند؟ تازه اگر یک حادثه از خواب را بعداً به یاد داشته باشیم کافی است تا روشن شود نفس انسان بدون بدن حقیقت دارد و ادراک می‌کند. 3- انسان در خواب در اختیار ملکاتش می‌باشد و نمی‌تواند مثل بیداری اراده‌ای جدید داشته باشد، از این جهت بیداری جهت تعالی ما جدّی‌تر از خواب است ولی از جهت رتبه‌ی وجودی، عالم مثال درجه‌ی وجودی شدیدتری دارد. 4- بعضی مواقع روح انسان در هنگام خواب – که از حسّ خود آزاد است – با شدیّت بیشتر با خیالات خود مرتبط می‌شود و گاهی هم نفس در هنگام خواب سیر می‌کند و با واقعیتی در عالم خارج – اعم از عالم ماده یا عالم مثال – روبه‌رو می‌شود، ولی چون به‌راحتی نمی‌تواند بین آن دو واقعه تفکیک کرد گفته می‌شود نباید به خواب اعتماد نمود. 5- ما در خواب با صورت کلی واقعیات روبه‌روئیم و زمان زیادی نیاز دارد که بتوانیم با جزئیات واقعیات مأنوس شویم، چیزی که در برزخ محقق می‌شود. 6- شخصیت انسان موضوع بسیار گسترده‌ای است که در هر مرحله در موقعیتی خاص قرار دارد و نمی‌توان یک قاعده‌ی کلی برای آن تعیین کرد. 7- به اعتبار نفس انسان همه‌ی خواب‌ها واقعیت دارند ، یا ریشه در خیالات ما دارند و چگونگی آن‌ها، یا ریشه در سیر ما در عالم مثال دارند و چگونگی صورت‌های آن عالم ولی به اعتبار واقعیت خارج، بعضی خواب‌ها واقعیت ندارند. 8- نفس انسان یک حقیقت مجرد و تشکیکی است و لذا از موطن مرتبه‌ی بالاتر می‌تواند به مرتبه‌ی پایین‌ترِ خود نظر کند و در هر حال هر دو مرتبه را به خود نسبت دهد. 9- همین‌طور که جلو می‌روید خوب است ولی معطل نشوید، مطلب را خوب بگیرید و جلو بروید تا با ظهور نکات دیگر مطالب قبلی نیز روشن‌تر شود. موفق باشید
862
متن پرسش
با سلام و عرض ادب محضر استاد طاهرزاده- بنده در دوران اوج جوانی که روحیات مذهبی هم داشتم دائم دنبال ملاک مهم برای شخصیت بالای انسانی بودم و هر شخص از هر گروهی را نمونه باشخصیتی فرض می کردم مثلا خواننده ها یا بازیگران و انسانهای متدین و....... و با اینکه به اهل البیت ارادت قلبی داشتم زیاد به این مسئله توجه نکرده بودم که باید به چنین شخصیتهایی رجوع تام در همه زمینه ها کرد تا اینکه یک روز نزدیک صبح بود که من خواب بودم و احساس کردم صدای پای شخصی به در اتاق خورد و من در حالت خواب وبیداری بودم که در خواب دریافتم شخص در ابتدای اتاق تشریف دارند و من بیدار نشدم که بروم نزدشان و بین حالت خواب وبیداری بودم که آن شخص فرمود شخصیت حقیقی ماییم بعد از بیداری در باطن خود یافتم که آن شخص امام زمان (عج) بودند به لطف خدا تقریبا از آن زمان به بعد در منظر عقل و قلبا با شخصیت ترین اشخاص عالم یعنی اهل البت قرار گرفتند حال سوالم از محضر شما این است که آن شخص حقیقتا حضرت مهدی بودند یا جلوه نظر و لطف ایشان به این صورت تجلی کرده است یامورد دیگر؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: هرچه بوده معلوم است که یک فروغ از رخ ساقی بوده تا شما را راه بیندازند و شما شاکر خداوند باشید که شما را با اهل‌البیت«علیهم‌السلام» آشنا کرد و آن انوار متعالی را بر جان شما متجلی نمود تا آن حدّ که آن‌ها را به هر نحوی به سراغ شما فرستاد. موفق باشید
861
متن پرسش
سلام علیکم، اگر انقلاب اسلامی یک حقیقت است که بر قلب مستعد امام خمینی(ره) اشراق شد، در زمانه فعلی آن حقیقت نزد کیست؟ و به نظر شما اشراق آن حقیقت در جان امام از چه زمانی(در چه دوره ای) شروع شد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: سعی کنید کتاب‌های «جایگاه اشراقی انقلاب اسلامی در فضای مدرنیسم» و کتاب «امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» و خودآگاهی تاریخی» را مطالعه بفرمایید تا روشن شود؛ اولاً: اشراقی که بتواند یک تاریخ را بسازد هر صدسال به قلب یکی از اولیاء الهی تجلی می‌کند. ثانیاًً: آن ولیّ خدا سال‌ها باید تأمل کند تا زمینه‌ی آن تجلی فراهم گردد و امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» هشت‌سال قبل از انقلاب مشروطه به دنیا آمده‌اند و لذا سراسر تاریخ مشروطه زمان تأمل ایشان برای کشف راه نجات بوده است. موفق باشید
860
متن پرسش
باسلام و خسته نباشید. استاد گرامی امام حسین علیه السلام تشنه شهید شدند و یا در آخرین لحظات عمر شریفشان توانستند به شریعه راه یابند؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: حضرت عطش را پذیرفته بودند و دوست داشتند با همین حالت به ملاقات خدا بروند، این دشمن کافر بود که فکر می‌کرد دارد حضرت سید شهداء«علیه‌السلام» را به زحمت می‌اندازد. ولی اولیاء الهی را از این نوع سختی‌ها چه باک و لذا در رسیدن به قله‌ی عطش مسابقه می‌گذاشتند و وقتی حضرت علی اکبر«علیه‌السلام» حکایت عطش خود را به اطلاع امام رساند، امام با قرار دادن زبان علی در دهان خود به او نشان دادند از او تشنه‌ترند و قلّه‌ی عطش‌مندبودن را به حضرت علی اکبر نشان دادند تا او برای هرچه بیشتر به عطش نهایی ‌رسیدن جنگ با دشمن را ادامه دهد و جایگزین آن عطش، سیراب‌شدن از آب جاری از چشمه‌ی نبوت شود. حسین«علیه‌السلام» را چه به دنبال آب ‌بودن؟! موفق باشید
858
متن پرسش
بسم الله باسلام خدمت استاد در سلسله بحث های مدرنیته وتوهم در جلسه سیزدهم روایتی از امام باقرعلیه السلام با مضمون روح زمانه که حضرت داستان شاه و دانشمند را تعریف میکنند مطرح میشود میخواستم منبع این روایت معرفی شود با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: روایت در کتاب الکافی، ج‏8، ص: 363 و منتهی‌الآمال، انتشارات اسلامیه، تألیف شیخ عباس قمی، ج 2، ص 377و376. می‌باشد. در ضمن در جلد دوم کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» تحت عنوان نقش روح زمانه در صفحه 502 تمام روایت از کتاب منتهی‌الآمال مرحوم شیخ عباس قمی آورده شده است. موفق باشید
856
متن پرسش
به نام خدا باسلام خدمت استاد عزیز باتشکر فراوان از اینکه وقت می گذارید وبه سوالات ما جواب می دهید آقای طاهر زاده لطفا جوابهایتان را روشنتر بدهید جوری که مسایل دنیایی مارا برطرف کند چون اول راهیم ومحتاج راهنمایی بزرگانی مانند شما 1- نظر شمادر مورد دکتر روازاده وخدادادی که ادعای طب سنتی واسلامی می کنند چیست وآیا شما برنامه یا کتابی در این مورد برایمعرفی دارید چون در اسلام تاکید زیادی بر تغذیه وسلامت می شودواین آقایان خیلی مسایل علمی روز را رد می کنند مانند استفاده از شیر وماست و... آیا شما قبول دارید 2-آقای طاهر زاده 4الی5سال است که ازدواج کرده ام وهمسر شایسته ای دارم ودو کودک یکی دوساله ویکی در راه با امید فراوانی زندگی متعهلی رابرگزیدم به امید توحید عرفان ولی حالا از دوران مجردی هم عقب تر هستم واوضاع وخیمی دارم ونگران فرزندانم هستم چون هیچ ندارم که در اختیارشان بگذارم ودلم می خواهد آنها از اول با اسلام ناب وحقیقی آشنا شوند تا به دلشان بنشیند وباسخنان خسته کننده ی بعضی روحانی ها دلزده نشوند واز همین حالا درگیر روزمرگی های من و این زندگی بی سود که هر روزش بدتر از دیروز است نشوند هر چند تلاش می کنم مطالعه می کنم مخصوصا کتابهای شمارا ولی هیچ سودی ندارد انگار دلمرده شده ام می دانم که انسان باید بالارود وحیف است که از خداو ایمه دور بماند وباتمام وجود می خواهم که به آنها وصل شوم ولی نمی توانم از قرآن ودعا دور شده ام چون معرفت ندارم چون دلم می خواهد به سراغشانکه می روم یک حقیقتی را درک کنم که نمی شود آقای طاهر زاده چه کنم خودم که بیشتر جوانی ام رفته برای فرزندانم چه کنم تا مانند من نشوند تا خدا را بفهمند عاشقش شوند وبا او وبرای او زندگی کنندآخه لوح دلشان سفید ونورانی آرزوی دارم مانند من سردرگم این دنیا نباشند 3-شوهرم فلسفه خوانده است وذهنی دارد با سوالات فراوان که کسی به راحتی نمیتواند قانعش کند مثلا در مورد دکتر سروش می داند که اشتباه می کند ولی مطمِِِئا نیست می گوید چه شده که آدم به این بزرگی با کتابهایی به آن قشنگی که روی خیلی ها تاثیر می گذاشته وهنوزاز علمش در کتابها استفاده می شود به چنین تفکراتی رسیده است آیا نمی شود یک جلسه ی خصوصی بگذارید تاشما را ببیند هر چند سوالاتش را اینترنتی باشما در میان می گذارد ولی شاید تاثیر حضوری رویش بیشتر باشد وکمی آرام شود چون خیلی اذیت می شود که هنوز به یک ثبات نرسیده با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: 1- رویهمرفته سخنان جناب دکتر روازاده قابل اعتماد است به‌خصوص که با متون دینی و سخنان معصوم آشنا هستند. ایشان می‌فرمایند به جای ماست از دوغ استفاده کنید و منکر لبنیات نیستند. یا می‌گویند پنیر را با گردو و به عنوان شام در عصر استفاده کنید 2- کودکانتان را به خدا بسپارید و سعی کنید با خوش‌بینی به روحانیت و مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» و انقلاب اسلامی و ارادت به حضرت صاحب‌الزمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» راه درست را در مقابلشان بگشایید بقیه‌اش مربوط به خودشان است. خیلی به خودتان سخت نگیرید همین‌که تلاش می‌کنید کانون یک خانواده را گرم کنید و حق همسرتان را اداء کنید در حال عبادت هستید و به لطف الهی از انوار ملکوت بهره‌مند خواهید شد 3- قرآن می‌فرماید: «ذلِکَ هُدَى اللَّهِ یَهْدی بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ لَوْ أَشْرَکُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ ما کانُوا یَعْمَلُونَ»(سوره‌ی انعام، آیه‌ی 88) این هدایت، هدایت خداست که هر کس از بندگان خود را بخواهد با آن راهنمایى مى‏کند! و اگر آن‌ها مشرک شوند، اعمال نیکى که انجام داده‏اند، نابود مى‏گردد و نتیجه‏اى از آن نمى‏گیرند. چون هدایت را هدایتی از طرف خدا معرفی کرد، هدایت به سوی صراط مستقیم است و باید آن را حفظ کرد تا با شرک آلوده نگردد چون اگر با شرک ،کفران نعمت کردیم هدایت خود را از ما می‌گیرد و اعمال ما پوچ و بی‌ثمر می‌شود. به نظرم راز انحراف آقای سروش در این آیه نهفته است که نتوانست سروشِ حرکت جوهری بماند و قلب خود را آلوده به شرک خودبینی کرد و اعمال او حبط شد و نوری برایش نماند تا بتواند حق را از باطل تشخیص دهد. از چنین خطری باید به خدا پناه ببریم. موفق باشید
855
متن پرسش
ضمن عرض سلام و ادب چندی پیش در پاسخ به بنده فرمودید برای خود برنامه ای داشته باشم. این حقیر یک برنامه برای آمادگی برای ماه مبارک رمضان بعدی برای خود چیده ام. در ابتدا موفق بودم اما با زیادتر شدن درسم تا حدی این برنامه لطمه خورد. لطفا اصول مهم و بنیادینی که باید در این برنامه برای خود لحاظ کنم را بفرمایید. سوال دوم بنده این است که بنده بسیار به اهل البیت علاقه مندم و گاها از شدت شوق به حضرات نمی توانم کتابی در موردشان بخوانم چون با نگاه به تیتر مطالب قلبم پاره پاره می شود جناب استادٰ ولی متاسفانه نمی دانم چرا حضرات معصومین به من نظری نداشته و بنده را به امتحانات و بلیات سخت دچار نمی کنند. جناب استادٰ آیا سختی های معمولی که با عبور از آنها فراموششان می کنیم هم ٰ بلا محسوب می شوند؟ آیا عذاب وجدان ٰ بلا حساب می شود؟ آیا باز شدن عیب ها یمان بلا محسوب می شود؟‌چگونه می توان از سنت استدراج خداوند رهایی یافت؟ جناب استاد سوال سوم بنده این است که شیطان مْلک وجود مرا تسخیر کرده و اختیارم را از من و در واقع از امام گرفته است. مدتی با او دست به یقه شدم اما بدجور این سرزمین را قصب کرده لذا نیازمندم تا امام بیاید و من را ذبح کند چون هیچ چاره دیگری نیست اما امام نمی آید لابد می داند من ظرفیت ندارم. چه کنم که بیاید؟ جناب استاد باید بگویم که اصلا به کسب معرفت نمی رسم و دچار خلا تئوریک هستم برای تقوا داشتن و احساس می کنم که تقوایم کم شده و نمی دانم بر چه اساسی قبلا با تقوا تر بودم.
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: گفت: «در دور خویش یک دو قدح درکش و برو... یعنی طمع مدار وصال مدام را» بنا را بر آن بگذارید که در معرفت نسبت به خدا و معاد و نبی‌الله«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» و ائمه‌»علیهم‌السلام» قدم‌های خوبی بردارید و در اخلاق اصولی را در جان خود شکل دهید مثل اصولی که امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» در نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه به امام حسن«علیه‌السلام» توصیه می‌کنند. در مورد قسمت دوم سؤال؛ بگذار هرطور خدا می‌خواهد بنده‌پروری کند «که خواجه خود روش بنده‌پروری داند». در مورد قسمت سوم سؤال نیز حرف بنده آن است که از در خانه‌ی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» جای دیگر نرو خودشان به وقتش راه می‌گشایند، فرموده‌اند: «مَنْ جَدَّ وَجَد» آن‌کس که تلاش کند می‌یابد هرچند صدسال طول بکشد زیرا مجاهدان کعبه «مَنْ جاهَدوا فینا» به بشارت «لَنَهْدِیَنَّهُم سُبُلنا» مسرورند. موفق باشید
854
متن پرسش
سلام علیکم ؛ راستش من از وقتی که طبق پیشنهاد خود شما مباحثه ای کتاب می خوانم خیلی کم سؤالاتم را از کسی پرسیدم و همه اش با زحمت فکری و نوشتاری خودم به جواب می رسیدم اتفاقاً خیلی شارژ بودم احساس استقلال خیلی خوبی می کردم چون با زحمتهای فکری بقیه ، هم ممکن بود من قانع نشوم ، هم نمی شود همه اش مزاحم اساتید شد هم آن لذتی که بعد از زحمت خودم می برم در شنیدن جواب از اساتید نیست ، من از خواهران طلبه هستم آیا می توانم جواباتی که خودم با زحمت خودم به آنها رسیدم را به هر کس که از من سؤال کرد بدهم البته منظورم توضیحات و برداشتها و فهم خودم از آنچه در دین ( کتابهای شما ) وجود دارد نه چیز خارج از دین ؟ در غیر این صورت چه فایده ای در مباحثه و کار فکری هست وآیا راه دیگری هست بر اینکه ما تقلیدی حرف نزنیم و در تفقه در دین مستقل شویم غیر از این راه ؟ ثالثاً من همیشه نگرانم که نکند برداشتهای من از کتابهای شما اشتباه باشد و همه خوشحالی های من هم کاذب و خیالی باشد، از کجا مطمین شوم که دقیقاً دارم همان راهی را میروم که شما مد نظرتان هست ؟در ضمن یکی از شاگردان شما (برادرم) بد جور ما را و خانواده مان را اذیت می کند البته نه به قصد اذیت به قصد کمک ، می فهمیم که خودش خیلی در فشار است البته خودش می گوید نمی توانم با شما ارتباط برقرار کنم و خیلی در فشارم ، می گوید چون با قلب صحبت می کنم برای شما سنگین است اما استاد عزیز من هم می فهمم که او نمی تواند بی تفاوت از هر مسأله ای بگذرد و دغدغه دارد و قلبش در صحنه است ولی نمای بیرونی اش شکل بدی دارد به طوری که بد اخلاق شده شاید ما این جور معنا می کنیم ولی تا حدی شده که مادرم گفته دیگر مرا مادر صدا نکن ، البته این حالاتش شدت و ضعف دارد و گاهاً دل مادر را به دست می آورد اما کاری کرده که ما نمی فهمیم باید چه کار کنیم که او راضی شود ، دیگر کسی دوست ندارد با او همنشینی کند حتی به خود من اینقدر گیر میدهد که دیگر گیج شده ام علت بعضی از نگرانی ها و شکها و سؤالاتم هم او شده ، همه اش دارد به من می گوید بچه ای ، هنوز بزرگ نشدی ،مادر و پدر دارند به ما ظلم می کنند به خودت شخصیت بده و... این است که من فکر می کنم برداشتهایم از کتابهای شما اشتباه است کاملاً گیجم از طرفی فکر می کنم حق با برادرم هست اما نمی توانم اخلاق تندش را معنی کنم از طرف دیگر من حرفهای او را نمی فهمم و نمی دانم چگونه باید خود را عوض کنم ، شخصیت خود را مثل کوفیان می بینم چون بین حرفهای برادرم وبین آنچه خودم میفهمم و... مانده ام ، وسط هوا و زمینم ، گیج هستم ، همه چیز برایم مبهم شده ، و باعث و بانی اش هم برادرم بوده ، دیگر دارم نسبت به همه چیز بی تفاوت می شوم ، البته برادرم با تذکراتش می خواهد ما نسبت به همه چیز حساس باشیم به یک روش دلخوش نباشیم اما اثر بیرونی تذکراتش این است که من نا امید شده ام و دلم به هیچ کاری نمی رود و فقط می خوابم ، حتی پدرم برای جلب رضایت او هر کاری که او گفته کرده اما باز با اخم و تخم او مواجه می شود ، او با تندی به پدرم می گوید بچه ای ، البته راست می گوید ما روحمان کوچک است اما نمی فهمیم باید چی کار کنیم ، سؤال من این است با این زبان نفهمی در خانه ما باید چه کار کرد ؟ روح چگونه بزرگ می شود ، من آنچه از کتابها ی شما می فهمم را سعی می کنم عملی کنم مثلاً در حال حاضر سعیم این است که نگذارم در نماز یا بیرون از نماز فکر جای من بنشیند ، سعی می کنم در نماز حضوری فعالانه داشته باشم و خودم را مشغول معنای نماز نکنم و...البته وقتی خسته می شوم خودم را رها می کنم و بعد دوباره شروع می کنم ، اما برادرم همچنان می گوید بچه ای ، و برای اینکه بیشتر حساسم کند طلبه بودنم را هم هی تذکر می دهد و....... راستی روح چگونه بزرگ می شود ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: مباحث دینی فطرت انسان‌ها را مورد خطاب قرار می‌دهد و از آن‌جایی که انسان‌ها موضوعات را به صورت اجمالی می‌شناسند وقتی با تفصیل آن‌ها روبه‌رو می‌شوند تصدیق می‌کنند. پس اگر از درون خود موضوعات را تصدیق می‌کنید دیگر جای نگرانی نیست. خواهران عموماً با فطرت دل با موضوعات برخورد می‌کنند و برادران با فطرت عقل، چقدر خوب است اگر خواهران از برداشت‌های فطرت عقل که بیشتر خداوند نورش را در برادران گذاشته استفاده کنند و برادران از برداشت‌های فطرت دل که خداوند بیشتر نورش را در خواهران گذاشته استفاده نمایند و چقدر بد است اگر هرکدام برداشت‌ دیگری را نفی کند و آنچه خودش برداشت کرده است را ملاک ارزیابی برداشت‌های دیگران قرار دهد. شاید علت اخلاق تند برادرتان همین باشد که باید به خدا پناه برد تا ما را منور به حُسن خلق کند و متوجه نوری بشویم که در قلب دیگران به‌خصوص در قلب پدر و مادران است. بزرگی روح به تواضع در مقابل دیگران و احترام به بقیه است و شدیداً برای سایر انسان‌ها ارزش قائل‌بودن. بنده از جمله‌ی برادرتان که به پدر و مادر و خواهرش می‌گوید بچه‌ای، بسیار ناراحت شدم امیدوارم متوجه باشند گاهی شیطان با عُجبی که در ما ایجاد می‌کند همه‌چیز را از ما می‌گیرد و سخت مواظب باشند. باید بتوانیم به خوبی‌های انسان‌ها نظر کنیم تا راه ارتباط و نظر به قلب کل یعنی حضرت صاحب‌الامر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» برایمان گشوده شود، وگرنه از لطف آن جام جهان‌نما که دست افراد را می‌گیرد و به مقصد می‌رساند محروم می‌شویم. به قول حافظ: «چو مستعد نظر نیستی وصال مجوی.... که جام جم نکند سود وقت بی‌بصری» یعنی ابتدا باید خود را آماده کرد تا بتوانیم به‌خوبی‌ها نظر کنیم وگرنه اگر بصیرت لازم را نداشته باشیم با جام جم هم که حامل همه‌ی اسرار الهی است اگر برخورد کنیم بهره‌ای نمی‌گیریم. باز تأکید می‌کنم روح انسان با تواضع و خوش‌بینی و گذشت بزرگ می‌شود. موفق باشید
853
متن پرسش
1- فعل امام عین وحی است آیا یعنی همان وحی است به نازله ، مثل عقل و خیال و لفظ که لفظ همان عقل است اما به نازله ؟ 2- تفاوت مقام نبوت با امامت با ولایت با عصمت چیست ؟ 3- مظهر مقام عقل کل در مقابل نفس کل یعنی چه ؟ ( کتاب زن ص 47 ) 4- چرا اصطلاح تشکیک را در مورد موجودات مادی مثل نور هم به کار می بریم ؟ میدانم که وجود نور و حتی ماهیتش حقیقی است چون بشر در آن نقشی نداشته اما علت سؤال من دو گانگی است که در موجودات مادی مطرح است به دلیل اشغال مکان ، اما در وجود وحدت است ؟ 5- جامع ابعاد با جامع اسماء چه فرقی دارد ؟ حال انسان به خاطر کدام جامعیت مقام ارزشمندی پیدا کرده است ؟ 6- زمینی که حضرت آدم درآن خلق شدند با زمینی که به آن هبوط کردند جه فرقی دارد ؟ 7- مگر اصل وحقیقت انسان روح یا نفس نیست پس چرا ملایکه باید بر خاک سجده می کردند آن هم خاکی که هنوز روح بر آن دمیده نشده بوده ؟ در ضمن چرا ملایکه باید بر خاک آدم سجده می کردند نه بر حوا ؟ و دیگر اینکه چرا خاک آدم زودتر از حوا خلق می شود ؟ 8- یعنی چه انسان باید آزاد باشد مشغول هیچ چیز نباشد ، آیا مثلاً در حال نماز یعنی فعالانه ذکر بگوییم حتی اگر چه نفهمیم چه می گوییم چون نباید به نماز هم مشغول شد ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: 1- وقتی طبق آیه‌ی 73 سوره‌ی انبیاء گفته می‌شود فعل امام عین وَحی است یعنی جان امام در قبضه‌ی وَحی الهی است و حرکات امام مطابق آن نوری است که جان امام را قبضه کرده و نباید تصور کرد که آن فعل نازله‌ی وَحی است 2- نبوت مأموریتی است جهت ارائه‌ی وَحی الهی و امامت مأموریتی است جهت تبیین وَحی و هر دو در کار خود معصوم هستند و در کنف الهی قرار دارند تا در مأموریت خود موفق شوند و بشریت از دینداری صحیح محروم نگردد، ولی ولایت از یک جهت مقامی است که نبی و امام در راستای قرب الهی به‌دست آورده‌اند و به خدا نزدیک شده‌اند و از جهت دیگر به معنی ظهور ولایت الهی است بر مخلوقات تا حکم خدا را بر خلق إعمال کنند 3- ظاهراً همین نور که ما می‌بینیم یک حقیقتی است که نفس ناطقه آن را درک می‌کند و نه چشم مادی و لذا می‌توان همان خاصیتی که در موجودات مجرد هست یعنی تشکیک را نیز برای آن لحاظ کرد. (در کتاب حقیقت نوری اهل‌البیت«علیهم‌السلام») به این موضوع پرداخته شده 5- در واژه‌ی جامع اسماء، نظر به جنبه‌ی فعلی موجود می‌‌باشد ولی در واژه جامع ابعاد نظر به ظرفیت پذیرش موجود می باشد 7- قسمت هفتم سؤال‌تان را در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» دنبال کنید تا روشن شود در بهشتِ برزخی نزولی موضوع خاک و این حرف‌ها نیست. ملائکه با حقیقت آدم یعنی آدمیت روبه‌رو شدند که فوق حضرت آدم و حوا است و این دو بزرگوار مصداق‌های بعدی آن حقیقت هستند 8- موضوع را در کتاب «عالم انسان دینی» و کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی» دنبال بفرمایید. موفق باشید
نمایش چاپی