بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
38309
متن پرسش

سلام خدمت استاد: امروز خواستم از جنونی برایتان بنویسم که گریبان گیرم شده و افکار بسیار سنگین و غیر قابل انقطاع راجع به این موضوع، ضربات مهلکی بر جانم وارد کرده است. در سن ۲۰ به سر می برم. اطرافم را که تماشا می‌کنم، در می یابم که همه مثل من نیازهای عاطفی دارند و همسن و سال های من این نیاز را با ارتباطات گوناگون، نظیر دوستی با جنس مخالف حل کرده اند و علی الظاهر خیلی خوب هم دارند جلو می روند. حتی به تازگی خبردار شده ام که رفقای مذهبی ام، گوی سبقت را ربوده و بعضا وارد این روابط شده اند. درست است که جهان تغییر کرده است ولی به خدا قسم که من نمی‌توانم، نمی توانم زیر بار اینگونه روابط بروم حتی اگر ختم به ازدواج شود. قبلاً می‌گفتم خب اگر اینجور روابط به ازدواج منجر شوند که مشکلی ندارند ولی حالا دریافته ام که سراسر مشکل اند. شرع به من این اجازه را نداده که خارج از چارچوب ازدواج با جنس مخالفم رابطه ای داشته باشم هر چند دوستی های ساده. نمی دانم شاید من زیادی متحجر باشم که اینگونه تشخیص می‌دهم. ولی واقعا همینطور است آخر چگونه و با چه دلیلی، فردی که ادعای مسلمانی می‌کند اینگونه خود را شبیه عوام کند؟ خب بیایید منطقی باشیم! منی که تازه به سن جوانی رسیده ام و فضای مجازی و جامعه پر از اینگونه روابط است چگونه دیوانه نشوم؟ وقتی حتی به صورت شرعی نیز نمی‌توانم این قضیه را حل بکنم. آخر چه کسی به یک دانشجوی ۲۰ ساله زن می‌دهد؟ البته که بسیار هم اهل کار و خانواده هستم ولی کسی باید باشد که به تنگنای من دچار شده باشد تا بفهمد چه می‌گویم. واقعا حس می‌کنم کسی مرا نمی فهمد. فقط با شما در میان می‌گذارم چون بقیه به محض مطرح کردن این کلمات، شروع به مسخره گری می‌کنند. گاهی اوقات شبانه روز بیدارم و فکر می‌کنم که چرا اینگونه بر من می‌گذرد؟ مگر من چیزی جز رعایت شریعت در جامعه امروزی را خواستم؟ باور کنید متحجر نیستم. می دانم که همسر را ندیده و نسنجیده نباید انتخاب کرد. می‌دانم باید صحبت کرد و به توافق و تفاهم رسید. رک بگویم؛ نه دوست دختر به کتم می‌رود نه دختری که پدر و مادر برایم انتخاب می‌کنند. نه آن تحجر دیروزین، نه این تخلف از شرعِ امروزین. واقعا امر ازدواج در فردای این تاریخ چگونه است؟ من دقیقا باید چه کاری انجام دهم که از ضربات افکار و صدمات احساسات در امان باشم؟ لطف بفرمایید این بنده را راهنمایی کنید. و من الله توفیق 🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً موضوع بسیار حساسی در میان است از آن جهت که انسان‌ها در وسعت انسانی خود ذیل شریعت الهی در این تاریخ چگونه در مورد ازدواج بیندیشند. آیا می‌توان به این آیه فکر کرد که می‌فرماید: «وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ ۚ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ» که به هر دلیلی اگر امکان ازدواج نیست، خداوند نوعی روحانیت را از فضل خود در جان ما ایجاد می‌کند تا آن نوع احساس نیاز به جنس مخالف به تأخیر بیفتد. و به نظر بنده این راهی است بسیار ارزشمند و تجربه شده تا امروز و فردای تاریخ ما، امروز و فردای عبور از تبرّج جاهلیت مدرن باشد و چه اندازه انسان در این مسیر این وعده الهی را تجربه می‌کند که می‌فرماید: «يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ» حقیقتاً انسان فضل خدایی که آن خدا وسیع و گشوده و گسترده و علیم است را احساس می‌کند. موفق باشید    

38287

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

پیرو پاسخ جنابتان به سوال 38245 همان اسماء الله علیهم السلام زبانی داشتند در ظاهر همسو با ادبیات قرآن و نه ظاهرا خلاف قرآن که عقلا و نقلا اثبات می‌شود که آن زبان (عربی مبین) کاملترین زبان یعنی نمود کاملترین عقل بشریست و اگر مدعی هستید بشرِ توحیدی به سمت اکمال عقل پیش می‌رود نمی‌توانید همزمان ادعا کنید زبان دیگری برای دین لازم‌ست. ثانیا همان اسماء الله علیهم السلام در بحث ابلیس فرمودند «اول من قاس ابلیس»، ابلیس بین چه چیز قیاس کرد؟ میان خود و آدم، اگر بگویید ابلیس جرمش آن بود که در آینه روی تو ندید و عدم سجده، به خودی خود چیز بزرگی نبوده، نتیجتا باید بگویید جرمش به خلاف فرموده ی قرآن و احادیث تمرد تبعیت از فرمان الهی نبوده بلکه جرمش این بوده که نتوانسته نورانیتِ بیشتر گوهر انسانی را در مقابل گوهر خویش ببیند، چراکه: عن الصادق عليه السلام : أنّ إبليس قاس نفسه بآدم فقال خَلَقْتَنِي مِنْ نٰارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ فلو قاس الجوهر الذي خلق اللّٰه منه آدم بالنّار كان ذٰلك أكثر نوراً و ضياءً من النار. پس به آن منطقی که راه حل مشکل دانسته اید (محی الدین الهی قمشه ای)، گناه آدم این بود که توان قیاس نداشت و به بیان دیگر، توان رویت نورانیتِ جوهر آدم را نداشت، و الا ترک سجده و ترک اطاعت از امر خداوند گناهی نبود که مستحق این لعن و طرد باشد. با این فرض، ابلیس توان رویت آن نورانیت را داشته و بر اساس آن عمل نکرده؟ اگر نداشته که مختار نبوده و مجبور شده پس طرد و لعن و عذاب و... برای او خارج از عدالت الهی است. چنانکه برخی همچون ابن عربی عذاب را حتی به شیرینی و گوارایی تاویل برده اند. اگر داشته و عملی خلاف آن انجام داده \، وجهی نداشته که ائمه برای نهی از قیاس در احکام، از این موضوع (قیاس ابلیس) یاد کنند و در ادامه هم احکامی را با مدافعین قیاس مطرح‌کنند و جهل آن ها به مناط حکم را به رخشان بکشند. همانگونه که اسم الله الاعظم فرمودند: و لَو أرادَ اللّه ُ أنْ يَخلُقَ آدَم مِن نورٍ يَخطِفُ الأبْصارَ ضِياؤهُ لَفعَلَ ، و لَو فَعلَ لَظلَّتْ لَهُ الأعْناقُ خاضِعةً ، و لَخَفَّتِ البَلوى فيهِ على الملائكةِ ، و لكنَّ اللّه َ سبحانه يَبْتَلي خَلقَهُ بِبَعضِ ما يَجْهلونَ أصْلَهُ ، تَمييزا بالاخْتِبارِ لَهُم و نَفْيا للاسْتِكبارِ عنهُم « اگر خدا مى خواست آدم را از نورى خيره كننده بيافريند بى گمان مى توانست چنين كند و اگر چنين مى كرد، گردنها در برابر او فرود مى آمد و كار آزمايش بر فرشتگان آسان مى شد، ليك خداوند سبحان، آفريدگان خود را به چيزهايى كه اصل آن را نمى دانند مى آزمايد، تا با امتحان ايشان را جدا سازد و خصلتِ خودْ بزرگ بينى را از آنان بزدايد و تكبّر را از ايشان دور سازد.» پس نتیجتا امتحان ابلیس در همین عدم اطلاع کامل از جوهر ها بوده و الا قیاس در احکام ممنوع نبود. چرا که اصل قیاس با علمِ کامل اشکالی ندارد، اشکال اینجاست که ناقص العلم را چه به قیاس و یکه به دو کردن و بهانه تراشی و تکبر مقابل مولایی که به مولایی‌اش یقین دارد. حال سوال اینست که بر مبنای شما، ممنوعیتِ قیاس در احکام چگونه در زبان اسماء الله الحسنی مکررا آمده اما در منطق باطنی ها و صوفیان مکررا به قیاس در احکام و تاویل به رای عمل شده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی را مطرح می‌فرمایید. عنایت داشته باشید که قیاس در روایات که مقایسه دو امر جزئی است غیر از قیاس در منطق است. در مورد ابن عربی خوب است به نکته‌ای توجه شود که حضرت امام خمینی در نامه خود به گورباچف متذکر شدند و فرمودند: « .. و از کتب عرفا و بخصوص محیی‌الدین ابن‌ عربی نام نمی‌برم؛ که اگر خواستید از مباحث این بزرگمرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را که در این‌گونه مسائل قویا دست دارند، راهی قم گردانید، تا پس از چند سالی با توکل به خدا از عمق لطیف باریکتر از موی منازل معرفت آگاه گردند، که بدون این سفر آگاهی از آن امکان ندارد.». موفق باشید

38015

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و بزرگوار: ببخشید می‌خواستم بدونم چگونه در نماز با خود حضرت حق سبحانه و تعالی ارتباط برقرار کنم نه مفهوم خدا. ممنون میشم ساده بیان کنید. سپاس فراوان.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به مقدمات معرفتی لازم بیندیشید مانند معرفت نفس و برهان صدیقین. موفق باشید

37924

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و ادب: در خصوص امثال دکتر داوری می‌خواستم خدمتتان عرض کنم مهم تصمیم گیری درست در بزنگاه های تاریخی است والا کثرت علم چه سودی دارد وقتی در مواقع حساس نتوانیم درست تصمیم بگیریم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال‌های شماره 37882 و 37884 شد . امید است مفید افتد. موفق باشید

37886

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و درود خدمت شما آقای طاهرزاده: دلم برای خداوند متعال خیلی تنگ شده وقتی فهمیدم فتنه ۸۸ عاشورا بوده دلم برای آقا امام حسین شکست و سوخت. دوست دارم زود تر در همین سن شهید بشم ان شاءالله برم. دلم برای آقا امام صادق تنگ شده. دلم برای امام هادی تنگ شده. به خدا قسم دلم برای پیامبرم تنگ شده. دلم برای همه شون تنگ شده. یا علی مدد

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اولیای الهی آینه های نمایش انوار الهی هستند و خوشا به حال روح و روحیه ای که در هر کوی و برزن به دنبال نظر به آن آینه هاست و خدای را شکر که انوار اولیای الهی در این زمانه در شخصیت حضرت امام خمینی و رهبر معظم انقلاب و ذیلِ آن عزیزان در شهدا، قابل درک است. شهدایی که نظر به آینده تاریخ سازِ انقلاب اسلامی دارند. موفق باشید

37833

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد: استاد حتما شنیدید داستان دوتا زنی که روی بچه ای ادعا داشتن و با ترفند حضرت امیر علیه السلام در قضاوتشون، مادر واقعی بچه کوتاه میاد و ایثار میکنه، از اجماع نکردن دو کاندیدای انقلابی یاد این داستان افتادم و با خودم میگم قالیباف به نظر سنجی ها تمکین نکرد و جلیلی هم اگه دلسوز انقلاب بود میتونست ایثار کنه که اگه یکی از این دو اتفاق افتاده بود احتمالا کار در دور اول به نفع انقلاب تمام می‌شد اون هم در این شرایط منطقه ای بسیار بسیار حساس که سید نصرالله عزیز هم دیروز بر زبان آورد، آیا اینطور نیست که هر دو بزرگوار امتحان خوبی پس ندادن؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید این مثال با موقعیتی که جنابعالی متذکر آن هستید، تطبیق نکند و در این رابطه نکات دقیقی در میان است که در محدوده این سؤال و جواب نمی‌گنجد.در این مورد خوب است نظری به نکته ای که آقای  مالک شریعتی، نماینده‌مجلس فرموده اند بیندازیدhttps://eitaa.com/asatid_enghelabi/74674موفق باشید

37766

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: ما که معتقد به نظام و ارزشهای آن هستیم بسیار نگران سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری هستیم، چون قشر خاکستری توسط اصلاح طلبان بشدت وسوسه شده اند. هدف اصلاح طلبان مقابله با ارزشها و استقلال سیاسی کشور است، در این شرایط چه کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جای هیچ نگرانی نیست و وقتی راهی گشوده شود و حقانیت آن به اثبات برسد و مردم ما آن راه را در شخصیت معنوی و مغتنم شهید رئیسی تجربه کنند، چه دشمن بخواهد و چه نخواهد، آن راه جای خود را در تاریخ می‌گشاید. موفق باشید

37727

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام خدمت شما: سوالی که از انسان عزیزی چون شما دارم این است که: آیا صحیح است که می گویند خدا با زبان نشانه ها با ما صحبت می کند؟ ‌و اگر آری، از کجا تشخیص دهیم که این اتفاق همان نشانه و حرف خدا با ماست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جان انسان در همان عهد قبل از خلقت عالم که او به ما خطاب فرمود و گفت: «الست بربکم» همه او را شناختیم و متوجه ربوبیت او شدیم و قصه همه آن شد که در خطاب به او خواهیم گفت: «به هر رنگی که ‌خواهی جامه می‌پوش / که من آن قد رعنا می‌شناسم» و می‌یابیم هر صحنه‌ای از صحنه‌ها، اشاره‌ای است به ربوبیت او وقتی خود را از طریق عبور از کثرات در آن عهد که همواره در نزد ما می‌باشد، حاضر نماییم. موفق باشید

37672
متن پرسش

دم دمای صبح بود آفتاب خیلی افقی و مماس به زمین تابیده و زمین را طلایی کرده‌بود، وسط این دشت طلایی یک جمعیت سیاه‌پوش سحرخیز به یک سمت حرکت می‌کنند از مزار امام به سمت دانشگاه! چه آغاز و فرجام زیبایی ظاهرش به سمت ایستگاه مترو بود، باطنش اما به سمت منزل بعدی انقلاب، چشمهای خسته و خواب زده و چند روز اشک ریخته که در بهت فتح جدید انقلاب بودند. آنقدر در بحبوحه حادثه‌ها هستیم که روایت کردن آنچه بر ما و زمانه ما می‌گذرد بسی سنگین و دشوار است، هر انسانی در آن جمعیت برای یافتن خودش، به آن اقیانوس پیوسته بود، گویی قطره‌هایی باشیم که بی‌اقیانوس تبخیر می‌شویم و در گداختن بی‌معنایی گم می‌شویم اما در دل آن جمعیت ما خود را پیدا کردیم سالها مجاهدت مردانی که هرگز همه ابعاد شخصیت‌شان بر ما آشکار نشد، خون حیاتی تازه در ما دمید، ۸ نفر شهید شده بودند اما میلیونها نفر بدون آنکه برایشان مهم باشد که چرا رنج این راه را به جان می‌خرند، چرا در این ازدحام خود را گم می‌کنند آمده بودند تا در کنار هم دوباره خود را در جمعیتی هم عهد از نو بیابند از نو بشناسند و چشم جهانی نگران این جمعیت بود قبلا شنیده بودم که مجردات تزاحم ندارند، جسمهای ما در ازدحام بود و روح ما آنچنان کنار هم لطیف و سیال جا گرفته بود که دلت می‌خواست بدنت ذوب شود تا جای اطرافیانت را باز کنی. ما در میانه این بودن و نبودن مستی کنار نهرهای بهشت را چشیدیم ما در گرمای آفتاب ساعتها ایستادیم تا سه بار با امام و مقتدایمان شهادت دهیم «اللهم انا لانعلم منهم الا خیرا» و آن لحظه که همه با هم شهادت دادیم تمام تاریخ بشر را در ثانیه‌ای مرور کردیم از «انی اعلم ما لاتعلمون» که حضرت الله با ملائکه گفت تا «لایرون فیها شمسا و لا زمهریرا» گویی خدا از این صحنه اشک شوق می‌ریخت و باز به ملایکه می‌گفت «الم اقل لکم انی اعلم غیب السموات و الارض» و آن لحظه‌ای گویی آن غیب آسمانها و زمین در ناله بی‌ادعا و زلال چند میلیون انسان رخ نمود. ما بر مرده ها نماز نخواندیم ما «نفخت فیه من روحی» را باز گفتیم جمعیتی که هیچ نام و نشان از هم نمی‌شناسند چون آشنایانی دیرینه با هم یک نفس شدند و در روح انقلاب نفسی تازه دمیدند قوت نفس انقلاب مرده زنده می‌کند. امت مسیح را باذن رب این انقلاب زنده می‌کند. این نفسها تا آنسوی جهان می‌رود و کودکی در غزه و جوانی در اروپا حس حیات می‌کند تا کسی با ما نفس نکشد حال ما را نمی‌یابد. کدام شخصیت سیاسی در کجای جهان چنین محبوب بود؟ مگر عنوانهای قراردادی اجتماعی و سیاسی را چنان قوتی هست؟ آری ما جایی که درست به خاطر نداریم با هم عهدی بسته‌ایم و با واقعه‌ای به غایت غافلگیر کننده، دوباره عهد قدیم‌مان را به یاد آوردیم مسیر، پرازدحام و پررنج و طولانی بود اما چرا خوش گذشت؟! چرا با هرکه سخن می‌گفتی آشناست؟! گویی ما سالهاست حرف‌هایمان را زده‌ایم انگار ادامه حرفهای گذشته است! با هم اختلاف نداشتیم؟‌ چرا بود، حتما اختلاف هم بود قرآن در وصف منافقان می‌گوید «تحسبهم جمیعا و قلوبهم شتی» و امروز ما امت پیامبر را دیدیم که «تحسبهم شتی و قلوبهم واحدة» فریب دعواها و اشتباهات ما را نخور، ما درباره فلان برنامه دولت و بهمان طرح مجلس و روش امر به معروف فلان نهاد اختلاف داریم، حتی گاهی خودمان هم فریب این اختلافها را می‌خوریم اما صبح عید فطر که پشت سر آقا نماز می‌خوانیم، امروز که با همه گلایه‌ها از عملکرد دولت، چند میلیون نفر اشک ریختند و صادقانه سه بار زمزمه کردند، «اللهم انا لانعلم منهم الا خیرا» دیدیم که دلمان صاف نشد؛ صاف بود ما همه از یک خم ساغر نوشیده‌ایم ما همه مست یک شرابیم همه اهل یک میخانه‌ایم، یکی هفت خط دیگری جورکش، یکی صافی نوش و دیگری دُردکش

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این است قصه حضور در تاریخی که با توحید آغاز می‌شود تا در دفع استکبار درون و بیرون، گام‌ها آغاز شود و به گفته جنابعالی آغازی باشد برای آغازی دیگر و حضور در بیکرانگی خود در عین درک بیکرانگی انسان‌هایی که حقیقتاً امت واحد و قلب‌های یگانه دارند. چه اندازه این یگانگی‌ها و این ایثارها زیباست و چه اندازه انسان، خود را در طلبِ حفظ این یگانگی‌ها حاضر است به آب و آتش بزند؛ چه در این سویِ جهان ایستاده باشد و چه در آن سوی عالم. تنها کسانی می توانند چنین یگانگی و چنین حیاتی را احساس کنند که از غارهای تنگ خودبینی و خودخواهی و خودرأیی عبور کرده باشند. موفق باشید  

37632
متن پرسش

با عرض سلام و تبریک و تسلیت. خدایا! سخت در حیرتم! به راستی این راه چه راهی است که برای ادامه آن اینچنین قربانی های بزرگی لازم است؟! و مگر موانع چه موانعی است که برای رفع و دفع آن اینچنین خون های پاکی لازم است؟! از همه عجیب تر و شگفت‌انگیزتر، شهادت و خون سیدالشهدای همه تاریخ حسین بن علی علیهماالسلام بود. اللهم زدنی تحيّراً! استاد دقت کردید هر بار که خطری بزرگ برای انقلاب پیش می آید خدا هم دست به کار می شود و بهترین بندگان خودش را قربانی می کند؟! استاد تازه کم‌کم داریم معنا و راز امیدواری به آینده قدسی انقلاب را که هرگز شکست در آن راهی ندارد و سال هاست جنابعالی از آن گزارش می دهید می فهمیم. بیچاره دشمنان این انقلاب که نمی دانند با چه حقیقت شگفت انگیزی مواجه هستند!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در رابطه با عظمت یک حرکت  همین بس که به آنچه بر دشمنان این حرکت می‌گذرد فکر کنیم که خداوند در توصیف حال و روز آن‌ها می‌فرماید: «ثم لا یموت فیها و لا یحیی». واقعاً کمی به احوالات دشمنان این حرکت فکر کرده‌ایم؟ این چه حالتی است که بر جبهه مقابل حرکت توحیدی انقلاب اسلامی پیش آمده که راحت‌ترین آن مرگ است و برایشان ممکن نیست. موفق باشید

37483

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیزو بزرگوار: تشکر از الطاف بسیار خالصانه ای که در اختیار عموم مردم تشنه اسلام و حقیقت دین قرار می‌دهید. روز معلم هم خدمتتان تبریک و تهنیت عرض می‌نمایم. بنده سال ۱۴۰۰ به صورت ناگهانی پدرم رو از دست دادم شوک بزرگی بود، چند ماه دیگر علامه حسن زاده آملی جانم از این دنیا پر کشیدند و به ملکوت پیوستند، با از دست دادن پدر یتیم از دنیا شدم وبا ازدست رفتن علامه یتیم روحانی و معنوی شدم چون خیلی بشدت به ایشان علاقه داشتم حتی جلسات مصباح الانس ایشان را گوش می‌کردم با اینکه سواد حوزوی ندادم و فقط خودم با مطالعه آثار عرفانِ عرفای بزرگ مثل امام و ابن عربی و... به شناختی رسیده ام، با اینکه رشته دانشگاهم کامپیوتر بود ولی علاقه بسیار عجیبی به الهیات و عرفان و عرفای بزرگ داشتم و نزدیک ۱۶ ساله که عمرم در این راه صرف می‌شود، به علامه حسن زاده هم خیلی علاقه داشتم. در همان اوقات، یک سحری در ظاهر خواب بودم اما حس می‌کردم بیدارم فقط چشم بسته بود، دیدم پدرم را در همون امامزاده ای که دفن بودند، ایشان زنده و سرحال بودند آمدند نزد من و مقداری میوه توت به من دادند و رفتند، بعد درختی را دیدم کنده شده به آسمان پرواز می‌کند و در آسمان علامه حسن زاده آملی را دیدم که با عصایشان ایستاده بنده را نظاره می‌کنند درین لحظه با صدای الله اکبر اذان چشمانم باز شد. لطفا بفرمایید آیا می‌توان امیدوار بود که علامه گرامی به بنده عنایتی دارند که من ایشان را دیدم؟ چگونه بتوانم از محضر روحانی ایشان استفاده بنمایم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! آیا حضور آن پدر، ادامه خودِ شما نیست؟ با حیاتی آنچنان زیبا و با میوه‌هایی که حکایت شوق ایمانی است و رفع حجابی که منجر به انس بیشتر با صفای آن علامه ذوالفنونِ عزیز یعنی او که به گفته خود «حسن» بود و چه اندازه خدا او را «احسن» کرد. موفق باشید 

37408

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: طلبه درس خارج هستم. خسته ام از بی خاصیتی، هم برای خودم هم در نسبت با دیگران. انگار خیلی چیزها رو میدونم ولی نمیدونم به ظاهر دراز اطلاعاتم ولی خالی از معرفت، نمیتونم با امامم ارتباط برقرار کنم، انحرافات جوون ها رو هم می‌بینم و نمیتونم کاری کنم. بعضی وقتا میگم کاش می‌مردم و از این بلاتکلیفی راحت می‌شدم از طرفی هم دلم برای همسر خوب و بچه هام می‌سوزه که گرفتار من شدند معمم هستم و علاقه مند به طلبگی و لباس روحانیت ولی کارم فقط شده هر روز مسجد رفتن برای یکسری پیرمرد و پیرزن و برگشتن خونه بدون ثمری. بعضی وقتها انگار می‌خوام از درون متلاشی بشم وقتی می‌بینم خدا این همه نعمت و آرامش بهم داده ولی من هیچ کاری براش نمی‌کنم سرگردونم، نه میدونم چیکار کنم نه از کجا شروع کنم انگار که هیچ اراده‌ای ندارم خسته ام خسته. تو چاه عمیقی گرفتارم که هر علمی باعث فرو رفتن بیشترم میشه. شدیداً کمک لازمم. استاد همیشه حسرت انسان های موفق رو می‌خورم ولی من نه اهل دنیا شدم که تو دنیا چیزی داشته باشم نه اهل آخرت «خسرالدنیا والاخره»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: همین اقامه نماز جماعت و رونق‌داشتن آن در آن محل، و انس با مردم به عنوان روحانی محل، و سایه‌ای که روحانی محل در محل دارد را؛ نباید ساده گرفت. بخصوص اگر به بهانه‌هایی خردسالان و جوانان را بتوانید با روحانی محل آشنا کنید که نسبت به روحانیت، ذهنیت خوبی داشته باشند، چه خوب است. ثانیاً: بالاخره فضای مجازی در این زمان، میدان خوبی است تا متذکر نکات معنوی که نیاز مردم است باشید. ثالثاً: عمق‌بخشیدن به معارف الهی بخصوص معارف قرآنی از طریق تفسیری مانند «المیزان» زمینه می‌باشد تا رجوع مردم به شما جهت استفاده بیشتر فراهم شود. موفق باشید

37369

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله: ۱. آیا با روحیه ای که حضرت امام داشتند_ جدای از مقدرات الهی _ امکان ادامه انقلاب وجود داشت و یا نه! این حضرت آقاست که همزمان با زمان وجود یافته اند و این کشتی را ناخدایی می‌کنند؟ ۲.آیا دعایی که در حق دیگران داریم‌ از آن‌جهت که سعه وجودی دیگران را نمی‌شناسیم. اگر دعای مد نظر ما برای فرد محقق شود، آیا نوعی محدودیت برای طرف نیست؟ ۳. بعد از طی کردن بحث هایی از معرفت نفس چرایی چینش سیر مطالعاتی چیست؟ به نظرم برای خودم بهتر است که با مباحث انقلاب اسلامی شروع کنم و بعد مباحث دیگر. از آن‌جهت که با مباحث انقلاب اسلامی در حضور و هویتی خواهم بود که با عزم و اراده و جدیت مرا برای شدن های بسیاری آماده می‌کند. صحیح است و یا نه؟ پیشنیازی می‌خواهد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همچنان‌که رهبر معظم انقلاب کراراً فرموده‌اند آغاز این راه توسط حضرت امام گشوده شد و همه تلاش رهبری آن است که ابعاد بالقوه این راه را در مواجهه آنچه که پیش می‌آید به فعلیت برسانند. ۲. دعای ما برای افراد ذیل رحمت الهی اجابت می‌شود و خداوند آن‌طور که مصلحت افراد است، محقق می‌کند. ۳. کار خوبی است ولی در هر حال انس با قرآن مهم است. موفق باشید

37261
متن پرسش

ربّ أين الطّريق اليك؟ پروردگارا! راه به سوى تو كدام است؟ خطاب رسيد: دع نفسك و تعال يعنى نفس خويش را رها كن و بيا شاید وقتی در تاریخ کنونی صحبت از وجود می‌شود بتوان نگرشی نو را به صحنه آورد، شاید بتوان گفت وجود در تاریخ ما عبارت است از سکونی که عین الحرکت است، مانند پله نربانی که در نهایت استحکام در نقطه‌ای ساکن است تا با زیر پا گذاشته‌شدن توسط بالاروندگان حرکتمند، خود را در حرکت آنان پیدا کند و اینگونه است که وجود پیدا می‌کند و بودن خود را در بودن صعود تاریخی انقلاب درونی اش پیدا می‌کند. اگر هر کدام از پله‌های نردبان بخواهند جداگانه حرکتمند باشند در بالارفتن از نردبان و به بام معرفت برسند جدای از تاریخشان، ذات پلکانی نردبان از بین می‌رود و دیگر نردبانی نخواهد ماند و این شروع بی‌تاریخی ماست، گویا نور ایثار اینجا متجلی می‌شود و می‌گوید: این نقطه صفری است که همه بی‌نهایت‌ها باید پیش او زانو بزنند و این است ایمان و امیدی که رهبر معظم انقلاب اسلامی بر آن تاکید دارند. و این است پای انقلاب ماندن!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار مهم است آن‌گاه که متوجه باشیم در عین حضور در میدان گسترده «وجود» و ثبات، در حرکت بودن و شدن و وجودِ خود را شدت‌بخشیدن؛ امری که اگر با حضور در تاریخ واقع نشود آن‌طور که متن شماره 37269 متذکر می‌شود، امکان تحقق آن نیست. آری! برای حضور در چنین بستری، حقیقتاً ایثار به هر معنایی که امکان داشته باشد موجب می‌شود تا در میدانی که نسبت به همدیگر پیدا می‌کنیم، آن حرکت و آن حضور، شکل بگیرد وگرنه گرفتار فردگرایی خواهیم بود به جای آن‌که قطره‌هایی باشیم که به دریا متصل‌اند. موفق باشید 

37049

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی. خدایا حال که ما را احترام کردی در آزادی قرارمان دادی خودت ما را کمک کن انسانیت را باز برگزینیم و دلمان گرفتار نقشه های دشمن نشود. این انتخابات را برایمان مبارک و گشوده قرار ده و پله ای بلند از ترقی بسوی زندگی با خودت تقدیر فرما «وَ أَنْ تَجْعَلَنِی مِمَّنْ یُدِیمُ ذِکْرَکَ وَ لا یَنْقُضُ عَهْدَکَ وَ لا یَغْفُلُ عَنْ شُکْرِکَ وَ لا یَسْتَخِفُّ بِأَمْرِکَ إِلَهِی وَ أَلْحِقْنِی بِنُورِ عِزِّکَ الْأَبْهَجِ فَأَکُونَ لَکَ عَارِفا وَ عَنْ سِوَاکَ مُنْحَرِفا وَ مِنْکَ خَائِفا مُرَاقِبا یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ رَسُولِهِ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیما کَثِیرا.»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این بهترین راه برای حضور در جهان و در نزد خداوند است که انسان از خداوند بخواهد تا بهترین شرایط انس با خودش را برایمان فراهم کند و به گفته جناب مولوی: «تو مگو ما را به آن شه راه نیست / با کریمان کارها دشوار نیست». موفق باشید

36829

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: آیا با باز کردن قران به همان صورت استخاره میتونیم بفهمیم، الان وضعیت برزخی یا بهشتی و جهنمی بودن خودمان چگونه است؟ مثلا اگه بسیار بد بیاد یعنی بده. یا اینجور باز کردن قران و اینجور نیت کردنها جواب درستی ندارد؟ مگر قران حقیقت رو نمی‌گوید؟ و خبر از حقیقت نمی‌دهد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً جای استخاره این‌جاها نیست! تازه مگر با استخاره می‌توان نظر قرآن را فهمید؟!! آری! برای انجام کاری نظر به آیات مربوطه انداختن تا عزمی پیش آید؛ کار خوبی است. در این مورد خوب است به جواب سؤالات شماره 1815 و 27232 و 28583  رجوع فرمایید. موفق باشید

36801

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و رحمت خدمت استاد بزرگوار: با توجه به اینکه در کتاب زیارت عاشورا اتحاد روحانی با امام حسین (ع) فرمودید؛ « هرکدام از این ۵ لعن، ابراز تنفر از فرهنگ و تفکری خاص هست» امکانش هست تفکر و فرهنگ ۵ لعن را بازتر بفرمایید؟ متشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان تفکری که متوجه حضور در توحیدی که انبیاء آورده‌اند، نیست. تنها در آداب دین متوقف شده‌اند. نمونه آن ابن ملجم است. موفق باشید

36799

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و درود خدمت استاد گرامی: استاد هدف از نزول وحی و رسالت انبیاء الهی هدایت بشر است یا تسهیل هدایت بشر؟ چراکه اگر به این قائل باشیم که هدایت بشر صرفاً از طریق نزول وحی از جانب پیامبران ممکن است این به آن معناست که نزول وحی و وجود انبیاء برای هدایت بشر امری ضروری ست و بدون آن بشر حتماً به گمراهی میرود. ولی اگر هدف از نزول وحی از طریق پیامبران تسهیل هدایت بشر باشد این به معنی آن است که هدایت بشر بدون وحی و وجود نبی هم ممکن است ولی بسیار دشوارتر است؛ به طور مثال از طریق خودشناسی و تعمق بشر در فطرت خویش که این فطرت نیز وجهی الهی دارد. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه بنده فکر می‌کنم، مبنای وحی الهی در جلوه ربوبیت حضرت حق، همان فطرت است. ولی گویا بشر در زندگی زمینی خود ابعاد فطری‌اش را فراموش کرده و از این جهت به گفته علامه طباطبایی حضور انبیاء ضرورت پیدا می‌کند تا انسان‌ها به معنای واقعی به فطرت خود برگردند، هرچند ممکن است عده‌ای که به یک معنا مستضف‌اند و از نبوتِ نبیّ محروم می‌باشند، به نحوی در صداقت خود قدم‌هایی به جلو بردارند؛ ولی جایگاه آن‌ها اگر پیامبر داشتند، بیش از این ها بود که در آن هستند. در این مورد خوب است به آیه ۳۰ سوره روم نظر کنید که چگونه پیام خدا از طریق پیامبر در خطاب به انسان، این می‌باشد که: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ۚ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ».

موفق باشید

36797
متن پرسش

سلام علیکم استاد طاهرزاده بزرگوار: ان شاء الله در پرتو عنایات حضرات معصومین خصوصاً در این ایام متعالی رجبیه باشید. استاد عزیز به تلقی حضرتعالی، سرّ اینکه برخی افراد و اشخاص حتی پاره ای از دلسوزان و دغدغه مندان به انقلاب، در نگرش و تحلیل کلان از وضعیت انقلاب اسلامی و کشور با نوع تحلیل و نگاه رهبر فرزانه انقلاب، تفاوت دارند و تمایز جدی احساس می‌شود؟ حقیقتاً با ملاحظه برخی تحلیل‌های حتی برخی دوستان دلسوز و دغدغه مند، انسان احساس می‌کند و دریافت می‌نماید که انقلاب کلاً منحرف و از دست رفته است و کشور از صدر تا ذیل درگیر تعارض، انسداد، فساد و پوک شدگی است و جمیع مسئولان و متولیان، جاهل و بی انگیزه و خائن به آرمان‌ها و عموم اجتماع نیز بحران زده و مبتلا به انواع نابسامانی ها و لطمات دهشتناک و رویگردان از دیانت و مکتب وحی هستند و بواقع مانند همان تعبیر نامه نهضت آزادی در سال ۱۳۶۹، کشور در لبه پرتگاه و انقلاب در حال پوسیدگی و مردم نیز در حال شکستن قفس جمهوری اسلامی هستند. اما ملاحظه می‌کنیم که در طرف مقابل، زعیم بزرگوارمان خاصه در این سالیان اخیر، چه میزان مؤمنانه و امیدوارانه و بشارت بخش سخن می‌گویند تا آنجا که به تلقی بنده، بعنوان نقطه عطفی در سخنان چند ساله اخیرشان، فرمودند که ما فصل مشبعی را پشت سر نهادیم و اینک نزدیک قله ایم و تا قله فاصله چندانی نیست. در این یکساله ای که بحمدالله بیشتر توفیق مطالعه مجموعه بیانات معظم له در طول این چند ساله را داشته ام، تفاوت عمیقی بین تحلیل و موضع گیری و حتی نوع آسیب شناسی ایشان از معضلات و امید و مژده سرشار در بیانات ایشان با نگرش‌های حتی شاید خود بنده پیش می‌آید. سخنرانی ها و پیام‌های آقا را که مشاهده و مطالعه می‌کنم، می‌بینم در عین اینکه ایشان نیز آسیب شناسی و تصریح به معضلات و فاصله تا تحقق نقاط مطلوب و آرمان‌ها و برشمردن موانع دارند ولی آسیب شناسی ایشان و کسی مثل بنده کجا و انسان هرگز پس از پایان سخنان ایشان، احساس یأس و سردرگمی و پوچی و از دست رفتن همه داشته ها و آرمان‌ها نمی‌کند بلکه والله امیدوارتر و پرانگیزه تر از قبل می‌شود و افتخار و عزت از مسیر انقلاب پیدا می‌کند و بوضوح می‌یابد که مؤلفه های مژده بخش، چه میزان وسیع و بیش از تلخی‌ها و صعوبت‌ها است. دیشب این کلیپ را شاید چند بار دیدم (https://eitaa.com/rasaee/12299) و هر دفعه که آنرا دیدم با خود گفتم "ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجا". احساس کردم گویا ایشان جوانی ۸۴ ساله و بنده پیرمردی ۲۱ ساله هستم و این مرد گویا از فراز دکل دیدبانی، اراده و آینده ای بس شگفت را برای این ملت و نهضت می‌بیند و لذا حس می‌کنم بر همین اساس هم ایشان، بزرگترين رسالت خود را در حفظ اراده ها و جهت دهی امت بسوی ورود در آینده و تاریخی دیگر است. این سخن حضرتعالی که بارها می‌فرمودید تاریخ و افق دیگری در بستر انقلاب اسلامی است را بارها شنیده بودم اما این روزها در عمق روحیه و بیانات حضرت آقا بهتر و دقیق تر این حرف را می‌یابم. اما حقیقتاً هنوز برایم جای سؤال است که چرا بعضاً در این بحر تفکر، با دیده بان این حرکت عظیم، تفاوت داریم و گزاره نزدیک به قله ایم، برایمان گنگ است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که افراد مذهبی را متهم می‌کنند که نسبت به رخدادها، تفکر تاریخی ندارند؛ اتهامی است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. و این‌جا است که انقلاب اسلامی را به عنوان رویدادی تاریخی که ریشه در گذشته‌ای اصیل برای حضور در آینده‌ای بزرگ دارد، درک نمی‌نماییم. و وقتی متوجه نباشیم انقلاب اسلامی آغاز توحیدی است اصیل در مواجهه با جهان جدید و بشر جدید؛ هرگز نمی‌توانیم در افقی که رهبر معظم انقلاب با بصیرت خود متذکر آن می‌شوند، حاضر گردیم.
کافی است شکست‌های همه‌جانبه جبهه استکبار را در نسبت با انقلاب اسلامی «فهم» کنیم تا معنای سخن مقام معظم رهبری را نسبت به امیدواری‌های بزرگِ ایشان دریابیم. دشمنی که همه حیله‌های شیطانی‌اش را به کار گرفته، ولی در نهایتِ یأس و ناامیدی است. حال مائیم و حاضرشدن در آغازی که همه‌چیز و به‌خصوص انسان، در حالِ برگشت به حقیقی‌ترین معنای خود است. و لازمه این نحوه حضور، همان درک تاریخی است از رخدادی به نام انقلاب اسلامی. و در این بصیرت است که نه‌تنها می‌توان نگاه و سخنان رهبر معظم انقلاب را تصدیق کرد، حتی می‌توان در افق نگاه او حاضر شد، حضوری که معنای بودنِ امروزین ما را به ما برمی‌گرداند تا از چنگال نیهیلیسم دوران آزاد شویم، إن‌شاءاللّه. موفق باشید         

 

36743

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام استاد: اگر قانونی گذاشته بشه اون افرادیکه میخان برن خارج و امریکا از همون اول یا ثبت نام نشوند در دانشگاهها یا هزینش ازشون گرفته بشه البته قبل پذیرش یا در مصاحبه این قانون وضع بشه و از اون طرف هم تحصیل کرده ها که میخان برن فرنگ هزینه ای که دانشگاه متقبل شده را باید برگردانند و بعد برن خوب قانونیه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید با توجه به بحرانی که در جهان غرب در حال وقوع است، نباید به آن‌هایی که می‌روند سختگیری کرد و شرایط برای برگشت آنها مشکل نمود که رویِ برگشت داشته باشند. موفق باشید

36704

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: این عبارت که شب عاشورا، از زبان یارام امام حسین (ع) گفته شده اگر هزاران بار بمیرم و زنده شوم باز هم در کنار شما می‌جنگم. فردی که هیچوقت مردن و زنده شدن را تجربه نکرده، با چه درکی و چه منطقی این کلام را عنوان می‌کند؟ این مردن یا زنده شدن چه معنایی دارد؟ یک مساله دیگر، آیا می‌توان گفت، با توجه به روانشناسی و جایگاهی که برای زن و مرد بیان می‌شود، بگوییم مرد مظهر ولایت ظاهری است و زن مظهر ولایت باطنی در خانواده یا جامعه هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال در آن جمله، مقصد و سخن در آن بوده که آنان به راحتی آماده شهادت ذیل حضور نسبت به دفاع از حضرت امام حسین‌ «علیه‌السلام» بوده‌اند. ۲. به نظر بنده نکته خوبی است. موفق باشید

36698

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: وجود اعتباری و وجود حقیقی در عرفان به چه معناست ؟ با تشکر!

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد اعتباریات ابتدا لازم است فصل ششم اصول فلسفه علامه را با شرح استادی توانا دنبال بفرمایید و حقیقتاً مسئله بسیار مهمی است که چگونه هر اعتباری ریشه در نفس الأمر دارد. موفق باشید

36671

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بنده از شما سئوال می کنم آیا ممکنه آدما همانطور که هستند درک شوند؟ به جای گمان های بد و تنهایی ناشی از بی ارتباطی که جولان گاه شیطانه نوعی ارتباط داشته باشیم که اولا خودمون رو در همدیگه درست ببینیم و بشناسیم دوما دیگران رو درک کنیم. برایم بگویید زیرا بدنم زخمی نبود این موضوعه برایم بگویید از آنچه این انقلاب اسلامی جهانی برای زندگی به ما پیشنهاد دارد. بگویید که دلم زندگی را می شناسد تا پر بکشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یعنی حاج قاسم سلیمانی و درکی که او از انسانیت داشت. آدم‌ها وجهی اصیل که همان فطرت توحیدی آنان است، در خود دارند و پیامبران الهی آن وجه را مخاطب قرار می‌دهند و انقلاب اسلامی عطای الهی است تا بشریت را از خودبنیادی که حاصل روح استکباری و صهیونیسم است، نجات دهد. موفق باشید

36650

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد طاهرزاده گرانقدر: دو مورد را خدمت شما بزرگوار عرض می کنم یک. آیا اینکه شخصی در ابتدای خلقت خود ذات بد یا خوب را انتخاب می کند مربوط به عالم ذر و روز الست می باشد یا علت دیگری دارد؟ دو. لطفا یک کتاب خوب و جامع درباره عالم ذر و روز الست و عالم امر و پیش از خلقت ارواح معرفی بفرمایید. با سپاس فراوان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. انتخاب و اختیار از همان ابتدا در ذات انسان هست و در هر مرحله‌ای می‌تواند آن را تغییر دهد. ۲. تفسیر آیات ۱۷۲ و ۱۷۳ سوره اعراف در المیزان، و در تفسیر آیت الله جوادی، نکات خوبی را با شما در میان می‌گذارد. موفق باشید

36333

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: چرا هر ادراک حسی قوامش به ادراک خیالی است ونقش ادراک خیالی در ادراک حسی چیست و اینکه چرا در رویای صادقه گاهی قسمتی از آن با واقعیت مطابقت ندارد؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال در هر ادراک حسی، خیالی در صحنه است حال یا آن صورت خیالی مطابق آن ادراک حسی است و یا توهّمات نیز در آن صورت خیالیه دخالت می‌‌کند. این‌جا است که رؤیای انسان از حالت صادقه بودن خارج می‌شود حتی در غیر خواب نیز بعضاً پیش‌فرض‌های ما موجب می‌شود تا واقعیت را آن‌طور که احساس کرده‌ایم، فهم نکنیم. موفق باشید

نمایش چاپی