سلام و عرض ادب محضر استاد محترم: خواهشمندم مراد این بیت از حضرت حافظ رو بیان بفرمایید هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی / کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هنگام تنگدستی آنچه پیش میآید افق حضور در عالم بیکرانه وجود است و مست آن حضورشدن. موفق باشید
سلام علیکم: بنده تمامی کتب شما در زمینه انسان شناسی را مطالعه کردم (بجز معرفت النفس و حشر) اما در موضوع شناخت انسان به دنبال چیزی بالاتر از اینها بودم. صد البته اگر این کتاب ها نبود شروع حرکت بنده هم نبود. سوال این است که ما بدن را محل ظهور نفس میدانیم یا بدن را خود یک نفس میشماریم؟ این سوال برآمده از سوال دیگری است که رابطه بدن و نفس چیست؟ آیا بدن صرف یک ابزار و دستگاهی است که نفس از آن استفاده میکند برای تکامل خود؟ کدام نفس است که بدن را تحت سیطره خود دارد؟ روح و نفس با هم قابل جمع هستند یا خیر؟ و... افکار من سرشار از سوالات بالاست. اگر میشود در حد فهم سوالات بالا را پاسخ و یا ارجاع به کتاب و استادی بدهید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده با کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن و یا کتاب «خویشتن پنهان» جواب سؤالهای خود را میگیرید. کتاب «معرفت نفس» آیت الله حسن زاده نیز در این مورد بسیار ارزشمند است. موفق باشید
با سلام استاد گرامی: شخصی را در خواب در نظر بگیریم که در عالم خواب صورتهایی را میبیند. او در عالم خواب مردمک چشم آن عالم است. ادراکی که از ناظر در عالم خواب پیش فرض وجود دارد این است که او خود فرد خوابیده است. در واقع تفکیکی نمیتوان بین این دو از نظر صغیر و کبیر قایل شد. مطلبی که میخواهم خدمتتان عرض کنم این است که به نظر میرسه تفکیک این دو از هم از حیث ضرورت بیان و شرح موضوع است و در حقیقت عالم «عالم» است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد مواردی نیست که بنده بتوانم ورود کنم. موفق باشید
سلام علیکم وقتتون بخیر: ما شنیده بودیم با توجه به آیه ۱۲۴ بقره همه پیامبران از نسل ابراهیم امامند، اما یکی از اساتید به نظرم نکته دقیقی فرمودند، فرمودند ابراهیم قبل از اینکه به مقام امامت برسد، معصوم بود ولی به مقام امامت نرسیده بود، معلوم میشود هر نبی ای نمیتواند جانشین رسول الله باشد، ابراهیم وقتی به مقام امامت رسید که حاضر شد فرزندش را ذبح کند پس امام چنین جایگاهی دارد. نظر شما چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به صرفِ ذبح فرزند، نمیتوان بحث مقام امامت را به میان آورد زیرا قرآن میفرماید: « وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ» آری! آن حضرت در عین پیامبربودن، در میدان امتحاناتی قرار گرفتند که پس از آن فرمود: «إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» مهم، امتحاناتی است که در دل آنها معلوم شد آن حضرت شایسته امامت میباشند در راستای حضوری خاص برای بشریت. و از نسل ابراهیم، امامانی در جهان حاضر شدند به مصداق آیه: «وَجَعَلنَا مِنهُم أَئِمَّة يَهدُونَ بِأَمرِنَا» که بحث هدایت به امر در میان میآید و آن نکات ظریفی که علامه طباطبایی در این رابطه مطرح فرمودند. موفق باشید
با سلام: «عالم خیال، همان علم خدا پیدایی است، این همان علم به تجلیاتی است که مخصوصاً به عارفان اعطاء شده است. علم خیال از این قدرت خاص برخوردار است که به محالات، وجود میبخشد، زیرا واجب الوجود نه صورت دارد و نه صفت، ولی حضرت خیال او را دقیقاً در یک صورتی متجلی میسازد. لذا از یک طرف میفرماید: «لَنْ تَرانی» هرگز مرا نخواهی دید، و از طرفی حضرت رسولاللّه میفرمایند: «من پروردگارم را در زیباترین صورت مشاهده کردم» ببخشید استاد در سخنان بالا که پیامبر (ص) می فرماید: من پروردگارم ... آیا منظور آن است که خدا در صورتی در خیال پیامبر ظاهر شده است؟ لطفاً توضیح دهید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق به نور اسماء در مظاهر مختلف جلوه میکند بدون آنکه بحث ذات در میان باشد. پس بحث در جلوات حق است در اسماء. حضرت موسی «علیهالسلام» در پی رؤیت حق بودند از جهت ذات الهی که ندا آمد «لن ترانی». ولی حضرت محمد «صلواتاللهعلیهوآله» نظر به اسم جامع «الله» داشتند و به حکم «ادعوا الی الله» به حضرت «الله» دعوت میکردند و حضرت حق را در جامعترین اسم، مدّ نظر داشتند که این غیر از ذات است. موفق باشید
با سلام: همان گونه که عالم عقل اثبات میکند یک چیز نمیتواند هم باشد و هم نباشد. اما ما در عالم خیال یک شی هم هست و هم نیست. آیا میشود عالم خیال به عنوان یک منبع معرفت نگاه کرد که در آن یک شی هم هست و هم نیست. آیا درست است که ابن عربی به عالم خیال طبق سخنان بالا به عنوان منبع معرفت نگاه میکند؟ و آیا وحدت شخصی وجود بر اساس همین عالم خیال بیان شده که تناقص در آن صحیح است؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: در وحدت شخصیه وجود، ما با «وجود» به عنوان مطلق نظر داریم و ظهور وجود با جلوات مختلف. پس در واقع آنچه در صحنه است «وجود» است در ظهورات مختلف. و از این جهت تناقض پیش نمیآید. زیرا مثلاً نمیگوییم این گل، هم وجود است و هم لا وجود؛ بلکه میگوییم وجود است در آینه امکان گل. موفق باشید
سلام جناب استاد: با دیدن تحولات غزه و مظلومیت مسلمانان احساس مسئولیتی همراه با احساس ناتوانی در این جهاد و کمک به مسلمانان در وجودمان بوجود می آید حکمش چیست؟
- باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه عرایضی در جواب سوال شماره 36100 شد، خوب است به آن رجوع شود. موفق باشید
سلام علیکم: در ابتدای کتاب سه دیدار؛ آقای نادر ابراهیمی عبارتی را از امام نقل میکنند: ایران موجودی است الهی که بر بال فرشتگان نشسته است بسیار حرف بلندی است اما توضیح میخواهد، نظر شریفتان چیست؟ در رابطه با ایران است یا جمهوری اسلامی ایران؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این ایران است که در این تاریخ، راهی است برای آن کسی که به دنبال راه میباشد و نمونه راهبودنِ ایران برای هرکس و هر جریان، رخدادی است که این روزها در غزه ملاحظه میکنید که چگونه بر خلاف همه معادلات عادی، چنین صحنههایی بهوجود میآید تا معلوم شود نماد همه تمدنِ سکولار غربی چگونه ضربهپذیر است تا به فردایی بیندیشیم که آن فردا، ادامه جهان مدرن نیست که البته بحث در این مورد مفصل است، باشد که فرصت گفتگو در این مورد پیش آید. موفق باشید
سلام وقتتون بخیر: یک سوال از خدمتتون داشتم من چند بار برام اتفاق افتاده که مثلا میگم فلانی ماشاءلله چقدر سلامته یا فلانی چقد خانواده خوبی داره بعد میترسم چشمشون کنم، بعد نگرانم که یوقت فکر کردن من باعث بشه خانوادش آسیب ببینن یا اینکه اون آدمی که میگم سلامته یوقت خدای نکرده بیمار بشه ولی نمیدونم چیکار کنم که این فکرها نیاد تو ذهنم باید چیکار کنم بنظرتون؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مواجهه با خوبیها و امکانات خوبِ مردم و سلامتی آنها این سخنان را بفرمایید؛ بسیار خوب است و این غیر از چشمزخم است که روح طرف تمایل به خوبیهای اطراف ندارد. موفق باشید
سلام علیکم استاد: ببخشید چند سالی است عطش آموختن و طلب علم در من زیاد شده شده و همین امر باعث شده کتاب های مختلف در موضوعات مختلف معارف مطالعه کنم اما بیشتر باعث گیج شدنم شده. استاد باید این حیرت در این زمینه، چگونه پاسخ بدم که هم برای خودم اثرگذار باشه هم برای اجتماع؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی بفرمایید با «معرفت نفس» شروع کنید و از این جهت پیشنهاد میشود با سیر مطالعاتی که سایت مطرح کرده است، همراه شوید. https://lobolmizan.ir/page/seyr موفق باشید
سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: 🙏🏻 عذرخواهی میکنم اگر پرسش بنده زیاد جنبه همگانی نداره. بنده خانمی ۱۸ ساله و در شرف ورود به دانشگاه هستم. بعد از ورود به رشته علوم تجربی در اثر انس با آثار اساتیدی مثل شما و.. به این نتیجه رسیدم که فضایی که باید توش تنفس کنم فضای علوم انسانی و تربیت فرهنگی هست. و علنا روحیه فلسفی ای که دارم اقتضا میکنه تو جو علوم انسانی اسلامی باشم. با تحقیقاتی که کردم، حوزه خوب برای خانوما توی اصفهان پیدا نکردم، و ترجیح دادم تغییر رشته بدم به علوم معارف اسلامی. در حال حاضر برای ورود به دانشگاه به تردید افتادم که برای فرهنگیان و معلمی اقدام کنم یا رشته فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه میتونه کمک بهتری بکنه تو هدفم. میخواستم ببینم نظر شما چیه؟ در این شرایط حوزه رو پیشنهاد میکنید یا معلمی یا خوندن رشته ای مثل فلسفه یا روانشناسی؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید حضور در میدان معلمی در جوانب مختلف میتواند برای خودتان و دیگران مفید باشد. موفق باشید
با سلام و احترام: در مباحث معرفت النفس فرمودید انسانی که با جنیان ارتباط میگیرد مرتبه نفس خود را پایین می آورد پس چگونه حضرت سلیمان (ع)، که در آیات قرآن هم آمده، با جنیان ارتباط داشتند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: سلطه بر جنیّان غیر از آن است که ما به دنبال ارتباط با آنان باشیم. در این مورد، تفسیر سوره جنّ مرحوم شهید مطهری مفید خواهد بود. موفق باشید
سلام خدمت استاد: در کتاب خطر مادی شدن دین فرموده اید خلیفه دوم می گفت دین مانند شتری است که دوران مختلف توانایی و ناتوانی دارد. فرمودید حکم سنگسار زنا را به مصلحت و... لغو کرد و این مادی کردن دین است. الان که در جامعه ما حکم زنا به هیچ وجه اجرا نمی شود یا قطع کردن دین یا هزاران حکم به مصلحت تعطیل شده صد پله از خلیفه دوم بدتر است. هر چه مطالب این کتاب را خواندیم دیدیم تنها مکتبی که الان طبق این کتاب عمل می کنند طالبان هستند که تابع زمان نیستند. بعد مطالب این کتاب با صحبتهای کنونی شما که می فرمایید ما مال این زمان هستیم در تعارض است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: درست در زمانهای که همان احکام موجب بازدارندگی بود؛ خلیفه دوم آن احکام را لغو نمود. ولی اگر امروز با تشخیص عالمانِ دین، راههای دیگری هست برای بازدارندگیِ آن نوع انحرافات و گناهان؛ باید روی همان راهها فکر کرد. زیرا آن طور که از حضرت امام خمینی نقل میکنند آن نوع احکام، حکم بازدارندگی داشته است و نه آن که عیناً ذات آنها مورد نظر باشد. موفق باشید
سلام: وقتی خداوند وجود بی نهایت است قاعدتا عالم ماده نیز خارج از او نیست بنابرین چه ابایی دارد بپذیریم در مرتبه ای وجود، خواص مادی داشته باشد و اتفاقا نقص نیست و کمال است چون اگر مجرد صرف بود نقصش این بود که ماده نداشت. مثلا ملائکه ماده ندارند و این، نسبت به انسان که هم ماده دارد و هم عوالم بالاتر، برای ملائکه نقص است. حال خداوند از ماده است تا آنچه در وهم نیاید صحیح است؟ در مرتبه ای ساجد در مرتبه ای مسجود، در مرتبه ای عابد در مرتبه ای معبود، در مرتبه ای عبد است در مرتبه ای رب است، در مرتبه ای حامد در مرتبه ای محمود، در مرتبه ای فانی در مرتبه ای باقی، در مرتبه ای معدوم در مرتبه ای موجود، در مرتبه ای طالب در مرتبه ای مطلوب، در مرتبه ای قاصد در مرتبه ای مقصود، در مرتبه ای آدم در مرتبه ای خاتم، در مرتبه ای عیسی در مرتبه ای داود، در مرتبه ای موسی در مرتبه ای فرعون، در مرتبه ای بی حد در مرتبه ای بی عد، در مرتبه ای محدود در مرتبه ای معدود، در مرتبه ای ظاهر در مرتبه ای باطن، در مرتبه ای غایب در مرتبه ای مشهود، در مرتبه ای سید در مرتبه ای بنده، در مرتبه ای واجد در مرتبه ای موجود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید برای رفع این مشکل باید به مباحث «برهان صدیقین» و شرح صوتی آن رجوع فرمایید. در آنجا مطالب دقیقی پیش میآید که نسبت خدا با موجودات در ساحت وجود آنها است و نه در ساحت ماهیت آنها. در سؤال بعدی خود نیز همین مشکل برایتان پیش آمده که گمان میشود فتوسنتز نیز اسمی از اسماء الهی است. موفق باشید
با سلام: در عرفان میگویند که اسما خدا عین ذات نیست. پس چگونه است که در اعتقادات دینی گفته میشود که علم عین ذات است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! علم او عین ذات اوست ولی در نسبت با ما، بحث در تجلیات اسمای حسنای اوست آنهم در مظاهر مختلف. موفق باشید
با سلام استاد ارجمند: در سوره مبارکه تين، مراد از تين و زیتون را به چه معنیی میشود بسط داد، اینکه انجیر و زیتون میوه گفته شده بنظر بدون حکمت نیست، اینکه مثلا مولانا انجیر را نمادی از میوه ایی که از «پوست و هسته» که عموما میوه ها دارند، و انجیر از آن ها رسته است، میشناسد، بعبارتی دیگر انجیر را نمادی از گذر از محسوسات و برهانیات صِرف میشناسد یا زیتون، همانند روغنی که در چراغ جاری است و بقول معروف، درجایگاه روان کننده میشناسد و آنرا بنظر نماد روان و نفس میشمارد! میتواند مورد استناد باشد؟ (برون پوست درون دانه بود میوه گرفتار / ازان پوست وزان دانه چو انجیـــر بجستم) غزل۱۴۷۲ (باز خرما عکس آن، بیرونِ خوش و باطن قُشور / باطن و ظاهر تو چون انجیر باش ای مهربان) غزل۱۹۴۰ بیخ درخت خاکست وین چرخ شاخ و برگش عالم درخت زیتون ما همچو روغنیمش غزل۱۲۶۲
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده این نگاه خوبی است و در رابطه با سوره مبارک «التین» عرایضی در رابطه با این دو موضوع شد از آن جهت که افقی را در مقابل ما میگشاید. موفق باشید
با سلام: علی (ع) مظهر اسم جامع الله بود. پس چرا مردم زمان او تجلیات الله را در او ندیدند؟ سوال دوم: آنهایی که در زمان علی (ع) او را خدا فرض کردند آیا تجلیات اسم الله را در علی (ع) دیدند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: میدانید که این مباحث نیاز به مقدمات دارد وگرنه حتی در جوابدادن به این سؤالات، واژهها معنای خود را به ظهور نمی آورد. آری! رسول خدا و ائمه هدی «علیهمالسلام» به همان معنا که از رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» داریم که فرمودند: «من رانی فقد رای الله» همه مظهر نور الله میباشند و این غیر از آن است که آنان خودشان ذات حضرت الله باشند. موفق باشید
با سلام: ظاهرا موسیقی از زمان حضرت آدم علیه السلام با دو دسته شدن قوم ساخته شده، بیشتر از هر چیز یک قرن گذشته تا به امروز موسیقی اوج گرفته بطوری که خوانندگان را فرشته ای میابند که به جای آنها میخواند یا تسکین دهنده رنج ها و برگیرنده از کثرات و وحشی گری هاست یا بالعکس. حتی از بزرگترین تشیع جنازه های دنیا بعد از مذهب و سیاست به خوانندگان تعلق گرفته و شرق و غرب هم نشناخته. پیداست امر خاصی در پشت این ظواهر مخفی شده که بنده حرفی براش ندارم اما میشود در چهارچوب انسان شناسی مخصوصا بشر آخر سخنی را با بنده در میان بگذارید؟ بسیار مشتاقم تا ببینم آیا امکاناتی هست که خدا وقتی با نواهای خوش بندگان را جانب خود میخوانند گوش های ما نیز آن نداها را بشنوند؟ آیا امکانش هست در شرایط های پاک درون و بیرون که دست شیطان بسته است و جهانی سرتاسر خوشخوان و در یک عمومیت بشر بتواند از شلوغی ها به سوی یگانگی خود را نجات یافته بیابد و تسکین گیرد؟ میدانیم تسکین و سلامت نفس با رجوع به ابعاد اصیل انسانی خود محقق میشود و میدانم اگر در شرایطی غیر از جهان توحیدی آخرالزمان بود چنین سئوالی معقول نبود اما اتفاقا امروز پرسش این سئوال باعث خوشحالیست زیرا شرایط ها در حال تغییر است و هر آنکه قدم ها را محکم و سریع تر بسوی آینده خویش یا همان انقلاب اسلامی بردارد مستقر تر و مستحق تر است برای یافتن استعداد ها و شگفتیهای انسانی خود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز حقیقتاً از اینکه نقش موسیقی در آن زمانها چه بوده، اطلاعی ندارم. آری! بعید نیست ندای عالَم بالا بوده که به ظهور آمده و البته با غلبه خودخواهیهای بشر بر روان انسان، آن راه بسته شده است. به نظر میآید آنچه امروز میتواند مدّ نظر باشد آن است که اگر راهی بس گشوده و گسترده سزاوار این انسانها است که شماها باشید، چرا همچون پرندگان بالهای آماده پرواز خود را نمیگشایید تا بامهای بلند آسمان جایگاه شما باشد؟ تا احساس پوچی به سراغتان نیاید. آگر باغچه جانتان دارد میمیرد و اگر حیاط خانه جانتان تنها است و در انتظار بارش یک ابرناشناس است، چرا به ابرناشناسی که با حضور در جهان دیگر انسانها در حال بارش است پرواز نمیکنید؟ چرا به راهی که بس گشوده و گسترده مقابلتان گشوده شده است، فکر نمیکنید تا همه دشتها در درونتان به ظهور آیند؟ دشتهایی که انسانها در آن و در این روزگار معنای قناعت و تواضع و دوستداشتن و مهرورزی و تقوا را یک جا میفهمند و با حضور در خاطرات سبز و زنده دیروز فردای خود را معنا میبخشند تا جواب گشودگی و گستردگی خود را بدهند و گرفتار نیستانگاری این دوران که همان بیجوابگذاشتن بالهای آماده پرواز است، نشوید. موفق باشید
سلام استاد جان: خدا قوت! میگم اصطلاح آتش زدن به کشتی بعد از ورود به ساحل برای جلوگیری از عقب نشینی چی بود!؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در موقعیت و جایی است که این عمل با روحیه سلحشوری منجر به تقویت جبهه در مقابل جبهه دشمن میشود. موفق باشید
با عرض سلام و خدا قوت: بعضی از کتاب های استاد مانند آشتی با خود راستین نمیشه دانلود کرد چرا؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: فایل های کتاب آشتی با خدا بررسی شد اشکالی در دانلود آنها نمیباشد.
لازم بذکر است این سایت با توجه به اینکه دارای حجم بالایی از مطالب میباشد و در طی ایام گذشته بدلیل جابجایی سرور ممکن است در انتقال مطالب، بعضی از محتواها دچار آسیب گردیده باشد. لذا از عزیزان کاربرخواهشمند است در صورت مشاهده ایراد اطلاع رسانی نموده تا این موارد اصلاح گردند. موفق باشید
سلام استاد عزیز: جزوه خلاصه کتاب بدایه را فرمودید اطلاع بدم دارید آماده کنید امانت بگیرم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آماده است. جمعه صبح یا دوشنبه تشریف بیاورید تا تقدیم شود. موفق باشید
خوش به حال بقیه که حوصله دارن اینجور سوالات رو ازتون بپرسن استاد. خوش به حال همه مردم دنیا. خوش به حال هرکی جز من. از خودم متنفرم استاد. متنفرم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما همواره درخود حاضریم و درمسیری که به سوی هستی ِشدیدتری از خود درمقابلمان گشوده است می توانیم حاضر باشیم. با توجه به این امر با خودمان به وسعت همۀ انسانیت انسانها روبهرو خواهیم شد و راه اُنس با خداوند که همۀ جان ما را به ما داده و همۀ جانِ ما میباشد، به وسعت ابدیت گشوده میشود. لذا همین که هستیم، برایمان مانند بودنِ اقیانوسی خواهد بود آرام ولی وسیع. نکاتی تحت عنوان « فکری در خور آنچه در این تاریخ در پیش است» در سایت هست بد نیست با آن نکات مأنوس باشید. https://lobolmizan.ir/leaflet/1486 موفق باشید
با سلام استاد عزیز: چند مورد سوال داشتم ممنون میشوم راهنمایی بفرمایید. ۱. استاد در دوره های مختلف تاریخ داریم که مردم با سبک و سیاق های خودشان زندگی می کردند تا اینکه به اراده خداوند پیامبران الهی در برهه هایی ظهور داشتند و معیارهای زندگی درست و حق را بیان می کردند و از آنجا به بعد مردم دو دسته شده و بعد از طی روالی عذاب آمده و مستضعفان وارث شدند. خواستم از خدمتتان سوال کنم که کلمه ی تاریخی که شما در صحبتهایتان استفاده می کنید آیا مطابق همین برهه هاست؟ ۲. در سخنرانی اخیرتان در مورد تحول بنیادین آموزش، در قسمتی فرمودید که اگر چیزی تاریخی شود همه درگیر می شوند مگر معصوم. حال طبق توضیحات قبلتان که زمانی که بشر جدید متولد شد و بعد با گشتل به خطا رفت و حال در ادامه غرب، انقلاب اسلامی طلوع کرده، آیا در حال حاضر به طور مثال در جامعه ما هنوز تاریخ غرب است که ما در گیرش هستیم؟ وانقلاب هنوز بروز نکرده؟ یک مقدار دچار نافهمی شدم. آیا درست است که اینگونه بگوییم که در ذات و فطرت ما انقلاب اسلامی آشنای جان ماست و ظهور کرده ولی بخاطر بی تفاوتی ما نسبت به آن، فعلا تاریخ نبودنِ آن، یا پوچی نیهیلیسم است. یعنی از جانب خداوند انقلاب اسلامی اراده وتقدیر شده ولی به جهت بی تفاوتی ما نیهیلیسم که نبود معناست نصیبمان شده. ۳. اینکه فرمودید اگر چیزی تاریخی شود همه درگیر می شوند غیر معصوم، برایم سوال است که آیا در این حالت طبق این فرمایش شما پس خطاها و گناههای ما که ناشی از شاید فضای تاریخی است چگونه می شود؟ راستیتش یک نوع بی انگیزگی در ادامه این کلام ایجاد می شود که خب ما که مقصر نیستیم. آیا یاران امام معصوم در این فضای نیهیلیسمی پروریده نمی شوند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که ملاحظه کردهاید بحث در این موارد به صورتهای مختلف و با عنوانهای مختلف پیش آمده و در هر صورتی به نکتهای از آن اشاره شده است. بیشترین تأکید در سه کتابی مطرح است که تحت عنوان «جهان بین دو جهان» تنظیم شده است و همانطور که در جواب سؤال شماره 39254 اشاره شد انقلاب اسلامی ظهور تاریخی است جهت عبور از تاریخ خودبنیادیِ جهان مدرن، و معلوم است که برای عبور از یک تاریخ و حضور در تاریخ دیگر، انسانها راحت نیستند مگر آنانی که متوجۀ ذات تاریخی که پیش آمده است، شده باشند که نمونۀ آن را در حضرت امام خمینی مییابید که فرمودند این قرن، قرنِ نابودی ابرقدرتها است. و یا رهبر معظم انقلاب بحث پیچ تاریخی را به میان آوردند و اینجا است که ملاحظه میکنید با درک شخصیتهایی همچون حاج قاسم سلیمانی و شهدای عزیز نسبت به این امر و افقی که در مقابلشان گشوده میشود تا مرز شهادت جلو میروند هرچند عدهای نسبت به این حضور تاریخی بیتفاوت باشند. به جهت مفصلبودن این بحث، مصاحبهای که دوستان انجام دادند تحت عنوان : «ما و بشر جدید و آیندۀ پیش رو» به صورت کتاب تهیه شده که ان شاءالله میتواند جوابگوی سؤالات مهم کاربران محترم باشد. موفق باشید
عرض سلام و ادب خدمت لب المیزانی های کوشا و گرانقدر و استاد طاهرزاده عزیز؛ سرودهای نو داشتم که تقدیم نگاه پاکتان میکنم: «تا نوح بین ماست که طوفان نمیشود / هر کشوری ولایتِ ایران نمیشود» «جانم فدای جملهی سادات شد، ولی / هر سیّدی که اهل خراسان نمیشود» «ابلیس رانده میشود از قلب مومنان / بیت الحرام، لانهی شیطان نمیشود» «هر کافری که «اشهد انّ علی» نگفت: با صدهزار توبه مسلمان نمیشود» «ای مورها که در پی دنیایتان خوشید / این خاکها که تخت سلیمان نمیشود» «خشکیدهاست برکهی وهم و سرابتان / دریای عشق اوست، بیابان نمیشود» «شبگرد کوفه پشت و پناه یتیمهاست / با او کسی که بی سر و سامان نمیشود» «پیر خمین درس شجاعت به شیعه داد / در مشکلات شیعه پریشان نمیشود» «مردم! برای اینکه شبی را سحر کنید / هر قهوهای که قهوهی لبنان نمیشود» «مرزی برای آنکه گذرنامهای نداشت / پایانهی زمینی مهران نمیشود» «ای قبلهگاه و باطن امّن یجیبها / مشکل بدون یاد تو آسان نمیشود» «هرچند یار غار نبودیم و نیستیم / اصحاب کهف، بی سگ دربان نمیشود» ۲۰ آذرماه ۱۴۰۳ اللهم عجل لولیک الفرج
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر هم طوفانی در پیش است برای کسانی است که در کشتی نوحِ این زمانه حاضر نیستند و حقیقتاً همیشه چنین است که نمیدانند «در مشکلات، شیعه پریشان نمیشود». موفق باشید
بسمه و رحمته و رضوانه سلام علیک و ریحانه
قَالَ الصادق «علیهالسلام»: «اَلشِّيعَةُ ثلاثةٌ مُحِبٌّ وادٌّ فَهُوَ مِنَّا وَ مُتَزَيِّنٌ بِنا وَ نحنُ زَيْنٌ لِمَنْ تَزَيَّنَ بِنَا وَ مُسْتَأْكِلٌ بِنا اَلنّاسَ و مَنِ اسْتَأْكَلَ بِنا اِفْتقرَ.» شيعه سه نوع است: دوستدارِ مهر ورز [متعهد] که او از ما اهلبیت است، و شيعه اى كه خود را به ما مى آرايد و ما مايه آراستگى كسى هستيم كه خود را به ما بيارايد، و شيعه اى كه ما را وسيله ارتزاق خود قرار مى دهد و چنین کسی فقير مى شود. تاریخی شروع شده است که اگر در آن حاضر نشویم و در مسیر تقدیری که نظام الهی برای امروز انسان پیش آورده حضور پیدا نکنیم، اگر روزها در روزه به سر ببریم یا شب ها تا به صبح در رکوع و سجده غرق در مناجات با خدا باشیم! عملا از گردونه ی تقدیر فردای قدسی انسان بیرون خواهیم بود؛ آنچنان که مقدس ترین انسان ها، در تاریخ کربلا نتوانستند در صحنه ی قدسی فردایی که با حسین «علیه السلام » رقم خورد حاضر شوند. فلذا این مائیم و ندای «کونوا أَحراراً فی دُنیاکم» و این خطاب به نحوه ی حضور فردایی بشر است که گسترهی ندای تعالی «شیعه» را فریاد می زند تا هر آنکس که طالب حقیقی ترین نحوه ی حضور فردایی خویش است، حاضر شود. مهم آن است که مائیم و این حضور که همان قله ی حضور در نهایی ترین صورت انسانیت است که پیش روی انسان هاست؛ و اگر نتوانیم با این صورت الهی که به سوی انسان رخ نموده است، زبان سخن از حقیقت بگشاییم و آغوش امن و حقیقت و مأوای انسان خسته ی عالم گسسته از معنا را به او بدهیم هیچ کاری نکردهایم. انسان امروز بیدار شده است تا در آغوش تاریخی که انتظارش را می کشید آرام بگیرد. ایران، لبنان، فلسطین، عراق، سوریه، اروپا، آمریکا و... مرز امروز تاریخ، جغرافیا نیست! حقیقتی است که به میان آمده است و به سرعت خود را به میان آدمیان کشانده است و زبانی است که به ظهور آمده است و انسان ها را به هم زبانی با یکدیگر و هم آغوشی و همدلی رسانده است. مبارک باشد. این همان وعده ی حقیقت است که به میان آدمیان آمده است تا بار دیگر آدمی خود را از دیار غربت و سرد هبوط از زمین بکند و آسمانی شود و من و مائی را خرق کند و یگانگی را به میان آورد. می شود ساحت هایی از این گشودگی تاریخ را به مطالعه نشست و گفتگو کرد تا فارغ از تعصب ها و نگاه های قومی و قبیله ای و نظر به شیعه و سنی با نگاهی عمیق تر، زبان از چگونگی حضور در این تاریخ زد تا آدمیان را برای ورود به این تاریخ مقدس ترغیب کرد، تاریخی که اگر وارد آن شویم، گناه دیروز و فردایمان را میبخشند و یکسره در ساحتی زندگی خواهیم کرد که زمان بر آن سیطره نخواهد داشت بلکه این حضور ماست که زمان را معنا می بخشد، درست مثل «کربلا» و آنانی که با حسین «علیه السلام » تصمیم به آن انتخاب در آن تاریخ گرفتند. ما درست در حساس ترین نقطه ی تاریخ قرار گرفتیم! نقطه ی عبور از دیروز تاریخِ تاریکِ دل زدهی انسان غرق در عالم محسوسات و توهمات و ورود در نقطه ای از زندگی که انسان ها در یگانگی نه در زمین بلکه بَر زمین حکومت می کنند. این همان وعده ی وراثت حکومت صالحان است که انسان را نه در زمین بلکه بر زمین حکومت می دهد و امروز این مائیم و انتخابی سخت در دو راهی تاریخ سرنوشت سازی که فردای مان به آن تعلق دارد. طوبی للغرباء. قصه ی پر غُصه ی امروز غزه و لبنان، قصهی حضور است و راز غیبت را جز با حضور نمی توان فاش کرد و راز این معما را جز با حضور در این قصه نتوان فهیمد. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با توجه به آخرین جملهتان: «راز غیبت را جز با حضور نمیتوان فاش کرد» تا معلوم شود چگونه در این مرحله از تاریخ چه اندازه انسان، در انسانیت باید قد بِکشد تا به بلندای قامت انسان کامل نزدیک شود و انسانیت آن حضرت، جهانی گردد در درون انسانها. امری که حقیقتاً میتوان در این گشایش تاریخی احساس کرد که چه اندازه انسانها به انسان کامل نزدیک شدهاند و چه اندازه نسبت به همدیگر در آینۀ حضور انسان کامل احساس یگانگی میکنند. معلوم نیست این شهید یحیی سنوار است در آن صحنه در حال درخشیدن است، در نهایت درخشش آخرالزمانیِ انسان؟ و یا این ما هستیم که هیچ نوع دوگانگی بین او و خود یعنی فرزندان انقلاب احساس نمیکنیم. اساساً معلوم نیست رفتنِ سنوار بیشتر، «بودن» است برای نقشآفرینی به محاقبردنِ جهان استکبار و یا بودنِ او. سالها به این جمله حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» در آخرین سخنانشان در وصیتنامه سیاسی الهی فکر میکردم که میفرمایند:
«من بار دیگر از مسئولین بالای نظام جمهوری اسلامی می خواهم که از هیچ کس و از هیچ چیز جز خدای بزرگ نترسند و کمرها را ببندند و دست از مبارزه و جهاد علیه فساد و فحشای سرمایه داری غرب و پوچی و تجاوز کمونیزم نکشند که ما هنوز در قدمهای اول مبارزۀ جهانی خود علیه غرب و شرقیم. مگر بیش از این است که ما ظاهراً از جهانخواران شکست میخوریم و نابود می شویم؟ مگر بیش از این است که ما را در دنیا به خشونت و تحجر معرفی می کنند؟ مگر بیش از این است که با نفوذ ایادی قاتل و منحرف خود در محافل و منازل، عزت اسلام و مسلمین را پایکوب می کنند؟ مگر بیش از این است که فرزندان عزیز اسلام ناب محمدی در سراسر جهان بر چوبه های دار می روند؟ مگر بیش از این است که زنان و فرزندان خردسال حزب الله در جهان به اسارت گرفته می شوند؟ بگذار دنیای پست مادیت با ما چنین کند ولی ما به وظیفۀ اسلامی خود عمل کنیم.»
راستی! حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» برای حضور در جهانی که به خوبی مدّ نظر داشتند، تا چه اندازه جدّی بودند و برای هزینهدادن خود را و فرزندان انقلاب را آماده نمودند. آیا این همان «فتح تاریخی» نیست که رهبر معظم انقلاب در روز گذشته به عمیقترین شکل برای فهم دو آیندهای که در پیش است، با ما در میان گذاشتند؟ آنجا که فرمودند: «اگر امثال شهید سنوار پیدا نمیشدند که تا لحظه آخر بجنگند یا اگر بزرگانی همچون شهید سیدحسن نصرالله نبودند که جهاد و عقل و شجاعت و فداکاری را با هم درآمیزند و به میدان بیاورند، سرنوشت منطقه به گونهای دیگر رقم میخورد». ۱۴۰۳/۰۸/۰۲
و این یعنی مائیم و دو تاریخ. تاریخی که با درآمیزیِ جهاد و شهادت و عقل و شجاعت و فداکاری از طریق شهید سید حسن نصرالله و شهید سنوار به میان خواهد آمد و رهبر معظم انقلاب متذکر آن میباشند؛ و تاریخی که عدهای از سر ترس، بیانیه میدهند که عملاً در آن بیانیه به بهانه جلوگیری از استمرار تجاوز رژیم صهیونیستی و رفع درد و رنج بیشتر برای مردم لبنان و فلسطین شوند؛ اسرائیل به رسمیت شناخته میشود و راهحل برون رفت از این بحران موجود را بازگشت این رژیم به مرزهای قانونی پیش از تهاجم ۱۹۶۷ و تشکیل دولت مستقل فلسطین را میدانند. امری که کاملاً مقابل نظر جبهه مقاومت فلسطین و نظر رهبر معظم انقلاب است که موضوع از «بحر تا نهر» را جایگاه ملت فلسطین میدانند. موفق باشید
