بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
1532
متن پرسش
با سلام استاد برای آیه 119سوره نسا آیا می توان مصداقی برای امروز آن یافت؟ با تشکر وسپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بسیار می‌توان مصداق برای آیه‌ی مذکور پیدا کرد. تمام غرب در جایگاه «فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلَقَ الله» است. بنده در ابتدای کتاب «مدرنیته و توهم» این موضوع را شرح داده‌ام. موفق باشید
1531
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید:همسر بنده فردی معتقد و مذهبی است منتهی گاهی در مباحث مربوط به تفکرات غربزدگی و زندگی امروزی صحبتهایی می کنند که برای من سوال پیش میاید. از جمله اینکه ایشان می گویند: در قدیم اسم فرزندانشان را اگر مثلا غلامعلی می گذاشتد منظورشان این بود که فرزندشان غلام امام علی است،اما امروزه که امیر علی یا امیر محمد می گذارند صحیح نیست چون اسم علی و محمد مافوق است و اصل با آنها است نه اینکه مثلا فرزند من امیر و فرمانده علی یا محمد باشد.بسیار متشکرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: دقت خوبی است ولی شاید آن‌هایی که اسم فرزندشان را امیرعلی می‌گذارند منظورشان تقدّم صفت علی«علیه‌السلام» است بر اسم آن حضرت. موفق باشید
1530
متن پرسش
با سلام وخسته نباشد:استدعا دارم حتماً سؤال بنده را هر چند در حیطه سؤالات فلسفی ،عقیدتی،قرآن . ... نیست اما لطف بفرمایید پاسخ دهید.بسیار متشکرم. اینجانب من و همسرم در فروردین سال 90 مشرف به مشهد مقدس شدیم و آنجا نیت کردیم(صیغه نذر نخواندیم) که اگر در این سال امام رضا(ع)عنایت کنند وصاحب فرزند شویم اگر پسر بود اسمش را نامی از امام رضا (ع) مانند محمد رضا ،علیرضا ،بگذاریم حال اگر: 1-با توجه به اینکه نام اصلی امام رضا (ع) علی بوده ما هم این نام را بگذاریم اشکال دارد؟ 2-اگر اسم دیگری از اهل بیت غیر از موارد مذکور بگذاریم اشکال دارد؟(تأکید می کنم حتماً پاسخ دهید تا مشکل بین من و همسرم حل شود.)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: امام رضا«علیه‌السلام» راضی هستند نام هرکدام از ائمه را خواستید بر روی فرزندتان بگذارید چون همه‌ی آن‌ها نور واحدی هستند.
1529
متن پرسش
بسم رب المهدی سلام استادعزیز.خسته نباشید.(من دختری هستم 18-19 ساله) استاد من خیلی دوست دارم آدم خوبی بتشم ، آدمی که خدا پیشه فرشته هاش بهم افتخار کنه ، آدمی که واقعا بندگی کنه ، واقعا همونطورباشم که خدا میخواد ، مخصوا اینکه جوان هستمو دوست دارم جوونیمو فقط صرف خدا کنم .اما نمیدونم چجوری!!!؟؟؟ من مذتکب خیلی گناها هم شدم ، مثلا دوست پسر داشتم باهم بیرون هم میرفتیم اما توبه کردمو واقعا پشیمونم و میخوام فقط ماله خدا باشم چون تو مراسم های امام حسین یه سخنران میگفت: دیینداری الان خیلی سخته و اگر جوونی بتونه پاک زندگی کنه خدا پیشه فرشته هاش بهش افتخار میکنه و...من تا حالا نتونستم پاک زندگی کنم اما واقعا تصمیمو گرفتم ، امیدوارم خدا منو ببخشه ، وقتی فکره گذشته ی کثیفمو میکنم بغض میکنم و از دست خودم عصبانی میشم و فوری میگم خدایا منو ببخش.همه ی امیدم به مهربونیه خداست ، هرچنر بعضی وقتا به خودم میگم تو دیگه کثیفی و... اما خدا خودش گفته توبه کننده ها رو دوست داره. ازتون خواهش میکنم کمکم کنید و بگید که چکیر کنم تا بشم عزیز دردونه ی خدا.با توجه با اینکه خدارا شکر حجابم کامله و چادری هستم و نمازام هم اول وقت و در مسجد می خونم (البته از وقتی توبه کردم)فقط بعضی وقتا نماز صبحام قضا میشه.دلم میخواد نماز شب بخونم نمیشه ، دلم میخواد صبح جمعه برم دعا ندبه ، نمیشه.دلم میخواد اخلاقم ، رفتارم ، همه چیزم حسینی باشه اما باد نیستم ، مثلا وقتی کسیو میبخشم پیشه خودم میگم :تو چقدر ساده ای یا باید گرگ باشد ، مغرور باشی قد باشی تامردم روت حساب کنند.یا مثلا الان خالم با مامانم قهره و من انشالا دو هفته دیگه عازم کربلام اما روم نمیشه ازش حلالیت بطلبم ، هم میترسم ضایم کنه هم پیشه خودم میگم ، پر رو میشه ، فکر میکنه ساده ای و نفهم و ازاین حرفا.یا مثلابعضی وقتا ازاینکه آدما کم تحویلم بگیرن ناراحت میشم.یا وقتی احساس کنم کسی از دستم ناراحته یا قهره داغون میشم ،‌طوری که تا آشتی نکنم (چه تقصیره من باشه چه نباشه )آروم نمیشم.خلاصه استاد من ازاین رذایل اخلاقی زیاد دارم هم دعام کنید و هم راه کار بدید. یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: تنها توصیه‌ی من آن است که معارف اسلامی خود را تقویت کنید و سعی کنید کتاب آداب‌الصلواة حضرت امام را خوب مطالعه کنید. موفق باشید
1528
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد گرامی مدتی هست که با آقایی برای امر ازدواچ آشنا شدم و آشنایی ما کاما با حفظ حجاب و ضرورت انجام گرفت و ایشون رو مطابق معیار های خودم دیدم اما یک دفعه اسمس هایی که زده می شد تبدیل شد به صحبت های غیر ضروری و احساسی و اشتباه. من می دونستم که اشتباهه اما انجام می دادم چند باری هم به ایشون اشاره کردم که نمی خوام رابطه امون ظلمانی بشه اما متاسفانه با جرئت و جدیت ادامه ندادم و متاسفانه حتی وقتی این کارو انجام می دادم استغفار می کردم و می گفتم خدایا می دونم اشتباهه معذرت می خوام و حتی به این تردید افتاده بودم که چرا ایشون که این قدر دقیق هستند روی این که کار اشتباهی انجام ندن، به این راحتی این صحبت هارو با اسمس ها می کنند و کم کم داشتم به این نتیجه می رسیدم که مورد مناسبی برای من نیستند و دعا هم می کردم که اشتباهمون رو خدا به ما نشون بده ! اومدم در سایت شما و جواب یکی از سوالات شما رو دیدم در مورد ضرورت رابطه با نامحرم و برام مسجل شد اشتباه بودن کارم و ایشون هم بعد از یکی دو روز با من تماس گرفتند و گفتند که در اثر صحبت اتفاقی با شخصی متوجه شدند که کارشون کاملا اشتباه بوده و قبیح و به من گفتند که منتظر ایشون نباشم هر موقع به این نتیجه رسیدند که لیاقت من رو دارند دوباره اقدام می کنند چون کاری که انجام دادند پیش وجدان خودشون غیر قابل بخشش بود اما من گفتم که برای من دلیل قابل قبولی نیست چون همین که خدا ما رو متوجه اشتباهمون کرده یعنی این که می بخشه و پاک می کنه گفتند که خشت اول چون نهد معمار کج...به خاطر این اشتباهات ممکنه زندگی اون پاکیه قابل انتظار خودش رو نداشته باشه اما برای من این دلیلشون قابل قبول نیست...همون روز هم قبل از تمام شدن رابطه من ختم 1000 مرتبه ای الله لطیف بعباده یرزق من یشا و هو القوی العزیز رو انجام دادم تا اگر خداوند این ازدواج رو به صلاح می دونه موانعش رو برطرف کنه و اگر به صلاح نمی دونه به ما صبر تسلیم بودن رو بده استاد گرامی من نمی خوام به خاطر اشتباهاتم مورد مناسبی رو که فکر می کردم تفاهم زیادی با من داره رو از دست بدم نمی خوام به خاطر این گناه خدا این نعمت رو از من بگیره و از طرفی هم شاید به صلاح نبوده و این طوری خدا خواسته که نموم بشه نمی دونم. اما نمی خوام کوتاهی و قصور از طرف من بوده باشه چون ایشون خیلی منطبق با معیار های من هستند من قصور کردم و کوتاهی و باید به ایشون می گفتم که این نوع صحبت های غیر ضروری و اشتباه نورانیت نداره اما کوتاهی کردم و خدا این نعمت رو از من گرفت آیا دلیل ایشون قابل قبوله که گفته اند به خاطر اشتباه بزرگی که کرده اند لیاقت من رو ندارند؟و آیا واقعا به خاطر این رفتارهای اشتباه سنگ بنای زندگی ما با اشتباه و حرام در هم آمیخته شده و بهتره که چیده نشه و شکل نگیره؟ من چه استغفاری پیش خدا بکنم تا خداوند به خاطر این اشتباه و گناهم نعمتی رو که خواسته از من بگیره بهم برگردونه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده در این مورد چیزی نمی‌دانم. موفق باشید
1527
متن پرسش
با سلام تقریبا دو هفته پبش سوالی پرسیدم که متاسفانه جوابی دریافت نکردم. سوالم در ارتباط با اصرار پدر و مادر به ازدواج خواهرم بود در حالیکه خواهرم که فرد تحصیل کرده ای هست با دلایل عقلی صلاحیت خواستگار رو زیر سوال برده بود. و با بی توجهی پدر و مادرم مواجه شده بود. خوشبختانه این دفعه هم به خیر گذشت و چند روز بعد از خواستگاری خانواده پسر تماس گرفتن و گفتن از طرف اونها منتفیه. خدا رو شکر کردم که مثل دفعات پیش به خیر گذشت. گویا خودشون فهمیده بودن که هم کفو نبودن چه مشکلات بزرگی رو بعدا می تونه در زندگی ایجاد کنه. ولی من همچنان استرس خواستگار بعدی رو دارم. خواهشمندم دوباره چک کنید شاید جواب سوال من رو نفرستادید به جیمیل من. چون درخواست کرده بودم که متن سوال و جواب رو در سایت در معرض دید عموم قرار ندید. خیلی متشکرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده در این مورد چیزی نمی‌دانم. موفق باشید
1526
متن پرسش
باسلام خدمت استاد گرامی من مادربزرگ پیری دارم که به علت کهولت سن خیلی از کارهایش به عهده اطرفیانش می باشد (منظورم فرزندانش ) در این بین از میان 6 فرزند 4 پسر و2 دخترش فقط کارهایش را 2 پسر بزرگش ویکی از دخترهایش انجام می دهند وسه فرزند دیگرش از انجام فعالیت هایش شانه خالی می کنند وهمین رفتار آن ها باعث دلسردی وایجاد اختلاف بین فرزندان شده است حالا از شما می خواهم بپرسم که توصیه شما برای فرزندان این فرد چیست ؟واگر این مادر گاها در اثر کم توجهی فرزندان آنان را نفرین کند آیا نفرین او تاثیری دارد؟وسوال دیگر این که اگر دعا یی برای کنار آمدن با این مشکل وجود دارد برای ما بیان کنید. باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده در این مورد چیزی نمی‌دانم. موفق باشید
1523
متن پرسش
سلام علیکم. با تشکر از حضرتعالی. در پی چند پرسش و پاسخ گذشته پیرامون مدرنیته بالاخره مشخص نشد که تحقق "‍ژاپن اسلامی" محال است یا ممکن؟ سراب است یا یک آدرس اشتباهی است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: با توجه به مطالبی که عرض کردم جمع ضدین است، یا اسلام در حجاب می‌رود و مدرنیته حاکم می‌شود و یا اگر بر اسلامی‌بودن تأکید کنیم جایی برای فرهنگ مدرنیته نمی‌ماند. موفق باشید
1522
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم / سلام علیکم / گاهی اوقات که با مخالفین انقلاب اسلامی خصوصا مخالفینی که در سلک روحانیت هستند به بحث می نشینیم حقیقتا حجتی برای مخالفتشان ندارند و نهایتا به سخنانی از علامه طباطبایی و بزرگان در رد انقلاب تمسک می کنند که نمونه ای از آن در یکی از پرسش و پاسخ های قبلی شما نیز به چشم می خورد. اما غالبا ناکارآمدی دین در سیاست و اداره مملکت را دلیل مخالفت خویش می دانند و مشکلات اقتصادی و بی عدالتی ها و فساد های موجود را شاهد می آورند و همه آنها را به پای انقلاب می نویسند. اما برخی از این ضد انقلاب های دو آتشه نظرشان فراتر از این حرفهاست به طوری که می گویند خود حضرت امام را نیز آمریکاییها روی کار آوردند یعنی گفتند شاه برود و خمینی بیاید، در نتیجه این نظام نیز پشت پرده وابسته به آمریکاست. هر چند برای این ادعایشان نیز سندی ارائه نمی کنند اما یکی از آنها به سخنانی از آقای صادق طباطبایی برادر زن حاج احمد آقا استناد می کرد که او در یک مصاحبه ای چنین اعترافی کرده است. صرف نظر از همه این مسایل خواستم ببینم آیا شما قبلا با این شبهه برخوردی داشته اید؟ و به این شبهه چه پاسخی می دهید؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: قرآن در مورد این حرف‌ها می‌فرماید: « قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فی‏ خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ. بگو: «خدا!» سپس آنها را در گفتگوهاى لجاجت‏آمیزشان رها یشان کن، تا سرگرم باشند . موفق باشید
1521
متن پرسش
سلام جوانی هستم بیست ساله که بخاطر کنترل نکردن چشمها و بی تقوایی در سنین نوجوانی الان از افکارجنسی بشدت اذیت میشوم وهرکاری میکنم که خلاص شوم نمیتوانم میترسم به گناه بیفتم وقتی تنها نیستم هم بسراغم می اید.درس و زندگیم فلج شده.شرایط ازدواج هم فراهم نیست چکارکنم؟ازدواج موقت راه مناسبی است؟ کمکم کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: همین‌طور که می‌دانید اگر به افکار آنچنانی که سراغ شما می‌آید توجه نکنید قدرت آن افکار کم می‌شود و در خود قدرت مقابله با چنین افکاری را می‌یابید. با این‌همه ازدواج موقت سنت خوبی است. موفق باشید
1520
متن پرسش
سلام استاد. در آیه 30 سوره محمد آمده است "اگر ما میخواستیم سیمای ایشان(منافقان) را بر تو آشکار میکردیم....آیا پیامبر اسلام نمیدانستند منافقان چه کسانی هستند و علم نداشتند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: خداوند از جهت ستارالعیوب‌بودنش همه‌ی شخصیت منافقان را بر ملأ نمی‌کند ولی در ادامه‌ی آیه به پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرماید: از طریق طبیعی یعنی از طریق گفتارشان می‌توانی آن‌ها را بشناسی که با سخنانشان به کدام سو نظر دارند و در آخر آیه می‌فرماید: خداوند اعمال آن‌ها را و توطئه‌های آن‌ها را می‌داند و نمی‌توانند ما را غافل‌گیر کنند. موفق باشید
1519
متن پرسش
سلام استاد. آیا ادم میتونه از فرشته ها درخواست کمک کنه مثلا از حضرت عزرائیل یا میکائیل؟حضرت میکائیل مظهر کدام اسماء الهی است؟ از کجا میتونم مطالعه کنم هر ملک مقرب مظهر کدام اسم است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: ما همین‌که از خداوند تقاضای مدد ‌کنیم حضرت حق مدد خود را از طریق مظاهر خاص آن مدد به ما می‌رسانند فرشته‌گان مظاهر اسماء و انوار و الطاف الهی‌اند. موفق باشید
1515
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی پیشنهاد شما در رابطه با تقویت اراده و دوری از تنبلی وبی برنامگی چیست؟ التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: پیشنهاد ما آن است که مشکل خود را با یک مرکز مشاوره و استعدادیابی که با مبانی اسلامی کار می‌کنند در میان بگذارید. بنده مرکز مشاوره‌ی «إنشاء» را پیشنهاد می‌کنم. واقع در خیابان شریعتی، حدّ فاصل چهار راه پلیس و چهار راه محتشم، طبقه‌ی سومِ مسجد امام حسن عسگری - تلفن 6260205
1514
متن پرسش
ضمن عرض سلام حضور استاد محترم: ضمن قدردانی و تشکر درخواست بازبینی و اصلاحات در این جزوات را داشتم: چه نیاز به نبی : این جزوه دارای مطالب مستدل کافی نیست و مساله نیاز به نبی در آن به خوبی طرح نگردیده و منبع آیات و روایات نقل شده ذکر نشده. همچنین بسیار خوب است که استاد محترم ارتباط بهتری بین این جزوه و جزوه بعدی (فلسفه تقلید) برقرار نمایند تا سلسله مباحث از دست نرود. کتاب جوان و انتخاب بزرگ : بسیاری از اساتید ترتیب فصول را به صورت 2 - 1 - 3 تدریس می کنند و سوالات بسیاری برای نوجوانان و جوانان حین بحث ایجاد می شود. بهتر است استاد محترم از مثال های بیشتر استفاده کنند و مساله انتخاب را که فرمودند در کتاب فرزندم این چنین باید بود شرح داده شده به این کتاب اضافه نمایند. با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: ضمن تشکر فراوان از پیشنهادتان، به عرض می‌رسانم جزوه‌ی «چه نیاز به نبی» در حدّ زیادی تغییر کرده و به نظر می‌آید پیشنهاد شما در آن رعایت شده، إن‌شاءالله سایر پیشنهادات نیز مورد بررسی قرار می‌گیرد. موفق باشید
1513
متن پرسش
به نام خدا باسلام خدمت استاد عزیز من پس از کمی تفکر راجع به صفت جبار بودن خداوند که به معنای جبران کننده ی نقص ها و عیب ها و کم کاری هاست برداشت های زیر را داشته ام حال از استاد عزیز می خواهم که راجع به درستی ونادرستی هر یک از اینها اظهار نظر کنند ودر صورت نادرستی فرم درست آنهارا تبیین کنند: 1)کسیکه اکثر عمر یا نصف آنرا دور از بندگی خدا بوده است یا کم و بطور ناشایست بندگی کرده است مثلا از 80 سال عمر خود 20 سال را از دست داده است ولی در ادامه بیدار شده و به قول معروف سفت وسخت بندگی کند خداوندتاثیرمنفی آن20سال کم کاری را جبران می کند و مانند این می شود که آن 20سال را هم بطور کامل بندگی کرده است .(هم چنین باتوجه به مطالب گفته شده سوالی در ذهن متجلی می شد : مطابق با احادیث و آیات قرآن کسی که از گناه خویش توبه واقعی کند گناه او بطور کامل بخشیده شده و حتی تبدیل به ثواب میشود حال سوال اییجاست که این چگونه ممکن است پس از توبه ی ازگناه نکبت وبدی آن کاملا از بین رفته و شخص مانند کسی شود که گناهی انجام نداده است بلاخره یک نوع کم کاری و تفاوت باید بین فرد خطا کاری که توبه کرده با فردی که اصلا گناهی نکرده باشد آیاکمی تناقض با قواعد عقلانی و سنن الهی دیده نمیشود؟لطفا توجیه کنید) 2)صفت جبار بودن الهی شامل اعمال غیر عبادی مثل درس وتحصیل و کار و کسب روزی هم می شود مثلا: کسی برای قبولی در دانشگاه از اوایل تابستان با نیت الهی شروع به درس خواندن میکند اما نا صحیح (از لحاظ کنکوری) حال 5 ماه مانده به کنکور بیدار شده و نهایت سعی وتلاشش را می کند و چون خداوند جبار است آن 3یا 6 ماه از دست رفته را به نحوی برای وی جبران می کند و او در دانشگاه با رتبه ی تک رقمی قبول می شود .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- برداشت شما در مورد جبّاربودن و جابربودن خداوند درست است. آری چون انسان با توجه به خداوند،جهت‌گیری‌اش عوض می‌شود و دیگر آن شخص قبلی نیست معنا نمی‌دهد که گناهان گذشته‌ی او به دنبالش باشد 2- همین‌طور است که می‌فرمایید، اگر زمینه‌ی تجلی نور اسم جبّار فراهم شود، ما طوری عمل می‌کنیم که ضعف‌های گذشته جبران می‌گردد. موفق باشید
1512
متن پرسش
به نام خدا (با سلام خدمت استاد عزیز خواهشمند است به سوالات زیر که راجع به نفس و روح آدم است به طور کاملا محسوس و همراه با مثال توضیح دهید) 1)صدر چیست؟چه کاربرد واستفاده ایی برای انسان دارد؟ 2)فطرت چیست ؟(آیا همان وجدان است و اگر نیست چه فرقی با آن دارد و همچنین چه فرقی با عقل دارد) 3) معنای نفوذ شیطان در قلب چیست ؟ چگونه میتوان سدراه او شد؟ واگر شیطان درانسان نفوذکندچگونه آنرا می توان بیرون کرد؟ 4) تاثیرات شیطان بر خیال چگونه است ؟ چگونه می توان مانع ازاینگونه تاثیرات شد؟ 5)آیا اراده ی انسان یک جز از اجزای روح است یا که اراده عین و خود روح است(مانند صفات خدا)؟ 6) مشابه سوال بالا :عقل وهم و قلب چطور؟ 7) حتما اربعین حضرت امام راخونده اید ایشان به استناد بر احادیث اهل البیت روح را تا 4 قسم دلنسته اند آیا منبع و کتاب معتبر وقابل فهم برای من می شناسید که این اقسام را به تفضیل معرفی کرده و شرح دهد و همانند یک کتاب که راجع به اجزای بدن نوشته شده با شد کار کرد و چگونگی استفاده ی از آنها را شرح دهد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- صدر نظر به روح است از آن جهت که موضوعات حکمی را در خود دارد 2- فطرت جنبه‌ای از نفس ناطقه یا روح است که متوجه ارزش‌ها و کمالات است ولی عقل متوجه مفاهیم کلی است. واژه‌ی وجدان به هر دو معنا به‌کار می‌رود 3- جواب قسمت 3 و 4 و 6 را در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» دنبال بفرمایید 5- یکی از شئونات نفس ناطقه‌ی انسان اراده است 7- کتاب رؤیا از نظر دین و روانشناسی، محمد رضا رضوان طلب می‌تواند جواب‌گو باشد. موفق باشید
1510
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام عرض می کنم سوالم از خدمتتون این هست که حقیقت ولایت چیه؟ و در تکوین چه جایگاهی داره؟آیا ارزش فوق تصوری که بر ولایت امیرالمومنین صلوات الله علیه گذاشته شده فقط به خاطر مقام تفصیلی است که دارند و در جلسات سلوک در ذیل اندیشه امام خمینی می فرمایید؟ ولایت چطور جایگاهی است که اگر کسی عابدترین و زاهدترین فرد هم باشه ولی اگر ولایت امیرالمومنین رو نداشته باشه مورد مواخذه قرار خواهد گرفت و اگر کسی لا ابالی ترین فرد باشه و شیعه باشه شاید این چنین نشه؟ سوال دیگرم هم این است که چرا ما باید نگران دیگران باشیم؟ چرا سلامتی و تندرستی و خوشحالی و خوش وقتی اون ها باید برای ما مهم باشه؟چرا باید به سیر بودن یا گرسنه یا خسته بودن نزدیکانمون اهمیت بدیم؟مهر و محبتی که یک مومن نسبت به دیگران باید داشته باشه چطور باید باشه؟ ایا به این اشکال خودش رو نشون می ده؟ آیا می شه گفت که محبتی که یک مادر نسبت به فرزندش داره غریزی هست و درواقع عمل الهی انجام نمی ده و خودش باید این محبت رو جهت دهی بده؟ ممنون موید باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: قرارگرفتن در ذیل ولایت انسان کامل، قرارگرفتن در پرتو شخصیت اوست و تمام ابعاد انسان را متعادل می‌کند و از آن‌جایی که علی«علیه‌السلام» به عنوان انسان معصوم با مقام باطنی قرآن کریم ارتباط دارند در جایگاه تفصیل قرآن می‌باشند و از آن‌جایی که جهت‌گیری انسان باید به سوی کامل‌شدن در مسیر انسانیت باشد اگر در ذیل ولایت انسان کامل قرار نگیرد جهت‌گیری او غلط است. به این جهت نگران دیگران هستیم که انسانیت ما اقتضا می‌کند و شریعت الهی نیز همان را متذکر می‌شود و با این کار از خودخواهی و تنگ‌نظری آزاد می‌شویم. همان‌طور که با بخشش به دیگران از بخل نجات می‌یابیم. در مورد قسمت سوم سؤال‌تان لازم است عنایت داشته باشید درست است شوق مادر به فرزندش و تلاش برای سلامتی او یک شوق الهی است ولی این‌طور نیست که مادران خودگذشتگی‌هایشان نسبت به فرزندانشان جبری باشد. آن‌ها نیز مثل همه مایلند شب را تا صبح استراحت کنند و گریه‌ی فرزندشان مزاحم خواب و استراحت‌شان نشود و از نظر عزیزی مجبور نیستند که از راحتی خود برای فرزندشان بزنند، بلکه مثل سایر کارهای بزرگ که انسان‌ها انجام می‌دهند آن‌ها نیز چنین می‌کنند، همان‌طور که یک مسلمان به حکم فطرت، خود را فدای اسلام می‌کند و از خودخواهی آزاد می‌شود. به جهت همین روحیه فداکارانه مادران است که آن ها درحین شیر دادن به فرزندشان از بسیاری از آلودگی های روحی آزادند.موفق باشید
1509
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم نمی خواستم وقتتان را بگیرم ولی احساس کردم جواب شما می تواند راه گشا باشدو مرا از این مشکلات نجات دهد. نمی دانم چرا هر روز بدتر از دیروز می شوم در نماز، عبادت، برخورد با دیگران و... .اصلا یه حالتی دارم نمی توانم اراده برای انجام کارها داشته باشم. و این مساله متاسفانه در تمام شئون زندگیم جاریست. در درس ، عبادت نظافت خانه و حتی شخصی. یک روز خانه را برق میاندازمو چند روز حتی حوصله ظرف شستن ندارم. یک روز برنامه هایی که ریخته ام رادرست انجام می دهم و چند روز حوصلا نماز خواندن هم ندارم در واقع به خاطر وجوبش انجام می دهم. مخصوصا در کارهای عبادیکه به خاطر عدم لذت معنوی و حواس پرتی فراوان زود خسته می شوم . در یک صفحه قران هزار فکر و خیال به سرم می اید اخر سر هم خسته می شوم و فردا رغبت خواندن ندارم. چند روز بند می کنم و یک کتاب را تمام میکنم و یک هفته ای حتی حوصله یک صفحه را هم ندارم.اینها روی رفتار با همسر و فرزندم هم تاثیر مستقیم گذاشته و تبدیل شدم به یک ادم عصبی. وقتی ادم احساس کند لحظه لحظه زندگیش اونجوری که باید باشه نیست و اخرتش هم ویرانه چه حالی براش می ماند. به خدا خسته شده ام گاهی به خدا می گویم مگر جهنم به جز این چیزی است که من در انم. اطرافیانم فکر میکنند که چقدر از نظر روحی و معنوی بالا هستم . شاید خیلیها هم غبطه ام را میخورند ولی خودم که میدانم چه خبر است... لطفا کمکم کنید و دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده در جواب چنین سؤالاتی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را تنظیم کرده‌ام. کتاب را بخوانید و مطابق آن برنامه‌ای درازمدت بریزید. إن‌شاءالله روحتان سر و سامان می‌گیرد. موفق باشید
1508
متن پرسش
باسلام خدمت استاد محترم. استاد سوالی از محضرتان دارم که مدتی است فکرم را به خود مشغول کرده است: استاد ارتاط با نامحرم تا چه حد مجاز است؟ اصلا حرف زدن با نامحرم محدودیتی دارد یاخیر؟من همکاری دارم که از ایشان خوشم می آید و دوست دارم با ایشان حرف بزنم و در این صحبت کردن تمام وجودم پر از شوق می شود البته از آن دسته لذت های حرام نیست اما حرف زدن با ایشان را دوست دارم ازسویی شرایط ازدواج با ایشان را ندارم و طبیعتا میدانم این حرفها منجر به ازدواج نخواهد شد اما قلبا وی را دوست دارم و عاشقش هستم. استاد حد ارتباط با ایشان چیست؟ آیا شیطان است که باعث می شود با خودم فکر کنم چون دوستش دارم طوریست با وی حرف بزنم؟من چه باید بکنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: مطمئن باشید شیطان در بین شما حاکم است و ذهن خودتان و ایشان را مشغول امور وَهمی می‌کنید. حدّ صحبت با نامحرم در حدّ ضرورت است که کار اقتضا می‌کند و بیش از آن را اسلام حرام کرده است. موفق باشید
1507
متن پرسش
سلام علیکم ؛ قضیه حضرت عیسی علیه السلام که میگویند به آسمان رفته چیست ؟ آیا ایشان مرده اند و بعد مثل سایر امامان رجعت میکنند یا مثل امام زمان علیه السلام بدن دارند و زندگی میکنند اما غایب هستند یعنی یک مقام غیبی است و هر جا لازم باشد بدن ایجاد میکنند ؟ تکلیف بدنی که از مادر متولد شده بوده و بزرگ شده چه میشود ؟ آیا کتابی هست که بشود در مورد تاریخ زندگی حضرت عیسی بیشتر دانست ؟تا اولا اطلاعاتی که از حضرت به ما رسیده را اصلاح کنیم و ثانیا مسایل اعتقادی نسبت به ایشان را حل کنیم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: طبق آیه‌ی قرآن که می‌فرماید: « وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوه‏...» ایشان به آسمان رفته‌اند و نمرده‌اند ولی ظاهراً مثل حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» نیستند که بتوانند هرطور خواستند بدنی برای خود ایجاد کنند و در عالم تصرف نمایند، وقتی به آسمان می‌روند بدن ایشان نیز آسمانی می‌شود و از مرتبه‌ی مادی به مرتبه‌‌ای معنوی صعود می‌کنند. بنده کتاب خاصی را در این مورد سراغ ندارم. موفق باشید
1505
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد طاهرزاده از استاد گرامی خواهشمندم تفسیر دقیقی در مورد آیه ی 146 ، سوره آل عمران بخصوص در مورد ربیون و همین طور ارتباط این آیه با آیات دیگر و دلیل ذکر این آیه را برای بنده بفرمایند. قابل به ذکر است که بنده تفسیر المیزان را بازدید کرده و نکاتی برایم روشن شده ولی نیاز به تفصیل بیشتر دارم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: پس از جنگ اُحد خداوند در آیه‌ی 142 به مسلمانان متذکر می‌شوند که برای شایستگیِ ورود به بهشت مجاهده نیاز است و نباید از مرگ بهراسید، باید در مسیر دفاع از اسلام جانانه در میدان باشید حتی اگر حضرت محمد«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» رحلت کنند باید مسیر را ادامه دهید. در آیه‌ی 145 خداوند متذکر می‌شود که مرگ دست خدا است، حال اگر کسی فکر دنیا بود مقداری از آن را خدا به او می‌دهد و هرکس به فکر ثواب آخرت و بهشت بود به مقداری از آن‌چه اراده کرده‌اند می‌رسند ولی به شاکرین که جز به خدا به چیز دیگری نمی‌اندیشند خداوند به اقتضای شأن ربوبیتش جزا می‌دهد – چون سنجزی الشاکرین را در کنار «و من یُرد ثوابَ الآخرة» آورده. سپس در آیه‌ی 146 و در راستای سیاق آیات قبل که باید در مسیر دفاع از اسلام جانانه در میدان بود، می‌فرماید: چه بسیار پیامبرانی که در کنارشان و همراه با کسانی که مختص به پروردگارشان بودند، به چنگ کفار رفتند و در مسیر حفظ دین هیچ سستی به خود راه ندادند و در مقابل سختی‌هایی که در راه خدا به آن‌ها رسید هیچ ضعف و بی‌قراری نداشتند و خدا چنین انسان‌هایی که در مسیر الهی شکیبایی می‌ورزند، دوست می‌دارد و محبت خود را به آن ها انداخته است. و در آیه‌ی 147 سخن و منطق چنین انسان‌هایی را مطرح می‌فرماید که حماسه‌ی روحیه‌ی ایمانی و حماسی را در خود جمع کرده‌اند. موفق باشید
1504
متن پرسش
سلام علیکم .... جناب استاد، این قسمتی از کلام رهبری (حفظه الله) در مورد شخصیت شهید چمران است: « در وجود یک چنین آدمى، دیگر تضاد بین سنت و مدرنیته حرف مفت است؛ تضاد بین ایمان و علم خنده‌آور است. این تضادهاى قلابى و تضادهاى دروغین - که به عنوان نظریه مطرح میشود و عده‌اى براى اینکه امتداد عملى آن برایشان مهم است دنبال میکنند - اینها دیگر در وجود یک همچنین آدمى بى‌معنا است. هم علم هست، هم ایمان؛ هم سنت هست، هم تجدد؛ هم نظر هست، هم عمل؛ هم عشق هست، هم عقل. اینکه گفتند: "با عقل آب عشق به یک جو نمی‌رود ..... بیچاره من که ساخته از آب و آتشم‌" ؛ نه، او آب و آتش را با هم داشت. آن عقل معنوىِ ایمانى، با عشق هیچ منافاتى ندارد؛ بلکه خود پشتیبان آن عشق مقدس و پاکیزه است ...» ؛ استاد خواهش می کنم به امثال بنده بگویید که تکلیف ما با این سخنان و دیدگاه های شما چیست. راستش من خودم بعد از آشنایی با مباحث غربشناسی با تفکرات بزرگوارانی همچون شما موافق شدم اما برخی اوقات مواضعی که حضرت آقا در این مسائل می گیرند، بندۀ ضعیف رو گیج میکنه. به هر حال تمام امید ما اینه که در خط ترسیم شدۀ اماممان حرکت کنیم و برخی اوقات احساس می کنم که حضرت آقا شاید رویکرد ما رو نپسندند .... با تشکر از زحمات شما
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: اگر نتوانیم محکمات و متشابهات قرآن را از هم جدا کنید و متشابهات را بر اساس محکمات تبیین کنیم، حیران و سرگردان می‌شویم و مثلاً نمی‌دانیم آیه‌ی «یدالله فوق ایدیهم» که اشاره به دست‌داشتن برای خدا دارد را چگونه با آیه‌ی «لیس کمثله شیئ» که می‌فرماید خداوند شبیه هیچ‌چیز نیست، جمع کنیم. در حالی‌که باید با تفکر در امر خالق هستی ابتدا متوجه شویم حضرت حق به عنوان حقیقتی بی نهایت حتماً شبیه هیچ‌چیز از اشیاء نیست، پس آیه‌ی «لیس کمثله شیئ» برای شما اصل می‌شود تا آیه‌ی «یدالله فوق ایدیهم» را معنی کنید و متوجه باشید دست خدا در آیه به معنی قدرت الهی است. در مورد سخن حکیمان نیز باید محکمات آن‌ها را شناخت و متشابهات آن‌ها را با محکمات آن‌ها معنی کرد. محکمات آن است که غرب نظام اجتماعی، سیاسی، تربیتی جامعه‌ی خود را از عالم قدس و وَحی الهی قطع کرده و معتقد نیست نظام عالم نظام حکیمانه است و باید با طبیعت هماهنگ شد و لذا به خود حق می‌دهد هرگونه تصرفی در طبیعت بکند همچنان که هرگونه عملی را در موضوعات اخلاقی برای خود مجاز می‌داندو مباحث نقد غرب بر این مبنا است و مسلّم مقام معظم رهبری بنا ندارند از این مبانی عدول کنند و بر آن نگاهی که تحت عنوان «سنت» به حاکمیت سنت‌های الهی بر عالم و آدم تأکید دارد خط بطلان بکشند. اری اگر کسانی معتقد باشند در حال حاضر به بهانه‌ی تضاد بین سنت و مدرنیسم باید از تکنولوژی استفاده نکنیم و خود را منزوی نماییم می‌گوییم به مرحوم شهید چمران بنگرید که چگونه عمل کرد و در متن همین دنیا مواظب بود رابطه‌ی خود را با خدا به زیباترین شکل حفظ کند، ولی آیا مرحوم شهید چمران به سنت‌ به همان معنایی که عرض کردم تأکید نداشت؟ آیا او نمی‌دانست پذیرفتن تکنولوژی به این شکلی که امروز مورداستفاده است موجب چه بحران‌هایی می‌شود؟ بنده سعی کرده‌ام در مقاله‌ی «نسبت ما با تکنولوژی» که در صفحه‌ی اول سایت هست این موضوع را روشن کنم که پذیرش تکنولوژی موجود چه تبعاتی را به همراه دارد تا إن‌شاءالله نظام اسلامی در ادامه‌ی راه خود به نوعی از برخورد با طبیعت بیندیشد که گرفتار این تبعات نشود. موفق باشید
1503
متن پرسش
با سلام لطفا مرگ را تعریف نمایید و بفرمایید آیا برای ملائک نیز مرگ معنا دارد و روایاتی که درباره مرگ ملائک هستند اگر صحیح هستند چه معنایی دارند؟ (من دارای این ذهنیت هستم که ملائک به علت اینکه هرکدام تجلی یکی از اسماء الله می باشند و از طریق هست به خدا مرتبط اند برایشان مرگ معنایی ندارد) متشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: مرگ انتقال از یک مرتبه و موطن به مرتبه و موطن برتر است و مرگ ملائکه به معنی استغراق آن‌ها در مقام وحدت احدی است به طوری که دیگر ظهوری در مواطن نازله برای آن‌ها نباشد. موفق باشید
1502
متن پرسش
سلام بنده بحمدلله مطالعات دینی خوبی دارم و فهم درستی نسبت به رابطه‌ی دین و انقلاب و نهضت امام خمینی(ره)دارم اما به دلایلی نتوانسته ام به حوزه بروم و یا مدرک دانشگاهی بگیرم آیا داشتن فهم دینی بس نیست؟اینکه آقا فرمودند یک بسیجی باید در تحصیل هم از همه جلوتر باشد شامل نوع کار بنده می‌شود؟ به این معنی است که بنده اشتباه کرده ام؟بنده حفظ محور نیستم بلکه مفهوم رو میگیرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: إن‌شاءالله می‌شود عمده آن است که بتوانید به عنوان سرباز انقلاب اسلامی، جایگاه تاریخی انقلاب را بشناسید و در دفاع از آن تلاش کنید. موفق باشید
1500
متن پرسش
سلام علیکم ؛ شوهرم بد اخلاق ،حواس پرت ، لج باز شده کارهایش بیشتر شبیه به بهانه است ، همه اش گیر میدهد ، مدام به من میگوید بچه ای ، اگر احوالش را بپرسم میگوید لوسم نکن اگر نپرسم میگوید چرا زن نیستی ، این رفتار را خانواده اش میگویند که یک سالی است پیدا کرده خودش هم نمیداند چه مشکلی دارد وقتی سرحال است محبت میکند و از کارهایی که کرده اظهار پشیمانی میکند اما طولی نمیکشد که دوباره به هم میریزد ، شما به او گفتید که حضرت عزراءیل علیه السلام کمکت کرده از دنیا کنده شدی به خواهرش گفتید که مشکل از کتاب خواندنش نیست شیطان دیده نمیتواند اعتقادش را ضعیف کند دست گذاشته روی اخلاقش ، مردم گفتند این باید زن بگیرد ، دیگری گفته باید برود پیش روان پزشک ، سیستم بدنش دچار اختلال شده ، خلاصه خانواده به دلیل اصرار طولانی مدت خودش برایش زن میگیرند خواهرش قبل از ازدواج به من گفته بود که یک سالیست در اخلاق و احکام بد شده حوصله اش کم شده اما گذشته اش را که گفت و اینکه در اعتقاد خیلی قوی هست و اینکه از وهمیات گریزان ، من هم که گذشته اش را شنیده بودم که عالی بوده و کسی است که نمیتواند به دنیا دل ببندد باهاش ازدواج کردم اما الان میبینم غیر قابل تحمل است ، اگر به خاطر کنده شدن از دنیا باشد برایم قابل تحمل میشود اما میترسم که نکند اشتباه انتخاب کردم و این آدم در کارش زیاده روی کرده باشد و با گیر دادنهایش مرا از دین و کتاب و معرفت و ... دلسرد کند چون اغلب اوقات وحشتناک میشود نمیدانم چه رفتاری بکنم چون اصلا معلوم نیست چه میخواهد بگوید من هر کار بکنم گیر میدهد ، دیگر واقعا دارم به خودم شک میکنم که آیا واقعا اینقدر وضعم خراب است مرا راهنمایی کنید که با او چه جوری رفتار کنم چون سر کار نمیرود شدیدا ولخرج است پولی نگه نمیدارد اصلا خراب کردن برایش کاری ندارد اگر هم من به او تذکر بدهم میگوید تو داری مرا به سمت دنیا میاوری ، بفرمایید چگونه در مقابلش رفتار کنم که شایسته رفتار یک زن است ؟ این را هم بگویم اگر خوب رفتار کنم به من میگوید اینها واقعیت تو نیست وقتی مردی آن وقت میفهمی که چقدر پوچی به من میگوید مشکلاتت را پنهان نکن بگذار مشکلات درونیت را ببینی و... حرف زیاد است خودش هم از ما میخواهد که برایش دعا کنیم چون خیلی داغون است اما من بیشتر نگرانم که نکند من باعث دنیایی شدن او بشوم به همین دلیل دیگر به او نمیگویم که چرا اسراف میکنی چرا مدیریت نمیکنی زندگیمان را و ....بفرمایید من چگونه رفتار کنم که به او کمک کنم از این داغونی درآید و کمکش کنم که راحت تر به اهداف بلندش برسد ، او سیگاری شده ، گاها نماز صبحش را قضا میکند نمازهایش را آخر وقت هم ممکن است بخواند ، حسابی گیج است گیج گیج گیج پدر و مادر من از این گیجیش و بیکاریش ناراحتند من باید مدام به آنها هم جواب بدهم تا نگران نباشند راهنماییم کنید و یک مرکز مشاوره قابل اعتماد که مدام با آنها در ارتباط باشم معرفی نمایید برایم مهم است که شما آن مشاور یا مرکز را تأیید کنید .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: ملاک صحیح و غلط‌بودن کارها سیره‌ی رسول خدا«صلواه‌الله‌علیه‌وآله» و ائمه‌ی هدی«علیهم‌السلام» است، دائم به او متذکر شوید که باید راه ائمه را دنبال کند و شما هم بنا به توصیه‌ی ائمه با او خوش‌رفتاری کنید. به شوهرتان بگویید با مطالعه‌ی سیره‌ی علماء می‌تواند إن‌شاءالله بهره بگیرد. بنده هم پیشنهاد می‌کنم به مشاور رجوع کنید ولی خودم شخص خاصی را نمی‌شناسم، از بقیه سؤال کنید نتیجه می‌گیرید. موفق باشید
نمایش چاپی