بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35395

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: در رابطه با پرسش ۳۵۳۷۹ اگر همه چیز از قبل حتمی شده، پس دعا و تلاش چه سودی می‌تواند داشته باشد؟ کسی که بیماری سختی دارد، بگوید من که اجلم از قبل مشخص شده که چه زمانی اتفاق بیفتد، چرا رنج دکتر و دارو را تحمل کنم؟ یا کسی که بچه دار نمی‌شود بگوید، اگر قرار باشد از من نسلی بماند، می‌ماند، چرا انقدر زجر بکشم؟ دعا چه سودی دارد؟ این ها درست است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید آیه ۲۲ سوره حدید نظر به کلیات زندگی دارد ولی اینکه در دل این کلیت می‌توان زندگی را آباد کرد یا نه، بحث دیگری است. باز به آیه فکر کنید که می‌فرماید هیچ مصیبتی در زمین و یا در جان شما واقع نمی‌شود مگر آن‌که از قبل معین شده. ولی بهترین برخورد نسبت به آنچه پیش می‌آید و بهترین امتحان را در آن راستا دادن، امری است که به کمک دعا و نیایش شکل می‌گیرد. موفق باشید

35344

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و ادب: استاد اگر اسامی دنبال ظرف خود هستند تا ظاهر شوند، پس مریض که اینقدر دنبال شفا می گردد چرا بعضی وقتها نمی رسد به شفا یا دیر می رسد؟ یا یک جور دیگه بگم: مریض چی شد که اسم حی را از دست داد و به ضعف افتاد؟ حالا چکار کند دوباره برگرده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید جان طالب، ظرفیت لازم را جهت تجلیات انوار اسماء داشته باشد. موفق باشید

35343

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در یکی از پرسش و پاسخ ها فرمودید که ما باید هنگام عبادت یکی از ائمه مدنظر مان باشد. می‌شود کمی توضیح بفرمایید!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد عرایضی در کتاب «چگونگی به فعلیت‌رسیدن باورها» همراه با شرح صوتی آن شده است خوب است به آنجا رجوع شود. موفق باشید

40304
متن پرسش

سلام استاد عزیزم: خیلی ممنون بابت راهنمایی قبلیتون و اینکه وقت میذارید تراوشات شاگرد دیوونه‌تون رو بخونید. قدردانشم و حتما دونه دونه پیگیری می‌کنم به مرور. به اصرار خانواده و خصوصا مادرم که از رفتارهای مذهبی بنده به شدت ناراضی و بسیار نگران‌ان و معتقدن ۱۰۰ درصد من مریض شدم و آخوندها توی انگلستان مغزم رو شستشو دادن، بلاخره رفتم پیش دکتر روانپزشک. همینکه روسریم رو دید شروع کرد به سوالات مذهبی، نماز شب میخونی یا نه و... من درمورد همه ی رفتارهای مذهبیم و اینکه حقیقتا چقدر به دین علاقه دارم و چقدر خودم رو درگیرش کردم صحبت نکردم اصلا. با پرسیدن فقط چندتا سوال کوچولو توی پرونده‌م نوشته hyperreligiosity !!! (لابد پیش خودش فکر کرده حزب اللهیِ اُمل انگلیسی بلد نیست!) یعنی اختلال روانی مذهبی گرایی افراطی!!! این درحالیه که من به هیچ عنوان درگیر وسواس برای احکام یا قبولی عباداتم یا نجس و پاکی و.... نیستم فقط مذهب رو بر تمام جنبه های زندگیم ترجیح میدم چون چیز دیگه ای برام نه تنها معنی نداره، بلکه وجود نداره. قرص هاش رو هم انداختم توی سطل، معلومه کسی که فکر میکنه میتونه اینجوری کسی رو خر کنه خودش خیلی خره. بذار هرچی میخواد بشه، بشه. بذار اسلام هرکاری میخواد باهام بکنه، بکنه. بلاخره این سکه اینقدر چرخ میخوره تا به یه طرفی بیفته!!! بذار بین کفر مطلق و ایمان مطلق بند بازی کنیم تا بلاخره یه جایی سقوط کنیم. راستی استاد بلافاصله بعد اربعین، قراره برم کربلا برای اولین بار. دقیقا میشه تولد ۲۰ سالگیم. خاک دو عالم بر سرم که ۲۰ سااااال آزگار از عمر گرانمایه‌م گذشت و هنوز درگیر حیوانیت و دغدغه های حقیرانه هستم. چه کنیم که خیلی دیر هدایت شدیم، وقتی تمام حرمت ها شکسته شده بود و پرده های عصمت پاره شده بودن، وقتی گوهر انسانیم زیر خروارها خاک دفن شده بود، وقتی که تمام آنچه بهم متعلق بود رو از دست داده بودم. استاد، خدا به روم نیورد، شما هم به روم نیارین که فقط وقتی اومدم سراغ خدا که هیچی برام نمونده بود، وقتی که به بن بست رسیده بودم، وقتی هیچ لذتی برام نمونده بود که خودم رو باهاش گول بزنم، وقتی که جایگزینی نداشتم‌‌‌. خدا اولویت آخرم بود. تو آمدی اما کمی دیر. از ته یک کوچه ی دراز. گفتم برو! اما نشستی و به در کوبیدی و گریه کردی، آنقدر که گونه های منم خیس شد. آمدی و با آمدنت همه چیز را در دایره ی هستی آتش زدی. حالا همه چیز سوخته بود و خاکستر شده بود و با آمدنت طوفانی شدید درگرفت، پس خاکسترشان را هم بردی و این لازمه ی لمس کردن تو بود، از دست دادن همه چیز. گفتم اینجا پر است، جا برای تو نیست! اما آمدی و دل من که پر بود از فیزیک و شیمی و فلسفه و عکاسی و خوشگذرانی و دوست و رفیق و پول و احترام و خودخواهی و شهوت و حیوانیت و خواستن و خواستن و خواستن، خالی شد و فقط یک چیز ماند که همه چیز است و تو در دل هبوط کردی. استاد. تا اون زمان وقتم رو برای مطالعه روی چه مباحثی بذارم؟ همون معرفت نفس رو ادامه بدم، یا مطالعه درمورد عاشورا که هیچ چیزی ازش نمیدونم؟! چه اعمال مذهبی انجام بدم؟ (طبق معمول خودم سرخود چند مدل چله برداشتم. اصولا مشکلی وجود نداره اما به شدت به زیارت عاشورا حساسم و الانم که برای اربعین چله‌شو برداشتم، یه جوری ام، جوری که خوب نیست ....) خیلی خجالت می‌کشم با وضعیت الانم وارد ۲۰ سالگی شم و با این وضعیت فعلی برم دیدار امام حسین‌ (ع). یه راهی بگید که یکم، فقط یکم آدم شیم، یکم لایق شیم، یکم از شرمندگیمون کم شه. انگار خدا با تمام قدرت پشت در ضربه بزنه، اونقدر بلند که نتونی حتی نادیده‌ش بگیری و بخوابی، اونقدر محکم حتی تا مرز شکسته شدن در، اما وقتی در رو باز می‌کنی هیچ کس نیست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این سخن را نباید ساده بگیرید که می‌فرمایید: «خدا، اولویت آخر بود». حقیقتاً در هر حال باید چنین باشد به همان معنایی که خود حضرت محبوب می‌فرماید: «فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَآيَاتِهِ يُؤْمِنُونَ»(جاثیه/6) بنگر چگونه او با ما به گفتگو نشسته است که مگر چیزی زنده‌تر و تازه‌تر از حضرت «الله» و آیاتی که اشاره به او دارند؛ هست که دل به آن‌ها سپرد و ایمان خود را به میان آورد؟ و با توجه به این امر نباید از معارف عمیق توحیدی که انعکاسِ عقل و قلب است، در میدان عبادات غفلت کرد. و از این جهت آری! مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» عبادات ما را عمیق‌تر می‌نماید و البته نباید به خود سخت‌‌گیری کرد که اطرافیان گمان کنند لازمۀ دینداری خارج‌شدن از زندگی و گوشۀ خلوت‌گزیدن است! هرچند هم نباید همرنگِ اهل دنیا شد. و این یعنی در صراطی گام‌نهادن که هر دو طرف آن سقوط در آتش است، چه در طرف افراط و چه در طرف تفریط. نظر به حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» بخصوص با روحِ اربعینی یعنی نظر به آینده‌ای که انسان از سیطرۀ یزیدیان عبور می‌کند و در این رابطه خوب است به مباحث «کربلا و عبور از دوگانگی بین زندگی و مقاومت»
https://lobolmizan.ir/sound/1670 نظری بیندازید. موفق باشید    
 

39978

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: می‌خواستم برای تربیت توحیدی و تاثیرات مثبت والدین به خصوص مادر بر فرزند به خصوص در دوران بارداری از شما مشورت و راهنمایی بگیرم که برای تربیت و تاثیر مثبت در جهت توحیدی بار آمدن فرزند از زمان جنینی چه توصیه و راهنمایی ای می‌فرمایید؟ التماس دعای فراوان استاد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که آثار روحیِ مادر در دورۀ بارداری در رشد و تعالی جنین نقش دارد؛ بحثی نیست. آری! مهم آن است که مادران در دورۀ بارداری با روحیۀ متانت و توکل و رعایت آداب شرعی و احتیاط نسبت به عدم حضور در مجالسی که فضا، فضای ایمانی نیست و یا غذا، غذای کاملاً مطمئن نیست؛ نسبت به انتظاری که فرزند در دورۀ جنینی از مادر دارد، مواظبت لازم را داشته باشند. موفق باشید  

39977

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد: ما گروهی از بانوان هستیم که سیر مطالعاتی رو از جوان وانتخاب بزرگ و چه نیاز به نبی و آشتی با خدا و ده نکته از معرفت و معاد و سلوک ذیل شخصیت امام و تفسیر جاثیه و... شروع کردیم و داریم ادامه میدیم، تعدادی از همسران ما که بازنشسته فرهنگی و نظامی هستن میخوان این سیر رو شروع کنن، ترتیب سیر مطالعاتی آنها هم همین باشد یا تغییراتی نیاز است با توجه به سن و تحصیلات و شرایط روز جامعه، ممنون از پاسخگویی شما.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید همان سیری که انتخاب کرده‌اید برای آن عزیزان نیز خوب باشد. در عین حال اگر بتوانید و بتوانند در جریان مباحث قرآنی روزهای شنبه باشید؛ خوب است بخصوص که آن جلسات به اصطلاح، برخط می‌باشد. موفق باشید

39730
متن پرسش

سلام و عرض ادب استاد عزیزم: غرض از مزاحمت؛ بنده را که از کودکی با کتب حضرتعالی و امام و رهبری مانوسم و تمام قد صبح و شب برای انقلاب می‌جنگم، می‌خواستم استخدام در ارگانی نظامی بشوم. آن هم نه استخدام حقیقی! بلکه یک پروژه ۶ ماهه! از ورود بنده جلوگیری سختی به عمل آمد! چرا؟ چون بنده همسرم ایرانی نیست! بنده اصلا ناراحت نیستم. مشکلی نیست ما با کسی دیگر معامله کردیم. ولیکن سوال بنده این است که با چه روشی می‌شود با ساختارهای غلطی که به اسم مصلحت نظام ایجاد شده است مبارزه کرد؟ ساختارهایی که ایجاد شده است به هیچ وجه اسلامی نیست. در اسلامی ترین و مقدس ترین ارگانها، ساختارهای غیر اسلامی دارند حکومت می‌کنند! بنده که کسی نیستم، ولی این ساختارها حاج قاسم ها را نمی‌گذارد وارد شوند، من گناهکار که جای خود دارم! بنده نگرانی از جهت خودم ندارم. بحمدلله در مکتب شما جوری بار آمده ام که این وقایع طبیعی را هم نورانی می‌بینم و بر سرعتم می افزاید. ولی حقیقتا صحنه خوبی نیست این صحنه ها برای اعتبار نظام لطمه آور است. چون الان خیلی از مردم این مسائل را از حضرت آقا تفکیک نمی‌کنند. نمی‌یدانند که ایشان هم مخالف این مسائل هستند. باید چگونه و در چه بستری این مسائل حل شوند؟ دو مساله : ۱. چگونه آن ساختار غلط حل شود؟ ۲. چگونه این دیدگاه مردم را حل کنیم؟ التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این ماییم و چنین تنگناهای تاریخی و صبر و شکیبایی و سبکی که ما را به آیندۀ دیگری می برد به همان معنایی که در این مسیر استودیو به محفل قرآنی که در شبکۀ ۳ تلویزیون ملاحظه می‌فرمایید، تبدیل می‌شود تا به جای حضور در محیطی که عملاً فرهنگ غربی در آن میدان حکومت می‌کند و سیطره دارد؛ به محفل برسیم که حضور در «جهان بین دو جهان» است تا نه از حضور در تاریخ جدید فاصله بگیریم و نه مقهور فضای سکولاریتۀ فرهنگ مدرنیه باشیم. و از این جهت برای عبور از این نوع تنگناها باید صبر پیشه کرد. به همان معنایی که خداوند می‌فرماید: «مَا عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» آنچه پيش شماست تمام مى‌شود و آنچه پيش خداست پايدار است، و قطعاً كسانى را كه شكيبايى كردند به بهتر از آنچه عمل مى‌كردند، پاداش خواهيم داد. موفق باشید        

39643

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: استاد علامه حسن زاده آملی رحمه‌الله علیه در شرح کتاب مصباح الانس می‌فرمایند که: من رساله ای در سیر و سلوک نوشته ام ولی هنوز به کسی نداده ام. می‌خواستم بپرسم شما از این رساله اطلاعی ندارید؟ التماس دعا دارم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. شاید به جهت آن بوده باشد که با حضور تاریخی حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»، سلوک ذیل شخصیت حضرت امام، نقش اصلی را می‌تواند به میان آورد. موفق باشید

39446
متن پرسش

با سلام و جور و رحمت خدمت استاد: استاد معنا و حقیقت این جمله چیست که در شرح تذکرة الاولیای عطار بود؟ تا وادی لا اله الا الله طی نکنی به وادی محمد رسول الله نتوانی رسید یا این سخن: با آنکه به حق رسیدم زهره نداشتم به محمد رسیدن

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! چه اندازه لازم است تا مدتی از عمر را با کتاب «تذکرة الاولیاء» جناب عطار طی کنیم که حقیقتاً تذکره و تذکری است برای هر آن کس که بنا داشته باشد مسیر توحید ربوبی را به صورتی حقیقی طی کند. چه خوش بود آن زمان که بنده با آن کتاب شریف به سر بردم و حاصل آن خلاصه‌ای شد که روی سایت در معرض نظر و نگاه رفقا می‌باشد. https://lobolmizan.ir/leaflet/1007?mark=%D8%B9%D8%B7%D8%A7%D8%B1 
 نمونه‌ای از زیبایی روح بزرگ جناب عطار همین دو جمله‌ای است که مطرح فرمودید که می‌فرماید تا انسان نور توحید را درک نکند، چگونه متوجه مظهر توحید یعنی شخصیت و سیرۀ حضرت رسول الله «صلوات‌الله‌علیه‌واله» که تمام وجود او تذکر و اشاره به توحید است؛ بشود؟ به همان معنایی که ما در آن دعای شریف داریم: «اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ، لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ» و این‌که جناب عطار فرموده‌اند: «با آنکه به حق رسیدم زهره نداشتم به محمد رسیدن» حکایت از آن دارد که حضوری لازم است در نسبت با حضرت رسول الله «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» که معارف کلامی و انتزاعی نسبت به حضرت حق کافی نیست تا ما متوجه جمال توحیدی بیکرانۀ حضرت محمد «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» بشویم بلکه باید به توحیدی وارد شد که در دل آن توحید، به سخن رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» اندیشید که فرمودند: «من رآني فقد رأى الحقّ» هر آن کس بر من نظر کند و مرا بنگرد، محققاً حق را نگریسته است. موفق باشید        
 

39211

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت شما استاد طاهرزاده عزیز: من چندین ساله دچار اضطراب و سردرد شدید شدم و هر آنچه که از دارو شیمیایی یا گیاهی بوده مصرف کردم و هر آنچه از دعا و نذر و نیاز و توسل ولی همچنان این درد همراهمه وهمه بهم میگن باید خودتا درست کنی و من اصن نمیدونم چطوری میگن توکلتا قوی کن. نمیدونم خسته شدم از نداشتن آرامش از ترس و افکار منفی خسته شدم. آنقدر مشاوره رفتم ولی همه بی فایده یا با تاثیر نه چندان زیاد. یعنی این طور بگم هنوز احساس خوشی و شادی ندارم و آرامش لحظه به لحظه یه مشکلی دارم سردرد معده درد درد قفسه درد پا و دست دلشوره و... کمکم کنید. دیگه نمیدونم چی کار کنم. شرح صدرم صفره. تحمل شنیدن کوچک‌ترین چیز استرس زا و منفیا ندارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توجه به حضور بیکرانۀ اکنونِ خود، امری است که انسان را در حضوری می‌برد آزاد از اضطراب‌ها. و در این رابطه مباحث «معرفت نفس» که روی سایت هست، می‌تواند ان شاءالله مؤثر باشد. خوب است به بحثی که اخیراً تحت عنوان «برکات انتخاب خواست خدا بر میل خود» شده است، رجوع شود. موفق باشید   https://eitaa.com/matalebevijeh/18332 

38917

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: از آیه ۱۳ سوره مبارکه اعلی «ثُمَّ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحۡيَىٰ» می‌توان برداشت زیر را کرد؟ اهل جهنم به وسعت ابدیت از نعمت موت و زنده شدن برخوردار نمی‌شوند. نه می‌میرند که از آلام رهایی پیدا کنند و نه زنده می‌شوند که از موهبت ذی‌وجود بهره‌مند شوند. یعنی وجودی در نیستی دارند که در دنیا چنین چیزی قابل فعلیت ندارد. لطفا توضیحی بیشتر در این خصوص بدهید و مرجعی معرفی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته درستی فرموده‌اید. عرایضی در شرح سوره «اعلی» در این مورد شده است می‌توانید به آنجا رجوع فرمایید. موفق باشید

38849

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: آیا خط مقدم جبهه کجاست؟ نسبت به من، من چکار باید بکنم؟ آیا این چه معنایی را به همراه دارد که در فضای مدرسه هستم خود را مقابل حضوری بزرگ تر از حضور قبلی می‌بینم و به همین سودا زیر لگد کوب حوادث می‌روم، چگونه جان دیگری را بیابم؟ آیا به صرف زیر لگد کوب حوادث رفتن را درب رحمتی گشوده می‌شود یا انتظاری پس از این است تا همچنان خدا به صحنه بیاید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با حضور در تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده و رهبر معظم انقلاب به خوبی آن را جلو می‌برند؛ این مائیم و راهی که ممکن است در این راستا در مقابل ما به صورت خاص گشوده شود و «انتظار» به همین معنا می‌باشد. عمده، قرارگرفتن ذیل توصیه‌های فوق‌العاده دقیق رهبری است که ۱۲ آبان‌ماه با دانش‌آمزان و دانشجویان در میان گذاشتند. موفق باشیدhttps://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=58192

38685

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وعرض ادب: استاد وقتی اتفاقاتی که برای ما می‌افتند را خدا برحسب ذاتمان و انتخاب عین ثابته مان رقم می‌زند، پس در اینجا توکل بی معنی می‌شود، چون ما مثلا در مواجهه با کاری تصمیمی می‌گیریم و انتخاب می‌کنیم و بعد از تصمیم توکل به خدا می‌کنیم ولی در صورتی که خدا خودش طبق ذات ما رقم می‌زند و انگار کاره ای نیست؟ و در این‌صورت استرس ها وترس ها بیشتر می‌شود که نکند مثلا در ذات من اتفاق بدی گذاشته شده باشد که دراینجا خدا هم طبق ذات رقم می‌زند، برای مثال خودم قبلا وقتی یک مسولیتی به عهده می‌گرفتم، پیش خودم می‌گفتم من تلاش و تصمیم مورد نیاز را می‌گیرم و بقیه را بخدا می‌سپارم اگر قرارباشد اتفاق بدی برایم بیفتد و یا صدمه و ضرری بمن برسد، می‌رسد و چون کار خدا می‌دانستم، بر این باور بودم که حتما حکمت وعدالت خدا هست برای همین هم راحت توکل می‌کردم وهم تسلیم خدا بودم، اما بعد از مطالعه و بحث عین ثابته و اینکه اتفاقات برحسب ذاتم می‌افتد این توکل و تسلیم را ندارم چون حس می‌کنم که خدا فقط رقم می‌زند و کاره ای نیست لطفا کمکم کنید، در ضمن طبق فرمایش شما کتاب انسان و سرنوشت و عدل الهی، و برهان وعرفان نظری، و فص عزیری، مطالعه شده، البته کتاب های معرفت نفس و حرکت جوهری و... هم قبلا مطالعه شده

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در این مورد بتوانید بین «عین ثابته» و انتخابِ شخصیت کلی و ذات انتخابگرِ انسان؛ جمع بفرمایید. موفق باشید

38666

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: فرض کنید یک شخصی به نام حسن آقا هست. حسن آقا در پیش خودش فکر می‌کند که در علم خدا مشخص است که عاقبت او بدبختی و نکبت است. برای همین ناامید است و تلاشی برای عاقبت بخیری نمی‌کند. شما چه سخنی با او دارید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد پیشنهاد میشود به جزوه «جبر و اختیار» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

38630

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: آیا زمانی که من در حال نگاه کردن یک گل هستم، این ادراک حسی من را می‌شود گفت که علم حضوری است؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! در علم حضوری انسان نزد خودش حاضر است و این فوق ادراک حسی معمولی می باشد. موفق باشید 

38509

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: در ادامه سوال ۳۸۵۰۳ دوست بزرگواری که در رشته پزشکی تحصیل کرده اند و علاقه مند هستند که زندگی و تحصیل خود را در خدمت اهداف انقلاب اسلامی قرار دهند با توجه به اینکه بنده نیز مسیر مشابهی را در رشته مهندسی طی کردم و با هدایت و راهنمایی جنابعالی مطالعات دینی را ادامه دادم و با شرایط و روحیات ایشان آشنا هستم لذا جسارتا پیشنهاد می کنم که مطالعات طب سنتی را شروع کنند و از این طریق خود را وقف انقلاب اسلامی و تولید علم نمایند. کتب حفظ الصحه ناصری و خلاصه الحکمه برای شروع مناسب است و با روحیات و علایق ایشان که مطالعات فلسفی می‌باشد تطابق دارد. البته اساتید مبرزی کتب مذکور را تدریس کرده اند و دوره های مجازی نیز دارند که در صورت نیاز می توانم راهنمایی نمایم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهادی دلسوزانه به سؤال شماره 38503 . موفق باشید

38292

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و درود: بنده بنا به شغل و کار و فعالیت روابط تعریف شده و مشخصی دارم.‌ اصولاً هم همه کاری هست و با همجنس خودم هم رابطه دوستی. ولی در رابطه با آقایان، در تلاشم رابطه مشخص و تعریف شده داشته باشم. چنانچه گمان کنم ممکن است عواقب داشته باشم و رابطه سالم نباشد، کلا قید آن کار و ... را می‌زنم. با این حال ، ۱۰ سال قبل با فردی کاملا مذهبی و مقید در فضای کار، همکار شدم که ایشان ابتدا ابراز علاقه کردن و بعد حتی از خواستگاری رسمی هم منصرف شدند! گفتن قصد ازدواج ندارند. من هم با ایشان کلا قطع رابطه کردم و از فضای آن کار خارج شدم. اما ایشان تقریبا هر یک سال یکبار پیامی برای مثلا مشارکت در فلان کار می‌دادند.‌ یا متوجه می‌شدم پیج من را فالو کردن، در صورتیکه من چندین بار پیج ام را عوض کردم و مانده بودم ایشان چطور پیدا کردن. البته ‌در حد یک سرکشی ساده و بدون هیچ پیام و صحبتی در همین حد. اصلا قصد درخواست ازدواج هم نداشتن. فقط سر زدن. می‌دانم ایشان همچنان مجرد هستند.‌ حقیقتا با این کارشان خیلی باعث آزار و‌ رنجش بنده هستن. خیلی تلاش کردم که بتوانم ایشان را فراموش کنم اما نتوانستم. با این حال با توجه به اینکه این فرد کاملا خیلی مذهبی هستند. حقیقتا برایم سوال بزرگ و پرچالش و مهمی ایجاد شده که چرا چنین کاری می‌کنند و پیام می‌دهند؟ این کار ایشان گناه ندارد؟ این نوعی تامین ارتباط نیست؟ من شناختی از مردان ندارم و نمی‌دانم این کار چه معنی دارد وقتی که ایشان به شدت و محکم قصد ازدواج ندارند!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال معلوم است که این نوع تجسس‌ها و سرکشی‌ها خلاف شرع است و شما با مشغول کردن خود در امور مهمه معرفتی سعی کنید ذهن خود را مشغول این امور ننمایید. پیشنهاد می‌شود کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست مطالعه شود. موفق باشید

38211

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا ملاصدرا در برهان صدیقین، همانند شما از قاعده «کل مابالعرض لابد آن...» استفاده کرده است؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک قاعده عقلی است که هر مابالعرضی به مابالذاتی منتهی می‌شود. موفق باشید

38167

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

امروز نشستم جدی به خودم در زندگی زمینی و جسم طبیعی نگاه کردم و بررسی کردم. در این لحظه شرایط طوری شده که هیچ راه حلی و امیدی برای بنده وجود نداره. صفر یا صد! مرگ یا زندگی!؟ هرچی فکر می‌کنم آدم خودخواهی مثل من هرگز به خودش اینقدر بد نمی‌کرد، و خداییش من این کارهارو با خودم نکردم. دو کار تا نهایت سی چهل روز دیگه باید با خودم بکنم: یکی خودکشی یا دومی اتفاق معجزه! راه حل یا شروع تا تلاش غیر ممکنه. غیر از این دو گزینه ندارم برای انتخاب و مجبورم یکیشون بپذیرم. این رو گفتم چون نامردی بود از خودم خبر ندم و اینطوری حجت رو برای خودم و خدا و اولیاء و دوستان روشن کردم و حرفی نمی‌مونه. با شاید واقعاً من آدم خاص یا متفاوت و یا بدی برای شماها بودم نمی‌دونم اما چیزی که می‌دونم اینه شماها رو دوست داشتم و براتون راه اومدم و نتیجه گرفتیم. شاید همین برای من کافی باشه. مثل خودم دوستتون داشتم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی خود را در تاریخی احساس کنیم که حاج قاسم سلیمانی خود را در آن تاریخ احساس کرد؛ هزاران راه در مقابل ما گشوده است. مهم آن است که خود را در این تاریخ و در افقی که رهبر معظم انقلاب متذکر هستند، حاضر کنیم. موفق باشید

38099

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در معرفت نفس می گویید که من فقط هست. این من در مقام ذات فقط هست. یا در زمانی که در برزخ شکل و جسم می‌گیرد هم، فقط هست؟ (تذکر: شما می‌گویید که من نه زن است نه مرد. نه بدن و نه... انسان فقط هست) با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان، همیشه در هر حال در نسبتِ با خودش نزد خودش حاضر است. موفق باشید

38097

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: بعد از سالها همراهی با این انقلاب دلم میخواد زندگی کنم! شما نمی‌دونید چقدر عاشق زندگی‌ام. دوست دارم معمولی مثل همه مردم دنیا‌‌ زندگی کنم ولی خب نشده تاحالا چون شرایطش نبوده. هر چیزی حتی ساده ترینها ممکن نیستند. زمانی که انسان جانانه نزد خودش زندگی نکنه و هر عمل بزرگی ممکن خواهد بود برای انسان خودیافته ای که انسانیت در او راه یافته باشد. فرق خواسته من از زندگی کردن، با آلبرکامو یا نیچه زیاده! من نه زمین گیری و جوشش احساسات از سر ناچاری را پذیرام و نه تسلیم پوچی شدن را و نه تکذیب واقعیت ها را. برای من زیستن قبل از حضور زندگی حقیقی شبیه یک شهربازیه که باید در آن تفریح کنم، تا زمانی که « زندگی» پیداش شه‌. و شما نمی‌دانی چقدر از ضعف و ترحم بدم میاد ... اینقدر ناراحتم که مردم امام حسین علیه السلام رو به ضعف یاد می‌کنند در حالی که ای مردم نامرد، او را مردم کشتند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند خودش ما را برای زندگی‌کردن خلق کرده و راه آن را مقدّر می‌کند. باید خودِ ما همت کنیم در تقدیرات الهی حاضر شویم. کتاب «جایگاه رزق در هستی» نکاتی در این مورد دارد به آن کتاب که روی سایت هست، می‌توانید رجوع کنید. موفق باشید

37960

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوارم: عزاداریهاتون قبول. می‌خواستم دیدگاه شما رو در خصوص حادثه کوی دانشگاه ۱۸ تیر ۷۸ بدونم. من اون سالها یادمه خیلی از حمله عناصر لباس شخصی به دانشجویان و خوابگاه های دانشجویی ناراحت بودیم، اما سن و سالی نداشتم که بتونم وقایع رو درست تحلیل کنم، الان هم که در مورد آن اتفاقات سرچ می‌کنم همه جا از طلا به دانشجویان و کشته شدن و ناپدید شدن تعدادی از آنها صحبت شده، اینها ظلم نیست؟ حالا هر چه هم دانشجویان خطاکار باشند، نمی شد با مهر و لطف باهاشون صحبت کرد؟ دوست دارم نظر حضرتعالی رو در خصوص اون اتفاقات بدونم. رستگار شوید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً آن‌طور که باید در حال حاضر حضور ذهنی از آن جریان در حدّی که بتوانم نظر بدهم، ندارم. موفق باشید

37811

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: آیا واقعا اخلاق انقلابی کافیه برای ریاست جمهوری؟ بنده کاملا مناظرها رو تا این لحظه نگاه کردم و آقای جلیلی در اینکه متانت و مهربانی خاصی دارن و انگار که میشه به صداقت و پاک بودنش ایمان داشت شکی نیست ولی آیا کافیه؟ واقعا ایشون نسبت به تمامی سوال ها در مناظره فقط خود سوال رو با مثال شرح می‌دادند و هیچ برنامه ای اراعه نمی‌کردند در صورتی که آقای قاضی زاده هاشمی و حتی آقای قالیباف و یا حتی آقای پزشکیان که شخصا من فقط بخاطر حامیانشون بهشون رای نمیدم والا بسیار پخته و با برنامه بودن. من احساس می‌کنم بعضی مردم بدون هیچ دقتی و فقط با دید مذهبی و غیر مذهبی بودن دارن شخص شبیه به اعتقاداتشون رو انتخاب میکنن.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به تصور بنده همانطور که عرض شد جایگاه آقای دکتر جلیلی نسبت به جهانِ پیش رو و مشکلاتی که داریم، جدی تر استhttps://eitaa.com/matalebevijeh/17011. موفق باشید

37790

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: با عرض سلام و ادب و آرزوی توفیقات جنابعالی. لطفا درباره این جمله از کلام استاد شهید مطهری در کتاب آشنایی با قرآن جلد ۱۳ صفحه ۲۲ مقداری توضیح بفرمایید: «با» خدا و در مرتبه خدا هیچ چیز را نباید قرار داد. «به» خدا باید به سوی خلق رفت نه «با» خدا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا شهید مطهری بزرگ را که نماد عقلانیتِ ناب توحیدی بود؛ رحمت کند. آری! حقیقتاً سخن همان است که او گفت به همان معنایی که ما در زیر سایه توکل الهی در هر صحنه‌ای می‌توانیم حاضر شویم و این یعنی «به» خدا. و این غیر از آن است که تصور کنیم هرکاری می‌توانیم بکنیم ولی در کنار آن کارها به خدا هم باور داشته باشیم. موفق باشید

37664

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و ادب محضر حضرت عالی: این جانب طلبه ای هستم که روحی متلاطم دارم که در جست و جوی حقیقتی است که آرامش به من دهد و موجب رسیدن به کمالاتم باشد. بعد متوجه شدم که این حقیقت فقط در اتصال معنوی انسان به خداوند حاصل نمی گردد. اما زمانی که جویای مسیر و طریق اصح و اکمل قرب و وصول الی الله شدم، با طرح ها و مکاتب متفاوتی مواجه گشتم. مثل مکتب عرفانی نجف، مکتب اخلاق روایی، مکتب اخلاق فلسفی، مکتب مرحوم صفایی حائری، مکتب انحصار تعالی در فعالیت اجتماعی و... از شما می خواهم با بیان دلیلی که حجت آور بر حقیر باشد این بهترین مسیر و الگوی سیر و سلوک و خودسازی را به حقیر معرفی نمایید؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همه آنچه می‌فرمایید آن‌گاه که خود را در متن تاریخی که با انقلاب اسلامی پیش آمده، قرار دهید ارزشمند و مفید می‌باشد. به نظر می‌آید اگر به کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» رجوع فرمایید؛ مطلب روشن می‌شود. موفق باشید

نمایش چاپی