بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35919

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: مریض بد حال دارم، ممنون اگر دعا بکنید، خراب کردم آقاجان، وقتی ذی القربای من در مضیقه ی مال بود من دلمشغول خریدن و خوردن مارکها و مدرن ها! بودم به خیال خودم، و هیچ خبر از حال خلوتِ خانه آنان نداشتم، وقتی گرفتار غم دنیا بودند و هستند من گرفتار غم آخرت خودم و دنیای آنان نبودم، بلکه من فقط گرفتار غم خودم می خواستم باشم و به کسی جز خودم فکر نمی کردم؛ همین خودی که اینقدر بیچاره و ذلیلم کرده!! از آنطرف خودم باعث غم و مشکل بیشتر آنان هم بودم بعضی وقتها، و اندوه یا مشکلات بزرگی برایشان درست کردم، دلم به کجای دینداری ام خوش باشد دیگر؟ باید اصلا شرم کنم که یا جابر بگویم! شده ام مصداق عینی الذین ضل سعیهم فی الحیوه الدنیا و هم یحسبون ان یحسنون صنعا! دیگر چه جای جبرانی؟ واقعا دیگر چه جای جبرانی؟ چه برای من چه برای آنها.. شدم طلبکار اطرافیانم و طلبکار یکسری آدم دیگر؛ از آنطرف به فرموده امام جواد عزت مومن در بی نیازی اش از مردم است... باور کنید اگر حواسم به این کارهای زشتم باشد و در حضورم بماند اینطور کارهایم؛ آنوقت اگر خدا هم باز ببخشد و به بهشتش بخواندم دلم نمی خواهد بروم؛ جهنم بعضی وقتها طعم شیرینی دارد؛ باید نوش جان کرد تا حال آدم سر جایش بیاید. دعا کنید حالا که من کار مفیدی برای اطرافیانم نکردم و آنها هم گرفتارند خدا گرفتاری دنیاشان را رفع کند که دغدغه شان آخرتشان بشود؛ دعا کنید خدا بیشتر و دائما حال مرا بگیرد؛ من جهنم‌لازمم فعلا تا بعد ببینیم چه می شود، خلاصه اینکه خیلی از این بی خبری احوال ذوی الحقوقم شرمنده ام و افسوس که این شرمندگی خانه در جانم ندارد و شرب مدامم نیست؛ گاهی مست توبه می شوم ولی این مستی افسوس که دوام ندارد و مدام نیست، خودم را دارم بازی می دهم و باکم نیست، وای بر من این من اصلا به درک آقاجان؛ برای رفع اندوه اطرافیانم دعا کنید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله خداوند راهی برای جبران کوتاهی‌ها مقابل‌تان می‌گشاید با تواضع و ایثاری که پیشه می‌کنید. موفق باشید

35899

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: هیچگاه فکر نمی‌کردم خریدن کتاب کوچکی «۱۰ نکته در معرفت نفس» در نمایشگاهی در گوشه ایران بتواند باعث تغییر باوری شگرف در سالها بعد در این جدول وجودی کوچک گردد. همیشه دعاگوی شما و استادان بی رنگتان هستم. با وجود بی وقتی اما هرجور شده روزانه با مطالبتان در کتابها و صوتها انس می‌گیرم و چندین سال است با مطالبتان محشور و احساس می‌کنم گمشده خود را یافته ام. بعد از تفسیر حمد امام الحمدلله با راهنمایی شما وارد مباحث مصباح الهدایه شده ام به تازگی. همینطور در مسیر افتاده ام و ان شاءلله لطف حق مدد فرماید. آیا ادامه دادن به این شکل را توصیه می‌فرمایید که از نزدیک استادی رویت نمی‌کنم؟ خود کتاب مصباح الهدایه  pdf اش موجود هست. التماس دعای خیر از استاد عزیز و جامع بحمدالله

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! همان‌طور که آیت الله بهجت فرموده بودند در این زمانه همین علوم معرفتی حکم استاد ما را خواهند داشت. ۲. سعی بفرمایید آرام‌آرام در مسیر فکری خود با کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» نیز مأنوس شوید. موفق باشید

35628

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: وقتتون بخیر استاد. راستش من دارم «فرزندم اینچنین باید بود» رو میخونم ولی با یکی دو تا از دوستان قرار شد طرح کلی رو بخونیم. استاد راستش یکم می‌ترسم، می‌ترسم تاثیر گذار نباشه و فقط مغزپر کنی باشه. نمیدونم چیکار کنم خیلی دوست دارم بخونم ولی بعضی فکرا اذیتم میکنه. مثلا بعضیا میگن هرقدر بیشتر تو این خطها بری خدا بیشتر آزمایش میکنه، من یکم درگیرم کرده این موضوع. آخه میگن زیاد کتابای اینجوری خوندنم ممکنه طرف ظرفیت نداشته باشه با هم و اینا، ولی من بیشتر دنبال تاثیرگذاریشم. نمیدونم با هم بخونم اینها رو چجوری روم تاثیر داشته باشه و واقعا اخلاقم و رفتارمون و همه چی بتونم خوب عمل کنم ان شاءالله. بعد استاد به نظرتون اول این رو بخونیم یا آداب الصلوة آخه احساس می‌کنم این چون پایه اخلاق و ایمانه روش کار شه بهتره که بعد رو نماز خوب کار شه که نمازی با بصیرت باشه درسته نظرم؟! ممنون که وقت میزارین. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که از نام کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی» روشن است طرحی کلی و مبنایی از تفکرات اسلامی مبتنی بر قرآن را برای مخاطبان خود می‌گشاید و رفقا نیز در این مورد فعالیت‌هایی کرده‌اند خوب است که به کار آن‌ها رجوع شود. موفق باشید

35435

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: وقت بخیر. ببخشید به چه دلیل توی خیلی از نمازهایی که میخونم توجهی به این ندارم که دارم با خدا حرف می‌زنم و همینطور خدایی توی اون نماز من حضور نداره؟ یجورایی واسه اینکه فقط رفع تکلیف کنم نماز میخونم. لطفا راهنمایی کنید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود رهنمودهای کتاب «آداب الصلواه» از حضرت امام خمینی را دنبال بفرمایید. شرح صوتی آن کتاب روی سایت هست. https://lobolmizan.ir/sound/674?mark=%D8%A2%D8%AF%D8%A7%D8%A8  موفق باشید

40336
متن پرسش

با سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: الحمدلله که یکبار دیگر چشممان به چهره نورانی رهبرمان روشن شد و صدای گرم ایشان موجب تسلی خاطرمان گردید. نمی‌دانم چند نفر با دیدن رهبری آن شور و شعفی را که بنده داشتم احساس کردند. همه اظهارات و نکات مهمی که ایشان امروز بیان کردند به یکطرف و آن لبخند از ته دل ایشان که بخاطر نقش بر آب شدن نقشه های شوم دشمن بر لب ایشان جاری شد به یکطرف. آن دلگرمی که از لبخند ایشان در ما ایجاد شد و آن صبر و آرامش و قوامی که در سخن ایشان احساس می شود براستی چقدر دل مان را محکم می کند. واقعاً اگر راز این حس ما به رهبری در ولایت نیست پس در چه چیز است؟ کدام مردم به کدام رهبر سیاسی در جهان چنین حسی دارند؟ چقدر توان درک این نعمت بزرگ را داریم که واقعا ملت با عزتی هستیم که یک انسان الهی حکیم بصیر دلیر ملت ما را در این تاریخ رهبری می کند؟ الحمدلله. خداوند نگهدار و پشتیبان امید مظلومان و رهبر آزادگان جهان باشد و ما را از برکت وجودشان محروم نگرداند. ان شاء الله. التماس دعا

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: از حضرت ربّ العالمین با تمام وجود می‌‌خواهم و می‌خواهیم که ما را متوجۀ عمق نعمت فوق العاده اش در این زمانه که رهبر معظم انقلاب است؛ بنماید. خدا می داند بزرگ ترین لطف حضرت حق به انسان جز این نیست که انسانها را متوجۀ نعمتهایش بکند تا در زمرۀ شاکران قرار گیرد. چه بگویم در وصف انسانی که کلامش حقیقتاً کلام جان همۀ انسانهایی است که به خود آمده اند و در نزد خود و در عمق جان خود جایگاه کلام رهبر معظم انقلاب حضرت نایب الامام آیت الله خامنه ای را احساس می کنند. کافی است تنها از درون خود متوجۀ تذکرات این مرد باشیم تا بنگریم «آشنایی نه غریب است که جانسوز من است». موفق باشید  

40055

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

هو پسر جوانی که در لاله گوشش گوشواره ریزی کاشته، شاید با این تغییر کوچک، در تلاش است تا در زندگی راهی تازه را تجربه کند، راهی که پیش از این پدر او نرفته. دختر جوانی که از هر طرف موهای خود را بیرون انداخته، در کنار مادر چادری خود به آرامی قدم می‌زند. آرامشی که شاید ساده به دست نیامده. می‌توانم مدت‌ها کلنجارشان را در ذهنم بازسازی کنم. قهر و آشتی هایی که در نهایت هر کدام را به پذیرش طرف مقابل وادار ساخته. این ها تصویر تمام جامعه ما نیست، اما لااقل بخشی از آن را بازنمایی می‌کند. چه شده؟ این نسل چرا از مسیر والدین خود به این میزان گریزان است؟ چطور فرهنگی که نسلی را تا پای جان شیدا و شیفته خود ساخته بود، توسط نسلی دیگر پس زده می‌شود؟ آیا در انتقال آن فرهنگ خطایی رخ داده؟ آیا آنطور که باید و شاید از ابزار رسانه استفاده درست نشده؟ ما که کم کاری نکردیم. ما خیابان های زیادی به اسم شهدا نام گذاری کردیم، فیلم های زیاد و خوبی برای آن ها ساختیم، عکس آن ها را بر روی جلد کتاب ها و دفتر ها چاپ کردیم. مگر می‌شود انسان پاک‌فطرتی، داستان شهدا را بشنود و در دلش تصدیق نکند؟! مگر می‌شود تصاویر آن ها را ببیند و همراهی با آن ها را آرزو نکند؟! آیا این نسل به فطرتش پشت کرده و منحط شده؟ یا دلیل را از جای دیگری باید جستجو کرد؟ به گمان من، آنچه تحت عنوان فرهنگ ایثار و شهادت تا به حال به نسل جوان عرضه شده، صورتی ظاهری از آن بوده است بدون آنکه نسبتی با حقیقت آن برقرار کرده باشد. فرهنگی که به جوانان دهه ۵۰ جرئت طوفان می‌داد، برای جوانان دهه هشتاد پای تخته تدریس می‌شود و آنها باید دست به سینه مفاهیم آن را حفظ کنند تا در امتحان نمره ۲۰ بگیرند. اما او هم می‌خواد طوفان به پا کند. او هم می‌خواهد دل به دریا بزند. حتی اگر این مفاهیم برای عده ای علاقه مندی ایجاد کند، نهایتاً مانند جوان ویلچری ای خواهد بود که عاشق دویدن های رونالدو باشد. یا پسر لال و بی زبانی که شیفته چهچهه های شجریان است. مگر می‌شود به کسی آموزش شنا داد، بدون آنکه او را لااقل در حوضچه ای از آب رها کرد؟ مگر بدون آب، معلم شنا فایده ای دارد؟ فرهنگ ایثار و شهادت هیچگاه متبلور نمی‌شود، مگر آنکه عرصه ای برای ظهور و بروز آن وجود داشته باشد. باید پرسید چرا جوان امروز آنگونه که باید، ذیل انقلاب اسلامی، عرصه را برای خود گشوده نمی‌یابد و به دنبال شکوفایی خود در عرصه های دیگر می‌گردد؟ چالش اصلی در انتقال فرهنگ‌ ایثار و شهادت، نه پایین بودن کیفیت محصولات فرهنگی، بلکه تنگ‌ شدن این عرصه و میدان است. به تعبیر دیگر، اصلا قرار نیست این فرهنگ از نسلی به نسل دیگر منتقل شود، بلکه قرار است در هر نسلی آبیاری و شکوفا گردد. امام به جوانان مشق شهادت را دیکته نکرد، بلکه بذر آن را در جانهایشان بیدار نمود. شاید آن جوانی که در اعتراضات خیابانی علیه نظام شعار می‌دهد، یا دختری که حجاب از سر بر می‌دارد، روحیه شهادت هنوز در او زنده است، هرچند مسیرش به خطا رفته. و آن جوانی که در مدرسه ده بار از روی درس شهدا خورشیدند رونویسی کرده، روحیه شهادت درونش کشته شده باشد. ما روایت های صادقانه را قربانی چارچوب های ذهنی خود می‌کنیم. از شهدا، درس خوان هایشان را دستچین کرده و برای فرزندانمان تعریف می‌کنیم. و با چند روایت از نماز اول وقت و احترام به پدر و مادر آن را تکمیل می‌کنیم. ما فرزندانی منظم و حرف گوش کن می‌خواهیم که موهای خود را یک طرفه شانه کرده باشند و عکس شهدا پس زمینه تلفن های همراهشان باشد، بدون آنکه قدرت نه گفتن به ما را داشته باشند. در نهایت هم یک‌ زندگی کارمندی با حقوق ثابت برای آنها آرزو داریم که عکس شهدا را در دفتر کارشان قاب کرده باشند. نتیجه این رویکردها در بهترین حالت، کویرنشینانی است که حسرت دل به دریا زدن را می‌خورند و زمین‌گیرانی که عاشق آسمانند ولی امید به پرواز ندارند. محصولات فرهنگی و روایت های دفاع مقدس، در فضایی تاثیر خود را خواهند گذاشت که دیکته نشوند بلکه الهام بخش باشند. جوان مانند نویسنده ای است که به دنبال ایده ای برای نوشتن داستان زندگی خودش است. او باید خودش را در جهانی که شهید گشوده حاضر ببیند و به او اجازه داد تا داستان متفاوت خودش را بنویسد. حال چاره چیست؟ در جوانی که خود را بیرون افتاده از میدان می‌یابد، چگونه می‌توان حس حضور را زنده کرد؟ چه موانعی باید برطرف شود؟ برای مثال، چرا دانشجوهای کشورهای اروپایی در واکنش به بمباران غزه آرام و قرار ندارند، اما دانشگاه ها در کشور ما که خط مقدم مبارزه با اسرائیل است، سرد و ساکت مانده؟ اما پیش از اینکه راه حلی بیابیم، باید یک سوال را صریح و روشن جواب دهیم. آیا ما واقعا می‌خواهیم که جوانانمان اهل فرهنگ ایثار و شهادت باشند؟ به گمان من خیر! خواسته قلبی سیستم جامعه و بسیاری از خانواده ها این است که جوانانی رام، سربه راه و تحت کنترل داشته باشند. هرچند در زبان آن را در زرورقی از عنوان های تحصیلی، ورزشی و یا مذهبی می‌پوشانند. به عبارتی، یک مانع بزرگ بر سر تبلور این فرهنگ، خود ما هستیم. جوانی که در فرهنگ ایثار و شهادت بزرگ شود، زیر بار خیلی از ظلم ها نمی‌رود، کنترل او سخت است، دغدغه هایی دارد که شاید برای ما آزار دهنده باشد و دردسرهایی ایجاد کند. آیا ما سعه صدر تحمل او، دغدغه هایش و آزمون و خطاهایش را داریم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام  علیکم: همانطور که در کتاب «آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود» عرض شد؛ اساساً با حضور آخرالزمانی انسانها روبرو هستیم که یا باید در اوج انسانیت خود با سلوکی متعالی و معارفی فوق معارف متافیزیکی حاضر شوند، و یا به کلی در میدان انکار هر حقیقتی قرار می گیرد. زیرا با معارفِ نیم بند، نمی‌تواند در نزد خود و در سوبژه خود حاضر شود. این بود  که در کتاب «بشر جدید...» در مصاحبه ای که با اساتید محترم پیش آمد بر این نکته تأکید شد که آری! ما در درک انسان جدید باید از طریق گفتگویی که پیش می آید کار را جلو ببریم. فکر می  کنم بازخوانیِ آن دو کتاب ما را نسبت به آنچه می فرمایید حساس تر کند. موفق باشید

39560
متن پرسش

با سلام: تفاوت توهم و واقعیت چیست؟ من حقیقتا درمانده شدم و هرچه بیشتر می‌گذرد، بیشتر این مسائل به من هجوم می آورد. واقعا نمی‌دانم در رابطه با خدا و ائمه و شهدا چه نسبتی دارم.‌ زمانهای زیادی را به صحبت با خدا و امام ها و حتی سر مزار شهدا می‌پردازم. اما نه جوابی و نه علامتی که به من تسلی قلبی دهد که صدایم را شنیدند. احساس می‌کنم در نسبت این بزرگواران در توهم هستم و دارم با خودم صحبت می‌کنم. توهم و تصور دارم که با آنها ارتباط گرفتم. اصلا نمی‌دانم کدام درست است. آیا حقیقتا رابطه ای برقرار شده یا همه تخیلات و توهمات من هستند! خواهشاً کمکم کنید. بگویید از کجا بفهمم این نسبتم با این بزرگواران در حقیقت چیست؟ نکند بعد از مرگ متوجه بشوم اصلا رابطه ای نبوده. من با خدای توهمی و امامان توهمی و ساخته ذهن خودم ارتباط برقرار کردم و این خسارت ابدی خواهد بود برای من. سپاسگزارم

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید باید از «معرفت نفس» شروع کرد و با حضور و نسبتی انسانیِ خود نزد خود، نسبت انسانیِ خود را با آن عزیزان به میان آورد که چه اندازه آن ها متذکر حضور گمشدۀ ما در این عالم هستند تا آن‌جایی که انسان احساس می‌کند خود را هرچه بیشتر در آن شهدای عزیز دنبال می‌کند. در این صورت است که می‌یابیم چه اندازه با هر شهیدی راه‌هایی اصیل در مقابل ما گشوده شده است. از شهید عزیزاللهیِ نوجوان بی‌نام و نشان بگیرید تا شهید یحیی سنوار و سیّد حسن نصرالله، و رابطۀ حضوری که با این آینه‌ها می‌توان برقرار کرد. خود را آماده کنید برای چنین حضوری در نسبت با تشییع سید حسن نصرالله. بنده نیز نکاتی را تحت عنوان «در آینۀ تشییع شهید سید حسن نصرالله» با رفقا در میان گذاشتم که خوب است ذیلاً نظری به آن انداخته شود. موفق باشید
در آینۀ تشییع شهید سید حسن نصرالله
اگر شهدا با حیاتی بیشتر و تأثیری افزون‌تر در صحنه نیستند، چرا استکبار از تشییع پیکر مبارک سید حسن نصرالله تا این اندازه نگران است و تلاش دارد تشییع آن مرد بزرگ تا آن‌جا که ممکن است، محدود باشد؟
آیا خود را آماده کرده‌ایم تا در فضایی که با تشییع آن مرد بزرگ پیش می‌آید، حاضر باشیم؟ فضایی که در تشییع پیکر جناب سعد بن معاذ پیش آمد و رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» متذکر انبوه فرشتگان در آن تشییع شدند.
در تشییع پیکر شهید سید حسن نصرالله آینده‌ای را مدّ نظر آورید که آن روح بزرگ، انسان‌هایی را به ظهور خواهد آورد که هر کدام، سید حسن نصرالله‌ها هستند.
مگر می‌شود ما در این تشییع در اکنونِ خود نسبت به آینده بی‌بهره باشیم؟ اعم از آن‌که در لبنان حاضر باشیم و یا توجه و روح‌مان آن مرد بزرگ را تشییع کند.
به گفتۀ آن مرد لبنانی فکر می‌کنم که می‌فرماید:   
«حتی اگر سید را تشییع کنیم باز هم آماده نخواهیم بود. این تشییع تا روز قیامت با ما خواهد بود».
لبنانِ پس از تشییع، لبنانِ دیگری خواهد بود. لبنانی که بزرگ شهیدش قرار است تا قیام قیامت دستگیر وداع کنندگانش باشد. 
آری روز تشییع سید، مقاومت خیز بلندی می‌گیرد، از اینجا تا قیامت. اعم از آن‌که در لبنان حاضر باشیم و یا توجه و روح‌مان آن مرد بزرگ را تشییع کند.
طاهرزاده ۱۴۰۳
 

39287

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام و ارادت خدمت استاد طاهرزاده: قبل از هر چیز خدا و اهل بیت علیهم السلام رو بخاطر نعمت وجود شما شاکرم. استاد من متولد ۶۴ هستم و حضرت امام خمینی (ره) رو ندیدم و درک نکردم اما از کودکی همیشه ارتباط قلبی محکمی با ایشون داشتم و نسبت به مقام ایشون در تاریخ زمانه غبطه می‌خوردم و دوست داشتم مثل ایشون شخصی باشم که در صفحات تاریخ اسم من بدرخشد. اما از قضا و بخاطر شرایط زندگی و تنبلی خودم هیچکاره این دنیا شدم. اما الان که این مبحث پیدا کردن خود و حضور خود در تاریخ جهان و بقول رهبر عزیزتر از جانم پیچ تاریخی جهان رو از زبان مبارک شما می‌شنوم، احساس می‌کنم من هم با حضور درست در تاریخ زمانه خودم و پیدا کردن جهت حرکتم در آخرالزمان و دست در دست ولی فقیه گذر از غربال سخت آخرالزمان و همراهی با ایشون و کمک برای فرج حضرت حجت ارواحنا له الفدا و ظهور شون و تلاش برای تقرب به الله و حضور توحیدی و هرچه بیشتر جلوه گری خود خداوند و زدودن رنگهای گناه و غیرتوحیدی از من و امثال من... مخلص کلام اینکه خود خداوند بلندمرتبه و مهربان است که با حرکت دادن ما در مسیر توحیدی و ظهور تجلیات حکومت و قدرت و بهترین و اراده خودش منت بر ما می‌گذارد و بعنوان وسایل ظهور اراده خودش ما را می‌درخشاند در تاریخ، وگرنه منِ گنهکار و ناچیز و بی مقدار کجا و درخشش در تاریخ کجا؟ درست میگم استاد؟ 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور است که متوجه شده‌اید. حقیقتاً در دل طوفان مدرنیته از طریق حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» تاریخی ذیل اسلام فتح شد، و در دل انقلاب اسلامی امثال حاج قاسم سلیمانی متوجۀ امکاناتی شدند در راستای عبور از مدرنیته، به همان معنایی که حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» بسی عمیق‌تر متوجۀ امکاناتی شدند فوق آنچه سقیفه‌سازان تصور می‌کردند و در این رابطه عرایضی تحت عنوان «زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» نظر به نهایی‌ترین حضور زن» شد خوب است به آن بحث رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1%20%D8%B2%D9%86&tab=sounds موفق باشید

39250

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام جناب طاهرزاده: بنده خیلی به مباحث سیروسلوک و عرفان علاقه زیادی دارم و خانم هم هستم منتها نمیدونم باید از کجا شروع کنم به چه کسی رجوع کنم تا راه و چاه رو نشون بده و شنیدم در این مسیر بدون استاد یا راهنما غیرممکن هست از کجا باید پیدا کرد اونم برای ما خانمها. کم و بیش سخنرانی های شما رو دنبال می‌کنم اما می‌خوام به طور جدی سیر و سلوک رو دنبال کنم. راهنمایی بفرمایید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پس از مطالعۀ جزوه « شرح مختصر دستورالعمل آیه الله بهجت (رحمه الله علیه)» که روی سایت هست، اگر سیر مطالعاتی سایت دنبال شود، ان شاءالله به معارفی می‌رسید که به گفتۀ آیت الله بهجت در همان جزوه، آن علوم و معارف، خود به خود در حکم استاد ما قرار می‌گیرد. موفق باشید

39205

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: جناب استاد در انتخاب‌های زندگی تا چه اندازه می‌توان به مقوله «اختیار» تکیه کرد؟ دقیق‌تر بگویم، از ایده‌ها و ابتکار عمل‌ها آیا می‌توان تکلیف ساخت؟ اگر ایده‌ای جهت اصلاح جامعه داشته باشیم که به اندازه یک عمر جان‌کندن نیاز داشته باشد، و مسیری که قرار است بپیماییم آنقدر بکر و مبهم باشد که بدون یقین و شجاعت قابل طی کردن نباشد، چگونه به این یقین برسیم که «باید» یا «بهتر است» یا «خوب است» وارد آن مسیر شویم؟ اگر مسیر آنقدر جدید باشد که در صورت پیموده‌نشدن هم، چه بسا کسی متوجه خلأ آن نشود، از کجا بدانیم بی‌گدار به آب نزده‌ایم؟ از کجا بدانیم درحالی‌که تکلیف‌های امن‌تر و بی‌دردسرتری برای تراشیدن و پرداختن وجود داشته، مسیرهای تکراری و مجرب دوستان اهل جهاد را بی‌جهت رها نکرده‌ایم؟ از یک طرف گفته اند هرکسی را بهر کاری ساختند / مهر آن را در دلش انداختند، از طرف دیگر روایت داریم فی خلاف النفس رشدها و برخی، انتخاب راهی که کمتر مورد علاقه است را مصداق آن دانسته‌اند و در سیره بزرگانی چون حاج قاسم هم این موضوع مشاهده می‌شود که راهی را پیموده‌اند که گرایش شخصی به آن نداشته‌اند. با این اوصاف، دنبال‌کردن ایده‌ها و زمین‌گذاشتن مسیرهای همه‌گیر و مرسوم جهاد، چه جایگاهی دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انسان اختیار و انتخاب دارد ولی حکیمانه باید اختیار خود را مدیریت کند و از این جهت و در هر حال باید در این موارد با افراد معتمد و کاردان مشورت شود تا به قول خودتان بی‌گدار به آب نزنید. موفق باشید

39196

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامیم: علت عالم ماده،عالم مثال منفصل است. آیا انسان می‌تواند از موجودات مادی به موجودات مثالی آنها منتقل شود؟ سوال دوم: آیا موجودات مثالی، عالم خیال منفصل همراه معنا می‌باشند؟ با تشکر از زحمات استاد بزرگوارم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این همان کثرت‌زدگی است که منجر به توهّم می‌شود مگر آن‌که انسان بتواند کثرت را در عین وحدت تجربه کند. ۲. همین‌طور است. آن عین معنا می‌باشد. موفق باشید

39158

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام: ببخشید دو تا سوال دارم خواهش می کنم پاسخ بدید. ظاهرا روایتی هست که اگه کسی عاشق بشه و با خویشتنداری از دنیا بره، شهید محسوب میشه. در سایت شما هم چنین چیزهایی خوانده بودم. ۱. این فقط برای عشق زمینیه؟ اگه درگیر عشق الهی به بزرگان بشیم ولی نگذارند اونها رو ببینیم و با عشق و درد از دنیا بریم، آیا شهید محسوب می شویم؟ ۲. و آیا کسانی که مانع هدایت ما شدند و نگذاشتن بزرگان رو ببینیم علی رغم اینکه امکانش فراهم بوده، آیا اینها به دوزخ نمی روند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به نکتۀ اول می‌توان فکر کرد و جناب ابوحیّان توحیدی متذکر چنین روایتی شده است. ولی در قسمت دوم سؤال شاید آن‌هایی که مانع شده‌اند، محذوراتی داشته‌اند. موفق باشید

38867

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: چرا نام امام علی و واقعه غدیر در قرآن نیامده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که بحث در این مورد مفصل است؛ خوب است به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

38700

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و رحمت بر استاد طاهرزاده بزرگوار: دانشجوی دکتری فلسفه در دانشگاه تربیت مدرس هستم. در گذشته از آثار شما استفاده کردم و مکاتبه داشتم. بعد از سالها مزاحمتون شدم تا بیانیه‌ای که برای آغاز یک حرکت تبیینی علمی در این شرایط خطیر نوشتم و مختصات کل جبهه را تعیین می‌کند به نظر حضرت عالی و بازدیدکنندگان تان برسانم. دعا بفرمایید توفیق همراه شود در این زمانه آخر. در ایتا و تلگرام با آیدی انتهای مطلب در خدمت دوستان هستم. ✍ علمی برای نجات، عزمی برای رستاخیز در حین فتنۀ نهایی یا محول الحول و الاحوال یا نور المستوحشین فی الظلم تحولات داخلی و بین‌المللی به مرحله خطیر و خطرناکی رسیده است. بحران اقتصادی و فرهنگی در داخل همزمان شده است با عزم طبقه حاکمه غرب برای مقابله نهایی با ایران و جبهه مقاومت در عرصه نظامی و امنیتی. اگر طبقه شرکتی-بانکی چپاولگر داخلی و عمال سیاسی و دولتی آنها را مستثنا کنیم و آنها را نه در جبهه خودی بلکه شریک طرح استکباری غرب در داخل بدانیم، آنچه باقی می‌ماند منازعه اهل حق در ایران و منطقه با جبهه کفر عبری-غربی است. منازعه حتماً و صد درصد یک منازعه مذهبی است: در یک سو مذهبی است که رحمت و عدالت را در کنار توحید روح دیانت می‌داند و به اولیای الهی تأسی می‌کند و شخصیت‌های رحمانی و عدلانی بزرگی چون خمینی و مطهری و موسی صدر و چمران و سلیمانی و نصرالله و مغنیه و عبدالملک و... اسوه‌های درخشان آنند؛ و در سوی دیگر جبهۀ کفر و الحاد و ظلم و‌ توحش و تزویر به رهبری طبقه حاکمه غرب است که خود را با شبه‌مذاهب یهودی و مسیحی متحد کرده است و به رویکرد طاغوتی خود رنگ شبه مذهبی پاشیده است تا دستکم حمایت پایگاه مردمی فریب‌خورده مسیحی و یهودی را برای آخرین فتنه‌هایش داشته باشد‌. در این ائتلاف طاغوتی شبه‌مذهبی، جزء یهودیت سرآمد و تعیین‌کننده است چرا که بلوک مسیحی در غرب نیز پیرو آن است! مشخصه اصلی یهودیت غالب تفاخر به یک عهد الهی باستانی است که با ایذاء و انکار انبیاء خودشان نقض شده و پیروان آن را به شیاطینی خالی از عدالت و رحمت و سرشار از تکبر و غرور به یک شکوه منسوخ‌شدۀ باستانی تبدیل کرده است. این شبه‌مذهب به تاریخ خیانت‌های خود که در خود تورات‌شان منعکس‌ شده بی‌توجه است و در عوض داستان‌های جلال و قداست انبیاء بنی‌اسرائیل را به وجود منحوس خود می‌چسباند‌. حکم تورات به قتل‌عام کفار پاگان در عهد عتیق را بر فرض صحت و اصالت، تطبیق به مسلمین موحد و مؤمن به نوح و ابراهیم و موسی علیهم‌السلام می‌کند‌ تا اینگونه مؤمنین راستین به تیغ متکبرینی که منکر تجدید عهد الهی با ظهور عیسی و محمد علیهما السلام هستند و‌ سر از توحش در آورده‌اند قتل‌عام شوند. پیروان شقی این شبه‌مذهب از قرون پیش با تبدیل جواز رباخواری از غیریهودیان به کسب‌وکار فاسد بانکداری به اقتصاد غرب مسلط و ذی‌نفعان بزرگ نظام اقتصادی استعماری غرب شدند‌! پیروزی در این منازعه پیچیدۀ تمدنی تنها با تاکید و تبیین تمایز اسوه‌های رحمت و عدالت و مقاومت ایمانی و اخلاقی جبهۀ اسلام در برابر شبه‌مذهب یهودی-مسیحی که تکبر پیروانش آنها را به دشمن رحمت، عدالت و‌ اخلاق تبدیل کرده ممکن است. امروز برای مخاطب آگاه جهانی هم تمایز بین خصائل رحمانی و اخلاقی رهبران اسوه مقاومت اسلامی در زندگی و سبک مبارزه‌شان، از استکبار و ظلم و‌ توحش پیروان شبه‌مذهب یهود و مسیحیت دارد به تدریج روشن می‌شود. امروز باید هر چه بیشتر این خصلت‌های متعالی را در اولیاء دین اسلام و اسوه‌های معاصر آن تبیین و تبلیغ کرد و به آنها اقتداء و تأسی. و البته این جهاد تبیینی حقیقی مستلزم یک امتداد انتقادی در داخل است. در جبهۀ داخلی اهم مسائل تبیین شبیخون «استعمار نو» به مسئولان جمهوری اسلامی بعد از دفاع مقدس است. مردم و مسئولان باید دریابند که فاجعه اقتصادی و فرهنگی داخلی نتیجه سیاست‌های همان تمدن ظلمانی است که متأسفانه بعد از جنگ تحمیلی به دست برخی از مسئولان جمهوری اسلامی أخذ و اجرا شد و سیاستهای کلان اقتصادی و جمعیتی را از مسیر اسلام و‌ انقلاب منحرف کرد و در مسیر اهداف شیطانی تمدن شیطانی غرب قرار داد. تمایز این عناصر سیاستی باطل در جبهه مخلوط داخلی که در آن نور و ظلمت در هم آمیخته و بسیاری از مسئولان و مردم را سردرگم کرده و حتی بخشی را در مسیر بطلان و خیانت قرار داده از اهم مسائل امروز است‌. باید خط نورانی و رحمانی و عدلانی اسلام را در جبهه داخلی و خارجی از خط ظلمانی استعمار نو در داخل و امپریالیسم نظامی در منطقه برای مردم خود و جهانیان تبیین کرد! این است پارامترهای جهاد تبیین حقیقی شما! این است صورت اصلی جهاد کبیر شما! این است بصیرت لازم برای قیام شما! «قل إنما أعظكم بوحدة أن تقوموا لله مثنى و فردى»! سوره سبأ: ۴۶ پند می‌دهم شما را به یک چیز: که برای خدا دو نفر دو نفر با هم یا هر یک تنها قیام کنید! @criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه شده‌اید، آری! در مسیر توحیدیِ انقلاب اسلامی چه در داخل و چه در جهان، موانعی که متذکر آن شده‌اید وجود دارد و شناخت جایگاه تاریخی این موانع از یک طرف؛ و شناخت جایگاه انسان که باید در مقابل این جریان‌ها بایستد، از طرف دیگر مهم است وگرنه قصه آن می‌شود که رفت آب بیاورد، و آب او را برد. و از این افراد، کم نداشته‌ایم. این‌جا است که باید متوجه حضور روح بشر جدید و تاریخی که در آن هستیم، باشیم. بخصوص تاریخی که به سوی آینده قدسی در حرکت است و انسانی که متوجه ابعاد متعالی خود در نسبت با خود و جهان می‌باشد. عرایضی تحت عنوان « انقلاب اسلامی و فهم امام خمینی از انسان و جهان مدرن» https://lobolmizan.ir/leaflet/1005?mark=%D9%85%D8%AF%D8%B1%D9%86 شده است. امید است برای اندیشیدن به این موضوع، مفید افتد. موفق باشید

38573

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت شما: استاد جان یکی از دختران من داره. ۱۴ سالش تموم میشه و وارد ۱۵ میشه. حالا چند روزه به شدت گیر داده که برای من اینستاگرام نصب کن. به دوستاش هم الکی گفته که من اینستا دارم و اون ها هم پیله شدن که پس اکانتت رو بده. دختر من هم خیلی با من بحث و جنجال و فریاد راه انداخته که من اینستا میخام وگرنه فلان و بهمان می کنم (البته جلوی پدرش جرات این حرکات زشت رو نداره). با دو نفر که در زمینه فضای مجازی صحبت می کنن مشورت کردم و اون ها گفتن براش نصب نکن تا ۱۸ سالگی. ولی همسرم که خودش مهندس کامپیوتر هست می گه روی گوشی خودمون براش نصب کنیم چون دیگه رابطمون داره با دخترمون خراب میشه و از طرفی می گه من خودم مراقبش هستم و تو دیگه کاری به این کار نداشته باش. استاد جان تو رو خدا راهنمایی بفرمایین من باید چه کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این که اساتید روانشناسیِ مذهبی نگران ورود به آن فضا هستند؛ بحثی نیست https://eitaa.com/Afsaran_ir/76232 ولی در این موارد بنده صاحب نظر نیستم. موفق باشید

38352

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: پرسش و پاسخ ۳۸۳۰۹ را همین که خواندم اندوه قلبم را گرفت. قبل از این گمشده ای داشتم که حال فهمیدم این موضوع بوده و حال که یافتنش غم هنوز نشدنش به دلم افتاده. همیشه پنج شنبه ها همسران توجه به یکدیگر دارند و این عرف، فضای روانی جامعه را تحت تاثیر قرار می‌دهد و من هر شب جمعه رنجی بر دلم افزون است، دقیقا همین شب جمعه هایی که حس می‌کنم خدا درش بیشتر است. نتونستم به احدی در این مورد حق ندم، همه این جوانان حق دارند که زندگی طبیعی داشته باشند. ولی این را آموختم که گاهی چاره ای جز صبر جمیل نیست. و استاد صبر جمیل صبریست که با آن می‌شود کمر خم نشد. این آخرین سخنی بود که اگر‌ نمی‌گفتم می‌سوختم. امیدوارم خدا به ما کمک کنند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن شاءالله. موفق باشید

38327

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: عین وجود، عین علم است. سوال آیا عین وجود عین مرتبه های علم هم هست یا نه؟ یعنی آیا عین وجود، مثلاً عین، علم ملا صدرا هست یا نه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً هرجا پای وجود به هر نحوی در میان باشد آن امر، تشکیکی است. موفق باشید

38266

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامی: استاد عزیز ببخشید اگر وقت ارزشمندتان گرفته می شود اما راهی دیگه ندارم جز سوال از شما، چون بحث هایی که اواخر فرمودید احساس می کنم در پیدا کردن خودم راهگشاتر باشد و حقیقت اینکه در فضایی زندگی می کنم که خیلی از این مباحث بیگانه هستند. سعی می کنم خلاصه عرض کنم که قبل از سال نود پرت در عالمی غیر دینی بودم، توفیق تحصیل ازم گرفته شد و به خدمت در محل دشواری اعزام شدم که الان احساس می کنم تنبیهی بود برایم. در اواسط خدمت روزی در تنهایی هر چند که قبلا هم به ترک گناهان فکر می کردم اما نمیدونم چه شد که در اون برجک نگهبانی این سری اراده ام فرق کرد و تصمیمم گرفت ودرونم پررنگ تر شد وسرآغازی شد برای برگشتم. با ترک هر گناه، رذایل بعدی هم نمیدونم چگونه در درونم کم رنگ می‌شد طوری که راحت می توانستم انجام ندم و تا جایی که از آن متنفر می شدم. الان اگر نادانسته گناهی کنم احساس می کنم از درونم چیزی بیرون کشیده میشه. ممنون میشم اگر امکان داشت به سوالاتم پاسخ فرمایید. حال ۱. سوال اول؛ در مورد نسبتم با رهبری است که قبلها احساسی نسبت به ایشان نداشتم ولی فی الحال نمی‌دانم چگونه و می دانم که من خودم تصمیم نگرفتم ولی نسبت به ایشان مثل ناموسم غیرت پیدا کردم، استاد نمی دانم که این جمله را از شما شنیدم یا شاگردانتان که انسان زمانی که تقوی پیشه کند از رذایل هر قدر پاک شود آینه می شود. داستان این علاقه چیست؟ ۲. حال و احوالم الان طوری شده که فقط در مسجد و مزار شهدا و قبرستان و اماکن مذهبی آرامش دارم در زندگی روزمره غیر از اینجاها لذتی ندارم. استاد حال شما هم اینگونه هست باید چه کار کنم؟ آیا باید تقویتش کنم؟ ۳. استاد شرح حال افرادی که تقوی دارند ولی نسبت به انقلاب و رهبری حساس نیستند چیست؟ ۴. استاد در مورد شرح حالم اول اینکه نمی‌دانم چرا نسبت به افراد کمتر گشوده و دارای سعه صدرم باید چه کنم؟ ۵. استاد سوال آخرم اینکه تکه شعری شما چند بار فرمودید که خود راه بگویدت که چه باید کرد؛ استاد عزیز راستیتش به گذشته خودم که نگاه می‌کنم می‌فهمم که خداوند علاقه و راه کشیده شدن به راه دینی را برایم گشوده و منتهی در بیرون فضا و شرایط متفاوت می بینم به نظر شما چکار کنم؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که قبلاً عرض شد در این موارد باید در همان راهی که مقابل ما گشوده شده، خود را ادامه دهیم و بدانیم به گفته جناب مولوی: «گر نپرسی، زودتر کشفت شود». با حضور در هرچه بیشتر ذیل تذکرات قرآنی. توصیه می‌شود مباحثی که در رابطه با سوره «آل‌عمران» شده است را دنبال فرمایید. موفق باشید

https://lobolmizan.ir/sound/644?mark=%D8%A2%D9%84%20%D8%B9%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%86

38204

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: حقیقتا برای بنده سوال شده بود که تفاوت های وجود نزد جناب ملاصدرا و وجود نزد هایدگر چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لازم است که مفصلاً اندیشه این دو اندیشمند را در این مورد دنبال بفرمایید. امری نیست که در محدوده سؤال و جواب بگنجد. موفق باشید

37919

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرانقدر: چرا نصف مردم در انتخابات شرکت نکردند؟ و چرا نصف بیشتر رای دهندگان با وجود سابقه دولت قبل باز هم به قهقرا برگشتند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می دانید که در این مورد سخن بسیار گفته شده و موضوع، امری نیست که در حدّ یک سؤال و جواب بگنجد. موفق باشید

37857

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: ببخشید من چند وقتی هست در ارتباط با خدا ناتوان شده ام نمیدونم بخاطر عظمت خدا و یا موضوعات دیگری هست انگار خدا از دسترس من خارج شده است. اشکالی دارد بیشتر با امام زمان ارتباط بگیرم وقتی فکر می کنم این حس به دو دلیل هست یکی نا محدود بدون خدا و دور از دسترس بودنش در ذهن من بوده و دیگر اینکه انگار با امام زمان راحت تر می‌شود صحبت کرد. پیش خودم میگم افرادی مثل آیت الله بهجت و غیره ایشون را دیده اند و قابل دسترس هستند تا خداوند نامحدود نمیدونم علت این حالت چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! نظر به اولیای الهی که آینه انوار حضرت حق می‌باشند، در واقع نظر به کسانی است که اشاره به اسمای الهی دارند و از این جهت اگر آن انس در بستر نظر به توحید بیکرانه حضرت ربّ العالمین باشد، راهِ خوب و ارزشمندی است. موفق باشید

37700
متن پرسش

سلام: چند وقتی هست که سوالاتی تو ذهنم هست ازین قبیل شبی که آقای رئیسی سقوط کرده و گم شده بود تمام مردم برای سلامتی ایشان دعا کردند تو حرم حضرت معصومه و امام رضا و هر جای دیگه دعای توسل گرفتن از خدا و تمام امامان معصوم کمک خواستن برای سلامتی ایشان پس چرا خدایی که میگه بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را دعای چندین هزار نفر رو ندیده گرفت؟ چرا اجابت نکرد؟ چرا اکثر وقتها تمام دعاهای ما بی جوابن؟ چرا این همه صحبت می‌کنیم با امام زمان و خدا هیچ اثری نمی‌بینیم چرا؟چرا؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا آن دعاها موجب نشد تا شهید رئیسیِ عزیز که در زیر طعنه‌ها ی فضای مجازی معاندین گمشده بود، پیدا شود؟! از این پیدایی که رهبر عزیز انقلاب در حرم امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» از آن فرمودند؛ مگر بیشتر هم می‌شود؟!! حال مائیم و شهید رئیسیِ پیداشده برای ادامه مسیری که او در بستر انقلاب، به میان آورد.    https://eitaa.com/matalebevijeh/   16914 موفق باشید  

37691

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: خدا قوت. استاد اینکه حافظ می فرماید: «کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب / تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند» آیا حکایت از یک واقعیت است یا اغراق شاعرانه؟ چون تا قرن ۸ اگر فقط عالم اسلام را در نظر بگیریم چه اندیشمندان بزرگی داشتیم مانند ابن عربی و بزرگان دیگری.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر این حقیر، اغراق نیست. آری! جناب حافظ با نظر به تاریخی که متوجه شد در پیشِ رو در حال ظهور است؛ چنین فتح بابی را جهت نسبت خاصی که ما باید با حضرت حق داشته باشیم، گشوده است آن هم با روش خاص اخص خودش. عرایضی در مقدمه شرح غزل شماره ۱۳۳ شد که امید است مفید باشد. https://eitaa.com/matalebevijeh/16777 موفق باشید

37646

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: استاد، با شهادت شهید زاهدی سوالی ذهنم را درگیر کرده. اینکه با شهادت ایشان تمام معادلات جهان بهم ریخت. کل جبهه استکبار خوار شد. آن هم خواری ای که در تاریخ بی سابقه بود. چه کسی فکرش را می‌کرد ایران، ایران ۴۰ سال تحریم، ایرانی که ۴۰ سال پیش سگ آمریکایی بر شهروند ایرانی شرف داشت، حالا همان ایران تو دهان امریکا، اسراییل و کل جبهه باطل و استکبار زد و هیچ غلطی، حتی به اندازه حرف زدن هم نتوانستند بکنند و هر کدام جداگانه پیغام می‌دادند که غلط کردیم. حس می‌کنم شهید زاهدی صرفا طلب شهادت نمی‌کردند، چون در شهادت حضور داشتند ولی در نوع شهادت خودشان و بعد از آن طلبی خاص داشتند. حس می‌کنم بعد شهید زاهدی طلب شهادت تنها، خسرالدنیا و آخرت است و دیگر باید نوع و تاریخ سازی شهادت طلب شود. خیلی فکرم درگیر طلب شهید زاهدی است. اینکه در لحظه اجابت دعا از خدا چی خواست و چگونه خداست که این چنین اجابت شد؟ سر قبر حاج احمد و حاج حسین چی خواست و چطور خواست که این چنین اجابت شد؟ حس می‌کنم اصلا شهادت شهید زاهدی یک جور دیگر عالم را تکان داد. شاید هم اشتباه می‌کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه شهیدان طالب چنین حضوری هستند و با هوشیاری تاریخی که دارند می‌‌خواهند با شهادت‌شان میدان تأثیر تاریخی‌شان بیشتر شود و در همین رابطه رهبر معظم انقلاب فرمودند بعد از شهادت، دست آن‌ها گشوده‌تر است. موفق باشید

37527

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد: با جمعی از دوستان هر هفته سیر مطالعاتی شما رو دنبال می کنیم. جزوه کربلا و رازی که شهدا رو همراه با صوت به اتمام می‌رسانیم. مابقی نکات رو توضیح نفرمودید! دوم اینکه پیشنهاد شما بعد از جزوه کربلا و رازی ... چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال به اندازه‌ای که شرایط آن عرایض فراهم شده، آن مطالب، عرضه گشته. إن شاءالله که مفید افتاده باشد. ۲. سعی بفرمایید متوجه سوره‌هایی شوید که بحث شده. پیشنهاد می‌شود نسبت به انس با سوره آل عمران فکری بکنید. موفق باشید

نمایش چاپی