بسمه تعالی؛ سلام علیکم: سخت ترین کار دنیا! حال که فکر می کنم و اندکی تلاش، می یابم که سخت تر از زندگی در زمان اکنون، چیزی وجود ندارد! زندگی در اکنون یعنی؛ بودنی فارغ از آینده و گذشته؛ بودنی تحت تأثیر گذشته و تحت فرمان آینده، در قوام وجودیت اکنون؛ بودنی همراه با فهم اکنون؛ با درک ارادة الهی، در پی تحقق بخشیدن اراده الهی؛ إراده ای که غیر از إراده دیروزین و غیر از حد نهایی آن، که آن برای حضور حضرت مهدی علیه السلام است، بل إراده ای که جز با نفحات بر انسان روشن نخواهد گشت... وا مصیبتا از این زندگی! از من بخواهید تا از شدت کار و بیخوابی و گرسنگی و تشنگی بمیرم اما هرگز لحظه ای در اکنون نباشم...! وای من از رجبی که همان رجب سال پیش باشد! وای من از نگاهی که نگاه سال پیش باشد!؛ طبیعتی که ادعا می کنیم شعور ندارد هرسال خود را تازه و در وسعت گستردگی تازه ای با بهار و پائیزش حاضر می گردد اما من همچنان در تفکری بسر می برم که نه تنها در این ۲۳ سال زندگی جسمی ام، بلکه در قدمتی چند صد ساله که از أجداد فسیل گشته بمن رسیده إدّعاء هویت و زنده بودن دارم! وای من از روزی که همان روز گذشته باشد وای من از لحظه ای که همان لحظه گذشته باشد. بعد هم انتظار دارم حس نشاط و جوانی در منی که در اوان جوانی بسر میبرم همچون آتش فشان فوران کند، تمام مرا جاری کند! بعد هم انتظار دارم که انقلاب اسلامی را ببینم، حال یا در آن تنفس کنم و از آن رنگ گیرم و یا حتی جزء کسانی باشم که آن را نقد میکند (با فرض محالش...)!!!! بعد هم انتظار دارم در نسبتی بی پایان با خلائق باشم!! بعد هم تمام انتظاراتی را دارم که داشتنش جز تمسخر نیست و جز به بن بست نمی رسد!!!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه شب گذشته عرض شد مهم رویکردی است که باید در این ماه با شرایط بسیار حساس و ارزشمندی که پیش آمده به استقبال ماه رجب رفت. عرایضی شب گذشته تحت عنوان «ماه رجب، ماه اخلاص و درک امکانات تاریخی» شد امید است مفید افتد.
ماه رجب، ماه اخلاص و درک امکانات تاریخی
بسم الله الرّحمن الرّحیم
۱. پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» فرمودند: «إِنَّ هَذَا شَهْرٌ قَدْ فَضَّلَهُ اللَّهُ وَ عَظَّمَ حُرْمَتَهُ وَ أَوْجَبَ لِلصَّائِمِينَ فِيهِ كَرَامَتَه.» اين ماهي است كه خدا او را فضيلت داده و احترامش را عظيم كرده و كرامت خود را براى روزه دارانش ارزانی داشته است.
۲. ماهی که پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» فرمودند: هر كس یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، موجب خشنودی خدا میشود و غضب الهی از او دور میگردد و دری از درهای جهنم بر روی او بسته میشود. زیرا ظرفیت ظهور و حضورِ الطاف الهی را به صورت خاص دارا میباشد تا آنجایی که انسان به هویتی نایل میگردد که در ابدیت، آن هویت، هویتِ «رجبیون» است و به طور خاص، آنان به عنوان «این الرّجبیون» مورد خطاب قرار میگیرند.
۳. ماهی که رهبر معظم انقلاب در وصف آن فرمودند: «ماه دعا، ماه عبادت، ماه توسّل الیالله. از فرصت این ماه استفاده کنیم، دلهایمان را، جانهایمان را، نیّتهایمان را وصل کنیم به دریای بیکرانۀ رحمت الهی. کارها دست خدا است؛ از خدا همّت بخواهیم، از خدا توان بخواهیم، از خدا توفیق بندگی بخواهیم. و این یعنی منوّرشدن به روحیۀ اخلاص، اخلاصی که انسان متوجه شود خداوند چه راههای مهمی را در مقابلش گشوده است تا قدمی بس جلوتر برای حاضرشدن در راههای پیشِ رو که تاریخِ توحیدی گشوده است؛ بردارد.
۴. باید از خود پرسید حاج قاسم سلیمانی چگونه نسبت خود را با خدا شکل داده بود که نماد بزرگ اخلاص شد و رهبر معظم انقلاب در وصف او به خانواده آن شهید فرمودند: «میبینید مردم چه کار دارند میکنند برای حاج قاسم؛ این برای شما تسلّا است... بدانید که مردم قدر پدر شما را دانستند و این ناشی از «اخلاص» است؛ این «اخلاص»است. اگر «اخلاص» نباشد، این جور دلهای مردم متوجّه نمیشود؛ دلها دست خدا است؛ اینکه دلها این جور همه متوجّه میشوند، نشاندهندۀ این است که یک «اخلاص بزرگی» در آن مرد وجود داشت.»
راستی! آن مرد الهی چه نسبتی در راستای درک «اخلاص» با خدا داشت که ما در نسبت با او راهِ ورود به «اخلاص» را مدّ نظر آوریم؟ آیا این همان درک امکاناتی نبود که در دل انقلاب اسلامی در مقابلش گشوده شده بود؟
۵. اگر عبادت حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» عبادتی بود به سوی نهایتِ نهایتها و هرچه بیشتر حاضرشدن به آن نهایتی که در متن اسلام نهفته است و بدین سبب آن حضرت آنچه بعد از رحلت پیامبر «صلواتاللهعلیهوآله» پیش آمد را نپذیرفتند؛ پس باید رازِ عبادتهای آن حضرت را در «اخلاص» به معنی واقعی آن دنبال کرد. اخلاصی که آن حضرت متوجه بودند در اسلام امکاناتی برای تعالی بشر هست بیش از آنچه در سقیفه شکل گرفت.
۶. آری ! اگر عبادت حقیقی، عبادتی است که خداوند راهی را به سوی کبریاییاش مقابل انسان بگشاید تا انسان متوجه تاریخی شود که در اسلام پیش آمده و حقیقتِ آن راه با عبادات تفصیل مییابد؛ این حاج قاسم سلیمانی است که با درک مکتب فاطمی در عبادات خود متوجه بوده است چگونه نسبت خود را با خداوند برقرار کند تا افق آیندۀ توحیدی و امکان حضور در آن افق را خداوند برایش بگشاید. این است معنای اخلاصی که امروز هرکس با درک آیندۀ انقلاب اسلامی میتواند همچون شهید حاج قاسم سلیمانی در ماه رجب به دست آورد و ما را دعوت میکند که در این ماه با اعمال مربوطه به دنبال چه حضوری باشیم که منجر به آن «خلوص» شود.
۷. ماه رجبی که از خداوند انتظار دارید تا همه خیرها و خوبیهایش را به شما عطا فرماید به همان معنایی که تقاضا میکنید: «یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ» و این حکایت از آن دارد که این ماه ظرفیتش چه اندازه گسترده است تا آنجایی که حتی اظهار میدارید: «يَا مَنْ يُعْطِي مَنْ لَمْ يَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً» به این معنا که حتی امیدوار هستید خداوند شما را به احوالاتی و حضوری نایل گرداند که حتی تصوری از آن نداشتهاید.
۸. اینجاست که باید معنای «مراقبه» در ماه رجب را مدّ نظر قرار دهید، به معنای توجه و انتظار نسبت به آیندهای که در پیش است و خداوند میتواند ما را نیز مانند حاج قاسم متوجه امکاناتی گرداند که این تاریخ با انقلاب اسلامی برای عبور از نظم استکباری پیش آورده و این یعنی «اخلاص» و این یعنی امیدواری به «مقاومت» و توجه به فرصتی که ما را متوجه نهاییترین حضور برای آخرالزمان میکند. آری! ماه رجب «شهر اللّه الأصب» ماه سرازیر شدن آبشار رحمت الهی است برای کسانی که متوجه چنین امری شدهاند.
۹. ماهی که رسول خدا «صلىاللهعليهوآله» فرمودند: «إنّ لِرَبِّكُم في أيّامِ دَهرِكُم نَفَحاتٍ، فَتَعَرَّضُوا لَهُ» از سوى پروردگار شما در طول عمرتان نسيم هايى مىوزد، پس خود را در معرض آنها قرار دهيد، و مسلماً ماه رجب یکی از آن موقعیتها میباشد، به عنوان یکی از ماههای حرام که قرقگاه کنترل خود از گناه است و این یعنی شرایطی حساس برای تعالی انسان.
۱۰. شرایط حساسی که با ماه رجب میدان حضور خالصانه در این تاریخ در مقابل ما گشوده شده است تا متوجه امکاناتی شویم که در این تاریخ برایمان پیش آمده، برای حضور در آیندهای که حاج قاسم سلیمانی با درک امکانات تاریخ انقلاب اسلامی متوجه آن شده بود و هیچ مانعی برای به فعلیترساندن آن آینده برای او معنا نداشت و این یعنی باز «اخلاص» و درک امکاناتی که در این تاریخ برای تحقق نظام توحیدی پیش آمده است. شرایطی که جوانان ما چون در آن قرار گرفتند با خلوص خود ره صد ساله را یک شب طی کردند و مورد حسرت شب زندهداران و اهل عرفان شدند و امام شهیدان در مورد آنها فرمودند: «همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت، مزار عاشقان و عارفان و دل سوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود.»
والسلام
سلام: پرسشگر شماره ی 39298 هستم. قبلا هم مزاحمتان شده ام. با معرفی گروهی که ۲۰ نفریم. که بنده برای این گروه چنین نیتی کردم. افراد به تعداد دلخواه صلوات و قرآن خوانی بفرستند. مجموع موارد فرستاده شده را از طرف کل اعضا (چه اعضا فعال باشند چه نباشند) به: پیامبران و شهدا و برای تعجیل فرج امام زمان و به تمامی اموات و همچنین به تمامی افراد جهان (مؤمنان و مسلمانان، حاضر و غایب در این گروه) هدیه میکنیم. قربة الی الله هر کسی این بنر را دید ۱ صلوات فرستاد عضو حساب است ان شاءلله. اینجا ان شاءلله گفتم که اگر کسی کافر است این بنر را دید و صلوات فرستاد، بعدا نیاد بگه صلوات های هدیه شده به من کو؟ شما گفتین. میگم من گفتم ان شاءلله.. یعنی اگر خدا بخواهد عضو حساب هستید. فقط یک نکته، من نمیدونم چرا به شدت وسوسه میشم که این گروه را منحل کنم. فقط و فقطم ذهنم درگیر این شده است که در قسمتی که به مؤمنین و مسلمانان جهان هدیه میکنیم. امکان ندارد چون آنها زنده اند. در اینترنت حدیث زیاد هست که میگه میشه به زنده ها هم صلوات هدیه کرد و بارها از مرکز ملی پاسخ گویی استان قدس رضوی صحت این نیت را پرسیده ام و بعد این گروه را زدم. ولی بعد مدت ۲۰ روزه که گذشته الان این فکرها به ذهنم میان که میگم شاید احادیث جعلی است. و یک عده سودجو میخواستند به خودشان ثواب برسد این حرف را زده اند گفتند حالا ما میگیم، تا به زنده ها هم صلوات بفرستند، اگر شد که چه بهتر اگرم نشد، نشده دیگه و اینجا نیت بنده غلط بشود. یا اینکه تو لایق این گروه نیستی چون گنه کاری پاکش کن. البته گناه خاصی که نه چون ۱۷ ساله روی تخت خوابیده ام. استاد حقیقتا این افکار به ذهنم میاد زیاد. دو روزه گروه رو بستم و به اعضا گفتم این گروه دیگر چنین نیتی ندارد نفرستید. چون هر یک از اعضا نفری ۵۰۰ صلوات هم که در روز میفرستادند ۱۰.۰۰۰ صلوات میشود. میترسم چیزی به گردن بنده بیفتد که چنین گروهی زدم. ما واقعا درهدفمان مصر هستیم و میخواهیم سخاوتمندانه و آگاهانه و صادقانه در راه رضای خدا، این صلواتها را حتما هدیه کنیم و بسیار استقبال کردند خانمها. ولی اگر نیت در قسمت آخرش آنگونه که من فکر میکنم غلط باشد چه؟ ولی حقیقتا دلم نمیاد از این نیت دست بردارم. هر وقت برای گروه صلوات میفرستم با گریه میفرستم. ولی شبانه روز در این افکار هم غوطهورم. از خواب و خوراک افتاده ام و به این نیت فکر میکنم. خودم استخاره کردم انبیا آیه ۵۸ آمد. سرانجام [با استفاده از يك فرصت مناسب]، همهی بتها جز بت بزرگشان را قطعهقطعه كرد، شايد سراغ او بيايند. نمیدونم تفسیر استخارش چی میشه. استاد بنده یک نیت نگذاشته باشم وسط و همه مردم به نیت اشتباه صلوات بفرستند! چون فقط کانالهای مذهبی، چون تفسیر نور، آیه به آیه استاد قرائتی و تفسیر نهج البلاغه و مشابه اینها بنر میدم یهو زیاد نشن افراد. و نیت غلط باشد! شما میگین افراد باید معرفت داشته باشند و صلوات بفرستند. خب وقتی فرد در کانال استاد قرائتی عضو است پیش زمینه ای از آگاهی و معرفت دارد. در آن کانال صوتهای تفسیر نور استاد قرائتی گذاشته میشود. یا کانالهای صوتی استاد شجاعی و پناهیان. اونجاها تبلیغ کنم؟ نظرتون چیه که هدیه به مؤمنین و مسلمانان جهانش رو بردارم. هر چه شما فرمودید. چون الان امام نیست که از او بپرسیم و مطمئن شویم و ز شما نظر میخام چون قطعا اطلاعات و معرفتتان از بنده بیشتر است. یعنی میشه بگیم اگه خدا نخواد به آنها نمیرسه؟ یا بگم امام زمان وکیل هستند اگر میداند در نیت دست ببرد. یا کلا به نیابت از امام زمان یا یک شهید باشد گروه که اگر میخواهد در نیت دست ببرد. چون اینجا هم برایم جای سوال است که آیا همچین حرفی که میزنم درست است؟ از ابتدا که گروه را ساختم گفتم به نیابت از بهترین شهیدی که در این عالم هست باشه و من فقط مدیرم همین. چون بنده که قابل نیستم. لطفا کتابی در مورد اینکه معصوم تا چه مقدار در جهان اجازه دارد آیا اجازه دارد در نیت افراد هم دست ببرد. تا من ازشون بخوام اینکار رو بکنن برا نیتم. نمیدونم در این قسمت گیجم با سوالات نادانانه انگار! خوبه گروه رو کم باز بذارم. تا، فقط سرمون گرم مستحبات نباشه. به هر حال من تا زنده ام میخاستم اینکار رو بکنم و برم. دوست داشتم با کمک از کانالهای مذهبی افراد فعال را به هزار نفر برسانم. چون حقیقتا سخت است تبلیغ. سرم را بند کار بیهوده نکرده باشم؟! و اینکار واقعا ذخیره ی قبر و قیامت همه باشه. ولی نیاز به یک همراه دارم که راهنمای ام بکند. اگه تکه آخر نیت را برداریم که هدیه به مؤمنین کل جهان است چون زنده اند چطوره!؟ از کودکی به من میگفتن فقط به اموات میشه هدیه داد. حقیقتا تازه متوجه شدم که به افراد زنده هم ثواب اعمال مستحب را میشه هدیه داد. اگه من گفتم هدیه به همه مومنان جهان گردن شما؟ یعنی شما اینقدر مطمئنینن؟ اون دنیا اعضا نیان بگن چرا نیت آخرش غلط است. حقیقتا شرمنده ام که وقت شما را گرفتم. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه میفرمایید که سیرۀ علمای ما به این شکلها نبوده است، هرکس در نزد خود در انتخاب ذکری که با آن بتواند برای خود و دیگران ورود کند، وارد میشده است و امثال جنابعالی سعی بفرمایید به کمک دوستان شرایط تبیین حقایق و معارف را در میان آورید به همان معنایی که هر اندازه اهل ایمان در معارف توحیدی خود عمیق باشند، اعمال آنها پذیرفته میشوند. اینجا است که خود انسان از درون خود مییابد که چه اندازه اذکار وارده بخصوص اذکار ماه رجب، جان او را به سوی حضرت ربّ العالمین روشن و روشنتر میکند. موفق باشید
سلام علیکم: جناب آقای سید حمید رضا اصفا در بعضی از کانالها مطلب زیر را اعلام فرمودهاند. با توجه به شناختی که جنابعالی از ایشان دارید؛ نظر شما چیست؟
باسمه تعالی
حجامت این بار در خدمت جبهه مقاومت
به اطلاع عزیزان میرساند؛
در نظر داریم سنتِ شریف حجامت را به نفع جبهه مقاومت به کار گیریم و درآمد حاصله از آن را به استثنای مبلغی که جهت تهیه لوازم و سرویس دهی هزینه میشود، به حساب پویش ایران همدل واریز کنیم.
نشانی : خ مدرس / ک ۲۳ / ب شیرازی / ب وحدت / پ ۱۰۴
موکب شهید آوینی
سید حمید رضا, همراه۰۹۱۴۰۰۳۶۹۰
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان تصمیم و نیّت خوبِ حاج آقا اصفا هستم و ایشان بنا دارند از این طریق علاوه بر کمک به جبهه مقاومت، یادآور هرچه بیشتر سنت حسنۀ حجامت شوند و به نظر بنده کار خوبی است. موفق باشید
با سلام و احترام: از آیه ۱۳ سوره مبارکه اعلی «ثُمَّ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحۡيَىٰ» میتوان برداشت زیر را کرد؟ اهل جهنم به وسعت ابدیت از نعمت موت و زنده شدن برخوردار نمیشوند. نه میمیرند که از آلام رهایی پیدا کنند و نه زنده میشوند که از موهبت ذیوجود بهرهمند شوند. یعنی وجودی در نیستی دارند که در دنیا چنین چیزی قابل فعلیت ندارد. لطفا توضیحی بیشتر در این خصوص بدهید و مرجعی معرفی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته درستی فرمودهاید. عرایضی در شرح سوره «اعلی» در این مورد شده است میتوانید به آنجا رجوع فرمایید. موفق باشید
استاد آنچه در پرسش ۳۸۸۷۸ ادعا کردند مربوط به کدام سوالات است؟ بنده سوالات قابل توجهی دیدم که اتفاقا هیچیک مخالف فلسفه و عرفان نبود، هیچکدام هم تکفیر نکرده بودند، شما تلویحا این ادعای پرسش کننده را تایید کردید که اینان مخالفان فلسفه و عرفان و تکفیر کننده هستند؟ حداقل آنهایی که من خواندم سوالات قابل توجهی که اتفاقا عقلی ست پرسیدند مثل تضاد ظاهر و باطن، اشکالاتی که به دکتر دینانی و امثالهم در تایید شطحیات منصور و عین القضات مطرح شد، مثل مکاشفات مرحوم علامه طباطبایی، مثل تناقضات مکاشفاتی که نمیتوانند مراتب تشکیکیِ یک حقیقت باشند، مثل اشکالاتی که به تفسیرهای ابن عربی راجع به فرعون و... موجودست، مثل معیار تصدیق و تکذیب یک جزو با وجود امکان برداشت خلاف نص و ظاهر و... ، اما همانگونه که در یک پاسخ همگی اینان را ضد انقلاب های دشمنِ خود معرفی کردید، الان هم همگی را مخالفان فلسفه و عرفان میدانید؟ این منطق و روش حداقل از شما بعید بوده و هست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در نکتهای که کاربر محترم متذکر میشوند مربوط به جریانی است که به بهانه سخنان حلاج، همه عرفا را به شدت نفی و تکفیر میکند و در چندین سؤال چنین مسائلی را مطرح کردند وگرنه نقدِ به عرفا کار بیجایی نیست، ولی ادامه سخن با کسی که توهین به هرکس که به نحوی از عرفان سخن میگوید و عملاً با تحجّر خود امام و انقلاب را نفی میکند؛ مصلحت نبود. و از این جهت عرض شد چون کار به مراء میکشد از ادامه سؤال و جواب معذور هستیم. همین را بهانه کردند و با جملاتی بسی خارج از ادب، حق را به جانب خود پنداشتند. موفق باشید
سلام استاد گرامی: آقای دکتر داوری در جایی تولید علوم دینی را تمنای محال تلقی میکنند؛ حتی اسلامیزه کردن علوم را کاری عبث میپندارند. این موضوع چگونه با افق آینده و انقلاب تنافی نخواهد داشت؟ یا حتی ایشان بعد از انقلاب میگویند آن انتظاری که از این انقلاب داشتیم، برآورده نشد و آن چیزی که میخواستیم، نبود. البته درجایی هم میفرمایند من به شاعران و نویسندگان این انقلاب امیدوارم. چطور میشود داوری و طاهرزاده را با هم جمع کرد و در مسیر صحیح تفکر قدم برداشت؟ علی رغم اینکه با نگاه به طاهرزاده امیدی در ما جوانه میزند و با نگاه به داوری تمامی راهها برای ما بنبست است چون توسعه نیافتهایم چون هرکاری در این سیستم انجام دهیم به علت فساد اساس و مبنایش راهی از پیش نخواهیم برد. عملاً طاهرزاده و داوری را نمیشود با هم جمع کرد. با نگاه به طاهرزاده و مبانی اش میرویم به جلیلی رأی میدهیم و با نگاه به داوری و تئوری ها و مفاهمهاش از زمانه به پزشکیان.
باسمه تعالی: سلام علیکم: می دانید که در این مورد بحث زیاد است. نامه ای که ایشان سال گذشته به بنده نوشتند حکایت از آن دارد که گویا می توانیم همدیگر را بفهمیم. در مقدمه کتاب «انقلاب اسلامی، طلوع جهان بین دو جهان» نظر مفصل ایشان در رابطه با انقلاب در حوزه ای غیر از حوزه توسعه تحت عنوان «جهان بین دو جهان» آمده است که می توان فهمید در عین نگاه ایشان و تأکیدشان بر توسعه، در جهان بین دو جهان می توانیم حاضر شویم که به نظر می آید آن متن، متن مهمی باشد. موفق باشید
خدمت استاد معظم حضرت آقای طاهرزاده سلام عرض میکنم.
امروز هم مثل بسیاری از روزها به یاد جنابعالی افتادم و لازم دانستم به مناسبت پیشامد نوروز ارادت خود را اظهار کنم و تبریک بگویم.
مدتی پیش قرار بود نامه یا یادداشتی برای من بیاورند و من تا امروز منتظر دریافت آن نامه بودم اما وقتی در اوراق و کاغذهای خود دنبال چیزی میگشتم در لابلای اوراق نوشتههای خود، چشمم به نوشتهای افتاد که از من نبود اما در باب نوشتههای من بود. نمیدانم که چه سهوی بوده است نوشتهای گرامی خطاب به مرا در پوشه نوشتههای من قرار دهند و آن نوشته از نظر من دور بماند؟ آن نوشته نه امضا دارد و نه تاریخ اما چون کلمه به کلمه و سطر به سطر آن بوی دانایی و خردمندی میدهد حدس قریب به یقینم این است که نوشته جنابعالی یا املا شما به شاگردانتان باشد.
چنانکه میدانید از چهل سال پیش گروهی بودهاند که در پشت سپر آزادی خواهی به من ناسزا میگفتند و من به آنها میگفتم شما به گوینده کاری نداشته باشید و اگر میتوانید گفته مرا نقد کنید ولی آنان میپنداشته اند که برای حفظ اخلاق و رسیدن به آزادی باید حرفهایش را با ناسزا و بد نام کردن از میدان به در کرد و آب را گلآلود میکردند.
نوشتهای که یافتم و از یافتنش بسیار خوشحال شدم (و هنوز به یقین نمیدانم نوشته کیست) پر از نکته و درس است و صاحبش از فلسفه جدید و قدیم و حکمت ایران و اسلام و از علوم کلام و شریعت آگاهی عمیق دارد هر چه فکر میکنم جر شما کسی را نمی شناسم که این مایه از خرد و حکمت و دانایی را جمع کرده باشد به همین جهت به یاد شما افتادم و مخصوصا به یاد آوردم که از شما در علم و عمل درسها آموختهام. هرچند که نتوانسته ام از همه آن درسها بهره کافی ببرم. در این نامه با نظر دقیق به مشکلات بعضی نوشتههای من اشاره شده است. این فهم و دقت نظر و دانش را در کسی جز جنابعالی جمع نمیدانم. سخن مرا حمل بر تعارف به افکار مهم و فهم دیگران نفرمایید. دیگران هم در حوزه فهم و نظر خود شاید دقت داشته باشند اما درک زمان مطلب دیگری است. شما صاحب نظری هستید که درد فهم و ارتباطش با دین و زندگی و عمل دارید. از حرف آن نوشته بهرهها بردم و درس آموختم. نقد عالمانه قسمتی است که جامعه و کشور ما از آن محروم است و من بسیار خوش وقتم صاحب نظری بزرگ چون شما نارساییهای فکر مرا تذکر دهد.
سال نو را تبریک میگویم و برای وجود عزیزتان سلامت و آرامش خاطر و توفیقهای بیشتر از خداوند جلَّت عظمته مسئلت دارم
ارادتمند رضا داوری اردکانی
سلام استاد وقتتون بخیر: در رابطه با بحث سه شنبه که فرمودید حضرت حجت اهل کتاب رو مخیر میکنند بین اینکه مسیحی یا یهودی باشند یا مسلمان شوند، خب اینجا سوال پیش میآد که این یک بحثه، اینکه کسی که حجت برش تمام شده و مسلمان نشده آیا پیش خدا معاقب هست یا خیر بحث دیگریست؟ شما این مطلب رو شاهد درستی صحبتتون گرفتید که مسیحی یا یهودی اگر حتی بدانند پیامبر حق است میتوانند مسیحی یا یهودی بمانند. تازه اگر مسلمان بشوند نه پیامبر خود را قبول دارند نه پیامبر ما را. خب مسیحیها یا یهودیهایی که مسلمان میشوند چه حکمی دارند؟
باسمه تعالی
سلام علیکم:
همان طور که در جواب سؤال شماره 38551 عرض شد خود قرآن طبق آیاتی که خوانده شد، حضور آن فرد را در کلیمی بودنش تأیید می کند در عین آن که آن فرد متوجه عظمت توحید قرآن می شود به اعتبار آن که قرآن فرمود: «لكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ». و از آن مهم تر توجه به آیه « وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ ۖ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ ۖ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ ۚ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَٰكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ ۖ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ ۚ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ» (48 /مائده) می باشد که می فرماید:
و اين كتاب را به راستى بر تو نازل كرديم؛ تصديقكننده و حاكم بر كتابهايى است كه پيش از آن بودهاند. پس بر وفق آنچه خدا نازل كرده است در ميانشان حكم كن و از پى خواهش هاشان مرو تا آنچه را از حق بر تو نازل شده است واگذارى. براى هر گروهى از شما شريعت و روشى نهاديم. و اگر خدا مىخواست همه شما را يك امت مىساخت. ولى خواست در آنچه به شما ارزانى داشته است بيازمايدتان. پس در خيرات بر يكديگر پيشى گيريد. همگى بازگشتتان به خداست تا از آنچه در آن اختلاف مىكرديد آگاهتان سازد. به خصوص آن جایی که می فرماید « لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا» موفق باشید
سلام استاد: بنده خانمی هستم ۴۰ ساله. بی نماز. خیلی خیلی آدم بدی بوده ام، نسبت به بچه هام و همسرم. بشدت عصبی، از فحاشی و بد دهنی. الان در این سن تازه پشیمانم. بیماری عجیبی گرفته ام. با این بیماری روز به روز به مرگ نزدیکتر میشوم. آیا این همان هلاکت است که خداوند فرموده اند؟ چه کنم. نمیتونم هلاکت خودم رو ببینم. ممکنه بنده ها در صورت معذرت خواهی من، من روببخشن ولی خدا نبخشه فحاشی و بد دهنی ها و گناهان من رو. یعنی دیگه روح من به درد نمیخوره وداره به نیستی میره، که بدنمم با این بیماری داره از بین میره؟ الان دیگه توانایی نشستنم ندارم، حتی نصف کردن نان را نمیتوانم، از این بیماری لاعلاج als. سوالم اینه که با توجه به شدت بیماریم و پیشرفتش که راه برگشت و جبران گناهانم را ندارم، آیا دیگه تقدیر پس از مرگم نوشته شده؟ چرا من قران رو برا خودم باز کردم اومد اينانند كه خدا لعنتشان كرده و هر كه را خدا لعنت كند هرگز براى او ياورى نخواهى يافت. از این افکار دارم دیوانه میشم شما را به جان مادرتان حقیقت را به من بگویید. من...
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ وقت نباید از رحمت واسعه حضرت حق مأیوس شد. آن آیه و به طور کلی استخاره، حجّت نیست. پیشنهاد میشود کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست مطالعه شود. موفق باشید
با سلام استاد گرامی: بنده خانمی محجبه و متاهل و اهل رعایت مسائل شرعی در حد توان هستم. اما همیشه خوابهایی که مبینیم این هست که یا بی حجاب هستم یا گناه های دیگر یا روابط نامشروع این نشان چیست؟ آیا باطن من آلوده هست؟ چه طور میشه باطن رو پاک کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، مطالعه شود. موفق باشید
با سلام: در بحث برهان صدیقین آیا درست است بگوییم هر کمالی مانند: علم، قدرت، نافع، قابض، باسط، باطن، اول، آخر و...، به جامعیت در عین وجود، وجود دارد؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مشروط به آنکه بین صفات ذات مثل علم و حیات با صفات فعل که مربوط به نسبت خداوند با مخلوقات است، بتوانیم جدا کنیم. موفق باشید
سلام علیکم: آیا روح قدرت تاثیر روی مغز را دارد؟ اگر بله با توجه به اینکه در این دنیا روح در زندان بدن گیر کرده است باعث نمیشود برای آزادی و به کمال رسیدن موجب تاثیر گذاشتن بر روی مغز شود و دستوراتی داده شود مبنی بر مرگ زودرس؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به موضوع «معرفت نفس» و تدبیر نفس نسبت به بدن رجوع فرمایید. موفق باشید
کسیکه خواب پیامبر صل الله علیه وآله و سلم را دیده باشد که در آن پیامبر را بغل کرده به او میگوید من میخواهم جا پای شما قدم بزنم و بعد از آن من به آن حضرت گفتم جناب پیامبر و پیامبر از این کلمه جناب خوششان نیامد و من دوباره به شوخی گفتم جناب پیامبر، ولی پیامبر خیلی شاد و خوشحال بودند به من فرمودند برای تو دعا میکنم که عاقبت بخیر بشوی، آیا میشود به این خواب امیدوار بود؟ و واقعا پیامبر بوده اند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه مکرراً عرض شده بنده علم تعبیر خواب ندارم. موفق باشید
سلام استاد: برای افزایش سعه صدر و رفع تنگی خلق و تندخویی، توصیه ای بفرمایید. برای رفع این مشکل، مطالعه و تدبر و تعمق در چه موضوعاتی مفید است؟ یا گفتن چه اذکار و انجام چه اعمالی؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که در نسبت با انسانها، وجه انسانی آنها را مدّ نظر قرار دهیم و تا آنجایی که امکان دارد حرکات آنها را حمل بر صحت نماییم. موفق باشید
با سلام: در خیال معنی صورت میگیرد. الله از عالم معناست. اگر در عالم خیال صورت بگیرد، به چه صورتی میشود؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: جامعیت انسان کامل مدّ نظر قرار میکیرد به اعتبار آنکه انسان کامل مظهر جامع اسمای الهی می باشد و در همین رابطه خاتم الرسل «صلوات الله علیه و آله» فرمودند: « «مَنْ رآنی فَقَد رَأَی الحَقَّ». موفق باشید
به نام خدا و با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: در صحبت با آشنایی حرف سر شرکت در دور دوم انتخابات شد و من به او گفتم که با وجود مشغله زیاد و فشار زمانی حتماً شرکت خواهم کرد و او گفت آخر یک رأی کم و زیاد چه تأثیری دارد و خودت را بیخود زیر فشار نگذار. در پاسخ گفتم ولی برای من در درجه اول حساب تأثیر یک رأی اولویت ندارد، من حتماً شرکت میکنم چون نمیخواهم در کنار ناراضیانی قرار بگیرم که دشمنان ایران از آنها بخاطر عدم شرکت در انتخابات دلشاد و خشنود میشوند، رأی میدهم تا در کنار امیدواران قرار بگیرم و نه در کنار ناامیدان و بی تفاوتان نسبت به آینده کشورمان، رأی میدهم تا حس حضور در صحنه ای را داشته باشم که در آن صحنه مسیر آینده کشورم رقم میخورد، مسیری که آن مسیر را درست و رو به جلو می دانم. همان حس حضوری که در انتخابات پیشین با رأی به شهید رئیسی داشتم و این حس حضور با شهادت آن مرد با اخلاص شدیدتر و زیباتر شد و اگر رأی نداده بودم هیچگاه این حس حضور به سراغم نمی آمد. حس حضوری که همیشه با غرور و افتخار در گوشم میخواند تو با رأی خود در کنار کسانی بودی و هستی که یک رئیس جمهور دلسوز و پرکار را انتخاب کردند، و کسی که تو انتخاب کردی همان کسی بود که عاقبت خداوند به پاس خدماتش و اخلاصش او را برای مقام رفیع شهادت انتخاب کرد. پس من در دور دوم انتخابات هم حتماً رأی خود را به نامزد اصلح خود خواهم داد، حتی اگر بدانم او یک درصد هم رأی نمی آورد! با آرزوی بهترین تقدیر برای این ملت صبور و مقاوم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همانطور که در جواب سؤال 37841 عرض شد حضور در هر مرحله از انتخابات در تاریخی که با انقلاب اسلامی آغاز شده، حضور بیشتر در وجدان تاریخیِ خودمان میباشد در راستای انس با حقیقت. از آن جهت که حقیقت، همواره در رخدادهای تاریخی به ظهور میآید. موفق باشید
با توجه به معنای ولایت چگونه می توانیم تشخیص دهیم آیا مولای ما علی (ع) است و چقدر از ولایت آقا بهره مندهستیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظری به سوال قبل، و بخصوص با نظر به معنای انسانیت و اینکه آن حضرت را ذیل نبوت نهایت انسانیت می یابیم، میتوان به این موضوع فکر کرد. آری! حقیقتاً آن نهاییترین حضور ذیل نبوت نبیّ، تنها و تنها با نظر به حضوری است که در نسبت با مولایمان علی«علیهالسلام» میتواند برای هر کس پیش آید؛ تا انسان هرچه بیشتر با نظر به آن حضرت خود را در ابعاد متعالیتری احساس کند. و این است معنای نسبتی که ما با ولایت آن حضرت میتوانیم داشته باشیم. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم اللهم عجل لولیک الفرج به حق زینب کبری سلام الله علیها. عرض سلام و ادب و احترام خدمت جلوه خداوند منان حضرت آقا اصغر طاهرزاده انسانی گرچه ضعیف است این ضعیف بودن نشانهای از اوست و گاه انسانهای قوی هستند که این نشانه قوی بودن از خداوند متعال و بلند مرتبه است. در گوشههایی از سخنرانیهای حضرت عالی درباره صحنه سخن میگویید این چه صحنهای است که وجود دارد شما هم میبینید .۲ در کتاب الهی و عالی معرفت نفس فرمودید وقتی گوشها و زبانها منتظر گفتار تازهای باشند نه تازهای از حکمت گذشته آنگاه معرفت هستی از طریق معرفت نفس وارد عمل میشود سوال این بنده حقیر این است چه زمانی گوش ها و زبانها منتظر گفتار تازه ای است؟ یا حق. بنده حقیر خداوند متعال و بلند مرتبه نوجوان ۱۶ساله محمد رضا سلیمانی
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هر حرف و سخنی که از این حقیر قابل ارزش است، آن سخنی است که حکایت و تذکری از سخن خدا و ائمه است که فطرت انسانها از آن بیگانه نمیباشد و شما در صحنهها و میدانهای ظهور زیباییهای خدا توسط مردمی که به تجلیل و تشییع شهید آیت الله ابراهیم رئیسی آمدند؛ ملاحظه کردید همه متوجه ابعاد متعالی خودشان در آینه او بودند. مهم آن است که در مقابل انسانها راهی گشوده شود که آنان احساس کنند در آن مطالب، حکایت جان آنان و تعالی روح آنها به میان میآید. پیشنهاد بنده مطالعه کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن است که البته هر دو روی سایت میباشد. موفق باشید
با عرض سلام خدمت شما استاد بزرگوار: به صوتهای کتاب هدف زمینی آدم را چگونه دست پیدا کنم؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم صوتهای آن موجود باشد. با اینهمه از آقای توکلی که در جریان هستند سؤال میشود. موفق باشید
سلام استاد: طاعات و عباداتتان ان شاالله مقبول و مستدام، یک متنی برایتان ارسال میکنم اگر برایتان امکان داشت نگاه کنید که ادامه بدهم یا لازم نیست؟ و اینکه اصلا بفرمایید به نظرتان در کل وقتی برای نوشتن بگذارم یا سراغ امر دیگری بروم؟ https://s8.uupload.ir/filelink/GoYZ8SUmmdSA_01122f7b87/آخرین_نگاه_aite.docx
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی شد مطابق آدرسی که فرمودید، متن دانلود شود ولی موفق نشدم. لطفاً اصل متن را ارسال فرمایید. موفق باشید
سلام من اسم (خانم کشاورز بودنم) و افعالم دوگانگی دارند و در وحدت هست. غیب الغیوب الله (ائمه) یا امام زمان و فعلیت تمام هستی. در دوگانگی نیست و در وحدت هست. پس غیر از خدا چیزی در صحنه نیست و همه همون غیب الغیوب هست. پیامبر غیب الغیوب هست. من هم همون غیب الغیوب هستم و غیر از او کسی یا چیزی نیست پس وظیفه اصلی من چی هست؟ چکار باید بکنم؟ من خودم رو توی کوچه های مدینه میبینم من خودم رو در اطراف کربلا میبینم. من خودم را در ایران میبینم و چرا برای مردم غزه نمیتونم کاری بکنم میخوام کاری بکنم ولی نمیتونم انگار یکی دست روی شونه ام گذاشته و میگه صبر کن ببین آخرش چی میشه و منتظر یه اتفاق آسمانی هستم. ولی تهش از خودم بدم میاد که چرا هیچ کاری نمیکنم چرا نمیتونم اون بچه بدون مادر رو بغل کنم؟ چرا نمیتونم سفره هفت رنگ غذام رو برای بچه های گرسنه غزه پهن کنم؟ چرا نمیتونم با انگشتانم گلوی صهیونیستها رو فشار بدم و نفس کشیدن رو براشون حرام کنم؟اصلا چرا زنده ام؟ چرا نفس میکشم؟... چکار باید بکنم تا از خودم راضی شوم؟ خواهشاً درباره ی سوال های اولیه واضح جواب بدید. اگه در سایت سوالات نمیشه جواب رو به ایمیلم بفرستید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حال مائیم و همه آنچه فرمودید و ندایی از جنس «متی نصرالله». راستی! چه باید کرد وقتی همچون زندانیِ گرفتار زندان نمیتوان با دستهای گشوده ایثار حتی ایثار جان در کنار مردم غزه بود. تنها میتوانیم با عزمی اساسی از حضرت پروردگار تقاضا کنیم ما را نیز در میدانی که برای مردم غزه گشود، به نحوی که خودش صلاح میداند وارد کند. موفق باشید
سلام علیکم خدمت استاد عزیز: حاج شیخ جعفر آقای ناصری جایی میفرمایند: واي بر آن کسي که قائل است زمان موهوم است. زمان ظرفي است که عامل و عمل صالح در آن قرار ميگيرد و انسان هيچگاه حتي در بهشت هم از زمان و مکان خارج نيست، آيه شريفه «ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ» اشاره به اين معناست. زمان، آيينه عمل و اعتقاد است؛ يعني انعکاسدهنده ارکانِ اصليِ تجسمِ عالَمِ غيب است. زمان، ظرفي است که شخص، شخصيت و عمل فرد در آن منعکس ميشود و به عالم غيب ميرسد. در زمان، همهچيز حاضر است: «وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً» (کهف/۴۹). ایشان جایی از زمان به عنوان حضرت زمان نام می برند و جایی از رفاقت با زمان می گویند و در جایی هم در قالب شعر میفرمایند: لحظه و ثانیه همچون ملک است ملکی هست که نامش فلک است لحظه را تا به ابد پیوند است هر که فهمید دلش خرسند است این نگاه به زمان، حال خوبی در من ایجاد کرد. نمی دانم چه بگویم ولی نسبتی عجیبی در من ایجاد کرد. خواستم از شما بپرسم آیا این نوعی گشودگی است یا توهم... چون تعریفی که از زمان برای ما شده بود، هرگونه گشودگی را بر ما می بست و حضور ما را محدود می کرد تا این که با این تعریف از زمان مواجه شدم و احساس حیاتی به من دست اما نگاه و نظر شما خیلی برایم در نسبت با این حالی که دارم مهم است. خواهشمندم تفصیلا برایم روشن کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً سخن جناب استاد ناصری مبتنی بر آن روایت است که پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» فرموده باشند: «لا تسبوا الدهر فان الله هو الدهر» و البته این دهر و زمان، غیر از زمان تقویمی است که دیروزش رفته و فردایش نیامده. عرایضی در این رابطه نسبت به زمان تقویمی و زمان انفسی در شرح سوره «قدر» شد. موفق باشید
سلام علیکم حاج آقا: گاهی در حال روزه و رمضان در حالتی قرار می گیریم که حوصله و توان هیچ کار و عبادتی را نداریم. اولاً: بفرمایید که علل این حالت چه چیزهایی می تواند باشد؟ ثانیاً: دقیقاً برای همین حالت توصیه حضرتعالی چیست؟ التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال این مائیم و دلی که گاهی حالت بهاری دارد و گاهی حالت خزان. به خداوند عرضه میداریم یا دل را بهاری کن و یا عبادات ما را با همین دلِ خزانزده بپذیر. موفق باشید
سلام: چرا مسائل را در طول زمان چنان پبچیده نموده اید. تا بسیاری از مردم از آن محروم گردند. و امی بیایند و امی بروند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا فکر نمیکنید آنچه حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» در شرح سوره «حمد» فرمودند نیاز امروز جوانان ما بود، جوانانی که ظرفیتهای بزرگِ آخرالزمانی دارند؟ موفق باشید
با سلام و آرزوی قبولی طاعات: قصد بازخوانی و تبیین کتاب گزینش تکنولوژی از دریچه بینش توحیدی را برای عده ای از دانشجویان و جوانان دارم. سابقا با پرسش هایی رو به رو بودم که دلیل این صحبت ها را میخواست. اینکه سند این ادعا که تکنولوژی امروز مقصد غیر توحیدی دارد و مبدا آن خداناباوری و اومانیسم است و.... . شاید لازم باشد از کتاب های خودشان و منابع دست اول به آنها پاسخ داد. برای این موضوع، از شما طلب راهنمایی دارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به مقالهای که آقای مارتین هایدگر تحت عنوان «پرسش از تکنولوژی» نوشتهاند، رجوع شود و البته کتاب «عقل تکنیکی» که روی سایت هست؛ با نظر به همان مقاله مطرح شده است. موفق باشید
به جامعه و انسان ها که برخورد میکنیم، میبینیم که انسان ها، قوه واهمه شان مدیر است. آنها را وهم اداره میکند. به تبع جامعه را نیز وهم اداره میکند. میبینیم که این جامعه پر هیاهو را که سرشار از پیشرفت است، وهم دارد پیش میبرد و چقدر هم پیشرفت دارد! نشان از چه میدهد این؟ نشان میدهد که قوای انسانی چقدر وسعت دارند! خب حالا این انسان بی نهایت طلب که به کم هم راضی نیست، چرا قوه عاقله را مدیر نکند؟ چرا میدان را بدست قوه عاقله ندهد؟ ما میبینیم که وهم چه ها کرده و میکند. خب این انسان بی نهایت طلب ببیند که اگر جامعه به دست عقلا بود چه عظمتی شکل میگرفت! چه کار ها انجام میشد! عقل قدرت بیشتری دارد وسعت بیشتری دارد. خب انسانی که به کم راضی نمیشود چرا عقل را حاکم نکند که بهره اش بیشتر است؟ کارهایی که جامعه عاقل پیش میبرد اصلا قابل مقایسه با اینها نیست. آنقدر عظیم است! آنقدر رفیع است! پس انسان منفعت طلب چرا آن را حاکم نکند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: و همان عقل، متذکر این امر مهم میگردد که تنها با حاضرشدن در راهی که شریعت الهی مقابل انسان میگذارد، میتوان به عاقلانهترین راه قدم گذارد و از توهّمات رهایی یافت. و در همین فضا جناب مولوی میفرمایند:
«خلق اطفالند جُز مست خدا نیست بالغ جز رهیده از هوا
گفت دنیا لعب و لَهوست و شما کودکیت و راست فرماید خدا
از لَعِب بیرون نرفتی کودکی بی ذکاتِ روح کی باشد ذَکی
موفق باشید