سلام و درود خداوند بر استاد فرزانه و معزز: در کتاب معرفت نفس اولین نکته ای که میفرمایید: اینکه در خواب ما بدون بدن دارای ادراکات و کنشهایی هستیم که حاکی از حقیقت وجودی ما است. استاد عزیز ما در خواب علاوه بر خود خیلی چیزهای دیگر هم شاهدیم که ظاهرا حاصل فعالیت حافظه ذهنی ما که اتفاقا از تعلقات مادی بدن است، می باشد. اگر دیدن خود را در واقع مواجهه با حقیقت خود می پنداریم دیدن سایر چیزها چه می شود؟ آیا با حقیقت آنها مواجه شده ایم؟! چرا نگوییم که خواب اساسا حاصل بازسازی حافظه تصویری و ادراکی ذهن ماست که ربطی به حقیقت چیزی هم ندارد؟ از سوی دیگر ما در خواب نه تنها ادراکات خود را باز سازی می کنیم بلکه ادراکات سایر چیزها اعم از وسایل و بخصوص حیوانات را هم باز می سازیم. نسبت ما با این ادراکات چیست؟ مثلا حس غضب و درندگی در حیواناتی که در خواب می بینیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در بسیاری موارد قضیه همینطور است مگر در رؤیاهای صادقه، که حکایتِ حضور نفس ما است در میدانی که هنوز جسم ما در آن حاضر نشده و این حکایتِ مجردبودنِ نفس است. موفق باشید
سلام علیکم استاد: خسته نباشید. در کتاب خویشتن پنهان تفسیر مختصری از آیه: «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ» کردید. حال با توجه به این آیه، منتی که خداوند بر سر شهدا میگذارد، جز این است که زندگانی آنها طوری است که میتوانند در همین عالم دنیا اثر گذار باشند؟ با توجه به شفاعتی که شهدا دارند آیا این تفسیر مختصر برای این آیه مناسب نیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته که بحث بیش از این حرفها میباشد. قصه، قصه حضور شهدا در نزد خود و در تاریخی است که شروع میشود و آنان در آن تاریخ تا قیامت حاضرند به بودنی که ذیل اراده الهی میباشد و به همین جهت شهدای کربلا اصرار داشتند در کنار حضرت امام حسین «علیهالسلام» شهید شوند تا در دلِ آن شهادت، امروز در کنار حاج قاسم سلیمانیها قرار داشته باشند. موفق باشید
سلام و وقت بخیر خدمت شما: در انتخابات با تمام معیارهای مثبتی که آقای جلیلی داشتند ولی تنها چیزی که که ذهن بنده را به خود مشغول کرد این بود که چرا حاج قاسم عزیز همیشه آرزوی رئیس جمهور شدن آقای قالیباف را داشتند؟ از پیام های خانم زینب سلیمانی هم کامل مشخص بود که ایشون از آقای قالیباف حمایت می کنند. سال ۹۲ آقای جلیلی بودن و حتی زمان آقای احمدی نژاد یعنی سال ۸۴، چرا حاج قاسم عزیز را که دیگر هیچ شکی در ذوب بودن ایشون در ولایت نداریم طرف آقای قالیباف بودن؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آقای قالیباف در جای خود مرد توانایی است و آن را در مسئولیتهایی که داشتند، نشان دادند. ولی به نظر بنده این مربوط به تاریخ پیشاشهید رئیسی است و با حضورِ شهید رئیسی افق دقیقتری جهت ادامه انقلاب در امور اجرایی پیش آمد که تصور بنده آن است که با دکتر جلیلی ادامه این امر ممکن است. موفق باشید
با سلام و عرض ادب: یک سؤال ذهنم رو درگیر کرده. اگر قشری در یک جامعه احساس کنند که عقل کل هستند و همه جریانات باید بر اساس تفکرات این جامعه (که غالبا متحجرانه و سنتی است) پیش برود؛ این جامعه در نهایت به کجا خواهد رسید؟ علت عمده تنفر مردم عادی از قشر به اصطلاح انقلابی و بسیجی همین رفتارهای از بالا به پایین این افراد است. هیچ گشایشی در خود ایجاد نمی کنند. همین که فکر می کنند بر حق هستند، باعث شده است که رشد اندکی داشته باشند و بقیه مردم را جز عده ای جاهل نبینند. ببینید من میدانم که انقلابی اصیل تنها امام خامنه ای (مدظله العالی) و کسانی شبیه شهید رجایی و شهید قاسم سلیمانی و شهید مطهری (رحمة الله علیهم) هستند؛ ولی کسانی که سنگ این افراد را میزنند در سنت غرق شده اند متاسفانه. سر رأی دادن به جلیلی یا پزشکیان، افرادی که حامی پزشکیان بودند را جاهل خطاب کردند و ضد انقلاب و غیره و غیره؛ با این درصد از خود برتر بینی چه امیدی به این قشر هست؟ جوانان دانشگاهی از این قشر متنفرند، چرا؟ چون خودشان را، تفکرشان را، عقیده شان را برتر می دانند. خود را عقل کل می پندارند. این یک اختلال بزرگ در جامعه ماست! چگونه حل شود و چگونه مردم از این افراد افراطی عبور کنند؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسانهای متدیّن، انسانهایی هستند که در عین رعایت دستورات دین، نسبت به بقیه گشوده اند و دلسوز دیگر افراد میباشند و در اینکه بعضی از افراد به ظاهر متدین چنین نیستند، حرفی نیست ولی از تبلیغات دشمن نیز نباید غفلت کرد که حرکت بعضی از افراد به ظاهر متدین را برجسته میکنند و به بقیه سرایت میدهند تا موجب چندگانگی بین افراد جامعه شوند. راهِ حل قضیه آن است که ما به خود آییم و تصوری که دشمنان ما از ما ایجاد کردهاند را از بین ببریم. ملاحظه نمودید که متأسفانه آقای پزشکیان طوری نسبت به آقای جلیلی سخن گفتند که حقیقتاً چنین نیست هم چنان که عرض شد، آقای دکتر جلیلی شخصی است که با عرفان به خصوص با عرفان حضرت امام آشنایی خوبی دارند و عموما چنین افرادی انسان های گشوده ای هستند https://eitaa.com/soha_sima/3979 موفق باشید.
با سلام: این متن را یکی از دوستان منتشر کرده است نظرتان را درمورد این متن بفرمایید. (از دیدگاه ابن عربی موحد ترین وجود خود خداوند است و بعد از آن شیطان و پس از آن حضرت محمد (ص) اما آنچه موجب شد که شیطان دومین موحد عالم ملعون شود این بود که بولایت علی (ع) گردن ننهاد در حالی که پیامبراکرم (ص) به ولایت علی (ع) اقرار کرد)
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن دوست عزیز باید مشخص کند این متن را از کجا آوردهاند و جایگاه آن از نظر نگاه هرمنوتیکی کجاست؟ موفق باشید
با سلام! آیا صوت کتاب عالم انسان دینی وجود دارد یا نه؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: حالت مصاحبه داشته است و به همین جهت، صوت برایش نیست. موفق باشید
با سلام و احترام: لطفا کتابی در خصوص موضوعات: « قضا و قدر و رابطه قضا و قدر با تلاش انسان و آیاتی که می فرماید به آن چه به شما میرسد خوشحال نشوید و از آنچه از دست میدهید ناراحت نشوید زیرا همه این مقدرات از قبل در کتابی ثبت شده است. در این صورت جایگاه تلاش، دعا و سهم انسان در مقدراتش چه میشود؟ پاسخ به سوالاتی مانند این که اگر انسان در وظیفه خود کاهلی داشته آیا بازهم باید مقدرات را به قضای الهی نسبت دهد و رضا داشته باشد.» معرفی کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جزوه «جبر و اختیار» که روی سایت هست، روشن میشود که قضا و قدر، رابطهای به جبر و اختیار ندارد شبیه نظام «علت و معلول» است و از این جهت نظر به نظاممندبودنِ عالَم دارد تحت عنوان سنتهای لایتغیر، تا هرکس جایگاه خود را بتواند در این نظام مشخص کند. https://lobolmizan.ir/leaflet/181?mark=%D8%AC%D8%A8%D8%B1%20%D9%88%20%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1 . موفق باشید
با سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: اسعدالله ایامکم. میگویند از خداوند جز خیر برای بنده صادر نمیشود. در مورد برخی افراد فاسق العمل خداوند به جبرائیل ندا میدهد من این بنده را دوست نمی دارم، تو نیز از او متنفر باش و این ندا توسط جبرئیل به سایر ملائکه نیز میرسد. سوال بنده این است قضا و قدر الهی که در همین حال جز خیر نیست چه بلا باشد و چه عافیت، شامل حال تمام بندگان است یا صرفا راجعبه مومنان است؟ با تشکر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلماً از خدا جز خیر صادر نمیشود ولی بعضیها با خودخواهیها و گناهان خود، خود را از معرض الطاف الهی خارج میکنند. به گفته جناب حافظ: «طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک / چو درد در تو نبیند که را دوا بکند». موفق باشید
در کتاب «مطلع عشق» نوشته دکتربانکی نوشته معرف ازدواج باید دارای خصوصیات زیر باشد، متدین، فهیم، آگاه به مسائل ازدواج، رازدار، و متعهد. استاد اولا این خصوصیات را کمتر کسی دارد دوما تو این وضعیت اصلا وقت این حرفاست چه به درد میخوره و از انطرف ما مگر نه اینکه برای احیای دینی نمیجنگیم که باید در تمام امورشان جاری باشد، الان چقدر دختر و خانواده دختر به هر کسی دارن رو میاندازن برای ازدواج دخترهاشون و از آنطرف چقدر میرن این کشور اون کشور واسه ازدواج و یا اونطرف ازدواجشون صورت میگیره، و چقدر آسیب داره اتفاق میافته برای همین موضوع.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال مائیم و زندگی با همه فراز و نشیبها. آری! در حد ممکن باید تدابیر لازم را انجام داد ولی با اینهمه دو نفری که در میدان ازدواج کنار همدیگر قرار میگیرند، با درک همدیگر و گذشت نسبت به هم میتوانند محبت را تمرین کنند تا زندگی معنا پیدا کند. موفق باشید
با سلام! از نظر عرفان، علم صفت ذات است یا خیر؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! صفت ذات، یعنی صفتی که اگر از ذات جدا و اخذ شود موجب نقص آن ذات می گردد و مسلماً علم، صفت ذات حضرت حق است. موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخیر: بعد سیاسی اسلام با بعد اجتماعی اسلام فرق دارد؟ یا یکیست یا هم پوشانی دارند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در شخصیت یگانه خود ابعادی فردی و اجتماعی دارد و اسلام، در راستای تعالی آن ابعاد او را وسعت و رشد میدهد و از این جهت حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» فرمودند: همه اسلام سیاست است. بدین معنا که حتی وظایف فردی ما نسبتی با مسائل اجتماعی دارد تا آنجایی که عبادت برای خدا یعنی نفی استکبار. موفق باشید
سلام خدا قوت استاد: استاد در شرح فص فاطمیه استاد معماریان فرمودند که نورانیت وحدت وجود در حضرت زهرا (س) است. میشه این رو کمی توضیح بدید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسیار مفصلتر از آن است که در سؤال و جواب بگنجد. موفق باشید
سلام استاد: احوال عجیبی است وقتی من و امثال من به آقای رییسی رای دادیم اما ارادت خاصی بهش نداریم، نقد هم داریم فقط میدونیم کارهای خوبی کرده، از عصری که گفتند گم شده هول عجیبی پیدا کردم شب شاید دو ساعت خوابیدم همش منتظر خبر بودم خدا میداند بعد از شنیدن خبر شهادتشان تا چند روز چه به من گذشت. این چه احوالیست؟ چرا قبل اینکه ایشون دچار این سانحه بشند، چنین ارادتی نسبت به ایشون نداشتیم؟ اگر تلویزیون بیشتر از خدمات ایشون میگفت یا به نحوی مطلع میشدیم این حال بی تفاوتی قبل شهادت باز هم بود؟ یکدفعه چه رخداد که خبر مفقود شدنشون اینقدر منقلبمون کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده اینطور نوشتم: کجا است آن قلمی که گزارشگر قلبهایی باشد که در این دروان حقیقتاً متوجه نظر به حقیقتاند، در آینه شخصیت مردی که وقتی در آن صبح، خبر شهادت او را دادند؛ صبح بیداریِ وجدانهایی شد که از داشتن آن غافل بودیم؟!! داشتههایی که تنها در نسبت با انسانهای بزرگ و معنوی آشکار میشود. انسانهایی که اشاره به حقیقت دارند. آری! حقیقتی که تنها در آینهها ظهور میکند و ما فهمیدیم وعده «سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى» چه وعدهای است و خبر از چه میدهد. آیا شهید ابراهیم رئیسی بزرگ حکایتی از حکایتهای حقیقت این دوران نبود و نیست؟!! و آیا حکایتِ «باز شهید رئیسی» از او به گوش نمیرسد؟!! گویا وجدانهای تاریخیِ مردم ما متوجه کسی بود که اینچنین باشد که شهید آیت الله رئیسی بود و با خبر شهادتش معلوم شد آنچه ما در این تاریخ در پی او بودیم، کسی جز آن مرد نبود و حال مائیم و راهی که با آن شهید پیدا شد. موفق باشید
با سلام: اینکه گفته میشود که اولین چیزی که در قیامت سوال میشود نماز است و... آیا این روایت صحیح است. این چگونه با عدالت خدا سازگار است؟ کسی یک عمر کار خوب بکند و بعد بخاطر نماز هیچ شود؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در نسبتی است که انسان در ذات خود به حکم عبودیت با خدا دارد و نماز، صحنه تعیّنِ چنین حضوری است و انسان می تواند از طریق نماز که صورت اصلی و اصیل عبودیت است آن را در خود شکل دهد. و بدین لحاظ پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» فرمودند: «أَوَّلُ مَا يُحَاسَبُ اَلْعَبْدُ اَلصَّلاَةُ فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا وَ إِنْ رُدَّتْ رُدَّ مَا سِوَاهَا.». موفق باشید
سلام و رحمت خدمت استاد گرانقدر: وقت شما منور به نور خداوند. استاد منظور از شئون نفس چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان مراتب نفس است که از مرتبه نفس به اعتبار حضور در قوا شروع میشود تا نفس، در مقامِ قلب و نفس در مقام سرّ. جناب عبدالرزاق کاشانی در مقدمه شرح «منازل السائرین» جناب خواجه عبدالله انصاری، مراحل بطونی انسان را چنین برمیشمارد: ۱. غیب قوا ۲. غیب نفس ۳. غیب قلب ۴. غیب عقل ۵. غیب روح ۶. غیبالغیوب که غیب ذات احدی است. میفرماید به حسب سیر و ترقی برای نفس دو مرتبه در ذیل قلب قبل از توجه به حق، حاصل میشود و آن امّاره به سوءبودن نفس است که ابتدا تبدیل میشود به نفس لوّامه و سپس به نفس مطمئنه. و برای قلب نیز مرتبهای است فوق مقام عقل و دون مقام روح که به آن «سرّ» میگویند. به این معنا که سرّ همان قلب است که به روح نزدیک شده و صفای بیشتر یافته و مقام مناجات با حق را یافته و برای روح نیز مرتبهای است به نام «خفی» که با نزدیکشدن به مقام وحدت برایش حاصل شده است. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: گاهی حس میکنم عمرم تمام شده است و هیچ حس معنوی برای خود و دیگران نداشتهام. این حس منجر به استرس شده. چاره چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این منحصر به جنابعالی نیست. این مربوط به بشر این دوران است و ظرفیت های بیشتری که در خود دارد و نیاز است که به آنها جواب دهد. در این مورد خوب است که به مباحث «نیستانگاری» رجوع شود https://lobolmizan.ir/sound/1363?mark=%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%E2%80%8C%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C موفق باشید
ای شمع روشن در تاریکی عالم هستی، هوا بسیار سوزنده است آسمان خاکستری شده و مه آلود، خطر بهمن هر لحظه من را تهدید میکند و من تور در کنار سخره ای از کوه یافته ام که مرا به اندازه ی کل زمانه گرم و آگاه می کند. ای اهل بیت شما بر سرم منت نهاده اید، ای علی تو همچنان علت تپش قلب منی، خودت را از من نگیر. تو زنده ای در قرآنم، تو کیستی!! تو که در قلبم کلبه ای که سال ها ویرانه شده بود دوباره ساخته ای و در سکنی گزیده ای. من بیچاره ی شما هستم. زمانی که در قنداق مادر اسم تو را در گوشم میخواند تو را شناختم و حال که آشنایانم دارند بر سر جنازه ام استشهادیه ام را برای خدا میدهند، گمت کرده ام و میگردم در ذره ای از عشق خواندن «أشهَدُ أَنّ عَلیاً ولیَّالله». زبانم را از من گرفته اند و مادری دلسوز نیست که در گوشم بگود یا علی. خدایا چه کنم فقط با این اسم میتوانم راه را ادامه دهم. هر لحظه احساس میکنم گرمی که گم شده است در وجودم. ای دیو بی شرم «من» خطاب به تو میگویم که ازت بیزارم، سال ها مرا در سودای پروازت نشانده ای. ای اژدهای سر به فلک کشیده مرا حتی از دیدار با اشک برای حسین دریغ داشته ای. ازت بیزارم خودت را از من دور دار و به من نزدیک نشو. که آمده ام برای فتح، ما فاتحان شهرهای رفته بر بادیم یک یا علی گفتی و عشق را آغاز کردی / عهد وفا بستی تو در آن سال با من / اینبار دگر مشتاقم برای امتحان مرگ .
باسمه تعالی: سلام علیکم: زندگی آنگاه معنا مییابد که انسان با آینههای انسانیت بتواند خود را معنا کند که نمونه بسیار روشن آن حضرت امام الموحدین علی «علیهالسلام» است. نمادی از حکمت و بصیرت و تواضع و دلسوزی. موفق باشید
سلام علیکم! فرض کنیم من رفتم بهشت. آخرش چی؟ آیا نعمات بهشت دلم رو نمیزنه؟ میگن اونجا گرسنگی و تشنگی و. .. نیست. خوب وقتی تشنه نیستی لذت آب خوردن چی میشه؟ وقتی گرسنگی نیست لذت خوردن چی میشه؟ اونم حیات و زندگی که آخر نداره! وقتی که بهشت فقط یه رنگه. اونم فقط رنگ خوشی. گیرم که بگی لقای خدا! لقای ذات که محاله. بگی لقای اسمای خدا آخرش تا کی؟ اینکه پایانی برای زندگی آخرت نیست و مرگی نیست هم خوبه هم بد. اگه اونجا هم روزمرگی در بهشت باشه، خودش نوعی مرگه. تا وقتی توی دنیا هستی طمع بهشت و ترس از جهنم انسان رو به حرکت در میاره. اما در آخرت چی! آخرتی که آخر ندار چی میشه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این تصورات از بهشت که میفرمایید به معنای همین دنیا میباشد و مسلّماً مطلوب فطرت هیچ کس نیست. عرایضی که در شرح سوره واقعه شده میتواند مقدمهای باشد برای فهم حضوری که به نام بهشت برای اهل ایمان در پیش است. اشارهای نیز در جلسه اخیر «یا هشام» در رابطه با معنای حضور در بهشت، شده است میتوانید نظری به آن بیندازید. موفق باشید
https://lobolmizan.ir/sound/689?mark=%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%D9%87و
https://eitaa.com/matalebevijeh/16610
سلام: کانال لب میزان رو که باز میکنم تا وقتی پاسخ و پرسشها ها رو مطالعه میکنم اشک چشمانم قطع نمیشود همهمه ای در جانم است که نمیدانم آن را چگونه درمان کنم پرسش و پاسخ ها آتشی درجانم شعله ور میکنند هیچ کس نیست دستی از ما بگیرد و ما را همراهی کند چون شاخه ای نسیم حرف های شما ما را اندک جانی میدهد ولی تا روییدن بینهایت فاصله داریم کاش در شهرهای کوچک و دورافتاده ای که امثال ما زندگی میکنیم جایی بود تا ما هم از نفس قدسی امثال شما بهره ای بگیریم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان با وسعت ابعاد روحانی خود میتواند در جهان حاضر باشد، دیگر دوری و نزدیکیِ مکانی مهم نیست، بخصوص وقتی با مباحث «معرفت نفس» انسانها در افق حضور همدیگر قرار میگیرند و مییابند چه اندازه به همدیگر نزدیکاند. آیا نمییابید که بعضاً چه اندازه با مردم آن طرف دنیا به جهت مظلومیت مردم غزه به همدیگر نزدیک شدهایم؟ در این رابطه ما که قابل نیستیم، بنگر مولایمان چه میفرمایند آنجایی که فرمودند:
گر در یمنی چو با منی پیش منی
گر پیش منی چو بی منی در یمنی
من با تو چنانم ای نگار یمنی
خود در غلطم که من توام یا تو منی
موفق باشید
غزه قطعه قطعه شد، اما نشد تسلیمْ او/ زیر سمّ اسب ها لِه شد، نشد تسلیم او / خانه ها ویران شده، گل ها همه پرپر شده / زیر سرب داغ موشک ها نشد تسلیم او / همچو بارانْ بارش تیر و تفنگ و بمب هاست / ایستاده استوار و باوقارْ اما نشد تسلیم او / از زمین و آسمانْ امواج دریای بلا / پر تلاطم، بس خروشان شد نشد تسلیم او / همچو لاله غرق خون و سر به زیر و بی صدا / در مصاف تندباد ظلم پرپر شدْ نشد تسلیم او / لعنت کل دو عالم بر تو ای شیطان غرب! / غم پریشان کرده دل ها را! نشد تسلیم او / ای دو صد لعنت به غرب و بر حقوق بی بشر / غزه غرق خون نشسته آه، نشد تسلیم او / ای خدای قهر و قاصمْ قامت صهیون شکن / خون مظلومان غزه نیل شدْ نشد تسلیم او / ما همه چشم انتظار انتقام تو شدیم / ای خدای بی پناهانْ هان! نشد تسلیم او / عاقبت این جنگ انجامش رسد با لطف تو! / لیک حیرانم نشد غزه نشد تسلیم او!
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همین طور است که «عاقبت این جنگ انجامش رسد با لطف حق». زیرا غزه میدان معجزه ایمان و صبری است که نتیجه آن، تغییر نظام استکباریِ حاکم بر جهان است. بیچارهها ۷۰ سال پیش خواستند به پشتوانه قدرت اسلحهها و رسانههایشان ملتی را محو کنند و اتفاقاً درست، از همان دریچه میدانِ محو و نابودی جهان استکبار گشوده شد با مقاومت قهرمانانه مردمی که اسلحههای آنها اقتدار و مظلومیت و ایمان و صبر است. موفق باشید
سلام علیکم: آیا پیوند خوردن حیثیت نظام مقدس اسلامی به میزان مشارکت در انتخابات امر صحیحی هست؟ و اساسا این موضوع در حکومت های مردمی ذاتی است یا ما آن را بزرگ نموده ایم و اکنون دچار اموری تحمیلی می شویم؟ و بعد از آن که به جواب رسیدیم لطفا بفرمایید آیا فدا کردن امر مقدس «صلاحیت» به نیت رسیدن به «مشارکت» بیشتر را چگونه می توان تحلیل کرد، زیرا مسلما در این دوره افراد معلوم الحال زیادی تایید شده اند که به نظر کارشناسان جنبه مشارکتی دارد. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در آخر جلسه شنبه شب عرض شد انتخابات در نظام اسلامی در راستای حضور در میدانی است که میدان تقابل با استکبار است و به عنوان انتخابی بزرگ بنا بر آن است که در تاریخی حاضر شویم که وفاداری به نظام اسلامی است و این است که جهان استکباری سعی دارد ما را از حضور در انتخابات به بهانههای مختلف منصرف کند، وگرنه مسلّماً ضعفهایی هست. با اینهمه اگر بین خوب و خوبتر نتوانیم انتخاب کنیم، به هر صورت نمایندگانی که از جنس مردم باشند در میان هست که ما با انتخاب آن ها وظیفه خود را انجام داده باشیم. موفق باشید.https://eitaa.com/matalebevijeh/16048
با سلام: ما پنج جوهر داریم. عقل، نفس، جسم، هیولای اولی، صورت. سوال آیا حرکت جوهری در جسم است یا در هیولی اولی؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرکت جوهری، حرکتی است در جوهر در مقابل عرض، که ربطی به تقسیمبندیهای فوق که فرموده اید ندارد. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم ۱. حاج آقا نسبت شهدای ما (به خصوص شهدای شاخص) با معرفت نفس چگونه تصور میشود؟ اساسا این نوع حضوری که آنها درک کردند به جز شناخت نفس ممکن است؟ رجوعی در این زمینه دارید تا توجه کامل حاصل شود؟ ۲. امام خمینی فرمودند؛ تبلیغات از اصول بسیار مهم اسلام عزیز است. امام خامنه ای فرمودند: (نقل به مضمون) بیان هنری از همه بیان ها شیوا تر مستحکمتر و نافذ تر است. به نظر بنده اگر بخواهیم معارف ناب اسلام را انتشار بدهیم، احتیاج جدی به نگاه حقیقی به جایگاه تبلیغات و هنر داریم؛ سیر معرفت نفسی که شما تدوین کرده اید تا آنجایی که به سمت فصوص برسد احتیاج دارد تا برای شیوع در جامعه علمی دانشگاهی و حوزوی با تبلیغ صحیح و شیوا همراه شود. اگر منت بگذارید کتابی نیز در زمینه نظر به تبلیغ و هنر برای آموزش در مجامع عمومی تدوین نمایید، امید است ان شاءالله بتوانیم بهتر و سریعتر جامعه ایمانی را ذیل سایه مولی الموحدین جامه عمل بپوشانیم، ان شاءالله تشکر صمیمانه بنده که از جان و روحم به سمت شما ساطع میشود را بپذیرید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آنچه حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» به ملت ایران متذکر شدند همین بود که همگان فهمیدند ماورای این بدن، حضوری دارند بسی بالاتر و اینجا بود که شهادت برایشان روشن گشت و حضوری شد که از حضور در دنیا بسی بالاتر است. پشتوانه آن سخنان و آن عملها، همان معرفت نفس بود به معنای حقیقی آن و امروز ما برای بازخوانی آن حضور، نیاز داریم معرفت نفس را با تبیین بیشتر با این نسل به گفتگو بگذاریم 2- آری! اگر مبانی معرفتی ما حضوری و وجودی شود، خود به خود رجوع به هنر برای ارائه آنها پیش میآید مانند مسیری که شهید آوینی طی کرد. مباحث «جهان بین دو جهان» میتواند متکفّل این امر باشد. موفق باشید
ابلیس به آدم گفت میوه ممنوعه را بخور! باید اولا پرسید چرا صدای ابلیس را شنید و سخن ابلیس او را به تصمیماتی رساند سپس پرسید چرا تزلزل درونی آدم در خواسته ای از زبان همسرش او را به نتیجه رساند؟ جواب هر دوی این ها در یگانگی آدم با ابلیس و حوا می باشد، آدم هر دوی آنها را در خود داشت و آنها هر دو ظهورِ نَفسِ حضرت آدم بودند؛ آدم خودش انسان و شیطان است ما خودمان انسان و شیطانیم این ما هستیم که از شرق تا غرب بهترین و بدترین حاضریم تنها راهِ حل، غلبه بر شرق و غرب خود است . حال نمی پرسی چگونه می توان غالب بود که جاودان باشی و «حقیقت» تو را اصلیت؟ اسرائیل و آمریکا خودِ ما هستند همانطور که فلسطین و یمن و حزب الله خودِ ماییم آگر ما این واقعیت را می پذیرفتیم دیگر برای سلوک مان دچار زمین گیری و کُندی و خودخواهی و اکثر خطاها نمی شدیم و از بزرگ شدن نمی هراسیدیم، خودِ بزرگ شدن لازمه ما برای سلوک بشرِ آخر است. من این جملات را در حالی یافتم که از شرق تا غرب خود یعنی آمریکا تا انقلاب اسلامی قرار گرفتم تا فهمیدم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. بیحساب نیست که به ما فرمودهاند: «در تو نمرودیست در آتش مرو / رفت خواهی اول ابراهیم شو». موفق باشید
سلام خدمت استاد طاهرزاده: چرا خداوند نماز این موهبت فوق العاده بزرگ را به همه مخلوقاتش عطا نفرموده؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه موجودات عالم هستی در تسبیح خداوندند به همان معنایی که فرمود: «وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ» و موجودات مختاری مانند انسان و جنّ در همان راستا وظایف خاصی دارند مانند نماز. و لذا در این رابطه فرمود: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ». موفق باشید
