سلام علیکم: این حقیقت که مشکلات آخرالزمان در این وسعت و بیشتر بدست امام معصوم صلوات الله قابل حل هست بر کسی پوشیده نیست. نمیدانم مردم هنوز از مشکلات آگاه هستند یا خیر ولی میدانم بر شما پوشیده نیست، خودم از حدود هشت سال قبل خاصه متوجه وسعت ظلمات برای دهه هشتادی ها شدم، دهه های گذشته گرفتار بودند اما دهه هشتاد زمین خورده ظلمات شد و در تلاش برای ایستادن در ظلماتند و بعضی قد علم کردند همانطور که در جهان غرب پیش میرود، و خیلی عجیبه این ظهورات ظلمت در کشوری مثل ایران با دیدگاه جمهوری اسلامی قابل تحلیل شدن تر از خود مغرب زمینه ما در غرب این فهم ایرانی را از ظلمات نمیبینیم ولی از طرفی میترسیم مطرحش کنیم. اعتیاد، خوراک های شیمیایی، بیماریهای روانی، جسمی، روحی، شدت ظلمات که بیرحمانه هر ضعیفی رو میکشه و عملاً برای نسل های جدید چیزی به اسم دین معنا نداره، و این بسیار نگران کننده است که کودکان رو با احساسات و فکرهاشون با دین آشنا میکنند. هربار که این مشکلات رو تذکر میدم عمیق ترین دردها را روی دلم احساس میکنم این بار واقع هایی که مردم از شنیدنش فرار میکنند. نه حوصله شرح مشکلاته از بس زیاده و نه کسی دلش میخواد به آگاهی ازش خودش رو رنج بده و نه من حیا می کنم بیش از این بگم هرچند معتقدم مشکلات مال ماست و این نوجوانان خانواده های خود ما هستند. واقعاً درمونده ام اما در همان چند سال قبل روزنه ای از امید مقابل چشمم باز شد و امید وارم به هرحال همه ما به این امید بتوانیم برسیم. بخوبی میدانم تنها با پذیرش دردهاست که خدا درمانهایش را به ما میدهند، پذیرش یعنی بدانی که بیمار شدی و حال به طبیب رجوع خواهی کرد و با انکار بیماری خود را از درمان محروم نکنی.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ابتدا باید متوجه باشیم جایگاه انسان بسی برتر و بالاتر است از انسانی که تحت تأثیر فرهنگ غربی و تاریخ مدرن گرفتار روزمرّگی شده و در دل چنین توجهی است که گفتگو، آری! گفتگو و نه نصیحت، پیش میآید و در دل آن گفتگو که متأسفانه هنوز فرهنگ آن شکل نگرفته، عزمهای بلند برای تجدید نظر ظهور میکند. موفق باشید
با سلام و احترام: جوانی هستم دارای مدرک ارشد مهندسی و معتقد به الگوی پیشرفت اسلامی که قصد دارم برای آینده کاری خود برنامه ریزی کنم. لکن مشاغل مرتبط با رشته ی من تماما مملو از ظلمات مدرنیته و آسیب رسان به محیط زیست و روح و جسم انسان است و تکمیل کننده ی پازل سرمایه داری است که ام المصائب ماست. و همین موضوع سبب ناامیدی و بی انگیزگی و بی علاقگی به علوم آمریکایی و عدم کسب مهارت های لازم شغلی و تخصصی مرتبط شده است. از طرفی حضرت آقا تاکید بر علوم پایه و مهندسی دارند از طرفی می گویند که هدف ما باید تمدن اسلامی باشد. نمیدانم این تضاد را چگونه باید در زندگی و شغل خود حل کنم و گرفتار وسواس هستم تا خدایی نکرده شغل من بصورت غیر مستقیم منجر به نابودی زیست و حیات مردم نشود. از استاد تقاضا دارم در این زمینه راهنمایی بفرمایند. با تشکر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد به نظر میآید فرهنگ دانشبنیان با نظر به روحی که در عقل تکنیکی نهفته است، اشارات خوبی دارد. عرایضی تحت عنوان «تذکر به عقل تکنیکی» شده است. امید است مفید افتد. موفق باشیدhttps://lobolmizan.ir/sound/748?mark=%D8%AA%DA%A9%D9%86%DB%8C%DA%A9%DB%8C
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: بعضی ها میگویند تغابن یعنی در معامله کلاه سررفتن بین مستکبرین و مستضعفین و بعضی دیگر گفته اند تغابن یعنی در معامله ای کلاه سررفتن کافر ها و کلاه سررفتن مؤمنین. میشه با دلیل بگین نظر شما کدام مورد است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه در سوره تغابن شده است. مهم دقت به خود آیات است از طریق تفسیر قیّم المیزان. موفق باشید
با سلام و خدا قوت خدمت استاد محترم: با توجه به شرایط زمانه نظر استاد برای خانمهایی که بچه دارهستند و هم دغدغه تربیت فرزند را دارند و هم میخواهند از نظر علمی از جامعه عقب نباشند آیا ادامه تحصیلات خوب هست که دروس دانشگاه یا حوزه بخوانن و مدرک داشته باشند یا کتابهای شما و استاد مطهری و کتابهای علمی دیگری مطالعه داشته باشند که هم برای رشد خودشان خوب و مفید باشه و هم برای رشد و تربیت فرزندان و اگر کتابهای هم هست برای مطالعه معرفی بفرماید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به روحیه خودتان دارد که با حضور در مراکز رسمی مانند دانشگاه و حوزه بیشتر جلو میروید؟ و یا میتوانید با همت خود و با مطالعه کتابهایی که فرمودید، تا با انس با قرآن از طریق تفسیر المیزان و پس از آن انس با فصوص الحکم ابن عربی جلو بروید. موفق باشید
سلام وقت بخیر: استاد رابطه بین عین ثابته فرد با قضا و قدر چیست؟ طبق کتاب انسان و سرنوشت استاد مطهری قضا و قدر دو بخش حتمی و غیر حتمی هستند، آیا میتوان گفت یکسری از انتخاب هایی که عین ثابته کرده در مرحله قبل از ورود به جهان، قضا و قدر حتمی دارد و یکسری غیر حتمی؟ مثلا عین ثابته صدام که صدام بودن را انتخاب کرده قضا و قدر غیر حتمی به آن تعلق میگیرد چون میتواند در طول زندگی انتخاب و اختیار کند و عمل خوبی داشته باشد بنابراین قضا و قدری طبق عمل او به آن تعلق بگیرد؟ آیا این صحیح هست اگر نیست لطفا تصحیح کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع بحث «عین ثابته» بسیار عمیق تر از این حرف ها می باشد زیرا در آن نظر به شخصیت کلی فرد می شود و معلوم است که در دل چنین حضوری از شخصیت، قواعد و قضا و قدر نیز جاری است و آن قضا و قدر مناسب انتخاب او بر او جاری می شود؛ مگر تجدید نظر کند و حوزه حتمی بودن قضا و قدر و غیر حتمی بودن در این جا یعنی در تجدید انتخاب او به میان می آید. موفق باشید
سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: میدانیم که ما تفکر دینی و تفکر فلسفی و تفکر شاعرانه داریم و طبق هر یک از این تفکرها تاریخی بنا میشود مثلا ادیان ابراهیمی طبق تفکر دینی هست و تاریخ متافیزیک طبق تفکر فلسفی و... حال سوال من این هست که ما در کدام تاریخ باید خودمان را جست و جو کنیم؟ امام خمینی تاریخی دینی را شروع میکند و هایدگر پی ریزی یک تاریخ فلسفی (فلسفه به معنای حقیقی نه متافیزیک) میکند آیا همه باید در تاریخ دینی انقلاب اسلامی حاضر بشوند یا خود را در تاریخ های دیگر هم باید جست و جو کنند؟ البته اقسام تفکر به این معنا نیست که با هم تعارض دارند ولی تغایر دارند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به این نکته بیندیشیم که بشر جدید ظرفیت خاص خود را دارد؛ می توان به حضور تاریخی انسان فکر کرد که در عین حال، خود را در خود جستجو می کند و این است که به نظر می آید حضرت امام خمینی و جناب ملاصدرا و جناب هایدگر در کنار هم قابل فهم هستند. موفق باشید
سلام علیکم: من دنبال یک حدیث میگردم که بگوید که صفاتی همانند علم، قدرت و حیات، عین ذات خداوند میباشد. اگر اینچنین حدیثی سراغ دارید لطفاً آن را بیان کنید و آدرس آن را هم بفرمایید. چون به آن نیاز دارم! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک موضوع عقلی است که اگر صفات خدا جدای ذات باشد، خداوند محل کثرت می شود. امری است فوق موضوعاتی که احادیث بخواهند از آن سخن بگویند بلکه مبنای اعتقاد به حقیقت احادیث نیز همین امور عقلی است. موفق باشید
با سلام و احترام: در پاسخ کمترین میزان شرک امام باقر (ع) فرمودند: «هر کس به هسته ای بگوید سنگریزه است و به سنگریزه بگوید هسته است! و به آن متدین و معتقد شود.» تفسیر و منظور کلام حضرت چیست؟ با تشکر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: لطفاً عین متن را به طور کامل ارسال فرمایید. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام و درود خدمت شما از آنجایی که نماز عاشق است و ما معشوق میخواهم عاشق را فلسفهی تر بشناسم کدام کتاب میتواند عاشق را به معشوق و معشوق را به عاشق برساند از دعای خیر امامم را خوشحال کنید یا علی مدد اللهم عجل لولیک فرج به حق زینب کبری سلام الله علیها
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد کتاب «آداب الصلواۀ» حضرت امام خمینی مطالب ارزشمندی را با ما در میان میگذارد. موفق باشید https://lobolmizan.ir/sound/674?mark=%D8%A2%D8%AF%D8%A7%D8%A8
«انسان بخاطر نظر بیش از حد به تن، بیشتر خود را محصور تن و حتی عین تن می بیند.» آیا می توان گفت که نفس در بدن که فرمودید حضوری کامل و تمام دارد، بواسطه نظر داشتن بیشتر به بخشی از بدن، در آن قسمت حضور شدیدتری دارد؟ مانند کسانیکه راست دست هستند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال هرکس به این خودآگاهی نرسد که خود را ماورای بدن بیابد و متوجه نشود بدن او ابزاری است در اختیار او، عملاً خود را در محدوده بدن خلاصه میکند و از حضور در ابعاد متعالی وجود خود محروم میگردد. موفق باشید
استاد عزیز سلام: عرض تسلیت و تبریک بابت شهادت بزرگ مرد جهادی، رییسی عزیز. با توجه به اینکه این نظام مورد عنایت خاص پروردگار و امام زمان هست، و بعد از سالها شهید رئیسی امیدهای زیادی نسبت به آینده انقلاب و رفع مشکلات در ذهن ها زنده کرده بود شهادت ایشان چه ابعاد و توجیهاتی میتواند داشته باشد که ما به این قلبمون بقبولانیم و مقداری درد فراق و دلشوره ما فروکش کند آیا شهادت ایشان برکاتی بالاتر از وجود ایشان داشت؟ آیا آینده عملکرد ایشان احتمال دچار شدن به سرنوشت مابقی رئسای جمهور داشت و خداوند با این شهادت بهترین سرانجام برای ایشان و نظام خواست؟ آیا خداوند شخص کاربردی تر برای نظام در نظر داشت که ضعف های این دولت را سریعتر و راحت تر رفع کند؟ (مانند کنترل تورمی که در سفره مردم زیاد حس نشد، یا قول مسکن ۱ ملیون در هر سال، یا بی سامانی بخش خودرو سازی و...) ممنون از شما، دعاگوئی
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مربوط به ذات انقلاب است جهت حضور در آینده بشر، حضوری که متذکر توحید میباشد و عبور جهان از زشتترین معنایی که انسان در خود دارد و خداوند مسلّماً آیت الله رئیسیها را پرورانده است برای چنین منظوری. مهم درستدیدنِ چنین انسانهایی در جایگاه تاریخیشان میباشد. موفق باشید
سلام و عرض ادب و التماس دعا. ببخشید دو سوال دارم. چرا رهبری برای آقای رئیسی از عبارت «درگذشت شهادت گونه» به جای کلمه «شهادت» استفاده کردند؟ و سوال دوم: تفاوت رئیس جمهور با کارمند اداره برق یا راننده اسنپ در کشور ما چیست و اگر راننده اسنپ در حین انجام ماموریت تصادف کند و بمیرد، آیا شهید حساب می شود؟ ممنونم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. از نظر فقهی این جمله باید مطرح شود. وگرنه باید مانند شهید بدون غسل و کفن دفن میشدند که مربوط به «مقتول فی معرکۀ الحرب» است. ۲. آری! اگر انسانی در بستر حضور همه جانبه و مجاهدانه در میدان خدمت به اسلام و مسلمین حاضر شود و در چنین حضوری قرار گیرد که شهدای خدمت قرار گرفتند؛ قرآن میفرماید: «وَمَنْ يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً ۚ وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا» هر کس در راه خدا (از وطن خویش) هجرت کند در زمین برای آسایش و گشایش امورش جایگاه بسیار خواهد یافت، و هر گاه کسی از خانه خویش برای هجرت به سوی خدا و رسول بیرون آید و در سفر، مرگ وی فرا رسد اجر و ثواب چنین کسی بر خداست وخدا پیوسته آمرزنده و مهربان است. موفق باشید
با سلام: استاد روزگاری فکر می کردم مطالعه بهترین کار و سرمایه گذاری است و مطالعه در الهیات و دین و نفس و... نامتناهی و شگفت انگیز است. ولی الان فکر می کنم نیازی به این همه مطالعه نیست. اصول را که بدانی تمامه. هیچی تازگی لازم را نداره که انرژی راه افتادن بده. حتی در مراجعه به آیات و روایات می گم آخرش دستور بندگی و رضا به قضا است، فقط می خوانم و رد می شم. در امور روزانه هم به اندازه رفع حاجت بیشتر نیستم. انگار همه چی را فقط تماشا می کنم، همین! نماز و اعمال را انجام می دم بدون اینکه طالب چیزی باشم. مثل باغبانی که زمین را آماده کرده و نهال را کاشته و دیگه کاری نداره. فقط نگاه می کنم. چه حالتیه؟ در دام شیطان؟ چه کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در بستر حضور در «وجود» آنچه پیش میآید، شدت وجود است و نه مطلب جدید. زیرا ما با قرارگرفتن در صراط مستقیم، همچنان در صراط هستیم، ولی با حضوری بعد از حضور قبلی روبهرو میشویم که دارای شدت بیشتر است. حضور در بیکرانه جاودانه خودمان و قرآن و روایات چنین بهرههایی را به انسان عطا میکنند. موفق باشید
سلام: دلم میخواد که یک عمر برم و برم و فقط طی مسافت کنم، نوری را فتح کنم که از دل این عقیق سرخ کربلا به بیرون میتابد. به شدن ها فکر کنم در وقتی که بودم و بعد عمری خستگی، که فکر نمیکنم حالا حالا ها پیدایش شود. مرگ چه زود و چه دیر به سراغم آید و بگویم: وقتی برگشتی و اسم از دریا بگو... از سختی های راه بگو... چی آخر این جاده بود... وقتی برگشتی و اسم از فردا بگو... از دشت پروانه ها بگو... یک عمر یاد داشتم را بیندازم در دَله ی آتش تا بلکه از سرمای روزگار آتشم خاموش نشود و سرد نشود. ای پسر پیغمر خطاب به من میگویم که پیغمر تو کیست؟! چیست؟ ای پیامر به تو میگویم که به همان که تو را آفرید بگو که من را هم آفرینَش کند، وگر که نه شکسته شود شیشه ی موج های آفرینش من! « سحری چو شاه خوبان به وثاق ما درآمد / به مثال ساقیان او به سبو و ساغر آمد / نه سبوی او بدیدم نه ز ساغرش چشیدم / که هزار موج باده به دماغ من برآمد / بگشاد این دماغم پر و بال بینهایت / که به آفتاب ماند که به ماه و اختر آمد / به مبارکی و شادی چو جمال او بدیدم / ز جمال او دو دیده ز دو کون برتر آمد» دشت مون با یه اراده سوخت.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت آن است که برای نزدیکشدن به حق باید قلبی مثل مخمل داشت. هر انسانی به شکلی نرمشدن را فرا میگیرد. بعضیها حادثهای را پشت سر میگذراند، بعضیها مرضی کشنده را؛ بعضیها درد فراق میکشند، بعضیها درد از دست دادن مال. همگی بلاهای ناگهانی را پشت سر میگذاریم، بلاهایی که فرصتی فراهم میآورند برای نرمکردن سختیهای قلب. بعضیهایمان حکمت این بلایا را درک میکنیم و نرم میشویم، بعضیهایمان اما افسوس که سختتر از پیش میشویم. موفق باشید
سلام علیکم! انسان در ابتدا هیچ علمی ندارد. کم کم علم او افزایش مییابد. این سبب شدت وجودی اش می شود. سوال: وقتی نفس شدت گرفت، آیا تغییری در نفس ایجاد میشود؟ چرا؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: تغییر نفس از طریق علم به همان شدیتیافتن آن است وگرنه عملاً علم، اگر بر نفس عارض شود که نفس در ذات خود عالِم نشده است؟ موفق باشید
سلام استاد عزیزم: مدتی است که مطالب صوتی شما رو از حدیث عنوان بصری و بعد از اون یابن جندب و نامه ۳۱ را دنبال می کنم. دنیا به نظرم پوچ شده ولی در عمل تا مدت کوتاهی اثر بخش هست و به سرعت در عین حال که همچنان اعتقادم ثابت است، حالت جذبه احادیث رو از دست میدم. هر بار که مجدد به صورت روزانه به گوش دادن مطالب ادامه میدم وضع کمی بهتر است ولی باز برگشت دارد. این حالت باعث شده یک نوعی از یأس از اینکه بتونم خودم رو نجات بدم پیدا کردم هر جا هم که ذکر توسلی بوده خواستم که اهل بیت خودشون کمک کنند. با کوچکترین مشکلات دنیا به شدت به هم می ریزم ولی از این ناراحتی خودم هم متعحبم. خدا رو شکر گوش کردن مطالب همچنان اثرگذار هستند ولی ۳۷ سالمه و میترسم این جوری بمیرم و در همین حال بد بمونم. همه فکر میکنند که من خیلی آدم خوبی هستم ولی در باطن گرفتار همه رذیلت ها. به هرکسی راجع به مطالبی که فهمیدم صحبت میکنم براش خیلی سخت و سنگین است و پذیرش ندارند. نکنه که من با فهمیدن و عمل نکردن اوضاعم بدتر میشه. منظور خدا از اینکه شرایطی رو مقدر کرد که بیشتر بفهمم رو درک نمی کنم. چکار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال، این حالت قبض و بسط، شرطِ راه است و آن را امری طبیعی بدانید و با برنامهای که به خود میدهید بخصوص با انس با قرآن در سورههایی که بحث شده؛ ان شاءالله روز به روز وسعت لازم پیش میآید. موفق باشید
بسمه و رحمته و ریحانه و رضوانه: در جنگ منفعل نباشید، فعال شوید. انفعال و ترس از خود جنگ خطرناک تر است. جنگ شاید آدمی را از پای در نیاورد اما ترس از جنگ قطعا آدمی را زمینگیر می کند. باید از خود ترسید! این درس تاریخ است از سرنوشت ملت های که ترس آن ها را ذلیل کرد، آزادی و استقلال و هویت شان را از آنها گرفت. امید را زنده کنید و از تیر خلاص ترس فاصله بگیرید، از خبرهای گاه و بیگاه از آنهایی که حاضر نیستند برای آیندۀ تاریخ شان بجنگند از آنها حتما فاصله بگیرید اینان آدم های سطحی و زودگذرند که تاریخ هیچگاه از آن ها داستان های خوبی را برایمان روایت نکرده است. پر دل شوید و تاریخ ساز. تاریخ را آنانی می سازند که درافق آینده از سرمایه ی گذشته ی خود و ریشه های فرهنگ و هنر و سرزمین شان حماسه می سرایند. ترس، از شما انسان های بی رگ و ریشه می سازد که بدرد هیچ داستانی نمی خورید نه داستان و قصه های عاشقانه و نه داستان های حماسی و اسطوره ای. تکلیف خودتان را پیدا کنید یا جای نقش تاریخی فردایتان را خود پیدا کنید و در آن نقش قراربگیرید یا منتظر باشید تا در نقشه ی کسانی قرار بگیرید که کارگردان داستان های جنایی و وحشی اعصار بوده اند. امروز تاریخ بیش از هر روز دیگر تشنه ی روایت آدمیت است. بشر، محتاج حماسه است محتاج آینده ای است که خودش را ادامه ی تاریکی دیروزی اش نداند، فردایی که ادامه ی دیروز گرگ صفتی و دریدگی سرمایه و ثروت و قدرت نباشد را فریاد بکشید. در پی تشکیل هویت جمعی آدمی باشید که در انتظار روشنایی فرداست. خودتان را در بن بست بی حاصلی و پوچی و بیهودگی سرگردان انسان هایی نکنید که به فردایی بس بی حاصل تر و تاریک تر از دیروز شما را به مرگ محکوم می کنند. فردا روایتی دیگر هم دارد بس شیرین و بس دلکش و روشن! آری، گذر و گذار از این صحنه ی تاریخی امروز و نجات از ادامه ی پوچستان ها سخت و صعب و دشوار و با هزینه همراه است اما هزینه اش هم برد است و سود. نگذارید داستان مرگبار انسان های تکرار شوند که گوش شأن بدهکار ندای حقیقت نبود. نگذارید تا شما را بکشند به استقبال مرگ بروید تا شما بر او وارد شوید و او را در آغوش بکشید. طنین صدای غدیر در تاریخ آدمیان بلند شده است امروز بیش از هر روز دیگر، گوش کنید! این همان علی (علیه السلام) است که فریاد می زند از سیاهی لشگر دشمن نهراسید و دندان ها را برهم بفشارید و جمجمه ها را بر سر دست بگیرید و انتهای لشگر دشمن را نظر کنید که شما پیروزید. حماسه خوان شوید، امروز تاریخ ما را حماسه ها می سازند، تاریخ را در شعرهایتان و در نثرهایتان نصرت دهید، گوش ها آماده ی شنیدن شدند. غول نا امیدی را با تبر ابراهیمی تان بشکنید و از بتخانۀ نمرود نهراسید که جهنم هیزم های آتش برایتان گلستانی خواهد شد که تاریخ معجزه اش را برای نهایی ترین انسان ها بازگو خواهد کرد. امروز همان انتظاری است که برایش نفس می کشید. نفس هایتان را حبس نکنید، تنفس کنید در هوای آزادگی و رهایی از زندان فرعون های زندگی تان. نفس نفس بزنید تا ریه هایتان را از عطر دلکش آینده ای که شما را از تنفس مصنوعی زمانه رها میکند پر شود. «یا مُنَفِّسَ عن المکروبین»
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! و صد آری! چه اندازه در صراطی که به سوی حقیقت است فداکاریهای ما زیبا و زیباتر خواهد بود. نه تنها برای دیگران، بلکه برای خود، از آن جهت که خود را ماورای روزمرّگیها در دل طوفانها با وسعتی به وسعت تاریخی که آغاز میشود، بزرگ و بزرگتر احساس می کنیم تاریخی که با مقابله با جاهلیت دیروز و امروز بر خود میبالد به گمان آنکه امروز و فردا از آنِ اوست. غافل از آن که این سنت خداوند است که مهلت ادامۀ آنان را از طریق مقابله با آنها از آنان میگیرد. و این است راز امیدواریِ ما به حضوری که از طریق انقلاب اسلامی در آیندهای که آیندۀ سیطرۀ جاهلیتِ دوران نیست خود را مییابیم.
خدا میداند چه اندازه شهدا و آنانی که بصیرت توحیدی دارند از تجاوز اینچنینی رژیم جنایتکار صهیون خوشحال هستند. از آن جهت که جبهۀ استکبار با تمام توان همۀ امکانات خود را به میان آورد تا خود را اثبات کند و حقیقتاً بسیاری از زوایایی که قدرت او را به نمایش میگذارد، را به میان آورد و ما نیز از جهتی غافلگیر شدیم؛ ولی قصۀ مقابله با استکبار، بسیار بالاتر از آن است که او گمان میکند با به شهادترساندنِ سردارانمان ما را متوقف میکند از آن جهت که: «اگر پایان ما با سردارانمان بود؛ در کربلا همه چیز به پایان رسیده بود». زیرا کربلا ذیل حضور در تاریخ اسلام آغازِ تاریخی بود به سوی نهایت بلوغ انسانیت، و انقلاب اسلامی نیز ذیل اسلام آغازی در دل آن آغازها بود تا هر آن کس بنای تعالی خود را در بودن امروزینِ خود احساس میکند؛ در این تاریخ و در این مقابله بیش از پیش بشکفد. رفقا نشستی تحت عنوان «راز شهادت و امیدواری به آینده» داشتهاند که خوب است به نکات مطرح شده در آن نشست توجه شود . https://eitaa.com/soha_sima/5002 موفق باشید
سلام استاد: اگر انقلاب نبود؟ باید به همین فکر کرد و با همین هم خوش خوشان زندگی کرد. هر جا هم که لازم شد دوباره پرسید، مجالی نیست برای فکر کردن به کمبود و ضعف ما. یکسری آدم ها هستند که اسم خودشان را گذاشته اند اندیشمند و صاف صاف در مملکت راه می روند و سخنرانی اشان را میکنند ، دلم میخواهد ازشان ببپرسم ای متفکر، تا به حال چه کرده ای؟ ای متفکر بنده نخواهم دنبال حرف های تو باشم باید چه کنم؟ نخواهم راجع به انقلاب اسلامی فکر کنم باید چه کنم؟ نخواهم آن فکر و ایده ای که مدت ها به خواطر اش زحمت عمقی کشیده ام تبدیل به یک رمان یا کتاب در دست خواننده ای شود چه کنم؟ ای متفکر چرا باید مخصوصا در حوزه ی انقلاب اسلامی اندیشه ای داشته باشی و تازه شروع کنی بعد ۴۶ سال بررسی کنی و در کتاب ها دنبال افق بگردی و بگویی فلانی گفته است، ما گمراه بودیم و امام ما را نجات داد، خُب ... . آیا خود تو که این حرف رو میزنی نجات یافته ای؟ آیا فکر میکنیم اگر امام و انقلاب نبود چه بر بشر میگذشت؟ خُب چرا این سخن از یک متفکر به میان آمده؟ حرف من اینه که امام مگر سرشتی و قراری جز با قرآن داشت؟ مانند این است که در فضایی آلودگی صوتی باشد و ما افزون بر آن شروع کنیم به فریاد زدن که شلوغ است. من به شخصه راجع به آینده انقلاب نومید هستم و در دل همین نومیدی ناچار به امیدواری هستم چون دگر نا امیدی معنی نمیدهد و بالاخره میخواهیم چه کنیم، آن وقت این جا هر کس حرفی از امیدواری زد، هرچه بیشتر تلاش میکنم که بتوانم با آن حرف امیدوار شوم. امیدوار یعنی چه؟ یعنی میخواد بشه میخواد نشه باید انقلاب همیشه بماند، اگر یک انشاءالله هم بگوم بهتر هم هست. و حالا انقلاب بماند یعنی چه؟ یعنی نیمی از راه همین انقلاب اسلامی است و الکی امام در آبان سال ۱۳۴۳ آنگونه قیام نکردند. بعضی وقت ها با خودم میگویم مگر من هنوز از انقلاب انتظاری دارم یا منتظرم که همه چیز راه بیفتد و قشنگ بروم مدرسه، بعنوان یک طالبِ مطلب به معلم بگم یاد بده بیبینم اینا چیه پیرامونم. حالا میایم به همین اندیشمندا که میگیم، میگن تو خودت باید دروس رو بفهمی، مانند اینه که بگی کسی با من دوست نمیشه یا دوست ندارم در فلان زمینه و تنهام، بعد بگن که این زمینه یار و دوست و همراه نمیخواد. خلاصه میخواستم بگم ای آقا نوید، انقدر ما رو از حال بد نترسون. همچین خبرایی هم نیست که حالا اومدیم و چون بچه شیعه هستیم مسئولیم و مُنگل کنیم خودمون رو. خداییش من یکی فقط دنبال همین حرف ها هستم و نه بهشت. دیگه نیمیدونم باید چیکار کنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به خوبی میدانید که ما در حال حاضر با دو نوع آینده روبهرو هستیم: آیندهای است که در غرب محقق شده و ما گمان میکنیم میتوانیم با تلاش و برنامهریزی، آن نوع زندگی را آینده خود کنیم که البته در این صورت در نهایت در درون تاریخ تجدد قرار میگیریم، با همه تبعاتی که دارد و آینده دیگر، آیندهای است که با تفکر نسبت به گذشته خود و تفکر نسبت به غرب، مدّ نظر ما قرار میگیرد. یعنی همان آیندهای که با اکنونِ انقلاب اسلامی مدّ نظرها قرار گرفته و تنها با عقل ریاضی و با محاسبهپذیر کردن همهچیز به آینده نظر ندارد که زندگی را بیمعنا میکند، بلکه به عهد قدسی انسان نظر دارد که در وجود بیکرانه او محقق میشود و انسان را به نوعی از فرزانگی دعوت میکند که همان ارتباط با «وجود» یا هستی است. این نوع آینده، با انقلاب اسلامی در شُرف وقوع است، امری که امام شهدا و شهدا متوجه آن شدند. عالَمِ اراده معطوف به حقیقت با هویت: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم» این شدّیّت و دشمنی، دشمنی با صدامها و ناپلئونهایی است که بنا دارند دوستیها را از میان ببرند.
عقل ما به ما میگوید برای شناخت واقعی باید از عالم قدس مدد گیریم، و برای این که بتوانیم شایسته این امدادهای غیبی گردیم، باید صفاتی را در خود بپرورانیم و صفاتی را بمیرانیم. و روایات اهل البیت چنین آمادگی را به ما پیشنهاد میکنند. حکیم واقعی همانی است که همواره در آمادگیِ گرفتن علم از عالم قدس، به سر می برد و یک لحظه نظر و توجه به عالم بالا را از دست نمیدهد. تا از معرفت نسبت به عالم قدس منفک نشود. آیا این همه حضور در این زمانه در نزد خود و در جهان نیست که ما را معنایی به وسعت بشر آخر الزمانی میدهد؟
سلام استاد: آیا عشق و حبی که ناخودآگاه نسبت به مومنین صاحب معرفت پیش میآید هم از جمله خیالاتی است که ما را از خودمان میدزدد و بیخود میکند که درباره آن گفته اند: این برونیها همه آفات توست؟ اگر شدت داشته باشد چه؟ «الذین آمنوا اشد حبا لله» چه عشقی است؟ عشق به خود؟ یا این مورد را هم شامل میشود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آینۀ اهل معنا این «حقیقت» است که رُخ مینمایاند و این حبّ، عطای الهی است از آن جهت که فرمودهاند: «مهر خوبان در میان جان نشان / جان مده الاّ به مهر دلخوشان». موفق باشید
سلام استاد عزیز: در سر زدن به اقوام گاهی بعضی کشف حجاب میکنند. برخورد با آنها چگونه باید باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به سخن رهبر معظم انقلاب که میفرمایند اکثر این افراد نمیدانند؛ به نظر میآید از آن جهت که نباید به راحتی قطع رحم کرد، با اغماض عبور کنیم تا در وقت خود بتوانیم دلسوزانه به آنها تذکر لازم را بدهیم. موفق باشید
سلام استاد عزیزم: برای توجه به رخداد یکشنبه اینگونه برایمان نوشته اید:
«اگر شهدا با حیاتی بیشتر و تأثیری افزونتر در صحنه نیستند، چرا استکبار از تشییع پیکر مبارک سید حسن نصرالله تا این اندازه نگران است و تلاش دارد تشییع آن مرد بزرگ تا آنجا که ممکن است، محدود باشد؟ آیا خود را آماده کردهایم تا در فضایی که با تشییع آن مرد بزرگ پیش میآید، حاضر باشیم؟ فضایی که در تشییع پیکر جناب سعد بن معاذ پیش آمد و رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» متذکر انبوه فرشتگان در آن تشییع شدند. در تشییع پیکر شهید سید حسن نصرالله آیندهای را مدّ نظر آورید که آن روح بزرگ، انسانهایی را به ظهور خواهد آورد که هر کدام، سید حسن نصراللهها هستند. مگر میشود ما در این تشییع در اکنونِ خود نسبت به آینده بیبهره باشیم؟ اعم از آنکه در لبنان حاضر باشیم و یا توجه و روحمان آن مرد بزرگ را تشییع کند. به گفتۀ آن مرد لبنانی فکر میکنم که میفرماید: «حتی اگر سید را تشییع کنیم باز هم آماده نخواهیم بود. این تشییع تا روز قیامت با ما خواهد بود». لبنانِ پس از تشییع، لبنانِ دیگری خواهد بود. لبنانی که بزرگ شهیدش قرار است تا قیام قیامت دستگیر وداع کنندگانش باشد. آری روز تشییع سید، مقاومت خیز بلندی میگیرد، از اینجا تا قیامت. اعم از آنکه در لبنان حاضر باشیم و یا توجه و روحمان آن مرد بزرگ را تشییع کند.
استاد عزیزم تقاضایم به تفصیل آوردن جمله ی پایانی متن بود اینکه «توجه و روح مان آن مرد بزرگ را تشییع کند» و پرسشی که برایمان مطرح نموده اید «مگر می شود ما در این تشییع در اکنونِ خود نسبت به آینده بی بهره باشیم ؟» از این توجه برایمان بگویید گویی تشویش پیش نیامدنش را داریم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به آن قضیه فکر کنید که آن مرد خدمت مولایمان حضرت علی «علیهالسلام» رسید، عرض کرد برادری دارم در یمن که بسیار علاقهمند است در کنار شما در جهادی که بدان مشغول هستید، حاضر باشد ولی برایش مقدور نیست. حضرت فرمودند همینکه دلِ او و توجه و روح او اینجا در کنار ما میباشد، در واقع او در کنار ما است و جناب خواجه سعید ابوالخیر در همین رابطه آن شعر مشهور را سروده است که «گر در يمني چو با مني پيش مني / ور پيش مني چو بي منی در يمني».
زیرا نفس انسان مجرد است. مهم آن است که آن نفس به کدام صحنه تعلق داشته باشد، به همان اندازه در آن صحنه خواهد بود و معلوم است که این نحوه حضور، امر سادهای نیست که بدون تشویش نباشد! آری! تذکری است به نفس که مواظب باشد در آیینۀ آن تشییع، از آنچه باید بنگرد و در آن حاضر باشد؛ غفلت نکند. موفق باشید
جناب استاد: این ویدئو را از این کودک فلسطینی ببینید فکر میکنم به دردتان میخورد و شما را در این عشق متحیر میکند. کلامی که در حضور به زبان ایشان جاری میشود سخن صدق ایست که نمیتوان آنرا نادیده گرفت. تفصیل حقیقتی که اجمالا رخ داده زیباییهای را برایمان در چنته دارد که عاشق دیدنشانیم. https://uploadkon.ir/uploads/d34908_25SnapClip-App-AQOXwnHBJ-erxeLME2BERPipv9nIRq6KYjlbYpu8yZZ0fx1soP5EoJB54p7cgevgrEXvrFWd-j8KYHSDChByywQceo2lftvt3wVfd0U.mp4
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که جهان با همۀ سختیهایش یک راه بیشتر برای بشریت راهِ حقیقت و عبور از مشکلات و حتی به هیچگرفتن مشکلات نمانده است و آن، نظر به شریعتی است که ما را در آینۀ اولیای الهی به سوی خدا که همۀ حقیقت و مقصد است، رهنمون میباشد. موفق باشید
سلام و عرض ادب استاد عزیز: در ماه مبارک رمضان در جلسات قرآنی خانوادگی و بین خانم ها اگر بخواهند در کنار جلسه قرآن ماه رمضان، مباحث عمیق معرفتی حول محور سوره ای را هم داشته باشند (از مباحث حضرت استاد) پیشنهادتان کار کردن کدام سوره یا سوره هاست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده به خواهرانی که بنای جلسات قرآنی دارند و در کنار خواندن یک جزء قرآن تصمیم گرفتهاند تا بحثی قرآنی نیز داشته باشند؛ این بود که در سورۀ «مُلک» تدبری داشته باشند. از آن جهت که اولاً : در مناسبات مختلف توصیه شده است که سوره ملک قرائت شود و ثانیاً: بحمدالله سوره ملک متذکر معارف عالیه ای میباشد که خوب است بدان توجه شود . جزوۀ آن در اختیار حاج آقای نظری قرار گرفت تا برای خواهران تکثیر کنند. و صوت جلسات سوره ملک در سایت می باشد. موفق باشید
سلام علیکم: از جناب استاد طاهرزاده خواهشمندیم شرح دعای سمات را هم بدهند. جژاء کم الله خیرا
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته آیت الله قاضی آن دعا را شرح کردهاند و امید است توفیقی حاصل شود و باز از زوایای دیگر آن دعای اصیل و عمیق به صورتی که انسانهای این زمانه بتوانند با موضوعات عمیق آن ارتباط پیدا کنند؛ شرح شود. موفق باشید
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: آیا صحیح است که انسان در هنگام مرگ و برزخ و قیامت فقط با خدا روبروست و تا ابد و همیشه فقط تنها با خداست؟ این سوال را بر اساس فهمی که از وحدت شخصی وجود فهمیدم، پرسیدم. با تشکر از توجه شما استاد عزیزم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ولی با کدام اسم از اسمای الهی؟ با اسم «لطف» و صورتهای مربوط به آن؟ و یا اسم قهر و آتش مربوط به اسم قهر اسم حق. موفق باشید