بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
38734

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: ۱. اگر انسان به یک شخص محرم نگاه کند آیا محدود به آن شخص می‌شود یا نه؟ ۲. اگر انسان به یک شخص نامحرم نگاه کند آیا محدود به آن شخص می‌شود یا نه؟ ۳. نگاه کردن به نامحرم چه ضررهایی دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه به نامحرم حتی به وجه و کفین او اگر از سر لذت باشد؛ ذهن و روح انسان را مشغول ظواهری می‌کند که ازحضور در معنویات به همان اندازه محروم می‌شود. موفق باشید

38729

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: معذرت میخوام بابت اینکه هی مزاحم میشم حلال کنید. ولی من این موضوع برام حل نشده، طبق فرمایش شما عین ثابته ما شخصیت کلی ما می‌باشد مثلا اینک خدا وجود و بودن صدام را به او می‌دهد ولی نحوه بودنش مال خودش هست، حالا بحث من اتفاقاتی هست که برای ما میفتد خیلی مواقع تلاش می‌کنیم برای رسیدن به چیزی ولی نمی‌رسیم یا مثلا در سن ۲۰ سالگی دچار یک بیماری خاص می‌شویم که نحوه زندگیمان تغییر می‌کند و باعث می‌شود خیلی از تلاش ها بی فایده شود، سوال من اینست که آیا خود این اتفاقات دقیق خودش درعین ثابته ما بوده، یا اینکه نه یه نوع از شخصیت درعین ثابته بوده مثلا غرور و خدا طبق آن اتفاق را رقم زده؟ یعنی نوع و شکل و چگونگی اتفاقات را خدا تعیین می‌کند یا نه به همان شکل و نوع در عین ثابته مان بوده است؟ تشکر بابت زحمت هایتان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید این موارد و ابتلائات که پیش می‌آید، بیشتر برای امتحان ما باشد و در دل همین ابتلائات می‌توان شخصیت اصیل و نهفته خود را به فعلیت رساند به همان معنایی که سالکانِ سیر به سوی حضرت محبوب فرموده‌اند: «در بلا هم می‌چشم الطاف او / مات اویم مات اویم مات او». موفق باشید

38597

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: دل آزرده و بی مهتاب شده ام. در دنیا چون آهن پاره ای پوسیده و بی مصرف در فضا معلق، وامانده از تکیه گاه به دنبال خدا می‌گردم. نه راه پیش دارم نه راه برگشت، چه کنم؟ می دانم و خوب می دانم که فریب خورده ام، اما از چه؟ از که؟ غرب زدگی برایم شده یک خیاط حرفه ای، چون از یاد برده ام که انسان عریان به دنیا آمده و عریان از دنیا می‌رود. با خود احساس کردم که زمستان است و سرد، باید لباس بر تن کنم اما این لباس تنها تن مرا نپوشاند، بلکه بیش از همه این ها خود و منیتم را پوشانده. خدایا به کجای این شب تیره پناه آرم؟ «خانقاه دل . بمی بَربند راه عقل را از خانقاه دل . ‏که این دارالجُنون هرگز نباشد جٰای عاقلها‏ . اگر دل بُسته ای بَر عشق جانان جای خالی کُن‏ . ‏که این میخٰانه هرگز نیست جز مأوای بیدلها‏ . تو گر از نشئۀ می کمتر از آنی بخود آئی‏ . بُرون شو بی درنگ از مرز خلوتگاه غافلها‏ . چه از گلهٰای باغ دوست رنگ آن صنم دیدی‏ . ‏جُدا گشتی ز باغ دوست‏‏(یار) ‏‏دریاها وَ ساحلهٰا‏ . تو راه جنّت و فردوس را در پیش خود دیدی‏ . ‏جُدا گشتی ز راه حقّ وَ پیوستی بباطلهٰا‏» « سخن دل . نتوان نرم نمودش به سخن‏ . ‏این سخن از دل سنگش پیداست‏ . ‏‏از در صُلح بُرون ناید دوست‏ . ‏دیگر امروز ز جنگش پیداست‏ . ‏‏می زده ست از رُخ سُرخش پُرسید‏ . ‏مستی از چشم قشنگش پیداست‏ . یار امشب پی عاشق کشی اَست‏ . ‏من نگویم؛ ز خدنگش پیداست‏ » خدایا راهم ده . چگونه به خدا بگویم فقط تو را دوست دارم و تا الان غلط کرده ام که جز تو بوده ام . «( فارغ از عالم‏ . ‏‏فقر، فخر است اگر فارغ از عالم باشد‏ . ‏‏آنکه از خویش گذر کرد، چه اش غم باشد؟‏ ). ‏‏طالع بخت در آن روز برآید، که شبش‏ . ‏یار تا صُبح وَرا مونس وَ همدم باشد‏ . ‏‏طرب سٰاغر درویش نفهمد صوفی‏ . ‏باده از دست بُتی گیر که محرم باشد‏ . ‏‏طوطی باغ محبّت نرود کُلبۀ جُغد‏ . ‏بازِ فردوس، کُجا کَلبِ معلَّم باشد؟! ( ‏‏‏این دل گُم شده را یا به پناهت بپذیر‏ . ‏‏یا رَهٰا ساز که سرگشته عالم باشد) »‏ حاج قاسم با دلی گرفته و چشمی گریه آلود صدایت می‌زنم در عصر یخبندان قلبم ، دستم را بگیر. من باید بروم ، جا مانده و لگد کوب روزگارم ، به سوی خورشید می روم . « بادۀ اَلَسْت . ‏‏‏هُشیاری من بگیر و مستم بنما . ‏‏‏سرمست ز بادۀ الستم بنما . ‏‏‏بر نیستیم فزون کن از راه کَرم . ‏‏‏دَر دیدۀ خود هر آنچه هستم بنما‏ » « رَها باید شد! . ‏‏‏از هستی خویشتن رها باید شُد‏ . ‏‏از دیو خودیِّ خود جُدا باید شُد‏ . ‏‏آن کس که به شیطان دَرون سرگرم است‏ . ‏‏کی راهیِ راه انبیا خواهد شُد‏ » و اما کلام آخر « تشنۀ پاسُخ‏ . ‏‏ای دوست هر آنچه هست نور رُخ تو است‏ . ‏‏فریادرس دل، نظر فرّخ تو اَست‏ . ‏‏طی شد شب هجر‏‏ (قدر) ‏‏و مطلع فجر نشد‏ . ‏‏یارا! دل مُرده تشنۀ پاسخ تو است‏ »

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی تحت عنوان «قرآن و جایگاه شهادت سید حسن نصرالله»https://eitaa.com/matalebevijeh/17679 شد. امید است افقی که باید بدان نظر شود و خود را در آینده ای بس بزرگ احساس کنیم؛ به نور شهادت آن سید بزرگوار گشوده شود. موفق باشید

38510

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامی: من معلمی بازنشسته ام. به پول نیاز دارم. به من پیشنهاد شده که در مدرسه دخترانه تدریس کنم. اما من نسبت به جنس مخالف حساس هستم و تحت تاثیر قرار می‌گیرم. به نظر شما این پیشنهاد را قبول کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به خودتان دارد که آیا می‌توانید آن دانش‌آموزان را ماورای جنسیت‌شان به عنوان انسان‌ها بنگرید؟ و در این راستا دلسوزشان باشید؟ موفق باشید

38507
متن پرسش

با عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز: در ایام هفته دفاع مقدس و به بهانه تجلیل از خاطرات شهدا و مجاهدان دفاع مقدس مواجهه‌ای ویژه در انقلاب اسلامی نسبت به شهدای دفاع مقدس وجود دارد که در هیچ کجای تاریخ جز درباره شهدا و اسرای کربلا سابقه ندارد در تاملی به چرایی این نوع مواجهه که خاطرات شهدا و ایثارگران را تا این حد برای ما عزیز و مقدس کرده، این چند سطر به قلم آمد که تقدیم حضورتان می‌کنم: فقط انسان است که می‌تواند خاطره بسازد فقط این ما هستیم که خاطر داریم، خاطرخواه کسی می‌شویم، خاطر کسی برایمان عزیز می‌شود و به‌خاطر کسی کاری انجام می‌دهیم. ما چگونه خاطره می‌سازیم؟ چگونه در خاطرها می‌مانیم؟ شاید با خطر کردن همین که یک روز در این حد خطر می‌کنیم که از روال عادی شهر و خانه بیرون بزنیم، با همین اندکی خطرکردن، خاطره یک روز در دل طبیعت را برای خود رقم می‌زنیم گویی نسبتی میان خطر و خاطره هست هرچه در خطر بزرگتری می‌افتیم یا جرأت و جسارت بیشتر خطرکردن را به خود می‌دهیم، قوت و قدرت خاطره هم بیشتر می‌شود. شاید خاطره یک روز از زندگی تا زنده‌ایم برای ما زلال و قوی باشد، اما همین که ما را به خاک سپردند، خاطره ناب ما نیز با ما دفن می‌شود. وقتی مُردیم چه خاطره‌ای از ما باقی می‌ماند، در خاطر چند نفر می‌مانیم؟ شاید در خاطر آنها که برایشان خطرکرده‌ایم تا مدتی زنده بمانیم بعضی چنان خطری می‌کنند که تا قرنها در خاطر میلیونها نفر زنده‌اند، حتی بدون اینکه بدانیم و توجهی به آن داشته باشیم که چرا خاطره کسی در میان ما اینچنین عزیز است. ‌مگر خاطره شدن چه اهمیت دارد؟ چه بسیار، کسانی که از خودگذشتگی‌ها کردند که در خاطرها بمانند اما هیچ‌کس آنها را بخاطر نمی‌آوَرَد و چه بسیار مردان و زنانی که بی‌دغدغه نام و بدنامی؛ نه به خاطر خاطرها و خاطره‌ها، بخاطر کسی که در خاطرشان عزیز بود، گمنام و خاموش رنجها کشیدند، جامهای تلخی را نوش کردند و حضورشان در قلب انسانها، تنها به اراده ربّ قلوب زنده ماند؛ گویا او، نوعی از حیات را در ضمن بودن آدمیان در این دنیا برای آنها حفظ کرده‌است. گویی عمرشان برای شدت بودنشان در تاریخ انسانی کوتاه بوده و حال در خاطرها و خاطره‌ها زنده‌اند، تا امتداد وجود دنیایی‌شان، تاریخ‌سازی‌شان، قرنها بیش از عمر دنیایی‌شان امتداد یابد، تا قرنها می‌شود تماشایشان کرد، می‌شود آنها را شنید، می‌شود به آنها دل بست، می‌شود در افق وجودشان زیست، می‌شود با شادی‌شان خندید و با غمهایشان گریست می‌شود بخاطرشان مُرد، می‌شود بخاطرشان زیست https://eitaa.com/porsa_andishe

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چگونه می‌توان تا قیام قیامت با شهدایی که با اشارات حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در راستای دفاع از اسلام، آن‌چنان به سوی جبهه‌ها دویدند که تا عرش پرواز کردند نسبتی نداشت، راستی را! نسبت ما با اینان چه نسبتی باید باشد؟ چگونه می‌توان خود را با اراده‌های قدسی که آنان را در بر گرفته بود، یگانه ندانست. کسانی که همه حرکات‌شان حکایت از آن داشت که جان‌شان را ذیل اراده الهی قرار داده‌اند و شخصیت‌شان آینه اراده الهی شده است تا آن‌جایی که فهمیدند تاریخی آغاز شده با آینده‌ای بسی متعالی و باید خود را در آن تاریخ حاضر کرد تا معنای حضور در آینده معنای آن‌ها شود. آنان را در خاطره خود نگه می‌داریم تا خود را به پا کنیم. وقتی فهمیدیم دیروزمان برای‌مان کافی نیست و به بودنی وسیع‌تر و حضوری عمیق‌تر نیاز داریم، ناگهان میدان حضور در دفاع مقدس برایمان گشوده شد و این بود راز این که فهمیدیم «چگونه ما، ما شدیم». و در نتیجه سنگری به ظهور آمد که حماس و حزب الله نیز خود را در آن یافتند تا با کوهی از خاطره آنچنان در جهان و ذیل اراده متعالی الهی قرار گیرند که سید مقاومت در سخت‌ترین شرایطی که به گمان دشمن برایشان پیش آمده است احساس کنند همه چیز در اختیار آنان است و هیچ چیز در اختیار دشمنان اسلام نیست؛ و در نتیجه این‌چنین می‌گویند: https://eitaa.com/sheikh_ali_moghaddam/4029 . موفق باشید  

38462

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با‌ درود خدمت شما: جوابی که شما به یک سوال دادید بفرمایید آیا واقعا شما این نظام را اسلامی میدونبن؟ اگر این عقیده را دارید من متاسفم به حال خودم که پیرو شما هستم یا اگر این نظام اسلامیه باید برم زرتشتی بشم باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده چیزی در این رابطه در ذهن ندارم. الدلیل للمدعی، بفرمایند مورد ادعای آن‌ها چه کسی است و کجا؟ ۲. آری! فتنه‌گر می تواند توبه کند و مؤمن شود، ولی مگر فتنه در مقابل نظام اسلامی با ایمان همراهی دارد؟ موفق باشید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در حضور تاریخی انقلاب اسلامی است و آینده‌ای که در ذات این انقلاب در راستای عبور از استکبار در آن حاضر است، حال چه استکبار داخلی و چه استکبار جهانی. تفکر حقیقی در این زمانه نظر به آینده نورانی و بزرگی است که از طریق این انقلاب به میان آمده تا آن‌جایی که متفکران معتقدند در فضایی که انقلاب اسلامی ایجاد کرده، هژمونیِ استکبار و صهیونیسم فرو ریخته است. مگر جز این است که وقتی حرکتی با روح توحیدی به میان آید، این ماییم و وعده‌ای که حضرت ربّ العالمین می‌فرماید: «أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ»؟ موفق باشید

38341

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و نور: حاج آقا ببخشید لطفا هر وقتی فرصت کردید در مورد جمله زیر منبع یا جزوه یا کتاب یا سخنرانی از خودتون بهم معرفی کنید تا ان شاءالله مطالعه کنم موضوع: دوشخصیتی بودن پیامبر، یعنی اینکه پیامبر یک شخصیت پیامبری دارد و یک شخصیت بشری (پدر و شوهر و دوست و ...) که غیر از پیامبری است عده ای می گویند پیامبر در قالب شخصیت بشری اش، اشتباه هم داشته حالا خواستم ببینم تفکیک این دو حوزه شخصیتی امکان پذیر هست یا نه و اینکه درست است یا نه؟ یا اینکه نه، باید بگوییم پیامبر در همه حالات شخصیت پیامبری داشته است؟ البته بیشتر بحثم روی تفکیک شخصیتی پیامبر است؟ و استناد قرآنی آن 🌹🌹🌹🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وصف «مصطفی» حکایتِ برگزیده‌بودن رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» می‌باشد به آن معنا که وجود مقدس آن حضرت، تماماً ذیل اراده الهی عمل می‌کند. حتی آن‌جایی که در امور عادی زندگی خود حاضرند. و به همین جهت در همه ابعاد برای انسان‌ها اسوه و حجت‌اند و فرمود: «ما ینطق عن الهوی» یعنی در هیچ موردی بر اساس میل خود که جدا از نظر حق باشد، عمل نمی‌کند. کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در این مورد گفته‌ها دارد. خوب است به آن کتاب رجوع شود. موفق باشید

38293

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و درود: من به طور غیر ارادی برخی وقتها ناگهان ذهن و فکرم درگیر فردی می‌شود و از کنترل من خارج است و اذیت می‌شوم. البته همیشگی نیست و بعد متوجه می‌شوم که این افراد به من فکر می‌کردن و یا می‌بینم که پیام دادند و یا زنگی به من زدند یا به ناگاه حالم بد می‌شود و افکار ناجور و منفی به سمتم هجوم می آورد. چرا چنین اتفاقاتی برای من می افتد؟ این نشانه ضعف من نیست که هر کس به من فکر کند به سمت او بروم؟ باید چکار کنم که چنین نباشم. چون برخی مواقع واقعا کنترل خودم دست خودم نیست و یک نکته دیگر، من علیرغم کلی کار و برنامه که دارم و باید انجام دهم، کلا بی انگیزه هستم و هیچ میلی برای انجام ندارم. دوست دارم فقط بخوابم. نمی‌دانم باید چکار کنم. خواهشاً راهنمایی بفرمایید . با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» ان شاءالله می‌تواند در این رابطه کارساز باشد. موفق باشید

38289

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و ادب استاد گرامی: خواستم نظر شما را بدانم و سوالی از خدمتتان داشتم. استاد آیا این بیان صحیح است که بنده در هر عمل و فکر و تصمیمی با دو جبهه روبه رو هستم؛ جبهه ی اول حقیقت وجود و آنچه که حقیقا وجود دارد که اگر مبنای تفکر و عمل باشد در هر صحنه ای مثلا در ارتباط با دیگران می شود ایثار و تواضع و عشق به هم نوع... در ارتباط با تصمیم اقدام برای کاری می شود عقلانیت و مشورت و سپس توکل و سپس رضا و جبهه ی دیگر که تعریف متفاوت و ماهیات و اشیای جدا از هم هستند که اگر مبنای تفکر این جدایی ها و تعاریف ذهنی ساخته شده ذهن باشد حاصل می شود ترس و غضب و شک وغم و. استاد گویی دو دین متفاوت است یکی با بنیان وحدت می شود تمام صفات و اخلاق و عقاید پسندیده و بهشت و یکی با بنیان جدا انگاری می شود جهنمی عذاب آور و تقوی ابزار پاک شدن از جدا دانستن هایِ جهنم ساز است. استاد سوال اینکه شاید بنده سعی کرده ام از دل بستن ها و شهوات دنیا کمی آزاد شوم اما نمی دانم چرا در ارتباطاتم از ترس وغضب آنطور که باید آزاد نیستم. استاد به نظر شما تا چه حد ترس یا غضب که به نظرم کوچک بودن انسان را می رساند تقدیر یا حد انسان است که جزو خصوصیات فرد به حساب آید؟ تشکر استاد یک درخواست هم از خدمتتان داشتم. منت می‌گذارید اگر سرنمازتان برای عاقبت به خیری بنده و همه جوانان دعا کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده ان شاءالله دعاگوی رفقا هستم. آنچه هست با نظر به «اصالت وجود»، انسان به حضوری می‌رسد که دیگر هیچ امری جز حقیقت وجود برایش اصالت ندارد تا آن امور، منشأ اثر باشد. موفق باشید

38186

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد: با توجه به آیه «ان من شئ الا عندنا خزانه» که در حکمت اسلامی هم توضیح داده شده، خزینه نفس انسان چیست و ارتباطش با نفس حضرات معصومین علیهم السلام چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در آیه مذکور بحث در حضور همه مخلوقات است در مقام علمِ الهی. به همین جهت فرمود: «عندنا». موفق باشید

38179

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بنام خداوند بخشنده و بخشایشگر. سلام و درود و نور و رحمت الهی تقدیم به پیشگاه حضرت حجت ارواحنا له الفدا و استاد مهربان آقای طاهرزاده. حضرتعالی در مباحث «درک حضور تاریخی اصحاب امام حسین علیه السلام» جلسه سوم در دقیقه ۴۳ فرمودید: که حضرت حسین علیه السلام در شب عاشورا به اصحاب خود فرمودند: « اگر کسی بدهی دارد از جمع ما برود چون حضور چنین فردی در بین ما باعث می‌شود که ....»، آیا همه اصحاب می‌دانستند از قبل که برای شهادت می‌روند و باید بدهی هاشون رو مثلا همچون زهیر پرداخت کرده باشند؟ یا اینکه اون لحظه شب عاشورا که فرصت ادا کردن دین و پرداخت بدهی ها نبوده؟ پس چطور آقا امام حسین علیه السلام چنین خواستن ای از اصحاب داشتند؟ ممنونم میشم توضیح بفرمایید. یاعلی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً شرایط آن زمان طوری بود که عموماً افراد بدهی بر گردن خود نمی‌گذاشتند مگر موارد استثناء و حضرت متذکر همان موارد استثناء بودند. موفق باشید

38061

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: اهمیت صله رحم را خودتان می دانید قطعا و اینکه قطع آن چه عواقبی دارد. حتی اگر رحم کافر و مشرک و تارک الصلاة و شرابخوار باشد. در قرآن آمده است که حضرت ابراهیم پس از اینکه دید عمویش آزر دست از شرک و بت پرستی برنداشت با او قطع رابطه کرد و از او دوری جست و ترک گفت و گو و بی اعتنایی و ترک طلب آمرزش برای او کرد. همچنین آمده است در منابع که امام رضا با بردار خود قطع رابطه کرد و در احادیث هست با کسانی که هر گناهی را می کنند و ابایی ندارند و از این قبیل از هر قوم قبیله ای که باشند دوری کنید و با آنها ننشینید که شاید بلایی که سراغشان بیابد سراغ شما هم بیاید حال سوال اینکه با وجود اینها آیا باز هم انسان باید روابطش با رحم هایی که در مسیر اسلام نیستند را ادامه دهد و اگر باید ادامه داد این دست حرف ها که در قرآن و احادیث است چگونه معنی می شوند؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا می‌توانید در حالت عادی نباید قطع رحم کرد مگر آن‌که آن‌ها جبهه‌ای باشند مقابل اسلام و انقلاب و نزدیکی به آن‌ها موجب تقویت آن جبهه باشد. موفق باشید

38003

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا صحیح است که بگوییم که قوه خیال صورت انشا می‌کند اما این قوه بینایی است که آن صورت را می‌بیند؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. موفق باشید

37965

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

‏«همیشه دیگران باش، خاستگاه عشق همین است.» باورم نمیشه دارم گریه می‌کنم فقط بخاطر اینکه سالهاست عشق از بینمون رفته و با خودم می‌گم آیا ممکنه باز هم عشقو تجربه کنم؟! آیا عشق یه دروغه؟!. هرجای این عالم پا میذاشتم با عشق همه مشکلات کنار می‌رفت چون من زاده عشقم و هرگز نتونستم مثل عده ای شرایطو تحلیل کنم و بپذیرم و از سیاست مداری های بد بجای عشق استفاده کنم. آه آیا ممکنه باز عاشق شم؟ باز آزاد و زیبا و مهربان و آرام و زنده بشم؟. (در اولین صفحه داستان زندگی نوشته بود عشق!. تا وقتی که یه حس درست، اشتباه به نظر بیاد، انگار دارم می‌جنگم / اما از عشقش سرخوش بودم، از نفرتش عاجزم / انگار به بوی عشق معتاد و دیوانه‌ش شدم، هرچی تحمل می‌کنم، بیشتر احساس خفگی می‌کنم / و درست قبل از اینکه خفه شم، اون حتما میاد و نجاتم میده من مطمئنم / اما خفه شدم و اون نیومد و من سخت مردم / مثل چی ازم بدش میاد، و من عاشقشم، وایسا کجا میری؟! باشه تنهات میذارم، نه، اینکارو نکن / برگرد، داریم برمی‌گردیم، باز روز از نو روزی از نو / با عقل جور در نمیاد، چون وقتی خوب پیش میره، همه چی بهم می‌ریزه / من انسانی میشم که به عشقش پشتگرمه، اون میشه دور ولی معشوق مرده من! / ولی وقتی بد پیش میره و افتضاح میشه، احساس سرافکندگی می‌کنم / با تندی گفتم: این کارا چیه؟ چون من حتی اسمشم نمیدونم / روم دست بلند کرد، دیگه هیچوقت اینقدر پست نمیشم / فکر کنم از صفات مثبت من خبر نداره / نمیتونم دقیقا بهت بگم که چیه، فقط میتونم بهت بگم چه حسی داره / و همین الان، انگار یه چاقو تو گلوم فرو کردن و نمیتونم نفس بکشم / ولی هنوزم می‌جنگم وقتی میتونم عشقو برگردونم / قول میدم تغییرت ندم فقط بسپارمت به عشق / من تو رو قضاوت نمی‌کنم من فقط عاشقتم و می‌سپارمت به عشق / منو دوست داشته باش من در بی آزار ترین حالت یک آدمم/ هرگز بهم آسیب نزن و عشقمو به آغوش بکش تا خودت باشی / تو وقتی عاشق باشی زیباترینی و من فقط زیباییو می‌شناسم.)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتی حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» تا آن‌جا در مسیر عشق جلو رفتند که برای قاتلانشان نیز دلسوزی می‌کردند و این را می‌توان در خطبه‌های آن حضرت در روز عاشورا ملاحظه کرد. در این مورد خوب است به کتاب «کربلا، مبارزه با پوچی‌ها» که روی سایت هست، مراجعه فرمایید. موفق باشید

37912

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: شکست جبهه انقلاب و رای آوری مجدد دروغ و نفاق و تیم امتحان پس داده‌ی آقای روحانی رو تسلیت عرض می کنم. مردم به امتداد روحانی رای دادند. مردم به شخصی رای دادند که پشت سر هم گفت من هیچ چیزی نمی‌دانم و هیچ برنامه ای ندارم و هیچ کاری هم نمی‌توانم بکنم. بعد از شهادت شهید رئیسی. استاد وقتی شورای محترم نگهبان اجازه میده که چنین تفکری دوباره پا به عرصه انتخابات بذاره و عملا مملکت رو در معرض رای براندازان قرار میده دقیقا ما چرا باید بریم برای انقلاب گریبان پاره کنیم و بگیم نامزدی که شورای نگهبان صلاحیتش رو تایید کرده دروغگوست و کشور و انقلاب رو به پرتگاه خواهد برد و نباید بهش رای داد؟ فکر می‌کنم بهتر باشه از مبارزه برای جمهوری اسلامی ای که خودش میدون رو تقدیم به امثال پزشکیان میکنه دست بکشیم. شورای محترم تایید میکنه بعد طلبه و بچه حزب اللهی باید به آب و آتش بزنه که رای جمع کنه برای انقلاب. واقعا مسخره هست. رهبری فرمود جهاد تبیین کنید. بعد پزشکیان میاد کل جبهه انقلاب و تمام دستاوردهای شهید رئیسی رو به آب خوردن زیر سوال میبره و حالا بیایم جمعش کنیم که نمیتونیم. صلاح مملکت خویش شورای نگهبان داند. خود رهبری فرمود مگه همه مردم توان تشخیص دارن؟ کلی از مردم اسیر شدید هوای نفس هستن. به قول خودتون آقای روحانی با تحریک نفس اماره مردم رای آورد. ما چرا به اینا میدون میدیم؟ اینکه دیگه تقصیر خودمونه. کلا دو سال و نه مال دولت دست انقلاب بود و ویرانه ای که تحویل گرفت رو داشت درست می‌کرد که دوباره دولت رو تقدیم به امثال روحانی کردیم. اگر میگن مشارکت خیلی پایین میشه باید گفت که یک چهار سال اگر با مشارکت پایین هم باشه بالاخره کشور از این وضعیتی که روحانی و تفکرش به وجود آورده تا حدی خارج میشه و دیگه خود به خود مشارکت بالا خواهد رفت.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد کم نیست، حداقل فراموش نفرمایید که شورای نگهبان کدام آقای پزشکیان را تأئید کرد و بعد جریان اصلاح‌طلبی چه شد که متوجه گشت می‌تواند او را طعمه خود قرار دهد. عرایضی در شب گذشته به عنوان نگاه به کربلا و تاریخی که در کربلا شروع شد عرض شد امید است کمکی باشد برای هرچه بیشتر نسبت به درک تاریخی که در آن حاضر هستیم. https://eitaa.com/matalebevijeh/17133. موفق باشید

37842

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: جایی فرمودید «لا یوم کیومک یا اباعبدالله» اشاره به ظهور تمام اسما و صفات خداوند در کربلا و روز عاشورا دارد آیا این ظهور کامل تنها یک بار است یا تکرار شده و خواهد شد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره هر آغازی با ادامه تاریخیِ آن آغاز، ادامه می‌یابد. مانند انقلاب اسلامی که همان آغازی است که در کربلا به ظهور آمد و باز حبیب بن مظاهر و باز زهیر. موفق باشید

37746

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: ببخشید استاد نمیدونم این افکار شیطانیه یا مال نداشتن علم است. فکر ابدیت و جاودانگی من را دچار وحشت می‌کند چطور میشه ابدیت و فرا زمان بودن را درک کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با «معرفت نفس». پیشنهاد می‌شود به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

37528

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و درود خداوند بر بهترین عبد الهی حضرت حجت ارواحنا له الفدا و سلام بر استاد طاهرزاده که همیشه با پاسخ‌هایشان ما رو ثابت قدم در مسیر حرکت بسمت فرج شخصی هدایت می‌کنند. سؤال بنده اینه که آیا ما همیشه باید خوابهای خوب و رؤیای صادقه ببینیم و با افراد معنوی و اهل بیت علیهم السلام در خواب سیر کنیم و خوابمون حامل پیام باشه؟ شما و بزرگان و اولیای الهی هر شب خوابهای خاصی می‌بینید؟ 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صاحب كتاب «تحف‌العقول» از قول پيامبر«صلواة‌الله‌عليه‌وآله» آورده كه حضرت فرمودند: اگر رؤيا از كسي برداشته شد نبايد نگران باشد زيرا وقتي كسي راسخ در علم شود، رؤيا از او برداشته مي‌شود. آری! مگر رؤیاهای خاص، که در نکته دوم کتاب «ده نکته در معرفت نفس» می‌توانید ملاحظه کنید. به هر حال انسان‌ از طریق عقل و شرع می‌تواند مسیر توحیدی خود را دنبال کند. موفق باشید

37373

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: ۱. از کجا بفهمیم که داخل سلوک هستیم یا خیر؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نسبت خود از آن جهت که در هر کاری احساس بندگی نسبت به خدا باید داشته باشیم، راهی که همان سلوک الی الله است ظهور می‌کند و آن ایجاد نسبتی است که عبد با حضرت ربّ در انجام وظایف شرعی خود دارد. در غیر این صورت، سلوکی پیش نمی‌آید هرچند ممکن است انسان در حدّ جهنم‌نرفتن دینداری کرده باشد. موفق باشید

37118

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: آدم نابینا خواب نمی بینه و ما برای اثبات روح از خواب استفاده می کنیم پس چطور وجود روح اثبات میشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که خواب مربوط به صور خیالیه هست و افراد نابینا در خیالات خود نیز حاضرند؛ آن‌ها نیز خواب می‌بینند. موفق باشید 

37106

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض خدا قوت خدمت استاد گرانقدر. سوالی داشتم در مورد بحث رفاقت با یک انسان. بعضا نگاه هایی به رفاقت با انسان اینطور هست که مییشه کمی از احساس تنهایی و غربت را با رجوع به یک رفیق خوب تا حدودی رفع کرد با فرض اینکه فردی مطمئن و صالح باشه. این سوال را با توجه به این مبحث می پرسم که انسان تنهایی و غربت را تنها با رجوع به خدا میشه به طور کامل رفع کند و در سیره علما هم داشتن یک دوست به این صورت ظاهرا خیلی دیده نشده یا گفته نشده. میشه این سوال را این طور مطرح کرد که بعضی از مسائلی که میشه به خدا رحوع کرد را با یک رفیق به صورت حداقلی رفع کرد چون ملموس تر هست و شاید سریع تر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و اتفاقاً در روایات به ما توصیه شده است هر روزِ خود را به سه قسمت تقسیم کنید که در یکی از آن قسمت‌ها بحث مصاحبت با مؤمنین به میان آمده است. موفق باشید

37064

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ارادت: در بحث جایگاه معرفت نفس در کتاب خویشتن پنهان اشاره کردید به اینکه معرفت نفس هم مثل سایر علوم یک بعد عدمی دارد، بنده هرچقدر این عبارت را می‌خوانم متوجه نمیشم در صوت هم خیلی به این موضوع نپرداختید، لطف می‌کنید اگر برایم این مطلب را دقیق و عامیانه باز کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام صفحه از کتاب؟! موفق باشید

36796

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب استاد گرانقدر: متشکرم از از این امکان پرسش و پاسخ و وقت و ارزشی که برای مخاطبانتان قائلید. چندی پیش نقل قولی از رهبری در مورد بینوایان ویکتور هوگو بیان کردید (سوال 36364)، در جایی دیگر هم فرموده بودند: «ویکتورهوگو یک حکیم است. ویکتور هوگو یک نویسنده‌ی معمولی نیست. واقعاً به همان معنایی که ما مسلمانان «حکیم» را استعمال می‌کنیم و به‌کار می‌بریم، یک حکیم است و بهترین حرفهایش را در «بینوایان» زده است. «بینوایان» هم یک کتاب حکمت است و به اعتقاد من، همه باید «بینوایان» را بخوانند.» به نظر شما اگر بخواهیم اقتباس امروزی از این اثر جاودان داشته باشیم، مهم ترین محورها در این رمان کدام است که تا این حد این کتاب از نظر ایشان مهم جلوه می کند و نویسنده را تا وصف حکیم بالا می برند. روی چه جنبه ای متمرکز شویم تا آن گوهر اصلی کتاب رو مورد نظر قرار داده باشیم. سپاس.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسیار است. همین اندازه که جناب ویکتورهوگو از طرفی ظلمات زمانه خود را در نظام بوروکراتیک جهان مدرن می‌نمایاند و از طرف دیگر با هنرمندی تمام متذکر می‌شود چگونه می‌توان متوجه ابعاد متعالی انسانِ جدید شد؛ کار مهمی کرده، چگونه از یک دزد خطرناک به نام ژان‌والژان یک انسان بزرگ متولد کرد؟ درک جهان جدید با نگاه ویکتوهوگو بسیار مهم است. موفق باشید

36701

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: بنده بعد از ۳ سال بحمدلله کتاب المیزان را تمام کردم. البته در هر سوره ای شرح شما را هم گوش می‌دادم و خلاصه برداری می‌کردم. الان میخوام برنامه جدیدی را شروع کنم در مباحث معرفتی، شما چه پیشنهادی دارید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن شاءالله با رجوع به کتاب «معاد، بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» و شرح صوتی آن می‌توانید معارف خود را عمیق و عمیق‌تر کنید. موفق باشید

36310

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: من راجع به  قلب می‌خواستم بگم که توی آن روز ها هرچی هست و هر سختی و پوچی که درون من هست همش بازتاب این قلب هست که من دارم. نمیدونم چرا این شکلیه و چرا قلب من که در فصل های پاییز و زمستون مخصوصا باید باهام راه بیاد و از بد بینی و بد نگری ها آزاد باشه تا بتونم راهم رو برم ولی حالا باهام راه نمیاد. انگار که قرآن این روزها شده داروی پر مصرف من و بهش معتاد هستم. ولی در فلسطین و غزه اون پسر بچه ای که نشسته روی آواره ها و خونشون که خراب شده، او آیه رو با اون صوت قشنگ میخونه، انگار اون هست که داره زندگی و قرآن در هر لحظه شده تمام وجودش و هرلحظه میدونه که باید چیکار کنه چون خودش رو گذاشته توی خط مقدم مقاومت و داره برای خودش و بقیه صحنه ی کربلا رو رقم میزنه، داره همونطور که حضرت آقا فرمودند قله رو میزه تا دامنه هم بیاد دستش علم و فناوری به چهار تا مقاله و مقطع نیست بنظرم اگه درست ببینم همین جاست که داره فتح میشه. ولی من باید اینجا بمونم و هیچ وقت نمی تونم به این درجه ای از قلب دست پیدا کنم چون فی قلوبهم مرضا آمده ام. دلم نمی خواد به این صحبت ها وقت بگذرونم دلم میخواد همین هارو که گفتم برای همیشه داشته باشم. یا علی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان متوجه شود راهی بسی بلند و مهم و پر برکت در پیش است و برای حضور و ورود در آن راه باید توشه راهِ کافی داشت، همت اصلی خود را بر آن می‌گذارد که در اصلاح نفس از یک طرف و نسبت به خدمت به مردم از طرف دیگر، خود را بپروراند. این‌جا است که قلب، گشوده می‌شود و همت‌های انسان، صورت روحانی و معنوی به خود می گیرد. موفق باشید

نمایش چاپی