بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
39033
متن پرسش

حضرتعالی رهبری را زبان خداوند و زبان هستی می‌دانید، اگر بین نظر زبان خدا در این عصر و زبان خدا در عصر امیرالمومنین تضادی پیش آید، اصالت برای ما کدامست و کدامیک معیار تصحیح یا تفسیر دیگری؟ حضرت حجت چه؟ نظرات خرد و کلان امام عصر کاملا منطبق است با زبان هستی (رهبری)؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معنای زبانِ هستی بودنِ مقام معظم رهبری به معنای آن نیست که مثلاً سخن ایشان وَحی الهی باشد و یا زبان‌شان در مقام زبان اولیای معصوم قلمداد شود. بدین معناست که رهبر معظم انقلاب زمانۀ خود را می‌شناسند و متذکر نکاتی می‌شوند مطابق زمانه. و البته و صد البته، ملاکِ حق و باطل هر سخن قرآن و روایت است. مهم آن است که به سخنان مقام معظم رهبری با دقت توجه شود تا اهمیت آن سخنان روشن گردد. عرایضی اخیراً در رابطه با سخنان ایشان در موضوع بسیج پیش آمد. خوب است نظری به آن مطالب بیندازید. https://eitaa.com/matalebevijeh/18135. موفق باشید 

38991

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: سالهای زیادیه روند رشد ظلمات را با دقت بررسی می‌کنم. مثلا از اواخر دهه هفتاد که مدرنیته مثل همیشه متجاوزانه، هجومی یکهویی آورد و چه زخم ها که نزد یا از حدود پانزده سال قبل که موضوع تقابل خیر و شر و ضعف و گمشدگی خیر و راستی بود تا به امروز که ظلمات با همه قدرت می‌پذیراند خیری وجود ندارد، هرچه هست بدی است و راهی جز آنقدر بدشدن تا پادشاهی بدان شدن نیست. از طرفی سالهاست چشمم روشن به زندگی است سرشار از خیر که براستی انقلاب اسلامی است، انقلابی که در شرح حقیقت آن ناتوانم ولی یابنده آنم. هرکدام سلوکی مد نظر دارد، ظلمات با استفاده از اسلام و ادیان دیگر یا ادیان ناآگاهان که همه بودنش منتهی است به آمریکایی شدن یا هر بودنی- سلوکش را گسترده- و با رسانه به این گسترش رسیده. در مقابل، انقلاب اسلامی که با قرآن- انسانیت- شهادت- علم-رابطه حاضر اهل البیت و پیامبر خدا- متذکر شدن همه ابعاد انسان، در حضور روز افزون است. نظر به این اسلام و رو برنگرداندن از آن- در عین آگاهی از خطرات بسیار زیاد، راهی است که فکر می‌کنم نامش را می‌توان تقوا گذاشت. از نظر بنده تقوی یعنی «آگاهی و یافتن· بودنی در عین یگانگی در دنیا و عقبای خود و بودنی از طبیعت تا آسمانها». موانع نایل شدن به این یگانگی دینی برای بنده، اسرائیل با نفسانیت و خرش یعنی رسانه است.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. حقیقتاً اگر انسان متوجه باشد که در دل غوغاهای رسانه و دروغ‌های پنهان آن چگونه باید خود را دریابد و مبرّا از اینهمه بدی در میدان دفاع از حقیقت حاضر شود؛ مزه تقوا را خواهد چشید. تقوایی که نور چشم اولیای الهی است. خوشا به حال آنانی که در طوفان ظلمات دوران توانسته‌اند و می‌توانند با نظر به انوار الهی خود را جلو و جلوتر ببرند و مزه تقوا را به جانشان برسانند. موفق باشید

38982

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: استاد وقتی خدای متعال تا این حد به جریان باطل اذن و اجازه داد که با امام معصوم و قطب عالم امکان یعنی سالار شهیدان آن گونه رفتار کنند و به آن شکل عجیب ایشان و اولاد و اصحابش را به شهادت برسانند و بعد بر بدن چاک چاک و سراسر زخمی و خونین و عریان و بی سر او آنگونه اسب بتازند، دیگر اگر تمام مسلمین و شیعیان و فرزندان حزب الله هم بر چوبه های دار بروند هیچ جای تعجب نیست. درست است که امروز استکبار و اسراییل درست همان احساسی را دارند که یزید و عمر سعد و ابن زیاد و...بعد از شهادت سیدالشهداء «علیه السلام» داشتند، ولی ای کاش ما هم در این قطعه از تاریخ، همان احساسی را داشتیم که زینب کبری «سلام الله علیها» داشت که با کمال متانت و شجاعت فرمود: «ما رأیت الا جمیلا»! ۱. استاد در روز عاشورا چه چیزی از افق قلب حضرت زینب کبری ظهور کرد و جان او را در برگرفت که فرمود: ما رأیت الا جمیلا؟ ۲. پرسش دیگر اینکه چرا خدای متعال تا این اندازه به استکبار و وحوش صهیونیستی اذن داده تا در درّندگی و جنایت و خباثت پیش روی کنند؟ این جنایات تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! سخن، همان سخنی است که در رابطه با «جایگاه درک تاریخیِ اصحاب امام حسین «علیه‌السلام» و در رابطه با بصیرت تاریخی حضرت زینب «علیهاالسلام» گفته شد که چگونه عده‌ای مفتخر شدند با شهادت خود و با پیام خود پیچیده‌ترین نقشه‌های شیطان را خنثی کنند. کانال «بشنو از زن» https://eitaa.com/ziafat_andishe در مورد حضرت زینب «سلام‌الله‌علیها» متذکر نکات خوبی شده‌اند. ۲. به این نکته فکر کنید که چگونه عده‌ای با شهادت خود، پیچیده‌ترین نقشه‌های شیطان را خنثی می‌کنند به طوری که به گفته جناب مولوی: «در جهان جنگ این شادی بس است / که برآری بر عدو هر دم شکست» حتی به قیمت شهادت و اسارت طولانی شهید یحیی سنوار. موفق باشید

38833

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

خاستگاه مشاوره و شورا و مشورت عالم امر است که می‌فرماید: و شاورهم فی الامر یا امرهم شوری بینهم، جایی که فقط اشاره می‌‌کنیم و هیچ تشریعی (باید و نبایدی) آنجا نیست! در عالم تکوین فقط به هم اشاره می‌کنیم که آن هم هست و یا آن چقدر هست! مثلا الله اکبر یعنی بیا اینهمه بزرگی الله را با هم به نظاره بنشینیم و لذت ببریم. کار عقل جزئی باید و نباید است که مثلا برای اینکه نمیرم باید دنبال غذا بروم! آیا موطن دین فقط در عالم عقل جزئی یا همان عالم خلق است یا موطن اصلی دین عالم اشارات و امر و عقل کلی است که حسن را می‌بیند و عاشقش می‌شود؟ دل باید و نبایدی را که به موطن امری وصل نبیند گردن نمی‌نهد یا به اکراه قبول می‌کند. ابتدا باید او را به آبشخور حقیقت امری دین رهنمون شویم تا سیراب شود و با ما راه بیاید. عاقل به عقل کلی عاشق است که می‌گویند: العاقل یکفی بالاشاره. شاید بتوان معادل کلماتی نظیر مشورت و شوری و مشاوره را واژه‌هایی مثل «افق یابی» و «افق‌نمایی» دانست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست ما در میانه تکوین و تشریع ایستاده‌ایم تا آن‌جایی که امور تشریعی را تا اوج حقیقتِ تکوینی‌اش جلو ببریم و حاضر کنیم. این‌جا است که «تو مو می‌بینی و من پیچش مو» و جهان اشارات و جهان حضوری بی‌نام و نشان. «آن‌قدر هست که بانک جرسی می‌آید» خدا کند انسان‌ها در این زمانه به بانک جرسی که از زبان رهبر معظم انقلاب به ظهور آمده؛ گوش فرا دهند. موفق باشید

38802

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض ادب و سلام خدمت استاد طاهرزاده گرامی: استاد با توجه به اینکه انسان باید عملی را انجام دهد تا جزا و پاداش بدهد پس به نظر شما آیا درست است که بگوییم دوری از رحمت خدا و خدازدگی اینطور است که خدا قدرت انتخاب راه درست را از شخص مغضوب می گیرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید دوری از رحمت خداوند موجب همین امر می‌شود که می‌فرمایید. موفق باشید

38767

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: شرایط اقتصادی و فرهنگی کشور بسیار نگران کننده هست، وسط این شرایط جنگی فقط آتش یک کبریت مثلا برای گرانیها کافیست که فتنه دیگری به پا شود! با وجود انتصاب بعضی مسئولین که در فتنه ها فعال بودند، فتنه سخت تر خواهد شد. واقعا نگرانیم. چه کنیم استاد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه کردید که دغدغه رهبر معظم انقلاب نیز همین مسئله معیشت مردم بود که در آخرین ملاقات به رئیس جمهور تذکر دادند. امید است با روحیه انقلابی و با عزمی جدّی گشایشی پیش آید که البته نیاز به روحیه انقلابی دارد. موفق باشید 

38764

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی: سلام علیکم: چندی پیش سوالی داشتم که مطمئن از پرسشش نبودم؛ سوالم به شرح زیر بود: استاد اساسا در چنین جهان بس گشوده ای چطور می‌توان به یک ثبات و پایه ای رسید تا بتوان حرکت کرد؟ حداقلیات راه عمر کدامست؟ آنقدر حقیقت به انحاء مختلف جلوه کرده که انسان نمی‌داند که اساس و پایه شروع حرکتش باید به چه صورت باشد؟ آخر به گونه ایست که انسان فعالیت هایی را در پی هدفی انجام می‌دهد، در حالت خوبش به این بر می‌خورد که به عنوان مثال با در نظر نگرفتن آنچه که فیلسوفان غرب در جستجوی آن در تلاطم بودند، هدفش ناقص بوده و به تبع کاری پیش برده که در خور نبوده. با توجه به وهم انسان هم که زود رازی می‌شود و محدودیت طلب است و فکر می‌کند که هر چه دارد آخر دارایی هاست، انسان چه موقع می‌تواند در عرصه اجتماع در مواجه با انسان ها کاری را پیش برد که بداند حق است و کامل؟ - الان با سوالی مواجه شدم که احساس می‌کنم با سوال قبلم مرتبط است. ۱. استاد در یک زندگی توحیدی که می‌توان با قرآن و روایت بدان رسید، حقیقتاً ما نیازی به شناخت تفکرات متفکران رو داریم؟ آیا ما از برای سلوک خودمان نیاز به خواندن تفکرات شهید مطهری و نیچه و هایدگر و علامه طباطبائی و ... داریم؟ و یا به صورت عرضی، آنهم برای هدایت انسان ها و مواجهه با آنها نیاز به دانستن تفکرات موجود داریم؟ جز این می‌توان گفت که چشم های قرآن ندیده ما برای یافت بیشتر حقیقت، برای یافت بیشتر اطمینان، نیاز درونی به مواجهه با تفکرات جهان دارد؟ ۲. راز شکل گیری افراد چیست؟ چرا انسان ها حقیقت را به یک اندازه و به یک شکل دریافت نمی‌کنند؟ چرا شما که حقیقت را یافتید به گونه ای حضور و ظهور دارید و امام که حقیقت را یافت به گونه ای دیگر؟ چرا هرکس یکجاست؟ چه چیز هایی دارد ما را شکل می‌دهد؟ این نا توانی های انسان است که به هر قدر که ناتوانند، آن ناتوانی آن ها در مناصب اجتماعی جا می‌دهد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده احساس حضور انسان در نزد خود است و درک هویت روحانی که جان او احساس کند که در جایگاه خوبی حاضر است، یا نه. در این رابطه با خود به مسائلی می رسد که می‌یابد قرآن با او سخن‌ها دارد و در راستای هرچه بیشتر حاضرشدن نزد خود با متفکرانی که نام بردید، آشنا می‌شود تا بیابد چگونه آن‌ها در مواجهه با خود موشکافانه مواجه شده‌اند و در رفع آن مسائل توانسته‌اند خود را بیشتر و بیشتر بیابند. به همین جهت همه حرف در آن است که در مواجهه با متفکران باید متوجه مسائل آن‌ها شد. در ‌خصوص علامه طباطبایی می‌توان گفت ایشان متوجه مسائل تاریخ خود نسبت به انسان بوده‌اند و با توجه به این امر به قرآن رجوع کرده تا انسان بتواند معنای بودنِ خود را در این جهان و در این تاریخ در نزد خود با توجه به اشارات قرآنی احساس نماید. موفق باشید

38727

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام خدمت شما: ببخشید می‌خواستم بگم که من چند وقتی هستش که کیفیت نمازهام مثل قبل نیست و نمازام اونجور که باید احساس می‌کنم مورد قبول خدا هم نیست میشه بگید چیکار کنم که مشکلم رفع بشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی بفرمایید به معارف خود، عمق ببخشید. پیشنهاد ما دنبال‌کردن مطالب سیر مطالعاتی سایت است. موفق باشید 

38724

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: دوتا پیشنهاد برای مطالب ویژه : ۱. تنوع مطالب رو بالاتر ببرید در زمینه مطالب خود استاد. ۲. از شاگردان حاج آقا هم استقاده کنید تا این فاصله بین افرادی که صحبتهای (طاهرزاده ی اخیر) رو متوحه نمیشن از اون شاگردا استفاده کنن تا بیان تو میدون. یا علی ممد، التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد خوبی است ولی هر کانالی رسالت خاصی را برای خود تعریف کرده مانند بعضی از کانال‌ها مسئولیت تحلیل سیاسی موضوعات را به عهده گرفته‌اند. کانال «مطالب ویژه» سعی دارد به مبانی معرفتی موضوعات تاریخ انقلاب اسلامی توجه بدهد. موفق باشید

38722

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام جناب استاد: از انجایی ک من دهه هشتادی نمیتونستم ارتباط بگیرم با بعضی از پستهای کانال مطالب ویژه. از کانال بیرون اومده بودم _ دیروز مجددا عضو شدم که دیدم امروز یه پست جدید بالاخره گذاشتن. شرح جوان و انتخاب بزرگ خوبیش این بود که اون کلماتی که از کانال مطالب ویژه متوجه نمی‌شدم رو بعضیاش رو لا به لای همین جلسه اول و دوم شرح جوان و انتخاب بزرگ اون آقا متوجه شدم. احساس می‌کنم چندتا ویژگی باید داشته باشه شرحهای کتاباتون یکی اینکه حتما زبون خودمونی باشه یکی دیگه آنکه باید کوتاه باشه بعضی چیزا تا متوجهش بشیم. من فکر می‌کنم علت اینکه دهه هشتادی کمتر میتونن توی مطالب ویژه بمونن همین باشه. ببخشیدا جسارت کردم ‌ من خواهر برادرام همه شاگردای شما بودن.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حمد خدا را که از این طریق راهی برای این عزیزان گشوده شد. موفق باشید

38691

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در قضیه حضرت موسی علیه السلام خدا در مظهریت آتش با موسی صحبت کرد. حال آیا می‌توان گفت که مثلاً حضرت علی علیه السلام مظهر اسم جامع الله است، وقتی علی (ع) صحبت می‌کند، این الله است که در مظهریت علی (ع) با من صحبت می کند؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد مسائل مطرح شده در سؤالات اخیر باید متوجه بود که در این موارد بحث در آگاهی قلبی نسبت به اسمای الهی است و داشتن چشم قلبی در راستای توجه به مظاهر آن اسماء که با سلوک در این معارف پیش میآید و آگاهیِ علمی کافی نیست. موفق باشید

38608

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در معرفت نفس من وحدت خودم را درک می‌کنم. آیا همین درک من از وحدت همان نور فطرت نیست که به توسط آن خدا را بشناسم؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فطرت، بُعدی از ابعاد انسانیت انسان است با گرایش های الهی. و این غیر از وحدت نفس ناطقه است که هرکس می تواند آن را در خود احساس کند. موفق باشید

38590

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم رب شهدا. الحمدالله روزی و قسمت شد تا در نماز‌ جمعه تهران به امامت رهبر انقلاب حاضر شویم و نماز را اقامه کنیم و عزادار شهید سید حسن نصرالله باشیم. مسئله‌ای که ذهنم را درگیر کرده و آن این است که با اینکه این همه این مراسم تهدید شد این جمعیت از کجا و با چه دلی آمده‌ بودند. و خود من چگونه آنجا حاضر بودم و هیچ دلهره‌ و نگرانی نداشتم و با این خاطر آرام و مطمئن منتظر عملی شدن تهدید هم بودم و این تناقض عجیب را هنوز متوجه نشدم چونه همزمان میسر است زیرا انتظار یک اتفاق بد را داشتن خود موجب اضطراب و دلهره می‌شود و این دو حالت در من اصلا ذره‌ای شکل نگرفت دیروز گویا همه بر اين باور قلبی رسیدیم که آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند و نتوانست بکند. اما از دیروز هرچه فکر هم می‌کنم نمی‌توانم این حالات را به توکل به خدا نسبت دهم گویا جنسش از جنس توکل نبود نمی‌دانم چرا ولی اینگونه بود. جایی حضرت آقا فرموده بودند که باید دست قدرت خدا را در تشییع حاج قاسم دید گویا برای‌من دیروز کمی از آن حرف پدیدار شد گویا دیروز واقعا دست قدرت خدا بود که این حماسه اتفاق افتاد انگار غیر از این نمی‌شد. امروز در فکر و حالات روز قبل سیر می‌کردم و هی با خودم تکرار و زمزمه می‌کردم که خدا خیلی خدایی خدا خیلی خدایی و توصیف دیگری از این رویداد قدرت و مقاومت ایران نمی‌توانم بکنم امید که بتوانیم خدا را در جای جای زندگی خود بیابیم و امید این که شهدا راهنمای ما باشند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همان طور که عرض شد میدان، میدان تجربه ایمانی بود که در مردم ما نهفته بود و عملاً در آن صحنه و یا هرکس که به آن صحنه تعلّق داشت، ایمان خود را تجربه می کردhttps://eitaa.com/matalebevijeh/17746 . موفق باشید

38447

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا درست است که بگوییم: خداوند در هستی اشیاء عین آنهاست نه در ماهیت آنها؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند نه عین اشیاء است و نه عین ماهیت آن‌ها. در این مورد خوب است صوت شرح «برهان صدیقین» را با تأمّل دنبال فرمایید از آن جهت که اشیاء، مظهر انوار اسماء حسنای او هستند به همان معنایی که در بحث «اصالت وجود» بحث می‌شود. موفق باشید

38442

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: شهید مطهری در کتاب انسان کامل می‌گوید «توحید، نزد آنها معنی دیگری دارد، توحید آنها وحدت وجود است، توحیدی است که اگر انسان به آنجا برسد همه چیز شکل [حرفی] پیدا می‌کند. در این مکتب انسان کامل در آخر، عین خدا می‌شود، اصلا انسان کامل حقیقی، خود خداست و هر انسانی که انسان کامل می‌شود، از خودش فانی می‌شود و به خدا می‌رسد.» البته نظر عرفاست. آیا واقعا انسان عین خدا می‌شود؟ لطفاً اگر ممکن است توضیحی بفرمایید!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به آن معنا که انسان های کامل مظهر اسمای الهی هستند و در همین رابطه قرآن که مى‏‌فرمايد: «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى» خداوند را اسماء حسنایی هست؛ حضرت صادق «علیه‌السلام» فرمودند:  «نَحْنُ وَاللهِ اسْماءُ الْحُسْني ...»؛ به خدا سوگند ما اهل بيت، اسماء حسناى الهى هستيم‏. موفق باشید

38337

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: بر اساس تجربه و روشی که دارید می‌توانید یک برنامه سلوکی خیلی سبک برای یک مبتدی بیان کنید!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با برنامه سلوکی بنده ورودی ندارم ولی سیر مطالعاتی سایت، جهت امور معرفتی ان شاءالله می‌تواند مفید باشد. موفق باشید

38281

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: زیارت اربعین تان قبول درگاه حق و التمای دعا. در مورد حالتی که به انسان دست می دهد و در آن حالت زندگی را بی معنا می‌شمرد و دیگرمعنایی برای خودش نمی یابد یعنی همان حالتی که گفته می شود درک نیست انگاری یا بگوییم مواجه با عدم من احساس می کنم این حالت فراخوانی از سوی وجود هست برای اینکه آنچه که ما داریم را خراب بکند تا خود وجود بنیانی را برای ما و افقی را برای ما پیش آورد در چنین حالتی انسان باید با این حالت مواجه شود تا گوش به ندای وجود دهد پس ما نباید از این حالت ترس داشته باشیم و فرار کنیم و دنبال درمان باشیم بلکه باید گوش به ندای بی صدای همچین فراخوانی دهیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درک نیست‌انگاری و فهم آن، نوعی به خودآمدن است تا از توهّمات عبور کنیم و با نظر به «اصالت وجود» این امر ممکن است. موفق باشید

39854

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد عزیز استاد عزیز: ماه رمضان توفیق شد چندین فایل صوتی از استاد عابدینی حفظه الله و چند فایل صوتی از شما در شرح دعای سحر گوش بدهم به اضافه خوندن کتاب حقیقت نوری اهل البیت علیهم السلام. مطلبی ما حصل شده، مطرح می‌کنم لطفا اگر ایراداتی داره اصلاح فرمایید. با تشکر. اینگونه با یک سوال شروع می‌کنم. اگر کسی دلتنگ امیر المومنین شده باشه، چکار کنه که از دلتنگی در بیاد و عطشش برطرف بشه؟ هر کسی جوابی می‌دهد، توسل به حضرت، شرکت در مراسم، انجام کارهای خیر به نیابت از مولا و... به نظر میرسه راه کار عملیاتی تر و دست به نقد تر و شیرین‌تر و ملموس‌تر وجود داره و اون دیدن و زیارت کردن یک شیعه مولا امیرالمومنین و بوسیدن و معانقه با اوست، با این کار تشنه ی دیدار مولا امیرالمومنین به آب رسیده، و عطشش بر طرف میشه. دلیل چیه: روایت داریم شیعیان از باقیمانده گل اهل البیت آفریده شده اند. پس شیعیان همجنس اهل البیت اند. و روایت داریم که اتصال روح شیعه به امام از اتصال نور خورشید به خورشید بیشتر است. با این وصف هر شیعه ایی، شعبه ایی از نور امیرالمومنین است و با دیدار و بوسیدن و معانقه یک شیعه انگار امیرالمومنین را نگاه می‌کنی و می‌بوسی و می‌بویی و بغل می‌کنی. پس اگر کسی دلتنگ امیر المومنین شد به دیدار یک شیعه برود و با او هم کلام بشه. کسی که عطش بیشتری داره به دیدار بچه مذهبی بسیجی بره. کسی‌که عطش بیشتری داره به دیدار یک عالم بره. عطش بیشتری داری برو یه عالم سید رو بغل کن. شاید این مطلب تفسیری هم بر قسمتهای از دعای سحر امام محمد باقر علیه السلام باشه. هر شیعه ایی بهاء الله است. میخونی: خدایا من از تو دیدار و لقاء شیعیان میخوام، اون شیعه ایی که نور شکوهمند ترو باعظمت تر است. خدایا کل شیعیان نور ارزشمند و شکوهمند هستند، خدایا من لقاء همشون رو میخوام. میشه یه استنتاج کلی هم داشت: هر کسی دلتنک خدا شد، به دیدار یک شیعه بره. شیعه جلوه خداست. نور شکوهمند خداست. هرکسی دلتنگ مولا علی شد، به دیدار یک شیعه بره. شیعه متصل به مولاست هر کسی دلتنگ مولا صاحب الزمان شده به دیدار یک شیعه بره. شیعه متصل به اوست و شبعه نورانی اوست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکتۀ خوبی است و در این رابطه می‌توان فکر کرد حتی در بهشت هم که انسان با افرادی این‌چنینی که به حق محبّ مولایمان هستند؛ روبرو شویم، عمق حضور در بهشت برایمان بیشتر می‌شود. و در همین رابطه از جناب مولوی داریم: «مهر پاکان در میان جان نشان / جان مده إلاّ به مهر دل‌خوشان».موفق باشید

39781
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام الله علیکم طاعات و عبادات تان قبول. امیدوارم که در صحت و سلامت باشید و در این روزها و شب‌های پایانی ماه مبارک رمضان ما را از دعای خیرتان فراموش نفرمایید. در متن قبلی که ارسال کردم از توسل جلوه‌ای از حضرت حق که در عین ثابته حقیر و ناچیز من ظهور یافته، به جلوه‌ای از که در مقام فاطمی و در اوج، بروز و ظهور یافته عرض کردم. فرمودید: فایل های حقیقت ایمان را مستمع شوم. شنیدم و بهره‌مند شدم. مدتی است به لطف پروردگار و راهنمایی های حضرتعالی در همین حال و هوا هستم. سپس به توصیه های شب قدری شما سوق داده شدم. رها از هر طلب و خواسته‌ای، جز آنچه او می‌خواهد و دوری از آنچه نمی‌پسندد. حضور ذیل اراده إلهی با دعای «اللهم وفقنا لما تحب و ترضی و جنبنا عما لاتحب» به همان معنایی که خدا در عبودیت عبد حاضر است. و دیگر اینکه، در این ماه به کتاب تفسیر انفسی سوره مرسلات رهنمون شدم. گشوده شدم به حس قرار گرفتن در راستای حضور در «یوم الفصل» حرکت از عالم ماده و گذر از عوالم دیگر، یکی پس از دیگری تا بی‌نهایت. لطفاً مرا جلوتر ببرید. سپاس مجدد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر آن‌که پیشنهاد می‌شود به مباحث « ما و علم و علماء در منظر رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در «نهج الفصاحه»  https://lobolmizan.ir/sound/1631 که در اعتکاف رمضان امسال پیش آمد، رجوع فرمایید؛ آرام آرام برای حضور هرچه بیشتر در قرآن متوجۀ عرایضی شوید که در رابطه با سوره‌های آل‌عمران و نساء و مائده و انعام به میان آمد. موفق باشید

39765
متن پرسش

بسم رب محمد: دوباره نهیبی بر قلب آمدن، مثل همیشه و مثل هر لحظه و در این ایام لحظه به لحظه و باز اراده کردن و پس از مواجهه‌ای ناتمام نشستن و خودخوری کردن و هیچ ندانستن. و باز آرزو کردن و باز نشستن و اینگونه چندین سال راه‌جویی کردن و نمی‌دانم. آری! قرآن را می‌گویم. قرآن عزیز گویا ملائکه از ادبار می‌زنندم که تو مال اینجا نیستی و باید کاری برای خویش بکنی و ادراک می‌کنم و تا اراده روبرو شدنم را تجربه می‌کنم، از روبرو می‌زنندم که آماده نیستی و بی‌عالمی. که فرمود: «وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُواْ الْمَلآئِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِيقِ * ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِّلْعَبِيدِ». نه می‌توانم رهایت کنم و دست از تو بکشم (شاید هم تو نمی‌توانی) و نه وسعت روبرو شدنش را دارم. چه سال‌هاست که آرزویت می‌کنم. چه لحظه‌هاست که وجودم از آتش نداشتنت می‌سوزاندم. چه قبض و بسط‌ها که نمی‌کشم‌. در یکی از جلسات سوره فتح به قول یکی از دوستان: یا عالم داری یا بی‌عالمی و هیچ راهی نداری. آری! نمی‌شود عالم‌دار بود و اینقدر خویش را تنگ و بی‌وسعت یافت. همین دیشب بیچاره بودم. طاقت و تاب هیچ چیز را نداشتم. تنها به اعتبار انجام وظیفه الهی بیدار ماندم و قرآن به سر گرفتم. بماند که از سر بیچارگی صفحاتی از «بلای بی‌تاریخی و جهان آینده» دکتر داوری رو هم تورق کردم. بماند. اوایل جلسات سوره فتح اراده کردم که باید بخوانمت، اما گویا دامن از دست آلودگان_ بی‌عالمان و نامحرمان_ می‌کشی. گاه چه خسران‌زده خویش را می‌یابم. و گاه می‌گویم که گویا داری تربیتم می‌کنی و منتظر بزرگ شدن و زبان باز کردنم هستی تا بتوانم با تو سخن بگویم. نمی‌دانم اما شاید ایمان همین باشد. و به قول شما نه گریه‌ها و نه دعاها و نچیز دیگری، که ایمان چیز دیگری است. والسلام

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به هر حال این مائیم و همان حال و احوالاتی که می‌فرمایید با هر نامی که بخواهید آن احوالات را بنامید. فرمود: « نه در غربت دلم شاد و نه رویی در وطن دارم». باز تأکید می‌شود نام این نوع حضور را هرچه می‌خواهید بگذارید مهم نیست، مهم آن است که متوجه باشیم این قصۀ همۀ ما که می‌توانید آن را بشر جدید بنامید، در این تاریخ است که نه می‌تواند در دیروز خود حاضر باشد و با امثال شیخ بهائی بزرگ هم پیاله شود؛ و نه می‌تواند در فردایی که معلوم نیست چه فردایی است، حاضر گردد. بنده نام این نوع حالت را چنین می‌دانم که فرمود: «دوست دارد یار این آشفتگی» و بنده نه تنها نسبت خود را با جنابعالی در چنین حالتی احساس می‌کنم، بلکه گمان دارم آنانی که در جستجوی نسبت خود با پیامبری می‌خواهند باشند که قصۀ او با «إقرأ» شروع شد، خواندن چیزی که چیز مشخصی نبود مگر آن‌که تنها با خواندن شروع شد و قرآن در همان خواندن به ظهور آمد. آری! نمی‌توان نسبت با چنین پیامبری و با چنین حضوری بیگانه بود. آیا این همان سخن جناب نیچه نیست که فرمود باید در دهانۀ آتشفشان منزل کرد؟ چرا گمان می‌کنیم باید در این آخرین زمان، سر و سامانی داشته باشیم. حتماً ملاحظه فرموده‌اید که بنده مکرراً به این غزل جناب عطّار نظر دارم که می‌فرماید: 
دی زاهد دین بودم، سجاده نشین بودم
ز ارباب یقین بودم، سر دفتر دانایی
ترسا بچه ایم افکند از زهد به ترسایی
اکنون من و زنّاری در دیر به تنهایی
امروز دگر هستم، دُردی کشم و مستم
در بتکده بنشستم، دین داده به ترسایی
نه محرم ایمانم، نه کفر همی دانم
نه اینم و نه آنم، تن داده به رسوایی
دوش از غم فکر و دین، یعنی که نه آن نه این
بنشسته بدم غمگین، شوریده و سودایی
ناگه ز درون جان، در داد ندا جانان
کای عاشق سرگردان تا چند ز رعنایی
پس گفت در این معنی، نه کفر نه دین، اَوْلی
بر شو تو ازین دعوی گر سوخته مایی
موفق باشید            
 

39635

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامیم: می‌خواستم بدونم که آیا می‌شود که اسم جامع الله و سایر اسماء الله باشد و هیچ مظهری هم نباشد؟ با تشکر از زحمات استاد عزیزم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره هر حقیقت وجودی امری است تشکیکی، و این یعنی بدون تجلی و محل ظهور ممکن نیست به همان معنایی که به گفتۀ جناب مولوی: « گل خندان که نخندد چه کند». موفق باشید

39626

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: اینکه بگوییم ائمه اطهار علیهم السلام، اسماء الله هستند چه فرقی می‌کند که بگوییم آنها مظهر اسماء الله هستند؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اسماء الله از نظر مبنایی مربوط به ذات حضرت حق است و اولیای الهی مظهر آن اسماء می‌باشند به اعتبار آن‌که «کلّ ما باالعرض لابدّ ان ینتهی الی ما بالذات». موفق باشید

39622
متن پرسش

سلام: با توجه به سخنان رهبر انقلاب نسبت به تفسیر تسنیم که آن را تفسیر به روز المیزان دانستند، آیا مطالعه تفسیر المیزان را توصیه می فرمایید یا تسنیم؟ با توجه به فارسی بودن تفسیر تسنیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به خود ما دارد که بخواهیم با وسعتی که تفسیر ارزشمند «تسنیم» سخنان قرآنی را به میان می‌آورد با قرآن متحد شویم و یا با آن حالتی که آیت الله طباطبایی سعی کرده‌اند به طور موجز سخنان قرآنی را به میان آورند؛ با قرآن مرتبط شویم. به نظر می‌آید اگر مبنا را بر تفسیر المیزان بگذاریم و هر کجا که نیاز به تفصیل بیشتر داشتیم، به تفسیر «تسنیم» رجوع کنیم، راحت‌تر باشد و بر همین اساس رهبر معظم انقلاب فرمودند فهرستِ جامعی از تفسیر «تسنیم» تهیه شود. موفق باشید      

39619
متن پرسش

سلام خدمت استاد بزرگوار: چند روز پیش فیلمی در فضای مجازی دیدم و چند کلمه‌ای ذیل آن به قلم آمد هم مایل بودم فیلم را ببینید هم اگر نکاتی در ارتباط با عرایض بنده به نظرتان رسید ما را بهره مند کنید لذا لینک پستی که در ایتا هست خدمت شما ارسال کردم https://eitaa.com/porsa_andishe/577 از توجه و لطف حضرتعالی ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که ملاحظه کرده‌اید و ذیل آن فیلم مرقوم فرموده‌اید حقیقتاً جهانی مقابل جریان فاسد صهیونیسم در حال برافراشته‌شدن می‌باشد که به انسان‌ها در عمیق‌ترین لایۀ ممکن نظر دارد و این‌جا است که معنای حضور نهایی جهان اسلام به عنوان آخرین دین، آرام‌آرام جای خود را پیدا می‌کند و به انسانِ آخرالزمانی با ظرفیت وسیعی که دارد؛ متذکر می‌شود بیش از آن انسانی است که جهان مدرن او را معنا کرده است.
عظمت روحیۀ مبارزان حماس از این‌جا معلوم می‌شود که در مقابل گروه جنایتکار صهیونیست‌ها، مقابله به مثل نمی‌کند. و این یعنی حضور در آینده. و این یعنی برگشتِ معنا به جهان. و این یعنی در آیینۀ حرکات مجاهدان حماس بنگریم که فرهنگ استکباری همچون یخ در حال ذوب‌شدن است. موفق باشید   

 

39616
متن پرسش

سلام استاد: بخدا قسم که حیفم می آید وقتم را تلف کنم، بخدا که بیهوده می‌بینم پای مدرسه ایستادن و گیر افتادن در باطلاق هایی بی سر و ته، بی خود است که می‌گویند بیاید مدرسه را بسازیم، ببخشید مگر مجسمه است؟ که ما آن را پس از کمی کند و کاو کردن در ویترین قرار دهیم چون بلاخره فضای آموزشی هم باید داشته باشیم. چرا بنده بعنوان یک کسی که به مدرسه می‌رود و با وجود فکرهایی که دارم به جایی رسیده است که می‌گویم نکند مثلا یا گاو داری است یا زندان است یا گناهی کرده ام یا مشکل دارم. این جا شاید بهترین جواب آخری باشد یعنی مشکل از خودم است، خب این طور با خود می‌گویم غلط کردی که مسئله دار شدی و گور بابای مسئله و بیا تا اندازه ی یک عمر چشم و گوش و زبان را از خود ببرم تا بخوبی بتوان دانشگاهم را بروم و مثل همه نانم را بخورم. الان که معلوم نیست برای چه چیزی من وقت می‌گذارم و مجبور می‌شوم در همین میان خود را اسیر یک حیات اجتماعی نفرت انگیز کنم. خب با خود می‌گویم به چه دردی می خورد، نهایتا پس فردا بلاخره باید من هم سگ دو بزنم تا زن و بچه ای داشته باشم و بعد هم بگویند بیا برو در این نیم متر در دو متر جا بخواب و خدا حافظ. این وسط مسئله و دغدغه ام جز یک آرزو از آن چیزی بیش نماند. در همین هیاهو چشمم به امام حسین (ع) می‌خورد و نفسم چاک می‌شود که سید حسن از او می گوید: «ای شقایق‌های آتش گرفته، دل خونین ما شقایقی است که داغ شهادت شما را بر خود دارد. آیا آن روز نیز خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف ما سرود شهادت بسراید؟» سید مرتضی می‌گوید: «و مگر از درون این خاک اگر نردبانی به آسمان نباشد، جز کرم هایی فربه و تن پرور برمی آید؟ پس اگر مقصد را نه اینجاست در زیر این سقف های دل تنگ و در پس این پنجره های کوچک که به کوچه های بن بست باز می شود، نمی توان جُست. بهتر آن که پرنده ی روح دل بر قفس نبنند. پس اگر مقصد پرواز است! قفس ویران بهتر! پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند، از ویرانی لانه اش نمی هراست! اگر قبرستان جایی است که مردگان را در آن به خاک سپرده اند، پس ما قبرستان نشینان عادات و روزمره گی ها را کی راهی به معنای زندگی هست؟ اگر مقصد پرواز است! قفس ویران بهتر! پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند، از ویرانی لانه اش نمی هراسد!» نمی‌دانم چرا صبح تا شب دارم خودم را می‌کشم تا این قفس ها خراب نشود! آرزویم ققنوس بی بال در اوج آسمان بود و حال کبوتری شده ام که بال هایم سنگینی می‌کند. احساس می‌کنم شمر زمانه حد اقل برای خودم، خودم هستم. درک استعاری ام مانند خنجری زهر آلود شده است که از پشت به من ضربه زده است. به طور مثال درک هنر ماندن در مدرسه را ندارم. خدایا نور قرآنت را بر جانم و جانمان بیفزای تا آزاد شوم و آزاد شویم. حاج قاسم هم می گوید: «هر کس را صبح شهادت نیست، شام مرگ است / بی شهادت مرگ را با خسران چه فرقی می‌کند؟»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان به حضور اقیانوسیِ خود اندیشه کرد، صدها رود گِل‌آلود را در خود جای می‌دهد تا با دستِ گشادۀ خود، آب آن‌ها را در اقیانوس جای دهد و آن‌ها را اقیانوسی کند و گِل و لای آن‌ها را ته‌نشین نماید. این‌جا است که حضور در مدرسه و آگاهی کامل از محتوای آن دروس، شرط حضور در جهانی است که ما در آن در این زمان حاضر هستیم و نمی‌خواهیم گرفتار تنگناهای آن شویم.
دریادلی، شرطِ حضور در تاریخی است که بنا داریم اسیر آن نباشیم و در این رابطه به سیره و روش حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» بیندیشید که از یک طرف به عنوان یک طلبۀ درس‌خوانده تا مرز یک فقیه کاردان جلو رفتند، با آن‌همه گِله‌ای که نسبت به روش‌های حوزه داشتند. و از طرف دیگر خود را محدود به آن دروس رسمی نکردند و در جهان خود حاضر شدند و راهِ حضور در تاریخ آینده را برای ما هموار نمودند همانند رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله‌تعالی» که تا این اندازه در ارائۀ درس خارج فقه موفق‌اند و از آن طرف چه اندازه متوجۀ امروز و فردای بشر می‌باشند. موفق باشید    
 

نمایش چاپی