با عرض سلام و ادب و احترام: در دعای سمات منظور از خلقت بها الظلمه چیست؟ با عنایت به اینکه ظلمت نقص است و نیستی نور می باشد. منظور از خلقت ظلمت چیست؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آنجا منظور، ایجاد از عدم است به آن معنا که از چیزی خلق نکردهاند بلکه بدون آنکه از جایی الهام گرفته باشند، خودِ خداوند در خلقت عالم مبدأ بودهاند. موفق باشید
سلام استاد گرامی: من هم صحبتهای آقای شهبازی رو گوش دادم. هم صحبتهای تحصن کنندگان رو . هم صحبتهای آقای نبویان رو. بنظرم همه به بعدی اشاره میکنن و از بعدی دیگه غافلند. چیزی که استاد ما اقای وحدتی فر متذکر اون هستن هم همینه که باید مساله حجاب رو با همه ابعادش دید. این صحبت اقا وحدتی فره: https://eitaa.com/tafakorism/1860 این هم صحبت اقا شهبازیه استاد : https://eitaa.com/mahbandan/247 سوالم اینه، درسته من دارم پیش آقای وحدتی کار میکنم ولی این دلیل نمیشه که من همه حرف ایشون رو تایید کنم. بنابر این میخوام نظر شما رو هم بپرسم و بدونم. اینم خود ایشون یاد داده که حرفهای خودشون رو هم با فکر بپذیریم. حالا به من اجازه میدید که حرف اقای شهبازی رو طرفداری در لفافه از یک بی قانونی بدونم؟ و حرف آقای وحدتی رو هم برعکس اون خیلی با اغماض...! شما بفرمایید دقیقا چه حرفی درسته
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر صورت همانطور که خود عزیزان متوجه هستند مسئله، مسئلۀ سادهای نیست که تنها از یک جهت و یک بُعد به آن نظر کرد و از این جهت عرض شد لااقل ما در تبیین جایگاه حجاب نسبت به ابعاد متعالی انسانها کوتاه نیاییم. و البته معلوم است که نمیتوان جامعه را در اختیار جریانهایی گذاشت که بنا دارند فرهنگ منحط و ضد انسانی خود را در جامعه جاری کنند. موفق باشید
بسمه تعالی سلام علیکم: این بهار را از خداوند عید و بهار حقیقی خواستاریم با پیروزی کامل این اسلام عزیز بر دشمنانش که ان شاءالله خداوند این جنگ طولانی را به پیروزی تمام به طلوع خورشید اسلام برای ما اراده فرمایند. خدایا نمیشه! مگه میگذره آدم از دینی که زندگیشه؟ خدایا خودت صاحب زمان ما را ظهور ده. استاد عزیز این عید را پیشاپیش بر اهل انقلاب اسلامی تبریک عرض میداریم توجه به این چند بیت شعر از جناب مولوی «پشت جهان دیدهای روی جهان را ببین / پشت به خود کن که تا روی نماید جهان / ای قمرِ زیر میغ! خویش ندیدی، دریغ ! / چند چو سایه دوی در پی این دشمنان؟» و میدانم خود را آنطور که شایسته است در زندگی حقیقی یافتن، با ظهور آن انسان کامل ممکن است و چاره ای نیست مگر با شکست نهایی ظاهر و باطن دشمنان یعنی آمریکا و اسرائیل، خدایا این هدیه را بر ما ارزانی فرما و بهار را تحقق فرما و این اسلام را پیروز گردان که ما از اسلام جز اسلام زندگی شونده، چیزی نمیخواهیم بحق خودت ای خدای یگانه زنده.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً با این بهاری که رو به سوی ما کرده، در واقع این خداوند است که از پشت دیوارهای زمستان، خود را در آینۀ حیات طبیعت به ظهور آورده و بنده نیز چنین مواجههای را که میتوانید با بهار داشته باشید تبریک عرض میکنم. تبریک به جهت آن که انسان متوجه شود هر حضوری و ظهوری که از طریق حضرت ربّ العالمین پیش آید، آغوش ربوبیت اوست تا ما حیات خود را در نسبت با حضرت ربّ العالمین تجربه کنیم در آن صورت همیشه هر موقعیتی میتواند برای ما بهار باشد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامیم: می خواستم بدانم که خداوند عین هستی است. من هستی ام ربطی است. حال اگر من هستی ربطی ام را درک کنم، آیا عین هستی را درک کردهام؟ سوال دوم آن است که اگر جواب سوال بالا مثبت است آیا میتوان گفت که راه رسیدن به درک هویت تعلقی ام رعایت حلال و حرام الهی است؟ با تشکر از زحمات استاد عزیزم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. وقتی انسان در جان خود متوجه هویت تعلقی و عین الربطی خود گردید، متوجه نسبتی میشود که در ذات خود با هستی مطلق دارد که به زبان دیگر همان درک عبودیت خودش میباشد نسبت به حضرت ربّ العالمین ۲. آری! اگر انسان متوجه شد در ذات خود عین ربط به حضرت ربّ العالمین است با عبودیت و رعایت شرع مقدس، عملاً هرچه بیشتر حقیقت خود را درک میکند. موفق باشید
سلام استاد: با خدا می گویم ای خدا چرا نمی خواهم بگویم، مگر لب باز کردن و به صحنه کشیدنت چقدر کار دارد، مگر گوش دادن به اذانت چقدر کار دارد، چرا آفتاب روی این پوستین های چرب چشمانم نمی تابد تا تو را ببینم، خدایا انگار کارم با تو با گلایه سرشته شده است، راهی که به من دادی بسیار ذوق آور است و غیر قابل تحمل، حوصله ام سر رفته است از دست منم، اگر میشد سر به بیابان مینهادم تا تو را یابم اما بال هایم پرکنده از بال بال زندم بی جان شده، آن وقت که خودت را ازم گرفتی بگو مگر چه کرده بودم؟ انگار بودن جرم است و شاهدانش اشک هایی هستند که در حرم ریخته ام. آری! دلم تنگ تو است، بخدا اگر آنقدر از پس این کربلا ها زیبا نبودی که من لحظه ای به این زندگی امان نمی دادم و خودم را میکشتم. علی (ع) تو بهانه ام شده است، دلم میخواهد مثل تو سخن بگویم و مثل قرآنت باشم. اما انگار باید دردت را به جان بکشم و قرآنت را روی سرم بالا بگیرم. ای قرآن عزیز، چه از جانم میخواهی، نای نفس کشیدن ندارم و بجایش آه میکشم. رمضانت که آمد دیگر از بلند پروازی هایم راهت شدم، چون نمیشود تو را انکار کرد. خلاصه که جگرم میسوزد تا که تو را میبینم، سید حسن معنایی در خور خودش را به من بخشید، اما حاج قاسم که هنوز هم یادش و روزگار برایش گریستن از خاطرم سو سو میزند و همیم مرا دیوانه کرده است. انگار دلم تنگ است برای آن روزگار که با حاج قاسم تا ته کار را میدیدم. خب مثل این که کمی خنک شدم و فرصتی پیدا کردم برای دوباره آتش بگیرم، خدایا شکرت که هستی و وای که اگر نبودی چه میشد؟ پس هستی که دلم قرص است از بابت نابودی استکبار و اسرائیل. خدا نگهدار
باسمه تعالی: سلام علیکم: راستی را! مگر زندگی جز ایمان است؟ و ایمان جز امیدی است به او که: «ندانم چهای هرچه هستی تویی».
راستی را! حضرت محمد «صلواتاللهعلیهوآله» چگونه با قرآنی که بر قلبشان تجلی کرد و به صورت کلام در میآمد، به سر میبردند؟ در حالیکه آن کلام، تنها حضور بود و نه مفاهیم حصولی که به راحتی بتوان به معانی آن مشغول شد.
راستی را! ما در نسبت با خداوند و قرآن و اولیای الهی در جستجوی چه نسبتی باید باشیم که در این سکراتِ دوران بتوانیم امیدوارِ بانک جرسی باشیم که گویا در پیش است؟ موفق باشید
سلام علیکم استاد: وقت بخیر. من خیلی به کلام و مباحث کلامی علاقه مند هستم. متاسفانه در حوزه استادی عقاید را تدریس می کنند که اتفاقا از مباحث استاد طاهرزاده هم مطرح می کنن و می فرمایند قبل از شروع کلام حتما یک دوره شرح ده نکته را داشته باشید. اما چیزی که یک هفته است ذهن من را به خودش مشغول کرده این هست که آیا استاد طاهر زاده با این روش استاد ما موافق اند، روش استاد ما این هست که مدام ما را تحقیر می کنن و اجازه حرف و بحث سرکلاس نداریم، مدام بحث شون این هست که شما مغرور هستید و باید غرورتون شکسته بشه! من از این بابت که همه را کوچیک می کنن ناراحت هستم و از شناختی که به خودم دارم، ممکن هست مبحث کلام را دیگر پیگیری نکنم. راهنمایی بفرمایید که من چه کنم؟ شاگردهای قبلی هم به استاد اعتراض داشتن، ولی ایشون میگند که من مانند امام خمینی هستم و بستگی به شما داره که با جمال من روبه رو بشید یا جلال من و من تغییر نخواهم کرد! آیا اساتید در قدیم این سبک را داشتند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً تحقیر عزیزانی که به دنبال حقیقت هستند، امر پسندیدهای نیست. ما خاک پای افرادی هستیم که با دلهای پاک خود به سوی کسب معارف الهی قدم نهادهاند. آری! علم کلام برای هرکس که بخواهد در مسیر دینداری جلو برود، لازم است تا عقل او بتواند در میدان شبهات از عقاید حقهاش دفاع کند. با توجه به این امر به نظر میآید چنانچه انسان در «معرفت نفس» وارد شود بهتر میتواند مباحث علم کلام را درک کند و حقّانیت آن را تصدیق نماید، والله اعلم. موفق باشید
سلام استاد عزیز: نظرتان در مورد امام محمد غزالی و کیمیای سعادت و کتب دیگر ایشان چیست؟ آیا ایشان یک عارف و صوفی واصل هستند یا یک متکم یا معلم اخلاق؟ متشکرم
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده بیشتر، یک معلم اخلاقاند و در تدوین کتاب «احیاء علوم الدین» زحمت زیادی کشیدهاند که ارزش خواندن دارد. موفق باشید
سلام علیکم: آیا اسم یا مضل زیر مجموعه جلال خداست؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همینطور است. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم! میخواستم بدونم که امام حسین علیه السلام در روز عاشورا هنگامی که عریزانش در پیش چشمش پرپر میشدند آیا همانند ما انسانهای معمولی با از دست دادن عریزانش دلش از جا کنده میشد و درد میکشید یا همانند یک عاشق پاک باخته از قربانی کردن عریزانش در پیشگاه خدا لذتی عاشقانه میبرد؟ با تشکر از زحمات شما استاد بزرگوار!
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. موفق باشید
سلام علیکم و رحمةالله خدمت استاد عزیز: حضرت آیتالله خامنهای (مدظله العالی) ما ملت ايران انقلاب بسيار بزرگی کردیم. عظمت این انقلاب خیلی زیاد است و من قرص و محکم به شما عرض میکنم: اغلب ماها هنوز نمیدانیم چه کار عظیمی انجام گرفته..... این انقلاب با این عظمت و با این ابعاد و با این آثار علمی، از لحاظ ارائه مبانی فکری خودش یکی از ضعیفترین و کم کارترین انقلابها که هیچ [بلکه حتی] تحولات دنیا است... گاهی انسان دلش نمیآید بگوید در حد صفر؛ چون واقعاً کسانی با اخلاص کارهایی کردهاند؛ اما اگر نخواهیم ملاحظهی این جهات عاطفی را بکنیم، باید بگوییم یک ذره بیشتر از صفر! خیلی کم، خیلی خیلی کم. ۱۳۶۸/۰۹/۰۷
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آن کس که در این زمانه برای ما افق حضور در آینده را گشود و دروازه امید را برایمان باز کرد، حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» بود، او بود که دروازه امید را روی ما گشود. و همانطور که انسانهای عادی از درخت، شاخه و میوه را می بینند و نه تنه و ریشه را و نه زمین و آبی که این درخت نسبتی عمیق با آن دارد، در همین رابطه با حضوری که باید در نزد خود داشته باشند یعنی از تاریخی که انسانها با معنویت خود رمز بقای جامعه میگردند؛ غافل میباشند و از روحی که از طریق قرآن و روایات در این آخرالزمان طراوت ما را پایدار میکند، نیز غافلاند. این است غفلت بزرگ که بعضی انسانها در این تاریخ گرفتار آن شدهاند. موفق باشید
سلام علیکم: بسیط الحقیقه کل الاشیاء و... در رابطه با ذات است یا الله؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: حوزۀ این مباحث و این اصطلاحات، حوزۀ فلسفۀ صدرایی در موضوع «وجود» است و تشکیکیبودنِ «وجود». و تطبیق آن با واژههای قدسی ممکن است ساده نباشد. موفق باشید
سلام و احترام: موضوع پایان نامه ارشد را ارزش ایمان در نجات و رستگاری در الهیات مسیحی و اسلام انتخاب کردم. به نظر جنابعالی خوبه و ارزش کار کردن داره؟ در این موضوع منابعی معرفی کنید. ممنونم از پاسختان
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مسئلۀ مهمی است. هرچند بنده منبع یا منابع خاصی که در این مورد نظر داده باشم را؛ در ذهن ندارم. ولی با تورق آثاری مثل آثار شهید مطهری می توانید نکات خوبی را جمعآوری کنید. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: ۱. با توجه به اینکه فرموده اند امام شناسی دریچه خداشناسی واقعی است و عین توحید است، حال اگر کسی به شناخت عمیق و دقیق امام معصوم نائل شود و در آینهی وجود امام معصوم خورشید انوار الهی و کمالات حضرت حق را مشاهده کند، آیا به براهین فلسفی که حول خداشناسی مطرح شده نیازی دارد؟ ۲. به نظر حضرتعالی بهترین راه برای اینکه با انوار خدا در آینه و جمال امام معصوم مواجه شویم چه راهی است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فرمودهاند: «چون رسی بر بامهای آسمان / سرد باشد جستجوی نردبان». همۀ براهین و دلایل فلسفی برای آن است که متوجۀ حضور ابعاد متعالی ائمه «علیهمالسلام» بشویم، حال که به آن معارف رسیدهایم دیگر ما را چه نیاز به آن دلایل! مگر آنکه در نزد خودمان هم برای خودمان روشن باشد که به آنچه رسیدهایم، خوب است که عقل هم آن را تصدیق کند. ۲. مباحثی که از طریق آیات الهی ما را متذکر جایگاه اولیای معصوم میکند، در این رابطه کارساز است مانند مباحثی که در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» مطرح شده و یا علامه طهرانی در کتابهای «امام شناسی» مطرح فرمودهاند. موفق باشید
سلام و سلام به قرآن و اهلش آن زمان که امام سجاد عليه السلام فرمودند: اگر تمام كسانى كه در ميان مشرق و مغرب هسـتند بمیرند (و من تنها بمانم) و قرآن با من باشد وحشت مرا نمى گيرد (و نمى ترسم). او چنين بود كه وقتى جمله «مالك يوم الدين» را مى خواند آنرا تكرار مى كرد تا جايى كه نزديك بود جـان دهد. که خدایا ما را خادم قرآنت بگمار و تا نفس آخر عمرمان و پس از آن جز به قرآنت خود را نشناسیم، قرآنی که در کلام حکما و اولیاء و شهدای اسلام همواره جان و جانان بود که در این راستا حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه فرمودند: پنجاه سال عبادت کردید، و خدا قبول کند، یک روز هم یکی از این وصیتنامهها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید. این جوانهای ما که علیل شدند الآن هم وقتی میآیند از من میخواهند که دعا کنم که اینها شهید بشوند؛ پایش را از دست داده، عصا زیر بغلش هست، لکن گریه میکند و میخواهد که دعا کنیم که شهید بشود. از اینها یک قدری تعلم پیدا کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه حرف در آن است که اینان فهمیدهاند تاریخی در مقابلشان گشوده شده و میخواهند هرچه بیشتر در آن آینده حاضر شوند و این است راز اینکه اکنونِ آنها، اکنون بزرگی است. موفق باشید
سلام و رحمت: دکتر سروش قائل به تاریخمندی و تاریخی بودن اگزیستانسیالیتی و هایدگری است از طرفی بنظر می رسد شما نیز قائل به همین تاریخی بودن اندیشه هستید. پرسش بنده اینست که استنباط شما از تاریخی بودن چه تفاوتی با استنباط سروشی دارد؟ حالا شاید بفرمایید که راجع به تاریخمندی سروش اطلاعات ندارید لذا نظر نمی دهید، اما پرسش بنده اینست با سخنرانی هایی که از شما گوش داده ام و شخنرانی هایی که از ایشان گوش داده ام تقریبا به طور یکسان هر دو، تاریخی بودن اندیشه از نظر هادیگر را قبول دارید پرسش اینجاست که چه می شود و چگونه استنباط انجام می گیرد که هر دو به یک چیز قائلید ولی یکی می شود سروش و دیگری استاد طاهرزاده عزیز؟ تفاوت شما از نظر تاریخی بودن اندیشه با ایشان چیست؟ بطور کلی، چطور می شود که از دل تاریخی بودن تفکر و زمانمندی و مکانمندی اندیشه، یکی می شود سروش و یکی می شود استاد طاهرزاده؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم سعی بر دنبالکردنِ اندیشههای آقای دکتر سروش را دارم. ولی همان انتقادی که سالها پیش آقای دکتر عبدالکریمی به آقای سروش داشتند همچنان باقی است و در یک کلمه میتوان گفت دکتر سروش معنای انسان را به معنای دازاین هایدگری و اگریستانسِ تاریخی نمیتوانند درک کنند که البته این در جای خود عرض عریضی دارد. برای فهم انسان و باز انسان. موفق باشید
سلام خدا قوت: در ذیل پرسش شماره ۳۸۹۴۶ در تمام موارد اینچنینی و از این قبیل گرفتاریها، ارجاع به معرفتالنفس میدهید. شاید هنوز که هنوز است جایگاه معرفتالنفس و نحوه رجوع به آن مشخص نیست، البته به نظر بنده. زیرا برای خودم چقدر نگاه کردن سنگین است. طاهرزاده و امثال ایشان که رجوع به معرفتالنفس دارند، در وجود و بیکرانگیاش سیر کردهاند و راه را در وجود خویش در رجوع به معرفتالنفس یافتهاند. در لینک معرفی شده باز با ده نکته و شرح آن مواجه شدم. شاید این ده نکته را بد میخوانم یا تصور غلطی از شناختن دارم. نمیدانم! من هنوز اوراق نشستم تا همدرس شوم. قطعا شما هم میدانید و رنج و نشدنش را تجربه کردهاید که تغییر عالم و عوض شدن رویکرد بسیار مشکل است. چه کنیم تا این سختی ناامیدمان نکند. حال این بنده و شاید دیگرانی که پایمان لنگ است از این رفتن و از این سیر. شاید هم به قول شما در نقل از مولوی زکام دنیا شدهایم و بویی استشمام نمیکنیم. انتظار پاسخ نداریم. انتظار توصیه اخلاقی نداریم. غر هم نمیزنیم. از نشدن خسته میشویم و ملول و پر ملال. و باز قصه دلاک و تیغ کهنهاش یادمان میآید. به ما به اشارت بگویید که چه کنیم و چگونگی مواجهمان را، حتی چگونه خواندن کتابهای معرفتالنس را متذکر شوید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانند بسیجیان اصیل ذیل شخصیت رهبر معظم انقلاب به حضور تاریخی بیندیشید که با انقلاب اسلامی پیش آمده و وقتی مدّ نظرتان امثال حاج قاسم و شهید آوینی و حتی شهید یحیی سنوار قرار گرفت و در تاریخی که یک گروه، آری! یک گروه به نام حزب الله، استکبار در نماد رژیم صهیونیستی راشکست داد، وقتی چنین افقی مقابلتان گشوده شود، برای حضور بیشتر در آن تاریخ و در آن افق؛ باید انسان بیشتر از دیروز و با عمقی بیشتر شناخته شود و «معرفت نفس» در این رابطه شروع خوبی است. زیرا هنوز انسان و باز انسان باید فهمیده شود. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: استاد گرامی چند روز قبل در کانالتان کلیپی از استاد رحیم پور ازغدی گذاشته بودید با عنوان کربلا حسینی بی زینب کبری سلام الله علیهما. بنده و دوستانم گروهی در ایتا تشکیل دادیم که قصد داریم به صورت تخصصی به امر تبیین خون شهدای جبهه مقاومت بپردازیم. تولید محتوا برای فضای مجازی و پیشنهادهای عملی در فضای حقیقی داشته باشیم و در کانال «قیام زینبی (س)» منتشر کنیم. خواستم نظر شما را در مورد این کار بدانم و اگر پیشنهادی داشتید مطرح فرمایید. نکته دیگر جملات و عکس نوشته هایی تولید میشود که شاید برای اولین بار است و ترس از اشتباه و انحراف وجود دارد، این ترس را چکار کنیم؟ به عنوان مثال نظرتان با این جمله چیست: «نماز بی جبهه مقاومت، نماز نیست، صرفا یک عادت است.» یا جمله «جبهه مقاومت، تنها پرچمدار توحید در زمانه ما» با تشکر فراوان از شما استاد عزیز. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله با نظر به وجدان تاریخی که با انقلاب اسلامی برای شما و امثال فرزندان انقلاب پیش آمده؛ به لطف الهی ذیل اشارات رهبر معظم انقلاب، کار را جلو خواهید برد و نباید در این موارد چندان دغدغه داشت به همان معنایی که جناب عطّار میفرمایند: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خود راه بگویدت که چون باید رفت». موفق باشید
سلام وقتتون بخیر: آیا مجاز به استفاده از پی دی اف ها و ویس های آثار استاد طاهر زاده به رایگان هستیم؟ چون یه بنده خدایی برام فرستاده نمیدونم رضایت داره انتشارات لب المیزان از استفاده ی اونها یا خیر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: درسایت لب المیزان علاوه بر آنچه میفرمایید؛ از نظر بنده حتی استفاده از ورد نیز به صورت رایگان جایز است. ان شاءالله تقدیمی است بی منّت برای عزیزان. موفق باشید
سلام و عرض ادب: ما به زندگی حیوانی خو کرده ایم در حدی که گاهی نمی توانیم تشخیص بدهیم چه چیزی ما را آلوده و کثیف می کند. منظورم حرام نیست. منظورم مواردی است که در حلال و حرام بودن آن به سبب یه سری مسائلی که شنیده ایم تردید می کنیم و یا مسائلی که در نگاه اول یه فرد معمولی مومن، حرام به نظر نمی رسند ولی نفس ما را آلوده می کنند. سوال من این است که بارها و بارها این اتفاق می افتد و گویی هر گناهی باید یک بار اتفاق بیفتد تا متوجه شویم روح مان را آلوده می کند تا از آن دست بکشیم و بفهمیم که این گناه است و به اطمینان قلبی برسیم که نباید به آن نزدیک شویم. و چقدر تلخ و رنج آوره وقتی در سیمای خود٬ پاکی از دست رفته به خاطر یک خطای در ظاهر ناچیز و بی ارزش را به نظاره می نشینیم. چه باید کرد؟ آیا راه «سریع» برای پاک شدن دوباره وجود داره؟ بهترین پاک کننده چیست؟ وقتی بعد از تضرع و گریه و زاری باز هم ناپاکی می بینیم؟ چگونه از این غصه ها رها شویم؟ و آیا اصلا باید این موضوع برایمان مهم باشد یا نباید حتی به پاکی چهره ها دل بدهیم و نباید آن را اصل بگیریم؟ با این موضوع که هر کس به سیمایش شناخته می شود چه می توان کرد پس. ممنون می شوم این سرگشته را چراغی باشید. یا دلیل العاصین.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفتۀ اساتید محترم باید در امور معرفتی و عبادی برای خود برنامه داشته باشیم و مطابق آن جلو برویم تا ان شاءالله موانعِ پیش رو یکی بعد از دیگری حذف شوند. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامیم:آیا عین هستی در برهان صدیقین، همان اسم جامع الله در عرفان است؟ با تشکر از زحمات استاد گرامیم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در دو میدان میباشد و نباید بین میدان فلسفی و میدان عرفانی خلط شود. در بحث «عین هستی» به عنوان موضوع فلسفی اساساً موضوعِ اسماء در میان نیست، بلکه هستی به عنوان صرف هستی با وسعت بیکرانهاش مدّ نظر است که بهتر است اگر بخواهیم با نگاه و موضوعات دینی تطبیق دهیم، در مورد عین هستی به «توحید» فکر کنیم. موفق باشید
سلام خدمت استاد عزیز: با عرض معذرت بعضی سوالات مانند 39538 که خیلی طولانی هم هست، میخونیم و شبهه ای ایجاد میشه و درپایان می فرمایید دراین موارد، ورودی ندارم. خب لطفا این موارد رابه ایمیل آن شخص ارسال کنید که وقت عزیزان تلف نشود. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر، پیشنهاد درستی است. به همین جهت با تذکر جنابعالی به حالت خصوصی ارسال شد. ولی به این جهت در معرض نظر و نگاه کاربران محترم قرار داده شد که دیگر عزیزان نیز متوجه باشند که آن موارد، مواردی نیست که ما بتوانیم جوابگوی سؤال کاربران محترم باشیم. موفق باشید
سلام علیکم: گویا دوران افول سریع و پر چالش آمریکا بحمدالله آغاز شد و دوران حکومت حق الهی آغاز و انسان بحق تعالی پیروز شد و به نهایت حضور در مخلوقات نایل شدند و ما را در این روزها استغفار و توبه به سوی او همان خدای یگانه باد. در همین احوالات جناب مولوی میفرمایند: «بانگ تسبیح بشنو از بالا / پس تو هم سبح اسمه الاعلی / گل و سنبل چرد دلت چون یافت / مرغزاری که اخرج المرعی /یعلم الجهر نقش این آهوست / ناف مشکین او و مایخفی / نفس آهوان او چو رسید / روح را سوی مرغزار هدی / تشنه را کی بود فراموشی / چون سنقرئک فلا تنسی»
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. به گفتۀ جناب مولوی: «نردبان این جهان ما و منیست / عاقبت این نردبان افتادنی است. هرکه بالاتر رود ابله ترست / که استخوان او بتر خواهد شکست». موفق باشید
سلام علکیم: استاد یک صوتی مرحوم مصباح در رابطه با معرفت به امام میفرمایند که یک بخشی از معرفت از همین کتب و علماست. یک بخش اصلی معرفت اعطا کردنی از طرف خود امام است. این معرفت چه اهمیتی داره و چطور میشه قابلیت پیدا کرد برای معرفت امام که اعطا کنند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه انسان در مسیر شریعت و معرفت توحیدی قرار گرفت و جلو رفت، نسبتی با انسانهای کامل در خود مییابد که آن زمینهای خواهد شد تا از برکات شخصیت آن عزیزان بهرهمند شود. اینجا است که نقش زیارت بهتر روشن میشود. موفق باشید
سلام و رحمت: بخشید استاد سوالی داشتم. توسط بزرگواری در جریان وضعیت دوستی قدیمی قرار گرفتم که ۵ سالی میشد ازشون اطلاعی نداشتم این بنده خدا که صاحب دو پسر ۱۴ و ۸ ساله هستن همسرشون طلبه بودن و خودشون فعال در عرصه تربیت و پرورش اونقدر فعال که امثال بنده ازشون الگو میگرفتم هم از سبک زندگیشون هم دغدغه های تربیتی و فرهنگیشون گویا چند سال قبل با استاد عرفانی آشنا میشن و کلاسهاشو شرکت میکنن و به شهودات غیبی میرسن و با علوم غریبه آشنا میشن و ریاضتهایی رو متحمل میشن هم خودشون و هم همسرشون و به این ترتیب مستقلا خودشون صاحب سبکی میشن و کلاسهای مختلف میذارن و.... تا جایی که ادعای امام سیزدهم میکنن و همسرشون و بچه هاشون هم همراهشون میکنن تا جایی که این دوستمونم ادعای همسر امام و... پسر ۸ سالشون وقتی به جایی خیره میشه و ازشون علت رو میپرسیم میگن رفتن دیدار حضرت رقیه یا حضرت امیرالمونین (ع) در نجف و.... اطلاع پیدا کردم توسط سپاه همسرشون دستگیر شدن و خودشون با بچه ها و تو راهی که دارن تنهان به واسطه شناخت قبلیم نسبت به این خانوم خواستم بدونم آیا راهی به جز دعا وجود داره برای کمک بهشون؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد، بیشتر انحرافات شیطانی و حکایتهای نفس امّاره است. امری نیست که ما ورودی برایش داشته باشیم. خودشان باید متوجه چنین انحرافاتی باشند. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده تفسیر بسم الله الرحمن الرحيم در اول سوره ی مبارکه ی بقره و الف لام میم در آیه ی اول سوره ی مبارکه ی بقره چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع «بسم الله الرّحمن الرّحیم» خوب است به شرح تفسیر سوره «حمد» حضرت امام«رضواناللهتعالیعلیه» رجوع شود. و در رابطه با حروف مقطعه فرمودهاند رازی بوده است بین خداوند و پیامبر خدا. و علامه طباطبایی در ابتدای سوره «شوری» نکاتی را متذکر شدهاند. موفق باشید