بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
39557

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام: ضمن تبریک ایام خواهش می‌کنم در مورد حب خیالی، قلبی، روحی، سر وجودی و ذاتی توضیح بفرمایید ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکات عرض عریضی دارند. آری! اگر در محبوب نظر به صورت خیالی او باشد، حبّ خیالی است و اگر نظر به حقیقت وجودی او گردد، حبّ قلبی است و بقیه در همین راستا می‌باشد با شدت بیشتر. از آن جهت که در این دستگاه «روح» باطنِ قلب، و «سرّ» باطنِ روح است. نکاتی در این مورد در کتاب «ادب خیال  و عقل و قلب» که روی سایت هست، مطرح شده. موفق باشید

39540

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام‌علیکم: نگاهی به فقه! «إلیه یصعد کلم الطیب و العمل الصالح یرفعه» ما در نگاه به یک زندگی حقیقی باید متوجه این باشیم که عمل از حیث إعتباریاتی است که إتکاء به واقعیت کلام طیب دارد (همچنان که علامه طباطبائی رحمت الله علیه در کتاب شریف رساله الولایه فرمودند)؛ توجهی که هیچ کدام از علوم را برتر از دیگری نمی پندارد بلکه همچون راهیست که گام به گام به سمت ظهور علم توحید در عالم تشریع به پیش می برد. یک عالم دینی هم از حیث علمی غنی است و هم آن علم عقل عملی او را می پروراند و عملش را غنی می کند؛ لذاست که کسانی چون روح الله ها علم عرفان و توحید را با فقه در دنیا ظهور می‌دهند. علم شریعت که از آن به فقه تعبیر می شود، علمی غنی، جامع، فراگیر و جزء لا ینفکّ از زندگی بشری انسان و اجتماع است؛ منتها باید توجه داشت که از جهت اعتباری بودنش و مبتنی بودنش بر واقعیات، باید برپایه علم توحید که علمی خود بنیاد و حقیقی است، باشد؛ این فقه محدود به لازمة اش که أصول باشد، نیست؛ علم توحید وکلام و فلسفه و تاریخ، بصیرت و سیاست، تهذیب نفس و روشن بینی، زمان شناسی و شناخت مسائل مردم از جمله پیش نیازهای رسیدن به فقه پویاست، از جمله پیش نیازهای رسیدن به عمل کردن بر اساس ارادة الهی در هر عصریست که هر انسانی در آن می زییَد. لذاست امام خامنه ای بایسته هایی برای فقیه مطلوب بیان می کنند که از جمله آنها این است: فقیه اگر بخواهد قوی و درست کار کند بایستی با ذهنیت های رایج دنیا آشنا باشد (که به یکی از مواردی که ذکر کردم یعنی زمانه شناسی، اشاره دارد). حال می‌خواهم بگویم که فقیه_ به معنای تفقه کنندة مجتهد باید احکام الهی را بر اساس حقایقی که زمانه به ظهور می آورد، بر بنایی قوی از مبانی دینی، صادر کند و مردم را بدان ملتزم! بنده عقیده ام اینست که تمام علوم دینی ما _از هر بابی_ باید راهی بسمت فقه و عمل پیدا بکند؛ همچنان که امام خامنه ای در رابطه با فلسفه اسلامی فرمودند: «مشکل فلسفه اسلامی اینست که در طول زمان امتداد عملی نداشته»  بنابر اینکه فقه، علم عملی اسلام است بنده تصورم اینست که ابتدائا باید زمینه خوبی از دیگر علوم اسلامی (به معنای آعم که شهید مطهری که کتاب آشنایی با علوم اسلامی نظرشان اینست که هر علمی که جامعه اسلامی بدان نیاز مند است، علوم اسلامی شمرده می شود- که در کتاب پزشکی را مثال می زنند_) غرض بنده از ارسال این نوشتار راهنمایی در جهت تحصیل در حوزه است که ان‌شاء الله طلب بنده نگاه به حضرت روح الله است و نه کمتر از آن. لذا اسلامی شناسی و اسلامی شدن حقیقی در نگاه بنده است. با توجه به اینکه حوزه علمیه؛ ۱. در باب فقه و اصول جدیت خاصی نشان می دهد (هرچند ضعیف) ۲. در باب دیگر علوم واقعا به صورت فراگیر کار خوبی شکل نداده ۳. و نیز امام خامنه ای درس رسائل و مکاسب را درس اجتهاد می دانند (منتها با محدودیت اقوال و به تعبیری دست در دست شیخ دادن است تا همچون کودکی «تاتی تاتی» ما را بسمت اقیانوس انظار و افهام ببرند) بنظر بنده فی الحال که در سطح یک هستم، با توجه به نظر اساتید راجع به اصول مرحوم مظفر و کتاب شرح لمعه که می فرمایند کتاب های غنی و قوی ای است و اگر خود شخص بخوبی این کتاب ها را مد نظر قرار دهد، دقت نظر و چشمه استنباط بخوبی برایش بجوشش در می آید، بنده نظرم اینست که سطح یک را در زمانی طولانی تر تمام کنم (بقدر معقول) و در این بین، مبانی کلامی، فلسفی، تاریخی، سیاسی، و.... خود را بخوبی استحکام ببخشم تا بعد از ورود در سطح دو، در محضر کتاب های شیخ اعظم بخوبی _بلطف خدا_ چشمه بجوشش در آمده را به رودی ساری و جاری تبدیل کنم و سپس در درس خارج _به اندازه معقول_ دریایی شوم برای حضور در میدان بیکرانه انقلاب اسلامی و نه اینکه همچون افرادی سالیان سال در درس خارج پوچ و بیهوده بمانم و هیچ و اندر هیچ و نه اینکه همچون افرادی در سطح دو در کتب شیخ انصاری بخواهم با ذهن نپخته وارد شوم و براحتی _و مهمتر اینکه، بدون در نظر گرفتن رشد علمی حاضر و زمانه موجود_ اقوال را بپذیرم و یا اینکه خیلی با حالت ضعف نپذیرم اما حرفی نیز برای گفتن نداشته باشم انقلاب به روح الله ها نیاز دارد! امام نیز فرمود: الهی إن کان صغر فی جنب طاعتک عملی فقد کبر فی جنب رجائک أملی! ما بگمان خود تلاش می کنیم، او نیز می‌خرد. إن شاء الله

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و باید برای حضور در این تاریخ، جهانی که در آن زندگی می‌کنیم را بشناسیم تا آنگاه که از فقه و بر مبنای فقه سخن می‌گوییم، علاوه بر آن‌که متوجه هستیم مبنای آن سخنان بدون اتصال به نفس‌الامر نیست؛ نسبتی با عالم و آدم داشته باشد. و این حساسیت بسیار خوب و مهم است و عجیب آن است که بحمدالله نسل جدید، ظرفیت آن را دارد که همه را در کنار هم و با دقت کامل بخواند که نمونۀ آن شهید مطهری و رهبر معظم انقلاب می‌باشند. موفق باشید

39516

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: بنده یک مدتی (نزدیک یک سال) رفق و مدارا را رعایت نکردم و در عبادات زیاده روی کردم. پس از گذشت چند ماه، عطش و رغبت نسبت به عبادات کم و کمتر شد و سرانجام حال معنوی به جایی رسید که دو ماه است نمازهای واجب را هم به سختی می خوانم. راه چاره چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در انجام عبادات آنچه مهم است درک معنویت است که با حضور در معارف توحیدی پیش می‌آید. در این رابطه پیشنهاد می‌شود بحث «ده نکته در معرفت نفس» را که کتاب و صوت آن روی سایت هست، دنبال شود. موفق باشید

39479

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در پس هر جمله ای که برایتان می‌نویسم شرحی مفصل و غمی بسیار ناشی از تمام ناکامی هایم نهفته است، ناکامی هایی که ریشه در انتخاب هایم دارد .از نوجوانی سردرگمی عجیبی گریبانم را گرفته و هنوز در این سردرگمی غوطه ور هستم، نمی‌دانم چه می‌خواهم. چه در مادیاات و چه در معنویات بشدت ضعیف هستم و جلو نمی‌روم. مدتی خدادان و دین مدار زندگی می‌کنم و مدتی خدادان و بدون دین. احساسی عجیب بعد از شنیدن حدیث من اخلص لله نفسا اربعین صباحا ظهرت ینابیع الحکمه و...در من شکل گرفته، که تا ۴۰ روز خالص کنم خودم را، سوال من اینجاست که: آیا با اجرای این حدیث از این بی‌تکلیفی و سردرگمی آزاد می‌شوم؟ اگر جواب شما آری است چگونه خود را خالص کنم؟ از اجرای این حدیث در خودم دنبال چه نتیجه وغایتی باید باشم؟ استاد خسته ام و ۱۵ سال است که گم شدم و همیشه احساس کمبود می‌کنم. بنده الان ۳۵ سالم هست نمی‌خواهم بیشتر در این حس فرو روم. می‌خواهم پدری قوی و همسری قوی باشم. کمکم کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به راهی که در دل این تاریخ یعنی راه حضور در انقلاب اسلامی گشوده شده است، فکر کنید. در این مورد پیشنهاد می‌شود سری به کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» بزنید. در ضمن رفقا جلساتی در شرح آن کتاب گذاشته اند، می تواند در ارتباط با آن کتاب مفید باشد. موفق باشیدhttps://eitaa.com/bonyanha

39353

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: ان شاءالله اعمالتان مقبول حضرت حق. آری نمی‌توانم این همه انسان ها را ببینم و نگویم که در اعتکاف این چنین قد کشیدند و خدا به آنها توجه خاص کرده و به خدا درخشنده ترین افراد از دنیا هستند. همینان که خدا تخم عشق را در دل هایشان کاشته بعضی زود تر و بعضی دیر تر در حال قد کشیدند تا برای خود روزی گلی بشوند و بعضی گل شدند آنها که با دیدن زندگینامه شهدا خود را با رفتار شهدا یگانه می‌بینند و گریه می‌کنند زیرا خون ها داده اند. تاریخ تغییر کرده و از نظر بنده که ظهوری خاص از حضرت صاحب الزمان حاضر شده و گویا خدا بنا دارند زندگی را بکاممان شیرین کنند و این است پیروزی نهایی و زندگی حقیقی.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در این رابطه به خوبی می‌توان به امروز و فردای این تاریخ و این جوانان فکر کرد. موفق باشید

39324

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بزرگوار: وقتت بخیر باشه ان شاءالله. می‌خواستم بدونم کلمه لااله الا الله اله از نظر عرفانی و فلسفی و نه معنای عامیانه به چه معناست و چگونه تکرار این ذکر انسان را از هواهای نفسانی و منیت تهی می‌کند. مفهومی که انسان باید هنگام تکرار ذکر مدنظر داشته باشد چه باید باشد که از بین برنده ی هواهای نفسانی و منیت ها باشد و ارتباط تکرار این ذکر با آن که فرمودند کلمت لااله الا الله حصنی الخ چیست؟ ممنونم بزرگوار. لطفا پاسخی که به عوام می‌دهید نفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مطلب بزرگی است و نیاز به مقدمات دارد تا انسان به خود آید و متوجۀ یگانگی او شود و دل‌دادنِ به او که جهانی از حقیقت را مقابل ما می‌گشاید. در این مورد پیشنهاد می‌شود به شرحی که در رابطه با تفسیر سوره «حمد» حضرت امام شده است، رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/645?mark=%D8%AD%D9%85%D8%AF%20%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%20%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C . موفق باشید

39879

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: در جایی فرمودین معنای حضور قلب در نماز چیزی فراتر از توجه به معانی آیه هاست و توجه به معانی در واقع حضور قلب واقعی نیست لطفا بفرمایید منظور از حضور قلب چیست و چطور می توان به این درجه رسید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حالتی نیست که وصف آن در لفظ آید. مهم رجوع به خداوند است از طریق همان نماز و نظر به حضوری که در دل آن الفاظ برای انسان پیش می‌آید. موفق باشید

39825

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد جان من معلم هستم و امسال سال اول است که به لطف خدا توفیق خدمت در معلمی پیدا کردم. منتها مدرسه ای که رفتم متاسفانه هم مدیر و هم بعضی از همکاران اصلا عقاید دینی ندارند و در ضدیت هستند. متاسفانه تا جایی که امکان دارد سعی می‌کنم یا زیاد باهاشون برخورد نداشته باشم یا بحث رو عوض کنم یا نهی از منکر و اینها مثلا مدیر میگه امام زمان وجود نداره، اصلا حضرت علی اصغری وجود نداشته آخوندا دروغ گفتن یا میگه امام حسین اشتباه کرد خودش رو به کشتن داد یا چرا امام علی دهها نفر رو در صدر اسلام کشت یا مثلا امروز می‌گفت یزید خیلی هم آدم خوب و با شخصیتی بوده و.... بنده هم کاملا منطقی و با خونسردی و ادب جواب شبهاتشون رو میدم ولی مسخره میکنن و یه جاهایی هم اذیت می‌کنند مثلا چندین بار گیر داده اند که قرآن با بچه ها کار نکن فقط روخوانیش رو بلد باشن میگن مگه می‌خواهیم آخوند تربیت کنیم نمی دونم چکار کنم اوایل سال طلبه ی روستایی که درس میدیم بهم گفت که اینها می‌خواهند سند ۲۰۳۰ رو اجرا کنند و ایشون هم پارسال باهاشون دعوا کرده بودند مثلا پارسال بچه ها رو برده بودند اردو و بزن بکوب و چند تا از بچه ها هم از مشروبات جوجو که درصدی الکل داره خورده بودند که البته خدا رو شکر اداره فهمیده بود و گیر داده بود بهشون وظیفه ی من چیه استاد چطور برخورد کنم؟ از یه طرف چون سال اولم هست و هنوز رسمی نشده ام نمیتونم زیاد برخورد کنم باهاشون چون زیاد با افرادی در اداره ارتباط دارند از یه طرف دل دلم رو میخوره که نکنه اینها عقاید بچه ها رو تحت تاثیر قرار بدهند. چکار کنم آقا جان؟ چطور برخورد کنم باهاشون؟ فکر نمی‌کردم آموزش و پرورش هم از این جور افراد داشته باشه. ضمنا تا جایی که امکان داره در صدد جذب بچه ها هستم. دعام کنید و به راهکاری راهنمایی ام کنید. با تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم سبک برخورد ما است که با دانش‌آمزان با متانتِ تمام و همراه با محبت و دلسوزی رابطه داشته باشیم و بدون برخوردهای جدلی با آن‌هایی که می‌فرمایید با آن‌ها مواجه شوید زیرا: «گر شوم مشغول اشکال و جواب / تشنگان را کی توانم داد آب». موفق باشید

39820

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز و گرامی: می‌خواستم تعریفی از لذت در مسیر سلوکی بیان بفرمایید. منظورم ناظر به حدیثی است که می‌فرمایند که روز خودت را به سه قسمت یا چهار قسمت تقسیم کنید و یک قسمت آن لذات حلال است. تعریف های زیادی برای این لذت شده است. مثلا پارک رفتن و نشستن و غذا خوردن، یا نگاه کردن به فیلم های طنز تلویزیون و موارد دیگه ای که خودتون بهتر میدونید. منی که از ۱۸ سال پیش با دروس شما آشنا شدم بر اساس آموزه های شما در جلسات و مباحث این نوع لذت ها برام نوعی تلف کردن عمر و سرمایه به حساب میاد. من از نگاه بقیه آدم خشکی هستم که از زندگی لذت نمی‌برم اما به واقع من در خوشی و لذت درونی خوبی به سر می‌برم. نمیگم خیلی آرمانی هستم اما به واقع این خوشی ها برام بی معنی است. من متهم هستم به اینکه از شادی سهمی ندارم البته شاید هم از یک نظر درست باشه. حال شما نظرتون در مورد لذت های حلال که مدد می‌کنند عبادات رو چیه؟ سوال دوم اینکه من با اینکه مباحث رو خوب کار کردم و تقریبا مباحث دستمه و اگر شما یک کلمه بگید من تا تهش رو میرم اما این مباحث از درونم نمی جوشد، یعنی اگر بخوام یه جلسه ای فی البداعه صحبت کنم نمیتونم، باید عینا صحبتهای شما رو پیاده کنم و ارائه بدم و در این بین چند تا حرف هم از خودم بزنم. اما سوالا رو خوب میتونم جواب بدم. چه کنم که خودم بتونم یه جلسه ای رو اداره کنم بدون اینکه نیاز باشه که مطالب رو پیاده کنم و بیان کنم. و سوال بعدی اینکه من سوالی پرسیدم که در سایت و کانال بارگزاری نشده اما با زدن کد رهگیری سوال و جواب برام نمایش داده میشه، علت این مسئله چیه؟ در صورتی که سوال من خصوصی نبود. برای مثال اين كدرهگیری. Lobolmizan_1zk4zpzbgv. ممنون از وقتی که میذارید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همان‌طور که در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» اشاره شد، ظاهراً این روایت مربوط به لذات جنسی حلال با همسر می‌باشد. ۲. اگر با نظر به آیات و روایات، سخن‌گفتن را آغاز کنید ان شاءالله گفتاری که دیگر گفتارِ خود شما می‌باشد به ظهور می‌آید. ۳. در این مورد چیزی نمی‌دانم. ان شاءالله مسئول محترم سایت جواب خواهند داد. موفق باشید

39802

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام حاج آقا: ببخشید گاهی دیگران برای ناهار غذای بسیار لذیذ درست می‌کنند و من کم و مقدار ضروری می‌خورم. ولی بازم قوه خیالم از آن رنگ می‌گیرد. چگونه باید چنین غذاهایی خورد که خیال ما از آن اثر نگیره؟ و نمیشه به خواهر یا برادرمون بگیم غذای لذیذ درست نکنن.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به مرور می‌توانید با حضوری بالاتر از غذاها استفاده کنید که لذیذبودن آن‌ها، محورِ ذهن انسان قرار نگیرد مگر مفیدبودن‌شان برای سلامتی و قوت بدن. آری به گفته جناب سلمان فارسی: غذايى كه از حلق به گلو رود و سدّ رمق گشته و نيروى بندگى حضرت حقّ به هم رسد همان كافى و بسنده است؛ خواه آن آرد گندم و مغز گوسفند باشد و خواه جو بى‏ مغز. موفق باشید

39783

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: ضمن آرزوی طاعات و قبولی استاد عزیز سوالی داشتم از محضرتان، دانشجوی مقطع ارشد هستم و علاقمند به امور و فضای تربیتی، مدتی است که کار تربیتی و مجموعه تربیتی رو به لطف و عنایت الهی با دوستان شروع کرده ایم و فهمی که دارم این هست که تکلیف من انجام این کار هست و به نظرم یکی از کارها و پروژه های اصلی زندگی ام هست و زمان زیادی را صرف امور کانون می کنم. هر از گاهی این ترس و دلهره در دلم ایجاد می شود که آینده مالی ام چطور خواهد شد و ذهنم را درگیر و اذیت می کنم. آشنایان و اطرافیان بعضاً هم از سر دلسوزی این مورد را بهم تذکر می دهند که فکر فضای مالی باشم و... از یک طرف هم این تذکر را می دهند که افرادی که مدتی وقت زیادی را صرف امور فرهنگی و تربیتی می کنند بعد از مدتی چپ می کنند و پشیمان از اینکه چرا وقت خود را صرف کار فرهنگی کرده اند که هیچ آورده مالی و اقتصادی برایشان نداشته هست. استاد ممنون میشم راهنمایی بفرمایید و در صورت امکان راهکار عملیاتی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً اگر با مبانی اصیلی مانند «معرفت نفس» در فعالیت‌های فرهنگی و تربیتی جلو بروید به لطف الهی هر روز کارتان بهتر و بهتر جلو می‌رود و در عین حال آری! بالاخره باید مسیری جهت امور اقتصادی پیشه کرد و این دو قابل جمع می‌باشند. موفق باشید

39715

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: بنده دانشجوی سال دوم در رشته علوم کامپیوتر در یکی از دانشگاه های برتر تهران هستم. کتاب های فرهنگ مدرنیته و توهم، ادب خیال عقل و قلب، جوان و انتخاب بزرگ استاد طاهرزاده و دیدار نخبگان با حضرت آقا تو سه سال اخیر رو مطالعه کردم. سوال بنده این بود که نسبت این علوم ریاضی مدرن و کامپیوتر با ما چیه؟ یا نسبت من با این علوم چیه، یعنی چطوری باهاشون ارتباط برقرار کنیم که احساس زنده بودن بکنیم به توصیه یکی از دوستان تو کتاب ادب خیال دنبال این جواب گشتم اما جوابی که بنده رو راضی کنه پیدا نکردم. البته فهمم یه خرده عوض شد. و خوندن معارف دینی یه شیرینی ای داره که دیگه آدم سمت دروس علوم کامپیوتر نمیره و آدم تو بُعد آکادمیک پیش نمیره و میخواد معارف دینی فقط بخونه، چجوری این دو موضوع رو باید با هم پیش برد یا تفکیک کرد؟ ممنون می‌شم کمکی کنید که از سردرگمی دربیام.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که متوجۀ تاریخی باشیم که عقل تکنیکی یکی از ابعاد آن است و جمع هویت قدسی در کنار عقل تکنیکی، قصۀ بشر این تاریخ می‌باشد. در این رابطه عرایضی در کتاب «حوالت تاریخی عقل تکنیکی و جایگاه انقلاب اسلامی» شده است. پیشنهاد می‌شود حداقل مباحث «پانزده نکته در جایگاه تاریخی "عقل تکنیک" و جايگاه "انقلاب اسلامی"» را دنبال بفرمایید.  https://lobolmizan.ir/sound/885   موفق باشید

39705

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: طاعاتتان قبول. استاد بزرگوار ملاک و معیارهای تفسیر اشاراتی و دریافت های اشاراتی از قرآن کریم چیست؟ سایه با برکتتان مستدام.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان به حکم آن‌که حضرت صادق «علیه‌السلام» فرمودند:« إنّ كتابَ اللّه ِ على أربَعةِ أشياءَ : علَى العِبارَةِ ، و الإشارَةِ ، و اللَّطائفِ ، و الحَقائقِ . فالعِبارَةُ للعَوامِّ ، و الإشارَةُ للخَواصِّ ، و اللَّطائفُ للأولياءِ ، و الحقائقُ للأنبياءِ». کتاب خدا بر چهار مبنا می‌باشد: عبارت و اشارت و لطایف و حقایق. بنابراین می‌توان متوجه بود که قرآن را تنها در معنای ظاهریِ عبارات متوقف نکنیم و علاوه بر ظاهر به نکاتی فکر کنیم که آن آیات مافوقِ ظاهر مدّ نظر می‌آورند و این همان توجه و ملاکی است که در اشارات قرآنی می‌توان مدّ نظر آورد. البته مشروط بر آن‌که آن اشارات مبتنی بر معارف توحیدی باشد. موفق باشید

39704

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامی: آیا قبل از حضرت آدم انسان در زمین زندگی می‌کرده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روایت می‌فرماید الْف الْف ــ آدم قبل از آدم «علیه‌السلام» بوده، به آن معنا که هر زمینی با آدم ابوالبشری شروع می‌شود و به حکم «یوم تبدل الارض غیر الارض» آن زمین، به کمال قیامتی‌اش می‌رسد و باز زمینی و باز آدمی. موفق باشید

39689

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامیم: انسان کامل (امام معصوم (ع) مظهر اسم جامع الله است. انسان کامل الله را بصورت حضوری درک می‌کند. در علم حضوری خود معلوم در نزد انسان است. این حضور(اسم جامع الله) وقتی در قوه خیال فعال امام معصوم ع نزول می‌گیرد، به شکل انسان تجلی می‌کند. اگر مطالب بالا را درست فهمیدم می‌خواستم بدونم که این تجلی اسم الله (بصورت انسانی) در خیال امام معصوم (ع) همیشگی است یا آنکه هر وقت اراده کند، این اتفاق رخ می‌دهد؟ با تشکر از زحمات استاد گرامیم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه از قرآن متوجه می‌شویم در مورد «حوری» می‌فرماید: «وَحُورٌ عِينٌ» و بعد می‌فرماید: «جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» یعنی جزای آن عبودیت و اعمالی است که اولیای الهی و مقربین در دنیا انجام می‌دادند. و در این مورد باید فکر کرد. موفق باشید

39645

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم، انزالناالحدید! حق تعالی داده است نویدی که زمان را برای اهل البیت صلوات الله علیهم آفریده، و ما که جمعیت عصر ظهوریم! فقط کافی است متوجه باشیم و اندکی برای پاک شدنمان به این ریسمان دین چنگ بندازیم تا بینیم چه در انتظارمان است، با این رمضانی که ماه میهمانی خداست با دقیقاً این رمضان، مگر می‌شود کسی از خدا درخواست هدایت کند و خدا آنرا به سعادتش و هدایتش وارد نکند مگر آنکه خیلی شقی باشد، تا به کی از عاقبت خود غفلت کنیم تا کی معانی دینی علی الخصوص عبادت و دین داری آخرالزمانی اجتماعی را نشناسیم، تا به کی توجه و زماممان را بدست افراد پرورش نیافته که باعث گمشدگی زندگی می‌شوند داده باشیم بله خودمان و البته انسانهایی که از انتظار و هنوز نشدن کبود می‌شوند. زیرا « این جا کسی‌ست پنهان چون جان و خوش‌تر از جان کز فروغ بودش ارکان جهان گرفته. یاران دل‌شکسته صدر جهان نشسته / مستان و می‌پرستان اصل جهان گرفته / گر شمس دین را بر چرخ جان ببینی / اشراق نور رویش کیهان آن گرفته».‌ و هرگز ندانستم چه باید گفت؟ من خود را خاکسار آنان اگر منت نهند و بپذیرند میدانم. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که متوجه باشیم خداوند را نفحاتی است که در شرایط خاص نسیم‌گونه بر قلب‌ها می‌وزاند تا هرکس آماده بود از آن محروم نشود. حال مائیم و شهر رمضان و موقعیت مواجه‌شدن با آن نفحات به امید آن‌که افق‌های گشودۀ رحمتِ رحمانی مدّ نظر آید. به گفتۀ جناب مولوی:
گفت پیغامبر که نفحتهای حق
اندرین ایام می‌آرد سبق
گوش و هش دارید این اوقات را
در ربایید این چنین نفحات را
نفحه آمد مر شما را دید و رفت
هر که را می‌خواست جان بخشید و رفت
نفحۀ دیگر رسید آگاه باش
تا ازین هم وانمانی خواجه‌تاش
موفق باشید
 

39640
متن پرسش

سلام: طاعات قبول. مجددا به خطبه شعبانیه رجوع داشتم و باز با «الورع عن محارم الله» با عنوان افضل‌الاعمال روبرو شدم. بیشتر دنبال این هستم که با این ورع چگونه در این تاریخ مواجه شویم؟ کتاب رمضان دریچه رویت رو سال پیش و سال‌های پیش مطالعه کرده‌ام، اما انگار باید با صحبت شما متذکر ایمانی پس از ایمان دیگر شد. و با نظر به سید حسن‌ها و حاج‌ قاسم‌ها باید این ورع را جست. از طرفی عجیب متذکر صحبت‌های اخیر در رابطه با ایمان هستم. چه در جلسه تفسیر سوره بقره چه در جلسه حضرت نرجس خاتون. ایمانی بس عجیب و بس استوار و گویا تنها به قامت انسان امروز می‌آید. یاعلی مدد

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در کتاب «رمضان، دریچۀ رؤیت» در رابطه با پاس‌داشتِ ایمان عرض شد؛ آری! راه، بسی باریک و حساس است و از این جهت پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در جواب مولای‌مان حضرت علی «علیه‌السلام» که بنا داشتند در ظریف‌ترین حضور نسبت به ایمان حاضر شوند، متذکر «ورع» به معنایی شدند که عرض شد یعنی «یک چشم‌زدن غافل از آن یار نباشید / شاید که نگاهی کند، آگاه نباشید». و این یعنی هجرت از اصالت ماهیت و خود را در میدان «وجود» حاضرکردن، که سراسر حقیقت است در عین شدت و ضعف. و این یعنی مناجات شریف «ابوحمزه» و عرایضی که در رمضان سال گذشته تحت عنوان «حقیقت ایمان در منظر امامان معصوم «علیهم‌السلام» و عرفا» شد. موفق باشید
  https://lobolmizan.ir/sound/1476?mark=%D8%A7%D8%B9%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D9%81#sound-row-5090                        
 

39563

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

به نام خدا: بنظر بشر آخرالزمان نظر انداخته به پیامبرانی چون بودا و موسی و عیسی علیه السلام و پیامبر خدا صلوات الله علیه را نیاز دارد با پیامبران دیگر مراحلی از رجوع به حقیقت اما از دور و دور از «وحی» می‌شنود. اما پیامبر آخر ارواحنا له الفداء پیامبری را به انتها رساند و وحی را هدیه الهی به بشریت دانست، پس بشر نهایی با هدیه قرآن به آنها به نام راحتی به حقیقت با وحی‌. سئوال اینجاست جناب استاد، چرا با این همه توحید ما همچنان برای خود نفسی قائلیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیرا هنوز ما متوجه جایگاه تاریخی اسلام نشده‌ایم که بنا دارد ما را منوّر به آنچنان توحیدی گرداند که آن توحید می‌تواند با همۀ ظلمات آخرالزمان مقابله نماید به همان معنایی که فرمود: «چون‌که سرکه، سرکگی افزون کند / پس شکر را واجب افزونی بود». این‌جا است که رهبر معظم انقلاب در سخنان اخیر خود با مردم آذربایجان شرقی فرمودند در شرایط کنونی دفاعِ نرم‌افزاری مهم‌تر از دفاع سخت است. زیرا ما به معنای حقیقی به گفتۀ ایشان در میدان مقابلۀ نور با ظلمت و حق با باطل وارد شده‌ایم و دشمن با دست‌کاریِ افکار عمومی بنا دارد ما را از این حضور عظیم و زیبا غافل کند. موفق باشید

39541

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وعرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: لطف می‌کنید نظرتون رو درباره این پرسش و پاسخ بفرمایید. مخصوصا درباره جواب سوال: ما حقیقتا می بینیم بسیاری ازمردم درتوحید اشکال دارند و واقعا معتقد به آن توحید انبیا و اهل بیت نیستند و اصلا شناختی از آن ندارند تکلیف این افراد چه خواهد بود؟ پاسخ: رکن اساسی دین شناخت حجت دارای معجزه از طرف خداوند تعالی، یعنی پیامبر و امام معصوم هر زمان، و تسلیم به اواست. بعد از آن، چه فرد سایر مطالب دین را درست متوجه شود و چه اشتباه برداشت کند معذور خواهد بود. پس شناخت حجت و قبول ولایت او معیار و ملاک و اصل دین است اگر فرد تسلیم امام شود و در مقدمات کوتاهی نکند ولو اینکه در توحید و سایر امور دین اشتباهاتی داشته باشد و ظرایف آن را دقیق متوجه نشود معذوراست. و اگر تسلیم حجت الهی نشود هیچ عذری نخواهدداشت و هیچ مطلبی از او پذیرفته نیست، ولو اینکه برفرض عقیده اش در توحید و سایر امور دین مطابق واقع باشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توان به این نکته فکر کرد ولی در هر حال در نسبتی که باید با حجج الهی و ولایت آن‌ها برقرار کند، نظر به ربوبیت حضرت پروردگار مهم است تا آن حجج را آینۀ ربوبیت حضرت حق بنگرد و آن، راهی باشد برای قرب الهی. و البته ناخودآگاه چنین هست. تأکید بر این نکته راه را هموار می‌کند. موفق باشید

39504

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیزم: در بحث برهان صدیقین در بحث اقامه دلیل بر هویت تعلقی سوالی دارم. در آنجا بیان شده است که ممکن بالذات لا اقتضاء است. و این واجب بالذات است که به آن وجود می‌دهد و واجب بالغیر می‌شود. و تا وقتی که واجب بالذات بخواهد این واجب بالغیر خواهد بود. حال سوالم آن است که اگر این ظهور و به وجود آمدن ممکن بالذات نباشد، دیگر خبری از واجب بالذات نخواهد بود. آیا در این صورت خود واجب بالذات خواهد بود یا نه؟ سوال دوم آیا می‌شود واجب بالذات باشد وهیچ خبری از واجب بالغیر نباشد؟ با تشکر از زحمات شما استاد گرامی!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. وقتی حضرت حق عین وجود است و وجود همۀ مخلوقات به اوست، در ذات خود عین وجود است اعم از این‌که ممکن‌الوجود یعنی ممکنِ بالذات موجود باشد یا نباشد. ۲. فکر می‌کنم فرض آن محال نیست. موفق باشید

39500

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

در جامعه کثیف امروزی نمی توانم زندگی کنم؛ خوب و بد با هم آمیخته شده و واقعا نگه داشتن دین مثل نگه داشتن آتش در دستم هست و هیچ هادی ندارم و از تنهایی دارم نابود میشم و هیچ کاری بعد از کلی جست و جو پیدا نکردم که روحم در آن آرام باشد؛ تکلیف چیست؟ تا کی هی در بزنیم و کسی باز نکنه؟ امیدوارم که توسط خودتون خونده شه. یا علی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود در این موارد به مباحث «معرفت نفس» ورود فرمایید که فرموده‌اند: «انفع المعارف» است. موفق باشید

39470

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: منظور از ظلم به خدا در این حدیث چیست؟ همچنین ظلم بنده به خدا به چه معناست؟ آیا ظلم بنده بر خدا «لیعلم» است؟ تا او خود را در بنده بهتر ببیند. «اگر بنده نیاز به طهارت داشته باشد و وضو نگیرد بر من ظلم کرده است اگر وضو بگیرد و دو رکعت نماز نخواند بر من ظلم کرده است اگر وضو بگیرد و دو رکعت نماز بخواند و از من درخواست نکند بر من ظلم کرده است و اگر وضو بگیرد و نماز بخواند و از من درخواست کند و من حاجتش را ندهم بر او ظلم کرده ام.» زیر سایه آقا سید الشهدا باشید استاد عزیزم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با توجه به این‌که خداوند انسان را در زمین آورد تا انسان به حکم خلیفۀ اللهی‌اش آینه ای شود که خداوند خود را در آن آینه می‌نگرد؛ انسان باید طوری عمل کند تا به زیباترین شکل مظهر نمایش انوار الهی باشد و هر اندازه در این امر کوتاهی کند، به یک معنا همان‌طور که در روایت مذکور هست، به خداوند ظلم کرده و از این جهت حتی ائمه «علیهم‌السلام» با همۀ عظمتی که دارا هستند، خود را گنهکار می‌دانند و خداوند هم با نور غفران خود در این موارد در صحنه است و این غیر از ظلمی است که انسان با زیرپاگذاردن شریعت الهی مرتکب می‌شود. موفق باشید

39343

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: ۱۰ روز قبل سفر عتبات عالیات رفتم. وقتی نجف بودم از علی (ع) خواستم این سخنش «ما رایت شیئا الا و رایت الله قبله و معه و بعدها» را برای من معنی کند. اما رفتار حضرتش خیلی سرد بود. توجهی به من نکرد الان حس خوبی به حضرتش ندارم به نظر شما علتش چه بود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً هیبت حضرت مولا «علیه‌السلام» جهتِ کلی زائرشان را در مقابلش می‌گشایند تا در آیندۀ خود به عالی‌ترین شکل و عمیق‌ترین انتخاب حاضر شود. چرا ما برای امام تکلیف روشن کنیم؟! موفق باشید

38721

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد طاهرزاده: خوبید شما؟ برای اینکه بخوام جلسات حضوری آقای مهدی وحدتی رو برم تهران هستن؟ جلسه دارند؟ چجوری باید ارتباط بگیرم؟ تهران خیلی قحطیه حاج آقا. تهران خیلی جای مباحث شما خالیه. خیلی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیدی ایشان این است. @vahdatifar می توانید با ایشان تماس بگیرید 

39858
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و دست اندر کاران گرامی: آمده‌ام که بنویسم از آینده‌ای که سودای آن‌را دارم که با تمام وجود در آن حاضر باشم. دبیرستان بودم که حادثه‌ای رخ داد و آوینی بر سر راهم قرار گرفت‌. آوینی، نوری بود بر ظلمات بی‌تاریخیِ مدارس تیزهوشان. گویی چیزی از جنس خودمان بود و می‌خواست آنچنان انتظار آمدن پس فردای تاریخ را بکشد، که هر آنچه نیاز است تا نفس انسان آماده بشود برای آن عالم را در خود به ظهور برساند. آری، آوینی تمام دغدغه‌ها و بینش و عالم مرا عوض کرد. گویی به راستی که نزد خودم حاضر شدم و چه مستیِ خمارگونه‌ای بود... خلاصه می‌کنم و می‌روم بر سر اصل موضوع. حالا که یک سالی است از سد کنکور گذشته‌ام و فارغ گشته‌ام از بسیاری از محدودیت ها، و مطالعات متوسطی از مباحث علوم انسانی و اسلامی- از فلسفه و عرفان اسلامی گرفته تا آثار جنابعالی و کتب شهید آوینی و آرای هایدگر و دکتر فردید و دکتر داوری و...- داشته‌ام، و از طرفی برهوتِ بی تاریخی و بی آیندگیِ مدارس تیزهوشان که واسطه‌ی پرورش ورودی های دانشگاه های برتر کشور هستند را دیده‌ام و تجربه کرده‌ام، باید قدمی بردارم و آنچنان که عین صاد می‌گوید، تولیدی کنم و دستی بگیرم. اما با توجه به آنکه کمتر کسی است که به وقت‌آگاهی اندیشیده باشد و آگاه باشد به خدعه های تاریخِ کنونی، و وضع بی‌تاریخی و بی‌آیندگی را با اعماق جانش چشیده باشد و بیدار شده باشد به وقتِ انتظار، شخص یا اشخاصی را پیدا نکردم که دست به کار شده باشند و بخواهند شمعی روشن کنند تا بلکه من هم بتوانم با یاری رساندن آنها، هم در آیندهٔ خود حاضر بشوم و هم آنکه بار را بر دوش آنها بیاندازم و آسوده خاطر باشم. اما اگر پیرامون، این قدر تاریک است، پس باید حداقل باریکه راهی به نور باز کرد. پس راهی نیست جز آنکه با مدد گرفتن از خداوند و حضور تاریخی شهدا، امکاناتِ حرکت را خودم در خودم ایجاد کنم، نیرو ها را بیرون بکشم، و رشد کنیم تا آنجا که بتوانیم در آینده توحیدی انقلاب اسلامی حاضر بشویم. حال آنکه این راه، هزاران گونه چاله و مانع و سد و سنگ دارد و من که خودم را فقیر محض می‌بینم و مسیر خودم را با اخبات و انکسار و در دست داشتن توکل و صبر طی کرده‌ام و نه آنکه چشم به تلاش خودم و طلب خودم داشته باشم، که چشم به رحمت و بخشش او داشته‌ام و هر چه عطا کرده، از رحمت واسعه خودش بوده نه از سعی و تلاش من؛ در عین حال که می‌دانم این وظیفه تاریخی من است تا بتوانم در آینده حاضر بشوم، اما خودم را که لبریزم از غرور جوانی و تکبر و آفات عدیده، در حدی نمی‌بینم که بخواهم ساقیِ دیگران باشم در چنین راهی که بس خطرناک است و کسی به راحتی بار دیگران را به دوش نمی‌کشد؛ که ما در پیچ و خم مسیر زندگی خودمان هم مانده‌ایم. اصلا نمی‌دانم که آیا درست است که دیگران را از خوابِ عمیقِ بی‌تاریخی و بی‌آیندگی بیدار کرد و آنها را متوجهِ عفونت تاریخ کرد؟ چشم دوختن در این مغاک، اگر طولانی بشود، می‌شود عالمِ انسان. و اگر آنها بی‌عالم‌تر شدند چه؟ آنوقت این خسارت را چگونه باید تحمل کرد؟ نمی‌دانم آیا می‌توان برای انسان‌های این عصر که انسان‌های ثانیه‌ای شده‌اند و اراده‌ی معطوف به قدرت‌شان آنقدر مناسباتِ ابزاری ساخته که صبر و حوصله ندارند، از صبر و توکل حرف زد؟ صبر برای آنکه دوباره ساغر انسان را از می لبالب کنند و وقت برای انسان پیش بیاید. یا آنکه می‌توان برای انسان این عصر که خواسته یا ناخواسته پیمان بسته‌ است که حسبی نفسی، از زهد اسلام گفتگو کرد و اراده خداوند...؟ که اگر آنها را نتوان تمام و کمال و بی‌واسطه با غربزدگی حقیقی آشنا کرد، از کجا معلوم که با غربزدگی های دیگری نخواهند این بی‌تاریخی را درمان کنند؟ آنها را از عالم خودشان بیرون می‌کشیم، اما ما که رند خراباتیم. ما نمی‌خواهیم عالمی را از آنها بگیریم و عالمی به آنها بدهیم. که اینگونه، عالم جدید هم صورتی از همان عالم قبلی است. چرا که ابژه ماست. مثل کاری که بسیاری از متفکرین اسلامی می‌کنند و ناخواسته تاریخ کنونی و مناسباتش را به بهانه اسلامی کردن، تطهیر می‌کنند. آری ما از خرابات می‌گوییم. دعوت می‌کنیم به اینکه بیایید و پیمانه های عشق حق را بنوشید تا ببینیم باید چگونه بود و چرا بود. دعوت می‌کنیم به آنکه بی‌عالم شوید تا در خرابات عالم راهتان بدهند؛ تا در متن هستی، که نزدیک‌ترین حقیقت به انسان است، سکنی بگزینید. گویی کلمه‌ای بوده‌اید از روایت هستی. یا آنکه از سنت آگوستین قدیس نقل شده‌ است ایمان بیاور تا بفهمی. آری، از طرفی خوابِ عمیقِ بی‌تاریخی و بی‌آیندگی و از طرفی دوری راه و وحشت مسیر و توشه‌ای که کم است... امید است که لطفی در حق فرزندتان کنید و قبل از همه چیز، این فرزندتان را از دعای شهادت محروم نکنید و در ثانی، نکاتی را بیان بفرمایید که راهنمای مسیر باشد. ای کاش یار، دوست داشته باشد این آشفتگی را...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر می‌شود ما از بحران و بی‌تاریخی سخن بگوییم و مخاطبان، بی‌تاریخ‌تر شوند؟  نه! آنان تازه متوجه می‌شوند که در این آخرین دوران که باید در نهایت حضور خود باشند؛ چه اندازه در عمیق‌ترین ظلمات فرو رفته‌اند و اتفاقاً این‌که ملاحظه می‌کنید نسل شما مانند شما در نسبتِ با شهید آوینی به خود می‌آیند، به جهت آن است که آن مرد بزرگ با مخاطبانش از آخرین دوران سخن گفت. همه حرف در این یک کلمه‌ است که چه افقی آن شهید بزرگوار را به چنین گفتن‌هایی واداشت که اگر این‌گونه نمی‌نوشت که نوشت؛ در جستجوی خود کجا می‌توانست برود؟ یعنی اگر آقای کامران آوینی، حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را پیدا نکرده بود، کجا می‌توانست باشد؟ مسلّماً شیخ متدینی که به زندگی آرام دینی قانع شود، نبود! و از آن طرف، روح ناآرام او نمی‌گذاشت به روشنفکری غرب‌زده تبدیل شود. آیا اگر او با آنچه در خود داشت،  خود را رفیق شهیدان نمی‌یافت، به راهی جز خودکشی فکر می کرد؟! شهید آوینی پدیده‌ای است که یا باید شهیدان و شهادت را انتخاب می‌کرد و یا خودکشی را. و معجزه مکتب میخانه‌ای حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» او را تا آن‌جا برد که سید شهیدانِ اهل قلم شد. راستی اگر شهید مرتضی آوینی، حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را پیدا نمی‌کرد تاریخِ میخانه‌ای حضرت روح الله، یعنی تاریخی که در آن مدرسه و مسجد به تنهایی جواب آوینی‌ها را نمی‌دهد ولی چاره راه، عبور از مسجد و مدرسه نیست، چاره راه، حضور در راهی است که مسجد و مدرسه به میخانه تبدیل شود.
 این‌جا است که نه‌تنها نباید نگران گشودن نکات باشید که در صدد آن هستید بلکه آری! با این نوع گشودن‌ها، تازه اعتراض انسان‌ها بر خودشان شروع می‌شود و این تازه اول راه است وقتی متوجه شوند بحرانی آنان را فرا گرفته است و ما امیدوارِ به خودآمدن‌هایی هستیم که پس از خودآگاهی نسبت به آن بحران‌ها، برای بشر جدید پیش می‌آید. و این است راز امیدواریِ ما و شهید آوینی به آینده. موفق باشید
 

نمایش چاپی