با سلام خدمت استاد عزیزم: با توجه به فرمایشات شما در جلسه بشنو از زن، اگر دو انسان یکی در دنیای نیهیلیسم؛ درست کردن وضع موجود و کلا تفکر دنیای غرب را داشته باشد و دیگری علاقمند به انقلاب اسلامی و آن افق بی نهایتی که انقلاب مقابلش گشوده باشد. چگونه میتوان با وفقی که حاج قاسم داشت به دنیای این انسانها نزدیک شد؟ (انسانهایی با تفکرات غربی) و آیا باید ما انقلابی بودن خود را به خاطر آن افق پنهان کنیم؟ استاد گاهی خیلی در فشار بین این دو دنیا و این دو نگاه قرار میگیرم و بسیار اذیت میشم و اینکه نمیدونم باید چیکار کنم بیشتر اذیتم میکند. اگر این افراد از نزدیکترین افراد ما باشند وظیفه ما چیست؟ هم نگران و ناراحتم برایشان هم نمیدانم چه کنم و وظیفه ام چیست!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال همانطور که در آن جلسه عرض شد باید به همان صورتی که شهید حاج قاسم با افراد مدارا میکرد، با آنها مدارا نمود از آن جهت که بالاخره همانطور که حاج قاسم شهید متوجه شده بود و در آن جلسه عرض شد؛ آیندهای در پیش است که نباید این افراد را مزاحم حضور در آن آینده تصور کرد. بر عکسِ متحجّرین و غربزدگان که آیندهای ندارند و لذا مخالفان خود را مزاحم اکنونِ خود میپندارند. موفق باشید
با سلام: برابر نظام تکوین و سیر نزول از جمع به کثرت روح انسان در مرتبه دنیا به آخرین کثرت خود و آن جسم مردانگی و زنانگی میرسد، حال؟ پس از برگشت به سیر الیه راجعون دیگر مردانگی و زنانگی برای نفس معنا ندارد، در این صورت رابطه و حس فرزندان با والدین و والدین با فرزندان و خواهر و برادران، چگونه خواهد بود؟ آیا در عالم بالاتر به نفس مادر خود حس زنانگی دارم و به نفس پدر خود حس مردانگی یا خیر؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن میفرماید: «فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ» حاکی از آنکه همۀ نسبتهای دنیایی حتی فرزند و پدر و مادری در آنجا دیگر مطرح نیست. با این وصف، شاید بتوان گفت جنسیت نیز به صورت دنیایی معنا نداشته باشد هرچند که افراد همدیگر را میشناسند. موفق باشید
سلام علیکم: ما در احادیث داریم که خدا نور امامان را چند هزار سال پیش از خلقت سایر مخلوقات به وجود آورده است. این نور مگر مجرد نیست. پس چگونه قید چند هزار سال که نشان از زمان دارد آمده است؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته قرآن که میفرماید: «وَإِنَّ يَوْمًا عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ» روزهای قیامت در نسبت با محاسباتی که شما در زندگی دنیایی بخواهید مدّ نظر آورید؛ مانند، آری! مانند هزار سال از سالهایی است که شما به شماره میآورید. وگرنه در آنجا بحث حضور معانی و مقام و تعالی با نهایت شدت است. موفق باشید
سلام استاد عزیز: ۳ سوال دارم ۱. انتظار شما در این برهه تاریخی از شاگردانتان چیست؟ ۲. استاد ماها چقدر باید پیگیر اخبار سیاسی باشیم؟ ۳. استاد برای تقویت اطلاعات تاریخی بویژه تاریخ معاصر و اطلاعات سیاسی چه کتب یا منابعی را پیشنهاد میکنید؟ با آرزوی بهترینها
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بنده حضوری برای خود به عنوان استادی که شاگرد داشته باشد؛ قائل نیستم. وظیفه خود میدانم که به عنوان معلم ِمعارف اسلامی متذکر معارفی باشم که بحمدالله از طریق علمایی مانند حضرت امام و علامه طباطبایی در این زمانه رجوع به آنها ضروری است. و به همین جهت مکرر در جواب کاربران محترم عرض می شود: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس». ۲. باید در جریان کلی حضورِ در انقلاب اسلامی در مقابل استکبار و جبهههایی که در میادنِ این حضور میباشند؛ حاضر بود. زیرا معنای ما در رابطه با توجه کلی به این حضور است که موجب میگردد تا در تاریخ خود حاضر باشیم وگرنه ورود در امور جرئی آن مربوط به افراد خاص است. ۳. خوب است که با جزوه «ریشههای انقلاب» که روی سایت هست شروع شود و کتابهای آقای دکتر موسی حقانی و آقای دکتر موسی نجفی در رابطه با تاریخ معاصر را کتابهای خوبی میدانم. ولی اگر در ده ساله اخیر کتابهایی در این مورد تألیف و تدوین شده است، از آن اطلاع ندارم. موفق باشید
استاد عزیز، از سطحی نگریها نسبت به روایات دلتنگ نشوید، آقای منتظری نیز در کتاب مبانی حکومت اسلامی جلد ۲ صفحه ۱۶۱ همان حدیث طولانی را آورده (العبد اذا اختاره...) ، اما اگر کسی همچون شما آن موقع میبود میتوانست دریابد که جهانِ منتظری چقدر با جهانِ افق انقلاب اسلامی متفاوت است که هیچگاه از آن حدیث همچون شما چیزی کشف نکرد که متعمقون میفهمند، و اینست تفاوت رئیسی ها و منتظری ها... خدایا ما را در این افق محو کن تا در آن افق حاضر شویم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: تعجب بنده در اینجا است با اینکه ما در جوامع روایی مان داریم: «عَلَيْنَا إِلْقَاءُ الْأُصُولِ إِلَيْكُمْ وَ عَلَيْكُمُ التَّفَرُّع» و ما را دعوت میکنند که در دل سخنان اولیای معصوم، اصول و قواعد کلی را دریابیم و فهم کنیم و سپس مصداق آن اصول را به نمونهها و موارد آن تطبیق دهیم؛ کاری که فقها در اصولِ عملیه انجام میدهند. عجیب اینجا است که آن بندههای خدا نهتنها نسبت به این کار ناتوان هستند که البته از این جهت بر آنها ملامتی نیست، اشکال آنجا است که هر فهمی غیر از فهم خود را انکار میکنند. اینجا است که آینده ما که به سوی تمدن اسلامی است و وسعتدادن به اندیشهها میباشد؛ تهدید میگردد. امری که حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» در بیانیه «منشور روحانیت» نسبت به آن اظهار نگرانی کردند. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیزم: در زمینه تجلی اسم جامع الله به صورت انسان در قوه خیال، من صوت های جهان گمشده در عالم خیال، حوری بهشتی در صوت های دخان، واقعه، و یک سوره دیگر که الان حضور ذهن ندارم را گوش دادم. اگر در باره همین مطلب (تجلی اسم جامع الله بصورت انسان در قوه خیال) اگر منابع دیگری از خودتان و دیگران اگر امکان دارد که معرفی بفرمایید! با تشکر از زحمات شما!
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل و مبنای این مباحث را جناب ابن عربی در کتاب «فصوص الحکم» مطرح فرموده است که البته اگر به کمک استاد آن مطالب دنبال شود، نکات خوبی برای انسان پیش میآید. به هر حال نباید بین آینه بودن آن صورتها با حالت جسمانی و مادی بودن آن صورتها، خلط صورت بگیرد. موفق باشید
سلام علیکم: کمالات در خدا بصورت اندماجی است یعنی چه؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنای وحدت بین ذات و صفات است. موفق باشید
سلام علیکم: ابلیس به خدا گفت که خدایا تو مرا گمراه کردی. ابلیس گمراه شدن خود را به خدا منتسب می کند. آیا این سخن ابلیس از نظر عرفان درست است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوعی خودخواهی است که شیطان، اختیار طغیان در مقابل دستورات خدا را نادیده میگیرد و این قصه هر آن کس است که خطاهای خود را به گردن نمیگیرد. موفق باشید
سلام علیکم: آیا درست است که بگوییم که توحید در فطرت انسان قرار داده شده است. و این عارف است که سعی میکند این نور را به ظهور برساند. بعبارت دیگر هدف نهایی عرفان همین نور و توحید فطری است. توحیدی که عارف بدنبال آن است، همین توحید فطری است. با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است. زیرا فرمود: «فطرت الله التی فطر الناس علیها» یعنی سرشتی که خداوند آن را سرشته است و به گفته امام صادق «علیه السلام»: «فطرهم علی التوحید» آنان را بر اساس توحید سرشته اند. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: استاد سوالی از خدمتتان داشتم اینکه در مورد تقلید از یک مرجع تقلید اگر احیانا مرجع، حکم خطایی دهد و مقلد انجام دهد، کل گناه آن به گردن مرجع است. اول اینکه آیا این صحیح است؟ دوم اینکه برایم جای سوال و روشن شدن دارد. ممنون میشم توضیحی بفر مایید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی شخص مقلد با اعتماد به فتوای آن مرجع عمل کند، خداوند از او آن عمل را می پذیرد و خطابودن و یا خطانبودن آن فتوا مربوط به خود مرجع است که در این مورد بحث های مفصلی صورت گرفته است. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامی: کانال های مخالف دین می گویند که شفا یافتن ها بخاطر فشار روانی هست و برای همین همگی از نوع عصبی و شبیه آن هست ناشی از اراده و تلقین و جو محیط هست و اگر غیر از این میباشد چرا تا حالا کسی که دست یا پا ندارد یا معجزه معنوی دست و پا پیدا نکرده است؟ جوابی که به ذهن من میرسد این است که شاید تا حالا یک نفر بی دست توسل لازم را پیدا نکرده و دوم اینکه شاید همچین معجزه ایی بهانه را از دست بی دین ها می گیرد و خدا طبق حکمتش همیشه بهانه ایی برای تکذیب کنندگان می گذارد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه باید مانند جناب ابن سینا متوجه نقش نفس ناطقه در تعادل بدن بود وگرنه هیچوقت این نوع مشاجرهها نتیجه به بار نمیآورد. موفق باشید
سلام با عرض معذرت از اینکه وقتتون را می گیرم. استاد درباره ی بحث نیست انگاری سوالی پرسیده بودم. من چهار جلسه نیست انگاری را صوتی و دو جلسه تفسیر سوره ی اعلی را طبق فرمایشتون گوش دادم فقط موضوع برام بازترو واضح شده ولی جواب بیقراری روحی ام نبوده چه مبحثی و راهی را پیشنهاد میدهید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: درک این موضوع به عنوان یک تاریخ برای بشر جدید، ابتدای کار است و در دلِ فهم این نکته است که معنا و جایگاه ایمان به معنای حقیقی رخ مینمایاند و از این به بعد ما با حضور در نسبت با خدا روبرو هستیم، حضوری که البته بدون قبض نیست و معنای ایمان در اینجا چنین است. عرایضی تحت عنوان «حقیقت ایمان در منظر امامان معصوم و عرفا» شده است. خوب است به آن جا رجوع شود. موفق باشید https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82%D8%AA%20%D8%A7%DB
%8C%D9%85%D8%A7%D9%86&tab=sounds
با سلام خدمت استاد گرامیم: امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مظهر اسم جامع الله است. ما به توسط امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف میتوانیم به اسم جامع الله برسیم. هرگاه این اتفاق بیفتد اسم جامع الله در خیال فعال ما به حوری تجلی میکند. میخواستم ببینم که درست فهمیدم؟ با تشکر از زحمات استاد گرامیم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است حقیقتاً انسان در همان صورت خیالی به حقیقت اسم جامع الله منتقل میشود. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامیم: در یکی از صوتهای فصوص الحکم شما از قول محی الدین نقل کردید که گفته: من به نیروی وهم، معبودم را ساختم. میخواستم ببینم که آیا این رب، همان ربی است که مثلاً علی (ع) در جایی فرمودند: «من خدایی را که نبینم عبادت نمیکنم»؟ با تشکر از زحمات استاد گرامیم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: اکنون آن نکته را در ذهن ندارم. ولی به نظر میآید همین نکتهای باشد که متوجه شدهاید. زیرا منظور از وهم، همان جلوات خیالی است که مبتنی بر حقیقت میباشد. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: میشه خصوصیات امام جواد (ع) رو بهم بگین چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نام مبارک آن حضرت، همۀ شخصیت آن حضرت را به میان آورده است. در این مورد خوب است به جزوۀ https://lobolmizan.ir/special-post/1202 و https://lobolmizan.ir/special-post/376 رجوع فرمایید. موفق باشید
با سلام خدمت استاد طاهرزاده: در مورد تکیه ی فراوان جنابعالی در منشوراتتان به مفهومی به نام «خودآگاهی تاریخی» لازم دیدم تا مواردی را مطرح کنم، اگر بخواهیم آنچه که نیچه در فلسفه ی اخلاق در مورد «اراده ی معطوف به قدرت» را پیش فرض بگیریم و از طرف دیگر آنچه عبدالرحمن جامی و زنده یاد احمد فردید تحت عنوان خودآگاهی تاریخی مطرح کرده اند و عمدتا این خودآگاهی تاریخی ذیل عنوان دو اسم «لطف» و «قهر» مدنظر بگیریم، و از طرفی دیگر مدعیات جنابعالی در مورد پدیداری به نام «انقلاب اسلامی» را ملاک قرار دهیم، در نهایت این خودآگاهی تاریخی ذیل اسم «قهر» قرار می گیرد، و از مهمترین مصادیق آن «واقعه ی ترور سپهبد قرنی» می تواند باشد. آنچه قابل تامل است در دو نکته است، یکی اینکه: اولا تکیه بر مصادیق نمی تواند پشتوانه ی عقلی داشته باشد زیرا جمع نقیضین و ضدین محال است، اگر واقعه ی ترور آقای قرنی مصداقی از اسم «قهر» باشد، در مورد ضد انقلاب و ملحدین نیز می تواند چنین مصادیقی یافت شود مثل واقعه ی سیاهکل دوم اینکه: این مفهوم «خودآگاهی تاریخی» در مواردی چون جلادان تاریخ مثل صدام حسین و یا قاچاقچی بین المللی چون پابلو اسکوبار نیز می توان یافت و یا بعضی از مصادیق شهرت و... چگونه سلوک در راه خدا و دیانت را در ریلی قرار می دهید که قابلیت تطبیق با : «سودجویی» ، «انطباق با محیط» و یا «منطق موقعیت» را دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید این موضوع، جای بحث زیادی دارد که ورود در آن در این میدان ممکن نیست، در رابطه با سؤالی که رفقا در موضوع «حضور تاریخی» داشتند به این نتیجه رسیدیم که مباحث «معنای درک حضور تاریخی اصحاب امام حسین «علیهالسلام» به صورت کتاب درآید به این امید که تا حدّی معنای حضور تاریخی برای رفقا روشن گردد. موفق باشید https://lobolmizan.ir/book/1622?mark=%D9%85%D8%B9%D9%86%D8%A7%DB%8C%20%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1 در ضمن بحثی که رفقا در مرکز «سیمای هنر و اندیشه» در رابطه با سورۀ فتح داشتند، در جلسۀ ششم آن بحث نکات ظریفی را در رابطه با حضور تاریخی به میان آوردند که خوب است نسبت به آن نکات نیز تفکر شود.https://eitaa.com/soha_sima/4736
سلام: من میخوام قرآن بخونم و حفظ کنم برای همین یه منبع یا جای معتبر و ساده ای میخواستم که در کنارش معانی آیات رو هم یاد بگیرم. خود معانی ساده آیات ممکنه نامفهوم باشه در حد تفسیر خیلی پیچیده هم نمیخوام یه چیز بین این ها که وقتی قران رو میخونم بفهمم منظورش از گفتن این آیه چیه که خوندنم بیهوده نباشه. ممنونم. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: این فکر خوبی است. پیشنهاد میشود اگر بتوانید کتاب «خلاصۀ تفاسیر المیزان و نمونه» را که جناب استاد عباس پورسیف تهیه کردهاند را کنار آیات مدّ نظر قرار دهید، نتیجۀ بهتر و بیشتری نصیب خود میکنید. موفق باشید
سلام و عرض ادب: با عرض معذرت از اینکه وقتتان را میگیرم، جناب استاد، مسیری که برای شروع المیزان فرموده بودید را رفتهام؛ دو کتاب ده نکته از معرفت نفس و برهان صدیقین و تفسیر سه سوره زمر و عنکبوت و روم و جزوه روش استفاده از المیزان را هم شروع کردهام اما بسیار نگرانم که حتی به ظاهر متون نتوانم برسم چه برسد به اعماق و بواطن آن! مخصوصا در بحثهای فلسفی با اینکه کلیت مفهوم را متوجه میشوم و میتوانم جلو بروم اما به شدت نگرانم که پیشزمینه قبلی نداشتن از فلسفه و آشنا نبودن با اصطلاحات و مفاهیم آن، حرکتم را سطحی کند و از دقائق و اعماق المیزان بینصیب بمانم. از طرف دیگر به اشتغالات درسی و شغلی هم نمیتوانم بیاعتنا باشم چون بهنظر جایگاه و اعتبارش را برای حرکت و اثرگذاری در اجتماع در راستای اهداف انقلاب لازم دارم. از سمت دیگر اگرچه هنوز فرزند ندارم اما دوست دارم پیش از قرار گرفتن در جایگاه سنگین مادری، تا حد نسبتا مطلوبی اصل و اساس و پایه مطالعهام روی المیزان را کامل کرده باشم. با این توصیفات تقاضا دارم کما فی السابق با توصیههای ارزشمندتان مسیرمان را روشن کنید. و اینکه استاد به نظر حضرتعالی آیا لازم هست از سرعت مطالعه المیزان کم کنم و همان عزم را تدریجا برای فلسفه هم بگذارم یا خیر؟ سپاسگزارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم، نگاهِ صدرایی است که با «برهان صدیقین» و «حرکت جوهری» پیش میآید و با مباحث «معاد» وسعت پیدا میکند. از این جهت خوب است برای فهم قرآن در بستر «المیزان» این مسیر مدّ نظر قرار گیرد. البته اگر آمادگی ورود به کتاب «بدایۀ الحکمة» علامه را داشته باشید کار خوبی است. موفق باشید
بسمه تعالی. سلام استاد: طی جلسه ای که با سید جواد طاهایی دیروز در نشستی انجام شد. (در حوالی همان متنی که چندی پیش خدمتتان ارسال کردم، که نمیدانم خاطر دارید یا نه!) با بررسی شواهد و برخی روایات و سخنان رهبری و .... اینگونه فهم شد که مقدر تاریخی ما با حضرت امام به اینجا رسید که نقطه آغازی باشد به سمت ظهور ولی عصر سلام الله علیه اما همینی که هست، از ۵ گامی که حضرت آقا بیان میدارند (از انقلاب تا تمدن اسلامی) ایشان گفتند که دولت اسلامی در ظهور رخ خواهد داد. فقه نظام ساز در ظهور رخ خواهد داد. جامعه اسلامی در ظهور رخ خواهد داد. نیز گفتند؛ ما امروز مهمترین مسئله ای که داریم، جایگاه تاریخی ما نظام سازی نیست، دولت سازی نیست، تمدن سازی نیست (البته نه به عنوان یآس آفرینی بلکه به عنوان امید واقعی) گفتند که اصلی ترین نقشی که آخوند امروز میتواند بازی کند تقویت دولت مردمی است و ما هرچه بهتر بتوانیم دولت را یاری کنیم (دولت به معنای ارکان اصلی نظام و نه صرفا قوه مجریه)، سریعتر به ظهور دست خواهیم یافت. این خواسته های رهبری مبنی بر فقه حکومتی، تغییرات اساسی دولت و... اینها نیز وعده ی تو خالی نیست؛ چرا که باید پی ریزی ها وجود داشته باشد، اما نتیجه معلوم نیست (کما اینکه در باب فقه حکومتی ۱۵ ساله به نتیجه نرسیده) و اینکه خواستند ما در توهم معطوف داشتن تمام تمرکز خود بر روی پیشبرد علمی نباشیم؛ بلکه همین علوم حوزوی را بخوبی بخوانیم و بسیجی وار در میدان وارد شویم و معطل نظریه پردازی نکنیم خودمان را و دایم تکرار میکردند که حضزت امام فرمودند شما قیام بکنید و این قیام است که محقق میکند اسلام را و نه بنای علمی محکم بلکه شور ایمان و امید است چند نکته قابل تامل وجود داشت؛ ۱. اسلام بعد از ۱۴۰۰ سال، حتی با وجود بهترین انسان ها که معصومین بودند توانست به حکومت دست یابد، چنان که در روایت هست (بعنوان مثال جنگ زید فرزند حضرت سجاد سلام الله علیه) که گمان میرفته که میشود حکومت اسلامی تشکیل داد، حال آنکه نشد. حال امروز گمان میرود که بشود دولت اسلامی تشکیل داد، اما ادعا شد که نمی شود؛ بعنوان مثال آیت الله رئیسی نماد این کار بود اما به سرانجام نتوانست برسد. و معلوم نیست دکتر جلیلی نیز به قدرت برسد یا نه و نیز بتواند کاری بپیش ببرد یا نه ۲. پس از اینکه گفته شد که امروز انقلاب اسلامی یعنی همه ی دین و نابودی انقلاب مساوی با دین است، گفتند جمهوری اسلامی دینیست که میخواهد به دنیا و اقتضائات آن آری بگوید (که وجه تمایز با مسیحیت میشود) و نیز میخواهد تا یک دوره ای سکولار عمل کند؛ کما اینکه الان اینگونه دارد رقم میخورد (مثال های درخور توجهی هم زده شود از افعال رهبری که بنده دیگر طولانی نمیکنم) ۳. در روایت چنین مضمونی آمده که: مثل ظهور رسیدن مهدی امت سلام الله مثل پرنده ایست که هنوز بالغ نشده و از لانه خارج می شود و به زمین میخورد و فرزندان شیطان پرهای او را می کنند که تفسیر این پرنده را جمهوری اسلامی کردند. ۴. تمام رخ دادهای انقلاب و چه خود انقلاب غیر قابل پیش بینی است و حال اینکه انقلاب خودش را در همین پیش آمدهای غیر قابل پیش بینی دایم خود را به نمایش میگذارد و.... شما نظرتان چیست؟ میتوان گفت که از جهت غیر قابل پیش بینی بودن انقلاب و سرعت وقایع، ما پیش از ظهور به تمدن خواهیم رسید و تنها یک انتظار کشیدن صرف نیست و ما نیز باید بنای علمی عمیقی برای نظام داشته باشیم که این مستلزم خلاف جهت رود حرکت کردن و هزاران بارمرده شدن و زنده شدن در این مسیر است؟ و یا باید ایمانی عقلانی و سرشار بیابیم (که این دیگر نیازی به خواندن کتاب های ۱۱۰ جلدی!!! اصولی و فقهی ندارد) و همگام با مردم در صحنه نگاه به پیشامد ها بخواهیم انقلاب را جلو ببریم؟ (هرچند در نگاه واقع بینانه انقلاب ما را جلو میبرد...)
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید به حکم «فَبَشِّرْ عِبَادِالَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ» باید سخن افراد دلسوز و اهل فکر را مدّ نظر داشت و ذیل تذکرات رهبر معظم انقلاب در نسبت با آن سخنان، جایگاه خود را معلوم کرد. آنچه برای جنابعالی به عنوان طلبۀ حوزۀ علمیه مهم است، فعّالانه دروس مقدماتی حوزه را گذراندن است تا با مبانی تفکر دینی که فرهنگ خاص خود را دارد و در حوزه، آن مبانی نهادینه شده است؛ آشنا و آشناتر شوید. موفق باشید
سلام و عرض ادب و رحمت: در بحث معاد ذیل سوال قبر سوال در دنیاست اشاره شده که با توجه به اینکه برزخ باطن حیات دنیوی است سوال ملکین در قبر(برزخ) ظهور سوال در باطن انسان در حیات دنیوی است و طبق این روایت که میگوید آن دو ملک در واقع امتحان کننده اند (صفحه ۸۱ کتاب معاد) آیا میتوان گفت تمامی ابتلائات انسان در دنیا در واقع سوال ملکین است در جهت ظهور عقاید بالقوه انسان و عملی که انسان در ابتلائات و امتحانات دایمی خود در حیات دنیوی انجام میدهد تثبیت آن عقاید فطری و بالقوه انسان است؟ اگر جواب مثبت است پس با توجه به اینکه آیه شریفه « ... و هم یفتنون» فعل مضارع دلالت بر استمرار می کند، ما دائما در معرض سوال ملکین هستیم در دنیا و عمل ما پاسخ ماست به هر سوال و در قبر با همان روبرو می شویم؟ به نظر میرسد با توجه به کاربردی بودن بحث معاد در نحوه و محتوای زندگی، اگر این نگاه درست باشد لازم است دائم با برخورد با ابتلائات پیرامونمان از خودمان بپرسیم من ربک، من کتابک، من رسولک، من امامک و شیوه عبور از ابتلا را از پاسخهای این سوالات متناسب ابتلا بیابیم و اگر نیافتیم یا کمبود معارف دین داریم که باز لازم است کسب کنیم یا کمبود معرفت در عمل که لازم است انابه چه رجوع دائم داشته باشیم آیا این مطالب و روش صحیح است و اگر اصلاح و تکمیل نیاز دارد لطفا راهنمایی بفرمایید. اجرکم عندالله
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ما هر روز جهت هرچه زلالترشدنِ اعمال خود در معرض الهامات ملکین نکیر و منکر هستیم که به صورت نفس لوّامه آن حضور را احساس میکنیم. ولی پس از سکرات و حضور در برزخ، آن اجمال به تفصیل میآید و صورت ملکین با هویت نکیر و منکر جوابهایی را از جانِ ما نسبت به اعمالمان طلب میکنند تا هویت کلی ما در برزخ معلوم شود و میماند تا یوم الحساب به جزئیات اعمال رسیدگی شود. موفق باشید
«إِلَهِي أَعُوذُ بِكَ مِنْ غَضَبِكَ وَ حُلُولِ سَخَطِكَ». سلام خدمت استاد طاهرزاده: به لطف خدا به کتاب تذکرةالاولیاء جناب عطار دسترسی پیدا کردم. عجب کتاب نورانی و شگفت انگیزی است! چه افق ها و پرده های حیرت آوری که از سیره و شخصیت اولیای الهی کنار زده است. فعلاً پرسش های حقیر از محضر حضرتعالی این هست که ۱. در میان این شخصیت هایی که مطرح شده، کدام شخصیت «بیشتر» از بقیه حیرت شما را برانگیخت؟ (البته به غیر از حضرت صادق و حضرت باقر علیهماالسلام که اساسا در عرض بقیه نیستند) ۲. در آیندهی انقلاب اسلامی، کتاب تذکرةالاولیاء و شخصیت های آن چه کمکی به جامعه ما می تواند بکند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید نتوان به فرد خاصی اشاره کرد زیرا هرکدام در جای خود راهی هستند که متذکر عبور از درّههای نفسانیت و خود خواهی میباشند. مهم، اُنس طولانی با آن اثر شریف است تا شخصیتهایی را بیابیم که هر کدام راهی برای سلوک ما خواهند بود. موفق باشید
سلام علکیم: استاد یک صوتی مرحوم مصباح در رابطه با معرفت به امام میفرمایند که یک بخشی از معرفت از همین کتب و علماست. یک بخش اصلی معرفت اعطا کردنی از طرف خود امام است. این معرفت چه اهمیتی داره و چطور میشه قابلیت پیدا کرد برای معرفت امام که اعطا کنند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه انسان در مسیر شریعت و معرفت توحیدی قرار گرفت و جلو رفت، نسبتی با انسانهای کامل در خود مییابد که آن زمینهای خواهد شد تا از برکات شخصیت آن عزیزان بهرهمند شود. اینجا است که نقش زیارت بهتر روشن میشود. موفق باشید
سلام استاد: ببخشید سوالی داشتم خدمتتون. دخترم میگه زیارت عاشورا را باید با جان و دل خواند یعنی هر چی میخونی همون موقع باید خودت رو تو اون موقعیت ببینی بنابراین میگه من هر کار میکنم نمیتونم بابی انت و امی رو بخونم و زبان و دلم یکی باشه به همین خاطر تو زیارت اینا نمیخونم نمیدونم چی بگم نظری دارید برا قانع کردنش؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در توجه به چنین نهایتی است و نه آنکه هم اکنون باید در آن نهایت باشیم. و از این جهت آن زیارت را میخوانیم تا به چنین حضوری نایل شویم و لذا میخوانیم و باز هم میخوانیم تا با آن حضرت، نسبتی برقرار کنیم. در این رابطه عرایضی در کلیپ https://eitaa.com/matalebevijeh/18625 شد خوب است نسبت به آن فکر بفرمایید. موفق باشید
سلام و احترام: موضوع پایان نامه ارشد را ارزش ایمان در نجات و رستگاری در الهیات مسیحی و اسلام انتخاب کردم. به نظر جنابعالی خوبه و ارزش کار کردن داره؟ در این موضوع منابعی معرفی کنید. ممنونم از پاسختان
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مسئلۀ مهمی است. هرچند بنده منبع یا منابع خاصی که در این مورد نظر داده باشم را؛ در ذهن ندارم. ولی با تورق آثاری مثل آثار شهید مطهری می توانید نکات خوبی را جمعآوری کنید. موفق باشید
سلام علیکم: میخواستم ببینم که آیا در حرم های شریف ائمه پیکرهای آنها هست یا قبور آنها خالی است؟ چون حدیث زیر میگوید خالی است. عنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ : مَا مِنْ نَبِیٍّ وَلَا وَصِیِّ نَبِیٍّ یَبْقَى فِی الْأَرْضِ أَکْثَرَ مِنْ ثَلَاثَةِ أَیَّامٍ حَتَّى تُرْفَعَ رُوحُهُ وَعَظْمُهُ وَلَحْمُهُ إِلَى السَّمَاءِ.. با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن جسم، جسمِ روحانی آن عزیزان است که به آسمان میرود و در عین حال به محل دفن بدنشان و زائرینشان توجه خاص دارند و به همین جهت خود ائمه به زیارت محل دفن امامی میروند که از دنیا رفتهاند و یا شهید شدهاند. موفق باشید