بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
39680

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: بعضی می گویند فرقان نام دیگر قرآن است، در آیه ۵۳ سوره مبارکه بقره آمده که به موسی کتاب و فرقان دادیم، پس یا باید فرقان چیزی غیر از قرآن باشد یا اگر قرآن است یعنی به حضرت موسی و یا به انبیای دیگر هم همین قرآن وحی شده است؟ اگر بگوییم وحی نشده یعنی خدا آن انبیا را از این معارف قرآن بی نصیب گذاشته؟ که این امر دور از تصور به نظر می رسد. پس آیا می شود گفت قرآن به همه انبیا وحی شده منتها آن ها به اندازه اقتضای درک مردم زمان شان نشر می دادند؟ اگر این حرف درست باشد چطور می شود گفت قرآن معجزه آخرین پیامبر است؟ اگر این حرف درست باشد می شود گفت انبیای دیگر ظرفیت دریافت قرآن را نداشته اند و حضرت محمد داشته است؟ سپاس از شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید قرآن از آن جهت که موجب بصیرت و تشخیص حق و باطل می‌شود، «فرقان» است. آری! این بصیرت که تشخیص حق و باطل است را خداوند به همۀ انبیاء داده ولی این غیر از آن وَحی می‌باشد که به عنوان قرآن بر آخرین پیامبر نازل شده است. موفق باشید

39640
متن پرسش

سلام: طاعات قبول. مجددا به خطبه شعبانیه رجوع داشتم و باز با «الورع عن محارم الله» با عنوان افضل‌الاعمال روبرو شدم. بیشتر دنبال این هستم که با این ورع چگونه در این تاریخ مواجه شویم؟ کتاب رمضان دریچه رویت رو سال پیش و سال‌های پیش مطالعه کرده‌ام، اما انگار باید با صحبت شما متذکر ایمانی پس از ایمان دیگر شد. و با نظر به سید حسن‌ها و حاج‌ قاسم‌ها باید این ورع را جست. از طرفی عجیب متذکر صحبت‌های اخیر در رابطه با ایمان هستم. چه در جلسه تفسیر سوره بقره چه در جلسه حضرت نرجس خاتون. ایمانی بس عجیب و بس استوار و گویا تنها به قامت انسان امروز می‌آید. یاعلی مدد

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در کتاب «رمضان، دریچۀ رؤیت» در رابطه با پاس‌داشتِ ایمان عرض شد؛ آری! راه، بسی باریک و حساس است و از این جهت پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در جواب مولای‌مان حضرت علی «علیه‌السلام» که بنا داشتند در ظریف‌ترین حضور نسبت به ایمان حاضر شوند، متذکر «ورع» به معنایی شدند که عرض شد یعنی «یک چشم‌زدن غافل از آن یار نباشید / شاید که نگاهی کند، آگاه نباشید». و این یعنی هجرت از اصالت ماهیت و خود را در میدان «وجود» حاضرکردن، که سراسر حقیقت است در عین شدت و ضعف. و این یعنی مناجات شریف «ابوحمزه» و عرایضی که در رمضان سال گذشته تحت عنوان «حقیقت ایمان در منظر امامان معصوم «علیهم‌السلام» و عرفا» شد. موفق باشید
  https://lobolmizan.ir/sound/1476?mark=%D8%A7%D8%B9%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D9%81#sound-row-5090                        
 

39587

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام آقای طاهرزاده: تا حالا کسی از شما پرسیده که چرا مشغول چنین کارهایی هستید؟ منی که سخنرانی حضرت امام خامنه ای و سخنرانی شنبه تفسیر قرآن شما و دوشنبه ها احادیث وجودی شما مرا به وجد می آورد و جانم آرام می‌گیرد و بعد از آن در تلاطم آنها سپری می‌کنم! می‌دانم بیخود نیست این کار هایی که می‌کنید. چرا غم آنها را می‌خورید چرا جور آنها را می‌کشید؟ مطربا اسرار ما را بازگو / قصه‌های جان فزا را بازگو / ما دهان بربسته‌ایم امروز از او /  تو حدیث دلگشا را بازگو /  من گران گوشم بنه رخ بر رخم / وعده آن خوش لقا را بازگو / ماجرایی رفت جان را در الست / بازگو آن ماجرا را بازگو / مخزن انا فتحنا برگشا / سر جان مصطفی را بازگو / مستجاب آمد دعای عاشقان / ای دعاگو آن دعا را بازگو / چون صلاح الدین صلاح جان ماست / آن صلاح جان‌ها را بازگو/. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور زیر سایۀ الطاف الهی و انقلاب اسلامی که آیینۀ ارادۀ حضرت پروردگار است، افتخار بزرگی است تا جهان از طریق آن انقلاب، هرچه بیشتر الهی و انسانی شود. معنای زندگی در این زمانه در واقع همین است که راهی را خداوند در مقابل ما گشوده است تا زمینگیر نباشیم. خدا کند در ماجرای عهد الستی که جان ما به مشاهدۀ ربوبیت حق مفتخر شد همچنان حاضر باشیم و در جواب سؤال حضرت حق که فرمود: «الست بربکم؟» بتوانیم بگوییم: «بلی شهدنا». داریم ربوبیت تو را در آیینۀ انقلاب اسلامی و آیینۀ تشییع سید حسن نصرالله می‌نگریم. موفق باشید

39508

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: اگر در آخرت زمان وجود ندارد پس چرا برای قیامت گفته اند ۵۰ هزار سال است، یا در حدیثی از پیامبر که فرمودند بوی بهشت از فاصله ۱۰۰ سالگی به مشام می‌رسد، و امثال این احادیث که حرف از زمان زده اند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زمان به معنای حرکت زمین به دور خود و به دور خورشید در قیامت معنا ندارد ولی تقدم و تأخر در جای خود محفوظ است. موفق باشید

39470

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: منظور از ظلم به خدا در این حدیث چیست؟ همچنین ظلم بنده به خدا به چه معناست؟ آیا ظلم بنده بر خدا «لیعلم» است؟ تا او خود را در بنده بهتر ببیند. «اگر بنده نیاز به طهارت داشته باشد و وضو نگیرد بر من ظلم کرده است اگر وضو بگیرد و دو رکعت نماز نخواند بر من ظلم کرده است اگر وضو بگیرد و دو رکعت نماز بخواند و از من درخواست نکند بر من ظلم کرده است و اگر وضو بگیرد و نماز بخواند و از من درخواست کند و من حاجتش را ندهم بر او ظلم کرده ام.» زیر سایه آقا سید الشهدا باشید استاد عزیزم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با توجه به این‌که خداوند انسان را در زمین آورد تا انسان به حکم خلیفۀ اللهی‌اش آینه ای شود که خداوند خود را در آن آینه می‌نگرد؛ انسان باید طوری عمل کند تا به زیباترین شکل مظهر نمایش انوار الهی باشد و هر اندازه در این امر کوتاهی کند، به یک معنا همان‌طور که در روایت مذکور هست، به خداوند ظلم کرده و از این جهت حتی ائمه «علیهم‌السلام» با همۀ عظمتی که دارا هستند، خود را گنهکار می‌دانند و خداوند هم با نور غفران خود در این موارد در صحنه است و این غیر از ظلمی است که انسان با زیرپاگذاردن شریعت الهی مرتکب می‌شود. موفق باشید

40251
متن پرسش

حوادث اخیر نشان داد: گویا سیر تکامل تاریخی انسان جدید به سوی یک هیچ‌جای جهت‌دار است؛ هیچ‌جای جهت‌داری که آنی نیست که ما با خود فکر می‌کردیم اما دقیقا همان است به جلوه‌ای شدیدتر! که وقتی آن را کشف می‌کنیم مثل یک رویای صادقه با خود خواهیم گفت: آری من این را در تاریخ خواب انسانیت دیده بودم و آن هیچ‌جای جهت‌دار با گشودن افقی ما را به خود و سپس به ورای خود دعوت می‌کند تا حتی بازتاب حقیقت هم حجاب حقیقت نشود تا از خودبنیادی و اوهام و باورهای کوتاه‌قدمان پلی بزنیم به عالمی که در عین دوردست بودن روبروی انسان جدید است و به جایی برسیم که اگر همه هستی در گوشه قلبمان باشد احساس نکنیم. تا جایی که متنبه شویم اوست که اوست و ما فقط یک ما هستیم و نه چیزی بیشتر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همین و همین؛ و این یعنی حضور در «اصالت وجود» و کشف ظهور خداوند در حوزۀ ایمان، تجربه‌ای که به یک معنا ظهور وَحی است و خدا خود را در آن حال بر ما می‌گشاید. و در آن حالت است که در سخن انسان آن گشودگی به ظهور می‌آید در رویدادِ آن وحی که اظهار شریعت نیست ولی ظهور سخن‌های نو به نو می‌باشد که همراه است با غیاب خداوند، خداوندِ واپسین که از ظهور، امتناع می‌ورزد و در عین حال در کلام همچون مولایمان علی «علیه‌السلام» به ظهور می‌آید. موفق باشید

40179
متن پرسش

سلام به استاد گرامی: با تشکر از جوابگویی‌های شما به سؤالات ما، خواستم اگر ممکن است نظر خود را در رابطه با حمله اسرائیل و شهادت فرماندهان عزیز و پیام مقام معظم رهبری بفرمایید. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باز بصیرت تاریخی حضرت سجاد «علیه‌السلام» و این‌که فرمودند: «الحمد لله الذی جعل اعدائنا من الحمقاء» حمد خدا را که دشمنان ما را از احمقان قرار داد. از آن جهت که ما همواره در حرکت‌های توحیدی تاریخی‌مان، آغازگرِ تاریخی و جهانی در مقابل جبهۀ ظالم زمانه بوده‌ایم و دشمنان احمق ما گمان کرده‌اند با شهادت فرزندان انقلاب؛ حضورِ تاریخی ما متوقف می‌شود. در حالی‌که آری! امروز ایران عزیز با حمله رژیمی که از نظر هژمونی و آبروی تاریخی در بدترین موقعیت خود قرار دارد؛ معنای حقیقی خود را در افکار و اندیشۀ جهانِ انسانی بیش از پیش به ظهور آورده و اگرچه از یک طرف بنا به گفتۀ رهبر معظم انقلاب «رژیم صهیونی با این جنایت، برای خود سرنوشت تلخ و دردناکی تدارک دید و آن را قطعاً دریافت خواهد کرد.» از طرف دیگر آن‌که تجاوز آن رژیمِ فروافتاده از فرهنگ بشری، به ایران موجب شده است تا معنایِ تمدنی ایران در مقابل جبهۀ استکبار به ظهور آید و این بزرگ‌ترین لطفی است که خداوند از طریق دشمنانی این‌چنین فرومایه به ما عطا کرده و این است معنای درک تاریخی جایگاه حمله اسرائیل  به ایران در این زمانه که باید از این جهت نسبت به آن سخت اندیشمندانه اندیشید. موفق باشید.

40126

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: این پرسش‌ها ناظر به پیام امام خمینی به مناسبت حج در سال ۱۳۶۶ است. - نسبت پیام امام با زمانه ما ۱. به نظر شما، این پیام چه حرفی برای جهان اسلام امروز دارد؟ ۲. آیا همچنان می‌توان آن را به عنوان یک نقشه راه برای «امت‌سازی» خواند؟ ۳. تأکید امام بر «حج ابراهیمی» در برابر «حج آمریکایی» در بستر کنونی روابط جهان اسلام با غرب چگونه قابل بازخوانی است؟ - پیام امام و بحران امروز فلسطین ۴. پیام امام خمینی در اوج سکوت جهانی درباره فلسطین، حج را فرصتی برای فریاد مظلومان معرفی می‌کند. با توجه به جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در غزه و سکوت اکثریت دولت‌های عربی، این پیام را امروز چگونه می‌توان بازخوانی کرد؟ آیا همچنان کاربرد دارد یا به حاشیه رفته؟ ۵. در این پیام، «برائت از مشرکین» نه‌فقط یک مراسم که یک موضع تاریخی معرفی می‌شود. چرا امروز حتی این موضع‌گیری در سطح رسمی بسیاری کشورها به حاشیه رانده شده؟ نقش ساختارهای قدرت منطقه‌ای در این عقب‌نشینی چیست؟ ۶. امام در پیام خود از «امت اسلامی» سخن می‌گوید؛ اما امروز شاهد هستیم که بسیاری از دولت‌های اسلامی نه‌تنها در کنار فلسطین نیستند، بلکه عملاً با رژیم صهیونیستی همکاری اطلاعاتی و اقتصادی دارند. چه نسبتی بین این وضعیت و انحراف از گفتمان حج ابراهیمی برقرار است؟ ۷. چگونه می‌توان پیام امام را از سطح گفتار سیاسی به سطح کنش اجتماعی بازگرداند؟ در شرایطی که قدرت‌های رسمی منفعل‌اند، آیا «مردم» و «نخبگان فرهنگی» می‌توانند حاملان پیام حج در جهان اسلام باشند؟ - امکان بازسازی گفتمان حج ۸. آیا هنوز می‌توان به حج به عنوان امکان احیای وحدت امت و صدای مشترک مظلومان امید بست؟ یا باید به دنبال جایگزینی برای این کارکرد در مناسبت‌های دیگر باشیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با جواب به این سوالات که هر کدام میدانی را برای تفکر مقابل انسان می‌گشاید پیشنهاد می‌شود حداقل کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» و کتاب «عقل و ادامه انقلاب اسلامی» را که هر دو روی سایت هست مطالعه فرمایید. البته بهتر است شرح صوتی هر دو کتاب نیز مد نظر باشد و یا به جلسات هم‌اندیشی و گفتگو با محوریت کتاب:سلوک ذیل شخصیت امام‌ خمینی [ره] که به صورت گفت و گو صورت می‌گیرد رجوع فرمایید.https://eitaa.com/soha_sima/4091 موفق باشید  

40037
متن پرسش

سلام استاد عزیز: این متن پیش رو را با شهید رئیسی نجوا کردم و از او سوال می‌کنم شهادت را از که خواستی؟ ای شهید خدمت، سید ابراهیم در کلیپی دیدم، با حس و حال عجیبی در کنار مزار شهید حاج قاسم درخواست شهادت می‌کردی تو چه کردی؟ تو به حاج قاسم چه گفتی؟ رازش چیست؟ به ما هم بگو ما دیدیم که تو چگونه در فراق حاج قاسم در آن نماز تشیع، اشک ریختی، شاید آنجا هم به فکر شهادت بودی حاج قاسم در بیابان ها دنبال شهادت می‌گشت و تو در سایه خدمت به مردم و این چنین بود که مردم تو را شهید جمهور و شهید خدمت نامیدند تو با این خدمتت با قلب های ما چه کردی، از شبی که هنوز مطلع نبودیم تا صبحی که شهادت را با خبر شدیم، از شبی و دعاهایی که مردم در حالتی اضطرار در خیابان، مسجد، حسینه ها، در شهر و روستا ها تا لحظه ای که پیدایت کنند و به راستی تو آنجا چه کار می‌کردی، در روستایی که مسئولی سال ها آنجا نیامده بود شاید می‌خواستی بگویی: شهادت آنجایی باشد که فکرش را نمی‌کنی حتی اگر ورزقان باشد به دنبالش برو تو با ایران امام رضا علیه السلام چه کردی که اینچنین در روز ولادتش به تو هدیه ای داد تا به آرزویت برسی شاید در آن مدتی که تولیت آستان مقدسش را داشتی آرزویت را آنجا از حضرت می‌خواستی و من هر وقت به حرمش می آمدم دیدم تو را که هر شب قبل از اذان صبح در بالای سر حضرت نماز شب می‌خواندی و شاید در آن نماز شب ها شهادت می‌خواستی ای شهید، ما تو را دوست داشتیم، به واقع دلمان را سوزاندی حتی دل آقایت سوخت شفاعت ما را بکن تا مثل تو باشیم و در راه تو قدم بگذاریم درود و سلام خدا به شما و رفیقان همراه شهیدت اللهم الرزقنا شهادت فی سبیلک یا مولای.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه می‌کنید آری! ملاحظه می‌کنید که این تاریخ با طلوع انقلاب اسلامی چه ظرفیت‌هایی پیدا کرده که از یک طرف مردی همچون شهید رئیسی در آن طلوع می‌کند که در اوج صفا و ایمان و با روحانیتِ عرشی خود در خدمت مردم قرار می‌گیرد. و از طرف دیگر مردمی در این تاریخ حاضر شده‌اند که تا این اندازه زیبا و شگفت‌انگیز آن مرد را درک می‌کنند و حضور او را در عمیق ترین ابعاد وجودی خود می‌یابند و به جهت ظرفیتی که این تاریخِ آخرالزمانی دارد عرض شد: «ما رئیسی‌ها در پیش داریم» و همه چیز گواه بر آن است که زمانه، زمانۀ خاصی است و شهید رئیسی بزرگ، همچون حاج قاسم شهید؛ بصیرت درک چنین زمانه ای را داشت و ما باید سعی کنیم با نگاهی که رهبر معظم انقلاب به این زمانه و آیندۀ آن دارند؛ خود را در صحنه داشته باشیم https://eitaa.com/matalebevijeh/19341  وگرنه در این زمان در جبهه‌ای قرار می‌گیریم که ملاحظه کردید چگونه در مقابل ترامپ خود را تا این اندازه خوار و ذلیل نشان می‌دهند.

رفقای عزیز در مرکز سرای هنر و اندیشه سها متن فاخری را تحت عنوان «ما و راه کربلایی شهید رئیسی» https://eitaa.com/soha_sima/4938  تدوین نموده‌اند که خوب است به آن متن نیز رجوع شود.

موفق باشید

39696

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: طاعاتتون قبول باشه استاد عزیز. سوالی داشتم در رابطه با نماز غفیله. آیا روایتی که راجع به نماز غفیله که امام سجاد در دربار یزید به یزید می‌فرمایند نماز غفیله بخوان تا توبه ات درباره کشتن امام حسین قبول بشود و حضرت زینب (س) اعتراض می‌کنند که چرا به قاتل پدرت نماز غفیله پیشنهاد می‌دهی بخواند و امام می‌فرمایید یزید موفق به این نماز نمی‌شود آیا این روایت صحیح است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم حدیث مطرح‌شده چه اندازه معتبر است؟ ولی می‌توان در مورد آن فکر کرد از آن جهت که آیا در ذکر «سبحانک انی کنت من الظالمین» که نمازگزار در نماز غفیله اظهار می‌کند اشخاصی مانند یزید می‌تواند چنین بگویند و متوجه ظالم‌بودنِ خود بشوند و به سبحانی خداوند پناه ببرند؟ موفق باشید

39689

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامیم: انسان کامل (امام معصوم (ع) مظهر اسم جامع الله است. انسان کامل الله را بصورت حضوری درک می‌کند. در علم حضوری خود معلوم در نزد انسان است. این حضور(اسم جامع الله) وقتی در قوه خیال فعال امام معصوم ع نزول می‌گیرد، به شکل انسان تجلی می‌کند. اگر مطالب بالا را درست فهمیدم می‌خواستم بدونم که این تجلی اسم الله (بصورت انسانی) در خیال امام معصوم (ع) همیشگی است یا آنکه هر وقت اراده کند، این اتفاق رخ می‌دهد؟ با تشکر از زحمات استاد گرامیم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه از قرآن متوجه می‌شویم در مورد «حوری» می‌فرماید: «وَحُورٌ عِينٌ» و بعد می‌فرماید: «جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» یعنی جزای آن عبودیت و اعمالی است که اولیای الهی و مقربین در دنیا انجام می‌دادند. و در این مورد باید فکر کرد. موفق باشید

39679

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: با عرض معذرت از اینکه وقتتان را می‌گیرم، جناب استاد، مسیری که برای شروع المیزان فرموده بودید را رفته‌ام؛ دو کتاب ده نکته از معرفت نفس و برهان صدیقین و تفسیر سه سوره زمر و عنکبوت و روم و جزوه روش استفاده از المیزان را هم شروع کرده‌ام اما بسیار نگرانم که حتی به ظاهر متون نتوانم برسم چه برسد به اعماق و بواطن آن! مخصوصا در بحث‌های فلسفی با اینکه کلیت مفهوم را متوجه می‌شوم و می‌توانم جلو بروم اما به شدت نگرانم که پیش‌زمینه قبلی نداشتن از فلسفه و آشنا نبودن با اصطلاحات و مفاهیم آن، حرکتم را سطحی کند و از دقائق و اعماق المیزان بی‌نصیب بمانم. از طرف دیگر به اشتغالات درسی و شغلی هم نمی‌توانم بی‌اعتنا باشم چون به‌نظر جایگاه و اعتبارش را برای حرکت و اثرگذاری در اجتماع در راستای اهداف انقلاب لازم دارم. از سمت دیگر اگرچه هنوز فرزند ندارم اما دوست دارم پیش از قرار گرفتن در جایگاه سنگین مادری، تا حد نسبتا مطلوبی اصل و اساس و پایه مطالعه‌ام روی المیزان را کامل کرده باشم. با این توصیفات تقاضا دارم کما فی السابق با توصیه‌های ارزشمندتان مسیرمان را روشن کنید. و اینکه استاد به نظر حضرتعالی آیا لازم هست از سرعت مطالعه المیزان کم کنم و همان عزم را تدریجا برای فلسفه هم بگذارم یا خیر؟ سپاس‌گزارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم، نگاهِ صدرایی است که با «برهان صدیقین» و «حرکت جوهری» پیش می‌آید و با مباحث «معاد» وسعت پیدا می‌کند. از این جهت خوب است برای فهم قرآن در بستر «المیزان» این مسیر مدّ نظر قرار گیرد. البته اگر آمادگی ورود به کتاب «بدایۀ الحکمة» علامه را داشته باشید کار خوبی است. موفق باشید 

39600
متن پرسش

سلام علیکم: فرمودید بنویسید شرح دل، را اطاعت کردم ای قلب چرا در سینه، تو را قراری نیست؟ چرا میل پر کشیدن از کالبد خاکی ام را داری؟ ای قلب شرمنده ام زمین گیرت کردم ای قلب شرمسارم پر پروازت را چیدم ای قلب‌ بی قرارم، برایت هیچ نکردم تو برایم کاری کن می‌دانم دلت حضور در جمع ملائک می‌خواهد می‌دانم، دل من هم می‌خواهد ای قلب عجیب چشم در پی پیکر بی جان سیدمان دوخته ای دلت خودش را می‌خواهد، همه ی همه ی خودش را. ای قلب همه ی او را در پی چه طلب می‌کنی؟ نکند دلت جدش را می‌خواهد؟ نکند اشکهای پی در پی ات در طلب ارباب بی کفنت است؟ ای بی دست و پا، ای جامانده حق داری خود را به نور سید وصل کنی، شاید فرجی شود شاید انتظار تو هم به سر رسد. شود آیا در این میکده ها بگشایند / گره از کار فروبسته ی ما بگشایند؟ ای قلب خودت را برسان خودت را به تابوت سید برسان شاید آنجا تو را هم حی کردند شاید آنجا میت وجودت را به نسیمی جان دادند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! همۀ ما با دست‌های باز هستی که به نور سیّد مقاومت در مقابل ما گشوده شده بود، همان‌جا بودیم تا با آغاز دیگری خود را تجربه کنیم که چه اندازه با سیّد مقاومت یگانه هستیم و امیدوارِ. آری‌گویی حقیقت که در افق این تاریخ، چشم‌اندازی را به سوی ما گشوده است. امری که در پیام رهبر معظم انقلاب در رابطه با تشییع سیّد مقاومت حاضر بودیم. موفق باشید            

39552
متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیزم: به نظر شما شهدای انقلاب اسلامی ما از دیدگاه عرفانی در چه سطحی هستند؟ سوال دوم آیا شهدایمان را می‌توان در زمره مقربین که در سوره واقعه آمده است، به حساب آورد؟ با تشکر از زحمات شما استاد بزرگوارم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» با آن بصیرت عرفانی خود در مورد شهدا می‌فرمایند: «همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود»؛ راستی! آن مرد در شهدا چه دید که گویا آن عزیزان تا آن‌جا در فرداها حاضرند که مزارشان دارالشفای روح‌هایی خواهد بود که طالب تعالی بیشترند، امری که همه در نسبت با تشییع پیکر سید نصرالله عزیز در جان خود از آن آگاهند و می‌دانند چه نسبت بزرگی در تشییع او با او می‌توانند برقرار کنند. 
البته مقام اصلی مقربین مربوط به اولیای معصوم است و ذیل آن عزیزان، هر آن کس را که در آن افق حاضر شود بی‌بهره نمی‌گذارد. موفق باشید        
 

39479

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در پس هر جمله ای که برایتان می‌نویسم شرحی مفصل و غمی بسیار ناشی از تمام ناکامی هایم نهفته است، ناکامی هایی که ریشه در انتخاب هایم دارد .از نوجوانی سردرگمی عجیبی گریبانم را گرفته و هنوز در این سردرگمی غوطه ور هستم، نمی‌دانم چه می‌خواهم. چه در مادیاات و چه در معنویات بشدت ضعیف هستم و جلو نمی‌روم. مدتی خدادان و دین مدار زندگی می‌کنم و مدتی خدادان و بدون دین. احساسی عجیب بعد از شنیدن حدیث من اخلص لله نفسا اربعین صباحا ظهرت ینابیع الحکمه و...در من شکل گرفته، که تا ۴۰ روز خالص کنم خودم را، سوال من اینجاست که: آیا با اجرای این حدیث از این بی‌تکلیفی و سردرگمی آزاد می‌شوم؟ اگر جواب شما آری است چگونه خود را خالص کنم؟ از اجرای این حدیث در خودم دنبال چه نتیجه وغایتی باید باشم؟ استاد خسته ام و ۱۵ سال است که گم شدم و همیشه احساس کمبود می‌کنم. بنده الان ۳۵ سالم هست نمی‌خواهم بیشتر در این حس فرو روم. می‌خواهم پدری قوی و همسری قوی باشم. کمکم کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به راهی که در دل این تاریخ یعنی راه حضور در انقلاب اسلامی گشوده شده است، فکر کنید. در این مورد پیشنهاد می‌شود سری به کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» بزنید. در ضمن رفقا جلساتی در شرح آن کتاب گذاشته اند، می تواند در ارتباط با آن کتاب مفید باشد. موفق باشیدhttps://eitaa.com/bonyanha

39471

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقت بخیر: امام صادق (ع) فرمود: وقتی شما حج خودتان را به عده ای هدیه می کنید، ثواب آن هم به تک تک آنها می رسد و هم به خود شما می رسد. منبع: فایل متنی برنامه سمت خدا (حجت الاسلام عالی) 27/6/90 https://article.tebyan.net/UserArticle/AmpShow/652778 ببخشید این متن گفتگوی استاد عالی در برنامه ی سمت خداست. متن را خواندم و بنده استاد عالی رو هم قبول دارم که ایشون عالم بزرگواری هستند. ولی سوالی که برام پیش اومده اینه که مگه اصلا ما لیاقت داریم که برای امامان و به نیابتشان حج به جا بیاریم. یا صلوات و ختم قرآنی هدیه کنیم؟ آخه وجود امام پاک و معصوم است. چطور حج و صلوات های ما به نیابت از امام مورد قبول میشه. معرفتی که آنها داشتند که ما نداریم! وقتی میخای کاری برای کسی انجام بدی و نائب می‌گیری، مگه نباید هم درجه ی اون شخص باشی. آخه امام کجا و اعمال ما کجا؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علی القاعده باید منظور آن باشد که ذیل شخصیت آن عزیزان، آن اعمال شرعی که انجام می‌دهیم در وسعتی بیشتر با توجه به شخصیت آن انسان‌های بزرگ در میان آید. موفق باشید

39458

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقت بخیر: سوالاتی در رابطه با نظریه زندگی موازی و دنیاهای موازی در ذهن داشتم در جواب سوال اولیه در پاسخ فرمودین نوعی غفلت از مراتب وجود و عوالم متعالی در میان است. در اینجا سوالی داشتم برخی از افراد که به تناسخ معتقد می شوند شواهدی برای این موضوع ارائه می دهند برای نمونه خواب های شخص و یا تجربیات شخص در بیداری نسبت به شخصیتی دیگر در زمانی دیگر با فرض آنکه یک یا حتی چد نفر انسان مدیوم که چشم اون ها باز است تایید کنند که در این تجربه ها پای موجود ظلمانی و غیره در کار نبوده (با همه ریزه کاری های آن اعم از حضور یا کنترل ذهن از راه دور و ...) و یا حتی اشخاص متعدد مدیوم که چشم اونها باز است چنین تجربیاتی را به تعداد زیاد داشته باشند و البته قطعا تناسخ را مردود می دانیم و روایت صریح در این موضوع داریم این تجربیات چگونه قابل توجیه هستند (در اینجا فرض بر صحت و ظلمانی نبودن تجربیات اینچنینی شد و فعلا فرض شد شواهد این افراد مدیوم صرفا در حد همین تجربیات باشد) سوال دیگر: شیاطین قبلا چگونه از آینده خبر می دادند (تنبین استراق سمع از آسمانها به چه صورت است) الان چه محدودیتی دارند که نمی توانند این کار را انجام دهند و برای آنها خطر دارد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همان‌طور  که متوجه می‌باشید جناب صدرالمتألهین در نفی تناسخ در ابتدای جلد هشتم «اسفار» نکاتی دارند که می‌توانید آن نکات را در کتاب «معرفتِ نفس و حشر» که روی سایت هست، ملاحظه کنید. ولی این‌که شیاطین روح‌هایی را در اختیار می‌گیرند و در آن‌ها القائاتی می‌کنند؛ بحث دیگری است و این موضوع، عرض عریضی دارد. اشاراتی در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» در این مورد شده است. ۲. در مورد سأال دوم، فکر می‌کنم عرایضی که در بحث سوره «جنّ» شده کمک کند تا در این مورد بیندیشید. در کتاب «جایگاه جن ....» اشاراتی هست. موفق باشید

40183
متن پرسش

با سلام و نور و رحمت: عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد. آری گاهی تاریخ به مسیر سنگ لاخی می رسد که فراز و نشیب و ضربات تکان دهنده دارد اما همین امر سر نشینان را هشیار تر و آن هایی که با لالایی دشمن به خواب رفته بودند را بیدار می سازد. این به صحنه آمدن حق و باطل هم جز خیر و بیداری چیزی نیست اگرچه سخت است و داغ بر دل می نشاند اما نور است و نور. هر شب در آسمان بنگر که چگونه نور و ظلمت در دل جهان مدرن تاریک به مقابله می پردازند و صبح دم می بینی که ظلمت متحیر از انفجار نور است. آری ما لاله های داغ داری هستیم که نماد حق بر دلهایمان است و زخم کین بر جانهایمان اما همچون کوه استوار و همچون درخت ریشه در خاک وطن داریم. یا حق🌹 یا علی🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله خداوند مردم دیارِ سلمان محمدی را شایستۀ آن دیده تا دیوی را که به دروغ لباسِ فرشته پوشیده، رسوا و رسواتر کند با همۀ ریاکاری‌هایی که با رسانه‌های ۷۰ سالۀ خود به میان آورده بودند و بی‌حساب نبود و نیست که همۀ دغدغۀ نتانیاهو ایران بود و می‌دانست تا ایران هست او را امکان هیچ نقشه‌ای نیست. و حال! با محاسبه‌ای به ظاهر علمی و همه‌جانبه، گمان کرد اگر مستقیماً با ایران درگیر شود، از کابوس ایران، خود را راحت می‌کند و چه اشتباه بزرگی کرد و حال! اوست و ایرانی که همۀ موجدیتِ او را با مقاومتی که پیش آمده به خطر انداخته. در این مورد خوب است به عرایضی که طی مصاحبه‌ای که اخیراً تحت عنوان «جنگ اسرائیل با هویت متعالی ایران» https://eitaa.com/matalebevijeh/19620 شده است رجوع شود، امید است برای فهم شرایط تاریخی امروزمان مفید افتد و خوب است به نکاتی که کاربر محترم سؤال شماره 40185 و عرایضی که به استقبال آن سؤال پیش آمد، سری بزنید. موفق باشید             

40182
متن پرسش

سلام علیک و ریحانه و رضوانه (ناگزیری از تقدیر تاریخی پیش رو) نترسید، نهراسید، ما را گریزی از این جنگ پیش رو نیست. دیر یا زود ما با این جنگ روبرو می شدیم و ما چاره ای از مبارزه نداریم؛ نه تنها چاره ی ما در مبارزه است که تنها راه خلاصی ما از این جنگ نیز هم مبارزه است. این مسیری است که گذر از آن جز به ایستادن و جنگیدن میسور نخواهد بود. زنگی مستی به میدان آمده و به هیچ اصول و قواعد و مبانی اخلاقی پایبند نیست و هیچ ارزشی را جز حفظ و حراست از منافع خود نمی شناسد. در چنین صحنه ای، مائیم و مبارزه برای رهایی برای رسیدن به نقطه‌ی پایان برای تمام کردن شرّی که اگر از دامن خود باز نکنیم تمام ما را از حیثیت و آبرو از جان و مال و ناموس می گیرد. گمان نکنیم اگر نجنگیم راهی دیگر هم هست! هویت، فرهنگ، قومیت، تاریخ، ملیّت ما در گرو این مبارزه است. او (دشمن) نه فقط اسلام ما را نشانه گرفته است او با تمام هویت ما کار دارد. او با تمام تاریخ و جغرافیای ما کار دارد. امروز مسلمانی لازم نیست! اگر آزاده نباشید اسیر استبداد و استعمار خواهید بود و دیگر توانی برای فکر و اندیشیدن شما نخواهد بود. رفقا، جنگ ما یک جنگ وجودی است که یا ما یا آنها. نگذارید و نگذرید از این تقدیر و سرنوشت زمانه ی خود. اگر ایستادگی نکنیم، دشمن به کمتر از شکستن گردن‌مان راضی نخواهد شد. از راهی که پیش روست ناگزیریم و باید به دنبال هویت جمعی و ملی باشیم راه ما و نیاز ما امروز در دل این هویت جمعی و ملی است و پذیرش رهبری حتی اگر دل به نظام سیاسی هم نداریم راهی برای حفظ هویت ملی مان جز ایستادگی در کنار این هویت ملی و جمعی به رهبری واحد نداریم. مراقب وسوسهٔ خناسان و زمزمهٔ ناکثان باشید. اینان هیچگاه دلسوز نبودند و هیچ گاه در کنارتان نخواهند ایستاد. در گوشتان زمزمه ی نفاق می کنند و دلتان را خالی می کنند اما هیچگاه برایتان تب نخواهند کرد و ابدا جان به راه تان نمی دهند آنان اساسا برای زمزمه های که می کنند هزینه نمی کنند فقط شما را ابزار و وسیله ای می کنند برای دریوزگی و منافع خودشان. خودمان را ذلیل وسوسه ها و ترس ها و سخن های سخیف نکنیم عزیزان. از ترس یکبار مردن محکم بجنگیم تا از سایه ی ترس مدام و همیشگی مردن در هر لحظه نجات پیدا کنیم. اگر نجنگیم با ترس از مرگ شما را به هر علتی و به هر نکبتی که بخواهند وادار می کنند. بیایم قدرتمند با این ترس بجنگیم. پیروز از آن ماست مطمئن باشید. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تقدیر الهی را! که چگونه ما را در این تاریخ در میدانی حاضر کرده با دشمنی که ظاهراً به خاطر آن‌که بنا داریم از انرژی هسته‌ای بهره‌مند شویم، باید دانشمندان‌مان که در این علم وارد شده‌اند محکوم به قتل باشند. از احمدی روشن و شهریاری بگیر تا طهرانچی و فریدون عباسی. بیایید همۀ آنچه اسرائیل در مقابله با ما پیش آورده رها کنیم و تنها به همین نکته بیندیشیم که راستی چرا باید رژیم صهیون تا این اندازه در مقابل چنین موضوعی که در ایران شکل گرفته است، دست به قتل دانشمندان ما در این رشته بزند؟ اگر در این رابطه با دقت فکر کنیم به امری اساسی در نسبت بین آن رژیم و آینده‌ای که برای خود ترسیم کرده، می‌رسیم که نه تنها در نسبت با ملت ایران، بلکه نسبت به همۀ ملت‌ها با رژیمی روبرو خواهند بود که هیچ حقی برای آن ملت‌ها قائل نیست اگر آن حق، موجب استقلال و تواناییِ آن ملت در مقابل رژیم صهیون که نماد کامل استکبار در این زمانه است؛ باشد. این‌جا است که جایگاه تاریخی حملۀ رژیم صهیون به ملت ایران معلوم می‌گردد و جایگاه مقابله با آن رژیم، با معناترین مقابله خواهد بود با رژیمی که هرگونه حقی را از هر انسانی نه‌تنها نادیده، بلکه به میدان می‌آید تا با تجاوز خود آن حق را اخذ کند.
آری! اگر به جایگاه تاریخی و تجاوز رژیم صهیون فکر کنیم در این رابطه به پیش‌آمدِ مهمی که برای ملت ما پیش آمده است به خوبی اندیشه خواهیم کرد که آن، قرارگرفتن در میدان مبارزه‌ای است که میدان به درخشش‌آمدنِ حقیقت است در مقابل دشمنان حقیقت، و به درخشش‌آمدنِ انسانیت است در مقابل ضد انسانی‌ترین جریان در طول تاریخ. این‌جا است که خداوند بر ما منّت گذارده و ما را در میدان چنین مبارزه‌ای وارد کرده و این است آن تقدیر بزرگ که خداوند برای ما رقم زده است. موفق باشید        
 

40171

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد جان سلام: داشتم فتوحات حضرت ابن عربی سلام الله علیه را می‌خواندم که در جایی در بحث غدیر به نکته ای ناب دست یافتم، و آن تقیه ی این مرد بزرگ و الهی بود، جایی که در جلد ۱۰ با زیرکی و تیزهوشی نکته ی موجب بروز اختلاف را از حدیث غدیر فاکتور می‌گیرد و به زیبایی هرچه تمام تر تشیع خود را با تقیه ای لطیف بروز می دهد، با اینکه عده ای قبلا اشکال کرده بودند که موضوعاتی که بین شیعه و سنی مورد پذیرش است مثل متن حدیث غدیر (کتاب الله و عترتی) نیاز به تقیه ندارد بلکه عدم نقل آن یا کم کردن عباراتش مصداق تحریف است، اما بنده متذکر می‌شوم که این بزرگ مرد الهی و اعظم عارفان بالله با این حرکت زیبا و خیره کننده می‌خواهد تشیع خویش را به مخاطب نشان دهد، از این روست که آن مرد الهی فرمود: محی الدین شیعه ی خالص...، خلوصی که در مدعیان تشیع نیست و نیست و نخواهد بود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. بنا به گفتۀ آیت الله حسینی تهرانی در کتاب «روح مجرد» نظر مرحوم قاضی طباطبایی هم آن بوده که ابن عربی شیعه است و شواهد زیادی بر تأیید این سخن در میان است. موفق باشید

40136
متن پرسش

 بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم. محضر استاد، جناب آقای طاهرزاده (دامت‌برکاته) سلام علیکم: اینجانب  پژوهشگر مسلمان در یکی از نهادهای شاخص علمی اروپا—دانشگاه کارولینسکای سوئد—بین سال‌های ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۴ در زمینه سرطان شناسی فعالیت داشتم. این گزارش را به‌عنوان سندی از تقاطع دانش، امنیت و هویت اسلامی در غرب تقدیم می‌دارم؛ تجربه‌ای که از سویی روایتی فردی‌ست، و از سوی دیگر پرتوی می‌افکند بر ساختار راهبردی غرب در تهاجم علیه هویت اسلامی به‌ویژه تفکر شیعی انقلابی. در این نوشتار، کوشیده‌ام با تکیه بر تجربه‌ی شخصی در نظام علمی-اطلاعاتی سوئد، پرده از سازوکارهای نفوذ، مهندسی عقیدتی-اجتماعی و کنترل نخبگان مسلمان بردارم؛ روندی که با ظاهری علمی، اما در بستری امنیتی و ایدئولوژیک، در خدمت پروژه‌های ژئوپلیتیکی تمدن غرب است. امید دارم این تجربه، سهمی کوچک در مسیر «جهاد تبیین» و تقویت آگاهی راهبردی در جبهه‌ی فرهنگی اسلام داشته باشد. شاید گامی باشد در جهت فهم عمیق‌تر فتنه‌های نرم تمدنی غرب و بسط نگاه توحیدی و فطری در تحلیل پروژه‌های سلطه؛ تمدنی که بر خلاف ادعای خود نه بر محور دموکراسی، آزادی و حقوق بشر، بلکه با جوهره استکباری و استبدادی بر مدار تکنوکراسی، نیهیلیسم و الیگارشی اسلام‌ستیز استوار است. «کارولینسکا ونهاد نوبل نه در خدمت علم، بلکه اتاق جنگ نرم برای مهندسی هویت نخبگان مسلمانان است.» ۱. ساختار نوبل، کارولینسکا و مدل حکمرانی سوئدی در قلب این ساختار، سه نهاد به‌صورت هم‌افزا عمل می‌کنند: ۱. دانشگاه کارولینسکا به‌عنوان بازوی اجرایی جایزه نوبل پزشکی، از ابتدا توسط دربار سلطنتی سوئد و محافل ماسونی آن کشور در قرن هجدهم تأسیس شده و اکنون تحت سیطره‌ی مالی خاندان والنبرگ اداره می‌شود—خاندانی که بر حدود ۴۰٪ اقتصاد ملی سوئد مسلط‌ند. این خاندان با تملک صنایعی مانند AstraZeneca و تملک مؤسساتی نظیر وایزمن در رژیم صهیونیستی، نقشی کلیدی در جهت‌گیری‌های راهبردی و مدیریت دانشگاه ایفا می‌کند. اساتید یهودی در مدیریت این دانشگاه بسیار کلیدی و متنفذ هستند گرچه بسیاری از اساتید این دانشگاه فاقد صلاحیت علمی معتبر بوده و فرآیند تولید علم بر استثمار جوانان پژوهشگر دیگر کشورها استوار است؛ الگویی نئوکلونیالیستی که از پیوند با نهادهای اطلاعاتی و فراماسونی نشأت می‌گیرد. تاکنون رسوایی‌های علمی متعددی نیز در این دانشگاه ثبت شده است. ۲. بنیاد نوبل، متشکل از ۵۰ عضو منتخب از دانشگاه کارولینسکا، نهادی به ظاهر علمی و بی‌طرف اما کاملاً سری، غیرپاسخ‌گو و تحت انقیاد دربار سلطنتی (که به ظاهر تشریفاتی است ولی در واقع دارای قدرت و نفوذ تعیین کننده است) و ساختار اطلاعاتی سوئد Säpo است. بنیاد نوبل با تصمیم‌گیری‌های محرمانه، در خدمت اعتباربخشی به جهان‌بینی پوزیتیویستی و نئوداروینستی علم و کارتل‌های دارویی جهانی فعالیت می‌کند. اینکه در بیش از یک قرن تقریبا هیچ مسلمانی از کشورهای اسلامی (بر اساس استانداردهای علمی غرب) موفق به دریافت این جایزه نشده، نشانه‌ای گویا از جهت‌گیری ایدئولوژیک و اسلام ستیزانه این ساختار است. ۳. سازمان اطلاعاتی سوئد (Säpo) به‌مثابه دولت پنهان، با ابزارهای فناورانه و شبکه‌های نفوذ اجتماعی، جهت‌دهی مسیرهای علمی، فرهنگی و مذهبی را در راستای اهداف ژئوپلیتیکی غرب بر عهده دارد. از نظر تاریخی، سوئد همیشه یک بازیگر منافق و مزور در سطح بین المللی با ظاهری صلح‌دوست و بی طرف بوده است، اما در عمل یکی از پیشگامان نظارت عمومی، مهندسی عقاید و همکاری نزدیک با مجامع امنیتی همچون مجمع جهانی اقتصاد، ناتو، آمريکا و رژیم صهیونیستی به‌شمار می‌رود. در مجموع، سوئد با ترکیب سه‌گانه‌ی علم، سرمایه و اطلاعات، و با تکیه بر برند نوبل، جایگاهی کاذب اما مؤثر در سلطه نرم جهانی غرب کسب کرده است؛ جایگاهی که نه بر مبنای حقیقت، بلکه بر اساس مهندسی افکار و تأسیس شبکه‌های فکری نظام سلطه بنا شده است. ۲. تجربه شخصی (۲۰۱۸–۲۰۲۴) الف) نظارت عقیدتی و تحلیل داده‌های محتوایی علایق مذهبی‌ام—از جمله توجه به آثار حضرت‌عالی—هدف تحلیل سیستماتیک قرار گرفت. در فضای دانشگاه، افرادی با پوشش ایرانی یا عرب، با طرح مباحثی چون ملاصدرا و ولایت فقیه، در واقع مشغول جمع‌آوری داده و تهیه‌ی پروفایل عقیدتی بودند. حتی اشاره به نام شهید حاج قاسم سلیمانی نیز واکنش‌هایی ایجاد می‌کرد. ب) حذف خاموش و تخریب روانی بی‌هیچ اتهام حقوقی، از پروژه‌ها کنار گذاشته شدم، دسترسی علمی‌ام قطع گردید و روابط حرفه‌ای‌ام به‌تدریج مخدوش شد و مورد تخریب حیثیتی و آزار و اذیت سیستماتیک قرار گرفتم. این حذف نرم، در سکوت بروکراتیک اما طبق الگویی طراحی‌شده رخ داد که با اصول فراماسونی چون «نفی‌پذیری» و حذف غیرمستقیم افراد ناسازگار با اصول خود مطابقت دارد. این کاملا بر خلاف ادعاهای سوئد است که خود را بهشت آرمانی دموکراسی و حقوق بشر معرفی می کند. علی رغم تقیه و صبر با اوج گرفتن این فشارها و آزارها و عدم شفافیت قانونی، من از این کشور در اکتبر ۲۰۲۴ خارج شدم و به وطن بازگشتم. ج) عناصر نفوذی دوچهره در فضای نمازخانه دانشگاه، چهره‌هایی با ظاهری دیندار اما وابسته به ساپو به‌عنوان پیش‌نماز یا فعال مذهبی ظاهر می‌شدند، اما احادیثی از معاویه را بر دیوار نصب می کردند! این فضا عملاً در اختیار عناصر سلفی-وهابی با هدایت اطلاعاتی ساپو بود که مأموریت تخلیه‌ی روانی و تضعیف باورهای مقاومت اسلامی را حتی در پوشش برگزاری نماز جمعه در دانشگاه دنبال می‌کردند. ۳. کارولینسکا؛ شبکه نفوذ بین المللی غرب جایگاه ویژه‌ی کارولینسکا در تلاقی صنعت دارو، نهادهای اطلاعاتی ناتو و جذب نخبگان بین‌المللی، آن را به یک مرکز اطلاعاتی-امنیتی بدل کرده است. جذب مسلمانان در قالب پروژه‌های علمی، در واقع پوششی برای مهندسی نرم جوامع اسلامی است. سه رکن اصلی این شبکه نفوذ عبارت‌اند از: ۱. طیفی از عناصر وهابی-سلفی با ریشه‌های سوری یا سومالیایی، که هرچند در ظاهر حامل گفتمان‌های افراطی مذهبی‌اند، در عمل از سوی سرویس اطلاعاتی سوئد مورد هدایت و پشتیبانی قرار می‌گیرند—پدیده‌ای که نشان‌گر بهره‌برداری ابزاری از افراط‌گرایی به‌مثابه ابزار مهندسی اجتماعی است. ۲. جذب‌شدگان سکولار ایرانی و خاورمیانه ای به ساختار اطلاعاتی سوئد که در اکثریت هستند و حامل گفتمان‌ لیبرال، ضداسلامی و فمینیستی‌ می باشند؛ گفتمانی که از سوی دولت سوئد، به‌عنوان یکی از پیشقراولان مهندسی فرهنگی لیبرال-فمینیستی، به‌شکلی راهبردی حمایت و تقویت می‌شود. ۳. گروهی از شیعیان ظاهرالصلاح ایرانی و عراقی با مأموریت‌های مشخص در حوزه‌ی نفوذ، نقش واسط میان دستگاه‌ اطلاعاتی سوئد و نخبگان مذهبی مهاجر را ایفا می‌کنند. این «شیعیان مأمور» با بهره‌گیری از ادبیات شبه‌معنوی و چهره‌ای متشرع، مأمور به تخریب درونی، تله‌گذاری و تضعیف نیروهای متعهد شیعی‌اند. برخی از آن‌ها با استفاده از روش‌های کلاسیک تفرقه افکنی میان شیعه و سنی عمل می‌کنند؛ برخی دیگر با ظاهری انقلابی و ادعای پیروی از گفتمان انقلاب اسلامی، عملاً در خدمت مأموریت‌های گزارش‌دهی و کنترل اجتماعی برای ساختار امنیتی سوئد فعالیت دارند. ۴. تحلیل ساختاری و افق تمدنی تجربه‌ی شخصی من، در واقع صرفاً روایتی فردی نیست، بلکه بازتابی عینی از یک الگوی تمدنی در مقیاس جهانی است: الگوی سلطه‌ی غرب بر عرصه‌های علم، فرهنگ و هویت. این سلطه نه از سر اجبار نظامی، بلکه به‌واسطه‌ی مکانیزم‌های نرم و پیچیده‌ای صورت می‌گیرد که در آن، نهادهای علمی، اطلاعاتی و مالی به‌گونه‌ای در هم تنیده شده‌اند که محصول نهایی آن، «مهندسی هویتی» و «کنترل معرفتی» جوامع غیرغربی به‌ویژه مسلمانان است. یکی از جلوه‌های بارز این پروژه، شیعه‌ستیزی ساختاری است. برخلاف تساهل و حتی حمایت غیررسمی غرب از سلفی‌گری تکفیری یا اسلام لیبرال‌شده‌ی غرب‌گرا، گفتمان اهل‌بیت علیهم‌السلام با حساسیت بالای امنیتی و اطلاعاتی مواجه است. در این چارچوب، نهادهای علمی و دانشگاهی نیز کارکردی صرفاً معرفتی ندارند، بلکه در نقش ابزارهای مهندسی فرهنگی ظاهر می‌شوند؛ ابزاری برای ادغام علم، سرمایه و اطلاعات به‌منظور بازتولید انسان غربی‌شده، تابع، و خلع‌شده از بنیان‌های معنوی. نخبگان مسلمان نیز یا باید به‌طور کامل استحاله شوند، یا با جوایز و عناوین اکادمیک در سطوح پایین‌ نگه‌ داشته شده و صرفاً به‌عنوان ویترین «تساهل فرهنگی» و «تنوع ساختگی» به‌کار گرفته ‌شوند؛ بدون آن‌که مجاز به تهدید گفتمان غربی باشند. در برابر این وضعیت، افق تمدنی ما نه انفعال، بلکه بازسازی عقلانیت علمیِ اسلامی است؛ عقلانیتی که نه‌تنها بدیلی برای علوم مدرن سکولار به‌شمار می‌آید، بلکه می‌تواند به‌مثابه نیرویی جهادی و تهاجمی در برابر بنیادهای متزلزل تمدن غربی قد علم کند. ما نیازمند احیای پیوند علم و توحید در پرتو حکمت اسلامی هستیم؛ آن هم در قالب نهادهای علمیِ توحیدی، نهادهایی که نه به‌دنبال تأیید غرب باشند، و نه در مسیر تجربه‌گرایی پوزیتیویستی مدرن گام نهند. در این رویکرد، همچون عصر شکوفایی علوم اسلامی، همچون ابن‌سینا، علم مادی و قدسی از یکدیگر گسسته نمی‌شوند، بلکه در نسبت معنادار با توحید تعریف می‌گردند. تنها در چنین افقی است که می‌توان ساختار سلطه‌ی معرفتی غرب را در هم شکست و مسیر تازه‌ای برای علم، انسان و جامعه در پرتو هدایت الهی گشود. ۵. جمع‌بندی آن‌چه در این گزارش آمده، نه صرفاً شرح تجربه‌ای فردی، بلکه تلاشی است برای گشودن روزنه‌ای به فهم تمدن غرب؛ تا در پسِ چهره‌ی آکادمیک، جوایز بین‌المللی و شبکه‌های همکاری علمی، ساختارهایی پیچیده از نفوذ، استحاله و مهار فرهنگی پنهان نمایانده شود. این متن، دعوتی است به بازاندیشی در باب نسبت علم، هویت و قدرت؛ و امید آن می‌رود که بتواند سهمی هرچند اندک در تقویت جبهه‌ی فرهنگی اسلام داشته باشد. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که ملاحظه می‌فرمایید سخن اصلی در این جهان با این خصوصیات که تجربه نموده‌اید یک کلمه بیشتر نیست و آن سخن مرد تاریخ حیات قدسی امروزینمان یعنی حضرت روح الله رضوان الله تعالی علیه است که فرمود باید از خود شروع کنیم و این یک کلمه نیست این یک حضور تاریخی است تا از یک طرف در میدان  سوبژکتیویته بشر جدید حاضر باشیم و از طرف دیگر گرفتار سیطره روحیه نژادپرستی جهان غرب نباشیم امری که حقیقتاً فرهنگ دانش بنیان به عهده دارد و رهبر معظم انقلاب بر اساس بصیرت تاریخی بر موضوع دانش بنیان تاکید دارند زیرا دانش بنیان در جای خود یک فکر و فرهنگ است امید است با توجه به اطلاعاتی که جناب عالی دراختیار رفقا  گذاشته‌اید عزمی ماورای عزم تکنیکی صرف به میان آید و معنای حضور فرهنگ دانش بنیان شور و همتی تاریخی در ما و جوانانمان ایجاد کند. موفق باشید

40075
متن پرسش

درد دلی از دوستی عزیز. آموزش شنا در کویر گریزی به چالش‌های انتقال فرهنگ ایثار و دفاع مقدس به نسل جوان، پسر جوانی که در لاله گوشش گوشواره ریزی کاشته، شاید با این تغییر کوچک، در تلاش است تا در زندگی راهی تازه را تجربه کند، راهی که پیش از این پدر او نرفته. دختر جوانی که از هر طرف موهای خود را بیرون انداخته، در کنار مادر چادری خود به آرامی قدم می‌زند. آرامشی که شاید ساده به دست نیامده. می‌توانم مدت‌ها کلنجارشان را در ذهنم بازسازی کنم. قهر و آشتی هایی که در نهایت هر کدام را به پذیرش طرف مقابل وادار ساخته. این ها تصویر تمام جامعه ما نیست، اما لااقل بخشی از آن را بازنمایی می‌کند. چه شده؟ این نسل چرا از مسیر والدین خود به این میزان گریزان است؟ چطور فرهنگی که نسلی را تا پای جان شیدا و شیفته خود ساخته بود، توسط نسلی دیگر پس زده می‌شود؟ آیا در انتقال آن فرهنگ خطایی رخ داده؟ آیا آنطور که باید و شاید از ابزار رسانه استفاده درست نشده؟ ما که کم کاری نکردیم. ما خیابان های زیادی به اسم شهدا نام گذاری کردیم، فیلم های زیاد و خوبی برای آن ها ساختیم، عکس آن ها را بر روی جلد کتاب ها و دفتر ها چاپ کردیم. مگر می‌شود انسان پاک‌فطرتی، داستان شهدا را بشنود و در دلش تصدیق نکند؟! مگر می‌شود تصاویر آن ها را ببیند و همراهی با آن ها را آرزو نکند؟! آیا این نسل به فطرتش پشت کرده و منحط شده؟ یا دلیل را از جای دیگری باید جستجو کرد؟ به گمان من، آنچه تحت عنوان فرهنگ ایثار و شهادت تا به حال به نسل جوان عرضه شده، صورتی ظاهری از آن بوده است بدون آنکه نسبتی با حقیقت آن برقرار کرده باشد. فرهنگی که به جوانان دهه ۵۰ جرئت طوفان می‌داد، برای جوانان دهه هشتاد پای تخته تدریس می‌شود و آنها باید دست به سینه مفاهیم آن را حفظ کنند تا در امتحان نمره ۲۰ بگیرند. اما او هم می‌خواد طوفان به پا کند. او هم می‌خواهد دل به دریا بزند. حتی اگر این مفاهیم برای عده ای علاقه مندی ایجاد کند، نهایتاً مانند جوان ویلچری ای خواهد بود که عاشق دویدن های رونالدو باشد. یا پسر لال و بی زبانی که شیفته چهچهه های شجریان است. مگر می‌شود به کسی آموزش شنا داد، بدون آنکه او را لااقل در حوضچه ای از آب رها کرد؟ مگر بدون آب، معلم شنا فایده ای دارد؟ فرهنگ ایثار و شهادت هیچگاه متبلور نمی‌شود، مگر آنکه عرصه ای برای ظهور و بروز آن وجود داشته باشد. باید پرسید چرا جوان امروز آنگونه که باید، ذیل انقلاب اسلامی، عرصه را برای خود گشوده نمی‌یابد و به دنبال شکوفایی خود در عرصه های دیگر می‌گردد؟ به ادعای این متن، چالش اصلی در انتقال فرهنگ‌ ایثار و شهادت، نه پایین بودن کیفیت محصولات فرهنگی، بلکه تنگ‌ شدن این عرصه و میدان است. به تعبیر دیگر، اصلا قرار نیست این فرهنگ از نسلی به نسل دیگر منتقل شود، بلکه قرار است در هر نسلی آبیاری و شکوفا گردد. امام به جوانان مشق شهادت را دیکته نکرد، بلکه بذر آن را در جانهایشان بیدار نمود. شاید آن جوانی که در اعتراضات خیابانی علیه نظام شعار می‌دهد، یا دختری که حجاب از سر بر می‌دارد، روحیه شهادت هنوز در او زنده است، هرچند مسیرش به خطا رفته. و آن جوانی که در مدرسه ده بار از روی درس شهدا خورشیدند رونویسی کرده، روحیه شهادت درونش کشته شده باشد. ما روایت های صادقانه را قربانی چارچوب های ذهنی خود می‌کنیم. از شهدا، درس خوان هایشان را دستچین کرده و برای فرزندانمان تعریف می‌کنیم. و با چند روایت از نماز اول وقت و احترام به پدر و مادر آن را تکمیل می‌کنیم. ما فرزندانی منظم و حرف گوش کن می‌خواهیم که موهای خود را یک طرفه شانه کرده باشند و عکس شهدا پس زمینه تلفن های همراهشان باشد، بدون آنکه قدرت نه گفتن به ما را داشته باشند. در نهایت هم یک‌ زندگی کارمندی با حقوق ثابت برای آنها آرزو داریم که عکس شهدا را در دفتر کارشان قاب کرده باشند. نتیجه این رویکردها در بهترین حالت، کویرنشینانی است که حسرت دل به دریا زدن را می‌خورند و زمین‌گیرانی که عاشق آسمانند ولی امید به پرواز ندارند. محصولات فرهنگی و روایت های دفاع مقدس، در فضایی تاثیر خود را خواهند گذاشت که دیکته نشوند بلکه الهام بخش باشند. جوان مانند نویسنده ای است که به دنبال ایده ای برای نوشتن داستان زندگی خودش است. او باید خودش را در جهانی که شهید گشوده حاضر ببیند و به او اجازه داد تا داستان متفاوت خودش را بنویسد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر حقیقت چیزی نیست که بتوان آن را تعریف کرد، پس گزارش‌دادن از حقیقت، ما را با آن روبه‌رو نمی‌کند و تاریخ، از آن‌جایی شروع می‌شود که انسان‌ها در افق زندگی خود متوجۀ روحانیتی باشند که به سوی آن‌ها آغوش گشوده است و آن‌ها نیز برای عبور از روزمرّه‌گی‌ها به سوی حقیقت نظر کنند. و این قصۀ تاریخی است که در زمانۀ ما پیش آمد تا هرکس خود را در این دورانِ بی‌معنایی، معنا کند. در این صورت است که حتی روایت شهدا، معنای حقیقی خود را پیدا می‌کند و برای بازخوانیِ آنچه گذشت و آنچه در آن هستیم باید به این نکتۀ مهم فکر کرد که ما در نسبت با حقیقت که در دلِ تاریخ به ظهور می‌آید؛ چه ارتباطی باید به میان آوریم؟ و در سخنان و رفتار خود چگونه بدان اشاره کنیم؟ به امری که تعریف‌بردار نیست ولی انسان‌ها با رفتار و سکنات خود می‌توانند اشاره‌ای به آن باشند و این یعنی «انسان و باز انسان» در دورانی که انسان، خودش مسئلۀ خودش شده است. موفق باشید        

40040

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقت بخیر: خدا قوت. در کتاب معرفت النفس و حشر هست که نفس های بسیار ساده... به اندازه بهره آنها از وجود، دارای لذات و سعادت می‌باشند .این نفوس را سعادت عقلی نخواهد بود بلکه محدود به صورتهای محسوسه اخروی هستند. سوال اینه که آیا وظیفه و مسیر رشد ما بر اساس نفسی که داریم مشخص میشه؟ چطور تشخیص بدیم چطور نفسی هستیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر کس در درون خود متوجه می‌شود که از چه موضوعی چه اندازه استعداد دارد و با قرار گرفتن در آنجایی که باید باشد عملاً خودش نیز خاطر جمع و آسوده خاطر خواهد بود. موفق باشید

39758
متن پرسش

سلام بر استاد عزیز: بنده حدود ۱۰ ساله شما رو می‌شناسم و خیلی از کتاب هاتونو خوندم، ولی کلا مدل من با شما عزیزان فرق داره یعنی اگر مثلا بیام تو یه جلسه تون شرکت کنم شاید قرطی محسوب بشم من پسرم ولی ازظاهرم مشخصه همیشه سعی کردم خدا رو مد نظر قرار بدهم خیلی جا هم بر خلافش عمل کردم (مثلا نمازم قضا شده) ولی باور کنید دلم خدا رو میخاد، شما رو هم با وجود اختلافات سیاسی دوستون دارم اما خب مدلم فرق داره المیزان میخونم تأویلات عبدالرزاق میخونم، با اینکه به تیپم نمیاد هیچ گاه سمت خلاف و عرق و زنا و اینا نرفتم. اما هیچ یک از اطرافیانم باورشون نمیشه من در این حد این باورها رو دنبال می‌کنم. من با وجود اینکه اختلافاتی با رهبری دارم ولی هیچ گاه اجازه نمیدم کسی به ایشون بی احترامی کنه، و حتی بارها تویه اینستا نوشتم که من یک تار موی ایشون رو به صد ها رضا شاه کثیف نمیدم، حتی مقایسه اش هم غلطه ولی همش میترسم از خدا دور بشم، شاید عقلم غربی باشه ولی باور کنید قلبم با مومنین هستش، شاید گناه داشته باشم ولی بعدش دلم میخاد ترکش کنم من انقدر به علامه طباطبایی و آیت الله بها الدینی علاقه مندم که خواب دیدم توی حرم امام رضا اول آیت الله بهاالدینی شعر خوندن و بعدش به جماعت نماز رو با علامه خوندیم من نه بتمن دوس دارم نه سوپر من، قهرمانان زندگی من علمایی مثل آیت الله علامه جوادی ان تو رو خدا توی جلساتتون بگید اگه یکم یه نفر تفکرش توی سیاست یا زندگی اجتماعی فرق داشت سریع اَنگ نبندن که اینم غربیه و فلان. خلاصه کلام ما جماعتی و ملتی هستیم گرچه معترضیم اما هنوز معتقدیم آیا شما ما را از خودتان می‌دانید یا ما مقابلتان هستیم؟ ببخشید پراکنده سخن گفتم و وقتتون رو گرفتم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله مسیر انقلاب طوری جلو رفته که از آن روحیۀ اولیه که به راحتی هرکس مثل ما فکر نمی‌کرد را مقابل خود می‌دیدیم، تا حدّ زیادی عبور کرده‌ایم و از این جهت نظر به انسانیت انسان‌ها به میان آمده تا آن‌جایی که نه‌تنها مقابلۀ شیعه و سنی بیرنگ و بیرنگ‌تر شده، حتی رهبر معظم انقلاب جوانان دانشگاه‌های آمریکا را که به گفتۀ خودشان از نظر فقهی با ما متفاوتند؛ به عنوان کسانی که در جای درست تاریخ ایستاده‌اند می‌فهمند و تأیید می‌کنند. آنچه مهم است توجه به این نکته است که بدانیم ما با انقلاب اسلامی می‌توانیم وارد تاریخی شویم که انسان‌ها در عین جهانی‌بودن، هویت قدسی داشته باشند، امری که جریان‌های لیبرال و متحجّر هر دو نسبت به آن در غفلت‌اند. موفق باشید                

39723

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد بزرگوارم: در رابطه با سوال ۳۹۷۱۱ به نظر می آید جواب دقیقی نداده ام. به نظر شما آیا باید، احد در مرتبه احدیت را به عنوان ذات در نظر بگیرم یا اسم جامع الله در مرتبه واحدیت را؟ با تشکر از استاد گرامیم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در این رابطه می‌توان حضرت احدیت را به عنوان ذات در نظر گرفت. که اسماء در آن مقام مستغرق می باشند به احدیت ذات. موفق باشید

نمایش چاپی