سلام علیکم: با آرزوی سلامتی و طول عمر استاد بزرگوار. در تعریف هنر، اکثر اندیشمندان و نظریه پردازان، اعم از صاحبنظران مسلمان و غیر مسلمان، هنر را ذیل زیبایی تعریف می کنند. اما تعریف حضرت امام رضوان الله تعالی علیه از هنر کاملا متفاوت است. امام می فرماید: هنر عبارت است از دمیدن روح تعهد در انسان ها امام با نظر به چه ساحتی از هنر چنین تعریفی را بیان داشته اند؟ آیا این تعهد همان عهدالله نیست؟ الم اعهد الیکم یا بنی ادم ... رابطه بین این بیان امام با زیبایی که از ارکان هنر است چیست؟ اگر در این زمینه منبع یا کتابی برای مطالعه و تحقیق وجود دارد مورد امتنان است که معرفی بفرمایید. سایه با برکتتان مستدام
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که متوجه هستید نکته ظریفی در سخن حضرت روح الله رضوان الله تعالی علیه نهفته است، آنطور که متوجه شدهاید عهد ما با حقیقت همان هنر واقعی به حساب میآید. سالهای قبل نکاتی در رابطه با هنر یادداشت شده است که خدمتتان ذیلا ارسال میشود، امید است مفید افتد. موفق باشید
هنری که چشم به راه ما است
باسمه تعالی
۱. چرا آثار هنری، خواه در کلمه و خواه در تصویر و تجسم و خواه در فیلم و تئاتر، میتوانند عمیقاً مدعی حقیقت باشند؟ حقیقتی که به سوی ما است وقتی ما در انتظار آن باشیم.
۲. هنر همواره در باب حقیقت به ظهور میآید و در بستر تاریخی خود در شُرف آمدن است، تا افقی را برای ما بگشاید، افقی که افق گذشته نیز در آن دخیل است.
۳. وقتی هنر بازگوکننده حقیقت است که به سوی ما میآید؛ پس عملاً حقیقت را در هر میدانی که ظهور کند، آشکار میکند، مشروط بر آنکه ما در منظر خود در مواجهه با حقیقت، به دنبال حقیقت باشیم، هرکجا که میخواهد باشد.
شاخه گل هرجا که میروید گل است خمّ مُل هرجا که جوشد هم مُل است
۴. آیا علاج فلاکت زمانه ما هنری نیست که ما را از جهان کمّیّتها به جهان کیفیتها سیر دهد و جهان کیفیتها را در مقابل ما بگشاید؟ به گفته مولوی:
آن جهان و راهش اَر پیدا بُدی کم کسی یک لحظه در اینجا بُدی
آیا نگاه هنرمندانه کمک نمیکند تا ما خویشتنِ راستین خود را با تمام بیکرانگیاش احساس کنیم؟
۵. اثر هنری، هرکدام که میخواهد باشد، چیزی است که در آن و از خلال آن حقیقت روی میدهد و انسان را از تحجّر و ظاهرگرایی نجات میدهد تا به دست متدینین، امام حسین «علیهالسلام» به قتل نرسند.
۶. اثر هنری چیزی است که «عالَمی را برمیگشاید»، مثل برگشودن عالَم دینی توسط تاج محل.
۷. هنر و هنرمند، متذکر روح پنهانی است که در هر تاریخی جاری است تا انسانها گرفتار روزمرّگی نگردند و بتوانند با خود زندگی کنند و به بسط انسانیت بیندیشند تا آنچه به نحو بنیادین ما را در برگرفته، فراموش نشود.
۸. هنرمند، آگاه به روح زمانه خود میباشد و متذکر آن روح است، روحی که همان اراده الهی است که در هر تاریخی مطابق آن تاریخ به ظهور میآید. لذا قرآن میفرماید: «يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في شَأْنٍ» (الرّحمن/۲۹) هر آنچه در آسمانها و زمین است مطابق نیاز و ظرفیت خود از خداوند تقاضا میکند و او نیز در هر روزگاری مطابق نیاز آن زمانه در شأنی به ظهور میآید.
۹. هنر بزرگ و هنرمند بزرگ، هنر و هنرمندی است که محل ظهور ارادهای از طرف حضرت حق باشد که قصّه طلب جان انسانها است. پس هنرمند در نسبتی متقابل بین «خلق» و «حق» هنر خود را میآفریند و جناب مولوی در این رابطه میفرمایند:
چو غلام آفتابم هم از آفتاب گویم نه شبم نه شب پرستم که حدیث خواب گویم
چو رسول آفتابم به طریق ترجمانی پنهان از او بپرسم به شما جواب گویم
۱۰. آری! هنر، عامل ظهور «هستی» و «وجود» است تا انسان را به بودناش برگرداند. بودنی بیکرانه و جاودانی. و این است عامل سپاسگزاریِ ما از هنرمندان. آنها به بشر چشم و گوش دادند تا با لذّت ببینند و بشنوند که انسان چیست. این است آن هنری که چشم به راه ما در این تاریخ است.
از اشارتهای دریا سر متاب
ختم کن والله اعلم بالصواب والسلام
سلام استاد گرامی: خیلی ممنون از اشاره های زیبایی که می فرمایید. ببخشید استاد برای راه تفکر در بحث معماری و سکونت مواردی که به ذهنم آمد را خدمتتان مطرح میکنم. خیلی ممنون میشوم اگر لطفا راهنمایی بفرمایید. در مورد سکونت الهی؛ روحی که با معماری ایجاد می شود، به انسان القا می شود. و می تواند موجبات احساس سکونت و وقار را فراهم می کند. ولی سکونت بر خانه عنکبوت یعنی القای روحی که ثبات ندارد. به راستی؛ _علائم و نشانه های خانه ی عنکبوت در سکونت های ما کدام است؟ _تکنولوژی در معماری چگونه می تواند به ما برای سکونت الهی کمک کند؟ _زبان فرم امروز کدام است؟ _ و انسان چه میزان محاصره در فرم هاست؟ _ در مورد سکونت و سیاست؛ و وجه الهی؛ آیا می توانیم بگوییم «نحوه سکونت ما، عین دیانت ماست.» _بیرون شوندگی به عنوان نحوه ی حضور انسان در بیان هایدگر، چگونه در معماری و سکونت تجلی پیدا می کند؟ _مهاجرت از معماری و سکونت های اکنون، «مهاجر الی ربی» _ شهر به عنوان سکونت جمع مومنین، ظهور سواد اعظم است و عُرف سکونت نشاندهنده ی ایمانِ انسان هاست. خیلی خیلی ممنونم از راهنمایی شما و وقت شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که متوجه شدهاید موضوع سکونت و سکنیگزیدن در این تاریخ، موضوع بسیار حساسی است و در این مورد باید به جهان بین دو جهان فکر کرد بدین معنا که در عین استفاده از تکنولوژی جهت معماری بتوانیم از سلطۀ تکنولوژی بر حذر باشیم و لازمۀ آن توجه و تصور شخص معمار است که متوجۀ سکنیگریدن انسان در مسکن خود باشد. با توجه به چنین حضور ذهنی باید دست به کار شد و البته نباید عجله کرد زیرا نه میتوان در خانههایی زندگی کرد که فقط به یک معنا، خوابگاه حساب میشود و نه میتوان انتظارِ در اختیارداشتنِ زمینهایی را داشت به وسعت ۱۰۰۰ متر، که خانههای سنتی در آن زمینها بنا شده است. موفق باشید
سلام: بنده دانشجو علوم کامپیوتر در یکی از دانشگاه های تهران هستم. قبلا سوالی پرسیده بودم که گفتین باید ساحت قدسی و ساحت تکنیک رو با هم جمع کنید و پیشنهاد دادید حوالت تاریخی عقل تکنیک رو بخونم. بنده صوت های این بحث رو از سایتتون گوش دادم. ولی هنوز هم حس میکنم مثل یک عروسک خیمه شب بازی در دانشگاه هستم و تمدن غرب هست که ما رو به بازی گرفته و ما هم عروسک های این بازی. در آخر صوت ها گفته بودین باید به حالت شاعرانگی برسید ولی راه رسیدن به این وضع رو توضیح ندادید. در حال حاضر پیشنهادتون برای بنده که از این حال دربیام و بتونم مباحث دانشگاهی هم جمع کنم چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که عرض شد چرا نباید از یک طرف در علوم جدید به عنوان درک استعدادهای طبیعت عمیق شد، و از طرف دیگر در میدان معارف دینی و قرآنی حاضر گشت؟ در حالیکه بشر امروز ظرفیتهای فوقالعادهای دارد برای جمع چندین و چند علم. موفق باشید
با سلام و عرض تبریک به مناسبت گرامیداشت روز معلم خدمت استاد گرامی: در دورانی که ذهن بشر درگیر پیشرفت علم و مسابقه تکنولوژی و هوش مصنوعی و شاخص های پیشرفت اقتصادی شده گاهی انسان از چیزهایی در تاریخ خود غافل می شود که اگر همه این پیشرفت ها محقق میشدند ولی آن چیزها نبود زندگی دیگر ارزش زندگی کردن نداشت. بیایید تصور کنیم در تاریخی زندگی میکردیم که جهان بینی مادی جدا شده از وحی در کل جهان غالب شده بود و اصالت قدرت به یک حقیقت مسلم پذیرفته شده برای کل بشریت تبدیل شده بود. در چنین جهانی کشورمان در همه شاخص های پیشرفت و توسعه در صدر جهان قرار گرفته بود و مردمش در اوج رفاه مادی به سر میبرد. ولی در این تاریخ نه حرف از جبهه حقی بود و نه تقابلی بین جبهه استکبار و حق وجود داشت. دیگر نه ظلم به معنای ظلم بود و نه مظلوم به معنای مظلوم. دیگر نه حق معنایی داشت و نه استکبار امری ناپسند بشمار میرفت. فقط و فقط اصالت قدرت حاکم بود و جنگ قدرت برای غلبه این نژاد بر آن نژاد و این قوم بر آن قوم آنهم بوسیله پیشرفته ترین ابزارهای تکنولوژی. و گم شدن خود متعالی مان در چنین روزمرگی هایی. آیا چنین جهانی ظلمات مطلق نبود؟ آیا با وجود همه دردها و رنج ها و مشکلات در این روزگار نباید شکرگذار این نعمت بزرگ الهی باشیم که اگر ظلم و جور و استکبار بشریت را احاطه کرده و به تنگ آورده است ولی هنوز در تاریخی زندگی میکنیم که زبان و دهانی هست که ندای حق زمانه ما باشد و از حق و احقاق حق مظلوم بگوید، زبانی که ظالمان و مستکبران زمانه را رسوا کند و از حکومت حکم خدا بگوید. زبان و دهانی که چشمان مستضعفان جهان به او باشد و به او به عنوان مظهر اراده الهی در این دوران بنگرد. ملتی چون ملت یمن که دفاع از کودک معصوم و مظلوم فلسطینی را رسالت الهی خود بداند تا آنجا که در راه این جهاد از جان و مال و فرزند خود بگذرد. آیا در این دوران تاریک قادر به دیدن این زیبایی ها هستیم؟ زیبایی هایی از نوع «ما رأیت الا جمیلا»!!! التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: از اظهار لطف جنابعالی بسیار متشکر هستم. راستی! اگر انسان نسبت به ابزارهایی که به جای انسانها نشستهاند خودآگاهی نیابد، آیا جز این است که هر روز بیشتر و بیشتر تبدیل به کالا میشوند؟ و اینجا است که هرکس باید به بودن خود در جهان با توجه به حضور بیکرانهای که اکنون در آن حاضر است، بیندیشد وگرنه همگان ابزارهایی خواهند شد در دست تکنیک به همان معنایی که جناب آقای دکتر داوری اردکانی متذکر میشوند که این تکنیک است که بر علم سیطره دارد و نه آنکه علم، تکنیک را در اختیار گرفته باشد. و در نظر بگیرید اگر آن نوع خودآگاهی که انسان باید نسبت به خود و به تکنیک داشته باشد، در میان نیاید آری! آینده همانی است که بعضاً پیش بینی می شود. ولی گویا با حضور انقلاب اسلامی و تذکری که انقلاب نسبت به انسان و سنتهای جاری در هستی متذکر میشود، ما به آیندۀ دیگری میاندیشیم. موفق باشید
سلام استاد: من وقتی در مورد تشییع جنازه سید حسن نصرالله فکر می کنم حس درونی من اضطراب است. نمیدانم آیا این درست است یا خیر که این را جزء سلوک و دریافتی های آن به حساب آورم یا یک مسئله ی ساده است و من اشتباها بزرگش کرده ام. با تشکر فراوان
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست همانطور که عرض شد آن تشییع، حکایت حضوری است که هرکس میتواند برای درک تاریخی که در پیش است؛ در خود مدّ نظر قرار دهد و در همین رابطه عرض شد «آیینۀ تشییع». موفق باشید
سلام استاد خدا قوت: استاد از نظر سلوکی چرا بین الطلوعین باید بیدار و در حال حضور بود؟ آیا خورشید حقیقت نیز در آن زمان به جلوه ی فیض خاص طلوع میکند؟ که اگر در حضور نباشیم از جلوات خاصش بی نصیب میشویم؟ البته میدانم پاسخ تان مثبت است ولی عمیق تر میفهمم ان شا الله
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در نسبت بین ارض و سماء فکر کرد. به این معنا که هر آنچه که در عالم ارض به ظهور میآید حکایتی از عالم ملکوت و سماء معنوی است. و در همین رابطه در کشف محمدی «صلواتاللهعلیهواله» این نکته به میان آمده است تا ما زمینههای اتصالِ هرچه بیشتر به عالم ملکوت را در عالم ناسوت متوجه شویم و نسبت به آن بهترین اقدام را انجام دهیم. آری! بین الطلوعین حکایت عبور ِ ظلمات است و به ظهورآمدنِ نور. همچنانکه پیامبر خدا«صلواتاللهعلیهوآله» ما را متذکر ظرفیت ماههایی مانند رجب و شعبان و رمضان نمودهاند. بنا به گفتۀ جناب میرفندرسکی:
چرخ با این اختران نغز و خوش زیباستی
صورتی در زیر دارد هرچه بر بالاستی
صورت زیرین اگر با نردبان معرفت
بر رود بالا همان با اصل خود یکتاستی
این سخن را درنیابد هیچ فهم ظاهری
گر ابونصرستی وگر بوعلی سینا ستی
موفق باشید
عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت استاد بزرگوار: بنده از دوران نوجوانی بسیار به موسیقی علاقه داشتم، و با مبارزه ی بسیار آنرا ترک کردم، اما همچنان علاقه ام به موسیقی سنتی باقی است و هر ازگاهی به آن گوش میدهم. سوال بنده این است که آیا آموختنِ نواختنِ سازی مثل ویولن هم آیا ممکن است برکاتی را از روح انسان سلب کند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. زیرا در این مورد تجربهای ندارم. آنچه میتوانم عرض کنم مشغولشدن با موسیقی نباید طوری باشد که فرصتِ درک معارف توحیدی را از ما بگیرد. موفق باشید
حضرتعالی رهبری را زبان خداوند و زبان هستی میدانید، اگر بین نظر زبان خدا در این عصر و زبان خدا در عصر امیرالمومنین تضادی پیش آید، اصالت برای ما کدامست و کدامیک معیار تصحیح یا تفسیر دیگری؟ حضرت حجت چه؟ نظرات خرد و کلان امام عصر کاملا منطبق است با زبان هستی (رهبری)؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: معنای زبانِ هستی بودنِ مقام معظم رهبری به معنای آن نیست که مثلاً سخن ایشان وَحی الهی باشد و یا زبانشان در مقام زبان اولیای معصوم قلمداد شود. بدین معناست که رهبر معظم انقلاب زمانۀ خود را میشناسند و متذکر نکاتی میشوند مطابق زمانه. و البته و صد البته، ملاکِ حق و باطل هر سخن قرآن و روایت است. مهم آن است که به سخنان مقام معظم رهبری با دقت توجه شود تا اهمیت آن سخنان روشن گردد. عرایضی اخیراً در رابطه با سخنان ایشان در موضوع بسیج پیش آمد. خوب است نظری به آن مطالب بیندازید. https://eitaa.com/matalebevijeh/18135. موفق باشید
بسمه تعالی؛ سلام علیکم: استاد جایگاه امیال ما در زندگی و در مسیر سلوک به چه نحو است: امیال چه آورده ای دارند؟ مثلا الان بنده خیلی خیلی غذا های ساده در روز دارم. شاید بعضی مواقع باشه که اصلا نون به تنهابی در وعده غذایی مصرف بکنم. اما البته برای اینکه نفسم عادت نکنه شاید مثلا هفته ای یه غذای پر مزه بخورم (هرچند میلی دیگه به طعم غذا ها و غذا های پر ملات ندارم؛ آنقدری که نان و عسل، و یا نان و شیری که_مثلا در ناهار یا شام_ میخورم و لذت میبرم، از شاید برنج و خورشت این چنین لذتی نداشته باشم. اما احساس میکنم امیالم داره فروکش میکنه. خوب است یا خیر؟ چکار بکنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل این حضور خوب است. ولی همانطور که متوجه شدهاید نباید طوری باشد که مزاج طبیعی انسان مختل شود که در آن صورت، تعادل قوا به هم میخورد. موفق باشید
سلام وقت بخیر: استاد ببخشید با توجه به این که انسان به خودش علم حضوری دارد و وحدت دارد چگونه می شود که یک شخص ویژگی های خود را اشتباه درک کند یعنی خودش نتواند از برخی ویژگی های روحش بی خبر باشد چگونه می توان علم حضوری به خود را هم تشکیکی در نظر گرفت اگر تشکیکی است. می شود بفرمایید چگونه می توان آن را افزایش داد؟ ممنون از شما مطالب بسیار مفید سایتتون.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. علت آن توهم است که جای حقیقت را می گیرد. ۲. تعمق در قرآن و روایات و معارف حقّه، و در عبادات به حالت سلوکی. موفق باشید
سلام علیکم: بر اساس عرفان نظری من میدانم که در جهان هستی فقط یک وجود هست که آن وجود، وجودی نامتناهی است که جایی برای غیر نمیگذارد. از سوی دیگر کثرت، در مظاهر میباشد. اگر این کثرت در مظاهر را قبول نکنم، باید بگویم که: این در و دیوار و سنگ و چوب و... خداست. اما چون کثرت در مظاهر را قبول دارم، این مشکل پیش نمی آید. تمام مقدمه بالا برای این سوالم است. من می خواهم که در این مظاهر آن جنبه، وجه اللهی را ببینم. برای رسیدن به این هدف باید چکار کنم؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که عرض شده مظاهر، ممکن الوجودهایی هستند که امکان شان ذاتی شان می باشد و خداوند وجود آنها را به آن ها می دهد. بنابراین نسبت ما با هر ممکن الوجودی آن است که با نظر به آن، محدودیت را از خودش بدانیم و ظهور و وجودش را از حق. بدین لحاظ همه عالم مظهر انوار اسماء حسنای الهی هستند در محدوده امکان ذاتی مخلوقات. موفق باشید
سلام استاد: جوان هجده ساله هستم و در کنکور سراسری رشته انسانی رتبه بسیار خوبی کسب کردم و به دانشگاه امام صادق رشته مدیریت رفتم چند وقتی هست احساس می کنم زندگی ام مثل این است که دارم خواب می بینم، معنای زندگی ام را از دست داده ام خودم نمی دانم برای چه تکاپو و تلاش دارم، خودم را گم کرده ام، نمی دانم در چه راهی هستم و به چه راهی باید بروم. همچنین یک غمی که علت آن را نمی دانم روی دلم نشسته و اکثر مواقع به سراغم می آید. قبلا بسیار در فضای عرفانی بودم و آرمان های بلندی داشتم اما الان انگار پرده ای جلوی همه اینها را گرفته از عاقبت خودم می ترسم اگر می توانید راهنمایی ام کنید و نصیحتی برای ره توشه زندگی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که متوجه شویم با انقلاب اسلامی وارد تاریخی خواهیم شد که انسانها معنای دیگری غیر از معنایی که فرهنگ غربی مقابلشان قرار داده، میتوانند برای خود بیابند. از آن جهت که خود را در نسبت با انسانیت انسانها احساس میکنند مانند سرنشینان ناوگان صُمود.
باید به آیندهای نظر کرد که رهبر معظم انقلاب متوجه آن هستند و میفرمایند: ملّت ایران بدون تردید در آیندهای که آن آینده انشاءالله خیلی دور نخواهد بود و شما جوانهای عزیز قطعاً آن آینده را مشاهده خواهید کرد، از همه جهت در قلّههای شرف و افتخار خواهد بود.
برای حضور در آینده باید خود را آماده کرد با عمیقترشدن هرچه بیشتر در درکِ انسان آخرالزمانی با تدبّر در قرآن و روایات. از آن جهت که قرآن و ائمه «علیهمالسلام» متذکر حقایق فراتاریخی هستند و انسانِ آینده بیش از پیش به آن نیاز دارد و حضور امثال جنابعالی در دانشگاه امام صادق «علیهالسلام» برای ورود به میدانی است که آینده به شما نیاز دارد. در این رابطه به سخن رهبر انقلاب توجه کنید که میفرمایند:
آیندهی کشور به توفیق الهی، به فضل پروردگار، آیندهی خوبی است؛ انبوه جماعت جوان این کشور، در دل خود نخبگان زیادی دارند؛ حالا عمده نخبگان دانشگاهی هستند، در بخشهای دیگر هم نخبگانی هستند که ولو دانشگاهی نیستند امّا بهمعنای حقیقی کلمه نخبهاند، میتوانند نقشآفرینی کنند. و این نخبهها کار خود را خواهند کرد؛ احساس مسئولیّت میکنند. بحمدالله اهداف انقلابی و شعارهای انقلابی زنده است؛ دشمن نتوانسته است شعارهای انقلابی را کمرنگ بکند؛ جوری است که اگر کسانی هم در دل با این شعارها همراه نیستند، در زبان ناچارند بهخاطر افکار عمومی، بهخاطر دل مردم و حضور مردم، با این شعارها همراهی کنند. شعارها بحمدالله زنده است؛ حرکت انقلابی حرکت زندهای است و این از استثناهای تاریخ است.
آیا این https://eitaa.com/namazjomeh_esfahan/19082 و https://eitaa.com/matalebevijeh/20463 حکایت حضور ما در آینده نیست؟ این است که رهبر معظم انقلاب تأکید دارند نگاه خوشبینانه به آینده، کلید اساسی همۀ قفلها میباشد. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: چرا قرآن کریم گفته «رَبُّ المَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ المَغْرِبَيْن؟»
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرمودهاند به اعتبار آن که در هر نیمکرهای که بایستیم، مشرقِ آن نیمکره غیر از مشرق نیمکرۀ دیگر است و در مورد مغرب نیز همین قاعده برقرار است. موفق باشید
با سلام: استاد مدتی بود حرفه ام را کنار گذاشته بودم دوباره بعد ازچند سال آمدم دوباره حرفه ام هنر است، حس میکنم از ذکر مرا دور کرده و اینکه حرفه ام را دوست دارم چطور ذکرش کنم. ممنون از شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هنر باید به تعالی انسان و حضور او در آیندهاش که آیندۀ تاریخی او میباشد، نظر داشت که انسان با وسعت بیشتر، خود را ذیل ارادۀ الهی احساس کند. اخیراً در شرح غزل شماره ۱۴۱ از حافظ، عرایضی شده است بنگرید آیا برای حضور در هنر فردایی کارگشا هست؟ موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/19978
بسم الله الرحمن الرحیم. خداوند بر نوگلان نو به نویی که در مواقع صحیح دعوت خدا را استجابت میکنند و وارد زندگی شکست ناپذیر اسلامی جهانی میشوند درود میفرستد. شکوفه هایی که فرشتگان الهی غبار تن آنها را زدودند، و مایه ظهور ایمان بزرگتر در عالم میباشند و این بمعنای پیروزی ایرانی است که ایمان را در آخرالزمان و در گستره جهانی مظهر ظهور شده این ایران به آمریکا هم شکست نمیخورد و این اسلام جای پذیرش هر انسان آزاده ای را دارد. «آه! که از هر دو کون تا چه نهان بودهای / خه! که نهانی چنین شهره و پیدای ماست / زان سوی لوح وجود مکتب عشاق بود / و آنچ ز لوحش نمود آن همه اسمای ماست» «عمر که بیعشق رفت، هیچ حسابش مگیر / آب حیاتست عشق، در دل و جانش پذیر / هر که جز این عاشقان، ماهیِ بیآب دان / مرده و پژمرده است، گر چه بود او وزیر / عشق چو بگشاد رخت، سبز شود هر درخت / برگ جوان بر دمد، هر نفس از شاخ پیر / هر که شود صید عشق، کی شود او صید مرگ؟ / چون سپرش مه بود، کی رسدش زخم تیر؟».
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! درک این موضوع که خداوند به طور خاص نظر به انقلاب اسلامی به عنوان راهی برای آیندۀ بشر و به ایرانِ اسلامی که مهد آن انقلاب است؛ درک مهمی میباشد. موفق باشید
استاد سلام: پیرو سوالم ۴۰۳۱۹ که مشکل بنده در فکره. یعنی یه دفعه فکری سراغم میاد که وجودم رو درگیر میکنه. اگر اون فکر نیاد مشکلم حل میشه چی کار میتونم بکنم برای اینکه فکر تحریک آمیز سراغم نیاد. چشم هایم رو کنترل میکنم اما متاسفانه اون فکر سراغم میاد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: باز توحید، و باز معرفت نفس است که با حضور ماتقدمِ خود میدان را برای چنین پیش آمدهایی کنترل میکند و ما در دل همین احوالات به سوی آن معانی و معارف سوق می یابیم و به همین جهت به ما فرموده اند در منظر خود متوجۀ حقایق باشیم تا آنگاه که چنین احوالاتی به سراغ ما می آید؛ بتوانیم به یاد احوالات معنوی و معارف قدسی از آنچه پیش می آید، بگذریم. در این رابطه نکاتی در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» مطرح شده است خوب است به آن کتاب رجوع شود. موفق باشید
با سلام: در محل کار به طور نسبی از شغل خود رضایت ندارم، همت کافی برای اینکه نتایج لازم از مجموعه کار تیمی حاصل شود را در خودم نمی بینم. گاهی فکر می کنم به من چه ارتباطی دارد، من سعی کنم کار خودم را در حد معمول و نه بیشتر انجام دهم، چه بسا اشکالاتی که در سیستم وجود دارد را دلیل یا شاید بهانه ای کنم که سلب مسولیت کنم. از طرفی دوست ندارم ذهن م درگیر و مشغولیت اضافه ای نسبت به شغلم داشته باشم که تقریبا از ساعت ۷ تا ۶ بعد ازظهر بیشتر عمر ما را اشغال کرده ولی این شرایط برعکس مشغولیت ذهنی زیادی برای من ایجاد کرده و انگیزه زیادی در کار ندارم و از کیفیت کار خودم راضی نیستم و احساس دین می کنم. لطفاً راهنمایی کنید که چطور از این شرایط می توان خارج شد. با این شرایط هم نسبت به پاکی مالم شک دارم و بنابراین نسبت به دین داری خودم مأیوس هستم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در همان سالهای اوایل انقلاب بود که این حالات در بسیاری از کارمندان متعهد پیش آمد که نکند نسبت به وظیفهای که داریم فضای اداره و نظام اداری ما را محدود به خدمتگذاری کند. و حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» فرمودند هرکس هرجا هست با اخلاق حسنه آنچه به عهده دارد انجام دهد، خود به خود خداوند آن کار را با برکت می کند. موفق باشید
سلام و نور: در مقابل افرادی که وحیانی بودن قرآن رو رد میکنن و ساخته ی بشر میدونن، چطور باید پاسخ داد. چطور ادله ای باید براشون آورد، خصوصا کسی که اهل عناد نیست و حقیقتا دنبال بیّنه هست. خود من هیچ دلیلی ندارم جز اینکه قلبم شهادت میده.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به متنی که تحت عنوان «نقد تئوری آقای دکتر سروش در موضوع جایگاه الفاظ قرآن» https://lobolmizan.ir/special-post/119?mark=%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4 و به متنی که تحت عنوان «قرآن؛ قرائت نبی از جهان، یا نزولی از طرف پروردگار؟ در سخنان آقای محمد شبستری» https://lobolmizan.ir/leaflet/102?mark=%D8%B4%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D8%B1%DB%8C هست رجوع شود. موفق باشید
با سلام و احترام: ببخشید استاد، پیرو سوال ۳۹۶۲۰، در اینجا فرمودید که با اهل فکر بر اساس فکر و اندیشهشان مواجه میشویم. آیا این بدان معناست که اگر آن فکر، ضد دین و ارزشهای الهی هم باشد، باز هم باید با آن مواجه شویم و کاری به حق و باطل بودنش نداشته باشیم؟ ممکن است آن متفکر از راه حق منحرف شده باشد. شاید آن فکر یا متفکر، مثلاً ولایت فقیه را قبول نداشته باشد. آیا در این صورت باید بگوییم ما کاری به تایید یا رد ولایت فقیه نداریم و فقط به درک حضور تاریخ جدیدی که او مطرح میکند توجه داریم؟ جناب استاد طاهرزاده، درست است که شما در مطالب آقای داوری اردکانی غرق شدهاید، اما خودتان استاد اخلاق و معرفت نفس هستید. حرف حق و درست را باید شفاف زد. واقعاً از زمان انتخابات تا به حال، موضعگیریهای بسیاری از خواص، از جمله آقای داوری اردکانی، علاوه بر اینکه به اسلام، انقلاب و اعتقادات مردم ضرر زده، به سفره و معیشت مردم هم آسیب زیادی وارد کرده است. جناب استاد، حداقل شما که اهل فضل و علم هستید و مهمتر اینکه با بصیرت هستید، بهتر نیست به جای دفاع محکم و بیچون و چرا از آقای داوری، به خاطر مردم یک گفتگوی صمیمی با ایشان برگزار میکردید و از خدمات این دولت مطلع میشدید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میدانید ما تکلیف خود را به لطف الهی با انقلاب اسلامی ذیل ولایت فقیه تعیین کردهایم. ولی باید دانست در این موارد بحث در ردّ یا قبول افراد متفکر نباید در میان باشد بلکه باید به تفکر آنها نظر کرد به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب به دانشجویان کالیفرنیا فرمودند: «شما اکنون در طرف درست تاریخ ــ که در حال ورق خوردن است ــ ایستادهاید.» بدون اینکه بخواهند بررسی کنند به ولایت فقیه یا ابعاد فقهی شریعت مقیّد هستند یا نه.
هنوز باید از خود پرسید ما با چه کسانی در طول تاریخ و در این دوران میتوانیم خود را درک کنیم؟ چه کسانی در طول تاریخ و در اکنونِ ما متذکر حضور نهایی ما در ما هستند؟ من در این دوران نمیتوانم از حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» و آیت الله خامنهای و حاج قاسم و سید حسن نصرالله و یحیی سنوار عبور کنم و خود را در جای دیگر جستجو نمایم. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیزم! از گوش دادن شرح تفسیر سوره حمد امام خمینی (ره) یک سوال برایم پیش آمده است. آیا وقتی من ممکن الوجود بودم و واجب بالغیر شدم، آیا بودن در حالت واجب بالغیر بودن من همان فطرت است؟ با تشکر از زحمات شما استاد عزیزم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! فطرت ربطی به خلق شدن و یا نشدن انسان ندارد. ذات هر انسان، «فطرهم علی التوحید» است. موفق باشید
سلام علیکم: یک سوال درباره مطالب داخل پرانتز دارم. قَالَ رَجُلٌ لِلصَّادِقِ علیه السلام يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ دُلَّنِي عَلَى اللَّهِ مَا هُوَ فَقَدْ أَكْثَرَ عَلَيَّ الْمُجَادِلُونَ وَ حَيَّرُونِي فَقَالَ لَهُ يَا عَبْدَ اللَّهِ هَلْ رَكِبْتَ سَفِينَةً قَطُّ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَهَلْ كُسِرَ بِكَ حَيْثُ لَا سَفِينَةَ تُنْجِيكَ وَ لَا سِبَاحَةَ تُغْنِيكَ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَهَلْ تَعَلَّقَ قَلْبُكَ هُنَالِكَ أَنَّ شَيْئاً مِنَ الْأَشْيَاءِ قَادِرٌ عَلَى أَنْ يُخَلِّصَكَ مِنْ وَرْطَتِكَ فَقَالَ نَعَمْ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام فَذَلِكَ الشَّيْءُ هُوَ اللَّهُ الْقَادِرُ عَلَى الْإِنْجَاءِ حَيْثُ لَا مُنْجِيَ وَ عَلَى الْإِغَاثَةِ حَيْثُ لَا مُغِيث) سوال : چرا این حالت برای همه نیست؟ مثلاً کسی که میخواهد خود کشی کند. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که انسان خود را در حجاب ابزارها گرفتار نکند. حضرت صادق «علیهالسلام» به عالیترین شکل، خدایِ فطری آن فرد را بر او متذکر شدند و اتفاقاً زیباترین حضور نزد خدا، همین حضور است که انسان متوجه باشد حضرت محبوب ماورای ابزارها و وسایل دنیایی در صحنه است و خوشا به حال آنانی که قبل از آنکه ابزارها و وسایل دنیایی را بنگرند، او را مدّ نظر دارند. بیچاره آنهایی که متوجۀ حضور خدا تا آن اندازه نیستند که گمان میکنند تنها و تنها وسایل دنیایی نقشآفریناند و چون خود را از آن وسایل و امکانات محروم میپندارند، گمان میکنند راهی برای ادامۀ زندگی نیست و متأسفانه گرفتار گناه خودکشی میشوند در حالیکه در تعالیم اسلامی ما هست در هر چیز آنچه که بیش از همه در صحنه است؛ خداوند است. موفق باشید
سلام علیکم: در پس هر جمله ای که برایتان مینویسم شرحی مفصل و غمی بسیار ناشی از تمام ناکامی هایم نهفته است، ناکامی هایی که ریشه در انتخاب هایم دارد .از نوجوانی سردرگمی عجیبی گریبانم را گرفته و هنوز در این سردرگمی غوطه ور هستم، نمیدانم چه میخواهم. چه در مادیاات و چه در معنویات بشدت ضعیف هستم و جلو نمیروم. مدتی خدادان و دین مدار زندگی میکنم و مدتی خدادان و بدون دین. احساسی عجیب بعد از شنیدن حدیث من اخلص لله نفسا اربعین صباحا ظهرت ینابیع الحکمه و...در من شکل گرفته، که تا ۴۰ روز خالص کنم خودم را، سوال من اینجاست که: آیا با اجرای این حدیث از این بیتکلیفی و سردرگمی آزاد میشوم؟ اگر جواب شما آری است چگونه خود را خالص کنم؟ از اجرای این حدیث در خودم دنبال چه نتیجه وغایتی باید باشم؟ استاد خسته ام و ۱۵ سال است که گم شدم و همیشه احساس کمبود میکنم. بنده الان ۳۵ سالم هست نمیخواهم بیشتر در این حس فرو روم. میخواهم پدری قوی و همسری قوی باشم. کمکم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به راهی که در دل این تاریخ یعنی راه حضور در انقلاب اسلامی گشوده شده است، فکر کنید. در این مورد پیشنهاد میشود سری به کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» بزنید. در ضمن رفقا جلساتی در شرح آن کتاب گذاشته اند، می تواند در ارتباط با آن کتاب مفید باشد. موفق باشیدhttps://eitaa.com/bonyanha
سلام علیکم: اگر منظور از عرفان مطالب زیر باشد آیا این مطالب غلط است. و اما آن مطالب: عارف میخواهد به فنا فی الله برسد. فنا فی الله یعنی خواست خدا را بر خواست خودش تر جیح بدهد. وقتی عارف به جایی رسید که خواست خدا (یعنی رعایت دستورات شرعی و حلال وحرام) را بر خواسته های دلش ترجیح داد، فانی در الله است. یعنی وقتی به جانش که محل خواست خداست توجه کند نور خدا را میبیند. و اینجاست که حدیث من عرف نفسه فقط عرف ربه معنی میدهد. چرا که عارف در جان نورانی اش (که با رعایت شرع و حلال و حرام) منور شده است نور خدا را میبیند. نظر شما درباره مطالب بالا چیست؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: سخن خوبی است. آری! به ما فرمودهاند: ترجیح دستورات حضرت حق بر امیال خود، همان فنای عبد در ربّ است. موفق باشید
سلام و رحمت: همسری روزی بنده شده با روحی بزرگ و فعال و دغدغه فرهنگی و مردم و نوجوانان و جوانان و... بر پایه ایمان الحمدلله کارگر هستن و اهل مطالعه و دست و فکری که چیزی جز خیر از اون دیده نمیشه از طریق ایشان با شما و علمای بزرگ آشنا شدم و الحمدلله راه از بی راهه برایم نمایان شد باشد که بتوانم حق این نعمت را ادا کنم و از وسوسه های شیطان دور. به لطف حمایت معجزهوار خدا بعد از ۷ سال صاحب خانه ای شدیم و یه پرایدی که هزار الحمدلله چیزی جز خیر و برکت نداشته. از طریق فرزندانمون امتحانهای سختی از نظر مالی و سلامتی شدیم بنده خانه دار هستم مانده ام راه درست چیه. راهی جز صبر و دعا پیش روم نیست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون مزه فضای ایمانی را چشیدهاند به هر حال با مدارا و سختگیری نکردن و مهربانی ان شاءالله به خود میآیند. موفق باشید. البته مواردی را فرمودهاید که مربوط به امور شخصی است و این سایت نمیتواند در آن موارد ورود داشته باشد
سلام علیکم: وقتی حضرت عیسی علیه السلام مریضی را شفا میداد و مردم میدیدند. آیا هم عیسی علیه السلام و هم مردم اسم شافی را میدیدند؟ فرق حضرت عیسی علیه السلام و مردم در این مورد چه بود؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر کسی بانظر به معارف اسلامی متوجه اسم شافی باشد؛ آن را در آینه ظهور اسم شافی می یابد، نه اینکه اسم شافی یک پدیده قابل حس باشد و مانند محسوسات دیده شود. موفق باشید
