سلام و احترام: در جواب پرسش یکی از کاربران فرمودید شرایطی به وجود آمده که به برکت آن به سمت یگانگی بین زندگی و مقاومت می رویم. این زندگی که می فرمایید چگونه زیستنی است و چه معنایی دارد که در برابر شرایط جنگی قرار نمی گیرد، بلکه با شرایط جنگی و مقاومت مردمی سازگاری دارد؟ بالاخره زندگی بخش زیادی از مردم مختل شده. نه فقط از جهت خسارات مادی بلکه از جهت روانی و آرامش عمومی. جنگی که تبدیل به جنگ شهری و وارد لایه های اجتماعی شود امنیت و آرامش عمومی را سلب می کند. روتین و روال زندگی عادی را بر هم می زند. به عنوان مثال یک دانش آموز که برای کنکور خود را آماده می کرده یا یک دانشجو که در حال نوشتن پایان نامه اش بوده، در شرایط کنونی که جنگ به خانه و زندگی مردم کشیده شده، چطور می تواند گوشه ای بنشیند و به یگانگی بین زندگی و مقاومت بیندیشد؟! ایران ما، یمن یا فلسطین یا عراق نیست که اساسا در تاریخ توسعه یافتگی وارد نشده اند و بنابراین راحت تر می توانند تغییر را پذیرند و با شرایط جنگی خود را وفق دهند. روال عادی زندگی آنها سالها این چنین بوده است. آنها عمریست اینچنین زیسته اند و به قول جنابعالی مقاومت و جنگ با زندگیشان عجین شده است. اما این قضیه در مورد کشوری که سودای توسعه یافتگی داشته و نظامات و مناسبات و ارتباطات خود را بر این اساس قرار داده قدری متفاوت است. به نظر بنده اساسا نمی توان از انسان ایرانی انتظاری مشابه با انسان یمنی یا فلسطینی داشت. چون انسان ایرانی در نظم و نظام دیگری زیست کرده و پرورش یافته. اگر هم به یگانگی بین زندگی و مقاومت می اندیشیم لاجرم باید نسخه ایرانیزه و بومی شده آن متناسب با اقتضائات ایران امروز و مردمانش باشد. عذرخواهی از بابت اطاله کلام. یا حق
باسمه تعالی: سلام علیکم: با همۀ این نکات که میفرمایید و نکات درستی است. بالاخره در جهان جدید اگر در وسعتی حاضر نشویم که از دوگانگیِ زندگی و مقاومت عبور کنیم در هرکجا که باشیم با نوعی بحران روبهرو خواهیم بود. ان شاءالله در جلسۀ شنبه عرایضی در این رابطه پیش میآید. موفق باشید
سلام استاد محترم: خواستم موردی رو به شما بگم. بنده از وقتی سخنرانیها و کتابهای شما رو مطالعه کردم و تقریبا در مسیر سیروسلوک هستم خیلی نسبت به قبل احساس تنهایی میکنم چون اینکه دوستی آنچنان صمیمی که طرز فکرش مثل خودم باشه ندارم و اگر زبان باز کنم در بین اطرافیان مورد تمسخرقرارمیگیرم که میگن چقدرسخت میگیری یا اگردر جمعی غیبت کنن و من تذکر بدم سریع واکنش نشون میدن و میگن اصلا با تو دورهمی حال نمیده و خیلی چیزهای دیگه. چون رفته رفته من رو از جمع های دوستانه خط زدن و زیاد تمایل ندارن. البته من زیاد ناراحت نیستم اتفاقا براشون دعا میکنم زودتر مسیر گمشده خودشون رو پیدا کنن فقط از این بابت ناراحتم که کسی هم فکرخودم نیست که بتونم باهاش درباره انطور مسائل صحبت کنم. به شدت احساس تنهایی میکنم. لطفا چیزی بگویید غم دلم کم شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در این موارد به گفته آیت الله حسنزاده باید «دل با یار باشد و دست در کار» و به نحوی ارتباط با افراد از سر دلسوزی برقرار باشد، در عین این که بنا نیست ما با اهل دنیا طوری مخلوط شویم که زندگی از مسیر معنوی خود جدا شود به هر صورت از سر دلسوزی میتوانید رفقای خود را یاری کنید. موفق باشید
سلام وقتتون بخیر باشه: من دختری ۱۵ ساله دارم که آن حدود ۳ سال میشه که نماز خوندن را ترک کرده دخترم از ابتدای تکلیف نمازهاش رو میخوند و با تشویق من به نماز خوندن ادامه میداد تا اینکه یک مدتی دچار افسردگی شد و حتی افکار ناامیدی مطلق از زندگی و گوشه گیری که با مشاور مذهبی و حتی حرفه ای درمانی صحبت کردم گفتن ایراد نگیرید سلامتی جسم و روحش مهمتره بعد از اون کلاً نماز خوندن رو کنار گذاشت بعد از آن سوالاتی از من داشت که چون نمیتونستم قانعش کنم اون هم گفت که دیگه نماز نمیخونه از جمله سوالاتی که داشت این بود که میگفت خدا چرا ما را آفریده و حالا که ما را آفریده نمیتونه ما رو زور کنه که نماز بخونیم. بنده واقعا ناراحتم چون میبینم برای دخترم و رفع شبهه اون کاری نتونستم بکنم دنبال کسی میگردم که بتونه با دلیل متقاعدش کنه دختری هست بسسیار باهوش و سوالاتش فلسفی و سطح بالا که اگه متقاعد بشه نمازش رو میخونه میخواستم من رو راهنمایی کنید چیکار کنم و کی میتونم دخترم رو بیارم که استاد باهاش صحبت کنن. ممنون میشم ازتون. خدا خیرتون بده. جسارتا من هر هزینه ای باشه میدم که دخترم شبهاتش پاسخ داده بشه. هر موقعی که بفرماین من خدمتتون میرسم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: روش ما اینطور نیست که بتوانیم به طور حضوری خدمت رفقا باشیم عیناً جواب این سوالات در کتاب آشتی با خدا مطرح شده است خوب است که همان سوال و جوابها را با ایشان در میان بگذارید و برایشان بخوانید. نظر به سیره شهدا و توصیه آنها به نماز و حجاب ان شاالله میتواند مفید باشد. البته پس از مطالعه آن کتاب و کتاب جوان و انتخاب بزرگ که هر دو روی سایت هست میتوانید سوالات ایشان را از طریق خود ایشان و یا جناب عالی در سایت مطرح فرمائید. موفق باشید. https://lobolmizan.ir/book/69?mark=%D8%A2%D8%B4%D8%AA%DB%8C
https://www.aparat.com/v/etq8xug
https://lobolmizan.ir/book/70?mark=%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86
سلام استاد عزیز: چند سالی است حال روحی خوبی ندارم فکر گناه بیچاره ام کرده اصلا نمیدونم چه جوری باید روی خودم کار کنم. گناه چشم چرانی و میل به جنس مخالف وحشتناک داره اذیتم میکنه با اینکه ازدواج کردم ولی چشم چرانی میکنم. قبلا با کتابهای شما انس داشتم کتاب معرفت والنفس، برهان صدیقیین، معاد اینها رو با صوت هاش کار کردم ولی از وقتی ازدواج کردم از کتابهای شما دور شدم و الان هم دچار گناه چشم چرانی شدم. حتی چند روز پیش مشهد مقدس بودم و از امام رضا علیه السلام هم خواستم که از این گناه نجاتم بدند ولی.... خواهشا راهنماییم کنید چه جوری خودم رو اصلاح کنم و چه جوری دوباره با کتابهای شما انس بگیرم و از چه کتابی شروع کنم؟ ممنون از لطف تون ویژه برام دعا کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که علامۀ ذوالفنون حضرت آیت الله حسنزاده متذکر میشدند؛ هر اندازه انسان روح و جان خود را مشغول معارف الهی بگرداند، قدرت و سیطرۀ خیال او ضعیف و ضعیفتر میشود و در این رابطه اولاً: خوب است خود را با معارفی همچون صوت شرح نامۀ ۳۱ و صوت شرح سورۀ آلعمران مشغول کنید. ثانیاً: چشم خود را در اختیار بگیرید تا هرچیزی که شما میخواهید، بنگرد. ثالثاً: از ورزش و خوراک متوسط غفلت نگردد. فراموش نکنید که اولیای الهی به ما فرمودهاند هر آنچه در بقیۀ زنان سراغ دارید، در همسر خودتان هست. موفق باشید
سلام علیکم: آیا درسته بگیم هر لذت یا دردی که میچشم، در واقع دارم خدا را شهود میکنم؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر انسان در مسیر توحید الهی قدم بگذارد چنین است که میفرمایید. موفق باشید
استاد بزرگوار، جناب آقای طاهرزاده سلام علیکم و رحمهالله: اینجانب طی سالهای گذشته، بخشی از عمر علمی و پژوهشی خود را در غرب، بهویژه در کشور سوئد، در حوزهی تحقیقات سرطان و علوم پزشکی سپری کردم. گرچه در نگاه نخست، فضای آکادمیک غرب با شعار آزادی علمی جلوهگری میکرد، اما آنچه در عمل با آن مواجه شدم، حقیقتی تلخ و پنهان از یک تمدن بود که در عمق خود، هیچگونه تساهلی نسبت به ایمان اصیل، هویت دینی مستقل، و وابستگی معنوی به مکتب اهلبیت علیهمالسلام ندارد. نهتنها از سوی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی غرب تحت فشار و تخریب قرار گرفتم، بلکه با شبکهای پیچیده از افرادی بعضاً متظاهر به دیانت نیز مواجه شدم که در عمل، کارگزار پروژهی نفوذ فرهنگی و تخریب هویت دینی بودند. مأموریت آنان، نه صرفاً حذف یک پژوهشگر مسلمان، بلکه تحقیر و تحریف بنیانهای معرفتی و اعتقادی شیعی بود. بهعنوان نمونه، یکبار بهطور غیرمستقیم توسط بازجویان آنها در مورد شنیدن دروس حضرتعالی مورد سؤال قرار گرفتم. در مقاطعی حتی برای بهرهمندی از معارف شما، ناچار به پنهانکاری و استفاده از فیلتر بودم. این تجربه بهخوبی نشان میدهد که ادعای آزادی و دموکراسی در غرب، جز نقابی نرمافزاری بر چهرهی استکبار نیست. پس از چند سال تقیه، صبوری و تلاش برای حفظ مسیر علمی و ایمانی، نهایتاً در برابر هجمهی بیامان و پروندهسازیهای آنان، ناگزیر به ترک آن کشور و بازگشت به وطن شدم. امروز، با وجود تلخی آن دوران، آن تجربه را سرمایهای گرانسنگ برای شناخت چهرهی نفاق، استکبار و ساختارهای پیچیدهی مهندسی آنان در هجمه به اسلام میدانم؛ تجربهای که اگر درست تبیین شود، میتواند بخشی از جهاد تبیین در عرصهی نبرد تمدنی باشد. اخیراً کوشیدهام این تجربه را در قالب یادداشتی با عنوان «از نوبل تا نفوذ» بیان کنم، اما آنچه بیش از همه بدان نیاز دارم، راهبری معنوی و فکری است تا این تجربهی شخصی را به تحلیلی تمدنی و نقشهای برای مقابله با پروژهی تحریف هویت اسلامی و نفوذ غرب در میان نخبگان بدل سازم. لذا از حضرتعالی، بهعنوان عالمی حکیم و پرچمدار جهاد تبیین، تقاضا دارم بنده را از دعای خیر بیبهره نفرمایید و اگر رهنمودهایی دارید، بسیار سپاسگزار خواهم شد که مرا مستفیض فرمایید. در صورت صلاحدید حضرتعالی، با کمال میل آمادگی دارم جزئیات بیشتری را به صورت محرمانه در اختیار قرار دهم، شاید بتوان از دل این ماجرا، راهی برای تبیین بهتر مکانیسمهای نفوذ غرب و راهکارهای مقابله با آن استخراج کرد. با نهایت خضوع و احترام.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! محال است در این آخرین دوران که از یک طرف میدان ظهور اوج خوبیهاست و از طرف دیگر میدان ظهور اوج ظلمات است؛ بتوان در میانۀ راه بود و گمان کنیم آن کس که در اوج خوبیها حاضر نیست، بتواند در اوج بدیها نباشد. چنین مواردی که میفرمایید به صورتهای مختلف، همه صورتهای ظلمات آخرین دوران است و اتفاقاً با توجه به چنین موقعیتی به خوبی میتوانید برای نجات انسانها تلاش کنید. بنده نیز در خدمت هستم. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامیم: میخواستم بدونم که عینیت ذات و صفات در مرحله الله در مقام احدی است یا الله به اسم جامع الله؟ با تشکر از توجه استاد بزرگوارم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید در مقام ذات، این مسئله بیشتر قابل درک است. موفق باشید
با سلام و احترام: خواستم بگویم که انگار هر راهی که خداوند پیش روی انسان گذاشته است خالی از چالش و آزمون نیست. در بحث روابط انسانی، جایی که بحث ازدواج را مطرح میکنند برای آنهایی که به هر دلیلی قادر به ازدواج نیستند، راهکاری ارائه میکنند: «عفاف». پیمودن مسیر عفاف چالش های جانبی ای دارد که طی این راه ها را دشوارتر میکنند. یکی از این چالشها، نیاز به انس و احساسات عاطفی است. جایی که فرد چنان از نداشتن انس، احساس پوچی میگیرد که تمامی اعتماد به نفسش را از دست میدهد. ناگهان میل به انزوا و تاریکی و افکار فسرده به انسان هجوم می آورند و او را به عقب میرانند. تا جایی که دیدهام، انس و رفاقت بین دو نفر چنان موجب انگیزش و حس پر بودن میشود که هردو را به سمت اهداف شان با سرعت سوق میدهد. گویی دوست داشتن و دوست داشته شدنِ همزمان، گوهریست که مال این دنیا پشیزی دربرابر آن ارزش ندارد. چنانچه پوچی در این دوران امری شایع است، نبودِ انس در این افراد مزید بر علت شده و پوچی مضاعفی را به ایشان داده است. فرد در بحث عفاف همانگونه که با مسائل جنسی دست و پنجه نرم می کند، باید با چنین مواردی هم مواجهه مطلوبی داشته باشد. راهرویِ این طریق، چه راه چارهای برای گذرانِ این دوران باید پیشه کند؟ با تشکر🌹
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکتۀ خوب و درستی است. در این رابطه باید به انسانیت انسانها نظر کرد و در این رابطه فرهنگ مقاومت به عنوان یگانگی بین «زندگی» و «مقاومت» میتواند راه را تا انس با همۀ انسانهای عالم بگشاید زیرا «زندگی» جز «مقاومت»، زندگی نیست و در این راستا برای هر معبری جلای حقیقتی در پیش است و از این جهت، کوچه به کوچه و محله به محله و شهر به شهر از مقاومت و از انسانیت، یعنی از حقیقتی باید گفت که معنای انسانیتِ این تاریخ است. به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب در پیام خود در همایش صد سالگی حوزه علمیه قم فرمودند: «تمدّن اسلامی، مبتنی بر توحید و ابعاد اجتماعی و فردی و معنوی آن است؛ مبتنی بر تکریم انسان از جهت انسانیّت ــ و نه از جهت جنس و رنگ و زبان و قومیّت و جغرافیا- است؛ متّکی بر عدالت و ابعاد و مصادیق آن است؛ متّکی بر آزادی انسان در عرصههای گوناگون است؛ متّکی بر مجاهدت عمومی در همه میدانهایی است که در آنها نیاز به حضور جهادی هست.» موفق باشید
سلام علیکم: من میخواهم در نماز امام رضا علیه السلام را نصب العین خودم قرار دهم. من که در عمرم امام رضا علیه السلام را ندیدم. پس من باید چکار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به همین جهت مرحوم علامه قاضی در این رابطه فرموده بودند استاد خود را که نمادی از اولیای الهی میباشند مدّ نظر قرار دهید. موفق باشید
سلام علیکم: شاگردان آیت الله قاضی (ره) در هنگام نماز خواندن ایشان را نصب العین خود قرار میدادند. میخواستم بدانم که چون آیت الله قاضی (ره) مظهر خدا بودند، ایشان را نصب العین قرار میدادند؟ سوال دوم اینکه اگر جواب مثبت است، مگر تمام عالم مظهر خدا نیست. پس چرا فقط یک مظهر (آیت الله قاضی (ره)) را به عنوان مظهر خدا در هنگام نماز نصب العین قرار میدادند؟ لطفاً به هر دو سوال پاسخ دهید!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هرچیزی مظهر انوار و اسماء الهی است ولی استاد سلوکیِ انسان، مظهر کمال انسانی آن شخص به حساب می آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دیگر موجودات چون مطلق نیستند، «الله» نیستند همه و همه عین فقر و نیستی میباشند. موفق باشید بله متوجه شدم. اینما تولو فثم وجه الله. ۱. پس میشه گفت ما و همه موجودات بخشی از الله هستیم؟ بخشی از اون هستی مطلق؟ ۲. خب این بهشت و جهنم رو زیر سوال میبره. یادمه توی خویشتن پنهان گفتید اراده انسان در طول اراده خدا قرار میگیره، یعنی خدا میخواد که ما این اختیار رو داشته باشیم اما نمیفهمم چطور ممکنه من با اختیارم گناه کنم وقتی خدا نمیخواد و این رو دوست نداره. آخه اختیار من که از دایره ی هستیِ مطلق خارج نیست! چطور ممکنه انسان برای خودش اختیار انتخاب صراط غیر مستقیم رو داشته باشه وقتی وجود مطلق و بینهایت همه جا هست و همه چیز از خودش وجود گرفته! ۳. بعد من نمیفهمم چرا فقط خوبی ها رو به خداوند نسبت میدیم. بدی و زشتی رو هم او خلق کرده و بهش وجود داده دیگه! اگه اون نمیخواست که اینهمه بدبختی و مریضی و سیاهی وجود نداشت که. اشرار هم وجه خدا هستن مثل ابرار. نه؟ استاد من همون جوری که نمیتونم وجود مستقلی برای خودم قائل شم، اختیار مستقل و خارج از خواست خداوندی هم نمیتونم قائل شم. خواهشا این بحث اختیار رو برای من روشن کنین و این چند تا سوال رو جدا جواب بدید، ما جز شما کسی رو نداریم توی زندگیمون. ___________________________________________________کاش یک سپور بودم. یا یک نانوا. یا یک خیاط. کاش کسی بودم که تو را نمیشناخت. کاش اصلا نبودم. کاش اصلا نبودی.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نه! زیرا خدا تقسیم بردار نیست هرچند اسماء حسنای او در مخلوقاتش جلوه میکند. ولی این به معنای آن نیست که اسماء حسنای او قسمتی از خدا باشد. ۲. اختیار، ذاتیِ انسان است به اعتبار مرتبهای که انسان در آن حاضر است مانند شوری که ذانیِ نمک است و نه آنکه شوری قسمتی از خدا باشد. ۳. همانطور که در بحث «برهان صدیقین» مطرح شد بدیها و نقصها از عدم است. ۴. عرایضی در رابطه با موضوع «اختیار» در جزوۀ «جبر و اختیار» که روی سایت هست شده است. موفق باشید
با سلام خدمت استاد محترم: سوال دیگه ای که داشتم این بود که وقتی به سوی خداوند حرکت می کنیم باید منازلی را به ترتیب طی کنیم اینکه می گویند به عقب برگشتن و یا به جلو رفتن حالا با اعمالی... چگونه است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: طی منازل سلوک، همان رعایت دستورات شرع است با رویکرد هرچه بیشتر در معرض الطاف وجودیِ حضرت حق قرار گرفتن. مهم، پایدارماندن بر آن دستورات است. موفق باشید
سلام استاد: همسرم الحمدلله سید هستند و دلمون میخواد عیدغدیر بیاری خدا حرکتی ماندگار بزنیم و هرسال به فضل خدا تکرار کنیم. پارسال جشن گرفتیم و دوست و فامیل و همسایه را دعوت کردیم و شام و هدیه برای بچه ها. بنظرتون همین حرکت را تکرار کنیم یا با توجه به دغدغه های انقلاب و حوائج امام عصر شیوه ی بهتری به ذهن تون میرسه با توجه به نامه امام عصر عج به شیخ مفید خیلی دلمون میخواد این حرکت ذیل اجتماع قلوب تعریف بشه با نظر خودشون ان شاءالله. ممنون میشم مواردی که به ذهن تون میرسه بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار بسیار خوب و با ارزشی است بخصوص اگر بتوانیم متوجۀ جایگاه «غدیر» به عنوان ادامۀ اسلام باشیم با آن همه موانعی که پیش آوردند و آن را به انقلاب اسلامی ربط دهیم و آیندۀ متعالی که در پیش است. اخیراً در این رابطه بحثی تحت عنوان «راز امیدواری به آینده در تاریخ انقلاب اسلامی» شد که ان شاءالله میتواند مفید باشد. https://eitaa.com/matalebevijeh/19415 موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامیم: در رابطه با سوال ۳۹۷۴۵، منظورم این بود که مشکلم مانند عینیت ذات و صفات بود. اما ظاهراً آنطور که من از پاسخ شما فهمیدم، این تمرکز من در وحدت و یگانگی حضرت حق ممکن است، در مرحله واحدیت یا احدیت یا هویت غیبیه باشد. آیا درست فهمیدم؟ با تشکر از زحمات استاد گرامیم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید در نماز آنچه باید مدّ نظر باشد حضوری است که قلب، در کلیّت خود در نسبت با حضرت معبود تصدیق می کند، امری آزاد از این نوع اصطلاحات عرفانی. موفق باشید
سلام: رهبری در مورد راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال تعبیر قیام و نیز کار به هنگام به کار بردند بنده متاسفانه دیر حرکت کردم و وقتی به سمت میدان امام می رفتم مردم داشتند بر می گشتند و به میدان که رسیدم نماز خوانده می شد از این لحاظ نگرانم که شاید از قیام جا ماندم یا اینکه به هنگام عمل نکردم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم، آن حضور است هر کجایی که در آن حضور بوده باشیم، در آن حضور هستیم. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیزم: دیدن اسماء الهی، بستگی به نظرگاه ما دارد، مثلا نگاه به یک گل، یکی نظر به جمال الهی دارد، یکی قدرت الهی، یکی علم الهی و... منظورم در ظهور اسماء است و الا تمام اسما و ذات عین هم هستند. آیا درست فهمیدم؟ با تشکر از زحمات شما استاد بزرگوارم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است و اینجا است که فرمود: «نظر را نغز کن تا مغز بینی / گذر از پوست کن تا مغز بینی». آری! هرکس باید خودش از طریق خودش چنین حضوری را تجربه کند. به گفتۀ مرحوم ملاعباس تربتی در کتاب شریف «فضیلتهای فراموششده»؛ «چشیدنی است و نه شنیدنی». موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیزم: طبق تفسیر شما از سوره واقعه، آیا این درست است که بگوییم که اگر خدا بخواهد با جمیع اسماءش با متقین روبرو شود باید با چهره انسانی بر آنها تجلی کند؟ با تشکر از زحمات شما استاد بزرگوارم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به همین جهت برای مقربین میفرماید: «وَحُورٌ عِين * كَأَمثلِ ٱللُّؤلُوِ ٱلمَكنُونِ . جَزَاءَ بِمَا كَانُواْ يَعمَلُونَ » که حکایت از هویت عمیقترین عبادات توحیدی دارد با جلوۀ جامع صورت انسانی. موفق باشید
استاد عزیز سلام: وظیفه چیست؟ چه باید کرد؟ آوینی ها کجا هستند؟ سخنی کوتاه با دوستان انقلابی دوستان عزیز دغدغه تان بجا. اما بر فرض پذیرفتیم که پذیرش توقف توسط ما نباید صورت میگرفت، حالا ما چه کار کنیم؟ می دانیم آتش بس نقشه فریبکارانه است؟ آیا کفن پوش بیاییم داخل خیابان؟ تجمع کنیم؟ اینک چه کنیم؟ عزیزان من! اشتر چرا اشتر شد؟ چون در خیمه معاویه، می توانست ده قدم برود و کار معاویه را تمام کند اما ولایتمداری اش باعث شد عقب بیاید و نهایتا جنگ سراسر پیروزی را با شکست عوض کردیم، حال سوال اینجاست: آیا می شود بگوییم چرا مالک اطاعت کرد؟ آیا تقصیر مالک بود؟ چرا آن ده قدم را نرفت؟ اگر می رفت ما پیروز میشدیم، مالک را ولایت پذیریش مالک کرد، حتی آنجا که می دانست نظر خودش و مولایش ادامه جنگ است اما بدلیل وجود خرس خاله ها در قامت خواص و تاثیرگذاری بر مردم در بزنگاه تصمیم، مالک تسلیم حرف مولایش شد.. ما که مالک نبودیم، ماکه دم در خیمه معاویه و اسرائیل نبودیم که در بحبوهه جنگ تصمیم بگیریم، ما در خانه خود نشسته بودیم و فیلم سینمایی نبرد اسرائیل و ایران را می دیدیم، با این حال هم برخی نمی خواهند اطاعت مولا کنند اگر مالک بودیم و دم در خیمه معاویه بودیم چه؟ آیا بر می گشتیم؟ یا اینکه بی تفاوت نسبت به مولایمان به هجوم ادامه می دادیم؟ اینجاست که تفاوت ها رقم می خورد اما اینک وظیفه ما چیست؟ رهبر عزیز انقلاب همه چیز را در تاریخ ۲۸ خرداد در پیام تلویزیونی شفاف بیان فرموده، من و شما یک وظیفه داریم، فرماندهان یک وظیفه، دولت یک وظیفه، وظیفه بنده و شما را رهبر عزیز مشخص کرده خودش فرمود: «من به ملّت عزیزمان عرض میکنم همین آیهی شریفه را همیشه در نظر داشته باشید. زندگی بحمدالله به طور عادّی در جریان است. نگذارید دشمن احساس کند که شما در مقابل او میترسید، احساس ضعف میکنید. اگر دشمن احساس کند که شما از او میترسید، دیگر گریبان شما را رها نخواهد کرد. همین رفتاری که تا امروز داشتید، این رفتار را با قوّت ادامه بدهید. کسانی که امور خدماتی به عهدهشان است، کسانی که با مردم سروکار دارند، کسانی که امور تبلیغاتی و تبیینی بر عهدهشان است، کار خودشان را با قوّت انجام بدهند و ادامه بدهند و به خدای متعال توکّل کنند. وَ مَا النَّصرُ اِلّا مِن عِندِ اللَهِ العَزیزِ الحَکیم؛ و خدای متعال ملّت ایران را و حقیقت را و حق را، به طور قطع و یقین، پیروز خواهد کرد انشاءالله» می فرماید: همین رفتاری که تا امروز داشتید، این رفتار را با قوّت ادامه بدهید این یعنی چه؟ یعنی تا به امروز از رفتارتان راضی هستم اما کدام رفتار؟ نظامیان باید بجنگند، خوب فرمانده سپاه و نیروهای مسلح و ... باید این را درک کنند رئیس جمهور و دولت باید درک کنند رسانه، باید کار خودش را انجام دهد راهبران سیاسی باید درک کنند، خدماتی ها خدمت کنند، مبلغین تبلیغ و تبیین کنند در ادامه می فرماید: [اینها] کار خودشان را با قوّت انجام بدهند و ادامه بدهند و به خدای متعال توکّل کنند. وَ مَا النَّصرُ اِلّا مِن عِندِ اللَهِ العَزیزِ الحَکیم؛ بنظر می آید وظیفه امروز ما فقط روایتگری است ما آوینی می خواهیم وظیفه بنده و امثال بنده با وظیفه فرمانده نیروهای مسلح و رئیس جمهور تفاوت دارد چه کنم؟ چاره چیست؟ بنده الان در کسوت رئیس شورای امنیت ملی نیستم که دستور جنگ یا آتش بس بدهم بنده اکنون یک سرباز هستم که وظیفه ام را مولایم در پیام دوم تلویزیونی بیان کرده، تبیین تبیین تبیین. در جای دیگر از همین سخنرانی میفرماید: من انتظار دارم که صاحبان فکر و صاحبان بیان و قلم، بخصوص مرتبطین با افکار عمومی جهانیان، این معانی و این مفاهیم را بیان کنند، تبیین کنند، برای مخاطبین روشن کنند، اجازه ندهند که دشمن با تبلیغات فریبکارانهی خودش حقیقت را دگرگون جلوه بدهد کدام معانی و مفاهیم؟ پاسخ مولا: حادثهی تهاجم ابلهانه و خباثتآلود رژیم صهیونیستی به کشورمان ــ در حالی رخ داد که مسئولین دولتی با طرف آمریکایی به طور غیر مستقیم و باواسطه مشغول مذاکره بودند؛ هیچ موضوعی از سوی ایران وجود نداشت که نشانهی این باشد که یک حرکت نظامی یا یک حرکت تندی و سختی وجود دارد. پس ما آوینی می خواهیم و آوینی و آوینی... فرمود: من به ملّت عزیزمان عرض میکنم همین آیهی شریفه را همیشه در نظر داشته باشید و لا تَهِنوا وَ لا تَحزَنوا وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ ان کُنتُم مُؤمِنینَ» اگر واقعا مومن به انقلاب و اسلام و امام هستید نترسید و غصه نخورید چون شما برتر هستید دائما این آیه را در نظر داشته باشد که حزن معنا ندارد. نه پیش از رهبر نه عقب تر از رهبر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید با توجه به سومین پیام تلویزیونی رهبری خطاب به ملت ایران در پی تهاجم رژیم صهیونی، دغدغههای جناب عالی منتفی باشد. جناب آقای وحید جلیلی با نگاهی بسیار دقیق موضوع حضور ما در آینده تاریخی مان را متذکر میشوند. https://eitaa.com/jalili_vahid/260 موفق باشید
سلام و عرض ادب: کتاب آشتی با خدا رو مطالعه میکردم همیشه یه سوالی داشتم که چه جوری میشه در درونمون با ما صحبت می کنند در بیرون نیست در درونمون هست. جدیدا در بیرون از خودمون هم صدایم میکنند و این بیرون باز با این دنیا فرق میکند نمیدانم چه طوری بازگو کنم. مثل اینکه یه درون و یه بیرون از خودمون داریم و یه دنیا که با حواس مشاهده میکنیم اگر بخواهیم راجع به این موضوعات بیشتر بدانیم که باید چگونه با آن صدای درونی و با خودمون رفتار کنیم میشه راهنمایی بفرمایید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با ادامه مباحث معرفت نفس و بحث معاد ان شاالله این موارد برایتان روشن خواهد شد. موفق باشید
سلام و عرض خسته نباشید خدمت استاد گرامی: استاد آیا میشه گفت فلسفه و نگاهی که جناب ملاصدرا به وجود دارند به نوعی عرفان نظری و فلسفه و نگاهی که جناب هایدگر به وجود دارند ما رو به نوعی عرفان عملی رهنمون میسازن؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در همین رابطه فکر کرد و البته توجه و تعمق نسبت به «اصالت وجود» صدرا به عنوان حضوری که انسان از آن طریق در نزد خود می یابد؛ راهگشا است. در این رابطه رفقا جلساتی نسبت به بازخوانی کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (رضواناللهتعالی)» داشتهاند که توجه به آن مباحث میتواند در این رابطه راهگشا باشد. https://eitaa.com/soha_sima/4697 . موفق باشید
سلام علیکم: با توجه به سوال ۳۹۷۲۴ و این متن از آقای داوری در کتاب بلای بی تاریخی که ذکر کردید: «اگر حوادث بزرگ به اقتضای زمان روی دهند و در عین حال ناشی از ارادۀ اشخاص نیست؛ که چنین است، باید در آن حوادث متوجۀ ارادۀ الهی بود و هرکس در صدد معنابخشیدن به خود میباشد باید برای حضور در آن حادثه خود را ذیل ارادۀ الهی تعریف کند و در آن راستا به دنبال معنا باشد و به غایتی که در آن رخداد تاریخی پیش آمده فکر کند.» میشود بگویید چه حوادثی در حوزه علمیه الان رخ میدهد که از اراده اشخاص نیست و به اقتضای زمان روی می دهد و طلاب باید خودشان را در ذیل ان اراده الهی قرار دهند؟ روحانیونی هستند که اینطور می باشند ولی حوزه هم آیا اینگونه هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انقلاب اسلامی نمونۀ بارزی از همین رخداد است که حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» به عنوان فرزند اصیل حوزههای علمیه در مواجهه با جهان جدید و در بستر قرآن و روایات به ظهور آوردند و در اکنون تاریخی ما نیز فرزندان حوزههای علمیه سعی دارند از تاریخی که تنها حوزهها در حدّ سؤال از احکام فردی مورد رجوع بودند، به سوی تاریخی قدم گذارند که انسانها خودشان برای خودشان مسئله شدهاند و این با نور قرآن و روایت میتواند تا مرز حضور در هویت قدسی انسان محقق شود و بنده با چنین نگاهی فعالیتهای حوزههای علمیه را رصد میکنم بخصوص با طلبههای جوان. و البته معلوم است که این تغییر به سادگی انجام نمیگیرد ولی جهتگیری حوزههای علمیه بحمدالله به سوی حضور در شرایطی است که بشر امروز بدان نیاز دارد. مهم آن است که ما با نگاه تاریخی به آنچه در حوزههای علمیه در حال وقوع است؛ نظر کنیم و اگر انتقادهایی هم مطرح میشود به جهت انتظارها و ظرفیتهایی است که بحمدالله در حوزههای علمیه وجود دارد. موفق باشید
با سلام: با عنایت به تاکیدات فراوان بزرگان مبنی بر حضور در مقابر و مزار اولیاء الله و طریقه افرادی نظیر آیت الله قاضی بر زیارت مستمر و به همراه مراقبه در وادی السلام و حرم امیرالمومنین و سید الشهدا (علیهم السلام) بنظر شما با شرایط موجود شهر اصفهان و نیز تاکید بسیاری بر حضور در تخت فولاد، پیشنهاد می کنید برای کسب فضائل کدام قسمت تخت فولاد و چه زمانی از شبانه روز و هفته و با چه دعا و ذکری می توان متوسل شد و در طریق الی الله قدم گذاشت؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان حضور بر سر مزار شهداء و علماء بخصوص در روزهای دوشنبه و شب جمعه و روز جمعه. فرمودهاند علاوه بر حمد و سوره، سورۀ قدر و آیت الکرسی نیز خوانده شود. موفق باشید
سلام جناب طاهرزاده: درددلی با شما داشتم. بنده با سخنرانی های تک و توک شما؛ سیروسلوک رو شروع کردم چند ماهی همراه سلوکی داشتم تا وقتی راهنمای بنده بود مسیر به خوبی گاهی هم به سختی طی میشد ولی طی میشد بنا به دلایلی ما از هم جدا شدیم و من تنها ماندم. این تنهایی سخت بود بدون استاد و راهنما نمیشود مسیر را طی کرد. شما یکبارتوصیه کردین دستورالعمل های سلوکی از آیت الله بهجت رو بخونم که احتیاج به استاد نیست اما خودم رو میشناسم بدون راهنما نمیتونم. چند جایی پرس و جو کردم منتها با وجود اینکه خانم هستم شرایط سختترهست و کسی قبول زحمت نمیکند. آقای طاهرزاده الان که دفترچه محاسبه ام رو مرور میکردم همه مراقباتم مستحباتم واجباتم همشون تیک خورده بودن و حواسم خیلی به اعمالم بود. اما این چند وقت سست شدم یا بهتر بگم بیخیال شدم. تو اون دوران هیچوقت فکرنمیکردم به این روزها برسم. وقتی آخر شب محاسبه میکردم از اعمالم راضی بودم چون در طول روز خیلی مراقب اعمال و رفتارم بودم و حال دلم هم خوب بود اما الان به حال اون روزها غبطه میخورم که چرا اینطوری شد و چرا به این حالت رسیدم و وضعم رو نگه نداشتم. تمام زحماتم به باد رفت. نزدیک یکسال بود که مواظبت میکردم. لطفا راه حلی بمن بگید. چیکارکنم دوباره به اون حالتها برسم ازکجا شروع کنم؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال فراموش نکنید که گویا فراموش میکنیم که «دوست دارد یار، این آشفتگی»! آری! مولایمان امیرالمؤمنین «علیهالسلام» فرمودند: «انّ للقلوب اقبالاً و ادباراً» که به اصطلاح عرفا، «بسط» و «قبض» برای قلب هست و ما نباید قبضی که برایمان پیش میآید را حمل بر بیخدایی بکنیم، بلکه آن حالت را زمینه نشاندادن صبر بر بندگی بدانیم. زیرا خداوند دوست دارد تا ما در چنین حالاتی نیز بندگی خود را به نمایش بگذاریم و معلوم است که شیطان هم باید به میدان بیاید و آن افکار را که میفرمایید در ما بدَمد تا با مقابله با همین افکار و به دنبال عمیقشدن معارف خود بتوانیم جلو و جلوتر بیاییم. چرا میفرمایید صفت بد اخلاقی جزء وجود افراد میشود؟!! هرگز چنین نیست، زیرا خداوند انسان را با فطرت توحیدیاش آفریده است و با نظر به شخصیت ائمه «علیهمالسلام» به عنوان انسانهای کامل، انسان احساس یگانگی میکند. این طبیعی است که شیطان تلاش میکند ما را نسبت به راهی که در آن قدم گذاشتهایم مأیوس کند زیرا کار شیطان اتفاقاً همین است که با کسانی درگیر شود که در «راه» هستند. وجود این وسوسهها به جای ناامیدی، امید را صد چندان میکند. پیشنهاد بنده آن است که با مباحث موجود روی سایت و یا در کانال «مطالب ویژه» مأنوس شوید تا إنشاءالله قوت اراده شما برای هرچه بهتر جلو رفتن تقویت شود. موفق باشید
سلام و درود و نور و رحمت و عزت الهی تقدیم شما استاد بزرگوار: بینهایت ممنونم از اینکه وقت گرانبهاتون رو برای ما اختصاص میدید. در مورد پرسش ۴۰۳۰۷ فراز پایانی دعای عهد «اللهم و سر نبیک محمد (ص) برؤیته و من تبعه علی دعوته وارحم استکانتانا بعده» نمیفهمم چه جور دیدنی و رؤیتی هست برای حضرت محمد (ص) که ایشون مسرور میشن. منظور همون ظهور جهانی ایشون هست؟ پس اگر اینطوره چرا در ادامه دعا میفرماید «وارحم استکانتانا»؟ یعنی ما مردم عادی از ظهور آقا مسرور نمیشیم و استکانت یعنی چه حال و روزی که ما داریم؟ و جزء مسروران نیستیم. استاد: اساسا چرا روایات ظهور حالت ابهام گونه دارند؟ من واقعا از خوندن کتابهای در مورد حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف لذت نمیبرم چون همشون ابهام دارند. خداییش فقط با دروس شما درباره آقا امام عصر علیه السلام و تفاسیر قران شما وجودم از ابهام درمیاد. استاد جان ی سؤال دیگه هم دارم وقتی دروس معاد رو گوش میدم خیلی حال خوب و عجیبی بهم دست میده و احساس میکنم با یک سیر وجودی با شما همراه میشم و خیلی دست و پا زدنهای الکی که به اسم مجاهده دارم و اساسا هیچ اثر وجودی هم در من ندارند رو دیگه لازم نیست انجام بدم، انگار یک جور تحول قلبی و حرکتی یا یک جور مقلب القلوبی یا یک نظر و عنایتی بهم میشه یا بهتر بگم بقول فرمایش خودتون شنیدن دروس معاد شما عین شدن میشه در وجودم، این حالت رو زمانی بهتر متوجه میشم در وجودم که قران خوندنم تغییر میکنه، لذت خاصی از قرآن میبرم. سؤالم اینه که استاد شما چطور اینقدر با یقین دروس معاد رو درس میدید؟ ببخشید جسارتا انگار خودتون هزار بار مرگ رو چشیدید و طی کردید. جوری که شما درس میدید منم خودم رو میبینم که هزار بار مرگ رو و منزلهای برزخی رو طی میکنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در آن فراز عرض می شود: خداوندا! و مسرور فرما پیغمبر خود محمد «صلوات الله علیه و آله» را به دیدار امام. و مسرور فرما هر که را متابعت کرده پیغمبر یا امام را بر دعوت او. آری! رسول خدا «صلوات الله علیه و آله» در مظهر مقدس حضرت مهدی در واقع، صورتِ نهایی خود را در عالم متعیَّن می یابند و البته و صد البته هر آنکس که به دنبال صورت نهایی انسانیت است با به ظهورآمدن وجود مقدس حضرت مهدی «عجل الله تعالی علیه» به اعتبار نسبتی که با آن حضرت در جمال آن حضرت می یابد، مسرور می شود و این مائیم و در انتظار چنین حضوری، و معلوم است که روایات اصلی ما در رابطه با مقام ظهور، فوق العاده ارزشمند است مشروط بر آنکه در نسبت با حضرت صاحب الامر «عجل الله تعالی علیه» حالت اُبژگی نداشته باشد بدین معنا که به جای احساس نهایی خودمان در آن حضرت، تنها به باور نسبت به آن حضرت اکتفا کرده باشیم. ۲. آری! مهم آن است که هم اکنون در وسعت ابدیت خود، خود را جستجو کنیم و خدا می داند تمام آیات مربوط به معاد، حکایت چنین موضوعی است. موفق باشید
با سلام و نور و رحمت و تبریک و مبارک باد به مناسبت نزدیک شدن عید الله اکبر، غدیر رحمت، عید ولایت اعظم. استاد بنظر زمانه در حال ظهور دوباره نور امیرالمؤمنین علی جان جانانمان است. گوش جان میخواهد تا این بار صدای پیامبر را بشنویم که ندا می دهد بوی علی از جانب یمن می آید و این بار یتیمان علی همان مردان شیر دل، همان مادران استوار و همان کودکان جان بر کف و عاشق که گویی چون آهن های گداخته و مستحکم در بابر ظلم ایستاده، به میدان آمده اند تاریخ دوباره بستر می سازد تا عادلی بر تخت حکومت جهان بنشیند. آری این نسیم الهی، این غدیرها، این ذکر و یاد علی بر منبرها و زبان ها و برزن ها همه بشارت است از رسیدن زمانی که یکی از اولاد علی در راه است او که شبیه ترین مردم به علی است او که خاتم اولیا است. آری چه زمانه ایست و چه جلوه ای و بشارتی الهی ما را به او و آن بزرگوار را بر ما برسان🌹 یا علی
باسمه تعالی: سلام علیکم: بشر، قرنهاست که در پیچ و خم بیمعناییِ زندگی دست به تلاشهای گوناگونی زده است اما در مقابل آنهمه طرح و نقشههای گوناگون بیجواب و ناکام مانده، و در بلندای تمدن چشم پرکنِ غرب، سر به زیر و خجل و درمانده، در زندگی و عالم افسارگسیختهای که برایش پیش آمده، نمیداند چگونه این گسست را مهار کند. بحران هویت و ناکامیِ انسان از وعدههای فردای تمدن مدرن، بنیان و بنیاد یأس تاریخی بشر امروز است و نظر به غدیر به عنوان ادامه تاریخی که با اسلام طلوع کرد و نظر به شخصیت انسانیِ حضرت مولیالموحدین علی «علیهالسلام» میتواند عامل نجات از روزمرّگی عالم مدرن باشد، زیرا «غدیر» یعنی نظر به فضیلتهای همۀ پیامبران و اتمام و اکمال تاریخِ کمال انسان. آیا راهی جز «غدیر» به همان معنای تاریخیاش برای حضور انسان در فردایی روشن در میان میماند؟ و آیا انقلاب اسلامی درست همان دروازۀ ورود به مأوایی نیست که بشر جدید آن را گُم کرده است؟ موفق باشید