بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
40165

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

السلام علیک یا اباعبدالله: سلام و عرض ادب: برای محرم امسال، انس با کدام کتاب ها و جزواتی که تاکنون منتشر کردید را توصیه می کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا به کتاب «معنای حضور تاریخی اصحاب امام حسین «علیه‌السلام» فکر بفرمایید و سپس کتاب «کربلا، مبارزه با پوچی‌ها» هنوز حکایت امروزینِ ما می‌باشد با پوچی‌هایی که جهان امروزینِ بشر را فرا گرفته است و معلوم است که برای عبور از این پوچی‌ها، خداوند راهی را در مقابل ما می‌گشاید که همان شادی اصحاب امام حسین «علیه‌السلام» است در عصر عاشورا که تا مرز زیباترین حضور که همان شهادت است، جلو و جلوتر می‌رویم. امری که در کتاب «راز شادی امام حسین «علیه‌السلام» در قتلگاه» بدان اشاره شده. موفق باشید

37885

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام نظر شریف را در مورد این متن که در برخی وبگاه ها آمده است محبت کنید مرقوم بفرمایید به نام خداوند جان و خرد انتخابات روز جمعه ۱۵ تیرماه را با هیچ انتخاباتی قیاس نباید کرد. این انتخابات می‌تواند چیزی ورای رأی دادن به این یا آن نامزد یا به فلان رسم و شیوه سیاسی باشد؛ بلکه انتخاب میان بودن و نبودن ایران است. اکنون رأی می‌دهیم که آیا ایران بماند و بکوشد بعضی درد‌های مهلکی را که دچارش شده است درمان کند یا به راه وخیم‌تر شدن آن درد‌ها و گرفتاری‌ها و افتادن در ورطه‌های خطرناک جنگ و ویرانی برود. البته به دکتر پزشکیان از این جهت باید رأی داد که او شایستگی‌های بسیار دارد و به آنچه می‌گوید عمل می‌کند. در دوران وزارتش نیز به کار‌های مهمی، چون توسعه دوره‌های تخصصی و فوق تخصصی پزشکی و پیشرفت حوزه رادیودارو‌ها و توسعه بیوتکنولوژی (زیست فناوری) اهتمام موثر داشته است و اگر به ریاست جمهوری انتخاب شود می‌کوشد با همکاری اهل صلاح و تدبیر و مشورت با صاحبنظران و کارشناسان تا جایی که می‌تواند مشکلات را رفع کند ودرد‌های کشور را کاهش دهد. اما وجه مهمتر قضیه این است که رأی دادن به او رأی دادن به بقای ایران است. او گرفتار سودا‌ها و اوهام بیهوده‌ای که ایران را به سوی ورطه‌های خطر و تباهی می‌برد، نیست. رأی ندادن در این دور انتخابات را دیگر نمی‌توان مقاومت منفی خواند، زیرا نتیجه زودهنگام آن می‌تواند افتادن کشور به راه ستیزه‌ها و کشمکش‌های خطرناک و غفلت از گرفتاری‌ها و مشکلات و دوام پریشانی و فساد باشد. مردم ایران مسلما کم و بیش به این نکات توجه دارند و کاری نمی‌کنند که خدای ناکرده فردا در تاریخ بنویسند ایرانیان در سال ۱۴۰۳ چنان به دشمنی با خود و کشور خود برخاستند که گویی رسم و راه دوستی را از یاد برده و گم کرده اند. ولی چنین اتفاقی نخواهد افتاد، زیرا ایرانیان در تنگنا‌ها به کشور خود پشت نمی‌کنند. ایران می‌ماند و باید بماند تا زخم‌هایی را که در جان و تن خویش دارد التیام بخشد. رضا داوری اردکانی ۱۲تیر ۱۴۰۳

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود در این رابطه به سؤال و جوابهای شماره 37881 و 37884 رجوع شود. موفق باشید

40166
متن پرسش

سلام استاد: امشب حال و هوای گلستان واری که داشتم به نکته ای رسیدم. امام به خوبی می‌دانست در زمان پهلوی که انسانیت نیست و اگر در دلش بودیم شاید این را می‌شنویدیم که روزی هزار بار با خود می‌گوید انسانیت نیست، ولی اینجا که برای ما هم همین طور است اگر بگوییم نیست، پس چه از انسانیت می‌ماند. و اینجا هر روز و هر روز حاج قاسم ها و حججی ها می آیند تا انسانیت باشد. همین جاست که نمی توان گفت حاج قاسم یک روز بود و الان تمام شد. از اول گفتم گلستان وار چون انقلاب اسلامی همچون فضایی لذت بخش شده است که با هر شهیدش فضا، خوش بوتر شده است، حال بستگی به آن شهید دارد که چقدر فضا را به اندازه خودشان خوش کرده اند. پس به قول حاج قاسم هر کس را که دیدیم بوی شهادت از کلام و رفتار او می آید بدانیم قطعا او شهید است و در اینجا که عرض شد جایگاهی به جز امید واری برای شهید ندانیم، اسرائیل در برابر عظمت انقلاب و روح امام کم آورده است و حداقل خودم تنهایی هم که شده می‌دانم کارهایش بیهوده است و دگر در اقیانوسی از خون غرق شده است. و غرق شده هرچه قدرتمند تر دست و پا بزند بیشتر فرو می‌رود، پس این روزها گول قدرت اسرائیل را نخوریم، مخصوصا قدرت رسانه ای که بتوسط آمریکا در اختیار دارد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همۀ حرف و همۀ بصیرت در همین یک کلمه است که ببینیم و بیابیم آری! «اسرائیل در برابر عظمت انقلاب و روح امام کم آورده است». به معنایی که باشد حتی به این معنا که همۀ فرزندان جبهۀ مقاومت را شهید و زنان و کودکان را اسیر کنند؛ باز همان معنا در میان است که «اسرائیل در برابر عظمت انقلاب و روح امام کم آورده است» و باز سخن حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در وصیت‌نامۀ الهی‌اش که فرمودند: «مگر بيش از اين است كه فرزندان عزيز اسلامِ ناب محمدى در سراسر جهان بر چوبه‌‏هاى دار مى‌‏روند؟ مگر بيش از اين است كه زنان و فرزندان خردسال حزب الله در جهان به اسارت گرفته مى‌‏شوند؟ بگذار دنياى پست ماديت با ما چنين كند ولى ما به وظيفه‌‏ى اسلامى خود عمل كنيم.» خدا می‌داند این سخن، صادق‌ترین سخن این تاریخ است که در آینۀ آن، فردایی در پیش است که جهان از شرّ حیله‌گرانی چون ترامپ آزاد می‌شود و معلوم می‌گردد امثال آقای محسن رنانی‌ها چه اندازه نادان و نادان‌تر هستند. https://eitaa.com/matalebevijeh/19565موفق باشید    https://eitaa.com/zaghsefid/130266

40087

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

«إِلَهِی کَیْفَ تَکِلُنِی وَ قَدْ تَکَفَّلتَ لِی وَ کَیْفَ أُضَامُ وَ أَنْتَ النَّاصِرُ لِی». سلام و عرض ادب خدمت استاد: گاهی انسان دلش می‌خواهد برای دفاع از اسلام و انقلاب خیلی محکم و جانانه به میدان بیاید. ولی خطاهای گذشته و ضعف هایی که دارد دست و پای انسان را می بندد. و نگران است که نکند آن خطاها و ضعف ها روزی آشکار شده و موجب ملامت و سرزنش شدیدی شود. در چنین شرایطی چه اندازه باید با ملاحظه رفتار کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان در مسیر عبودیت قدم گذارد مسلّماً با الطاف حضرت معبود روبه‌رو خواهد شد که یکی از آن الطاف، ستارالعیوبی اوست تا بدون هرگونه یأسی راهش را ادامه دهد. موفق باشید

39830

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

در جلسه پنجم تفسیر سوره مبارکه زمر، استاد عالیقدر مثالهایی در رابطه با آیه ۵ فرمودند از جمله جریان بنی صدر را که به تجسم پوشش و افتادن ظلمت شب بر نورانیت روز تعبیر گردید. شاید در این مثال بنده با استاد عزیز هم رای باشم ولی سوال اینجاست که شاهد مثال آوردن برای آیات، گویا از اولوهیت و عظمت آن می کاهد و چه بسا دامنه این تمثیل به شرایط کنونی هم قابل سرایت بشود که مثلا رییس جمهور را در سایه ای از طلمت و جریان جناب جلیلی را در نقطه مقابل بنشانیم و قس علی هذا. تبعات چنین فرآیندی چه می شود؟ جایگاه هدایتی قرآن کجاست؟ از یکسو با مثال آوردن و تطبیق آیات به مسائل جاری (خصوصا در باب مسائل سیاسی) با تبعاتی مواجه هستیم و از سوی دیگر ماندن در الفاظ آیات و اکتفاء به تعابیر کلی، جنبه هدایتی قرآن در حد یک اکرام و احترام سنتی و بوسیدن و بر چشم نهادن و تبرک تقلیل می یابد. استاد گرانقدر چاره چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال به ما توصیه شده است به کمک قرآن، جایگاه مسائل روز خود را مشخص کنیم و در همین رابطه، امروز از واژۀ «صبر» معنای «مقاومت» را به عنوان یک فرهنگ مدّ نظر می‌آوریم در عین آن‌که صبر در قرآن محدود به مقاومت مورد بحث نیست. این‌جا است که ما موظف هستیم در تطبیق واژه‌ها به امور، به شرایط تاریخی که آن واژه تعریف شده توجه کنیم تا گرفتار نوعی تحجّر و سطحی‌نگری نباشیم. موفق باشید

40140

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و نور و رحمت خدمت استاد عزیزم: استاد درباره فرمایش پیامبر که فرموده اند علی جان و نفس من است و اشاره داشتید که در آن بیندیشیم. آیا اینگونه است که با نظر به آیه «هو الاول و والاخر» و فرمایش حضرت امین، محمد صدیق (ص) حضرت عشق، که من بودم وقتی آدم در گل بود و هنوز خلق نشده بود یعنی پیامبر در جان همه ی انبیا بوده تا به ختم آن جلوه نموده و همچنین نور ولایت که حضرت و مولای قلوب امیرالمؤمنین می فرمایند که من با آدم و نوح و .... بودم. اگر بگوییم ایشان جلوه ولایت اول هستند درست است؟ و این نور ولایت با همه انبیا بود تا در حضرت علی جلوه اول را داشت و اگر بگوییم که مولای عالم حضرت مهدی که روح و جان ها به فدایش، ختم ولایت اند آنگاه چه عظمتی در ایشان جلوه کرده است که صاحب نور خاتم و ولایت اعظم هستند. و اما اینکه چرا با این نور حضرت علی و همه ائمه در جان ایشان، کم تر قلوب متوجه آن بزرگوار است و اکثرا در جواب پرسش اینکه کدام امام را بیشتر دوست دارید اکثرا جواب ها متمایل به سه امام است یا امام علی یا امام حسین و یا امام رضا. در حالی که در جان ایشان نور همه انبیا و ائمه به تمامه وجود دارد زیرا که ایشان نقطه کمال این دایره اند و شاید به تعبیری قوب قوسین او ادنی ای به فدای این سید و مولا که هستی را دلیل و هر شکفتنی را دلیل و هر نهانی را علیم🥀

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً وجود مقدس حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف به عنوان تعین همه انبیا و اولیای الهی مطلوب و معنای همه انسان‌ها حتی اولیا معصوم هستند به اعتبار آنکه در شخصیت ایشان همه اراده‌های متعالی همه انبیا به ظهور می‌آید و بی‌حساب نیست که حضرت صادق علیه سلام با اینکه از نظر جایگاه تکوینی در همان جایگاه وجود مقدس حضرت مهدی علیه السلام هستند در رابطه با حضرت مهدی می‌فرمایند «لو ادرکت لخدمته» «اگر او را درک می کردم، خدمتگزار او می شدم» و البته بعضی از ائمه علیهم السلام فرصت آن را داشتند که بعضی از کمالاتی که در میدان عمل از طریق حضرت به ظهور می‌آید را به  ظهور آورند مانند مولایم حضرت علی علیه السلام و یا حضرت سیدالشهدا علیه السلام. موفق باشید

40255

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: شاگردان آیت الله قاضی (ره) در هنگام نماز خواندن ایشان را نصب العین خود قرار می‌دادند. می‌خواستم بدانم که چون آیت الله قاضی (ره) مظهر خدا بودند، ایشان را نصب العین قرار می‌دادند؟ سوال دوم اینکه اگر جواب مثبت است، مگر تمام عالم مظهر خدا نیست. پس چرا فقط یک مظهر (آیت الله قاضی (ره)) را به عنوان مظهر خدا در هنگام نماز نصب العین قرار می‌دادند؟ لطفاً به هر دو سوال پاسخ دهید!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هرچیزی مظهر انوار و اسماء الهی است ولی استاد سلوکیِ انسان، مظهر کمال انسانی آن شخص به حساب می آید. موفق باشید

40250

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: من متاسفانه با روضه و هیات و مداحی و.. ارتباط نمی‌گیرم و محرم و صفر برام سخته چون همه جا روضه است و من هم خارج از گود. و هی از روایاتی که در این بابه می‌ترسم (که نکنه شقی و.. باشم) و از اینکه از چنین حضوری محرومم، دنیا برام جهنم میشه. این درسته؟ باید چکار کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! هیچ فطرتی نیست که نسبتی با حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» نداشته باشد. می‌ماند که انسان بعضاً با این نوع روایت‌ها که از کربلا می‌کنند، نمی‌تواند با آن حضرت رابطه برقرار کند. پیشنهاد می‌شود سری به بحثی که اخیراً تحت عنوان «کربلا و عبور از دوگانگی بین «زندگی» و «مقاومت»https://eitaa.com/matalebevijeh/19721 شده است، بزنید و چنانچه آمادگی روحی در خودتان احساس نمودید به کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» که روی سایت هست، نظری بیندازید. موفق باشید

40186

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیزم: شما را برای خداوند متعال دوست دارم و این دوست داشتن را خداوند منان روزیم کرده، پس مطالبی که در زیر بیان میشه تصورات ذهنی بنده است که جنبه انتقادی پیدا نموده و خدمت شما عرض می‌کنم و هیچ قصدی هم ندارم جز این جنبه دوستی بیان شده. سه کانال از شما بزرگوار در پیام رسان ایتا مشاهده کردم که از مطالب مختلف آموزنده و معنوی، سیاسی، اخلاقی، معرفتی، ولایی و ... وجود دارد، در مواقع حساس کشور مثل حادثه شب قبل عید سعید غدیر خم - شهادت عزیزان و گستاخی جبهه کفر و نفاق و متناسب آن مواضع ولی فقیه حفظه الله تعالی-، این خلا وجود داشت که در کانالهای منتسب به شما مطالبی در خصوص چگونگی برخورد با این مسأله از جمله تبعیت از ولی فقیه، اتحاد و...، استفاده از ظرفیتهای موجود و راهکارهایی از این قبیل درج می‌شد تا برخی از مومنین که از این کانالهای ایتا بهره می‌برند به بقیه منتقل کنند که البته بخشی از مطالب مذکور با تعویق در سخنرانی شنبه شما مطرح شد، خلأ به درج برخی مطالب در وقت مقرر خود یافتم، در پناه حق تعالی باشید و دعای حضرت بقیه الله الاعظم روزی شما باشد، قربان شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر از نگاهِ دلسوزانۀ جنابعالی؛ عنایت داشته باشید که کانال مطالب ویژه همان‌طور که بر ویژه‌بودنِ خود تأکید دارد، خود را در جایی تعریف کرده که به مباحث معرفتی بپردازد و نه آن‌که مانند رسانۀ خبری عمل نماید و به همین جهت تنها پیام رهبر معظم انقلاب در رابطه با تجاوز رژیم صهیون در کانال قرار داده شد، مگر آن‌که یا در سخنرانیها و یا در مصاحبه‌ها و یا در جواب سؤالاتی که از طریق سایت پیش می‌آید، کاربران محترم را در معرض آن نگاه قرار دهد. موفق باشید

40246
متن پرسش

درود استاد: تا ۱۷ سالگی که آدم مذهبی نبودم و سر سوزنی به هیچ یک از محرمات الهی مقید نبودم، استدلالم این بود که خب این آدم هایی‌که این‌همه توی روضه وقت تلف کردن و قرآن و صلوات کیلویی ختم کردن و این‌همه دولا راست شدن، چه برتری نسبت به ماهایی‌که یکبار هم از اینکارها نکردیم، دارن؟! پس اینها صرفا یک سنت فرهنگی و از روی عادته. مدت ها بعد دست روزگار بهم سیلی زد و یه جوری حالم از دنیا و مافیها بهم خورد که «مجبور» شدم «ناچارا» و «بدون اختیار» رو بیارم به مذهب و مطلقا هیچ امید و هیچ خوشی و انگیزه ای جز همین روضه های وقت تلف کن و ختم کردن صلوات به تعداد فلّه ای، نداشته باشم. اتفاقا باز تو مسیر دینداری هم پدرم دراومد، خیلی هم خواستم برگردم، اما نتونستم. یعنی نشد. کلاف کاموا یه جوری توی هم پیچیده بود که راه برگشتی وجود نداشت. کاش دلم از سنگ بود. کاش اصلا دل نداشتم. القصه. ما گیر افتادیم توی اون هزارتوی بی‌نهایت و تمام نشدنی دین و خدا و شریعت و چه میدونم از این کلمه ها که خودتون بهتر بلدین. شروع کردم به جمع کتب و هی این کلمه ها رو ریختم توی این کله ی گنده‌ام. خیلی زود رسیدم به جایی که توی تمام جمع های مذهبی گنده گنده، کلی حرف برای گفتن داشته باشم و بتونم در موردش بنویسم و بتونم حتی بجنگم با استدلال های بی پایه ی ملحدین!! الان به جایی رسیدم که کافر جلوی روم بشینه، میتونم به شبهات جورواجور از مسائل اجتماعی و چرایی لزوم حجاب و ازدواج و محرمات گرفته، تا شناخت خود حقیقی و هدف زندگی زمینی و و و حرف بزنم و حتی اون طرف رو قانع کنم!! اما!!! خودم قانع نمیشم!!! یعنی طرف راضی میشه و حرفی برای گفتن نداره اما منی که رفع شبهه کردم خودم قبولش ندارم!!! تنها و تنها علتش هم وجود بی فایده ی خودمه در جهان هستی. هنوز سر همون پله ی اول هستم و اون شبهه ی بچگی ها، که الان تو که این‌همه دولا راست شدی و نامحرم ندیدی و تسبیح گفتی و خودخوری کردی، خودت چه گلی به سرت زدی که میخوای یکی دیگه رو دعوت کنی به این راه؟! لپ هات گل انداخته یا چهره‌ت نورانی شده یا سر سوزنی از چیزی خبر داری که بقیه ندارن؟! هیچ استاد. هیچ. الان من این‌همه با یاد خدا نشستم و پا شدم و خوابیدم و غذا خوردم و گریه کردم و خندیدم و ‌قدم زدم و کتاب خوندم و نوشتم و نوشتم و نوشتم، چی دارم که اون ملحد ها ندارن؟! البته، خیلی چیزها اضافه تر دارم. مثلا بیماری خودایمنی که داره پدر اعصابم رو در میاره. بگی نگی، یه نَمه دیوونگی و جنون هم دارم. بی حوصلگی و بیزاری از آدم ها هم هست تازه. در کل از خیلی رذایلی رنج می‌برم که اون کافر ها هیچ کدوم رو ندارن و بدون این نماز و روضه ها، خیلی بیشتر از من و خیلی از مذهبی های دیگه متصف به خلق و خوی الهی هستن. چون دختر جوانی هستم که لچک سرش میکنه، بچه ها ازم درمورد حجاب میپرسن و من اونارو میتونم قانع کنم ولی خودم رو نه! الان این لچک چی به من داده که میلیاردها آدمی که زلف پریشان به باد دادن، ندارن؟! خلاصه اوضاع مغزم خرابه استاد. این کلمه ها و حرف ها و خیالات هی بهش حمله میکنن و هستی و نیستی رو زیر سوال میبرن. کاش می‌شد یه کاری کرد این مغزِ خدانشناسِ خیر ندیده، دو ساعتم که شده آروم بگیره. میگم لابد اسکیزوفرنی دارم که میتونم این‌همه بشینم با خدا و امام زمان حرف بزنم! لابد از بیکاری و توهمه. خودتون گفتین مفهوم ذهنی شما از خدا واقعیت نداره، گفتین اون خدایی قابل تردیده که ساخته ی ذهن شماست. پس این عبادات منم خیالات خامه فقط. باید خودم رو مشغول کنم به یه کاری، خودم رو بزک دوزک کنم بشینم پشت میز منشی گری یا کارمند بانک شم و بعد دوباره با حقوقم لوازم آرایش بخرم و اینجوری ترقی کنم. درسته اینجوری هم تهش چیزی به دست نمیارم اما حداقل ادعای چیزی رو نداشتم. یا حداقل حساب کتاب های یه بابایی رو سر و سامون دادم به جای اینکه بیخود جمع کتب کنم. مجبور هم نیستم بخاطر این لچک، بشم نماینده اسلام و مسلمین و مسئول پاسخگویی به شبهات شبانه روزی ملحدین و فساد موجود در سیستم مالی حکومت آخوند ها! بیخیال استاد. من با دینداری بیش از پیش دچار پوچی شدم. اما راه برگشت هم ندارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همۀ حرف سال‌های اخیر بنده قصّۀ همین سخنان جنابعالی است که یا کفرِ نهایی و یا ایمانِ نهایی. و ما مذهبی‌ها اگر نخواهیم به خود دروغ بگوییم به هر حال در مسیر دینداری به این انکارهای بزرگ می‌رسیم و اتفاقاً در اینجا است که معنای ایمان را، آری! معنی ایمان را و نه باورهای انتزاعی را می‌یابیم. ایمانی که حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» در اوج حضور خود در قتلگاه امیدوارند بلکه خداوند از ایشان راضی باشد. عرضه می‌دارند: «صَبْراً عَلَى قَضَائِکَ یَا رَبِّ لَا إِلَهَ سِوَاكَ، یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ، مَا لِی رَبٌّ سِوَاكَ وَ لَا مَعْبُودٌ غَیْرُكَ، صَبْراً عَلَى حُكْمِكَ یَا غِیَاثَ مَنْ لَا غِیَاثَ لَهُ». و این است راز ایمان. در این رابطه عرایضی تحت عنوان «حقیقت ایمان در منظر امامان معصوم «علیهم‌السلام» و عرفا» https://lobolmizan.ir/sound/1476?mark=%D8%A7%D8%B9%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D9%81  شده است. خوب است بدان رجوع شود ولی ما در آنچه جناب حافظ به میان آورده است، هنوز باید بیندیشیم که می‌فرماید: «چو بید بر سر ایمان خویش می‌لرزم». تصور بنده آن است که این حضور، حضوری است که باید به جای آن‌که گمان کنیم در اختیار ما قرار گرفته است، در جستجوی آن باشیم. عرایضی در رابطه با «متعَمّقون» که قصۀ انسان‌های آخرالزمانی است، شده است. خوب است در سرگردانیِ خود به آن سو نظر کنید و از موضوع نیهیلیسم و یا نیست‌انگاری که تقدیر بشر آخرین دوران است، نیز نمی‌توان به راحتی عبور کرد و از فهم آن خود را مصون داشت با توجه به همین امر، عرایض بنده در رابطه با کربلا در این روزها با مدّنظرقراردادنِ این نوع سرگردانی که عین چشیدن ایمان است و باز سرگردانی؛ پیش آمده است. موفق باشید      

40231

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و درود خدا بر استاد عزیز: خیلی حالم این روزها بده حس می‌کنم هرلحظه دلم میخواد از سینه بزنه بیرون دست و دلم به هیچ کاری نمیره احساس بیهودگی می‌کنم. آرزوی مرگ. از هر نسبتی که دارم دلزده شدم. از زندگی، از جامعه، از خانواده، از خودم. ی کاری برام بکنید و راهی پیش پایم بگذارید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت الله حس‌زاده «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌فرمودند برای آن‌که ذهنیات، مرا مشغول نکند خودم برای خودم برنامه ریزی می‌کردم. که در این مورد خوب است به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» رجوع فرمایید از آن جهت که بالاخره باید با برنامه‌ریزی زندگی را مدیریت کرد و در این برنامه‌ریزی‌ها نباید سخت‌گیری نمود. موفق باشید 

40178

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

به نام خدا. تاریخ، مشمول و محکوم تکرار کفر و الحاد نیست؛ ما مرحله مدرن را پشت سر گذاشته‌ایم. مسئولیت تحقق هستی خود، قابل واگذاری نیست و تنها در ولایت مطلق تماماً معنا می‌یابد - این یکتا مسیر آزادی و کمال انسان است. آزادی بزرگ در پذیرش ولایت محقق است، که در الگوی پوچ تحمیلی غرب که آزادی را به ابزاری برای سلطه تبدیل کرده، ممکن نبود زیرا به جای اجازه بلند قامتی انسان او را می‌شکست تا آدم نداند کیست. هرگونه انکار این اصل، به معنای خروج از دایره آزادی انسانی است، خصوصاً در این برهه متکامل تاریخی که همه چیز در بهترین شرایط و آخرین تاریخ از سیر هستی می‌باشد. خداوند، یگانه با کسانی است که در مسیر حقیقت به ولایت متمسکند، و مخالفت با این کمال، مستوجب خشم سخت الهی است - این دوگانگی (مهر و قهر) از اصول تغییرناپذیر اراده خداوند از ولایت در نظام هستی محسوب می‌شود که در این زمان نهایتش را مظهور می‌یابیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. مگر می‌توان با نگاه خود و بر مبنای افکار جزئی و شخصیِ خود زندگی را ادامه داد؟ در حالی‌که بازندگی ذیل ولایت الهی که تعیّنِ آن، زندگی ذیل ولایت فقیه است؛ انسان معنی متعالی خود را می‌یابد از آن جهت که درک می‌کند وسعت او وسعت ولیّ الهی او است که خود را ذیل او احساس می‌کند. موفق باشید

40168

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام خدمت استاد‌ محترم: درست است که بگوییم در تاریخی که عقل تکنیک تقدیر بشر امروز شده، دستیابی به انرژی اتمی لازم است که البته می توان با این انرژی هم دوبرخورد متفاوت گشتل یا غیر آن را داشت، اما در تاریخی که تکنیک تقدیر بشر نبود نیازی به این انرژی نداشتیم و تعامل ابتدایی و بسیط با طبیعت چاره ساز بشر بوده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. تعامل با طبیعت و حضور در آغوش طبیعتی که برای آن نوع زندگی فراهم شده است که غیر از این نوع زندگی‌ها است که ما مجبور شویم انرژی‌های نهفته در طبیعت را از حلق آن بیرون بکشیم. این شبیهِ بیرون‌کشیدن آب‌های عمیق زمین است که برای حفظ زمین بوده تا از نشست‌های آن جلوگیری شود. موفق باشید

40116

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: بنده و چند نفر از دوستان اعضای اصلی شورای کانون فرهنگی هستیم که در خصوص ادامه روندمان از محضر شما راهنمایی می خواستیم. کانون مان از سال ۸۳ شروع به کار کرده که در مقاطع مختلف روندهای مختلفی را تا کنون آزموده، حدود ۸ سال پیش یک روند تربیتی با توجه به تجربیات قبلی انتخاب و شروع کردیم در زمان شروع روند از روحانی کانون درخصوص ادامه حضورشان روند کلی کانون سوال پرسیدیم و ایشان گفتند روی بنده حساب نکنید و دنبال فرد جایگزین باشید چون قصد رفتن به قم را دارم، ولی ما اهتمام داشتیم که ایشان در راس حضور داشته باشند، حدود سه سال پیش و با رفتن امام جماعت شب مسجد، ایشان جایگزین ایشان شدند و گفتند هستم، ولی در عمل اتفاقی نیفتاد و مسائل معطل ایشان شد و تا کنون هم همین روند ادامه دار بوده، در کلام می گویند بنده محکم هستم ولی در عمل این طور نیست. این اتفاق نه تنها در روند کانون بلکه در روند مسجد هم وارد شده و کم کم یکی یکی نفرات مسجد و کانون به خاطر رخوت و مشخص نبودن مسائل در کلان مسجد و کانون یا رفته اند یا درحال رفتن به مجموعه های دیگر هستند. درمورد وظیفه ما که از دغدغه مندان و مسولان مسجد و روند تربیتی هستیم در مورد ایشان که جایگاه مسئول کانون و امام جماعت مسجد را دارند درخواست مشورت داریم و به چه نحوی مسیر خود را با ایشان مشخص کنیم که از یک طرف فرمایش امام خمینی عزیزمان است که مرکزیت امر باید روحانی باشد و از طرف دیگر عدم مشارکت جدی ایشان در امورات مجموعه. و العاقبة للمتقین. با تشکر از حسن توجه شما استاد گرامی. یا علی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  به هر حال با احترام به شخصیت ایشان و بدون تقابل که مطمئناً به ضرر مسجد و فضای معنوی آن خواهد شد سعی بفرمایید با همراهی هیئت امنای مسجد به همان روش نرم و ظریف اهداف رهبر معظم انقلاب را متذکر جوانان عزیز بشوید و حقیقتاً باید نگذارید به راحتی مردم ما از رهنمودهای ارزشمند رهبری غفلت کنند و معلوم است که آن روحانی محترم در این رابطه اگر فرصت همراهی نداشته باشند مسلماً مخالفت نخواهند کرد. موفق  باشید.

40099

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و ارادت: جناب استاد بنده ۲۱ ساله و سال دوم پزشکیم. با توجه به شرایط جامعه و سخت شدن عرصه بر بنده تصمیم به ازدواج دارم. اما ۲ نکته برای من مانع است اول اینکه تمکن مالی ندارم و دوم اینکه برخی می‌گویند به مسیر علمی حقیر ضربه می‌زند. می‌خواستم نظر جنابتان را جویا شوم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با همۀ این حرف‌ها اگر شرایط ازدواج در عین سادگی و بدون دردسر با موردی که متوجه موقعیت شما باشد و نخواهد با رسومات عرفی، زندگی تحصیلی شما را از مسیر خود خارج کند؛ پیش آید چه اشکالی دارد. موفق باشید

40261

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: کتاب راز شادی امام حسین در قتلگاه را می‌خوانم. شما راز شادی را در این می‌دانید که حضرت به برنامه ای که خداوند از طریق پیامبر به سیدالشهدا ابلاغ کردند و آن هم شهادت بود عمل کردند. یعنی راز کربلا یکی در این بود که حضرت و اصحاب می‌دانستند برای چه شهید می‌شوند و یکی نحوه شهادت بود. علت شهادت که جلوگیری از انحرافی بود که از سقیفه شروع شده بود و طبق گفته معاویه فراموش کردن پیامبر بود که با شهادت حضرت بنی امیه به برنامه خود نرسیدند. درست متوجه شدم؟ درباره اینکه حضرت نحوه شهادت را طبق برنامه جلو می‌بردند توضیحی بفرمایید. یعنی چه حکمتی بود که جنگ اینطور پیش رفت که اصحاب یکی یکی ابتدا رفتند و سپس بنی هاشم و بعد سیدالشهدا؟ تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله در رابطه با کتاب «راز شادی....» متوجۀ نکتۀ خوبی شده‌اید. در مورد سؤال‌تان خوب است به کتاب «معنای درک حضور تاریخی اصحاب امام حسین علیه‌السلام » که همراه با صوت آن روی سایت هست؛ رجوع فرمایید. موفق باشید

40215

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: اینکه گفته میشه خدا با ماست. سوال دارم و اینکه مگه خدا با مردم غزه لبنان و سوریه نبود؟ من نمیتونم این تناقض رو تحلیل کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! خداوند با همۀ مظلومان عالم است و هرکدام را به نحوی که زندگی آن‌ها معنا پیدا کند، همراهی می‌کند به همان معنای «انّ الله مع الصّابرین» که بعد از این آیه، موضوع شهادت شهداء را به میان می‌آورد به آن معنا که گویا حتی بعد از شهادت، بیشتر در کنار شهدا به نقش‌آفرینیِ شهدا مدد می‌کند. موفق باشید

40141

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله: در آستانه عرفه التماس دعا. استاد جان، با توجه به اینکه در تفاسیر و روایات آمده که خداوند مقام امامت را بعد از خلت و نبوت به حضرت ابراهیم عطا فرمود، جایگاه حدیث زیر چیست که می فرماید بعد از آدم (ع) هرگز زمین بدون امام نبوده؟ امام باقر عليه السلام: وَاللَّهِ، ما تَرَكَ اللَّهُ أرضاً مُنذُ قُبِضَ آدَمُ عليه السلام إلّا وفيها إمامٌ يُهتَدى‏ بِهِ إلَى اللَّهِ، وهُوَ حُجَّتُهُ عَلى‏ عِبادِهِ، ولا تَبقَى الأَرضُ بِغَيرِ إمامٍ حُجَّةٍ للَّهِ‏ِ عَلى‏ عِبادِهِ. به خدا سوگند، خداوند از هنگامى كه آدم عليه السلام را قبض روح كرد، زمين را بدون امامى كه با او به خدا ره جويند، رها نكرد و او حجّت بر بندگان خداست و زمين، بدون امامى كه حجّت خدا بر بندگانش باشد، باقى نمى‏‌ماند. الكافی جلد۱ صفحه ۱۷۹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری وقتی هدف خلقت به حکم «لَوْلاكَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاكَ،»؛ خطاب به حضرت پیامبر می‌فرماید اگر تو نبودى، جهان را نمى ‏آفريدم،  می‌فهمیم که همواره باید انسان کاملی در زمین باشد که او مقصد خلقت است و در هر زمان با جلوه و شخصیت خاصی به میان می‌آید فرمود:  «لولا الحجة لساخت الأرض بأهلها.» اگر حجت در روي زمين نباشد، زمين، مردم را به كام خود فرو مي‌‌كشد. موفق باشید

40115

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سوال نگارنده این است: اگر من فردید را نمی شناختم و برخی از توضیحات وی در باب اشعار حافظ را نمی دانستم از این شرح شما در مورد این بیت (و همینطور سایر ابیات این غزل) چنین نتیجه نمی گرفتم که شما براین باورید که حافظ از آدم علیه السلام و آن دل بی حفاظ و بی جدار و بی غیرتش ناراحت بوده که «مسکن مالوف» و بهشت را رها کرده و خودش و ما را گرفتار دنیا (کثرات عالم وجود) کرده و حتی یاد آن مسکن مالوف یعنی بهشت را هم نمی کند ولی ما باید امیدوار باشیم در آینده ای که در پیش است به آن بهشت بازگردیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید با دقتی که جناب علامه طباطبایی در رابطه با آیات مربوط به بهشت برزخی دارند می‌توان متوجه نکاتی شد که جناب فردید نیز متوجه آن شده است. موفق باشید

40198

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: برنامه وعده صادق ۳ از شبکه خبر در ۲۸ خرداد با گفتگوی جناب آقای دکتر سعید جلیلی و سرکار خانم سحر امامی را به خدمت شما می‌فرستم. ایشان حقیقتا از اساتید نخبه‌ی تهذیب شده هستند که بخوبی مسائل را شرح داده می‌دهند. امید می‌رود از سخنان ایشان بهترین استفاده را نماییم ان شاءالله. https://telewebion.com/live/irinn?e=0x137f0a3a

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. امید است با چنین بصیرتی ما در این انقلاب، حاضر و حاضرتر شویم. موفق باشید

40163

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: خدا قوت، ان شاء الله سلامت و بهره‌مند باشید. ببخشید یه سؤال داشتم، منظورتان از کشیک نفس کشیدن و مراقبت‌ها اینجا (در شرح فص شیثی) چیست؟ آیا این تذکرات تون اخلاقی و عملی است؟ در یک مباحثه دوستانه به این چالش خوردیم. «فأی صاحب کشف شاهد صورة تلقى إليه ما لَمْ يَكُن عنده من المعارف و تَمْتَحَهُ ما لَمْ يكن قبل ذلك في يده فتلك الصورة عبلة لا غيره، فمن شجرة: المرة غرسه كالصورة الظاهرة مِنْهُ في مقابلة الجسمِ الصيقل ليس غيره، إلا أن المحل أو الحضرة التي رأى فيها صورة نفسه تلقى إليه ينقلب من وجه الحقيقة تلك الحضرة، كما يظهر الكبير في المرآة الصغيرة صغيراً و يظهر غير المستطيل في المستطيلة مستطيلاً، و المتحركة متحركاً وقد تغطيه انتكاس صُورتِهِ مِنْ حَضْرَة خاصة، وَ قَدْ تُعْطِيهِ عَيْنَ ما يَظْهَرُ مِنها فَيُقابلُ الْيَمِينُ مِنها اليَمِينَ مِنَ الرائى وقد يُقابل اليمين اليسار و هو الغالب في المرايا بمنزلة العادة في العموم و بخرق العادة يقابل اليمين اليمين و يظهر الانتكاس. وهذا كله من أعطيات حقيقة الحضرة المتجلى فيها التي أنزلناها منزلة المرايا» پس با توجه به نکته‌ی فوق هر صاحب کشفی که شاهد معارف و صورت‌هایی در مثال متصل یا منفصل باشد که به او رسیده و قبلاً نداشته و به صورت هبه به او رسیده، همه و همه آنها از عین ثابته خود اوست و از درخت نفس خودش میوه چیده است. نفس که برای ظهور آن صور و معارف مستعد شد پس آن عطایا به رنگ آنچه در مکاشفه وجود دارد، بر او آشکار می‌شود و آن عطایا از معتبر عین ثابته‌ی او نازل می‌شوند حضرت عیسی نقد در این رابطه می‌فرمایند: علم در آسمان و زمین و ماوراء دریاها نیست، «العلم محصول في قلوبكم تأدبوا بين يدى بأدب الروحانيين وتخلقوا باخلاق الصديقين اظهروا العلم من قلوبكم حتى يعطيكم» علم در قلبهای شما است به ادب روحانیون در محضر حق مؤدب شوید و متخلق به اخلاق صدیقین بگردید علم از قلبهای شما ظاهر می‌شود و شما را در بر می‌گیرد. البته سیر به سوی عين ثابته و مقام کلی خود نیاز به همت و صبر و پشت کار طولانی دارد، سالک باید همت داشته باشد و در گرفتن هبه از باطن خود تعجیل نکند تا به مرور ظرفیت لازم را پیدا کند. عطار می‌گوید: اگر یک انبار پر از ارزن باشد و به شما بگویند گنجشکی روزی یک دانه از آن بر می‌دارد تا انبار خالی شود آنگاه آنچه را باید به تو بدهیم می‌دهیم باید صابر باشید و بدانید آن کسانی که زود می‌گیرند بیم آن می‌رود که مجذوب اسمی شوند و در همان حد بمانند. عمده آن است که متوجه باشیم مباحث عرفان نظری چگونه جهت جان ما را متوجه حقایق و عين ثابته خود می‌کند تا با کشیک نفس کشیدن قدم قدم به سوی آن حقایق جلو برویم و نظر خود را به سوی چیز دیگری نیندازیم. درست است که عین ثابته حقیقت ما است ولی بسیار کار می‌برد تا انسان به عین ثابته‌ی خود برسد و در حقیقت کلی خود مستقر گردد، مقامی که تماماً در محضر حق است و حق تنها از آن مجرا برای او ظهور می‌کند و او همه ی آن حقی را که می‌تواند بیاید می‌یابد. محی الدین در رابطه با این که هر هبه‌ای از عین ثابته سالک به او می‌رسد مثال آینه و صورتی که در آینه ظاهر می‌شود را می‌زند و این که آینه چیزی جز همان صورت را نشان نمی‌دهد، هر چند ممکن است آن صورت به جهت خصوصیات آینه متفاوت ظهور کند و لذا تفاوت عطایا به جهت تفاوت آن ظرفی است که هبه در آن تجلی می‌کند ولی در هر حال همه از خود شما است و شما خود را در آن عطایا می‌بینید هر چند خطورات خیال و قلب و روح بر آن هبه اثر می‌گذارند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نسبت تکوینیِ خود با وجود مطلق و به این معنا به حضرت حق بیندیشید، و از طرف دیگر به امکان ذاتی خود که تماماً عدم است ولی «عدمٌ مّا» که نیستی است در عین ظرفیتِ شدن با امکانات گوناگون. و این موجب حضوری از جنس انتخاب در بین آن نوع امکان‌ها می‌شود و انسان در این میدان که میدان بودنی است که هیچ هویت خاصی ندارد ولی با کشیک نفس‌کشیدن به همان معنای انتظار و باز انتظار، می‌یابد که در وجود خود خبری هست و استقرار در این انتظار، یعنی زندگی و باز زندگی. موفق باشید

40097

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

میگن روزی دست خداست و خدا مومنین را بیشتر دوست دارد پس چرا وضع کشورهای غیر مسلمان بهتر است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید نمی‌توان در این رابطه یک قاعده‌ای را شکل داد. آیا آنچه در کشورهای استعماری به چشم می‌خورد، رزقی است که خداوند برای آنها رقم زده؟ و از آن طرف آیا استدراجی در میان نیست؟ که البته بحث آن مفصل است. خوب است در رابطه با رزق، سری به کتاب «جایگاه رزق در هستی» که روی سایت هست بزنید. موفق باشید

40242

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام عرض می‌کنم. قاعدتا یکی از عوامل انحراف از خط انقلاب، عدم فهم صحیح یا عدم تبیین موضوعاتی است که در این مسیر پیش می آید. رجز خوانی های فرماندهان نظامی ما در طول سالیان متمادی در رابطه با اسرائیل انتظار صدمات جدی و بازدارندگی خیلی قابل توجه بیشتری را ایجاد کرده بود. رهبر انقلاب پیروز این ۱۲ روز جنگ را به ما نسبت دادند. این فرمایش ایشان برای من واضح نیست و تقاضا دارم در صورت امکان تبیین بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در رجزخوانی فرماندهان در میان نیست. طبیعی است که جنگ بدون تلفات نمی‌شود. مهم به هدف نرسیدنِ دشمن است و آینده‌ای که این شکست برای دشمن دارد و آن را گرفتار بی‌آیندگی کرد. این نکتۀ مهمی است که با نگاه تاریخی به رخدادی که پیش آمد باید مدّ نظر باشد. موفق باشید

40191

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: استاد خواهش می‌کنم راهنماییم کنین چیزی بفرمایین قلبم داره از جا کنده میشه. وقتی تهدید علیه جان امام خامنه ای رو می‌شنوم حاضر نیستم حتی ثانیه ای بعد از ایشون نفس بکشم. من افقرای این جامعه ام حتی همین الان که دارم این متن رو می نویسم شوهرم یک هفته ست بیکاره حتی خوراک برای بچه هام ندارم باور می‌کنید هیچ پولی ندارم اما اصلا مهم نیست من این کشور و نظام و این رهبری رو دوست دارم و مرید این آقا هستم. حاضرم خودم و بچه هام با گشنگی بمیریم اما کوچکترین لطمه ای به این آقا و این نظام وارد نشه. می ترسم بخاطر ناشکری عده ای و قدر ندونستن عده ای خدا تنبیه مون کنه! خواهش می‌کنم راهنماییم کنین حالم بده این موضوع رو نمی تونم تحمل کنم که حضرت آقا تهدید بشه. ملتمسانه به حال روحی من کمک کنین.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی حضرت حق می‌فرماید: «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لكِنَّ الْمُنافِقينَ لا يَعْلَمُونَ (منافقون/۸) همه چیز در راستای عزت و شوکت ایران و رهبر فرزانۀ او جلو و جلوتر می‌رود. در این مورد خوب است به جواب سؤال شمارۀ 40195 نظری بیندازید. موفق باشید

40190

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

به نام خدا. این ترس ها مال ما نیست، اینها ترس های صهیونیست و آمریکاست که گاهی حس می‌کنید، آنها همواره این اینگونه به ما تهمت زدند. ما دعای پاک ترین و محبوبان خدا را همراه خود داریم این ویدئو در زیر از کودک فلسطینی که با اشک و آه و خشم موشک های ما را دعا می‌کند نشانه ای پرفروغ از پیروزی ماست. هرکسی به هر نحوی از ترس یا هر بهانه ای قدرت الهی نادیده گیرد و اراده ای مقابلش بکند با خشم الهی روبروست. والله قسم اگر تمام شرق و غرب با ما به جنگ آیند سر توحید، ما هرگز ذره ای کاستی نداریم و به استقبال آن رفته ایم، باشد که لطف خداوند برای حکومت جهانی اسلام به تحقق نشیند یقیناً. https://cdn.imgurl.ir/uploads/s039368_InShot__.mp4

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! چگونه حمد خدا را نکنیم وقتی با تحقیر رژیم صهیون، مردم مظلوم غزه را این‌چنین شاد می‌کنیم و اسطورۀ شکست‌ناپذیریِ آن رژیم را رسوا می‌نماییم. موفق باشید 

نمایش چاپی