بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
40044
متن پرسش

سلام استاد: کم لطفی است که نگویم دلم برای خدای سید ابراهیم تنگ شده. جز اشک ریختن مگر کار دیگری هم می شود کرد، ان‌شاءالله خود سید الشهدا جواب کاری رو که کردم بدهد. از بچگی عاشقش بودم حال رفتم کربلا و به او در زیر گنبدش گفتم چرا عاشقی یادم نمیدهی. خاک بر سرم. همه چیز را از خودم گرفتم، آری قصه ی عجیبی است این که اگر همین حال هم دستم به حرم می‌رسید راحت می‌توانستم بگویم که ای امام حسین در آن دور دست ها کسانی که دم از تو می‌زنند بهشان که می‌گویم فضا جوریست که هیئتت برایم مثل این است که از سر بیکاری آمده ام. اما حقیقت سوزناک است و آن هم این است که مگر غیر از حسین هم کس دیگری هست، اگر این سوال از من گذشت، مانند این است که تیر خلاص خود را با بی اعتنایی از کنارش گذشته ام. خب من نمی دانم چرا هرچی به دوستان میگم این مدرسه کوفتی مثل شمع داره منو آب میکنه، میگن که خب برای معلمت نامه بنویس و پیش خودت نگه دار. بابا تموم شد دلم می‌خواست از الکترونیک نه در حد زیاد بلکه در حد متوسط در دستانم موجود باشد یعنی اگر بخواهم ایده ای را از بُعد الکترونیکی اش نگاه کنم، دسترسی داشته باشم به کارهای لازم برای انجام کار. یک سری حرف ها رو نمیشه اینجا زد که چه اتفاق هایی افتاده. بعضی ها هم می‌گویند که تو اگر می‌خواستی چیزی را بسازی می‌رفتی و در فلان سایت یاد می‌گرفتی، خب من خاک بر سر الان اینجا چه کنم، سایت فقط می‌تواند مطلبی را ارائه کند و من نمی‌دانم باید از کجا شروع کنم و برای خودم از الکترونیک پایه گذاری کنم. حضرت آقا در سخنان اخیرشان گفتند: «موضوع دوّمی که برای دستگاه کارگری لازم است و من یادداشت کرده‌ام، مسئله‌ی «مهارت‌افزایی» است. یکی از کارهایی که ما باید انجام بدهیم، این است که تلاش کنیم کارگر ما، کارگری ماهر بشود. اگر چنانچه کارگر، در کار ماهر بشود، کار بهتر، مرغوب‌تر، برجسته‌تر تولید خواهد شد، به دست خواهد آمد که طبعاً، به نفع سازنده است، به نفع کارگر است، به نفع جامعه است؛ به نفع همه است. این یکی از [مسائل] مهم است.حالا ما برای مسئله‌ی مهارت‌آموزی، دستگاه هم داریم. حالا الان در [بین] راه وزیر محترم هم به من گفتند، بنده هم اطّلاع دارم؛ آموزشگاه‌های فنّی و حرفه‌ای، یک زمینه‌ی بسیار خوبی است. کسانی هستند از جوانهای ما، بلکه نوجوان‌های ما که مسیر تحصیلات دانشگاهی را بر این مسیر حرفه‌آموزی و فن‌آموزی ترجیح نمی‌دهند و در اینجا کار می‌کنند. اینها بهترین کارگرانند؛ بهترین کسانی هستند که می‌توانند به کشور خدمت کنند، به خودشان خدمت کنند، سطح زندگی خودشان را بالا ببرند، سطح زندگی مردم را هم بالا ببرند. ما این امکان را داریم. البتّه در کنار آموزشگاه‌های فنّی و حرفه‌ای ــ که مهم است و بنده بارها تأکید کرده‌ام ــ خود شرکتهای بزرگ هم می‌توانند در حاشیه‌ی کار خودشان، یک دستگاه‌هایی برای افزایش مهارت ایجاد کنند؛ این هم می‌شود. [این] از کارهایی است که باید انجام بگیرد؛ شرکتهای بزرگ می‌توانند این کار را انجام بدهند. دوره بگذارند؛ دوره‌های موقّت بگذارند، مهارتهای لازم را به کارگران بدهند تا بتوانند کار را بهتر و با مهارت بیشتری انجام بدهند.» بعد اگر زیاد هم حرف زدیم می‌گویند نقد که می‌کنی جوابش را هم باید بدانی در حالی که گور بابای نقد، چرا سپاه سپاه اول انقلاب نیست، چرا مجلس مجلس اول انقلاب نیست، این ها بحث دارد و باید گفت و گو کرد که متاسفانه کسانی از دوستان شما استاد عزیزم با آنها مطرح می‌کنم و می‌گویند نقد که می‌کنی جوابش را هم باید بدانی و خودمان هم اگر جای مسئولین برویم همین هستیم در حالی که بنده از باب دیگری وارد شدم و غُر نزدم، از بابی که در آن امیر کبیر گم شده است. آخر من نفهمیدم در رابطه با این مدرسه، با چه کسی طرفم. اگر این طور است Call of Duty بازی کردن برایم بیشتر جذبه دارد تا این که بخواهم اصلا فکر کنم به این که چرا مدرسه بدرد نخور است و این قدر دارد وقتم را می‌گیرد. برای همین است که گفتم سخت است برایم از دست دادن بی قرای کردن برای امام حسین برای همین است که می‌گویم خاک برسرم که رفتم و به او گفتم چرا عاشقی کردن را یادم نمی‌دهی، خلاصه که دلم اشک ریختن برایش را می‌خواهد، دلم تنگ شده است برای روز های رئیسی که راحت در اختیار خدا و امام حسین بودم. خدا حافظ تان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام  علیکم: از خدای شهید ابراهیم رئیسی گفتید. آری! این خدای ابراهیم رئیسی می باشد که تا این اندازه در قلبها و در آینده، آری! در آینده این تاریخ حاضر است تا به جهانی دیگر که جهان سیطره نظم استکباری نیست، بیندیشیم و آن حضوری است به نام حضور در «جهان بین دو جهان». و این جا است که مائیم و استعدادی جامع که معرفت و معنویت و سیاست و علوم دیجیتال را یکجا در خود جمع می کند و ماورای تاریخی که سیاست اش غیر دیانت است، و معرفتش غیر تفکر فنی؛ حاضر می شویم. و این همان خدای شهید رئیسی می باشد. همان خدایی که ملاحظه کردید همگان از طریق شهید رئیسی او را در خود یافتند. موفق باشید      

39608
متن پرسش

سلام علیکم: الهی تا آخر عمر بفدای مردم لبنان و فلسطین شوم که گردن همه ما حق بزرگی دارند. در شأن یک موحد در جای جای دنیا الالخصوص ایرانیان نیست که سپاسگزار مقاومت و فداکاری بینظیر آن مردم پاک نباشیم. همانها که راه عبودیت خدا را به چه زیبایی پاس داشتند و جانهایشان امروز حامل حق و حقیقت است، آری اگر آنها با حضرت سید حسن نصرالله روحی فداه دارند می‌گویند نحن الحق براستی که چون منصور حلاج بصدق سخن می‌گویند. جوانان عزیز که رهبر معظم انقلاب اسلامی عاشقانه شما را دوست دارد و شک نکنیم هیچ کس در این دنیا اندازه ایشان بعد از معصومین و با معصومین صلوات الله علیهم اجمعین کسی نیست که به سعادت و رشد ابدی جان‌های ما این اندازه بینظیر علاقه داشته باشد، ببینید مردم بزرگ لبنان و فلسطین با فهمیدن محبت حضرت امام خامنه ای به چه رشدی رسیدند که می‌بینیم مردم ایران هزار سال از لحاظ رشد از مردم مقاوم لبنان عقبند! دقیقاً در همین زمان که بنده و شما به کم ترین بودن قانع شدیم، دلم برای خودمان می‌سوزد. آن سید عزیزی که جانم فدایش باد چنان هست که گویا هرگز مردنی نیست و در همه تاریخ آخرالزمان حاضر است، اگر او یار امام عصر عجل الله تعالی فرج نیست پس چه کسی چنین ادعایی می‌تواند داشته باشد. جهان تحول بزرگی را با مقاومت لبنان ایجاد کرد که همه ما به این تحول نیاز مبرم داشتیم. تحقیقا می‌بینم که به هر انسانی از سید نصرالله سخنی بگویی از او بفکر فرو می‌رود. نه اینطور نیست که بعضی فکر کنند حرکات دینی حزب الله لبنان نیاز به ما دارد! ما نیاز به آنها داریم، آنها زبان گویا و جلوات رفیع و قامتان محکمی دارند که هرگز ضعیف و ناکافی نیست. مردم ایران بدانند همه آنچه از مدرنیته می‌خواستند از سر زرنگی! دیگر پشیزی نمی ارزد. خوشا بحال جوانان لبنان که سلام رهبری را با این‌همه عشق دریافت کردند که از پاسداشت محبت ایشان است. بر بنده واجب شد تا این مسئله را بازخوانی کنم زیرا می‌دانم حق سید حسن و مردمشان توسط ما ادا نشده و فکر نمی‌کنم بتوانیم ادا کنیم مگر که به آنها با تواضع و ادراکی بدون ادعا نگاه کنیم که ان شاءالله خدا قسمتمان کنند بلطف و رحمت و محبت پروردگاریشان. جوانان ما که آنقدر برای رهبری مهمند، این راه نجات ابدی ماست، عاشقانه ای بنام مقاومت لبنان که هرکجایش را بنگری زیبایی پس از زیبایی است. اکنون ماییم و توهم ادامه مدرنیته که تولستوی در باره اش گفت: اگر بدنبال معنا در زندگی بگردید همیشه در نهایت با همان چیز مواجه می‌شوید که از آن فرار می‌کنید: پوچی.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید حقیقتاً راه نصرالله آغاز شده و از این جهت سید حسن نصرالله رفتنی نیست، مهم نسبتی است که ما باید در خود در این تاریخ با آن مرد پیدا کنیم که این امر مهمی است. عرایضی در شرح غزلی از جناب حافظ تحت عنوان «معجزۀ دفاع نرم در تشییع شهید سید حسن نصرالله» در پیش است. امید است متذکر این امر باشد که چرا گفته می‌شود راه نصرالله به عنوان مکتب فکری مقاومت، آغاز شده. موفق باشید      

39503

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: استاد بنده طبله هستم و یک مسئله ایی در زندگی برایم‌اتفاق افتاده که از شما راهنمایی می‌خواهم. استاد بنده در یک تضادی واقع شدم به این صورت که در هر موضوعی که به آن مشغول می‌شوم می‌دانم سرانجامش پوچ هست یعنی اکثر مسائل برایم پوچ هست و می‌دانم در انتها هیچ ندارد اما در عین اینکه می‌دانم این مسائل پوچ هستن اما به آن ها نیاز دارم از کوچک ترین مسائل مثل امور روزمره حتی محبت و عاطفه از دیگران تا بزرگ ترین مثل علوم مختلف یا اهداف متفاوت هر کدام‌را که انجام میدم یا نگاه می‌کنم می‌دانم پوچ هست از طرفی به این گونه مسائل نیاز دارم به عنوان مثال عاطفه از سمت خانواده در نظرم پوچ هست به این معنی که نمیشه بهش دل بست چون محدوده اما به آن نیاز دارم یا اموری دیگر که‌پوچ هستن اما به آن ها نیاز دارم و هنوز هم نتوانستم از این موقعیت خارج شوم یعنی در دوگانگی هستم. با کتب معرفت نفس شما هم آشنایی دارم و دیده ام دیگران را به این سمت سوق دادین ولی نتوانسته به صورت حضوری آن را در زندگی پیاده کنم خواهشمندم راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال از طریق «معرفت نفس» می‌توان متوجۀ حضوری شد که از اکنون تا ابدیت در آن حلضریم و این حضور را باید با اُنس با حقیقت بخصوص با تدبّر در قرآن زنده نگه داشت و در نسبت با آن حضور وظایفی نسبت به خود و به اطرافیان خود برایمان پیش می‌آید که در جای خود معنابخش خواهد بود. موفق باشید

39502

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: آیا فردی که در مجلس امام حسین علیه السلام است و اشکش نمی آید باید ادای کسی که گریه اش میاد در بیاره؟ آیا این کار ریا نیست؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید نیاز باشد که معرفت به مقام امام و وظیفه‌ای که در راستای معرفت به اولیای الهی برای انسان پیش می‌آید را بیشتر مدّ نظر قرار دهیم. موفق باشید

40720

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و درود خدمت استاد عزیزم: استاد چگونه با فرمایش آیت الله بهجت (ره) در کتاب بشارت از حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف ( امام زمان علیه السلام ما را می‌بینند و صدای ما را قبل از اینکه خودمان به زبان بیاوریم و بشنویم می‌شنوند) همیشه در همه کارها و رفتارها و نیات مان مدنظر داشته باشیم و ملکه هر لحظه مون باشه؟ من خیلی مواقع که عصبانی میشم از دست بچه های کوچیکم بخاطر اشتباهاتشون یا بازیگوشیهاشون آقا رو از یاد می‌برم و داد می‌زنم ولی بعدش کلی از دست خودم ناراحت میشم تا چند روز حالم بده نمیتونم فراموش کنم. بعدش با خودم میگم آخه من کجا و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف کجا؟ تصمیم گرفتم برای کنترل نفسم از اول بشینم مباحث معرفت نفس شما رو گوش بدم. استاد فکر می‌کنم همیشه و هر لحظه باید گناهان خودم رو ببینم تا دچار عجب و تکبر نشم. خیلی از خودم بدم میاد . چه توقعی از آقا داشته باشم که منو بپذیرند؟ یا علی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همچنان‌که در جلسۀ ۳۲ «انسان و باز انسان» https://eitaa.com/matalebevijeh/20587 عرض شد در نظر به حضرت صاحب الامر مدّ نظر ما آن حضرت که انسانِ انسان‌ها می‌باشند می‌آید که در واقع وجه نهایی ما هستند و از این نظر از درون ما و از طریق خود ما ناظر بر ما می‌باشند و می‌توان همواره آن نهایت را که حیّ و حاضرند و جانِ جانان ما هستند، مدّ نظر داشت. ۲. آری! این لطف خداوند است که انسان متوجۀ گناهانش می‌شود ولی نباید مأیوس شد. باید به کمک استغفار از آن گناهان عبور نمود. موفق باشید

40709

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: در کتاب معاد در قسمت سوال قبر عامل تثبیت عقاید احوال بنده ی صالح خدا و دشمن خدا رو بازگو کردید چرا ممتحن قبر ابتدا کفن های دشمن خدا را کنار می‌زند بعد سوال می‌کند؟ اینجا منظور از کنار زدن کفن چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً صورت رفع حجاب‌هایی است که با حضور برزخی متوفی از آن طریق، صورت می‌گیرد و شخصیت آن فردبه ظهور می‌آید. موفق باشید 

40479

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیزم: با خواندن کتاب رازهای نماز علامه جوادی احساس کردم انگار در رکعت سه و چهار خواندن سوره حمد بهتر است. آیا این چنین است؟ استاد اسفار را از جلد ٨ و ٩ شروع کنیم یا جلد یکم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک، حکم شریعت است، نه احساس ما. البته اگر بتوانید «اسفار» را از همان اول شروع بفرمایید بهتر است ولی با مطالعۀ «بدایۀ الحکمه» و «نهایۀ الحکمه» مقدمات لازم جهت فهم مطالب جلد ۸ و ۹ تا حدّ زیادی فراهم می‌شود. موفق باشید 

40189

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد ارجمند، حکیم و فرزانه ام سلام علیکم.🌹 حضرت امام خمینی رحمه الله بسیار با دقت نظر از کلمات و واژه ها استفاده می‌کردند، نقل است برای عرض تسلیتی متنی آماده می‌کنند که در آن نوشته بوده با نهایت تاثر و... و ایشان امضاء می‌فرمایند ولی بلا فاصله پس از امضاء نامه را پس می‌گیرند و قسمت نهایت را خط می‌زنند و می‌فرمایند نهایت تاثر نداشتم در مورد القابی هم که حضرت آیت الله مشکینی به ایشان دادند واکنش نشان دادند بعد یک چنین آدمی رهبری را با پا پسوند سلام الله ذکر می‌کنند. به امام جماعت مسجد عرض می‌کنم که در قنوت ها ذکر اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای را بگو واهمه دارد! کی باید بفهمیم و شکر گذار و دعاگوی ولی خدا باشیم مگر نه اینکه کفران نعمت عذاب شدید بدنبال خواهد داشت؟ چرا شما به رفقا توصیه به دعا در قنوت ها برای حضرت آقا نمی‌کنید؟ همواره به دعا و نصایح شما نیازمندم. جانتون پر از جانان.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! و صد آری! «اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای» از آن جهت که وقتی انسان در مسیر تقوای الهی قرار بگیرد، خداوند او را آنچنان بزرگ و بزرگ‌تر می‌کند که گویا سرنوشت بشریت را در زمانۀ خود به او متصل می‌گرداند. با این‌همه بگذار هرکس در قنوت خود با آن ذکری که راه انس با خداوند برایش گشوده می‌شود؛ با خدا سخن بگوید بخصوص که در روایت داریم در قنوت دعای فرج را که عبارت باشد از: ««لااِلهَ اِلاَّ اللّه الْحَلِيمُ الْكَريم لااِلهُ الاّ اللّه الْعَلِيُّ الْعَظِيم سُبْحانَ اللّه رَبِّ السَّمواتِ السَّبْع وَ رَبِّ الاْرَضِينَ السَّبْع وَ ما فيهِنَّ وَ ما بَيْنَهُنَّ وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِيم وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِين».» خوانده شود، بعضی‌ها گمان می‌کنند ذکر فرج، دعای «اللهم کن لولیک...» است که البته در جای خود خوب است ولی به هر حال ذکر فرج که در قنوت وارد شده، آن ذکری است که عرض شد. موفق باشید

40151

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

+تفکری در واژه بیمار و پرستار گاهی شکل صوری کلمات می‌توانند مبدا تفکر حضوری قرار گیرند، با توجه به اینکه اسماء از سماء نازل می‌شوند با تدبر در آنها می‌توان به معنای حقیقی آنها تا حدودی نزدیک شد، برای مثال: ۱. واژه بیمار را می‌توان به این شکل خواند: بیم+آر، یعنی کسی که به جهت تلقین و غلبه وهم، جسم یا نفسش بیم‌زده و وهم‌زده شده است و با آوردن بیم در میدان جانش به بیم، آری گفته است و به بیم‌آری مبتلا شده است! ۲. وقتی کسی بیم آورد و به بیم، آری گفت و بیمار شد، از ذات خود تهی می‌شود چون انسان ذاتا امیدوار به ذات خویشتن است و بیم از ذات او می‌کاهد، وقتی ذات او کاسته شد و با اکسیر بیماری سرخی مس نفسانیتش تبدیل به زردی طلای خداگونگی‌اش شد از خود تهی شده و امیدش به خودش تبدیل می‌شود به امیدش به خدا. حالا این شخص که خداگونه شده است، باید پرستیده شود (در حدیث داریم که خدا در قیامت می‌فرماید: چرا بیمار شدم به عیادتم نیامدید؟). اینجاست که پرستار به میدان می‌آید، پرستار را می‌توان پرست+آر خواند، یعنی کسی که پرستشش را به صحنه می‌آورد و تخت بیمار را کعبه می‌بیند و ۷ بار نه ۷۰۰ بار به دور آن طواف می‌کند چرا که این تخت، کعبه باطن است و والاتر! پرست+آری یعنی او به نور پرستش آری می‌گوید و پروانه‌وار دور شمع زرد و کم‌سوی بیمار می‌گردد و می‌گوید: بگذار فدایت شوم و بگویم: زردی تو از من، سرخی من برای تو. آتش بیم‌های تو برای من و نور امید من برای تو. اینجاست که عشق متولد می‌شود و خدای مفهومی از بین رفته و خدای حی و حاضری متولد می‌شود. آری با عرفان می‌شود بیمارستان را تبدیل کرد به مسجد الحرام.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته و نکات خوبی است و در این رابطه علم اتیمولوژی  سخن ها دارد به همان زیبایی که جناب عالی بیمار و پرستار را در نگاه اتیمولوژی خود تحلیل فرموده‌اید. موفق باشید

40146

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: شما در یاد است ویژه با موضوع (نقش خیال در نگاه ابن عربی) فرمودید: «۲۴- فرمود: «واللّه فی قبلةِ المصلی» خداوند در قبله‌ی نمازگزار است. یعنی او را در قبله‌ی خود تخیل کن و تو رو در روی او هستی» آیا منظور ابن عربی آن است که خدا را در یک صورت خیالی تصور کنیم، که در قبله ما قرار دارد؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که نمازگزار با بصیرت قلبی متوجه حضور خداوند در قبله و افق  خود باشد مانند احساسی که ما از وجود و نفس خود داریم  بدون آنکه تصور خیالی از آن داشته باشیم. موفق باشید

40126

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: این پرسش‌ها ناظر به پیام امام خمینی به مناسبت حج در سال ۱۳۶۶ است. - نسبت پیام امام با زمانه ما ۱. به نظر شما، این پیام چه حرفی برای جهان اسلام امروز دارد؟ ۲. آیا همچنان می‌توان آن را به عنوان یک نقشه راه برای «امت‌سازی» خواند؟ ۳. تأکید امام بر «حج ابراهیمی» در برابر «حج آمریکایی» در بستر کنونی روابط جهان اسلام با غرب چگونه قابل بازخوانی است؟ - پیام امام و بحران امروز فلسطین ۴. پیام امام خمینی در اوج سکوت جهانی درباره فلسطین، حج را فرصتی برای فریاد مظلومان معرفی می‌کند. با توجه به جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در غزه و سکوت اکثریت دولت‌های عربی، این پیام را امروز چگونه می‌توان بازخوانی کرد؟ آیا همچنان کاربرد دارد یا به حاشیه رفته؟ ۵. در این پیام، «برائت از مشرکین» نه‌فقط یک مراسم که یک موضع تاریخی معرفی می‌شود. چرا امروز حتی این موضع‌گیری در سطح رسمی بسیاری کشورها به حاشیه رانده شده؟ نقش ساختارهای قدرت منطقه‌ای در این عقب‌نشینی چیست؟ ۶. امام در پیام خود از «امت اسلامی» سخن می‌گوید؛ اما امروز شاهد هستیم که بسیاری از دولت‌های اسلامی نه‌تنها در کنار فلسطین نیستند، بلکه عملاً با رژیم صهیونیستی همکاری اطلاعاتی و اقتصادی دارند. چه نسبتی بین این وضعیت و انحراف از گفتمان حج ابراهیمی برقرار است؟ ۷. چگونه می‌توان پیام امام را از سطح گفتار سیاسی به سطح کنش اجتماعی بازگرداند؟ در شرایطی که قدرت‌های رسمی منفعل‌اند، آیا «مردم» و «نخبگان فرهنگی» می‌توانند حاملان پیام حج در جهان اسلام باشند؟ - امکان بازسازی گفتمان حج ۸. آیا هنوز می‌توان به حج به عنوان امکان احیای وحدت امت و صدای مشترک مظلومان امید بست؟ یا باید به دنبال جایگزینی برای این کارکرد در مناسبت‌های دیگر باشیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با جواب به این سوالات که هر کدام میدانی را برای تفکر مقابل انسان می‌گشاید پیشنهاد می‌شود حداقل کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» و کتاب «عقل و ادامه انقلاب اسلامی» را که هر دو روی سایت هست مطالعه فرمایید. البته بهتر است شرح صوتی هر دو کتاب نیز مد نظر باشد و یا به جلسات هم‌اندیشی و گفتگو با محوریت کتاب:سلوک ذیل شخصیت امام‌ خمینی [ره] که به صورت گفت و گو صورت می‌گیرد رجوع فرمایید.https://eitaa.com/soha_sima/4091 موفق باشید  

39966

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سید حسن نصرالله رضوان الله علیه بندگی بزرگی به خدا کردند و بنده هرگز نتوانستم حضور ایشان را چنان شهیدی بیابم که خیلی دور رفته، وقتی به صدای دلنشین ایشان گوش می‌کنم هرگز باور نمی‌کنم حتی از دنیا رفته باشند و در مواجه با ایشان چنانم که گاهی نمی‌دانم خودم چگونه گم می‌شوم و فقط او جلوه می‌کند. شما در این ویدئو صدای ایشان را بشنوید ببینید آیا شما هم چنین حسی دارید؟ https://uploadkon.ir/uploads/b5cc29_25Download-Instagram-Stories-and-Highlights-StorySaver-net-3-2-.mp4

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته آن ویدئو باز نشد ولی خدا می‌داند آن شهید بزرگوار نه‌تنها از این دنیا نرفته، بلکه با دستی گشاده و نطقی گیراتر در میدان است تا بشریت را به نظمی غیر از نظم موجودِ جهان استکباری رهنمون باشد. موفق باشید

39678

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: ان شا الله خدا به شما عزت دو دنیا دهد. در دوران دانشجویی به یک خودآگاهی نسبت به آنچه هستم آنچه باید باشم و مسیری که باید طی کنم داشتم حتی خطاها و اثرات آن بر مسیرم را به الطاف حضرت حق متوجه می شدم. هر زیارت مشهد برای من مملو بود از حس آرامش و حتی توبیخ از ترک فعل ها و خطاها و البته دریافت های معنوی که مقداری از آنچه باید طی کنم را پیش رویم قرار می داد و نگاه امام رضا و هدایت ایشان برایم بسیار آشکار بود و رزق های مشهدم در سال زیاد بود. مدتی است خودآگاهی که داشتم از بین رفته است و گویا در بیابان تاریکی قدم می گذارم که نمی دانم هر قدم مرا از مقصد دور کرده یا نزدیک. آنچه قبلاً دریافتم دیگر نیست مثل همان علم حضوری که شما در مباحثتان مطرح می کنید. رزق مشهدم کم شده است و دیگر نه تنها از آن دریافت ها و رزق های معنوی خبری نیست و آن حس آرامش بعد از حرم و مشهد وجود ندارد بلکه هر بار که برای زیارت به مشهد می رویم یک اتفاقی ناراحت کننده می افتد که حس و حال و فرصت زیارت را از ما می گیرد. و این داستان هر باز تکرار می شود من به هر دری زده ام و از هر چه فکر می کردم خطا بوده توبه کرده و از امام رضا عذرخواهی کرده ام اما این گره انگار کور تر می شود خواهش می کنم اگر می توانید راهنمایی ام کنید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه در مسیر رجوع به حضرت محبوب همین‌طور است که نفحات و خطورات معنوی ابتدا می‌آیند تا ما را تشویق کنند به سوی معارفی که باید درک کنیم. معارفی که آن احوالات را برای ما نهادینه می‌کند و از این جهت اگر با معارف توحیدی و تدبّر در قرآن کار را ادامه دهیم، آن احوالات با حالتی بسی عمیق‌تر به سراغ انسان می‌آید و در واقع حکم «مما کسبت» پیدا می‌کند. موفق باشید

39640
متن پرسش

سلام: طاعات قبول. مجددا به خطبه شعبانیه رجوع داشتم و باز با «الورع عن محارم الله» با عنوان افضل‌الاعمال روبرو شدم. بیشتر دنبال این هستم که با این ورع چگونه در این تاریخ مواجه شویم؟ کتاب رمضان دریچه رویت رو سال پیش و سال‌های پیش مطالعه کرده‌ام، اما انگار باید با صحبت شما متذکر ایمانی پس از ایمان دیگر شد. و با نظر به سید حسن‌ها و حاج‌ قاسم‌ها باید این ورع را جست. از طرفی عجیب متذکر صحبت‌های اخیر در رابطه با ایمان هستم. چه در جلسه تفسیر سوره بقره چه در جلسه حضرت نرجس خاتون. ایمانی بس عجیب و بس استوار و گویا تنها به قامت انسان امروز می‌آید. یاعلی مدد

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در کتاب «رمضان، دریچۀ رؤیت» در رابطه با پاس‌داشتِ ایمان عرض شد؛ آری! راه، بسی باریک و حساس است و از این جهت پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در جواب مولای‌مان حضرت علی «علیه‌السلام» که بنا داشتند در ظریف‌ترین حضور نسبت به ایمان حاضر شوند، متذکر «ورع» به معنایی شدند که عرض شد یعنی «یک چشم‌زدن غافل از آن یار نباشید / شاید که نگاهی کند، آگاه نباشید». و این یعنی هجرت از اصالت ماهیت و خود را در میدان «وجود» حاضرکردن، که سراسر حقیقت است در عین شدت و ضعف. و این یعنی مناجات شریف «ابوحمزه» و عرایضی که در رمضان سال گذشته تحت عنوان «حقیقت ایمان در منظر امامان معصوم «علیهم‌السلام» و عرفا» شد. موفق باشید
  https://lobolmizan.ir/sound/1476?mark=%D8%A7%D8%B9%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D9%81#sound-row-5090                        
 

39497

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیزم: در بیانات شما آمده است که عشق در موطن خیال شکل می‌گیرد. از سوی دیگر ما امامان معصوم (ع) را در دعاهایی که از آنها به ما رسیده است می‌بینیم که چگونه عاشقانه با خداوند متعال راز و نیاز می‌کنند. می‌خواستم بدونم که این دعاهای عاشقانه را معصوم (ع) در خیال نورانی اش با خدا انجام داده است؟ با تشکر از زحمات شما استاد بزرگوار!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرض شد؛ قلب، محلِ محبت به حقایق است که آن اتصال خیال نورانی نفس است با حقیقت که عنوان قلب بدان اطلاق می‌شود. موفق باشید

38350

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: اینکه انسان گاهی نسبت به دنبال کردن معارف حقه سست میشه چه علت هایی داره؟ چه کنیم شوق ادامه‌ی کار بهمون برگرده؟ التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس باید متوجه ظرفیت انسانی خود باشد که چه اندازه از طریق معارف حقّه و تدبّر در قرآن می‌تواند آن ظرفیت را از قوه به فعل درآورد. موفق باشید

40441
متن پرسش

عرض سلام خدمت استاد گرانقدر: دغدغه ای سالیانی هست که دل من را به خود مشغول کرده و علی الخصوص در چند سال اخیر بسیار پررنگتر به من رخ نشان داده. از حدود ۲۲ سال پیش که اولین سفر کربلا قسمت بنده شد تا هم اکنون که به لطف خدا و دعوت خودشان زیارت های اربعین این چند ساله قسمت شد همیشه یا حداقل در اکثر سفرها در زیارت امام حسین علیه السلام حسی شبیه به با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن از طرف امام را تجربه کرده ام. لذا همیشه در مقابل شور و اشتیاقی که همه برای زیارت کربلا دارن من یک خوف از رفتن و پذیرفته نشدن از جانب امام رو دارم ولی از آنطرف هم چون مطمئنم که چاره ای جز به در خانه شان پناه بردن ندارم هر بار با وجود آن ترس طالب رفتن هستم. بارها خودم رو اینطور تسلی دادم که اگر با من نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی ولی آیا به واقع همین است؟ در صحبت های شما بود که وقتی به زیارت می‌روید از حضرات معصوم نماز خود را بخواهید عبادت های خود را بخواهید و اینکه آیا تأیید می‌کنند یا خیر، با این فرمایش شما دلگرمی من این هست که حضرت کلیت مسیر را برای شخص بنده تایید می‌کنند ولی در عملکرد هنوز ایراد و اشکال هست. آیا به واقع اینطور است یا خیر، این فقط توهمی برای دلگرمی خودم هست؟ و در اینصورت تکلیف خودم تا زیارت بعد را چگونه باید مشخص کنم. ممنون بابت وقت گذاری شما.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً هر اندازه انسان به نهایت انسانیت که اولیای معصوم باشند، نزدیک و نزدیک‌تر شود؛ بیشتر احساس می‌کند چه اندازه از آن حضور فاصله دارد، به همان معنای «چو بید بر سر ایمان خویش می‌لرزم» به اعتبار تشکیکی‌بودنِ حقیقت که در آن مسیر هرجا که باشیم نسبت به مرتبۀ بعدی که دارای شدت بیشتری هست، احساس نبودن داریم و این راز حضور در صراط است. و البته حضور در رخداد اربعینیِ این سال‌ها حضور خاصی است حاکی از حضور ذیل ارادۀ الهی برای هرچه بیشتر درک انسانیت انسان‌ها نسبت به نظر به حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» که در جای خود بحث آن مهم و مفصل است و از این جهت باید با شرکت در این نوع اربعین، در خود متذکر چنین حضوری باشیم. موفق باشید     

40185
متن پرسش

بسمه و رحمته و ریحانه (ما و عزم عبور از تاریخ صهیونیزم) در چهره ی سید علی خامنه ای، برق حضور تاریخی جمهوری اسلامی ایران را برای گام بر داشتن در افق نابودی استکبار را دیدیم و آرامش او را نوید جبهه ای که انتظارش را می کشیدیم (رویارویی با کفر) این جبهه به روی ما گشوده شد و ما انتظار این نبرد را می کشیدیم و در انتظار فرجی بودیم برای مقابله و مقاتله با این شیطان اکبر. امروز دقیقا همان روزی است که بایست لحظه لحظه ی کشورمان را در این جبهه چه در شکست هایش و چه هزینه هایی که می دهیم و چه پیروزی های پیش رو، جزو حیات توحیدی مان حساب کنیم و در پی تنفس ذیل شخصیت ولی عصر (ارواحنا فداه) خود را در ذیل ولایت او از طریق نایب اش دنبال کنیم و آن به آن، این لحظات را سلوک تاریخی امتی بدانیم که عزم عبور از ظلمت دوران را کرده و اراده اش بر پایان حیات نحس و منحوس رژیمی است که حیات اش موجب ممات انسانیت است و بودنش عفونتی است برای جوامعی که می خواهند حضوری فراتر از امروزشان را بچشند. آری، اسرائیل غدهٔ سرطانی است که با جرّاحی درمان نمی شود باید این غده را از میان برداشت. ما امروز برای برداشتن این غده عزم و اراده ای توحیدی برای نجات تاریخ بشریت برداشته ایم، نکند این عزم تاریخی را به دست ترس ها و اضطراب ها و وسوسه ی خناسان و دلهره های منافقان و شیطنت ناکسان از دست بدهیم یا تردید پیدا کنیم. این شروع مرحله ی جدید تاریخی است که با خمینی آغاز شد و امروز باید به سرانجام خود برسد. جنگ جنگ تا پیروزی.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که رژیم صهیون و استراتژیست‌های آمریکا با روحیۀ ایمانیِ رهبر معظم انقلاب در این نقشۀ بزرگ ناکام شدند، کارِ آن‌ها تمام شد. دیگر فرق نمی کند چند روز دیگر به این آتش‌بازی ادامه دهند. قصۀ هر تمدنی چنین است که اگر در اهداف تعریف‌شده‌اش که معنای آن در آن تاریخ است، به نتیجه نرسد؛ آغازِ نابودی‌اش شروع خواهد شد. به گفتۀ خودشان چندین و چند ماه برای آنچه پیش آوردند، برنامه‌ریزی‌هایی را ترتیب داده بودند به این امید که یک شبه کارِ ایران را از همۀ جهات یکسره می‌کنند!! و حقیقتاً آنچه انجام دادند برای آن‌که ایران تمام شود و دست خود را بالا کند، کافی بود مگر توکل و ایمان رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله‌تعالی‌علیه» و عزم مردمی که متوجۀ آیندۀ بزرگی هستند که می‌دانند با صبر در بلاها، محقق می‌شود و از این به بعد قصۀ رژیم صهیون قصۀ «اَلغرِيقُ يتشبَّثُ بكُلّ حَشيش» است که گمان دارد اگر مردم کوچه و بازار را به قتل برساند می‌تواند پایان بی‌آیندگیِ خود را پنهان کند در این مورد خوب است به عرایضی که طی مصاحبه‌ای که اخیراً پیش آمد تحت عنوان «جنگ اسرائیل با هویت متعالی ایران» https://eitaa.com/matalebevijeh/19620 مراجعه شود. موفق باشید         

40137
متن پرسش

با سلام و نور و رحمت خدمت استاد عزیزم: استاد آیا گفتگوی خداوند در کوه طور با حضرت موسی به صورت جلوه ای با نور و یا آتشی که از دل درخت ظاهر شده بود به این اشاره دارد که آن درخت همان شجره نبوت و مولا جانم حضرت علی روحی له الفداه بوده است چرا که درخت زمینی را تاب و توان آن نیست که جلوه گاه حضرت ربوبی باشد و او که نماد حق و عزیز الله بود توانست منشا حضرتش باشد و جلوه کلام اش و آیا این فهم هم درست است که حضرت آدم هم چون تخطی کرد و زشتی این نافرمانی و یه وجه دنیایی اش نمایان گشت خود را به ستر مقام ولایت و یا همان برگ درخت طوبی پوشانید و کیست جز علی که این چنین حق در اوست و او در حق پدر خدا بیامرز ام شعری در وصف مولا جان حضرت علی می‌خواند که بسیار در گوش جانم مانده و ایشان همیشه می گفت: من علی را خدا نمی‌دانم اما... از خدا هم جدا نمی‌دانم. استاد تمنا دارم دعایم کنید تا به معرفت این بزرگواران و حضرت حق برسم و جز عشق و بندگی و گدایی مرا مسلک و روشی نماند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری سخن در این مورد بسی اندیشه‌ها در پی دارد و حقیقتاً هر آن کس در نماد انسانیت بخواهد خود را ادامه دهد  مگر می‌شود در منظر خود نهایی‌ترین انسان را که پیامبر نبود ولی مقصد به ظهور آمدن همه انبیا و اولیا بود، نباشد؟ همانطور که در روایت  حقیقت نوری اهل البیت علیهم السلام عرایضی شد. راستی! جناب اباذر از مولایمان علی علیه السلام چه در ذهن داشت که به سوی جناب سلمان که به تعبیری دانای به فرهنگ اهل البیت بود رفت بلکه از حضرت علی علیه السلام سخن بگوید و ملاحظه فرمودید که  جناب سلمان نیز توصیه فرمود که به سوی حضرت علی علیه السلام روانه شوند تا  آنچه را حضرت  بفرمایند در آن روایت فرمودند. حقیقتاً هر آن کس به دنبال نمادی اصیل و همه جانبه در انسانیت باشد مگر می‌تواند در منظر خود شخصیت و سبک انسانی حضرت مولای متقیان علی بن ابی طالب علیه السلام را نداشته باشد. حتماً در این مورد به آن سخن مشهور رسول خدا صلوات الله علیه و آله  بیندیشید که حضرت فرمودند: علی علیه السلام نفس و جان من می‌باشد. موفق باشید.  

40035

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز و گرامی. خیلی ممنون از وقت شما. سعی کردم تفکری را در رابطه با معماری در تاریخ انقلاب اسلامی پیش بیاورم. خیلی ممنون می‌شوم ملاحظه بفرمایید و راهنمایی کنید. بسم الله الرحمن الرحیم. معماری و سکونت در عهد تاریخی. معماری به عنوان سواد اعظم و به عنوان عُرف نشان می دهد که چه سنت هایی از هستی را شناخته است. اگر معماری و ساختن تقرب الی الله است حرکتی است از کثرت به وحدت، معرفت دارد. معماری «قل هو الله احد الله صمد» جامعیتی اشاره گونه. احساسِ غنی، تمامیت و تکمیل با افقِ به سوی او. گردآوری هر چیزی به نحوه هستی اش در فضا یعنی به چگونگی ایستادگی، گشادگی، بستگی و بازتاب بستگی دارد. هر مورد از تجسم بخشی به بازتاب آئینه وار چیزهای دیگر پرداخته و یکی از روش های هستی بین زمین و آسمان را به نمایش می‌گذارد. معماری در هماهنگی با شیوه ی همبستگی آدمیان برپا می‌شود. شهر انقلاب اسلامی گویی میخانه است، مناسبات بین انسان ها، محل عبادت است. معماری حقیقی در تاریخ انقلاب اسلامی از کجا شروع می‌شود؟ (غم دلدار فکندست به جانم شرری / که به جان آمدم و شهره بازار شدم / در میخانه گشایید به رویم شب و روز / که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم) گشودگی ها افراط و تفریط تعادل در گشودگی. اگر پوشیدگی وجود نداشته باشد در پیدایی معنای گشودگی از دست می‌رود رویکرد عملکرد گرایی و رویکرد معنا گرایی و شاعرانگی در تاریخ انقلاب اسلامی به یگانگی می‌رسد. زیرا اعمال حقیقی خود معنا بخش شعر زندگی هستند. خانه ها معرف نوع ارتباط بین انسان ها است. پوشش نیز ارتباط بین انسان ها را نشان می‌دهد. و حجاب نیز گردآورنده امر چهارگانه است. هر معماری، سلسله نسبت هایی را در انضباطی حقیقی برای انسان فراهم می‌کند. نسبت های ضبط شده در عالم معماری انسان در میان چه نسبت هایی است؟ پذیرش اعمال و یا شخصیت ها کافی شاپ های مدرن و یا چایخانه های سنتی؟ میکده ی شهری خمینی چه نشانه ها و شاخصه هایی دارد؟ هر معماری یک سوره است و یک عالمی دارد و به حقیقتی اشاره می‌کند. (نوع دیوار بافت جنس مصالح ارتفاع ضخامت سنگ آجر صافی برجستگی) هویت انسانی که از کنار دیوار می‌گذرد؟ چقدر او از نقش بستن دیوار در نفسش، حقیقت خودش را احساس می‌کند و انسانیتش و شعورش و شخصیت بلند و روح نورانی اش چقدر آشکار می‌شود؟ آیا آن نحوه ساختنِ دیوار، توفیق همجواری با انسانیت را دارد؟ اگر انسان انسانیتش را ظهور داد خودش را تازه پیدا می‌کند. و اینگونه انسانیت مبنی انتخاب هر چیزی می‌شود. درهای رنگی قدیم روح زندگی بود تجمل نبود. همچنین حضرت رضا می فرمایند دیوار خانه ها را سفید کنید. گشودگی و باز بودن به شخصیت محیط گشودگی ها؛ پیوند بین فضاها و ارتباطات بازشو ها، باب ها (باب الرحمه) (باب الله) احساس و شخصیت یک درب و ورودی و ارتباط برقرار کردن و مراتب «ورود به یک حقیقت» ما به استقبال چیزی می رویم که وجوه متفاوت دارد و این وجوه متفاوت رجوعی دارند به اِمکان ما عبارت جدا کننده؛ و حفظ حریم؛ کاملا از دو روح متفاوت صحبت می کنند برای طراحی جدا کننده ایده ها و مصالح و شکل و رنگ متفاوت است از ایده پردازی برای حفظ حریم در نهج البلاغه آمده است؛ از خدا بترسید و تقوا پیشه کنید که شما در پیشگاه خداوند مسئول بندگان، شهرها و آبادی ها هستید. زیرا از همه چیز حتی از خانه ها و حیوانات بازپرسی خواهد شد. خدا را اطاعت کنید و او را عصیان نکنید. هر نیکی دیدید آن را انتخاب کنید و از هر شری اعراض کنید. سه دری و پنج دری / ابواب بهشت و عدد فرد کیفیت بازشو ها و گشودگی ها؛ یک گشودگی بزرگ و یا چند گشودگی کوچک همگی معنای متعلق به خود را دارند. اینکه در عین گشودگی حریم فضا را گرامی می‌داریم و با نگه داشتن حریم فضا را تعریف می‌کنیم ما مسئولیم در اینکه بابِ چشم گوش قلب ببندیم و باز کنیم. باب، وجودی است. اذن می‌خواهد. گشودگی باید ورود نرم را فراهم کند، طیف دار، باشد شرایط تغییر معنا را فراهم کند، مراتب ایجاد کند. القا داشته باشد. (حتی با دیوار کوتاه پایین آستانه نیز معنا عوض می‌شود) یعنی «وقتی» برای ورود! «وقتی» برای عبور و تعبیر و حضور ... حضور در سکونت انسان انقلاب اسلامی. حضور در سکونت دیگری و حضور در سکونت خویشتن سکونت ارتقا یافته؛ مکان مصلی و ملکوت صله رحم و سکونت؛ فرم ها و شاکله ها زبانی هستند که نسبت بین انسان و خدا و زمین و آسمان را بیان می‌کنند نشانه های خانه عنکبوت در سکونت های دنیای مدرن کدام است؟ و سکونت در سستی چیست؟ معماری های آشفته حال مابین معابر سردرگم در زمانه ما نشان از چیست؟ مکان و کالبد شهری باید نسبت انسان و خدا و زمین و آسمان را به زیبایی گرد آورد. این زیبایی کدام است؟ بعضی از گشودگی ها انسان را فرامی‌خواند، یا از نظر بصری توجه جلب می‌کند، یا ترس و واهمه ایجاد می‌کند یا تفاجر و شکوه خیالی ایجاد می‌کند. گشودگی ها در انقلاب اسلامی ساده بی ادعا متواضع حکیمانه و پر ظرافت و ملایم است. (ارتفاع، عمق، شکل، مصالح، نقش، رنگ، مقیاس) معماری زبان است. زبان ساختاری دارد، در و دیوار دارد، به پنجره ی قلب شنونده باز می شود. انسان عین ربط است و فضاهای ارتباطی و گشودگی ها و درها و پنجره ها در ایجاد ارتباط بین انسان ها و اصلاح ذات بین موثر هستند. زیبایی وجودی ایی میزان است، که تربیت در آن باشد. زیبایی هایی که راه تفکر را بگشاید و عالم را به تو نشان دهد. با تدبیر استعداد های محیط به صحنه بیاید و در فرآیند دانش بنیان حقیقی ایجاد شود. آیا معماری که تربیت در آن باشد، می تواند از نظر زیبایی میزان باشد. زیبایی هایی که در به سوی او بودن ایجاد شود. و به سوی او بودنِ اکنون، در تاریخِ انقلاب اسلامی معنا می شود. زیبایی های جهت مند. زیبایی های به سوی او. (با نفی شیطان و نفی خود) تربیت در معماری و امر گردآورنده کدام است؟ چگونه معماری می تواند عالم ربوبی را نشان دهد؟ و اساس تربیت را اشاره کند؟ آیا جز این است که فضایی برای عبودیت بنا کند؟ شهر مکانی است برای دیدار با عالم انقلاب اسلامی. برای دیدار دگرگونی آسمانی به سمت تعالی. مومنین برای انکشاف عالم ایمان انسان های دیگر گرد هم جمع می‌شوند. شهر در کدام تقدیر تاریخی قرار گرفته است هلاکت یا سعادت؟ قدر و اندازه ی شهر چقدر است؟ مکان های تاریخی چگونه موعظه می کنند؟ همان معماری ها که ساکنان را هلاک کرده امروز به زیبایی ستوده میشوند. (گردشگری و کا خ پادشاهان و جذب سرمایه) خداوند می فرماید : "من گنج مخفی هستم دوست داشتم شناخته شوم". و معماری نقشه ی گنج است نه خود گنج . معماری کردن عملی است که بر مبنای توحید باید باشد. و زندگی طواف حق است. آیا تصویر شهدا بر تابلو ها و اسم آنها بر معابر می تواند در تاریخ انقلاب اسلامی دگرگون کننده معماری ها باشد؟ یگانگی بین شهدا و مکان چگونه تحقق میابد؟ شخصیت شهدا چگونه در کالبد شهر و معماری اثر میگذارد و فرم ها را دگرگون میکند؟ و بر دیدار ها و آشنایی ها وضوح می بخشد؟ شهر مکانی است که در آن دیدار با انقلاب اسلامی صورت میگیرد. دیدار با تاریخ؛ دیدار با صفویه و سیروا فی الارض اگر شهر سواد اعظم است. ثواب و گناه را میشناسد. بیداری و غفلت را می شناسد. شهر اسلامی بدون جمع مومنین، شهر اسلامی نیست. اگر خرمشهر شهری است در آسمان که خدا آن را فتح کرده است، شهر صحنه ایثار ها و فداکاری هاست. صحنه ی تقوی و گشایش هاست. تعبیر شاعرانه از معماری، گاهی به بیراهه میرود. آنجا که ظرف و مظروف جا به جا میشوند. معماری در انعکاس زندگیِ شاعرانه، ایجاد میشود. تا صدای شعر زندگی و حضور دوست از لابه لای در و دیوار آن شنیده شود. در معماری مدرن تعابیر شاعرانه از فرم، عرصه معماری را به خیال می کشاند و از حقیقت دور میکند. شهر صحنه دیدار با امکان ها و فرصت های تاریخ انقلاب اسلامی است. صحنه انتخاب های تاریخی است. صحنه صبر است. چه نکاتی در تعین معماری و شهر موجب سستی غفلت و یا عجله و شتاب در جمع مومنین می شود. جمع مومنین و شهر اسلامی را بازخوانی کنیم؟ چه ایمانی مد نظر است و چگونه شهری را میخواهد؟ معماری شعری در وصف انسانِ انقلاب اسلامی میگوید. کدام وجه در اخفا و کدام وجه در افشاست؟ عالم غیب و عالم شهادت برای انسان انقلاب اسلامی چه انعکاسی در فرم و تقوی شاعرانه دارد؟ دستاورد های وجودی و معانی در چه تعینی از معماری، اشاره پذیر میشوند؟ تزکیه در معماری های انقلاب اسلامی اهمیت دارد. تزکیه و پاکی گمشده ی انتخاب های معمارانه است. و انسان انقلاب اسلامی در کثرت و تنوع انتخاب های مدرن خود را به فراموشی می سپارد. گشودگی در و یا پنجره در دیوار؛ و یا بافت و نقش و نگار بر روی دیوار چه میگوید؟ میزان هم ندایی و آشنایی با انسان انقلاب اسلامی که از جوار آن عبور میکند چیست؟ او را می شناسد؟ یا بیگانه است؟ دیوار بی تفاوت، دیوار خشن، دیوار خودبرتربین، دیوار دلسوز، دیوار با بصیرت و با معرفت، هوشیار و امانت دار ... گشوده بودن صفا داشتن امادگی برای فداکاری و ایثار، همگی صفاتی هستند که دیوار انقلاب اسلامی در خود دارد. از نظر معرفت نفس، انسان هر چه در بیرون با آن مواجه میشود را از عالم بالا میگیرد و در وجود نفس خودش ایجاد میکند و به آن علم پیدا میکند. چگونه معماری میتواند کمک کند انسان حقیقت انقلاب اسلامی را درخود بیابد؟ انسانی وسیعتر و متمرکزتر و آسمانی تر ویژگی های گشودگی در فرم و تناسبات و یا به عبارتی شخصیت گشودگی، و یا شخصیت پردازی برای گشودگی می تواند انسان را به واقعیت یا به وهم راهنمایی کند. اینکه به انسان امکان و وجود و حضور بدهد. وقتی تعین گشودگی در هست خویش مستقر باشد. انسان را به اکنون بیکرانه جاودان سوق میدهد. این گشودگی در شخصیت معمار و سازنده باید تحقق یافته باشد تا در اثر معماری منعکس شود. گشودگی اگر عدالت داشته باشد حق هر چیزی را ادا میکند. حق نور، هوا، دیدار، شنیدار، علم و آگاهی، حفاظت و امنیت، پیدایی و پوشیدگی، و همچنین توسط این گشودگی فضا در سلامت و تعادل قرار میگیرد. ولی در دنیای مدرن، اینکه برای نمای بهتر، گشودگی ها در شخصیت پردازی جداگانه از ساختمان طراحی میشوند که ساختمان را جلوه دارتر کنند. دوگانگی و بیگانگی انسان مدرن را نشان میدهد. زیرا در دنیای مدرن گشودگی ها گمراه کننده و غفلت زا هستند. گشودگی ورودی هتل لوتوس پارسیان خیابان امام رضا (ع) در مشهد؛ معماری عجیبی دارد ، استوانه ی بلند بیضویِ شیشه ایی که انسان را سردرگم میکند و به هم میریزد. زائر (انسانی که انسانیت را ملاقات کرده) وقتی از حرم بیرون می آید و از کنار این گشودگی عبور می کند از عدم فهم و درک چنین معماری از حضور و عالم وجود، به تفکر واداشته میشود. که معماری به کدامین سمت میرود و چگونه راه متعالی شدن و ارتقا یافتن را در انحطاط وجودی جستجو میکند. انسان با قرار گیری در معماری، در یک اشاره قرار میگیرد و پرتوهای عالم آن معماری وجود او را سمت و سو میدهند. اثر وجودی معماری بر انسان قابل درک است ولی اینکه اشاره بودن عالم معماری در حجاب می رود و معماری منهای اثر وجودی اش ارزیابی می شود جای سوال است. اینکه پرتو های عالم معماری چقدر انسان و ایمانش را با او در میان میگذارند، چقدر برای ایمان انسان مانع ایجاد میکند و آن را به تاخیر می اندازد و چقدر زمینه ظهور ایمان را فراهم میکند، اهمیت دارد. ایمان و تناسبات ایمان در تاریخ انقلاب اسلامی کدام است؟ جایگاه ایمان های مرتبط در سکونت ها و معماری های ما کدام است؟ ( اتاق های مرتبط و مسیرهای حرکتی متنوع ) اگر معماری با صداقت باشد می توانیم بگوییم؛ پرتوهای عالم معماری، صدقه جاری است. تصدیق حقیقت است. و جان و جانانِ انسان بعد از این را نیز تصدیق میکند. خیلی ممنون از راهنمایی شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد موضوع معماری در این زمانه امری است در جهان بین دو جهان و همۀ آنچه فرموده‌اید را باید شخص معمار مبتنی بر تصوری که منجر به بنایی می‌شود؛ به میان آورد. همان‌طور که مثلاً ما در فضای مساجد سنتی و یا خانه‌های سنتی هرچند هم که ساده باشد به جهت نوع فضا و بنا، احساس می‌کنیم در همان جایی هستیم که باید باشیم، گویا در مغز جهان حاضر شده‌ایم و این‌جا است که می‌بینیم حتی مساجد، محل و مأوای حضور طولانی اهل سلوک می‌شده. مثلاً ۴۰ روز تقریباً همۀ وقت خود را با حضور در مسجد تجربه می‌کرده است. موفق باشید

39829

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: این چهار معنا را با مثال برای فهم قرآنی هر آیه توضیح می‌فرمایید در حقیقت توضیح علامه را متوجه نشدم فیض کاشانی روایتی را از امیرالمؤمنین نقل کرده که جالب توجه است. حضرت می فرمایند: «مَا مِن آيَةٍ إِلَّا وَ لَهَا أَربَعَةُ مَعَانٍ: ظَاهِرُ وَبَاطِنُ وَحَدٌ وَمَطلَعْ؛ فَالظَّاهِرُ التَّلَاوَةُ وَالبَاطِنُ الفَهمُ وَالحَدُّ هُوَ أَحكَامُ الحَلَالِ وَالحَرَامِ وَالمَطلَعُ هُوَ مُرَادُ اللَّهِ مِنَ العَبد بِهَا » هیچ آیه ای از قرآن، نیست مگر آنکه چهار معنا دارد یکی، ظاهر دوم، باطن سوم حد، چهارم مطلع. علامه طباطبایی در شرح این حدیث می‌نویسد: «ظهر» قرآن عبارت است از همان معنای ظاهری که در ابتدا به نظر می‌رسد و بطن قرآن آن معنایی است که در زیر پوشش معنای ظاهری نهان است حال چه اینکه یک معنا باشد یا معانی متعدد باشد چه اینکه به معنای ظاهری نزدیک باشد و چه اینکه دور باشد و یا اینکه بین آن ظاهر و این معنای دور معانی دیگری واسطه باشد اما حد قرآن عبارت است از خود معنا به معنای ظاهری و باطنی و مطلع قرآن عبارت است از معنایی که حد از آن طلوع می‌کند و آن باطن متصل به حد است.»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر در این مورد کار آسانی نیست و احتمالاً باید به شرایط تاریخی مخاطبان نظر کرد. با این‌همه می‌توان گفت احتمالاً روایت مذکور از دو زاویه به قرآن نظر انداخته. یکی زاویۀ دوگانۀ ظاهر و باطن که همان نظر به معنای اولیۀ آیه باشد و دیگر معنایی که با تدبّر به دست می‌آید. و در زاویۀ دیگر که بحث حدّ و مطلع را به میان می‌آورد، گویا منظور از حدِّ آیه همان معنای مشخصی است که بالتبادر به ذهن می‌آید و مطلع، معنایی است که پیرو معنای اولیه طلوع می‌کند و افقی را در مقابل انسان می‌گشاید. موفق باشید

39779

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام: آیا ابن عربی در فتوحات مکیه یا فصوص، بر علیه شیعه و امیرالمومنین علی علیه السلام مطالب نوشتند؟ آیا ایشان ضد شیعه بوده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور نیست. مرحوم آیت الله فاطمی‌نیا در این مورد تحقیقات خوبی داشته‌اند مبنی بر این‌که اگر در فتوحات، جملاتی به چشم می‌خورد حاکی از طعنه به شیعه، مربوط به فتوحاتی است که بعد از حیات ابن عربی برای مقابله با شیعه چاپ شده که بحث آن مفصل است. کتاب «جدال با مدعی» از استاد حسین غفاری نکات بسیار خوبی در این مورد مطرح کرده است. موفق باشید

39747

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: طاعات قبول. آیا منظور از روح «تنزل الملایکه» شخص خود خانم حصرت الزهرا می‌باشد یا تجلی و حقیقتی از طرف خانم هست؟ آیا اصلا رابطه ای با حضرت خانم دارد یا نه؟ و آیا رابطه ای نیز با عالم مثال نیز داشته؟ آیا این تنزیل، از عالم جبروت میاد؟ تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال شب قدر امری است رازگونه. به همین جهت توجه به رازگونگی حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» در تاریخ اسلام که تا حدّی قابل توجه است؛ می‌تواند امری باشد که ما را متوجه رازگونگی شب قدر نماید. موفق باشید

39500

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

در جامعه کثیف امروزی نمی توانم زندگی کنم؛ خوب و بد با هم آمیخته شده و واقعا نگه داشتن دین مثل نگه داشتن آتش در دستم هست و هیچ هادی ندارم و از تنهایی دارم نابود میشم و هیچ کاری بعد از کلی جست و جو پیدا نکردم که روحم در آن آرام باشد؛ تکلیف چیست؟ تا کی هی در بزنیم و کسی باز نکنه؟ امیدوارم که توسط خودتون خونده شه. یا علی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود در این موارد به مباحث «معرفت نفس» ورود فرمایید که فرموده‌اند: «انفع المعارف» است. موفق باشید

40683

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: استاد سال هاست نه شوق بهشت دارم نه ترس از جهنم. نمیدونم از بهشت و‌ جهنم اطلاعی ندارم یا آدم بیخیالی شدم. با خودم میگم عبادت و انجام کارها باید برای رضای خدا باشه، نه بهشت و‌جهنم ولی این دیدگاه باعث شده اون عطش و ترس هم در وجودم به شدت کم بشه و هربار نه حیای از خدا و نه ترس از جهنم مانع انجام گناه نشده و تقوام هر بار کمتر شده حالا نمیدونم چیکار کنم حس می‌کنم رها کردم و چیزی مانعم نیست! گفتم حالا که حیای از خدا نیست و لا اقل یا ترس از حهنم را تشدید کنم یا شوق به بهشت را واقعا نمیدونم این سبک دینداری من به چه دردی میخوره.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معارف الهیه و اخلاق حسنه و واجبات شرعیه، انسان را به سوی بهشت جلو و جلوتر می‌برد تا هم اکنون بهشت در مقابلش گشوده شود و هر اندازه از آن امور فاصله بگیرد، جهنم در مقابلش باز می‌شود و چون از این دنیا برود آن جهنم برایش متعیّن می‌گردد همان‌طور که برای اهل بهشت، بهشت متعیّن می‌شود. موفق باشید

نمایش چاپی