سلام وقتتون بخیر: ببخشید سوالی داشتم. من یه دانشجوی دختر هستم که شهر دیگه دانشجوام و تو خوابگاه میمونم، این ۳ سال اونقدر آدمهای مختلف دیدم که پیر شدم. دخترایی که شب ساعت ۳ میاومدن خوابگاه و مواردی که قابل بیان نیست. حالا مدیر کانال دخترانهای از من خواسته ویس بگیرم برای مخاطبهای یک کانال دخترانه و بگم که شهر دیگه دانشگاه نزنید اگر رشته خودتون در شهر خودتون هست و از تجربههام بگم به نظرتون این کار درسته؟ مثلا یکی مثل من که دانشگاه شهر کوچیک سطحش بالا نیست اگه بگم شهر خودتون انتخاب رشته کنید اشتباهه؟ چون واقعا خوابگاه آسیبش برای دختران خیلیی زیاده. خیلی ممنون میشم راهنماییم کنید. یعنی ذهنیتم این هست که دانشگاههای سطح یک از مذهبیها خالی نشه ولی از طرفی این آسیبهای بیشمار رو میبینم تو خوابگاهها و موارد زیادی که افراد از دین دارن خارج میشن. آیا اینکه به همه دختران توصیه بشه که دانشگاه در شهر دیگه رو حدالامکان انتخاب نکنید غلطه؟ اگه دختری نخبه باشه چی؟ ولی خب همون نخبه هم، بازم تو شهر دیگه واقعا چالش زیادی تو خوابگاه خواهد داشت.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر باید متذکر این امر باشیم که بالاخره حضور در خوابگاه به جهت دوری از شهرِ خود آسیبهای خاص خود را دارد تا خانوادهها در این مورد حساس باشند. موفق باشید
سلام استاد: آقای محمد شجاعی مباحثی در خصوص انسان شناسی دارن کتاب ها و مباحث ایشون رو برای جوانان مناسب میبینید؟ کتابی تحت عنوان من کیستم تالیف کردند که مباحث جالبی در خصوص معرفت نفس مطرح کردند ایشون رو تایید میکنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: استاد شجاعی استادی زحمت کشیده و انقلابی و دلسوز هستند و چه خوب است از آثار ایشان استفاده شود. موفق باشید
با سلام و درود: معلم و مربی هستم و برای تهیه یک بسته ی محتوای کلاسی برای خودم و مربیانم، دنبال منبع مطالعاتی درباره موضوع «بحران هویت» هستم کدام کتابها و جزوه های شما به صورت نقطه زن این موضوع رو پوشش داده که بتونم مطالعه و به فیش برداری خوب برسم؟ البته منابع دیگه هم مطالعه میشن با سپاس
باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث «معرفت نفس» و «معاد» مانند مباحث مربوط به کتابهای «جوان و انتخاب بزرگ» و «ده نکته در معرفت نفس» و «خویشتن پنهان» و «معاد» ان شاءالله میتوانند مفید باشند. موفق باشید
سلام خوبید استاد: یه سوالی خیلی ذهنم را درگیر کرده ۱. بعد از ماجرای غزه خیلی دین و ایمانم ضعیف شده همیشه میگم پس خدا چرا هیچ کمکی نمی کنند؟ چرا امداد الهی نمیرسد؟ یعنی آیا برای ما هم اگر این مسئله اتفاق بیفته، خدا هیچ کمکی نمی کنه؟ یا بنای خدا بر این است که زندگی بر اسباب و مسببات خود اداره بشه لذا پس اگر در زندگی ما هم به مشکلی خوردیم امیدی به خدا نداشته باشیم و البته با نظر خدا یا بدون نظر خدا از طریق اسباب و مسببات باید پیگیر حل آن مشکل باشیم ؟ ۲. به عبارتی در قضا و قدر الهی احساس می کنم دچار جلوهی دیگری از معرفتی شدم که اشتباه است و بیشتر شبیه نظریه جهان بود که شبیه یک ساعت بود که ساعت ساز آنرا ساخته با قوانین و علل خودش آن را رها کرده ۳. ولی از طرفی ایمانم هنوز بر خداست و میگم نه آن کسی که در این زندگی تا اینجا کمک کرد و مشکلات حل شد چه کسی بود؟ آنکه در مواقع بحرانی کمک کرد چه کسی بود؟ از طرفی میگم خب اگر تو کافرمبودی و این اسباب و مسببات رخ میداد مثلا اون مشکل حل میشد. ۴. مثل بحث رزق که همین شبهه در ذهنم ایجاد شده که خب اگه کار گیرد اومد و پولدار میشی وگرنه اگر علل پیدا شدن کار پیدا نشد بیکار میشی یا یه کار ضعیف و مثل آدمای بدون پول باید زندگی کنی. اگر اینطوری فکر کنم خیلی چیزا میره زیر سوال مثلا تا دیروز میگفتم خدا باید کار برایم جور کنه و به قول امام علی نباید خودم را جلوی کسی کوچک کنم و بدونم امید باید به خدا باشه و اگر امید به غیر خدا داشت باشم ناامید میشم ولی الان باید بگیم نه خود خدا گفته هرچیزی از باب اسباب و مسببات آن انجام می شود پس باید بری از بقیه درخواست کنی یه کاری برات جور کنند مگر این نیست که با توجه به همین قانون کفار در علوم پیشرفت کردند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله، مسئلۀ بزرگ روح زمانهای است که ما در آن قرار گرفتهایم تا خداوند اقدام بزرگی را به میان آورد و از این جهت برای جوابگویی به این سؤالها باید جدّیتر وارد تأمّل در معارف ایمانی و تاریخی شد. پیشنهاد میشود عرایضی که اخیراً تحت عنوان «کربلا و عبور از دوگانگی بین زندگی و مقاومت» شده است ان شاءالله در اندیشیدن نسبت به نکاتی که در ذهن دارید، کمککار خواهد بود. https://lobolmizan.ir/search?search=%DA%A9%D8%B1%D8%A8%D9%84%D8%A7%20%D9%88%20%D8%B9%D8%A8%D9%88%D8%B1&tab=sounds موفق باشید
با عرض سلام و آرزوی قبولی طاعات: من یک مربی تربیتی هستم که قرار هست برای برنامه ریزی بهتر روی تربیت متربیان ابعاد وجودی یک انسان را در گام اول بشناسم و در گام دوم برای رشد این ابعاد برنامه ریزی کنیم. از شما میخواهم در این مورد بنده راهنمایی بفرمائید و منابع مطالعاتی مفید در این زمینه را هم معرفی بفرمائید. با تشکر. التماس دعا.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است در رابطه با مباحثی مانند «جوان و انتخاب بزرگ» و مباحث «معرفت نفس» فکر شود. زیرا مسئلۀ بشر امروز، خودش است که چگونه خود را «فهم» کند. کانالی تحت عنوان «معرفت نفس» https://eitaa.com/marefatenafs_10nokteh هست که میتواند مطالبی را در این رابطه در معرض نگاه و اندیشۀ عزیزان قرار دهد. خوب است به آن کانال رجوع شود تا هرکس مطابق ذوق خود، استادی را که در رابطه با معرفت نفس سخن گفته، انتخاب کند. موفق باشید
با عرض سلام استاد عزیز: خواستم از خدمتتان در مورد ویژگی های قبض و بسط سوال کنم. اگر شخص بعد از حالات عادی زندگی دچار غمی افسردگی مانند شود که در کنار این غم چیزهایی را میفهمد یا متوجه می شود از درسهای زندگی و حکمت مانند که در حالات عادی متوجه نبود. خواستم اگر لطف کنید بفرمایید این چه حالتی است؟ استاد احساس می کنم آنچه ایمان نام دارد در درونم نمی یابم احساس می کنم با ایمان میتوانم از این وضعیت خارج شوم لطفا بفرمایید اگر ایمان موهبتی است باید دقیقا چه کار کنم تا ایمانم قلبی تر بشه؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به گفتۀ مولایمان علی «علیهالسلام»: «إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً- فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ- وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ» قلبها را حالات مختلفی هست، گاهی در بسط است و طالب انس با حضرت حق، و گاهی در قبض است تا انسان به خود و ضعفهای خود بیندیشد و هر دو را لطف خدا بداند. با مطالعۀ سیرۀ اولیای الهی و زیارت آن عزیزان، از آن جهت که آنان نماد ایمان هستند، متذکر ایمانی که در جان شما به صورت فطری هست، میشوید. در رابطه با نظر به سیرۀ اولیای الهی میتوانید به جزوۀ «رجوع به هویت شیعه در تاریخ اسلام» که روی سایت هست رجوع فرماییدhttps://lobolmizan.ir/leaflet/360?mark=%D9%87%D9%88%DB%8C%D8%AA . موفق باشید
با سلام و درود بر استاد عزیز: چرا خداوند حضرت محمد صلی الله علیه وآله را عقل کل خلق کرد؟ اینکه میگن نود و نه درصد عقل اختصاص به ایشون دارد و یک درصد مابقی مربوط به سایر انسانها اگه اینطور باشه، چون خداوند اراده کرده، میتونست اون مخلوق اول من باشم چه دلیلی در وجود حضرت بوده که ایشون انتخاب شده؟ یعنی چه عمل خاصی انجام داده که لایق این فیض شده؟ از این دست سؤالات ذهن من رو درگیر کرده. مثلاً علی اصغر که در کربلا در شش ماهگی به شهادت رسید چه عمل خاصی انجام داده که باب الحوائج شد اینکه هنوز زندگی در دنیای کثیف را تجربه نکرده بود که یک شبه به این مقام والا رسید صرف اینکه فرزند امام حسین علیه السلام بوده، خوب اگه خدا میخواست من میشدم فرزند امام حسین. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد مفصل است. در مورد قسمت اول سؤال و اینکه خداوند حضرت محمد «صلواتاللهعلیهوآله» را شایسته یافتند که هدایت مردم و نبوت را به عهدۀ آن حضرت بگذارند، خوب است به قسمت اول کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست رجوع فرمایید. و در مورد قسمت دوم سؤال، قبلاً عرض شد که این امام معصوم است که از اسرار درون افراد آگاه میباشند و متوجۀ طلب درونی افراد هستند که چگونه آن کودک ۶ ماهه مایل است در آن نهضت بزرگ سهمی داشته باشد. موفق باشید
سلام علیکم: اگر بگوییم خداوند وجود مثالی دارد با جمله خداوند تجلی مثالی دارد، معنایش یکی است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! برای خداوند «مِثلی» که در عرض او باشد، معنا ندارد ولی ذیل وجود حضرت محبوب، تجلیات او مثالِ او محسوب میشوند به همان معنایی که حضرت خاتم الرسل «صلواتاللهعلیهوآله» فرمودند: «مَن رآنی فقد رای الحق» هر آن کس که مرا بنگرد در حقیقت خدا را دیده است. موفق باشید
سلام خدمت استاد عزیز: بسیار ممنونم که وقت میگذارید جواب میدهید اجرتون با سیدالشهدا. این چند وقت کتابهایی که شرح واقعه عاشورا باشه میخونم. سوالی برام مطرح شد. اگر دینداری کنیم و جد و جهد داشته باشیم ولی این دین داری زیر سایه ولیای از اولیا خدا نباشد و قبولش نداشته باشیم میشویم شمر. شنیدم شانزده بار پای پیاده حج رفته. ابن ملجم دایم نماز میخونده اما ولی شناس نبوده. میشیم ابن ملجم. حتا توابین که بعد عاشورا امام حسین را شناختند وخونشون رو به خیال خودشون برای امام حسین دادند ولی چه فایده که اون موقع که میبایست ولی شناس نبودن. میشیم داعش. ظهور حضرت مهدی عجل انگار از این جهت شبیه قیام عاشوراست. بیعتها قبل از ظهور گرفته میشه. اگر بعد ظهور در دوران رجعت بیدار بشیم کار از کار گذشته و میشیم مثل توابین.عرضم درسته؟ لطفا راهنماییم بفرمایید. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم درک زمانه و فهم جایگاه نایب الإمام است که امروز خداوند با شخصیت رهبر معظم انقلاب راه را در مقابل ما گشوده است. جواب سوال40431 مد نظر باشد خوب است. موفق باشید
سلام استاد عزیز: وقت بخیر، ممنونم از کتاب آشتی با خدا. این کتاب حقیقتا در فطرت و حقیقت انسان اثر عمیقی می گذارد. سوالی که دارم در مورد صفحه ۲۳۶ کتاب هست. اونجا شما فرمودید که «کسی که می خواهد به مقامی برسد که در آن مقام، عالم کثرت را نمایش جمال حق ببیند ابتدا باید عقل خود را نسبت به حضور و ظهور خداوند مطمئن کند و سپس با انصراف از عالم کثرت، قلب را متوجه حق نماید.» میخواستم بدانم که چگونه می توانم قلب را نسبت به حضور و ظهور خداوند مطمئن کنم؟ مثلا الآن رو به روی من یک میز چوبی قرار دارد. چگونه به حضور و ظهور خداوند در این میز می توان پی برد؟ آیا جزوه و کتاب خاصی هم هست که در این زمینه خود را تقویت کنم؟ یک دنیا از شما و مطالب نابتون متشکرم🌹🙏
باسمه تعالی: سلام علیکم: ان شاءالله آرامآرام انسان در این مسیر به جایی میرسد که متوجۀ انوار و اسمای الهی در مخلوقات خداوند میشود مانند آن که در درختان، نور حیات حضرت حق را مدّ نظر میآورد از آن جهت که درخت، موجودی است که مخلوق خداوند است و این با میز فرق میکند که افراد در رابطه با حوائجشان ساختهاند. در رابطه با راهی که انسان متوجۀ انوار و اسمای الهی بشود؛ «برهان صدیقین» که روی سایت هست و شرح صوتی آن، ان شاءالله کمک میکند. موفق باشید
سلام روز بخیر: من میخوام یکی از کتاب های استاد رو بصورت اینترنتی خریداری و مطالعه کنم (کتاب عالم انسان دینی) یعنی نمیخوام سفارش بدم و میخوام نسخه الکترونیک رو بخونم میتونم از اپلیکیشن ها این کتاب رو دانلود کنم؟ تو خود سایت من قسمت خرید رو پیدا نکردم اگر هست لطفا بگین کجاست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در سایت، پی دی اف و ورد کتابها به طور رایگان در اختیار رفقا قرار دارد. موفق باشید
با سلام: ما در این عالم لذتها را دو دسته میدانیم: خوردنیهای نیکو و خانههای مجلل و همسر و فرزند و... که به آنها لذتهای حیوانی یا مادی میگوییم و لذت انس با خدا، اشک بر حسین، ذکر اهل بیت، نماز با حضور قلب که لذتهای معنویاند. اگر قرآن و روایتی نبود و قرار بود ما بگوییم بهشت خداوند از جنس کدام لذتهاست احتمالا دسته دوم را انتخاب میکردیم. اما در قرآن از کاخها و باغها و شراب و حوریان و ... سخن میگوید. آیا در بهشت کاری از جنس عبادت نیست؟ چه چیزی در بهشت هست که ما را از بندگی خدا غافل نمیکند و نیازی به اعمال عبادی نیست؟ صورت بندگی خدا در بهشت چیست؟ اشاره قرآنی به آن صورت غیر از «رضوان الله اکبر» چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در بحث شرح سورۀ واقعه عرض شد اتفاقاً حوریان در آن مقام، صورت بندگی خدا هستند و از آن جهت نه تنها مانع حضور معنوی انسان نمیباشند بلکه تماماً صورت همان اعمال عبادی انسان هستند تا انسان در وسعت بیشتر ابعاد عقل و خیال با انوار پروردگار مأنوس شود و این نکتۀ بسیار مهمی است که چرا معاد باید جسمانی باشد. موفق باشید
سلام وقت بخیر: ببخشید وقتی درک و حضور امام زمان عجل را در زندگی شخصی خود حس نمیکنم پس وقت ظهور هم از یاوران امام زمان عجل الله نیستیم دیگه درسته؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک، نظر به نایب آن حضرت است که امروز در شخصیت رهبر معظم انقلاب به خوبی مشخص است. آری! اگر انسان بتواند در شخصیت رهبر انقلاب متوجۀ بصیرتی شود که فوق بصیرت یک انسان عادی است؛ مییابد که: «دیده ای خواهم که باشد شه شناس / تا شناسد شاه را در هر لباس». موفق باشید
سلام استاد: ان شالله عزاداری ها مقبول باشه. ۱. استاد کسی که معرفت النفس را مطالعه کرده در کنار دستورات عملی دین با کسی که صرفا دستورات دین رو قبول کرده چیه؟ یعنی این شناخت نفس چه کمکی میتونه بکنه به دو نفری که مثلا هردو نماز میخونن اما فقط یکی معرفت النفس هم خوانده و مطالعه کرد. ۲. به نظرتان مطالعه معرفت النفس به مشکلات روحی که علم روانشاسی به آنها رسیده در یک فردی کمک میکنه؟ ۳. استاد بنده به شدت نسبت به آینده نگران هستم در زندگی فردی و ذهنم منفی بافی هایی دارم. به نظرتان مباحث تطهیر قوه خیال کمک کننده است؟ ۴. ارتباط بین تطهیر قوه خیال و مباحث معرفت النفس چی هست؟ تشکر استاد
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جواب سؤال شمارۀ 40468 عرض شد هر اندازه انسان در معارف الهی عمیق و عمیقتر شود، از خطر گرفتارشدن در توهّمات رهایی مییابد. موفق باشید
بسمه تعالی؛ سلام علیکم: استاد سوالی در رابطه با استفاده از امکانات مادی دارم بخصوص اکنون که بنا به تشکیل زندگی و خانواده است و جهیزیه ای قرار است در این زندگی استفاده شود. به حضرت امام می نگرم و آن شور عمیق ایمانیشان که در تعارض بوده با حتی استفاده از یک تلفن ثابت، یک یخچال و...) به نقل از مستند «بانو قدس ایران» به حضرت آقا می نگرم با آنهمه زندگی ساده شان در مشهد مقدس قبل از انقلاب با آن همه بی چیزی! (که در کتاب «خون دلی که لعل شد» بخوبی نمایانگر است) از طرفی صحبت از حضور در زندگی امروزی و ضدیت پیدا نکردن با عرف و حتی به دلیل وجود بحران آب، استفاده از ماشین لباس شوئی و ظرفشوئی و... میشویم. و از طرفی نگاه به زندگی انسان هایی که حتی در نان و آب خود مانده اند!! و حال منی که در روح ایمانی خود، خواهان یافت وسعتی به وسعت تمام انسان ها هستم. از طرفی شاهد مثال هایی برایم زده میشود از ساده زیستی های رهبر معظم که بدلیل منصوب شدن به رهبری شان این گونه رفتار دارند (بعنوان مثال رهبری فرمودند بعد از رهبری دیگر آجیل نخوردند) از طرفی من خود را در مقابل حدیث «من نصب نفسه للنّاس اماما فلیبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره» می یابم که آن امامی که در حدیث بدان اشاره رفته حرف از جایگاه و مقام نزده که حال بگوییم «تو هم هرموقع امام شدی، ساده زیست بتمام معنا باش». کل و خلاصه عرض بنده اینست که روحیه ام این امان را نمیدهد که همچون طلبه های دیگر همراه عرف شوم و از ماشین و تلویزیون بزرگ و لباس شوئی و ظرفشوئی و یخچال فریزر جدا جدا و تخت و مبل استفاده کنم، به من امان نمیدهد از ظروف پر نقش و نگار و قالی های ۱۷۰۰ شانه و .... استفاده کنم. زندگی ای که میخواهم و میدانم عرف قبول ندارد، اکتفا به کمترین هاست. نمیدانم جز این میتوانم سعه صدری داشته باشم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر اندازه زندگی ساده باشد، بهتر است. ولی نباید بیرون از عرف جامعه زندگی را شکل داد. قبلاً ۱۵۰ گرم گوشت میخریدیم و استفاده میکردیم، بدون نیاز به یخچال. و یا در حیاط طشت لباس را میگذاردند و لباسها را شستشو میدادند. در حالیکه عرف تغییر کرده و از این جهت نباید خارج از عرف زندگی کرد زیرا به زحمت میافتیم و از کارهای اصلیمان باز میمانیم. با اینهمه هرچه سادهتر، بهتر. موفق باشید
سلام علیکم: از استاد طاهرزاده میخواستم بپرسم آیا در منطقه تیران از شاگردانتان و یا افرادی که بحثهای شما را میشناسند هستند که ما به ایشان رجوع کنیم و از ایشان استفاده نماییم. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً یکی از برادران خوب و اهل علم و فکر از اهل تیران که در همان شهر هم ساکن هستند به نام حجت الاسلام حاج آقا مهدی کثیری تشریف دارند که در مباحث معرفت نفس و مباحث تربیتی زحمت کشیدهاند و میتوانند برای عزیزان مفید باشند. موفق باشید
سلام علیکم حاج آقا: در پایان دعای عدیله نوشته شده هر که خواهد از آن (عدیله عند الموت) سالم بماند استحضار کند ادله ی ایمان و اصول خمسه را با ادله ی قطعیه و صفای خاطر و بسپارد آن را به حق تعالی (و عقاید حقه) معنی این کلمات چیه؟ منظور از استحضار ادله ی ایمان و ادله ی قطعیه و صفای خاطر چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی آن نکات را که در آن دعا میفرماید به قلب خود برسانیم مانند آنکه میفرماید: «وَاَشْهَدُ اَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ، وَمُسآئَلَةَ الْقَبْرِ حَقٌّ، وَالْبَعْثَ حَقٌّ، وَالنُّشُورَ حَقٌّ، وَالصِّراطَ حَقٌّ، وَالْميزانَ حَقٌّ، وَالْحِسابَ حَقٌّ، وَالْکتابَ حَقٌّ، وَالْجَنَّةَ حَقٌّ، وَالنَّارَ حَقٌّ، وَاَنَّ السَّاعَةَ اتِيةٌ لارَيبَ فيها...». موفق باشید
با عرض سلام. امیدوارم خدا عمر و عزتتون بدهد لطفا بفرمایید آیا با توجه به اینکه در بعضی منابع گفته شده در بین الطلوعین کراهت داره پرداختن به امور دنیوی، آیا کسی که وقتش پر هست در طول روز و بعلت مشغله زیاد، برای مطالعه و کسب علم، از اون موقع استفاده کنه هم کراهت داره یا نظر شما این نیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: کراهت دارد؛ یعنی بهتر است انجام نگیرد. ولی به هر حال نوعی رخصتدادن در آن است. موفق باشید
سلام استاد عزیزم: در آیه نهم و دهم سوره مبارکه قیامه میفرمایند: « و خسف القمر _ و جمع الشمس و القمر» استاد آیا میتوان گفت اشاره ای است به معاد حضرت الله در حضرت احدیت؟ خدا حفظ تون کنه
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید اشارۀ آیات مذکور، اشاره به مقام عبور عالَم است از کثرت و برگشت به مقام وحدانیاش. موفق باشید
سلام علیکم: هرچه آمدم از سید حسن نصرالله بنویسم زیرا قلبم را فرا گرفته دیدم نمیشود زیرا عظمت ایشان همواره نیاز به ظهور آمدن دارد. اگر همه از او بگویند باز کم است و هرکسی از ایشان در اندازه ظهورات قلبی اش بنویسد بیشتر در اصالت قلبی خود نیز حاضر و دیگران را نیز متذکر شده. مرا که باشم از آن برگزیده خداوند که عین آیه «إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ» است بگویم. تسلیم خدای او میشوم بلکه عظمت ایشان در لاله ها و سبزه زارهای تاریخ قابل فهم شود زیرا آنچه که خیلی بزرگ است را باید در لحظه لحظه های زمان و در زیباترین شکوفه های غنچه زده بهارهای پیش رو یافت. نصرالله ما را از حاج قاسم بزرگ، بیشتر به خدا رساندند و این راستی است که زبانم را بی اختیار به صداقت باز کرده. حال این جهان و این نصرالله که حقا حقیقت است. در تمام عمرم او را دوست داشتم و حال بیشتر دوستش دارم حسرت ایشان همیشه بر بنده هست. یاد ایشان تنها چیزی بود که از بنده ناتوان گرفتار بر می آمد ولی ایشان دستشان باز است و نباید رجوع به ایشان را ترک کرد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه میفرمایید سید حسن نصرالله حقیقتاً آینۀ تمام قدِ نمایش انسانیت بود در همۀ ابعاد انسانی در کنار روحیۀ سلحشوری و مقاومت، بنده از روحیۀ لطیف او حیرانم که چه اندازه انسانها و حتی کسانی که او را اذیت میکردند، دوست میداشت. عرایضی در https://eitaa.com/matalebevijeh/20333 شد ولی هنوز نه، هنوز باید از شهید سید حسن نصرالله گفت و باز، گفت. موفق باشید
سلام: ممکن است بفرمایید آرای هایدگر و فردید چه تاثیراتی در جلسات تفسیر قرآن شما داشته است؟ چه آیاتی در این زمینه با تفسیر متفاوتی روبرو شدهاند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که علامۀ طباطبایی با ارتباط با جناب کربن متوجه شده بودند میتوانند حقیقت قرآن را برای بشر جدید که امثال کربن به جهت حضور در غرب، خوبتر میشناختند؛ ایشان نیز آشنا شوند و در نتیجه نگاه و هدایت قرآنی را با نظر به ظرفیت انسانها در همۀ عالم به میان آورند، مواجهه با افکار جناب هایدگر و دکتر فردید که مدتی از عمر خود را در آلمان سپری کرده بود؛ موجب میشود تا به زوایای کتاب مقدس قرآن طوری پی ببریم که در واقع جواب همۀ انسانها در همۀ روحیات باشیم. موفق باشید
سلام وقت بخیر: چه طور می توانم بفهمم ایمانم به خدا و قیامت و اهل بیت علیهم السلام واقعی است یا فقط ادعا است؟ تو مسیر خود سازی خیلی تلاش میکنم سعی میکنم دایم ارتباطم را با خدا و اهل بیت داشته باشم اما گاهی وقتی اشتباهی میکنم بعدش خیلی خیلی پشیمان میشم تو ارتباطم دچار شک میشم نه این که خدای نکرده شک در وجود خدا داشته باشم یا حضور اهل بیت را بخوام انکار کنم. در نحوه ارتباط خودم و مسیری که دارم میرم شک میکنم گاهی به قدر نامید میشم چند روز تمام مطالعاتم را کنار میگذارم احساس نا امیدی از خودم میکنم. این که حضورشان را احساس نمیکنم را گناه کار بودن و بی لیاقتی خودم میدانم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک برای تشخیص حق از باطل، سیره و عمل اولیای الهی میباشد و تدبّر در قرآن و معارف قرآنی از طریق تفاسیر همچون المیزان و یا رجوع به روایات اخلاقی همچون کتاب شریف «جامع السعادات» که عرایضی در شرح آن شده است که میتوانید به کانالhttps://eitaa.com/jameo_saadat «شرح کتاب جامع السعادات ملا محمدمهدی نراقی» رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام خداقوت: معمولا انسان ها تا قبل از بلوغ متوجه عالم هستی و خلقت و رشد نیستند و درگیر بازی های بچه گانه هستند. به سن بلوغ که رسیدند خدا میگه خب دیگه نباید گناه کنید! آیا کسی که تازه فهم پیدا کرده و به بلوغ رسیده میتونه عصمت داشته باشه و از گناه دوری کنه؟ قطعا خدا از ما ترگ گناه و انجام واجبات خواسته که تکلیف ما لا یطاق هست چون رشد تدریجی حاصل میشه و انسان تدریجی سالک و عارف میشه غیر بعضی مواردی که استثنا بوده و نمیشه طبق موارد استثنا حکم داد بلکه باید عموم انسان ها رو دید. برای همین ما غیر از اهل بیت کسی رو تقریبا نمیبینیم که بتونه ادعای عصمت کنه یعنی اکثر مردم ناتوان هستند از اطاعت اوامر الهی.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه انسان گناه را ترک کند و به واجب عمل نماید، وارد شریعت الهی شده است و این غیر از مقام عصمت است که بسی والا میباشد. موفق باشید
این دنیا دنیای مادهست. هر قدری، قضایی داره. اگه مسواک نزنی، دندونات خراب میشه. اگه ابزار جسمت مریضه، کم توان میشی. پس تا چه اندازه میتونم مسئله بیماری و ترس از عوارض و تاثیراتش رو به امام حسین علیه السلام بسپارم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: روح است که جسم را تدبیر میکند و لذا هر اندازه روح وسعت داشته باشد و از تفکرات زائد آزاد باشد؛ امکان تدبیر بدن برایش بهتر فراهم میشود. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: در میان گذاشتن راه چارهای برای نشان دادن بحران وجودی و گمگشتگی انسان مدرن و بازگشت به خویشتن انسانی انسانها؛ دغدغه بنده است. تبیین اصالت وجود صدرا و حرکت جوهری او به عنوان انقلابی که در عالم فلسفه ایجاد کرد و مسیری که گشود که تا قبل از او حتی ابن سینا نیز نتوانسته بود و مقایسه تطبیقی آن با آراء فیلسوفانی در غرب معاصر که با وجود درک شرایط زمانه و بحرانهای عمیق روحی که انسان مدرن با آنها دست و پنجه نرم میکند؛ اما راه حل های که ارائه میدهند باز هم به بنبست میرسد و در نهایت نشان برتری برهان صدرا و معرفی آن به عنوان بهترین تبیین از نحوه استکمال عالم و همچنین نفس انسانی که تا کنون گشوده شده؛ حتی برتر از ابن سینا. (یعنی نقش اصالت وجود و حرکت جوهری در شکل گیری هویت انسانی انسان) میخواستم نظر حضرتعالی را درباره اینکه این مقایسه تطبیقی حرکت جوهری ملاصدرا را با کدامین فلاسفه غربی انجام بدهم، جویا شوم. نظر خودم جان لاک، درک پرفیت، چالمرز، کانت، هایدگر هست. اما مطمئن نیستم چون مطالعه و شناخت بسیار کمی از فلسفه غرب دارم و باید همزمان با انجام پژوهشم به درک و شناخت خوبی از آنها و مقایسه تطبیقی عمیق و دقیقی برسم انشاءالله. آیا عنوانِ «تبیین تطبیقی برتری حرکت جوهری صدرا در شکل گیری هویت انسانی در مقایسه با آراء فلاسفه غرب معاصر» برای همین دغدغهای که شرح دادم، عنوانِ مناسبی است؟ آیا میتواند در سطح یک رساله دکتری باشد یا در سطح یک پایاننامه مقطع ارشد است؟ و یا هیچ کدام؟ عنوان پیشنهادی شما چیست؟ همچنین ممنون میشوم در کل نظر خود را راجع به ضرورت یا عدم ضرورت طرح این بحث و میزان اهمیت این موضوع بفرمایید. انشاءالله حتماً نظر شما بسیار راهگشا خواهد بود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: توجه به «اصالت وجود» توجه به حضور بیکرانۀ توحید است در نگاه فلسفی و گشودن افقی است تا انسان عین الربط بودنِ خود را بیابد و این نوع توجه و حضور با هیچ یک از مبناهای فلاسفۀ غربی تطبیق نمیکند هرچند فلسفۀ غرب بخصوص آنچه با هایدگر و گادامر پیش آمده است، در جای خود حرفها دارد بخصوص در رابطه با «دازاین» و تقرب وجودی انسان که جناب هایدگر متذکر آن است. ولی به هیچ وجه نباید به تطبیق نگاه فلسفۀ صدرایی به موضوعات با نگاه فلاسفۀ غربی که از کانت شروع شد؛ فکر کرد. زیرا دو نوع حضور است و انسان میتواند در هر کدام حاضر شود. به نظر بنده جایگاه تاریخی فلسفۀ حکمت متعالیه بعد از مواجهه با کانت و هگل و هایدگر و گادامر بهتر فهمیده میشود بدون انکار جایگاه متفکران غربی که نام برده شد. موفق باشید
