بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
10528
متن پرسش
سلام علیکم: ضمن عرض خدا قوت و تشکر از حوصله حضرتعالی، تقاضا دارم در صورت صلاحدید توضیح بفرمایید: آیاحضور حضرات معصومین (ع) و بالتبع حضور برخی از اولیاءالهی در چند مکان در یک زمان واحد، اگر با بدن مادی (نه مثالی) باشد، مواد اولیه آن از طبیعت تأمین می شود و یا صرفا بصورت انشاء و ایجاد است. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی اولیاء الهی حاکم بر عالم ماده شدند و در مبادی ایجاد عالم مادی حاضر شدند، در هر جای عالم ماده نیز می‌توانند بدن مادی ایجاد کنند. کاری که عاصف‌بن‌برخیا در رابطه با تخت جناب بالقیس کرد و بنده در شرح بحث «حرکت جوهری» در این مورد و در رابطه با طیّ الأرض، عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
9013
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: من دبیر دینی و قرآن هستم صبح ها هنگام اذان بیدار می‌شوم نمازم را به جماعت می‌خوانم، یک یا دو سخنرانی گوش می‌دهم کمتر مطاله می‌کنم ساعتی را نیز از طریق اینترنت روزنامه‌ها را مطالعه می‌کنم و بیشتر اوقاتم را با سرگرمی‌های بیهوده که خودم هم راضی نیستم می‌گذرانم. بیشتر اوقات در حال تفکر هستم که چرا از این نعمت فراغت که خدا به من داده درست استفاده نمی‌کنم؟ ولی نمی‌دانم چه کنم؟ و به همین خاطر دچار نوعی افسردگی شده‌ام و حوصله‌ی تفریحات سالم را هم ندارم چون فکر می‌کنم عمر تلف‌کردن است، و اگر تفریح هم نکنم باز هم نمی‌دانم چه کار مفیدی می‌توانم انجام دهم. گاهی به فکر کار اقتصادی می‌افتم، ولی می‌گویم تنها مشغله‌ی خودم را زیاد می‌کنم. لطفا راهنماییم کنید و برنامه ‌ای که خیر دنیا و آخرتم را در برداشته باشد برایم ارسال نمایید. اگر ممکن بود از طریق پیام یا در متن پرسش و پاسخ ها جواب دهید و فقط شماره جواب را ارسال نمایید. با کمال تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا را بگذارید یک کار بزرگ قرآنی را شروع کنید. پیشنهاد می‌کنم بعد از مطالعه‌ی جزوه‌ی «چگونگی کار با تفسیر المیزان» کار روی تفسیر المیزان را شروع بفرمایید. برای ما مقدور نیست از طریق ارسال پیام با عزیزان ارتباط برقرار کنیم. سعی بفرمایید با ثبت آدرس ایمیل، سؤال خود را بفرستید تا جواب سؤال مستقیماً به ایمیل شما ارسال شود. موفق باشید
8925
متن پرسش
با سلام و احترام: 1) نیمه ی شعبان هیچ کاری نکردم حتی یک سلام به امام ندادم ، چون کسالت داشتم و حالم خوب نبود. اگر هم کسالت نداشتم احتمالا مشغول درس خواندن می شدم. چه کنم با این قلب غافل که خدا رو فراموش کرده و خدا هم آن را فراموش کرده ؟؟؟ با نفس امااااااااااااره چیکااااااااار کنم که خودش رو جای من گذاشته؟؟؟ و من متوجه نمی شم؟؟؟؟؟ 2) استاد دلم از مصائب روزگار سخت رنجیده خاطر شده، امروز چند گزارش از زندان اوین خوندم. تصور ما اینه که هر کس آن جاست واقعا مجرم است، در حالی که درصد زیادی از افرادی که به خاطر جرایم مالی در بند اونجا هستن قربانی نظام ناکارآمد اقتصادی هستن. استاد از ظلم ها خیلی دلم شکسته و رنجور شده. این ها که چیزی نیست، بیشتر از همه، از جنایات گروهک داعش، شدیدا رنجور گشته ام. همین طور از باقی بی عدالتی ها و ظلم ها (چه در کشور خودمان چه در منطقه و مهم تر از همه جنایات آمریکای خونخوار). به راستی چه باید کرد؟ غم و غصه، و گاهی ترس، نفرت از داعش و آمریکا و ظالمان در هرج ای جهان که باشند، وجودم رو تسخیر کرده. به راستی خدااااااااا، اون بالاااااااااا همه ی این ظلم هااااااا رو می بینه؟؟؟؟؟ استاد با دل رنجور و دلشکسته ام چیکاااااااااار کنم؟؟ استاد فکر می کنم تنها چیزی که می تونه به من کمک کنه اینه که ظلم ها رو بتونم درست تحلیل کنم. مثل حضرت امام خمینی ( روحی له الفداه ) که وقتی با مصیبت از دست دادن فرزند روبرو شدن، اون رو از الطاف خفیه ی الهی دیدند. به راستی این چه بینشی است و چگونه بدست آمده!!!؟ استاد مشکل عمده ام این است که اصلا جایگاه هیچ چیزی در نظام هستی رو درک نمی کنم و شرمنده می شوم اگر بگویم با نا امیدی تسلیم شیطان رجیم و ملعون گشته ام. نا امیدم از اینکه درکی نسبت به جایگاه این ظلم ها داشته باشم. فقط می سوزم و به عجز خود می نگرم. چه کنم استااااااااااااد؟؟؟؟ ساعاتی نگذشته که سیدرضا بطحائی روحانی ایرانی مقیم نجف اشرف در راه بازگشت از سامرا به همراه خانوادشون، توسط گروهک داعش سربریده شدن و جام جهانی 2014 همچون سری های قبل خودش رو این بار با حمله ی داعش تزئین کرد. گاهی با خودم میگم به درک، بگذار داعش که همین نزدیکی است به ایران هم برسد تا هم ما شهید شویم و از این بی خدایی نجات پیدا کنیم هم کسانی که شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران سرمیدادند بفهمند چقدر آدم های بی سوادی هستند. استااااااااد به داااااااااد ماااااااا برسید، خداااااااااایی که در این نزدیکی است کجاااااااااااست؟؟؟؟؟؟ که با کسانی روبروییم هزاران مرتبه بدتر از اونهایی که پهلوی فاطمه (س) رو شکستن. استاد دیروز برگی از تاریخ حضرت زهرا (س) رو می خوندم. عمده ترین مطلبی که توجهم رو در اوج ظلم هایی که به حضرت زهرا (س) و حضرت علی (ع) شده جلب کرد، نفهمی و خریت ظالمان بود، انگار اصلا آدمای ظالم در طول تاریخ، قلب ماهیت دادن و حرف حالیشون نمیشه. استاد لطفا ضمن اینکه به من راهکار ارائه می دین لطف بفرمایید بگید چی شده که این ها این ظالم ها این طوری قلب ماهیت شده ان؟ و هیچ اثری از انسانیت در اونها باقی نمونده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ افراد ظالم از کجااااااااااا به کجااااااااااا رسیدن و چطور شده که این جوری شدن؟؟؟؟؟؟؟؟ اوباما چه گناهی توی زندگیش کرده که در رأس شیاطین دنیا قرار گرفته؟؟؟ وهابی ها از کی و چراااااا این طوری شدن؟؟؟ آغاز خریت و زبان نفهمی این ظالم ها کجاست؟؟؟ خیلی شرمنده که طولانی شد سوالم آخه خیلی دلم خونه. گستاخی و بی ادبی من رو ببخشید استاد آخه خیلی ناراحتم.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: در حمله‌ی مغول به ایران که مغولان چون طوفانی مردم را درو می‌کردند، شخصی از «نجم الدین کبری» پرسید پس کجا شد خدایی که بنا است مسلمانان را در پناه خود گیرد؟ شیخ گفت: خدا در این مرحله با اسم غنی خود تجلی نموده است و باد غنای او وزیدن گرفته، در این حال اولیاء الهی نیز خود را در امان نمی بینند. حتی مغولان به او امان دادند که از شهر خارج شود و او گفت: من با این ملت یک عمر زندگی کرده‌ام و با همین ملت خواهم مرد. ما به اندازه‌ای که متعهد به دستورات الهی باشیم، امورات دنیایی و آخرتی‌مان سر و سامان می‌گیرد و خداوند هیچ ضمانتی نکرده است که به اسم مسلمان به انوار الهی که در متن اسلام هست، پشت کنیم ولی از بی سر و سامانی جدا گردیم. حال چه این بی سر و سامانی در زندان‌های ما باشد و چه در مبلغین افراطی شیعه که به جنگ شیعه و سنی دامن می‌زنند. راه‌کاری که امروز خداوند در مقابل ما قرار داده است راه‌کارِ وفاداریِ همه‌جانبه نسبت به انقلاب اسلامی و رهنمودهای ظریفی است که رهبری عزیز در جلوی پای ما قرار می‌دهند و همه‌چیز خبر از آن می‌دهد که انقلاب اسلامی همراه با نیروهای اصیل این انقلاب با پیروی از آن رهنمودها در آینده‌ای بسیار نزدیک از این‌همه بلایی که شما متذکر آن شده‌اید عبور خواهند کرد. آیا تا به حال به این جمله‌ی مقام معظم رهبری فکر کرده‌اید که چرا بعد از پیروزی آقای روحانی فرمودند: ما کارهای زمین‌مانده‌ی زیادی داریم، باید به آن‌ها بپردازیم؟ آیا کارهای زمین‌مانده‌ی ما تربیت نسلی نیست که نسبت به رعایت دستورات اسلامی به جامعه و حقوق افراد حساسیت کامل داشته باشند؟ موفق باشید
7189
متن پرسش
باسلام وخداقوت دوستی دارم که ادعامیکند برخی ازمسائل به اوالهام میشود ومیتواندتاحدکمی ذهن دیگران رابخواندومیتواندشخصیتهایی که مثل اوهستندرابشناسدومیگویدموردی درموردآینده به اوالهام شده است که فکرمیکندوقوع پیداخواهدکرد.لطفاراهنمایی بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه خودش به این حالاتش اعتماد کند و نه شما، زیرا خطر ورود شیطان در این خطورات بسیار زیاد است. موفق باشید
5258

قطع رحمبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرانمایه و آرزوی صحت و سلامتی. استاد یکی از مشکلات و دغدغه‌های عمیق بنده که بخصوص نمود آن در این مراسم‌های به اصطلاح افطاری به شدت برایم رخ نمود، جوانان وحتی میان‌سالان و افراد مسنی هستند دیگر در صحبت‌هایشان بی‌رحمانه همه چیز را زیر سوال می‌برند. از روزه و ماه رمضان گرفته (البته ماهواره و متاسفانه بعضی موارد داخلی خودمان از جمله مثلا فتوای آقای شبیری زنجانی در ساختارشکنی روزه داری بی تاثیر نیست) تا حتی معاذاله وحیانی بودن کتاب آسمانی و ... البته بحث‌های مطرح شده عمیق نیست ولی شدیدا در حال گسترش است. از طرفی دلم می‌سوزد و مواردی را مطرح می‌کنم ولی با توجه به اینکه مطالعه عمیقی پشت آنها نیست، صرفا به مباحثاتی بیهوده منجر می شود. بحث صله ارحام و نزدیکی افراد هم مطرح است. واقعا در این جلسات چه می‌توان کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت ما نباید قطع رحم کنیم، اگر آمادگی داشتند و جنابعالی هم توان روشن‌کردن موضوع را در خود دیدید موضوع را برایشان روشن می‌کنید. در مورد فتوای مذکور نیز شایان ذکر است اولا اگر یک مجتهد نظرش را مستند به منابع اسلامی نقل کند، نبایستی به فتوا اعتراض کرد (البته بنده نفیا و اثباتا در مورد مجتهد بودن فرد مورد نظر و صحت و بطلان نظرشان تخصصی برای نظر دادن ندارم) ثانیا: فتوای مد نظر شما از جناب آقای بیات زنجانی است نه از آیت الله شبیری زنجانی که از مراجع تقلید مورد تأیید جامعه‌ی مدرسین می‌باشند. موفق باشید
2782
متن پرسش
با سلام. می خواستم بدانم آیا تغییر اسم افراد در طالع و اتفاقات زندگی آنها اثر دارد و آیا مبنای روایی در این کار است؟ در بین مردم مصطلح است که اگر فردی چند بدیمنی مکرر نصیبش شود می تواند به کمک علم اعداد اسم خود را تغییر داده و از این اتفاقات رهایی یابد؟ اگر این موضوع صحت دارد، کیفیت تعیین آن چگونه است و به چه کسانی در این موارد می بایست رجوع کنیم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» عرض کرده‌ام این‌ها حرف‌های بی‌پایه‌ای است به آن‌جا رجوع کنید، چون ما حق نداریم بی‌دلیل اسم خود یا فرزندان و یا همسر خود را تغییر دهیم مگر آن‌که اسم آن‌ها تداعی‌کننده‌ی یک انسان متعالی نباشد. موفق باشید
1802

همسریابیبازدید:

متن پرسش
سلام دوست دارم همسری باایمان تر از خود داشته باشم آیا خود به دنبال همسر مناسب بگردم یا با توسل وتوکل بگذارم خداواهل بیت خود گزینه مناسب رابرایم انتخاب کنند؟ یااز طریق واسطه ها مثل دوستان عمل کنم؟چون من وخانواده ام واقعا توانایی شناسایی کامل دختر خوب رانداریم وبالاخره در گزینش نقص هایی در کار می آید؟محتاج دعای خیر شما هستم یازهرا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام هم با توسل از خدا بخواهید و هم تلاش کنید و به دوستانتان نیز بسپارید. ان‌شاءالله خدا کمک می‌کند. موفق باشید
158

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. استاد عزیز. سوالات فراوانی دارم و نیاز دارم حداقل چندین جلسه مزاحم شما شوم تا پاسخ آنها را بیان فرمائید . اما چون الآن دانشجو و ساکن تهران هستم و امکان دسترسی به شما را ندارم سعی می کنم از این طریق از شما استفاده ببرم . لطفا در مورد سوالات راهنمائی های عملی بنمائید ، نصیحت نمی خواهم . استاد باور کنید هرچه سعی میکنم بر نفس خود غلبه کنم نمی شود . یعنی هیچوقت از دست اوهام و خیالات خود رها نمی شوم . دائما در فکر این و آن ام . زود عاشق کسی می شوم. بعد دلسردی پیش می آید . میدانم چون معشوق حقیقی ما خدا است و « ما احد احب غیر خالقه ولکن احتجب عنه تعالی تحت زینب و سعاد و .. » این مشکل پیش می آید . البته من چون در دانشگاهی کاملا اسلامی به سر می برم و خواهران در دانشگاه ما حضور ندارند متوجه خانم ها نیستم منظورم فقط خاص مردان است . چه کار کنم دیگر خسته شده ام . چقدر معراج السعاده بخوانم؟ چهل حدیث امام بخوانم ؟ شرح حال علما و عرفا بخوانم؟ بعد از گوش دادن مباحث 10 نکته در معرفت نفس شما کمی حالم بهبود یافت اما الان نا امیدم . در گیر و دار واحدهای پوچ دانشگاهی که جز خستگی روح و فکر ثمره ای ندارند و روزمرگی های پی در پی . آرزویم همیشه این بود و هست که کاش می شد خدا مرا در دنیا به گونه ای می آفرید که از همان اول که به گناه آلوده نشده ام تحت تربیت عرفائی همچون امام ، آیت الله قاضی ، شاه آبادی و ... قرار بگیرم . آرزو می کردم صبح از خواب بیدار شده فارغ از دنیا و ما فیها سر کلاس درس معرفت عرفا برویم . این قدر در پوچی گری و لذت های خسته کننده زندگی به سر نبریم ... بگذریم این ها جز در برزخ عملی نخواهد شد(اگر لیاقت داشته باشیم) .چه کار کنم ؟ می خواهم رابطه ای ویژه با خدا داشته باشم، از همه جلو بزنم ، هیچ گاه اندیشه کسی به خاطرم نیاید ، توجه ائمه و در مرتبه بعد عرفا را به خود جلب کنم ، فارغ از مسائل دنیا و در همه حال در محضر خدا زندگی کنم؟ خواهش می کنم به طور مشروح و تفصیلی بیان فرمائید . می توانید روح مرا درک کنید؟ از همه بریده و جلسات اخلاقی که می روم هیچ فایده ای ندارند و انگار نفس من به هیچ صراطی مستقیم نیست . ببخشید از طولانی شدن نامه . با تشکر. التماس دعا
متن پاسخ
جواب: باسمه تعالی بحمدالله در برزخِ گذار از دنیا و ورود به عالَم معنا دست و پا می‌زنید، و این نشانه‌ی آن است که« نه از دنیا دلت شاد است نه رویی بر وطن داری» نه وارد وادی اَیمن معانی شده‌ای و نه می‌توانی در پوچی دنیا تسلی پیدا کنی. عزیزم شما نوبرش را نیاورده‌ای: تو گمان کردی که این بازار عشق هست چون بازار بغداد و دمشق غوره‌نشده، کسی کشمش نمی‌شود. غیر ناکامی در این ره کام نیست راه عشق است این، ره حمام نیست این بی‌تابی‌ها هیچ‌کس را به جایی نرسانده است، باید با جدیّت تمام به خود نهیب بزنی که کجا می‌خواهی بروی؟ ابراهیم خواص می‌گوید: در حوالی شام درختان انار دیدم، چون مرا آرزوی انار بود، نخوردم. پس به وادی رسیدم کسی را دیدم دست و پای ضعیف گشته، زنبوران او را می‌گزیدند. گفتم؛ خواهی دعا کنم از این بلا برهی؟ گفت: نه. گفتم؛ زنبوران از تو باز دارم؟ گفت: ای خواص! آرزوی انار از خود دور کن مرا چه رنجه می‌داری، خود را دل به سلامت خواه، مرا تندرست چه خواهی؟ گفتم؛ به چه شناختی من خواصم؟ گفت: هرکه او را داند هیچ بر وی پوشیده نماند. آیت‌الله‌حسن‌زاده‌آملی«حفظه‌الله» فرمودند: «در دوران جوانی متوجه شدم اگر به ذهن و خیال خود برنامه ندهم، آن به من برنامه می‌دهد و هرکجا خواست مرا می‌کشاند»، دستورالعمل می‌خواهی بفرمایید. اگر این حرف را فهمیدی و کارد تیز خیال به استخوانت خورده است، به خودت برنامه بده، تفسیر المیزان از آن برنامه‌های پنج یا شش ساله‌ای است که شما را از آتش این برزخ آزاد می‌کند. یا علی موفق باشید
17227
متن پرسش
سلام استاد دوسوال دارم: 1. اینکه شما می گویید شعر هم مثل موسیقی بر خیال تکیه داره و شعر رو اگر با خیال پاک به سراغش بری به سلوک کمک میکنه ولی در موسیقی چیزی رو به نام خیال پاک مطرح نمی کنید و چرا نمیشه با خیال پاک سراغ موسیقی رفت و به سیر و سلوک کمک کرد؟ 2. شما گفتید باید با توجه به سرعت زیاد بشر امروز و مشکلات روانی و روحی که ایجاد میکنه باید علاوه بر طب سنتی از علمی که روح این نوع بیماری ها رو می شناسد در ارتباط باشم با این تفاسیر باید از علم پزشکی امروز که تحت تاثیر غرب شکل گرفته بهره بگیریم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1. اشارات موسیقی در هر حال به محتوای آن که همان اشعار باشد، مربوط است. حتی سنفونی‌های بتهون که به ظاهر موسیقی صرف است، با تداعیِ معانی‌ها مخاطب خود را متذکر می‌شود مثل سرورد فیلم امام علی«علیه‌السلام» که تنها یک سرود نیست، معانیِ مورد اشاره‌ی آن سرود را متذکر می‌گردد 2. علم پزشکی به اعتبار تجربه و آزمون یک حرف است، و نگاه آن به انسان بدون در نظرگرفتنِ روح حرف دیگری است. در قسمت اول است که می‌توان از هر علم تجربی، آزاد از تفسیر اومانیستی آن استفاده کرد. موفق باشید

13135
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: آیا منظور از روح القدس، مقام نور اهل بیت، اولین مخلوق، همان عقل یا روح است؟ چرا در بعضی از آیات مربوط به حیات زمینی خدا فرموده «تو و همسرت» و به صورت جزئی خطاب کرده در حالی که می فرمایید خطاب به مقام است؟ و آیا بهشت برزخ قوس نزول هم مثل بهشت برزخ قوس صعود جلوه ی قلب انسان است، یا جدای نفس انسان است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید در این نوع آیات دو مقام مدّ نظر است: یک مقام مقامی است که آیه‌ی 11 و 12 و 13 سوره‌ی اعراف به آن نظر دارد که آن‌جا مقام جمعی است و بعد که از آن مقام هبوط کردند در مقامی قرار می‌گیرند که آیه‌ی 19 به بعد آن سوره متذکر آن است که تازه به آدم و همسرش می‌فرماید در بهشت قرار بگیرید و مواظب باشید شیطان شما را وسوسه نکند. در حالی‌که شیطان از آن مقام قدسی هبوط کرده، ولی حال در مقام پایین‌تر که مقام جنّت است با آدم و همسرش روبه‌رو شده است. که مفصل این بحث را در تبیین آیات فوق می‌توانید دنبال کنید. قوس نزول مابإزاء قوس صعود است برای انسان، منتها در قوس صعود انسان خود را همراه با انتخاب‌هایی که کرده است حس می‌کند. موفق باشید

13112
متن پرسش
باسمه ‌تعالی‌ با سلام ‌و عرض‌خسته نباشید در پاسخ‌ به‌ سوال‌۱۳۰۸۱بحث ‌هندسه‌ی ‌فکری ‌در کتاب‌ «سلوک ‌ذیل ‌شخصیت ‌امام‌ خمینی‌» را پیشنهاد کرده‌ بودید. حقیر‌ مراجعه ‌کردم اما‌ بحثی ‌تحت ‌عنوان ‌هندسه ‌فکری ‌پیدا نکردم. در سایت ‌هم ‌این ‌عنوان ‌را جستجو کردم ‌اما چیزی ‌پیدا نشد. خواهشمندم ‌راهنمایی‌ بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده یادداشتی که در این مورد داشتم را خدمتتان ارسال می‌کنم.

جایگاه کتاب ها در هندسه فکری

اگر کسي رسيد به اين که در مقابل خدا بنده است، افق جان او متوجه حقيقت مي‌شود. ديگر ميل او در راستاي تحميل ذهنياتش به عالم نيست، بندِ حق است يعني رجوع او به چيزي بالاتر از خودش است، اين ديگر از غرب عبور کرده است. با توجه به اين امر است که تأکيد مي‌شود بايد «منِ» خود را بنده ديد و بقيه را نيز متوجه اين حقيقت كرد و سير الي الحق جز اين نيست، هرچند اين سير، ساز و کارهاي مفصلي دارد که ما در حدّ توان محدود خود به آن مي‌پردازيم ولي ارزش کار به باز شدن افقي است که بتوان آن افق را در منظر خود نگه داشت.

بنده سعي مي‌کنم در رابطه با سير الي الله جايگاه مباحث را عرض کنم تا إن‌شاءالله دوستان متوجه باشند با چه رويکردي بايد مباحث و کتاب‌ها را دنبال کرد.

اگر معلوم شد مقصد و مقصود ما «سير الي الله» است تا جان ما در معرض پرتو انوار الهي قرار گيرد، جايگاه تمام مباحث در راستاي چنين هدفي مشخص مي‌شود و اگر غير از اين است، خواننده يا شنونده را گرفتار پوچي کرده‌ايم زيرا ما از آن گروه‌هايي نيستيم که بگوئيم هر کتاب به يک بار خواندنش مي‌ارزد. اين يک حيله‌ي سوبژکتيويته است تا سرگرداني انسان‌ها پنهان شود. وقتي راه ما سير الي الله شد برنامه‌ها و راه‌کارهايي که متوجه اين سير است نيز مطلوب ما خواهد بود. حتي اگر آن برنامه‌ها براي به‌دست‌آوردن انرژي هسته‌اي باشد تا استکبار نتواند ما را محتاج خودش بکند و از عزت اسلامي ما بکاهد. به هرحال بايد جاي هر برنامه‌اي در راستاي مقصد اصلي مشخص باشد. وقتي جاي مباحث مشخص شود هرکس مي‌تواند نسبت به هدف اصلي جلو برود و مباحث مطرح‌شده إن‌شاءالله برکات خود را به همراه مي‌آورد وگرنه آن مباحث و آن فعاليت‌ها هر چند با رنگ مذهبي باشد مزاحم حيات ما مي‌شوند.

در رجوع «الي الله» - در بستر بندگي خداوند- مقصد ما رجوعِ به حق خواهد بود و در راستاي رجوع به حق بايد به اسماء الهي نظر کرد و رجوع به اسماء در ذيل رجوع به حق قرار مي‌گيرد. از آن طرف مظهر کامل اسماء الهي، اهل‌البيت (ع) ‌اند که به‌طور مشخص در اين زمان حضرت مهديgي‌باشند و بايد دائماً وجود و ظهور آن حضرت مدّ نظر باشد. ملاحظه کنيد در اين مکتب هم هدف مشخص است هم راه. هدف رجوع به «وجود» است به عنوان «حق» و راه، رجوع به حق است با نظر به اهل‌البيت (ع) که صورت کاربردي رجوع به حق هستند.

هدف را بايد در ابتدا به عنوان يک حقيقت واقعي - و نه ذهني- شناخت و در راستاي رجوعِ الي الله بايد نظر به حقيقتِ «وجود» داشت تا گرفتار خداي انتزاعي و مفهومي و ذهني و اعتباري نگرديم.

وقتي متوجه شديم نظر به «وجود» يک کار اساسي است تا از يک طرف «سير الي الله» براي ما درست انجام گيرد و از طرف ديگر از روح سوبژکتيويته آزاد شويم، عرض مي‌کنم مباحث معرفت نفس با توجه به اين که نظر به جنبه‌ي «وجودي» نفس ناطقه دارد، اين کار را ممکن مي‌کند.

برکات رجوع به حضرت مهدی

در راستاي رجوع به حضرت مهدي (عج)، موضوعِ ضرورت شناخت انقلاب اسلامي از يک طرف و نفي غرب از طرف ديگر به ميان مي‌آيد. در ابتداي کتابِ «آشتي با خدا از طريق آشتي با خودِ راستين» بحث «پوچي چرا؟» مطرح مي‌شود و با توجه به آن مباحث موضوع معرفت نفس دنبال مي‌گردد.

در راستاي رجوع به حضرت مهدي (عج)، موضوع اثبات انقلاب اسلامي و نفي غرب در ميان مي‌آيد، چون غرب حجاب رجوع به حضرت مهدي (عج) است، زيرا سوبژکتيويته به هيچ حقيقتي رجوع ندارد تا بتواند به «السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَيْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ» نظر کند و مباحث نقد غرب با اين رويکرد مطرح شده تا حجاب نور مهدي (عج) شناخته شود وگرنه نقد غرب به خودي خود هيچ دردي را دوا نمي‌کند و صرفاً يک ژست پُست‌مدرن است. ما نقد غربي که در ذيل شخصيت حضرت امام، موجب رجوع به مکتب اشراقي حضرت امام مي‌شود و نهايتاً ما را به حضرت مهدي (عج) رهنمون مي‌کند، مي‌پذيريم، ما غربي را نفي مي‌کنيم که حجاب رجوع به حضرت مهدي (عج) است و انسان‌ها را گرفتار سوبژکتيويته کرده است.

عرض شد مباحث مربوط به انقلاب اسلامي چشم ما را متوجه عالَمي مي‌کند که در آن امکان عبور از غرب براي جامعه‌مان فراهم گردد و از آن طرف مقدمه‌ي ظهور حضرت مهدي (عج) شود، مباحث مربوط به انقلاب اسلامي و امام خميني«رضوان‌الله‌عليه» را با توجه به اين امر دنبال مي‌کنيم و شما نيز مواظب باشيد مباحث را بيرون از اين جايگاه مطالعه نفرمائيد.

مباحثي مثل «برهان صديقين» و «حرکت جوهري» و «آن‌گاه که فعاليت‌هاي فرهنگي پوچ مي‌شود» و «اسماء حسنا؛ دريچه‌ها‌ي نظر به حق» کمک مي‌کنند تا تصور صحيحي از حضور حضرت حق در هستي داشته باشيم، چيزي که حضرت امام بر آن تأکيد فراواني داشتند که بايد حجاب‌هايي که تصور ما را از رجوع به حضرت حق مختل مي‌کند بشناسيم و از آن نجات يابيم.

همان‌طور که مي‌دانيد: «وجود»، حقيقتي است که در هر صحنه‌اي يک وجهش نمايان مي‌شود. وقتي بنا است در رابطه با غرب صحبت شود از آن زاويه‌اي به غرب نظر مي‌شود که حجاب غرب کنار رود و «وجود» رخ بنماياند و ظلماني‌‌بودن غرب نسبت به درخشش نور «وجود» معلوم شود. نور جمال وجود در مظاهر مختلف، متفاوت است و در هر موطني جمالي از آن ظاهر مي‌شود به جهت تشکيکي‌بودن، از وجهي رخ مي‌نماياند و از وجهي در حجاب مي‌رود و باز دوباره به صورتي ديگر رخ مي‌نماياند. اين است که ما بايد همواره بتوانيم در ابتداي هر موضوعي نظر به «وجود» داشته باشيم و با توجه به آن چهره و آن جلوه‌اي که در آن موضوع دارد، موضوع را بررسي نمائيم.

بحث‌هايي مثل «برهان صديقين» در جهت اثبات وجود و بحث‌هايي مثل «آنگاه که فعاليت‌هاي فرهنگي پوچ مي‌شود» در جهت نفي مفهومِ «وجود» و رجوع به اسماء الهي با جنبه‌ي قلبي تدوين شده است. با نظر به «وجود» ساحتي از استعدادِ ما به صحنه مي‌آيد که مي‌توانيم «وجود» را در مظاهر اسماء الهي بنگريم و يا اسماء الهي را از جنبه‌ي وجودي به تماشا بنشينيم. چون حقيقتاً وقتي ما بخواهيم در عالم با «وجود» روبه‌رو شويم با ظرف ظهور اسماء الهي که انوار کمالي وجود مطلق هستند روبه‌رو مي‌شويم که اعيان مخلوقات‌اند و از آن‌جايي که عالي‌ترين اعيان که مظهر کامل اسماء الهي هستند، اهل البيتhاند، ما در رجوع به وجود مطلق با اهل‌البيتh روبه‌رو مي‌شويم. ولي ابتدا جهت چنين رجوعي بايد درکي از وجود داشته باشيم که از طريق معرفت حضوري به نفس، چنين درکي حاصل مي‌شود و از اين جا آغاز مي‌کنيم، سپس با نظر به «وجود»، نظر بر اسماء الهي را که معناي کمالي وجود مطلق‌اند در خود احساس مي‌کنيم، مثل آن‌که علم و حيات را به علم حضوري در خود احساس مي‌کنيم، پس با نظر به جنبه‌ي کمالي وجود، به اسماء الهي مثل علم و حيات نظر مي‌کنيم.

مباحث سلوکي و اخلاقي در اين مرحله کمک مي‌کنند تا ما در رجوعِ به حق - به اعتبار اسماء حسنايش- محجوب به حجاب منيت و انانيت نباشيم، يعني ما با نظر به اين که مي‌خواهيم در محضر حق قرار بگيريم از رذائل فاصله مي‌گيريم و به فضائل اخلاقي متخلق مي‌شويم. اخلاق در حکمت متعاليه صفتي نيست که عارض بر نفس ما بشود، بلکه با فاصله‌گرفتن از پرخوري و پرحرفي و آرزوهاي بلند دنيايي، نفس خود را به وحدت الهي نزديک مي‌کنيد و موجب شديت آن مي‌شويد تا در مرتبه‌ي بالاتري از وجود قرار گيرد. به تعبير ملاصدرا، نفس با اُنس با معارف حقّه و اخلاق فاضله شديد مي‌شود، مثل سنگي که طلا مي‌گردد نه مثل سنگي که طلا بگيرند. زيرا تا انسان معرفتي صحيح و سجايايي شايسته پيدا نکند رجوعي به حضرت حق نخواهد داشت. همچنان که در مورد رجوع به اهل البيت (ع) عموماً و حضرت مهدي (عج) خصوصاً بايد شايستگي عقيدتي و اخلاقي لازم براي انسان حاصل شود.

شايستگي لازم در امر عقيده و اخلاق، موجب مي‌شود تا جهت روح از کثرت و ماهيت و اعتباريات به سوي وحدت سير کند و انسان با رويکرد به وجود، به جنبه‌ي کمالي آن که همان اسماء الهي است نظر ‌کند و اسماء را در آينه‌ي اعيان بنگرد، و به هر چه مي‌نگرد نور حق را در آينه‌ي اعيان ببيند، مباحث حب اهل البيت (ع) بر اين موضوع تأکيد دارد و مباحث حقيقت نوري اهل البيت (ع) تکميل همين موضوع است. جمع بين حب اهل البيت (ع) و حقيقت نوري را بايد بتوانيم با مباحث مهدويت در حضرت مهدي (عج) بنگريم، مباحث «مباني معرفتي مهدويت» و «جايگاه واسطه‌ي فيض در هستي» و «بصيرت و انتظار فرج» و «عوامل ورود به عالم بقيت اللهي» و «آخرالزمان، شرايط ظهور باطني‌ترين بُعد هستي» در راستاي نظر به مظاهر اسماء الهي در عالي‌ترين اعيان طرح شده است.

جايگاه شناخت غرب

در راستاي نظر به ظهور مهدي (عج) و عبور از ظلمات غرب، شناخت غرب موضوع بسيار حساسي است زيرا شناخت ذات غرب در حالي که ما فعلاً در عالم غربي قرار داريم، مثل احساس هوا است که نه به راحتي احساس مي‌شود و نه مي‌توان منکر آن بود، چون تمام اطراف ما را فرا گرفته، با توجه به اين امر اولاً: سعي شده از طريق کتاب‌هايي مثل «فرهنگ مدرنيته و توهم» و «گزينش تکنولوژي از دريچه‌ي بينش توحيدي» و «علل تزلزل تمدن غرب»، فرهنگ غربي فهميده شود -که البته بنده انتظار ندارم به‌زودي اين مباحث تأييد و تصديق گردد- ثانياً: با تبيين روح غربي و جهت‌گيري آن معلوم شود غرب چه چيزي را از ما گرفته و چه چيزي به ما داده است. اين موضوعي نيست که به راحتي بتوان تبيين کرد. به‌خصوص اگر سيره و سخنان امام«رضوان‌الله‌عليه» را در منظر خود نداشته باشيم فکر نمي‌کنم بتوانيم بفهميم غرب چه چيزي را از ما گرفته است. بسيجيانِ شهيد خوب فهميدند حضرت امام چه اهداف و افقي را بناست به تاريخ ما برگردانند که حاضر شدند خود را فداي آن اهداف بکنند، چون با تمام جانِ خود احساس کردند عالَم غير غربي، در ذيل اسلام، چه عالَمي است. اگر مردم بفهمند غرب چه چيزي را از ما گرفته است مطمئن باشيد به راحتي متوجه عظمت عالَم اسلامي مي‌شوند و براي تحقق آن حاضرند همه‌ي زندگي خود را فدا کنند. کتاب‌هايي مثل «تمدن‌زايي شيعه» و «کربلا؛ مبارزه با پوچي‌ها» و «زن؛ آن‌گونه که بايد باشد» و «عالَم انسان ديني» متکفل تذکر به عالَمي هستند که اسلام در صدد تحقق آن است. ممکن است دوستان در ابتداي امر گمان کنند کتاب «زن؛ آن‌گونه که بايد باشد» کتابي است اخلاقي و توصيه‌هايي است براي زنان و مرداني که بنا است يک زندگي ديني داشته باشند، درست است که کتاب جواب‌گوي اين نياز هم هست، ولي هدف اصلي کتاب آن است که معلوم کند خانواده‌ي ما در فضاي اسلامي، چه عالَمي دارد و به کدام بُعد از ابعاد انساني در عالَم هستي نظر مي‌کند. تماماً تلاش ما در اين کتاب آن بوده که بتوانيم روشن کنيم خانواده يک عالَمي است که اين عالَم گم شده است و با نشان‌دادن جايگاه زن در فضاي ديني، به آن گمشده اشاره مي‌کنيم. برگشت به آن عالَم مقدمات خود را مي‌خواهد و چيزي نيست که سريعاً محقق شود. ما در کتاب «عالَم انسان ديني» سعي کرديم از نظر تئوري عرض کنيم مباني فلسفي و عرفاني عالَم ديني چيست ولي در کتاب «زن؛ آن‌گونه که بايد باشد» و کتاب «کربلا مبارزه با پوچي‌ها» سعي بر اين بوده که به‌طور عملي نشان داده شود چگونه بايد از نيهيليسم عبور کرد و با حقيقتي که ماوراء گذشته و آينده است، مأنوس شد.

در مباحث مربوط به انقلاب اسلامي، نه‌تنها متوجه حيات فعّالي خواهيم شد که انقلاب اسلامي بستر آن را فراهم کرده است، بلکه مي‌توانيم جايگاه تاريخي خود را نسبت به پشت کردن به غرب احساس کنيم و بدانيم اگر ما خود را از انقلاب اسلامي بيرون بکشيم گرفتار پوچ‌ترين نحوه‌ي حيات خواهيم شد. انقلاب اسلامي يک تحفه‌ي فوق‌العاده ارزشمندي است که زندگي ما با قرارگرفتن در سايه‌ي آن به بهترين نحو هدف‌دار مي‌شود.

از طريق نظر به انقلاب اسلامي از يک طرف به تاريخ انبياي گذشته متصل مي‌شويم و از طرف ديگر انقلاب حضرت مهدي (عج) را در منظر خود قرار ‌مي‌دهيم. گذشته از اين‌که جايگاه تاريخي خود را به عنوان جايگاه عبور از غرب نيز در خود احساس مي‌نمائيم.

سعي بنده در کتاب‌هاي مربوط به انقلاب اسلامي و حضرت امام خميني«رضوان‌الله‌عليه» آن بوده که جدا از مباحث فلسفي در نقد غرب، بتوانم از طريق اين کتاب‌ها احساس متعالي عبور از غرب را به مخاطب متذکر شوم تا متوجه شود در مسير انقلاب اسلامي از يک طرف از غرب عبور مي‌کند و از طرف ديگر به مهدي (عج) وصل مي‌شود. به همين جهت بنده عقيده‌ام اين است که عزيزان مي‌توانند از طريق کتاب‌هاي انقلاب اسلامي، يک بحث غرب‌شناسي لطيفي را به مخاطب متذکر شوند به طوري که مخاطب به‌خوبي احساس ‌کند غرب؛ ظلماتِ زندگي تعالي‌بخش است.

از آن‌جايي که تمام تلاش ما آن است که عالَم مخاطبان به سوي حق تغيير کند و معارف ديني در فضاي ابژکتيويته‌ي حاکم بر انديشه‌ها طرح نشود، مجبور شده‌ايم در کتاب‌هاي متعدد و مثال‌هاي فراوان، عالَمِ مدّ نظر خود را در افق زندگي مخاطبان قرار دهيم و مخاطبان نيز بايد با چنين رويکردي مطالب را دنبال نمايند تا إن‌شاءالله حقيقت رخ بنماياند.

ما چاره‌اي نداريم که مثال‌هاي فراواني را در کتاب‌ها مدّ نظرِ مخاطَب خود قرار دهيم تا خواننده‌ي کتاب‌ها، خود را در عالَمِ مدّ نظرِ کتاب احساس کند و إن‌شاءالله موضوع مورد نظر به عنوان جلوه‌اي از حقيقت رخ بنماياند.

مي‌توان کل مباحثي که در راستاي سلوک ذيل شخصيت امام«رضوان‌الله‌عليه» عنوان شده و کمک مي‌کند تا شروعي باشد تا هرچه بيشتر انديشه‌ي حضرت امام بروز کند را در پنج عنوان طرح کرد، که البته اين ترتيب، ترتيب خواندن کتاب‌ها نيست بلکه نظر به اولويت مقاصدي است که ما بايد دنبال کنيم. پنج عنوانِ مورد نظر عبارتند از:

1. رجوع به حضرت «الله» به عنوان حقيقتي که هم مبدأ همه‌ي عالم است و هم مقصد همه، به همان معنايي که شما در آيه‌ي «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» متذکر آن هستيد، اين مقصد را بايد بتوانيم به صورت کاربردي در زندگي خود پياده کنيم و حضرت امام«رضوان‌الله‌عليه» مسير کاربردي رجوع به حضرت «الله» را در مقابل ملت ما قرار دادند، ما قبل از انقلاب که بي‌امام بوديم، نمي‌دانستيم راه‌کارِ رجوع به حضرت الله چگونه است. عملاً حضرت امام شيخ و راهنماي آگاه به مسير سعادت ملت ما شدند به طوري که حق و حقيقت را از عالم غيب گرفتند و به صورت کاربردي به اين ملت دادند و تأکيد ايشان بر روي اصالت وجود و حکمت متعاليه و عرفان محي‌الدين در همين راستا است.

2. دومين نکته‌اي که بايد در راستاي مقصد مورد نظر به آن توجه کنيم نظر به ائمه‌ي معصومين (ع) است به طور خاص و نظر به حضرت مهدي (عج) است به طور اَخص، زيرا که آن ذوات مقدسه وسيله‌ي رجوع به حق‌اند از طريق اسماء الهي و اسماء الهي در آن‌ها متعين است و بر اين مبنا به حضرت مهدي (عج) به‌عنوان واسطه‌ي فيض الهي و حقيقي‌ترين واقعيات در عالم امکان نظر مي‌شود و همان‌طور که عرض شد در همين رابطه حضرت باقرu مي‌فرمايند: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ لَا يَكُونَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ حِجَابٌ حَتَّى يَنْظُرَ إِلَى اللَّهِ وَ يَنْظُرَ اللَّهُ إِلَيْهِ فَلْيَتَوَالَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ يَتَبَرَّأْ مِنْ عَدُوِّهِمْ وَ يَأْتَمَّ بِالْإِمَامِ مِنْهُمْ فَإِنَّهُ إِذَا كَانَ كَذَلِكَ نَظَرَ اللَّهُ إِلَيْهِ وَ نَظَرَ إِلَى اللَّه‏»[1] هركس مايل است‌بين او و خدا حجابى نباشد تا خدا را ببيند و خداوند نيز او را مشاهده كند بايد آل محمّد را دوست بدارد و از دشمنانشان بيزار باشد و پيرو امامي از اين خانواده گردد. اگر چنين بود خدا را مى‏بيند و خدا نيز او را مى‏بيند.

براي هرچه بيشتر کاربردي‌شدنِ رجوع به حق بايد پس از نظر به وجود، به مظهر کمالي وجود يعني اسماء الهي نظر کرد و اسماء الهي را در مظاهر کاملي که همان سيره‌ي اهل البيت (ع) باشد به تماشا نشست، و در همين رابطه از معرفت نفس شروع مي‌کنيم.

3. با نظر به معرفت نفس، راه شناخت و ادراکِ «وجود» گشايش مي‌يابد تا راهِ رجوع به حضرت حق معلوم شود و همان‌طور که عرض شد در راستاي رجوع به حضرت حق است که با مقام حضرت مهدي (عج) به عنوان واسطه‌ي فيض الهي، روبه‌رو مي‌شويم.

در يک دستگاه مطمئن مي‌توان با معرفت نفس و ادراکِ «وجود» شروع کرد تا امکان ادراک مقام واسطه‌هاي فيض که مظهر اسماء الهي است فراهم ‌شود و با نظر به آينه‌ي وجودِ مظاهر الهي، به حضرت حق نظر ‌شود.

براي رجوع به حضرت مهدي (عج) دو نکته بايد مدّ نظر باشد؛ يکي نظر به انقلاب اسلامي به عنوان واسطه‌اي که ما را به شرايط ظهور حضرت مهدي (عج) مي‌رساند و ديگر عزم عبور از غرب که حجاب رجوع به مهدي (عج) است، زيرا در راستاي رجوع به حق بايد از جايگاه انقلاب اسلامي با رويکردِ رجوع به حضرت مهدي (عج) غافل نبود و از جايگاه فرهنگ مدرنيته به عنوان حجابِ رجوع به حق آگاهي کامل داشت.

زندگي در فرهنگ انتظار

4. نظر به انقلاب اسلامي و ولايت فقيه و انديشه‌ي امام خميني«رضوان‌الله‌عليه»، نظر به مرحله‌ي گذار است تا در زمان غيبت، رجوع ما به حاکميت امام معصوم مورد غفلت قرار نگيرد و در اين راستا به جامعه‌اي نظر داريم که جامعه‌ي منتظِر است و آن را يک زندگي مي‌دانيم که بايد در فرهنگ انتظار به آن بپردازيم.

آن‌هايي که مي‌گويند منتظر بمانيم تا امام زمان (عج) تشريف بياورند و بعد ببينيم چه بايد کرد، ابداً امام زمان را نمي‌شناسند. زيرا امام زمانِ غايب يعني امامي که در عين غيبت، راه‌کاري براي ادامه‌ي دينداري براي ما گذاشته‌اند تا در زمان غيبت چون منتظران زندگي کنيم، نه همچون نشستگان. سبک و سلوک حضرت امام خميني«رضوان‌الله‌عليه» يعني حيات ديني، با رويکرد انسان منتظِر. کسي که مي‌خواهد بنشيند تا بعداً امام زمان بيايند و کاري بکنند دروغ مي‌گويد که منتظر است چون به فکر ساختار جامعه‌ي منتظِر نبوده است. شيعه در راستاي انتظارِ امام زمان به جامعه‌اي نظر دارد که جامعه‌ي منتظِر است با هويت خاصي که جامعه‌ي منتظِر دارد. جامعه‌ي منتظر براي خود شخصيت خاصي دارد که بايد به آن بپردازيم و اين تهمت است به شيعه اگر بگويند منتظر امام زمان (عج) معطل و بيکار است، جامعه‌ي منتظر داراي مکتب خاصي است که به ولايت فقيه نظر دارد. تفاوت اين جامعه با جامعه‌ي آرماني شيعه آن است که در جامعه‌ي آرماني، امام معصوم حاکم است و ساختار خاص خود را دارد ولي در جامعه‌ي منتظِر، حاکميت با ولي فقيه است که سعي دارد حکم خدا و رسول و امام (ع) را حاکم کند و اين بهترين شرايط براي زندگي در زمان غيبت است. يکي از اشتباهات بزرگي که ما داريم اين است که فکر مي‌کنيم در جامعه‌ي منتظر امکان حيات متعالي نيست و بايد دست روي دست بگذاريم تا اماممان بيايند، در صورتي که حضرت صادق (ع) مي‌فرمايند: «مَنْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِهَذَا الْأَمْرِ كَانَ كَمَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ لَا بَلْ كَانَ كَالضَّارِبِ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) بِالسَّيْف‏»؛[2] هركس با انتظار ظهور امام زمان (عج) بميرد مانند کسي خواهد بود که در خيمه‌ي قائم با او باشد، نه، بلكه مثل كسى است كه در خدمت رسول خدا (ص) شمشير زده باشد. اين‌ها همه نشان مي‌دهد همان‌طور که ظهور امام زمان‌ (عج) ظهور انقلابي بزرگ است، فرهنگ انتظار هم نمي‌تواند از آن حالتِ حماسي جدا باشد. به همين جهت رسول خدا (ص) فرمودند: «اَفْضَلُ الْعِبادَةِ، اِنتظارُ الْفَرَجِ»[3] برترين عبادت، انتظار فرج است. و بدانيم انتظار فرج در حال حاضر به همان معناست که امام خميني«رضوان‌الله‌عليه» در تبيين آن فرمودند: «شكستن فرهنگ شرق و غرب، بي‌شهادت ميسر نيست».[4] پس مي‌توان همين حالا در يک حيات متعالي به سر برد.

5. در راستاي نظر به حق در مسير نظر به مهدي (عج)، بايد متوجه‌ي غرب بود و نقد مدرنيته به عنوان نقد حجاب ظهور حقيقت، چيزي نيست که بشود از آن غافل شد و از عاملي که به واقع مانع تجلي ظهور حقيقتِ انقلاب اسلامي مي‌شود به راحتي گذشت.

اين بود آن‌چه ما به عنوان راه‌کار زندگي ذيل شخصيت حضرت امام خميني«رضوان‌الله‌عليه» بدان اعتقاد داريم و اميد داريم اگر عزيزان نکات پنجگانه‌ي فوق را رعايت کنند به لطف الهي شخصيت خود را در معرض پرتو شخصيت اشراقي حضرت روح الله«رضوان‌الله‌عليه» قرار مي‌دهند و کار را شروع کرده اند.

خداوند به حقيقت اولياء و انبيائش افتخار پيروي از حضرت امام‌خميني«رضوان‌الله‌عليه» را جهت بهترين رجوع به حضرت حق، به ما عنايت بفرمايد. موفق باشید

 


[1] - بحارالأنوار، ج‏23، ص 81 .

[2] - كمال الدين و تمام النعمة، شيخ صدوق، ج‏2، ص 338.

[3]- همان، ج 1، ص 287.

[4] - صحيفه‌ي امام، ج‏21، ص 327.

12730

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: لطفا مطالب بدیع یکی از عرفای معاصر که بدون کسب سواد ظاهری مطالب عرفانی عمیقی مطرح می کنند را بنگرید امید که منشا خیردر بسط معارف شود. http://meraj786.com
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا وقتی در امور معارف دینی و اخلاق، عالِمانِ شاخته‌شده و قابل اعتماد را داریم به اموری رجوع کنیم که سخت ابهام‌برانگیز است؟! در حالی که خطر این‌که در دلِ سخنان خوب معنوی چیزی گفته شود که ممکن است انسان را سرگردان کند، هست؟! موفق باشید

11094

روبندهبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ببخشید سوالی درباره «روبنده» پرسیده شده، من هم آن برنامه‌ی تلویزیون رو دیدم و خیلی ناراحت شدم که چرا اینا رو دعوت کردن، چون واقعا چادر و روبنده به ابتذال کشیده شد با این کیفیت خانومای روبنده‌ای که زل زده بود تو چشم آقایی که مجری بودند و با حرفای خنده‌داری که خانومه می‌زد. اتفاقا به نظرم باید این برنامه‌ها توبیخ بشه. و به نظر من فقط مخالفان چادر و روبنده از این برنامه استقبال می‌کنند و بابت توبیخ آن ناراحتند. چون خیلی ضایع بود. متأسفم واقعا. استاد شما چرا دیگه تأیید می‌کنید؟ من با این که چادری هستم از پخش این برنامه متأسف و شرمگین شدم. گذشته از این‌ها، خانم‌های روبنده‌ای بدانند که بالاخره اسلام یک افراط و تفریطی دارد. افراط یعنی همین. اگه این افراط نیست، پس افراط به چی می‌گن؟ متأسفانه از حضرت زهرا هیچ‌چیز نگرفتند جز همان روبنده به زعم خودشان. که آن هم هنوز من از هرکس پرسیدم سند معتبری برایش نداشتند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید آن سؤال در رابطه با روبنده بود و به سؤال‌کننده این حق را بدهید که نظری مخالف شما داشته باشد، در عینی که هر دوی شما دغدغه‌ی حجاب اسلامی را دارید و بحث بر سر آن است که آیا در شرایط مناسب استفاده از روبنده که همراه با وقار باشد، یک نحوه نزدیکی به عدم تبرّج و عدم خودنمایی برای زنان نیست؟ و آیا نباید بستر آن را در جامعه برای کسانی که مایلند بدون افراطی گری از روبنده استفاده شود فراهم کرد؟! چرا می‌فرمایید یک نوع افراط است؟ بفرمایید در حال حاضر یک نوع انگشت‌نمایی است و شاید از این جهت باید در استفاده‌ی از آن دقت کرد. آیا آن‌طور که زنان یمنی با روبنده به آن شکل در تظاهرات شرکت می‌کنند چیز بدی است؟! موفق باشید
8540
متن پرسش
سلام علیکم. استاد بنده بحث حرکت جوهری و برهان صدیقین را دنبال کردم و با مباحث مراتب و تشکیک و ... آشنا هستم. یک سوال برای من بوجود آمده. و آن اینکه لامپ منبع نور است و آن چیزی که صادر میکند چیزی جز نور نیست و تمام صادرات آن از یک جنس است. حال شما فکر کنید یک لامپ در حال صادر کردن است ابتدا نورهای غلیظ صادر میشوند و بعد نورهای رقیق و همانطور مراتب تشکیکی. حال فکر کنید مرتبه نازله ی صادره ی لامپ چیزی است که از جنس نور نیست. مثلا فکر کنید رطوبت. خب مگر تا مرتبه ای که لامپ فقط نور صادر میکرد جای سوال پیش نمی آید و اگر گفته شود از لامپ چیزی به اسم رطوبت صادر شده است تعجب انگیز است. حال با این فرض میگوییم عالم لاهوت و جبروت و ملکوت از جنس مجرد هستند و چون خداوند خودش مجرد است وحدت وجود صدق میکند و میتوان گفت که عوالم مافوق ماده تجلی حضرت احدیت هستند و در عالم ماده هم نفوس عالم را میتوان گفت که تجلی حضرت احدیت هستند ولی اشیا و اجرامی مثل سنگ و چوب و درخت و بدن انسان چگونه میتواند تجلی حضرت باشد . درست است که نفس انسان حی است به حی خدا و.... از این مثالهای. اما مشکل بنده سر جرم عالم ماده است که هرچی فکر میکنم نمیتوانم مسأله را حل کنم. فقط بگویید جرم عالم ماده مثل سنگ و... چگونه میتواند از حضرت احدیت صادر شده باشد در حالیکه ماهیت یکی تجرد است و فاقد زمان و مکان و ماهیت دیگری ماده است و محدود. با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در بحث برهان صدیقین روشن شده وقتی «وجود» نازل شود به جهت نازله‌بودنش خاصیت‌هایی مثل شوری یا تری را به خود می‌گیرد هرچند از جهت وجودی به خدا مرتبط است بدون آن‌که محدودیت‌هایی مثل شوری یا تری یا سنگ‌بودن به خدا مرتبط باشد زیرا خاصیت مخلوقات به جهت محدودیت آن‌ها است که مربوط به خودشان است. موفق باشید
6956

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی خیلی خوشحال شدم که از سکوت نسبت به نقد کتابتان خارج شدید، البته جای این امر هنوز خالی است که جواب دندان شکن علمی خود را نسبت به انتقادها بیان نمایید تا جای هیچ شبهه ایی باقی نماند و راه هدایت در این زمانه روشن تر شود. البته شاید چون روح جدال را در آن دیده اید قصد دیگری داشته باشید ولی به نظر من حقیر هر انسانی اگر می تواند حقیقت را زنده کند این کار بر گردنش خواهد بود حتی اگر سوالات و شبهات از سوی منافقین و با دشمنی مطرح شود بمانند پاسخ ائمه به سوالات و شبهات. اگر نظر بنده اشتباه است بفرمایین چون که رویه پاسخ به شبهات با همان دلیلی که بیان شد،در من زیاد است. لطفا من را راهنمایی کنید. (راستی برای اینکه باب سوء استفاده بسته شود بهتر است در متن پاسخ سوال 6925 اصلاحی انجام شود،در وبلاگ آن افراد یکی از مخالفانشان با نام مستعار" برزو بیطرف" در کامنتی برای آگاه کردن آنها به اشتباهشان و متنبه کردن آْنهابا طنز گفته بود: «یک باره بیاید جزوه زمان شناسی طاهرزاده را جلوی خودش آتش بزنید!!!....» و این جمله از نویسندگان وبلاگ نیست. با عرض پوزش از تذکرم. خیلی خیلی التماس دعا متشکرم.)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر فضایی علمی فراهم شود و شرایط برای ظهور حقیقت باشد چرا انسان سکوت کند. ولی وقتی شرایط فراهم نیست چرا باید انسان اصرار داشته باشد حرفش را به کرسی بنشاند؟ موفق باشید
6226
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم. مدتی است با یکی از شاگردان شما ازدواج کردا هم که بسیار مومن و با اخلاق است فقط تنها مشکلی که همسرم دارد این است که با هدیه خریدن برای من مخالف است و سالگرد ازدواج و روز تولد را قبول ندارن ولی من به عنوان یه دختر جوان دوست دارم شوهرم برایم هدیه بیاورد هرچند ان هدیه ناچیز باشداز طرفی چون تازه ازدواج کرده ام خانواده ام از همسرم انتظار دارند برایم هدیه بیاورد و من را تحت فشار قرار میدهند واقعا نمیدانم چه کنم چون نه میتوانم خانواده ام را راضی کنم و نه همسرم رالطفا مرا راهنمایی کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم:بنده نمی‌گویم رفقای ما از این نوع ظریف‌کارهای انجام ندهند ولی شما هم خودتان را بالاتر از این‌ها بدانید و به افق‌های بالاتری در زندگی مشترک خود نظر بیندازید و همسرتان را مشغول این امور نکنید. موفق باشید
5396
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز در کتاب سلوک ذیل شخصیت امام فرمودید برای فهم حرفهای امام یک سری مقدمات لازم است می خواستم مشخصا بفرمایین که1- آن مقدمات چیست؟ 2- چگونه باید بگذرانیم؟(دقیقا با چه سیری«مطالعاتی؛ اخلاقی، سلوکی و...»)3- خود کتابهای امام را با چه ترتیبی و چگونه(با استاد یا بی استاد-بهترین استاد کیست) بخوانیم؟ یا زهرا سلام الله علیها
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در جلسات انتهایی کتاب، هندسه‌ی فکری مورد نیاز را عرض کرده‌ام. گفت: «تو پای به راه در نه و هیچ مپرس .... خود راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید
5242
متن پرسش
با عرض سلام استاد تکلیف آن دسته از دانشجویانی که با مباحث شما آشنا شده اند و بعد از دانشگاه حوزه را انتخاب کرده اند و اکنون که به گذشته مینگرند تصور بیشتر موفق بودن در دانشگاه به آنها دست میدهد چیست؟ بازگشت به علم و دانشگاه صنعت یا ادامه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به روحیه‌ی خودشان دارد اگر احساس کنند رسالت تاریخی خود را از طریق حضور هرچه بیشتر در جامعه از طریق تبلیغ دین می‌توانند انجام دهند خوب است در حوزه بمانند حتی اگر در نهایت امام جماعت یک مسجد در گوشه‌ی یک روستا باشند و از این طریق در تاریخی که در آن هستند نقش‌آفرینی کنند. ولی اگر احساس می‌کنند با حضور در فضای صنعتی می‌توانند خود را در این تاریخ معنا کنند در عین عالم‌بودن به معارف دینی، باید در دانشگاه و صنعت حضور یابند. عمده معنادارکردن خود در ذیل انقلاب اسلامی و شخصیت اشراقی حضرت روح‌اللّه است وگرنه در بی‌معنایی به‌سر خواهیم برد، چه در حوزه و چه در دانشگاه. موفق باشید
3920
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز در ابتداء با عرض پوزش بابت طولانی شدن مطالب تقاضامندم بنده رو در راهی که صلاح میدانید راهنمائی بفرمائید. بنده 2 سال است که با فرمایشات ارزشمند حضرتعالی که ترجمان قرآن و احادیث ائمه اطهار علیهم السلام است ،زندگی میکنم.بعضا" شاید بعضی از روزها 12 ساعت به سخنرانیهای شما گوش جان سپرده و اصلا" متوجه گذر زمان نمیشوم.مختصرا" عرض کنم از 12 سال پیش به طور مستمر شروع به مطالعه قرآن نموده ام .بعد از 4 الی 5 سال احساس کردم که در فهم معارف متوقف شده ام ؛ تا اینکه خداوند عنایت نمودند و بوسیله یک دوست بنده رو هدایت کرده و برای فهم بهتر قرآن شروع به مطالعه کتب روائی نظیر : اصول کافی ، روضه کافی ، ترجمه بعضی از مجلد های بحار الانوار ، عین الحیات ، نهج البلاغه ، تحف العقول و بسیاری کتب روائی و اخلاقی دیگر نمودم . اما بعد از 4 الی 5 سال مجددا" احساس توقف در فهم معارف نمودم؛تا اینکه بنا به این آیه شریفه که میفرماید: و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا. خداوند متعال بنده رو با شما و آثار شما آشنا فرمود و همان شد که در ابتدای سخن به عرض رساندم.مباحثی که از سخنرانیهای شما گوش داده ام از قرار ذیل میباشد: شرح ده نکته در معرفت النفس ، شرح برهان صدیقین ، آشتی با خدا ، تفسیر سوره های زمر ، شوری ، ص ، عنکبوت ، قصص، نباء، واقعه ، فاطر ، نمل ، انفال ، آیت الکرسی ، ق ، سبا ، طور ، روم ، محمد ، قیامت ، نازعات ، شرح نامه 31 امام علی علیه السلام ، شرح خطبه های 83 ، 182 ، 86 ، 87 ، 223 ، 224 ، 230 ، 111 ، 1 ، 221 ، شرح کتاب معاد ، از ولایت نبی تا ولایت فقیه ، مباحث مربوط به ملک ، هدف حیات زمینی آدم ، مقام برزخیت کبری حضرت رسول صلی الله علیه و آله ، تحلیل فیلم سفر به ماوراء ، آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود ، شرح حدیث جنود عقل و جهل ، شرح حدیث عنوان بصری ، (40 قسمت از شرح مقالات استاد شجاعی و 38 قسمت از شرح معرفت النفس و الحشر این تعداد از مقلات استاد شجاعی و معرفت النفس و الحشر بدلیل کیفیت پائین فایل صوتی از گوش دادن ادامه این دو بحث منصرف شدم) تمامی مباحث مربوط به مدرنیته و سلوک ذیل شخصیت امام خمینی رحمت الله علیه ، علاوه بر این مباحث مدت 4 الی 5 ماه است که در بنیاد سمات در تهران ثبت نام کرده و در کلاسهای آنجا نیز شرکت میکنم.اما مدتی است که مجددا" احساس تنگی در ریشه های معرفتی و فکری ام کرده و گمان میکنم وقت آن رسیده که نهال عقلم را به باغ بزرگتری منتقل کنم تا ریشه های عقل و تفکرم رشد بیشتری نمایند تا ان شاء الله این نهال تبدیل به درخت تناوری شوند و آماده این شوند که نهرها از زیر (نه از کنار) آن عبور نمایند. لازم به ذکر است که بعضی از دوستان به من چندین توصیه نمودند. از جمله ؛گوش دادن به مباحث عرفان نظری ، شرح فصوص الحکم ، شرح اسفار ملاصدرا و . . . اما دوست دارم شما با تجربه خود این شاگرد کوچکتان را ... راهنمائی بفرمائید. ... بابت طولانی شدن عرایضم پوزش میخواهم. به امید دیدار
متن پاسخ
3920- باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که این مسیر إن‌شاءالله باید تا فهم اسفار و عرفان نظری و شرح فصوص الحکم برسد بحثی نیست ولی عمده آن است که در هر شرایطی بتوانیم راه اُنس با خدا را پیدا کنیم وگرنه با گوش‌دادن مباحث به تنهایی راهی گشوده نمی‌شود به‌خصوص که می‌فرمایید بعضی روزها 12 ساعت به مباحث گوش داده‌اید. باید به قلب خود فرصت دهید که مطالب را درک کند. موفق باشید
2695

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد محترم من از شما دو تا سوال دارم من دختری ...ساله مقید به مسایل دینی و ... ساله ازدواج کرده ام من شما را از طریق همسرم شناخته ام ولی مشکلی دارم و آن این است که من در رابطه جنسی با همسرم اصلا ارضا نمی شوم و این مساله خیلی مرا اذیت می کند وبرای اینکه ارضا شوم به مسایل جنسی خیلی فکر میکنم و در موردش مطلب زیاد میخوانم وهر زن و شوهری رو که میبینم فقط به این فکر میکنم که چطور همدیگر رو ارضا میکنن و ... استاد التماستون میکنم کمکم کنید دیگه دارم از رابطه با همسرم زده میشم ( دوسش دارم) و نمیتونم تو مسایل معنوی خودم رو بالا ببرم و مشکل دیگرم چشمام هست نمیتونم کنترلش کنم خودم هم میدونم منشاش مشکل قبلیمه بازم استاد ازتون خواهش میکنم کمکم کنید چیکار کنم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اولاً: کتاب «چگونگی ادب قلب و عقل و خیال» را مطالعه بفرمایید تا نه‌تنها خیالاتتان را بتوانید کنترل کنید و هم در موضوع ارتباط با همسرتان کمک‌تان کند. ثانیاً: فکر کنید. اگر ممکن است موضوع را با همسرتان در میان بگذارید و به یک مشاور در این امر مراجعه کنید. موفق باشید
2037
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: آیا انسان در خواب اراده تشریعی دارد ( اگر دارد مگر نفرمودید نفس بدون بدن نمی تواند اراده کند )
متن پاسخ
انسان در خواب تحت تأثیر ملکات خود می‌باشد و هیچ اراده‌ای که منجر به انتخابی جدید شود ندارد .
14986
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: ان شاءلله بنده هفته آینده عازم مشهد مقدس هستم و نایب الزیاره همه دوستان، استاد عزیز جهت استفاده بیشتر از این فرصت و انس بیشتر با امام رضا (ع) و بهره بیشتر بردن از این زیارت، اگر توصیه ای دارید لطفا در اختیار بنده حقیر قرار دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیز خاصی ندارم جز این‌که فراموش نکنید حقیقتاً به زیارت امامی می‌روید که امکانِ قرارگرفتن در معرض پرتو نورِ عصمت، برای شما هست. بعد از اذن دخول و زیارت به همان شکلی که در مفاتیح هست، نماز جعفر طیّار در هر روز از روزهای زیارت فراموش نشود. در هر روز گویا روز اول است، تمام آداب را به‌جا می‌آورید. و در هر عصر با زیارت جامعه‌ی کبیره، حضرت را زیارت کنید. و قبل از اذن دخول با این ابیات زیارت را شروع کنید:

«دل همیشه غریبم هوایتان كرده است / هواى گریه پایین پایتان كرده است 

 وَ گیوه ‏هاى مرا رد پاى غمگینت / مسافر سحر كوچه هایتان كرده است

 خداش خیر دهد آن كسى كه بال مرا / كبوتر حرم باصفایتان كرده است 

 چگونه لطف ندارى به این دو چشمى كه / كنار پنجره‌هایت صدایتان كرده است؟

 چگونه از تو نگیرم نجات فردا را / خدا براى همین ها سوایتان كرده است 

چرا امید ندارى مدینه برگردى / مگر نه آنكه خدا هم دعایتان كرده است

 میان شهر مدینه یگانه خواهرتان / چه نذرهاى بزرگى برایتان كرده است

 تو آن نماز غریب همیشه ‏ها هستى / كه كوچه‏ هاى خراسان قضایتان كرده است

سپیده ‏اى و به رنگ شفق در آمده ‏اى / كدام زهر ستم جابجایتان كرده است»

علی اکبر لطیفیان. موفق باشید

13875
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: داستانی از ملاقات امام خمینی (ره) و مرحوم قاضی (ره) نقل شده، که امام به ملاقات مرحوم قاضی رفته اند و ایشان جلوی امام بلند نشده اند و فقط برای ایشان داستانی توسط مرحوم قوچانی شبیه اتفاقات انقلاب خوانده شده است، آیا چنین ملاقاتی اتفاق افتاده است؟ و اگر بوده علت چنین برخوردی با امام چه بوده است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون فرزند آیت‌الله قوچانی این قضیه را نقل می‌کردند به نظرم می‌توان به آن اعتماد کرد؛ شاید مرحوم قاضی خواسته‌باشند با این حرکت خطورات نفس حضرت امام را بیابند و از این جهت که حضرت امام بعد از خروج از آن جلسه بسیار راضی بودند شاید قضیه از همین قرار‌ها باشد. موفق باشید

11417

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: آیا امام خمینی (ره) در بحث بدن قیامتی با آیت الله شجاعی هم عقیده اند یا با ملاصدرا؟ شواهدش را هم اگر لطف بفرمایید بیان نمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» سخت معتقد به نگاه ملاصدرا هستند، حتی آیت‌اللّه شجاعی غیر از این نکته که فرمودید جای دیگر ندیدم که از دستگاه فکری ملاصدرا عدول کرده باشند، به همین جهت بنده این نظر ایشان را در کتاب معاد نیاوردم. موفق باشید

9772

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در فقه مطرح می شود اگر قسمتی از پوست بدن را طوری جدا کنی که سوزش داشته باشد چون روح ندارد آن قسمت نجس می شود و باید تطهیر کرد. بنده از استادم سوال کردم حال اگر پوست بدن توسط ماده ی بی حسی نیز بی حس شده باشد جدا کردن پوست دیگر درد ندارد آیا باز هم باید آن قسمت را تطهیر کرد؟ ایشان فرمود بله. اما بنده با خودم فکر کردم وقتی بدن بی حس می شود روح و نفس دیگر آن قسمت را تدبیر نمی کند پس جدا کردن پوست را بریدن آن قسمت از بدن دیگر جزو نجاسات محسوب نمی شود. به نظر شما استنباط بنده درست بوده یا خیر؟ آیا این مبحث در فقه بیان می شود یا خیر. البته این نظر بنده و یک کنجکاوی بود و خدای ناکرده قصد اظهار نظر در برابر حکم فقها را نداشتم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید تطبیق نکات فقهی با مباحث معرفت نفس در این کار مشکل باشد. موفق باشید
نمایش چاپی