بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12689
متن پرسش
سلام علیکم: 1. چرا با توجه به اینکه وجودات ذاتی آنها هستند ما طبق دستورات قرآنی باید با فقرا و در راه ماندگان و... به مهربانی رفتار کنیم؟ چرا پیامبر (ص) آب را خود نمی نوشد و به سگ تشنه می دهد مگر در صحنه وجود انسان در اولویت نیست؟ حال که معلول ذاتش معلول بودن است چرا باید به این انتخاب رسیدگی و تیمار کرد؟ 2. شما می فرمایید نفس هر چه جلو رود به علت حرکت جوهری از تن انصراف می دهد و ضعیف می شود پس چگونه امام صادق (ع) در آن سن پیری در آن جلسه تیر اندازی به آن مهارت عمل کردند؟ ایا تن معصوم در حرکت جوهری نسبت به دیگران مستثنی است؟ 3. حال که ما فهمیدیم در معاد همان صورت اخیر منتقل شده هستیم چرا به صور عادی رضایت ندهیم و تلاش نکنیم و قانع به یک حد کمی از بهشتی بودن نکنیم و راحت و بدون سلوک پیش نرویم؟ 4. آیا شما در زمین خوردن ما جوانان در این ظلمات عجیب شهوت، شدید بودن سیاهی زمان ما را در نظر می گیرید یا در هر صورت زمین خوردن از نظر شما حقیر بودن و بی ارزش بودن شکست خورده را به ذهنتان تداعی می کند؟ خودمانیم ها! عجب بدون فیلترشکن و بلوتوث راحت به سوی حق سفر کردید و اصلا بویی از شهوت نچشیدید! خوش به حالتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مورد انسان و کمالی که باید خودش برای خود شکل دهد و جهت مابالقوه‌ی خود را از مسیر حیوانی به مسیر فرشته‌منشی تبدیل کند، موضوع فرق می‌کند با این‌که بگوییم چون معلول، ذاتش معلول‌بودن است چرا باید نسبت به او وظیفه‌ی خاص داشت. در راستای این وظیفه است که انسان وَجه انسانی خود را شکل می‌دهد 2- در مسیر طبیعی آری! نفس آرام‌آرام از بدن منصرف می‌شود و لذا بدن همچنان‌که مشاهده می‌کنید روز به روز ضعیف‌تر می‌گردد ولی در مورد اولیاء الهی که به مدد نور الهی عمل می‌کنند نه بر اساس نسبتی که بین نفس ناطقه و بدن است، موضوع فرق می‌کند و این جدای از وَجه سیر آن‌هاست که نفس آرام‌آرام از بدن منصرف می‌شود و در این مورد تفاوتی با بقیه ندارند 3- در سیری که به سوی معاد داریم هر اندازه وَجه حقّانی خود را بیشتر رشد دهیم فصل اخیر ما همان وَجه نهایی ما است که رشد یافته است و در زیر سایه‌ی حق با آن وَجه زندگی می‌کنیم 4- آری! به همین جهت بنده معتقد نیستم با جوان‌ها که در این ظلمات یک روز زمین می‌خورند و مردانه و جانانه زمین‌گیر نمی‌شوند و باز شیطان را مأیوس می‌کنند؛ باید با زبانی خاص صحبت کرد، نه آن‌ها را مأیوس کرد و نه انتظار داشت در قابی از عصمت زندگی را ادامه دهند. هنر جوان امروز آن است که اگر در یک مرحله شیطان را امیدوار می‌کند در مراحل زیادی او را مأیوس می‌نمایاند. موفق باشید

12647

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشيد و خدا قوت: استاد از نظر شما چگونه مى شود يک زن محجبه با پوشش چادر در امر حجاب الگوى افراد بدحجاب باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وارستگی همراه با برخورد خوب با دیگر خانم‌هایی که نسبت به حجاب سهل‌انگارند، و بی‌محلی به هنجارشکنان. موفق باشید

9010
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام خدمت حضرت عالی: در سؤال 8945 یک بندة خدایی پرسیده بود که شما از کدام تیم در جام جهانی حمایت میکنید، شما هم جوابی داده بودید که در خلال جواب هایتان جملاتی بود مثل «من و این همه توهم؟!!؟» یا «بیکاری»، که به نظر حقیر این جملات در شأن شما نیست. به نظر حقیر پیغمبر (ص) با مخاطبین خود اینطور صحبت نمیکرد. مسلماً شما این حق را برای بعضی مخاطبین تان که مباحث غرب شناسی را کارکرده اند، باید همینطور جواب بدهید. اما این بندة خدا گویا آنقدر در این حال و هواهاست که مطمئن است شما این بازی ها را دنبال میکنید، حالا میخواهد ببیند کدام تیم؟ آیا مثلا بهتر نبود به جملة «من وقت ندارم ببینم» اکتفا میکردید و این بندة خدا را این قدر تند و رُک ضایع نمیکردید؟! کما این که یک بار مقام معظم رهبری هم همین را فرمودند. البته بیشتر یک فضایی در ذهنم است که در آن فضا این برخورد حضرتعالی اخلاقی نیست، اما شاید بتوان مستند این نظر حقیر را همان روایتی قرارداد که میگوید: ایمان هفت (یا ده) سهم دارد که نباید فشار سهم بالاتر را به پایین تر آورد. بعضاً شما روحیة رُکِ رد باطلِ در حد کفر را در زندگی دینی به کار میگیرید، و این باعث میشود برخی شاگردان شما نیز این روحیه را در کل زندگی پیدا کنند و اطرافیان شان را مدام ضایع کنند و خودشان هم دچار یک کبر و غروری بشوند. البته حقیر هم تا به حال حتی یک دقیقه از بازی های این جام جهانی را هم ندیده ام، اما اگر جوانی در این باره از من بپرسد، میدانم که تا فضای زندگی اش عوض نشود، من اگر او را از دیدن این بازی ها زده کنم، میرود فیلم دانلود میکند میبیند و آسیبش بیشتر است، پس سعی نمیکنم او را از محبوبش جدا کنم. و اگر بتوانم سعی میکنم مطالب مهمترِ زندگی اش را به او تذکردهم و اگر بتوانم چند گناهی که متوجه اش نیست را به او متذکر شوم. اینها نظر غیر کارشناسیِ یک فرد کم تجربه در عرصة فرهنگی بود که مسلماً از حیث علم و عمل از شما خیلی عقب تر است و لذا خودم هم به این نظراتم وقتی در مقابل نظرات شما قراربگیرد، خیلی با اطمینان نگاه نمیکنم. برای این حقیر دعا کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با شما موافقم که باید رعایت مخاطبان عزیز را کرد، ولی تصورم آن بود که ضعف‌های خودم را متذکر می‌شوم و گرفتاری‌هایی که با توهّمات خود دارم. در هر حال اگر نتیجه به آن صورتی بود که شما برداشت فرمودید از آن عزیز معذرت‌خواهی می‌کنم. موفق باشید
7102
متن پرسش
باعرض سلام لطفا بفرمائید امام خمینی درکجا فرمودند به جان دوست قسم حرفهای اهل معرفت همان حرف ایات و روایات هست باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی از جاهایی که حضرت امام سخن بدین مضمون دارند در کتاب سرّ الصلوات است در صفحه‌ی 64 به بعد. می‌فرمایند: « از امور مهمه‏اى که تنبه به آن لازم است، و اخوان مؤمنین خصوصاً اهل علم- کثر اللَّه أمثالهم- باید در نظر داشته باشند، آن است که اگر کلامى از بعض علماى نفس و اهل معرفت دیدند یا شنیدند، به مجرد آنکه به گوش آنها آشنا نیست یا مبنى بر اصطلاحى است که آنها را از آن حظى نیست، بدون حجت شرعیه رمى به فساد و بطلان نکنند و از اهل آن توهین و تحقیر ننمایند؛ و گمان نکنند هر کس اسم از مراتب نفس و مقامات اولیا و عرفا و تجلّیات حقّ و عشق و محبت و امثال اینها که در اصطلاحات اهل معرفت رایج است برد، صوفى است یا مروج دعاوى صوفیه است، یا بافنده از پیش خود است، و بر طبق آن برهان عقلى یا حجتى شرعى ندارد؛ به جان دوست قسم که کلمات نوع آنها شرح بیانات قرآن و حدیث است‏ ». موفق باشید
5935

یوگابازدید:

متن پرسش
سلام. آیا انجام ورزش یوگا از روی کتاب یوگا که تمرین ورزشی در 30 روز برای متعادل شدن بدن هست ، اشکالی داره به لحاظ سلوکی و انسانی ؟ مثلا برای افرادی که اندکی گودی کمر دارند انجام این ورزش ها یک ماهه گودی کمر را از بین می برد .
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: ورزش یوگا مبانی فلسفی دارد که آن مبانی به خودی خود صحیح نیست ولی حرکات یوگا به نظر بنده حرکات خوبی است.حتی نفس تمرکزی که در یوگا توصیه می شود خوب است موفق باشید
5870
متن پرسش
باسمه تعالی.سلام علیکم. بنده در حال تدوین پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته معارف اسلامی و اقتصاد هستم. مدت ها بود که نقش سنن الهی در اقتصاد ذهنم را مشغول کرده بود. احساس میکنم که اگر دید مردم و جامعه به سنن الهی تغییر کند و البته عمیق تر و دقیق تر شود بسیاری از مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم و جامعه- با فرض ثابت بودن سایر شرایط- بهتر خواهد شد. بعضی از رفتارهای اقتصادی صادر شده از مردم و جامعه اصلا ربطی به دولت و قانونگذار و... ندارد بلکه کاملا مشخص است که این رفتار نشات گرفته از عدم درک صحیح از سنت های جاری در عالم است. در ضمن کتاب جایگاه رزق انسان در هستی شما را مطالعه کردم و خیلی استفاده کردم. لذا در ادامه طرح تفصیلی پایان نامه را می آورم. اگر زحمتی نیست و فرصت دارید خوشحال میشوم که پس از مطالعه بنده را از نظرات و ارجاعات ارزشمند خود بهره مند سازید. "عنوان پایان نامه:تحلیل مقایسه ای نقش سنن الهی بر رفتار اقتصادی انسان با مبانی قوانین طبیعی فیزیوکرات ها".طرح تفصیلی:رفتارشناسی انسان یکی از مهمترین مباحثی است که همیشه مورد توجه بوده است. ولی نکته مهمتر آن است که رفتارهای انسان ریشه در کجا دارند؟ چه مقدماتی باید طی شود تا رفتار و عملی از انسان صادر شود؟ حضرت امام خمینی در کتاب شریف چهل حدیث خود برای تحقق یک فعل یا رفتار 4 مرحله مقدماتی را بیان می کنند که عبارتند از: تصور، تصدیق، اراده و رفع موانع. لذا می توان گفت که مفهوم های ذهنی، نقطه آغازین باورهایی هستند که سرچشمه شکل گیری رفتارهای انسان است. در صورتی که این مفهوم ها به صورتی دقیق تبیین شوند و در ساختاری سازگار، طراحی و ترسیم شوند، رفتارها و افعال با نظمی قابل پیش بینی و با سرعت های مناسب شکل می گیرند. رفتارهای اقتصادی نیز متأثر از مفهوم های ذهنی هستند. برخی از این مفهوم ها، اثر به سزایی بر انگیزه کار و کوشش فرد دارد. به اعتقاد ماکس وبر اهمیت این تأثیر به گونه ای است که می تواند زمینه های لازم برای شکل گیری یک نظام اقتصادی را فراهم کند. قرآن کریم در جایگاه هدایت بشریت می کوشد از راه تنظیم مفهوم های ذهنی، در گستره هدایت بشری نقش آفرین باشد. طرح بحث هایی درباره قانون هایی که در نظام های بشری باید مورد توجه قرار گیرد، به طور مسلم از موردهایی است که در هدایت بشری اثرگذار است. قرآن کریم از این قانون ها با واژه «سنن» یاد کرده و می کوشد با معرفی آنها نظم اجتماعی را برای انسان به ارمغان آورد. مفهوم سنن الهی یکی از مفهوم¬های قرآنی است که در فرهنگ اسلامی وارد شده و می تواند نقش مهمی در تحقق نظام اقتصاد اسلامی داشته باشد. سنت حاکی از یک امر مکرر و قاعده¬مندی است که می¬توان آن را پیش بینی کرد. منظور از سنت در این پایان نامه ضوابط و قواعدی است که در افعال الهی وجود دارد. پرسش اصلی این است که آیا مفهوم سنن الهی بر رفتارهای اقتصادی مؤثر است؟ فرضیه¬ای که دنبال می شود این است که مفهوم سنن الهی در چارچوبی که در قرآن کریم مطرح شده است، باورهایی را در ذهن انسان پدید می آورد که نه تنها مانع رفتار انسان ها در جهت رشد اقتصادی و بهبود وضعیت معیشتی جامعه نیست، بلکه می تواند اثرهای مثبتی در این باره داشته باشد. بحث از سنن الهی بحث از موضوعی است که ریشه در اعتقادات و مبانی مسلمان¬ها دارد ولی غفلت از این امر خطیر سبب شده است که رفتارهایی از جوامع مسلمان مشاهده کنیم که کاملا نشان¬دهنده این است که فهم صحیح و درستی از سنت¬های الهی موجود در جامعه بشری ندارند که علت این امر هم این است که یا اصلا وجود سنت¬های الهی مورد شک و تردید قرار گرفته است یا اعتقاد به این سنت¬ها وجود دارد ولی نسبت به آنها و نحوه حضور این سنن در جامعه غفلت صورت گرفته است و یا درک صحیح و عمیقی از سنن الهی و نقشی که در زندگی بشری ایفا می¬کنند وجود ندارد که به نظر می¬رسد علت اصلی این امر همان نظر سوم باشد. با مراجعه به آیات قرآن کریم متوجه می¬شویم که سنن الهی و قوانین تاریخی موجود در جوامع از سه ویژگی اصلی برخودارند که عبارت اند از: عمومی بودن، صبغه¬ی الهی داشتن(سنت الله)، عدم منافات با اراده، اختیار و آزادی انسان. با استفاده از این سه ویژگی است که در می¬یابیم انسانها هرگز نمی¬توانند خود را خارج از حیطه¬ی سنت¬های الهی در نظر بگیرند. به عبارت دیگر بر اساس علم و حکمت بی نهایت حضرت حق سنن الهی در جوامع بشری جاری و ساری هستند، حال چه انسانها از این سنن اطلاع داشته باشند و چه نداشته باشند؛ چه خود را با این سنت های حقیقی وفق دهند و چه با آنها سر جنگ داشته باشند. تنها انسانهایی از این میدان سر بلند بیرون می آیند که خود را با این قوانین الهی تطبیق دهند چون حضرت حق در قرآن کریم می فرماید: و لن تجد لسنة الله تحویلا و لن تجد لسنة الله تبدیلا. باید به این مطلب اذعان کرد که تا زمانی که رفتار و عمل انسان ها و جوامع اصلاح نشود و در مسیر اصلی خود – که همان مسیر اسلام است- قرار نگیرد صحبت از تحقق نظام اقتصادی اسلام کمی بعید به نظر می رسد. لذا اهمیت موضوع مورد بررسی زمانی بیشتر مشخص می¬شود که متوجه شویم هر رفتار و عمل انسانها ریشه در مفهوم های ذهنی ای دارد که در درون آنها شکل گرفته است واصلا تفاوت رفتارها (اعم از اقتصادی و ...) بین انسان اسلامی و انسان غربی ریشه در همین مفهوم های ذهنی دارد. یعنی هر کدام بر اساس نگرشی که به عالم دارند، عمل می کنند. حال قرآن کریم در صدد است که با بیان مفهوم سنن الهی، انسان را به سوی مسیری سوق دهد که تمام رفتارهای وی را تحت تاثیر نگرش توحیدی قرار دهد و همه چیز را در جنبه وجه اللهی تفسیر و تبیین کند. بنابراین اگر انسان ها به این سنن لا یتغیر الهی توجه کنند و فهم عمیق و دقیقی از این سنن حاکم بر عالم داشته باشند، نه تنها قوانین حاکم بر جوامع بشری را سد راه خود نمی¬بینند بلکه متوجه می شوند که تنها در صورت هم آهنگی با این سنن و قوانین است که می¬توانند به بهترین نحو، زندگی دنیایی و اخروی خود را شکل دهند. در این پژوهش سعی شده است که با تبیین نظریات فیزیوکرات ها درباره «نظام و قوانین طبیعی» - به عنوان محوری ترین موضوعی که می تواند ارتباط منطقی بین «مکتب دئیسم» و اصول نظام اقتصاد سرمایه داری را فراهم آورد- مبنا و تفکرات اقتصاد متعارف مشخص شود. آنگاه با تبیین نظر اسلام در مورد «سنن الهی» و مقایسه آن با نظریات فیزیوکرات¬ها به راحتی میتوانیم به تفاوت های عمده این دو نظریه احاطه پیدا کنیم و سپس رفتارهای نشات گرفته از این نظریات را تحلیل کنیم. نظریاتی که یکی منجر به حاکمیت طبیعت و سلب اختیار از انسان می شود و دیگری با بیان همه جانبه مفهوم بی نظیر سنن الهی به نحوی رفتار انسان را تحت تاثیر قرار می¬دهد که نه تنها ذره ای به اختیار و آزادی وی خدشه وارد نمی-شود بلکه از همین طریق سعی در تحقق نظام اقتصادی دارد فصل اول پایان نامه اختصاص به بیان مقدمه و کلیات بحث در مورد سنن الهی دارد. در فصل دوم، با مطالعه ادبیات اقتصاد متعارف به ویژه فیزیوکرات ها، گزینه هایی انتخاب می شود که بتوانند جایگاه سنن الهی و قانونمندی جامعه را بهتر معین کنند. «قانون های طبیعی» که توسط فیزیوکرات ها مطرح شد، بهترین گزینه برای این مهم هستند. بررسی ادبیات اقتصاد متعارف نشان می دهد که آموزه قانون های طبیعی در اقتصاد متعارف به گونه ای مطرح شده است که از مبانی فلسفی برخوردار بوده و نیز با مبانی خداشناسی و جهان شناسی نظام اقتصاد سرمایه داری سازگاری دارد. فصل سوم اختصاص به بررسی یکی از مفهوم های قرآنی، تحت عنوان «سنت های الهی» دارد. این بررسی نشان می دهد که چگونه قرآن کریم با تکیه بر مبانی خداشناسی و جهان شناسی خود، مفهوم سنن الهی و قانونمندی جامعه را مطرح کرده است. در ادامه علاوه بر اثبات قانونمندی جامعه و حرکت جوامع بر اساس سنن الهی با مطرح کردن اهمیت کشف سنن الهی در جامعه و تاریخ، بیان ویژگی¬های آنها و نقش علت فاعلی و غائی سنن الهی به دنبال تصحیح نگرش انسان ها و جوامع بشری به سنت های الهی هستیم. لذا در ادامه با تبیین سنتهایی نظیر رزق، طاعت(تعهد و تخصص)، ابتلا و امتحان، مهلت دادن، استدراج، برکات و ... دید جدیدی به مخاطب داده و این سنن را به گونه ای معرفی می کنیم که جایگاه آن در بین زندگی بشری معین شود. پیمودن این راه به ما یاری می رساند که با دید جدیدی به عالم دنیا بنگریم و همه چیز را در محدوده ی بندگی حضرت حق تحلیل کنیم تا دنیا و ما فیها، ما را از رسالت اصلی خود که همان بندگی و آبادی آخرت است، دور نکند. سپس در فصل چهارم با تحلیل مقایسه ای بین نظر اسلام که در مفهوم «سنن الهی» ظهور کرده است و نظر فیزیوکرات ها که همان مفهوم «قانون های طبیعی» است، می توان تفاوت های این دو را شناسایی کرد. این مقایسه به ما کمک شایانی میکند تا نه تنها از دید جبر تاریخی و سلطه طبیعت به عالم ننگریم بلکه برای اختیار و آزادی خود نقشی خطیر و بزرگ قائل باشیم؛ البته نقشی که خودش نیز یکی از سنن الهی است و در همان حیطه تعریف می شود. با تشکر فراوان از استاد گرانقدر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: بسیار نگاه ارزشمندی را ارائه می‌دهید امیدوارم به‌خوبی از عهده‌ی آن برآیید که چگونه انسان‌ها در دل سنت‌های ثابت الهی می‌توانند خود را و جامعه‌ی خود را بپرورانند بدون آن‌که فکر کنند می‌توانند در مقابل سنن الهی بایستند. امیدوارم کاربران محترم با مطالعه‌ی نوشته‌ی شما نکات خوبی را به‌دست آورند و از این جهت فکر تفکر در حادثه‌ها را پیدا کنند. موفق باشید
5579
متن پرسش
سلام استاد، البته من در موضع چنین امتحانی قرار ندارم خدا رو شکر. ولی خیلی بابت جواب های اخیری که شما بابت زن دوم دادین ناراحت شدم. یعنی واقعا اگه یک زنی قبل از ازدواج با همسرش شرط کنه که اولین و آخرین همسر او باشه، باز هم اون مرد می تونه بره زن دوم بگیره؟ استاد چرا اینقدر غیرواقعی صحبت می فرمایید. خودتون میگید اگر واقعا تکلیف مرد باشه که یک زن دیگه رو از بی شوهری در بیاره. خب این همه مردای مجردی هستن که پول ندارن ازدواج کنن، هرکس میخواد ازدواج مجدد کنه بره مردهایی رو سر و سامون بده که به خاطر بی پولی به گناه می افتند. من کسی رو می شناسم که سال گذشته به خاطر کمتر از ده میلیون نتونست ازدواج کنه !!! به نظر من شما و هم چنین مراجعی که زن دوم را برای مرد حلال می دانید - در زمانه امروزی - ، به هیچ وجه متوجه شرایط زمانه نیستید. الآن نه جنگ است که تعداد مردها کم باشد نه ... . ضمن این که ازدواج مجدد به هیچ وجه با روحیه ی هیچ زن امروزی در این منطقه سازگاری نداره. متأسفم برای افرادی مثل شما که مجوز شرعی ازدواج دوم را به مردان هوس بازی که شرع رو ابزار ارضای شهوت تنوع گرای خود می کنند می دهید. متآسفم برای کسانی که فقه فقه ندارند. یعنی علمی به فقه خود ندارند. متأسفم برای مراجع تقلیدی که با نگاه غیر زمان شناسانه به آیات و روایات و دیگر منابع احکام شرعی ، می نگرند بسیار بسیار متأسفم. خدا لعنت کند مردانی رو که به زن خودشون رحم نمی کنن. فقط می ماند یک حالت. اون هم حالتی که زن مشکلی داره که مثلا بچه دار نمی شه. این حالت هم اگه قبل از ازدواج مرد می دونسته که نباید باهاش ازدواج می کرد که حالا ولش کنه. و اگه این مشکل قبل از ازدواج مکشوف نبوده، مرد باید خودش رو بذاره جای زن ، خود مردها دوست دارن اگه مشکلی دارن ، زنشون ازشون طلاق بگیره و مجددا ازدواج کنه!!. من سال های زیادیه که کتاب های شما رو می خونم اما به هیچ وجه اسلامی را که زن دوم را حلال می داند قبول ندارم. مگر در شرایط خیلی خیلی خیلی نادر که تقریبا در کشور ما صفر است. استاد یک نکته ی خیلی مهمی رو خدمتتو عرض کنم و شاهد بگیرم برای این ادعا که تک همسری با تکوین زن امروز سازگار است.اگر لازم می دونید بفرمایید تا آدرس فیلم رو بگم، چند تا فیلم کوتاه و واقعی هست از خانوم های خارجی و بیشتر اروپایی که نیمه عریان با همسراشون توی خیابون راه می رن ، به محض این که شوهر ناخواسته ، قسمت های مخفی تر زن دیگه ای رو ببینه ، زن به شوهرش حمله می کنه و گاها به او آسیب می رسونه . حالا باز ایرانی ها بهتر اند که اگر این اتفاق بیافتد ، نهایتا زن با مرد قهر می کنه ولی هرگز به مردش حمله نمی کنه. این رو گفتم که بگم حتی زن های اروپایی ها که خودشون عریان هستند طاقت ندارن ببینن مردشون به زن عریان دیگری نگاه می کنه چه رسد به ازدواج مجدد. یعنی این اختصاص به مسلمون ها یا ایرانی ها نداره و تکوین زن معاصر این گونه است. خدا لعنت کند کسانی رو که بدون داشتن نگاه زمان شناسی ، حکم به حلال بودن زن دوم می دهند. خدا لعنت کند کسانی را که گل زن را - به تعبیر پیامبر ص - پژمرده می کنند تا دیگر عطرافشانی نکند. لطفا این سوال رو رو سایت بگذارید تا بقیه خانوم هایی که مطمئن هستم با من هم نظرند این سوال رو ببینند. با تشکر فراوان از شما.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با این‌که بنده بنا ندارم به طور مفصل وارد این موضوع شوم و تنها در آن حدّی که کاربران محترم سؤال می‌فرمایند نظر خود را عرض می‌کنم، از جهت آن‌که گویا جنابعالی اصل موضوع را نادیده گرفته‌اید یادآوری می‌کنم عنایت داشته باشید چنانچه شرایط طوری باشد که مرد احساس وظیفه‌ی شرعی کند در زندگی‌بخشیدن به یک خانم به طوری که وجود مردان مجرد به هر دلیلی مشکل را مرتفع نسازد، دیگر شرط قبل از ازدواج در این مورد معنا نمی‌دهد زیرا شرطی است در راستای ترک واجب شرعی که به خودی خود باطل است. عرض بنده از یک جهت توجه دارد به سؤال محمدبن سنان از امام رضا«علیه‌السلام» که: «کتب الیه فیما کتب: وَ مِن علل تحلیل اربع نسوة لرجل واحد»؟ به حضرت نوشت که علل حلال‌بودن چهارزن برای یک مرد چیست؟ حضرت جواب دادند: «لِأنّهُنَّ اکثر مِن الرّجال» زیرا زنان بیشتر از مردان هستند. آیا در موقعی که چنین نباشد دیگر چنین وظیفه‌ای پیش می‌آید که می‌فرمایید ما فقه فقه نمی‌دانیم؟ مگر می‌توان به راحتی و به صرف هوس‌بازی ازدواج مجدد یا ازدواج موقت را در جامعه باب کرد در حالی‌که در روایت داریم: « عن علىّ بن یقطین قال سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الْمُتْعَةِ قَالَ وَ مَا أَنْتَ‏ وَ ذَاکَ‏ وَ قَدْ أَغْنَاکَ اللَّهُ عَنْهَا » حضرت در جواب فرمودند: تو را با آن چکار است؟ با آنکه داراى همسر دائمى هستى و خداوند تو را از ازدواج موقت بى‏نیاز ساخته است. پس نباید موضوع را یک طرفه تمام کرد و این را نیز عنایت داشته باشید باید بین «طبع» با «فطرت» تفکیک کرد، همان‌طور که بعضی از امیال می‌تواند مطابق طبع انسان باشد ولی مطابق فطرت تعالی‌طلبِ انسان نیست می‌تواند بعضی از حرکات مخالف طبع انسان باشد ولی مخالف فطرت تعالی‌طلب انسان نباشد و انسان با عبور از «طبع» می‌تواند به مقام کلی‌تر و وسیع خود که حیات فطری است برسد. با این‌همه وقتی کارشناسان خطر آینده‌ی کشور ما را پیرشدن جامعه می‌دانند و این‌را خطری حتی بزرگ‌تر از مشکلی که جنگ برای ما به‌بار آورد پیش‌بینی می‌کنند و تأکید مقام معظم رهبری در تلاش برای تولد فرزندان بیشتر است و خداوند نیز دختران و زنانی را پروریده است که در صورت ازدواج با آن‌ها این مشکل برطرف می‌شود، آیا نباید در این مورد هم تأمل نمود؟ موفق باشید
5060
متن پرسش
سلام. در جامعه ما دو دستگی بین دینداران و اهالی هنر وجود داره . نظر بنده اینه که مشکل از دو طرفه . یعنی هم دینداران دیدی منفی نسبت به هنر و هنرمندان دارند (حالا میتوان دلیلش هم این باشه که شخصیت هنرمندان ما در ظاهر دینی نیست ، ولی خیلی از آثارشون در تغییر رفتارهای اجتماعی و شخصی مردم تأثیر گذاشته و میگذاره(حال که دینداران ما از این تأثیر گذاریها بی خبرندو ارتباطی هم با آثار هنری برقرار نمیکنند ) ازجمله آثار کیارستمی مثل مشق شب یا مسعود کیمیایی مثل سفر سنگ ایشان که حتی در هشت سال جنگ ایرا و عراق بین رزمنده ها پخش میشد که رزمنده ها با دیدن این فیلم روحیه میگرفتند یا امیر نادری مثل دونده که امید واری را توی هر کسی که میخواهد در زندگی یه کاری انجام بدهد را تزریق می کنه توی حوزه فیلم ویا آثار عکاسان یا موسیقیدانها یا نقاشان دیگر ما که به اسم بین مردم شناخته شده نیستند ولی خیلی ها با دیدن آثارشون تحولی در زندگیشان ایجاد میشود، و یا راهی را به سمت خدا رفتن جلوی رویشان باز میبینند با وجود اینکه در ظاهر هم مثل دینداران ما لباس نمی پوشند یا مدام ورد زبانشون خدا و پیغمبر نیست ولی در کارهاشون نمونه ای از صفات خداوند را میتوان مشاهده کرد وتأثیر گرفت وحتی شخصیت فردیشون هم مثل آثارشون هست . ولی کسانی که یه گوشه ای از دین یا صفات خداوند را توفیق پیدا کرده اند و در وجودشان پیاده کنند نسبت به هنری که خداوند در وجودشان قرارداده شاید اهمیت چندانی نمی دهند ولذا نسبت به اهالی هنر دیدی منفی دارند درصورتی که هنر را خداوند در همه آدمها قرار داده و یه عده ای به سمت شکوفا کردن این استعداد قدم بر میدارند ولی دینداران ما نسبت به این یه عده نگاه رحمانی خداوند را ندارند . ) وهم اهالی هنر نسبت به مذهب شناخت صحیحی ندارند( البته این عدم شناخت صحیح شاید دراثر رفتارهای دینداران ما بوجود آمده باشه که نسبت به آثار هنرمندان ما واکنش نه چندان مناسبی انجام میدهند و یا بی تفاوتند. ودرنتیجه هنرمندی که به مراتب حساس تراز بقیه اقشار است دیدی منفی نسبت به مذهبیون پیدا میکنه و دین و مذهب را خلاصه میبینه توی این افراد . ) نکته بعدی که میخوستم راهنماییتون را داشته باشم اینه که آیا روح هنری داشتن با مباحثی که مطرح هستش درکتب یا جزوه هاتون در تضاد هست یا نه؟ واگر نیست چگونه میتوان هم در زمینه بحثهاتون و هم درزمینه ی هنر که شما بحثی در این مورد نداشته اید به پرورش این دو اقدام کنیم حال با این اوصاف راهنمایی جنابعالی در این دو نکته را میخواستم بدونم واگه هم نظر خاصی ندارید کسی را لطفا معرفی کنید . واینکه چطور میتوان با ایشون در تماس باشم.البته اثار شهید اوینی را هم مطالعه کردم ولی باز هم این سؤالات برایم مطرح هست و از یه طرف هم برخلاف دیگران که میگویند شهید آوینی باید معیار قرار بگیره من خلاف این نظر را دارم . بله!شهید آوینی در بعضی زمینه ها بحثهاشون راهگشا بوده و هست ولی الان اون روشی که مطرح کرده بودند شاید دیگر جواب ندهد بلکه همون مفهوم را به شکل دیگری میتوان انتقال داد هر چند هم در ظاهر با کلمات مرتضی آوینی هم هماهنگ نباشه ولی در مفهوم هماهنگ هستند. شاید اون زمانی که مرتضی بود کسی به این حرفها توجهی نمیکرد ولی چون شهید هستند و یه عده هم نسبت به بحث های تخصصی و حوزه های احساسی دین تمایزی قائل نیستند میگویند که ملاک فقط آوینیه و در صورتی که نسبت به شهید بودن ایشان تعصب نشان میدهند و همه بحثهای ایشان را وحی منزل میدانند وتعصب کور کورانه نشان میدهند بدون اینکه اصلا نسبت به هنر شناخی داشته باشند و یا اهالی هنر و آثارشون را دیده باشند ویا نمیخواهند که ارتباط برقرار کنند با آثار در صورتی که اهالی هنر ما بحثهایی دارند که راهگشاتر از نظرات شهید آوینی هست البته با احترام به نظر ایشون. عذرخواهی میکنم از اینکه طولانی شد ولی اینها واقعیتهایی هستند که نسبت بهشون باید راهی اندیشیده شود و راهنماییهای اساتیدی مثل شما قطعا اثر گذار خواهد بود تشکر و التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم با شما موافقم و فکر می‌کنم روح مباحث بنده طوری است که خواننده را از تعصب نسبت به هنر آزاد می‌کند و با وسعت نظری که بنده مایلم نسبت به هنرمندان داشته باشم، خواننده را می‌پروراند، امیدوارم این طور باشد. ولی همین‌طور که می‌دانید کار هنری به معنایی که شما می‌فرمایید در تخصص بنده نیست تا کسی را نیز در این رابطه معرفی کنم. موفق باشید
4676
متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیز اینکه شما در شرح کتاب اداب الصلاه میفرمایید برای نماز خواندن نباید به خودمان بگوییم که این نماز را باحضورقلب میخوانم بلکه اینکه فقط ماتصمیم به نماز خواندن وتوجه به هدف افرینش یعنی عبودیت راداشته باشیم وخدا خودش اسباب حضور قلب رافراهم میکند وملائکه رابه عنوان اموکل ومعلم انسان میفرستد حال اولا بنده حقیر درست فهمیدم اگر نیاز به اصلاح دارد-اصلاح کنیدوبعداگر ممکن است ان راقدری شرح دهید باتشکر از شما معلم دلسوز
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه شده‌اید برای آن‌که در نماز در حضور حضرت حق قرار گیریم تنها می‌توانیم نظر به حضرت حق داشته باشیم و آن‌چه را در قالب نماز وارد شده اظهار کنیم بدون آن‌که اراده‌ی دیگری را با موضوع مخلوط کنیم و مثلاً اراده کنیم می‌خواهیم در حضور حق باشیم، این اراده‌، شما را به خود مشغول می‌کند و از حضور باز می دارد. موفق باشید
4573
متن پرسش
سلام علیکم.ان شاءالله خداوند همیشه به وقتتان برکت بده که برای ما وقت می گذارین. من دبیر الهیات هستم و در کلاس اون مزاح یا شوخی کردن را با بچه ها را ندارم.از بس که جدی هستم بچه ها ازم میترسن. خواستم بپرسم من آدمی جدی و زیاد منطقی هستم.و اصلا شوخی کردن را هم بلد نیستم و هم احساس میکنم وقت آدم تلف میشه با حرف های لغو. در صورتی که ما مثلا مذهبی ها باید خوش طبع باشیم که دیگران را جذب به دین خدا بکنیم این هنر را ندارم و از این بابت خیلی ناراحتم.از این بعضی ها مقید نیستند به خوش اخلاقی و خوش طبعی معروفند در صورتی که من درس دینی و قرآن می دهم از اون فضایل به راحتی برخوردار نیستم. چکار کنم ؟ خدا خیرتون بده . اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هرحال باید با دانش‌آموزان صمیمی بود و بعضاً با درد و دل‌های مفید رابطه‌تان را با آن‌ها نزدیک کنید. موفق باشید
4145

مرز صله رحمبازدید:

متن پرسش
سلام و تسلیت بابت ایام فاطمیه 1.باتوجه به تاکیدات فراوانی که درمورد صله رحم شده وهمچنین باید در صله رحم ودیدوبازدید حفظ حجاب و شان و شئون اسلامی در مهمانی ها رعایت شود اما در خانواده وفامیل ما اصلا این حرف ها معنی ندارد وگفتن هم که هیچ چون خود خانواده ماهم حجاب هرچقدر گفته می شود باز بهونه میاورند و یک سالی است باتوجه به حدیث مردم رادعوت به غیرزبان کنید میکنم و با نگاه نکردن توانستم کسانی که اصلا روسری نمیپوشیدند و لباس آستین کوتاه می پوشیدند کمی درست شود حالا من چکارباید بکنم چون تازه شده مثل بی حجابی بیرون که هست و بعد تازه نگاهم هم بعضی اوقات میخورد دیگر با این که نمی روم در جمع و... و همه قطع صله رحم هم که میگویندخطرناک است؟ 2.آیت الله بهجت:خوردن غذای شبهه ناک ونیز غذای کسی که از حرام پرهیز ندارد هرچند جایز است ولی انسان رامریض واز عبادات محروم می کند ویا سبب سلب توفیق می شود حالا با توجه به مشخصات سوال اول اگر ما به صله رحم که می رویم مجبورمی شم که غذای آن ها را بخورم ومی دانم که دیگر شبه ناک هم نیست اصلا به این چیزها اعتقاد ندارند تکلیف چیست این طور؟ ممنون از حوصله وزحمات شما
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد ارحام باید کاری کرد که منجر به قطع رحم نشود و لذا این موارد را از دفتر مرجع تقلید خود استفتاء کنید. موفق باشید
3144
متن پرسش
با سلام از محضر استاد : پدری بازنشسته ( راننده آزاد) با سنی 78 ساله دارم . ما 9 فرزند ( 3 پسر و 6 دختر ) هستیم ، همگی ازدواج کرده ایم ، پدرم بخشی از دارایی و مال خود را به یکی از پسرها بخشیده که درحال حاضر فرزندان متوجه این موضع شده اند .شایان توجه اینکه همه فرزندانش بشکلی محتاج و گرفتار( مستاجر ؛ بیمار؛ شغل کم درآمد ) هستند . و از این امر همگی بسیار ناراحت بوده و فقط آنها برای تسکین تبعیض شان پدر و برادر مال گرفته را حواله به قرآن و خدا و قیامت کرده اند. و بخاطر احترام به زحمات پدر و مادر و نرفتن آبروی خود سکوت کرده اند لذا خواهشندم توضیح دهید . آیا جایز است پدری بدون رعایت مساوات بخشی یا همه اموال خودرا به یک فرزند واگذار نماید ؟ اگر پدر و مادری بین فرزندان خود فرق گذاشته و از این طریق باعث شوند حق فرزندان دیگر ضایع گردد،تکلیف فرزندی که حقش ضایع شده چیست ؟ آیا در اسلام فقط والدین باید از فرزندان خود راضی باشند یا عکس آن هم مصداق دارد؟ در صورتی که هیچگونه دلیل شرعی و عقلی و اخلاقی برای این تفاوت و تبعیض ندارد .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مسلّم والدین نباید بدون دلیل بین فرزندانشان فرق بگذارند ولی از آن طرف هم حق اموال خود را دارند و می‌توانند به هر کس که خواستند ببخشند و ممکن است اگر آن چه را باید رعایت کنند، رعایت نکنند، معاقَب هم باشند ولی وظیفه‌ی شما این است که امید خود را از آن چه در دست دیگران است قطع کنید و از خدا بخواهید تا خودش جبران کند و کوچک‌ترین برخورد تندی با والدین نداشته باشید تا از برکات احسان به والدین بهره‌مند شوید. موفق باشید.
2210
متن پرسش
با سلام. 1. در بحث ملائکه فرمودید که ملائکه نمادهای اعلای بندگی هستند ولی اسماء شئونات الهی هستند و ما اگر بخواهیم بنده شویم باید به ملائک نزدیک شویم و اگر بخواهیم کمال پیدا کنیم باید به اسماء نزدیک شویم. سوال بنده اینست که تفاوت بین بندگی و رسیدن به کمال چیست؟ مگر نه اینست که کمال انسان همان کمال بندگیش است؟ 2. شما در مباحث ملائکه مدام تاکید می کنید که با انواع کارها (و کار نکردن ها) به ملائکه نزدیک شوید و با آنها انس بگیرید. سوال بنده اینست که تفاوت انس با ملائکه و توسل به معصومین(ع) و انس با آنها در چیست؟ و یا اصلا وقتی قرار است همه تدبیرات جهان توسط ملائکه رقم بخورد نقش واسطه فیض و یا شفا گرفتن از یک معصوم چگونه تفسیر می شود؟ آیا معصومین (و عرفا) هم در نهایت بوسیله ملک تدبیرات مادی و معنویشان را اعمال می کنند و یا خود مستقیما در مبادی جهان تصرف می کنند؟ 3. آیا حیوانات و گیاهان نیز توسط ملائکه تدبیر می شوند و مانند باد هر یک دارای موکلی هستند و یا اینکه نفس مستقلی دارند؟ (آنچه به عنوان غریزه مطرح است) 4. رابطه جنیان و ملائکه چگونه است؟ آیا برای جنیان نیز رسیدن به کمال بندگی و مقامات ملائکه مد نظر است؟ آیا ملائکه دنیای جنیان با دنیای انسان ها متفاوت است؟ وقفکم الله
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1ـ بندگی حالتی است که در جان و قلب ما باید ایجاد شود تا بتوانیم به حضرت حق و اسماء حسنای الهی رجوع کنیم و قلب را آماده‌ی تجلیات انوار الهی نماییم. 2ـ ملائکه مبادی بندگی هر بنده‌ای هستند، حتی مبادی بندگی وجود مقدس انسان‌های معصوم تا آن حد که رسول خدا«صلی‌الله‌علیه‌وآله» نیز نبوت خود را از فرشته‌ای به نام جبرئیل می‌گیرند ولی اولا: رجوع ما باید به انسان‌های کامل باشد و ثانیا: در ذیل وجود مقدس انسان کامل به ملائکه رجوع داریم و مقام واسطه‌ی فیض ائمه«علیهم‌السلام» فوق ملائکه است و این غیر از مقام شخصی هر کدام از امامان است که باید خود را با عبادات در مقام عصمت محفوظ بدارند و عملا ملائکه پرتو وجود انسان‌های کامل‌اند و از آن جهت که ما نیاز داریم در انسانیت کامل شویم به ائمه«علیهم‌ا لسلام» متوسل می‌شویم و همه تدبیرات مادی و معنوی خود را از طریق تجلیات انواز فرشتگان انجام می‌دهند. 3ـ در عین آن که حیوان و گیاه نفس دارند، آن نفس تحت تأثیر فرشتگان می‌توانند به حوائج حقیقی خود برسند. 4ـ جن و انس با انوار ملائکه می‌توانند با عالم قدس مرتبط شودند و فکر می‌کنم ت فرشتگان و جن و انس متفاوت نباشد، همان طور که آن‌ها نیز به دین اسلامی هستند که فرشته آن حضرت جبرئیل است. موفق باشید.
2060
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی با عنایت به اینکه جنابعالی فلسفه و عرفان را نزد استاد خاصی فرا نگرفته اید ولی انصافا هم خوب فهمیده اید و مهمتر از ان خوب بیان می کنید لطف فرمایید و شیوه مطالعاتی خود را جهت استفاده دیگران بیان نمایید.با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده اصول فلسفه و روش رئالیسم را خدمت یکی از اساتید قم شروع کردم و بعدا خودم ادامه دادم و اسفار را بیش از هزار جلسه از نوار‌های آیت‌الله جوادی استفاده کردم و بعد از آن‌که جلد هشتم و نهم اسفار را ترجمه کردم و به حضرت آیت‌الله جوادی تقدیم نمودم، ایشان اجازه دادند از 418 جلسه نوارهای درس فصوص الحکم محی الدین استفاده کنم. عمد دقّت در متون فلسفی و عرفانی است. موفق باشید
1810

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی. . . سلام علیکم . . . استاد عزیز،ابتدا تشکر کنم از تلاش با ارزش شما در پاسخگویی به سوالات جوانان. . .باتوجه به اینکه درک و فهم افراد و استعداد های افراد متفاوت است،یعنی شخصی مثل حضرت امام از آیت الله بهاء الدینی از بعضی نظرات بهترند و این اختلاف طبقه وجود دارد،مثلا شهدا باز از جوانانی مثل ما بهترند با توجه به شرایط بندگی که داشته اند،و آیا از نعماتی بهره میبرند که ما نمیبریم؟آیا اینکه نیت ملحق شدن و آرزوی ملحق و تلاش ملحق شدن به آنها را داشته باشیم کافیست تا در درجه آنها قرار گرفته و با آنها از نعمات الهی و آن عند ملیک المقتدر استفاده کنیم؟ آیا حضرت امامی که آن همه بزرگ بودند و مایی که تفاوتمان با ایشان یک سنگریزه در مقابل کوه احد است آیا از امتیازاتی که خدای برای آنان قائل است برای ما هم قائل خواهد بود؟(از ائمه صحبت نکردم ترسیدم شاید مقام آنان را کم کرده باشم). . . با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام در هر صورت کمال ما به نیت و همّت ما بستگی دارد و در چنین صورتی هروقت شرایط عمل فراهم شود عمل می‌کنیم و خداوند با ایجاد زمینه‌ی انجام عمل روشن می‌فرماید جایگاه ما کجا است. موفق باشید
1780
متن پرسش
با سلام و احترام استاد گرانقدر بفرمایید اکر یکبار کتاب هایی را که علاقه داریم از کتب جنابعالی مطالعه کنیم بعد سیر مطالعاتی را شروع کنیم صحیح است یا خیر؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام کتاب‌ها دو گونه‌اند: بعضی‌ها مربوط به سیر مطالعاتی نیست، مثل «بصیرت فاطمه‌زهرا«سلام‌الله‌علیها» و یا «فرزندم این‌چنین باید بود». ولی بعضی کتاب‌ها باید به ترتیب خوانده شود مثل معرفت نفس و برهان صدیقین و معاد. موفق باشید
1717
متن پرسش
با سلام. استاد معزز در سخنرانی هاتان درباره امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف فرمودید: ایشان چون من ما در تن ماهستند فلذا جهان در ید قدرت ایشان است و نیز فرمودید ایشان حضور فراگیر دارند و غایبند اما حاضرو ...استاد در مورد سایر ائمه معصومین نیز همین گونه بوده است؟اکنون که آن بزرگواران از دنیا رفته اند آیا باز هم همان حضور فراگیر را دارند و یا این قضیه مثل امامت که از کسی به کسی منتقل می شود با وفاتشان منتقل شده است؟ سپاسگزار از عنایت شما
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام مسلّم همه‌ی امامان در صحنه‌ی عالم حاضرند و اگر کسی به آن‌ها رجوع کرد نظر می‌کنند. ولی حضور حضرت مهدی(عج) حضور مدیری است که خداوند مسئولیت اداره‌ی جهان را به عهده‌ی ایشان قرار داده و از این جهت به ایشان نظر می‌شود و از ایشان مدد می‌خواهید و انتظار وجود مقدسشان را می‌کشید. موفق باشید
1467

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم رب المهدی سلام.من دختری هستم، دانش آموز پیش دانشگاهی.رشته تجربی. یک سالیست که گرفتار مشکلی شدم و به دکتر روانشناس هم مراجعه کردم و دکتر هم گفت که باید دارو مصرف کنم اما من صلاح دونستم اول با شما مشورت کنم و نظر شما رو هم بدونم. من خیلی آدمه حساسی هستم یا شاید هم به قوله دکتر وسواس فکری دارم.مثلا وقتی کسی یه رفتاری میکنه من خیلی حرفو رفتارش رو تو ذهنم مرور میکنم و همش ذهنم مشغول میشه و دیگه به زندگیم نمیرسم.البته خیلی تونستم پیشگیری کنم اما بطور کامل درمان نشده.مثلا خیلی میترسم آدما از دستم ناراحت بشن ، یا باهم بداخلاقی کنن یا قطع رابطه.همینجور یه حرفو تو ذهنم مرور میکنم.رو حرفا و کارایه آدما حساسم . بدبین نیستم ولی....نمیدونم ، نمیتونم توضیح بدم.یعنی الان چون تو همچین موقعیتی نیستم نمیتونم توضیحش بدم. دکتر بهم گفت : چون تو زمانه کنکورم و رفتارم نشون میده که خیلی اضطراب دارم نمیشه درمانش کنیم چون سیستم عصبیم متعادل نیست، بنابراین بهم گفت : باید دارو مصرف کنم تا سیستم عصبیم متعادل شه و اضطرابم بیاد پایین تا بشه وسواس فکریم رو درمان کرد.خیلی تاکید کرد که داروها هیچ ضرری ندارن ولی برادرم گفت اول با شما مشورت کنم. الان نسبت به اون موقعه که رفتم پیشه دکتر(یک ماه پیش)خیلی اضطرابم بیشتر شده، چند وقتیه که شبا که میخوابم همش از خواب میپرم و تپش قلب شدید دارم و وقتی از خواب میپرم یه دلشوره ای تو دلمه و دوباره یه عالمه طول میکشه تا خوابم ببره. این وسواس فکری و اضطراب مشکلی بود که میخواستم نظرتون رو بدونم که آیا دارو مصرف کنم؟شما چه پیشنهادی دارید؟ مشکله بعدی اینکه من تو مدرسه شاهد نجف آباد درس میخونم و خودم نجف آبادی نیستم ، و شدیدا ولایتی هستم و رهبرمون رو دوست دارم ، اما تو مدرسمون و تو کلاسمون بچه ها همه مخالفه رهبری هستن و بعضا توهین ومسخره میکنن ، میخواستم ازتون بپرسم ببینم تکلیفه من چیه؟باید سکوت کنم؟در حالیکه یه عالمه تو دلم حرص میخورم و دوست دارم باهاشون دعواکنم.ولی این بچه ها از اون دسته آدم هایی نیستن که با حرف متقاعد بشن ، یعنی یه جورایی اگربخوام باهاشون حرف بزنم اصلا قبول نمیکنن و مسخره میکنن و جوابه خاصی ندارن که بدن.و تو کلاسه 25 نفره شاید5 نفر ولایتی باشن که اونا هم هیچی نمیگن.ولی من اگر بدونم باید جوابشونو بدم از هیچی نمیترسم ، حتی اگر از مدرسه اخراجم کنند.مشکله من اینه که نمیدونم باید چکار کنم!!! بحثه بعدی راجع به درس خوند نمه، من داداشم لیسانس داره و الان رفته حوزه.البته وقتی همسن من بود یعنی قبل از کنکورش میخواست بره حوزه که خانوادمون باهاش شدیدا مخالف بودن و اون هم بالاجبار رفت دانشگاه.اما بعد از 4 سال رفته حوزه و الان پایه یک هست و خدارو شکر خیلی راضیه. من تو فکر دانشگاه بودم و چون بابام خیلی دوست داشت داروسازی قبول بشم ، تصمیممو گرفته بودم که بخونم واسه داروسازی.تا اینکه پارسال آجیم جامعه الزهرا رو بهم معرفی کرد و اصلا فکرشو نمیکرد که من جذبش بشم اما من خیلی خوشم اومد و 2-3 ماهی حسابی در مورد جامعه الزهرا تحقیق کردم تا اینکه به این نتیجه رسیدم که انشاالله حتما ثبت نام کنم.خانوادم به اندازه ای که برایه داداشم مخالف بودن مخالفم نیستن ولی از حرفاشون معلومه که خیلی دوست دارن من برم دانشگاه.من جزوه ی شما رو هم که در مورد عالم طلبگی بود خوندم ، بی اندازه تشنه ی اینم که برم جامعه الزهرا یا حوزه یا جایی که بتونم درسی بخونم که بتونه منو به خدا نزدیک کنه.اما داداش بزرگم بهم میگه میخوای از کنکور فرار کنی و از کنکور میترسی و از این حرفا.من شاید الان یکم از کنکور بترسم و دلهره داشته باشم اما بخدا اونموقعه که تصمیم به جامعه الزهرا رفتن گرفتم اصلا از کنکور نمیترسیدم ، دقیقا یادمه ، خیلی هم خوشبین بودم که حتما دانشگاه قبولم.اون موقع دو تا هدف داشتم ، یکی اینکه پدر و مادرم رو خوشحال کنم و یکی هم اینکه بتونم به مردم و به جامعه خدمت کنم.اما من خودمو خوب میشناسم و میدونم احتمال50 درصد اگربرم دانشگاه لطمه میخورم ، با خودم گفتم اگربا هدفه خدمت وخوشحا ل کردن پدر و. مادر برم دانشگاه اما خدا رو از دست بدم یا به هر طریقی اهدافم یادم برن یا بشم یه شخصی از نظر علم بالا اما از نظر معنوی پایین چه سودی داره؟اگر پولدار بشم و همه چیز توزندگیم داشته باشم اما خدا رو نداشته باشم چه سود؟تا من خودمو اصلاح نکنم و تهذیب نفس نکنم چجور میخوام مفید باشم؟یه عالمه از این فکرا به علاوه ی اینکه هدف از این زندگی رسیدن به خداست و در حوزه بستر برای این امر فراهم تره ف خیلی ها هم با دانشگاه به خدا رسیدن اما خطرات دانشگاه بیشتره ومن در خودم این قدرتو نمیبینم که همچین ریسکی کنم.ولی من هیچ پشتیبانی ندارم جز خدا.امروز واسه کنکور ثبت نام کردم و دانشگاه امام صادق ، بقیه الله و دانشگاه علوم و معارف رو هم ثبت نام کردم و حتما انشاالله دفترچه ی جامعه الزهرا رو هم میگیرم.ولی نمیدونم باید چکار کنم؟نمیدونم خوشحال کردن پدر و مادرم ارجعیت داره یا رفتن به حوزه و رسیدن به خدا.داداشم میگه هر کدوم که به صلاحت باشه پیش میاد .فکرشو نکن اما من خیلی ذهنم مشغوله و تو درس خوندن هم یکمی سست شدم.من نمیگم همه ی آدمایی که تو حوزه هستن خوبن و همه ی آدمایی که دانشگاه هستن بدن اما دانشگاه همه جور آدمی با همه عقاید و اخلاقی میان.وقتی من هنوز عقایدم محکم نیست ممکنه..... نمیدونم چکار کنم و این برام شده یه مشکله بزرگ.از یه طرف دله پدر و مادرم واز یه طرف... میترسم برم حوزه بعد هر کی از مامانم بپرسه دخترت کجا درس میخونه ، واسه مامانم خجالت باشه که بگه رفته حوزه.واسه خودم اصلا مهم نیست بقیه چی فکر میکنن ، من فقط خدا رو میخوام.اما من تمامه تلاشمو رو میکردم که باعث افتخار و سربلندی پدر و مادرم باشم اما اگر برم حوزه شاید نتونمخیلی خوشحالشون کنم یا از نظ خودشون و بقیه باعث سرافرازیشون نشم. من این حرفا رو برا هر کی که میخوام بگم به وسطاش که میرسم مسخرم میکنه و میگه برو بابا.تو مدرسه که اصلا نمیتونم بگم میخوام برم حوزه، تو فامیل هم همه یجوری فکر میکنن.حرفایه منو نمیفهمن.شایدم من دارم اشتباه میکنم. هر بار که خیلی ذهنم به این موضوع مشغول میشه میگم خدایا سپردم به خودت اما بازم دلم آروم نمیگیره. دانشگاه بقیه الله که خیلی کم دانشجو دختر میگیره ، دانشگاه امام صادق هم میگن مصاحبه سختی دارم.نمیدونم باید چکار کنم.اونقدری هم درس نخوندم که امید به کنکورداشته باشم.آخه تقریبا حس میکردم مامان و بابام راضی شدن برم حوزه اما دفترچه هایه کنکور که اومد دیدم انگار خیلی دلشون میخواد من برم دانشگاه. خودمم خیلی دلم میخواد بتونم یه کاری واسه این کشور بکنم ، خیلی دلم میخواد باعث افتخار کشورم بشم و جلو اما زمان سربلند باشم اما از خطراتش میترسم. بخدا دارم دیوونه میشم. هم ازتون کمک و راهنمایی میخوام. هم اینکه حسابی واسم دعا کنید، دعا کنید هر جا میرم و هرچی میخونم وسیله ای بشه واسه رسیدن به خدا.و دعا کنید توفیق و اراده پیدا کنم محکم درس بخونم و به درس علاقه مند بشم و هر دعایه دیگه ای خودتون میدونید واسم بکنید. من سیده مطهره موسوی هستم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- ظاهراً همین‌طور که دکتر فرموده‌اند در شرایطی نیستید که بتوانید بدون دارو خودتان را درمان کنید چون ذهنتان بر اراده‌تان غلیه کرده است. مصرف دارو و تقویت بدن و ورزش مرتب إن‌شاءالله مؤثر خواهد بود. 2- آری اگر شرایط طوری است که سخن شما بر روی همکلاسی‌هایتان تأثیر ندارد سکوت کنید مگر آن وقتی که می‌توانید دوستانه به بعضی از آن‌ها تذکر بدهید. در ضمن در مورد سؤال آخر حرف آن برادرتان که فرموده‌اند بگذار هرچه صلاح است پیش می‌آید حرف خوبی است به این شرط که شما در حدّ خودتان بدون اضطراب دروس را بخوانید و به خدا توکل کنید. موفق باشید
669

اسرافبازدید:

متن پرسش
با سلام در مورد اسراف کمی توضیح دهید به عنوان مثال اگر در وضو گرفتن شیر آب را باز بگزاریم و وضو را ادامه دهیم اسراف است؟یا ته بشقاب دانه های برنج مانده یاشد در صورتیکه میتوانیم آنها را بخوریم اسراف است یا خیر یا باید تا آخرین دانه برنج ته بشقاب را بخوریم؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی، علیک السلام: خداوند مایحتاج ما را در دل طبیعت قرار داده تا ما با استفاده‌ی منطقی از آن‌ها به راحتی زندگی خود را بگذرانیم. مسلّم اگر نعمت‌های الهی را بی‌جا مصرف کردیم و یا خراب نمودیم به خدا توهین کرده‌ایم، مسلّم اگر آب شیر را رها کنیم تا تبدیل به فاضلاب شود فعل حرام انجام داده‌ایم و اگر دانه‌های برنج را بی‌جا مصرف کردیم و یا دور ریختیم ارزشی برای نعمت الهی قائل نشده‌ایم و از زندگی زیبا در آغوش نعمت‌های الهی خود را محروم نموده‌ایم. موفق باشید
15587

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیزم: ماه مقدس رجب را به شما و همه خداخواهان تبریک عرض می کنم: اگر در خواب نفس و روح ما مانند مرگ توسط حق قبض می شود و به عوالم غیب برده می شود پس چرا در آن عالم که رجوع کامل به خود پیدا می کنیم و اصلا متوجه خود نیستیم و هنگامی که بیدار می شوم هم چیزی از آن عوالم یا جدایی از بدن و بازگشت به نفس ناطقه خود چیزی یادمان نمی آید؟ ۲. آیا شما علامه طهرانی (ره) را یک عارف بالله و به توحید رسیده می دانید؟ بنده احساس می کنم طرفداران ایشان بقیه را به یک مکتب خاص و شخص خود علامه دعوت می کنند در حالی که در طرفداران امام (ره) و…… چنین نیست بلکه بجای اینکه خود آنها مطرح باشند مسیر توحیدی آنها مطرح است. ۳. چرا علامه طهرانی راحت در کتابهایشان معلوم می کنند که فلانی سیر را کامل کرد یا فلانی به توحید نرسید در این دنیا یا ... یعنی چگونه جایگاه افراد را نسبت به حق بیان می کنند و آقای حداد را کامل می دانند و آقای حداد هم ایشان را کامل می دانند. ان شاءالله خدا برتوفیقاتتان بیفزاید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در خواب انسان در عالمی حاضر می‌شود که به صورت علم حضوری با واقعیت‌های آن عالم روبه‌رو است. و به همین جهت عموماً چیزی در حافظه‌ی او قرار نمی‌گیرد. در این مورد عرایضی در شرح کتاب «ده نکته در معرفت نفس» شده است. صوت آن را از سایت می‌توانید بگیرید 2- بنده علامه تهرانی را یک دانشمند اسلامی می‌دانم و در جریان این مسائلی که می‌فرمایید هستم و حقیقتاً نگرانم که جوانان ما را که در این تاریخ می‌توانند با توحیدِ حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به بهترین سلوک برسند، مشغول این حرف‌ها و فرقه‌بازی‌ها کرده‌اند. موفق باشید

15562

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: برای وارد شدن در عالم علمای عالم دار این سیر را مناسب می بینید: آثار شهید مطهری، المیزان، آثار امام خمینی(ره)، فلسفه صدرایی و در نهایت عرفان نظری. آیا این ترتیب خوب است؟ آثار آیت الله جوادی یا آیت الله مصباح در کجا جا دارند؟ البته پاسخ خود را با توجه به اینکه بنده طلبه ام بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: طرح خوبی است. در رابطه با تفصیل بیشتر فلسفه‌ی صدرایی، آثار آیت اللّه جوادی و آیت اللّه مصباح کمک می‌کند. در ضمن از مباحث تفسیریِ آیت اللّه جوادی غفلت نشود. موفق باشید  

15328
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: راجع به نوروز در اسلام مطلبی بفرمایید. روایات وارده در این زمینه چقدر اعتبار دارد؟ تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب مُعَلَّى بْنُ خُنَيْس از شیعیان امام صادق«علیه‌السلام» که ایرانی بوده است برای حضرت، توصیف نوروز را می‌کرده و حضرت نوروز را به معنای روزِ نو، وصف می‌نمودند که چندان کاری به روز اول فروردین ندارد. موفق باشید

11115
متن پرسش
سلام علیکم: مباحث مربوط به صادر اول و نور حضرت محمد (ص) و مقام عنصری را از چه منابعی می تونم مطالعه کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا باید در تشکیک وجود از طریق «برهان صدیقین» وارد شوید و سپس کتاب «حقیقت نوری اهل‌البیت«علیهم‌السلام» می‌تواند باب اندیشه در این موارد را بگشاید تا برسید به مباحث عرفان نظری. موفق باشید
10986
متن پرسش
با سلام: می خواستم ببینم آیا واقعا وجود مجسمه در خانه مانع حضور فرشتگان می شود؟ و اینکه تعریف دقیق مجسمه چیست، یعنی بعضی چیزای کوچیک و تزیینی که مثلا به شکل پرنده یا حیوونای دیگه باشه هم شامل مجسمه می شود؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه در روایت داریم هرچیزی که چشم داشته باشد و یک موجود ذی حیاتی را تداعی کند حکم مجسمه را دارد و مانع حضور فرشتگان در آن محل‌اند. موفق باشید
10314

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام آقای طاهر زاده: شرح احوالات من: من جوانی 18 ساله هستم. دعا و توسل می کنم کتاب های آقای نجابت و دولابی و کتاب های توحیدی می خوانم، معنای مناجات خمسه عشر را می خوانم، دائم سعی می کنم به فکر خدا باشم و به قدرتش فکر کنم و خلق را هیچ کاره و سراب بدانم ولی اصلا آرامش ندارم، این حالات مرا دارد نابود می کند همه اش حول و اضطراب دارم، آرزوی مرگ و شهادت را همین حالا با التماس و گریه از خدا دارم (آیا اگر همین حالا بمیرم نامه ی اعمالم کامل خواهد بود و نزد حضرت علی می روم ) نمی خواهم در این دنیا حتی برای یک لحظه ی دیگر باشم خواهش خواهش خواهش می کنم که به من بگویید چه کنم؟ بدنم همه اش می لرزد و رعشه بدنم را گرفته، به خدا قلبم درد گرفته و بعضی مواقع قلبم نامنظم می زند و درد می کند در این سن. دکتر رفته ام ولی آنها هیچ کاری نمی توانند بکنند من که این همه کار برای خدا کرده ام پس چرا ذره ای آرامش و عشق و امنیت ندارم؟ چه کنم تا به آرامش حقیقی و ابدی و بی نهایت برسم؟ چرا درهای رحمت خدا باز نمی شود؟ آیا این همه عذاب بر من از طرف خداست؟ دیگر اصلا نمی توانم زندگی کنم، برای کنفرانس دادن و سخنرانی کردن و امتحان رانندگی دادن و پای تابلو رفتن و سربازی ترس دارم، در این زندگی پر اضطراب چگونه می توانم زنده بمانم. آقا خواهش می کنم بگویید برای لرزش و رعشه و درد قلبم چه کنم؟ کلا برای رهایی از این حالات و رسیدن به امنیت و عشق به خدا چه کنم؟ آخه من چند سالمه که قلب درد و رعشه داشته باشم یا این لرزش و رعشه و قلب دردم و اضطراب از بین برود و به جایش آرامش ابدی بیاید و یا همین حالا بمیرم و جانم را به خدا دهم و آرامش ابدی پیدا کنم. و آیا آنجا به من محل می گذارند یا نه؟ ورزش می کنم و کتاب های «ادب خیال و قلب» و «آشتی با خدا» و «عالم انسان دینی» را خوانده ام و الان دارم «10 نکته از معرفت نفس» با شرح صوت آن بنا به گفته ی شما را می خوانم. چه کار کنم؟ چرا هم سن و سال های من اینجور نیستند. چند وقت دیگر امتحان رانندگی دارم با لرزشم چه کنم یا بمیرم یا از این اضطراب و ترس رهایی پیدا کنم. خواهش می کنم بیش از چند سطر جوابم را بدهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در دنبال‌کردن مباحث معرفتی و توسلاتی که دارید راه درست را می‌روید، ولی مشکلی که در بدن خود دارید به یک بیماری جسمی، روانی شبیه است که خوب است با یک روان‌پزشک در میان بگذارید و داروهایش را هم مصرف کنید. موفق باشید
نمایش چاپی