بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
109

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام؛ خداوند می فرماید« خلق الموت و الحیاة» با توجه به بحثهای کتاب از برهان تا عرفان و اینکه موت عدمِ حیات است چگونه عدم خلق می شود؟ و چرا بر حیات تقدم دارد؟ ممنون
متن پاسخ
جواب: علیکم السلام آری درست است که مَوْت عدمِ حیات است، ولی تا خداوند حیات را نگیرد، مرگ واقع نمی‌شود، پس به‌طور غیر مستقیم مرگ را نیز خداوند می‌آفریند. همچنان که می‌فرماید: « وَاللّهُ جَعَلَ لَکُم مِّمَّا خَلَقَ ظِلاَلاً» و خداوند برای شما از آنچه خلق کرد سایه را آفرید. با این که سایه به‌طور مستقیم خلق نمی‌شود و به تبع نور خلق می‌شود، ولی باز به خودش نسبت دادو فرمود: سایه را خداوند آفرید.
4514
متن پرسش
سلام علیکم استاد با خودم فکر می کردم و یک سئوالی در ذهنم رسید و آن اینکه ما خیلی دوست داریم موقع ظهور امام زمان در پای رکاب ایشان باشیم ولی از آن طرف هم آدم خوبی نیستم آیا امام زمان به من بد هم نگاهی می کند یا نه قرار است فقط خوبها در صحنه ظهور و دولت آقا حضور داشته باشند راهی در مقابلم بگشایید؟ 2.آیا وقتی امام زمان ظهور کنند دیگر احتیاجی نیست که ما تفسیر و غیره مطالعه کنیم چون خود امام تفسیر حقیقی اند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شما به اهداف مقدس حضرت در راستای حاکمیت عدالت و دیانت در جهان فکر کنید، إن‌شاءالله در اردوگاه حضرت جای می‌گیرید 2- روش ائمه«علیهم‌السلام» همیشه آن است که اصول را می‌گویند و اندیشمندان جامعه موظف‌اند آن را تبیین کنند. می‌فرمایند: «علینا بالقاء الاصول و علیکم بالتفریع». موفق باشید
4035
متن پرسش
باسلام 1.مباحث شما را کتاب و سخنرانی را پیگیری می کنم حالا می خواهم بدایه الحکمه را شروع کنم ولی می گویند برای فلسفه ذهن باید متمرکز فلسفه شود تا بخوبی مطلب روشن شود حالا دو سئوال دارم الف: آیا کتابهای شما را ادامه بدهم یا نه؟ ب:من الان مشغول خواندن پایه 4هستم و لمعه می خوانم آیا این مانع فلسفه نمی شود؟ 2. شرحی که برای جزوه عرفان نظری داده اید را چگونه پیدا کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فعلاً که در حال خواندن لمعه هستید فلسفه را شروع نکنید تا در فقه ممحض باشید 2- کتاب‌ها را در حدّی که به دروس رسمی آسیب نرساند مطالعه کنید 3- شرح جزوه‌ی «عرفان نظری» را فعلاً بی‌خیالش باشید. موفق باشید
366

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید. لطفا بفرمایید که آیا امکان احتلام برای معصوم وجود دارد؟ می خواهم نتیجه بگیرم که این اتفاق با اینکه مشکل شرعی ندارد آیا ذاتاً پلید است و نسبت آن به معصوم منتفی است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام نمی‌دانم؛ ولی احتلام به ذاته چیز پلیدی نیست که بتوان گفت باید از دامان مطهر اهل‌البیت«علیهم‌السلام» مبرّا باشد. موفق باشید
11319
متن پرسش
سلام علیکم امام صادق(ع) در حدیث عنوان بصری یکی از نشانه های عبودیت را (لا یدبر العبد لنفسه تدبیرا) خوانده است. تقاضا داشتم که این بند را مقداری شرح داده و بفرمایید چگونه با حدیث امیرالمومنین(ع) که می فرماید: کلید فقر بی تدبیری است. قابل جمع است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در حدّ توان خود این فراز از حدیث را شرح داده‌ام بدین معنا که حضرت صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند در عین تلاش، امورت را به خدا واگذار و بگذار او تدبیر کند نه آن‌که برنامه‌ای و تدبیری نداشته باشی! موفق باشید
4030
متن پرسش
سلام چرا باید از انقلاب اسلامی نظام اسلامی و دولت اسلامی دفاع کنم؟ امکاناتمان را در اختیار گرفتند بعد برایمان چکار کردند؟ مشکل اصلی شده اقتصاد شده اشتغال و مسکن جوانان پس فرهنگ چه؟زندگی چه؟ نوجوان چه؟ شیعه اینطور میخواهد تمدن زایی کند؟ تمدن ابعاد و عناصر مختلفی دارد. اینگونه؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظام اسلامی در شرایط امروز جهان، نظام حقی است و تنها مسیر رسیدن به اهداف مقدسی است که انسان و اجتماع می‌خواهد به آن برسد. ضعف‌های موجود نباید ما را از حقانیت اصل نظام مأیوس کند بلکه باید تلاش کرد ضعف‌ها بر طرف شود کاری که رهبر عزیز انقلاب با حوصله و دلسوزی دنبال می‌کنند. موفق باشید
19840
متن پرسش
استاد، عبارت محی الدین ذیل فص داوودیه راجع به امر خلافت رو میشه گفت منظور وی خلافت ظاهری بوده؟ با این قرینه که در ادامه میگه: «لعلمه ان فی أمته مَن یأخذ الخلافة عن ربه.» یعنی این خلافت مذکور باید از جانب الله باشد؛ و پیامبر هم چون می دانست چه کسی ردای این خلافت رو بر تن خواهد کرد هیچ تنصیصی نکرد. قرینه دیگر هم اینه که در ساختار ادبی - نوشتاری محی الدین، هم کلمه «خلافت ظاهری» به چشم میخوره و هم «خلافت باطنی»؛ در فتوحات هم میگه بعضی ها صاحب هر دو خلافت بودن. نکته دیگر: در شرح فصوص حضرت امام این عبارت هست که کلام فوق را تایید می کند: «و ما نص بخلافته منه» ؛ الخلافة المعنویة التی هی عبارة عن مکاشفة المعنویة للحقائق بالاطلاع علی عالم الاسماء و الاعیان لا یجب النص علیها... نکته آخر هم اینه که صدرالدین قونوی شاگرد بلافصل محی الدین، در الفکوک (شرح فصوص) ذیل فص داوودیه هیچ اشاره ای به بحث خلافت بعد از نبی به معنای مصطلح فعلی نمیکنه. ممنونم نظر خود را بیان فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد با توجه به فضای فکری محی‌الدین، خلافت در آن فرهنگ به معنای خلیفه‌ی الهی و صاحب اسماء بودن است و نظر به خلافت به معنای حاکمیت، چندان برای او برجسته نیست و شارحین محترم هم اصراری ندارند که نظر محی‌الدین در خلافتِ ظاهری را غیر از آن‌چه بدانند که در تاریخ واقع شده. می‌ماند که اولاً: محی‌الدین خلافت ظاهری را چندان مهم نمی‌داند که به نظر می‌آید این یک خطا باشد زیرا انسان‌ها در بستر جامعه‌ی سالم به تعالی لازم می‌رسند. ثانیاً: محی‌الدین مقام علی «علیه‌السلام» را مقامِ صاحب سرّ با همه‌ی انبیاء می‌داند و چندان به مقام جانشینیِ حضرت در صورت ظاهر نظر نمی‌اندازد، شاید هم که تقیّه کرده باشد. جناب آقای دکتر حسین غفاری در کتاب «جدال با مدعی» در این مورد کند و کاو خوبی کرده‌اند. موفق باشید

568
متن پرسش
باعرض سلام و ادب خدمت جنابعالی در بیت «همه کارم ز خودکامی به بدنامی کشید اخر ....نهان کی ماند ان رازی کز او سازند محفلها » بنده با توجه به اینکه شرحهای مختلفی را دیده ام رابطه مصرع اول را با دوم نمیفهمم.لطفا در معنای کلی بیت و ربط دو مصرع تئضیحی بفرمایید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: خدا رحمت کند لسان‌الغیب را که راز بزرگی از زندگی را در این بیت گوشزد کرده. می‌فرماید: به میل خود تن‌دادن و خودکامی را پیشه‌ی خودکردن، کار انسان را به بدنامی می‌کشاند و این بدنامی چیزی نیست که فکر کنیم اگر در نهان به میل‌های خود تن بدهیم، همچنان نهان می‌ماند، زیرا در تمام محافل غیب سخن از هوس‌بازیِ پنهان هوس‌بازان است و صاحبان غیب هر وقت مصلحت دانستند آشکار می‌کنند. مولوی نیز تلاش زیادی کرده است تا این نکته‌ی مهم را به ما گوشزد کند و لذا طی داستانی می‌گوید: « پوست دنبه یافت شخصى مستهان .... هر صباحى چرب کردى سبلتان‏» « در میان منعمان رفتى که من.... لوت چربى خورده‏ام در انجمن»‏ « دست بر سبلت نهادى در نوید..... رمز یعنى سوى سبلت بنگرید» « کاین گواه صدق گفتار من است..... وین نشان چرب و شیرین خوردن است‏» « اشکمش گفتى جواب بى‏طنین..... که أباد اللَّه کید الکاذبین‏» « لاف تو ما را بر آتش بر نهاد..... کان سبیل چرب تو برکنده باد» « گر نبودى لاف زشتت اى گدا..... یک کریمى رحم افکندى به ما» « آن شکم خصم سبیل او شده ..... دست پنهان در دعا اندر زده‏» « کاى خدا رسوا کن این لاف لئام ..... تا بجنبد سوى ما رحم کرام‏» « مستجاب آمد دعاى آن شکم ..... سوزش حاجت بزد بیرون علم‏» « چون شکم خود را به حضرت در سپرد ..... گربه آمد پوست آن دنبه ببرد» « از پس گربه دویدند او گریخت..... کودک از ترس عتابش رنگ ریخت‏» « آمد اندر انجمن آن طفل خرد..... آب روى مرد لافى را ببرد» « گفت آن دنبه که هر صبحى بدان..... چرب مى‏کردى لبان و سبلتان‏» « گربه آمد ناگهانش در ربود ..... بس دویدیم و نکرد آن جهد سود» « خنده آمد حاضران را از شگفت..... رحمهاشان باز جنبیدن گرفت»‏ « دعوتش کردند و سیرش داشتند ..... تخم رحمت در زمینش کاشتند» « او چو ذوق راستى دید از کرام..... بى‏تکبر راستى را شد غلام‏» موفق باشید
15766
متن پرسش
با سلام: ببخشید آقای طاهرزاده یک سوال ازتون داشتم و آن اینکه شما می گویید بنیانگزار انقلاب حضرت آیت الله خمینی عارف کامل و مکمل است. در صورتی که در همایش نور مجرد حدود 3 سال پیش که بزرگداشت علامه طهرانی بود، در آن همایش یکی از سخنرانان که فکر کنم حضرت حجت الاسلام آقای وکیلی بود سخنی را از رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای نقل کرد، بدین صورت که آقای خامنه ای گفتند من یک روز از آقای خمینی پرسیدم که آیا شما از مرحوم ملکی تبریزی استفاده کردید؟ گفت ایشون با یک تاسف و حسرت گفتند نه. چون من در آن موقع در خدمت آقای شاه آبادی در عرفان نظری کار می کردیم و الفاظ پر طمطراق عرفان نظری ذهن مرا گرفته بود و یک جلسه به درس مرحوم ملکی تبریزی رفتم ولی اون جلسه به من ننشست و من رو نگرفت و من دیگه نرفتم. با توجه به این سخن اگر ایشون کامل بود دیگه جای تاسف و ناراحتی نداره که از مرحوم ملکی تبریزی استفاده نکرده اند. مهم این است که انسان به مقصد برسد چه حالا از مرحوم ملکی تبریزی استفاده کند چه از غیره و ذلک. در پیش مرحوم شاه آبادی هم که حدود 7 سال عرفان نظری خوانده اند. پس چگونه ایشان کامل بودند؟ و استادشان که بوده؟ چطور حرف شما و حرف ایشان را می شود با هم جمع کرد. بعد در ضمن در آخر وصیت نامه آقای خمینی آمده که: (من در طول نهضت و انقلاب به واسطه سالوسی و اسلام نمایی بعضی افراد ذکری از آنان کرده و تمجیدی نموده ام که بعد فهمیدم از دغلبازی آنان اغفال شده ام. آن تمجید ها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفا دار می نمایاندند.) در صورتی که ایشان به کمال رسیده بودند نباید از دغل بعضی ها اغفال می شدند و از آنان تعریف می کردند چون پسر علامه طهرانی در یکی از کتابهایش درباره انسان کامل توضیح داده و می گوید انسان کامل در سه جا معصوم و بدون خطاست. ا. تربیت افراد. یعنی اگر مشکلی هم پیش بیاید نقص مربوط به شاگرد است و استاد در ادا کردن وظیفه اش کوتاهی نمی کند. 2. در مسایل اجتماعی 3. اوامر و نواهی و احکام و مبادی و ملاکات شرعی. بنابر این اگر آقای خمینی کامل بودند در این موضوع یعنی فریب خوردن از بعضی افراد و متعهد نمایان حکومت که جزو بخش مسایل اجتماعی است اشتباه نمی کردند. کما اینکه حکایتی از علامه طهرانی در نوشتجات پسرشان آمده که اتقان مطالب گفته شده را بیشتر می کند. و آن اینکه: بیاد دارم که در اواخر سلطنت پهلوی و دوران شور و هیجان مبارزات و مجاهدت های مردم ایران شبی به اتفاق مرحوم والد (ره) از مسجد قائم به سمت منزل پیاده حرکت می کردیم. در بین راه چشم ایشان به دکه روزنامه فروشی افتاد که عکس یکی از افرادی را که در خارج با مرحوم آیت الله خمینی (ره) بسیار نزدیک و از زمره تعداد قلیل مرتبطین مورد اعتماد و وثوق ایشان به شمار می رفت، در روزنامه چاپ کرده بودند. ایشان ایستادند و از بنده سوال کردند که این شخص کیست که عکس او را در اینجا انداخته اند؟ عرض کردم فلان شخص است و از نزدیکان آیت الله خمینی به شمار می رود. ایشان پس از نگاهی عمیق رو کردند به من و فرمودند: عن قریب است که از این مرد بلائی بر سر ایران بیاید که دیگر جبران نخواهد شد.) پاورقی کتاب: این شخص سید ابوالحسن بنی صدر بود که با رأیی حدود یازده میلیون به عنوان اولین رئیس جمهور انتخاب شد و با حکم آیت الله خمینی (ره) به عنوان رئیس شورای انقلاب و فرمانده کل قوا منصوب شد و در نهایت بعد از جنایت و خیانت های فراوان در سی و یک خرداد 1360 توسط مجلس شورای اسلامی و امضا آن توسط رهبری وقت عزل شد. کتاب اسرار ملکوت. جلد 2 ص 27. پایان مطلب) همانطور که دیدید در این مورد علامه طهرانی که از کملین عرفا و نوادر اولیا الهی و به شهادت آقای حداد که بعد از معصومین کسی را مانند آقای قاضی و بعد از مرحوم قاضی کسی را مانند آ سید محمد حسین (علامه طهرانی) ندیدم؛ مورد اغفال و فریب وفا داری و تعهد ظاهری بنی صدرقرار نگرفت و به محض برخورد با این موضوع حقیقت را آشکار کردند. علی کل حال اینطور که از این قرائن و شواهد ناگفته دیگر بر می آید گویا رهبر کبیر انقلاب حضرت آقای خمینی رضوان الله علیه در عین مقام والا و ارزشمندشان به کمال نرسیده بودند ولی به عکس در عرفان نظری بی شک ایشان از بزرگترین های اهل این رشته در طول تاریخ بودند. حال آقای طاهرزاده از شما خواهشمندم که نظر واقعیتان که از ته دل است را بفرمایید و بگویید که آیا به نظر شما ممکن است ایشان کامل نباشند یا حداقل در حد احتمال. آخر به خصوص از جمله خودشان در وصیت نامه مبنی بر اغفال شدن و فریب خوردنشان از وفاداری ظاهری بعضی افراد و تمجید کردن از آن ها می شود گفت تا حدودی عدم کمال ایشان را ثابت می کند یا تاسف و حیرتی که از استفاده نکردن از مرحوم ملکی تبریزی خورده اند و شواهد دیگر. ببخشید از طولانی شدن نوشتار. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روی‌هم‌رفته در جریان این مسائل و مطالب هستم. فراموش نفرمایید که سالک إلی اللّه دائماً نسبت به کمالات برتر در تأسف است تا آن‌جایی که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» در محضر حق عرضه می‌دارند: «مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ وَ مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِك‏». از طرفی مگر حضرت امام وقتی عارف کاملِ مکمل باشند، معصوم به حساب می‌آیند؟ تازه مگر امام علی«علیه‌السلام» به آن فرمانداری که به خطا رفته بود، نفرمودند خوبیِ پدرت مرا به تو خوش‌بین کرد؟ آیا می‌توان این موضوع را دلیلِ عدم عصمت امام دانست؟ در رابطه با عارفِ کامل مکمل‌بودن حضرت امام باید به نقش تاریخیِ ایشان نظر نمود. موفق باشید 

8805
متن پرسش
این کارها رو به متخصصین بسپارین خواهشا؟با نوار وسی دی مگه میشه نطرات اساتید ما همچون اقای حسن زاده و جوادی املی را به رای خود تفسیر میکنین.شما در حدی نیستید که راجع ب مسائل فقهی وادبیات و ملبس شدن طلاب نظر دهید.شما چند سال معمم بودین یا چن سال طلبه بودین یا چن سال تخصصی فلسفه یا عرفان کار کردین که واسه ی طلاب مشاوره گذاشتین خواهشا وارد حوزه ی تخصصی ما نشوید. من شاگرد ایه الله جوادی ام حاضرم با شما مناظره کنم در فقه واصول عرفان ببینیم واقعا عالم هستین یا مشتی اصطلاحات حفظ کردین.با نوار هم مگه میشه فلسفه فهمید؟؟؟این غلطا چیه.اگر شماداعیه بر فهم مطالب استاد ما ایه الله جوادی وعلامه حسن زاده دارین حاظر ب مناظره ایم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بنده بحمداللّه چندین‌سال قبل از انقلاب طلبه‌ی مدرسه‌ی حقّانی بودم و بعد از انقلاب چندین‌سال خدمت آیت‌اللّه بهاء‌الدین«رحمة‌اللّه‌علیه» و آیت‌اللّه حسن‌زاده«حفظه‌اللّه» می‌رسیدم و از معدود افرادی هستم که اجازه‌ی استفاده از دروس «فصوص‌الحکم» آیت‌اللّه جوادی«حفظه‌اللّه» را دارم و البته و صد البته هیچ ادعایی ندارم. عنایت داشته باشید که در فلسفه و کلام و عرفان آنچه باید در میدان باشد عقل و دل است و نه عمامه، و از کسی که مدعی است شاگرد بزرگانی چون آیت‌اللّه حسن‌زاده و آیت‌اللّه جوادی«حفظهمااللّه» است این طور سخن‌گفتن بعید است. به‌خصوص که از نظر ادبیات عرب عنایت ندارند تنوین عربی بر سر کلمه‌ی «خواهش» فارسی نمی‌تواند قرار گیرد و یا در یکی از سؤالاتتان این‌طور فرموده‌اید ((اگر شماداعیه بر فهم مطالب استاد ما ایه الله جوادی وعلامه حسن زاده دارین حاظر ب مناظره ایم )) . نمی‌دانم استادان جنابعالی به شما یاد داده‌اند «حاظر» را این‌طور بنویسید؟ یا از سر عصبانیت همه چیز را فراموش کرده‌اید؟!! البته من شک دارم که در کسوت طلبگی و یا شاگرد اساتید فوق‌الذکر باشید. گمان می‌کنم برای ضربه‌زدن به شخصیت طلاب عزیز این‌طور نوشته باشید. موفق باشید
6095
متن پرسش
سلام علیکم .عید سعید غدیر را به شما استاد گرامی تبریک عرض مینمایم سوال اول : من با علاقه ی بسیار زیادی که به کتاب و مباحث ده نکته در معرفت نفس داشتم به احادیث زیر برخود کردم که نظرم کمی سست شده است اگر میشود کمی برایم توضیح دهید الامام‌ الجواد علیه السلام: ان‌ّ ماسوی‌ الواحد متجزّی‌، و الله‌ واحد أحد لامتجزی‌، ولا متوهم‌ بالقلّة و الکثرة ـ جز خدای‌ یگانه‌ و واحد، همه‌چیز دارای‌ جزء است‌ و تنها خداوند یکتا و یگانه‌ است‌ که‌ نه‌ جزء دارد و نه‌ قابل‌ توهم‌ به‌ کمی‌ و زیادی‌ است‌. کافی‌۱/ ۱۱۶، بحار الانوار ۴/ ۱۵۳ از امام‌ کاظم علیه السلام روایت‌ شده‌ است‌ که‌ فرمود: شخص‌ وقتی‌ به‌ خواب‌ می‌رود، روح‌ حیوانی‌ در بدن‌ او باقی‌ است‌ اما روح‌ عقلی‌ از بدن‌ او خارج‌ می‌شود. عبدالغفار اسلمی‌ از امام علیه السلام درباره آیه‌ «الله‌ یتوفی‌ الانفس‌ حین‌ موتها…» می‌پرسد، مگر آیه‌ بیانگر این‌ امر نیست‌ که‌ ارواح‌ همگی‌ هنگام‌ خواب‌ توسط‌ خداوند توفی‌ و نگاه‌ داشته‌ می‌شوند، آن‌ را که‌ بخواهد، نگاه‌ می‌دارد و آن‌ را نخواهد، باز می‌گرداند؟ امام علیه السلام فرمود: آن‌که‌ هنگام‌ خواب‌ نزد خداوند برده‌ می‌شود، ارواح‌ عقول‌ است‌ اما ارواح‌ حیات‌ در ابدان‌ باقی‌ مانده‌ و جز با مرگ‌ از بدن‌ خارج‌ نمی‌شوند… اصحاب‌ کهف‌ مثالی‌ از این‌ مسأله‌ هستند که‌ هنگام‌ خوابشان‌ روح‌ حیات‌ در بدن‌ آن‌ها باقی‌ بود و از همین‌ رو به‌ طرف‌ راست‌ و چپ‌ گردانیده‌ می‌شدند. بحارالانوار ۵۸/۴۳ الامام‌ الصادق علیه السلام: والروح‌ جسم‌ رقیق‌ قد البس‌ قالبا کثیفاً ـ روح‌ جسمی‌ رقیق‌ و لطیف‌ است‌ که‌ در قالبی‌ ضخیم‌ و غلیظ‌ (بدن‌) قرار گرفته‌ است‌. بحارالانوار 185/10 1 الامام‌ الباقر علیه السلام: ان‌ العباد اذا ناموا خرجت‌ ارواحهم‌ الی‌ السماء فما رأت‌ الروح‌ فی‌ السماء فهوالحق‌ و مارأت‌ فی‌ الهواء فهو الاضغاث[۱۴] ـ وقتی‌ که‌ بندگان‌ خدا به‌ خواب‌ می‌روند، ارواح‌ آن‌ها به‌ سوی‌ آسمان‌ صعود می‌کند؛ پس‌ آنچه‌ روح‌ (از رویا و خواب‌) در آسمان‌ ببیند، رؤیایی‌ صادق‌ است‌ و آنچه‌ در هوا می‌بیند، خواب‌ آشفته‌ و بدون‌ تعبیر است‌. بحارالانوار 61/31 ۵ـ الامام‌ علی علیه السلام: ان‌ الله‌ خلق‌ الارواح‌ قبل‌ الاجساد بالفی‌ عام‌، فاسکنها الهواء فمهما تعارف‌ هناک‌ ائتلف‌ هیهنا و مهما تناکر هناک‌ اختلف‌ هیهنا ـ خداوند ارواح‌ آدمیان‌ را دو هزار سال‌ قبل‌ از اجساد آن‌ها آفرید و آن‌ها را در هوا جای‌ داد؛ پس‌ ارواحی‌ که‌ در آنجا به‌ یکدیگر انس‌ گرفتند، در اینجا نیز انس‌ می‌گیرند و دوست‌ می‌شوند و ارواحی‌ که‌ در آنجا از هم‌ فاصله‌ گرفتند، در اینجا نیز با هم‌ دشمن‌ می‌شوند. بحارالانوار 61/41 ۶٫ ان‌ الله‌ خلق‌ الروح‌ و جعل‌ لها سلطاناً فسلطانها النفس‌ فاذا نام‌ العبد خرج‌ الروح‌ و بقی‌ سلطانه‌ فیمر به‌ جیل‌ من‌ الملائکة و جیل‌ من‌ الجن‌، فمهما کان‌ من‌ الرؤیا الصادقة فمن‌ الملائکة و مهما کان‌ من‌ الرؤیا الکاذبة فمن‌ الجن‌ ـ خداوند متعال‌ روح‌ را آفرید و برای‌ او سلطان‌ و اقتداری‌ قرار داد که‌ عبارت‌ است‌ از نفس‌. پس‌ هرگاه‌ بنده‌ به‌ خواب‌ می‌رود، روح‌ از بدن‌ او خارج‌ می‌شود و سلطنتش‌ [بر بدن‌] باقی‌ می‌ماند؛ در این‌ هنگام‌ روح‌ با فوجی‌ از فرشتگان‌ روبرو می‌شود و با فوجی‌ از جنیان‌؛ پس‌ آنچه‌ رؤیای‌ صادقه‌ است‌، از جانب‌ فرشتگان‌ [به‌ او القاء شده‌] است‌ و رؤیای‌ کاذبه‌ از جانب‌ جنیان‌ است‌. سوال دوم : استاد اگر به احادیث بالا و مخصوصا حدیث امام جواد دقت کنید میگوید جز خدای یگانه همه چیز دارای جزء است پس چطور میتوان گفت که نفس ناطقه لیس کمثله شی است ؟ و با چه منطقی میتوان کلام یکی از عرفا که اخیرا گفته بود لاتاخذنی سنه ولانوم را توجیه کرد؟اینکه برخلاف حرف امام میشود . سوال سوم : در احادیث به وفور دیده میشود که اهل بیت از تفکر در ذات خدا نهی کرده اند و فرموده اند هرکس به ذات فکر و اندیشید هلاک میشود . حال چرا فلسفه اسلامی نقطه ی تکیه اش و تمام حرف اش صحبت از ذات است ؟ سوال چهارم : و اما در احادیث دیگر به چشم میخورد که پیامبر خصوصیت جسمی جبرئیل را هم ذکر کرده و حتی تعداد بال های او را هم گفته است و از این دست احادیث زیاد است که خصوصیت جسمی ملائک ذکر میشود . وقی پیغمبر میگوید جبرئیل نزدیک به سیصد تا یا سیصد هزار تا ( دقیق یادم نیست ) پز داشت آیا بازهم میتوان گفت جبرئیل مجرد است؟ سوال پنجم : در خصوص اینکه خداوند در تمام مکان ها و زمان هاست . من هرچه فکر کردم نمیتوانم قبول کنم . زمان و مکان خلق شده به دست خداوند است پس محدود است و خدا در محدود نمیگنجد . پس اینکه خداوند فرموده است همه جا با شما هستم فکر کنم یعنی اینکه خداوند با قدرت و تسلطی که دارد بر همه چیز احاطه دارد نه اینکه همه جا با شخص باشد . چطور نامتناهی ( خداوند ) در متناهی ( زمان و مکان ) جای میگرد ؟ سوال ششم : خداوند خود خالق وجود است پس چطور میتوان خود واژه وجود را برای خداوند به کار برد؟ و به نظرم یک مشکل فلسفه اسلامی همین است که خواست خدا را زیرواژه وجود تعریف کند . چون وجود لایتناهی ( خدا ) را ذیل متناهی( وجود) رسم کردن جالب نیست . چطور میتوان کوزه را از دریا پر کرد . حال واژه وجود به مثابه کوزه و بلاتشبیه خداوند به مثابه دریا . به نظر من این جمله بهتر است که" وجود خدا دارد" , نه اینکه "خدا وجود دارد" .خدا قطعا وجود دارد . چون خود وجود را خدا بوجود آورده است . مثلا خداوند خود خالق مکان است .مگر میتوان گفت مکان خدا کجاست ؟ و خود خالق زمان است مگر میتوان گفت از چه زمانی بوده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیاری از سؤالاتتان در صورتی که بحث معرفت نفس را ادامه می‌دادید حل می‌شد. زیرا در بحث معرفت نفس، نظر به جنبه‌ی مجرد انسان می‌شود بدون آن‌که در آن بحث به جنبه‌های دیگر آن نظر شود، در حالی‌که انسان در روایات از جنبه‌های مختلف مدّ نظر قرار می‌گیرد و این‌که حضرت جواد«علیه‌السلام» می‌فرمایند: حضرت اللّه «واحدٌ اَحَدٌ لا متجزی» یعنی حضرت اللّه، یگانه‌ای هستند که هیچ موجودی در کنار آن نمی‌تواند وجود داشته باشد و او جزءپذیر نیست و به زیادی و کم توهم نمی‌شود. در حالی‌که وقتی بحث نفس ناطقه یا هر مجرد دیگری مثل ملائکه می‌شود همین‌که هرکدام غیر دیگری هستند نشان می‌دهد که هرکدام جنبه‌هایی دارند که دیگری ندارد و از این جهت در یگانگی مطلق نیستند که نفی غیر کنند ولی اَحدبودن خداوند به تعبیر علی«علیه‌السلام» یعنی یکی که دومی در کنارش نیست. به هرحال این روایات هرکدام نوری از انوار توحید را در مقابل ما می‌گشاید که برای فهم آن‌ها نه‌تنها فلسفه‌ حجاب نیست بلکه کمک‌کننده است. به‌خصوص که در نتیجه‌گیری‌هایی که کرده‌اید یک خطای بزرگ را متوجه نشده‌اید. آن‌جایی که می‌گویند خداوند با قدرت و تسلط‌اش همه‌جا هست نه این‌که همه‌جا با شخص باشد. این حرف شما به این معنا است که ذات خدا از صفات او جدا است که در فلسفه و کلام به این نگاه اشکال اساسی دارند چون معنای این حرف آن است که ذات خدا از کمالاتش خالی است. در ضمن این در مباحث معرفت نفس بحث می شود که باید بین مزاجی که در حین خواب بدن را تدبیر می کند با روحی که در حین خواب از بدن جدا می شود فرق گذاشت که این موضوع در زبان روایات به صورتی دیگر مطرح است که جای بحث آن در این جا نیست .موفق باشید
555
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد ارجمند.آیا صورت دهی حقایق بعهده ی قوه ی خیال است؟آیا وجود ظلمانی اعمال به سمت خدا برنمی گردد و فقط جنبه ی حقیقی اعمال دارای بازگشت است؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: آری؛ صورت‌ذهی اعمال از طریق بُعدی از ابعاد انسان یعنی قوه‌ی خیال انجام می‌شود، ولی از آن‌جایی که انسان با همه‌ی ابعادش به سوی خدا برگشت می‌کند، اگر خیال او ظلمانی هم باشد با همان خیال ظلمانی به سوی خدا برگشت می‌کند و به‌جای آن‌که با اسم رحمان خدا روبه‌رو شود، با اسم قهّار او روبه‌رو می‌شود. موفق باشید
21499
متن پرسش
سلام: می خواستم ببینم با توجه به پیگیر بودن بسیار زیاد شما آیا این سخنرانی رهبر که در زیر آوردم شما شنید؟ اگر شنیدید آیا در جلسه علنی بوده؟ اتمام حجت رهبر معظم انقلاب ۱۳, بهمن ۱۳۹۶ همه ما ایرانیها اعم از شیعه و سنی ، همه اقوام از ، کرد ، عرب، لر ، ترک ، بلوچ ، ترکمن ، بختیاری ، و…. گرفته تا همه جریانات سیاسی اصولگرا ، اصلاح طلب و….باید بدانیم. جایگزینی برای نظام جمهوری اسلامی فعلی وجود نخواهد داشت. اگر خدای ناکرده این نظام جمهوری اسلامی فعلی سرنگون شود ، فکر نکنید زمان قبل از انقلاب مثل دوران پهلوی شکل می گیرد. نخیر . آنهایی که خواب تشریف دارند را بیدار کنید. آمریکا و انگلیس پشت دستشان را داغ کرده اند که بخواهند حکومتی مانند پهلوی را دوباره بر سر ما ایرانیها بگذارند! پس جایگزین این نظام جمهوری اسلامی اگر خدای نکرده سرنگون شود چیست؟! جوابش را آمریکایی ها از زبان سگ هارشان داعش بیان کرده اند ، حمام خون ، قتل عام سراسری ، فاجعه انسانی ، نسل کشی ایرانیان بصورتی بسیار بدتر از میانمار! لذا این جاهلانی که فکر می کنند با رفتن ولایت فقیه و از بین بردن جمهوری اسلامی همه چیز عالی می شود ، بسیار بسیار نادان تشریف دارند. اینها هیچ چیز از عالم سیاست و گرگهای در کمین مردم ایران نمی دانند. آخر و عاقبت نظام جمهوری اسلامی چیزی بسیار بدتر از سوریه فعلی است. حالا سوریه کسی مانند ایران را داشت بفریادش برسد، اگر ما غارت شویم ، اگر به ما شبیخون بزنند خدا می داند چه خواهد شد. فقط همین را بدانید که کار بجاهایی برسد که حسرت این ایام را خواهیم خورد. باید دست خانواده ات را بگیری و فراری کوه و بیابان بشویم. ای مردم ایران ، قدر این امنیت را بدانید و همه مشکلات را با جان و دل تحمل کنید ، در انتخابات دقت کنید ، ‌کسی را به داخل مجلس و دولت بفرستید که زجر کشیده و از طبقه محرومین باشد، آنگاه مشکلات کشور حل خواهد شد. به تفکر انقلابی رأی دهید. آشوب و اغتشاشات مایه خوشحالی دشمن است. خیلی دقت کنید. مربوط به ١٣بهمن ٩۶
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد به یاد ندارم. ولی یقیناً .حرف درستی است، چه رهبری فرموده باشند و چه نه. موفق باشید

2442
متن پرسش
سلام آقای طاهر زاده...من پسری 23 ساله هستم.دانشجوام...دو تا از کتابای شمارو به طور اتفاقی تو کتابخونه شهرمون پیدا کردم..."فرزندم اینچنین باید بود1-2"...باید بگم نویسنده هایی مثل شما باید عهده دار اداره این دولت و مملکت ایران میبودن..واقعا خوشحالم ازاینکه شما هستین...الان جلد دومش رو دارم تموم میکنم..واقعا به من جوون 23 ساله خیلی کمک میکنه...ولی ازتون یه خواهخش دارم که میخام عاجزانه بهم جواب بدین...شمارو به ولای علی قسمتون میدم.. من تو دانشگاه چی بگم شاید باورتون نشه.عاشق یکی از دوستام شدم..البته پسر..فکرش داره منو خاکستر میکنه...حتی نمیتونم به جز اون به چیز دیگه ای فکر کنم...از نبودنش گریه میکنم...همه ش به اون فکر میکنم...کمکم کنید..چیکارکنم..حوصله هیچ کاری رو ندارم...فقط میخام یه جوری بروپیشش یا بهش پیام بدو یا صداشو بشنوم...راهنمایم کنید خواهش میکنم...
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: گاهی قوه‌ی واهمه روح و روان ما را اشغال می‌کند و از تعقل می‌اندازد پیشنهاد می‌کنم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه فرمایید. اگر کتاب در دسترستان نیست از روی سایت «لب المیزان» کتاب را کپی کنید. در آن‌جا گفته شده است در این موارد باید جواب واهمه را نداد تا ضعیف شود و قدرت حکومت بر واهمه در شما طلوع کند و رشد یابد. تا آن‌جا که ممکن است با امور دیگر از جمله ورزش خود را مشغول کنید تا قدرت واهمه‌ی شما که دائم می‌خواهد شما به رفیق‌تان فکر کنید، ضعیف شود. موفق باشید
7
متن پرسش
سؤال: چگونه می‌توان برای ظهور حضرت تلاش کرد و همواره به یاد ایشان بود؟
متن پاسخ

جواب: فکر می‌کنم با عنایت به نکاتی که از اول بحث تا این‌جا عرض شد، بتوان در جواب این سؤال این‌طور جمع‌بندی کرد که اساسی‌ترین وظیفة ما در حال حاضر از یک طرف عبارت است از شناختِ آنچه وضعیت موجود جهان از بشر گرفته و فرهنگ مدرنیته مانع تحقق آن گشته، و از طرف دیگر سعی در تقویت انقلاب اسلامی به عنوان زمینة ظهور حضرت مهدیg است. امروزه بر عهدة ما است که با روشی دقیق جایگاه و ریشه‌های فکری فرهنگ مدرنیته را بشناسیم و بشناسانیم و روشن کنیم آنچه امروزه با لعابی به نام علم به صحنة زندگی بشر آمده است، ظلماتی است بزرگ که انسان را از ارتباط با عالم قدس به‌کلی محروم می‌کند، در این حالت است که در تعادل لازم برای ادامة زندگی صحیح قرار گرفته‌اید. إن‌شاءالله

5820
متن پرسش
آیا در تمدن مدرن امکان ساختارسازی و یا تغییر ساختار وجود دارد یا تنها آدم‌هایی باید بیایند و جوهر این تمدن را با همین شرایط تسخیر کنند؟! اگر امکان ساختارسازی اسلامی و یا تغییر ساختار جهت اسلامی‌کردن حرف بی معنی هست که هست، ما می دانیم و شما بهترمیدانید، پس چه باید کرد؟ از طرفی این آدم‌هایی که می‌خواهند جوهر تمدن را با وجود وضع موجود تسخیر کنند چطور می توانند به حقیقت رسیده باشند،آیا نباید گفتمانی انقلابی در این راستا اتفاق بیافتد، خود بهتر می‌دانید که حرف این حقیر چیست، مگر پیامبر اسلام کارشان در آن زمانه خلاف عادت نبود، مگر خود شما در سوره‌ی انفال نفرمودید که تعداد هرچند اندک باشند خدا با همان‌ها اگر حقیقتا اخلاص داشته باشند و حقیقت اسلام را طلب کنند و با تمام وجود بخواهند که حکم خدا و رسول در تمام ابعاد فردی و اجتماعی اجرا شود حق را پیروز می‌گرداند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: همین حالا انقلاب اسلامی بر خلاف عادت زمانه دارد جبهه‌ی جدیدی از تفکر را می‌گشاید، خوشا به حال آن‌ها که وارد این جبهه شدند و با خودآگاهی تاریخی از یک طرف ذات ظلمات زمانه را می‌شناسند و از طرف دیگر ذات راهی که گشوده شده است را. به گفته‌ی رهبری عزیز که به حق به‌خوبی متوجه این نکته هستند روش ما برای عبور از غرب باید مثل کسی باشد که بخواهد در درون دریا و روی آب یک کشتی را تعمیر کند، پس نمی‌توان زندگی را که شدیداً تحت تأثیر غرب است تعطیل کرد و نیز نباید از هدفی که در پیش داریم غفلت کنیم. موفق باشید
2178
متن پرسش
برخی از اهل تفکیک جدایی بحث روایی از بحث فلسفی را که علامه در تفسیر مطرح کرده‌اند دلیل بر اعتقاد ایشان به تفکیک می‌دانند، نظر شما در این امر چیست؟
متن پاسخ
اگر تفکیک به این معنا است که مواظب باشیم حقیقت اشراقی و وجودی قرآن و روایات در محدوده‌ی تفکر انتزاعی و مفهومیِ فلسفی تقلیل نیابد، بسیار چیز خوبی است ولی متأسفانه آن‌هایی که تحت عنوان مکتب تفکیک اصرار دارند قرآن و فلسفه مخلوط نشود هیچ‌گونه تفکری را بر نمی‌تابند و مخاطبان خود را به یک نوع اخباری‌گری و تحجر گرفتار می‌کنند که علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» هرگز این‌گونه نبودند. اینان به اسم آن‌که قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در مقام عقل کل هستند، هرگونه خردورزی در قرآن و روایت را به اسم تفکر فلسفی مردود می‌دانند و عملاً نظریه‌پردازی بر مبنای قرآن و روایت را از جوامع علمی سلب می‌نمایند در حالی‌که سراسر آثار مرحوم علامه‌ی طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» تجلی خردورزی آن مرد فرزانه است در کتاب و سنت و المیزان صورت نظریه‌پردازی‌های او است مبتنی بر قرآن و روایات مربوطه.
11621

نفس ناطقهبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم نفس ناطقه که قدرت زیادی دارد پس قدرت خدا چه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس ناطقه به جهت توانی که خدا به آن داده، دارای چنین توانایی است حال اگر آن توانایی را به قدرت حضرت حق متصل گرداند برایش مفید خواهد بود وگرنه در اختیار شیطان قرار می‌گیرد. موفق باشید

11500

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: مرجع تقلیدم کسی غیر از حضرت آقاست، شرایط تشخیص فرد اعلم تر و... رو هم میدونم ولی این وسط من کجا دو نفر اعلم و عادل پیدا کنم، از بین مراجع آقا از همه اعلم ترند درست است؟ نمیدونم به علت حب به ایشان است از طرف دیگر به خاطر رفتار اجتماعی و اخلاقی ایشان قصد تغییر مرجع قبلی و انتخاب آقا را یه عنوان مرجع جدید دارم آیا این اجازه را دارم یا نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر رسیده‌اید به این‌که حضرت آیت اللّه خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» اعلم هستند، چرا که یکی از شروط اعلمیت آگاهی به زمانه است، موظف‌اید به اعلم رجوع کنید. موفق باشید

11321
متن پرسش
سلام استاد در مورد قضیه ای وقتی در مورد درستی اون از خدا طلب کمک میکنم خدا قلبا مطمئنم میکنه که درسته اما به هیچ وجه دلیل عقلی براش پیدا نمیکنم نه اینکه نداشته باشه شاید من از درکش ناتوانم درضمن تصاویری از اتفاقاتی که بعدا اتفاق میفته در همین رابطه تو ذهنم هست که بااین اتفاقات میخونه .ایا من توهماتم رو میبینم و تصدیق میکنم یا این قضایا درسته باید برای هر قضیه ای حتما درستی همه جوانب عقلیش رو تصدیق کنیم تا بپذیریم یا اینکه این غیر ممکنه که ما به همه جوانب دسترسی داشته باشیم ممنون.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال ملاک صحت و سقم هر قضیه‌ای عقل و شرع است وگرنه شیطان به طور ماهرانه‌ای وارد می‌شود و ما را در مسیری که خودش می‌خواهد می‌برد. موفق باشید
4795
متن پرسش

با عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد عزیز: آقای سعید جلیلی در چندین دوره مذاکره سنگین و پیچیده با نمایندگان کشورهای آمریکا ، انگلیس ، فرانسه ، آلمان ، روسیه و چین منظومه ای از اقتدار و عقلانیت و منطق و حقانیت و استواری و اعتدال توأم با انعطاف را از مکتب اسلام به نمایش گذاشته است بنحوی که غربیها را با همه حیله گری و چموشی بر مداری منطقی و گریز ناپذیر وارد کرده است و آنان را بین پذیرش واقعیت ها و یا رفتارهای نابخردانه و رسوای در دیپلماسی رایج امروز در تعارضی آشکار قرار داده است . نگاهی اجمالی بر فضای حاکم بر گفتگو ها از سوئی و موضوع و متن گفتگو از سوی دیگر و بعلاوه هندسه و تسلسل مذاکرات بیانگر آن است که یک نگاه و مدیریت جامع توام با اقتدار و خودباوری جهت مذاکرات را از فضای تاریک و مبهم و غیر قابل محاسبه به مداری منظم و مشخص و قابل پیش بینی و منطبق بر واقعیتها برگردانده است . این اقتدار و خودباوری بیانگر اعتقاد و ایمانی توام با یقین و بصیرت می تواند باشد . با توصیفات فوق آیا چنین شخصی با این تجربه موفق در صحنه اجرایی کشور قادر خواهد بود انقلاب رو به تکامل و رشد در حرکت خود چندگام به جلو ببرد . و آیا چنین فردی می تواند تیلور آمال و آرزوهای انسانهای فرهیخته و مردم انقلابی در صحنه اجرای کشور و ادامه دهنده تجربه های موفق دولت فعلی و پیراسته از نقصهای آن باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با توجه به این‌که معتقدم انقلاب اسلامی، بر عکس سایر انقلاب‌هایی که در صدساله‌ی اخیر گرفتار ارتجاع و عقب‌گرد شده، حقیقتی دارد که به‌خوبی می‌تواند رو به جلو رود و به اهدافی که هنوز دست نیافته برسد و همان‌طور که حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» فرمودند: «راستی اگر مسلمانان مسائل خود را به صورت جدّی با جهان‌خواران حلّ نکنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانند آسوده خواهند بود؟» پس ما نباید از این نکته‌ی مهم غفلت کنیم که تنها با روحیه‌ای حماسی و با تلاش برای قدرتمندشدن در مقابل جهان امروز می‌توانیم به حیات مستقلانه‌ی خود ادامه دهیم . حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌فرمایند: « کسى‏ تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمى‏دانیم. ولى هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند! البته ما مطمئنیم که در همین شرایط نیز آنها که با روحانیت اصیل کینه دیرینه دارند و عقده‏ها و حسادتهاى خود را نمى‏توانند پنهان سازند آنان را به باد ناسزا گیرند. ولى در هر حال آن چیزى که در سرنوشت روحانیت واقعى نیست سازش و تسلیم شدن در برابر کفر و شرک است. که اگر بند بند استخوانهایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالاى دار برند، اگر زنده زنده در شعله‏هاى آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستى‏مان را در جلوى دیدگانمان به اسارت و غارت برند هر گز امان نامه کفر و شرک را امضا نمى‏کنیم.». این روحیه تنها روحیه‌ای است که ما را از گرفتارشدن از ارتجاع گفتمانی نجات می‌دهد هرچند متهم شویم این گفتمان ،گفتمان طالبانی است. خطری که از سخنان بعضی از کاندیداها و یا نمایندگان فکری آن‌ها به‌چشم می‌خورد، خطر غفلت از موقعیت جهانی نظام اسلامی ایران و انقلاب اسلامی است. گویا آقایان گمان می‌کنند ملت از اهداف تاریخی خود دست برداشته‌ ملتی که بنا است نظامی ماوراء نظام جهانی نظامی را به بشریت ارائه دهد. ارادت به رهبری ارادت به روحیه‌ی انقلابی کسی است که می‌داند در جهان امروز چگونه باید عمل کرد و لذا در توصیه‌ی خود به نامزدها در سالگرد امام فرمودند: «بعضی با این تحلیل که به دشمنان امتیاز بدهیم تا عصبانیت آن‌ها را نسبت به خودمان کم کنیم، عملاً منافع آن‌ها را به منافع ملت ترجیح می‌دهند»، این نشان می‌دهد روحیه‌ی مورد نظررهبری روحیه‌ی کوتاه‌آمدن در مقابل بیگانگان نیست، بلکه برخورد مقتدرانه با بیگانگان است. این روحیه در جناب آقای دکتر جلیلی به‌خوبی نهادینه شده و بدین لحاظ در مقابل نمایندگان شش قدرت جهانی در پای میز مذاکره، خود را نمی‌بازد چون فهمیده است ایران به‌عنوان یک ابرقدرت دارد جای خود را در جهان امروز باز می‌کند. بنده این روحیه را در سایر نامزدها – در عین آن‌که برای بعضی از آن‌ها احترام قائل هستم – ندیدم. لذا اگر ما به دنبال آن هستیم که نقش تأثیرگذاری خود را آن‌طور که شأن انقلاب است حفظ کنیم نمی‌توانیم از آقای دکتر جلیلی به عنوان رئیس جمهور این کشور چشم‌پوشی کنیم و امیدوار به نامزدهایی باشیم که مطمئن نیستیم در حال حاضر می‌توانند ماوراء سبک مدیریت غربی، انقلاب اسلامی را مدیریت کنند و کشور را از ضایعات مدیریت غربینجات دهند. از این جمله‌ی رهبری در سالگرد رحلت حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» ساده نگذرید که فرمودند: نامزدها «قول بدهند که به مسئله‌ی اقتصاد که امروز میدان چالش تحمیلی بر ملت ایران از سوی بیگانگان است، به‌خوبی خواهند پرداخت» آیا از این جمله بر نمی‌آید که ما باید در همان راستایی که با بیگانگان درگیر بوده‌ایم و هر روز به جلو رفته‌ایم، مسائل اقتصادی را نیز حل کنیم؟ پس چرا بعضی‌ها گمان می‌کنند می‌توانیم با کوتاه‌آمدن در مقابل بیگانگان مشکلات اقتصادی را مرتفع نماییم و در این راستا ملت ایران را از روحیه‌ی انقلابی و قاطع آقای دکتر جلیلی می‌ترسانند که اگر ایشان رئیس جمهور شوند کار بدتر می‌شود. این به جهت آن است که نمی‌دانیم ما تنها با مقاومت در مقابل بیگانگان می‌توانیم از تنگناهای زندگی غربی و اقتصاد غربی رها شویم. رهبر عزیز«حفظه‌الله» فرمودند: «عصبانیت آن‌ها ناشی از این است که شما هستید، ناشی از این است که جمهوری اسلامی هست» آن‌هایی که می‌خواهند از عصبانیت دشمن کم کنند می‌دانند در عمل باید از هویت خرج کنند و موجودیت ما را به عنوان جمهوری اسلامی بفروشند. چه سخن عالمانه‌ای است سخن دکتر جلیلی که می‌فرماید: «نخواهیم گذاشت ما را به اسم تنش‌زدایی از پشت خیمه‌های دشمن عقب بکشند» و لذا می‌فرماید: « تهدیدزدایی را به جای تنش‌زدایی دنبال می‌کنم». و این با قدرتمندشدن نظام ممکن است در حالی‌که روحیه‌ی انقلابی خود را به بهانه‌ی تعادل فرو ننهیم و بدانیم تعادل در امروز همین روحیه‌ی رهبری است که می‌فرمایند من انقلابی‌ام و نه دیپلمات. و تنها با روحیه‌ی انقلابی و تقابل با کفر جهانی است که در مسیر انبیاء تاریخ قرار می‌گیریم و مفتخر به مددهایی می‌شویم که ریشه‌ی کفر و استکبار را برمی‌کند و وعده‌ی الهی بر ملت ما جاری می‌شود که فرمود: « فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذینَ ظَلَمُوا» پس به جهت روحیه‌ی مقاومت شما ریشه‌ی ظالمان و ستمکاران قطع خواهد شد. موفق باشید

14904
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز 1. آیا دعای صباح سند محکمی دارد؟ 2. آیا خواندن دعای صباح خاص است و عوارض دارد؟ 3. ادب «اللهم نزق الخرق منی بازمه القنوع و هذه ازمه نفسی عقلتها بعقال مشیتک» را لطفا اندکی شرح دهید که منظور حضرت چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دعای صباح با مضامین فوق‌العاده‌ای که دارد ابداً محال است که از غیر معصوم صادر شده باشد. عوارض آن این است که می‌خواهد ما را از دنیا بِکَند. «طوبی» به چنین لطفی! در این فراز از خدا تقاضا می‌کنیم بداخلاقی‌های ما را با مقیّدشدن به قناعت، از ما جدا فرماید- زیرا هر انداره که انسان قانع باشد واز کسی انتظار نداشته باشد کمتر بد خلقی دارد- و در ادامه اظهار می داری،این نفس من تماماً در اختیار خواسته و مشیت و اراده‌ی خدا قرار گیرد تا هر طور او می‌خواهد برای من اراده کند که این زیباترین نحوه‌ی حضور در این عالم است و چه زیباست که انسان صبح خود را با چنین فرازهایی آباد و آبادان و نورانی کند. موفق باشید

485

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز در مورد تبری بدآمدن ما از خود دشمن باشد یا از صفت دشمن ؟ در مورد اهل بیت علیهم السلام چگونه است منظورم این است که آنان نسبت به دشمنانشان چگونه اند ؟
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی همان طور که خودتان متوجه‌ هستید ما با بدیِ بدان بد هستیم نه با خود آن‌ها و سعی می‌کنیم دلسوز آن‌ها باشیم که چرا خود را آلوده کرده‌اند. فکر می‌کنم پیامبر و اهل‌البیت«علیهم‌السلام» هم همین‌طور بوده‌اند لذا خداوند به رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: « لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلاَّ یَکُونُوا مُؤْمِنینَ». گویى مى‏خواهى جان خود را از شدّت اندوه از دست دهى بخاطر اینکه آنها ایمان نمى‏آورند! موفق باشید
4323

اساتیدبازدید:

متن پرسش
باسلام استاد می خواستم ببینم شما فصوص را با کدام استادها خواندید و رابطه شما با آیت الله بهاءالدینی چقدر بوده ؟ 2.آیا شرح نهایه اقی صمدی که به رشته تحریر در آورده اند خوب است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر آن‌که از طریقی قبلاً با فصوص آشنا شدم با اجازه‌ی آیت‌الله جوادی از نوارهای آیت‌الله جوادی نیز استفاده‌ی کامل بردم و حدود 300 جلسه از شرح آیت‌الله حسن‌زاده را نیز دنبال کردم. حدود دو سال هفته‌ای یک روز خدمت آیت‌الله بهاءالدینی می‌رسیدیم و ایشان نصایحی می‌فرمودند و روایت‌هایی را شرح می‌دادند. بنده شرح نهایه جناب آقای صمدی را ندیدم ولی می‌دانم که در شرح مطالب فلسفی موفق هستند. موفق باشید
11600
متن پرسش
سلام علیکم: شما در قسمت 31 مباحث معاد فرمودید برای نجات از وسوسه های شیطان و ضعف آن آیات 51تا 53 اعراف خوانده شود و آیه را «ان ربکم الله الذی» گفتید در صورتیکه این آیه 54 این سوره می باشد. لطفا آیات صحیح را برای ضعف شیطان بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظورم از آیه‌ی 54 تا آخر آیه‌ی 56 سوره‌ی اعراف است. این آیات مشهور به آیات مسخّرات است و جهت دفع خطورات شیطانی توصیه شده 70 مرتبه خوانده شود. موفق باشید

نمایش چاپی