سلام علیکم: طبق مراحل ۴ گانهای که ملاصدرا برای تهذیب اخلاق میفرماید میخواستم بپرسم مصداق عملی و کاربردی «تخلیه» که اولین مرحله در تهذیب اخلاق است چیست؟ چگونه باید آن را عملی کرد؟ مشتکرم
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولین مرحله تخلیه، آزادشدن از عقاید باطله است و پس از آن نسبت به اعمال مبتنی بر آن عقاید باید تلاش کرد و به اخلاقی نایل شد که مطابق با عقاید حقه حقیقیه باشد. موفق باشید
سؤال دوم:
سلام ببخشید ما یک مجموعه تربیتی در کرج هستیم و بدنبال استادی بودیم که طبق مبانی معرفت نفس چندجلسه کارگاه با موضوع چیستی تربیت، برای مربیان ما برگزار کنن حضرتعالی بزرگواری از اهل علم سراغ دارید که اینجا حضور داشته باشن؟(سجادی)
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آقای استاد وحدتیفر که در تهران هستند احتمالاً فرصت اینکار را داشته باشند. خوب است با خود ایشان به شماره 09190172061 تماس بگیرید. موفق باشید
سلام علیکم: برای اطلاع از مباحث چگونگی عبور دادن جوان از پوچی و جایگاه انقلاب اسلامی در این مبحث، کدام کتب یا اصوات حضرت استاد باید مطالعه و شنیده شوند؟ متشکرم
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از آنکه متوجه شوند وسعتی بیش از حضوری که در دنیا دارند، برایشان هست، از طریق معرفت نفس، کتاب «انقلاب اسلامی، بازگشت به عهد قدسی» میتواند شروع خوبی باشد. موفق باشید
سلام علیکم: در پاسخ به سوال ۳۴۳۷۳ فرمودید که جلسه ای نبوده و سوالات مکتوب بوده! مگر کتاب خویشتن پنهان متن پیاده شده شرح صوتی ده نکته معرفت نفس که در لینک زیر آمده نیست؟: https://lobolmizan.ir/sound/641
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! اگر ملاحظه بفرمایید سراسر متن کتاب، سؤالهایی است که عزیزان در رابطه با بحث «ده نکته در معرفت نفس» به طور کتبی فرمودهاند و جواب آن سؤالات داده شده است. موفق باشید
سلام وقت عالی بخیر: با وجود سابقه دیرینه عداوت یهودیان با اسلام و ثابت شدن اینکه اسلامی که در ایران هست نسبت به اسلام بقیه کشورها درصد خلوص بالاتری دارد، چقدر میتوانیم اطمینان داشته باشیم که ارکان نظام اسلامی از گزند برنامه های فساد برانگیز این قوم مکار در امان مانده؟ گفتهها و موضع گیری های جاسوسی که اخیرا دستگیر شده در قبال سیاستهای خارجی ایران که موجب به بن بست کشید شدن ایران شده حرف بسیاری از بزرگان مسئولین است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال طبق آیات قرآن، ما در عین احترام به صاحبان کتاب هرگز نباید در میدانهای تصمیمگیری خود در نظام از آنها استفاده کنیم. زیرا قرآن میفرماید: «وَلَنْ تَرْضَىٰ عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ ۗ» هرگز یهود و نصارا از تو راضی نخواهند شد مگر آنکه پیروی از آیین آنها کنی. (بقره/۱۲۰). موفق باشید
سلام علیکم: شما فرمودید که با انجام توبهی واقعی صُوَر برزخی و قیامتیِ حرام یا قبیح نیست میشود و میدانیم نیست شدن برابر است با عدم و همچنین میدانیم عدم تنها یک مفهوم انتزاعی است و حقیقت خارجی ندارد. این چگونه قابل جمع است؟ «باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینجا «عدم»، به معنای آن است که چیزی از آن اعمال به اصطلاح گناهآلود در صحنه نیست. موفق باشید» سلام علیکم با توجه به فرمایش شما یعنی این صور از مرتبهی وجودی انسان خارج میشود به گونهای که دیگر برای انسان قابل درک نیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! زیرا درجه وجودی انسان شدت مییابد و در این درجه برتر که با توبه پیش آمده است، آثار آن نوع اعمال، دیگر در میان نیست. موفق باشید
با سلام خدمت استاد محترم: تفاوت حقیقی احادیث پیامبر، احادیث قدسی نقل شده از پیامبر و قرآن چیست؟ چون همه این ها سخن پیامبر است و از جهتی سخن خداست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن، علاوه بر معنا، الفاظ هم عیناً کلام خداوند است که توسط حضرت جبرائیل وحی میشود و حدیث قدسی کلام خداوند است، ولی الفاظ آن مربوط به رسول خدا میباشد و روایات آن حضرت سخن رسول خدا است که از فهم متعالی آن حضرت حکایت میکند و گزارشی است از درک توحیدی خود نسبت به عالم و آدم. موفق باشید
با سلام: استاد یه جایی شنیدم یکی از همسران شهدا میگفتن وقتهایی میشد شهید را هر جا توخانه میگشتیم نبودن، بعد یه دفعه ظاهرمیشدن، آیا این واقعیت داره؟ یعنی فردد ارای این توانایی که خود راغیب کنه؟ گمانم شهید نواب صفوی بود راجعشون این را شنیدم، واگر اینطوره این چطورامکان داره برای فرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» چنین خبرهایی گفته شده. ظاهراً این بزرگان حضور خود را در جایی که مایل باشند، حاضر گردند، با بدن خود سیر میدهند. موفق باشید
سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد معظم: سوالی داشتم از محضر تون آیا در باره انسان میتوان گفت صاحب اراده تکوینی و تشریعی است؟ یا فقط مختص به ذات اقدس خداوند متعال است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اراده تشریعی، حالتی است که ارادهکننده بخواهد خواست خود را عملی کند و فعلیت ببخشد. در مورد انسان، ظاهراً اراده تکوینی معنا ندارد. موفق باشید
سلام علیکم استاد: در رابطه با حدیث: دشمن ترین دشمن تو، همان نفسیست که در درون توست. نوشتار یا گفتاری دارید به تناسب آن، ارجاعی میدهید یا اینکه توضیح بدهید، تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل روایت به این صورت است که رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» میفرمایند: «أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ اَلَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ» : «دشمنترين دشمنانت، همان نفس تو است كه با خوددارى . آری! این خود انسان است که اگر انانیّت و خودبزرگبینی را در خود رشد دهد، عملاً خودش، خودش را نابود کرده. در این مورد کتابهای اخلاق ظرایف خوبی را مطرح کردهاندانسان آگاه به خوبى تصديق مى كند و مى فهمد مانع راه يعنى چه. از خدا تقاضا مى كند:
باز خر، ما را از اين نفس پليد
كاردش تا استخوان ما رسيد
كسى كه به دنبال راه است و راه افتاد تازه مىفهمد اين راه موانعى دارد كه بايد پشت سر گذاشت و بايد از خود شروع كند و خود را از آرزوهاى آينده و خاطرات گذشته برهاند تا در حضور و حال درآيد. موفق باشید
سلام استاد: کاش صوتهایی که بعضا توصیه میکنید گوش بدیم را میدادید رفقا تا بزارند روی سایت. مثلا در یک صوتی اشاره به درسگفتار هگل دکتر خاتمی در قم کردید ولی ما صوتش را پیدا نکردیم. اصلا کاش میشد کانالی برای درسگفتارهایی که مد نظرتان هست تشکیل میشد تا بقیه هم استفاده میکردند. حس میکنم صوت هایی که بعضا شما دارید را نشه راحت پیدا کرد. لذا نشرش مفید است. انشاءالله
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً این کار مشکلی است ولی باید فکر کنیم ببینیم چه راه حلی برایش میتوان در نظر گرفت. موفق باشید
سلام علیکم: به نظرتان مرحوم مددپور توانستند راه فردید را ادامه بدهند؟ بین زبان مددپور و داوری تفاوت زیادی هست درحالی که هر دو شاگرد فردید بوده اند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر کدام از اساتید نامبرده در جای خود افراد متعهد، دلسوز و اندیشمند میباشند و هر دو به نحوی انعکاس مبانی دکتر احمد فردید هستند. ولی بالاخره پختگی نگاه آقای دکتر داوری انسان را به وَجد میآورد از اینهمه دقت و حکمت. موفق باشید
سلام علیکم: به نظرتان طلابی که دغدغه فقاهت دارند از هایدگر چه استفاده ای میتونند بکنن؟ به عبارتی چطور میشه هایدگری فقه خوند؟ الان فقه مصطلح بیشتر در قالب "روش" هست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میدانید فقیه بر اساس برداشتی که از حکم خدا دارد وظیفه انسان را تعیین میکند. و البته هر اندازه در انسانشناسی دقیقتر باشد در تعیین تکلیف انسان دقیقتر خواهد بود و انسانشناسیِ هایدگر از این جهت میتواند موجب وسعت نگاه افراد شود. موفق باشید
سلام علیکم حضرت استاد: ذیل پرسش ۳۴۳۴۳ مطالب اکهارت توله را به احوالات مرتاض ها و قدرت های نفسانی (که ربطی به سلوک ندارد) تشبیه کردید. بنده اندکی مطالعه کردم دیدم مطالبش شبیه کریشنامورتی یا همون کتاب تفکر زائد آقای مصفا هست. از طرفی شما قبلا از این کتاب و شخصیت تعریف کرده بودید و فرموده بودید نکاتی قابل استفاده دارند. خواستم بپرسم همچنان نظرتان همان است؟ یا اینکه نسبت به کتاب های آقای مصفا بی اعتنا شده اید و مثل مطالب اکهارت توله این حالات را امور نفسانی متمایز با سلوک توحیدی میدانید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: سخنان جناب کریشنامورتی در کتاب «نگاه در سکوت» و یا سخن آقای مصفا در کتاب «تفکر زائد» در موضوع نگاه بدون پیشفرض به واقعیات است که به نظر میآید هرکس باید متذکر آن باشد. ولی صفحاتی که در دل سؤال مذکور پیشنهاد کردید از آن کتاب خوانده شود، بنده را به چنین مطلبی نرساند. بیشتر نوعی حضور در نفس ناطقه است بدون حضور توحیدی، شبیه کاری که اهل کرامت مانند مرحوم شیخ رجبعلی خیاط میکردهاند. و این غیر از روش اهل توحید است که امثال آیت الله قاضی طباطبایی در آن حاضر بودند. موفق باشید
سلام استاد عزیز: دلایل ابن سینا درباره لذت و الم و آثار معاد که آن را روحانی و درونی و رؤیا گونه و مثالی می داند چیست؟ ممنونم
باسمه تعالی: سلام علیکم: از جهت حقیقت نفس سخن جناب ابن سینا سخنِ همه اهل حکمت است. منتها جناب صدرالمتألهین نکتهای را اضافه کردهاند که همان احوالات درونی و روحانی است که تجلی بیرونی میکند و معاد جسمانی بدین معنا از طریق ایشان مطرح شد. موفق باشید
سلام استاد عزیز: نظر شما درباره نقدهای ادبی که بعضی از آقایان به تسنیم دارند چیست؟ ممنونم
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور خاص بنده به آن کتاب رجوعی نداشتهام مگر بندرت. هرچند که از صوتهای آیت الله جوادی که منجر به تفسیر تسنیم شد، استفادههای زیادی کردهام. موفق باشید
سلام و ادب: فایل صوتی سلسله جلساتی که استاد سخنرانی کردن و در نهایت تبدیل شده به کتاب خویشتن پنهان رو میخوام اگر ممکنه برایم ارسال کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب مذکور تنها جواب سؤالات کتبی رفقا بوده است و از این جهت صوتی در میان نبوده. موفق باشید
با سلام استاد عزیز: در رواياتى در منابع شيعه و اهل سنت كه از لحاظ سندى صحيح است از اتخاذ قبور به عنوان مسجد نهى شده است. مثلا در كتاب صحيح بخارى، حديث ۱۳۰۱ چنين آمده است: عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي مَرَضِهِ الَّذِي لَمْ يَقُمْ مِنْهُ لَعَنَ اللَّهُ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ لَوْلَا ذَلِكَ أُبْرِزَ قَبْرُهُ غَيْرَ أَنَّهُ خَشِيَ أَوْ خُشِيَ أَنَّ يُتَّخَذَ مَسْجِدًا ترجمه: عايشه روايت مىكند كه پيامبر (ص) در مريضىاش كه در آن از دنيا رفت گفت: خدا يهود و نصارى را لعنت كرد چون قبور انبياء خود را به عنوان مسجد اتخاذ كردند. سپس عايشه گفت اگر چنين نبود قبر پيامبر آشكار بود ولى از آنكه قبر او به عنوان مسجد اتخاذ شود ترسيده شد. و اما در كتب شيعه در كتاب الكافي ج : 3 ص : ۲۲۸ آمده است: عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ زِيَارَةِ الْقُبُورِ وَ بِنَاءِ الْمَسَاجِدِ فِيهَا فَقَالَ أَمَّا زِيَارَةُ الْقُبُورِ فَلَا بَأْسَ بِهَا وَ لَا تُبْنَى عِنْدَهَا الْمَسَاجِدُ ترجمه: سماعه مىگويد از امام صادق (ع) راجع به زيارت قبور و ساختن مسجد در قبرستان پرسيدم. ايشان فرمودند: اما زيارت قبور اشكالى ندارد ولى نزد قبرها مسجد نسازيد. اين حديث از لحاظ سندى موثق است. در نرم افزار درايه النور اين حديث موثق ذكر شده و آقاى مجلسى در مرآه العقول نیز سند اين حديث را موثق دانسته است. همچنين در كتاب وسائلالشيعة ج : ۵ ص : ۱۶۲ از امام باقر (ع) نقل شده است كه : فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص نَهَى عَنْ ذَلِكَ وَ قَالَ لَا تَتَّخِذُوا قَبْرِي قِبْلَةً وَ لَا مَسْجِداً فَإِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ ترجمه: پيامبر (ص) فرمود قبر مرا قبله و مسجد نگيريد چرا كه خدا کسانی را كه قبور انبياء خود را مسجد گرفتند لعنت كرد. سند اين حديث در نرم افزار درايه النور صحيح دانسته شده است. حديث در اين باب زياد است و به هر حال اين احاديث نيز مويدى است بر اينكه نظر گروه دوم در زمان اصحاب كهف صحيح نبوده است. قرينه پنجم : اتخاذ قبور به عنوان مساجد با توجه به اينكه در ظاهر شبهۀ شرك دارد كار پسندیدهای نيست. قرينه ششم: علماى شيعه در رسالههاى خود آوردهاند كه نماز خواندن در قبرستان و جايى كه قبر باشد مكروه است. در رسالۀ مراجع تقليد آمده است : نماز خواندن در چند جا مكروه است و از آن جمله است: ... مقابل قبر، روى قبر، بين دو قبر، در قبرستان. (توضيح المسائل (محشى - امام خمينى)؛ ج۱، ص: ۵۰۱) با توجه به اين حكم مىفهميم نظر آن گروه دوم در زمان اصحاب كهف چندان صحيح نبوده است و کسانی كه از آيه ۲۱ سوره كهف مىخواهند برخى كارهاى امروزه را توجيه كنند به نظر، دقت لازم را در تحقيقات خود نكردهاند. علاوه بر این در هیچ کجای قرآن توصیۀ صریحی برای ساختن قبور يا چيزي بر روي قبور نداریم. آیا خدا نمیتوانست به پیامبرش توصیه کند که بر سر قبر ابراهیم برو و آن را بساز؟ با این تفاصیل ساختن گنبد و بارگاه برای مرحوم خمینی چه ضرورتی داشته است؟ ممنونم
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که متوجه هستید واقعاً در قبرستانها به آن معنا که مسجد شوند، نباید نماز خواند ولی آیا جریان اصحاب کهف به عنوان نمادی از یک معجزه بزرگ را میتوان به عنوان قبر و قبرستان قلمداد کرد؟ در مورد حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» و مزار شریف ایشان، بحث بر سر نمادی است که امکان رجوع و زیارت اولیای الهی را فراهم باید کرد، ولی این نوع برخوردی که فعلاً ما با آن روبهرو هستیم، به نظر میآید تشریفاتش آن را از نمادبودن خارج کرده است. موفق باشید
هیچ وقت دوستی که مرا دوست بدارد چنان که من هم او را دوستی بدارم که یک اطمینان درست و دوستانه حاصل بشه نداشتم، همیشه تنها بودم چه در خانواده چه در اجتماع. در سن جوانی موهای سپیدی دارم که ۱۰ سال پیر تر از من ندارند، ظاهری بیمار که دلیلی برای آرایش نداشته چون نه دوستش داشتند و نه دوست داشته چنان که ادراک بشه. تا آسمان ها پر میکشم در بهشت ها قدم میزنم، جهنم ها را هم دیده ام همه و همه تا کنون به من «دوست داشته شدن ملموس نداد» و نه دوست داشتن کسی که احساس یگانگی به او کنم. گویا من است در کالبدی دیگر و من او در شکلی دیگر. به یاد دارم از همان طفولیت چنین بودم، نه اینکه فکر کنی قصه امروز و دیروز است؛ من دندان زمین را کنده بودم اما اگر قرار به زمین است کم تر از پیامبر خدا، کم تر از اهل البیت از زمین و زمان زیستن نمیخواهم و این یعنی اوج احساس، مال، دوست داشتن و دوست داشته شدن و پذیرش و بزرگی و تواضع، نه چون پادشاهان دنیا و نه چون مراجع و علما! بلکه همچون پیامبران و نه شکل آنها! خود آنها. جلسات دوشنبه شما را هم گوش میدهم اگر حرفی تازه و دلیر و از پیش رو میزنید بفرمایید و گرنه که خود را همان گوینده است. فقط آمدیم به رشته تحریر شما و دیگران سخنانی تحریر شود و گرنه پیر تر از آنم که به کسی رجوع کنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. ما انسانیت خود را اگر در کاملترین انسان که آخرین پیامبر نیز هست، نتوانیم درک کنیم، به گفته جناب نیچه همچنان پوچی و سرگردانی نصیب ما میشود. اینجا است که قرآن را میتوان در راستای این حضور خواند. البته «آنقدر ای دل که توانی بکوش»، آیا رجوعی که اخیراً به سوره مبارکه شمس شده، راهی میگشاید که خود را در مواجهه با روح بزرگ رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» احساس کنیم. موفق باشید
ازدواج هایی که تا به این سن و سال دیدم جز چیزایی که نمیشناسم نبوده! دختری بیچاره با دروغی که بهش گفتند منتظر میمونه هر کسی بیاد خونه شون و حالا هم چمیدونه کدوم اون افراد به دردش میخوره و چه بسا اصلا کسی هم نیاد، مگر یه احساسی بهش بگه همینه! کدوم احساس؟! پسرها هم ننه شون میگفت فلانی و اینا خیلی دیگه غلدر میشدن میگفتن همینو میخوام! حالا چی دیده که اینقدر احساسی شده؟! معلوم نیست. پیامبر خدا با اون شرایط ازدواج کردند که شما توضیح بفرمایید برامون؛ بنده نیز نمیدانم ازدواج اصلا چیست، جنس مقابل چیست، من هیچ چیز از زندگی مشترک را، حتی دوست داشتن یا حتی صحبت کردن با فردی که او مرا دوست بدارد نمیدانم و نمیخواهم مثل هیچ کسی که تا به امروز دیدم ازدواج کنم. من چیزی دیگر میخواهم که نمی دانم چیست. نه! در نسبت با غرب نه در نسبت با مذهبیانی که تا کنون بوده اند. در نسبت با خودم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید در همین دنیا با همه این حرفها خود را بیابیم و به حضوری بیندیشیم که در این تاریخ همچون حاج قاسم سلیمانی ما را در بر بگیرد، آنهم در نسبتی که او در دل تاریخ جمهوری اسلامی با رهبر انقلاب پیدا کردند و جناب استاد آقای محسن عباسی ولدی، متذکر آن هستند. https://eitaa.com/matalebevijeh/12615 موفق باشید
سلام: مشورتی از شما میخواستم: با توجه به اینکه حضرت آقا در دیدار با مردم سرافراز قم فرمودند که :«دروه ما دوره ای حساس و مهم است؛ از سنن الهی بهره ببرید». و قبل از آن نیز فرمودند: («تدبر در قرآن» ما را به حقایق می رساند). لذا خط فکری ای در بنده تشکیل شده که پیگیر سنن الهی در عالم آفرینش باشم و در حد خودم این موارد را برای خودم تحلیل کنم و در آینده تبیین کنم.ان شاءالله خواستم بدانم روشمندی بنده برای پیگیری این مسئله نوین چیست؟ اگر تفسیر قیّم المیزان را پیشنهاد میفرمایید، این خط فکری را چگونه در آن دنبال کنم؟ پیش نیاز تحقیق درباره این مسئله چیست و روشمندی درست تحقیق به نظر شما باید چگونه باشد؟ با تشکر 🌹
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت یکی از خصوصیات بارز تفسیر قیّم «المیزان» تأکید علامه طباطبایی بر نمایاندن سنتهای الهی در قرآن است. در این رابطه عرایضی در جواب سؤال شماره 19706 تحت عنوان «سنّت سقوط تمدنها از نظر قرآن در المیزان» شده است که خوب است به آن رجوع فرمایید. این حساسیت موجب میشود که در دیگر سورههای قرآن نیز ما متوجه سنن الهی باشیم که واقعیترین واقعیات عالم است به این معنا که اگر صدام حسین به عنوان یک واقعیتِ به ظاهر قدرتمند به انقلاب اسلامی حمله میکند، سنت خدا به عنوان واقعیترین واقعیات به حکم «إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ» خدا مؤمنان را از هر مکر و شر دشمن نگاه میدارد، که خدا هرگز خیانتکار کافر ناسپاس را دوست نمیدارد؛ سرنگون میکند. موفق باشید.
بسم ربّ الشٌّهدا. رحمت و درود خداوند بر شما استاد. اگر انسان در طریق عشق حضرت معشوق برای وصال پروردگار قدم بگذارد. خود به خود اخلاقش، زندگی اش، تغییر میکند و روشن می شود. اما ما از امام علی (ع) مولایمان داریم که: انسان باید حجاب های نورانی را هم کنار بزند من به عشق معشوق و وصالش پا به این طریق گذاشتم حال چه کنم که به جز کویش به دگر تپه ها فقط نگاه از بهر او داشته باشم؟ سردرگمم چه کنم؟ بیم دارم از اندک لحظه ای که به یاد او برای او دم ندهم و میبینم لحظه ای که شک دارم به یاد او بوده ام یا نه و از این محزون ترینم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حجابهای نورانی همان راههایی است که ما را به سوی حق جلو میبرد، مثل استدلالهای اثبات وجود خدا و یا اثبات وجود معاد. پس از آن است که باید دیگر به جای مشغولشدن به استدلالها به خود خداوند مشغول شد و مأنوس گردید. و هنر ما باید آن باشد تا در همه امور متوجه حضور و نقش خداوند باشیم و همان خدایی که همواره نظر مبارکش به سوی ما است، آنقدر رحمان میباشد که از غفلتهای ما درگذرد. و اینجا است که نباید از رحمت او غفلت کرد و به خود سختگیری نمود. موفق باشید
عرض سلام حضرت پروردگار و خیر و برکاتش بر شما. ان شاءلله در پناه معشوق باشید. ببخشید استاد من وقتی در جبهه ی باطل صفحات مجازی قرار میگیرم چنان هجمه ی ذهنی بهم وارد میشه که اصلا عقلم از استدلالی که شیرین و با عشق اون رو در شرایط معمولی بیان میکردم به جورایی عاجز میشه و تلاش در سست کردن عقاید در قلبم داره به طوری که به وضوح این رو حس میکنم آیا این از کمبود ایمانه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «دوست دارد یار این آشفتگی». بالاخره اگر متوجه نباشیم جنگ، جنگِ حق و باطل است و در این جنگ آنچنان نیست که همیشه همهچیز به نفع ما باشد؛ مجبوریم فکر کنیم و باز هم فکر کنیم تا متوجه سنت پیروزی حق بر باطل در دلِ همین طوفانها باشیم. عجله نباید کرد. خداوند از ما شکیبائی و صبر میخواهد تا خودش آرامآرام گنجی که در خانه ما میباشد را طوری به ما بدهد که باید تا مصر سرگردان شویم. این اشاره به شعر مولوی است که شنبه شب در جلسه خوانده شد. موفق باشید
سلام: سوالی که داشتم اینکه ما در عرفان و سیروسلوک داریم که از سخنان لغو دوری و پرهیز کنین، در قران داریم که اگر سخن لغو شنیدین بگین شما به راه خودتون و ما هم به راه خودمون و با سلام ازشون دوری کنین. من همسرم خیلی پرحرفه و خیلی حرفای بیهوده میزنه. مثلا شما در یکی از کتابهاتون راجع به زن گفته بودین که روحیه زن و لطافت و خدمت گزاری که داره با مسائل اجتماعی و اقتصادی بیرون بهم میخوره و نباید زیاد در این مسائل باشه ولی هرچی به همسرم میگم به من نگو مسائل اقتصادی رو اعصابم بهم میریزه بازم میگه. کلا پرحرفیش و بیهوده گوییش خیلی داره عصبیم میکنه. واقعا جوری که به شدت سردرد میگیرم چیکار کنم؟ چند بار بهش گفتم که سرم درد گرفته به خاطر پرحرفیت ولی بازم ادامه میده نمیتونه انگار، نه فقط من، خانوادشم اعصابشون خورد میشه چیکار کنم من؟ همش عصبی میشم و از عصبیت خودمم ناراحت میشم که چرا نتونسم کنترل کنم ولی خب نمیخوام زندگیم همش این بیهوده گذرونی ها و بیهوده گوییا باشه. من بیشتر وقتم پای کتاب و صوت گوش دادن مذهبیه ولی همسرم از صبح که پا میشه تا شب حرف میزنه. اونم حرفای بیهوده به خاطر همین باهمه دعواش میشه. من نمیدونم دیگه چیکار کنم؟ چند وقت دیگه میریم سرزندگی و من بجای شادی عزا گرفتم که چجوری هر روز تحملش کنم. لطفا بگین چیکار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال هنر انسانهای مؤمن همین است که بتوانند چنین افرادی را تحمل کند. آیت الله بهاءالدینی می فرمودند روایتی را که از پیامبر «صلواتاللهعلیهوآله» داریم که میفرمایند: «مَا أُوذِيَ نَبِيٌّ مِثْلَ مَا أُوذِيتُ» هيچ نبىّ آن مقدار ايذا نيافت كه من يافتم. در همین رابطه بوده است که آنها را که میدانید تحمل میکردند. ولی نباید بهکلّی هیچ توجهی به سخنان این افراد نداشت. مگر نفرمودهاند: «دست در کار و دل با یار؟» اگر صحبتی که در دوشنبه اخیر مطرح شد را با ایشان در میان بگذارید، إنشاءالله رفع مشکل خواهد شد. موفق باشیدhttps://eitaa.com/matalebevijeh/12597
با سلام: ۱. با توجه به موقعیتی که در آینده داریم و در آینده ای نزدیک قرار است که در نظم نوین جهانی (در کلام حضرت آقا) نقش آفرینی کنیم؛ با توجه به موقعیت آخرالزمانی ما و با توجه به سعه وجودی انسان آخرالزمانی، چه ویژگی ها و چه مهارتهایی را باید در خود نهادینه کنیم تا به وقتِ عمل از آن استفاده کنیم؟ ۲. باید چگونه برای این مهارت ها برنامه ریزی کرد؟ ۳. از الان باید منضبط و عالی عمل کرد تا به تعالی برسیم؛ رازِ اینگونه عملکرد چیست؟ با تشکر 🌹
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه عرض بنده آن است که حضور در تاریخ انقلاب اسلامی با رعایت دستورات الهی به امید گشودهشدن هرچه بیشتر افقی که در پیش است، خود به خود آنچه را باید در آن قرار گیریم، پیش میآید. ما به انقلاب اسلامی و گشودگی و انتظار و وارستگی بسیار باید حساس باشیم. موفق باشید.
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: استاد چه میکنید با ما؟ در حال گوش دادن به سخنرانی بشر جدید و آزادی و دینتون هستم. استاد با سخنرانیهاتون ما رو کافر میکنید!! جنس حرفاتون به طوری هست که لمسش میکنم ولی جایگاه در شریعت درش مشخص نیست. سردردگممون میکنه. چه کنیم استاد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتدای کتاب «انقلاب اسلامی، طلوع جهان بین دو جهان» اگر ملاحظه کرده باشید بحث سکراتیبودنِ این مباحث پیش کشیده شد، زیرا حضوری که افراد قبلاً در دینداری خود داشتند و با آن به راحتی بهشت میرفتند، به هم میخورد و جریان شیخ عطّار به میان آمد که میفرماید: «نه در مسجد گذارندم که رند است / نه در میخانه کین خمار خام است. میان مسجد و میخانه راهی است / بجوئید ای عزیزان کین کدام است. آیا به راهی که میان مسجد دوران تاریخ سنتی ما و میخانهی جهان مدرن وجود دارد، فکر کردهایم؟
آری! بحث، در حضور در تاریخی است که لازمه دینداری آن رعایت دستورات الهی است با افقی که با انقلاب اسلامی گشوده میشود و عملاً انسان در بودنی خاص قرار میگیرد، بودنی که بنا به بودنِ مولایمان، نه برای بهشت عبادت میکند و نه برای نرفتن به جهنم، «لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلاً لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُك» لکن تو را ای پروردگار عالمیان شایسته عبادت دیدم و عبادتت کردم، آیا این نوع عبادات اگر برای جهنم نرفتن نمیباشد و برای بهشت رفتن هم نیست؛ پس برای چیست؟ برای هرچه بیشتر حاضرشدن در نزد خود که عین تعلّق به او است و احساس در آغوش او بودن نیست؟ موفق باشید