باسمه تعالی: سلام علیکم: در حدّ معقول میتوانید درمان را ادامه دهید ولی متوجه باشید اگر جواب نمیگیرید، مصلحت شما در همین است. به زیباترین شکل در ارتباط با خدا که همان تسلیم و راضیشدن است، اقدام نمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحثی مثل خلط بین تکوین و تشریع و یا توجه به اجمال و تفصیل، از مباحث فلسفی است و نه منطقی. به همین جهت باید در فلسفه مورد بحث قرار گیرد. از طرفی عنایت داشته باشید که ساحت تفکر، محدود به عقلی که مدّ نظر دستگاه ارسطویی است و در محدودهی آن منطق فعالیت دارد، نیست. لذا نمیتوان از منطق دیالکتیک اگر با منطق ارسطویی سنجیده نشود، بگذریم. نظر به حقیقت در محدودهی تفکر مشایی به حجاببردنِ بعضی از چهرههای حقیقت است در آن حدّی که بعضیها بخواهند عرفان را هم در این منطق جستجو کنند. در حالیکه خود ارسطو قضایایی که «قیاساتها معها» است را از این منطق بیرون میدانند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً مطلعید که مواد مخدّر به عنوان پدیدههای مادی بر روی اعصاب تأثیر میگذارند و حالاتی را برای روح و ذهن افراد شکل میدهند. افرادی مثل جناب آقای فارابی توانسته بودند با نبوغ خاصی که دارا هستند، از طریق ایجاد ارتعاشاتی خاص، حالاتی را برای روح و ذهن ایجاد نمایند. لذا با ایجاد نوعی از موسیقی، همه را در یک جلسه خنداندند، و با نوعی دیگر همه خوابیدند. البته امروز مطابق آنچه بعضی از سایتها میگویند؛ به روشی شیطانی، موسیقیهایی ایجاد شده که روی سلسلهی اعصاب، همان کاری را میکند که موادّ مخدّر انجام میدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید به عنوان مادر خانه با تعمق در معارف الهی و تفسیر قرآن و تدبّر در روایات، کار را جلو ببرید و با آرامش خاطر به امور همسرداری بپردازید. با تعمق در روایات مثل «اصول کافی» و «تحفالعقول» مشکل سوم هم إنشاءاللّه حل میشود. عرایضی در شرح روایت «یابنالجندب» شده است، میتوانید با صوت آن، آن روایت را دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس مطابق نظری که به حضرت حق و الطاف او دارد و با تصور از محرومیت از آن الطاف، ترسِ از خدا برای او معنا مییابد. یکی میترسد که اگر خدا را تبعیت نکند، از بهشت محروم میشود و یکی میترسد که اگر خدا را تبعیت نکند، از نظر الهی محروم میگردد و این را حرمان بزرگ میداند در آن حدّ که آن برایش از جهنم و عذاب آن سختتر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم چرا باید این اندازه حرص بخورید؟! و اینکه باید حکیمانه و از سر درایت تمام وجوه موضوع را در این تاریخ بنگریم، گوارایتان باد. در هر صورت موضوع بسیار حساس و پیچیده و کثیرالأضلاع است. نه آنچنان است که ما مجبور به پذیرش محدویتهایی نشدهایم، و نه آنچنان است که تماماً موضوع را به عنوان یک شکست تلقی کنیم، هرچند که آن سخن هنوز پا برجا است که خطر نفوذ آرمانهای آمریکایی به اسم ارتباط با آمریکا در فضایی که بعضی از دولتمردان ایجاد میکنند قابل توجه است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فتح باب در هر موردی یعنی انتقال از علم حصولی در آن مورد به علم حضوری. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت ما امروز که کفر به شدیدترین چهرهی خود به صحنه آمدهاست چارهای نداریم که شریعت الهی را در عمیقترین شکل که جنبهی عرفانی آن است به صحنه آوریم و در این راستا نگاه حِکمی و اقناعی صدرالمتألهین در امر معاد بسیار کارساز است و در امر امامت روش عرفانی حضرت امام در «مصباح الهدایه» به خوبی جوابگوست به خصوص که با نسلی روبرو هستیم که با عمق بیشتری دین را طلب میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی روشن است که شما نمیتوانید پدرتان را متذکر وظایف شرعیاش بکنید، تکلیفی ندارید که بخواهید دعوا راه بیندازید. درگیر نشوید و احترامشان را حفظ کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه با رعایت دستورات اخلاقی و کنترل خیال جلو ببریم، به همان اندازه رؤیاهای ما صادق میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت آیت اللّه جوادی میفرمودند یا 400 مرتبه، یا نیم ساعت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی در مسیر صحیح به دنبال رزقاش باشد، رزق او به همان اندازه میرسد که از طریق پارتیبازی خواهد رسید، منتها چون از طریق غیر صحیح رزق خود را بهدست آورد آن رزق برای او حرام میشود 2- از نظر فقهی باید از فقیه سؤال کند که وضع این رزق چگونه است ولی از نظر سلوکی این نوع رزقها برکت ندارد 3- اغماض کنیم و دنبال موضوع را نگیریم چون همهی مطلب را نمیدانیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعاگوی شما هستم. اینکه در آخرین جواب عرض کردم؛ بهترین راه بیتوجهشدن نسبت به آن توهّم است، یکی از بحثهای مهم در سلوک است که میفرمایند همانطور که نباید بپرسی نور کو؟ و با همین پرسیدنت نور از منظرت در خفا میرود، نباید در امور بدیهی سؤال کنی فقط باید ببینی و احساس کنی. مولوی میگوید:
مشکل کار در این است که آنچه از همه پیداتر است را نمىبینیم. گفت:
چون گهر در بحر گوید بحر کو؟ / وآن خیالِ چون صدف دیوار او.
گفتن آن کو، حجابش مىشود / ابر تابِ آفتابش مىشود.
بندِ چشم اوست هم چشم بدش / عین رفع سدّ او گشته سدش.
چون چشم خود را از حقیقت منحرف کرده است، همان چشمى که باید وسیله رؤیت او شود، حجاب او شده است و همان هوشى که باید وسیله هوشیارى او نسبت به حقیقت شود، مانع شنیدن صداى حقیقت شده است.
بند گوش او شده هم هوش او / هوش با حق دار، اى مدهوش او.
موفق باشید