بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
7231
متن پرسش
سلام علیکم . حنابعالی در شرح کتاب معاد قسمت اول فرمودید در سوره ی زمر آیه ی 42 آمده است که ما همه ی شما را میگیریم و بعد به این نتیجه رسیدیم که همه ی ما غیر از تن ماست . حال فکر کنید نفس من را در خواب گرفتند و نفس شما را هم گرفتند . من قرار است که از این دنیا بروم و شما قرار است در این دنیا بمانید . بالاخره نفس هر دو را از بدن جدا کردند . چه میشود که قلب شما میزند ولی قلب من دیگر نمیزند . آیا نزدن قلب به این دلیل است که دیگر نفس نظرش را از تن برداشته است ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: طبق آیه‌ی قرآن در خواب و در مرگ همه‌ی ما که همان نفس ناطقه‌ی ما است را از ما می‌گیرند، حال یک وقت نفس ناطقه در عین ان‌که تماماً در عالم دیگری است نظر به این عالم و بدن خود دارد که در آن صورت بدن را تدبیر می‌کند و یا در عین آن‌که در عالم دیگری است نظر و توجهش را نیز حضرت عزرائیل از این عالم می‌گیرد، در آن صورت دیگر نفس ناطقه بدن خود را تدبیر نمی‌کند. موفق باشید
6810
متن پرسش
سلام علیکم در این تهاجم فرهنگی , در این فسادهای اقتصادی و اجتماعی , و تمام مشکلات جامعه چه از نظر اقتصادی و چه سیاسی و اجتماعی و با در نظرگرفتن سطح بصیرت مردم ( مردمی که از آنها امید میرود توحیدی فکر کنند و در زیر سایه ی رهبری در برابر تحریم ها ایستادگی کنند , همانطور که مردم صدر اسلام در زیر سایه ی پیامبر در شعب ابی طالب در برابر تحریم ها ایستادگی کردند اما متاسفانه از خیلی ها میشنوی که میگویند چرا با آمریکا نباید رابطه برقرار کنیم .من که یک عضو عادی این جامعه هستم و اطلاعات زیاد بالایی ندارم با شنیدن این حرفها از مردم ناامید میشوم خدا به درد دل حضرت حجت برسد ) از طرفی دیگر محیط های انحرافی و رسانه ای زندگی مردم را چنان جذب خود کرده که رهایی از آن ممکن نیست . و با توجه به اینکه چند وقت پیش یکی از بزرگان فرموده بود حوزه های علمیه مشهد و قم حوزه هایی منفعل هستند نظر شما چیست ؟ مباحث عظیم و سنگین شرح اسفار و شرح فصوص و تفاسیرقرآن علامه جوادی مدظله العالی برای افرادی مثل من و شما و مخاطبین این سایت که به دنبال یقین است کارآیی دارد ولی یک فرد عادی با یک شغل آزاد را چگونه میتواند توحیدی کند؟ یک عضو جوان این جامعه که اسیر فیس بوک و هزارتا سایت دیگر است چطور میتواند توحیدی کند؟ یک زن خانه دار که از مباحث علمی دور است را چگونه میتواند توحیدی کند ؟ چرا عصاره ی آثار توحیدی بزرگان فلسفه و عرفان در جامعه پخش نمیشود که جامعه را معطر کند؟ آیا واقعا باید بپذیریم که حوزه های مشهد و قم حوزه هایی منفعل است ؟من که خودم یک دانشجو هستم در جوامع دانشجویی میبینم که دانشجویان نسبت به مباحث و سخنرانی های افرادی مثل آقای رحیم پورازغدی ( که واقعا زحمت میکشند و اجرشان با حضرت حجت)بیشتر شناخت دارند تا با مباحث آیت الله جوادی و یا مباحث شما . مرحوم شریعتی که مربوط به سی سال پیش میشود و چامعیت هم نداشت و عمق اسلام را هم معرفی نمیکرد مردم و تیپ روشنفکر برایش سینه چاک میدهند اما این درد است که امثال آیت الله جوادی را در بین عموم مردم ما زیاد نمیشناسند . سوال من این است که فلسفه صدرائی و عرفان صاحب فصوصی چه زمانی میخواهد فلسفه مضاف بدهد و برای سیستم هایی از قبیل آموزش و پرورش , بهداشت و درمان , نظام آی کیو پرور , تفریح ورزش , حوزه فرهنگ , اقتصاد, سیاست و.... برنامه ای جامع و کامل بدهد ؟ آیا فلسفه و عرفان در زمینه سیاست و اقتصاد برنامه ای دارد و آیا کسی تا به حال بر روی این قضیه کار کرده اند ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری فلسفه و عرفان شدیداً برای تحقق جامعه‌ی آرمانی و تمدن اسلامی حرف دارد و می‌تواند انسان‌هایی همچون امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» تربیت کند ولی فراموش نکنید که ما در کجای تاریخ قرار داریم. ما در شرایطی هستیم که تقابل بین ایمان و کفر شروع شده و مسلّم کفر جهانی در همه‌ی چهره‌هایش به صحنه آمده و تلاش می‌کند. اما جبهه‌ی توحید هم به‌خوبی به صحنه آمده و مسلّم تاریخ آینده‌، تاریخی نیست که بتواند جوان ما را تحت تأثیر فیس بوک قرار دهد. همین اندازه حضور علمایی مثل آیت‌اللّه جوادی که اشاره به حقایق دارد زمینه را فراهم می‌کند که نخبه‌گان فرهنگی نگذارند فضای جامعه منفعل فرهنگ کفر شود و در تغییر تاریخی که در آن هستیم حوزه‌ها از طریق طلاب جوان در حال نقش‌آفرینی هستند. موفق باشید
6632
متن پرسش
با سلام و احترام استاد گرانقدر خواهشمندم به پرسش اینجانب که محضرتان عرض می کنم پاسخ دهید چرا که این شبه دامن یکی از همکاران بنده را گرفته است و دلایل و استدلال بنده کمکی به قانع شدنش نکرده است. سوال:چرا میزان فساد اجتماعی , فرهنگی , اقتصادی و جنسی در سطح جامعه امروز نسبت به رژیم گذشته بیشتر است؟؟ چرا ولی فقیه در جهت کنترل و بهبود اوضاع موجود که حاوی فساد اقتصادی , فرهنگی واجتماعی است برخورد نمی کند مثلا اگر رئیس جمهور به وعده هایش عمل نکرد برخورد صریح و محکم با ایشان نمی کند؟ چرا با وجود اینکه دستور داده شده است که زناکاران را سنگسار کنند یا دست دزدان را قطع کنند این امور در جامعه شیعه کنونی انجام نمی شود؟ چرا رهبر فقط نگاه می کند و حرف می زند و دیگر برخورد قهری انجام نمی دهد تا درس عبرتی باشد برای دیگران؟؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید برای آن‌که یک ملت ساخته شود دستور و بخشنامه کافی نیست باید کار فرهنگی کرد تا تاریخ جدیدی ظهور کند. امروز در تمام دنیا به جهت حضور فرهنگ غربی و از بین‌رفتن فرهنگ سنتی، فساد غوغا می‌کند و فساد آن‌ها با ایران قابل مقایسه نیست، رهبری نمی‌خواهند دخالت مستقیم بکنند تا جامعه با رشد فرهنگی خودش در انتخاب‌هایش الهی عمل کند، هرچند آن‌جاکه احساس وظیفه کرده‌اند نیز عمل کرده‌اند. موفق باشید
6238
متن پرسش
با عرض سلام و احترام، به کسانی که دچار یأس شدید شده اند ، هم به جهت یأس از خود و تلاش خود و اصلاح خود ، هم به جهت یأس از دریافت فیض و رحمت حق تعالی که باز آن هم به یأس از خود و لیاقت خود انسان برمی گردد ، و از هر راهی که به اصلاح انسان منجر شود مأیوس اند و از یأس اشک می ریزند و به خدا شکوه می برند ، شکوه از عدم لیاقت اصلاح و شکوه از عدم داشتن توفیق برای اصلاح، و به کسانی که یأس سایه بر عمل آنان انداخته ، و وقتی حقیقتی به گوششان می رسد به خاطر یأس از رسیدن به آن حقیقت گریه می کنند، به کسانی که از همه مأیوسند ، چه از خود ، چه از دیگران ، چه از انسان های خوب ، چه از خدا ( به جهت لیاقت نداشتن خود انسان) چه از محرم ، چه از رمضان ، چه از رجب ، چه از صبح ، چه از شب ، چه از ایام الله ، چه از معرفتشان ، چه از قیام لله ، از همه و همه به خاطر نداشتن لیاقت برای گرفتن فیض حق تعالی مأیوس اند، یأسی که آنان را از حرکت باز داشته و جز کارهای دنیایی با اثرات دنیایی ، کار دیگری شان سود نمی دهد ،،، برای کسانی که دیگر به هیچ چیز و هیچ کس اعتماد ندارند و از همه قطع امید کرده اند حتی از خود ، و حتی از خدا و حتی از حل شدن این مشکل توصیه می فرمایید چه کتابی را برای خاص این مسئله مطالعه کنند؟؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یأس نیست، این یک نوع بازخوانی است برای ورود به عالَمی جامع‌تر نسبت به گذشته. با تمام امیدواری به مبانی عرفانی حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» رجوع داشته باشید و از توجه به ولایت رهبر عزیز«حفظه‌اللّه» نیز یک‌ذرّه کم نگذارید تا عالمی بزرگ‌تر از آن‌که تصور می‌کردید در مقابل‌تان گشوده شود. موفق باشید
6228
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز استاد می خواستم بدانم ما چرا باید بر امام حسین گریه کنیم ؟ و فلسفه ی گریه کردن ما چیست ؟ و اینکه احساس میکنم که گریه هایم از روی عاطفه و مظلومیت این خاندان است. باتشکر از مسئولین سایت خواهش میکنم اگر امکان دارد جواب سوال را ایمیل کنند با تشکر ve
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم:بر روی سایت در قسمت یاد داشت ویژه بحث جایگاه اشک شده عین آن متن را خدمتتان کپی می کنم. بسم‌الله‌ الرّحمن ‌الرّحیم قال الحسین (ع) : أ َنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إِلَّا اسْتَعْبَر[1] من کشته‏ام براى اشک، مؤمن یادم نکند جز آنکه گریه‏اش گیرد اشکی که در شیعه هست با ناراحتی‌های عاطفی و احساساتی فرق اساسی دارد، اشک برای حسین(ع) عامل رابطه انسان است با مقاصد قدسی و لذا نه تنها شادی و نشاط را از شیعیان نمی‌گیرد، بلکه شادی و نشاط در زندگی شیعیان موج می‌زند. ولی نباید آن را با لذت‌گرایی یکی گرفت، زیرا تفاوت زیادی است بین آن شادی که با پرهیزکاری همراه است و روح معنوی دارد با آنچه امروز در غرب هست که لذت‌گرایی در آن مقصد و معبود شده است. در شیعه، شور زندگی با یادآوری غم غربت نسبت به عالم قدس همراه است و با فرهنگِ مرگ آگاهی راه خود را از قهقهه‌های اهل غفلت جدا کرده و سعی دارد خود را در فرحِ حضورِ با حق حفظ کند و اشک بر حسین(ع) نوعی طلب آن فرح است و آن‌هایی که غم غربت در این دنیا را می‌شناسند می‌فهمند حزن مقدس چه حلاوتی دارد و مواظب‌اند گرفتار لذت‌گرایی و خوش‌گذرانی اهل دنیا نشوند و از ارتباط با حقایق وجودی عالم محروم گردند. شیعه و غم و شادی و اشک در زندگی شیعه شادی و طرب موج می‌زند، اما نباید آن را با لذت‌گرایی یکی گرفت، تفاوت زیادی است میان آن شادی که با پرهیزکاری همراه است و ویژگی معنوی دارد و آنچه امروز در فرهنگ غرب هست که در آن لذّت‌گرایی مقصد و معبود شده است. در شیعه شور زندگی یا فرح، با یادآوری نوعی غمِ غربت نسبت به وطن معنوی، همراه است، که موجب حزن می‌گردد. این حالت از جمله حالاتی است که در اشعار عرفانی ما هویدا است و معلوم است که این حزن با ناراحتی عاطفی فرق بسیار دارد. از آن‌جا که ما مرگ را در پیش داریم ناممکن است چون غافلان از غیب و قیامت از زندگی لذّت مستانه ببریم، و لذا فرهنگ شیعه در این «مرگ‌آگاهی» راه خود را از قهقهه‌های مستانه‌ی اهل غفلت جدا کرده است و با حزنی معنوی در فرحِ حضور است و متوجه است که ما در مقام موجوداتی معنوی با این عالم بیگانه‌ایم و یک نحوه باطن‌گرایی را دائماً مدّ نظر داریم. آن‌هایی که غم غربت را می‌شناسند در دل حزن مقدس، فرح و حلاوتی می‌یابند که قابل مقایسه با شادی‌های اهل دنیا نمی‌باشد. دیدگاه شیعه با پیروی از ائمه«علیهم‌السلام» این نکته را دائماً مدّ نظر دارد که این جهان ناقص‌تر از آن است که بتوان با نور حقیقت به طور کامل ارتباط پیدا کرد. اگر این غم مقدس نبود عناصر شادی‌بخش افراطی بر زندگی تشیع غالب می‌شد و به مردمی تبدیل می‌شدند که بیشتر لذت‌گرا و خوش گذرانند. حزن شیعه نیز به جهت احساس غم غربت یا حزن معنوی او است که خود را و بقیه را در این غم شریک می‌بیند و اگر این حزن معنوی نبود، خیلی زود فرح، شکل شادیِ بی‌محتوا به خود می‌گرفت و گرفتار لذّت‌جویی حسی می‌شد. جایگاه عزاداری برای امام حسین«علیه‌السلام» 1- عزادران امام حسین«علیه‌السلام» با حضور در مراسم عزای آن حضرت، در واقع خویشتن را مصیبت‌زده و داغدارِ حادثه‌ی عاشورا می‌یابند، گریه سر می‌دهند و بی‌تاب می‌شوند. 2- در اشک برای حسین«علیه‌السلام» آرامشی ویژه و لذتی خاص هست متفاوت با غم‌ها و اشک‌های زندگی روزمرّه، غم معنویت، غم سوختن برای مظلوم، غمی است منشأ حرکت، و پویایی اجتماعی افراد را افزایش می‌دهد و به قلب و روح انسان نشاط همدلی با مظلوم را پدید می‌آورد و لذا از تکرار این غم و اشک ملول نمی‌شود. 3- مهر و محبت به امام معصوم در ژرفای احساسات و عواطف شیعیان آن حضرت جای دارد و با تلاش شیعیان این پیوندِ عمیق عاطفی هرسال تکرار می‌شود، آن‌هم تلاش برای پیوندی عمیق‌تر. و لذا رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا» [2] برای شهادت حسین«علیه‌السلام» در قلوب مؤمنین حرارتی است که هرگز خاموش و سرد نمی‌شود. 4- با توجهِ عاطفی به حضرت امام حسین«علیه‌السلام» سایر ابعاد شخصیت امام و اسلام مدّ نظر قرار می‌گیرد تا علاوه بر نظر به آزادگی و ظلم‌ستیزی و ایثار و حقیقت‌جویی که غذای جان انسان است، به مقام امامت نیز نظر ‌شود و آن دری می‌شود برای فهم معارف اسلامی از طریق روایات آن بزرگان، و فربه‌شدن در فضائلی چون صبر و حلم که زمینه‌ی نزدیکی به امامان معصوم می‌‌گردد و مرز تولّی و تبرّی که عامل نجات جامعه‌ی اسلامی است شکل می‌گیرد و معنویت به عنوان یک ارزش جا باز می‌کند. 5- گریه بر امام حسین«علیه‌السلام» از نوع گریه‌های نیمه‌شب‌ اولیاء الهی است که حسین«علیه‌السلام» توانست آن را برای عموم مردم عملی کند و خودِ آن حضرت به‌خوبی متوجه بودند که صحنه‌ی کربلا عامل چنین گریه‌هایی باید باشد تا زمینه‌ی اُنس قلب با حقایق فراهم شود و حجاب‌ها بین عبد و معبود رفع گردد. چرا که هرکس ناظر آن اندازه زیبایی وفاداری بین حسین«علیه‌السلام» و ابوالفضل عباس یا بین امام حسین«علیه‌السلام» و حرّ شود، از عمق فطرت گریه سر می‌دهد تا از اتصال به این زیبایی‌ها محروم نباشد و موجب پایداری بر عهد خود با حقیقت می‌شود و پیوندی جاودانه را که بین جان انسان است با دل‌ اولیاء الهی به صحنه می‌آورد. بنا به فرمایش امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه»؛ «هر مکتبی تا پایش سینه‌زن نباشد، تا پایش گریه‌کن نباشد، حفظ نمی‌شود. گریه‌کردن بر عزای امام حسین«علیه‌السلام»، زنده نگه‌داشتن نهضت و زنده نگه‌داشتن همین معنی است که یک جمعیتِ کمی در مقابل یک امپراتوری بزرگ ایستاد... آن‌ها از همین گریه‌ها می‌ترسند. برای این‌که این گریه‌ای است که گریه بر مظلوم است، فریاد مقابل ظالم است». با لباس سیاه به تن‌کردن و سینه و گریه جمعی نهایت تعلق خاطر را نشان می‌دهد که تا چه اندازه به آرمان‌های شخص مظلوم وفادار است و نیز کودکان این جامعه را متوجه چنین تعلق خاطری می‌کند و با نمادهای کربلا و عاشورا آشنا می‌نماید. رسول خدا(ص) فرمودند: «کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ- إِلَّا عَیْنٌ بَکَتْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَیْن»‏[3] هر چشمى فرداى قیامت گریان است غیر از چشمى که در مصیبت حسین«علیه‌السلام» گریه کند. روایت فوق خبر از عمق تأثیر اشک بر امام حسین«علیه‌السلام» در عمیق‌ترین ابعاد انسان می‌دهد که در قیامت ظاهر می‌شود. آن‌کس که عاطفه‌ی خود را درست مدیریت کند و بخواهد بهترین مصداق را جهت تغذیه‌ی عواطف بیابد، می‌پذیرد اشک برای اباعبدالله«علیه‌السلام» موجب صیقل قلوب و گشادگی روح می‌شود و عامل رشد ایمان و حفظ آن از یک طرف ،و دوری از دنیا و صفات رذیله از طرف دیگر می‌شود. اشک برای حسین«علیه‌السلام» نمونه‌ی به فعلیت‌رسیدن ایمان است، زیرا ایمانی که به پاک‌کردن قلب و زلال‌ساختن دل و دگرگونی آن منتهی نشود، ایمانِ فعلیت‌یافته نیست و نمی‌توان به وسیله‌ی آن ، انس با خدا را از یک طرف، و ایثار و فداکاری و جهاد از طرف دیگر به‌دست آورد. اشک برای حسین«علیه‌السلام» موجب احیاء قلوب و آزادی عقل از اسارت هوس‌ها و غفلت ها است و در همین راستا حضرت رضا«علیه‌السلام» به «دعبل خزایی» می‌فرمودند: قصیده‌ی خود را در رابطه با شهادت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» بخواند و حضرت با تمام وجود اشک می‌ریختند و دو بیت نیز به آن اضافه نمودند. «والسلام»
4853
متن پرسش
باسلام و احترام. برخی معتقدند بکار بردن اصل مفهوم تمدن سازی با حکمت متعالیه نمیسازد و نوعی غرب زدگی است. اقای عبدالکریمی اخیرا در پاسخ به اقای دهقان بر ان صحه گذارده اند. با عنایت به نکات شما در کتاب سلوک که یک بال تمدن سازی را حکمت متعالیه میدانید این مساله را توضیح دهید. سپاسگزارم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در همان کتاب سلوک از حضرت امام به‌عنوان بنیانگذار انقلاب اسلامی شاهد آوردم که حضرت امام در جواب «حسنین هیکل» یکی از عواملی که مبنای حرکت‌شان را تشکیل می‌دهد فلسفه‌ی ملاصدرا یا حکمت متعالیه معرفی کردند. از طرفی اگر بخواهیم تمدن اسلامی داشته باشیم آن تمدن نیاز به یک تفکر و برداشت منسجم از اسلام دارد که چون خونی در همه‌ی ابعاد آن تمدن جاری باشد که به اصطلاح آن تفکر را فلسفه‌ای می‌دانند که آن تمدن براساس آن بنا می‌شود و عالم و آدم را در آن تمدن معنا می‌کند تا آن تمدن مبتنی بر آن خود را معنا کند و جلو برود، همان‌طور که تمدن غربی بر مبنای اومانیسم خود را معنا می‌کند و به زعم خود جلو می‌رود و این چیزی نیست که مربوط به غرب باشد بلکه یک موضوع عقلی است که همیشه این‌طور بوده حتی امویان و عباسیان برای خود برداشتی از اسلام داشتند که ترکیبی از اسلام و جاهلیت و یک نحوه یونان‌زدگی بود و بر آن مبنا تمدنی ناقص برای خود شکل دادند و لذا اگر شیعه بخواهد به عنوان یک تمدن به میان آید در کنار فقه شیعی باید تفسیری فلسفی از عالم و آدم به میدان آورد که بنده فکر می‌کنم خداوند حکمت متعالیه را جهت این منظور بر ملاصدرا اشراق کرده است تا عقل‌ها در فضای فرهنگ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» آنچنان پرورش بیابد که بتوانند برای خود و دیگران حرف داشته باشند. موفق باشید
4677
متن پرسش
سلام ما بالاخره نفهمیدیم حاج آقا طرفدار مشائی هستند یا نه؟ پاشون میلرزه از حرفاش یا نه؟، اومدن آقای مشائی و رئیس جمهور شدنشون رو آباد کردن ده میدونن و میگن به خاطرش نباید یه شهرو خراب کرد یا اصلا آباد کردن نمی دونن؟ یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده عرض کردم آوردن آقای مشائی توسط آقای احمدی‌نژاد، به‌کلی گفتمانی را که آقای احمدی‌نژاد طرح کردند به حاشیه برد و آن‌چه را نیروهای ارزشی برای آن از آقای احمدی‌نژاد دفاع می‌کردند برای سال‌ها به فراموشی سپرده خواهد شد. موفق باشید
2922
متن پرسش
سلام علیکم! در وجه چرائی استغفار معصومین (ع) معمولا در کتابها و سایتها دلایلی ذکر می شود که چندان قانع کننده نیست. مثلا می گویند استغفار همیشه برای آمرزش گناهان نیست بلکه برای نیفتادن در ورطه گناه هم هست. یا اینکه مثلا می گویند این استغفارات برای تعلیم ما است و خودشان نیز نیازی به استغفار ندارند. و دلایلی شبیه به این. اما همانطور که گفتم این توجیهات چندان قانع کننده نیست و اگر هم این توجیهات درست باشد در مورد استغفارات کلی است. اما خوب برخی عبارات معصومین ع نعوذبالله صراحت در گناه دارد. هر چند که آن استغفارات کلی نیز اینطور است. مثلا پیامبر ص فرمودند:«إِنَّهُ لَیُغَانُ عَلَى قَلْبِی وَ إِنِّی لَأَسْتَغْفِرُ بِالنَّهَارِ سَبْعِینَ مَرَّة.»(بحار الأنوار ، ج‏25،ص 204 ) خوب اینجا رسول الله ص می فرمایند ابر و غباری بر دلم می نشیند. پس واقعا ابر و غباری است. یا مثلا عبارات امیرالمومنین ع در دعای کمیل. مانند این عبارات:«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِکُ الْعِصَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمِ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ الْبَلَاءَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ کُلَّ خَطِیئَةٍ أَخْطَأْتُهَا» در اینجا صراحتا امیرالمومنین ع می فرمایند:«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ کُلَّ خَطِیئَةٍ أَخْطَأْتُهَا» خوب این «کُلَّ خَطِیئَةٍ أَخْطَأْتُهَا» یعنی چه؟؟؟!!! نعوذبالله این عبارات صراحت در گناه دارد. همچنین بقیه عبارات. یا اینکه این عبارت که دیگر از این عبارات دعای کمیل نیز صریحتر است.:«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: خَرَجْتُ مَعَ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع إِلَى بَعْضِ أَمْوَالِهِ فَقَامَ إِلَى صَلَاةِ الظُّهْرِ فَلَمَّا فَرَغَ خَرَّ لِلَّهِ سَاجِداً فَسَمِعْتُهُ یَقُولُ بِصَوْتٍ حَزِینٍ وَ تَغَرْغَرُ دُمُوعُهُ - رَبِّ عَصَیْتُکَ بِلِسَانِی وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِکَ لَأَخْرَسْتَنِی وَ عَصَیْتُکَ بِبَصَرِی وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِکَ لَأَکْمَهْتَنِی وَ عَصَیْتُکَ بِسَمْعِی وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِکَ لَأَصْمَمْتَنِی وَ عَصَیْتُکَ بِیَدِی وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِکَ لَکَنَّعْتَنِی وَ عَصَیْتُکَ بِرِجْلِی وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِکَ لَجَذَمْتَنِی وَ عَصَیْتُکَ بِفَرْجِی وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِکَ لَعَقَمْتَنِی وَ عَصَیْتُکَ بِجَمِیعِ جَوَارِحِی الَّتِی أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَیَّ وَ لَیْسَ هَذَا جَزَاءَکَ مِنِّی قَالَ ثُمَّ أَحْصَیْتُ لَهُ أَلْفَ مَرَّةٍ وَ هُوَ یَقُولُ الْعَفْوَ الْعَفْوَ قَالَ ثُمَّ أَلْصَقَ خَدَّهُ الْأَیْمَنَ بِالْأَرْضِ فَسَمِعْتُهُ وَ هُوَ یَقُولُ بِصَوْتٍ حَزِینٍ بُؤْتُ إِلَیْکَ بِذَنْبِی عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَإِنَّهُ لَا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ غَیْرُکَ یَا مَوْلَایَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ أَلْصَقَ خَدَّهُ الْأَیْسَرَ بِالْأَرْضِ فَسَمِعْتُهُ یَقُولُ ارْحَمْ مَنْ أَسَاءَ وَ اقْتَرَفَ وَ اسْتَکَانَ وَ اعْتَرَفَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَه‏» امام معصوم(ع) چه عصیانی را با پایش، دستش، گوشش، زبانش، چشمش و فرجش انجام داده؟!!! یا بخش هائی از دعای عرفه مانند: 1- «اللَّهُمَّ اکْشِفْ کُرْبَتِی وَ اسْتُرْ عَوْرَتِی وَ اغْفِرْ لِی خَطِیئَتِی وَ اخْسَأْ شَیْطَانِی» در اینجا نیز مانند مورد قبل. همچنین شیطان امام معصوم(ع) چیست؟!!! 2- « وَ عَظُمَتْ [عِنْدِی‏] خَطِیئَتِی فَلَمْ یَفْضَحْنِی وَ رَآنِی عَلَى الْمَعَاصِی فَلَمْ یَخْذُلْنِی [فَلَمْ یُخْزِنِی‏]» 3- «ثُمَّ أَنَا یَا إِلَهِی الْمُعْتَرِفُ بِذُنُوبِی فَاغْفِرْهَا لِی أَنَا الَّذِی أَخْطَأْتُ أَنَا الَّذِی أَغْفَلْتُ أَنَا الَّذِی جَهِلْتُ أَنَا الَّذِی هَمَمْتُ أَنَا الَّذِی سَهَوْتُ أَنَا الَّذِی اعْتَمَدْتُ أَنَا الَّذِی تَعَمَّدْتُ أَنَا الَّذِی وَعَدْتُ أَنَا الَّذِی أَخْلَفْتُ أَنَا الَّذِی نَکَثْتُ‏ أَنَا الَّذِی أَقْرَرْتُ» امام معصوم(ع) دچار چه غفلتی شده اند؟!!! دچار چه جهلی شده اند؟!!! دچار چه سهوی شده اند؟!!! امام معصوم(ع) از کدام وعده خویش تخلف کرده؟!!! چه نقض پیمانی کرده اند که می فرمایند«نکثت»؟!!! 4- «إِلَهِی أَمَرْتَنِی فَعَصَیْتُکَ وَ نَهَیْتَنِی فَارْتَکَبْتُ نَهْیَکَ فَأَصْبَحْتُ لَا ذَا بَرَاءَةٍ فَأَعْتَذِرَ وَ لَا ذَا قُوَّةٍ فَأَنْتَصِرَ فَبِأَیِّ شَیْ‏ءٍ أَسْتَقِیلُکَ یَا مَوْلَایَ أَ بِسَمْعِی أَمْ بِبَصَرِی أَمْ بِلِسَانِی أَمْ بِیَدِی أَمْ بِرِجْلِی أَ لَیْسَ کُلُّهَا نِعَمُکَ عِنْدِی وَ بِکُلِّهَا عَصَیْتُکَ یَا مَوْلَایَ فَلَکَ الْحُجَّةُ وَ السَّبِیلُ عَلَیَّ» امام معصوم(ع) کدام امر پروردگار را انجام نداده؟!!! کدام نهی پروردگار را انجام داده؟!!! 5- «لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» امام معصوم(ع) چه ظلمی را مرتکب شده اند که فرموده اند إنی کنت من الظالمین؟! البته خوب از آن طرف با توجه به ادله عصمت مطمئنیم امام ع قطعا هیچ گناهی نکرده است. پس این عبارات را باید چطور فهمید!؟ و اینکه فهم صحیح از این روایات چیست!؟ البته در جواب شما هم بصورت کلی وجه استغفار معصوم ع را بیان کنید هم خاصتا عبارات بالا را که صراحت در گناه است توضیح دهید. اگر بتوانید به تک تک عبارات بصورت موردی جواب دهید ممنون می شوم. البته یک جواب عمیق و جامع و کامل و فلسفی عرفانی بدهید و یک جواب سطحی مانند بقیه جواب های دیگر کتب ندهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: با توجه به این‌که در سؤال و جواب‌های معمول در این سایت مجبوریم رعایت اختصار را بنماییم تا امکان جواب‌دادن به همه‌ی سؤالات باشد در جواب جنابعالی به صورت کلی باید عرض کنم عنایت داشته باشید که قلب امام معصوم که شأن اصلی‌اش در مقام بی‌واسطه با حق است اگر به جهت داشتن بدن و نیازهای بدن در حدّ نظر به رفع نیازهای بدنشان از آن حضور مطلق عدول کند برای رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» و امام معصوم«علیه‌السلام» قابل تحمل نیست و لذا رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: هر روز غباری بر دلم می‌نشیند که با هفتاد استغفار آن را برطرف می‌کنم. معلوم است که این استغفار از گناه نیست زیرا کسی که در مقام «ما ینطق عن الهوی» است و میل خود را زیر پا گذارده کاری در مقابل فرمان الهی انجام نمی‌دهد که عصیانی و معصیتی واقع شود بلکه همان احساس عدول از حضور مطلق برای آن‌ها سنگین است و در همین رابطه است که حضرت امام حسین«علیه‌السلام» در دعای عرفه عرضه می‌دارند: « إِلَهِی تَرَدُّدِی فِی الْآثَارِ یُوجِبُ بُعْدَ الْمَزَارِ » یعنی نظر به آثار تو مرا از نظر به تو باز می‌دارد. زیرا فرق است بین آن‌که با نور خدا به آیات الهی بنگرند تا این‌که در محدوده‌ی آیات الهی بر خدا نظر کنند. حالت دوم برای آن‌ها یک نحوه دوری از خدا است و گناهی محسوب می‌شود که عصمت آن‌ها را تهدید می‌کند و لذا از خدا می‌خواهند این نوع گناه را که موجب می‌شود پرده‌ی عصمت پاره شود را بپوشاند تا حجابی بین آن حضرت و خدا در میان نباشد، حتی حجاب‌های نوری را. عمده آن است که متوجه مقام قرب اولیاء الهی باشید و در آن فضا معنای استغفار آن‌ها را درک کنید. علاوه بر آن ابن‌سینا نکته‌ی ظریفی در این رابطه دارد که در جای خود سخن عالمانه‌ای است . او می‌فرماید استغفار اولیاء الهی «لِلْدَفع» است بر عکس استغفار ما که «لِلْرَفع» است. ما استغفار می‌کنیم که خدایا آلودگی‌هایی که مرتکب شده‌ایم را رفع کن ولی آن‌ها از خدا طلب دفع گناه می‌کنند که خداوند مانع نزدیکی گناه به آنان شود و از این طریق مقام عصمت خود را حفظ می کنند. موفق باشید
2297

اعیان ثابتهبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت حضرت استاد طاهرزاده (حفظةالله) احتراماً، بنده قبلاً سوالی در مورد رب مقید و رب مطلق را سوال نمودم که توضیحی مختصر از طرف حضرتعالی ارسال گردید ولی راستش نتوانستم جواب را خوب حلاجی نمایم . در صورت امکان توضیحی کامل کننده را ارائه فرمائید . ضمنا در مورد اعیان ثابته اگر کتابی موجود می باشد معرفی فرمائید . با تشکر و آرزوی سلامتی حضرت استاد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: من یادم نمی‌آید که سوال چه بوده در ضمن در مورد اعیان ثابته بحث شسته و رفته‌ای ندیده‌ام، عموما عرفا به صورت پراکنده در نوشته‌های خود مباحث خوبی را مطرح کرده‌اند. شاید جواب شماره‌ های 2170و 1899 و1363 کمک کند.
392

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم خدا قوت برای فهم نهج البلاغه چه شرحی را پیشنهاد می فرمایید. نظرتان راجع به شرح ابن ابی الحدید چیست؟ با تشکر 2 / 9 / 1388
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام نهج‌البلاغه دریای عمیقی است که به‌راحتی نمی‌توان در آن وارد شد، به همین جهت نمی‌توان یک شرح جامعی از آن دانست. ولی روی‌هم‌رفته؛ شرح ابن‌میثم از جهتی و شرح ابن‌ابی‌الحدید از جهت دیگر مفیدند هم‌چنان‌که شرح مرحوم علامه محمدتقی‌جعفری مفید است. موفق باشید
17580
متن پرسش
سلام استاد عزیز: استاد بنده الحمدلله رب العالمین تفسیر سوره احزاب جنابعالی را گوش دادم اما چند سئوال از محضر جنابعالی دارم. 1. جنابعالی در جلسه دوم به نامه حضرت امام (ره) به آقای الویری (البته اگر اشتباه نکنم) اشاره نمودید و فرمودید همین نامه یک دستگاه بزرگی دارد. بنده در گوگل جستجو کردم اما چیزی نیافتم، لطف کنید متن این نامه را برای این حقیر ارسال نمایید؟ 2. در جلسه از این سوره فرمودید اگر کسی اشک شب و شب زنده داری میخواد باید ساده زیست باشد و با کتاب و درس بدست نمی آید که در واقع این آثار فردی ساده زیستی می باشد، اما سئوال بنده این است که ساده زیستی من بچه مذهبی معمولی چه آثار اجتماعی را در بردارد؟ در واقع چه کمکی به انقلاب و ایجاد تمدن اسلامی می کند؟ 3. و این که استاد شما در همین جلسات دو یا سه بار فرمودید ما اگر می خواهیم تمام معضلات فرهنگی کشور حل بشود تنها راهش آن است که نگاه تمدنی به انقلاب داشته باشیم، لطف بفرمایید مقصود از این حرف مشخصا چیست؟ و اگر کسی بخواهد در ایجاد این تمدن نقش آفرین باشد چه مطالعات یا اقداماتی صورت دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خود بنده هم سال‌های قبل آن نامه را دیدم و با توجه به آن‌که در آن زمان هنوز فضای مجازی به این صورت راه نیفتاده بود، فکر نمی‌کنم در فضای مجازی بتوانید آن را پیدا کنید. همین اندازه در ذهن دارم که در زمان نخست وزیری آقای موسوی بود، نامه‌ای ظاهراً در 14 بند 2- حداقل در نوعِ انتخاب ما در راستای دامن‌نزدن به اشرافیت، مؤثر خواهد بود و این‌که روح انسان از آلودگی به دنیا مصون می‌ماند 3- در نگاه تمدنی هرچیزی در نسبت به اجتماعِ مورد قبول عقل و فطرت، مدّ نظر قرار می‌گیرد و از نگاهِ فردگرایانه، انسان را آزاد می‌کند. با کتاب «تمدن‌زایی شیعه» می‌توانید شروع کنید. موفق باشید

17253
متن پرسش
ضمن عرض سلام و ادب بنده می خواستم نظر خودم رو راجع به قضیه ذوالقرنین بیان کنم من کتاب جناب آقای مستحسن رو بطور کامل خوندم و همچنین تفسیر المیزان رو در مورد همین قضیه و می خوام چند ایراد وارد کنم: 1. ضمن اینکه نگرش ایشان نگرش خیلی خوب و در تفسیر آیات خیلی خوب وارد شدند در عین حال از بعضی قضایا غفلت کردند یکی اینکه قرآن می فرماید «یسئلونک عن ذی القرنین» اول اینکه چه کسی سوال کرد؟ پرسش کنندگان یهودی بودند که سه سوال جهت اثبات نبوت پیامبر اسلام (ص) بواسطه از ایشون پرسیدند: 1. اصحاب کهف 2. جریان حضرت موسی (ع) و خضرنبی(ع) 3. ذو القرنین و این نشون میده یه شخصیت تاریخی قبل از اسلام بوده به نام ذوالقرنین ولی آقای مستحسن اصلا به این نکته توجه نداشتند 2- نکته دیگه اینکه بنا بر قول معصوم هر آیه قرآن هفت وجه داره این دلیل نمیشه چون آقای مستحسن این نظر رو بیان کردن پس نظر دیگری باطله اگه اینجور باشه پس در مورد سایر وقایع قرآنی مثل توفان نوح و اصحاب کهف و حمله ابرهه به کعبه و سپاه فیل سوار نیز باید شک کرد بطور یقین هدف قرآن از نقل چنین داستانهایی عبرت آموزی و پند گرفتن و هدایت بشر بوده بنابراین هر واقعه می تونه هم وجه تاریخی داشته باشه و هم وجه آخرالزمانی و نباید به سادگی شخصیتی مثل علامه طباطبایی رو زیر سوال برد چون خود علامه هم نظر ابوالکلام ازاد رو خالی از اشکال نمی دونه تشکر منتظر پاسخ شما هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید نگاه جناب آقای مستحسن به موضوعِ سخت‌پیچیده‌ی آیات مربوط به ذی‌القرنین، نگاهی است در کنار سایر نگاه‌ها که از بعضی جهات، بعضی از ابعاد آیات را روشن می‌کند و همان‌طور که المیزان در حدّ خود به این موضوع پرداخته است ولی با نظر به تفسیر المیزان در این موضوع باز ابهاماتی در میان است؛ عیناً همین مسئله در مورد نگاه جناب آقای مستحسن هست. خوب است اگر فرصت کردید به عرایضی که بنده از سوره‌ی کهف در این مورد داشته‌ام و در قسمت کتاب‌ها، متن آن هست رجوع فرمایید. موفق باشید

15032

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ۱. جوّی در بین برخی طلاب حاکم شده است که دوست دارند به سوریه و عراق بروند و بجنگند. حال با توجه به این که اصل وظیفه است نه جوّ حاکم و یا احساسات... از شما درخواست می کنم که منت نهید توضیحی به حد توانتان در این باره بفرمایید. ۲. آیا این جمله صحیح است: «وظیفه طلبه در انقلاب و شرایط حال حاضر این است که با مجهز شدن به علوم دقیق مانند فلسفه و تجهیز تقوا به امور اعتقادی و دینی مردم بپردازد. نه این که به سوریه برود و بجنگد. به طور کامل نفی این قضیه نمی کنیم ولی تا زمانی که جهاد از سوی امام خامنه ای به طور واجب اعلام نشده است ما وظیفه مان درس خواندن و بخصوص خوب درس خواندن است. و این قضیه نفی این نمی کند که برخی نباید بروند. خیر... روی صحبت با طلاب است که باید طبق وظیفه عمل کنند.». التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید همین سخن شما درست باشد، به‌خصوص که مسئولان سپاه هم از حضور غیر مستشاری ایرانیان که بیشتر مربوط به اعضاء سپاه و سرداران می‌باشد، استقبال نمی‌کنند. موفق باشید

13713
متن پرسش
سلام: معنی این شعر چیست؟ هرچه در این ره نشانت دهند گر نستانی به از آنت دهند
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم. در مسیر سلوک نباید به احوالات خوش معنوی بسنده کرد و از مراتب بالاتر خود را محروم نمود. دل خوش شدن به حالات معنوی انسان را از رسیدن به شهود حقایق محروم می‌کند. موفق باشید

11779
متن پرسش
ضمن عرض سلام حضور استاد محترم: چه ارتباطی میان سلوک عرفانی و سلوک در بستر تاریخ وجود دارد؟ اگر عرفا از طریق ارتباط با عالم غیب مسیر تکامل خود را طی می کنند پس تاکید شما بر حضور تاریخی - که البته از ویژگی های متمایز امام با برخی دیگر از عرفا است - چیست؟ چه ارتباطی میان آن دو است؟ و چرا معتقدید بدون کمک به انقلاب از دین داری خود بهره ای نمی بریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جزوه‌ی «نحله‌ی نجف» عرض کرده‌ام هنر عرفا در هر عصر نظر به حضرت حق است به نحوه‌ حضوری، یعنی به آن نحوی که طبق قاعده‌ی «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْنٍ» خداوند در مظاهر تجلی می‌کند و اصلی‌ترین تجلی خداوند که مادرِ همه‌ی تجلیات است تجلی بر قلب امام عصر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» است و به تبع آن تجلی بر زعیمی که با تمام وجود در ذیل امام عصر قرار دارد و مجلای اراده‌ی او در آن تاریخ است و در این رابطه در کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر زمانه» عرایضی داشته‌ام مبنی بر این‌که اگر در این تاریخ می‌خواهید حضور عرفانی برایتان خاطره نباشد و حقیقتاً عارفانه در عالم حاضر باشید باید در ذیل شخصیت حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» سلوک کنید. موفق باشید

10082

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: در سوال مربوط به شیخ فضل الله نوری به نظر شما این سنخ برخورد شما با مسئله درست است؟ در این حرف که با تغییر تصمیم سرنوشت هم تغییر می کند شکی نیست. اما آیا اینکه بگوییم تقدیر ما چنین بود و با اشتباه ما طور دیگری رقم خورد درست است؟ با عرض معذرت و ارادت
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند چند بار تقدیر این بود که حکومت به ما برگردد، ولی خطای شیعیان کار را عقب انداخت. این ادبیات در متون دینی ما مطرح است و حکایت از بصیرت خاصی دارد. موفق باشید
9673
متن پرسش
سلام علیکم: ان شااله عازم حج هستم چه کنیم نهایت استفاده را داشته باشیم و دچار کسالت نشویم و بهترین استفاده از وقت را بکنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در دو جزوه‌ی «حقیقت حج» و «وظایف حجاج پس از برگشت» داشته‌ام خوب است مطالعه بفرمایید و جزوه‌ی «حقیقت حج» را با خود ببرید. به هیچ‌وجه نگران نباشید با امیدواری تمام بروید و با رضایت کامل برگردید. بعد از وظایف واجب خود، هرچه توانستید طواف کنید با آدابی که آموخته‌اید. در حین طواف مناجات شعبانیه و یا دعای مکارم الاخلاق خوب است. بعد از طواف هرچه توانستید نماز بخوانید و بقیه‌ی فرصت‌ها را یا قرآن بخوانید یا به کعبه نگاه کنید. در زیارت ائمه«علیهمالسلام» هر روز زیارت جامعه‌ی کبیره را بخوانید لازم نیست نزدیک پنجره‌‌ها ی قبرستان باشید، با فاصله هم که باشد نتیجه‌بخش است، طرف صورت‌تان به سوی ائمه‌ی بقیع باشد. زیارت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» فراموش نشود. فرصت های باقی‌مانده در مسجد النبی را قرآن بخوانید با تدبّر و یا نماز بخوانید. موفق باشید
9480
متن پرسش
سلام: عیدتان مبارک: استاد عزیز اگر کسی تمایل داشته باشد در اسلام شناسی مطالعه کند ابتدا باید چه مراحلی را بگذزاند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا باید ادبیات عرب را خوب بگذراند و تفسیری مثل تفسیر المیزان را نیز با دقت دنبال کند تا آرام‌آرام صورت مطالعه‌ی مطالب دیگر برایش پیش آید. موفق باشید
9320

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب محضر استاد فرزانه: جوانی هستم ۳۳ ساله، (با سابقه چندین سال فعالیت های فرهنگی و قرآنی و مقید و حساس به رعایت اصول و موازین دین و احکام) که در معیارهای ازدواجم ملاکم برتری ایمان و اخلاق طرف مقابل هست به این امید که مایه پیشرفت و تعالی بنده باشند، و با این توقع تا به حال موقعیت ازدواج برایم فراهم نشده است‌‌‌، با این حال راضیم به رضای خداوند و واقفم به اینکه در قبال این تنهایی خداوند متعال چیزهایی برایم مرحمت فرموده که از شکرش عاجزم. با ابن اوصاف اولا آیا این حد معیار و ملاک توقع زیادی هست؟ دوما آیا ازدواج اینقدر مهم هست که یک نفر از این حد توقعش پایین بیاید و راضی بشه به ازدواج با فرد معمولی از لحاظ ایمان و اخلاق؟ یا بهتر بگم آیا اینقدر مهم هست که یک نفر از خودش و آینده معنویش بگذره؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر خواستگار انسان، واجبات را رعایت کند و مخالف انقلاب اسلامی نباشد و مانع تکالیف شرعی شما نشود، جای پذیرش دارد. موفق باشید
9166
متن پرسش
قبل از تولد پیغمبر، انسانها به سمت کدام غایت حرکت میکردند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر انسانی در هر زمانی نظر به ولیّ زمان خود دارد. جواب این سؤال در دل مباحث قبلی عرض شد که چگونه در طول تاریخ عالم به ختم رسالت و ختم ولایت سرّاً نظر دارد و با ظهور ختم رسالت و ختم ولایت شرایط عالم عوض شد و طبق قاعده‌ی «البدایات ترجع الی النهایات» ختم رسالت و ختم ولایت صورت خارجی یافت و اگر در زمانی غایت انبیاء و اولیاء بالفعل در عالم غیب بود، چرا بعد از ظهور ختم رسالت، آن غایت ظهور خارجی پیدا کرد؟ باز تأکید می‌کنم خوب است بدایة الحکمه به‌خصوص بحث قوه و فعل آن خوانده شود. موفق باشید
9045
متن پرسش
سلام استاد: شماره 9012 سوالی بود که بنده کرده بودم ممنون از جوابتون اما علت نداشتن نشاط روحی را نگفتید. بنده با خواندن کتابهای شما و رفتن به حوزه خیلی شاد بودم و نشاط عجیبی داشتم اما چرا الان که میخوام به وظیفم عمل کنم این نشاط را ندارم؟ یه سوال دیگه: خاطره ای خوندم از امام خمینی (ره)، ایشان به دختر یا عروسشون گفته بودن من حاضرم تمام عباداتمو بدم در عوض اون صبری که مادر برای بچش میذاره. صبر مادر اگه اینقدر ارزش داشته باشه پس باید اثرشو در معنویت و سلوک انسان نشون بده. پس چرا زنی که با این اعمال به جایی رسیده باشه در عرفان نداریم؟ آیا میشه فقط با انجام این وظایف انسان با امام زمانش ارتباط برقرار کند؟ آیا تا کنون کسی فقط با انجام این وظایف به جایی رسیده؟ اگه ما به جایی در زمینه انس به خدا نمیرسیم مشکلمون کجاست؟ اگر این شبهه برای من روشن کنید تا عمر دارم دعاگویتان هستم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: گاهی حالات معنوی محسوس نیست تنها موقعی که رفت انسان متوجه می‌شود در چه فضایی بوده و او نمی‌ دانسته. هرکس به هر جایی رسید تنها با انجام وظیفه‌ی شرعی رسید ولی بی سر و صدا. خودش مسئله‌ی خودش را با خدا حلّ کرده، خداوند بنا به مصلحت خودش بعضی‌ها را آفتابی می‌کند و بقیه او را می‌شناسند. تلاش کنید در انجام وظیفه هرچه بیشتر خلوص در میان باشد و نه چیز دیگر تا تنها خدا را داشته باشید. موفق باشید
8753

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: نام دقیق کتاب تأویلات قرآن مشهور به تأویلات محی‌الدین که مربوط به عبدالرزاق کاشانی است در تفسیر انفسی و باطنی چیست و از کجا می توان تهیه کرد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: دو جلد کتاب است که مرحوم عبدالرزاق کاشانی به عربی نوشته‌اند تحت عنوان «تفسیر قرآن محی‌الدین»، انتشارات ناصر خسرو می‌باشد. در نرم‌افزار جامع‌التفاسیر نیز هست. موفق باشید
7894
متن پرسش
با سلام و احترام در ابتدای زیارت حضرت زهرا خوانده می شود ای کسی که خداوند تو را قبل ازخلقتت امتحان کرد ایا این عبارت فقط راجع به ایشان است یا راجع به ما هم هست؟ باتوجه به این عبارت اگر خداوند میدانسته که بعضی از ما به جهنم میرویم چرا ما را خلق کرده‌است ایا این با عدل و حکمت خداوند تنافی ندارد
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در مورد حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» بحث بر سر آن است که خداوند می‌دانست آن حضرت در مقابل فاجعه‌ی انحراف بزرگ بعد از رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌توانند با مقاومت خود آن مأموریت بزرگ را به انجام برسانند و این غیر از آن است که خداوند می‌داند هرکس با اختیار و انتخاب خود سرنوشت خود را تعیین می کند. موفق باشید
6551
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار آقای طاهرزاده آیا برای سلوک تغییر شغل موبایلی و کامپیوتری نیاز است چراکه در روزهای جمعه و تعطیلات که با مردم سرو کله نمی زنم حضور قلب عجیبی دارم ولی در روزهای کاری خیلی کم می شود و حجاب دارم نمی دانم چکارکنم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید در شغل خود انصاف را و خوش‌رویی را رعایت کنید تا شغل‌تان بستر سلوک شما شود. لازم نیست کاری که می‌فرمایید عوض کنید بالاخره امروز موبایل و کامپیوتر جزء مایحتاج مردم است. موفق باشید
6523
متن پرسش
سلام استاد. این موضوع که در افواه عموم قید می شود که " گناه فلانی را شستند" به این مفهوم که مثلا تهمتی به وی زدند و این تهمت علیه اش پخش شد و... آیا واقعا در این صورت گناه فرد شسته می شود؟ یعنی این اتهامات منجر به پاک شدن کارنامه عمل فرد بی گناهی که در مظان اتهام قرار گرفته می شود؟ من روایتی را به این مضمون دیدم که اگر افرادی پشت سرت حرف زدند و این امر واقعیت نداشت تو را به ثوابی رسانده اند و...(البته قریب به این مضمون).حالا سوالم اینه که آیا واقعا گناه شسته می شود؟تشکر استاد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌قدر می‌دانم که بعضاً انسان در روز حساب به نامه‌ی اعمال خود می‌نگرد و اعمالی را در آن می‌بیند - اعم از حسنه یا سیئه – که او انجام نداده، وقتی می‌پرسد می‌گویند به غیبتی که کردی آن اعمال سیئه که به بقیه نسبت دادی به تو منتقل شد و یا به جهت غیبتی که از تو شد اعمال سیئه ات از تو برداشته گشت که البته زوایای بسیاری باید در صحنه باشد زیرا وقتی این حرف‌ها معنا می‌دهد که انسان مؤمنی عمل خلافی را انجام دهد و مایل نباشد در انظار عمومی ظهور کند بدین معنا که خودش نیز از آن عمل ناراضی است حال اگر این عمل را کسی ظاهر کند مصداق موضوع موفق می‌گردد. موفق باشید
نمایش چاپی