بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13443
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر و عرض تبریک به مناسبت عید غدیر: حضرتعالی در کتاب خویشتن پنهان می فرمایید: «حضور مطلق خدا چيزي است بالاتر از حضور حضرت جبرائيل و عزرائيل؛ چون آن‌ها بر اساس استعداد ما بر ما تجلي مي‌کنند امّا حضرت حق با حضور مطلق خود در صحنه است، کافي است متوجه چنين حضوري باشيم و جهت جان خود را به او بيندازيم، او به جهت رحمت واسعه‌اش بر ما تجلي مي‌کند.» آیا این درک حضور مطلق خداوند و ارتباط حضوری با خداوند بی واسطه صورت می گیرد یا از طریق ارتباط و رجوع به مظاهر جامع خداوند که همان ائمه (ع) و در مرتبه پایین تر ولی فقیه است، متذکر حضور خداوند می شویم؟ همانطور که حضرتعالی در کتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (ره) می فرمایید: «اگر بخواهيم به خدا رجوع کنيم به مظهر تامّ حضرت حق بايد رجوع کنيم که همان خليفه‌ي الهي است.» با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرض شد نسبت خدا با ما بدون حجاب و بدون واسطه است که در این رابطه فرمود: «إنّی قریب»، ولی نسبت ما با خدا از طریق مظاهر و واسطه‌ها ممکن است. موفق باشید

11739

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: ببخشید اگر می شود راجع به سؤال 11701بیشتر توضیح دهید. اجرکم عندالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جهت شرح بیشتر موضوع خوب است که صوت مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را دنبال بفرمایید. موفق باشید  

10341
متن پرسش
با سلام: آیا بر اساس مبانی حکمت متعالیه نفوس کملین هم جسمانیه الحدوثند؟ و اگر همینطور است پس در برهه ای از زندگیشان باید از مردم معمولی هم پایین تر باشند (گرچه بعدا به مقام کملین برسند) همچنین اصلا چرا نفوس کملین که ناقص نیستند باید به بدن تعلق بگیرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر نفسی جسمانیه‌الحدوث است ولی برای ائمه«علیهم‌السلام» حقیقت دیگری هست به نام نور عظمت که وسیله‌ای است جهت هدایت بشر توسط آن‌ها. بحث آن در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» شده. موفق باشید
10308
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام خدمت استاد عزیزم: چند سالی است در شهرستان خودمان در زیر زمین مسجد محل هیاتی را بنا کرده ایم که در ایام عزا مراسم عزاداری برپا می کنیم و سعی مان در این بوده است که به دور از حاشیه ها و مسایلی که اصل عزاداری را به حاشیه می برد پرهیز کنیم. مثلا از تبلیغات زیاد برای جذب حداکثر افراد و شلوغ کردن هیات به هرنحوی، یا زدن اسم و عکس مداح در تبلیغات و شهرت طلبی، اصل کردن سینه زنی، فیلم برداری و صدابرداری و پخش آن و ... در تمام این مدت تلاش ما بر این بوده که اخلاص را سرلوحه کار خود قرار دهیم، مداح هیات تمام تلاش خود را بر این قرار داده که اشعاری را در هیات بخواند که بارمعرفتی داشته و در کنار آن شور خود را نیز داشته باشد و سعی بر این بوده که نظام و انقلاب و پیروی از ولایت فقیه را سرلوحه کار خود قرار دهیم که این موضوعات در سایر هیات های شهرستان خیلی کمتر به چشم می خورد، تمام تلاش مسوولین هیات در حال حاضر عزت هرچه بیشتر انقلاب و نظام و بیان سیره امام و شهدا می باشد. استاد عزیز خوب می دانیم که هرچه راهی پرنتیجه تر باشد شیطان تلاش بیشتری در به حاشیه بردن و منحرف کردن راهیان آن راه را دارد. در هیات ما هستند گاها افرادی که مشکلاتی را هم ایجاد می کنند و با این کار تلاش هیات را به حاشیه هم می برند. عده ای از بزرگان هیات که به شدت مسایل و مباحث حضرتعالی را دنبال می کنند و سالهای قبل حضور پر رنگی در این هیات داشته اند امسال به این نتیجه رسیده اند که کار فرهنگی در هیات جوابگو نیست و این چند سال نتیجه ای در برنداشته و باید به سنت برگردیم و به مساجد رجوع کنیم و عزاداری های سنتی داشته باشیم و حتی موافق تعطیلی هیات می باشند، می خواستم قبل از شروع دهه ی پر از خیر و برکت محرم حسینی علیه السلام از نظرات ارزشمند جنابعالی برای پر بارتر شدن و انجام عمل مناسب بهره مند شویم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور که می‌فرمایید هیئت خوبی است، حداقل باید قدرت بازدارندگی داشته باشد. آری ظرفیت هیئت برای طرح مسائل عمیق فرهنگی نیست و لذا نباید به هیئت بسنده کرد. موفق باشید
8646

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: بعضی گفته اند منظور از شجره ممنوعه مقام و یا علم محمد و آل محمد(علیهم السلام) بوده و گویا منبع روایی هم دارد. نظر شما راجع به این تفسیر چیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین طور است که هیچ کس نباید طلب مقام عصمت آن عزیزان را بکند بلکه باید به کمک هدایت آن عزیزان به سعادت برسد. موفق باشید
7640
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و خسته نباشید خدمت استاد محترم حضرت استاد طاهر زاده ، آیا پیروی از توصیه و امر مادر ، انتخاب بزرگ انسان (جوان) می باشد یا خیر ؟؟ بنده 27 ساله و مجرد ، فوق لیسانس حقوق بین الملل دارم ، با وجود اینکه از صنفِ وکالت اصلا خوشم نمی اید ، مادر محترمم ، اصرار دارند که بنده در آزمون وکالت شرکت کنم و این حرفه را انجام دهم . با وجود کراهتی که بنده از این حرفه دارم ، آیا انجام امر ایشان ، انتخاب بزرگ است ؟ چگونه می توانم ، هدف دینیِ خود را داشته باشم و جهت دهی زندگی ام به سمت انتخاب بزرگ باشد ؟ آیا این بینش درست است که با خود و خدایم بگویم : «وکالت میکنم برای دفاع از حق و گرفتن از ظالم و دادن به مظلوم و تشکیل زندگی دادن و هزینه کردن درآمد در راه خدا ؟ و ... از این جور توجیهات ؟! استاد محترم ، علاقه و خواسته خودم این است که ، رشته تحصیلی ام را ادامه دهم (دکترا ، البته به عنوان یک وسیله برای هدف اصلی) ، برای خدمات بیشتر به اسلام و دینم و پر کردن فضاهایی که در این زمینه وجود دارد . خواسته خودم این است که حوزه علمیه و حقوق بین الملل را -به عنوان وسیله- انتخاب و دنبال کنم ، تا بتوانم به نقاطی که عرصه بین الملل و حتی دانشگاه ، پاسخ داده نشده و کم کاری شده است ، پاسخ داده و خدمت کنم و ... از این جور تصورات ! جناب استاد و پدر گرامی ، مدتها است (نزدیک 1 سال و اندی) که جوانیم درگیر این مشغله ذهنیست . کدام را انتخاب کنم ؟ امر مادرم (بسیار بر والدینم احترام قایل هستم و تا کنون بحمدالله همه زندگیم خوب است) یا آنچه خودم تصور میکنم درست است !؟؟ و اگر هیچکدام صحیح نیست ، چونه زندگیم را دینی کنم و به سمت حقیقت مطلق سوق و جهت دهی کنم ؟ با تشکر و آرزوی سعادتمندی و سلامتی روز افزون فرزند جوانتان ، اشکان
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اطاعت از والدین غیر از آن است که در چیزهایی که صاحب‌نظر نیستند هم از آن‌ها اطاعت کنیم. قرآن می‌فرماید: « فَلا تُطِعْهُما» از آن‌ها در امری که علمی در آن نیست اطاعت نکن، در عین احترامی که به آن‌ها می‌گذارید. ولی اگر خودتان به آن نتیجه رسیده‌اید که با نیت خدمت به مظلوم حقوق بخوانید بحث دیگری است. در هر حال در هر دو رشته امکان خدمت به خلق و رضایت حق فراهم است. موفق باشید
6207

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد می خواستم کتب برای محرم امسال مطالعه کنم کتب شماراچند وقت پیش خواندم اما به اجمال بود و من نیزشناختم محدود وفضای صحبت شما سنگین می خواستم ببینم کدام کتب را برای شروع ومقدمه معرفی می کنید؟ یا از کتب وصوت خودتان؟(-راز شادی امام حسین(ع) در قتلگاه زیارت عاشورا اتحادی روحانی با امام حسین(ع)-کربلا مبارزه با پوچی ها) تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: دی‌وی‌دی مربوط به مباحث کربلا و کتاب «کربلا مبارزه با پوچی‌ها» را دنبال بفرمایید، إن‌شاءاللّه مفید خواهد بود. موفق باشید
4086
متن پرسش
در سؤالات گذشته ما از شما پرسیدیم که: معنای شناخت قلبیِ مبادی غرب چیست؟ و شما در پاسخ فرمودید: همانطور که روح حاکم بر گناه را می‌شناسیم. آیا این برداشت ما صحیح است: «این که می‌گوییم: «روح حاکم بر غرب را باید قلباً احساس کنیم» به این معنی است که: بطلان این مبادی را باید قلباً بشناسیم؛ همانطور که وقتی با یک گناه برخوردمی¬کنیم، قلباً از آن مشمئز می¬شویم، وقتی هم که با مبادی غرب برخوردمی¬کنیم، باید چنین حالتی به ما دست بدهد.»؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم این‌که می‌فرمایید حرف درستی است. موفق باشید.
2971
متن پرسش
سلام. میخواستم بدونم زنده شدن مرده ها از نظر فلسفی چه توضیحی داره. مثل زنده کردن مرده ها بدست اولیائ خدا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: وقتی انسانی حامل اسم حیّ الهی شد همان‌طور که نفس ناطقه‌ی انسان در بدن او تجلی می‌کند و بدن را زنده نگه می‌دارد، می‌تواند نفس ناطقه‌ی انسانی که فوت کرده است را مدد کند تا بتواند بدن مرده‌ی خود را دوباره تدبیر نماید. موفق باشید
2567
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله وما یستوی الاحیاء ولا الاموات ان الله یسمع من یشاء وما انت بمسمع من فی القبور این سوال ایجاد شده است که اهل قبور نمی شنود . درست است که کافران اکنون هم مرده اند و نمی شنوند ولی خداوند می فرمایند کسانی که در قبر هستند را نمی توان شنوا کنی . شاید پاسخ فرمایید منظور از قبر -قبر برزخی است ولی از کجا ثابت می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ظاهراً آیه نظر به شرایطی دارد که عده‌ای به سخنان رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» بی‌محلی می‌کردند می‌فرماید این‌ها مثل مردگان هستند به این معنا که در عرف وقتی کسی حق را درک نکند می‌گویند مرده است. موفق باشید
2497

انسان شناسیبازدید:

متن پرسش
سلام.آیاضمیر خودآگاه وناخودآگاه در معرفت النفس تعریف وجایگاهی دارد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مراتبی از نفس که در ابتدای امر برای انسان محسوس نیست در اصطلاح روان‌شناسی به آن ضمیر ناخودآگاه می‌گویند. موفق باشید
2226

سیاست خارجیبازدید:

متن پرسش
باسلام. استاد سوالی از محضرتان داشتم که سوال خیلی از دوستان است و آن اینکه چرا رسانه ملی کشورمان و مقامات کشور در برابر کشتار مسلمانان در میانمار موضع چندان محکمی ندارند و یا در مورد کشتار مسلمانان چچن و یا در مورد کشتار مسلمانان آذربایجان؟ اما اگر یک فلسطینی زخمی یا کشته شود روزی هزار بار تصاویرشان در تلویزیون پخش می شود. استاد مگر مسلمان با مسلمان به لحاظ نژاد فرق دارند؟ اگر مسلمانان میانمار و آذربایجان و چچن اهل تسنن هستند فلسطینی ها هم اهل تسنن هستند. دلیل این فرق گذاری فاحش چیست؟ جز اینکه احتمالا ممکن است مسائل و مقاصد سیاسی پشت قضیه باشد؟ مگر رسول الله صلی الله علیه و آله نفرمود اگر مسلمانی فریاد دادخواهی مسلمانی را بشنود و کمک نکند مسلمان نیست؟مسلمین باهم چه فرقی دارند که حکومت ما -به عنوان ام القرای جهان اسلام- اینقدر تفاوت برایشان قایل است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: گاهی درگیری‌ها به اختلاف قبیلگی برمی‌گردد و باید مواظب باشیم دشمنان اسلام آن را به جنگ بین مسلمانان و غیر مسلمانان تبدیل نکنند، کاری که وزارت امور خارجه سعی می‌کند در میانمار انجام می دهد این است که موضوع به شکل رفع اختلاف دو قبیله حل شود . گاهی جنگ بین مسلمانانی است با روحیه‌ی القاعده که القاعده در چچن مأمور است برای تضعیف روسیه در جوامع بین المللی به نفع امریکا جنگ بین چچن‌ها و دولت روس راه بیاندازد که نظام دیپلماسی ما در این موارد به شکلی موضع‌گیری می‌کند که با همان بلندگویی که سعودی با روسیه برخورد می‌کند، برخورد ننماید و در آذربایجان نیز ظرائف خاصی هست که باید رعایت شود و بحمدالله دستگاه دیپلماسی خودش مواظب است ولی قضیه‌ی فلسطین یعنی تقابل با اسرائیل و اسرائل همه‌ی کفر است و باید با تمام وجود از فلسطین دفاع کرد تا با همه‌ی کفر درگیر شد. موفق باشید.
2088
متن پرسش
باسلام خدمت استاد گرامی : مدت تقریبا دوساله که به یک حالتی در روحم دچار شدم. خیلی از ضعف ان در رنجم و به ادعیه ها و قران پناه بردم. دانشجوی رشته معارف قرانیم..ومشکلی در اعتقاداتم ندارم بلکه بسیار به انها پایبندم وبه انها عشق میورزم.....بااین وجود نمیدانم چرایه حسه تکراری بودن روی زندگیم سایه افکنده...که هیچ چیزی برا التیام ان در دنیا نمیبینم. ....اگرچه گذران زندگی می کنم اما متاع های دنیا اگر هم یک شبه برای من مهیا شود التیامی برای این حس من نیست....بسیار عذاب میکشم و میدانم مشکل من یک مشکل روحی است....امابه هر دری زدم تا حال موفق به مهار این حس ناخوشایند نشدم ....نمیدانم چکار کنم....خواهش میکنم ازسوالم سرسری گذر نکنید ومرادر یافتن به ارامش روحیم یاری فرمایید....(حسی راکه میگویم در صورتی است که اعتقاد به معاد دارم نه مثل بعضی ها که فکر می کنندشاید هم خبری بعد این دنیا نباشد ...امامن به لطف خدا این اعتقاداتم راقبول دارم...میدانم هرروزکه میگذرد اگر با خداباشیم به کمالمان نزدیکتر میشویم اما باز این حس مدام عذابم می دهد)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: سعی بفرمایید اعتقاداتتان را از حالت حصولی به حضوری تبدیل کنید. مباحث معرفت النفسی اگر به روش حضوری دنبال شود خوب است. بعد از بحث معرفت نفس کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» انشاء الله مفید خواهد بود. موفق باشید.
2011
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد فرزانه بعضی ازعلما می گویند که در تربیت کودک برای آموزش عقاید باید از 7 سالگی شروع کرد به خاطر اینکه در روایات سن 7 سالگی را تعیین کرده است ولیکن چند سئوال مطرح می شود1) با توجه به وضعیت رسانه های بیگانه خصوصا ماهواره و اینترنت و بعضا رسانه های داخلی و در دسترس بودن راحت آنها برای همه سنین و در ارتباط بودن فرزند ما با دوستانی که از ماهواره تغذیه می شوند آیا باز هم سن آموزش عقاید 7 سالگی است؟ 2) آیا تفاوت استعدادهای یادگیری کودکان امروز و زمان ائمه علیهم السلام تأثیری در زمان شروع آموزش عقاید نمی گذارد؟ 3) آنچه کودکان در کودکی یاد می گیرند بسیار ماندگار است مثلا اگر قرآن را حفظ کنند ماندگاری بیشتری دارد تا در سنین بزرگسالی با فرض اینکه به حفظ قرآن بپردازند در این سنین، با توجه به این مطلب آیا بهتر نیست کارهایی مثل حفظ قرآن و ... از کودکی وقبل از 7 سالگی شروع شود؟با تشکر از زحمات شما التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آموزش عقاید غیر از توصیه‌های اخلاقی است، معلوم است که ما باید از همان ابتدایی که کودک خوب و بد را تمیز می‌دهد او را متوجه بدی‌ها بکنیم و از ارتکاب آن‌ها او را برحذر داریم، آری استعدادها متفاوت است و قاعده‌ی کلی آن است که به ذهن کودکان مسائل سنگین را تحمیل نکنیم. حفظ قرآن برای ذهن کودک اگر آمادگی‌اش را داشته باشد، چیز سنگینی نیست که به او فشار آید با تکرار آیات آن‌ها در حافظه‌اش می‌ماند. موفق باشید
1872

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خواستم بدانم که آیا نام مستقیم از امیرالمومنین علیه السلام در قرآن آمده است یا نه؟ و اگر نه چرا؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- تاریخ گواه است که در زمان نزول قرآن، اختلاف قومی و قبیلگی به قدری قوی است که همه چیز حتی دین را تحتالشعاع قرار داده است و با اندک بهانهای اختلافها سر بر میآورد. 2- اکثریت مردم هنوز ایمانی که در برابر توحید و حکم خدا تسلیم شوند را بهدست نیاوردهاند تا تنها به آنچه حکم خدا است تسلیم باشند که نمونهی آن را قبلاً در مورد نضربن حرث و اعتراضی که به انتصاب حضرت علی«علیه السلام» کرد ملاحظه فرمودید. 3- حضرت علی«علیه السلام» با اکثر تازه مسلمانان آن روز ، یعنی سرکردههای شرک دیروز جنگیدهاست و چندین و چند از پدران و برادران آنها را کشتهاست و ایمان این تازه مسلمانان آنچنان قوی نشده که از شرک پدرانشان متنفر باشند ، بلکه از علی«علیه السلام» ناراحتاند و عظمت علی«علیه السلام» هم به همین رعایت نکردن میل و رضای سران شرک بوده و هست. به طوری که طبق اسناد تاریخی نصف کشتههای بدر به دست علی«علیه السلام» بوده است. 4- روش سخنگفتن قرآن و هر مکتب تربیتی که بخواهد بشر را در طول تاریخ هدایت کند آن است که اصول کلی را مطرح کند تا بشریت براساس شرایط تاریخی خود ازآن اصول و قواعد کلی استفاده کند و با تفکر خود، تکلیف مخصوص به زمان خود را بیابد تا تفکر در دین تعطیل نشود و تحجر جای آن را نگیرد. در نتیجه: اگر نام علی«علیه السلام» در قرآن برده شده بود، با توجه به آنهمه تعصب، دیگر دو دسته مسلمان نداشتیم به نام شیعه و سنی، بلکه گروه کثیری از تازه مسلمانان مقابل اصل دین میایستادند و در چنان شرایطی ادامهی اصل اسلام به خطر میافتاد به همین جهت کاری نشد که لجاجت و استکبار آنها برانگیخته شود. امام صادق«علیه السلام» فرمودند : تعداد نمازها هم در قرآن نیست، مثل «بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَیْه» که معلوم نیست خداوند چهچیزی به پیامبر ابلاغ کرده و به عهدهی پیامبر است که آن را روشن کنند، زکات را هم قرآن نگفت به چه چیزهایی تعلق میگیرد و پیامبر(ص) روشن کردند، همچنان که گفت حج بهجا آورید، ولی کیفیت را نگفت، جایگاه پیامبر تبیین آیات است. آیا جریانات بعدی از جمله کشتن شیعیان حضرت علی«علیه السلام» به صِرف شیعهبودن و حتی کشتن فرزند حضرت فاطمهزهرا(س) در صحرای کربلا، نشان نداد که عدهای بودند که در عین لباس اسلامیت به هرقیمتی حاضر به پذیرفتن خط زلال اسلام در مسیر اهل البیت)علیهم السلام) نبودند؟ و لذا اگر نام علی«علیه السلام» در قرآن آمده بود براساس کینه با آن بزرگوار با اصل قرآن مقابله میکردند و حریم قرآن را میشکستند. و خداوند با عدم طرح نام علی«علیه السلام» قرآن را از چنین تجاوزاتی حفظ کرد. از طرفی پیامبرخدا(ص) با تایید علی«علیه السلام» در موارد مختلف، حجت را بر مردم تمام فرمودند. پیامبر(ص) میفرمایند: «اَنَا مَدینَةُ الْعِلْم وَ عَلیٌ بابُها، فَمَن اَرادَ الْعِلْمَ فَلْیَأْتِ الْبابَ» ( الغدیر، ج 6، ص 114) من شهر علم میباشم و علی درازهی آن شهر است، پس کسی که طالب علم است باید از دروازه بیاید تا به علم برسد. روایت فوق در متون علماء اهل سنت مورد پذیرش انها است و قبول دارند که از پیامبر(ص) صادر شده به طوری که احمد حنبل از هشت طریق آن را روایت کرده. این روایات میرساند که همة امت باید به امیرالمؤمنین«علیه السلام» رجوع کنند و وصول به علم پیامبر(ص) از ناحیهی علی«علیه السلام» ممکن است و میرساند که علی«علیه السلام» اَعلَم جمیع امت است و مسلم چنین کسی باید بعد از پیامبر(ص) ولایت جامعهی اسلامی را به عهده داشته باشد تا امت را در جمیع امور به هدایت برساند. نکته: آیا نیامدن نام علی«علیه السلام» در قرآن موجب میشود که نتوان به یقین در امامت و جانشینی آن حضرت رسید؟ یا با اندکی تفکر در قرآن و توجه به فرمایشات پیامبر(ص) به راحتی روشن میشودکه عالیترین مصداق بعد از رسولالله(ص) ، برای ادامهی ولایت دینی برمسلمانان ، علی«علیه السلام» است. آیا راه تاریک است، یا چشمها نسبت به واقعیت بسته شده است؟ آیا آنها که علی«علیه السلام» را پس زدند اسلام را در مسیری بهتر قرار دادند؟ به گفتهی مورخان اهل سنت، آن چند سالی که حضرت علی«علیه السلام» برسرکار آمد، مردم دوباره اسلام زمان پیامبر(ص) را به یاد آوردند؟ پس از جنگ جمل بعد از 25 سال که صحابهی پیامبر(ص) از علی«علیه السلام» فاصله گرفتهاند، به امامت آن حضرت نماز میخوانند. عمرانبنحصین از صحابهی پیامبر(ص) میگوید: «صَلّی عَلیُّ عَلَیْنا بِالْبَصْرةِ فَقال: ذَکَّرَنا هذا الرّجل صَلاةً کُلُّنا نُصَلِّیها مَعَ رَسولالله(ص) » با علی«علیه السلام» در بصره نماز خواندیم، نماز او طوری بود که یادمان آمد نمازی که با رسولخدا(ص) میخواندیم.( صحیح بخاری، ج1 ، ص200، حدیث 784)چون در این مدتی که گذشته بود نماز هم به آن معنی واقعیاش از صحنهی زندگی مردم خارج و به فراموشی سپرده شده بود، به طوری که شهابالدّینزهری از علماء اهل سنت و از تابعین میگوید: «دخلتُ علی اَنَسِبنمالک بدمشق وَ هُوَ وَحْدَة یَبْکی»؛ پرسیدم چرا گریه میکنی؟ گفت: «لا اعرفُ شَیْئاً مِمّا کانَ علی عهدالنّبی(ص) الاّ الصّلاة وَ قد ضُیِّعَت» از آثار رسولخدا(ص) چیزی جز نماز نمیدیدم که آن را هم از بین بردند.( موطأ مالک، ج1، ص93) یعنی؛ نمازی که امروزه خوانده میشود سنخیتی با نماز پیامبر(ص) ندارد. محمدبنادریسشافعی از وهببنکیسان نقل میکند که میگوید: «کُل سُنَّةٍ مِنْ سُنَنِ رَسُولالله قَد خُیِّلت حَتَّی الصَّلاة» در طول دوران خلفا، تمام سنتهای پیغمبر دستخوش تغییر شد، حتی نماز. آنچنان همه چیز تغییر کرد که وقتی امیرالمؤمنین«علیه السلام» در هنگام خلافت، امام حسن«علیه السلام» را میفرستند که مردم را متذکر کند، نماز تراویح که به جماعت میخوانید بدعت است و ریشه در کتاب و سنت ندارد، مردم فریاد میکنند: «وا سُنّتا عمرا، وا سُنّتا عمرا» حضرت علی«علیه السلام» امام حسن«علیه السلام» را میخوانند که رها کن.
371

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام . گاهی پیش می آید که انسان با دیده ای خاص به قرآن مینگرد به گونه ای که واقعا احساس میکنم که حقایق بزرگی در آن نهفته است و لذا ترس وجودم را فرا میگیرد و این باعث میشود وقتی میخواهم بروم قرآن بخوانم بترسم و قرآن نخوانم. البته آموخته هایم میگوید شیطان نمیگذارد به سمت قرآن بروی. اما میخواهم برانم که این حالت خوب است یا بد ؟ ( بعضا که با تمام وجود دعا میخوانم و قلبم تازه برای گرفتن حقایق قرآن آماده میشود ، ترسم بیشتر میشود) و میخواهم برانم چه طور باید با این احساس برخورد کرد؟ و سوم این که اگر قرآن چگونه خوانده شود بهتر است؟ با تشکر فراوان وآرزوی توفیقات روز افزون برای شما.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام ابتدا باید از طریق تفاسیر قرآن، با قرآن مرتبط شد تا به کمک مفسران قرآن، قرآن برای جان ما نرم شود، بعد از آن‌که روح ما آمادگی ارتباط با قرآن را پیدا کرد همان‌طور که می‌فرمایید حیرت شروع می‌شود و این حیرت چیز خوبی است به‌طوری که رسول‌خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» از خدا تقاضا می‌کنند: «رب زدنى فیک تحیرا »؛ خدایا! در رابطه با خودت واسماء حسنایت ، بر حیرتم بیفزا. مرحوم قاضی طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» در رابطه با چگونگی قرائت قرآن فرموده‌اند: «علیکم بقرائة القرآن الکریم فی‌اللیل بالصوتِ حزین، فهو شراب المؤمنین» بر شما باد به قرائت قرآن کریم در شب و با صوت حزین، که آن شراب مؤمن است. موفق باشید
22246
متن پرسش
همسفر شهدا: سلام عرض می کنم خدمت استاد طاهرزاده: استاد، تا حالا در زندگی اینطور دچار حیران نشده بودم. تنها راه نجات از سرگردانی ام را مشورت گرفتن از شما دیدم، تا با نصایح شفاف و حکیمانه تون راه درست را بهم نشان بدین ۱. استاد از طرفی دلم خیلی حال و هوای خواندن فلسفه و عرفان دارد هم نظری و هم طی کردن عملی، ولی شدید دچار سرگردانی شدم. از طرفی می بینم افرادی دارند به جامعه خدمت می کنند و حتی به شهادت می رسند مثل شهید حججی، ولی نه فلسفه خواندند، نه عرفان خواندند و نه حتی سیر و سلوک عرفانی اشخاصی مثل علامه حسن زاده را داشتند. و همچنین می بینم افرادی مثل استاد رائفی پور و دکتر حسن عباسی به شدت به انقلاب خدمت می کنند، بدون اینکه فلسفه و عرفان بخوانند؛ یا اینکه سیر و سلوک داشته باشند. و از طرفی می بینم شخصی مثل علامه حسن زاده آملی و شاگردان ایشان هیچ کاری برای انقلاب نمی کنند. نه در مورد برجام، نه در مورد سند 2030 نه در مورد fatf و.... هیچ روشنگری نمی کنند. استاد موندم آیا فلسفه و عرفان بخوانم یا نه؟ ولی به شدت دلم دوست داره. چون خیلی دوست دارم به انقلاب و رهبری خدمت کنم و روشنگری بکنم. می ترسم با خواندن فلسفه و عرفان از این کارها بمانم. یا حتی بی خیال بشم. حالا موندم راه کدام یک درست هست؟ راه علامه حسن زاده آملی یا راه شهید حججی و استاد رائفی پور و دکتر عباسی ها؟ ۲. از طرفی استاد چون متاهل شدم و به شدت دغدغه امور مالی دارم، هر چقدر دوست دارم هجرت کنم و برم به قم تا از اساتید عرفان و فلسفه بهره ببرم دائم ترس از این را دارم که نکند در امور مالی بمانم. به همین دلیل پیش خودم میگم همین اصفهان بمان و کاری به فلسفه و عرفان نداشته باش و بیشتر به کسب و درآمدت بپرداز و تبلیغ در فضای مجازی. ۳. استاد بنده طلبه پایه شش حوزه اصفهان هستم. الانم دارم در فضای مجازی تبلیغ می کنم و حتی مشاوره میدم. مشاوره می دهم ولی فقط با کتاب هایی که خواندم بدون اینکه دوره خاصی بگذرانم یا مدرک داشته باشم به همین دلیل، از پولی که میگیرم، عذاب وجدان دارم و میگم نکنه حرام باشه؟ ۴. نکته دیگه اینکه استاد طلبه هایی را می بینم که تشکیلات راه اندازی کرده اند و دارند به اسم تبلیغ دین مشاوره میدند و تدریس می کنند بدون هیچ تخصصی و مدرکی و کلی دارای شهرت و ثروت شدند، خیلی از نظر ذهن اذیت میشم میگم ببین تو این همه کتاب خوندی و فایده نداشت ولی فلان طلبه الان تشکیلات راه انداخته و کلی پول درمیاره و شهرت داره. استاد خواهش می کنم مفصل و شفاف جواب هر چهارتا سوالم را بدین. بنده تمام کتب شما، آقای صفایی حایری، علامه طهرانی، آیت الله مهدوی، نزدیک صد جلد کتاب در مورد شهدا و کتاب های فراوان دیگه مطالعه کرده ام ولی الان هیچ قدرت تشخیصی برای پیدا کردن راهم ندارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم: 1ـ در این که بتوانید از همین طریق مشاوره کسب در آمد کنید کار خلاف شرعی انجام نداده‌اید و معلوم نیست آن تخصص‌ها بهتر از آن‌چه شما با مطالعات خود به دست آورده‌اید به شما کمک کند.

2ـ نگاه فلسفی اگر به طور صحیح جلو برود، در گذرگاه‌های اصیل، کمک‌های شایانی می‌کند و مسلّم اگر آن عزیزانی که نام بردید از تفکر فلسفی اصیلی برخورداد بودند، مخاطب خود را با عمق و آینده داری بیشتری کمک می‌کردند. با این همه، انسان‌ها ذوق‌های متفاوتی دارند و نباید اگر کسی ذوق فلسفی ندارد، ملامت شود بر این‌که نمی‌تواند فلسفه بخواند. عرفان نیز از همین مقوله است. به این فکر کنید که به ما گفته‌اند «مداد العماء افضل من دماء الشهدا». بالاخره اگر روحیه‌ي عرفانی حضرت امام نبود بسیاری از این حماسه‌ها که در دفاع مقدس به میان آمد معنا پیدا نمی‌کرد تا انجام شود.

3ـ کسب روزی حلال در هر صورت کار ارزشمندی است ولی نباید در کسب آن گرفتار حرص و یا مقایسه با دیگران شد. موفق باشید

15828

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده ی عزیز: با توجه به تاکیدات مکرر شما در کتب «جوان و انتخاب بزرگ» و «ادب خیال، عقل و قلب» به ورزش کردن، سئوالی در ذهن ما پیش آمده که چه نوع ورزشی مدنظر اسلام است یا در کدام ورزش می توان به تمام ابعاد وجودی خود پاسخ داد؟ و مسئله ی دیگر این که چقدر باید برای این موضوع وقت گذاشت؟ آیا توصیه می شود که در باشگاه ها ثبت نام کرد و در هفته، سه جلسه ی یک ساعت و نیمه به باشگاه رفت تا ورزش کرد؟ خیلی ممنون و متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده در ورزش تحرکی منظم و کلاسیک است، حال به هر صورت که باشد، ولی ورزش قهرمانی منظور نیست. موفق باشید

14983
متن پرسش
سلام استاد: در امر تبلیغ سوال اساسی از شما دارم. که شما هم باید به بنده جوابی اساسی بدهید. (نشان به آن نشان که خود شما هم این سوال اساسی را از اساتیدتان می پرسیدید و دوباره نشان به آن نشان که اگر جوابی کوتاه و یا اجمالی می دادند ناراحت می شدید). من هم ناراحت می شوم اگر جوابتان کوتاه باشد. سوالم دو قسمتی است: 1. «چه کاری در امر تبلیغ را انجام دادید که اگر انجام نمی دادید بهتر بود. چه کاری را انجام ندادید که اگر انجام می دادید بهتر بود؟》 2. ( در امر طلبگی هم سوال بالا را پاسخ دهید.) بنده طلبه هم مانند شما این سوال را جدی پرسیدم و انتظار جوابی به جان نشین از حضرت استاد دارم و قانع نمی شوم به دو خط یا سه خط و امثال آن. اینها را بنده به عنوان تجربه و شیوه تبلیغ در جایی یادداشت می کنم. ممنون التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کوتاهی‌هایی حتماً داشته‌ام که إن‌شاءاللّه خدا خودش به حکم «انّ الحسنات یذهبن السیئات» جبران می‌کند. نوع زندگیم طوری بوده است که باید هرچه زودتر شغلی دست و پا می‌کردم و به همین جهت شرایطی برای تمحضِ در فقه برایم پیش نیامد که اگر آن شرایط فراهم بود، کار بهتر جلو می‌رفت. تعجبم از شماست که چگونه انتظار دارید وقتی هر روز با تعداد زیادی از سؤال روبه‌رو هستم که بعضی را نیز باید به صورت شخصی جواب دهم و همین امر بیش از دو ساعت بنده را به خود مشغول می‌کند؛ انتظار دارید برای شما مفصّل سخن بگویم، به‌خصوص که می‌بینم بعضی از کاربران به جای طرح سؤال‌های جدّی، سؤال‌های عادی خود را که به روش‌های دیگر می‌توانند بپرسند، باز از طریق این سایت سؤال می‌کنند. کاری که در مصاحبه‌های تلفنی روزهای یکشنه و 5 شنبه‌ انجام دادم و مجبور شدیم به‌کلّی آن وسیله‌ی ارتباط را قطع کنیم. زیرا رسالتی که ما برای خود تعریف کرده‌ایم به عنوان سرباز ناچیزی از این انقلاب بزرگ، احیایِ تفکر دینی و قدسی است و نه چیز دیگر، به شکلی که بعضاً عادت کرده‌اند به جای آن‌که سؤالات خود را با مطالعه‌ی عمیق جستجو کنند، می‌خواهند با فرهنگِ سؤال و جواب مشکل خود را حلّ کنند و این غیر ممکن است. تنها در صورتی جواب‌ها برای آن‌ها مفید است که پس از مطالعات، سؤالی برایشان پیش آید. موفق باشید

14377
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: يكي از دوستان بنده قصد برپايي جشن و سرور به مناسبت به درك واصل شدن محمدبن عبدالوهاب (پايه گذار وهابيت) (آخر ذي القعده1207ه ق) را دارد بنده جهت اطلاع خودم و احيانا روشن كردن دوستم خواستم نظر حضرتعالي را جويا شوم كه آيا اصولا گشتن بدنبال اينگونه فرهنگ ها و جبهه گيري و يا اقدام عملي لازم و يا صحيح است يا اين نيز مثل دهه محسنيه و امثالهم است و در مقابل اينگونه برنامه ها و جلسات چه بايد كرد؟ عذر خواهي مي كنم و سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کارهای بزرگی را به عهده داریم، چرا به این امور سطحی و ساده بپردازیم؟! در حالی‌که خداوند می‌فرماید: «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ» شما بهترین امتی هستید که در بین جهان بشری به صحنه آمده‌اید تا معروف یعنی آن‌چه که فطرت‌ها به دنبال آن هستند را، متذکر شوید و از منکر، نهی کنید و ایمان به خدا داشته باشید. این نوع کارها که می‌فرمایید ما را از وظیفه‌ی بزرگ‌مان باز می‌دارد. ملاحظه کردید که چگونه مقام معظم رهبری در راستای رعایت چنین آیاتی برای جوانان اروپا نامه می‌نویسند. موفق باشید

13130
متن پرسش

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد فرهیخته: غرض از مزاحمت، ما قصد داشتیم در روز تولد شهید آوینی 31 شهریور همایشی در تهران برای ایشان برگزار کنیم و جهت مراسم به دنبال استادی هستیم که نگاهی جامع مانند شما به این انسان حکیم داشته باشد. بسیار خوشحال می شویم اگر از وجود ارزشمند خود شما بهره مند شویم اما اگر مقدور نیست لطفا عزیزی را به ما معرفی بفرمایید. در پناه حق

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده که خودم متأسفانه نمی توانم خدمت‌تان باشم و بحمداللّه عزیزان زیادی در تهران جهت این امر تشریف دارند. مثل آقای دکتر محمد رجبی، و آقای دکتر اصغر مصلح و آقای دکتر یامین‌پور و آقای دکتر باوند و ده‌ها و صدها انسان فرهیخته‌ای که متوجه اشارات قدسی مرحوم شهید آوینی به تاریخی که در آن قرار داریم هستند، و این بهنرین نگاه به شهید آوینی است. موفق باشید

11956

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر شما: راه و روش درمان و ریشه کردن شک و تردید چیست؟ اگر شک و تردید به گونه ای باشد که واضح ترین استدلالها هم برای رفعش کارساز نباشد چه کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابن سینا می‌گوید این افراد با رجوع به مباحث ریاضی می‌توانند تفکر خود را شکل دهند. موفق باشید

10373

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
اگه کسی امکان استفاده از سهمیه ای که به ایثارگران و شهدا رو میدن واسه تحصیلات استفاده کنه،‌ مخصوصا در زمینه های مالی، ‌به نظر شما با خط و راه اصلی که شهدا واسش رفتن،‌ در تضاد نیست؟ آیا بهتر نیست کسی که میتونه ازش استفاده کنه،‌ هر چند نیاز هم داشته باشه، ‌استفاده نکنه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این امکانات، امکاناتی است که نظام اسلامی برای جبران خساراتی که به آن خانواده‌های گرامی رسیده است، قرار داده‌اند و دلیل ندارد برای جبران یک‌هزارم آن خسارات از آن امکانات استفاده نکنید. حقی است که نظام برای آن‌ها قائل شده. موفق باشید
10093
متن پرسش
سلام علیکم: فرموده اید: «بعضی از انسان‌ها از نظر طینت و شخصیت عموماً امور الهی را انتخاب می‌کنند و شخصیتاً خود را در انتخاب‌های معنوی می‌پرورانند با این‌که می‌توانند انتخاب‌های غیر الهی داشته باشند و اهل‌البیت«علیهم‌السلام» نمونه‌ی کامل چنین شخصیتی هستند» گناه شخصی که شخصیتش اینچنین نیست چیست؟ اگر عین ثابته فردی تمایل به بدی دارد چرا خدا عقابش می کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این دیگر مربوط به خود شخص است که آیا مطابق عهد الهی‌اش که در فطرت خود دارد انتخاب کند و یا نه، به همین جهت آن‌هایی که مطابق عهد الهی‌شان عمل نکنند فردای قیامت خود را ملامت می کنند. موفق باشید
10056
متن پرسش
سلام علیکم: شما در بحث اصحاب امام حسین (ع)، این شخصیتها را شدیدا زمان شناس می دانید لکن مقام معظم رهبری در بحث عبرتهای عاشورا معتقدند خواصی که در کوفه مسلم را تنها گذاشتند و بعد در کنار اباعبدالله به شهادت رسیدند در حمایت مسلم زمانشناسی آنها اشتباه بود و عمل به هنگام در حمایت از مسلم ننمودند و همین امر منجر به شهادت سید الشهدا (ع) شد. این تناقض چگونه حل می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور که می‌فرمایید نیست. اصحاب کوفی حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» هیچ‌وقت مسلم را تنها نگذاشتند، بحث بر سر امثال سلیمان‌بن صرد بود نه مسلم بن عوسجه و حبیب‌بن مظاهر. موفق باشید
نمایش چاپی