باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به ضعفهایی که در نظام اجرایی کشور هست ولی نمیدانم در مورد موضعگیریهای ولیّ فقیه، کدام مورد است که تفاوتی بین موضعگیری رهبری با سیرهی امیرالمؤمنین«علیهالسلام» میباشد؟ مگر در زمان امیرالمؤمنین«علیهالسلام» که کلیّت نظام، مقابل معاویه و امثال معاویه بود در درون نظام خنّاسهایی نبودند که چهرهی نظام را آلوده میکردند؟ ولی با آن موضعگیری کلّی که حضرت داشتند، مسیر، مسیر درستی بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحثی که متذکر توحید افعالی است إنشاءاللّه جوابگو خواهد بود. فکر میکنم کتابهای «فرزندم اینچنین باید بود» و جزوهی «معارف اسلامی 1» نکاتی داشته باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما باید در این امور از چند نکته غافل نباشیم یکی اینکه هرکس در وظیفهی فردی خود نسبت به فقر فقرا باید کوتاهی نکند و عملاً فقر فقرا برای امتحان بقیه است، دیگر اینکه متوجه باشیم انقلاب اسلامی یک رویکرد کلّی در تاریخ ما است که اگر آرامآرام بسترِ تحقق آن فراهم شود تنها بستری است که امید آزادشدن فقرا از چنین مشکلاتی که برشمردهاید فراهم خواهد شد و راه اصلی همین است. سومین نکته در رابطه با دولتها است که بعضاً دغدغهی ادارهی کشور را دارند بدون آنکه نسبت به فقرای جامعه نظر خاصی داشته باشند و بعضی از دولتها تمام تلاششان آن است که در هر تصمیم و برنامهریزی جانب فقرا رعایت شود و این وظیفهی ما است که سعی کنیم در انتخابات اینچنین دولتهایی تقویت شوند تا انقلاب اسلامی هرچه بیشتر به اهداف عدالتمدارانهی خود برسد. موفق باشید
- باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده خدا را از اینهمه همزبانیِ جنابعالی و دلسوزیِ آن رفیق ناصح شکر میکنم. از عظمت انقلاب همین بس که چنین ناصحانی فهیم و آن دلسوزانی ناصح را تربیت نموده که هر دو دغدغهی درخشش انقلابی را دارند که در این تاریخ طلوع کرده است. نمیدانم از دلسوزی آن عزیز ناصح بیشتر باید شکر کرد که این چنین دغدغهمند تلاش دارد معارف نورانی الهی در حجاب نرود و در غبار سیاستزدگی قرار نگیرد؛ یا از همدلی جنابعالی که با سخن خود در نوشتهی فوق بهتر از آنچه من میخواستهام بگویم از زبان بنده اظهار فرمودهاید. آیا این معجزهی انقلاب نیست که در حال پروراندن چنین شخصیتهایی عجیبی است که ره صدساله را در ذیل انقلاب نورانی حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» یکشبه طی کردهاند؟! گفت: «زانکه او کف دید و دریا را ندید / زانکه حالی را دید و فردا را ندید» بیچاره آنهایی که انقلاب مقدس اسلامی را میخواهند در آینهی خیابان و ادارات و بازاری که هنوز گرفتار روح مدرنیتهاست پیدا کنند و متوجه نیستند در باطن این تاریخ چه روحهای بزرگ و چه شعورهای متعالی در حال تولد است.
بنده حرفی بیشتر از آنچه که حضرتعالی در جمعبندی هوشیارانهی خود زدهاید ندارم. امیدوارم خداوند از ما قبول فرماید که از این طریق راهِ اُنس خود و دوستان را به خدایی که توسط حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» در این تاریخ ظهور کرد، رهنمون باشم.
گفته میشود بعد از آنکه مرحوم علامه محمدتقی جعفری آن حکیم عارف که برای آیندهی خود سخت به روحانیت او محتاجیم، پس از شرح مثنوی، مولوی را در خواب دید که با تعجب از او میپرسد که مثنوی ما اینهمه معنا داشت و ما نمیدانستیم! و این قصهی بین من و شماست که گویا بنده باید متن جنابعالی را چندبار بخوانم تا بفهمم چه چیزهایی گفتهام. آیا با توجه به چنین افرادی جای آن نیست که باید شدیداً به آیندهی انقلاب امیدوار بود؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با شما موافق هستم که باید در نحوهی حضور خودمان در این تاریخ جدّاً فکر کرد. تفکر، یک موضوع تاریخی است و انسانها و ملتها باید در بستر تاریخی که دارند مراحل تفکر را یکی بعد از دیگری طی کنند تا قدم قدم به تفکر نهایی که متناسب با اهدافی است که برای خود در نظر گرفتهاند، برسند از این رو ما باید متوجه باشیم فعلاً در کدام مرحله از تفکرِ تاریخی خود قرار داریم تا جایگاه خود را پاس داریم و موقعیّت خود را جدّی بگیریم.
در غرب وقتی رنسانس از حالت شورِ احساسیاش جلوتر آمد و به طور طبیعی به بازخوانی خود نشست، زمینه ظهور یک نوع تفکر شروع شد که حاصل آن بازخوانی، شخصیتهایی مثل هگل و شلینگ و فیخته شد که پدران فکری فرهنگی غرباند. در انقلاب اسلامی نیز این سیر در حال وقوع است ولی با رویکرد قدسیِ مخصوص به خود.
در غرب بعد از شور احساسیِ رنسانس، آرامآرام اندیشیدن نسبت به تاریخی که در آن قرار گرفتند به صورتی جدّی پیش آمد و در واقع میتوان گفت هگل و همدورهایهایش حاصل میز فکرهاییاند که بعد از آن شورِ رنسانسی ظهور کرد. این کار مهمی است که افرادِ متعلق به انقلاب اسلامی نیز بتوانند آرامآرام وارد فاز اندیشیدن نسبت به تاریخی شوند که در آن قرار دارند و معلوم است که فکرکردن فضای خاص خود را میخواهد و باید افق خاصی در میان باشد. بنده معتقدم ما نیز میتوانیم آرام آرام خود را به تاریخی وارد کنیم که تاریخ تفکر نسبت به جایگاه انقلاب اسلامی است و بدانیم انقلاب اسلامی در مسیر حرکتِ خود به جلو در حال ظهور و طلوع زمینهی تفکرِ خاصی است که میخواهد به طور همه جانبه خود را بیابد، البته نمیگویم در آن فضا قرار گرفتهایم، معتقدم در حال ورود به آن نوع فکر هستیم.
البته چون آن فکری که امثال هگل بدان نظر داشتند در زمینهای مطرح شد که از یک طرف ارسطوئی و از طرف دیگر از تثلیث کلیسائی متأثر بود، به آن نتیجهای که باید برسد نرسید و با آن همه دقت که هگل نسبت به هندسه فکری خود داشت و واقعاً هم چیز عجیب و غریبی بود. با این همه به بن بستی که آن مکتب در مقابل خود داشت و کلیسا نتوانست با طرح فلسفی سیاسی هگل خود را بازخوانی کند، کلیسا نتوانست به نتیجهای که هگل میخواست برسد، برسد إلاّ آنکه بگوئیم زمینهای شد جهت ظهور نهضت پدیدارشناسی.
هگل با آن حیطهی تفکر و عمقی که به فرهنگ غرب داد تصور میکرد میتواند همه مسائل را حل کند و واقعاً کسی که در آن تاریخ با آن اندیشه روبهرو میشد گمان میکرد هگل ابهامات حرکت مدرنیته را جهت رسیدن به مقصدی که مدرنیته برای خود طراحی کرده رفع میکند و غرب به مطلوب خود برسد. هگل یک شخصیت مذهبی است و میخواهد کتاب مقدس را به تاریخ خود برگرداند، البته جایگاه تاریخی هگل بسیار پیچیدهتر از این حرفها است که بنده بتوانم به این راحتی توصیفاش کنم. عرض بنده تنها آن است: همانطور که رنسانس در مسیر خود به منزلهایی رسید که در نهایت به هگل و امثال هگل منجر شد، ما نیز به یک معنا باید این مسیر را طی کنیم تا بتوانیم در شرایط تاریخیِ تفکرِ نسبت به انقلاب اسلامی وارد بشویم و این نشستها میتواند ما را در آن شرایطِ تاریخی قرار دهد که نتیجهاش هگل میشود، البته با رویکرد قدسیِ مخصوص انقلاب اسلامی و نظر به نور مهدی(عج)، هر چند ما هنوز به آن بلوغ از تفکر که شایسته هدف بزرگ انقلاب اسلامی است نرسیدهایم. افق ما بحمدالله حضرت مهدیg است و همین امر انقلاب اسلامی را آیندهدار کرده است. هگل به نکات ظریفی از معرفت نزدیک میشود حتی به حرفهایی که محی الدین در عرفان نظری پیش میکشد نظر دارد، ولی نمی تواند بهره لازم را از آن نکات ببرد زیرا زیرساختهای فکری فرهنگیِ لازم در آن زمین موجود نبود[1] و ما در جایی هستیم که در سیر حرکت انقلاب اسلامی میتوانیم قدرت تفکر را إنشاءالله به جامعهمان برگردانیم. با این فرض که عزیزان در شرایطی از آمادگی و تفکر قرار دارند که نحوهای از تاریخسازی به صورتی که انبیاء داشتند را در خود دارا میباشند.
موفق باشید
[1] - انقلاب فرانسه سرچشمهی تفکر هگل است و میتوان گفت انقلاب اسلامی میتواند سرچشمهی تفکری شود که روح انقلاب اسلامی را در خودآگاهی مخصوص به خود تبیین کند و به یک معنا انقلاب اسلامی، هگل خود را متولد نماید. در رابطه با شخصیت فکری هگل به کتاب «هگل» از آقای دکتر علی اصغر مصلح، از انتشارات علمی رجوع فرمائید.
با سلام و درود خدمت شما استاد محترم: چرا رهبری سخنانی از جنس پیشگویی زیاد میگوید؟ چرا رهبر از اندیشههای عقلایی در مملکتداری فاصله گرفت و همهی سرمایههای ایران را صرف پروژهی ظهور کرد؟ آیتالله العظمی گرامی در مصاحبه ای گفت من از ۵۰ سال پیش به مرحوم آیتالله العظمی بهجت گفتم خوابهای شما محقق نمیشود و همانطور که تاکنون دیدهایم محقق نشده است. مرحوم آیتالله ناصری هم بشدت تحت تاثیر سخنان آیتالله بهجت بود و سخن آیتالله بهجت را مبنی بر اینکه حتا پیرمردهای شما هم ظهور را درک میکنند افشا کرد ولی آن عزیزان پیرمرد رفتند و ظهور نشد. محمود احمدی نژاد هم بشدت تحت تاثیر کرامات و سخنان جن "اسفندیار رحیم مشایی" و سخنان جن "علی یعقوبی" بود و دیدیم که چقدر آمریکا و اسرائیل را تحریک به حملهی نظامی به ایران میکرد و هزینههای بسیار زیادی برای جمکران و نشر فرهنگ بسوی ظهور کردند، معتقد بودند که ظهور با حمله اسرائیل و آمریکا به ایران آغاز میشود. آثار از نوار پیاده شده علی یعقوبی را به رهبری دادند و و به ایشان گفتند شما سید خراسانی هستی و شما یکی از ارکان ظهوری. ایشان را علاقمند به موضوع ظهور و تلاش برای بسترسازی منطقه از یمن تا لبنان برای جلوانداختن ظهور کردند. علی یعقوبی گفته بود اگر ظهور را جلو نیندازید ممکن است تا چهارصد سال دیگر هم ظهور نشود. زمانی که محمود احمدینژاد در دور اول ریاست جمهوری بود، رهبری در جلسهای به او گفت همینطور محبوب مردم باش تا در دور دوم رای بیاوری. محمود گفته بود که کار به دور دوم نمیکشد و ظهور رخ میدهد. ولی ظهور نشد. بنده بجهت داشتن دانشجویی که خواهرزاده علی یعقوبی بود در جریان اندیشه بسوی ظهور علی یعقوبی قرار داشتم. آن دانشجو سال ۸۳ همهی cd های سخنرانی ها و همهی جزوات و کتاب چهل شب با کاروان حسینی علی یعقوبی را بمن داد و من همه را به دقت مطالعه کردم. تیم یعقوبی و احمدی نژاد یک CD منتشر کردند و در آن cd اقدام به تطبیق شخصیتهای نام برده شده در روایات ظهور با شخصیتهای حقیقی کنونی کردند. مراجع قم به تطبیق دادن ها اعتراض کردند. و آن مراجع از سوی عوامل اینها مورد اهانت قرار گرفتند. اینکه کلیهی سیاستگذاری های کشور در کلیهی زمینهها خارج از چارچوب علم و عقلانیت به پیش میرود، همه به دلیل به پیش بردن امور در چارچوب اندیشهی بسوی ظهور است. اکنون هم که احساس می کنند شرایط پایانی دورهی خدمت مقام رهبری نزدیک شده است، بشدت احساس می کنند که ظهور بسیار بسیار نزدیک است، زیرا بنا به سخنان مرحوم آیتالله العظمی سید رضا بهاءالدینی قرار است ظهور قبل از درگذشت مقام معظم رهبری رخ بدهد. سخنان آیات عظام بهاءالدینی و بهجت بیش از دیگران در ذهنیت سازی مقام رهبری تاثیر گذاشت که ایشان از اندیشههای علمی و عقلایی در مملکتداری فاصله بگیرند و همهی سرمایههای ایران و حتا آبروی خود را صرف پروژهی ظهور کنند. بخاطر بیاورید محمود احمدی نژاد به شهریار بحرانی کارگردان سینما بودجه کلان داد تا فیلم سینمایی «ملک سلیمان» را ساخت. در تلویزیون هم صبحهای جمعه برنامهای بنام «بسوی ظهور» ارائه می کردند. حتا یکی از شخصیت هایی که در آن برنامه تلویزیونی آوردند تا نظر خود را در بارهی روایات ظهور و روایات آخرالزمانی بدهد آیتالله هاشمی رفسنجانی بود. مرحوم هاشمی رفسنجانی در آن مصاحبه ضمن احترام گذاشتن به حضرت امام زمان علیه السلام گفت قیام امام زمان فقط به دست خداست. تز اصلی محمود احمدی نژاد بر اساس سخنان علی یعقوبی این بوده است که حکمرانی در دولت امام زمان مبتنی بر قوای جنیان خواهد بود مانند دولت سلیمان. از این رو، کسانی را که توانایی های جنی بالا داشتند در ریاست جمهوری جمع کردند و در تصمیم گیری های مختلف از نظرات آنها استفاده میکردند. اکنون هم در راس نظام از این افراد استفاده می شود. لذا شاهد بودیم که یک مدتی مقام رهبری سخنانی از جنس «پیشگویی» زیاد میگفتند و در رسانههای خارجی هم داغ شده بود. مانند محو شدن اسرائیل در ۲۵ سال آینده، یا اینکه جمهوری اسلامی ایران سال به سال پیشرفتهتر میشود. تا افول تمدن غرب و فروپاشی ایالات متحده آمریکا.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد، مواردی نیست که بتوان طی یک سؤال و جواب در آن ورود کرد. ابعاد مختلفی دارد که هرکدام نیاز به بحث جداگانهای دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- چیزی در این رابطه از علامهی طباطبایی به یاد ندارم، احتمالاً همان نظر علامهی حسنزاده را معتقد باشند وگرنه علامهی حسنزاده در کتاب مذکور متذکر میشدند 2- مسلّم ایشان عالمی جلیلالقدر و عارفی ارزشمندند، ولی نه به معنایی که بعضی در مورد ایشان غلوّ میکنند و فرقهای برای خود راه انداختهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» در یکی از خاطراتشان میفرمایند: امام تصور میکردند که برادران اهل سنت، احترام خاصی برای معاویه قائل نیستند و از این جهت صراحتاً او را نقد میکردند – نه لعن – ولی بعد که به ایشان عرض شد اهل سنت، معاویه را نیز محترم میشمارند از آن به بعد حضرت امام از انتقاد به معاویه نیز خودداری نمودند تا این اندازه احترام به برادران اهل سنت را برای خود فرض میدانستند. عرایض نسبتاً مفصلی در بحثی که نسبت به آیهی 4 سورهی احزاب در تبیین آن سوره شد؛ خدمت عزیزان شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تذکر آیت اللّه جوادی تذکر خوبی است که میفرمایند در ماه رمضان هر روز یک جزء قرآن را حتی با حداقل توجه بخوانید تا ثواب ختم قرآن در ماه مبارک رمضان نصیب شما بشود. در ضمن اگر فرصت داشتید یک سوره را جهت تدبّر در آیات قرآن انتخاب کنید و بر روی آن با عمق بیشتری کار کنید. موفق باشید
