بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
33311
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد طاهرزاده ی عزیز اینجانب صوت دو جلسه ی آزادی و مردم جنابعالی را گوش دادم و به نظرم رسید استاد طاهرزاده جلسه ی دوم خلاف جلسه ی اول به آزادی فکر نمی کردند و هرچه می گفتند هرچه بود غیر از آزادی. به نظر می رسد سخن گفتن از آزادی، این فرزند دنیای مدرن نیازمند جسارتی است همانطوری که زمانی که از علم سخن می گوییم علمی که به هرحال تصرف طبیعت است. به نظر می رسد شما از آزادی پریدید و اصلا آزادی فرصتی بروز پیدا نکرد. در شوروی جز به تکنولوژی و ایدئولوژی و سیاست به چیزی اعتنا نشد و با این توجه گزینشی و بی اعتنایی به روح و تفکر، نظام بلشویکی از درون تهی و مستعد فروپاشی شد. همان طور که شما در جلسه ی اول اشاره کردید اگر به نسبت آزادی و مردم توجه نشود آینده ی انقلاب در خطر است و اگر منصف باشیم در علم نمی توانیم گزینش کنیم یعنی شرکت دانش بنیانی که جهادی در حال کار است در نهایت یک طرف آن آلودگی محیط زیست است اما راهی جز دانش بنیانی ما نداریم در نسبت با آزادی هم نمی توان گزینش کرد و باید جسارت رو به رو شدن با آزادی را داشت نمی توان آزادی را گزینش کرد یا تقلیل داد یا جنبه هایی از آن را نادیده گرفت به نظر می رسید بعضی جاها شما آزادی را با عرفان تفسیر می کردید و به دشت کربلا می زدید. کربلا ارزشمند است اما در قصه ی آزادی آیا شما جسارت این را دارید که کربلایی عمل کنید و آزادی را بپذیرید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً در جلسه دوم معنایی از آزادی در نگاه آقای دکتر داوری به میان آمد به آن معنا که آزادی با پیروی از میل و هوس متفاوت است و مربوط به انسان‌هایی است که بنای حضور در راهی را دارند که در پیش است. از این جهت نکته زیر که برگرفته از نگاه جناب آقای دکتر داوری است خدمتتان ارسال می‌شود. موفق باشید

مشکل این‌جا است که کم‌تر متوجه هستیم اصل و آغاز توانایی،  نخواستن است. آن کس که محکوم امیال سرگردان خود می‌باشد نباید پیروی از امیالی که نمی‌تواند آن‌ها را نخواهد، آزادی بگذارد، در حالی‌که به «بودنِ» اصیل خود نظر ندارد تا به چشم‌اندازهایی نظر کند که او را در نخواستن‌هایش توانا کرده است. معلوم است آن‌هایی که آزادی را پیروی از امیال خود پنداشته‌اند، اهل راه‌پیمودن نیستند و مردمی‌بودن نظام اسلامی به معنای مانع نبودن آن نظام است در مقابل مردمی که اهل راه و اهل راه پیمودن هستند، این است آن فرهنگی که باید در بستر آزادی آن را بزرگ‌داشت و مورد توجه قرار داد تا انسان‌ها به «بودنِ» اصیل خود نظر کنند. آیا ما نباید سخنگوی تاریخی باشیم که آزادی انسان را به این معنا مدّ نظر آورده و منتقد موانع حضور این نوع از آزادی باشیم؟ اگر سخنگوی تاریخی نیستیم که آزادی انسان را به معنای ظهور امکاناتی که او مدّ نظر دارد، محترم می‌شماریم، در هیچ کجای این عالم نیستیم.

33310
متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: استاد رجبی دوانی در مباحث مربوط به بررسی حوادث قبل و بعد از بعثت نکته ای رو میگن و اون اینکه بعد از هجوم سپاه ابرهه وی سنتهای نیکی از خود به جا گذاشت که این سنتها با ظهور اسلام جزو احکام اسلام شد, مانند بریدن دست دزد, حرام دانستن زنا و شراب و... حال سوال اینحاست که اگر ما میگیم همه احکام اسلام ریشه در باطن عالم داره و همگی وحی بر پیامبره و پیامبر هیچ سخنی رو از خودشون به نام اسلام مطرح نکردن, چطور قواعدی که حضرت عبدالمطلب قبلا گذاشته میتونه جزو احکام اسلام باشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که بعضی از احکام و معارف پیامبران قبلی در اقوام قبل از اسلام به صورت عادت و یا فرهنگ باقی مانده بود و اسلام و پیامبر اسلام از این جهت آن احکام را امضاء فرموده‌اند به آن معنا که عملاً جزو اسلام به حساب می‌آید. موفق باشید

33309
متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: چرا پیامبران همه از یک جغرافیا ظهور کردند ( تقریبا) مثلا در آمریکا یا اروپا پیامبر اولوالعزم صاحب شریعت نبوده؟! و اینکه خوب به نظرتون بعدا اروپایی ها، آمریکاییها و مثلا سرخ پوست ها در قیامت میتونن بگن برای ما پیامبر فرستاده نشد؟! با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که مرکز تمدن در غرب آسیا بوده و به گفته جناب رنه‌گنون این منطقه حدّ واسط بین شرق خورشید و غرب خورشید است، متعادل‌ترین منطقه جغرافیایی است برای ظهور انبیای الهی که مقام‌شان مقام جمع عقل و قلب است. در مورد سرخپوستان مطالب زیادی هست که آنان نیز پیامبرانی داشته‌اند و ابعاد قدسی فراوانی را در خود محفوظ می‌داشتند. نظر دیگر آن‌که آنان نیز قبل از کشف آمریکا با منطقه غرب آسیا و پیامبران این منطقه  ارتباط داشته‌اند. کتاب «سرخپوستان آمریکا» از آقای دکتر حمید شفیع‌زاده تذکراتی در این مورد دارد. موفق باشید

33308
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: جناب استاد شما می‌فرمایید که روح انسان زن و مرد ندارد و زن و مرد بودن تنها مخصوص بدن است اما سوال حقیر اینجاست که اگر چنین است که شما می فرمایید، تفاوت ها و خصوصیات اخلاقی که به روح نسبت داده می‌شود و در زن و مرد متفاوت است را چگونه می توان با فرمایش شما تطبیق داد؟ برای مثال روح زن بسیار لطیف تر و مهربان تر از مرد است و روح مرد سرسخت تر و جدی تر از زن است و این خصوصیات به بدن مربوط نمی‌شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! روح یا نفس ناطقه از جهت مجردبودنش، زن و مرد برایش معنا ندارد ولی به هر حال همین‌که روح‌ بدنِ زن‌بودن و یا مردبودن را برای خود انتخاب می‌کند، حکایت از آن دارد که گرایشی در درون آن‌ها نسبت به زن‌بودن و مردبودن هست و سعی شده این نکته در کتاب «خویشتن پنهان» مورد بحث و بررسی قرار گیرد. موفق باشید

33307
متن پرسش

با سلام: درجلسه اخیر رهنمودهای سلوکی و اخلاقی، جریان روز عرفه و روزه بودن امام حسین علیه السلام و سفره انداختن امام حسن مجتبی علیه السلام را بیان کردید و توضیحات دادید. من استنباط کردم که این موضوع را می‌توان به زمان غیبت یعنی زمان ما هم تعمیم داد. بدین معنی که اختلاف نظر مراجع محترم تقلید هم برای در وسعت بودن امت است که ببینند کدام مرجع به حالشان منطبق است همان را انتخاب کنند. مثلا در سال ۵۷ عده کثیری از امت حالشان و روحیاتشان با مرحوم امام منطبق شد و از ایشان تبعیت کردند و عده ای هم روحیاتشان با آیت الله خوئی منطبق بود و از ایشان تبعیت کردند لذا هر دو گروه مجزی اند ان شاءالله چون هیچکدام در صف دشمنان اسلام قرار نگرفتند و در زمان حاضر گروهی از مردم روحیات انقلابی دارند و مقلد و پیرو رهبری هستند و عده ای هم روحیات معمولی دارند و مقلد سایر علماء از جمله آیت الله سیستانی هستند و هر دو گروه مجزی اند ان شاءالله لطفا اگر توضیح تکمیلی هست بفرمایید ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. خدا کند متوجه این امر باشیم تا چندگانگی‌ها همه به یگانگی تبدیل شود. موفق باشید

33306
متن پرسش

سلام جناب استاد گرامی: اوقات بخیر. بنده محقق فلسفه الهیات هستم و از امسال در عالی ترین مقطع و دانشگاه مشغول خواهم بود. با مباحث شما از چند سال پیش آشنا شدم و به انقلاب اسلامی تعلق خاطر داشته و دارم. مسئله ای که روز بروز برایم عجیبتر شده و اخیرا با رسوایی فولاد مبارکه زنده شده تحلیل سونامی فساد اقتصادی در ج ا است. ریشه یابی این حجم عظیم فساد مهم است و در نگاه اول خیلی دشوار که چه طور از دل یک انقلاب قدسی چنین سونامی از فساد بیرون می آید. با ردگیری تاریخ سیاستگذاری بعد از جنگ و برخی حوادث امنیتی من احساس می‌کنم بخشی از این جریان فساد عمدی و حاصل طراحی های خاموش شبکه نفوذ از بدو پیروزی انقلاب بوده اما با آغاز سیاستهای لیبرالی دولت سازندگی اینها آزادی عمل بیشتری یافتند و در پشت نقاب نفاق آن قدر پیش رفتند که آبرویی برای ج ا نمانده. احساس می‌کنم هدف شیاطین این بوده و هست که در لوای یک انقلاب و نظام مقدس آنچنان دست به فساد و شرارت بزنند که اسلام و دین را برای ابد بی آبرو کنند. اگر این طور باشد باید بگوییم تا حد زیادی موفق شدند. عجیب است در روایات داریم وقتی حضرت حجت (ع) می آیند همه مردم از او متنفرند به خاطر کارهایی که به اسم او کرده اند. واقعا من نمی‌دانم این بلا و بی آبرویی به کجا می‌رسد ولی از روزی می‌ترسم در همین کشور متدینین و حزب اللهی ها را به جرم دفاع از انقلابی که بزعم آنها منشا فتنه در عالم و چپاول در ایران شد به دار بکشند. یقین دارم که اگه ظهور حضرت حجت (ع) نبود این اتفاق میافتد، چون از جهل مردم و خباثت شیطان واقعا چنین چیزی برمیاد. ماجرا چنان دشوار و پیچیده شده که وقتی با دقت و جزئیات هم آن را برای عامه تبیین می‌کنیم یا باور نمی‌کنند یا از شدت پیچیدگی این فتنه دلشان خالی می‌شود. نمی‌دانم چه طور می‌شود به اینها فهماند قتل های زنجیره ای فتنه موساد به دست حزب اللهی نماهایی بود که با بیت رهبری هم رفت و آمد داشتند و ایضا شاید حتی مرگ مشکوک حاج احمد. چه طور آنها را توجیه کنیم که بزرگترین بلاها در کشور به اسم کنترل جمعیت و خصوصی سازی های فاسد، رسما یا ظاهرا با تایید رهبری انجام شده. چه طور به اینها بفهمانیم که ج ا با دست خودش با سیاست های جمعیتی و فمینیستی و توسعه افسارگسیخته ی دانشگاه و مدرک گرایی، بنیان های انقراض نسلی و انقلاب جنسی و فرار مغزها را پایه گذاشته و بعد از آنها گلایه هم می‌کند. چه طور انتظار داشته باشیم که هضم کنند که فتنه برجام ادامه فتنه ۸۸ بود و اکثریت دانشگاهیان و روشنفکران با آن همراهی کردند. اصلا وقتی نخبگان با انقلاب همراه نباشند و در معرض اتهام هم باشند این نظام با کی می‌خواهد ادامه دهد، نظامی که خودش با سیاست های اصل ۴۴ و کنترل جمعیت آتش به معیشت و مملکت خود زده است و بیشتر نخبگان و جوانانش یا دیگر کاری با او ندارند یا دنبال فرار هستند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید موضوع را می‌توان از زاویه دیگری مدّ نظر قرار داد و آن این که جهان مدرن در عین نظم ظاهری، در پنهان خود همین مافیاها را به رسمیت می‌شناسد و قوام نظام مدرن به همین رانت‌خوارها می‌باشد و جریان کارگزاران به امید آن‌که می‌تواند در درون انقلاب اسلامی با شکل‌دادن این لانه‌های فساد، نظام اسلامی را از آنِ خود کند و فساد را در قالب قانون رسمیت بخشد، به صحنه آمد. عظمت انقلاب اسلامی در این است که توانست مسیر را تغییر دهد و روبه‌روشدن با فسادهایی که ملاحظه می کنید حکایت هوشیاری و زنده‌ماندنِ معده انقلاب است که این غذاهای مسموم را به بیرون استفراغ می‌کند. در حالی‌که جریان‌های وابسته به غرب بنا داشتند با مسمومیت معده نظام اسلامی، کار و بار خود را شکل دهند و حقیقتاً به ظاهر حساب همه‌چیز را کرده بودند إلاّ حساب روحانیتی که در باطن انقلاب نهفته بود و ولایت فقیه توانست مسیر را تغییر دهد. اجازه دهید مطلب را با مقاله حکیمانه جناب آقای محسن مهدیان تحت عنوان «فسادآمیزتر از فساد اقتصادی» تمام کنم که ذیلاً خدمتتان ارسال می‌گردد. موفق باشید

فسادآمیزتر از فساد اقتصادی

عجیب نیست؟ مجلس انقلابی، فساد یک بنگاه اقتصادی را بررسی و افشا کرده و آنوقت همین اقدام ضدفساد شده است نشانه فساد تودرتو و فساد سیستمی و چماقی علیه جمهوری اسلامی. 

در هیچ جای عالم چنین وضعیتی پیدا نمی کنید که قوت یک نظام را به نقطه ضعفش تبدیل کنند. اینکه ضدانقلاب و مزدورها و مواجب بگیرانش چنین پروژه موهومی را جلو ببرند عجیب نیست؛ عجیب اینست که چرا این رفتار مشمئز کننده برای برخی در داخل یک عادت رسانه ای شده است.

مبارزه با فساد همه جای دنیا منشا امید است و در کشور ما به واسطه بازارمکاره ممبر و معرکه گیری لایک، شده است عامل کسری.

با کدام استدلال از برخورد نظام با فساد به فساد نظام رسیدیم؟ کسی مدعی نیست که نظام اسلامی، نظام عصمت است؛ اما حتما نظام اسلامی، نظام مقابله با فساد است. خطا در سیستم هست اما خطای سیستمی نیست. روشن نیست؟

فاصله ادراک فساد از واقعیت فساد در جمهوری اسلامی بر مبنای پیمایش های معتبر که نمونه ای از آنرا دبیر شورای عالی امنیت ملی اعلام کرد بیش از ۷۰ درصد است. یعنی تنها کشوری هستیم که در آن مبارزه با فساد با خودنمایی جاهلانه و هنرنمایی مغرضانه رسانه ای، منجر به احساس فساد بیشتر می شود. مضحک نیست؟

ضرر کدام بیشتر است؟ ضرر فساد در سیستم یا ضرر کسی که جمهوری اسلامی را دارای فساد سیستمی می داند؟ اولی یک مصداق است و دومی همان یک مصداق را "نشانه" ای بر همه گیری فساد. اولی نقص نظام است و دومی نعل وارونه ای بر دارایی نظام. و اما یک قاعده ساده؛ هرنوع کنشگری و با هرعنوانی و تحت هر لوایی که منجر به ناامیدی مردم از اصلاح و آینده شود، سراسر فساد اکبر است و ظلمی است بسیار فراتر از فساد اقتصادی این و آن. محسن مهدیان https://t.me/mahdian_mohsen  

اخیراً عرایضی تحت عنوان «راز آینده‌داریِ انقلاب اسلامی» در شهرستان گلپایگان و خمین شده است که خوب است اگر فرصت برای جنابعالی پیش آمد، نظری به آن بیندازید.

 https://eitaa.com/matalebevijeh/11302

https://eitaa.com/matalebevijeh/11293

33305
متن پرسش

سلام و درود بر شما استاد گرامی: آیا برای کتب استاد مطهری رحمه الله علیه سیر مطالعاتی پیشنهادی دارید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم برای مطالعه آثار عمومی ایشان دیگر نیاز به سیر مطالعاتی نباشد، مگر مباحث فلسفی ایشان که استاد مربوطه خودشان تقدم و تأخّر آن را مشخص می‌کنند. موفق باشید

33304
متن پرسش

اعوذ بالله من الشیطان رجیم. ای مامورین و ای مذهبیان مکثر العباده چه باعث این همه خشم درونتان شده؟ بگذار گفتار آن بزرگ مرد توحیدی حضرت آیت الله عبودیت رضوان الله علیه که شاگرد سلوکی حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه بوده است را بازگو کنم فرمایش می‌کردند: قبل از انقلاب که طلبه ای جوان بودم شب های پنجشنبه می‌رفتم تخت فولاد برای عبادت و دعای کمیل، در بین راه اول شب عرق خورها کنار خیابان تجمع کرده بودند به عیش و نوش آنها را می‌دیدم و با خود می‌گفتم ای وای بر آنها؛ نزدیک های صبح که باز می‌گشتم آنهایی که از همه بیشتر مست بودند و از همه بیشتر خورده بودند کنار خیابان افتاده بودند و ما بقی رفته... پیش خودم می گفتم من چه کار خوبی کردم که موفق به عبادت شدم احسنت! و آن عرق خورها در 'دل' خود می گفتند خدایا ما چه بد بنده ای هستیم و ببین آن جوان مومن را و غبطه می خوردند. جناب آیت الله عبودیت فرمایش می‌کردند که من می دانم خدا آنها را بیشتر از ما دوست داشت زیرا قلبا خود را خار درگاه حق می دانستند و ما خود را برتر. یارای ادامه گفتار ندارم اما وای بر مردمی که به اسم ولایت مداری ولایت را خار می کنند! همان ولایت فقیه که قبلا عاشق سلامت افراد جامعه است و ناراحت این رفتار های خشمگین مامورین و مذهبیانیست که از زمانه نا آگاه و از بینش ناکام و از خشم و ادعا و ریش و کثرت عبادت پُرَند... همانها که اگر ناخنشان بزنی اهل دنیایند و اگر حکومت شاهنشاهی بود خدا می داند کدام در دین و کدام در دربار و حکومت طاغوتی رخت حکومت تن می کردند تا غلدر باشند. (خامش کنم تا حق کند او را سیه روی ابد)... آغوش باز هدایت های رهبری و بازگشت به عبودیت حقیقی و سلامت دینی مامورین مگر بسته است؟ والله که باز است... در رابطه با رفتارهای خشن مامورین گشت ارشاد با دخترانی که نه می دانند حجاب چیست و نه می دانند کم حجابی آنها فقط نمی دانند. (شب عاشورای همین امثال به چشم خود دیدم که جوانان کم حجاب و با ظاهری متفاوت پشت در تجمع کرده بودند و قلبشان عاشق حسین علیه السلام اما بخاطر تفاوت لباس رویشان نمی شد وارد شوند، خب بیا و ببین ). راه ولایت باز است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید هر کدام‌مان متوجه ضعف‌های خود باشیم. یکی از راه حلها برای عبور از این ضعف‌ها توصیه‌های حضرت سجاد «علیه‌السلام» به جناب زُهَری است . آن روایت این‌گونه است:

قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبَاقِرُ ع دَخَلَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مُسْلِمِ بْنِ شِهَابٍ الزُّهْرِيُّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ زَيْنِ الْعَابِدِينَ ع وَ هُوَ كَئِيبٌ حَزِينٌ فَقَالَ لَهُ زَيْنُ الْعَابِدِينَ مَا بَالُكَ مَهْمُوماً مَغْمُوماً قَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هُمُومٌ وَ غُمُومٌ تَتَوَالَى عَلَيَّ لِمَا امْتُحِنْتُ بِهِ مِنْ جِهَةِ حُسَّادِ نِعْمَتِي وَ الطَّامِعِينَ فِيَّ  وَ مِمَّنْ أَرْجُوهُ وَ مِمَّنْ أَحْسَنْتُ إِلَيْهِ فَيُخْلِفُ ظَنِّي فَقَالَ لَهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ زَيْنُ الْعَابِدِينَ ع احْفَظْ لِسَانَكَ تَمْلِكْ بِهِ إِخْوَانَكَ قَالَ الزُّهْرِيُّ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي أُحْسِنُ إِلَيْهِمْ بِمَا يَبْدُرُ مِنْ كَلَامِي قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ إِيَّاكَ وَ أَنْ تُعْجَبَ مِنْ نَفْسِكَ بِذَلِكَ وَ إِيَّاكَ أَنْ تَتَكَلَّمَ بِمَا يَسْبِقُ إِلَى الْقُلُوبِ إِنْكَارُهُ وَ إِنْ كَانَ عِنْدَكَ اعْتِذَارُهُ فَلَيْسَ كُلُّ مَنْ تُسْمِعُهُ نُكْراً يُمْكِنُكَ لِأَنْ تُوَسِّعَهُ عُذْراً ثُمَّ قَالَ يَا زُهْرِيُّ مَنْ لَمْ يَكُنْ عَقْلُهُ أَكْمَلَ مَا فِيهِ كَانَ هَلَاكُهُ مِنْ أَيْسَرِمَا فِيهِ ثُمَّ قَالَ يَا زُهْرِيُّ وَ مَا عَلَيْكَ أَنْ تَجْعَلَ الْمُسْلِمِينَ مِنْكَ بِمَنْزِلَةِ أَهْلِ بَيْتِكَ فَتَجْعَلَ كَبِيرَهُمْ بِمَنْزِلَةِ وَالِدِكَ وَ تَجْعَلَ صَغِيرَهُمْ بِمَنْزِلَةِ وَلَدِكَ وَ تَجْعَلَ تِرْبَكَ مِنْهُمْ بِمَنْزِلَةِ أَخِيكَ فَأَيَّ هَؤُلَاءِ تُحِبُّ أَنْ تَظْلِمَ وَ أَيُّ هَؤُلَاءِ تُحِبُّ أَنْ تَدْعُوَ عَلَيْهِ وَ أَيُّ هَؤُلَاءِ تُحِبُّ أَنْ تَهْتِكَ سِتْرَهُ وَ إِنْ عَرَضَ لَكَ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ بِأَنَّ لَكَ فَضْلًا عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَهْلِ الْقِبْلَةِ فَانْظُرْ إِنْ كَانَ أَكْبَرَ مِنْكَ فَقُلْ قَدْ سَبَقَنِي بِالْإِيمَانِ وَ الْعَمَلِ الصَّالِحِ فَهُوَ خَيْرٌ مِنِّي وَ إِنْ كَانَ أَصْغَرَ مِنْكَ فَقُلْ قَدْ سَبَقْتُهُ بِالْمَعَاصِي وَ الذُّنُوبِ فَهُوَ خَيْرٌ مِنِّي وَ إِنْ كَانَ تِرْبَكَ فَقُلْ أَنَا عَلَى يَقِينٍ مِنْ ذَنْبِي وَ فِي شَكٍّ مِنْ أَمْرِهِ فَمَا لِي أَدَعُ يَقِينِي بِشَكِّي وَ إِنْ رَأَيْتَ الْمُسْلِمِينَ يُعَظِّمُونَكَ وَ يُوَقِّرُونَكَ وَ يُبَجِّلُونَكَ فَقُلْ هَذَا فَضْلٌ أَخَذُوا بِهِ وَ إِنْ رَأَيْتَ مِنْهُمْ جَفَاءً وَ انْقِبَاضاً عَنْكَ فَقُلْ هَذَا لِذَنْبٍ أَحْدَثْتُهُ فَإِنَّكَ إِنْ فَعَلْتَ ذَلِكَ سَهَّلَ اللَّهُ عَلَيْكَ عَيْشَكَ وَ كَثُرَ أَصْدِقَاؤُكَ وَ قَلَّ أَعْدَاؤُكَ وَ فَرِحْتَ بِمَا يَكُونُ مِنْ بِرِّهِمْ وَ لَمْ تَأْسَفْ عَلَى مَا يَكُونُ مِنْ جَفَائِهِمْ وَ اعْلَمْ أَنَّ أَكْرَمَ النَّاسِ عَلَى النَّاسِ مَنْ كَانَ خَيْرُهُ فَائِضاً عَلَيْهِمْ وَ كَانَ عَنْهُمْ مُسْتَغْنِياً مُتَعَفِّفاً وَ أَكْرَمُ النَّاسِ بَعْدَهُ عَلَيْهِمْ مَنْ كَانَ عَنْهُمْ مُتَعَفِّفاً وَ إِنْ كَانَ إِلَيْهِمْ مُحْتَاجاً فَإِنَّمَا أَهْلُ الدُّنْيَا يَعْشَقُونَ الْأَمْوَالَ فَمَنْ لَمْ يُزَاحِمْهُمْ فِيمَا يَعْشَقُونَهُ كَرُمَ عَلَيْهِمْ وَ مَنْ لَمْ يُزَاحِمْهُمْ فِيهَا وَ مَكَّنَهُمْ مِنْهَا أَوْ مِنْ بَعْضِهَا كَانَ أَعَزَّ وَ أَكْرَم‏

امام باقر عليه السّلام فرمود: محمد بن شهاب زهرى خدمت امام سجاد عليه السّلام رسيد در حالى كه محزون و گرفته بود، امام عليه السّلام به او فرمود: چرا محزون مى‌‏باشى، گفت يا ابن رسول اللَّه حسودان بر من حسد مى‌‏برند از اين رو محزون هستم، آنها در مال من طمع كرده ‏اند و نعمت‏هاى مرا كفران مى‏‌كنند و نيكيهاى مرا فراموش نموده‏ اند.

امام سجاد عليه السّلام فرمودند: زبان خود را نگهدار تا همه را بطرف خود جلب كنى، زهرى عرض كرد يا ابن رسول اللَّه من به آنها احسان مى‏‌كنم ولى گاهى از زبان من كلامى بدون قصد گفته مى‏‌شود امام فرمود: همان متوجه باش كه خودپسندى نكنى، و سخنى از زبانت بيرون نيايد كه بعد نتوانى آن را انكار كنى و يا معذرت خواهى بكنى.

شما بدانيد اگر سخنى از زبانت بيرون شد و كسى از شما ناراحت گرديد ديگر عذرخواهى و پوزش نمى‌‏تواند دل او را آرام كند و رفع كدورت نمايد، اى زهرى هر كس عقلش كامل نبود نابوديش آسان خواهد بود.

اى زهرى چرا نمى‏‌خواهى همه مسلمانان را مانند خانواده ‏ات بدانى، بايد متوجه باشى كه بزرگان آنها پدرت هستند و كوچك‏ها فرزند شما مى‏‌باشند، و جوان‏ها برادرت هستند، اگر اين چنين بدانى به كدام شخص ظلم مى‏‌كنى و يا به كدام يك نفرين مى‏‌نمائى، و يا مى‏‌خواهى پرده كدام يك از آنها را پاره سازى. اگر ابليس لعنة اللَّه عليه به تو تلقين كرد كه تو را بر ديگران فضيلتى هست و تو بر ساير مسلمانان فضيلت دارى، تو خود در اينجا توجه كن اگر شخصى از تو بزرگتر است بگو او از من چند سال بزرگ است و بيش از من عمل صالح دارد و ايمان او هم از من بهتر است و لذا او بر من فضيلت دارد.

اما اگر شخصى از شما كوچك‏تر است بگو او از من كمتر معصيت كرده از اين رو از من بهتر خواهد بود و اگر با تو همسال است بگو من در گناهان خود و آلودگيم يقين دارم ولى نسبت به او در شك مى‌‏باشم، پس چرا اكنون يقين خود را بگذارم و به شك عمل كنم.

اگر مشاهده مى‌‏كنى كه مسلمانان تو را تعظيم مى‏‌كنند و به تو احترام مى‏‌گذارند، بگو اين چيزى است كه آنها از من ديده‏ اند، اگر مشاهده كردى آنها به تو ظلم مى‏‌كنند و يا اعتنائى به شما ندارند بگو اين بخاطر گناهى است كه مرتكب شده‏ ام.

اى زهرى تو اگر اين چنين شكر كنى و اين گونه با آنها برخورد كنى خداوند زندگى شما را لذت‏بخش و خوشگوار مى‏‌كند و دوستانت را زياد مى‏‌گرداند، و دشمنانت را كم مى‏‌سازد، و از محبت آنها برخوردار مى‏‌گردى و خوشحال مى‏‌شوى، و از جفاى آنها دلتنگ نمى‏‌گردى. بدان كه گرامى‏ ترين مردم آن كسى است كه خيرش بر آنها جريان داشته باشد و او از مردم بى ‏نيازى حاصل كند و عفيف باشد و بعد از اين آن انسانى بزرگوار و شريف است كه عفت بخرج دهد و دست نياز بطرف كسى دراز نكند و به تو نيازمند باشد.

مردمان دنيا به مال و ثروت علاقه دارند و به آن عشق مى‌‏ورزند و هر كس در امور مالى مزاحم آنها نشود به او احترام مى‏‌كنند، اين چنين شخصى كه چشم به مال و ثروت ديگران ندارد و با عزّت زندگى مى‌‏كند معزز و محترم مى‌‏باشد.

عرایضی در شرح آن روایت گرانقدر شده است که در کانال «مطالب ویژه» می‌توانید آن را دنبال فرمایید. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/11328

33302
متن پرسش

زهره: سلام علیکم: سئوالی داشتم از استاد عارف اصغر طاهر زاده، نمی توانم این مبحث زمین هیچوقت از حجت خدا خالی نیست را درک کنم چرا فیوضات الهی باید بواسطه امام علیه السلام به ما برسه در حالی که خدا در قرآن فرمود: «انی قریب اجیب دعوه الداع اذا دعان» حس می کنم بین من و خدا با این تفکر فاصله می افته و انگار خداوند را قدرتمندی می بینم که از شدت وجود باید ازش فاصله بگیرم از طرفی بلد نشدم با امام غایبم انس پیدا کنم واز هردو طرف دست خالیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید خداوند می‌فرماید: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» بدین معنا که فلسفه خلقت در راستای ظهور عبادت و بندگی انسان‌ها است. حال اگر در زمین کسی نباشد که مظهر آن عبادت کامل و تامّ باشد، دیگر خلقت زمین و آسمان معنا نخواهد داشت و این‌جا است که بحث واسطه فیض به میان می‌آید و حضور واسطه فیض در زمین، حال چه او حاضر باشد و چه از منظر ما، غایب. در این مورد به نظر می‌اید کتاب «واسطه فیض» که روی سایت هست، کمک بکند. موفق باشید

33299
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم باعرض سلام و خداقوت خدمت استاد عزیزتر از جانم استاد طاهرزاده. حضرت آقا میفرمایند امروز میدان رزم ،جنگ نرم است.جنگ نرم رابه" شبهه پراکنی" تعبیر کردند. یک جمله ای فرموده بودند که کسانی بودند در برابر شمشیر و نیزه ایستاند ولی در برابر شبهه و تردید زمین افتادند، اگر امکان دارد ،مصداق عینی از این افراد را در زمان ائمه اطهار و یا در زمان خودمان بفرمایید. و شبهه ای که با آن زمین گیر شدند را نیر بفرمایید. خیلی ممنون استاد عزیز.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه مباحث کلامی که جناب خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب «تجرید الاعتقاد» و یا مرحوم شهید مطهری در آثار گران‌قدرشان مطرح می‌کنند اکثراً جواب شبهات است و هر آنچه ما به آثار علمای دین بیشتر نزدیک شویم، بیشتر می‌توانیم جواب شبهاتی مثل علت حجاب و یا علت نماز و خمس و زکات را بدهیم و یا چرا بایدبر اساس آموزه‌های دین نسبت به مظلومیت مردم فلسطین بی‌تفاوت نبود و چرا نباید رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت. موفق باشید

33297
متن پرسش

باسلام خدمت استاد با توجه به مطالب گفته شده در کتاب حوالت تاریخی عقل تکنیکی با وجود اینکه علم جدید در بستر نفی حکمت از عالم و با غایت تصرف بر طبق هوس انسان به وجود آمده است چگونه با توجه به علم جدید و به تعبیر رهبری عبور از مرزهای همین دانش میتوانیم عقل تکنیکی را به ظهور بیاوریم؟ مگر میتوان غایت این علم را از آن جدا کرد و غایت انکشاف راز طبیعت را به آن اضافه کرد ؟ مگر اینکه آنچه بر سر فلسفه یونان به وسیله فارابی و ابن سینا آمد بر سر این علوم هم بیاید که به نظر میرسد رهبری به این موضوع اشاره ندارند بلکه راه برون رفت را پیشرفت در همین علوم میدانند با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در کتاب مطرح شد ذات عقل تکنیکی، رجوع به فراوری استعدادهای طبیعت است و این گشتل است که آن را منحرف کرد و إن‌شاءالله با آغاز تاریخی که انقلاب اسلامی به ظهور آورد این موضوع در بستر اصلی خود قرار می‌گیرد. موفق باشید

33295
متن پرسش

استاد سلام علیکم بنده 22 سال دارم و الحمدلله نسبت به اکثر هم سن و سال های خود در جامعه شناخت نسبتا خوبی به اسلام و تشیع دارم. مثلا کتاب عقاید آیت الله مصباح، بعضی از کتاب های طرح ولایت را خوندم. درس های اخلاق اساتید صاحب اجازه در قم را هم کم و بیش شرکت میکنم و با معارف عمیق اسلام و اهل بیت علیهم السلام آشنا شدم ولی چه کنم که حالم گاه به گاه هست مثلا یک هفته حس معنوی خوبی دارم، حالت تردید در وجودم نیست، قرآن میخونم استفاده های خوبی ازش میکنم برای زندگی و سوالاتم، حرم میرم خوب میتونم با حضرت معصومه سلام الله علیها ارتباط روحی برقرار کنم و.... اما یهو میبینی ذهنم شورع میکنه به طرح اشکال و شبهه و حالتم حالت شک و تردید میشه. با خود میگم چه معلوم ما حق باشیم؟ چرا من شناخت اسلام را مقدم بر شناخت مسیحیت و یهودیت و... کردم؟ چه معلوم این حس معنوی که من داشتم کسانی که به دین مسیحیت خوب عمل می‌کنند این احساس های آرامش بخش و ایمانی را نداشته باشند؟!!!؟ استاد خواهشا راهنمایی بفرماید. خیلی میترسم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همان‌طور که در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» عرض شده دانایی نسبت به حقایق، مقدمه کار است باید به حضور قلبی و حضور تاریخی نسبت به آن حقایق نیل یافت. عرایضی اخیراً تحت عنوان «معنای حضور انسان آخرالزمانی نزد خود و دیگران و در جهان» شده است،امید است وسیله‌ای شود تا در این مورد بتوانیدنسبت به آنچه برایتان پیش آمده است بیندیشید. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/11304

33294
متن پرسش

استاد بزرگوار سلام: در اطرافیان من کسی هست که در هر دیدار احتمالا بدون هیچ سوءنیت و در کمال سادگی به من طعنه می‌زند یا جملاتی می‌گوید که دلم را شدیداً می‌شکند. از آنجایی که بزرگتر هست و در بحث کردن با او و ابراز ناراحتی هم سودی نمی‌بینم معمولا در مقابل حرفهایش می‌خندم انگار صحبت بانمکی کرده است. اما بعد از دیدارمان تا دیدار بعدی با تمام وجود با قلب و مغزم کلنجار می‌روم که با یادآوری حرفهایش کینه پیدا نکنم. تازه وقتی کمی آرام می‌گیرم دوباره دیدار بعدی پیش می‌آید و حرف‌های دل‌شکننده محتمل بعدی. نسبتم هم با او طوری نیست که بتوانم محدودتر از این با او در ارتباط باشم. این را هم بگویم که از دل‌شکستگی‌هایم تقریبا به هیچکس نمی‌توانم بگویم. اگر با خانواده و اقوام حرف بزنم غیبت می‌شود و با دوستانم هم سختم هست حرف‌هایی از این جنس بزنم پس در این جدال بسیار هم تنها هستم و یک‌نفره و بی هیچ یاوری با خودم مبارزه می‌کنم. استاد من از سینه‌ای که پر از کینه و احساس منفی به دیگران باشد می‌ترسم. حدیثی از اهل‌بیت شنیده‌ام که شیعیان ما قلب‌شان از هر غل و غش و دغلی پاک است اما من پر از غل و غشم. عاجزانه از محضر شما درخواست دارم راهنمایی‌ام کنید که با چه فکر یا عملی نسبت به حرف‌هایی از این جنس بی‌تفاوت بشوم و بتوانم کینه به دل نگیرم و در مقابل او و دیگرانی شبیه او بداخلاقی یا بی‌محلی نکنم؟ استاد دوست دارم ظرفم را بزرگ کنم اما خیلی کوچکم. مثلا تقریبا مطمئنم که او قصد شکستن دل من را ندارد اما به واسطه سن و تفاوت فرهنگی و فاصله‌ای که بین دنیاهایمان هست این حرف‌ها را به من می‌زند، اما هرچه این موضوع را پیش خودم مرور می‌کنم باز هم دلم قانع نمی‌شود که از حرفهایش نشکند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر این سخن بزرگ و بزرگ‌تر از بزرگِ حضرت معبود را فراموش کرده‌اید که می‌فرماید: «وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا» (فرقان/63) بندگان خدای رحمان که وسعت رحمانی‌اش شامل عموم بندگان است، انسان‌هایی می‌باشند که بدون هیچ تکبرّ و با فروتنی تمام روی زمین حرکت می‌کنند و چون در صحنه‌های مختلف با افرادی روبه‌رو شوند که جاهلانه با آنان برخورد می‌کنند، در مقابل، گفتگویی همراه با سلام و سلامتی با آنان در میان می‌گذارند. و نیز در جای دیگر می‌فرماید: اینان « وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» چون با امری لغو و غیر منطقی روبه‌رو شوند با بزرگواری از آن امور می‌گذرند و خود را همسنگِ سخنان پوچ و لغو و بی‌ثمر نمی‌کنند. موفق باشید  

33293
متن پرسش

با سلام و عرض ادب و احترام: جناب استاد بنده قصد دارم صحیفه امام و مجموعه بیانات رهبر انقلاب را به طور کامل مطالعه کنم. به نظر جنابعالی ابتدا کدام را مطالعه کنم؟ البته با هر یک که شروع کنم، سخنرانی‌های کنونی رهبری را از دست نخواهم داد. اما برای مطالعه کامل، مجموعه بیانات ایشان را قبل از بیانات امام بخوانم یا بعد از آن؟ این مطلب را هم عرض کنم که فعلا در حال مطالعه کتب شهید مطهری هستم و بیانات امام یا رهبری را - هر کدام که شما مقدّم بدانید- تدریجاً و آرام آرام در کنار آن پیش خواهم برد ان‌شاءالله.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله کار خوبی را در مطالعه کتب شهید مطهری عزیز شروع کرده‌اید. به نظرم اگر با صحیفه امام خمینی شروع کنید، متوجه زیربناهای خوبی خواهید شد که در فهم سخنان رهبر معظم انقلاب نیز به شما کمک می کند. موفق باشید

33292
متن پرسش

سلام و وقت بخیر: بنده تازه با شما و سیر مطالعاتیتون آشنا شدم و خیلی خوشحالم که هر بار سوال می‌پرسم جواب می‌دهید. سوالی از شما پرسیدم که پاسختان را متوجه نشدم و احساس کردم سوالم را خوب توضیح ندادم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید این نوع احوالات را برای خود محور قرار ندهید. به این فکر کنید که بالاخره این نوع ازدواج‌ها اتفاقی نیست و إن‌شاءالله با درک همدیگر، آن شوق و انس اصیلی که باید بین‌تان پیش آید، ظهور می‌کند. در ضمن مواردی که حالت خصوصی دارد را اگر بتوانیم جواب دهیم جواب به ایمیل کار بران محترم فرستاده می شود. موفق باشید

33291
متن پرسش

سلام و عرض ارادت و توفیق روز افزون برای استاد گرامی و همه ی کسانی که در این جبهه فرهنگی فعالیت دارند. استاد دو سوال دارم اول اینکه نظرتان در مورد سخنران انقلابی (استاد احسان عبادی) چیه؟ و آیا اینکه در سخنرانی هایش بعضی از اساتید را تعریف و تمجید می‌کنند مثل رحیم پور ازغدی و بعضی اساتید را همینجور عیب و نقص هایشان را می‌گویند. مثل استاد پناهیان و رائفی پور و همیشه هم می‌گویند مبنای فکرتان را روی این اساتید نگذارید آیا این توصیه ها که میگن درسته؟ با تشکر دعای امام زمان بدرقه راهتان باشد

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد که می‌فرمایید اطلاعی ندارم ولی آنچه برای ما مسلّم است همه عزیزانی که در بستر اسلام و تشیع ذیل انقلاب و ولایت فقیه قرار دارند با همه تفاوت‌هایی که در بین‌شان هست، برای ما محترمند و وجود آن‌ها حکایت از سعه انقلاب دارد در چهره‌های مختلف. فراموش نفرمایید که انقلاب اسلامی راهی است به سوی اهدافی بلند و قدسی، حال هرکس در منزلی از منازل این راه حاضر است و در حال پیمودن بقیه راه است. بنده در عین ارادت بسیار به جناب استاد رحیم‌پور، در چهره اساتیدی همچون استاد پناهیان و استاد رائفی‌پور می‌بینم که به سوی کمالاتِ نهفته در انقلاب اسلامی در حرکت‌اند. چرا ما در امروزِ این عزیزان، فرداهایی که طلوع می‌کند را ننگریم؟ نظر شما را ذیلاً به روایت مشهور جناب مسروق جلب می‌کنم . موفق باشید

مَسْرُوقٍ قَالَ: دَخَلْتُ يَوْمَ عَرَفَةَ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع وَ أَقْدَاحُ السَّوِيقِ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ بَيْنَ يَدَيْ أَصْحَابِهِ وَ الْمَصَاحِفُ فِي حُجُورِهِمْ وَ هُمْ يَنْتَظِرُونَ الْإِفْطَارَ فَسَأَلْتُهُ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَأَجَابَنِي فَخَرَجْتُ فَدَخَلْتُ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ ع وَ النَّاسُ يَدْخُلُونَ عَلَى مَوَائِدَ مَوْضُوعَةٍ عَلَيْهَا طَعَامٌ عَتِيدٌ [طعام عتيد: معدّ حاضر (لسان العرب- عتد- ج ۳ ص ۲۷۹)] فَيَأْكُلُونَ وَ يَحْمِلُونَ فَرَآنِي وَ قَدْ تَغَيَّرْتُ فَقَالَ يَا مَسْرُوقُ لِمَ لَا تَأْكُلُ فَقُلْتُ يَا سَيِّدِي أَنَا صَائِمٌ وَ أَنَا أَذْكُرُ شَيْئاً فَقَالَ اذْكُرْ مَا بَدَا لَكَ فَقُلْتُ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ تَكُونُوا مُخْتَلِفِينَ دَخَلْتُ عَلَى الْحُسَيْنِ ع فَرَأَيْتُهُ يَنْتَظِرُ الْإِفْطَارَ وَ دَخَلْتُ عَلَيْكَ وَ أَنْتَ عَلَى هَذِهِ الصِّفَةِ وَ الْحَالِ فَضَمَّنِي إِلَى صَدْرِهِ وَ قَالَ يَا ابْنَ الْأَشْرَسِ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى نَدَبَنَا لِسِيَاسَةِ الْأُمَّةِ وَ لَوِ اجْتَمَعْنَا عَلَى شَيْ‏ءٍ مَا وَسِعَكُمْ غَيْرُهُ إِنِّي أَفْطَرْتُ لِمُفْطِرِكُمْ وَ صَامَ أَخِي لِصُوَّامِكُم‏» در روز عرفه بر امام حسین علیه السلام وارد شدم در حالیکه کاسه هایی از سَویق (غذایی خاص) در محضر امام و اصحاب ایشان بود و قرآن ها در منازلشان بود و منتظر افطار بودند پس، در رابطه با مسأله ای از امام سؤال کردم و امام جوابم را دادند سپس خارج شدم و بر امام حسن علیه السلام وارد شدم درحالیکه در منزل ایشان سفرهایی که غذای آماده بر روی آنها گذاشته شده بود قرار داشت که مردم می آمدند و از این غذا می خوردند و با خود می بردند پس امام علیه السلام مرا دید و من دگرگون شدم سپس امام فرمودند ای مسروق چرا از غذا نمی خوری پس من گفتم ای آقای من، روزه هستم و من چیزی را به یاد می آورم پس امام فرمودند آنچه را که برایت ظاهر شده بیاد آور پس گفتم پناه می برم به خدا از اینکه شما مذهب و عقیده دیگری را اختیار کرده باشید.  یعنی امام حسین (ع) روزه بود و شما مفطر هستی. امام حسن (ع) می‌فرماید: آیا نمی‌دانی که خدای متعال ما را برای تدبیر امور امت فراخوانده است؟ اگر ما یک روش را در پیش گیریم، آنگاه راه و روش دیگری برای شما جایز نخواهد بود. من افطار می کنم تا هر که خواست افطار کند و برادرم روزه می گیرد، تا هر کدامتان خواستید روزه بگیرید.

 

33290
متن پرسش

با عرض سلام خدمت شما! می خواستم بدانم که از نظر وجودی آیا مخلوقات در طول خداوند هستند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مخلوقات به عنوان ماهیت امر وجودی نیستند. آری! «وجود» تشکیک بردار است و مطلق وجود، مطلق کمال است و بقیه مراتب وجود، پرتو وجود مطلق می باشند. موفق باشید

33289
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. کمی که فکر کردم در جهت تبیین حقایق انقلاب اسلامی دیدم خوب است بعض از جملاتی که شما در این سالهای اخیر به اشاره فرمودید و در قلب بنده نقش بسته است را (با زبان خودمان که جوانان امروز جامعه جهانی هستیم) بازگو کنم و در اول برای روشن شدن اینکه در چه شرایطی هستیم به دو حدیث که حضرت رسول فرمودند اشاره می کنم: از پیامبر (ص) نقل شده که فرمود: «به این دلیل آن دوران خاص، دوران جاهلیت نامیده شده است که اهل آن نادان بودند و اعمال نادرست انجام می دادند.»1 همچنین پیامبر(ص) فرموده است: «من میان دو جاهلیت برانگیخته و مبعوث شده ام و جاهلیت دوم، بسیار سخت تر و مصیبت بارتر از جاهلیت اوّل است.». و در همین شرایط نوع حضور تاریخی و فرا تاریخی (که انقلاب اسلامی و امروز ماست یعنی آخرالزمان) حضرت را در آیه ۱۲۸ سوره توبه می آورم: اعوذ بالله من الشطان الرجیم [لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ (یقینا فرستاده ای به اراده الهی بسوی شما آمد که از خود شماست و شما را بهتر از هر کس می شناسد و مسائل شما عینا مسائل اوست و ازین رو رنج های شما رنج اوست و بسیار بر او سخت است مشکلات شما و اشتیاق شدیدی به یگانه تر شدن با شما دارد تا با هر نفر که قلبا حقیقیت توحید (که حقیقی ترین خود شماست) را پذیرفته با محبت در جای خود حقیقی اش نگه دارد و همواره رشد کند تا زنده بودن را زندگی کند). در جملات بالا فهمیدیم زمانه ای را سپری می کنیم که گمگشتی از خود حقیقی مان که همان توحید است با ظلمات بوجود آمده ازین رو مردم نمی دانند کسیتند تا نشان دهند چگونه اهل توحیدند و در شرایطی که خدا بسوی مردم می آید و مردم به خود می آیند خود را نشان خواهند داد، برای روشن شدن این موضوع به یوم الله ها نگاه می کنیم مثل شهادت حاج قاسم رضوان الله علیه که حضرت الله به ظهور در خلق آمدند و مردم گمگشته خود را یافتند هرچند در گیر ظلمات و جهل آخرالزمان هستند  مثال هایی که شما فرمودید را که ببینیم روشن کننده تر است که در جایی فرمودید: «این جوانها گناه می کنند اما می بینیم که باز هم شادند!» و جایی دیگر فرمودید: «که طبق حدیث گناهانی را بعضی مرتکب می شوند اما در قیامت از آن آنها نیست و به صاحبان اصلی اش خواهند داد!» و اضافه فرمودید: «ظاهر و رفتار نادرست مردم تصمیات عقلی آنهاست (عقلی که در گروِ اجتماع جاهل و ظلمات لیل و نهار و رفتار و کردار مردم عامه است) اما باطن آنها که حقیقت آنهاست پذیرنده توحید است تنها توحید حامل اراده های عظیم الهی تاریخ همان انقلاب اسلامی» حضرت آقا حفظه الله فرمودند جنگ امروز جنگ نرم افزاریست و فرمودند من شبانه روز در جنگم و شما در تفسیر این فرموده گفتید یعنی جنگ باطنی (که البته‌گاهی در ظاهر هم به نمایش درآمد مثل تشیع پیکر شهیده عزیز شیرین ابوعاقله و بی حرمتی های اسراعیلی ها به پیکر مطهر شهیده که نشان دهنده ناکامی نظام کفر و استکبار جهانی در برابر حقایق و اراده های در حال تحقق توحیدی انقلاب اسلامی است) و اشاره فرمودید: دیگر نمی‌توان زندگی کرد و خود بود مگر با تاریخ حق الیقینی که انقلاب اسلامی با آن همه وسعت جهانی اش که حزب الله لبنان و یمن و بحرین و قلبا هر آزاده ای که پی زندگی و بودن حقیقی است با هر دین و تفکری را شامل است در تمام وسعت مردم دنیا. ازین رو حضرت آقا حفظه الله فرمودند قطعا ما (هم اکنون) پیروزیم (چون داریم می‌بینیم) و امید دهید و تبیین کنید تا مردم ازین تنگنا ها و ظاهر به باطن توجه کنند؛ تا ما بدانیم با جوانانی که عقلشان دست استکبار جهانیست و آنها را به گمگشتی های تاریک از خود توحیدیشان کشانده و گاهی اشتباه می کنند تند روی نکنید که حضرت آقا در دیدار با اعمه جمعه فرمودند: «مثل پدری دلسوز با جوانان و مردم برخورد کنید آنها از شمایند». تیر خلاص این جمع بندی را می‌توان به گفته ای که در جلسه ای داشتید اضافه کنم تا همه بدانند یقینا امید وار و پیروز (اراده خدای حاضر تاریخ همراه با حضور خود پیامبر و اهل بیت پیامبرشان که همان انقلاب اسلامیست) است: فرمودید حتی مسیح علینژاد هم با حجاب خواهد شد و طبق حدیث همه چیز یک شبه عوض خواهد شد همچون شهادت حاج قاسم سلمانی رضوان الله علیه که روز شهادت مردم گریان بودند و یکشبه همه چیز عوض شد. هرچند گوش خشک مذهب های ظاهر بین بدهکار نیست اما جوانان و آزادگان که سلام بر آنها این جملات را آشنا و شنیده می داند تا نهراسند و غمگین و نا امید نباشند و بدانند کافر شدن از خدای عقلی و عینی برای مقصود حق الیقینیست تا «خود» توحید را احساس کنند. پس با این شعر تمام می کنم: ندید او از بت الا خلق ظاهر / بدین علت شد اندر شرع کافر / ز اسلام مجازی گشت بیزار / که را کفر حقیقی شد پدیدار / درون هر بتی جانی است پنهان / به زیر کفر ایمانی است پنهان / همیشه کفر در تسبیح حق است  / و «ان من شیء» گفت اینجا چه دق است / چه می‌گویم که دور افتادم از راه / «فذرهم بعد ما جائت قل الله» بدان خوبی رخ بت را که آراست / که گشتی بت‌پرست ار حق نمی‌خواست / هم او کرد و هم او گفت و هم او بود / نکو کرد و نکو گفت و نکو بود / یکی بین و یکی گوی و یکی دان / بدین ختم آمد اصل و فرع ایمان /  نه من می‌گویم این بشنو ز قرآن / تفاوت نیست اندر خلق رحمان. ۳. پی نوشت ها: ۱. (تاریخ المعرفه) ۲. الامالی، ج ۲. ص ۲۷۷. ۳.شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۵۹ - جواب

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است که می فرمایید. به لطف الهی حضور در آینده با درک زمانه و روشن‌کردن راهی که در پیش است، فراهم می‌شود و غفلت از حضوری که در پیش است، همان بی‌خردی و جهل و نشناختن زمانه است که در روایات از قول حضرت صادق «علیه‌السلام» داریم: «عَلَى‏ الْعَاقِلِ‏ أَنْ يَكُونَ بَصِيراً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِه حَافِظاً لِلِسَانِه»  لازم است بر عاقل كه نسبت به زمانه خود بصیر باشد و با پیش‌آمدها مطابق شأن و بصیرتی که دارد برخورد کند و حافظ زبان خود باشد تا مطابق زمانه‌اش سخن بگوید.
آیا جز این است که اهل نظر باید به امکان‌های زمانه بیندیشند و در طلب چشم‌انداز آینده باشند؟ زیرا بدون آن چشم‌انداز، آینده معنا ندارد و گرفتار تکرار زمانه می‌شویم. موفق باشید

 

33285
متن پرسش

سلام استاد: من خانمی انقلابی هستم و آرزویم ازدواج با فردی انقلابی با شخصیت سالم بوده است که بتوانیم با هم برای انقلاب تلاش کنیم. الان خواستگاری دارم که اخلاق خیلی خوب و دین فردی دارند ولی ابدا برای انقلاب دلسوزی ندارد و معتقدند آدم باید به فکر پیشرفت فردی خودش باشد. حالا من باید انتخاب کنم که با این آدم ازدواج کنم و در آرزوی خودم ناکام بمانم، و یا رد کنم در حالی که نمی‌دانم اصلا خواستگار انقلابی خواهم داشت یا نه. خیلی مضطر و پریشانم راهی نشانم بدهید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر قبول می‌کند که شما در عین احترام به شخصیت همسرتان و دلسوزی برای زندگی؛ عقاید خود را نیز پاس بدارید؛ می‌توان نسبت به زندگی با این افراد فکر کرد. موفق باشید

33282
متن پرسش

سلام بر استاد عزیز: ببخشید بنده با مأنوس شدن با کلام شما و نگاه به مسائل و وقایع جامعه متوجه شده ام که امروز باید به دقت، کلام رهبری و آرمانهای انقلاب را مطالعه کنم و بشنوم و ببینم و سعی کنم تا در راستای آن تلاش کنم و در زمینه خودم بتوانم به طور کلی آن مقداری را که می توانم انجام بدهم و در این راستا سلوکی کنم و به غایت خویش برسم. در زمینه دانستن این موضوعات ابهامی ندارم ولی نمی‌دانم چرا از وقتی که تصمیم به این عمل گرفتم اینقدر اوضاعم عجیب شده است! وسوسه های بیرونی و نفسانی به شدت زیاد شده و دائما در هر حال مرا مورد هجوم قرار می دهند! شوق به عمل دارم؛ ولی به یک لحظه آن شوق می رود و لحظه ای دگر باز می گردد. با اینکه آگاهم به زیاد بودنِ کارهای نکرده در انقلاب - که ان شاء الله بتوانم در زمینه خودم آنها را جلو ببرم- ولی برنامه ام به درستی و آنگونه که باید پیش نمی رود متوجه هستم که باید تلاشم شبانه‌روزی باشد ولی یکروز سفت و سخت مشغولم و روز دیگر خسته و بیکار!!! البته که ناامید نشدم از رحمت خدا و ضعف را از سمت خودم می‌دانم. حال باید چه کنم که این حس وظیفه در قبال انقلاب همیشه شعله‌ور باشد؟ خوابم را ببرد؟ خستگی ام را بشوید؟ جانم را پرواز دهد؟ بنده در حال تحصیلم و هدفهایم را سعی کرده ام مطابق با آرمانهای انقلاب اسلامی در زمینه های علمی قرار بدهم. چه کنم که آن توفیق شگرف را بدست آورم؟ توفیق علم آموزی صحیح و - ان شاءالله در آینده - خدمت به جامعه توحیدی حضرت بقیه الله (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و من الله توفیق باتشکر 🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره این یک قاعده است که شیطان در صراط مستقیم فعال است و همه تلاش او آن است که ما را از آن نحوه سلوک منصرف کند و ما نیز  با صبر و پشتکار هر چه بیشتر باید از این وسوسه ها و گردنه ها عبور کنیم.
در راهی قدم گذاشته‌اید که اگر از یک جهت موانعی در پیش دارید، از جهت دیگر صبرمان را به میان آورده‌ایم تا به مرحله‌ای که مرحله درخشش‌ آرمان‌های توحیدی است برسیم و با توجه به این امر جناب مولوی می‌فرماید:
هله نومید نباشی كه تو را یار براند          گرت امروز براند نه كه فردات بخواند
در اگر بر تو ببندد مرو و صبر كن آن جا    ز پس صبر تو را او به سر صدر نشاند
و اگر بر تو ببندد همه ره‌ها و گذرها           ره پنهان بنماید كه كس آن راه نداند
نه كه قصاب به خنجر چو سر میش ببرد       نهلد كشته خود را كشد آن گاه كشاند
چو دم میش نماند ز دم خود كَنَدش پر      تو ببینی دم یزدان به كجاهات رساند
به مثل گفتم این را و اگر نه كرم او            نكشد هیچ كسی را و ز كشتن برهاند
همگی ملك سلیمان به یكی مور ببخشد       بدهد هر دو جهان را و دلی را نرماند
دل من گرد جهان گشت و نیابید مثالش       به كی ماند به كی ماند به كی ماند به كی ماند
هله خاموش كه بی‌گفت از این می همگان را            بچشاند بچشاند بچشاند بچشاند
موفق باشید

33279
متن پرسش

سلام وقت بخیر: می‌خواستم بپرسم کتاب های تازه نشر و چاپ اول کجا بارگذاری میشه ابتدا؟ داخل سایت بخشی به عنوان تازه های نشر ندیدم. ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور کلی هر کتابی که چاپ شود داخل سایت قرار می‌گیرد و در بالاترین ردیف کتابها آن را ملاحظه می‌کنید. موفق باشید

33278
متن پرسش

با سلام و خدا قوت: استاد نظرتون برای رفتن خانمها به کربلا در اربعین با ۲،۳ تا بچه و کودک شیری و هوای گرم و پیش بینی شلوغی زیاد امسال چیه؟ سخن بزرگواری در کانالشون: «با توجه به اینکه امسال هوا خیلی گرمه و در عراق شاهد گرمای شدیدی هستیم و همچنین شلوغی بیش از حد مرزها و مسیر پیاده روی، بهتره که خانم ها به این سفر نرن. بالاخره دو سال میشه مردم کربلا نرفتن و امسال دیگه میخوان چند برابر برن استاد پناهیان هم در روز عاشورا توی سخنرانی شون این مطلب رو فرمودند. خدای نکرده اگه یه تعداد از خانم ها و بچه ها زیر دست و پا بشن و از دنیا برن دیگه دستگاه نفوذ و دشمن شروع به بمباران تبلیغاتی علیه پیاده روی اربعین می‌کنند و حتی ممکنه در سال های بعد اصلا اجازه پیاده روی رو ندن.» استاد یه دلمون کنید. خیلی دلمون می‌خواد بریم و حتی سختی مسافرت و گرما رو هم با جون و دل می‌خریم ولی نمی‌خوایم آتو به دست مریض دلان بدیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده اگر در این سفر روحانی به زحمت غیر قابل تحمل بیفتید روح تان آن نتایج معنوی و عرشی را نمی تواند بگیرد مثل آن است که به ما می‌فرمایند روزه وقتی برای ما ضرر دارد و روح و روان ما را مضطر می‌کند واجب نیست. این طور که می‌فرمایید شرایط شما شرایطی نیست که بتوانید نتیجه لازم را اخذ کنید. ان شاء الله نتایج آن نصیبتان خواهد شد. موفق باشید

33277
متن پرسش

سلام: نمی دانم دنبال چه می گردم (باید بگردم)، دردم چیست...؟! "وقتی در خلوت در خود فرو می رویم واز همه جا آزاد می شویم از مفاهیم کلمات ذهنیات، چیزی که داریم جدای ازدرک خودمان و... «درد» است. یعنی شما فرض کنید کسی بگوید من هیچ چیز را قبول ندارم و در گوشه ای تنها نشسته باشد_ بدون عوامل تحریک خارجی مثل بوها: غذای اشتها آور... عوامل شهوت انگیز خارجی که معمولا روی بعد جلب منفعت یا عشق و علاقه کار می کنند_ ناگهان دندانش درد بگیرد یا ناگهان درد سنگ کلیه امانش را ببرد آیا عامل حرکت های ما نمی دانم اختیاری ها یا غیر اختیاری ها چیست؟ من آخرش برای خودم نتوانسته ام بفهمم که دنبال چه باید بگردم یا هدفم چی باشه؟! آیا تصمیم گیری و جهت گیری براساس احساس باید باشد یا شناخت؟ باید چشیدنی باشد از جنس درد باشد احساس شود یا از جنس شنیدنی ها و خواندنی ها؟ بارها خوانده ایم، شنیده ایم که انسان گمشده اش کمال مطلق است تا به آن نرسد آرام نخواهد گرفت انسان ایده آل جو است، پرستنده است، عشق قرب به خدا سعادت واقعی... ولی آیه ها همه حداقل برای من تنها (بقیه خودشان بهتر می دانند!) کلمات خوانده شده است و عبارات شنیده شده؟ ببینید همین مساله بازیابی خویشتن یا خود فراموشی که مثلا شهید مطهری در سیری در نهج البلاغه دارند حداقل برای خود من غیر ممکن است که بدون نماز شب بویی ازش ببرم با این که خودم می دانم که هیچ چیز ندارم ولی به اندازه ی سر سوزنی اگر قرار باشد به خودم بیایم و افکار و اندیشه ای داشته باشم. خب تا فرد دینی نداشته باشد نداند نمازی هست بعد تلاشی نکرده باشد، تازه آخرش شاید! گاهی به ذهنش بخورد که من در وسط این 'بی اختیاری های غرایز وراثت عقده های روانی صفات و ملکات نفسانی (کبر، حسد نفاق، ریا، شهوت...) شرایط محیط، تربیت های رسوخ یافته در روح و روانم احساسات.. در میان این همه که بی اختیار و نا آگاهانه دارند _خیلی ببخشید_ خر خودشان را می رانند دارم چه می کنم یا هدفم چیست؟ ولی این کجا و این که یکی! واقعا و واقعا هدفش مشخص باشد. به نظر شما با وجود این همه زمینه و اقتضائات که ناخودآگاه و غیر اختیارانه فعال اند چه طور باید هدف گزینی کرد برای خدو و زندگی مون. در عمل که خودمان را بکشیم وسوسه ی فکری رهایمان نمی کند. شک یک طرف، تذبذب طرف دیگه، کفر شرک بی بصیرت. خب فردا زمانی که به تکلیف می رسد یعنی در آن سن کم و قدرت درک و علم اندک و رشد نایافتنی روحی تحت تاثیر تعالیم دینی آیا با شناخت جهت گیری می کند یا با احساس؟ همین بحث عقل و عشق آخر به کجا رسیده است؟ یا مثلا کتابی که شما دارید از برهان تا عرفان. آیا باید با قدم عقل جهت گیری کرد؟ آیا نباید هدف زندگی دل چسب باشد یعنی درد باشد، احساس شود؟ خب کدام عقل؟ وقتی بناست عقل بدون تعیین هدف برای زندگی نتواند باید و نباید را معلوم کند بعد هم عقل به دور از حجاب رذایل و موانع **انگار این طور به نظرم می رسد که انسان غرق در بی اختیاری ها به خودی خود بویی از این حرف ها نخواهد برد شاید به ذهنش هم نیاید «دنبال چه می گردد؟» چون ناخوآگاه سرش گرم است ولی این «صدا»ی، ندای هدایت بیرونی آنهایی که واقعا هدف را یافته اند است که به گوشش می رسد یعنی آیا برای هدف گیری فقط شنیدن بدون درد کافی است؟ پس این همه گوش...! درد واقعی هم که باز همان بحث عبادت و بازیابی خود واقعی است؟ آیا باید با درد کمال مطلق خواهی به پیش گاه هدایت رفت یا با قدم فطرت حب نفس _ دفع ضرر و جلب منفعت_ و فطرت حقیقت جویی و بعد درد واقعی دار شد؟ تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین  طور که متوجه شده اید در این تاریخ ما با بشر جدیدی که خودمان هستیم روبرو می باشیم که محور همه فکر و اندیشه او درک بودن او می باشد که بودن خود را چگونه بودنی باید بیابد و به سوی بودنی که همان بودن است ولی در سعه بیشتر و باز هرچه هست بودن او است. عرایضی در روز پنج شنبه در شهر گلپایگان تحت عنوان «معنای حضور انسان آخرالزمانی نزد خود و دیگران و جامعه» شد که این روزها در کانال مطالب ویژه قرار می‌گیرد. به نظر می آید بتوانید نسبت به مسئله خود در این رابطه فکر کنید. موفق باشید

33274
متن پرسش

با سلام محضر استاد طاهرزاده عزیز:

استاد بنده پرسش و پاسخهای شما را درباره آقای امید دانا در سایت مجددا مطالعه کردم و دیدم در انتقادهایی که به شخص شما می شد {که بعضا متاسفانه توهین آمیز بود} شما این چند پاسخ را فرموده بودید:

«بنده همین اندازه جای برای ایشان قائل هستم که انقلاب اسلامی کاری کرده تا چنین افرادی هم بر اساس عُلقه و گرایش خود، به انقلاب اسلامی و بخصوص شخص مقام معظم رهبری گرایش پیدا کنند. ولی مگر می‌شود کسی دین خود را از امثال آقای امید دانا بگیرد؟! و مگر خود ایشان چنین ادعایی دارد؟! در این مورد بیشتر به سعه‌ی انقلاب باید توجه داشت.»

پاسخی دیگر از شما: «ظاهراً آقای امید دانا زردتشتی بوده است و سابقه‌ی خوبی هم ندارد. حتی در جوانی به پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» توهین کرده. ولی به هر حال به جهت تعلّقی که به ملّیّت ایرانی و ایران دارد، و متوجه شده از طریق انقلاب اسلامی و رهبر انقلاب، این کار به خوبی محقق شده؛ از این جهت، تعلقی به انقلاب و رهبر انقلاب پیدا کرده است و شرط عقل آن است حال که او چنین گرایشی پیدا کرده است، او را طرد ننماییم.»

و باز در جایی دیگر فرموده بودید:

«آن کلیپ را که آن طلبه‌ی عزیز مطرح می‌کنند، دیدم. عنایت داشته باشید آن سخنان مربوط به دوره‌ی جوانی ایشان می‌باشد که در عکس نیز مشخص است. و اگر متوجه‌ی موضع‌گیری‌های اخیر ایشان نسبت به رهبر معظم انقلاب و جایگاه انقلاب اسلامی بشویم، روشن می‌شود که تحول عظیمی در ایشان به‌وجود آمده است، نه از آن جهت که ایشان مسلمان شده باشد و یا ادعاهای مقدس‌مآبانه داشته باشد؛ از آن جهت که قبلاً گمان می‌کرده عامل سقوط ایران، اسلام بوده است و بعد با همان روحیه‌ی ایران‌پرستی‌اش متوجه می‌شود انقلاب اسلامی و رهبر انقلاب به گفته‌ی خودش موجب شکوه ملی و احترام به ایران و ایرانی شده. و در این رابطه می‌توان گفت به یک معنا «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد». از طرفی معلوم نیست چرا آن طلبه‌ی محترم ایشان را با سلمان رشدی مقایسه می‌کند؟! سلمان رشدی از آن جهت که ادعای مسلمانی می‌کرده و سپس توهین به پیامبر خدا کرده است، مرتد و مهدورالدّم است. ولی آقای امید دانا اساساً ادعای مسلمانی نکرده. به هر حال موضوعاتی که بعد از تحول فکری آقای امید دانا ،ایشان مطرح می‌کنند موضوعاتی است که موجب تقویت نظام اسلامی می‌گردد و بدین لحاظ مورد استقبال است و با این هوشیاری می‌توان سخنان ایشان را مطرح کرد و این به معنای تأیید شخص ایشان نیست، بلکه به معنای تأیید نظام اسلامی است. مگر علی «علیه‌السلام» نفرمودند «خذوا الحكمة ولو من المشركين» حکمت را بیابید حتی از مشرکین؟ آیا این به معنای تأیید شرک آنان است؟»

حال استاد عزیز با توجه به صحبتهای اخیر امید دانا درباره سلمان رشدی و اینکه او صحبت سلمان رشدی در بحث القای شیطان به پیامبر در جریان وحی را پذیرفته و نحوه حرف زدن امید دانا درباره امام خمینی که حالت تمسخر دارد، آیا باز هم می توان از صحبتهای این فرد در جاهایی که از انقلاب و رهبری دفاع می کند استفاده کرد؟! چون قبلا چنین کاری می کردم و کلیپ های او را در حمایت از رهبری مثلا همین جدیدترین صحبتهایش بعد از دیدار پوتین با رهبر را که اتفاقا شما در کانال مطالب ویژه هم گذاشته بودید باز نشر می کردم. ولی حالا بعد از دیدن تازه ترین حرفهایش درباره سلمان رشدی کاملا دچار تردید شده ام که نکند داریم اشتباه می کنیم و در زمین دشمن بازی می کنیم و این فرد واقعا نفوذی دشمن برای حزب اللهی هاست. و دیگه نباید هیچ حرفی از این فرد در حمایت از رهبر و انقلاب را نشر بدهیم؟؟!! ممنون می شوم اگر راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً کلیپ آخر را بنده نیز گوش دادم و مشخص شد که قضیه نوعی تقابل و تضاد با اصل نظام اسلامی و حضرت امام «رضوان الله تعالی علیه» به عنوان نماد اصلی انقلاب است و عملاً ایشان با سخنان اخیرش نشان داد هیچ تعلقی به ملیت ایران که با دیانت و تشیع یگانه است؛ ندارد و به جای اینکه روز به روز متوجه اصالتهای خرد خسروانی در تجلی تشیع بشود, خواسته یا ناخواسته به بهانه آزادی بیان هرگونه تهمت ناروا را به عواطف مقدس ملت ایران می پذیرد و دیگر جایی برای امید به ایشان در راستای نزدیک کردن جریانهای  خاکستری به نظام نمی ماند؛ بلکه بر عکس جبهه ای می‌شود تا جریان خاکستری را مقابل کلیت نظام قرار دهد و بنده خوشبینی به ایشان را اگر کسی دقیقاً صحبتهای ایشان را دنبال کند نوعی خوش باوری غیر منطقی می‌دانم. در حالیکه اسلام عزیز ما به ما توصیه می فرماید تحمل «دیگری» را داشته باشیم. ولی همان اسلام می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ» (ممتحنه/1) ای مسلمانان کسانی که دشمن حکم خدا هستند و دشمنان انسانیت شما می‌باشند را دوست مگیرید. آیا سخنان اخیر امید دانا مصداق دشمنی با حکم خدا و دشمنی با انسانیت نیست؟ انسانیتی که بهترین انسانها را یعنی حضرت رسول خدا و حضرت علی «علیهماالسلام» را دوست گرفته اند. موفق باشید 

33273
متن پرسش

با سلام: آیا فال گرفتن با حافظ صحیح هست و می تواند می تواند مبنای عمل قرار گیرد؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر چیزی می‌توان تفأل زد. از رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» داریم که فرموده‌اند: «تفالوا بالخیر تجدوه» همواره فال نیک بزنید تا آن را بیابید.» . موفق باشید

نمایش چاپی