بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
4797
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم و رحمه الله با توجه به اینکه بعضی مواقع غذایی که برای بنده میکشند بیش از حد است حال: 1- یا باید آن بقیه را نخورمکه در نتیجه دور ریخته میشود که این برابر است با اسراف 2- یا باید آن را تا ته بخورم که این هم بنا به گفته امام صادق (صلوات الله علیه) باعث حماقت میشود!!! حال دستور العمل شما چیست. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال فقهای عزیز روشن کرده‌اند ما حق نداریم اگر گرسنه نیستیم و یا سیر شده‌ایم به جهت آن‌که غذا دور ریخته نشود، آن را بخوریم. موفق باشید
3848
متن پرسش
سلام استاد باتوجه به آیه ی 82 سوره اسراء ( و ننزل من القرآن ما هو شفاء ...) وآیه 57 سوره یونس (...قدجائتکم موعظه من ربکم وشفاء لما فی الصدور...) و 44 سور فصلت (... قل هو للذین آمنوا هدی وشفاء...) چرا قرآن شفا ست نه دوا ؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شفاء در این‌جا یعنی وسیله‌ی تشفی قلب و راحت‌کردن سینه‌ها از تنگی و تنگ‌نظری. موفق باشید
2933
متن پرسش
سلام علیکم عشق چیست؟ چرا بعضی از افراد عاشق می شوند و بعضی نمی شوند؟ اگر عشق به غیر از خدا و اهل بیت نیست پس عشق به همسر چه می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: جواب قسمت اول و دوم سؤال را قبلاً در جواب شماره‌ی 2894 عرض کردم. در مورد محبت و عشق به همسر اولاً: این را هم خداوند ایجاد کرده و فرموده: «وَجعلنا بینکم مودةً و رحمةً». ثانیاً: وقتی محبت به همسر مقابل مودت به اهل‌البیت«علیهم‌السلام» است که یکی مانع دیگری باشد، در حالی‌که بسیجی‌های ما در عین محبت به زن و فرزند، نشان دادند وقتی پای دفاع از کشور امام زمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» پیش بیاید به راحتی خود را و زن و فرزند خود را فدای اهل‌البیت«علیهم‌السلام» می کنند. موفق باشید
2016
متن پرسش
با سلام باتوجه به اینکه کتاب خویشتن پنهان شرح ده نکته است، لزوم به خواندن ده نکته قبل از خویشتن پنهان هست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بعد از ده نکته لازم است بحث برهان صدیقین و معاد را دنبال کنید و پس از مدتی که آماده شدید به کتاب «خویشتن پنهان» بپردازید. موفق باشید
1391

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی در خصوص قسمت دوم دعای عرفه از لحاظ سندی فقط سید بن طاووس در اقبال نقل کرده و مرحوم مجلسی می فرماید این قسمت در برخی از نسخه های قدیمی اقبال هم نیست و با سیاق دعای ائمه هم سازگار نیست و شاید این قسمت افزوده مشایخ صوفیه باشد ری شهری در زمزم عرفان از قول اقای بهجت نقل می کند شخصی از قول رفیقش نقل کرد روزی بعد از خواندن دعای عرفه مرحوم سید بن طاووس را در خواب دیدم فرمود این زیادتی از من است و در جایی دیگر فرموده اند مرحوم سید گاهی هم دعا از پیش خود انشا می کند ذیل دعای عرفه هم یا روایت یا از خود سید است . مرحوم علامه تهرانی هم در یکی از کتب خود معتقد است این قسمت از دعا از امام حسین نیست و از شخصی به نام ابن عطا می باشد . در همان کتاب زمزم عرفان از قول مرحوم علامه طباطبایی نقل شده کیست که بتواند این گونه حقایق را بیان کند ؟ ما که عمری در مسائل فلسفی و عرفانی تلاش کرده ایم دهنمان میچاد این طور حرف بزنیم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: همان‌طور که مستحضرید با توجه به آن خواب باز آیت‌الله بهجت در کتاب «در محضر آیت‌الله بهجت»، ج 2، ص 411در مورد آن قسمت از دعای عرف می‌فرمایند: «از مضمون بر می‌آید که مطالب توحیدی آن بالاتر از علوم متعارف است». و حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» باره‌ها به فرازهایی از آن به عنوان سخن حضرت امام حسین«علیه‌السلام» اشاره کرده‌اند. فکر می‌کنم ابن عطای مصری با توجه به دویست‌سال حاکمیت فاطمیون در مصر مطلب را از فرهنگ اهل بیت گرفته زیرا حقیقتاً سخن بالاتر از آن است که یک انسان بتواند این‌چنین سخن بگوید. موفق باشید
720

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باعرض سلام:به نظر شما در دروس حوزوی درحال حاضر کدام یک از رشته ها بیشتر نیاز جامعه است وما باید برچه اساس برای اینده درسی خود تصمیم بگیریم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیکم السلام با توجه به این‌که جایگاه یک روحانی آن است که به‌خوبی فقه و اصول را کار کرده باشد، پس از آن نظر به قرآن و روایات بسیار کارساز است و برای فهم و تبیین قرآن و روایات، حکمت و عرفان کمک می‌کند و لذا سعی شود در کنار فقه و اصول، با رویکرد به قرآن و روایات به فهم فلسفه و عرفان بپردازید. موفق باشید
22576
متن پرسش
سلام علیکم: حتما اطلاع دارید که این روزها نسبت به سخنان آقای رحیم پور ازغدی که در فیضیه ایراد کرده اند نظرات مختلفی به میان آمده است حتی شایع است که بناست ایشان را محاکمه کنند. نظر شما در این مورد چیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتدا عرض کنم البته مسئله‌ی محاکمه مربوط به آن طلبه‌ای است که بر روی پلاکارد که در دست داشت نوشته شده بود: « ای آنکه مذاکره شعارت/ استخر فرح در انتظارت». حال کاری به محاکمه و عدم محاکمه‌ی آن طلبه ندارم.

بنده سخنان آقای ازغدی را کامل شنیدم. واقعی‌ترین و دقیق‌ترین سخنانی که یک انسان متعهد و انقلابی و عالِم در این زمان می‌توانست بگوید تا دامن انقلاب را از سهل‌انگاریِ مسئولان مدعی دنبال‌کردنِ سخنان امام و رهبری پاک کند؛ همان سخنان بود. آن‌چه گمان من بدان می‌رود، کینه‌ای است که جریان‌های غرب‌گرا نسبت به سخنانِ افشاگرانه‌ی آقای رحیم‌پور در دانشگاه شریف به دل داشتند و به دنبال بودند که به نحوی مقابله کنند. و این‌جا است که همان‌طور که آیت اللّه کعبی فرمودند نباید نقش نفوذی‌ها را در تحت تأثیرقراردادنِ بعضی از مراجع محترم فراموش کرد وگرنه همان‌طور که آقای رحیم‌پور فرمود و بنده کاملاً تصدیق می‌کنم، همه‌ی آن سخنان، سخنان امام و رهبری بود و سخنانی بود که در این زمان باید به آن‌ها متذکر می‌شدیم تا معلوم شود راهِ انقلاب، راهِ دیگری است و ما هرگز آن راه را فراموش نخواهیم کرد. موفق باشید

18620
متن پرسش
سلام علیکم: شهید آوینی در مقاله رمان، سینما و تلویزیون این چنین می گویند: «رمان‌نویسی را هرگز نمی‌توان با اسطوره‌‌پردازی و یا حتی قصه‌پردازی بشر در گذشته‌ها قیاس کرد؛ رمان ماهیتاً پدیداری متمایز از اسطوره‌ و یا قصه‌های کهن است. خودبنیادی یا سوبژکتیویسم یکی از خصوصیاتی است که رمان را از اسطوره و یا قصه‌های کهن متمایز می‌دارد و این تفاوت، عرضی کوچکی نیست؛ یک تمایز جوهری ذاتی است.» لکن بنده هر چه در مسئله تفاوت بین رمان نویسی با داستان نویسی که در گذشته رایج بوده فکر کردم به پاسخ موجهی نرسیدم، لطفا برای فهم منظور ایشان راهنمایی فرمائید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک بحث مفصل است. به این صورت که در یونان قدیم از طریق تراژدی و در فرهنگ ما از طریق داستان‌هایی مثل داستان‌های کلیله و دمنه اشاره به واقعیات نمادین می‌شد و باطن واقعیات را  که با بصیرت باید می‌دیدیم نه با بصر، در میان می‌گذاشتند. ولی اکثر رمان‌های جدید – نه رمانی مثل رمان بینوایان ویکتورهوگو - بیشتر، خیال‌پردازی است. و در فرهنگی که به هیچ حقیقتی اشاره ندارد به میان آمده است و به یک معنا زندگی در فرهنگ سوبژکتیویته را مطرح می‌کند. موفق باشید

15251

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد: می خواستم از شما استاد گرامی بپرسم آیا گریه ی مرد نشانه ی ضعف اوست؟ مثلا گاها اتفاق می افته که دلم می گیره و علت خاصی هم براش ندارم. در این هنگام دوست دارم گریه کنم و این کار آرومم می کنه می خواست بپرسم این حالت نشانه ی ضعف؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گریه برای حوائج دنیایی بد است، وگرنه: «چشمِ گریان، چشمه‌ی فیض خداست». این بیچاره را هم در هنگام گریه‌ها فراموش نکنید. موفق باشید

15151
متن پرسش
سلام علیکم: در خصوص سوال 15116 که جواب داده بودید که آقای هاشمی در مقابل رهبری نایستاده اند. حضرت استاد ما خودمان این را از شما یاد گرفته ایم که ظواهر افراد را کنار بگذاریم و به روح و شخصیت افراد تعامل کنیم. حال در مورد آقای هاشمی مگر قرار است اسلحه بکشد جلوی آقا که بگوییم مقابل رهبری ایستاده است. همین که در این چند سال اخیر رهبری باید جواب سخنان هاشمی را بدهد و ایشان باز هم حرفهای خود را تکرار کند و بلکه حرفهای مقابل را بگوید بهترین دلیل بر تقابل پنهان ایشان با رهبری است. کافی است سخنان مفصل ایشان در هفته قبل از انتخابات را در سایت ایشان بخوانیم که نمی دانیم بر اساس چه سری خیلی هم پخشش نکردند تا ببینم که چقدر ایشان از روحیه انقلابی خود دست برداشته اند و اصلا اعتقادی به رهبری ندارند و حتی دوباره رفته اند دنبال شورای رهبری. وقتی ایشان دقیقا روز قبل از سخنرانی آقا با مردم نجف آباد می گوید که این کسانی که حرف از عوامل نفوذ می زنند هیچ فهم و شعوری ندارند و بعد روز بعد آقا باید بگوید که نفوذ شاخ و دم ندارد. حتی اگر هم بپذیریم که ایشان در صدد مقابله با رهبری نیست اما فکر و جریانی که ایشان حمایت می کند و دنبال می کند بر طبق مبانی به حق شما ضربه به ریشه انقلاب و بلکه اسلام است. تحلیل خود بنده این است که حضرت آقا مثل امام دارند با ایشان مدارا می کنند تا روحیه کل جامعه آماده شود تا بتوانند ایشان از طرف مردم طرد و حذف شوند (البته همیشه هم دنبال می کنند که اگر ایشان دلشان خواست به دامن انقلاب بر گردند) یعنی همانطور که آقای منتظری طرد شدند ایشان هم طرد خواهند شد. لذا با وجود سخنان دقیقا متناقض با سخنان رهبری (آن هم در مسائل اساسی مثل آمریکا و مقابل با استکبار و مسائل اقتصاد مقاومتی و .... و نوع نگاه به دین) نباید ایشان را تطهیر کنیم. (البته در صورت برگشت ایشان ما بخیل نیستیم و خوشحال هم می شویم)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که بعضی از کاربران عزیز نیز در مورد جواب سؤال فوق؛ سؤالاتی را مطرح فرموده‌اند، با نظر به همه‌ی آن سؤالات خدمتتان عرض می‌کنم که لازم است که بین دو موضوع خلط نگردد که رهبری به عنوان پاسدار انقلاب و به عنوان یک شخصیت انقلابی، غیر از آقای هاشمی و امثال آقای هاشمی فکر می‌کنند و تفاوتِ نظری که حضرت آقا نسبت به آقای هاشمی داشتند را می‌توان در همین موضوع  جستجو کرد. آقای هاشمی به اقرار خودشان به دنبال یک ژاپن اسلامی هستند و ندیدنِ جایگاه آقای هاشمی را در این موضوع، ما را به موضع‌گیری‌هایی نسبت به ایشان می‌اندازد که «تفکر» به حجاب می‌رود. بنده سعی دارم در این فضایی که گویا ذهن‌ها آماده‌ی یک تذکر اساسی هستند، متذکر چشم‌اندازی شوم که تفکر را به صحنه آورد؛ بدین معنا که اگر یک موضوع چند زاویه دارد آن موضوع، تنها در یک زاویه‌اش مدّ نظر قرار نگیرد و معتقدم «تفکر» جز این نیست. انسان متفکر از هر موضوعی در مقابل خود یک‌نوع گشودگی ترسیم می‌کند بدون آن‌که بخواهد با یک نتیجه‌گیری تکلیف خود را نسبت به آن موضوع، تمام‌شده قلمداد کند. مسلّم بنده و جنابعالی هرگز نمی‌خواهیم نسبت به انقلاب در جایگاه آقای هاشمی باشیم، ولی باید بدانیم آن کسی که هاشمی است، چه کسی است و چگونه فکر می‌کند و این؛ در صورتی ممکن است که سعی کنیم با پیش‌فرض‌هایمان، سخن‌ها و حرکات آقای هاشمی را از قبل  تفسیر نکنیم. شواهد زیادی هست که آقای هاشمی معتقد است باید رهبریِ انقلاب اسلامی به صورت شورایی اداره شود و این موضوع را رها نمی‌کند، هرچند هیچ‌وقت نه مجلس خبرگان و نه شورایِ بازبینی قانون اساسی به این نظر اعتنا نکرد. و مطمئن باشید از این به بعد هم به این سخن اعتنا نمی‌شود زیرا مقام معظم رهبری آن‌چنان در مقام خود به عنوان رهبریِ فردی، خوب عمل کرده‌اند که با وجود ایشان کسی تصور رهبریِ شورایی به ذهنش هم نمی‌رسد. ولی آیا نظر آقای هاشمی به معنایِ تقابل با شخص رهبری است؟ و یا یک اندیشه است که باید در فضایِ آزاداندیشی بدان بیندیشیم بدون آن‌که نگاه ایدئولوژیک در میان آوریم. آری! در مورد زندگی آقای هاشمی نیروهای معتقد به ارزش‌های انقلاب هرگز این سبکِ زندگی که آقای هاشمی و خانواده‌ی ایشان و طرفدارانشان پیشه کرده‌اند را نمی‌پذیرند ولی موضوع بسیار عمیق‌تر از آن است که در این حدّ تقلیل داده شود، باید تلاش کرد از نظر فکری جایگاه آقای هاشمی مشخص شود که ایشان به دنبال ادامه‌ی انقلاب نیست، بلکه معتقد است دوره‌ی انقلاب تمام شده است و دوره‌ی جمهوریت در میان است و اگر این مسئله فارغ از دعواهای سیاسی و تفکر ژورنالیستی درست تبیین نگردد، خطر یک نحوه دوقطبی‌شدن در بین نیروهای انقلاب پیش می‌آید. زیرا بعضی از معتقدین به انقلاب، آقای هاشمی را به عنوان یکی از نیروهای انقلاب تلقی می‌کنند.

حرف بنده بر روی تفاوتِ اصولی است که در بین جریان موسوم به اصلاح‌طلب نسبت به انقلاب اسلامی پیش آمده است و روشی که ما باید در این تاریخ با این جریان داشته باشیم، بدون این‌که کار به خصومت بکشد و درنتیجه در دهه‌ی چهارم انقلاب از بلوغی که باید انقلاب بدان دست یابد؛ محروم گردیم. هرچند این سخن شما را که معتقدید رهبری در حالِ مدارا با آقای هاشمی است تا آرام‌آرام آقای هاشمی خود را نشان دهد؛ سخن قابل تفکر می‌دانم. و به همین معنا فکر می‌کنم عرایضی که داشتم موجب تفکر بر روی موضوع می‌شود. سخنان و موضع‌گیری‌های آقای هاشمی حتی نسبت به محکومیت فرزندشان، نشان می‌دهد که مبنای خود را مبنایِ دیگری قرار داده است و وظیه‌ی ما است که در این موضوع فکر کنیم و نه‌تنها جایگاه ایشان بلکه جایگاهِ این فکر را بررسی نماییم. و مشخص کنیم چه نسبتی این فکر با انقلاب دارد و چگونه ما باید عمل کنیم که جایگاه این فکر تبیین شود؛ همه‌ی تلاش من آن است که این موضوع باید متفکرانه مورد بحث قرار گیرد و نه آن‌که موضوع، در یک فضای ژورنالیستی و سیاسیِ صرف به حاشیه رود و یا پنهان گردد. این زمان، زمانی است که می‌توان به عنوان مثال نسبت به این سؤال فکر کرد که آیا آقای هاشمی مثل بعضی سیاسیونِ ناشی می‌گوید شورای نگهبان نباید باشد، یا می‌گوید وقتی بعضی از اعضای شورای نگهبان بناست برای مجلس خبرگان نامزد شوند، چه کسی آن‌ها را در این رابطه تأیید کرده؟ شما خواهید گفت همین‌که آن‌ها در مقام فقیهی هستند که مطابقت یا عدم مطابقت قوانین را با شرع مقدس تشخیص می‌دهند، پس برای مجلس خبرگان می‌توانند نامزد شوند، و این می‌شود یک بحث علمی. ملاحظه می کنید که آقای هاشمی با طرح این مسئله، نفیِ شورای نگهبان نمی‌کند، بلکه یک اشکال علمی را مطابق دیدگاه های خود پیش می‌کشد و باید با مبانی علمی جواب داد.

فهمِ نگاه رهبری که پاسدار انقلاب است، با فهم نگاه آقای هاشمی که بیشتر به جمهوری اسلامی فکر می‌کند و نه به انقلاب اسلامی، هنرِ متفکرانه‌ی ما است. آقای هاشمی معتقد است ادامه‌ی روحیه‌ی انقلابی هزینه‌هایی دارد که در تصوراتی که از مردم دارد، آن هزینه‌ها فراهم نیست و مقام معظم رهبری معتقدند تحقق انقلاب اسلامی تقدیر تاریخ ما است و کافی است ما به وظیفه‌ی انقلابی خود عمل کنیم تا خداوند تقدیر خود را به ظهور برساند. و از این جهت عرض شد آقای هاشمی مقابل رهبری نیست، بلکه دغدغه‌ای غیر از دغدغه‌ی رهبری دارد. ملت ما با انقلاب خود تاریخ معنویتی را شروع کرده است که با نقد خود نسبت به هدف بزرگی که دارد، می‌تواند معلوم کند در کجای تاریخ خود قرار دارد. ما باید آدم‌هایی باشیم که به اطراف خود درست فکر کنیم و غفلت‌های خود را نسبت به همدیگر متذکر شویم و جسورانه نسبت به وضع خود فکر کنیم بدون آن‌که به دنبال مقصر بگردیم. پس موضوعِ تقابل بین آقای هاشمی و مقام معظم رهبری نباید در میان باشد، بلکه موضوعِ پاسداری از انقلاب که رهبری عزیز بر آن تأکید دارند، و موضوع پاسداری از جمهوری اسلامی بدون تأکید بر انقلاب در میان است. رهبری عزیز می‌فرمایند: «احیای انقلاب در ذهن‌ها، حفظ و حراست از تفکر انقلابی و جهت‌گیری انقلابی در عمل، در بیان، در رفتار، در تصمیم‌گیری‌ها و مقررات و قوانین است». ولی جریان اصلاح‌طلب چنین تعریفی از خود ندارد، بلکه پذیرفته است در اردوگاه تمدنِ غربی، زندگی خود را ادامه دهد و اگر ما به این موضوع با تمام جدّیت فکر نکنیم و گرفتار شلوغ‌کاری‌های روزنامه‌ها بشویم، عملاً از این موضوع غفلت کرده و در تبیین جبهه‌ی اصلاح‌طلبی که به یک نحوی انقلاب را به حاشیه می‌برد، شکست می‌خوریم. و حرف جبهه‌ی غیر انقلابی که اصول‌گرایان را به انسان‌های سطحی متهم می‌کند، تصدیق می‌گردد. عرض بنده آن است که تنها و تنها در تفکر در این موضوع مهم و با وقاری بس عظیم، می‌توانیم از این مرحله عبور کنیم. باید بپذیریم با ردّ و نفیِ یک فکر، رأی و نظر ما به‌جای آن قرار نمی‌گیرد. اگر به جایگاه اندیشه‌ها و شرایط تاریخی آن‌ها فکر نکنیم، تصورمان این می‌گردد که می‌توان با جوّسازی و اتهام‌های پرهیاهو می‌شود اندیشه‌ی مخالف را از میدان بیرون کرد؛ غافل از آن‌که به نتیجه‌ی عکس خواهیم رسید. وقتی یک تفکر با پشتوانه‌ی تفکر پدید آمده باشد - هرچند تفکری باشد که حقیقتاً تفکر نیست - تنها با به میان‌آوردن تفکری صحیح می‌توان آن تفکر غلط را به پایان تاریخش نزدیک کرد. موفق باشید.   

13649
متن پرسش
سلام استاد عزیز: اگر رزق تضمین شده چرا برخی از گرسنگی می میرند؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: چون باید تلاش کرد تا رزقی را که خدا تعیین کرده است را به‌دست آوریم. خدا رزق ما را از قبل تعیین کرده است باید ببینیم چه کسی از دست ما قاپیده است تلاش کنیم آن رزق را برگردانیم. موفق باشید

13346
متن پرسش
بسم الله النّور و السّلام با سلام و تهیات مجدد خدمت استاد مکرم: امروز توشه ی دیگری نیز داشتیم، و آن برخورد با این سخنرانی گذشته از آقای احمدی نژاد که چند ماه پیش ایراد گشته بود. بعد از بصیرتی که بحمد الله با اشارات جناب عالی نسبت به اندیشه متعالی شرح اسماء تاریخی مرحوم فردید کسب کردم، این اشارات آقای احمدی نژاد در نظر بنده دلالت و معنای متفاوت و عالی تری پیدا کرده. به دشواری هایی که در دوره آقای احمدی نژاد به وجود آمد کاری ندارم، اما حالا که آن دوره گذشته هر چه فکر می کنم می بینم ظهور چنین فکری در عرصه اجرایی کشور یک پدیده واقعا منحصر به فرد بود که البته نخبگان ما و جریان های سیاسی بنا به دلایلی که می دانیم توانایی درک و همراهی با این تحول مبارک را نداشتند و شد آن چه شد. «انسان منتظر به دنبال نشانه نیست. بلکه به دنبال راه و وظیفه و فهم فرایند حرکت در مسیر اراده الهی و استقبال از ظهور کامل است. منتظر به دنبال نقش آفرینی در فرایند ظهور است. در این فرایند است که راه معلوم می شود و وظیفه انسانهای منتظر تعیین می گردد. اگر فرایند را بفهمیم، موقعیت و مسئولیت خودمان را خواهیم شناخت. در حوادت کدام غلط و کدام درست است؟ جلوی چه کسی بایستم و چه کسی را یاری کنم؟ حق و باطل چیست؟ معیار حق و باطل با میزان همراهی و انطباق با این حکمت و یا ضدیت با آن تعریف می شود. حق چیست؟ هر آنچه در راستای تحقق امر ظهور کامل و برپایی حکومت توحید و عدالت و عشق و آزادی باشد حق است. باطل چیست؟ هر آنچه که مانع از تحقق ظهور کامل و برپایی حکومت جهانی و یا دوری عده ای از مردم از حرکت در این مسیر باشد باطل است. البته به فضل الهی حوادث و اتفاقات حتی اگر توسط مستکبران و شیاطین و برای مانع تراشی طراحی و اجرا شوند نهایتا به نفع اراده الهی مصادره می شوند.انَهم یکیدون کیدا و اکید کیدا. دشمن طراحی می کند و برای شکستن پرچم توحید حمله می کنند اما در نهایت آن پرچم توحید است که بالا خواهد رفت. گرچه ممکن است مسیر بشریت را برای رسیدن به قله موعود طولانی تر نمایند.» ۱۳ خرداد ۱۳۹۴/ همدان در شرح این گفتار آقای احمدی نژاد این را نوشتم: نمی دانم این بصیرت را دکتر با غور در آراء بلند مرحوم سید احمد فردید دریافته است، یا با تدبر حکیمانه خود در آیات و روایات. البته تنها تحفظی که دارم نسبت به اولین جمله بیان زیر است که می گوید «انسان منتظر دنبال نشانه نیست.» آری اگر اوج بصیرت ما در فهم جایگاه حوادث در نسبت آنها با اراده نهایی بقیة اللهی، به صرف مطالعه در بعضی نشانه های خاص آخرالزمان که در روایات آمده فروکاسته شود، چنین قشری گری ای، به روشنی افاده کننده ی علم حضوری به زمینه های عینی تجلی اسماء الهی در شرایط مختلف تاریخی نخواهد بود. اما اگر روایات را در متن یک بصیرت عقلی و اشراقی به ذات پدیده ها نگریست و از توقیت که در روایات نیز از آن نهی شده نیز بر حزر بود، آنگاه جایگاه و نگاه درست به روایات آخرالزمان محقق خواهد شد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست مسلّم آقای احمدی‌نژاد از جنس انقلاب است و حضور او در امور اجرایی نشان داد که انقلاب ظرفیت حضور چنین افرادی را در امور اجرایی خود دارد. می‌ماند که آقای احمدی‌نژاد به عنوان اولین تجربه حضور مجریان از جنس انقلاب با ناشی‌گری‌هایی همراه بود که بنده تعبیر کردم به «غفلت او از تاریخی که در آن قرار داشت». مسلّم بدانید این فکر و روحیه ادامه می‌یابد و مسئولان واقعی نظام اسلامی تنها کسانی خواهند بود که با سیاست متعالیه امورات کشور را مدیریت کنند وگرنه همچنان‌که در گذشته و حال مشخص است، خود آن مسئولان حجابِ انقلاب خواهند بود. نکته‌ی آخری که نیز در مورد نقد نگاه آقای احمدی‌نژاد فرمودید، نکته‌ی دقیقی است که شواهد اگر در دل بصیرت باشد یک‌نوع راهنمایی به موضوع خواهد بود. موفق باشید.

12987
متن پرسش
با سلام: استاد معذرت می خوهام سوال می کنم، آیا از احادیث بر نمی آید ثواب برخی اعمال قطعی است مثل قرآن خواندن که ذاتش مستحب است. مثلا بنده مومن وقتی سوره انعام را با حضور قلب می خواند اثر معنوی تلاوت سوره را در وجود خود درک می کند. فرموده اید فلان عمل ثواب داره یعنی قرب ما را بیشتر می کند حال وقتی کسی نماز شب می خواند بعد نماز احساس قرب بیشتر با خدا دارد این بمعنی قطعی بودن ثواب نیست؟ با تشکر و معذرت فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باز هم باید بین خوف و رجاء خود را مستقر کند زیرا شیطان در این امور هم بیکار نیست. موفق باشید

10731

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در چه مواردی دروغ واقعا دروغ است؟ مثلا جایی که نمیتونم از غذاشون بخورم اشکال داره بگم خوردم؟ چون اگه بفمن نمیخوام بخورم ناراحت میشن، یا غذا میدن ببرم خونه، اگه به دروغ بگم غذا تو یخچال دارم این دروغه؟ مثلا نمیخوام شب نشینی طولانی برم هیچ دلیلی ازم نمیپذیرن جز اینکه بگم جای دیگه دعوت دارم، اینها دروغه؟ مرزش تا کجاس. چون من میخوام دروغ ساده هم نگم برام دردسر میشه و ناراحتی ایجاد میشه در واقع بدتر میشه، چه کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید محملی را مدّ نظر داشته باشید که نخواهید صریحاً دروغ بگویید. چرا به جای آن‌که به دروغ بگویید غذاخوردم، نمی‌گویید در حال حاضر مایل نیستم؟ در بقیه‌ی موارد هم باید به همین شکل عمل کنید که گرفتار دروغ صریح نشوید. موفق باشید
10656

رزقبازدید:

متن پرسش
با سلام: نظر استادی در باب احادیثی که می فرماید رزق روزت را داشته باش و حریص برای فردا نباش، این بود که از باب مثال در همین نان خریدن ها باید مواظب بود که وقتی نانوایی هم می رویم به قدر نیاز همان روزمان نان تهیه کنیم ای بسا ما برای دو روز نان می خریم و عده ایی را که آخر وقت به نانوایی می رسند از رزق همان روز یا شبشان محروم می کنیم. و مثال هایی از این دست. خواستم نظر شما را در این گونه حساسیت به حقوق دیگران بدانم که نظرات صحیح است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند ما اندوخته‌ی یک سال را نگه می‌داریم و بقیه را به نیازمندان می‌دهیم. با توجه به این امر باید عمل کنیم، البته اگر ذخیره‌‌کردن ما موجب کمبود نشود. و در رابطه با آن روایات باید در صحنه‌ی عمل که مشغول کسب و کار هستیم متوجه باشیم نگران رزق آینده‌ی خود نباشیم، رزق آینده در آینده ظهور می‌کند. موفق باشید
10591

هوای نفسبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: آیا می شود گفت ما هر وقت از نفس خودمان تبعیت کنیم در واقع از دشمن درونی تبعیت کرده ایم که نفس اماره است؟ و وقتی از نفس و هوای دیگران تبعیت کنیم در واقع از دشمن بیرونی که همان شیطان است تبعیت کرده ایم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. با این تأکید که وقتی هم از هوای دیگران تبعیت می‌کنیم آن‌ها را انعکاس نفس امّاره‌ی خود می‌یابیم. موفق باشید
9730
متن پرسش
سلام: خدا قوت. چرا خدای الرحمن الراحمین با اینکه می داند چه کسانی عاقبتشان جهنم است آنها را از ابتدا خلق می کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند به حکم جُود خود هرکس را که امکان خلق‌شدن دارد خلق می‌کند ولی او را جهنمی خلق نمی کند بلکه او خودش تصمیم می‌گیرد جهنمی شود و خداوند این را از قبل می‌داند که او با اختیار خود جهنمی می‌شود، حال اگر او را خلق نکند، خلقت او را به او نداده و این با اسم «جواد» و جُود خدا نمی‌خواند. موفق باشید
8429
متن پرسش
سلام علیکم عبارات ذیل خطبه فدکیه خطاب به امیر المومنین قدری باورش مشکل به نظر می رسد. لطفا راهنمایی فرمایید. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اگر منظورتان آن خطابی است که زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» به حضرت علی«علیه‌السلام» داشته‌اند که بعضى از مورّخین در رابطه با موضوع بعد از این خطبه آورده‏اندکه: چون دختر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله وسلم آن‏گفتار را در مسجد مدینه فرمود و ابابکر با او برخوردى بى‏ادبانه کرد و حتّى به‏ على علیه السلام توهین کرد که در خانه نشسته و از زنان کمک مى‏گیرد، («شرح نهج‏البلاغه»، ابن ابى‏الحدید، ج 16، ص 214) حضرت به خانه آمد و به شوهر خود چنین گفت: «پسر ابوطالب! تا کى دست‏ها را به زانو بسته‏اى، و چون تهمت‏زدگان در گوشه خانه نشسته‏اى؟ مگر تو نه همان سالار سرپنجه‏اى؟! چرا امروز در چنگ اینان رنجه‏اى؟ پسر ابوقحافه، پرده حرمتم را درید و نان و خورش فرزندانم را برید! ...». چنانچه ملاحظه مى‏فرمایید؛ جمله فوق حالت سجع و آهنگین دارد، یعنى نظم خاصّى بر آن حاکم است. جناب آقاى دکتر شهیدى‏ در کتاب زندگى فاطمه‏زهرا علیهاالسلام مى‏فرماید: «چگونه چنین چیزى ممکن است که فاطمه علیهاالسلام با على علیه السلام این‏طور سخن گفته باشد؟ شیعه براى این دو بزرگوار مقام عصمت قائل است، آیا مى‏توان پذیرفت دختر پیامبر این‏چنین شویش را سرزنش کند، آن‏هم براى نان و خورش فرزندانش؟ آنچه مى‏بینید این است که این قسمت از گفتار پر از آرایش معنوى و لفظى است؛ اعم ازاستعاره، تشبیه، کنایه، طباق و سجع. اگر خطبه از چنین آرایش‏ها برخوردار باشد، زیور آن است، سخنى است که براى جمع گفته مى‏شود، باید در دل شنونده جا کند. در چنین گفتار، خطیب در عین حال که به معنى توجّه دارد، به زیبایى آن و نیز به آرایش لفظ باید توجّه داشته باشد، امّا گفتگوى گله‏آمیز زناشویى آن هم‏ در خانه خود، چرا باید چنین باشد؟ مگر دختر پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم مى‏خواست قدرت خود را در سخنورى به شوهر خویش نشان دهد؟»« زندگى فاطمه زهرا علیهاالسلام»، دکترشهیدى، ص 142.))) ظاهراً حق با جناب آقاى دکترشهیدى است که این قسمت را بعداً به کلمات حضرت اضافه کرده‏اند. و مى‏توان امکان داد براى از بین‏بردن پیام اصلى خطبه فاطمه‏زهرا علیهاالسلام که عالى‏ترین ابعاد معرفتى و سیاسى را گوشزد مى‏کند، چنین پیرایه‏هایى را بدان وصل کرده باشند. وقتى متوجه باشیم حضرت زهرا علیهاالسلام چگونه در آن خطبه جبهه‏اى را گشوده‏اند که تا نهایت تاریخ، سرنوشت‏ساز خواهد بود روشن می شود مسئله بصیرت حضرت فاطمه علیهاالسلام خیلى از این حرف‏هاى عادى که در مورد حضرت مى‏زنند، بالاتر است. موفق باشید
3456
متن پرسش
سلام علیکم آیا اگر خداوند امتحاناتی که برای اهل بیت علیهم السلام لحاظ میکند را بسیار سخت کند آیا باز ایشان از این امتحانات سربلند و معصوم بیرون می آیند؟ یعنی هر قدر هم خداوند امتخاناتش را مشکلتر نماید باز ائمه بزرگوار ، معصوم باقی میمانند؟ (به شوخی:خداوند نمیتواند امتخاناتی بگیرد که اهل بیت نتوانند از پس آن برآیند؟)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: چون اهل‌البیت«علیهم‌السلام» متوجه حکمت و رحمت حضرت حق هستند می‌دانند هرچه از طرف حضرت رب برسد موجب کمال و تعالی آن‌ها است تا آن‌جایی که حضرت اباعبدالله«علیه‌السلام» وقتی با حنجره‌ی بریده‌ی حضرت علی اصغر روبه‌رو می‌شوند عرض می‌کنند خدایا چون زیر نظر تو است تحمل آن برایم آسان است. موفق باشید
3221
متن پرسش
در تعریف «فکر» از منظر «فلسفه» منظور از «مبادی» در عبارتِ «حرکت به طرف مبادی» چیست؟ آیا منظور فقط مبادی تصدیقیه است (که قضیه و گزاره است مثل استحالة اجتماع نقیضین)؟ یا اعم از تصدیقیه و تصوریه (مثل تعریف موضوع و محمول)؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در فلسفه نمی‌گویند: «حرکت به طرف مبادی» می‌گویند حرکت از مبادی به طرف مراد. مبادی آن نکاتی است که انسان تصدیق کرده و پذیرفته است. موفق باشید
2254
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت جناب استاد طاهر زاده و مسئولین سایت لب المیزان. بنده تازه با اندیشه های استاد آشنا شده ام و قصد دارم از کتاب ها و شرح های ایشان استفاده کنم، اما یک دغدغه در ذهنم هست که ممنون میشم بهش پاسخ دهید. 1- آیا استفاده از کتاب های موجود در سایت و کپی کردن فایل ها و انتشار آن مورد اجازه ی ناشر کتاب و استاد به عنوان مؤلف هست؟ یا صرفا برای آشنایی عموم در سایت قرار داده شده اند؟ 2- آیا تبدیل متون کتابها، به کتاب موبایل (از طریق نرم افزارهای موجود) و استفاده و انتشار آنها مجاز است؟ و مشمول قانون کپی رایت نمی شود؟ 3- آیا کپی کردن DVD های استاد مجاز است؟ با توجه به اینکه به راحتی کتاب ها و جزوات و DVD ها را از طریق همه جا نمی توان تهیه کرد و لااقل بنده به راحتی به آنها دسترسی ندارم. با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1ـ هر کس مجاز است از سایت المیزان هرطور خواست استفاده کند. مگر این که ناشری دیگری بخواهد یکی از کتاب‌ها را نشر دهد . 2ـ تهیه کتاب موبایل از کلیه کتب منتشره درمراحل آخری خوداست وبزودی بطوررایگان دراختیار عزیزان قرار خواهد گرفت. 3ـ بلی. موفق باشید.
2168

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم.جناب استاد خداقوت.در خانواده ای زندگی میکنم که در حال حاضر فقط چندپسر مجرد به همراه یک مادر در خانه هستیم وتاحدودی ازنظر معیشتی درتنگناد هستیم وبرادر بزرگتر ی داریم که ازدواج کرده و از نظر مالی هم فوق تامین میباشد و در بیرون از شهر ما زندگی میکند و انتظار کمک مالی که ما از این برادر داریم و عدم اجابت ایشان باعث شده که مدام برادران در پشت سر ایشان از او بدگویی کنند وحتی چندین بار باخود او هم صحبتهایی شده ولی علی الظاهر دست خانم او در این قضیه دخیل است و شاید هم اصلا دوست نداشته باشند از نظر مالی کمکی به مادر و برادران خود بکند چیزی که هست بدگویی بیش ازحد متمادی و نتیجه نگرفتن است نحوه ی برخورد و رویکرد ما طبق تعالیم اسلامی با این موضوع چگونه باید باشدخواهش میکنم مفصلا در این مورد بابی از معارف اسلامی را به روی بنده بگشایید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: حضرت سجاد«علیه‌السلام» می‌فرمایند: یکی از خصوصیات انسان باید این باشد که امیدش به آنچه در دست بقیه است نباشد. وظیفه‌ی شما است که هیچ انتظاری از برادر خود نداشته باشید و به آنچه خداوند برایتان قرار داده راضی باشید. کاملاً برخوردتان با برادرتان طبیعی و خوب باشد و مواظب باشید گرفتار غیبت او نشوید. موفق باشید
824

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. می خواستم نظر شما را در مورد طب سنتی بطور کل جویا شوم؟ 1- با توجه به دستورات طب سنتی بسیاری از مواد غذایی که ما در قرن کنونی استفاده می کنیم ممنوعه است. از طرفی رعایت کردن این مسائل باعث به سختی افتادن خانواده و اطرافیان می شود و از طرف دیگر با توجه به دانسته هایم و اینکه مثلا ماکارونی یا رب صنعتی یا شیرینی و شکر و قند فلان تاثیرات بد را بر بدنم می گذارد دچار عذاب وجدان می شوم که حق النفس را چه کنم. 2- مورد بعدی در مورد غذاهای ممنوعه از نظر طب سنتی اینست که مثلا در حکایات عرفا آمده است که آنها چای و قند می خورده اند و ... آیا چشم بزرخی آنها متوجه مضر بودن این مواد غذایی نمی شده است یا اینکه قضیه چیز دیگریست؟ 3- آیا تحت دستور آب درمانی قرار گرفتن بیماران سرطانی که از آنها قطع امید شده است مجاز است. (دستورات آب درمانی که خوردن 40 روز آب و عسل و تنقیه کردن می باشد برای برخی از بیماران موجب تولد مجدد بدن شده است و برخی را هم به کما و نهایتا مرگ برده است) 4- آیا زیر بار قرص و شربت نرفتن و تنها به داروهای گیاهی روی آوردن در صورتیکه بیمار شویم مجاز است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: موضوعی که سؤال فرموده‌اید موضوع گسترده‌ای است که در حدّ سؤال نمی‌توان به همه‌ی ابعاد آن پرداخت. ولی به نظر بنده طب سنتی با روح و خلقت انسان بهتر هماهنگ است تا طب جدید. 1- همین طور که می‌فرمایید بعضی از غذاها روی‌هم‌رفته برای بدن مضرّ است ولی به این معنی نیست که مثلاً این حبه قند نقش یک قاشق سمّ را داشته باشد که مضر بودن آن برای همه در هر شرایطی محرز نیست و عرفا نیز بر همین اساس از چای استفاده می‌کنند به‌خصوص که استفاده‌ی زیادِ این نوع مواد تبعات مورد بحث را به همراه دارد. 2- روی‌هم‌رفته آب‌درمانی برای کسانی که بیماری اساسی دارند یک کار مفید و تجربه‌شده است مگر برای کسانی که تقدیر آن‌ها مرگ باشد . 3- اساساً نقش دارو و درمان بیماری‌ها نقش علت معدّه است و نقش اساسی را نفس ناطقه به عهده دارد و بهترین دارو به قول رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» پرهیز است. می‌فرمایند: « الْمَعِدَةُ بَیْتُ کُلِّ دَاءٍ وَ الْحِمْیَةُ رَأْسُ کُلِّ دَوَاءٍ فَأَعْطِ نَفْسَکَ مَا عَوَّدْتَهَا» معده خانه بیمارى و پرهیز سرآمد همه دارو ها است و به نفس خود آنچه را که عادت داده‏اى بده‏ ، و لذا تا آنجا که ممکن است باید از داروهای شیمیایی کم‌تر استفاده کرد ولی چون ما بدن خود را از قبل به داروهای شیمیایی عادت داده‌ایم به‌کلی نمی‌توان از آن‌ها فاصله گرفت. موفق باشید
670
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی بنده یک دانشجوی رشته مهندسی هستم که که پس از اشنایی با مباحث حکمی و فلسفی شما به این مباحث علاقه پیدا کردم ودر صدد پیگیری این مباحث بیش از انچه که شما مطرح می کنید هستم لطفا در این باره سیری را به بنده معرفی کرده ومرا راهنمایی کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: سیر مطالعاتی که در سایت هست إن‌شاءالله مفید خواهد بود. موفق باشید
16997
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد آن کسانی که در مسیر عرفان قدم می زنند ادعای دیدار مکرر حضرت ولی عصر (عج) را می کنند البته در محافل بسیار خصوصی، بسیار در رعایت دین مقیدند اهل کشف و شهود و.... هستند و به نظر می رسد واقعا این طور است و اهل دکان باز کردن نیستند ولی کاری به مسائل سیاسی و انقلاب ندارند، تا چه حد مسیرشان درست و قابل اطمینانند؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌ها امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را گم کرده‌اند و با خیالات خود زندگی می‌کنند، فردا هم که حضرت تشریف بیاورند این‌ها مشغول امام زمانی هستند که رؤیت کرده‌اند. موفق باشید

نمایش چاپی