بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
10679
متن پرسش
سلام: حضرت استاد همانطورکه واقفید پارادایم سازی نقش محوری در جهت دهی افکار دارد به عنوان مثال افلاطون برای تعریف و تفکر در انسان از تمثیل پرنده و قفس استفاده کرده و سوالاتی را بر اساس آن طرح و پاسخ گفته. و بعد ارسطو این تمثیل را اشتباه و ناقص دانسته و تمثیل انگشتری و طلا را مطرح کرده و... همان طور که مشخص است با تغییر پارادایم ها سوال ها تغییر می کنند و به تبع آن پاسخ ها و تصویر نوینی در هر کدام از دو تمثیل در رابطه به انسان می دهد و به نوعی هر کدام انسان شناسی را بر اساس آن طراحی و جهت دهی می کنند. حال پرسش اینجاست برای این که تمثیلی بیاوریم تا انسان شناسی را بر اساس دیدگاه وجودبینی دنبال کنیم تا رابطه بین حق و خلق و نقش محوری انسان که اشرف خلق می باشد را نشان دهد کدام است؟ در متون دینی و عرفانی و فلسفی تمثیل هایی نظیر خورشید و اشعه و یا آینه و تصویر و یا موج و دریا و... آورده شده است. حال کدام یک از این تمثیلها جامع تر می باشد و باید به چه نحوی تقریر شوند؟ اگر هم منبع مفصلی در این رابطه دارید لطفا معرفی کنید. یا علی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی ما باید تمثیل را به میان آوریم که موضوع در پیش ما نباشد در حالی‌که در مورد انسان، نفس ناطقه در پیش انسان است کافی است به روش حضوری خود انسان را به خود انسان نشان دهیم و در همین رابطه تعلق وجودی او را به خداوند در فطرت او متذکر شویم به همان روشی که قرآن فرمود: «فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ ‏»(عنکبوت/65). هنگامى که سوار بر کشتى شوند، خدا را با اخلاص مى‏خوانند. موفق باشید
10510
متن پرسش
سلام: در جلسه دوشنبه گفتید برای شخص با تقوا کار یک نوع سلوک است. ۱- لطفا بیشتر توضیح دهید که هدف کار کردن رو چگونه در خود اصلاح کنیم بگونه ای که در سلوک موثر باشد؟ ۲- اگر در محل کار بعضا بیش از حدی که معصومین فرمودند از ما انتظار کار کردن داشته باشند مثلا ۱۲ الی ۱۶ ساعت در این جور مواقع نیت ما چگونه باید باشد اگر به آنها بله بگوییم نشان دهنده این است که ما رزق رو دست آنها می بینیم و تن به کار بیش از حد داده ایم. (یقینمان هنوز آن قدر کامل نشده که جرات نه گفتن داشته باشیم) اگر جواب نه به آنها بدهیم که مثلا مساوی است با از دست دادن کار (البته می دانم که اشکال در کمی تقوا ست) بنده فکر می کنم با شرایط موجود فعلا طبق مسیری که موجود هست پیش برویم و به صورت جدی سعی در حفظ تقوا و ورع داشته باشیم تا به لطف خدا به مرحله ای برسیم که جز الله نبینیم و اگر کسی خواسته بیجا داشت با قاطعیت جرات نه گفتن را داشته باشیم. آیا این فکر بنده درست است؟ لطفا توضیح بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وقتی با کار خود یک نیاز جامعه را جواب می‌دهید و انگیزه‌ی شما بیش از آن‌که پول باشد خدمت است آن کار سلوک الی اللّه خواهد بود 2- بالاخره خداوند فعلاً این کار را برای شما مقدّر کرده و چون ترک آن یک نوع بیکاری است آن را به فال نیک بگیرید. موفق باشید
10306
متن پرسش
سلام: من 23 سالمه اهل قم در یک خانواده نسبتا معمولی به دنیا اومدم مدتی دارم کتاب آشتی با خدا رو میخونم، در کنار کتابهای دیگه ای که دارم مطالعه می کنم الان احساس بدی دارم، احساس پوچی واقعا احساس می کنم خیلی خالی هستم، همه ی زندگیم فکر و تمرکز روی تعلقات دنیاییم بوده، پول، رفاهیات، آدمی که عاشقانه دوستم داشته باشه، جلب توجه دیگران و... اینها حجابهای زخیمی بین من و پروردگارم کشید. اینقدر خواستم زخیم باشه که حتی روزنه ی کوچکی از این نور به درونم نتابه حالا که همه ی وجودمو سیاهی گرفته دنبال نور می گردم و پاره کردن این پرده ها از وجودم و پیدا کردن اون نور مطلق برام آرزو شده، یه آرزویی که می ترسم بهش نرسم. زندگی بیهوده داشتن سخته و سخت تر از اون اینکه حس کنی دیگه راه نجاتی برای خودت باقی نذاشتی. نمیدونم چرا اینطور وجودمو نابود کردم دنبال چی بودم؟ حالا من گمراه میخوام این راهی رو که رفتم برگردم اما خیلی طولانیه آیا میتونم از نو شروع کنم؟ معنی اخلاص با خدا چیه؟ وجودم تاریک شده، اون نوری که منتظرشم کجاست؟ من خودم همه ی پرده هارو کشیدم تا نوری بهم نتابه، ولی گم شدم تو این سیاهی، به کجا دارم میرم نمیدونم. هر چی در مقابلم می بینم تاریکیه. نماز که میخونم هیچ لذتی نمی برم، از خودم بدم میاد که اینقدر وقیحانه در مقابل پروردگارم می ایستم ولی هیچ توجهی بهش ندارم اون میفهمه ولی به روم نمیاره بجایی که مچمو بگیره دستمو می گیره و این لطف اونو که اینقدر منو از خودم متنفر میکنه. چکار کنم چطوری بهش وصل بشم باهاش آشتی کنم؟ دلم می خواد با اون باشم تا از همه دنیا آزاد بشم. کمکم کنید لطفا.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً متوجه‌اید که حضرت حق از ما دور نیست ما هر اندازه در جدّی‌نگرفتن غیر خدا موفق شویم به همان اندازه به خدا نزدیک می‌شویم، پس باید آرام آرام متوجه شد که همه‌ی کمالات و همه‌ی برکات در زیر سایه‌ی حضرت حق محقق می‌شود. سعی کنید در معارف الهی جلو بروید تا سؤالاتتان یک‌یکی جواب داده شود. مباحث معرفت نفس شروع خوبی است. موفق باشید
9220
متن پرسش
با سلام: استاد گرامی آیا میشود بگویید یک طلبه چگونه باید بفهمد از نظر ادبیات قوی شده؟ میشود بگویید چه حدی از ادبیات برای ما کافیست؟ با خواندن چه کتبی میتوان ادبیات خوبی داشت؟ لطفا اسم کتب صرفی و نحوی را ببرید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ حدّاقل قوت لازم در ادبیات آن است که متون عادی را (مانند متن عربی کتاب‌های ادبیاتی‌ای که خوانده‌اید، متن کتاب‌های فقهی و اصولی متداول در حوزه، روایات و مانند آن) بتوانید با اعراب صحیح بخوانید. اساسا خودتان متوجه می‌شوید که آیا در خواندن متون دچار مشکل هستید یا نه؟ آیا اعرابی که به کلمات می‌دهید از روی علم است و متوجه نقش آن در جمله هستید یا نه؟ آیا می‌توانید از متن عربی، با لحاظ اعرابش مراد نویسنده را بفهمید یا نه؟ اگر این‌چنین هستید می‌توان گفت حداقل قوت لازم در ادبیات را دارا هستید. 2ـ بنده از کتاب‌هایی که در دهه‌های اخیر با موضوع آموزش ادبیات عرب نوشته شده آشنا نیستم؛ بهتر است با اساتیدی که به امر تدریس ادبیات مشغول‌بوده و در این زمینه موفق هستند مشورت کنید ولی در مجموع این را بدانید که کتاب، نقش صد در صدی ندارد بلکه بیشتر تمرین است که به شما قدرت می‌بخشد. موفق باشید
8599
متن پرسش
سلام پیرمرد دوست داشتنی اینکه میگن جناب سید ابن طاووس از ابتدای بلوغش حتی یک بار هم گناه نکرده درسته و اینکه چطور میشه مانند ایشون در خودمون عزمی ایجاد کنیم که اصلا گناه نکنیم یا کمتر گناه کنیم بالاخره ایشون فرمولی داشتن که آنقدر خوب جلو نفس قدرتمند ایستادن و از نوادر تاریخ شدن اون فرمول چیه و آیا در این فضای آلوده سیطره غرب که همه چیز برای گناه فراهمه میشه اصلا مثل سید در خودمون همچین عزمی ایجاد کنیم.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: وقتی انسان متوجه شود رعایت دستورات شرع چه نوری در مقابل‌اش می‌گشاید و هر روز با حقیقت جدیدی از حقایق مأنوس می‌شود چگونه می‌تواند از آن حالات دست بردارد و به زشتی و کثافت گناه دل ببندد؟ موفق باشید
7606
متن پرسش
باسلام ببخشید ریشه فکری واصلی وسواس در درون انسان چیست
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: ریشه‌ی فکری وسواس وَهم است و انسان با ادب وَهم از طریق نور عقل از آن آزاد می‌شود. موفق باشید
7332
متن پرسش
سلام علیکم با توجه به پاسخ ه سوال 7310شما می خواستم بدانم منظور شما از اینکه حمد به قلبمان برسد چیست؟بنده با سوره حمد یک نحوه مانوسیت پیدا کردم بعضی وقتها که می خوانم احساس می کنم قلبم می فهمد این سوره را . اما مطمئنا این چیزی نیست که در جواب آن سوال مدنظر شما بوده است. با تشکر موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: توحید مقصد بلندی است که هر آنچه انسان نظرش را از ماسوی‌اللّه و جنبه‌ی خلقی‌اش برگرداند بیشتر برایش روشن می‌شود و سوره‌ی حمد راه رسیدن به اوج توحید است. همه باید امیدوار باشیم تا به مرور نور توحیدی آن سوره برایمان ظهور کند تا به مولایمان علی«علیه‌السلام» نزدیک شویم که فرمودند: «ما رأیت شیئاً اِلا و رأیت اللَّه قَبله و معه و بَعده‏ ». موفق باشید
6237

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی آیا استناد به روایت "مردی از قم..." که در بحار نقل شده و آن را با امام خمینی (ره) منطبق میکنند را صحیح میدانید؟ ظاهرا سند روایت خیلی ضعیف است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در هر صورت مصداق این روایت‌اند چه این روایت از نظر سند صحیح باشد و چه نباشد. نمی توان بر آن تاکید کرد. موفق باشید
5633
متن پرسش
سلام علیکم استاد. آیا لطمه زدن به سر و صورت به حدی که خون جاری شود یا ورم کند صحیح است؟ آیا معصومین-علیهم السلام چنین توصیه های داشته اند؟ بنده خودم این طور کارهایی را نمی توانم انجام دهم ولی دوستان هیئتمان که صورت هایشان بعد از هیئت کبود می شود، در پاسخ به سوال مذکور می گویند که این عمل پسندیده ای است.حتی معصومین هم چنین کارهایی را روا داشته اند. لطفا راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع را از فقها استفتاء بفرمایید. موفق باشید
5471
متن پرسش
باعرض سلام خدمت استاد محترم با توجه به اینکه برزخ تجلی صور اعمال انسان ها است پس مباحثی چون حور العینّّّّ و ازدواج در آن عالم چه جایگاهی دارد؟باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حورالعین صورت عقاید و اعمال توحیدی مقربین است همان‌طور که فُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ. صورت عقاید و اعمال توحیدی اصحاب یمین می‌باشد. در تفسیر سوره‌ی واقعه عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
5397

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز اگر میشود کتابهای زیر را برایم ایمیل کنید 1- جایگاه تاریخی حادثه ها 2- انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی 3- ترجمه جلد8و9 اسفار توسط شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: معرفت النفس ایمیل شد. آن دو کتاب در اختیار گروه فرهنگی المیزان است. موفق باشید
4059

«مکر»بازدید:

متن پرسش
سلام علیکم 1- استادعزیز در مورد صفت مکاریت در آیات متعدد قرآن کریم درمورد خداوند وانسان یک نتاقضی و جود دارد .علامه جوادی (خدا حفظشان کند )ظاهرا اعتقاد دارند که مکر خوب داریم ومکر بد داریم . اما می دانیم حداقل مکر در لغت به معنای حیله به کار بردن در کار حالا در مورد خداوند وقتی می خواهیم به کار ببریم می توانیم بگویم که کافران مکر می کنند یعنی فکر می کنند که از قدرت وحکمت خداوند فرار کرده اند ولی خداوند مکر می کند واز همانجا که کافران فکر می کنند که از دست خدا در رفته اند گرفتار شان می کنیم (مکرو ومکرالله والله خیر ماکرین ).می بینیم مکر از جنبه و زاویه دید انسان ها بیان شده است و گرنه خداوند هم در علمش می دانست که این انسان با اراده خودش از این راه می رود به نتیجه دلخواهش نمی رسد . و شان خداوند متعالی از اینکه هدفی را دنبال کند اجل است . خدا را شاکرهستم برای همه نعمت هایش از جمله نعمت ولایت . انشالله خدا کمک کند که شکر مان را وحمد ما را هروز کاملتر کند خداخیرتتان دهد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر «مکر» را به معنای چاره‌جویی بگیریم یک واژه‌ی غیر ارزشی نخواهد بود حتی آن‌جایی که خداوند از قول عزیز مصر نقل می‌کند که می‌گوید: مکر زنان عظیم است. ولی خداوند آن را نقد نکرده. چون به این معنا است که زنان توان چاره‌جویی عظیمی در کار خود دارند. با این توصیف که مکر به معنای چاره‌جویی باشد معنای مکر الهی به این شکل است که خداوند در مقابل چاره‌جویی کافران برای نفی تأثیر نبوت ، چاره‌جویی می‌کند و خدا بهترین چاره‌‌جوها است زیرا به تعبیر علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» دستِ طرف مقابل را می‌خواند. موفق باشید
3727

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا. باسلام خدمت استاد عزیز.استاد عزیز مدتی پیش حدیثی در کتاب حلیه المتقین خواندم که فکرم را مشغول کرد.حضرت علی(علیه السلام)فرمودند:مردی که کارهای او را زنی تدبیر کندملعون است وهمچنین پیامبر(صل الله علیه و اله)میفرمایند:هرکه اطاعت زن خود بکندخدا او را سرنگون در جهنم اندازد.اگر واقعا این طور باشد که مطمئنا هست پس حق و حقوق زن چه میشود؟زنی که با هزار امید ازدواج میکند حق نظر دادن در زندگی را نداشته باشد ایا این دور از عدالت نیست؟اگر زنی با کارهای همسرش مخالف باشدو از همسرش بخواهد به خاطر او این کار را نکندچه؟وظیفه مرد چیست؟با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: واژه‌ی «زن» در روایات ما بیشتر به معنای زنانی است که رجوع آن‌ها به شهوت و تجملات است. بنده در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» جایگاه مشورت با زنان را بر اساس آیات قرآن آورده‌ام و به طور کامل این بحث در جلد دوم کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» در صفحات537 آمده است. و روشن شده مطابق آیات قرآن، این طور نیست که مصداق این سخنان زنان مؤمنه و عاقله باشد. موفق باشید
3060
متن پرسش
سلام علیکم. استاد آیا میتوان در یک کار گروهی تشکیلاتی که مثلا یک نشریه داده میشود و در آن برای اسلام و به خاطر دغدغه ی دینی،مطلبی اشتباه را که به نظر ما رسیده به خاطر اینکه به نظر من رسیده که اشتباه است کمک نکرد یا باید به کلیت کار نگاه کرد و اگر مطلب اشتباهی در آن بود هم آن را نشر دهیم؟اگر در آن احساس کردیم که این حرف در نشریه یک نسبت خلاف واقعی به یک فرد است و یا یک نوع توهین به کسی باشد ولی کلیت بحث دفاع از اسلام باشد چطور؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: عموماً باید به کلیت امور نگاه کرد ولی اگر این طور که می‌فرمایید ظلمی در کار است و شما در نشر آن ظلم شریک خواهید بود نباید وارد شد. موفق باشید
2049
متن پرسش
سلام علیکم: در ارتباط با سوال...... که از علت نیامدن نام حضرت علی علیه السلام در قرآن سوال نموده بودند بر اساس پاسخ حضرتعالی که به واقع در یک سطح خوبی قانع کننده می باشد اما این سوالات باقی میماند: اگر ما حقیقت قرآن را در علم لدنی و خزینه های غیبی می دانیم که این الفاظ نازله ای از آن حقیقت می باشند دیگر معنا ندارد که قرآن بر اساس شرایط مکانی و زمانی و خصوصا بخاطر ترس از طغیان مسلمانان نیمه کاره و بنی امیه و امثالهم بخواهد مطالب حقه اش را تغییر دهد و یا پنهان نماید. اگر قرار بود اسم حضرت امیر در قرآن بیاید می آمد و خود خدا هم بر طبق وعده اش قرآن را حفظ می کرد؛ همچنین می فرمایید که قرآن اصول و مبانی را میگوید و تطبیقات و فروع بر عهده ماست حال سوال این است که مساله مهمی مثل ولایت اگر به صورت مصداقی گفته می شد جهت هدایت تاریخ بهتر نبود، شاید بگویید که عمق مساله ولایت چیزی است که باید اهل تعمق آن را استخراج کنند که باز سوال می شود که اگر مساله ولایت که بر طبق عقیده حقه شیعه نجات دهنده همه دین است فقط بخواهد نصیب متعمقین شود پس اسم هادی خدا برای هدایت سایر مردم عوام که با ظاهر دین برخورد دارند چه می شود. اجرکم عندالله التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: چون حقیقت قرآن بر اساس شرایط مکانی و زمانی نازل شده است نام علی«علیه‌السلام» در قرآن نیامده و چون خداوند وعده داده است قرآن را حفظ کند نام حضرت را در قرآن نیاورد تا قرآن حفظ شود. بالاخره بنده از آخر سؤال شما نفهمیدم که معتقدید نام حضرت در قرآن آمده است و یا معتقدید نیامده؟ گویا با خدا حرف دارید که چرا مصداق مسئله‌ی ولایت را در قرآن متذکر نشده، بنده نماینده‌ی خدا نیستم از خودش بپرسید که چرا در مورد چنین مسئله‌ی مهمی غفلت کرده.بیشتر جواب مادر مورد اشکال آن هایی است که می گویند اگر موضوع امامت علی(ع) مهم بود آن طور که شیعه می گوید، با ید صریحا نام علی (ع) در قرآن می آمد. موفق باشید
1581

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام به استاد عزیز می خواستم بدونم شما وسواس فکری را چگونه تعریف می کنید؟این وسواس خوب است یا بد؟ و اگر خوب است حد ان را مطرح کنید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در این موارد چیزی نمی‌دانم. موفق باشید
1024

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام-با توجه به موضوع واسطه فیض بودن امام،چه لزومی دارد امام به طور فیزیکی روی زمین باشد؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی حقیقت انسان کامل در تمام مراتب عالم ظهور دارد و ظهور زمینی آن شخص حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» هستند در حالی که در تمام مراتب عالم وجود حاضرند. موفق باشید
758

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید. استاد گرامی, ما معتقدیم که ائمه سلام الله علیهم دارای علم لدنی هستند و نیاز به کسب علوم از جایی ندارند, اما گاهی در روایات واصله به مطالبی برمیخوریم که خلاف این را ثابت می کند مثلا در تحف العقول در نامه ای که امام هادی علیه السلام به مردم اهواز می نویسند در نامه چیزی تقریبا به این مضمون( دقیق جملات را خاطرم نیست) امام نوشته اند که: " در اخبار رسیده و مطالب گذشته نظر کردم و فهمیدم که ..." آیا نیاز بوده امام به منابع مراجعه کنند؟ و بعد از مراجعه مطلبی را بفهمن؟ دیدگاه تشیع این است که امام خودش کاملا از جانب خدا به مسائل آگاهی دارد؟ آیا این گونه نیست و من در مورد علم ائمه که لدنی و کسب نکردنی است اشتباه می کنم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: ائمه«علیهم‌السلام» در راستای هدایت مردم دارای علم لدنی هستند زیرا در علمی که با مطالعه به‌دست آید تدریج هست و علمی که به تدریج به‌دست آید همواره وجهی از نقص را به همراه دارد و این با هدایتی که باید به سوی حقیقت باشد نمی‌سازد و در همین رابطه خود ائمه می‌فرمایند آن‌که با آن‌ها ارتباط دارد «اَعْظم مِنْ جبرائیل و میکائیل» از جبرائیل و میکائیل برتر است. اما ائمه«علیهم‌السلام» در امور شخصی سعی می‌کنند مثل همه‌ی انسان‌ها زندگی کنند و از علم لدنی خود استفاده ننمایند که در مباحث «علم امام» می‌توانید موضوع را دنبال بفرمایید. موفق باشید
19337
متن پرسش
باسلام: و عرض تبریک به مناسبت میلاد حضرت حجت عجل الله فرجه، با توجه به اینکه در آستانه ی انتخابات مهم ریاست جمهوری هستیم و متاسفانه شاهد رفتارهای زشت و تبلیغاتی دولت مستقر که چوب حراج به ارزش ها و آبروی نظام زده تا به هرترتیبی رای کسب نماید و متوسل به انواع و اقسام دروغ ها گردیده و این موضوع باعث رنجش خیلی از طرفداران نظام شده است. در حال حاضر راهنمایی و ارشادات حضرتعالی و اینکه از چه کاندیدی حمایت می فرمایید می تواند کمک حال حقیر و خیلی دوستداران نظام و حضرتعالی باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال‌های شماره‌ی 19333 و 19335 و 19336 در این رابطه شد. عنایت بفرمایید که دو طرف این مناظره و منازعه یکسان نیستند. یک طرف مردم را متذکر انحراف دولت می‌کند که بنا دارد ارزش‌های انقلاب را زیر پا بگذارد برای تبدیل اهداف الهیِ انقلاب اسلامی به موضوع حاشیه‌ای، تا ارزش‌های اشرافی‌گری را به میان آورد و رانت‌هایی برای خود و گروه‌شان شکل داده است را ادامه دهد. و جریان دولت تلاش دارد جبهه‌ی مقابل خود را متهم کند به تندروی و گازانبری عمل‌کردن تا آراء جریان خاکستری را با این نوع ترس ایجادکردن به نفع خود و به سوی خود بکشاند و از این جهت باید مواظب بود دو طرف را یکسان ندانست و گرفتار تبلیغات رسانه‌های بیگانه شد که طوری القاء می‌کنند که دو طرف منازعه هر دو در یک حدّ در خطا و انحراف هستند. در حالی‌که یک طرف منازعه به عنوان نمونه 300 میلیاردتومان وام با صفر درصد به یکی از افراد خود می‌دهد. و این در جبهه‌ی اصلاح‌طلبی یک رویه است و لذا باید متوجه‌ی خطری شد که از طریق این جریان برای انقلاب به‌وجود آمده. و بحمداللّه در این منازعه برای مردم روشن شد با چه دولتی روبه‌رو هستند و اگر بخواهند مشکلات خود را حلّ کنند به چنین جریانی نمی‌توانند امید داشته باشند. موفق باشید  

16039
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد با توجه به سوال 16025 که فرمودید دعا تلاش ما جهت ظهور کردن آن چیزی است که برای ما رقم خورده است. یعنی آیا دعا باعث نمی شود چیزی که رزق و مقسوم انسان نبوده با دعا رزق و مقسوم انسان شود و یا بلایی که مقدر و مقسوم شده برطرف کند؟ اگر این چنین باشد که انگیزه برای دعا به طور کلی از بین می رود. 
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی ما متوجه شویم به نور الهی تقدیر ما که از طرف خدا مقدر شده است بهترین تقدیر است بهترین زندگی را برای خود خواهیم داشت و دعا موجب می شود که اولاً: متوجه ی عظمت مقدرات الهی بشویم و ثانیاً: راضی به مقدرات الهی بگردیم همان چیزی که در زیارت امین الله از حضرت حق می خواهید: اللهم فاجعل نفسی مطمئنه بقدرک راضیه بقضائک و یا در آیه ی 22 سوره حدید متوجه می شویم که می فرماید: هر آنچه برای شما هست از قبل تقدیر شده و هنر شما شکل دادن به آن نوع زندگی است که در بستر تقدیر الهی از زندگی خود بهره بگیرید و عالی ترین دعا با فرض چنین مسئله ای است. موفق باشید 

15834
متن پرسش
سلام خسته نباشید: این حدیثی که شما می فرمائید محبت حضرت امیرالومنین (ع) حسنه ای هست که گناهی بهش ضرر نمیزنه آیا شامل شخصی که یکی که از بزرگترین حق از حقوق بندگان خدا رو ضایع کرده و براش چندان اهمیتی نداره که اندازه یه معذرت خواهی جبران کنه شامل این حدیث میشه؟ به نظرم این شخص اینقدر این حدیث و اینکه همه اتفاقات خواست خداست رو از شما شنیده که هیچ احساس گناهی نمیکنه، علاوه بر این با وجود این که شما میدونید همچین شخصی بین شاگرداتون هست اما مداوم با عبارت دوستان مورد خطاب قرارشون میدید که با کمال وقاحت خودشو خیلی مومن و انقلابی و از یاران امام زمان بدونه و برا بقیه منبر بره و اظهار فضل کنه، اگه قراره زمینه سازای ظهور امثالهم و یا مثل بقیه شاگرداتون که از شدت اینکه خودشونو آدم حسابی میدونند میخواند زمین رو بشکافند از امامم میخوام ما رو از مشئ شما جدا کرده و اینطور نباشیم که دین رو وسیله ای برای سوار شدن به گرده ی مردمی که از دسترسی به امامشون محرومند و با تمام وجود به شما برای پیداکردن گمشده شون رجوع می کنند قرار نده و ما رو از رجوع به شما بی نیاز کنه. واقعا آدم برای کسایی که به این کلاسای شاگرداتون مراجعه می کنند احساس خطر میکنه، که بی تقوایی بعضیاشون قراره چه ضربه ای بهشون بزنه. اگه قرار باشه شما هم از لحاظ انجام گناه محب حضرت امیرالمومنین معرفیشون کنید خب دیگه مانعی برای از بین بردن حق الناس باقی نمیمونه فقط عجیبه آیا مشئ امام زمان صلوات الله علیه هم همینه که وظیفه تحقق تمدن اسلامی رو به عهده شما گذاشته؟ حداقل کاری که از شما برمیاد اینکه کسایی که لایق احترام زیاد نیستند رو اینقدر محترم نشمارید مگه احترام و ارزش به تقوا نیست پس این آدم چرا تو دستگاه شما محترمه که گناهش هیچ اهمیتی براش نداره حفظ شاگردتون به قیمت از بین رفتن حقوق مردم میارزه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بحث «حق‌النّاس» در همه‌ی این موارد جدا است و رعایت حقوق افراد و احترام به انسان‌ها – حتی اگر مؤمن نباشند – سیره‌ی امامان معصوم«علیهم‌السلام» بوده  2- ملاک دوری و نزدیکی به این حقیر، تقوا و رعایت دستورات شرع مقدس است، از طرفی بنده برای خودم هیچ حسابی باز نکرده‌ام که حتی خاک در بارگاه قدسی مولایمان باشم، چه رسد که کار تحقق تمدن اسلامی را به عهده گرفته باشم!! موفق باشید

15333

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب و احترام و تبریک سال نو: استاد معزز مدتی است که با خط شما و مشی شما آشنا شده ام و خدا را بیش از پبش شاکر و سپاسگزارم که توفیق این آشنایی را فراهم آورد و روزی این حقیر اینگونه رقم خورد. قبلا" نیر سوالی از محضرتان پرسیده بودم در رابطه با رزق که مرحمت فرموده و پاسخ داده بودبد. در یکی از جلسات سخنرانی حضرت عالی به نام برکات تسلیم حق بودن و دوری از کبر در رابطه با مهندس بازرگان و نهضت ملی مذهبی بیاناتی فرمودید که این حقیر در کمال تواضع خواستم جسارت کرده سوالی نمایم که: آیا اگر بخواهیم کسی را (کسی که در انقلاب نقش مستقیم و موثر داشته و قرآن فهمی و قرآن فهمانی او بر کسی پوشیده نیست) نقد کنیم بهتر نیست که وی خود حضور داشته و از نظراتش دفاع کند. بنده بارها و بارها شاهد بوده ام که خطیبان جمعه و جماعت از این دست صحبتها به صورت مطول و مشروح داشته اند اما به دلابلی انتقادی نکرده ام ولی از آنجایی که جناب عالی در دل و قلب دوستدارانتان جای دارید نتوانستم از این چند خط صرف نظر کنم. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است که می‌فرمایید إلاّ این‌که مطمئن باشید جواب اشکالات داده شده و شخصیت آن افراد از نظر فکری برای انسان مشخص گردیده است. آقای بازرگان بعد از فتح خرمشهر و با نوشتن کتاب «انقلاب اسلامی در دو جهت» مواضع خود را به طور رسمی اعلام کردند. به طوری که نه انقلاب اسلامی را به عنوان یک هویت ضد استکباری پذیرفته‌اند، و نه ولایت فقیه را قبول دارند. موفق باشید

14509
متن پرسش
سلام: وقت بخیر و خسته نباشید. ببخشید مزاحم میشم. من از استان فارس هستم و خیلی علاقه به سیر و سلوک و عرفان دارم و کتاب در این مورد هم زیاد خوندم اما بعضی ها یه حس بدبینی ایجاد میکنن و هشدار میدن که اصلا وارد عرفان نشو و حذر کن می خواستم شما راهنماییم کنین ممنون میشم لطف کنین راهنمایی کنین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با سیر مطالعاتی روی سایت یعنی پس از مطالعه‌ی «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و شرح «رسالة الولایه» علامه و شرح تفسیر حمد امام و شرح «مصباح الهدایه» حضرت امام إن‌شاءاللّه در افق شخصیت خود مطلوب خود را لمس خواهید کرد. آن عرفان زنده‌ای که مورد نیاز ما است در چنین جاهایی پیدا می‌شود. موفق باشید

14378
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد عزیز: نمی‌دانم درد دل خود را چطور بیان کنم. در ابتدا از حضرتعالی و کاربران محترم عذر می‌خواهم که مطلبم طولانی می‌شود. اما چاره‌ای ندارم. مطلبم را از این طریق مطرح می‌کنم تا ان‌شاءالله با پیگیری و همراهی دیگر مراجعه کنندگان به سایت عزیز المیزان که در این باره با بنده توافق دارند بلکه بشود کاری کرد و از این دردسر عظیمی که گریبان جوانان مملکت ما را گرفته است و کیان مملکت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را به خطر انداخته است، نجات پیدا کنیم. معضلی که در نظر دارم با شما درمیان بگذارم، به ورزش حرفه‌ای و به‌ویژه فوتبال ارتباط دارد. می‌دانیم که مقام معظم رهبری بعد از اینکه به مقام الهی ولایت نائل شدند از اولین سیاستهایی که اعلام کردند حمایت از ورزش قهرمانی بود و آن را برای ایجاد انگیزه در توسعه ورزش همگانی و همچنان نماد نشاط و سلامت جامعه در منظر جهانیان با اهمیت تلقی کردند. واضح است که راه رسیدن به قهرمانی در جهان – البته معمولا و نه ضرورتا – ورزش حرفه‌ای است. اما مشکل در این است که آیا همانطور که از آموزه‌های دینی برداشت می‌شود و رهبر معظم هم همین را تأکید دارند، قهرمانی و به تبع آن ورزش حرفه‌ای وسیله است یا هدف؟ متأسفانه تلقی مسئولان اجرایی کشور در عمل و نه ادعا صورت دوم یعنی هدف بودن ورزش است و از این رو نگاه ایشان به ورزش حرفه‌ای همان نگاهی است که در غرب به ورزش است که این نگاه باعث می‌شود ورزش حرفه‌ای با همان لوازم و حواشی در کشور نهادینه شود. البته با یک تفاوت اساسی و آن اینکه در غرب مؤسسات تجاری با سرمایه گذاری روی ورزش آن را به مرحله سوددهی می‌رسانند و پس از مدتی از سود سرشار آن استفاده می‌کنند اما در ایران مسئولان روی ورزش به اسم «سرمایه گذاری» همواره و الی الابد از سرمایه بیت المال که سهم مردم مستضعف و از جمله بینوایان و پابرهنگان است، «هزینه» می‌کنند و از بیت المال و حق مردم به جیب مشتی مفت خور زالو صفت سرازیر می‌کنند. اما خطری که جوانان، نوجوانان و نونهالان ما و به تبع، آینده کشور ما را تهدید می‌کند چیست؟ می‌دانیم که یک جوان برای پیشرفت، علاوه بر انگیزه‌های شخصی به الگو نیاز دارد. وجود الگو است که او را وامی‌دارد با هر جان کندنی هست مشکلات و ناملایمات را پشت سر بگذارد و یقین پیدا کند که اگر این مسیر را به همان دلیل که دیگران پیموده و به نتیجه رسیده‌اند، طی کند حتما به نتیجه خواهد رسید. حال سؤال این است که در حال حاضر اجتماع ما چه طیفی را به جوان به عنوان الگو معرفی می‌کند؟ یک پزشک متخصص، یک مهندس زحمت‌کش، یک صنعت‌گر کارآفرین، یک مخترع؟ نه! اینها معرفی نمی‌شوند. الگوی جوان ما یا فوتبالیست است یا خواننده پاپ و یا بازیگر سینما! نیاز به دلیل هم نیست. مثل روز روشن است. جوان وقتی می‌بیند اگر بخواهد به آن شغلهای مفید مورد نیاز جامعه برسد و در کنار خدمت به مردم یک زندگی آبرومند برای خود تشکیل دهد باید درس بخواند، بی خوابی بکشد، خون دل بخورد، اگر پزشک است شب و روز در بیمارستان کشیک باشد، اگر مهندس است روز و شب دنبال انجام پروژه‌های سنگین باشد، اگر مخترع است باید کلی مطالعه و تحقیق کند و کلی سرمایه‌گذاری کند تا یک اختراع جدید به ثبت برساند تازه اگر اختراع او را دیگران به اسم خود ثبت نکنند، چیزی که متأسفانه در مملکت ما خیلی رخ می‌دهد؛ بله اینها الگوی جوان معرفی نمی‌شوند. این کارها زحمت دارد و درآمد زیادی هم ندارد. جوان اگر می‌خواهد پیشرفت کند لازم نیست درس بخواند، لازم نیست بی‌خوابی بکشد، لازم نیست به مغز خود فشار بیاورد، لازم نیست چند سال زحمت بکشد تا ثمر کار خود را ببیند تازه آن هم اگر شرایط جور باشد. جوان می‌بیند اگر دنبال عشق جوانی خودش باشد بی‌سواد هم که باشد اشکالی ندارد. کافی است هنر دنبال توپ دویدن را بلد باشد. بازی می‌کند، کیف جوانیش را می‌برد و بدون زحمت فوق‌العاده به همة امکانات مادی می‌رسد. اگر یک کارمند در ماه دو میلیون تومان و در سال بیست و چهارمیلیون تومان و در سی سال خدمت – با صرف نظر از تورم و افزایش حقوق – حدود هفتصد تا هشتصد میلیون تومان درآمد داشته باشد، یک مهندس مثلا با یک سوم این زمان مثلا در ده سال این درآمد را داشته باشد و یک پزشک مثلا با پنج سال، یک فوتبالیست تنها با یک فصل بازی، تکرار می‌کنم «بازی» – یعنی عشق و حال – همین درآمد را دارد. خب جوان با خود می‌گوید: مگر مغز خر خوردم (از تعبیر عامیانه‌ام عذر می‌خواهم) این همه زحمت بکشم بعد هم معلوم نیست موفق بشوم یا نشوم. میروم هم ورزش می‌کنم و هم به ثروت می‌رسم. این یک طرف مشکل. طرف دیگر کسانی هستند که به رغم این همه وسوسه، یا عقلشان و یا توان جسمیشان و یا علاقه‌شان اجازه نداده است به فوتبال بپردازند و دنبال درس را گرفتند. وقتی می‌بینند با این همه زحمت و تلاش باید بازهم دنبال یک زندگی آبرومند بدوند و تلاش طاقت‌فرسا تحمل کنند، و می‌بینند از طرفی مسئولان اجرایی توان مدیریت استفاده از این تخصص را ندارند و از طرف دیگر با چراغ سبزی که غرب به آنها نشان می‌دهد و وعده یک زندگی راحت را به آنها می‌دهد و امکان پیشرفت بیشتر علمی را برای آنها فراهم می‌سازد، خیلی باید دغدغه میهنشان را داشته باشند که نلغزند و فریب وعده‌های آنها را نخورند و این زحمت‌ها را بر خود هموار کنند. یادم می‌آید قرارداد یکی از فوتبالیستها برای یک فصل بازی یعنی یک سال، دو میلیارد تومان بود. درست است که همه این پول به او نمی‌رسد اما درصد بالایی از آن مال او خواهد بود. فکر کردم اگر این پول را بین چهل نفر انسان با استعداد تحصیل کرده توزیع می‌کردند، هر نفر پنجاه میلیون تومان، ولو به صورت وام بهتر نبود (اگر چه ارزش آن را داشت حتی اگر کمک بلاعوض هم می‌بود مشروط به اینکه آن را در عملی کردن تخصصشان در جامعه مصرف کنند). و آیا دیگر این چهل نفر فرضی با این تسهیلات حاضر بودند بازهم مملکت خود را ترک کنند؟ بنده یک فرض که شاید خیلی‌ها آن را فوق‌العاده بدبینانه بدانند و انجام آن را غیرممکن، مطرح می‌کنم. اگر اساسا فوتبال حرفه‌ای از این مملکت برچیده شود، چه اشکالی پیش می‌آید؟ در نگاه کلان فوتبال هزینه بر است نه سودآور. یعنی بیت المال با واسطه (برای باشگاه‌های نیمه دولتی یا خصوصی) یا بی واسطه (برای باشگاه‌های دولتی) برای آن هزینه می‌شود. باشگاه‌های خصوصی و نیمه دولتی و حتی دولتی مشروط به تأسیس باشگاه‌های ورزشی و اداره آنها، از معافیتهای مالیاتی کلان برخوردار خواهند شد. پس در هر صورت بخش عمده مخارج از بیت المال و بخش کوچکی از جیب مردم تأمین می‌شود. حال اگر همانطور که گفته شد این هزینه در امور علمی و آموزشی مملکت هزینه شود بهتر است و مانع خروج استعدادهای درخشان از مملکت شود یا صرف فوتبال؟ حتی اگر این کار موجب هجوم فوتبالیستها به سمت باشگاه‌های خارجی شود. نگه‌داشتن اینها برای کشور مفیدتر است یا نگه‌داشتن تحصیل‌کردگان و دانشمندان؟ تهدید دیگر این است که جوانانی که به فوتبال حرفه‌ای روی می‌آورند، آنها که از ایمان قوی و سواد کافی و فرهنگ اجتماعی مناسبی برخوردار نیستند، وقتی با این ثروت انبوه روبرو می‌شوند، «بعضاً» مدیریت صحیحی در خرج کردن این ثروت ندارند و با زمینه‌های شهوانی که به اقتضای سن و سالشان دارند، به‌راحتی به فساد و فحشا و انواع و اقسام منکرات دچار می‌شوند که متأسفانه اندکی از اخبار آن در رسانه‌ها درز پیدا می‌کند و صدالبته خیلی خبرها هم مخفی می‌ماند. بروز فساد و فحشا حقیقت تلخی است که در فوتبال ما رخنه کرده است و مسئولان گوش خود را گرفته‌اند تا اخبار آن را نشنوند. و مگر همین فحشا نیست که خبر آن را یکی از جوانان سالم وادی فوتبال در برنامه زنده 90 به گوش همه مردم رساند و مردم را هشدار داد نونهالان خود را به مدارس فوتبال نفرستند اگر می‌خواهند مورد تعرض افراد فاسد قرار نگیرند. ببخشید که خیلی حرف زدم. اما چاره‌ای نداشتم. درد دلی بود که باید مطرح می‌کردم. خیلی تعجب می‌کنم که ورزشی که از اساس با یک طرح استعماری به وجود آمده است – از نظر بعضی کارشناسان توپ نماد کره زمین است که اینها بین خود می‌چرخانند – چطور اینقدر مهم شده است که بجای اینکه عامل نشاط و پویایی جامعه باشد نماد فساد اقتصادی اخلاقی و خشونت و غیبت و تهمت شده است. به قول حضرت استاد طاهرزاده در پاسخ به سؤال 14220 ورزش را بیش از اندازه بزرگ کرده‌اند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. نظام ورزشی ما به‌خصوص فوتبال در مسیری نیست که تابلویی از ارزش‌هایی باشد که انقلاب اسلامی متذکر آن است. ولی عنایت داشته باشید برای عبور از این مشکل کارهای بخشنامه‌ای جواب نمی‌دهد. باید در یک عزمِ ملی و با رویکرد فرهنگی از آن مشکل به مرور عبور کرد زیرا فعلاً نمی‌شود میلِ به این ورزش‌ها را از روح جوانان بیرون کرد. لااقل در حال حاضر نظام رسانه‌ای ما تا این حدّ به چنین موضوعاتی دامن نزند! موفق باشید

13981

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم حضرت استاد: 1. بنده سه دور بدایه تدریس کردم. الان نمی دانم اسفار را تدریس کنم یا نه. می ترسم نتوانم. می ترسم از پسش بر نیایم. گرچه با مشورت استاد جوادی خوانده ام. نظر شما چیست؟ چند دور دیگربدایه و نهایه تدریس کنم و بعد وارد شوم یا مستقیم وارد شوم؟ 2. سوالی هم از شما داشتم. در ترجمه و تنقیح جلد هشت و نه اسفار شما بعضی جاها تغیرهایی فرمودید. اینها با رویکرد تنقیح بوده یا نکته دیگری نیز وجود دارد؟ یا علی
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در جریان شرح‌های آیت‌اللّه جوادی و آیت اللّه مصباح باشید، فکر نمی‌کنم در تدریس اسفار به مشکل برخورد کنید 2- از نظر ترجمه روحِ جلد هشتم و نهم اسفار تغییر نکرده، تنها سعی شده ترجمه روان‌تر شود و آدرس متون در پاورقی بیاید. موفق باشید

نمایش چاپی