بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12954

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: 1. کتاب شرح طهارت از آیت الله صمدی چه جایگاهی دارد؟ در اخلاق و عرفان؟ اصلا کِی باید خواند؟ ۲. شما شرح بدایت الحکمه دارید که خودتون فرموده باشید؟ صوت کلاسهای فلسفه تان را می توان یافت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده کتاب «شرح طهارت» رویهم‌رفته نکات خوبی دارد و از همان ابتدا باید بعضی از تذکرات آن را رعایت کرد. صوت بحث کتاب «بدایة الحکمه» به صورت درسی از بنده موجود نیست ولی مباحث کتاب «از برهان تا عرفان» در اختیار عزیزان می‌باشد. موفق باشید

 

12296
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: شما در مباحث فرمودید خداوند عین هستی است و عین هستی عین کمال پس عین علم است. حال صادره اول که عین هستی نیست هر چند نازله اسم الله است ولی عین هستی نیست چون مخلوق است پس چطور می توان قبول کرد که صادره اول هم عین علم است در حالی که عین هستی نیست؟ توضیح فرمائید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم صادره‌ی اول عین علم نیست به معنای مطلق علم، بلکه به اندازه‌ی درجه‌ی وجودی خود به خود علمِ حضوری دارد و به همان اندازه عالِم است منتها علم او حضوری است و از این جهت علم او عین وجود اوست. موفق باشید

11070

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: من قصد دارم در تمام این یازده هزار سوال بگردم و تمام سوالاتی را که شما فرموده‌اید «نمی‌دانم» را جمع‌آوری کرده و در یک سوال تقدیم‌تان کرده، تا شما شاید رحمی کرده و تجدید نظر فرمایید وجواب‌ها را عنایت کنید. البته منظورم حوزه‌ی سوال‌های «حضوری» و «وجودی» است، نه سوال‌های مشکلات زن و شوهری و خانوادگی و اجتماعی. ما که می‌دانیم که «می‌دانید!» شما هم که «می‌دانید» که «می‌دانید!». لطف فرموده و کتمان را رها کنید! آخرش این سوال‌کننده‌های زبان بسته با کُلّی امید و شوق سوال‌شان را مطرح می‌کنند! ما را چه به فهمِ رازِ «کتمان»، حاجی!؟؟ چه کسی نمی‌داند که شما «می‌دانید»؟ عجب! سوالی بشود! پر از می‌گویم! و می‌دانم! و بیا این هم جواب تو! و دلت خنک شد؟! و ..... چه شود!! جوابی بدهید حالمان جا بیاید ان شاءالله. قهر نکنیدها!! دعوایمان هم نکنید!! نفرمایید: آآآدم حسااااابی!!! به یک مشت کر و کور در راه دین کمک کنید، جای دوری نمی‌رود. شاید حضرت حق هم به جایش یک نوشابه برایتان باز کرد، خدا را چه دیدی؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما هرکاری را صلاح می‌دانید انجام دهید، بنده هم به امید آن نوشابه‌ای که قولش را از خدا گرفته‌اید، تسلیم هستم. موفق باشید
10675
متن پرسش
یا سلام و تشکر فراوان: بر اساس مطالعه ای که از کتابای جنایعالی داشتم و دارم چند سوال برایم ایجاد شده که از جمله (1. منظور از بندگی خداوند یعنی چه و چگونه به آن دست یابیم؟ 2. از اینکه امام زمان (عج) یک انسان کامل می باشد باید به آن چگونه متوسل شد و به امام چگونه برسیم؟) تو رو خدا شما کمک کنید که از این سردرگمی ها ، دوگانگی های جامعه نجات پیدا کنیم و در آن دنیا شرمنده ی خدا، اهل بیت (ع) و شهدا نباشیم و نشیم؟ با تشکر فراوان وکمال قدر دانی از شما استاد ارجمند
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بندگی خدا یعنی اتصال جان خود به نور حضرت اللّه که کمال مطلق است. شریعت الهی لطف خدا است برای آن‌که ما بتوانیم در بندگی او به آن‌چه باید برسیم، برسیم 2- در کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» عرض شده که حقیقت انسانیتِ هرکس امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» هستند. هر اندازه ما از جنبه‌های حیوانی خود فاصله بگیریم و با رعایت حرام و حلال الهی به نور عصمت نزدیک شویم، به امام زمان‌مان نزدیک‌تر شده‌ایم. امروز سخن امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را از زبان نایب او حضرت آیت‌اللّه خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» می‌توانید بشنوید. نگران سردرگمی‌ها نباشید. گفت: «تو پای در راه نه و هیچ مپرس/ خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید
10315
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: چند سال قبل در کتابخانه دانشگاه توصیه هایی از حضرت امام (ره) به دیوار نصب شده بود که یکی از آنها این بود که نماز ها را در پنج وقت بجا بیاورید. آیا منظور آن است که مانند اهل تسنن نماز خوانده شود. آیا در خصوص اوقات نماز بین شیعه و سنی اختلاف وجود دارد ؟ پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) از نقطه نظر اوقات نماز چگونه عمل می کردند؟ با تشکر و آرزوی توفیق الهی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سیره‌ی پیامبر و ائمه«علیهم‌السلام» آن است که نمازهای پنجگانه را در پنج وقت مخصوص به خود نمازها خوانده شود. ولی رخصت داده‌اند که می‌توانید آن‌ها را جمع بخوانید حتی در موقعی که اضطراری در کار نباشد و خود آن عزیزان نیز در مواقعی بوده که نمازشان را جمع خوانده‌اند. موفق باشید
9896
متن پرسش
سلام: با عرض خسته نباشید. بنده مناظره ی آیت الله سیدان و آیت الله جوادی را مطالعه کرده با این که از بسیاری از مطالب سر درنمی آوردم ولی از آنجایی که ده نکته و معاد شما را گوش داده ام اصول کلی مطالب را می فهمیدم. استاد من که یک طلبه ساده و معمولی هستم این نکته برایم حاصل شد که آقای سیدان اصلا به حرفهای آقای جوادی گوش نمی دهد و فقط حرف خودش را تکرار می کند!!! و اینکه اصلا موضوع را بکلی قاطی می کرد. و آقای جوادی چند بار نکته ای را تکرار می کردند و ایشان دوباره حرف اول خودش را می زد. استاد روایات و آیاتی که آقای جوادی اشاره می کردند همگی متقن بودند ولی آقای سیدان بی تفاوت از کنار آن می گذشتند!!!! و اگر نگاهی ساده به مناظره بکنیم می فهمیم که شاهد مثال های قرآنی آقای جوادی بسیار بیشتر از آقای سیدان است و آقای جوادی بحث را بی حاشیه و دقیق باز کردند. من از بسیاری از حرفهای سیدان چیزی نفهمیدم جز اصرار بر مادی بودن معاد و اینکه ایشان اصلا درباره معاد تامل نداشته اند و با این که همه ی حرفهای آقای جوادی را تایید می کردند باز مادی بودن را اصرار می کردند. استاد دوست داشتم چند خطی پیرامون مناظره بیان کنید و علت حرفهای آقای سیدان را بیان نمایید و آیا برداشتهای من صحیح بوده است یا نه.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با این‌که آقای مهدی مروارید که مناظره را تنظیم کرده‌اند جانب آقای سیدان را گرفته‌اند در حدّی که آیت اللّه جوادی از این طرز جمع‌آوری مطالب ناراحت شده بودند، بنده با خواندن این کتاب؛ عظمت حکمت آیت‌اللّه جوادی را دیدم که چگونه مثل یک کوه حرف خود را بدون هرگونه اضطرابی می‌زنند و مسئول عدم توجه به آن حرف‌ها را، طرف مقابل می‌کنند و چگونه آقای سیدان با یک نوع سطحی‌نگری حاضر نیستند به عمق آیات و روایات توجه کنند و در آخر آیت‌اللّه جوادی با آوردن روایت معراج نشان دادند چه اندازه سخنان آقای سیدان از معارف بلند اهل‌البیت«علیهم‌السلام» فاصله دارد. موفق باشید
9745
متن پرسش
سلام علیکم: با تشکر از پاسخ شما به سوال 9712 ، پس با توجه به سخنان حضرت امام و پاسخ جنابعالی، آیا شما هم معتقدید که دلیل اصلی ثواب های بسیاری که برای اشک و عزاداری برای اباعبدالله الحسین (ع) در روایات آمده است همین وجه سیاسی این مجالس یعنی هماهنگ کردن و مجتمع کردن مردم است؟ (لطفا اگر احساس می کنید که پاسختان برای عموم ایجاد مشکل می کند خصوصی به بنده جواب دهید. بنده مستند سازم و در حال ساخت مجموعه مستندی درباره اهمیت اشک و مجالس عزاداری بر اساس سخنان امام هستم و پاسخ شما برای بنده بسیار اهمیت دارد و کاملا در جهت و ساختار کار اثرگذار است. بسیار ممنونم که همیشه ما را از لطف پدرانه تان بهره مند می کنید.)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید امثال حضرت امام خمینی«رضوان اللّه تعالی علیه» در عین آن که نظر به اجتماع دارند و می فرمایند اشک برای حضرت اباعبداللّه«علیه السلام» اجتماع را رشد می دهد، نگاه سوسیالیستی به اجتماع ندارند که خود اجتماع برایشان اصالت داشته باشد، بلکه به حکم «یداللّه مع الجماعه» معتقدند وقتی جامعه، جامعه ی اسلامی شد با تحقق نظام الهی زمینه ی تجلی انوار الهی صد چندان می شود. موفق باشید
9174
متن پرسش
با سلام: استاد انصافا از خواندن کتاب های شما لذت بردیم. استاد یک مطلبی از حاج آقا دولابی نقل شده که لب اخلاق مرنج و مرنجان است. بنده بعضی اوقات اتفاق می افتد که دوستان به گونه ای رفتار می کنند که باعث رنجش ما میشود و خود از این مسئله ناراحت هستم از چه طریقی به صورت کاربردی و عملی، چکار کنم که ناراحت نشود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید تا آن‌جا که ممکن است کارهای مردم را حمل بر صحت کنید تا اولاً از آن‌ها مرنجید و ثانیاً چون آن‌ها را خوب می‌بینید قصد رنجاندن آن‌ها را ندارید. موفق باشید
8940

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز. در سخنرانی هاتان می فرمایید ما اگر حاجتی از خدا داشته باشیم خداوند از طریق امام زمان (عج) به ما می دهد و امکان ندارد مستقیما و بدون واسطه این امر صورت گیرد؛ استاد می شود بیشتر توضیح دهید؟ مکانیسم این مسأله چگونه است؟متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این از مباحث مهمی است که باید در کتاب‌های «مبانی معرفتی مهدویت» و «جایگاه واسطه‌ی فیض» دنبال بفرمایید. موفق باشید
8853

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: حقیر طلبه پایه دوم حوزه علمیه قم هستم و با توصیه اساتید قصد دارم که مطالعه تفسیر المیران را شروع کنم. می خواستم بدانم که برای مطالعه المیزان سیر مطالعاتی خاصی را پیشنهاد می فرمایید یا باید به صورت معمول از ابتدا شروع کرد. در ضمن بنده قصد دارم که این برنامه به صورت مداوم باشد به این صورت که در تابستان فرصت بیشتری را بگذارم و در طول سال تحصیلی هم دنبال کنم. البته بنده ساکن اصفهان هستم ولی چون کمی دسترسی ام به شما سخت بود ترجیح دادم که این گونه سوال را مطرح کنم. لطفا اگر نکته ای هم به نظرتان می رسد در این رابطه بیان بفرمایید. خیلی ممنونم از لطف شما. با تشکر و آرزوی توفیقات بیشتر برای شما استاد گرامی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: در جزوه‌ای تحت عنوان «چگونگی کار با تفسیر المیزان» عرایضی داشته‌ام. پیشنهاد می‌کنم به صورت کامل آن جزوه را مطالعه فرمایید. موفق باشید
8722

مقربینبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم با مثال زیبا مساله «حسنات الابرار سیئات المقربین» حل شد ولی هنوز این ابهام برای من باقی مانده است. اگر مقربین نماز خود را بدون حضور قلب بخوانند اصلا برای آنها ثواب ندارد یا اینکه از این نظر که مناسب ساحت حضور خود نبوده است آن نماز را برای خود سیه می دانند؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: چون انسان بر اساس نیت خود از کارش بهره می‌گیرد مقربین احساس می‌کنند نماز بدون حضور قلب در شأن خدا نیست و این را بی‌حرمتی می‌دانند، چگونه انتظار دارند از بی‌حرمتی نتیجه بگیرند؟ موفق باشید
8113
متن پرسش
با سلام. آیا تسلط تفسیر اشعار شعرای نامی مثل مولانا و سعدی و... که استاد دینانی دارند دلیلش به تسلط ایشان به علم فلسفه برمیگردد یا ایشان در کنار علم فلسفه به رشته ادبیات هم مسلطند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: عرفا عموماً حرف‌هایی دارند که با حکمت و عرفان می‌توان متوجه مقصود آن‌ها شد در عین حال که باید به زبان ادبیات آشنا بود. موفق باشید
6261

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام برای پروژه‌ای اقتصادی-فرهنگی(با همین اولویت) به دنبال کتاب‌های قابل مطالعه و بخش‌پذیر بودیم که با کتاب‌های شما (مشخصا: جایگاه رزق انسان در هستی) آشنا شدیم. با توجه به اینکه فایل‌های کتاب‌ها قابل دانلود هستند، می‌خواستیم بدونیم اجازه هست توی محیط مجازی محتوای این کتاب‌ها رو با توجه به جدول قیمت‌هامون به مردم عرضه کنیم یا خیر؟(طبیعتا تعدادی از این کتاب‌ها رایگان هستند) قابل ذکر‌ه که سایت دانلود نیست. سایت بر اساس تنظیم کاربر، به طور روزانه/هفتگی/... بخشی از کتاب رو ارسال می‌کنه و کاربر خودش رو مقید می‌کنه که اون حجم از کتاب رو مطالعه کنه. خیلی راحت کتاب‌ها در موبایل، تبلت و... قابل دسترس هستند. ممنون.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم:کاملاً آزاد هستید هرطور خواستید استفاده کنید، حتی ذکر منبع و ذکر سایت لب المیزان هم لازم نیست. موفق باشید
6115
متن پرسش
سلام استاد این دو حدیث که در نهج الفصاحه امده است به چه معنا است ﻣﻦ ﺃﺫﻧﺐ ﺫﻧﺒﺎ ﻓﻌﻠﻢ ﺃﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﻗﺪ ﺍﻃﻠﻊ ﻋﻠﻴﻪ ﻏﻔﺮ ﻟﻪ ﻭ ﺇﻥ ﻟﻢ ﻳﺴﺘﻐﻔﺮ. ﻫﺮ ﻛﻪ ﮔﻨﺎﻫﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺩﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﺎﻇﺮ ﻭﻯ ﺑﻮﺩﻩ, ﺧﺪﺍ ﺑﻴﺎﻣﺮﺯﺩﺵ ﻭ ﮔﺮ ﭼﻪ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ. ﻣﻦ ﺃﺭﺍﺩ ﺃﻥ ﻳﻌﻠﻢ ﻣﺎﻟﻪ ﻋﻨﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﻓﻠﻴﻨﻈﺮ ﻣﺎ ﻟﻠﻪ ﻋﻨﺪﻩ. ﻫﺮ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺪﺍﻧﺪ ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍ ﭼﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻨﮕﺮﺩ ﺧﺪﺍ ﻧﺰﺩ ﻭﻯ ﭼﻪ ﺩﺍﺭﺩ.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور حضرت در قسمت اول سؤال‌تان این باشد که اگر انسان گناه‌بودن آن گناه را پذیرفته باشد دیگر آن گناه را به رسمیت نمی‌شناسد و امید دارد حضرت حق او را ببخشد چون قبول کرده مرتکب گناه شد، پس انسان عصیان‌گری نیست. در قسمت دوم نکته‌ی دقیقی نهفته است مبنی بر این‌که هر اندازه‌ انسان متوجه عظمت حضرت حق باشد، او نزد حضرت حق عزیز است و هر اندازه متوجه غفاربودن حضرت حق است، خداوند برای او با نور اسم غفّار برخورد می‌کند. موفق باشید
5095
متن پرسش
بسمه تعالی. . .سلام علیکم استاد عزیز. . . حقیقتا این سوال رو تقریبا یک ماه هست که میخوام به نحوی مطرح کنم،اما خب منتظر بعضی شرایط بودم و البته در ادامه هم شرایط تغییر خواهد کرد. . .در جواب سوالی در قبل انتخابات فرمودید،این انتخابات تقابل رهبری با آقای هاشمی هست،و مشاهده کردیم(حالا کار نداریم پیش بینی میشد یا خیر) که کاندیدایی روی کار اومد که با آقای هاشمی قرابت بسیار زیادی داره،استاد عزیز،امیدواری دادن های شما بسیار برای دل ما تسکین بر انگیزه،ما هم با تفکرات شما آشنایی کامل داریم،خودتون هم بهتر میدونید تفکر حاکم بر آقای هاشمی حجاب انقلاب هست و الان اون تفکر روی کار اومده و تحرکات آقای هاشمی هم برای نظارت بر دولت و شاید تاثیر گذاشتن در انتخاب وزرا و هم اعلام بعضی مواضع زیاد شده،حقیقتا بسیار ما عذاب میکشیم و شبانه روز دعا میکنیم مقام معظم رهبری بتوانند آن مدیریتشون رو اجرا کنند ولی چه کنیم که هر روز با این دل پر خون از خواب بیدار میشیم و باز با مطالعه بعضی مواضع خون دل ها بیشتر و بیشتر و نگرانی ها بیشتر میشه...شما در پاسخ سوالات میفرمایید که بریم و به کارهای روی زمین مانده برسیم،از خدا هم میخوایم بهمون کمک کنه بدونیم چه کاری روی زمین مونده و بریم انجام بدیم،منتها با این دل چه کنیم؟. . .موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مطمئن باشید مسیر انقلاب طوری در این تاریخ رو به جلو است که اگر آقای هاشمی هم بخواهند دوباره رئیس جمهور شوند نمی‌توانند آقای هاشمی آن سال‌ها باشند . هرکس بخواهد رئیس جمهور باشد در تاریخی رئیس جمهور این کشور است که انقلاب اسلامی حرف خود را در گفتمان جهانی تثبیت کرده و رهبری انقلاب همراه با حضور تاریخی انقلاب، از حضور و نفوذ بیشتری برخوردارند. کارهای زمین‌مانده‌ی ما در امور معرفتی و اخلاقی بسیار زیاد و ریشه‌دار است، همت کنید در ذیل انقلاب اسلامی به کارهای زمین‌مانده بپردازید. کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله تعالی‌علیه» با این نگاه تنظیم شده. موفق باشید
5071
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید/ایا کتابنامه حضرت مهدی را دیده اید؟/کدام کتب را باید افراد عادی مطالعه کنند؟باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ندیده‌ام. به نظر بنده کتاب «دعای ندبه؛ زندگی در فردایی نورانی» به افراد کمک می‌کند تا نگاهشان را به حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» تصحیح کنند. موفق باشید
4028
متن پرسش
سلام خواهش میکنم چند تن از بزرگان دینی برجسته دین زرتشت و همچنین دین مسیحیت(پروتستان) را معرفی نمایید. اگر کتابی هم مربوط به ایشان باشد خواهشمند است معرفی نمایید.با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه اطلاعات کمی دارم. کتاب اعترافات اگوستینوس کتاب خوبی است همچنان آن چه در رابطه با تفکرسنت آکوئیناس هست در شناخت مسیحیت مفید است. ولی در مورد پروتستان باید به اندیشه مشاهیر ان مثل لوتر و کالوین در کتاب های تاریخ ادیان یا تاریخ فلسفه رجوع فرمائید
3676
متن پرسش
باسلام 1.بنده طلبه پایه چهارم هستم و کتاب از برهان تا عرفان را با شرحش کار کردم و الان می خواهم بدایه الحکمه را کار کنم می خواستم ببینم قبل از شروع به بدایه بهتر نیست ابتدا یک کتاب کلامی بخوانم اگر جواب مثبت است چه کتابی را کار کنم؟ 2. در بحث حرکت جوهری فرمودید که در قیامت بدن تجلی روح است ولی در ادامه امام خمینی فرمودند بدن همان روح است این دو چگونه جمع می شوند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بدایة الحکمة را خوب بخوانید تفکر کلامی شما نیز تقویت می‌شود 2- وقتی می‌گوییم بدن تجلی روح است متوجه هستیم که در عین یگانگی این تجلی معنا دارد و لذا سخن نورانی حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» عمق مطلب را می‌گشاید. موفق باشید
2197

تذکربازدید:

متن پرسش
باسلام. استاد عزیز بنده زمانی که یک سری کتابهای دینی مطالعه میکنم به اندازه ی زیادی دچار وحدت روحی در همان زمان میشوم وحدتی که خیلی دوستش دارم ولی زمانی که بیرون از منزل میروم این وحدت دیگر میرود ومن خیلی ناراحت میشوم چه کار کنم تا این وحدت بقا داشته باشد و لذتی که از این وحدت میبرم دستخوش زوال نشود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: إن‌شاءالله با رجوع بیشتر به اسماء الهی به مرحله‌ای می‌رسید که در کثرت هم نظر به وحدت خواهید داشت. در حال حاضر سعی کنید در بیرون منزل هم به هیچ‌چیز نگاه استقلالی نداشته باشید و متوجه باشید همه‌چیز در قبضه‌ی خدا است و در همه‌ی حادثه‌ها خدا است که دارد خدایی می‌کند. موفق باشید
2145
متن پرسش
3- مباحث تفسیری شما چقدر در ارائه‌ی مباحث شما کمک می‌کند و چه پیشنهادی برای مربیان مباحث برای سیر تفسیری دارید؟
متن پاسخ
حاصل همه‌ی مباحث باید خود را در اُنس با قرآن و روایات نشان دهد. مباحث تفسیری و مباحثی که بر روی روایات می‌شود آینه‌ای است که نشان می‌دهد اگر عزم انسان اُنس با حقیقت باشد و بستر ولایت امامان را با توجه به انقلاب اسلامی شناخت و موانع اُنس را نیز با شناخت فرهنگ مدرنیته درک کرد، چقدر قرآن و روایات کارسازاند. مباحث قبلی امکان تدبّر در قرآن را برای ما فراهم می‌کند، به همان صورتی که قرآن در ابتدای سوره‌ی بقره می‌فرماید: «در این کتاب بدون شک هدایت متقین هست» و بعد متقین را کسی می‌داند که به غیب ایمان داشته باشد و در ادامه‌ی سوره‌ی بقره بحث یهودشناسی را به میان می‌آورد که امروز با غرب‌شناسی می‌توان آن را تطبیق داد. در هر صورت پیشنهاد بنده آن است عزیزانی که بر روی مباحث کار کرده‌اند مدتی با مباحث تفسیری و روایی مأنوس شوند تا از یک طرف ارزش مباحث مطرح‌شده را بشناسند و از طرف دیگر متوجه عظمت قرآن و روایت شوند که اگر با روحیه‌ی تدبّر به قرآن و روایات رجوع کنند همه‌ی حقیقت را در آن‌جا می‌یابند و با ایمانی که نسبت به قرآن و روایات به‌دست می‌آورند به‌خوبی می‌توانند در امور فردی و اجتماعی قرآنی زندگی کنند.
21795
متن پرسش
با سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرامی: نکاتی در مورد «صداقت در خانواده» پیش آمده که خواستیم طی سؤالاتی با شما در میان بگذاریم. پیشاپیش از جواب‌هایی که می‌فرمایید تشکر می‌کنیم: ۱. انسانی صادق است که باور، گفتار و رفتارش با عالم واقع منطبق باشد و وجودش آیینه‌ای است که نفس‌الامر را در مواجهه با دیگران منعکس می‌کند. پیامبران و اولیاء الهی از جمله مصادیق انسان‌های صادق هستند. چه الزاماتی وجود آدمی را آماده‌ی اتصاف به صفت صادق می‌کند؟ ۲. در خانواده‌هایی که از همه‌ی شئونات خانواده تقدس‌زدایی شده‌است و نقش پدر و مادر به کارکردی ابزاری تقلیل یافته‌است و صداقت در سطح نازلی در خانواده حضور دارد، چه آسیب‌هایی فرزندان را تهدید می کند؟ ۳. صداقتی که در جامعه‌‌های سکولار برقرار است با صداقتی که در جامعه‌ی اسلامی حاکم است چه تفاوت‌هایی دارد و صادق بودن و حقیقت را وارونه جلوه ندادن، در زندگی زناشویی چه برکاتی دارد؟ ۴. صداقت در زندگی زناشویی که برمدار شرع مقدس است، چه حدودی را شامل می‌شود، آیا امری مطلق است یا می‌توان گاهی اوقات صداقت را حد زد؟ ۵. استاد آیا زن یا شوهر برای حفظ زندگی زناشویی در برابر دروغ‌گویی همسرشان باید صبر کنند و آن را امتحانی از جانب خداوند قلمداد کنند یا دروغ‌گویی می‌تواند عاملی برای طلاق آن‌ها باشد؟ ۶. شخص دروغ‌گو با چه دستورالعملی می‌تواند نسبت به دروغ آنقدر حساس شود که حقیقت دروغ و آثار سوء آن را به عینه ملاحظه کند و از آن حذر کند؟ ۷. استاد با توجه به کتاب «فرهنگ مدرنیته و توهم» فضای غالب غرب، زندگی بر مدار توهم است و ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که به خاطر سلطه‌ی رسانه‌های جمعی، تحت تاثیر این فضا هستیم. در زمان پدربزرگ ها و مادربزرگ‌هایمان، غرب نقشی در شکل‌دهی باورها نداشت. اما به مرور پای فضای توهم‌محور غرب به خانه‌های ما باز شد. تمام تلاش خود را صرفِ فربه کردن ماهیت آدمی در مقابل وجود کرد. جسم‌ها فربه گشتند و بال‌های وجود، توان بالا کشیدن جسم‌ها را ندارند. ما در چنین فضایی نفس می‌کشیم. به نظر شما راه برون‌رفت از این اوضاع چیست؟ ۸. در فضای مدرنیته، آدمی بر عقلی تکیه دارد که از آبشخوری الهی برخوردار نیست و اگر اظهار می‌کند که خدا را باور دارد، خدایی خود‌ساخته را می‌پرستد. عقلی که ادعا می‌کند هیچ غیرممکنی برای او وجود ندارد. عقلی خودبنیاد که تحت تاثیر قوه‌ی خیال، هر روز را در رسیدن به آرزویی سپری می‌کند. با این عقل است که تصمیم می‌گیرد ازدواج کند، بچه‌دار شود و... .استاد چنین انسانی که در روزمره‌گی‌ها به نشخوار مردگی مشغول است، چگونه به خود می‌آید. ما در کشوری زندگی می‌کنیم که برآیند انقلاب اسلامی است. چگونه می‌شود در چنین فضای انقلابی، آدمی از خود بیگانه باشد و به خود دروغ بگوید. با خدایی خود‌ساخته زندگی کند و تحقیق و جستجو درباره‌ی ماشینی که قرار است بخرد، مهم‌تر از بازسازی باور‌های و اعتقاداتش باشد؟ ۹. به گفته‌ی امام خمینی همان‌طور که قرآن انسان‌ساز است، زن نیز انسان‌ساز است. زن هدف تهاجم‌های فرهنگی شرق و غرب قرار گرفته‌است. دشمنان ایران اسلامی می‌دانند اگر زنان را به خیابان‌ها بکشانند و در اموری که به وجه ناپایدار آدمی وابسته است، مشغول کنند، می‌توانند بدون هیچ جنگی کشور را زیر سلطه‌ی خود بیاورند. ما زنان چگونه می‌توانیم نقشی-انسان‌سازی - که به عهده داریم و دارد به فراموشی سپرده می‌شود را ایفا کنیم؟ ۱۰. استاد با توجه به کتاب «زن آنگونه که باید باشد»، زن باید تسلیم خواست مرد باشد و زن و مرد در وحدتی متعالی تنها و تنها وجود قدسی خانواده را مدنظر داشته‌باشند و از خود و منیت برای تحقق هدفی والاتر رها شود. در جامعه‌ی کنونی چه اتفاقی می‌افتد که زن این نقش خطیر را پس می‌زند و از به دوش کشیدنش سرباز می‌زند. آیا برخلاف فطرتش عمل می‌کند و به خود دروغ می‌گوید؟ و چه عواملی سبب می‌شود که به آنچه فطرتش به او القاء می‌کند گوش نکند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اجازه دهید ذیل هر سؤال، جواب مربوطه را بگذارم تا بین سؤالات و جواب‌ها رابطه برقرار باشد:  
۱- انسانی صادق است که  باور، گفتار و رفتارش با عالم واقع منطبق باشد و وجودش آیینه‌ای است که نفس‌الامر را در مواجهه با دیگران منعکس می‌کند. پیامبران و اولیاء الهی از جمله مصادیق انسان‌های صادق هستند. چه الزاماتی وجود آدمی را آماده‌ی اتصاف به صفت صادق می‌کند؟
جواب 1- عالم و واقعیات آن عطیه‌ی الهی است، هر اندازه انسان خود را در «صدق» پرورش دهد، عالَم به صورت واقعی‌اش بر او رخ می‌نمایاند و تا گشوده‌شدنِ پنجره‌ی حقیقت برایش او را جلو می‌برد. لذا در روایت از امام صادق «علیه‌السلام» داریم: که فرمودند:«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَبْعَثْ نَبِيّاً إِلَّا بِصِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِر» به راستى خدا عز و جل پيغمبرى را مبعوث نكرده است جز به راستگوئى و پرداخت امانت به نيكو كار و بدكار.
۲- در خانواده‌هایی که از همه‌ی شئونات خانواده تقدس‌زدایی شده‌است و نقش پدر و مادر به کارکردی ابزاری تقلیل یافته‌است و صداقت در سطح نازلی در خانواده حضور دارد، چه آسیب‌هایی فرزندان را تهدید می کند؟
جواب 2- هر انسانی برای زیستن خود نیاز به نمونه‌ای از زیستنِ صحیح دارد و والدین روی هم رفته در شرایطی که فرزندان به‌سر می‌برند نمونه‌ای از زیستنِ معقول می‌باشند و اگر فرزندان محوریت آن‌ها را از دست بدهند، به سرگردانی دچار می‌شوند به همان معنایی که اگر انسان‌ها در زندگی در دنیا الگو بودن انسان‌های معصوم یعنی امامان را از دست بدهند. آری! والدین نیز باید شخصیت خود را پاس دارند و نمونه و اسوه‌‌ای صمیمی و ارزشمندی برای فرزندان‌شان باشند و در صدق و صفای خود، معنای صدق و صفا را به فرزندان خود بیاموزند تا معنای زندگی را به آن‌ها هدیه کرده باشند. و اساساً هدف اصلی عبادات آن است که انسان را به صفا و صدق بکشاند و در همین رابطه رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «لَا تَنْظُرُوا إِلَى طُولِ رُكُوعِ الرَّجُلِ وَ سُجُودِهِ فَإِنَّ ذَلِكَ شَيْ‏ءٌ اعْتَادَهُ فَلَوْ تَرَكَهُ اسْتَوْحَشَ لِذَلِكَ وَ لَكِنِ انْظُرُوا إِلَى صِدْقِ حَدِيثِهِ وَ أَدَاءِ أَمَانَتِه‏» به نمازخواندن و روزه گرفتن آنها فريب نخوريد، زيرا بسا كه مرد انس گيرد به نماز و روزه تا آنجا كه اگر آن را وانهد به هراس افتد ولى آنها را بيازمائيد به راستگوئى و امانت پردازى.
باید متوجه باشیم کسی که پروای راستی و راستگویی ندارد راستگو نیست. آیا کسی که همه‌ی حقیقت‌ها را برای به کرسی نشاندن حقیقتِ خود زیر پا می‌گذارد دروغگو نیست؟ با این‌همه دروغ‌گویان گرچه با اغراض شخصی دروغ می‌گویند ولی امکان دروغ‌گویی را آن‌ها پدید نیاورده‌اند. با امکان دروغ گویی است که اشخاص می‌توانند زبان به دروغ بگشایند. مثال اتَّم دروغ‌گفتن به خود این است که شخص خود را میزان حق بداند و هر چه را بالطبع و قول و رأی خود سازگار نبیند باطل انگارد. دروغی که با قصد گفته می‌شود دروغ به دیگران است، دروغ به خود معمولاً با قصد، قرین نیست. بدترین دروغ‌ها از زبان کسانی بیرون می‌آید که به خود دروغ گفته‌اند و پروای محروم‌شدن از اُنس با حقیقت را ندارند و اعضای خانواده باید نسبت به این امر حساس باشند تا فرشتگان الهی از خانه‌ی آن‌ها نگریزند.
۳- صداقتی که در جامعه‌‌های سکولار برقرار است با صداقتی که در جامعه‌ی اسلامی حاکم است چه تفاوت‌هایی دارد و صادق بودن و حقیقت را وارونه جلوه ندادن، در زندگی زناشویی چه برکاتی دارد؟
جواب 3- صداقت اصیل یعنی راستگویی برای نزدیکی به خدایی که عین صداقت یعنی «اَصْدَق» است و قرآن در این رابطه می‌فرماید: «مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّه‏» چه کسی در گفتار از خداوند صادق‌تر است؟ ولی صداقت سکولار با انگیزه‌ی داشتن دنیای بیشتر انجام می‌شود و به همین جهت صدق آن با صفای شخصیتش همراه نیست و از سیطره و سلطه‌ی نفس امّاره‌اش آزاد نمی‌شود و صدق و راستگویی او پنجره‌ای به سوی حقیقت در مقابل او نمی‌گشاید تا از بند پوچی و نیهیلیسم آزاد گردد.
۴- صداقت در زندگی زناشویی که برمدار شرع مقدس است، چه حدودی را شامل می‌شود، آیا امری مطلق است یا می‌توان گاهی اوقات صداقت را حد زد؟
جواب 4- خانه، کانون توحید است. اولين نتيجه ازدواج اين است كه انسان، ديگر براى «خود» ش نيست. با ازدواج، يك هسته توحيدى تشكيل مى ‏شود كه هر عضوى فانى در آن هسته است و هويت خود را در هويت هسته توحيدى خانواده مى‏ جويد. «خانواده» به معناى حقيقى‏ اش عين توحيد است، همان‏طور كه صفات الهى در ذات حضرت حق فانى است و كثرتِ صفات، او را از مقام وحدانى خارج نمى‏ كند، يا همان‏طور كه انسانِ موحد با ظهور نور احدى از خود چيزى نمى ‏بيند؛ توحيد خانواده نيز يعنى نفى فرديتِ فرد در جمع. انسان در مقابل حضرت ربّ‏ العالمين خودى ندارد. استغراق در حاكميت حكم خدا را «توحيد» مى ‏گويند، چون در آن حالت انسان از خود، فانى و به حق باقى مى‏ شود. خانواده هم به عنوان يك واحد توحيدى، ابتدا فرديت فرد را در خود فانى مى‏كند، شخصيت جمعى مخصوص آن خانواده را در او احياء مى‏نمايد، نظير وحدت در عين كثرت و كثرت در عين وحدت.
با اين ديد ملاحظه مى‏ فرماييد چقدر تشكيل خانواده براى هر زن و مردى مورد نياز است! در هسته‏ ى توحيدى خانواده است كه خودخواهى انسان از بين مى‏ رود؛ ديگر شما نمى ‏توانى «خود فردى» ات باشى و اگر بخواهى بر منيت خود اصرار كنى واقعاً هم براى خودت زندگى را جهنم مى‏ كنى و هم براى بقيه. اساساً هركس به اندازه ‏اى در خانواده‏ اش خوشبخت است كه توانسته باشد در مقابل هسته خانواده به نفى خودِ فردى دست يابد. دقت كنيد؛ عرض كردم براى خانواده، نه براى همسرش؛ براى اين‏كه همسر او هم بايد نفى خود كرده باشد. اگر فقط يكى از آن‏ها خود را نفى كرده باشد، هرگز به نتيجه مطلوب و متعالى نمى‏ رسند.
يكى از مشكلاتى كه امروزه در بعضى از خانواده ‏ها ديده مى ‏شود اين است كه يكى خودش را براى ديگرى نفى ‏مى‏ كند. بعضاً مرد براى آن‏كه خودش را از دست گِله‏ هاى همسرش راحت كند، مى‏ رسد به اين‏كه «هرچه خانم بگويد» را عمل كند! اين آقا فكرنكرده است اتفاقاً با اين تصميم ‏گيرى، همسرش را از بين برده است، چون او را به يك مَن بزرگ‏تر تبديل كرده و خودش را هم از بين برده است چون در دل هسته توحيدى خانواده منيت خود را نفى نكرده بلكه در منيت همسرش منيت‏ خود را نفى كرده است. بايد آن‏ها هر دو به اين مرحله برسند كه در حكم جامعى كه خدا بر اين خانواده حاكم كرده است، خود را نفى كنند، يعنى نفى اميال فردى براى يك هدف بزرگ‏تر. عين كارى كه شما براى اسلام مى ‏كنيد؛ مگر بنا نيست همه ‏ى ما براى اسلام نفى بشويم؟! فرمودند كه پولتان را خرج سلامتى بدنتان كنيد و بدنتان را در خدمت اسلام قرار دهيد ولى وقتى پاى تهديدشدن اسلام وسط است، ديگر اين حرف‏ها نيست كه بايد مواظب سلامتى ‏مان باشيم، مى‏ گويند: بايد جسم و جان خود را نفى‏ كنيد. چرا؟ براى اين كه پول اگر خرج سلامتى نشود، به چه دردى مى‏ خورد؟! پول براى سلامتى است ولى سلامتى براى بندگى خدا و نفى منيت در حكم خداوند است، تا انسان به بقاى نور الهى باقى شود. حالا حساب‏ كنيد اين «بودِ فردى» اگر با تجلى نور اسلام در انسان نفى شود، بقاى انسان بقاى متعالى مى ‏گردد! درست مثلِ پولى است كه وقتى خرج سلامتى بشود، پول با بركتى شده است، خود آدم هم كه خرج اسلام بشود، تازه به ‏درد بخور خواهد شد. «خانواده» از نظر اسلام چنين محيطى است و دائم بايد به ايجاد چنين شرايطى فكر كرد. وعده خداوند در آيه‏ «جَعَلَ بَينَكُم مَوَدَّةً وَ رَحمَةً» كه مى‏ گويد خداوند بين همسران دوستى و ايثار قرار داد، چنين شرايطى را مدّ نظر انسان قرار مى‏ دهد. شرايطى كه خداوند طبق آيه فوق بين دو همسر ايجاد مى ‏كند طورى است كه هر يك از آن‏ها دغدغه‏ ى كمال ديگرى را دارد و به توحيدى‏شدن خانواده مى ‏انديشند. در يك خانواده سالم، اگر آدم‏ چشمش باز باشد و به اين امر دقت‏ كند، مى‏ بيند كه چه زن و چه مرد هركدام به نوبه خود شديداً براى استوانه خانواده دل مى ‏سوزانند و ايثار مى ‏كنند، سعى در نفى خودخواهى ‏هاى خود دارند و هزاران تلاش از اين نمونه.
صداقت در چنین کانونی هراندازه بیشتر باشد بهتر است مگر آن‌که بعضاً لازم نیست که مردِ خانه یا زنِ خانه چیزهایی که موجب کدورت خاطرش می‌شود بداند. مثل آن‌که همسر نباید غیبت کسی را برای همسرش بکند.
۵. استاد آیا زن یا شوهر برای حفظ زندگی زناشویی در برابر دروغ‌گویی همسرشان باید صبر کنند و آن را امتحانی از جانب خداوند قلمداد کنند یا دروغ‌گویی می‌تواند عاملی برای طلاق آن‌ها باشد؟
جواب 5. به نظر بنده به حکم آیه‌ای که می‌فرماید: «إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً» (فرقان/72 ) باید با بزرگواری از دروغی که همسرش می‌گوید عبور کرد و حتی به روی او نیاورد، زیرا عموماً انگیزه‌ی او از این نوع دروغ‌گفتن‌ها فساد نیست، فکر می‌کند این‌طور زندگی را بهتر می‌کند و لذا به انگیزه‌ی او باید نظر کرد و با محبت زمینه را فراهم کرد که خود به خود از نقص دروغ‌گفتن رهایی یابد.
۶. شخص دروغ‌گو با چه دستورالعملی می‌تواند نسبت به دروغ آنقدر حساس شود که حقیقت دروغ و آثار سوء آن را به عینه ملاحظه کند و از آن حذر کند؟
جواب 6. با نظر به صفای صداقت و آثار منفی دروغ، انسان از دروغ فاصله می‌گیرد. در روایت داریم که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» فرمودند: چهار چیز است که اگر در هرکه باشد، منافق است و در هرکس یکی از آن صفات باشد، بخشی از نفاق در او هست تا وقتی که آن‌ را رها کند: چون خبر دهد دروغ گوید و چون وعده دهد، خلف وعده کند و چون عهد و قرار نهد، مکر نماید و به هنگام مخاصمه و محاکمه، راهِ گناه پیش گیرد. آری! چنین فردی عملاً از تجلی نور خورشید حقیقت محروم می‌شود و به خود واگذاشته می‌گردد.  
۷. استاد با توجه به کتاب «فرهنگ مدرنیته و توهم» فضای غالب غرب، زندگی بر مدار توهم است و ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که به خاطر سلطه‌ی رسانه‌های جمعی، تحت تاثیر این فضا هستیم. در زمان پدربزرگ ها و مادربزرگ‌هایمان، غرب نقشی در شکل‌دهی باورها نداشت. اما به مرور پای فضای توهم‌محور غرب به خانه‌های ما باز شد. تمام تلاش خود را صرفِ فربه کردن ماهیت آدمی در مقابل وجود کرد. جسم‌ها فربه گشتند و بال‌های وجود، توان بالا کشیدن جسم‌ها را ندارند. ما در چنین فضایی نفس می‌کشیم. به نظر شما راه برون‌رفت از این اوضاع چیست؟
جواب 7. اگر متوجه شدیم مسئله‌ی ما رجوع به حقیقت است و توهّم و تکبّر و دروغ حجاب حقیقت می‌باشد، جذبات فرهنگ غربی که عموماً عامل تحریک وَهمیّات انسان‌ها است، از جذبات خود فرو می‌افتد. عمده آن است که متوجه باشیم زندگی با نور حقیقت از همه‌ی لذّات، لذت‌بخش‌تر است و تفکر انسانی را نورانی می‌گرداند. وقتی مسئله‌ی ما رجوع به حقیقت شد متوجه‌ی راه رسیدن به حقیقت می‌شویم و آن راه که همان شریعت الهی و قرآن و روایات است، برای ما معنای دیگری پیدا می‌کند و می‌فهمیم چرا خداوند در این دوران خواسته است ما با انقلاب اسلامی در جای دیگری غیر از آن‌جایی که بشرِ وَهم‌زده‌ی غربی قرار دارد، قرار گیریم.
۸. در فضای مدرنیته، آدمی بر عقلی تکیه دارد که از آبشخوری الهی برخوردار نیست و اگر اظهار می‌کند که خدا را باور دارد، خدایی خود‌ساخته را می‌پرستد. عقلی که ادعا می‌کند هیچ غیرممکنی برای او وجود ندارد. عقلی خودبنیاد که تحت تاثیر قوه‌ی خیال، هر روز را در رسیدن به آرزویی سپری می‌کند. با این عقل است که تصمیم می‌گیرد ازدواج کند، بچه‌دار شود و... .استاد چنین انسانی که در روزمره‌گی‌ها به نشخوار مردگی مشغول است، چگونه به خود می‌آید. ما در کشوری زندگی می‌کنیم که برآیند انقلاب اسلامی است. چگونه می‌شود در چنین فضای انقلابی، آدمی از خود بیگانه باشد و به خود دروغ بگوید. با خدایی خود‌ساخته زندگی کند و تحقیق و جستجو درباره‌ی ماشینی که قرار است بخرد، مهم‌تر از بازسازی باور‌های و اعتقاداتش باشد؟
جواب 8. مهم آن است که بدانیم آن‌چه در مقابل ما قرار گرفته است و آینده‌ی ما را می‌سازد، چیزی غیر از آنی است که فعلاً غرب در آن قرار دارد. با انقلاب اسلامی است که وقتِ باقیِ تاریخیِ ملت ما شروع شده تا در بستر آن در وقتِ تفکر خود قرار گیرد به طوری‌که گوش‌ها مستعدّ شنیدن پیام آن می‌شود و سخنانی که به فرهنگ سکولار اشاره دارد، برایش شنیدنی نیست و آن را پیامی نو و زنده که از نیهیلیسم دوران نجاتش دهد، نمی‌یابد.
در تاریخ انقلاب اسلامی چیزی غیر از رسیدن به توسعه‌یافتگی برای انسان مهم می‌شود و نقش متفکران در این‌جا ضروری است تا راه آینده را مطابق تاریخ انقلاب اسلامی نشان دهند تا معلوم شود جریان‌هایی که به نحوی به انسانی اصالت می‌دهند که معنای خود را در فرهنگ غربی می‌جویند از جنس تاریخ انقلاب اسلامی نیستند، و این اساسی‌ترین وظیفه‌ی متفکران تاریخ انقلاب اسلامی است تا درنتیجه‌ی چنین تفکری انسان‌ها معنای دیگری برای خود تصور کنند. در این صورت است که خانه و خانواده معنای دیگری به خود می‌گیرد و «زن» به عنوان ستون خانواده رسالتی را برای خود می‌یابد که همانند یک سردار جنگی، پیشامدهایی که به ظاهر ناگوار می‌آید، می‌تواند تحمل کند.

۹- به گفته‌ی امام خمینی همان‌طور که قرآن انسان‌ساز است، زن نیز انسان‌ساز  است. زن هدف تهاجم‌های فرهنگی شرق و غرب قرار گرفته‌است. دشمنان ایران اسلامی می‌دانند اگر زنان را به خیابان‌ها بکشانند و در اموری که به وجه ناپایدار آدمی وابسته است، مشغول کنند، می‌توانند بدون هیچ جنگی کشور را زیر سلطه‌ی خود بیاورند. ما زنان چگونه می‌توانیم نقشی-انسان‌سازی- که به عهده داریم و دارد به فراموشی سپرده می‌شود را ایفا کنیم؟
جواب 9- عنایت داشته باشید که مسلماً جهان آینده، جهان غرب نیست و لذا باید به زنان جامعه‌ی اسلامی آینده‌ای را نشان داد که در آن آینده، انسان‌ها به چیزی بالاتر از ثروت و قدرت فکر می‌کنند. در چنین روحیه‌ای است که شما با تمام امید و امیدواری بر چیزی باید تکیه کنید که آن حضورِ تاریخیِ ملت ما است و در این رابطه زنان نقش اساسی خواهند داشت و اگر متوجه‌ی این نقش اساسی خود شوند، به راحتی از روزمرّگی‌ها فاصله می‌گیرند و در وظیفه‌ی جدّی خود، خود را می‌پرورانند.
حقیقت این است که تا وقتی چشم‌ها طرح آینده‌ای را در افق نبینند و دل‌ها امیدوار نشوند، تفاهم حتی تفاهم بین زن و شوهر به میان نمی‌آید و فکرها و دست‌ها برای همکاری و هماهنگی جهت ساختن یک زندگی به‌کار نمی‌افتد. انسان‌ها را اشتراک در «امید» و تعلق به غایت، به هم می‌پیوندد و هماهنگ می‌سازد و به آن‌ها همت رسیدن به مقصد می‌دهد و این در خانواده‌ی ما گم‌شده است و تا تعهد نسبت به انقلاب اسلامی و آینده‌ی این مرز و بوم جدّی گرفته نشود، همچنان گرفتار این مشکلات هستیم. پس باید بر این موضوع تأکید نماییم.
۱۰. استاد با توجه به کتاب «زن آنگونه که باید باشد»، زن باید تسلیم خواست مرد باشد و زن و مرد در وحدتی متعالی تنها و تنها وجود قدسی خانواده را مدنظر داشته‌باشند و از خود و منیت برای تحقق هدفی والاتر رها شود. در جامعه‌ی کنونی چه اتفاقی می‌افتد که زن این نقش خطیر را پس می‌زند و از به دوش کشیدنش سرباز می‌زند. آیا برخلاف فطرتش عمل می‌کند و به خود دروغ می‌گوید؟ و چه عواملی سبب می‌شود که به آنچه فطرتش به او القاء می‌کند گوش نکند.
جواب 10. همان‌طور که عرض شد در کانون توحیدی خانواده «زن» تسلیم خواسته‌های مرد نیست، بلکه هر دو متعهد نسبت به اهداف کانون توحیدی خانواده هستند و هر کدام سعی می‌کنند برای آن هدف بزرگ در خدمت همدیگر باشند. و امروز این مسئله فراموش شده است و علتش یک چیز بیشتر نیست و آن گم‌شدنِ معنای زندگی است. آن زندگی که جز به‌سربردن با حقیقت چیز دیگری نمی‌باشد. کافی است ما متوجه شویم بشر در حالِ توبه‌ی تاریخی است و در این رابطه می‌بینید که نه‌تنها ارادتش به شهید و شهادت کم نشده است، بلکه بیش از پیش در تجلیل شهدای مدافع حرم قدم جلو می‌گذارد. باید چنین حقیقتی را که زنان ما را بیش از مردان ما فرا گرفته است به آن‌ها متذکر شویم و با اندک تغییری که در ظاهر آن‌ها مشاهده می‌کنیم، از آن‌ها مأیوس نگردیم. موفق باشید

18066
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام: برای بنده سوالی بدین شرح پیش آمده که چون در بخش احکام آمده است که خواندن شعر در مسجد مکروه است و بنده بنا داشتم در عین خواندن قرآن و بحث بر روی مسایل دینی و احکام و روایت با دوستان در مسجد گاهی از اشعار بزرگان همچون مولوی و حافظ و عطار و .. استفاده کنیم و از منطق الطیر عطار برای بازگویی بعضی مسائل و همچون شعر شیخ صنعان بهره بگیریم. به نظر جنابعالی آیا این هم همان حکم جاری در مورد مکروه بودن خواندن شعر را شامل می شود؟ ممنون می شوم توضیح بفرمایید. اجرکم عندالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم اشکال داشته باشد. موضوع از این قرار بوده که در صدر اسلام اعراب به جهت یک عادتی که از زمان جاهلیت مانده بود، آن‌ها در مسجد می‌نشستند و جلسه‌ی شعرخوانی راه می‌انداختند آنهم نه از نوعِ اشعاری که مثل اشعار مولوی و حافظ حکمت‌آمیز باشد. موفق باشید

17034

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: سوالی که همواره از اوایل طلبگی با من بود این است که: منی که اوایل ورود به حوزه اصلا نه می دانستم سیر و سلوک چیست، نه می دانستم محکم کردن عقاید چیست، نه مطالعه خاصی داشتم، نه .... چطور می شود که وقتی وارد حوزه شدم آنچنان شور و نشاط و بسط روحی به من دست داده بود که تا شش ماه نماز شب و صبحم را با حال بسیار عالی در حرم حضرت عبدالعظیم می خواندم،(حوزه ام کنار حرم بود). چطور چنین چیزی پیش آمد؟ و چطور شد که با محکم کردن عقاید و مطالعات روز به روز دیدم و معرفتم بالاتر رفت و چنین حالاتی در من کم و کمتر شد، قطع نشد، ولی خیلی کم شد، آیا رابطه ای میان این قضایا هست؟ می شود بفرمایید که چرا من در حال و هوای اول طلبگی ام نمانده ام؟ چه کنم برگردم به آن حال و هوا؟ نمی دانم آن حالات شاید توهمی بود، ولی در هرصورت وقتی یادش هم می افتم اشکم جاری می شود و احساس پسرفت می کنم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرمود: «چه عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل‌ها» از همین طریقه‌ها صبر ما را آزمایش می‌کنند. اگر اول ندهند، که طلب‌مان ظهور نمی‌کند؛ و اگر نگیرند، که صبرمان و پشتکارمان، ظهور نمی‌نماید. موفق باشید

16374

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: آیا دعاهای کوتاه هر روز ماه رمضان بر اساس سیر روحانی تا رسیدن به گشودگی و حس حضور حق است؟ این ادعیه به کجا نظر دارند و چه جایگاهی دارند و انسان را به کجا سیر می دهند؟ آیا می توان گفت این ادعیه نظر بر پاکسازی و تخلیه انسان دارند و صفات رذیله را بر اساس شدت آنها به مرور دفع می کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دعاهای مذکور در عین آن‌که دعاهای خوبی است ولی نه سند معتبری دارد و نمی‌توان چنین تصوری از ترتیب آن‌ها داشت، هرچند گاهی به ذهن می‌رسد که چنین نظمی را می‌توان برای آن‌ها تصور کرد. موفق باشید

14840
متن پرسش
با سلام محضر استاد طاهرزاده استاد عزیز: من دچار مشکلی شدم که ملتمسانه ازتان می خواهم مرا در این زمینه راهنمایی بفرمائید. حقیقتش بنده صاحب یک فرزند هستم. من تو زندگیم هیچ مشکلی ندارم همسرم زن بسیار خوبی است و بسیار قانع و خلاصه از زندگی راضی هستم، اما متاسفانه یا خوشبختانه الان مدتی است که علاقه مند و عاشق یک دحتر خانمی شدم که دست بر قضا ایشان هم به من علاقه‌مند شدند. ما به دلیل اینکه محل کارمون یکی است در هین ارتباط کاری این علاقه مندی به وجود آمده و بی پرده و صریح عرض می کنم که بدجوری فکر و ذهن مرا درگیر کرده. استاد بنده تمامی حدود شرعی را در رابطه با جنس مخالف و نامحرم رعایت می کنم حتی نگاه هم به چهره‌اشون نمی اندازم و حتی این دختر خانم هم مستثی از این موضوع نبوده و نیست اما یک لحظه غفلت باعث بروز چنین مشکلی شده هر روز که میگذره علاقه ام به ایشون بیشتر میشه. استاد من زندگیم رو دوست دارم و هرگز دلم نمی خواهد خیانت کنم. من زنم و بچه ام رو دوست دارم. اما نمیتونم علاقه مندی و عشقم رو به این دختر خانم هم انکار کنم. استاد در همین موضوع من به همه جوانبش فکر می کنم به تبعاتی که این ارتباط میتونه برای من داشته باشه و برای ایشون داشته باشه فکر می کنم. به ازدواج کردن با ایشان و تبعاتش فکر می کنم و ناهموار بودن مسیر پیش رو فکر می کنم اما نمیتونم حریف دلم و احساسم بشوم. استاد من دوست ندارم چیزی رو از همسرم مخفی کنم. راهنماییم کنید من چه کنم؟ خدا شاهده اصلا بین هوی و هوس نیست. یک حس زلال پاکه. استاد با توجه به اینکه ازدواج مجدد در اسلام حلال است و با توجه به اینکه عرف این موضوع را نمی پذیره و با توجه به اینکه من دوست ندارم زندگیم از هم بپاشه خواهشا حقیر را مثل همیشه راهنمایی فرمایید تا من بدونم یا بفهمم با این مشکل و یا معضل چگونه باید برخورد کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه باشید ما در تاریخی زندگی می‌کنیم که اگر شما با آن خانم ازدواج کنید به‌کلّی زندگی‌تان را از دست می‌دهید. زیرا از یک‌طرف، همسر شما به دلایل شرایط فرهنگی به هیچ‌وجه برایش امکانِ زندگی با شما نمی‌ماند و زندگی‌اش از دست می‌رود. و شما نیز به عنوان مردی که مسئولیت لازم را برای حفظ زندگی‌اش به عهده نگرفته است، از چشم‌ها می‌افتید. و آن خانم نیز نمی‌داند که بعداً با مردی روبه‌روست که از یک‌طرف زندگی گذشته‌اش از دست رفته است و دلِ گرمی برای ادامه‌ی یک زندگی جدّی در او نیست. و لذا عملاً هر سه نفر از بستر زندگی طبیعی محروم و از ادامه‌ی یک حیات منطقی بیرون می‌افتند. لذا نه‌تنها ابداً با همسر خود موضوع را در میان نگذارید بلکه با همکار خودتان موضوع را در میان بگذارید و بداند شما به همسر و فرزند خود علاقه‌مندید. بهتر است از این محبت نسبت به همدیگر عبور کنید و مسئله را تمام‌شده قلمداد نمایید. موفق باشید    

نمایش چاپی