بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
10572
متن پرسش
با سلام: در ادامه ی سوال قبل شما در یکی از پاسخ ها فرموده بودید که: «در سکرات علومی که «وجودی» نبوده بلکه صورت و مفهوم معلوم است و جزء نفس ناطقه‌ی ما در نیامده، باقی نمی‌ماند.» آیا دلیل عقلی هم می توان برای آن آورد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در قیامت انسان با قلب خود روبه‌رو است و عقاید و نیت‌هایی که دارد، همان‌طور که در پیری بسیاری از علوم و نسبت‌هایی را که مربوط به دنیا است از دست می‌دهیم در قیامت به‌کلّی این نوع علوم و اطلاعات که مربوط به دنیا است از بین می‌رود زیرا خود دنیا به این معنایی که محل اطلاعات ما باشد در میان نیست. وقتی زمین قیامتی نه گرانیتی و نه آهکی است، علم زمین‌شناسی بنده آن‌جا چه معنایی دارد؟ موفق باشید
8777
متن پرسش
با سلام و ادای احترام به استاد گرامی اگر کسی به عنوان جاهل مقصر مرجع تقلید انتخاب نکند و اعمال عبادی انجام داده باشد و از دنبا رفته باشد هیچ کدام از اعمالش قبول نیست؟ به عبارتی شرط قبولی اعمال مطابقت اعمال با نظر مرجع تقلید است؟ 2. اگر کسی قبل از بلوغ اعمالش را بدون تقلید انجام داده باشد و اتفاقا بعد از بلوغ اعمالش با نظر مرجعی که انتخاب کرده مطابقت نداشت. عملش قبول خواهد بود؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این سؤالات در حوزه‌ی تخصص بنده نیست. موفق باشید
8299
متن پرسش
سلام خدمت استاد بنده طلبه پایه 6 حوزه تهران هستم عرایض بنده در مورد نقد فضای علمی حوزه هستش و میخوام نظرتون رو بدونم. به نظر من همان طوری که حضرت اقا خطاب به مسولیین حوزه فرمودند که اگر حوزه رشد و حرکت نکنه یا منزوی میشه و یا از بین میره ؛ الان حوزه به نظر بنده منزوی شده . به نظر من اون نیازی که جامعه برای تغذیه فرهنگی و دینی داره اصلا تو حوزه پیدا نمیشه. اخه این دروسی که در حوزه تدریس میشه هم خیلی قدیمی شده و هم تک بعدی . منظورم از نک بعدی این هستش که فقط طلبه ها رو به سمت اجتهاد در فقه هدایت میکنه. آخه مگه همه ی افرادی که تو حوزه اومدند باید مجتهد در فقه بشن؟ الان خیلی از طلبه ها هستن که در رشته های دیگه مثل فلسفه هم علاقه دارند و هم استعداد. منتهی سیستم حوزه خیلی وقت و انرژی افراد رو میگیره. پیشنهاد شما در این زمینه چیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: امیدوار باشید. إن‌شاءاللّه روح امثال شما زمینه‌ی تغییر را فراهم می‌کند، ولی فراموش نکنید بالاخره مطهری‌ها و امثال رهبری عزیز«حفظه‌اللّه» در همین حوزه‌ به این‌جاها رسیدند. مواظب باشید از برنامه‌ی رسمی خود را منفک نکنید و خدای ناکرده تک‌روی پیشه کنید. در متن همین دروس رسمی مباحث فلسفی و قرآنی را دنبال کنید عجله هم نکنید. موفق باشید
8134
متن پرسش
سلام علیکم اگر برایتان مقدور است کتابی در رابطه با قضا و قدر معرفی فرمایید؟ بلاتشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: ملاصدرا در اسفار مفصلا بحث کرده است و شهید مطهری هم به طور مختصر در کتاب «انسان و سرنوشت» بحث کرده اند. بنده از کتاب هایی که در حوزه و دانشگاه چاپ شده اطلاع ندارم ولی می دانم که کتاب های خوبی چاپ شده است. موفق باشید
7487
متن پرسش
اگر همه ی اهل بیت یک حقیقت نوری هستند (کلهم نور واحد) چرا در بعضی وقایع تاریخی از جمله توبه حضرت ادم بوسیله ی اسما اهل بیت و دیگر مواردفقط اسم بنج تن ال عبا امده است
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید به آن جهت است که بقیه‌ی‌ ائمه«علیهم‌السلام» ادامه‌ی همین فرهنگ‌اند و این پنج بزرگوار بنیانگذاران توحید آخرالزمان‌اند در همه‌ی ابعادی که قابل ظهور است. موفق باشید
6904
متن پرسش
در مورد سیره سیاسی عرفا در زمان انقلاب که دوستی پرسیده بود به نظر من اشکال در این است که ما فکر میکنیم افرادی مثل ایت الله بهجت و بهاء الدینی هم حتما باید مانند سیاسیون در صحنه انطور حضور فعال داشته باشند درصورتیکه انها به خاطر توانایی هایی که دارند خیلی به این حضور نیاز ندارند انها همین که در باطن از انچه بدست اوردند برای امام و انقلاب خرج کردند خود کمک بزرگی به انقلاب بود خیلی بیشتر از فعالیت اهل سیاست مثلا خود امام فرموده بود تا وقتی اقای انصاری شیرازی - که البته ایشان اهل مبارزه هم بودند - و آقای بهجت دعا گوی انقلاب هستند برای انقلاب مشکلی پیش نمی اید یا ایت الله بهاء الدینی علیه الرحمه فرموده بود در زمان جنگ ارواح سراغ ما می امدند و دستوراتی میدادند برای حفظ امام و انقلاب . بنده عقیده شخصی دارم که یکی از کسانی که باعث شد در دوران اصلاحات نتوانند ضربه اساسی به ریشه انقلاب بزنند و ناکام شدند هر چند قصد داشتند مثلا در 18 تیر آقای بهجت بود که مانع شد انها موفق شوند به نظرم باید عمیقتر به نقش مردان الهی نگاه کرد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: درست می‌فرمایید البته آن عزیز هم به نظرم مخالف این نگاه ارزشمند شما نبود می‌خواست موضوع بیشتر روشن شود. گفت: «گر نبودند به جهان گوشه‌نشینانی چند .... نه در افلاک سخن بود و نه در کون و مکان» . موفق باشید
6902
متن پرسش
سلام استاد.من در ادامه ی سوال قبلی خود(5307) سوالی داشتم.در مقطع ارشد برنامه ریزی شهری در کلاس سیر اندیشه ها در شهرسازی من ارائه ای در خصوص شهرسازی اسلامی دادم،و با دواستدلال ساده ثابت کردم فلسفه بر شهرسازی تاثیر دارد مثلا یک نمونه که شاید استدلال هم نباشد اینکه در شهرسازی این اعتقاد وجود دارد که نظام سیاسی بر شهرسازی تاثیر دارد و حتی یکی از اساتید می گفت شهرسازی کنشی است سیاسی و اجتماعی.بعد تقریبا همه می دانستند نظام سیاسی ذیل جهان بینی و فلسفه است،در نتیجه شهرسازی هم متاثر و ذیل فلسفه است.بعد مختصرا گفتم نگاه فلسفه غرب و فلسفه ی اسلامی خیلی متفاوت است و با شهرسازی غربی متاثر از فلسف غرب نمی توانیم شهر اسلامی بسازیم،کمی نگاه غرب به انسان و نیازهای او را و نگاه اسلام به انسان و نیازهای او را سعی کردم توضیح دهیم و نقدی بر هرم مازلو که این هرم ساحت نفسانی را هم اگر دیده ساحت معنوی را ندیده و ...( که این نقد از دکتر محمد نقی زاده بود) و .... اولا در این ارائه در کلاس بحث بسیار بسیار بالا گرفت، تا انجا که من که با مثال یک آزمایش بر روی انسان گفتم ادراکات ماله روحه نه مغز،در همین جمله هم بحث کردند...خلاصه بعد از این ارائه و صحبت های استادم برایم مسجل شد که اصلا هنوز خیلی ها نمی دانند چرا شهرسازی اسلامی ضرورت دارد،و من تصمیم گرفتم مقاله ای در خصوص ضرورت شهرسازی اسلامی بنویسم،حتی نام این مقاله را که در کلاس روش تحقیق به عنوان موضوع خود عنوان کرده و به بحث نوشتیم به من گفتند که بهتر است کلمه ی ضرورت را نگذاری چون در یک مقاله ی علمی تو نباید از قبل موضع بگیری و تو باید در آخر مقاله ثابت کنی ضرورت را... حالا اولا ایا شما هم می فرمایید من در این زمان مقاله ای در این خصوص را کار کنم رویش؟ با توجه به توضیحاتی که خیلی مختصرا عرض کردم و ته دلم می خواهم خیلی بیشتر توضیح دهم!آیا در خصوص موضوع ضرورت می شود نقشه ی راهی به من بدهید که من چگونه ضرورت را ثابت کنم؟؟می شود منابعی را معرفی کنید؟کتاب های دکتر داوری اردکانی چطور؟کدام یک را بخوانم؟کتب استاد مطهری را کدامش را بخوانم؟کتاب تمدن زایی شیعه شمارا در اختیار دارم و ذهنم خیلی باز تر شد.. استادلطفا راهنمایی ام بفرمایید.آیا امکان دارد ایمیل شما را داشته باشم(خیلی لازم دارم)؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اشکال ندارد که واژه‌ی ضرورت را ابتدا به‌کار نبرید ولی در انتها روشن کنید روح انسان نیاز به فضایی دارد که انعکاس جنبه‌ی ملکوتی‌اش باشد. بحث «عوامل بحران خانواده و راه‌های برون‌رفت از آن» در آخر کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» که از نوشته‌های آقای دکتر داوری استفاده کرده‌ام و آدرس آن در پاورقی آن بحث هست، إن‌شاءاللّه مفید است. باز تأکید می‌کنم نوشته‌های آقای دکتر مهدی امامی‌جمعه‌زاده نکات خوبی به شما می‌دهد. از طریق همین سایت راحت‌تر می‌توانم با دوستان مراوده داشته باشم. موفق باشید
6754
متن پرسش
با سلام و خداقوت بنده لیسانس معماری دارم و بخاطر علاقه های مذهبی که خدا عنایت کرده در طول تحصیل چند تحقیق در زمینه معماری در اسلام انجام داده ام که در آنها از آثار شما هم بسیار بهره برده ام اول اینکه: چگونه میتوانم بصورت حضوری آنها را به شما عرضه کنم تا از راههنماییهایتان استفاده کنم؟ دوم: با وجود مخالفتهای بسیار اطرافیان برای کارشناسی ارشد خودم را برای رشته حفاظت و مرمت ابنیه تاریخی آماده کرده ام چرا که تصور میکردم به مبانی دینی ما نزدیکتر باشد ولی الان که چند هفته به امتحان مانده سخنی از شما شنیدم که گفته بودید :«حفظ میراث فرهنگی ما حفظ میراث طاغوتی است.» بهمین دلیل میترسم که راه درستی را انتخاب نکرده باشم.آیا می توان با فعالیت در این زمینه به تدوین نوعی علم مرمت اسلامی کمک کرد؟ بنظر شما امکان کار با ایدئولوژی دینی در این زمینه وجود دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاوت در رویکردها است. معماری اسلامی که ملکوت را در ناسوت ظهور می دهد و شهرها را مأمن روح قرار می‌گردد و میل به زیبایی رجای میل به شهوت‌رانی قرار می‌گیرد، ارزشمند است و حفظ آثار این رویکرد ارزشمند است. ولی روح غربی می‌خواهد با بسط فرهنگ ظلمانی غرب، معماری‌های سنتی را به باستان‌شناسی علمی تبدیل کند و نه این‌که بشر را در ناسوت به ملکوت متصل نماید و از این جهت عرض کردم:«حفظ میراث فرهنگی ما حفظ میراث طاغوتی است.» که زندگی ما را از آن اثا جدا می کند . موفق باشید
5489
متن پرسش
سلام استاد عزیز ابتدا تشکر می کنم به خاطر ابتکار عملی که در سایتتان قرار داده اید و سوالات ما جوانها را به صورت به روز جواب می دهید. خدا اجر جزیلتان دهد. درباره حزب قبلا فرمایشات راهگشای شما را خوانده بودم. اما سوالی که برایم می ماند این است که اگر حزب صرفا برای قدرت و منصب نباید باشد، آیا نباید برنامه ریزی سازماندهی شده ای برای انتخاباتها داشت با توجه به اینکه جناحهای مقابل این کار را می کنند و عقبه محکمی برای خود ایجاد می کنند؟ اگر نه، جایگزین آن چیست؟ آیا هر فرد باید خود جداگانه و مستقل وارد انتخاباتها شود؟ آیا گفتمان که آقای جلیلی مطرح کردند می تواند جایگزین مناسبی باشد؟ با توجه به اینکه گفتمان دیگر کاردکرد فرهنگی و عقیدتی خواهد داشت تا سازمان سیاسی و دیگر قائم به اشخاص نخواهد بود که استحاله شود. اما در این انتخابات دیدیم صرف گفتن و داشتن گفتمان کفایت موجب یروزی نمیشود... ممنون می شوم راهنمایی بیشتری در این زمینه بفرمایید. التماس دعای فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تشکیلات‌داشتن برای تقویت روح معنوی که پیرو آن حساسیت‌های اجتماعی را هم پیش می‌آورد چیز خوبی است و همان‌طور که ملاحظه فرمودید رهبری انقلاب در کرمانشاه این نوع تحزب را نفی نکردند ولی وقتی با بودن ولیّ فقیه در رأس نظام فکری سیاسی می‌توانیم بلندتر از روح حزبی در تاریخ خود حضور داشته باشیم چرا سعی نکنیم تا با دقت بر روی سخنان ایشان آن هویت معنوی سیاسی که به دنبال آن هستیم را دنبال نکنیم. بنده فکر می‌کنم این‌که می‌گویند: «حزب فقط حزب علی....رهبر فقط سیدعلی» روی حساب است و جایگزینی واقعی حزب‌بازی‌های مرسوم دنیا، رجوع به ولیّ فقیه است. موفق باشید
4774
متن پرسش
با سلام به استاد گرامی اگر یک موسیقی برای اولین بارست که میشنویم نمیدانیم که این موسیقی حرام است یا نه البته با رقص همراه نبست ودر من حالت خاصی بوجود نیاورده حکم چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤالات فقهی را از دفتر مرجع تقلیدتان سؤال بفرمایید. موفق باشید
3641

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام شما در یک سخنرانی فرموده اید بعضی ها( بیش از بیست سال از عمرشان را با یک بیماری سرو کله میزنند و عمرشان را صرف این بیماری میکنند ) در چنین مواردی :اولا ما که بیست سال از بیماری رنج میبریم مگر این موضوع دست خودمان بوده است یا با اختیار خومان این بیماری را انتخاب کرده ایم که عمرمان را صرف این کار کرده ایم. ثانیاً در چنین مواردی تکلیف کسی که با بیماری سخت در گیر است چیست؟ باید سراغ درمان برود یا سازگاری کند یا توسل و... با تشکر از استاد عزیز
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن است که بعضی‌ها بیست‌سال است جهت رفع بیماری به یک پزشک رجوع می‌کنند و بدون آن‌که بهبود یابند باز هم می‌گویند آن پزشک، پزشک واردی است. اگر وارد و حاذق است پس چرا به آن بیمار بهبودی نبخشید؟ عرض بنده این بود، نه این‌که بگویم باید به درمان بیماری خود نپرداخت. باید آن بیمار به این فکر فرو رود که ممکن است راه دیگری برای درمان بیماری‌اش هست. موفق باشید
2766

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام.سابقه فعالیتهای رهبر انقلاب قبل از رهبری چی بوده؟آیا درسته ایشان قبل از انقلاب در فعالیتها شرکت نداشته اند و به درخواست پدرشان به مشهد برگشته اند؟آیا درست است کسی در تهران حق ندارد از وضعیت زندگی ایشان باخبر شود و اطراف خانه ایشان محافظ امنیتی شدید است ؟آیا درست است دختر ایشان در خارج از ایران زندگی می کند؟آیا درست است با توجه به شادابی ایشان ولاغر نبودن ایشان و.... نتیجه گرفت خواب زیاد،خوراک عالی و از اینگونه تجملات را دارا هستند؟آیا درست است روحیه ایشان نسبت به امام خمینی خیلی آرامتر و ساکتتر است؟چرا به ایشان امام می گویند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: پیشنهاد می‌کنم کتاب «شرح اسم» که زندگی‌نامه‌ی ایشان است را مطالعه بفرمایید انشاء الله سؤال‌تان جواب داده می‌شود. موفق باشید
1763

رجا و توبهبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده حضرت آیت الله قرهی (حفظه الله)-شاگرد آقای مولوی قندهاری(رحمه الله)- در درس اخلاق شان می فرمودند که مرحوم آقای شاه ابادی(رحمه الله) یک روز به جوانی که به درس اخلاق ایشان می آمده فرموده بودند که: می خواستید به مقاماتی برسید ولی دیگر نمی رسید چرا که دیروز پای خود را جلوی پدرتان دراز کرده اید . همچنین از قول استادشان می فرمودند که اگر کسی حتی فقط یک بار به والدینش بی احترامی کند حتی از سربازان درجه دو حضرت حجت (ارواحنا له الفدا) نمی تواند باشد. از وقتی که این صحبت ها را شنیده ام دچار نوعی یاس شده ام چرا که در گذشته از روی جهل و نادانی و ندانستن حرمت والدین مرتکب بی احترامی هایی به ایشان شده ام . می خواستم نظرتان را در رابطه با این صحبت ها جویا شوم و این که پس این همه که در قرآن از غفران ذنوب آمده و از یاس و قنوط منع داده شده پس چیست ؟ یعنی راهی را که رفته ایم دیگر نمی توانیم جبران کنیم ؟ یعنی تقدیر امثال من این است که باید تا آخر عمر بسوزند؟ همچنین می خواستم بدانم که اولیای خدا مثل حضرت امام و یا آقای بهجت(رحمه الله علیهم) از همان قبل از تکلیف استاد سلوک داشته اند و به حلال و حرام آگاه بوده اند و وجودشان به گناهی آلوده نشده بود اما ما که تازه در مسیر هدایت قرار گرفته ایم و گذشته مان همراه گناه بوده تکلیفمان چه می شود ؟ آیا ما دیگر از رسیدن به این مقامات باز مانده ایم ؟ یعنی راهی برای توبه نیست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام شما در هر حال این وعده‌ی الهی را فراموش نکنید که در آیه‌ی 53 سوره‌ی زمر فرمود: «قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ» ای پیامبر بگو: ای بندگان من که در مورد خود زیاده‌روی کردید و حریم‌های الهی را نگه نداشتید، از رحمت خدا مأیوس نشوید، خداوند همه‌ی گناهان را می‌بخشد – آری همه را – زیرا که او غفور و رحیم است. شاید آنچه آیت‌الله شاه‌آبادی فرموده‌اند مورد خاص بوده برای فردی خاص. موفق باشید
1207

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلا علیکم.منظور از عملزدگی در مدیریت فرهنگی چیست؟راه دچار نشدن به آن چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: به جای آن‌که بر مبنای اصول جلو برویم به آنچه مردم می‌پسندند قانع شویم. راه چاره آن است که بر اساس اصول الهی عمل کنیم و نه بر اساس نظر مردم. موفق باشید
695

وظیفه طلبهبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام وبا عرض پوزش وعذر خواهی به سبب سوالهای متعدد با توجه به جواب سوال 684 بنده از زمانی که با مباحث شما آشنا شدم وبا درک و شناخت از استعداد خودم مبتنی بر اینکه به مباحث فلسفه و عرفان علاقه شدیدی دارم با ادامه دادن بر مباحث فقه واصول در هر وقتی که پیش می امد کتب شما را میخواندم ولی الان با حفظ معدلم که ار نمره 18 پاینتر نمی اید هر روز مباحث شما را از کتابها جزوات سی دی ها دنبال میکنم وبه حمد خداوند متعال به یک ثبات فکری رسیده ام ولی از آن جایی که مجتهد به حد کافی وجود دارد ولی مباحثی مانند مباحث شما و مانند این مباحث در جامعه جای خالی دارد وبا توجه به این وضعیت جامعه که از غرب گرفتگی وتبعات آن ودین سکولار بگیرید تا مابقی مسائل برنامه من اینگونه است که من به انداره معمول که کلاس رفتن وبحث باشد فقه اصول را میخوانم وبیشتر وقت خودم را صرف این مباحث میکنم میخواستم نظر شما را در مورد این موضوع و جوابی که در آن سوال داده بودید بدانم از آن جایی که مجتهد شدن را با این اوصاف وگستردگی علوم وظیفه خود نمیدانم ولی خواندن مکاسب وکفایه و درس خارج رابه عنوان یک وسیله میدانم .اگر روش من اشتباه است راهنماییم کنید واگر مشگلی ندارد برای تقویت آن چه کار کنم ممنون از حوصله شما
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: به نظرم اگر به عنوان طلبه تفکر فقهی و اصولی را همواره حفظ کنید، در تدبر در آیات و روایات موفق‌تر خواهید بود و لذا همین طور که می‌فرمایید طوری برنامه‌ریزی کنید که در درس خارج فعّالانه شرکت نمایید هرچند بخواهید گرایش خود را تفسیر و حکمت و عرفان قرار دهید، و در چنین رویکردی بعد از خواندن بدایة‌الحمکه و نهایة‌الحمکه در حین دروس سطح، چند سال بعد از دروس خارج شروع کنید به خواندن اسفار و سپس فصوص‌الحکم محی‌الدین. موفق باشید
22537
متن پرسش
سلام: در ادامه پرسش 22523 پس آن زمان که رهبری اجازه مذاکره دادند اینگونه تفسیر می کردند که اگر رهبری اجازه نمی دادند و مشکلی پیش می امد همه را به حساب رهبری می گذاشتند و می گفتند رهبر اجازه نداد و....
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اجازه‌ی کلی رهبری یک بحث است، این‌که آقایان از خط قرمزها عبور کردند و اعتمادهای بیجا به آمریکا داشتند در حدّی که رآکتور اراک را از کار انداختند به امیدِ وعده‌های آن‌ها؛ بحثِ دیگر است. مشکل آقایان در این‌جا است که رهنمودهای رهبری را عمل ننمودند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در این دیدار فرمودند: «در قضیه‌ی برجام، بنده اشتباه کردم اجازه دادم که وزیر خارجه‌ی ما با آن‌ها صحبت کند، ضرر کردیم.» در حالی‌که در اجازه‌ای هم که رهبری به وزیر امور خارجه دادند ایشان خط قرمزها را رعایت نکردند. و علت ضرر اصلی را باید در عدم رعایت خط قرمزها دید. موفق باشید

18031
متن پرسش
سلام علیکم جناب آقای طاهر زاده: وقت بخیر. لطفا توضیح دهید آیا این نقدی که به بحث برهان علت و معلول این جا الآن براتون نوشتم آیا این نقد وارده یا خیر؟ چرا؟ متن نقد: «برهان علت و معلولی که مطرح است دو عنصر مهم در آن لحاظ شده است یکی ضرورت و دیگری سنخیت، ضرورت به این معناست که در فرض وجود علت معنا ندارد که معلول نباشد و خود این معنا سبب بی معنا شدن اختیار از یک سو و قدیم شدن اشیاء از سوی دیگر است چرا که خداوند علت العلل است و از هر زمان که فرض شود وجود خداوند دیگر وجود معلول همراه او خواهد بود و بی معنا شدن اختیار به این جهت است که هر گاه انگیزه ها و مقتضیات شخص را به میل به اندازه ای مشخص رساند (که از آن تعبیر به شوق اکید می شود) خواسته و ناخواسته از او معلول صادر می شود و اراده خود علت آن شوق اکید بلکه خود آن است که آن برآمده از علم است و اساسا فعل و اختیار در اینجا بی معناست. سنخیت هم که همان مشابهت است و بنابر آن معنا ندارد که به تباین محض میان خالق و مخلوق قائل شویم، اما بالاتر از این دو اشکال که شاید بتوان با بیاناتی آن ها را اصلاح کرد که کرده اند مشکل اساسی برهان علیت نادیده انگاشتن حقیقت ایجاد و احداث است که ضرورت برآمده از همین معناست و اساسا اذهان با علیتی خو گرفته اند که معنایی از احداث در آن دیده نمی شود مانند سوختگی بر اثر آتش و بریده شدن براثر حرکت چاقو و... و در اینجا نتیجه می گیریم که چون علت و معلول فلسفی بر محور اصل علیت است و لازمه اصل علیت سنخیت علت و معلول و ضرورت صدور معلول از علت تامه است. نتایج این حرف که با ضروریات دین سازگار نیست از این قرار است: ۱. سنخیت خدا و خلق ۲. قدیم بودن عالم که هر دوی این دو مورد مخالف است با نصوص آیات و روایات و اینکه در مورد آیه 35 از سوره مبارکه طور که آمده «أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْ‌ءٍ أَمْ هُمُ الْخالِقُونَ» و فلاسفه به بحث علت و معلول ربط می دهند. این آیه ربطی به مدعی فلاسفه اصلا ندارد بلکه بر خلاف مدعای ایشان هست. خداوند علت پیدایش نیست زیرا علت با معلول یک جنس و یک سنخ و یک ماده و شبیه و نظیر هستند ولی در مورد خداوند هیچ یک از اینها نیست بلکه همان طور که آیات و روایات بسیاری فرموده خداوند خالق هست آن هم از غیر شی و از عدم و نیستی، لذا این آیه می فرماید آیا شما خلق شدید از غیر شی یا اینکه خودتون خالق خودتون هستید در این آیه به وضوح بحث از خلق هست آن هم از غیر شی نه حرف از علت و معلولیت آن هم علتی که سبب معلول هست لذا بین علت و معلول رابطه های زیادی هست.» (لطفاً توضیح بفرمایید فقط استناد نکنید اینجور که یک عالم بزرگوار و جلیل القدر شیعه چون موافق خداشناسی فلسفی بوده و مشرب فکری اش مشرب فلسفی بوده حالا با استناد به این قضیه این برهان علت و معلول خوب می شود و در نتیجه این نقد های فنی کذاست، لطفا اینطور که مثالی آوردم استدلال نکنید بزرگوار)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌دانید این سؤال‌ها بحث مفصل می‌خواهد و بحث شده. به نظرم جناب آقای دکتر سید مهدی امامی‌جمعه در طی 15 جلسه با توجه به آیات قرآن و روایات ائمه«علیهم‌السلام» به‌خوبی روشن می‌کنند که لازم نمی‌آید معنای خلقت دوگانگی و عدم سنخیت باشد. ایشان طی  15 جلسه تحت عنوان «سیر تاریخی الهیات اسلامی» به‌خوبی به این موضوع پرداخته‌اند. متن صوتی آن را از مرکز فرهنگی «سُها» از جناب آقای تیموری به آدرس hrteimouri@gmail.com می‌توانید تهیه کنید. موفق باشید

17812
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده حفظه الله: در آثار جنابعالی رگه هایی از اندیشه های دکتر داوری و به تبع ایشان هایدگر دیده می شود. از آنجا که اندیشه های پست مدرن و خاصتا هایدگر با مرگ متافیزیک شروع می شود، چگونه این اندیشه ها در نظر شما جای دارد؟ چرا که به نظر نمی رسد جنابعالی مرگ متافیزیک را قبول داشته باشید، همان طور که آثار شما گواه این مطلب است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متافیزیک به معنای متوقف‌شدن در مفاهیم، نه‌تنها ضرورت این تاریخ است برای دینداری، بلکه باید به‌شدت برای برگشت به فضای دینی و قلبیِ آن، متوجه‌ی محدودیت‌های تفکر متافیزیکی شد. در این رابطه بنده یک کتاب نسبتاً قطور تحت عنوان «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» تدوین نموده‌ام و 75 جلسه آن را شرح داده‌ام. در معنایِ متافیزیک خوب توجه فرمایید که چه مصائبی به عنوان حجاب‌های غلیظ در مقابل ما گشوده است و این غیر از تفکر فلسفی است که با آگاهی از آن متوجه‌ی محدودیت آن می‌شویم حتی در رابطه با عبور از متافیزیک، مباحث «ما و حافظ» مطرح شد. زیرا زبان حافظ، زبان آگاهی از زهدی است که راهِ رجوع به حقیقت را می‌بندد و حافظ متذکر این نکته‌ی بسیار مهم است. موفق باشید 

16938
متن پرسش
سلام علیکم: انسان به لطف خدا به همسر، فرزند و مومنین عشق ایمانی دارد و این عشق در عمل با خوبی ها ی عملی زیادی همراه است مثلا انسان به همسر ایمانی اش چون عشق دارد این عشق در عمل لحظه به لحظه در کلام و رفتار و عمل تجلی پیدا می کند. آیا این کثرت محبت های عملی را می شود اسمش را افراط گذاشت و مثلا باید خوبی ها را کمتر کند؟ البته نظز حقیر این است که چون از عشق پاک نشات می گیرد انسان دوست دارد این عشق را در عمل بروز دهد و این کثرت خوبی ها اتفاقا حسن است تا نظر حضرتعالی چه باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با همین محبت‌ها زندگی شور و نشاط می‌یابد و افق عشق به حضرت حق ظهور می‌کند و اساساً همین محبت‌ها است که زاد و توشه‌ی راهِ رجوع به حق است در آن حدّ که حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» خانه‌ای را که جناب رباب در آن زندگی می‌کردند را به عشق رباب دوست داشتند. این مصیبت بدی است که ما مسلمان‌ها، دوست‌داشتن و عشق‌ورزیدن را گم کرده‌ایم و لذا صفای باطن ما به کدورت تبدیل شده است. در این مورد حرف بسیار است. امید است که راهِ محبت به همدیگر را که موجب گشودگی محبت به حضرت حق می‌شود، در خود کشف کنیم تا به دین محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در آییم. دینی که فرمود: « بهترین شما کسانی‌اند که بهترین برای همسرانتان باشند» آیا این اشاره به همان محبتی ندارد که جنابعالی در صدد آن هستید؟! آیا آن‌جا که پیامبر ما«صلوات‌اللّه‌علیه‌و‌آله» فرمودند: «حُبِّبَ إِلَيَّ مِنَ الدُّنْيَا ثَلَاثٌ، النِّسَاءُ وَ الطِّيبُ وَ جُعِلَتْ قُرَّةُ عَيْنِي‏ فِي الصَّلَاةِ»[1] محبت سه چيز از دنيا به قلب من افتاده است، زنان، عطر و قرار داده شده است نور چشم من در نماز. آیا نخواست که بفرمایند به همان معنایی که اگر رجوع به لطافت عطر و صفای اُنس با حضرت حق داشت، باید نظر به همسر خود نمود؟ موفق باشید

 


[1] ( 1)- وسائل‏ الشيعه، ج 2، ص 143 ..

14412
متن پرسش
به نام خدا: سلام خدمت استاد گرانقدر: پس از مطالعه برخی از کتب شما سوالات زیر همچنان بر اینجانب پوشیده است. در صورت امکان راهنمایی بفرمایین: 1. آیا نیاز است تا ما با طبیعت انس بگیریم؟ 2. در صورت انس گرفتن چه اتفاقی بر ما می افتد؟ 3. در مورد صورت حقیقی طبیعت که بایستی در طراحی ها آن را به ظهور رساند نیاز به توضیح بیشتری دارم. 3. در مورد نحوه به ظهور رساندن «صورت حقیقی طبیعت» هم کمی بیشتر توضیح بفرمایین تا در طراحی (رشته ام معماری است) هم سعی کنیم با آن سمت میل کنیم. خدا شما را حفظ کند و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- طبیعت از آن جهت که صنع الهی است تابلوی نمایش اسماء حسنا و نور وحدانیت حضرت حق است و انسان با اُنس با طبیعت اگر آمادگی لازم را از نظر قلبی داشته باشد به جنبه‌ی ملکوتی طبیعت منتقل می‌شود 3- در رابطه با به ظهور رساندن حقیقت طبیعت، مباحث گسترده‌ای در میان است. بد نیست از کتاب «تمدن‌زایی شیعه» شروع کنید و مباحث هنر مقدس که بزرگان مطرح فرموده‌اند افق خوبی را در مقابل شما می‌گشاید. موفق باشید  

14408

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: 1. شمس تبریزی چگونه شخصیتی است؟ قابل استفاده است؟ اتهاماتی وارد می کنند به او. آیا وارد است یا مانند مولوی حرفش را چون نمی فهمند متهم می کنند؟ 2. کتاب مقالات شمس چگونه است؟ جایگاهش چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شمس تبریزی عارف ارزشمندی است، ولی هر سخنی که به او نسبت می‌دهند را نباید مربوط به او دانست. موفق باشید

14368

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: کتب آقای کسروی به چه دردمان میخورد استاد؟ یعنی چگونه می توانم استفاده کنم از آنها؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها شاید کتاب «تاریخ مشروطه» او در این زمان کتاب مفیدی باشد. موفق باشید

13860

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد نظر شما درباره شخصیت آقای حسین الهی قمشه ای و ابعاد علمی ایشان در حوزه اسلامی چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهم‌رفته ایشان را برای جامعه مفید می‌دانم. انتظاری که از ایشان هست همین اندازه می‌باشد که در این عالمِ منجمد و آلوده‌ به کمّیات، انسان‌ها نظری هم به کیفیات بیندازند و از این به بعد است که جایگاه شریعت الهی برایشان روشن می‌شود. موفق باشید

13793

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
ﺳﻼﻡ و ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺒﺎﺷﻴﺪ: اﺳﺘﺎﺩ ﺳﻮاﻟﻲ ﻛﻪ ﺩاﺭﻡ اﻳﻨﻪ ﻛﻪ ﺁﻳﺎ ﺩﺭ ﺩﻳﻦ ﻣﺎ و ﻣﺬﻫﺐ ﺷﻴﻌﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﺑﻪ اﺳﻢ ﺳﺤﺮ و ﺟﺎﺩﻭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩاﺭﻩ؟ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻳﻨﻜﻪ ﺭﻭاﻳﺎﺗﻲ ﺭﻭ اﻣﺎﻣﺎﻥ و ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﺩﻳﺪﻡ ﻛﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﻫﻤﭽﻴﻦ اﺗﻔﺎﻗﻲ ﺭﻭ ﺗﺎﻳﻴﺪ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻥ. ﻣﺪﺗﻲ ﻗﺒﻞ ﻳﻚ ﺧﺎﻧﻮﻡ ﻣﺸﺎﻭﺭ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻧﻆﺮﻡ ﺣﺮﻓﺎﻱ ﺩﻳﻨﻲ ﻗﺸﻨﮕﻲ ﻫﻢ می زد ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻦ ﻛﻪ ﺟﺎﺩﻭﺕ ﻛﺮﺩﻥ و ﺗﺎ ﺳﺤﺮ رﻭ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﻜﻨﻲ ﺷﺮاﻳﻄ ﺯﻧﺪﮔﻴﺖ ﻫﻤﻴﻨﺠﻮﺭﻱ ﻣﻴﻤﻮﻧﻪ. ﻳﻌﻨﻲ ﻣﻤﻜﻨﻪ ﻛﺴﻲ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﺗﻘﺪﻳﺮﻱ ﺭﻭ ﻛﻪ ﺧﺪا ﺩﺭ ﻧﻆﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺗﻐﻴﺮ ﺑﺪﻩ؟ ﺩﺭ اﻳﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﻗﺪﺭﺕ يک ﻧﻔﺮ ﺩﻳﮕﻪ و ﺧﻮاﺳﺖ ﻳﻜﻲ ﺩﻳﮕﻪ ﻣﻘﺪﻡ ﺑﺮ اﺭاﺩﻩ ي ﺧﺪا ﻧﻤﻴﺸﻪ؟ اﻻﻥ ﻻﺯﻡ ﻫﺴﺖ ﻣﻦ ﻛﺎﺭﻱ ﻛﻨﻢ ﺑﺮای ﺑﺎﻃﻞ ﻛﺮﺩﻥ يک ﺟﻴﺰﻱ ﺑﻪ اﺳﻢ ﺟﺎﺩﻭ؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» شده است. کتاب بر روی سایت هست. انشاءاللّه با دقت کتاب را مطالعه فرمایید جواب سؤال‌هایتان را می‌یابید. موفق باشید

13392
متن پرسش
سلام: سوالی که خدمت استاد داشتم این است که سپاهی که زمان خلیفه دوم به ایران حمله کردند، خوب بودند یا بد؟ تو کتابی مثلا کتاب دینی مدرسه، نوشته که اون مسلمانان به خاطر ایمان قویشان بود که پیروز شدند، شهید مطهری هم در کتاب خدمات متقابل ایران و اسلام آورده اند که سپاه ایران اون موقع بسیار قوی بود و مسلمونا چون ایمان و روحیه شهادت طلبی داشتن تونستن پیروز بشن! پس مسلمونای خوب بودن؟ آخه همیشه هر کسی بهم می گفت مسلمونا ببین چیکار کردن با ایران، ریختن سر بردین و به زنان به صورت وحشینه تجاوز کردن، من میگفتم نه، اونا مسلمون واقعی نبودن، اون موقع زمان خلافت خلیفه دوم بوده و مسلمونای واقعی با امام علی (ع) بودن. اما این طور که کتابا نوشتن، پس مسلمونای خوب بودن؟ ایمان و شهادت طلبی و ... پس یعنی اسلام با حملات وحشیانه آغاز گرایانه، کشتن و سربریدن وحشیانه، رحم نکردن به کودکان، و از هم بدتر که منو آزار میده تجاوز به زنان مثه حیوون، موافقه؟!! حالا اگه اون قوم اصلا کافر باشن، اخه بنظرم وحشیانس به زور بخوان به یک زن تجاوز کنن، مگه چه گناهی کرده؟ خب مگه به اون کشور چقدر اسلام تبلیغ شده؟ پیامبر یه نامه زدن و پادشاه پاره کرد. مردم چه گناهی گردن؟! اصلا الان، تو زمان حاضر، مثلا ما میتونیم به سوئد کافرن دیگه، حالا هر کشور کافر دیگه، حمله کنیم و مثه حیوون به زناشون تجاوز کنیم؟ ممنون از اینکه به همه سوالات هر چند سوالات سطحی پاسخ میدید. یاعلی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تاریخ‌های دقیق ابداً بحث تجاوز لشکر اسلام را به ایران و ایرانی ثبت نکرده است، در حدّی که نوشته‌اند سربازان یزدگرد نیز هرشب به مسلمانان می‌پیوستند و پای سربازها را با زنجیر به هم بسته بودند که فرار نکنند و آن‌قدر کشور ایران آماده‌ی عبور از حاکمان ساسانی و افکار مغان ذرتشتی بود که شهرهای ایران به‌راحتی تسلیم لشکر اسلام شدند. موفق باشید

نمایش چاپی